به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « آسیب های دوران کودکی » در نشریات گروه « روانشناسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «آسیب های دوران کودکی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • فریبا جعفری روشن، سعید پورنقاش تهرانی*، مسعود غلامعلی لواسانی، حسین اسکندری
    زمینه

    اختلال علایم جسمانی شکل یک اختلال وابسته به فرهنگ است و ابزارهای سازگار با فرهنگ جامعه هدف، برای ارزیابی، تشخیص و درمان آن ضروری است. با این که مطالعات مختلف بر تاثیر فرهنگ بر عوامل و زمینه های موثر در شکل گیری اختلال علایم جسمانی شکل تاکید دارند، اما مطالعات اندکی به تدوین آزمون مناسب برای ارزیابی عوامل و زمینه های اختلال علایم جسمانی شکل در فرهنگ ایرانی پرداخته اند.

    هدف

    پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی پرسشنامه پیشایندهای اختلال علایم جسمانی شکل (علی و زمینه ای) در جامعه ایرانی انجام شد.

    روش

    پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی-کاربردی و از حیث گردآوری اطلاعات، پیمایشی-پرسشنامه ای و از نظر روش شناسی در زمره مطالعات آزمون سازی به حساب می آید که در قالب یک طرح پژوهشی همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد بالای 18 سال شهر تهران در سال 1402 بود. حجم نمونه آماری 915 نفر افراد بررگسال بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته پیشایندهای اختلال علایم جسمانی شکل که از یک پژوهش کیفی برآمده بود، استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی نوع اول و دوم برای بررسی روایی سازه و با روش تحلیل مولفه های اصلی با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS انجام شد.

    یافته ها

    یافته های این پژوهش نشان داد پرسشنامه پیشایندهای اختلال علایم جسمانی شکل در جامعه ایرانی، مشخصات روان سنجی مطلوبی دارد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که این پرسشنامه دارای 4 خرده مقیاس والدگری دیکتاتورمآبانه، روابط ناکارآمد زوجی، ویژگی های احساسی و شناختی دوران کودکی است. مقادیر ضریب همسانی درونی با استفاده از آلفای کرونباخ در متغیر مکنون والدگری دیکتاتورمآبانه برابر با 0/922، روابط ناکارآمد زوجی 0/929، متغیر احساسات کودک برابر با 0/842، و در متغیر افکار کودک برابر 846/، به دست آمد.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود که متخصصان در مراکز درمانی از پرسشنامه پیشایندهای اختلال علایم جسمانی شکل، برای ارزیابی، تشخیص و تهیه طرح درمان اختلال علایم جسمانی شکل در جامعه ایرانی استفاده کنند.

    کلید واژگان: اختلال علائم جسمانی شکل, پرسشنامه پیشایندهای اختلال علائم جسمانی شکل, آسیب های دوران کودکی}
    Fariba Jafariroshan, Saeed Pournaghash Tehrani*, Masud Gholamalilavasani, Hossein Eskandari
    Background

    Somatic symptom disorder is a culturally dependent form of disorder, and culturally appropriate tools are necessary for its assessment, diagnosis, and treatment. Although various studies emphasize the influence of culture on the factors and fields effective in the formation of somatic symptoms disorder, However, few studies have developed a suitable test to evaluate the factors and fields of Somatic symptom disorder in iranian culture.

    Aims

    The present study was conducted with the aim of development and validating the questionnaire of the Antecedents of somatic symptom disorder (causal and contextual) in the Iranian society.

    Methods

    In terms of purpose, the present research is fundamental-applicative, in terms of gathering information, it is survey-questionnaire, and in terms of methodology, it is considered among test-making studies, which was carried out in the form of a correlational research project. The statistical population of the research included all people over 18 years of age in Tehran in 2023. The statistical sample size was 915 adults who were selected by available sampling method. To collect data, a researcher-made questionnaire on the antecedents of somatic symptom disorder, which was derived from a qualitative research, was used. Data analysis was done using exploratory and confirmatory factor analysis of the first and second type to check the construct validity and principal component analysis method using SPSS-24 and AMOS-24 software.

    Results

    The findings of this research showed that the questionnaire of the antecedents of somatic symptom disorder in iranian society has favorable psychometric characteristics. The results of factor analysis showed that this questionnaire has 4 subscales of dictatorial parenting, dysfunctional couple relations, emotional and cognitive characteristics of childhood. Using Cronbach's alpha, the values of the internal consistency coefficient were found to be 0.922 for dictatorial parenting, 0.929 for dysfunctional couple relationships, 0.842 for the child's feelings, and 0.846 for the child's thoughts.

    Conclusion

    According to the obtained results, it is suggested that specialists in medical centers use the questionnaire of the antecedents of somatic symptom disorder to evaluate, diagnose and prepare a treatment plan for somatic symptom disorder in iranian society.

    Keywords: somatic symptom disorder, antecedents of somatic symptom disorder, childhood traumas}
  • پانیذ رضوی*، نازنین عابد

    هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی مکانیسم های دفاعی رشدنایافته در رابطه آسیب های دوران کودکی و ویژگی های خودتخریب گری بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی بود و جامعه آماری شامل  افراد 18 الی 35ساله شهر تهران در سال 1401 بود  که از بین آنها 253 نفر به شیوه در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های آسیب به خود  (SHI) سانسون، ویدرمن و سانسون (1998)، پرسش نامه خودگزارشی کودک آزاری (CASRS) محمدخانی و همکاران (2003) و پرسش نامه سبک های دفاعی (DSQ-40) آندرز و همکارانش (1993) استفاده شد. داده ها به روش تحلیل معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین آسیب های دوران کودکی با ویژگی های خودتخریب گری رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد (01/0>p). همچنین بین آسیب های دوران کودکی و مکانیسم های دفاعی رشدنایافته و بین مکانیسم های دفاعی رشدنایافته و ویژگی های خودتخریب گری نیز رابطه مستقیم و معنادار بود. (01/0>p). افزون بر این بر اساس آزمون مدل، مکانیسم های دفاعی رشدنایافته در رابطه بین آسیب های دوران کودکی و ویژگی های خودتخریب گری نقش میانجی را ایفا می کند (01/0>p). همچنین مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. بر اساس یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که مکانیسم های دفاعی رشدنایافته  نقش میانجی را در رابطه آسیب های دوران کودکی و ویژگی های خودتخریب گری ایفا می کند.

    کلید واژگان: آسیب های دوران کودکی, مکانیسم های دفاعی رشدنایافته, ویژگی های خودتخریب گری}
    Paniz Razavi*, Nazanin Abed

    The aim of the present study was to investigate the mediating role of underdeveloped defense mechanisms in relation to childhood injuries and self-destructive characteristics. The present research method was descriptive-correlation and the statistical population included people aged 18 to 35 in Tehran in 1401. Among them, 253 people were selected as a sample in an accessible way. To collect data from the Self-Injury Questionnaire (SHI) by Sanson, Wiederman, and Sanson (1998), the Child Abuse Self-Report Questionnaire (CASRS) by Mohammadkhani et al. (2003), and the Defense Styles Questionnaire (DSQ-40) by Anders and his colleagues. (1993) was used. The data were analyzed by structural equation analysis. The findings showed that there is a direct and significant relationship between childhood injuries and self-destructive characteristics (p<0.01). Also, there was a direct and significant relationship between childhood injuries and underdeveloped defense mechanisms and between underdeveloped defense mechanisms and self-destructive characteristics. (p<0.01).. In addition, based on the model test, underdeveloped defense mechanisms play a mediating role in the relationship between childhood trauma and self-destructive characteristics (p<0.01). Also, the research model had a favorable fit. Based on the above findings, it can be concluded that underdeveloped defense mechanisms play a mediating role in the relationship between childhood injuries and self-destructive characteristics.

    Keywords: childhood trauma, immature defense mechanisms, self-destructive characteristics}
  • زینب آرامش *، فرهاد محمدی، گل نوش فرهنگ، بهنوش فرهنگ

    هدف پژوهش حاضر، اثربخشی فرزندپروری مثبت بر آسیب های دوران کودکی مادران دارای کودک دچار ترس از کرونا بود. این پژوهش از نوع مطالعات شبه تجربی است که با طرح پیش آزمون، پس آزمون به همراه گروه کنترل می باشد. برای رسیدن به این هدف جامعه آماری آن شامل تمامی کودکان دچار ترس از کرونا بین سنین 6 تا 10 ساله منطقه 5 استان تهران می-باشد. حجم نمونه پژوهش با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس، 30 نفر با توجه به اهداف و فرضیه تحقیق انتخاب می شوند. 15 نفر مربوط به کودکان دچار ترس از کرونا و 15 نفر سایر کودکان عادی نیستند، می باشد. در این پژوهش پرسشنامه آسیب های کودکی برنشتاین و فینک (1998) و مداخله آموزشی فرزندپروری در 10 جلسه 45 دقیقه ای بر روی گروه نمونه اجرا شد. در این پژوهش با توجه به ساختار پژوهش و ارزیابی پیش آزمون و پس آزمون، داده ها از طریق آمار توصیفی و آمار استنباطی(تحلیل کوواریانس) تجزیه و تحلیل شد و جهت انجام تمام امور تحلیل آماری از نرم افزار SPSS ورژن24 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که که مداخله آموزشی توانست آسیب های دوران کودکی را به طور معناداری کاهش دهد.

    کلید واژگان: ترس از کرونا, آسیب های دوران کودکی, فرزندپروری}
  • صفیه عزیزپور، یاسر رضاپور میرصالح*، شکوفه متقی
    هدف

    هر رفتاری که نشان می دهد معیارهای مهربانی، وفاداری و احترام در رابطه ی صمیمی نقض شده است، نوعی تعهدشکنی محسوب می شود که می تواند علت های مختلفی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر تعیین ابعاد رفتاری و فیزیکی آسیب های دوران کودکی در مردان و زنان دارای سابقه ی تعهد شکنی زناشویی بود.

    روش

    این مطالعه از نوع پژوهش های کیفی بود که با استفاده از مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته در 11 نفر (7 زن و 5 مرد) از افراد دارای سابقه ی خیانت زناشویی انجام شد. این افراد به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه گیری تا جایی ادامه یافت که پاسخ های شرکت کنندگان به حالت اشباع برسد. تحلیل داده های حال از مصاحبه ها با استفاده از شیوه ی کیفی نظریه ی زمینه ای در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل مصاحبه ها نشان داد که افراد دارای سابقه ی تعهد شکنی زناشویی در دوران کودکی خود دچار آسیب های رفتاری و فیزیکی شامل: سوء رفتار (تنبیه، تندخویی والدین، بیگاری و اجبار رفتاری)، شیوه های تربیتی نادرست والدین (محبت افراطی، خودمحوری والد، عدم نظارت و تناقض رفتاری والدین)، بدعملکردی ساختار خانواده (تعارضات خانوادگی، تنیدگی مرزها و نابرابری بین فرزندان) شده بودند. همچنین بررسی روند مصاحبه ها نشان داد که این آسیب ها مشکلاتی را برای افراد در کودکی و بزرگ سالی و در زمینه های مختلف زندگی به وجود آورده بودند. بر اساس این یافته ها و همچنین الگوی پارادایمی حاصل از آن ها می توان جهت شناسایی و همچنین پیشگیری از آسیب هایی که به طور بالقوه در خانواده ممکن است منجر به خیانت شوند، اقدامات لازم را انجام داد.

    کلید واژگان: سوءاستفاده رفتاری, آسیب های دوران کودکی, تعهد شکنی زناشویی}
    Safia Azizpour, Yasser Rezapour Mirsaleh *, Mottaghi Mottaghi
    Purpose

    When criteria such as kindness, loyalty, and respect are violated in an intimate relationship, it is a form of infidelity that can have a variety of causes. The purpose of this study was to determine the behavioral and physical dimensions of childhood trauma in men and women who have marital infidelity.

    Method

    This study was a qualitative study. A total of 11 participants who have a history of marital infidelity (7 women and 5 men) were selected using purposeful samplmig method. They were then interviewed using semi-structured interview until participants' responses were saturated. Analysis of the interviews was also conducted using grounded theory by opening, centeal and selective coding.

    Findings

    The results of the interview analysis showed that individuals who have marital infidelity suffer from behavioral and physical traumas including: behavioral abuse (punishment, parental aggression, forced and behavioral coercion), incorrect parenting (extreme affection, parental self-centeredness, lack of supervision and behavioral contradiction of parents), malfunctioning family structure (family conflicts, border tensions and inequality between children). Moreover, it was demonstrated that the childhood trauma result in some problems for these people in various areas of their life in childhood and adulthood. Based on these findings, as well as the paradigm model, necessary plans can be taken to identify as well as prevent traumas that could potentially lead to marital infidelity.

    Keywords: Behavioral abuse, childhood trauma, marital infidelity}
  • سمانه لسانی، مهناز شاهقلیان*، مهدی رضا سرافراز، محمدحسین عبداللهی
    زمینه

    به رغم پیشینه طولانی مطالعات بالینی و همچنین مطالعات اخیر تجربی در زمینه نارسیسیزم آسیب شناختی، این پدیده همچنان یک وضعیت گیج کننده و متناقض باقی مانده است، لذا پژوهش در زمینه عوامل پیش بینی کننده آن می تواند تا حدودی به شناخت ما از این پدیده روانشناختی کمک کند. آسیب های دوران کودکی یک عامل خطر مهم برای شکل گیری نارسیسیزم آسیب شناختی در بزرگسالی هستند، اما مطالعات اندکی در زمینه چگونگی این ارتباط وجود دارد.

    هدف

    هدف مطالعه حاضر پیش بینی نارسیسیزم آسیب شناختی بر اساس آسیب های دوران کودکی و به واسطه نقص در شفقت خود و احساس شرم بود.

    روش

    این مطالعه توصیفی بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری بود، جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه های شهید بهشتی، تهران و خوارزمی در سال 98-1397 بود که تعداد 340 نفر بر اساس روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های خودشیفتگی مرضی پینکاس و همکاران (2009)، ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003)، شفقت خود نف (2003) و عاطفه خودآگاه-3 تانگنی (1998) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها: 

    نتایج نشان داد که آسیب های دوران کودکی به صورت منفی بر شفقت خود، شفقت خود به صورت منفی بر احساس شرم و احساس شرم به صورت مثبت بر نارسیسیزم آسیب شناختی اثر دارند که این روابط همگی معنی دار بودند (0/001<p)، از سوی دیگر نتایج آزمون مدل نشان داد که شفقت خود و احساس شرم در روابط بین آسیب های دوران کودکی و نارسیسیزم آسیب شناختی نقش واسطه را دارند و در نهایت مدل پیشنهادی این مطالعه با مدل آزمون شده دارای برازش مناسب بود.

    نتیجه گیری:

     نقص در شفقت خود و احساس شرم نقش کلیدی در رابطه بین آسیب های دوران کودکی و نارسیسیزم آسیب شناختی دارند، لذا توجه به این متغیرها هم در حیطه پیش گیری و هم در حیطه درمان حایز اهمیت است.

    کلید واژگان: نارسیسیزم, آسیب های دوران کودکی, شفقت خود, احساس شرم}
    Samaneh Lessani, Mahnaz Shahgholian*, Mehdi Reza Sarafraz, MohammadHosein Abdollahi
    Background

    In spite of the long history of clinical research as well as recent experimental study of pathological narcissism, this phenomenon is still confusing and seems contradictiory. Therefore, research about its predicting factors can partly help us know about this psychological phenomenon. Childhood trauma is an ‏important risk factor for the development of pathological narcissism in adulthood; but there are few studies on the quality of this relationship.

    Aims

    The aim of the present study is to predict pathological narcissism, based on childhood traumas with the mediating role of self-compassion deficit and shame.

    Method

    It was a descriptive study and was based on structural equation modeling. The statistical population included the students of Shahid Beheshti University, Tehran university and Kharazmi University in 1397-98 academic year. 340 students were selected through available sampling and filled out the following questionnaires: Pathological Narcissism Inventory (Pincas et al., 2009), the Childhood Trauma Questionnaire (Bernstain et al., 1994), Self-Compassion Scale (Neff, 2003) and the Test of Self-Conscious Affect-3 (Tangney, 1998). The data were then analyzed by structional equation modeling.

    Results

    The results showed that childhood trauma has a negative effect on self-compassion and self-compassion has a negative effect on the feeling of Shame and the feeling of Shame has a positive effect on pathological narcissism. And all these relationships were meaningful (p<0/001). On the other hand, the results of the model test showed that self-compassion and feeling of shame play a mediating role in the relationship between childhood trauma and pathological narcissism. And finally, the proposed model of the study had a good fit with the tested model.

    Conclusions

    Deficit in self-compassion, and feeling of shame play a key role in the relationship between childhood trauma and pathological narcissism, therefore it is important to pay attention to these variables in both prevention and treatment.

    Keywords: Narcissism, childhood traumas, self-compassion, shame}
  • صفیه عزیزپور، یاسر رضاپور میرصالح*، شکوفه متقی
    برای خیانت زناشویی می توان دلایل فراوانی برشمرد که آسیب های دوران کودکی می تواند یکی از آن ها باشد. هدف پژوهش حاضر آشکار ساختن ابعاد هیجانی و روان شناختی آسیب های دوران کودکی در مردان و زنان دارای پیشینه خیانت زناشویی بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بود که با به کارگیری مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته در 12 نفر (7 زن و 5 مرد) از افراد دارای پیشینه خیانت زناشویی انجام شد. این افراد در سال 1397 به دلیل خیانت زناشویی به مراکز مشاوره شهرستان لارستان، استان فارس، مراجعه کرده بودند، خیانت حداقل شش ماه طول کشیده و به تایید مراجع و مشاور رسیده بود. شرکت کنندگان به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه گیری تا جایی ادامه یافت که پاسخ های شرکت کنندگان به حالت اشباع برسد. داده ها با به کارگیری شیوه کیفی نظریه زمینه ای تحلیل شد. نتایج نشان داد که افراد دارای پیشینه خیانت زناشویی در دوران کودکی خود دچار آسیب های هیجانی و روان شناختی همچون محرومیت، درماندگی، گسستگی هیجانی، شکاف میان نسلی و تمرکز بیرون از خانواده والدین شده بودند. بررسی روند مصاحبه ها نشان داد که این آسیب ها مشکلاتی را برای افراد در کودکی و بزرگ سالی و در زمینه های گوناگون زندگی (تحصیلی، اقتصادی، اجتماعی، نوجوانی، شغل و کار وزندگی زناشویی) به وجود می آورند. بر پایه این یافته ها و همچنین الگوی پارادایمی برآمده از آن ها می توان جهت شناسایی و همچنین پیشگیری از آسیب هایی که می تواند در خانواده منجر به خیانت شوند، اقدامات لازم را انجام داد.
    کلید واژگان: هیجانی, روان شناختی, آسیب های دوران کودکی, خیانت زناشویی}
    Safia Azizpour, Yasser Rezapour Mirsaleh *, Shokoufeh Mottaghi
    There are many causes for marital infidelity, one of which can be childhood traumas. The purpose of this study was to determine the emotional and psychological dimensions of childhood trauma in men and women who have marital infidelity. This study was a qualitative study using semi-structured in-depth interviews with 12 individuals (7 females and 5 males) who have marital infidelity. The participants had referred to the counseling centers of Larestan city, Fars province, in 2018 due to marital infidelity. The infidelity lasted for at least six months and had been approved by the participants and the counselor. The subjects were selected by purposive sampling and the sampling continued until participants' responses were saturated. Analysis of the present data from the interviews was also conducted using the qualitative theory of the underlying theory. Interview analysis results showed that individuals who have marital infidelity had serious emotional and psychological damage in their childhood, including deprivation, helplessness, emotional breakdown, intergenerational divide, and centralized parenting. The results of this study showed that these disorders cause problems for people in childhood and adulthood and different fields of life (educational, economic, social, adolescent, occupational, and marital life). These findings, as well as their paradigm shift, can be used to identify as well as prevent the damage that can potentially lead to infidelity in the family.
    Keywords: emotional, psychological, childhood trauma, marital infidelity}
  • حمزه ارباب، حسن میرزاحسینی*، نادر منیرپور
    مقدمه

    اثرات مخرب عود مصرف مواد همواره یکی از چالش های عمده در درمان اعتیاد بوده است. هدف این پژوهش تبیین مدل عود مصرف مواد بر اساس آسیب های دوران کودکی، با در نظر گرفتن نقش میانجی بیگانگی روابط موضوعی، سازمان شخصیت مرزی و افسردگی در گروهی از معتادان تحت درمان با متادون بود.

    روش

    پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه معتادان مرد تحت درمان با متادون شهرستان کاشان در بهار 1398 بودند. تعداد 170 نفربه روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق مقیاس عود مصرف، آسیب های دوران کودکی، پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه روابط موضوعی بل، و سیاهه سازمان شخصیت کرنبرگ انجام شد. تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد.

    یافته ها

    مدل یابی روابط ساختاری میان متغیرهای آسیب های کودکی، بیگانگی روابط موضوعی، سازمان شخصیت مرزی و افسردگی با عود مصرف مواد به صورت مستقیم و غیرمستقیم، برازندگی خوبی نشان داد (RMSEA=0/0489). در میان مسیرهای غیرمستقیم، متغیرهای میانجی روابط موضوعی و افسردگی معنادار بودند. در مجموع این مدل 49/6 درصد از عود مصرف مواد در میان معتادان تحت درمان متادون را تبیین می کند.

    نتیجه گیری

    آسیب های دوران کودکی، می تواند به شکل تاثیر بر سازمان شخصیت، احساس بیگانگی و بالتبع افسردگی در دوران های بعدی زندگی افراد معتاد بروز کند و عود مواد راهبردی جهت رهایی از این رنج است. از این منظر شناسایی و پرداختن به عوامل مذکور، درک عمیق تری از عود ارایه می نماید. پیشنهاد می گردد متخصصین در یک بستر درمانی موثر به متغیرهای مذکور در قالب پروتکل های درمانی بپردازند.

    کلید واژگان: عود مصرف مواد, آسیب های دوران کودکی, روابط موضوعی, سازمان شخصیت, افسردگی}
    Hamzeh Arbab, Hasan Mirzahosini *, Nader Monirpoor
    Introduction

     Harmful effects of ubstance use relapses has been long a greate challenge in the treatment of addiction. The purpose of this study was to explain the substance use relapse model in addict individuals based on the childhood trauma, regarding the mediating roles of object relations alienation, borderline personality organization and depression in a group of Methadone-treated addicts.

    Method

    Applying a descriptive - correlational design, among all male methadone-treated  addicts of kashan city in 2019, a sample of 170 subjects were selected by available sampling method and inclusion/exclusion criteria were controlled for. Data were collected through the Relapse Prediction Scale, Childhood Trauma Questionnaire, Beck Depression Inventory, Bell's Object Relations Inventory, and the Kernberg’s   Inventory of Personality. Data analysed by a path analysis of structural equation modeling.

    Results

    The structural equation modelling of childhood trauma, alienation, personality organization and depression with substance use relapse directly and indirectly demonstrated significant fitness (RMSEA: 0.0489). Among indirect paths, mediator variables including object relations and depression were significant. Overall, this models explained %49/6 of the variances of substance use relapse among Methadone-treated male addicts.

    Conclusion

    Childhood trauma impact personality organization, feelings of alienation, and depression in later life periods, and relapse is a style to get rid of these suffering. From this perspective, identifying and addressing these factors provides a deeper understanding of relapse. It is suggested that in an effective treatment context address the variables expressed in the form of treatment protocols.

    Keywords: substance use relapse, childhood trauma, Object relation, personality organization, depression}
  • امین غلامی، نورعلی فرخی*، احمد برجعلی

    برای اینکه بتوانیم یک نظام آموزشی اثربخش داشته باشیم می بایست به مسایل روانی دانشجویان توجه داشته باشیم. استرس و تنش یکی از عوامل موثر بر بهداشت روانی و مخل عملکرد تحصیلی دانشجویان می باشد، که به منظور ایجاد یک آموزش کارآمد می بایست به منابع آن و روش های مقابله با آن توجه شود. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری راهبردهای مقابله ای بر اساس سبک های دلبستگی با واسطه گری سبک های فرزندپروری، تجارب آسیب رسان کودکی و طرحواره های ناسازگار اولیه در دانشجویان بوده است. نمونه آماری این پژوهش 300 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی بوده اند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل فرم کوتاه پرسشنامه راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر 1990، سبک های دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (AAI)، شیوه های فرزندپروری والدینی ادراک شده (EMBU-S)، طرح واره ها ناسازگار اولیه و آسیب های دوران کودکی بوگلاس بریمنر 24 بوده اند. برای ارزیابی مدل پیشنهادی ازروش مدل معادلات ساختاری و نرم افزار Amos استفاده شده است. نتایج بررسی نشان داده که شاخص های برازش مدل مفهومی تحقیق بپس از اصلاحات جزیی در سطح قابل قبولی بوده اند و مدل ارزیابی شده با داده ها برازش خوبی داشته است. و طبق ضرایب رگرسیونی بدست آمده متغیرهای سبک های فرزند پروری، طرح واره های ناسازگار اولیه و آسیب های دوران کودکی نقش میانجی را بین سبک دلبستگی و سبک های مقابله ای داشته اند.

    کلید واژگان: مدل یابی معادلات ساختاری, راهبردهای مقابله ای, سبک های دلبستگی, سبک های فرزندپروری, آسیب های دوران کودکی, طرح واره های ناسازگار اولیه}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال