به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "آموزش کنترل تکانه" در نشریات گروه "روانشناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «آموزش کنترل تکانه» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی آموزش کنترل تکانه در مقالات مجلات علمی
  • نیلا پشنگیان، مولود کیخسروانی*، ناصر امینی، مسلم عباسی
    این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی ذهنیت مدار و آموزش کنترل تکانه بر خودکنترلی و خودکارآمدی رفتاری- هیجانی کودکان اختلال بی نظمی خلق اخلالگر انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری (2 ماهه) با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر 10 تا 17 ساله شهر شیراز در سال تحصیلی 99-1398 بود. نمونه پژوهش 60 نفر از دانش آموزان پسر دارای اختلال بی نظمی خلق اخلالگر بودند که از میان دانش آموزان پسری که نمره ای زیادی در پرسشنامه غربالگری لاپورته و همکاران (2019) بود به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه های آزمایشی و گروه کنترل (20 نفر در هر گروه) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش، مصاحبه بالینی ساختاریافته، پرسشنامه خودکارآمدی هیجانی نوجوانان (Dacre Pool & Qualter, 2012)، خودکارآمدی رفتاری (Choi, Fuqua & Griffin, 2001) و مقیاس خود کنترلی (Tangney, Baumeister & Boone, 2004) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کواریانس اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو درمان طرحواره درمانی ذهنیت مدار و آموزش کنترل تکانه بر افزایش خودکنترلی و خودکارآمدی رفتاری- هیجانی کودکان اختلال بی نظمی خلق اخلالگر تاثیر معناداری دارند (001/0≥P). نتایج آزمون های تعقیبی بنفرونی نشان داد که بین آموزش کنترل تکانه و طرحواره درمانی ذهنیت مدار در نمرات خودکارآمدی هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0≥P)؛ ولی در خودکارآمدی رفتاری و خودکنترلی بین گروه های آزمایشی تفاوتی در مرحله پس آزمون و پیگیری وجود نداشت.
    کلید واژگان: طرحواره درمانی ذهنیت مدار, آموزش کنترل تکانه, خودکارآمدی, خودکنترلی, اختلال بی نظمی خلق اخلالگر
    Nela Pashangian, Molod Keykhosrovani *, Naser Amini, Moslem Abbasi
    The aim of this study was to compare the effectiveness of schema mode therapy and impulse control training on self-control and behavioral-emotional self-efficacy in children with disruptive mood dysregulation disorder. The research method was quasi-experimental: pretest-posttest and follow-up (2 months) with the control group. The statistical population of this study was all male students aged 10 to 17 years in Shiraz in the academic year 2019-2020. The research sample was 60 male students with disruptive mood dysregulation disorder who were selected from male students who had a high score in Laporte et al.'s (2019) screening questionnaire by multi-stage cluster random sampling method and in two experimental groups and control group (20 people in each group) were assigned. The research instruments were structured clinical interview, adolescent emotional self-efficacy questionnaire (Dacre Pool & Qualter, 2012), behavioral self-efficacy (Choi, Fuqua, & Griffin, 2001) and self-control scale (Tangney, Baumeister & Boone, 2004). The collected data were statistically analyzed using repeated measures covariance analysis. The results showed that both subjective schema therapy and impulse control training had a significant effect on increasing self-control and behavioral-emotional self-efficacy in children with disruptive mood disorders (P≤0.001). The results of Bonferroni post hoc tests showed that there is a significant difference between impulse control training and schema mode therapy in emotional self-efficacy scores (P≤0.001). However, there was no difference in behavioral self-efficacy and self-control between the experimental groups in the post-test and follow-up stages.
    Keywords: Schema mode therapy, impulse control training, Self-efficacy, Self-Control, disruptive mood dysregulation disorder
  • نیلا پشنگیان، مولود کیخسروانی*، ناصر امینی، مسلم عباسی
    هدف

    این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی ذهنیت مدار و آموزش کنترل تکانه بر تکانشگری و خودکنترلی نوجوانان دارای اختلال نامنظم خلقی اخلال گرانه انجام شد.

    روش ها

    روش آزمایشی و طرح پژوهش حاضر پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری چند گروهی بود. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی نوجوانان پسر 10 تا 17 ساله شهر شیراز که در سال تحصیلی 99-1398 در مدارس این شهر مشغول به تحصیل می باشند تشکیل می دهند. نمونه ی پژوهش 60 نفر از نوجوانان پسر دارای اختلال نامنظم خلقی اخلال گرانه بود که از میان نوجوانان پسری که نمره ی بالا در مقیاس خودگزارش دهی پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک آخنباخ و پرسشنامه غربالگری اختلال نامنظم خلقی اخلال گرانهانه لاپورته و همکاران  بود به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از نواحی آموزش و پرورش شهر شیراز انتخاب و در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل به طور تصادفی گمارده شدند. ابزارهای پژوهش، مصاحبه بالینی ساختاریافته، مقیاس خودگزارش دهی پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک آخنباخ، مقیاس خود کنترلی تانجی، بامیستر و بون و مقیاس تکانشگری پاتون و همکاران بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که آموزش گروهی طرحواره درمانی ذهنیت مدار و آموزش کنترل تکانه بر کاهش تکانشگری و افزایش خودکنترلی نوجوانان دارای اختلال نامنظم خلقی اخلال گرانه موثر بوده است و بین دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری در میزان خودکنترلی و تکانشگری تفاوت معنادار وجود دارد (001/0≥P).

    نتیجه گیری

    بنابراین می توان نتیجه گرفت از آموزش های طرحواره درمانی ذهنیت مدار و مهارتهای کنترل تکانه می توان به عنوان روش های مداخله ای مناسب در کنار درمان دارویی سود جست.

    کلید واژگان: آموزش کنترل تکانه, طرحواره درمانی ذهنیت مدار, تکانشگری, خودکنترلی, اختلال نامنظم خلقی اخلال گرانه
    Nila Pashangian, Moloud Keykhosrovani *, Naser Amini, Moslem Abbasi
    Objective

    This study aims to compare the effectiveness of schema modes therapy and Impulse Control Training was performed on the impulsivity and self-control of adolescents with disruptive mood dysregulation disorder.

    Methods

     The experimental method and design of the present study were pre-test-post-test and multi-group follow-up. The statistical population of this study consists of all adolescents aged 10 to 17 years old in Shiraz who are studying in the schools of this city in the academic year 2019-2020. The sample consisted of 60 male adolescents with disruptive mood dysregulation disorder among the male adolescents who scored high on the self-report scale of the Achenbach child behavior inventory and the disruptive mood dysregulation disorder Laporte et al. Multi-stage cluster random sampling method was selected from education areas of Shiraz and randomly assigned to two experimental groups and a control group. The research instruments were structured clinical interviews, the self-report scale of the Achenbach child behavior Inventory, the self-control scale by Tangney and et al, and the Impulsiveness of Patton et al scale. The collected data were statistically analyzed using repeated measures covariance analysis.

    Results

    The results showed that group training of subjective schema modes therapy and impulse control training was effective in reducing impulsivity and increasing self-control of adolescents with disruptive mood dysregulation disorder (P≤0.001).

    Conclusion

    Therefore, it can be concluded that subjective schema modes therapy and impulse control training can be used as appropriate intervention methods along with drug therapy.

    Keywords: impulse control training, Schema modes therapy, impulsivity, self-control, Disruptive mood dysregulation disorder
  • حسن گریباوی، فاطمه نصرتی*، روح الله فتح آبادی

    هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش کنترل تکانه بر رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه دوره ابتدایی شهر اهواز در سال تحصیلی 1398-1397 بود. نمونه پژوهش 30 نفر دانش آموز دارای اختلال یادگیری ویژه بودند که به صورت خوشه ای چند مرحله ای از میان دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه دوره ابتدایی شهر اهواز انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش(15نفر) و گروه کنترل(15نفر) به شیوه تصادفی گمارش شدند.  آموزش کنترل تکانه برای گروه آزمایش در 8 جلسه 45 دقیقه ای به مدت یک ماه ارایه گردید. برای ارزیابی رفتارهای پرخاشگرانه از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که آموزش کنترل تکانه رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه را به طور معنی داری کاهش می دهد. این یافته حاکی از آن است که آموزش کنترل تکانه می تواند به عنوان شیوه ای آموزشی در اصلاح فرایندهای روان شناختی و تحصیلی و مشکلات رفتاری کودکان دارای اختلال یادگیری ویژه اثر بخش باشد.

    کلید واژگان: اختلال یادگیری ویژه, آموزش کنترل تکانه, رفتارهای پرخاشگرانه
    Hassan Geribavi, Fatimah Nosrati*, Roohallah Fath Abadi

    The purpose of this study was to determine the effectiveness of impulse control training on aggressive behaviors of students with specific learning disorder. The research method was semi-experimental with pre-test and post-test design with control group. The statistical population of the study consisted of all students with specific learning disorder in the elementary schools of Ahwaz in the 2018-2019. The research sample included 30 students with specific learning disorder which were Multi-stage cluster selected from students with specific learning disorder from elementary schools in Ahwaz. They were randomly assigned to either experimental (15 students) or control (15 students) groups. The impulse control training was provided for the experimental group in 8 sessions of 45 minutes for one month. To assess aggressive behaviors, Bass and Perrychr('39')s (1992) questionnaire on aggression was used. The results of  Multivariable Analyze of Variance indicated that impulse control training significantly reduces the aggressive behaviors of students with specific learning disorder. This finding suggests that impulse control training can be effective as a learning method for improving the psychological and educational processes and behavioral problems of children with specific learning disorder.

    Keywords: Specific Learning Disorder, Impulse Control Training, Aggressive Behaviors
  • جهانگیر کاشفی نیشابوری، نرگس زمانی*، محمد درویشی

    خانواده کودکان مبتلا به اختلال اختلال سیالی(روانی) از اختلالات بالینی و نیمه بالینی رنج می برند، لذا هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش کنترل تکانه بر رفتارهای تکانشی اختلالات نیمه بالینی خواهران کودکان اختلال سیالی(کلامی)، با استفاده از طرح مطالعه موردی است.
    دریک بررسی تک موردی آزمایشی از نوع خط پایه چندگانه فرایند درمان بر روی سه آزمودنی انجام گرفت. سه شرکت کننده مبتلا به اختلالات تکانشی با اختلالات افسردگی، اضطراب، پیش از مداخله، حین مداخله و پس از مداخله با استفاده از مقیاس تکانشگری بارات(2004)، پرسشنامه افسردگی بک ویراست دوم(2000) و پرسشنامه اضطراب بک(1988) ارزیابی شدند.
    نتایج پژوهش نشان داد، که این درمان به کاهش نشانه های تکانشگری بی برنامگی، شناختی از متغیر تکانشگری و کاهش اضطراب و افسردگی منجر شد ولی در متغیر تکانشگری حرکتی در مراجع سوم تغییر معناداری مشاهده نشد.
    نتایج بررسی این سه آزمودنی، حاکی از اثربخشی بالینی درمان کنترل تکانه بر رویکرد بر رفتارهای تکانشی و اختلالات نیمه بالینی اضطراب و افسردگی خواهران کودکان اختلال سیالی(روانی) بود. هرچند این مطالعه فاقد گروه کنترل بود، اما یافته های پژوهش حاضردلالت بر تعمیم پذیری بالای یافته های مربوط به کنترل تکانه است. در نهایت، میتوان گفت که این روش درمانی، موثر بوده و برای بررسی بیشتر اثربخشی آن، مطالعات ارزیابی کنترل شده ای در جهت رسیدن به نتیجه قطعی لازم است.

    کلید واژگان: تکانه, آموزش کنترل تکانه, اضطراب و افسردگی, اختلال سیالی(کلامی)
    Jahangir Kashefi Neyshaburi, Narges Zamani, Mohammad Darvishi

    The aim of this study is to investigate the effectiveness of Impulse Control Training on Impulsiveness and Anxiety and Depressions sisters of children with childhood onset fluency disorders: by using a single case design. Three consecutive chronic outpatients fulfilling DSM-5 and criteria for Impulsiveness were treated according to Core treatment manual of Impulse. Patients were assessed with a battery of measures,Including the Barrat impulsivity scale (BIS), Beck Depression Inventory-II (BDI-II), Beck Anxiety Inventory (BAI).The treatment was associated with large reductions in the specific measures of Impuls (BIS), reductions in general measures of anxiety (BAI), depression (BDI-II).The results of Effect of Impulse Control Training on Impulsiveness and Anxiety and Depressions sisters of children with childhood onset fluency disorders. Although this study is limited by the absence of a control group, these results clearly imply strong and generalized results for Impulse therapy. The treatment appears therefore promising, although a controlled evaluation of its effectiveness is necessary to draw a definitive conclusion.

    Keywords: Impulse, Impulse Education, Anxiety, Depressions, children with childhood onset fluency disorders
  • پرویز شریفی در آمدی، محمد جواد بگیان کوله مرز*، حافظ پادرون، فرشید گراوند
    مقدمه
    ماهیت پیچیده اختلالات رفتاری کودکان، بررسی و به کارگیری درمان های جدید را ایجاب می کند. پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی آموزش کنترل تکانه بر تکانشگری و نشانه های مرضی دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود.
    روش
    این پژوهش از نوع آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون - پس آزمون (و پیگیری) با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهرستان نورآباد (دلفان) در سال تحصیلی 91-1390 تشکیل می دادند که نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای را دارا بودند. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از دانش آموزان پسر دارای نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای بود که از میان دانش آموزانی که بعد از شناسایی به وسیله فرم والد-معلم مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای هومرسن، موری، اوهان و جانسون و انجام مصاحبه بالینی ساختاریافته به صورت خوشه ایچند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش، مصاحبه بالینی ساختاریافته، مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای هومرسون و همکاران و مقیاس تکانشگری بارات روی هر دو گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه اجراشد. در فرآیند اجرا، گروه آزمایش به مدت دو ماه تحت آموزش گروهی کنترل تکانه قرار گرفتند (هشت جلسه ی یک ساعتی) در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش کنترل تکانه بر تکانشگری و کاهش نشانه های مرضی اختلال نافرمانی مقابله ای موثر بوده است. تحلیل داده ها نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری، بین دو گروه آزمایش و کنترل، در میزان تکانشگری و نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای تفاوت معنادار وجود دارد.
    نتیجه گیری
    بنابر یافته های این مطالعه، آموزش مهارتهای کنترل تکانه منجر به کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای و رفتارهای تکانشی در دانش آموزان مبتلا به این اختلال می شود و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مناسب سود جست.
    کلید واژگان: آموزش کنترل تکانه, اختلال نافرمانی مقابله ای, تکانشگری, دانش آموزان
    Sharifi-Daramadyp., Bagean¬-Kulemarez, M.J. *, Padervandh., Gravand, F. Master Student
    Introduction
    Multidimensional and complex nature of children`s behavioral problems requires assessment and usage of modern treatments. The present study aimed to investigate the efficacy of Impulse Control Training on Impulsiveness and reduce the symptoms of Students with Oppositional Deficit disorder.
    Method
    This was an experimental research، and a pre-test، post-test، follow-up and control groupdesign was applied. The statistical Universe of the study included elementary school boys in Delfan city in the academic year 1390-91 (A. H.) with oppositional deficit symptoms. The sample consisted of the study included 40 male students from among the male students in Delfan city identified by the scales of Defiant Disorder Rating Scale (ODDRS) Hommersen، Murray، Ohan & Johnson parent & teacher form and Structured clinical interview and chosen selected cluster through simple random sampling. Then They were assigned to two groups of control and experimental (20 students in each group). In order to measure Structured، clinical interview، scales of Defiant Disorder Rating Scale (ODDRS) Hommersen and Etal and Impulsiveness Barrette Scale، Both the pret-est، post-test، and follow-up was two months old. The implementation process Experimental group received Impulse Control Training for 2 months (8 sessions of 1 hour) while the control group received no training at all. For statistical data analysis، variance analysis with repeated measures is used.
    Results
    The results of multivariate analysis of covariance (MANCOVA) showed that impulse control training of Impulsiveness and reducing symptoms of students with Oppositional Defiant disorder was effective. Results indicated that there is a meaningful difference between the rate of symptoms of impulsiveness and oppositional defiant disorder in both control and experimental group in post-test and follow-up stages.
    Conclusion
    Results of this research showed that Impulse Control Training is on reducing symptoms of oppositional defiant disorder and impulsive behavior in students and can be used as an effective intervention to eliminate or decrease oppositional defiant behaviors.
    Keywords: Impulse Control Training, Oppositional Defiant Disorder, Impulsiveness, Students
  • سعید رجبی، عباس ابوالقاسمی، محمد نریمانی، فاطمه قائمی
    هدف این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش کنترل تکانه بر خودکارآمدی و ابعاد آن در دانش آموزان دارای نشانه های ADHD بود. این پژوهش به شیوه ی آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان پسر سال های دوم و سوم راهنمایی شهرستان دلیجان در سال تحصیلی91-90 بودند. نمونه ی پژوهش 40 دانش آموز پسر دارای ADHD بود که از میان دانش آموزان شناسایی و به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی، مقیاس تشخیصی کوتاه اختلال بیش فعالی/کم توجهی بزرگسالان و مقیاس خودکارآمدی استفاده گردید. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که آموزش کنترل تکانه بر کاهش نشانه های ADHD و افزایش ابعاد خودکارآمدی موثر بوده است (001/0>P). این نتیجه تلویحات مهمی در زمینه آموزش و ارتقای بهداشت روانی دانش آموزان دارد.
    کلید واژگان: آموزش کنترل تکانه, اختلال نقص توجه, بیش فعالی, خودکارآمدی
    S. Rajabi, A. Abolghasemi, M. Narimani, F. Ghaemi
    The purpose of the present research was to examine the effectiveness of impulse control training on the self-efficacy of students with ADHD symptoms. This is a experimental study with a pretest/post-test design using an experimental and a control group. The statistical universe of this research consisted of all second and third-grade junior high school male students in Delijan city in the academic year 2011-2012. The sample comprised 40 boys with ADHD who were assigned to the two experimental and controlgroups. To collect data, a clinical interview, Adult ADHD Rating Scale-Self report form and the Self-Efficacy Scale were used. Multivariate analysis of variance showed that impulse control training significantly decrased ADHD symptoms and increased domains of self-efficacy in the experimental group (p<0/001). This finding has important implications as regards the education and mental health of students.
    Keywords: impulse control training, ADHD, self, efficacy
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال