به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « دختران فراری » در نشریات گروه « روانشناسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «دختران فراری» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • طیبه نجاران طوسی*، جعفر طالبیان شریف، محمد سعید عبد خدائی
    پیش زمینه و هدف

     این پژوهش با هدف بررسی رابطه سبکهای دلبستگی و فرزندپروری با میانجی گری رفتارهای پرخطر بر کیفیت زندگی دختران فرار است. 

    مواد و روش کار:

     پژوهش حاضر از نظر هدف تحقیق، کاربردی و روش آن توصیفی از نوع همبستگی بوده و دارای 3 متغیر می باشد (متغیر ملاک: سبکهای دلبستگی و سبکهای فرزندپروری، متغیر پیش بین : کیفیت زندگی دختران فراری، متغیر میانجی : رفتارهای پرخطر). در این پژوهش از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، پرسشنامه سبک فرزندپروری بامریند (1972)، پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شیور (1987) و پرسشنامه رفتارهای پرخطر زاده محمدی (1390) استفاده شده است.

     یافته ها: 

    نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون معنادار بود. 

    بحث و نتیجه گیری:

    سبک دلبستگی اجتنابی با میانجی گری رفتارهای پرخطر بر فرار دختران تاثیر دارد و بین رفتارهای پرخطر و فرار دختران رابطه معناداری وجود دارد. سبک فرزندپروری سهل گیرانه با میانجی گری رفتارهای پرخطر می تواند فرار را پیش بینی کند و سبک فرزندپروری استبدادی با میانجی گری رفتارهای پرخطر با فرار دختران رابطه دارد.

    کلید واژگان: دختران فراری, کیفیت زندگی, سبک فرزندپروری, سبک دلبستگی, رفتارهای پرخطر}
  • فرشته پورمحسنی کلوری*، مریم دشتی
    مقدمه
    پدیده ی فرار دختران از خانه علل مختلفی دارد . هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی سیستم های مغزی رفتاری، تاب آوری و توانایی حل مساله در دختران فراری و بهنجار است.
    روش
    پژوهش حاضر یک پژوهش علی- مقایسه ای است و جامعه ی آماری آن را تمامی دختران فراری مراکز اورژانس اجتماعی بهزیستی استان گیلان تشکیل می دهند. از میان این دختران، 40 نفر داوطلبانه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه بهنجار نیز 40 نفر بودند که از میان دختران دبیرستانی و همچنین دختران مجامع عمومی شهر تالش به شیوه ی تصادفی انتخاب شده بودند. هر دو گروه به پرسش نامه های سیستم های مغزی- رفتاری کارور- وایت، تاب آوری کانر- دیویدسون و حل مساله ی اجتماعی تجدیدنظرشده پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) آزمون t دو گروه مستقل تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که فعالیت سیستم فعال ساز رفتاری دختران فراری شدیدتر و سیستم بازداری رفتاری آنها ضعیف تر از گروه بهنجار است. همچنین دختران فراری بیشتر از دختران عادی از سبک جهت گیری منفی به حل مساله ، سبک تکانشی/ بی احتیاط و سبک اجتنابی استفاده می کنند و کمتر از آنها از سبک های جهت گیری مثبت به حل مساله و حل مساله ی منطقی بهره می برند. نمرات تاب آوری دختران فراری نیز کمتر از دختران عادی است.
    نتیجه گیری
    با شناسایی علل موثر بر فرار دختران، می توان دختران در معرض خطر را شناسایی کرد و در سطح فردی و خانوادگی آموزش های لازم را به انان ارائه داد و به این وسیله مانع فرار آنها از خانه و پیامدهای فردی و اجتماعی آن شد.
    کلید واژگان: سیستم های مغزی - رفتاری, تاب آوری, توانایی حل مساله, دختران فراری}
    Fereshteh Pourmohseni-Koluri*, Maryam Dashti
    Introduction
    The run away from home in girls has a various causes. The purpose of this study is comparison brain-behavioral systems, resiliency and problem solving in run away and normal girls.
    Method
    The method of study was causal-comparison. The population was all run away’s girls who were kept in Gilan Welfare Centers. From among these girls, 40 were selected by accessible sampling. 40 normal subjects were among girls in public high schools city Talesh was randomly selected. Both groups completed the Inventory of Carver-White brain-behavioral systems, Connor- Davidson, Resiliency scale and Social Problem-Solving Inventory–Revised. Data analyzed using multivariate analysis of variance (MANOVA).
    Results
    The results showed, behavioral activation system in run away girls more active than normal girls and behavioral inhibition system in run away girls are weaker than run away girls. The run away compared to normal girls use most of the style of negative problem orientation impulsivity carelessness and avoidance and, positive problem orientation style and rational problem solving style less benefit. Also run away girls compared to normal girls have lower scores in resiliency.
    Conclusion
    identification the effective factors in run away in girls could identify girls at risk for running away and individual and family-level training offered to them thereby prevent personal and social consequences of run away. :
    Keywords: brain-behavioral systems, resiliency, social problem solving, run away girls}
  • علی هاشمیان فر، مهری سادات موسوی*
    این مقاله به بررسی مفهوم خانه نزد دختران فراری پرداخته و با مطالعه تجربه زیسته این گروه تلاش شده تا به درکی مناسب از «خانه» نائل گردد و در گسترش دانش پایه موجود در خصوص پدیده دختران فراری نقشی درخور ایفا نماید. مطالعه حاضر به روش پدیدارشناختی و با استفاده از روش کلایزی انجام پذیرفته است. داده ها از طریق مصاحبه با 10 دختر در سن 15 تا 20 سال که مدت زمان زیادی از فرارشان نمی گذشت، جمع آوری گردیده است. یافته ها حاکی از درک پیچیده ای از خانه توسط شرکت کنندگان بود. در اصل، معانی خانه برای آن ها با «نبود» آن مرتبط بوده و هم زمان خانه ایده آل، واقعی، بی خانمانی و خانه جایگزین در ذهن این دختران لانه گزیده و در رفتارهایشان تجلی آن دیده می شود. بودن یا نبودن در این چارچوب، خود منشاء قضاوت هایی در خصوص آنان و شخصیت شان می باشد. در واقع درک معنای خانه به عنوان ساختی ذهنی، بخشی از شخصیت دختران را تشکیل داده و متاثر از هنجارها و ساختارهای غالب اجتماعی است. دخترانی که خارج از «خانه» باقی می مانند به عنوان منحرفان، ناقضان نظم اجتماعی و روسپی برچسب زده می شوند که از تصاویر اجتماعی «زن»، «دختر خوب» و «طبیعی» خارج شده و جامعه آن ها را به عنوان ساختار غیرزنانه و غیرخانگی برساخت می کند. خارج از خانه بودن، خود جواز چنین برچسبی را به تنهایی فراهم می آورد و منشاء مشکلات روانی، جسمانی و اجتماعی دختران فراری خواهد بود.
    کلید واژگان: دختران فراری, پدیدارشناسی, خانه ایده آل, خانه واقعی, بی خانمانی, خانه جایگزین}
    A. Hashemianfar Mousavi*
    This paper analyzes the concept of "home" among runaways and based on the lived experience of this group, we try to achieve a better understanding of "home" to expand the existing base of knowledge about the phenomenon of runaways. Phenomenolo-gical study was undertaken using Colaizzi method. Data were collected through inter-views with 10 girls aged 15 to 20 years shortly after escaping home. Results indic-ated a complex picture of "Home" as reported by participants. In principle, meaning of "home" for them was associated and connected to "absence” of it and at the same time the ideal home, real home, homelessness and alternative home are in their mind and can be seen in their behavior. "Being" or "not being" in this context, is the origin of judgments about girls character. Indeed, understanding the meaning of "home" as a mental construct, forms the character of runaway girls and influenced by prevailing social norms and structures.
    Keywords: Runaway Girls, Phenomenology, Ideal home, Real home, Homelessness, Alternative home}
  • سحر محمدی مسنن، قربان فتحی اقدم، مجتبی امیری مجد

    هدف پژوهش حاضر مقایسه تاب آوری، کیفیت زندگی و مکانیسم های دفاعی در دختران فراری و عادی بود. جهت انجام این پژوهش تعداد 50 نفر از دختران به صورت هدفمند انتخاب شدند و 50 نفر دختر عادی به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد نمونه به پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) و مکانیسم های دفاعی باند و همکاران (1983)، پاسخ دادند. پس از جمع آوری پرسشنامه ها داده ها بوسیله آزمون تحلیل واریانس مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد دختران فراری و عادی در تاب آوری، کیفیت زندگی و مکانیسمهای دفاعی با دختران عادی در سطح0/01 تفاوت دارند و دختران فراری در تاب آوری، کیفیت زندگی و مکانیسم دفاعی رشد یافته نمرات کمتری نسبت به دختران عادی دارند ولی در مکانیسم های رشد نیافته و روان آزرده دختران فراری نمرات بالاتری نسبت به دختران عادی دارند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که وضعیت روانشناختی دختران فراری با دختران عادی متفاوت است و این علایم نشانگر در معرض فرار قرار گرفتن افراد را فراهم می کند.

    کلید واژگان: تاب آوری, کیفیت زندگی, مکانیسم های دفاعی, دختران فراری}

    This research aims to investigate quality of life, Resiliency, and defense mechanism between runaway and normal girls. Therefore 50 girls selected randomly and 50 normal girls selected based on available method. Selected sample answered to questionnaires Resilience Conner and Davidson (2003), Quality of Life World Health Organization (1996) and defense mechanisms Bond et al (1983). After collecting questionnaires, data compared by analyze variance. Results revealed that there are differences (0.01) between normal girls and runaway girls in quality of life, Resiliency, and defense mechanism. Runaway girls acquired less scores in quality of life, Resiliency, and defense mechanism but higher scores in immature neurotic mechanisms. Therefore, there are differences in psychological position of runaway and normal girls and these symptoms can provide condition of running away of people

    Keywords: Quality of Life, resiliency, defense mechanism runaway girls}
  • سهراب امیری*، علی عیسی زادگان، محمد حافظ نیا
    هدف
    هدف پژوهش حاضر تعیین و مقایسه سبک های فرزندپروری و آسیب های روانی در دختران فراری و عادی بود.
    روش
    روش پژوهش پس رویدادی و جامعه آماری شامل 968 دختر فراری در سازمان بهزیستی و امنیت اخلاقی ناجا شهر تهران در سال 1393 بود. به روش نمونه گیری هدف مند 50 نفر از آن ها با کسب رضایت آگاهانه انتخاب و با 50 نفر از دختران مدارس متوسطه که با استفاده از نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای انتخاب شده بودند همتا سازی شدند. به منظور گردآوری داده های پژوهش، فهرست بازبینی علائم مرضی 90 سوالی تجدید نظر شده دراگویتس، لیپمن و کووی (1973) و پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1972) بین شرکت کننندگان توزیع و داده ها به روش شاخص های توصیفی و تحلیل واریانس تک متغیره تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که آسیب روانی و شیوه های فرزندپروری دختران فراری از منزل و عادی متفاوت است. دختران فراری نسبت به دختران عادی سطح بالایی از آسیب های روانی را داشتند و بیشتر شیوه های استبدادی و سهل گیرانه را تجربه کرده بودند.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد آسیب روانی و سبک های فرزندپروری نامناسب می تواند زمینه ساز فرار دختران از منزل را فراهم و خود فرار زمینه آسیب های بیشتر را ایجاد کند، لذا نیازمند است که در جهت کاهش آسیب های روانی و آموزش سبک های فرزندپروری مطلوب مداخلات لازم صورت گیرد.
    کلید واژگان: آسیب روانی, سبک های فرزندپروری, دختران فراری}
    Aim: The purpose of the present study was to evaluate and compare parenting Styles and Psychopathological Dimensions in the runaway and normal girls.
    Method
    the present study was to based on causal-comparative (EX Post Facto) method. In order to the implementation of Study, From the runaway girls community in Tehran city who were placed in different Welfare centers, 50 people who were placed In the Welfare Organisation and moral security police, After obtaining informed consent, and selected by purposive sampling, were homogenisation with 50 other girls in high schools throughout the city. In the final step, In order to collect research data, Questionnaires SCL 90-R (1972) and parenting style questionnaire Bamrynd (1972) was distributed between the Participants and their data were collected.
    Results
    The results showed that the dimensions of Psychopathological and parental style In the girls running away was different from the normal girls (P
    Conclusion
    It seems that the psychological damage and poor parenting style can Provides the predisposing girls running away from home And run away more susceptible them to psychological damage, Therefore requires that In the order to reduce the risk of Dimensions of psychological damage and education appropriate Parenting styles, Psychological interventions taken seriously.
    Keywords: psychopathology, parenting style, runaway girls}
  • صدرا میرزاجانی*
    هدف
    هدف پژوهش تعیین رابطه عزت نفس و سلامت عمومی با رفتار پرخاشگرانه دختران فراری بود.
    روش
    روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه دختران ساکن در مرکز نگه داری بهزیستی مربوط به دختران فراری شهر کرج به تعداد 500 نفر در سال 1389 بود که 120 نفر از آن ها به روش تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسش نامه های عزت نفس کوپر اسمیت 1967، پرسش نامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر 1972 و پرسش نامه کنترل خشم آنتونی استور 1988 بود.
    یافته ها
    نتایج حاکی از همبستگی منفی بین متغیرهای عزت نفس و سلامت عمومی با ابراز خشم در دختران فراری و برازش خوب داده ها با الگوی ارائه شده بود. ضرائب مسیر نشان داد متغیرهای عزت نفس اجتماعی، تحصیلی، همسالان و متغیرهای علائم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب و ناکارامدی اجتماعی می توانند ابراز خشم را در دختران فراری پیش بینی کنند.
    نتیجه گیری
    از آن جا که عزت نفس و سلامت عمومی دختران فراری ممکن است به دلیل مشکلات خانوادگی آسیب ببیند و زمینه بروز رفتارهای پرخاشگرانه را در آن ها فراهم آورد، لذا می توان با آموزش مهارت های کنترل خشم، مدیریت استرس و روش های درست حل مساله، زمینه ارتقاء عزت نفس و سلامت عمومی دختران را فراهم و از رفتار پرخاشگرانه فرار آن ها جلوگیری کرد.
    کلید واژگان: دختران فراری, رفتار پرخاشگرانه, سلامت عمومی, عزت نفس, الگوی ساختاری}
    S. Mirzajani*
    Aim: This study aimed to investigate the relationship between self-esteem and mental health with aggressive behavior in runaway girls in Karaj (Iran).
    Methods
    This study was a descriptive correlational research. Data were collected from 120 runaway girls living under supervision of the state welfare organization of the city of Karaj (N=500) by random. Coopersmith selfesteem inventory 1967, Goldberg's general health questionnaire 1972 and aggression scale of Anthony Storr 1988 were utilized to assess the variables.
    Results
    There was a significant negative correlation between self-esteem and anger expression in runaway girls and mental health variable was significantly correlated with anger expression. Furthermore, results of the analysis indicated that the data fitted well with the presented model. The path coefficients showed that the variables of social and educational self-esteem, peers, and variables of somatic symptoms, anxiety, insomnia, social inefficiency can predict anger expression in runaway girls.
    Conclusion
    The results suggest that runaway girls suffer from low self-esteem and mental health due to various factors such as family problems which could lead to aggressive behavior in them. Therefore, skills trainings such as anger management, stress management, and efficient problem solving skills can help them to elevate their self-esteem and mental health.
    Keywords: aggressive behavior, mental health, runaway girls, self, esteem, structural model}
  • جعفر حسنی، مهناز شاهقلیان
    فرایندهای کنترل و ابراز هیجان نقش اساسی در سلامت روانشناختی افراد ایفا می کنند و یکی از عوامل زمینه ساز آسیب شناسی روانی و بیماری های جسمانی مطرح می باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی کنترل هیجانی، ابرازگری هیجانی و دوسوگرایی در ابراز هیجان در دختران فراری و بهنجار بود.بر اساس ملاک های ورود و شیوه نمونه برداری در دسترس 50 نفر از دختران فراری انتخاب و پس از همتاسازی با 50 نفر از دختران بهنجار توسط پرسش نامه های کنترل هیجانی (ECQ)، ابرازگری هیجانی (EEQ) و دوسوگرایی در ابراز هیجان (AEQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از واریانس چند متغیری نشان داد که در مولفه های بازداری هیجانی، کنترل پرخاشگری و نشخوار از سبک کنترل هیجانی، میانگین نمرات دختران بهنجار بیشتر از دختران فراری است؛ درحالی که در مولفه کنترل خوش خیم این سبک تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. در هر سه مولفه ابراز هیجان مثبت، ابراز صمیمیت و ابراز هیجان منفی سبک ابرازگری هیجانی، دختران بهنجار در مقایسه با دختران فراری نمرات بالاتری کسب نمودند. همچنین در هر دو مولفه دوسوگرایی در ابراز هیجان مثبت و دوسوگرایی در ابراز استحقاق سبک دوسوگرایی در ابراز هیجان، گروه دختران فراری نمرات بالاتری در مقایسه با دختران بهنجار کسب نمودند. همبسته های رفتاری سبک های کنترل و ابراز هیجان یکی از عوامل مهم خطرساز بزهکاری و بروز پدیده فرار است و تلویحات کاربردی فراوانی در زمینه مداخلات پیشگیرانه و درمان رفتارهای بزهکارانه دارد.
    کلید واژگان: بزهکاری, دختران فراری, کنترل هیجانی, ابرازگری هیجانی, دوسوگرایی در ابراز هیجان}
    The processes that control and express emotions play a fundamental role in mental health. They are discussed the factors underlying psychopathology and physical illness. The present study aim examined emotional control, emotional expressiveness, and ambivalence over emotional expressiveness in runaway and Normal girls. Based on the entry criteria and available sampling, 50 runaway and 50 normal girls selected and then were evaluated by questionnaire including emotional control (ECQ), emotional expressiveness (EEQ) and ambivalence over emotional expressiveness (AEQ).Data analysis using MANOVAshowed that normal girls were higher than runaway girls in the components of emotional inhibition, aggression control, rumination of emotional control style, While groups did not differ in benign control component. Normal girls are higher than runaway girls in positive emotion express, negative emotion express and intimacy of emotional expressiveness. Also runaway girls are higher than normal girls in ambivalence over positive emotions expression and ambivalence over entitlement expressiveness of ambivalence over emotional expressiveness. Behavioral correlates of expression and control styles of emotion are risk factors of delinquency and runaway phenomena, and they have many applications in the field of preventive and therapeutic interventions of delinquency behaviors.
    Keywords: Delinquency, Runaway Girls, Emotional control, Emotional expressiveness, Ambivalence over emotional expressiveness}
  • فریده سادات حسبنی، بهنام جمشیدی
    این پژوهش که با هدف بررسی تفاوت دختران فراری با دختران عادی در استفاده از راهبردهای مقابله ای انجام شد، از نوع پس رویدادی است. برای انجام این پژوهش 37 نفر از دختران فراری را که سازمان های مرتبط در مدت اجرای پژوهش دستگیر کرده و نگهداری می کردند، از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. با توجه به میانگین سنی دختران فراری، 37 دختر مجرد ساکن یکی از محلات شهر شیراز که از نظر وضعیت اجتماعی/اقتصادی جزء مناطق متوسط رو به پایین محسوب می شدند، به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. پرسشنامه راهبردهای مقابله ای (کارور و همکاران، 1989)، پرسشنامه منزلت شغلی همراه با سوالات جمعیت شناختی بر روی آزمودنی ها اجرا گردید. داده ها با استفاده از روش آماری کوواریانس تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که بین دختران فراری و دختران عادی در استفاده از راهبردهای مقابله ای مساله محور و هیجان محور تفاوت معناداری وجود دارد (0001/0 P<). به این معنا که دختران فراری نسبت به دختران عادی در رویارویی با تنش، کمتر از راهبردهای مساله محور و هیجان محور استفاده می کردند.
    کلید واژگان: دختران فراری, دختران عادی, راهبردهای مقابله ای}
    Faride Sadat Hoseini, Behnam Jamshidi
    The present research was carried out to study the diligence of non-runaway girls in the usage of coping strategies. The type of the research is post hoc. 37 runaway girls, who were incarcerated and kept by relevant organizations, were selected via convenience sampling. Considering the mean age of the runaway girls, 37 single females residing in middle to low socioeconomic neighborhoods in Shiraz, were selected as the control group. The Coping Strategies Questionnaire (Kaver et al., 1989), Occupational Prestige Scale along with a number demographic questions was administered on the participants. The data were analyzed by applying Covariance statistical method. Results showed that there were significant differences between runaway and non - runaway girls in problem- and emotion- oriented coping strategies (P<0.0001). It means that the runaway girls compared with the non-runaway girls, were using less problem- and emotion- oriented coping strategies in facing with stress.
    Keywords: runaway girls, non, runaway girls, coping strategies}
  • سمیه آقامحمدی، محمدباقر کجباف، حمید طاهر نشاط دوست، احمد عابدی، زینب کاظمی
    پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودکارآمدی برکیفیت زندگی در دختران فراری شهر اصفهان است. در این پژوهش از روش پژوهشی مورد منفرد با طرح خط پایه ی چندگانه با شرکت کنندگان استفاده شده است. آزمودنی های این پژوهش سه دختر فراری ساکن در مرکز ارشاد بهزیستی شهر اصفهان هستند، که پس از موقعیت خط پایه، به صورت پلکانی وارد طرح پژوهشی شدند و طی 12 جلسه ی مداخله ی انفرادی، آموزش خودکارآمدی را دریافت کردند و یک ماه پس از پایان مداخله به مدت 2 هفته ی پی در پی تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. ابزار سنجش پژوهش حاضر پرسشنامه ی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. یافته های این پژوهش بر اساس تحلیل دیداری و شاخص های آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد مداخله ی مورد نظر در مورد هر سه آزمودنی اثر بخش بوده است(با PND 100% برای دو آزمودنی و 91% برای یک آزمودنی). نتایج پژوهش حاضر همسو با پژوهش های قبلی نشان می دهد که با افزایش خودکارآمدی، کیفیت زندگی افراد بهبود پیدا می کند. بنابراین آموزش خودکارآمدی در این پژوهش موجب افزایش کیفیت زندگی در دختران فراری شده است.
    کلید واژگان: خودکارآمدی, کیفیت زندگی, دختران فراری, پژوهش مورد منفرد}
    Miss Somayeh AghaMohammadi, Dr Mohammad Bagher Kajbaf, Dr Hamid Taher Neshatdoost, Dr Ahmad Abedi, Miss Zeynab Kazemi
    objectiv: The present study aims to investigate the effect of self-efficiency training on runaway girls life quality in Isfahan city.
    Method
    The study has a single-subject method with multiple baseline across participants. The participants was three Isfahan Behzisti center runaway girls which came into the experiment in a stepwise fashion and received 12 individual sessions of self-efficiency training. Afterwards, they were given follow up tests after 2 successive weeks of training. A life quality questionnaire of world healthcare organization was used as data collection method. The results of the data chart analysis based on descriptive statistic's and visual analysis.
    Results
    Results indices revealed that the intervention has been effective on the three individuals (100% of PND for two individuals and 91% for the other one individual).
    Conclusion
    The results of the present study were compatible with those of previously conducted ones indicating that the life quality of individuals increases along with the increase in self-efficiency. As a result, self-efficiency training in this study increased the life quality of runaway girls under study.
    Keywords: self, efficiency, quality of life, runaway girls, single, subject research}
  • سمیه آقامحمدی، محمدباقر کجباف، حمید طاهر نشاط دوست، احمد عابدی، زینب کاظمی، سعید صادقی
    مقدمه
    دختران فراری عمدتا در مؤلفه ی هوش هیجانی و برقراری ارتباطات اجتماعی مناسب ضعیف هستند. مداخلات متعددی برای بهبود هوش هیجانی و به تبع آن ارتباطات اجتماعی مناسب وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان کارایی آموزش خودکارآمدی بر بهبود روابط اجتماعی دختران فراری شهر اصفهان است.
    روش
    آزمودنی های این پژوهش دو دختر فراری ساکن در مرکز ارشاد بهزیستی شهر اصفهان بودند که به تشخیص مسئولان مرکز دارای روابط اجتماعی مختل بودند. برای سنجش میزان ر فتارهای اجتماعی مثبت از روش شاهد - مدار استفاده شد؛ به این صورت که چک لیست رفتارهای اجتماعی مثبت در اختیار مربیان ش یفت قرار گرفت و آنها رفتارهای مورد نظر را مشاهده است فاده شده است. در این روش پژوهشی پس از A-B و ثبت می کردند. در این پژوهش از روش پژوهشی مورد منفرد با طرح موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و طی 12 جلسه ی مداخله ی انفر ادی، آموزش خودکارآمدی به آزمودنی ها ارائه گردید و هر دو آزمودنی یک ماه پس از پایان مداخله به مدت 2 هفته ی پی در پی تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند.
    یافته ها
    یافته های این پژوهش نشان داد که طی تحلیل دیداری نمودار داده ها بر اساس شاخ ص های آما ر توصیفی و تحلیل دیداری، %100 برای هر دو آزمودنی). PND مداخله ی مورد نظر در مورد هر دو آزمودنی اثربخش بوده است
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که با افزایش خودکارآمدی، روابط اجتماعی مثبت افراد بهبود پیدا می کند. بنابراین آموزش خودکارآمدی در این پژوهش موجب افزایش تعاملات مثبت اجتماعی در دختران فراری شده است.
    کلید واژگان: خودکارآمدی, روابط اجتماعی, دختران فراری, پژوهش مورد منفرد}
    Somayeh Agha-Mohammadi, Mohammad-Bagher Kajbaf, Hamid-Taher Neshat-Dost, Ahmad Abedi, Zeinab Kazemi, Saeed Sadeghi
    Introduction
    The present study aims to investigate the effect of self-efficacy training on runaway girls improvement of social relations in Isfahan city.
    Method
    The participants of this study were two runaway girls who residing in Isfehan Behzisti Center and recognized to have social relation disorders. An evidence-base methodology was used to measure positive social behaviors which gave to shift trainers checklists. The trainers observed and recorded these in the form of behaviors. A single-subject method with A-B design methodology research used as well. The intervention started right after the baseline condition and 12 individual sessions of self-efficacy training given to them afterwards. Also, they were given follow up tests after 2 successive weeks of training.
    Results
    The results of the data analysis based on descriptive statistic's and visual analysis indices revealed that the intervention has been effective on the two participants (100% of PND for both participants).
    Conclusion
    The results of the present study were compatible with those of previously conducted ones indicating that the positive social relations of individuals improve along with the increase in their self-efficacy. As a result, self-efficacy training in this study increased the positive social relations of under study runaway girls.
  • سحر صفرزاده*
    فرار جوانان از خانه پدیده ای می باشد که تمام جوامع را درگیر کرده است. ولی در کلیه اجتماعات و تمام زمانها وجود داشته و دارد. پدیده فرار از منزل یک مشکل اجتماعی، خانوادگی و فردی است که سلامت خانواده و جامعه را تهدید می کند. در کل تحقیقات نشان داده اند که؛ فقر مادی و فرهنگی، تاثیر والدین، نداشتن بینش و ندانستن شیوه های تربیتی مناسب از یک سو و ویژگیهای شخصیتی دختران فراری که برونگراتر و هیجان طلب تر از دختران عادی هستند از سوی دیگر موجبات گرفتاری آنان را در این زمینه فراهم کرده است. در همین راستا طی پژوهش حاضر به بررسی ابعاد شخصیتی و ساختارهای خانوادگی دختران فراری پرداخته و پیامدهای جدایی از خانواده یا فقدان آن، بررسی و راهکارهایی برای پیشگیری ارایه شده است.
    کلید واژگان: ابعاد شخصیتی, ساختار خانوادگی, دختران فراری}
  • هادی بهرامی احسان، سحر طهباز حسین زاده*، محمدعلی بشارت

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های مقابله دختران فراری و غیرفراری در شهر تهران انجام شد. بدین منظور، تعداد 120 دختر از سه گروه انتخاب شدند: دختران فراری از مراکز نگهداری بهزیستی شهر تهران، دختران دانش آموز مقطع سوم متوسطه، و دختران غیرفراری از پارک ها و فرهنگ سراهای جنوب شهر تهران (در هر گروه 40 نفر). روش نمونه برداری در گروه دختران فراری و دانش آموز روش تصادفی چند مرحله ای و در گروه دختران غیرفراری انتخاب شده از پارک ها و فرهنگ سراها روش در دسترس بود. پرسشنامه سبک های مقابله تهران (TCSS) بر هر سه گروه اجرا شد. نتایج پژوهش نشان دادند که بین گروه دختران فراری و غیر فراری در سبک های مقابله هیجان مدار منفی تفاوت معنادار وجود دارد و دختران فراری در متغیر سبک مقابله هیجان مدار منفی نمره هایی بیشتر از دختران غیرفراری کسب کردند.
    اما در سبک های مقابله هیجان مدار مثبت و مساله مدار تفاوتی بین دو گروه به دست نیامد.

    کلید واژگان: دختران فراری, سبک های مقابله}
    Hadi Bahrami Ehsan, Sahar Tahbaz Hosseinzadeh, Mohammad Ali Besharat

    The present research was aimed at comparing the coping styles of runaway and non-runaway girls in the city of Tehran. For this purpose, a sample of 120 girls were selected from 3 groups; runaway girls from Tehran's shelters, girls who were third year high school students, and non-runaway girls chosen from the parks and cultural centers of southern areas of Tehran. The sampling method for runaway and student groups was multistage random sampling, and accessible simple random sampling for non-runaway girls from parks and cultural centers. Non-runaway groups were selected from districts 16 and 18 of Tehran to match the socio-economic status of the runaway group. Tehran Coping Styles Scale (TCSS) was administered to all three groups. Results showed significant differences between runaway and non-runaway groups in the negative emotional-focused coping styles. Runaway girls scored significantly higher in negative emotional-focused coping styles. However, there was not any significant difference between the positive emotional-focused and problem-focused coping styles of runaway and non-runaway girls.

  • عباسعلی الهیاری، سید کاظم رسول زاده

    پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای اختلالات شخصیت در دو گروه دختران فراری و غیر فراری شهر تهران به اجرا در آمد. بدین منظور از بین جامعه آماری دختران فراری مستقر در مراکز نگهداری بهزیستی شهر تهران تعداد 35 نفر دختر فراری به روش نمونه گیری تصادفی و تعداد 35 نفر دختر غیر فراری که از نظر متغیرهای جمعیت شناختی (سن، تحصیلات، محل سکونت و...) با گروه اول (دختران فراری) همتا شده بودند از مدارس شبانه روزی شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه اختلالات شخصیت میلون 3 (MCMI- III) بود که ضریب آلفای مقیاس های آن از دامنه 85/ 0 تا 0/97 بدست آمده است. برای آزمون فرضیه از آزمون با مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد اختلال های شخصیت در دختران فراری بیشتر از دختران غیر فراری، است همچنین اختلالات شخصیت مرزی و ضداجتماعی در دختران فراری بیشتر از دختران غیر فراری است. بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده مبنی بر اهمیت اختلالات شخصیت و نقش آن در پدیده فرار دختران از منزل با شناسایی هر چه بهتر این اختلالات می توان در کنترل فرار که یک معضل بزرگ جامعه امروز ماست اقدامات پیشگیرانه به عمل آورد.

    کلید واژگان: دختران فراری, اختلالات شخصیت, دختران غیرفراری}
    Abasali Alahyari, Seyedkazem Rasulzadeh

    The aim of this research was to compare personality disorder in two groups of runaway and un-runaway girls. For this aim, we selected 35 runaway girls from Behzisty center of Tehran with random sampling that they were equal in four demographic characters: (age, education, occupation and marital status) with 35 un-runaway girls that they were chosen of Tehran's schools. The research instrument was Millon's Personality Disorder Questionnaire. version 3 (MCMI-III) that the coefficient's alpha of scales is between 0/85-0/97. We used T test to analyze data. The result showed that, personality disorder is more than un-runaway girls. Also, psychosocial and borderline personality disorder is more than un-runaway girls. Therefore, the importance of personality disorder and its role in runaway, it can be useful control and preventive interventions.

    Keywords: Runaway girls, Personality disorders}
  • هادی بهرامی احسان، سحر طهبازحسین زاده
    پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه انواع مولفه های آزار (بی توجهی، آزار عاطفی، آزار جسمی، آزار جنسی) در دختران فراری و عادی انجام شده است. بدین منظور تعداد 120 نفر آزمودنی (40 دختر فراری انتخاب شده از مراکز نگهداری بهزیستی استان تهران، 40 دختر دانش آموز انتخاب شده از مقطع سوم دبیرستان های شهر تهران، 40 دختر انتخاب شده از پارک ها و فرهنگسراهای شهر تهران) در دامنه سنی 14 تا 25 سال با تحصیلات دیپلم و زیردیپلم توسط پرسشنامه آزاردیدگی محقق ساخته مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش پرسشنامه جدیدی که حاوی بخش هایی برای آزار عاطفی و بی توجهی است توسط محقق ساخته و مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از بالاتر بودن تمامی مولفه های آزاردیدگی در دختران فراری در مقایسه با دختران عادی (در سطح معناداری p<0/001 برای تمامی مولفه های آزاردیدگی) بوده است. به این ترتیب با توجه به میزان بالای آزاردیدگی تجربه شده توسط دختران فراری، استفاده از مداخلات درمانی مناسب و آموزش و آگاه سازی خانواده ها در خصوص اثرات سوء بدرفتاری بر سلامت روانی فرزندان توسط موسسات مسئول، می تواند نقش عمده ای در کاهش اثرات سوء و پیشگیری از فرار داشته باشد.
    کلید واژگان: مولفه های آزار دیدگی, دختران فراری}
    H. Bahrami Ehsan, S. Tahbaz Hosseinzadeh
    The present research aimed at the comparison of abuse components between runaway and normal girls and for this reason 120 samples were selected from 3 groups of runaway girls chosen from shelters, girl’s students studying at third grade of high school and normal girls chosen from the parks and cultural centers of southern areas of Tehran (40 subjects in each group). The sampling method for runaway and student groups was multistage random sampling and for the third group was accessible simple random sampling. They were all at age range of 14-25 with the education level of high school and under high school education. Researcher-made abuse scale (CHAQ) was administered on all three groups. The results showed that there were significant differences between runaway and normal groups in all components of abuse (including neglect, emotional abuse, physicaland sexual abuse). Runaway girls scored significantly higher in all components of abuse. Therefore, considering the high levels of abuse experienced by runaway girls, using the most effective intervention methods, and also warning the families of negative effects ofmaltreatment on the mental health of their children will play an important role in reducing the negative effects of running away and prevent it from happening.
  • فریده حمیدی
    پژوهش حاضر که به صورت طرح شبه تجربی به روش پیش آزمون – پس آزمون با یک گروه انجام شده است، به دنبال بررسی ساخت خانواده و سبک دلبستگی دختران فراری و اثر بخشی خانواده درمانی و درمانگری حمایتی در تغییر آنهاست. بدین منظور 50 نفر از دختران فراری در مجتمع قضایی ارشاد، مرکز مداخله در بحران بهز یستی، خانه ریحانه، کانون اصلاح و تربیت و مرکز مشاوره آموزش و پرورش منطقه یک تهران به همراه خانواده هایشان از نظر ساخت خانواده و سبک دلبستگی مورد آزمون قرار گرفتند و در مرحله دوم 15 نفر از آنان که بر اساس الگوی دلبستگی ناایمن و از نظر ساخت خانوادگی ناکارآمد محسوب می شدند، در مداخلات درمانی (خانواده درمانی سیستمی و روان درمانگری حمایتی) طی ده جلسه شرکت کردند. به منظور سنجش سبک دلبستگی از مقیاس بازنگری شده کولینز و رید RAAS (1990) و رسشنامه هازن وشیورAAQ (فرم جدید فنی ونولر، 1993) استفاده شده است. برای سنجش ساخت خانواده نیز از خانواده آزمای مک مستر (نسخه ایرانی)FAD_I استفاده شده است. هر سه آزمون قبلا در ایران هنجاریابی شده است و از اعتبار و روایی نسبتا خوبی برخوردارند.. نتایج بر اساس آزمون های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، درصد) و آزمونهای آماری Z برای مقایسه نسبت ها، t برای مقایسه میانگین های همبسته، آنواANOVA و همچنین آزمون های غیر ارامتریک مک نمار، آزمون علامت وکااسکور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که:- ساخت خانواده دختران فراری ناکارآمد است و عملکرد آنها در سازه های «نقش های خانوادگی»، «ابراز عواطف» و «حل مشکل» پائین تر از هنجار جامعه می باشد.
    - توزیع درصد سبک دلبستگی دختران فراری با جامعه بهنجار تفاوت معنی دار دارد. درصد سبک های دلبستگی ایمن، ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا در آنها به ترتیب 28%، 10% و 68% می باشد.
    - سبک دلبستگی دختران فراری با سبک دلبستگی مادرانشان همخوانی مثبت و معنی داری دارد (میزان ضریب همخوانی 58/0 است) در حالیکه این ارتباط با سبک دلبستگی پدران معنی دار نبود.
    - کاربرد خانواده درمانی به همراه درمانگری حمایتی بطور معنی داری منجر به بهبود ساخت خانواده دختران فراری و عملکرد آنها در سازه های نقش های خانوادگی، ابراز عواطف و حل مشکل شده است.
    مداخلات درمانی منجر به تغییر سبک دلبستگی ناایمن به سبک دلبستگی ایمن در دختران فراری گردیده است اما میزان تغییرات معنی دار نیست.
    کلید واژگان: ساخت خانواده, سبک دلبستگی, خانواده درمانی, درمانگری حمایتی, دختران فراری}
    Farideh Hamidi
    Using a Pretest-Posttest desing this study attempted to assess family structre of runaway girls and their attachment styles during the first stage. The Sample consisted of 50 subjects from five centers including: juvenilce system, welfare crisis intervention center, the counseling center at School of Education, first district Reihaneh halfway house, and the prisoners of juvenile delinquencies. During the second stage, 15 participants with insecure attachment styles and dysfunctional family structure, took part in ten therapeutic sessions (using family and supportive therapy methods). Assessment instruments were Family Assessment Device (FAD), Revised Adult Attachment Scale (RAAS), Adult Attachment Questionaire. The validity and reliability of these instruments have been found to be high in a previous investigation in Iran. Data were analyzed using descriptive statistics (means, standard diviation, percentages), non parametric tests like McNemar and Sign test Chi Square, Parametric tests like the Statistical Z test for comparing proportions, Paired-Samples T test, and Analysis of Variance (one way). Results showed (that: a) the family structure of runaway girls is dysfunctional and level of function in their sub-scales: “family roles”, “problem solving”, and “emotional responsiveness”, were lower than the societal norms; b) there was a positive significant consistency between the results obtained in this research, one may conclude that parents’ behavior patterns affect the children’s biological behavioral and, therefore, the parents may positively influence their children by acting in a right manner.
  • فریده حمیدی، غلامعلی افروز، علیرضا کیامنش، سید کاظم رسول زاده طباطبایی
    پژوهش حاضر در مرحله اول به بررسی ساخت خانواده دختران فراری و نیز چگونگی عملکرد آنها در سه سازه "نقش های خانوادگی"، "حل مشکل" و "ابراز عواطف" می پردازد. بدین منظور 50 نفر از دختران فراری در مجتمع قضایی ارشاد، مداخله در بحران بهزیستی، خانه ریحانه، کانون اصلاح و تربیت و آموزش و پرورش منطقه یک شهر تهران انتخاب شدند. در مرحله دوم جهت کاربرد مداخلات درمانی (خانواده درمانی سیستمی و روان درمانگری حمایتی) پانزده نفر از آنان که بر اساس نمره کل مقیاس سنجش خانواده مک مستر که دارای هنجار ایرانی است، دارای ساخت خانوادگی ناکار آمد بودند، به همراه خانواده های خود در ده جلسه درمانی شرکت کردند. نتایج براساس آزمون های آماری Z برای مقایسه نسبت ها و مقایسه میانگین های همبسته (پیش آزمون، پس آزمون ها) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که: ساخت خانواده دختران فراری ناکار آمد است. دختران فراری و خانواده هایشان در سازه های "نقش های خانوادگی"، "حل مشکل"، "ابراز عواطف" عملکردی پائین تر از هنجار جامعه دارند. کاربرد خانواده درمانی سیستمی به همراه درمانگری حمایتی منجر به بهبود ساخت خانواده دختران فراری و عملکرد آنان می گردد.
    کلید واژگان: ساخت خانواده, دختران فراری, خانواده درمانی, درمانگری حمایتی}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال