جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "nature" در نشریات گروه "اخلاق"
تکرار جستجوی کلیدواژه «nature» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
یکی از راه های کسب شناخت از نگاه برخی محققین، فطرت است. از نظر آن ها فطریات منحصر در گرایشات نبوده و انسان شناخت های فطری نیز دارد. مسیله مورد نظر در این پژوهش قضایای اخلاقی است. پرسشی که باید پاسخ داده شود این است که آیا نسبت به قضایای اخلاقی نیز ادراک فطری وجود دارد؟ صاحب نظران زیادی شناخت فطری نسبت به قضایای اخلاقی را بررسی و رد یا تایید کرده اند. از جمله آن ها می توان به علامه جوادی آملی حفظه الله اشاره کرد. هدف از این پژوهش بررسی ماهیت امور فطری و شناخت های فطری نسبت به قضایای اخلاقی از منظر علامه جوادی آملی با روش توصیفی تحلیلی است. نتایج تحقیق این که شناخت فطری نسبت به برخی قضایای اخلاقی وجود دارد و ملاک در درک فطری وجود شناخت در بدو خلقت نیست بلکه بدیهی و اولی بودن قضایا است. به عبارتی انسان فطرتا با تصور دو طرف قضیه هرچند خود بدیهی نباشند نسبت بین آن ها را بدون نیاز به استدلال تصدیق می کند. همچنین اشکالات برخی مخالفین شناخت فطری اخلاق مانند نسبی بودن اخلاق، تساوی فطرت با غریزه و تساوی اخلاق و آداب صحیح نیست.کلید واژگان: فطرت, شناخت فطری, اخلاق, علامه جوادی آملیAccording to some researchers, one of the ways to gain knowledge is nature. According to them, instincts are not exclusive to tendencies, and humans also have innate cognitions. The issue in question in this research is moral issues. The question that needs to be answered is whether there is an innate perception of moral issues. Many experts have examined and rejected or confirmed the innate knowledge of moral issues. Among them, we can mention Allameh Javadi Amoli, may God protect him. The purpose of this research is to examine the nature of natural affairs and natural cognitions in relation to moral issues from the perspective of Allameh Javadi Amoli with a descriptive and analytical method. The results of the research are that there is an innate knowledge of some moral issues, and the criterion for innate understanding is not the existence of knowledge at the beginning of creation, but the fact that the issues are obvious and primary. In other words, by nature, human being imagines the two sides of the case, even though they are not self-evident, and acknowledges the relationship between them without the need of reasoning. Also, the problems of some opponents of the innate knowledge of morality, such as the relative nature of morality, the equality of nature with instinct, and the equality of morality and manners are not correct.Keywords: nature, natural knowledge, ethics, Allameh Javadi Amoli
-
نظریه اخلاقی قانون طبیعی از جمله نظرات مطرح در حوزه اخلاق هنجاری است. این نظریه را می توان در آراء اندیشمندان مسلمان بررسی نمود. مساله این است که آیا می توان تقریری از این نظریه را به ملا صدرا نسبت داد؟ یافته های پژوهش که با روشی تحلیلی و استنادی انجام شده نشان می دهد که ملا صدرا، اگرچه به صراحت از نظریه قانون طبیعی در آثار خود سخن نگفته اما با تکیه بر مبانی فلسفی و انسان شناختی ایشان می توان در قالب پنج گام، تقریری از اخلاق مبتنی بر طبیعت را به ایشان نسبت داد. ایشان در گام نخست اخلاق را بر امیال و گرایشات ذاتی که در ساختار و شاکله انسان بنیان دارد، مبتنی می سازد و آنها را لازمه تامین نیازهای طبیعی انسان می داند. در گام دوم با نظر به غایتمندی امیال و گرایشات طبیعی انسان، فقر و نیاز ذاتی انسان به کمال مطلق و قرب الهی را عامل حرکت و انگیزه انسان به سوی خیر و کمال می داند و مراتب اخلاق را بر مبنای مراتب تقرب به کمال مطلق تبیین می کند. در گام سوم بر ظرفیت عقل طبیعی و دیگر قوای نفسانی و وحی الهی برای جهت دهی مسیر اخلاق برخاسته از نیازهای طبیعی به سوی غایت حقیقی و قرب الهی تاکید می کند. در گام چهارم سیر حرکت انسان از طبیعت اولیه به طبیعت ثانویه را بر مبنای مراتب وجودی و اخلاقی و با نظر به سیالیت طبیعت انسان تبیین می کند و در گام پایانی معیار اخلاق را مطابق با طبیعت انسان می داند.
کلید واژگان: قانون, طبیعت, اخلاق, عقل, وجود, کمال, ملاصدراRevelatory ethics, Volume:11 Issue: 2, 2022, PP 143 -170The question in this research is whether a narration of this theory can be attributed to Mullah Sadra? The findings of the research conducted by analytical and citation method show that although Mullah Sadra did not explicitly speak about the theory of natural law in his works, but by relying on his philosophical and anthropological foundations, an explanation of ethics is reasonable in his works in five steps. In the first step, he bases morality on the inherent desires and tendencies that based on the structure and structure of human beings and considers them necessary to meet the natural needs of human beings. In the second step, considering the purposefulness of human desires and natural tendencies, he considers poverty and man's innate need for absolute perfection and nearness to God as the cause of man's movement and motivation towards goodness and perfection, and explains the level of morality based on the degree of nearness to absolute perfection. In the third step, it emphasizes the capacity of the natural intellect and other carnal powers and divine revelation to direct the moral path arising from natural needs towards the true end and nearness to God. In the fourth step, he explains the course of human movement from primary nature to secondary nature. in the final step, he has considered the criterion of morality in accordance with human nature and in line with the final goal determined in the second step.
Keywords: Law, nature, ethics, Intellect, existence, perfection, Mulla Sadra -
بحرانهای محیط زیستی و خطر از میان رفتن گونه های مختلف و نادر حیوانی دامن گیر بسیاری از جوامع، از جمله جوامع اسلامی شده است. یکی از مهمترین مسایل منجر به این بحرانها ناشی از رویکرد تسلط گرایانه انسان و تمدنی کنونی نسبت به طبیعت و مظاهر آن مانند حیوانات است. آنچه در این میان جای شگفتی دارد اینکه مسلمانان در گذشته تمدنی خود، بر اساس ارزشها و باروهای اصیل دینی و عقیدتی خود، سعی بلیغ در محافظت از محیط زیست و رفتار بسیار مترقیانه با حیوانات داشته اند. از نظر اسلام و مسلمانان، طبیعت تجلی صنع الهی بود و احترام به مظاهر آن از جمله حیوانات تکلیف و وظیفه هر فرد مسلمانی محسوب می شد. از این رو، اخلاق محیط زیستی خاصی در تمدن اسلامی شکل گرفته بود که در فرد مسلمان حس احترام و محبت شورانگیزی نسبت به حیات حیوانی برانگیخته می شد. نتیجه عملی این رویکرد فرهنگی تمدنی شیوه تعامل مشخصی با حیوانات بود که رفتار توام با شفقت و مهرورزی با حیوانات، این همسفران سفر زمینی انسان و رفق و مدارا با آنها تا وصول به وصال الهی از جمله وجوه بارز آن بود.
کلید واژگان: تمدن اسلامی, اخلاق محیط زیستی, تعامل با حیوانات, انسان و طبیعتRevelatory ethics, Volume:11 Issue: 2, 2022, PP 205 -272Environmental crises and the danger of extinction of various and rare animal species have affected many societies, including Islamic societies. One of the most important issues leading to these crises is due to the hegemonic approach of man and modern civilization to nature and its manifestations such as animals. What is surprising is that Muslims in the past of their civilization, based on their original religious and ideological values and values, have made a sincere effort to protect the environment and treat animals very progressively. For Islam and Muslims, nature was the manifestation of divine craft, and respect for its manifestations, including animals, was the duty of every Muslim. Hence, a special environmental ethic was formed in Islamic civilization that evoked in the Muslim person a sense of respect and affection for animal life. The practical result of this cultural-civilizational approach was a certain way of interacting with animals, the treatment of which was accompanied by compassion and kindness to animals, these companions of human earth travel, and friendship and tolerance with them until they reached the divine carpenter.
Keywords: Islamic Civilization, Environmental ethics, Interaction with animals, Humans, nature -
Background
Eco-theism is a science that studies the relationship between natural phenomena and problems of religious knowledge, e.g. “infidelity and belief”. The current study has been conducted in order to assay the relationship between the religious problems like “belief and infidelity” and nature and is a subcategory of environmental ethics. We intend to answer the question that whether there is a negative or positive relationship between belief and nature or not? According to Islam, some of natural and material events or in other words, natural actions and reactions are the result of individual vision and action. While materialistic perspective opposes this view and interprets this type of action and reactions in materialistic terms. Studying Quranic verses and prophetic traditions one reaches the conclusion that there is a relationship between people’s vision and degree of belief, on the one hand, natural problems, on the other hand.
ConclusionThe present study is composed of two parts: first, we provide an explanation of the concepts of infidelity and faith and then in the second part we proceed to explain and analyze the relationship between the type of action of people and nature as well as the impact of the type of people’s belief. The method is descriptive-analytic. Thus, first religious texts will be discussed and next we will analyze its relationship with natural phenomena. The results suggest that although natural developments take place through their natural course, these natural developments do not have merely material color rather natural events evolve within a metaphysical context.
Keywords: Eco-theism, Ethics, Society, Nature, Infidelity, Faith -
در این مقاله نویسنده مدعی است که کانت می تواند اهمیت اخلاق را برای محافظت از محیط زیست، برپایه ارتقاء و بهبود شخصیت و ایجاد محیط کلی تر برای شکوفایی بشر، توجیه کند. انسان محوری کانت ایجاب می کند که ما از طبیعت محافظت کنیم؛ زیرا طبیعت به ما در رسیدن به اهداف مان کمک می کند. همچنین، براساس انسان محوری کانت، ما موظفیم از محیط زیست برای نسل های آینده محافظت کنیم. افزون براین،اخلاق کانتی نشان می دهد چگونه رویکرد غیرابزاری به طبیعت (چه زیباشناسانه و چه به دیگر روش ها)، می تواند به ما کمک کند تا به منزله یک موجود اخلاق مدار پیشرفت کنیم؛ ازاین رو، نباید محیط زیست را صرفا منبع مواد خام برای انسان تصور کنیم. هنگامی که ما، جدا از منافع خود، به طبیعت احترام می گذاریم، می توانیم انواع نگرش هایی را که موجب رشد فضائل اخلاقی می شوند، در وجود خود تقویت کنیم. برهمین اساس، اخلاق کانتی می تواند نظام اخلاق زیست محیطی پیچیده ای را بر مبنای اصولی انسان مدار سازمان و بسط دهد.کلید واژگان: کانت, اخلاق, محیط زیست, انسان محوری, طبیعتIn this article, the author claims that Kant can justify the importance of ethics for protecting the environment, based on the promotion and improvement of personality and the creation of a more general environment for human flourishing. Kant's human mind requires that we protect nature, because nature helps us achieve our goals. Also, based on Kant's human mind, we are obliged to protect the environment for future generations. In addition, Kantian ethics shows how nonprofit approach to nature (whether it be aesthetic or otherwise) can help us to develop as a moral entity; hence, we should not only consider the environment as the source of raw materials for Man imagine When we, regardless of our own interests, respect nature, we can strengthen the kinds of attitudes that contribute to the growth of moral virtues. Consequently, Kantian ethics can extend the organization of the complex ecological ethics system based on the humanist principles.Keywords: Kant, Ethics, Environment, Humanity, Nature
-
تبیین چیستی «الزامات اخلاقی»، هدف اصلی نظریه فلسفه اخلاقی آیت الله صادق لاریجانی است. طبق دیدگاه ایشان، از منظر «هستی شناسی»، الزامات اخلاقی، الزاماتی حقیقی هستند که انسان بالوجدان آنها را درک می کند. متعلق این الزامات، ماهیت و طبیعت فعل است که در عالم تقرر ماهوی و نفس الامر جای دارند. از منظر «معناشناختی»، این الزامات واقعی، به دو گونه اخباری و انشائی قابلیت ابراز دارند. همچنین، راه شناخت این الزامات از منظر «معرفت شناختی»، اتحاد طبیعت فعل با نفس انسان و به تبع، درک الزام آن طبیعت می باشد. در این نوشتار ضمن توصیف دیدگاه آیت الله صادق لاریجانی، به تحلیل و بررسی دیدگاه ایشان پرداخته شده است. حاصل آنکه این نظریه از این جهت که بر پایه ماهیت استوار شده است، با برخی اشکالات اصالت ماهیت مواجه است. همچنین، عدم تحلیل طاعت و عصیان الهی و کیفیت صدور فعل قبیح، از دیگر مشکلات پیشروی این نظریه می باشد. در نهایت، به این نکته اشاره شده است که از نظرگاه توحیدی در فلسفه اخلاق، همه الزامات اخلاقی می بایست به خداوند متعال بازگشت کند.کلید واژگان: فلسفه اخلاق, الزامات اخلاقی, ماهیت و طبیعت فعل, نفس الامرExplaining the nature of "moral obligations", is the main purpose of Mr. Sadiq Larijani`s theory of moral philosophy. He believes that from the aspect of ontology, moral obligations are actual obligations that a man understands them in nature. Pertaining to these obligations are the essence and nature of the action that are placed in the world of substantive appointment. From the viewpoint of semantics, these actual obligations have the possibility to be exposed in two ways of declarative and originative. Also the method by which these obligations are recognized from the view point of semantics is the unity of the nature of the action with the essence of the man and in the same manner, recognition of the nature of those obligations. Along with describing Ayatollah Sadiq Larijani`s views, this paper attempts to analyze his remarks as awell. Being based on the basis of the essence, this theory has some faults with the essence originality. Also, not analyzing the obedience and disobedience to God and issuance of an act of obscene are other problems facing this theory. Eventually it is mentioned that from the view point of monotheistic in the moral philosophy, all the moral obligations must return to God.Keywords: moral philosophy, moral obligations, nature, essence of the action, actual fact
-
آیا می توان تقریری از نظریه اخلاقی قانون طبیعی یا اخلاق طبیعت محور را به علامه طباطبایی نسبت داد؟ با مطالعه اندیشه ها و مبانی اخلاقی علامه، به این نتیجه رسیدیم که ایشان از مدافعان تقریر سنتی این نظریه است. علامه ضمن توجه به ظرفیت های طبیعی انسان و اصل هدایت عمومی یا تکوینی، در چهار گام اساسی، نظامی اخلاقی را ترسیم می کند که مبتنی بر طبیعت است. در گام اول، نیازهای طبیعی انسان را تحلیل می کند. در گام دوم، برای برطرف کردن نیازها، مولفه هایی را همچون امیال و استعدادهای درونی انسان یا جهازات تکوینی مشخص می کند و می کوشد زمینه را برای اخلاق مبتنی بر امیال طبیعی و بنیادین انسان فراهم کند. در گام سوم، غایتی برای این امیال مشخص می کند تا همه آن ها در مراتب مختلف، به سوی آن جهت گیری کنند. در گام چهارم، از عاملی سخن می گوید که بر مسیر امیال نظارت می کند و به آن ها در راستای غایت مشخصی جهت می دهد. هدف اصلی این مقاله، تحلیل این دیدگاه علامه است. اطلاعات این مقاله با روش کتابخانه ای جمع آوری شده و داده پردازی آن نیز با روش تحلیلی و استنادی است؛ به این معنا که در مراجعه به اندیشه های علامه، استنادی و در تبیین محتوا توصیفی تحلیلی عمل شده است.کلید واژگان: طبیعت, امیال, اخلاق, ساختار وجودی, عقلانیت, قانون طبیعی, طباطباییIs it feasible to attribute an expression of ethical theory of natural law or nature-oriented Ethics to Allameh Tabatabai? After studying his thoughts and ethical principles, it is concluded that Allameh Tabatabai is one of advocates of classic expression of this theory. Along with considering the natural capacities of human and public or engendering (Takvini) Guidance principle, he establishes an ethical system based upon nature in four major steps. In first step, he analyzes humans natural needs. In second in order to resolve the needs, he defines elements such as desires and potential capabilities of human being or engendering devices and tries to provide conditions for ethics which are based upon human beings natural and basic needs. In third step he defines an utmost for these desires until all of desires in various levels tend to them. In fourth step, Allameh brings up a factor which is an observer to desires and directs them to the defined utmost. The main purpose of this article is analyzing this viewpoint of Allameh Tabatabaii. Information and data of the article is collected through library research method and its processing through analytical and citation method has been performed, i.e. in referencing Allamehs thoughts, the method is citation and in explaining the content, the method is descriptive-analytical.Keywords: nature, desires, ethics, onotoligical structure, rationality, natural law, Tabatabai
-
موضوعات اخلاقی مثنوی، بخش گسترده ای از کتاب شریف مثنوی را پرکرده است و مولانا با دقت فراوان، با آراء صوفیانه خود به تفسیر قرآن کریم و احادیث نبوی در این زمینه پرداخته است، مولانا در این زمینه از استعاره ها و تشبیه های زنده و طنزهای دلنشین و گاه نیش دار و گزنده بهره جسته است. با اینکه گاهی درکلمات مولانا، رمزآلودی و سرواری به چشم می خورد؛ اما مباحث اخلاقی وی در مثنوی، پویا و نشاط انگیز بوده و از آموزه های مرسوم اخلاقی که در مخاطب چیزی جز دلتنگی و رمیدگی نمی انگیزد، به دور است. حال این مقاله در نظر دارد به ابعاد اخلاق از منظر مولانا در مثنوی بپردازد.
کلید واژگان: اخلاق, ادب, تواضع, مدارا, صبر, قناعت, صدقDis cussion about ethics is one of the most important and practical issues in the history of human’s thought and has long occupied the minds of thoughtful. (ravaghian) stoicism as the most lasting group in the history of philosophy. Focused all their ambitions and comments on ethic and their impact on this field broke the boundaries of place and time. This perspective on ethics like other ethical views is influenced by the social status and philosophical views. The arm of this paper is to examine ravage hian’s social status and their ideology and also to make clear explanation of stoic’s moral. The results snow that stoicism which affected by some metaphysical point of views leads to determinism. Besides, stoicism accepts somewhat authority and limits it to inner human’s manner. Then with reference to this limited power invites to accept destiny and persuade to make adaption with nature. So try to make human being calm. There are lots of fundamental critics on this perspective in a way that this ethical manner is not able to resist on these critics and challenges.Keywords: Nature, Wisdom, Determinism, Authority, Satisfaction, Comfort, Virtue -
رواقیون برای اثبات مبانی و اصول اخلاق خود از فلسفه، منطق، و طبیعیات بهره گرفتند. آنها به اخلاق به عنوان علمی تجربی نگاه می کردند، و برای اثبات شیوه های اصولی خود، از تجربه پذیری امور و ارتباط علی- معلولی پدیده ها کمک می-گرفتند. این خود، از جمله دلایلی است که ثابت می کند رواقیون برای اثبات امور اخلاقی خود به قوانین طبیعی توجه داشتند. متافیزیک رواقی نیز مانند متافیزیک دیگر مکاتب فلسفی، شبیه مکاتب ارسطویی، افلاطونی به موضوعات اخلاقی، شبیه خیر و شر، فضیلت و رذیلت و... توجه داشت، اما، آنان این موضوع را بر اساس قانون طبیعی جهانی توجیه می کردند. رواقیون توانستند بر طبق این اصول نتیجه بگیرند آنچه موافق با طبیعت است، دارای ارزش مثبت و آنچه مخالف آن است، دارای ارزش منفی خواهد بود. طبیعت هر چیزی در این است که از ساختارها و الگوهای رفتاری که طبیعت جهان یا خالق اش در وجود او قرار داده است، پیروی کند؛ زیرا در سراسر جهان اصول علی و معلولی حاکم است و هر چیزی بر وفق طبیعت اتفاق می افتد، پس باید بر طبق طبیعت و هماهنگ با طبیعت عمل کرد. دیدگاه های جهان شناسی آنان در اخلاقیات آنها بسیار تاثیر گذاشت و اصولا رواقیون برای استحکام پایه های اخلاقی شان از بحث های فلسفی، طبیعت شناسی و معرفت شناسی استفاده کردند؛ زیرا آنها مهم ترین اصول اخلاقی و حتی شناخت شناسی شان را بر حسب جهان بیرونی توجیه می کردند.
شیوه ی تحقیق در این مقاله توصیفی، تحلیلی و تبیینی است؛ و مبانی اخلاق رواقی با توجه به دیدگاه های آنها در مورد انسان، جهان، طبیعت، و خدا توضیح داده شده است.
کلید واژگان: طبیعت, طبیعت گرایی, رواقی, رواقی گری, فلسفه, اخلاق, جهان بینیThe Stoic have taken advantage of philosophy, logics and physics to explain the principles and doctrines of their ethics. They consider ethics as a practical science and use “empirical matters”, “cause and effect” methods between phenomena to prove their fundamental method. It is one of the reasons which show that, the Stoic consider natural laws to show their moral matters. Such as the other schools like Plato and Aristotle Metaphysics, the Stoic pay attention to the ethical problems as, good, bad, virtue, and meanness to demonstrate their principles of ethical philosophy. However, they explain their matter by general natural law. They justified these problems according to the nature law. By fundamental principles they concluded that, adaptation to nature is positive and, opposition to these laws has negative values.The nature of everything is in that it follows the behavioral patterns and structures which the nature of universe or its Creator has situated in their nature. Since they believed that everything occurs according to the nature, and governed by cause and effect principles, things must act based on and in accordance with the nature.The Stoic’s universal views affected their ethics dramatically. In fact, they have used philosophy, naturalist philosophy, and epistemology’s discussion for their ethical principle stability since they justify their main ethical principles and even their epistemology according to the external cosmos. The research method is analytic, descriptive, and explanatory; and the Stoic's fundamentals of ethics have been explained based on their views on man, universe, nature, and God.Keywords: Nature, Naturalism, Stoic, Stoicism, Ethics, Philosophy, Ideology -
آموزه های اخلاقی همواره بخش زیادی از کتب دینی و آسمانی را در بر دارد.توجه و اهتمام ویژه به تهذیب اخلاق و ارزش های والای انسانی در متون، بیانگر اهمیت و جایگاه والای اخلاق در ادیان است. از این رو، حکیمان نیز همواره انسان را به تهذیب اخلاق، پیش از فراگیری سایر علوم، ارشاد و راهنمایی کرده اند؛ اما از سویی، تحقق این امر و بهره مندی از نتایج مترتب برآن و به عبارتی تحصیل سعادت و وصول به آن که موضوع حقیقی علم اخلاق است، مشروط به «امکان تغییرخلق آدمی» است. بدین معنا که اگر انسان قادر بر تغییر خلق خود نباشد و یا آنکه اساسا بنا به دلایلی اخلاق آدمی تغییرناپذیر باشد، آموزه های اخلاقی و توجه دادن به آنها و در اصل علم اخلاق، بی نتیجه خواهد بود.
بر این اساس، اغلب فیلسوفان مسلمان که به مباحث اخلاقی نیز پرداخته اند، پس از بیان شرافت علم اخلاق بر سایر علوم و ذکر فایده های آن، بحث امکان تغییر خلق را مطرح کرده اند. از این میان، غزالی و جلال الدین دوانی با ذکر دلایل نقلی و عقلی، به طرح این مسئله و قول ها و شبهات مختلف پیرامون آن پرداخته اند.
در این مقاله، پس از تبیین دیدگاه این دو فیلسوف درباره تغییرپذیری اخلاق آدمی، دلایل و شواهد هر یک از آنان بر موضوع مذکورطرح، و نقد و بررسی خواهد شد.
کلید واژگان: غزالی, دوانی, خلق, تغییر اخلاق, طبیعتMoral teachings always constitute a great part of the religious and celestial books. A special attention to moral self-edification and human high values in those texts demonstrates the importance and high status of morality in religions. Accordingly, the philosophers have always guided human beings towards self-edification before learning other sciences. On the other hand, however, this enterprise and enjoying its results and, in other words, acquiring felicity and achieving it – which is the true subject of ethics – are dependent on the "possibility of changing human's temperament". In other words, if human beings are not able to change their temperament, or if human's temperament is immutable due to some reasons, moral teachings and drawing attention to them, and in fact the ethics, will be useless.Accordingly, most Muslim philosophers, who have dealt with moral discussions as well, having stated the priority of ethics over other sciences as well as its benefits, have put forward the possibility of changing one's temperament. Among them, Ghazali and Jalal al-Din Dawani have dealt with this issue by mentioning transmitted and rational reasons and discussing various views and doubts on it.Having explained the views of these two philosophers on the possibility of changing one's temperament, the present article will state and discuss the reasons and evidences put forward by each of them.Keywords: Abu Hamid Ghazali, Jalal al Din Dawani, temperament, changing temperament, nature
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.