جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "عملکرد جنسی" در نشریات گروه "روانشناسی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «عملکرد جنسی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ابرازگری هیجانی و عملکرد جنسی زنان نابارور انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و با مرحله پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش، زنان نابارور مراجعه کننده به کلینیک ناباروری بیمارستان مادر و کودک و کلینیک ناباروری ثمر شهر شیراز در زمستان 1400 بودند. از میان این افراد، 36 زن نابارور به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جای دهی شدند. گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را طی دو و نیم ماه در ده جلسه دریافت کردند. پرسشنامه ها شامل پرسشنامه ابرازگری هیجانی (EEQ) و پرسشنامه عملکرد جنسی (SFQ) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با نرم افزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر ابرازگری هیجانی و عملکرد جنسی زنان نابارور تاثیر معنادار دارد (001/0 <p). براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، با شکل دهی انعطاف پذیری روان شناختی و ایجاد پذیرش روانی می تواند به عنوان درمانی کارآمد برای بهبود ابرازگری هیجانی و عملکرد جنسی زنان نابارور استفاده شود.
کلید واژگان: ابرازگری هیجانی, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, زنان نابارور, عملکرد جنسیThe present study was to investigate the efficacy of acceptance and commitment therapy in the context of infertile women’s emotional expression and sexual function. The study was a quasi-experimental design with pretest-posttest and control group design, with a two-month follow-up period. The statistical population included infertile women who submitted referrals to the infertility clinics at Mother and Child Hospital and Samar infertility clinic in Shiraz during the winter of 2021. The experimental and control groups were randomly assigned to 36 infertile women who were selected through the voluntary sampling procedure. Over the course of two and a half months, the experimental group was subjected to ten sessions of acceptance and commitment therapy. In this study, the Emotional Expression Questionnaire (EEQ) (King, Emmons, 1990) and the Sexual Function Questionnaire (Keraskian, Mojembari, and Kaiballah, 2014) were implemented. The SPSS23 software was used to analyze the collected data using mixed ANOVA. The findings indicated that acceptance and commitment therapy has a substantial impact on the emotional expression and sexual function of infertile women (p<0.001). Through the development of psychological resilience and mental acceptance, acceptance and commitment therapy can be employed as an effective approach to enhance the emotional expression and sexual function of infertile women, as indicated by the study’s results.
Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Emotional Expression, Infertile Women, Sexual Function -
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین کیفیت زندگی با عملکرد جنسی و امیدواری در زنان قربانی خشونت خانگی انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان دارای خشونت خانگی بود که تعداد آنان 50 نفر بود. نمونه این پژوهش بخاطر کم بودن تعداد جامعه آماری به صورت تمام شماری بود. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی (کارشناسان سازمان بهداشت جهانی، 1996)، پرسشنامه عملکرد جنسی (روزن و همکاران، 2000)، پرسشنامه امیدواری (اشنایدر، 2000) و پرسشنامه خشونت هانگی علیه زنان (حاج یحیی، 2002) استفاده شد. داده های گردآوری شده با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 تحلیل شد. نتایج نشان داد که به ترتیب بین نمره کل کیفیت زندگی با عملکرد جنسی (61/0=r و 010/0>P) و امیدواری (64/0=r و 004/0>P) در افراد شرکت کننده در پژوهش همبستگی مثبت و معناداری برقرار است. همچنین، همبستگی میان هر یک از ابعاد سلامت جسمی، سلامت روانی، سلامت اجتماعی و سلامت محیطی با عملکرد جنسی و امیدواری در افراد نمونه مثبت و معنادار بود. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که کیفیت زندگی توان تبیین 38 درصد واریانس نمرات عملکرد جنسی و امیدواری در زنان قربانی خشونت خانگی را داشته است.
کلید واژگان: کیفیت زندگی, عملکرد جنسی, امیدواری, زنان -
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری عملکرد جنسی بر اساس کیفیت خواب با نقش میانجی تحمل پریشانی در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو بود. مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان یائسه مبتلا به دبابت نوع 2 ساکن شهر تهران در سال 1402 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل Kline (2023) و با روش نمونه گیری در دسترس 300 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه عملکرد جنسی زنان (FSFI-6) Isidoriو همکاران (2010)، پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) بویس و همکاران (1989) و مقیاس تحمل پریشانی (DTS) سیمونز و گاهر (2005) بود. تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم اضطراب، افسردگی و تحمل پریشانی بر عملکرد جنسی معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که تحمل پریشانی در رابطه بین کیفیت خواب با عملکرد جنسی نقش میانجی و معنادار دارد. همچنین مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/056=RMSEA و 0/05>P-value) و 90 درصد عملکرد جنسی به وسیله کیفیت خواب با نقش میانجی تحمل پریشانی تبیین می شود. بنابراین عملکرد جنسی زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو می تواند متاثر از کیفیت خواب و تحمل پریشانی آنان باشد. لذا نتیجه گیری می شود که کیفیت خواب نامطلوب با تاثیرگذاری بر تحمل پریشانی موجب نقص در عملکرد جنسی زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو می شود که بر این اساس پیشنهاد می شود در مداخلات روانشناختی برای این زنان اقدام به بهبود عملکرد جنسی آنان کرد.کلید واژگان: تحمل پریشانی, دیابت نوع دو, عملکرد جنسی, کیفیت خواب, یائسگیThe purpose of the present study was to investigate structural equation modeling of sexual function based on sleep quality with mediating role of distress tolerance in menopause women with type 2 diabetes. The present research is the correlation. The statistical population in this research included postmenopausal women with type 2 diabetes in Tehran city in year 2023. The sample size was selected based on Kline model (2023) and with convenience sampling of 300 people. Data collection tools included the female sexual function index (FSFI-6) of Isidori and et al (2010), Pittsburgh sleep quality index (PSQI) of Buysse and et al (1989) and distress tolerance scale (DTS) of Simons and Gaher (2005). Statistical analysis of data was performed using SPSS and AMOS-28 software. The findings showed that the direct effect of sleep quality and distress tolerance were significant on sexual function. Also, the results showed that distress tolerance has a mediating role in relationship between sleep quality with sexual function. Also, proposed model had an acceptable fitness to the data (RMSEA=0/056, P-value<0/05) and analyses also revealed that %90 of variance of sexual function was explained by sleep quality through the mediating role of distress tolerance. Therefore, it is concluded that sleep quality affect the distress tolerance and cause defects in the sexual function of postmenopausal women with type 2 diabetes, so it is suggested to reduce their sexual function in psychological interventions for these women.Keywords: Distress Tolerance, Menopause, Sexual Function, Sleep Quality, Type 2 Diabetes
-
هدف
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با فراتشخیصی یکپارچه بر سه متغیر خودپنداره جنسی، صمیمیت جنسی و عملکرد جنسی در زنان با اختلال ملال پیش از قاعدگی است.
روشروش پژوهش بر مبنای هدف، کاربردی و از نظر روش، کمی و از نوع نیمهآزمایشی، با طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان متاهل با دامنه سنی 25 تا 45 سال مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی مراجعه کننده به مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علومپزشکی و بهزیستی شهرستان لار در سال 401-1400 بود که حداقل شش ماه الی یک سال از زمان مشکلات قاعدگی آن ها میگذشت و بیماری جسمی خاصی نداشتند که با روش نمونهگیری هدفمند از بین آنها تعداد 60 نفر انتخاب و به شیوه انتصاب تصادفی در سه گروه مساوی 20 نفری جایگزین شدند
یافته هاگروه های آزمایش و کنترل پرسشنامه چندوجهی خودپنداره جنسی (MSSCQ)، پرسشنامه عملکرد جنسی زنان (FSFI) و پرسشنامه صمیمیت جنسی (SIQ) را در مراحل مختلف سنجش تکمیل کردند. هر دو درمان فراتشخیصی و شناختی-رفتاری طی 9 جلسه برای آزمودنی های گروه های آزمایش (نه افراد گروه کنترل) اجرا شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون پیش فرضهای آماری، آنالیز واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شد. نتایج نشان داد هر دو درمان بر بهبود میانگین نمره خودپنداره جنسی، صمیمیت جنسی و عملکرد جنسی تاثیر معناداری داشته اند. اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر خودپنداره جنسی و عملکرد جنسی نسبت به درمان فراتشخیصی یکپارچه بیشتر بوده است اما تاثیر درمان فراتشخیصی یکپارچه بر صمیمیت جنسی بالاتر بوده است. یافته های پژوهش حاضر حمایتی تجربی برای دو روش درمانی در جهت بهبود شاخصهای جنسی در زنان متاهل بود. آگاهی روان درمانگران حوزه سلامت و بهداشت خانواده از این رویکردها میتواند کمک کننده باشد.
کلید واژگان: درمان اثربخشی شناختی رفتاری, درمان فراتشخیصی یکپارچه, خودپنداره جنسی, صمیمیت جنسی, عملکرد جنسی, اختلال ملال پیش از قاعدگیPurposeThe purpose of this research is to compare the effectiveness of cognitive behavioral therapy with integrated meta-diagnosis on three variables of sexual self-concept, sexual intimacy and sexual performance in women with premenstrual dysphoria.
MethodThe research method was based on the objective, applied, quantitative and semi-experimental, with a pre-test, post-test design with a control group with a 2-month follow-up.The statistical population of the research included all married women with an age range of 25 to 45 years suffering from premenstrual dysphoric disorder who referred to medical centers affiliated to Lar University of Medical Sciences and Welfare in 1400-1401, at least six months to one year from The period of their menstrual problems was passing and they did not have any specific physical disease, 60 people were selected from among them with the purposeful sampling method and were replaced by random assignment in three equal groups of 20 people.
FindingsThe experimental and control groups completed the Multifaceted Sexual Self-Concept Questionnaire (MSSCQ), the Female Sexual Performance Questionnaire (FSFI) and the Sexual Intimacy Questionnaire (SIQ) at different stages of assessment. Both meta-diagnostic and cognitive-behavioral treatments were implemented during 9 sessions for the subjects of the experimental groups (not the subjects of the control group). The data were analyzed using descriptive statistics, statistical assumptions test, mixed analysis of variance and Benferroni's post hoc test. The results showed that both treatments had a significant effect on improving the average score of sexual self-concept, sexual intimacy and sexual performance. The effectiveness of cognitive-behavioral therapy on sexual self-concept and sexual performance has been higher than integrated transdiagnostic therapy, but the effect of integrated transdiagnostic therapy on sexual intimacy has been higher. The findings of the current research were empirical support for two treatment methods to improve sexual indicators in married women.
Keywords: Cognitive Behavioral Therapy, Integrated Transdiagnostic Therapy, Sexual Self-Concept, Sexual Intimacy, Sexual Function, Premenstrual Dysphoria -
هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراتشخیصی بر عملکرد جنسی و مولفه های تیپ شخصیتی D در بیماران قلبی عروقی بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری 2 ماهه با گروه آزمایش و گواه بود. تعداد 51 نفر بیمار قلبی عروقی شهر اصفهان در سال 1401 با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و یک گروه گواه (سه گروه 16 نفری) گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه عملکرد جنسی مردان Rosen (2002) و پرسشنامه تیپ شخصیتیD Denolt (2005) بود. گروه های آزمایشی درمان را در 9 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت یک بار در هفته دریافت کردند و گروه کنترل در انتظار درمان قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شدند. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراتشخیصی بر عملکرد جنسی و مولفه های تیپ شخصیتی D در بیماران قلبی عروقی اثربخش بود(001/0>P) و بین میزان اثربخشی هر دو روش تفاوت معنی داری وجود ندارد.کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, درمان فراتشخیصی, عملکرد جنسی, تیپ شخصیتی D و بیماری قلبی عروقیThe aim of the study was to compare the effectiveness of acceptance and commitment therapy and transdiagnostic therapy on sexual function and personality type D components in cardiovascular patients.The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design and a 2-month follow-up with the experimental and control groups. 51 cardiovascular patients in Isfahan city in 1401 were selected using the purposeful sampling method and randomly assigned to two experimental groups and one control group(Three groups of 16 people). The research tools were the Rosen (2002)Male Sexual Performance Questionnaire and the Denolt(2005) Personality Type D Questionnaire. The experimental groups received the treatment in 9 sessions of 90 minutes and once a week, and the control group was waiting for the treatment. The data were analyzed using the statistical method of analysis of variance with repeated measurements. The effectiveness of acceptance and commitment therapy and transdiagnostic therapy was on sexual function and personality type D components in cardiovascular patients (P<0.001) and there was no significant difference between the effectiveness of both methods.Keywords: acceptance, commitment therapy, Transdiagnostic Therapy, sexual function, D Personality Type, Cardiovascular Disease
-
هدفاین پژوهش با هدف بررسی رابطه عملکرد جنسی و احساس تنهایی با نقش میانجی دلزدگی زناشویی صورت گرفت. روش پژوهش: روش تحقیق از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیهی زنان متاهل دارای اختلاف خانوادگی مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر تهران در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 200 نفر از این زنان متاهل بودند که به صورت نمونه گیری دو مرحلهای خوشهای و تصادفی ساده از نوع قرعهکشی انجام شد. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، پرسشنامه احساس تنهایی اجتماعی عاطفی بزرگسالان دیتوماسو و همکاران (2004) و پرسشنامه عملکرد جنسی روزن و همکاران (2000). اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش خی دو و تحلیل مسیر، مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته هانتایج تحلیل مسیر نشان داد که بین عملکرد جنسی و دلزدگی زناشویی، بین احساس تنهایی و دلزدگی زناشویی و بین عملکرد جنسی و احساس تنهایی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد (001/0>P). همچنین نتایج حاکی از آن بود که دلزدگی زناشویی در ارتباط بین عملکرد جنسی و احساس تنهایی، نقش میانجی دارد (001/0>P).نتیجه گیریمی توان نتیجه گرفت مدل رابطه عملکرد جنسی و احساس تنهایی با نقش میانجی دلزدگی زناشویی از برازش مناسب برخوردار است.کلید واژگان: عملکرد جنسی, احساس تنهایی, دلزدگی زناشوییAimThis research was conducted with the aim of investigating the relationship between sexual performance and loneliness with the mediating role of marital boredom.MethodsThe research method was correlation type. The statistical population of the present study was all married women with family differences who referred to counseling centers in Tehran in 2022. The sample of the research was 200 of these married women, which was done in the form of two-stage cluster and simple random sampling of the lottery type. The research tools were: Pines Marital Boredom Scale (1996), Social Emotional Loneliness Questionnaire of DiTomaso et al. (2004) and Rosen et al. Sexual Performance Questionnaire (2000). The obtained information was analyzed using the method of path analysis and path analysis.ResultsPath analysis results showed that there is a direct and significant relationship between sexual performance and marital boredom, between loneliness and marital boredom, and between sexual performance and loneliness (P<0.001). Also, the results indicated that marital boredom plays a mediating role in the relationship between sexual performance and loneliness (P<0.001).ConclusionIt can be concluded that the model of the relationship between sexual performance and loneliness with the mediator role of marital boredom has a good fit.Keywords: sexual function, Loneliness, marital boredom
-
هدفهدف پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد جنسی و ایمنی هیجانی در افراد دارای بیماری قلبی عروقی بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش بیماران قلبی عروقی شهر اصفهان در سال 1401 بود که تعداد 34 نفر از بیماران با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 17 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه عملکرد جنسی مردان روزن (2004) و پرسشنامه ایمنی هیجانی بود. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 9 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت یکبار در هفته اجرا و گروه کنترل در انتظار درمان قرار گرفتند. داده ها با استفاده روش آماری تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی تحلیل شدند.یافته هانتایج نشان داد اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراتشخیصی بر مولفه های عملکرد جنسی و ایمنی هیجانی در بیماران قلبی عروقی بود (001/0>P). همچنین نتایج نشان داد در مرحله پیگیری نیز این تاثیرات پایداری خود را حفظ کرده بود (001/0>P).نتیجه گیریبنابراین از هر دو مداخله می توان جهت بهبود مولفه های عملکرد جنسی و ایمنی هیجانی بیماران قلبی عروقی و ارتقاء کیفیت زندگی آن ها استفاده نمود.کلید واژگان: درمان پذیرش و تعهد, عملکرد جنسی, هیجان, بیماری قلبی عروقیAimThe aim of the research was to determine the effectiveness of the treatment based on acceptance and commitment on sexual performance and emotional safety in people with cardiovascular disease.MethodThe research method was quasi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group and a two-month follow-up phase. The statistical population of the study was cardiovascular patients in Isfahan city in 2022, and 34 patients were selected using the purposive sampling method and randomly assigned to one experimental group and one control group (17 people in each group). The research tools were Rosen's Male Sexual Performance Questionnaire (2004) and Emotional Safety Questionnaire. Treatment based on acceptance and commitment was implemented in 9 sessions of 90 minutes once a week and the control group was waiting for treatment. The data were analyzed using the statistical method of mixed analysis of variance and Bonferroni post hoc test.ResultsThe results showed that the effectiveness of treatment based on acceptance and commitment and transdiagnostic treatment was on the components of sexual function and emotional safety in cardiovascular patients (P<0.001). Also, the results showed that these effects had maintained their stability in the follow-up phase (P<0.001).ConclusionsTherefore, both interventions can be used to improve the components of sexual function and emotional safety of cardiovascular patients and improve their quality of life.Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, sexual function, emotion, Cardiovascular disease
-
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 129 (آذر 1402)، صص 1929 -1950زمینه
عملکرد جنسی بر اساس طرحواره های جنسی یکی از جنبه های مهم در سلامت فردی است. اما در تمامی پژوهش های بررسی شده، نقش اضطراب حالت-صفت و عزت نفس جنسی به عنوان متغیرهای میانجی گر در نظر گرفته نشده است و همچنین توجه به اضطراب و عزت نفس منفی جنسی بر روابط جنسی در جامعه پژوهش مورد بررسی قرار نگرفته است.
هدفپژوهش حاضر با هدف بررسی مدل معادلات ساختاری عملکرد جنسی زنان زیر سن یایسگی بر اساس طرحواره های جنسی با نقش میانجی گر اضطراب حالت-صفت و عزت نفس جنسی انجام شد.
روشروش پژوهش توصیفی - همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جهت تعیین نمونه 350 نفر از زنان با سن زیر یایسگی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهرستان رودسر در سال 1401 با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه های عملکرد جنسی زنان روزن و همکاران (1997)، طرحواره جنسی زنان اندرسن و سیرانووسکی (1994)، اضطراب حالت-صفت اسپیلبرگر (1970) و عزت نفس جنسی زینا و اسچوارز (1996) بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون برای سنجش همبستگی زوجی متغیرها و تحلیل مسیر، برای الگویابی معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد.
یافته هابر اساس نتایج شاخص های برازش، مدل ساختاری پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود. تحلیل روابط مستقیم نیز نشان داد بین عملکرد جنسی با طرحواره های جنسی صریح/راحت (0/016P=، 0/139 =β) و پرشور/رمانتیک (0/001=P، 0/181 =β) رابطه مستقیم، بین طرحواره جنسی خجالتی/محتاط و عملکرد جنسی، رابطه معکوس (0/049= P=، 0/102- β)، بین عزت نفس جنسی و عملکرد جنسی، رابطه مستقیم (0/001= P<، 0/321 β) و بین اضطراب صفت و عملکرد جنسی، رابطه معکوس (0/001 P<، 0/202- β=) وجود دارد.
نتیجه گیریبنابراین برای کاهش اختلالات عملکرد جنسی باید از مداخله هایی که زنان را در راستای شناخت، بینش و تغییر نگرش درباره افکار، احساسات و هیجانات خود درباره رابطه جنسی هدایت می کنند، استفاده شود. افزایش گستره چنین پژوهش هایی می تواند در پیشگیری از مشکلات جنسی زنان موثر باشد.
کلید واژگان: اضطراب حالت, اضطراب صفت, طرحواره های جنسی, عزت نفس جنسی, عملکرد جنسیBackgroundSexual performance based on sexual schemas is one of the important aspects in personal health. However, in all reviewed researches, the role of trait state anxiety and sexual self-esteem as mediating variables has not been considered and that the considering the negative sexual anxiety and self-esteem on sexual relationships has not been studied in the research society.
AimsThe present study was conducted with the aim of investigating the structural equation model of sexual performance of women under menopause based on sexual schemas with the Mediator role of state-attribute anxiety and sexual self-esteem.
MethodsThe research method was descriptive-correlational, in kind of structural equation modeling. In order to determine the sample, 350 women under the age of menopause who referred to the health and treatment centers of Rudsar city in 1401 were selected by cluster random sampling method. The measuring instruments were Rosen et al.'s sexual performance questionnaires (1997), Andersen and Cyranovsky's sexual schema (1994), Spielberger's state-trait anxiety (1970), and Zina and Schwarz's sexual self-esteem (1996). In order to analyze the data, Pearson's correlation coefficient was used to measure the pairwise correlation of variables and path analysis was used to find the pattern of structural equations with SPSS and AMOS software.
ResultsBased on the results of the fit indices, the structural model of the research had a good fit. The analysis of direct relationships showed that there is a direct relationship between sexual performance and explicit/comfortable (β=0.139, P=0.016) and passionate/romantic (β=0.181, P=0.001) sexual schemas. Shy/cautious sexuality and sexual performance have an inverse relationship (P=0.049, β=0.102), direct relationship between sexual self-esteem and sexual performance (P<0.001, β=0.321) and between Trait anxiety and sexual performance have an inverse relationship (P<0.001, β=0.202).
ConclusionTherefore, to reduce sexual performance disorders, interventions that guide women in the direction of knowledge, insight and change of attitude about their thoughts, feelings and emotions about sexual relations should be used. Increasing the scope of such research can be effective in preventing women's sexual problems.
Keywords: sexual performance, sexual schemas, state anxiety, trait anxiety, sexual self-esteem -
زمینه و هدف
عوامل متعددی در شکل دهی عملکرد جنسی نقش دارند که برخی از این عوامل موثر در مطالعات قبلی شناسایی شده اند. این پژوهش جهت بررسی عوامل دیگری که ممکن است در پژوهش های پیشین شناسایی نشده باشد انجام شد. در این راستا هدف از پژوهش حاضر بررسی و تعیین عوامل روان شناختی موثر بر عملکرد جنسی زنان بود.
روش پژوهش:
روش این مطالعه از نوع کیفی با رویکرد تفسیری و به روش تحلیل مضمون بود. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند، داده های مطالعه حاضر با تعداد 13 نفر از زنان متاهل از فروردین تا خرداد 99 اشباع گردید. جهت جمع آوری اطلاعات روش مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با روش تحلیل مضمون بررسی شد.
یافته هانتایج پژوهش، طبقات "دانش جنسی" ، "نگرش جنسی" ، "خودابرازی جنسی"، "صمیمیت جنسی"، "احقاق جنسی" و "خودکارآمدی جنسی" را تبیین کردند.
بحث و نتیجه گیریبنظر می رسد زمانی که زنان در انجام فعالیت های جنسی برای خود حقوق مسلمی مانند مطالبه فعالیت جنسی مورد تمایل، پذیرش وجود صمیمت در روابط جنسی و... قایل هستند، به یک ادراک مثبتی در مورد چگونگی فعالیت جنسی در روابط زناشویی دست می یابند که این امر خود می تواند به عملکرد جنسی مطلوب کمک نماید.
کلید واژگان: زنان, عملکرد جنسی, کنش وری جنسیBackground and AimSeveral factors have a role in the formation of sexual function, some of which have been identified in previous studies. This study was conducted to investigate other factors that may not have been identified in previous studies. In this regard, the aim of this study was to investigate and determine the psychological factors affecting women's sexual function.
MethodsThe method of this study was qualitative with interpretive approach and themed analysis method. Based on the purposeful sampling method, the data of this study were saturated with 13 married women from April to June 2020. In-depth semi-structured interview method was used to collect data. Data were analyzed by themed analysis method.
ResultsFindings showed the categories explained "sexual knowledge", "sexual attitude", "sexual self-efficacy", "sexual intimacy", "sexual redress" and "sexual self-efficacy".
ConclusionIt seems that when women perform sexual activities for themselves certain rights such as demanding sexual activity, accepting the existence of intimacy in sexual relationships, etc. They believe that they achieve a positive perception about sexual activity in marital relationships, which can contribute to optimal sexual function
Keywords: Women, Sexual Function, Sexual Dysfunction -
هدف
یکی از مهم ترین رابطه ها بین یک زن و یک مرد، ازدواج است که شامل هم تعهد عاطفی و هم قانونی می شود و از اهمیت ویژه ای در زندگی هر فرد بزرگ سال برخوردار است. بنابراین هدف این پژوهش مدل یابی سازگاری زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و عملکرد رابطه زناشویی با میانجی گری نگرش معنوی بود.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد متاهل ساکن شهر تهران بودند که با توجه به تعداد تغییرهای مشاهده پذیر، به روش در دسترس 350 نفر نمونه به پرسشنامه های سازگاری زناشویی اسپانیر(1976)، نگرش معنوی: شهیدی و فرج نیا (1391)، الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (1984) و عملکرد جنسی: فرج نیا و همکاران(1393) پاسخ دادند. داده های پژوهش نیز از طریق نرم افزار SPSS و AMOS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
یافته هایافته ها نشان داد که الگوی ارتباطی سازنده به طور مستقیم به میزان 334/0 = β از واریانس سازگاری زناشویی را تبیین می کند و الگوی ارتباطی کناره گیری نیز به طور مستقیم به میزان 159/0 - = β از واریانس سازگاری زناشویی را تبیین می کند. همچنین الگوی ارتباطی سازنده به طور مستقیم به میزان 21/0= β از واریانس نگرش معنوی را تبیین می کند و نگرش معنوی به طور مستقیم به میزان 147/0= β از واریانس سازگاری زناشویی را تبیین می کند.
نتیجه گیریمی توان نتیجه گرفت که مدل یابی سازگاری زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و عملکرد رابطه زناشویی با میانجی گری نگرش معنوی دارای اعتبار است.
کلید واژگان: سازگاری زناشویی, الگوهای ارتباطی, عملکرد جنسی, نگرش معنویAimOne of the most important relationships between a man and a woman is marriage, which includes both emotional and legal commitment and is of special importance in the life of every adult. Therefore, the purpose of this research was to model marital adjustment based on communication patterns and marital relationship performance with the mediation of spiritual attitude.
MethodThe present research was a descriptive-correlation type of structural equation modeling. The statistical population of the research included married people living in Tehran, according to the number of observable changes, 350 samples were available according to Spanir's (1976) marital compatibility questionnaires, spiritual attitude: Shahidi and Farajnia (2013), Christensen and Salavi's communication patterns. (1984) and sexual performance: Farajnia et al. (2013) answered. The research data was also analyzed through SPSS and AMOS software.
ResultsThe findings showed that the constructive communication pattern directly explains β = 0.334 of the variance of marital adjustment, and the withdrawal communication pattern directly explains β = 0.159 of the variance of marital adjustment. Also, the constructive communication pattern directly explains β=0.21 of the variance of spiritual attitude and the spiritual attitude directly explains β=0.147 of the variance of marital adjustment.
ConclusionIt can be concluded that the modeling of marital compatibility based on communication patterns and marital relationship performance with the mediation of spiritual attitude is valid.
Keywords: marital adaptability, Communication Patterns, sexual relationship, Spiritual Attitude -
نشریه مشاوره و روان درمانی خانواده، سال دوازدهم شماره 1 (پیاپی 33، بهار و تابستان 1401)، صص 161 -192اختلال میل/ برانگیختگی جنسی در زنان متاهل از شایع ترین مشکلات جنسی و یک اختلال چندعاملی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مدل یکپارچه حساس به فرهنگ و مدل شناختی رفتاری بر عملکرد جنسی و کیفیت رابطه زناشویی زنان دچار این اختلال انجام شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان دچار اختلال میل/ برانگیختگی جنسی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودند که از میان آن ها تعداد 45 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه گمارش شدند (هر گروه 15 نفر). آزمودنی های هر سه گروه در مرحله پیش آزمون با مقیاس های شاخص عملکرد جنسی زنان (Isidori and et al, 2010) و کیفیت روابط زوجین کوندی (Chonody and et al, 2018) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس گروه های آزمایشی پژوهش تحت مداخله قرار گرفتند. پس از اتمام مداخله اعضای هر سه گروه دوباره با ابزار پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که هر دو مداخله مدل یکپارچه حساس به فرهنگ و مدل شناختی رفتاری در مقایسه با افراد گروه کنترل شاهد تغییرات مثبت در پس آزمون عملکرد جنسی و کیفیت رابطه زناشویی بودند (05/0> p). در رابطه اعتبار آزمایی رقابتی مداخله ها نیز نتایج نشان داد که در عملکرد جنسی اثربخشی بیشتر به نفع مدل یکپارچه حساس به فرهنگ است اما در کیفیت رابطه زناشویی تفاوت معنی داری بین دو مداخله مشاهده نشد (05/0<p). با توجه به این نتایج می توان گفت که مدل یکپارچه حساس به فرهنگ اختلال میل/ برانگیختگی جنسی از اثربخشی لازم برخوردار است و می تواند به عنوان یک گزینه درمانی مناسب در کنار سایر الگوهای روان درمانی این اختلال مورداستفاده قرار گیرد.کلید واژگان: اختلال میل- برانگیختگی جنسی مدل یکپارچه حساس به فرهنگ, مدل شناختی رفتاری, عملکرد جنسی, کیفیت رابطه زناشوییBackgroundFemale Sexual Interest-Arousal Disorder is one of the most common sexual problems in women and a multifactorial disorder.ObjectiveThis study aimed to compare the effectiveness of the newly developed treatment of female sexual interest-arousal disorder and cognitive-behavioral therapy (CBT) on sexual function and the quality of the marital relationship of women with female sexual interest-arousal disorder.MethodThe research method was experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population included women with female sexual interest-arousal disorder referred to counseling centers in Isfahan, from which 45 people were selected by purposive sampling and randomly assigned to three groups (15 people in each group). Subjects of all three groups were evaluated in the pre-test stage with scales. Then the experimental groups underwent an 8-session weekly intervention and the control group did not receive any intervention. At the end of the intervention sessions, the members of all three groups were re-evaluated with research tools. The female Sexual Function Index Scale (Isidori, Pozza, Esposito, Giugliano, Morano, et al, 2010) and relationship Quality Scale(Chonody, Gabb, Killian &Dunk-West,2018)were the instruments in this study.FindingsThe results of multivariate analysis of covariance showed that both interventions affect therapeutic goals and the experimental groups witnessed positive changes in the post-test of sexual function and quality of marital relationship compared to the control group. Regarding the competitive validation of the interventions, the results showed that in the sexual function, the effectiveness is more in favor of the psychotherapy protocol of female sexual interest-arousal disorder (P<0.05), but no significant difference was observed between the two interventions in the quality of the marital relationship(P>0.05). Conclusion According to these results, it can be said that the psychotherapy protocol for the female sexual interest-arousal disorder has the necessary effectiveness in modulating the symptoms of this disorder and can be used as a suitable treatment option along with other psychotherapy models for this disorder.Keywords: female sexual interest, arousal disorder, culture-sensitive integrated model treatment, Cognitive Behavioral Therapy, sexual Function, quality of couple’s relationships
-
زمینه
دیابت یک بیماری مزمن شایع است که آسیب های جسمانی و روانی متعددی را به همراه دارد. اختلال عملکرد جنسی از پیامدهای شایع دیابت در زنان است که خود پیامدهای منفی بسیاری برای فرد بیمار در بر دارد. از سوی دیگر، استرس می تواند عاملی موثر در تشدید اختلال عملکرد جنسی باشد. با توجه به اثربخشی مداخلات مبتنی بر مدیریت استرس مانند آموزش خودزاد و آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر عملکرد جنسی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، در مورد مقایسه اثربخشی این دو روش آموزشی، شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدفپژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش خودزاد و آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر عملکرد جنسی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو صورت گرفت.
روشطرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به بیمارستان کسری شهر تهران در سال 1400 بود که با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر از آنان انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند (15 نفر در هر گروه). برای جمع آوری اطلاعات از شاخص عملکرد جنسی زنان (تایلر و همکاران، 1994) استفاده شد. برای گروه آزمایش اول، 10 جلسه آموزش خودزاد (میرزامحمد علایینی و همکاران، 1400) و گروه آزمایش دوم، 8 جلسه آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (کابات زین، 2003) اجرا شد، در حالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS24 استفاده شد.
یافته هابر اساس یافته های به دست آمده، اثر مداخلات آموزشی بر نمرات پس آزمون عملکرد جنسی اعضای هر دو گروه آزمایش معنادار بود، به طوری که بعد از انجام مداخله، نمرات عملکرد جنسی افزایش معنادار داشته است (0/05<p). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نیز نشان داد، نمرات پس آزمون عملکرد جنسی در گروه های آزمایش نسبت به گروه گواه افزایش معنادار داشته است. هم چنین آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با آموزش خودزاد دارای اثربخشی بیشتری بوده است (0/05<p).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر مبنی بر تایید اثربخشی روش های آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و آموزش خودزاد در کاهش سطح استرس زنان مبتلا به دیابت، پیشنهاد می شود روان شناسان و روان پزشکان از روش های آموزشی مذکور در جهت بهبود عملکرد جنسی زنان مبتلا به دیابت استفاده کنند.
کلید واژگان: آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی, آموزش خودزاد, عملکرد جنسی, دیابت نوع 2, زنانBackgroundDiabetes is a common chronic disease that causes many physical and mental injuries. Sexual dysfunction is one of the common consequences of diabetes in women, which has many negative consequences for the patient. On the other hand, stress can be an effective factor in aggravating sexual disorders. Regarding the effectiveness of interventions based on stress management such as autogenic training and stress reduction training based on mindfulness on the sexual performance of type 2 diabetic patients, there is a research gap in comparing the effectiveness of these two training methods.
AimsThe present study was conducted to compare the effectiveness of autogenic training and mindfulness-based stress reduction training on sexual performance in patients with type 2 diabetes.
MethodsThe current research design was a semi-experimental pre-test-post-test type with a control group. The statistical population of the study included all women with type 2 diabetes referred to Kasra Hospital in Tehran in 1400, 45 of them were selected by purposeful sampling and randomly assigned to two experimental groups and one control group (15 people in each group). The Female Sexual Function Index (Tyler et al., 1994) was used to collect data. For the first experimental group, 10 autogenic training sessions (MirzamohammadAlaeini et al., 2021) and for the second experimental group, 8 sessions of mindfulness-based stress reduction training (Kabat-Zinn, 2003) were implemented, While the control group did not receive any intervention. Analysis of covariance and SPSS24 software were used for data analysis.
ResultsBased on the findings, the effect of the educational interventions on the post-test scores of the sexual performance of the members of both experimental groups was significant, so that after the intervention, the scores of the sexual performance increased significantly (P<0.05). The results of Bonferroni's post hoc test also showed that the post-test scores of sexual performance in the experimental groups have increased significantly compared to the control group. Also, mindfulness-based stress reduction training has been more effective compared to autogenic training (P<0.05).
ConclusionAccording to the results obtained in the present study, which confirm the effectiveness of stress reduction training methods based on mindfulness and autogenic training, in reducing the stress level of diabetic women, it is suggested that psychologists and psychiatrists use the mentioned training methods to improve the sexual performance of women with diabetes.
Keywords: Training Mindfulness-Based Stress Reduction, Autogenic Training, Sexual Performance, Diabetes, Women -
مقدمهپژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر ابرازگری هیجانی و عملکرد جنسی زنان نابارور صورت پذیرفت.روشروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. دوره پیگیری نیز دوماهه اجرا شد. جامعه آماری شامل زنان نابارور مراجعه کننده به کلنیک ناباروری بیمارستان مادر و کودک، کلنیک ناباروری ثمر و کلینیک زنان و زایمان و درمان ناباروری دکتر کارگر شهر شیراز در فصل زمستان سال 1400 بود. در این پژوهش تعداد 36 زن نابارور با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. زنان نابارور حاضر در گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ابرازگری هیجانی (EEQ) (کینگ و آمونز، 1990) و پرسشنامه عملکرد جنسی (SFQ) (کراسکیان موجمباری و کیب اله، 1393) بود. داده های جمع آوری شده به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر ابرازگری هیجانی (0001>P؛ 54/0=Eta؛ 82/39=F) و عملکرد جنسی (0001>P؛ 49/0=Eta؛ 88/31=F) زنان نابارور تاثیر معنادار دارد.نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر با بهره گیری از شناسایی هیجان ها، آگاهی هیجانی، ارزیابی مجدد شناختی و شناسایی الگوهای اجتناب از هیجان می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود ابرازگری هیجانی و عملکرد جنسی زنان نابارور مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: ابرازگری هیجانی, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, زنان نابارور, عملکرد جنسیObjectiveThe present study was conducted to investigate the effectiveness of unified trans-diagnostic treatment on the emotional expression and sexual function of the infertile women.MethodIt was a quasi-experimental study with pretest, posttest and control group design. Two-month follow-up period was administered too. The statistical population included infertile women who referred to Infertility Clinic at Mother and Child Hospital and Samar Infertility Clinic in the city of Shiraz in the winter of 2021. Thirty six infertile women were selected through voluntary sampling method and randomly accommodated into experimental and control groups. The experimental group received ten sessions of unified trans-diagnostic treatment during two-and-a-half-months. The applied questionnaires in this study included Emotional Expression Questionnaire (EEQ) (King, Emmons, 1990) and Sexual Function Questionnaire (Keraskian, Mojembari and Kaiballah, 2014). The collected data were analyzed through mixed ANOVA via SPSS23 software.FindingsThe results showed that unified trans-diagnostic treatment has significant effect on the emotional expression (F=39.82; Eta=0.54; P<0001) and sexual function (F=31.88; Eta=0.49; P<0001) in the infertile women.ConclusionAccording to the findings of the present study it can be concluded that unified trans-diagnostic treatment can be used as an efficient therapy to improve emotional expression and sexual function in the infertile women through employing techniques such as identifying emotions, emotional awareness, cognitive reassessment, and identifying patterns of emotion avoidance.Keywords: Emotional Expression, Unified Trans-Diagnostic Treatment, Infertile Women, sexual function
-
هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه پیوند والدینی و عملکرد جنسی با میانجی گری حساسیت بین فردی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بوده و جامعه آماری آن را زنان و مردان متاهل ساکن استان تهران در سال 98-99 تشکیل می دادند که کمتر از 7 سال از ازدواجشان گذشته بود. گروه نمونه پژوهش شامل 293 نفر (149 زن و144 مرد) بود که به شیوه دردسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های پیوند والدینی (PBI)، حساسیت بین فردی (IPSM) عملکرد جنسی زنان (FSFI) و پرسشنامه بین المللی عملکرد نعوظ مردان (IIEF) به دست آمد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره، پیوند والدینی و حساسیت بین فردی عملکرد جنسی را پیش بینی می کنند. در مولفه های پیوند والدینی، مراقبت مادر، به صورت مثبت، پیش بینی کننده عملکرد جنسی زنان و مردان است و مراقبت و کنترل پدر، عملکرد جنسی مردان را به صورت منفی پیش بینی می کند. همچنین عملکرد جنسی زنان و مردان توسط حساسیت بین فردی به صورت منفی پیش بینی می شود. از بین ابعاد حساسیت بین فردی، عزت نفس شکننده پیش بینی کننده منفی عملکرد جنسی مردان است. تحلیل مسیر نشان داد حساسیت بین فردی در ارتباط بین پیوند والدینی و عملکرد جنسی نقش میانجی ندارد. با توجه به تفاوت تعداد سوالات پرسشنامه های عملکرد جنسی زنان و مردان، بررسی نقش جنسیت به عنوان تعدیل کننده میسر نشد. نتایج به طور کلی نقش پیوند والدینی و حساسیت بین فردی را بر عملکرد جنسی در بزرگسالی نشان داده است. روابط اولیه با والدین، مدل های بازنمایی شده درونی، از خود و دیگری را شکل می دهد، که می تواند، در روابط بین فردی و عملکرد جنسی، بزرگسالی بازآفرینی شود.
کلید واژگان: پیوند والدینی, حساسیت بین فردی, عملکرد جنسیThe purpose of this research was to study the relationship between parental bonding and sexual function with mediating role of interpersonal. Current research was a descriptive correlational study. The statistical population consisted of married male and female in Tehran Province Who were married for less than 7 years. The sample group included 293 people (149 women and 144 men) who were selected by available means. Research data was gained by Parental Bonding Instrument (PBI) Interpersonal Sensitivity Measure (IPSM), Female Sexual Function Index (FSFI) and International Index of Erectile Function (IIEF). Based on multivariable regression analysis, parental bonding and interpersonal sensitivity predict the sexual function. In the components of parental bonding, mother’s care positively predicts both men and women’s sexual function and father’s care negatively predicts men’s sexual function. Male and female sexual function is also negatively predicted by interpersonal sensitivity. Among the aspects of interpersonal sensitivity, fragile self-esteem negatively predicts male sexual function. Path analysis showed that interpersonal sensitivity is not a mediator in the relationship between parental bonding and sexual function. Due to the difference in the number of questions in male and female sexual function index, study of gender role as a moderator was not achieved. Results generally showed the impacts of parental bonding and interpersonal sensitivity on sexual function in adults. Initial relations with parents form the internal represented models of self and others which can be regenerated in interpersonal relations and sexual functions during the adulthood.
Keywords: Parental Bonding, Interpersonal Sensitivity, Sexual Function -
هدفهدف پژوهش حاضر ارایه مدل عملکرد جنسی زنان زیر سن یایسگی بر اساس خودابرازگری جنسی با نقش میانجی اضطراب حالت-صفت و عزت نفس جنسی بود.روشروش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی با استفاده از معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش را کلیه زنان با سن زیر یایسگی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهرستان رودسر در فاصله زمانی بهمن 1400 تا اردیبهشت 1401 تشکیل دادند که برای تعیین نمونه ابتدا سه مرکز بهداشتی به صورت تصادفی انتخاب و سپس 350 نفر از زنانی که برای دریافت خدمات به این مراکز مراجعه کردند و شرایط ورود را داشتند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه های عملکرد جنسی زنان (1997)، عزت نفس جنسی زنان (1996)، اضطراب اسپیلبرگر (1970) و احقاق جنسی هالبرت (1992) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگویابی معادلات ساختاری با نرم افزار AMOS انجام گردید.یافته هانتایج برازندگی مدل پیشنهادی حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود و ضرایب استاندارد مسیرهای الگوی پیشنهادی نشان داد بالاترین ضریب به مسیر خودابرازگری جنسی و عزت نفس جنسی (001/0P<، 321/0 =β) و پایین ترین ضریب به اضطراب حالت به عملکرد جنسی (166/0P=، 077/0- =β) اختصاص دارد. همچنین نتایج بوت استرپ برای مسیر غیرمستقیم الگوی پیشنهادی نشان داد خودابرازگری جنسی از طریق اضطراب صفت بر عملکرد جنسی زنان اثر غیرمستقیم دارد و خودابرازگری جنسی از طریق عزت نفس جنسی بر عملکرد جنسی زنان اثر غیرمستقیم دارد.نتیجه گیریپیشنهاد می شود در مراکز زوج درمانی و سکس تراپی برای کمک به زنان دارای اختلال عملکرد جنسی، به خودابرازگری جنسی و عزت نفس جنسی توجه بیشتری شود.کلید واژگان: اضطراب حالت-صفت, خودابرازگری جنسی, عزت نفس جنسی, عملکرد جنسیAimThe purpose of this study was to provide a model of sexual performance of women under menopause based on sexual self-expression with the mediating role of state-attribute anxiety and sexual self-esteem.MethodThe research method was descriptive and correlation type using structural equations. The statistical population in this research was made up of all post-menopausal women who referred to the health and treatment centers of Rodsar city between February 1400 and May 1401. To determine the sample, first three health centers were randomly selected and then 350 women who They went to these centers to receive services and met the entry requirements and were selected as samples. The measurement tools in this research were the questionnaires of women's sexual performance (1997), women's sexual self-esteem (1996), Spielberger's anxiety (1970) and Halbert's sexual entitlement (1992). Data analysis was done using Pearson's correlation coefficient and structural equation modeling with AMOS software.FindingsThe results of the fit of the proposed model indicated a good fit of the model with the data, and the standard coefficients of the paths of the proposed model showed that the highest coefficient was for the path of sexual self-expression and sexual self-esteem (P < 0.001, β = 0.321) and The lowest coefficient is assigned to state anxiety for sexual performance (P=0.166, β=0.077). Also, the bootstrap results for the indirect path of the proposed model showed that sexual self-expression through trait anxiety has an indirect effect on women's sexual performance, and sexual self-expression through sexual self-esteem has an indirect effect on women's sexual performance.ConclusionIt is suggested to pay more attention to sexual self-expression and sexual self-esteem in couples therapy and sex therapy centers to help women with sexual dysfunction.Keywords: State-trait anxiety, sexual self-expression, Sexual Self-Esteem, sexual performance
-
ناباروری به عنوان یک بحران در زندگی مشترک می تواند به عنوان یک ضربه پرقدرت علیه روابط بین زوج عمل کند. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی گاتمن بر عملکرد جنسی، رضایت جنسی زناشویی و افسردگی در زوجین نابارور بود. در این مطالعه نیمه تجربی تعداد 54 زوج نابارور از مرکز ناباروری امید رویان شهر اراک انتخاب و در دو گروه مداخله (36 زوج) و گروه کنترل (18 زوج) قرار گرفتند. در گروه مداخله، محتوی آموزشی به روش زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی گاتمن طی ده جلسه 60 دقیقه ای برای زوجین نابارور اجرا شد و دو ماه بعد، پیگیری آزمون انجام گرفت. داد ه ها با فرم اطلاعات جمعیت شناختی، پرسش نامه عملکرد جنسی، رضایت جنسی زناشویی و افسردگی و با استفاده از آزمون واریانس آمیخته و نرم افزار spss ورژن 23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی گاتمن بر عملکرد جنسی مردان زوجین نابارور تفاوت وجود دارد (P<0/05). ولی بین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی گاتمن بر عملکرد جنسی زنان، رضایت جنسی زناشویی زنان و مردان و افسردگی زوجین نابارور تفاوتی وجود ندارد (P>0/05). همچنین نتایج نشان داد که هر دو روش زوج درمانی هیجان مدار و گاتمن بر عملکرد جنسی، رضایت جنسی زناشویی و افسردگی زوجین نابارور موثر بوده است و نمرات گروه پس آزمون و دوره پیگیری بهتر از گروه کنترل بوده است (P<0/05). اجرای هر دو روش زوج درمانی بر عملکرد جنسی، رضایت جنسی زناشویی و افسردگی زوجین نابارور موثر بوده است. بنابراین توصیه می شود از روش های زوج درمانی هیجان مدار و گاتمن برای بهبود عملکرد جنسی، رضایت جنسی و کاهش افسردگی زناشویی زوجین نابارور استفاده شود.کلید واژگان: زوج درمانی هیجان مدار, زوج درمانی گاتمن, عملکرد جنسی, رضایت جنسی زناشویی, افسردگیInfertility as a crisis in marital relationships not only causes psychological problems, but can also act as a powerful blow against the relationship between the couple. The aim of this study was to compare the effectiveness of emotion-oriented couple therapy and Gottman couple therapy on sexual function, marital sexual satisfaction and depression in infertile couples. In this quasi-experimental study, 54 infertile couples from Omid Royan Infertility Center in Arak were selected and divided into two intervention groups (36 couples) and a control group (18 couples). In the intervention group, the training content was performed by emotion-focused couple therapy and Gottman couple therapy in ten 60-minute sessions for infertile couples, and two months later, the test was followed up. Data were collected using demographic information form, sexual function questionnaire, marital sexual satisfaction and depression and was analyzed using SPSS software version 23. The results showed that there is a difference between the effectiveness of emotion-oriented couple therapy and Gottman couple therapy on the sexual performance of men in infertile couples (P<0.05). However, there is no difference between the effectiveness of emotion-oriented couple therapy and Gottman couple therapy on women's sexual performance, marital sexual satisfaction of women and men, and depression of infertile couples. (P<0.05). Also, the results showed that both emotion-oriented couple therapy and Gottman methods were effective on sexual performance, marital sexual satisfaction and depression of infertile couples, and the scores of the post-test group and the follow-up period were better than the control group (P<0.05). The implementation of both methods of couple therapy has been effective on sexual function, marital sexual satisfaction and depression of infertile couples. Therefore, it is recommended that these two treatments including emotion-focused couple therapy and Gottman be used to improve sexual functioning, sexual satisfaction and marital depression of infertile couples.Keywords: Emotional Couple Therapy, Gottman couple therapy, sexual performance, Marriage Sexual Satisfaction, Depression
-
هدفهدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری کلاسیک و درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر حمایت هدفمند بر عملکرد جنسی و تحمل آشفتگی بود.روشطرح پژوهش از نوع آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. 48 نفر از بیماران زن مبتلا به وسواس شستشو که در بازه زمانی فروردین تا تیرماه سال 1400 جهت درمان به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی و روانپزشکی شهر پارس آباد استان اردبیل مراجعه کرده بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها عبارت بودند از: مقیاس وسواس فکری- عملی ییل- براون، عملکرد جنسی و مقیاس تحمل آشفتگی. درمان های مداخله ای هر کدام طی 8 جلسه و در بازه های زمانی مختلف انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج نشان داد درمان شناختی- رفتاری کلاسیک و درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر حمایت هدفمند بر عملکرد جنسی و تحمل آشفتگی در افراد مبتلا به وسواس شستشو اثربخش بوده است (05/0>P). همچنین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر حمایت هدفمند به طور معناداری بیشتر از شناختی- رفتاری کلاسیک بوده است (05/0>P).نتیجه گیریتوجه به تاثیر روش درمانی شناختی- رفتاری مبتنی بر حمایت هدفمند به عنوان درمانی جدید، پیشنهاد می شود.کلید واژگان: تحمل آشفتگی, درمان شناختی- رفتاری کلاسیک, درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر حمایت هدفمند, عملکرد جنسی, وسواس شستشوAimThe aim of this study was to compare the effectiveness of classical cognitive-behavioral therapy and cognitive-behavioral therapy based on purposeful support on the sexual function and disturbance tolerance.MethodThe research design was experimental with pre-test and post-test and control group. 48 people were selected by available sampling method and randomly divided into two experimental groups and one control group among female patients with obsessive-compulsive disorder who had referred to counseling centers and psychological and psychiatric services in Parsabad city of Ardabil province in the period from April to July 2021 for treatment. Data collection tools were: Yale-Brown Obsessive-Compulsive Disorder Scale, Sexual Function and Disorder Tolerance Scale. Interventional treatments were performed in 8 sessions each at different time intervals. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance.ResultsThe results showed that classical cognitive-behavioral therapy and cognitive-behavioral therapy based on purposeful support were effective on the sexual function and disturbance tolerance in people with washing obsession (P <0.05). Also, the effectiveness of cognitive-behavioral therapy based on purposeful support was significantly higher than classical cognitive-behavioral (P <0.05).ConclusionIt is suggested to pay attention to the effect of cognitive-behavioral therapy based on purposeful support as a new treatment method.Keywords: classical cognitive-behavioral therapy, cognitive-behavioral therapy based on purposeful support, disturbance tolerance, sexual function, washing obsession
-
تبیین اثر ناگویی هیجانی بر اختلالات عملکرد جنسی زنان بر مبنای تئوری تبادل اجتماعی
این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین ناگویی هیجانی و عملکرد جنسی زنان با میانجیگری سبک های تبادل اجتماعی صورت گرفت. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهل ساکن شهر تهران بود که از این میان 550 نفر از طریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. در پژوهش حاضر از مقیاس ناگویی هیجانی، مقیاس عملکرد جنسی زنان و پرسشنامه سبک های تبادل اجتماعی به عنوان ابزار استفاده گردید. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شد. روابط واسطه ای در الگوی پیشنهادی نیز با استفاده از روش بوت استرپ آزموده شدند. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مدل بود و نشان داد، ناگویی هیجانی با میانجیگری سبک های منفعت طلبی و سرمایه گذاری افراطی رابطه ناگویی هیجانی و عملکرد جنسی را میانجیگری می کنند. با توجه به نتایج، جهت بهبود عملکرد جنسی باید به سبک های تبادل اجتماعی توجه کرد. یافته های پژوهش حاضر چهارچوب مفیدی را در شناسایی مولفه های تاثیرگذار در حوزه روانشناسی اجتماعی در عملکرد جنسی زنان فراهم می کند که در برنامه های پیشگیری و درمانی می بایست مدنظر قرار گیرد.
کلید واژگان: ناگویی هیجانی, سبک های تبادل اجتماعی, عملکرد جنسیExplaining the effect of Alexithymia on women's sexual dysfunction based on social exchange theoryThe aim of this research was to investigate the relationship of Alexithymia and female sexual function by mediating social exchange styles. the research method was a descriptive correlational. The Statistical population was composed of all married women living in Tehran, of which 550 individuals participated in the study through online recall. The research tool included Toronto alexithymia scale, the Women's Sexual Function Scale and Social Exchange Styles Scale. Fitness of the proposed model was estimated through structural equation modeling (SEM) and using Lisrel software package. The mediating relationship in the proposed pattern were tested using the bootstrap procedure. The results of structural equation modeling indicating fitness of model and showed that alexithymia with the mediation of benefit-seeking style and overinvestment style had an indirect effect on sexual function. According to the results, in order to improve sexual function should be considered in social exchange styles. The findings of the present study provide a useful framework for identifying the influential components in the field of social psychology in women's sexual function that should be considered in prevention and treatment programs.
Keywords: Alexithymia, Social Exchange Styles, Sexual Function -
هدف
هدف از پژوهش حاضر بررسی و تعیین عوامل روان شناختی موثر بر عملکرد جنسی زنان و تدوین مدل ساختاری آن بود.
روش پژوهش:
این پژوهش از نوع همبستگی (مدل سازی معادلات ساختاری) است. از جامعه پژوهش، که شامل تمامی زنان ایرانی حاضر در فضای مجازی در سال 1399 بود با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 386 نفر انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش جهت ارایه مدل، از نرم افزار Amos استفاده شد.
یافته هایافته های پژوهش حاضر نشان داد دانش جنسی، نگرش جنسی، خودکارآمدی جنسی و خودابرازی جنسی اثر غیرمستقیم به واسطه ی احقاق جنسی بر عملکرد جنسی داشتند (05/0>P). همچنین نگرش جنسی، خودکارآمدی جنسی و خودابرازی جنسی اثر غیرمستقیم به واسطه ی صمیمیت جنسی بر عملکرد جنسی داشته است (05/0>P).
نتیجه گیری:
به نظر می رسد زمانی که زنان در انجام فعالیت های جنسی برای خود حقوق مسلمی مانند مطالبه فعالیت جنسی مورد تمایل، پذیرش وجود صمیمیت در روابط جنسی قایل هستند، به یک ادراک مثبتی در مورد چگونگی فعالیت جنسی در روابط زناشویی دست می یابند که این امر خود می تواند به کنش وری جنسی مطلوب کمک نماید.
کلید واژگان: عملکرد جنسی, کنش وری جنسی, مطالعه ترکیبیSeveral factors have a role in the formation of sexual activity, some of which have been identified in previous studies. In this regard, the aim of this study was to investigate and determine the psychological factors affecting women's sexual function and develop its structural model. The method of this study is correlation (structural equation modeling). From the study population, which included all Iranian women present in cyberspace in 2020, 386 people were selected using available sampling method. Amos software was used to analyze the research data to present the model. The findings of the present study showed that sexual knowledge, sexual attitude, sexual self-efficacy and sexual self-efficacy had indirect effect on sexual function> through sexual redress (P Also, sexual attitude, sexual self-efficacy and sexual self-efficacy had indirect effects on sexual function through sexual intimacy> (P It seems that when women have certain rights for themselves in performing sexual activities such as demanding sexual activity, accepting intimacy in sexual relationships, they gain a positive perception about how sexual activity in marital relationships can contribute to optimal sexual activity.
Keywords: sexual function, Sexual dysfunction, Mixed-Exploration Study -
هدف
هدف این پژوهش بررسی رابطه عملکرد جنسی با باورهای غیر منطقی و خودپنداره در زنان بوده است.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان متاهل 40 -20 سال ساکن شهر تهران (مناطق 1و3) که در بهار سال 1400 مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش برآورد حجم نمونه از طریق فرمول تاباچینک و فیدل 116 نفر که با احتساب ریزش حدود 140 نفر شد و به جهت بهینه شدن برای تعمیم به جامعه توانستیم از 216 نفر استفاده کنیم که به روش نمونه گیری در دسترس و به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه عملکرد جنسی زنان روزن و همکارانش (2000)، پرسشنامه باورهای غیر منطقی جونز (1969) و پرسشنامه خود پنداره بک و ستیر (1978) مورد استفاده قرار گرفت. پژوهش حاضر با استفاده از آزمون رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. هم چنین برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه 25 استفاده شده است.
یافته هانتایج نشان داد از بین مولفه های عملکرد جنسی، تحریک روانی، رطوبت و رضایت مندی به صورت منفی و درد جنسی به صورت مثبت و معنادار باورهای غیر منطقی در زنان را پیش بینی می کند (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد که از بین مولفه های عملکرد جنسی، میل جنسی (05/0 p<،191/0=β) و رضایت مندی (05/0p<،117/0=β) به صورت مثبت و درد جنسی (01/0 p<،404/0=β) به صورت منفی و معنادار خودپنداره در زنان را پیش بینی می کند.
نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش حاضر تحریک روانی، رطوبت و رضایت مندی به صورت منفی و درد جنسی به صورت مثبت و معنادار باورهای غیر منطقی در زنان را پیش بینی می کند. همچنین میل جنسی و رضایت مندی به صورت مثبت و درد جنسی به صورت منفی و معنادار خودپنداره در زنان را پیش بینی می کند.
کلید واژگان: عملکرد جنسی, باورهای غیر منطقی, خودپندارهAimThe aim of this study was to investigate the relationship between sexual function and irrational beliefs and self-concept in women.
MethodThe present study is a correlational descriptive method. The statistical population of this study includes married women aged 20-40 years living in Tehran (regions 1 and 3) who were studied in the spring of 1400. In this study, the sample size was estimated by Tabachink and Fidel formulas of 116 people, which was reduced to about 140 people, and in order to be optimized for generalization to the community, we were able to use 216 people who were selected by sampling method and selected voluntarily. The Rosen et al.'s (2000) Women's Sexual Performance Questionnaire, Jones (1969) Irrational Beliefs Questionnaire, and Beck and Steer (1978) Self-Esteem Questionnaire were used to collect data. The present study was analyzed using regression test. SPSS software version 25 was also used for data analysis.
ResultsThe results showed that among the components of sexual function, psychological stimulation, humidity and satisfaction in a negative way and sexual pain in a positive and significant way predicts irrational beliefs in women (P<0.01). The results also showed that among the components of sexual function, sexual desire (p<0.05, β= 0.191) and satisfaction (p<0.05, β= 0.117) were positive and sexual pain (p<0.05, β= 0.404) negatively and significantly predicts self-concept in women.
ConclusionBased on the findings of the present study, psychological stimulation predicts negative moisture and satisfaction and sexual pain positively and significantly predicts irrational beliefs in women. It also predicts sexual desire and satisfaction in a positive way and sexual pain in a negative and meaningful way in women.
Keywords: sexual function, Irrational Beliefs, self-concept
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.