جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "covid 19" در نشریات گروه "روانشناسی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «covid 19» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 144 (اسفند 1403)، صص 3071 -3090زمینه
آسیب عصبی ناشی از کووید-19 می تواند تاثیر منفی طولانی مدت بر عملکردهای شناختی و کیفیت زندگی بهبودیافته گان از بیماری کووید-19 داشته باشد. تحریک شناختی مبتنی بر تکالیف رایانه ای همراه با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای از طریق جریان الکتریکی مستقیم (tDCS) یک رویکرد امیدوارکننده برای مقابله با اختلالات شناختی و به تبع آن کیفیت زندگی این افراد است. ازطرفی، بررسی ها حاکی از آن است که ادبیات پژوهشی درخصوص اثربخشی این روش ترکیبی شکاف تحقیقاتی دارد؛ فاصله ای که نیازمند توجه پژوهشی است.
هدفپژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر تحریک شناختی مبتنی بر تکالیف رایانه ای با و بدون تحریک فراجمجمه ای از طریق جریان الکتریکی مستقیم (tDCS) بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بیماران بهبود یافته ازکووید-19 انجام شد.
روشاین پژوهش در قالب طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه گواه با پیگیری یک ماهه انجام شد. حجم نمونه پژوهش متشکل از 45 بیمار بهبود یافته از کووید-19 در شهر مشهد بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و بطور تصادفی در 3 گروه 15 نفری شامل گروه تحریک شناختی رایانه ای، تحریک شناختی رایانه ای همراه با اعمال تحریک الکتریکی (tDCS) با تحریک آنودال به شیوه تک موضعی و تحریک شناختی رایانه ای همراه با تحریک الکتریکی تصنعی (شم) جایگزین شدند. شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله فرم کوتاه 36 سوالی کیفیت زندگی مبتنی بر سلامت SF-36 (ویر و شربورن، 1992) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و نرم افزار 24SPSS استفاده شد.
یافته هاهر دو روش تحریک شناختی مبتنی بر تکالیف رایانه ای به تنهایی و در ترکیب با (tDCS) موجب افزایش میانگین نمرات کیفیت زندگی و زیرمقیاس های آن در بهبودیافتگان از مرحله حاد کووید-19 شدند (05/0 =p) و این افزایش در مرحله پیگیری یک ماهه نیز پایدار بود. همچنین میان اثربخشی دو درمان در بهبود کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود نداشت.
نتیجه گیریتوانمند سازی شناختی رایانه ای به تنهایی و همراه با تحریک فراجمجمه ای مغز می توانند منجر به ارتقاء کیفیت زندگی وابسته به سلامت در بهبودیافته گان از بیماری کووید-19 شوند. این امر ما را قادر می سازد تا برنامه های توانبخشی فعلی را ارتقاء دهیم و مطابق با نیازهای بیماران بروزرسانی کنیم.
کلید واژگان: توانبخشی شناختی رایانه ای, تحریک الکتریکی فراجمجمه ای, کووید-19, کیفیت زندگیBackgroundPost-COVID-19 neurological sequelae may have a long-term negative impact on cognitive functions and quality of life in recovered patients. Cognitive stimulation based on computer tasks combined with transcranial direct current stimulation (tDCS) is a promising approach to address cognitive impairments and consequently improve the quality of life in these individuals. However, research literature on the effectiveness of this combined method has gaps that require further investigation.
AimsThis study aimed to compare the impact of cognitive stimulation based on computer tasks with and without transcranial direct current stimulation on the health-related quality of life in recovered COVID-19 patients.
MethodsThis research was conducted in the form of a semi-experimental pre-test-post-test design with a control group and a one-month follow-up. The sample size of the study consisted of 45 patients recovered from covid-19 in Mashhad city, who were selected by available sampling method and randomly divided into 3 groups of 15 including computerized cognitive stimulation group, computerized cognitive stimulation combined with single-site anodal electrical stimulation (tDCS) and computerized cognitive stimulation with artificial electrical stimulation (Sham). Participants completed the Weir and Sherburne (1992) SF-36 Health-Based Quality of Life Short Form before and after the intervention. Analysis of variance with repeated measurements and SPSS 24 software were used for data analysis.
ResultsBoth methods of cognitive stimulation based on computer tasks alone and in combination with (tDCS) increased the average scores of the quality of life and its subscales in those who recovered from the acute stage of covid-19 (p=0.05)and this increase was stable in the one-month follow-up phase. In addition, there was no significant difference between the effectiveness of the two treatments in improving the quality of life.
ConclusionComputerized cognitive stimulation alone and together with transcranial brain stimulation can lead to improvement of health-related quality of life in those who have recovered from covid-19 disease. This enables us to enhance and update current rehabilitation programs to meet patient needs.
Keywords: Computer-Based Cognitive Rehabilitation, Covid-19, Quality Of Life, Tdcs -
IntroductionRecent studies have demonstrated the psychological impact of the COVID-19 pandemic on mental health. This study aimed to evaluate the effectiveness of an emotion regulation training program based on an integrated transdiagnostic treatment approach on mood symptoms and strategies for coping with negative emotions in depressed adolescents during the COVID-19 quarantine period.MethodThis experimental trial study was conducted on 20 depressed adolescents in Tehran, Iran, in 2020. Patients were randomly assigned to two groups (experiment and a control group, each consisting of 10 individuals). The Emotion Regulation Checklist (ERC) and the Coping with Children's Negative Emotions Scale (CCNES) were used for this purpose. The experimental group received 19 online sessions, consisting of 16 sessions for adolescents and three sessions for parents. The emotion regulation training program, based on an integrated transdiagnostic treatment approach, was delivered in the form of 75-minute weekly sessions. Data analysis was performed using ANCOVA (R version 2.4), with a significance level of P<0.05.ResultsThe two groups were similar in terms of demographic and baseline variables. After the intervention, significant changes were observed in problem-focused (1.55 vs. -0.02, P<0.001), emotion-focused (1.06 vs. -0.01, P<0.001), expressive encouragement (1.55 vs. -0.07, P<0.001), punitive (-1.56 vs. 0.00, P<0.001), minimization (-1.64 vs. -0.01, P<0.001), distress (-1.95 vs. 0.00, P<0.001), emotion regulation (0.62 vs. -0.01, P<0.001), and emotion negativity (-0.58 vs. -0.07, P<0.001) between the two groups.ConclusionThe results of the current study indicate that an emotion regulation training program based on an integrated transdiagnostic treatment approach is an effective technique for reducing negative emotions and mood symptoms in depressed adolescents during the COVID-19 quarantine period.Keywords: Emotion Regulation, Depression, COVID-19, Adolescence
-
پژوهش حاضر با هدف بررسی نگرش به آموزش مجازی و رابطه آن با انگیزش شغلی و خودکارآمدی معلمان درس تربیت بدنی شهر اهواز در دوران کرونا انجام شده است. روش پژوهش همبستگی بود و جامعه آماری آن را همه معلمان تربیت بدنی منطقه یک تا چهار شهر اهواز تشکیل دادند که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به خدمت بودند. از میان این افراد نمونه ای به حجم 244 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و با به کارگیری پرسشنامه های نگرش به آموزش مجازی وطن پرست و همکاران (1395)، پرسشنامه خودکارآمدی معلمان چانن- موران و وولفک هوی (2001) و پرسشنامه انگیزش شغلی لوداهل و کجنر (1965) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نرم افزار اس پی اس اس نسخه 22 و ایموس نسخه 20 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان دادند که میانگین مولفه های نگرش به آموزش مجازی، انگیزش شغلی و خودکارآمدی معلمان درس تربیت بدنی شهر اهواز در حد انتظار است و میان نگرش به آموزش مجازی و مولفه های انگیزش شغلی و خودکارآمدی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد، اما میان نگرش به آموزش مجازی و مولفه خودباوری معلمان درس تربیت بدنی شهر اهواز ارتباط معنادار وجود ندارد. همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل پژوهش دارای برازش کامل است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نگرش مثبت نسبت به آموزش مجازی سبب افزایش انگیزش شغلی و خودکارآمدی معلمان درس تربیت بدنی شهر اهواز می شود.
کلید واژگان: آموزش مجازی, انگیزش شغلی, خودکارآمدی, کرونا, معلمانThe present study was carried out to investigate the attitudes towards virtual learning and its relationship with job motivation and self-efficacy among physical education teachers in Ahvaz during the COVID-19 pandemic. The research method was correlational, and the statistical population consisted of all physical education teachers in districts one to four of Ahvaz during the 2020-2021 academic year. From this population, a sample of 244 teachers was selected using convenient sampling. They were assessed using the Virtual Learning Attitude Questionnaire (Vatanparast et al., 2016), Teachers' Sense of Efficacy Scale (Tschannen-Moran & Woolfolk Hoy, 2001), and the Job Motivation Questionnaire (Lodahl & Kejner, 1965). The data were analyzed using Pearson correlation coefficient and path analysis with SPSS version 22 and AMOS version 20. The results showed that the mean scores for attitudes towards virtual learning, job motivation, and self-efficacy among physical education teachers in Ahvaz were at the expected level. There was a positive and significant relationship between attitudes towards virtual learning and the components of job motivation and self-efficacy. However, there was no significant relationship between attitudes towards virtual learning and the self-confidence component of physical education teachers in Ahvaz. Path analysis results also indicated that the research model had a good fit. The findings of the study demonstrated that positive attitudes towards virtual learning increase job motivation and self-efficacy among physical education teachers in Ahvaz.
Keywords: Virtual Education, Job Motivation, Self-Efficacy, Covid-19, Teachers -
مقدمه و اهداف این مطالعه با هدف تحلیل نقش سلامت روان در رابطه با اضطراب سلامتی و عملکرد ورزشی مربیان زن استان قم در برابر همه گیری بیماری کووید- 19 انجام شد.مواد و روش هاروش پژوهش همبستگی بود و جامعه آماری آن را کلیه مربیان ورزشی زن شهر قم تشکیل دادند. از بین این افراد نمونه ای به حجم 150 نفر طبق فرمول میرز و همکاران (2006) با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد و با استفاده از پرسشنامه های سلامت عمومی (1979)، اضطراب سلامت (2002)، ارزیابی عملکرد مربیان (1392) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از روش های آماری تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری از طریق نرم افزار SPSS-26 و Smart PLS تجزیه و تحلیل شدند. یافته هانتایج پژوهش حاضر نشان داد که میزان سلامت روان، اضطراب سلامتی و عملکرد ورزشی مربیان زن استان قم حد انتظار است. نتایج ضریب همبستگی نشان داد که بین ابعاد سلامت روان با همه ابعاد اضطراب سلامتی رابطه مثبت و معنی دار و با ابعاد عملکرد ورزشی رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. همچنین بین ابعاد اضطراب سلامتی و ابعاد عملکرد ورزشی رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که مدل تحقیق دارای برازش کامل می باشد و اضطراب سلامتی در رابطه بین سلامت روان و عملکرد ورزشی نقش میانجی دارد.نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان داد که اضطراب سلامتی بر سلامت روان و عملکرد ورزشی مربیان زن استان قم تاثیر دارند.
کلید واژگان: اضطراب سلامتی, سلامت روان, عملکرد ورزشی, مربیان زن, کووید-19Background and AimsThe aim of this study was to analyze the role of mental health in relation to health anxiety and sports performance of female trainers in Qom province against the epidemic of Covid-19 disease.
Materials and MethodsThe research method was correlation and its statistical population consisted of all female sports coaches in Qom. Among these individuals, a sample of 150 people was selected according to the formula of Myers et al. (2006) by available sampling method and were evaluated using general health questionnaires (1979), health anxiety (2002), and coach performance evaluation (2013). Research data were analyzed using one-sample t-test, Pearson correlation coefficient and structural equation modeling using SPSS-26 and Smart PLS software.
ResultsThe results of the present study showed that the level of mental health, health anxiety and sports performance of female coaches in Qom province is the expected range. The results of correlation coefficient showed that there is a positive and significant relationship between the dimensions of mental health and all dimensions of health anxiety and a negative and significant relationship with the dimensions of sports performance. There is also a negative and significant relationship between the dimensions of health anxiety and the dimensions of sports performance. The results of structural equation modeling showed that the research model has a perfect fit and health anxiety has a mediating role in the relationship between mental health and sports performance.
ConclusionThe results of the present study showed that health anxiety has an effect on mental health and sports performance of female coaches in Qom province.
Keywords: Health Anxiety, Mental Health, Sports Performance, Female Coaches, COVID-19 -
در این پژوهش ویژگی های روان سنجی پرسشنامه دانش، نگرش، استفاده و نگرانی در مورد واکسن کووید-19 (KAPCQ) (Kumari et al., 2021) بررسی شد. جامعه آماری پژوهش شهروندان شهر تهران در سال 1400 بودند که 400 نفر از آن ها به روش خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه مورد نظر پاسخ دادند. در بخش روایی، نتایج مربوط به تحلیل عاملی اکتشافی با روش تحلیل مولفه های اصلی پنج عامل اصلی را نشان داد. این پنج عامل 81/60 درصد از واریانس داده ها را تبیین کردند. همچنین همه سوالات به شکل مناسبی با عامل مربوط به خود در پرسشنامه طراحی شده توسط Kumari et al (2021) متناظر بودند. روایی افتراقی به روش مقایسه در گروه های شناخته شده بررسی و تایید شد و روایی همزمان نیز با ضرایب همبستگی معنی دار بین پنج عامل پرسشنامه با مقیاس نگرش به واکسیناسیون کووید-19 (Tavousi et al., 2022) مورد تایید قرار گرفت. در بخش پایایی ابزار تحقیق ضرایب آلفای کرونباخ محاسبه شد. نتایج نشان داد که پایایی کلی مقیاس 77/0 و بالاتر از مقدار تعیین شده 7/0 برای پایایی مطلوب است. ضرایب آلفای کرونباخ برای مقیاس آگاهی، منابع اطلاعاتی، نگرش، استفاده و نگرانی از واکسن کووید-19 به ترتیب، 61/0، 68/0، 88/0، 74/0 و 85/0 به دست آمد. همچنین ضرایب همبستگی گویه -مقیاس برای کلیه سوالات پرسشنامه بالاتر از 7/0 بود که نشان می دهد ابزار پژوهش از پایایی مناسبی برخوردار است. بنابراین این پرسشنامه برای ارزیابی دانش، نگرش، استفاده و نگرانی های مربوط به پذیرش و/یا تردید در مورد واکسن کووید-19 در جامعه ایرانی مناسب می باشد و برای کارکنان مراقبت های بهداشتی و محققین کاربرد دارد.
کلید واژگان: اعتبار سنجی, استفاده, دانش, شهروندان تهران, کووید-19, نگرش, نگرانی, واکسیناسیونIn the present study, the psychometric characteristics of knowledge, attitude, practices, and concerns regarding COVID-19 vaccination questionnaire were discussed. The statistical population of the research was the citizens of Tehran, 400 of whom were selected by the available method and answered the questionnaire. In the validity section, the results of exploratory factor analysis using the principal component analysis method showed five main factors, which explained 60.810% of the data variance. Also, all the questions corresponded properly with their respective factors in the questionnaire designed by Kumari et al. (2021). Differential validity was investigated and confirmed by comparison method in known groups, and concurrent validity was also confirmed with significant correlation coefficients between five factors of the questionnaire with attitude towards Covid-19 vaccination (Tavousi et al., 2022). In the reliability section; Cronbach's alpha value was calculated. The results showed that the overall reliability of the scale is 0.77. Cronbach's alpha values were obtained for the scale of awareness, information sources, attitude, use and concern of the Covid-19 vaccine, respectively, 0.61, 0.68, 0.88, 0.74, and 0.85. Also, the item-scale correlation coefficients for all questions were higher than 0.7, which shows that the research tool has good reliability. Therefore, this questionnaire is suitable for assessing knowledge, attitudes, practices and concerns related to acceptance and/or doubt about the Covid-19 vaccine and it is useful for health care workers and researchers.
Keywords: Validation, Use, Knowledge, Covid-19, Attitude, Citizens Of Tehran, Concern, Vaccination -
مقدمهویروس کووید-19 در طول زمان تغییر شکل می دهد و همچنان در جهان موجود است. بنابراین میزان پذیرش واکسن و عوامل اثر گذار بر آن باید بررسی شود. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی گر ویژگی های شخصیتی در رابطه میان میزان پذیرش واکسن کرونا با اضطراب، افسردگی و استرس در دوران همه گیری کووید-19 بود.روشپژوهش حاضر توصیفی-همبستگی و به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه بزرگسالان 18 تا 60 سال شهر تهران بود، که 388 نفر (81 مرد و 257 زن) از آن ها به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کوتاه هگزاکو، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه دانش، نگرش، کاربست و نگرانی ها واکسن کووید-19 استفاده شد. سپس داده ها با نرم افزار SPSS (نسخه 24) و AMOSE (نسخه 24) تحلیل شدند.یافته هانتایج نشان داد که اضطراب، افسردگی، استرس بر ویژگی های شخصیتی (41/0=β و 001/0>P) اثر مثبت و بر مقاومت یا پذیرش واکسن (15/0-=β و 013/0=P) اثر معکوس معنی دار و همچنین ویژگی های شخصیتی بر مقاومت یا پذیرش واکسن (13/0-=β و 021/0=P) اثر معکوس و معنی داری دارد.نتیجه گیرینتایج حاکی از آن است که متغیر ویژگی های شخصیتی می تواند نقش میانجی (038/0=P) را در رابطه اضطراب، افسردگی، استرس بر مقاومت یا پذیرش واکسن داشته باشد.کلید واژگان: اضطراب, افسردگی, شخصیت, کووید-19, واکسنObjectiveThe Covid-19 virus changes over time and is still present in the world. Therefore, the rate of acceptance of the vaccine and the factors affecting it should be investigated. The aim of this study was to determine the mediating role of personality traits in the relationship between the acceptance rate of corona vaccine and anxiety, depression and stress during the covid-19 pandemic.MethodThe current research was descriptive-correlation and structural equation modeling. The statistical population included all adults aged 18 to 60 in Tehran, of which 388 (81 men and 257 women) were selected by the simple random method. To collect data, Hexaco short questionnaire, depression, anxiety and stress questionnaire and the knowledge, attitude, application and concerns questionnaire of the Covid-19 vaccine were used. Then the data were analyzed with SPSS (version 24) and AMOSE (version 24) software.ResultsThe findings showed that anxiety, depression, and stress have an inverse and significant effect on vaccine resistance or acceptance (β=0.15 and P=0.013). This finding was different from the results of some other researches. It was expected that the acceptance rate of the vaccine would increase with the increase of fear, anxiety and stress. However, in our study it decreased. On the other hand, the results of this research showed that anxiety, depression and stress have a positive and significant effect on personality traits (β=0.41 and P<0.001). Also, the resistance or acceptance of the Covid-19 vaccine was related to anxiety, depression, and stress, and this relationship was significant and inverse and consistent with the results of other studies. Another finding of this research indicated the existence of a relationship between personality traits and vaccine resistance or acceptance (β=0.13 and P=0.021), the results of which were not consistent with some other studies.ConclusionGenerally, the results indicate that the variable of personality traits can play a mediating role (P=0.038) in relation to anxiety, depression, stress resistance or vaccine acceptance. In fact, some personality traits such as extroversion, agreeableness, openness to experience and conscientiousness had less anxiety and stress. Therefore, they managed themselves better during the Covid-19 crisis. On the other hand, people who had higher anxiety and stress were more biased towards information in crisis situations and resisted accepting the Covid-19 vaccine. However, resistance to accepting the Covid-19 vaccine was different in different people. In fact, according to this research, people who had higher stress, anxiety and depression usually had to resist accepting the Covid-19 vaccine. But if they were part of agreeable and negative excitable personality traits, they would show willingness to receive the Covid-19 vaccine. On the other hand, extroverts, who were expected to be willing to accept the Covid-19 vaccine, resisted accepting it.Keywords: Anxiety, COVID-19, Depression, Personality, Vaccine
-
Objective
This study aimed to examine the process and nature of grief and loss among family members of COVID-19 victims and to develop a model for psychological adjustment to grief in Tehran.
Methods and Materials:
This study utilized an exploratory sequential mixed methods design. The study population comprised survivors of COVID-19 victims in Tehran who had lost loved ones during the COVID-19 pandemic in 2021. In the qualitative phase, 20 survivors were selected through purposive sampling and participated in semi-structured interviews. The interview data were analyzed using conventional qualitative content analysis, leading to the development of a psychological adjustment to grief model based on the findings. In the quasi-experimental phase, 32 survivors from Mostafa Khomeini Hospital were selected via simple random sampling and randomly assigned to intervention and control groups, each with 16 participants. Data were collected using the Grief Experience Questionnaire (GEQ; Barrett & Scott). The intervention group participated in 14 sessions, each lasting 1.5 hours, employing the psychological adjustment to grief model. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance (ANCOVA) with SPSS software (version 26).
FindingsThe qualitative phase revealed three selective codes: “contextual factors affecting grief,” “the nature and process of grief,” and “coping with and managing grief.” Quantitative phase results demonstrated a significant difference between pre-test and post-test scores in the intervention group. ANCOVA results indicated the developed psychological adjustment model significantly affected the bereaved survivors of COVID-19 victims (η² = 0.962; p < 0.0001; F = 739.978).
ConclusionThe psychological adjustment model, developed based on the context and experiences of bereaved survivors of COVID-19 victims in Tehran, improved psychological adjustment to grief. Counselors can employ this intervention to assist survivors in adjusting to grief, thereby enhancing their level of adjustment.
Keywords: Grief, Psychological Adjustment, COVID-19, Victims, Mixed Methods Approach -
مقدمه و اهداف
این مطالعه با هدف تحلیل نقش نشاط معنوی در رابطه با استرس شغلی و عملکرد شغلی دبیران زن استان قم در برابر همه گیری بیماری کووید- 19 انجام شد.
مواد و روش هاروش پژوهش همبستگی بود و جامعه آماری آن را کلیه دبیران زن شهر قم تشکیل دادند. از بین این افراد نمونه ای به حجم 150 نفر طبق فرمول میرز و همکاران (2006) با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد و با استفاده از پرسشنامه های استرس شغلی اسیپو (1987)، عملکرد شغلی (1970) و نشاط معنوی افروز (1395) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از روش های آماری تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری از طریق نرم افزار SPSS-26 و Smart PLS تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هانتایج پژوهش حاضر نشان داد که میزان نشاط معنوی، استرس شغلی و عملکرد شغلی دبیران زن استان قم حد انتظار است. همچنین بین نشاط معنوی و عملکرد شغلی با همه ابعاد استرس شغلی ارتباط منفی و معنی دار و بین نشاط معنوی و عملکرد شغلی ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که مدل تحقیق دارای برازش کامل می باشد و استرس شغلی در رابطه بین نشاط معنوی و عملکرد شغلی نقش میانجی دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نشاط معنوی بر استرس شغلی و عملکرد شغلی دبیران زن استان قم تاثیر دارند.
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان داد که نشاط معنوی بر استرس شغلی و عملکرد شغلی دبیران زن استان قم تاثیر دارند.
کلید واژگان: استرس شغلی, عملکرد شغلی, نشاط معنوی, دبیران زن, کووید-19Background and AimsThis study was conducted with the aim of analyzing the role of spiritual vitality in relation to job stress and job performance of female teachers in Qom province against the epidemic of covid-19 disease.
Materials and MethodsThe research method was correlational and its statistical population consisted of all female teachers in Qom. From among these people, a sample of 150 people was selected according to the formula of Mirz et al. (2006) with the available sampling method and evaluated by using the occupational stress questionnaires of Esipo (1987), job performance (1970) and spiritual vitality of Afroz (2015). were placed Research data were analyzed using statistical methods of t-test, Pearson correlation coefficient and structural equation model through SPSS-26 and Smart PLS software.
ResultsThe results of the present study showed that the level of spiritual vitality, job stress and job performance of female teachers in Qom province is the expected level. Also, there is a negative and significant relationship between spiritual vitality and job performance with all aspects of occupational stress, and there is a positive and significant relationship between spiritual vitality and job performance. The results of the structural equation model showed that the research model has a perfect fit and job stress has a mediating role in the relationship between spiritual vitality and job performance. The results of the present study showed that spiritual vitality has an effect on job stress and job performance of female teachers in Qom province.
ConclusionThe results of the present study showed that spiritual vitality has an effect on job stress and job performance of female teachers in Qom province
Keywords: Job Stress, Job Performance, Spiritual Vitality, Female Teachers, COVID-19 -
پژوهش حاضر با هدف طراحی برنامه ارزیابی رفتاری مبتنی بر مدل دیسک ویلیام و بررسی اثربخشی آن بر سطح سازگاری آموزشی نوجوانان با بیمار کرونایی انجام پذیرفت. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل نوجوانان 13 تا 18 ساله ساکن شهرستان نقده بود که در سال 1400 در خانواده خود فرد مبتلا به کووید-19 داشتند. حجم نمونه آماری 40 نفر (20 نفر گروه آزمایشی و 20 نفر گروه کنترل) بود که به شیوه نمونه گیری دردسترس گزینش و به شیوه تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جای دهی شدند. برای گروه آزمایش ده جلسه 90 دقیقه ای مبتنی بر مدل دیسک ویلیام مولتون مارستون انجام شد، اما گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. جمع آوری داده ها با پرسشنامه سازگاری آموزشی (AISS) صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها، از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد میانگین سطح سازگاری آموزشی در گروه آزمایش، پس از مداخله دیسک در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری کاهش پیدا کرده است (01/0<P). با توجه به نتایج این مطالعه می توان نتیجه گرفت مداخله مبتنی بر دیسک به بهبود سطح سازگاری آموزشی در نوجوانان با بیمار کووید-19 منجر می شود.کلید واژگان: سازگاری آموزشی, کووید-19, مدل دیسک ویلیام مولتون مارستون, نوجوانانThe aim of this study was to determine the efficacy of William Moulton Marston’s DISC model intervention. Regarding the educational adaptation of adolescents who are Covid-19 patients. The statistical population consisted of adolescents aged 13 to 18 who resided in Naghadeh and had a family member with Covid-19 in 2021. The research was conducted using a quasi-experimental design, with control groups, pre-test, and post-test. The statistical sample size consisted of 40 individuals from the statistical population, 20 in the experimental group and 20 in the control group. These individuals were randomly assigned to the control and experimental groups using the available sampling procedure. The control group did not receive any treatment, while the experimental group underwent ten 90-minute sessions in accordance with William Moulton Marston’s DISC model. Data was collected using the Adjustment Inventory for School Students (AISS) in this study. The MANCOVA analysis was employed to analyze the collected data. After the DISC intervention, the experimental group’s mean level of educational adjustment decreased markedly in comparison to the control group (P<0.01). According to the results of this study, the DISC model intervention improves the educational adjustment of adolescents who are Covid-19 patients.Keywords: Adolescents, Covid-19, Educational Adjustment, William Moulton Marston’S DISC Model
-
پژوهش حاضر با هدف بررسی رفتار جست وجوی اطلاعات ایرانیان در اینترنت در دوره کووید-19 انجام شد و به بررسی ارتباط اوج گیری بیماری با جست وجوی های انجام شده در اینترنت پرداخت. این پژوهش از نظر هدف، بنیادین و از لحاظ روش پژوهش، توصیفی بود. جامعه آماری، جست وجوهای انجام شده ایرانیان از بهمن 1398 تا فروردین 1401 و نمونه مورد بررسی، مفاهیم جست وجو شده مرتبط با اضطراب و سلامت روان بود. بخش اول داده ها جست وجوهایی بود که از سایت گوگل ترندز در آذر 1401 استخراج شد. بخش دوم داده ها، آمار روزانه مرگ و مبتلایان جدید از سایت دانشگاه جان هاپکینز دریافت شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون علیت گرنجر و همبستگی پیرسون به کمک Python نسخه 3.12 انجام شد. نتایج نشان می دهد جست وجوی مفاهیم مرتبط با اضطراب در آغاز همه گیری رشد کرده است. میزان جست وجوی مفاهیم اضطرابی در ابتدای همه گیری با تعداد مرگ بر اثر بیماری همبستگی مثبت و معناداری دارد؛ به طوری که با افزایش آمار مرگ، میزان جست وجوی های اضطرابی با فاصله چند روز افزایش می باید و با کاهش مرگ این جست وجوها کمتر می شود، اما پس از چند ماه، روند جست وجوهای اضطرابی کاهش یافته و دیگر با تعداد مرگ رابطه ای نداشته است. در آغاز همه گیری جست وجوی درمان روان شناختی ناچیز است، اما پس از 9 ماه افزایش پیدا می کند و با افزایش آمار مرگ، این جست وجوها نیز بیشتر شده است. نتایج نشان می دهد جست وجوهای انجام شده در اینترنت می تواند ابزاری مفید برای پایش دغدغه های جامعه باشد.کلید واژگان: اضطراب, درمان روان شناختی, سواد سلامت, کووید-19, گوگل ترندزThe objective of this research was to investigate the information search behavior of Iranians on the Internet during the COVID-19 pandemic and to examine the relationship between the peak of the disease and the searches performed on the Internet. The purpose of this research was fundamental, and the research method was descriptive. The statistical population is the searches performed by Iranians from February 2020 to April 2022, and the investigated sample was the searched concepts related to anxiety and mental health. The first part of the data consisted of the queries that were extracted from the Google Trends website in December 2022. The second part, which consisted of the daily statistics of death and new infections, was obtained from the Johns Hopkins University website. Python version 3.12 was employed to conduct data analysis, which included the Granger causality test and Pearson correlation. The results indicate that the search for anxiety-related concepts has increased at the beginning of the epidemic. The quantity of searches for anxiety concepts at the beginning of the epidemic is positively and significantly correlated with the number of deaths caused by the disease. Consequently, the quantity of anxiety searches should increase over a period of a few days as the number of deaths increases. These searches diminished as the number of deaths decreased; however, the trend of anxiety searches ceased to be correlated with the number of deaths after a few months. The search for psychological treatment was modest at the onset of the epidemic; however, it increased after nine months, and the number of deaths also increased, prompting an increase in these searches. The results show that internet inquiries can be a useful tool for monitoring community concerns.Keywords: Anxiety, Covid-19, Google Trends, Health Literacy, Psychological Treatment
-
IntroductionThis study aimed to predict somatic symptom disorder based on social isolation and fear of contracting corona with the mediating role of perceived anxiety.MethodThe design of the present study was descriptive-correlational and structural equation modelling. The statistical population of the study included Iranian adults who lived in Tehran in 2022. Among them, 437 adults were selected by convenience sampling method. Subjects filled Somatic Symptom Experience, Social Isolation, Fear of COVID-19, and Perceived Anxiety questionnaires. After data collection, the relationship between variables was examined using SPSS and AMOS software.ResultsThe findings suggest that the social isolation is only directly related to somatic symptoms (P <0.01 andβ=0.52). Fear of COVID-19 is directly related to somatic symptom (P <0.01 and =β=0.22). Perceived anxiety is directly related to somatic symptom (P <0.01 and =β=0.42) and social isolation and fear of COVID-19 indirectly correlated with the mediating role of Perceived Anxiety, linked to somatic symptom.ConclusionSocial isolation and fear of COVID-19 (both directly and indirectly, by influencing Perceived Anxiety), which may indicate this factors plays a crucial role in somatic symptom.Keywords: Medically Unexplained Symptoms, Social Isolation, COVID-19, Fear, Anxiety
-
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعیین کننده ناامنی شغلی و حمایت اجتماعی ادراک شده در استرس شغلی افراد دارای مشاغل آزاد در همه گیری کووید-19 بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 150 نفر از افراد دارای مشاغل آزاد شهر اردبیل با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه استرس شغلی (JSQ)، امنیت شغلی (JSQ) و حمایت اجتماعی ادراک شده (PSSQ) بود. در تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی از سوی خانواده (0.36-=β)، رضایت اقتصادی (0.34-=β) و انتخاب شغل مناسب (0.17-=β) پیش بین کننده معنادار استرس شغلی هستند. این متغیرها 38 درصد از تغییرات استرس شغلی را تبیین می کردند. بر اساس یافته های این پژوهش، به نظر می رسد امنیت شغلی و حمایت اجتماعی ادراک شده می تواند استرس شغلی را در افراد دارای مشاغل آزاد کاهش دهد. این امر به ویژه در شرایط بحرانی همانند همه گیری کووید-19 قابل توجه است.کلید واژگان: ناامنی شغلی, حمایت اجتماعی ادراک شده, استرس شغلی, مشاغل آزاد, کووید-19This study was conducted to assess the impact of job insecurity and the level of social support perceived on the stress levels of self-employed individuals amidst the COVID-19 pandemic. Utilizing a descriptive-correlational research design, the study sampled 150 self-employed persons from Ardabil through convenience sampling method. The instruments employed for data gathering were the Job Stress Questionnaire (JSQ), Job Security Questionnaire (JSQ), and Perceived Social Support Questionnaire (PSSQ). Analytical procedures involved Pearson's correlation coefficient and stepwise regression analysis. The findings indicated that familial social support (β=-0.36), economic contentment (β=-0.34), and the selection of an appropriate occupation (β=-0.17) significantly forecasted job-related stress. These factors accounted for 38% variance in job stress levels. The study concludes that enhanced perceptions of job security and social support appear to mitigate stress among self-employed individuals. This factor gains heightened significance during difficult periods such as the COVID-19 pandemic.Keywords: Job Insecurity, Perceived Social Support, Job Stress, Self-Employed, COVID-19
-
Objective
The objective of the present study was to compare the effectiveness of systemic family therapy in reducing alexithymia, increasing psychological capital, and enhancing mental vitality in mothers infected with COVID-19 who have autistic children.
MethodsThe research method was a quasi-experimental design utilizing a pretest-posttest and follow-up with a control group. The statistical population included mothers infected with COVID-19 who have autistic children in the city of Mashhad, referring to the Avaye Salamat Center (total number: 70 individuals). Data were collected using a cluster random sampling method, ultimately selecting 30 individuals and assigning them into two groups of 15 each, experimental and control. For data collection and assessment of desired features and conditions, demographic forms and marital intimacy, forgiveness, and marital burnout questionnaires were used. Participants in the experimental group underwent systemic family therapy according to Bowen's (2009) protocol in 8 sessions of 90 minutes each, twice a week. Data analysis was conducted using repeated measures analysis of variance and SPSS-16 statistical software.
FindingsThe results indicated that systemic family therapy significantly reduced alexithymia (F=6.25, P=0.004), increased psychological capital (F=9.65, P=0.001), and enhanced mental vitality (F=7.29, P=0.001) in mothers infected with COVID-19 who have autistic children (P<0.05).
ConclusionSystemic family therapy can be utilized to improve alexithymia, psychological capital, and mental vitality in mothers infected with COVID-19 who have autistic children.
Keywords: Systemic Family Therapy, Alexithymia, Psychological Capital, Mental Vitality, COVID-19, Autism -
مقدمههدف از پژوهش حاضر ، فهم تجربه ی زیسته ی پرستاران بخش کرونا و تعیین راهبرد هایی است که آنها هنگام مواجهه با فرسودگی شغلی استفاده می نمایند. جامعه ی این پژوهش شامل پرستاران بخش کرونای بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه می باشد.روشپژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدار شناختی توصیفی و در نیمه ی اول سال 1401 انجام شد. نمونه پژوهش به روش نمونه گیری غیر تصادفی(نمونه گیری هدفمند) و پس از شناسایی پرستاران دچار فرسودگی شغلی متوسط به بالا در نهایت با توجه به اشباع نظر ها10 نفر انتخاب شد.ابتدا از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته، داده ها پیرامون تجربیات پرستاران از فرسودگی شغلی و راهبرد های مقابله با آن جمع آوری شد و پس از ضبط هر مصاحبه به داده های متنی تبدیل شد. این داده ها با روش تحلیل محتوای هفت مرحله ای کلایزی مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته هادر مرحله ی کد گذاری باز 46 کد استخراج شد که در مرحله ی کد گذاری محوری به 15 کد تقلیل یافتند در نهایت 4 مضمون اصلی شامل راهبرد های مبتنی بر خانواده شامل مضامین فرعی حمایت عاطفی خانواده، حمایت عاطفی دوستان و گروه های اجتماعی و پذیرش کمک از سوی خانواده، راهبرد های مبتنی بر فرد شامل ایجاد نگرش مثبت،تعادل کار-زندگی شخصی، ورزش و تفریحات سالم، تغییر رشته و بخش، توانمندسازی و تجارب مشارکتی و مراجعه به روانشناس و روانپزشک، راهبرد های مبتنی بر معنویت شامل ایمان و باور قلبی و ارزش های حاکم بر حرفه و راهبرد های مبتنی بر سازمان شامل حمایت ابزاری، کاهش تراکم کاری،تدارک خدمات مشاوره ای پیشگیرانه و درمانی، توجه به امکانات رفاهی و تشویق کارکنان شناسایی شد.نتیجه گیریاستراتژی های پرستاران در هنگام مواجهه با فرسودگی شغلی متفاوت است. حمایت عاطفی از سوی خانواده نزدیکان نفش مهمی در کنترل مولفه های فرسودگی شغلی ایفا می کند و منبع حمایتی قوی در شرایط بحرانی هستند. راهبرد های فردی پرستاران به میزان زیادی در کنترل عوامل استرس زای ناشی از فرسودگی شغلی موثر است. راهبرد های مبتنی بر معنویت با هدفمند نمودن اقدامات پرستاری می تواند تحمل مشکلات را برای پرستاران آسان تر نموده و راهبرد های مبتنی بر سازمان نیز با انگیزه بخشی به پرستاران درکاهش فرسودگی شغلی موثر است. راهبرد های مقابله ای شناسایی شده به عنوان راهبرد هایی کارآمد می توانند در فرایند سازگاری پرستاران با پیامد های فرسودگی شغلی و کیفیت بخشی به زندگی آنها موثر باشند.کلید واژگان: بخش کرونا, پرستاران, تجارب زیسته, فرسودگی شغلی, مطالعه کیفیObjectiveThe aim of the current research is to understand the lived experience of nurses in the corona ward and to determine the strategies they use when facing burnout. The population of this research includes nurses from the corona department of hospitals affiliated to Kermanshah University of Medical Sciences.MethodThe present qualitative research was conducted in the first half of 1401. The research sample was selected by non-random sampling method (purposive sampling) and after identifying nurses with moderate to high burnout, 10 people were finally selected according to the saturation of opinions. First, through semi-structured interviews, the data about nurses' experiences were collected. Job burnout and coping strategies were collected and converted into textual data after recording each interview. These data were analyzed with Claysey's seven-stage content analysis method.ResultsIn the open coding stage, 46 codes were extracted, which were reduced to 15 codes in the axial coding stage. Finally, 4 main themes include strategies based on on the family, including the sub-themes of emotional support of the family, emotional support of friends and social groups, and accepting help from the family, individual-based strategies, including creating a positive attitude, work-life balance, healthy sports and recreation, changing majors and departments, empowerment and collaborative experiences and referring to psychologists and psychiatrists, spirituality-based strategies including faith and heart belief and values governing the profession and organization-based strategies including instrumental support, reducing work density, providing preventive and therapeutic counseling services, paying attention to Welfare facilities and encouragement of employees were identified.ConclusionNurses' strategies are different when facing burnout. Emotional support from close family plays an important role in controlling job burnout components and they are a strong source of support in critical situations. Individual strategies of nurses are highly effective in controlling stressful factors caused by job burnout. Strategies based on spirituality by targeting nursing actions can make it easier for nurses to bear problems, and strategies based on organization are also effective in reducing job burnout by motivating nurses. Coping strategies identified as effective strategies can be effective in the process of adapting nurses to the consequences of job burnout and improving the quality of their lives.Keywords: Burnout, Covid 19, Lived Experiences, Nurses, Qualitative Study
-
هدفهر زمان طغیان بیماری های عفونی وجود داشت؛ تاثیر روانی اجتماعی بر سطوح فردی و اجتماعی و همچنین در سطح جهانی مشاهده شده است. اثرات روانی و اجتماعی همه گیری کووید 19بالقوه و فراگیر است که در طولانی مدت بر سلامت روان افراد تاثیر می گذارد. هدف مطالعه حاضر بررسی نقش روانرنجوری در پیش بینی پریشانی روانشناختی به واسطه ی استرس ادراک شده و احساس تنهایی در کووید-19 بود. این پژوهش در قالب طرح همبستگی و معادلات ساختاری انجام شد.روشاین پژوهش در قالب طرح همبستگی و معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه اراک و شهیدمدنی آذربایجان بود که 300 نفر از آن ها به شیوه نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و مقیاس روانرنجوری از فرم کوتاه پرسشنامه نئو، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران، پرسشنامه پریشانی روانشناختی کسلر، و مقیاس احساس تنهایی اجتماعی عاطفی برای بزرگسالان (SELSA-S) در مورد آنها اجرا گردید. سپس داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار Spss26 و Amos22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتنتایجنتایج نشان داد که روانرنجوری از طریق احساس تنهایی و استرس ادراک شده با پریشانی روانشناختیرابطه دارد. همچنین بین مولفه های احساس تنهایی، استرس ادراک شده و روان رنجوری با استرس، اضطراب و افسردگی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.نتیجه گیری. با توجه به گسترش روز افزون پریشانی روانشناختی، لازم است با آموزش مهارت های خودمراقبتی و مدیریت استرس، پریشانی روانشناختی افراد را کاهش داد.کلید واژگان: احساس تنهایی, استرس ادراک شده, پریشانی روانشناختی, روانرنجوری, کروناIntroductionWhenever there is an outbreak of infectious diseases, psychosocial impact has been observed on individual and social levels globally. The psychological and social effects of the COVID-19 epidemic are potential and widespread, which affect people's mental health in the long term. The present study aimed to investigate the role of neuroticism in predicting psychological distress through perceived stress and loneliness in covid-19.MethodThis research was carried out in the form of correlation and structural equations. The statistical population of the research was all the students of Azarbaijan Shahid Madani University, 300 of whom were selected through convenience sampling, and the neuroticism scale was from the short form of the Neo questionnaire, the Cohen et al.'s perceived stress questionnaire, the Kessler psychological distress questionnaire, and the loneliness scale. Social Emotional Assessment for Adults (SELSA-S) was administered to them. Then the obtained data were analyzed using Spss26 and Amos22 software.ResultsThe results showed that neuroticism is related to psychological distress through loneliness and perceived stress. Also, there is a positive and significant relationship between the components of loneliness, perceived stress, and neuroticism with stress, anxiety, and depression.ConclusionTherefore, considering the increasing spread of psychological distress, it is necessary to reduce people's psychological distress by teaching self-care skills and stress management.Keywords: Loneliness, Perceived Stress, Psychological Distress, Neurosis, COVID-19
-
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر فاجعه پنداری و بهزیستی ذهنی در افراد بهبودیافته از بیماری کووید-19 بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بهبودیافتگان از بیماری کووید-19 که در سه ماه دوم سال 1400 از بیمارستان امام رضا (ع) در مشهد، مرخص شده بودند، بود که از بین آنان تعداد 24 نفر، 12 نفر در گروه گواه و 12 در گروه آزمایش از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه جایگذاری شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های فاجعه پنداری سولیوان و همکاران (1995، PCS) و بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (2003، SWS) و پروتکل درمان پذیرش و تعهد هیز و همکاران (2006) در 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای دو بار به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون فاجعه پنداری و بهزیستی ذهنی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. درنتیجه، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند به عنوان یک مداخله موثر برای بهبودیافتگان دوره کووید-19، مورد توجه قرار داده شود.
کلید واژگان: درمان پذیرش و تعهد, فاجعه پنداری, بهزیستی ذهنی, کووید-19The current study aimed to determine the effectiveness of acceptance and commitment therapy on catastrophizing and mental well-being in people who have recovered from COVID-19. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of this study included all those who recovered from the Covid-19 disease who were discharged from Imam Reza (AS) hospital in Mashhad in the second quarter of 2021, among them there were 24 people, 12 in the control group and 12 in the control group. The experimental group was selected through an available sampling method and randomly placed in two groups. The research tools include Sullivan et al's Pain Catastrophizing Scale (PCS, 1995) and Keyes and Magyarmo's Subjective Wellbeing Scale (SWS, 2003), and the acceptance and commitment treatment protocol by Hayes et al. (2006) in 8 sessions of 90 minutes, twice a week as a group for the experimental group Done. Accomplished. To analyze the data, the multivariate covariance test (MANCOVA) was used. The findings of the research showed that by controlling the effect of the pre-test, there was a significant difference at the level of 0.05 between the post-test mean of catastrophizing and mental well-being in the two experimental and control groups. As a result, treatment based on acceptance and commitment can be considered an effective intervention for those who have recovered from the Covid-19 period.
Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Catastrophizing, Mental Well-Being, Covid-19 -
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر علائم افسردگی در مادران مراقب کودکان مبتلا به کم توانی عقلانی در دوره شیوع کووید-19 بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کل مادران مراقب کودکان کم توان عقلانی شدید و عمیق شهرستان رزن در سال 1399 تشکیل دادند. در این پژوهش 22 نفر از مادران دارای شدت علائم افسردگی در دو گروه آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از فرم کوتاه پرسشنامه افسردگی Beck et al. استفاده شد. برای گروه آزمایش آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه هفتگی (هر جلسه 90 دقیقه) آموزش داده شد و گروه گواه در حین جلسات، آموزشی را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان بر کاهش علائم افسردگی در مادران کودکان کم توان عقلانی شدید و عمیق اثربخش بوده است (05/0>p). با توجه به نتایج، آموزش تنظیم هیجان برای کاهش علائم افسردگی مادران مراقب کودکان مبتلا به کم توانی عقلانی در دوره شیوع کووید-19 پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: افسردگی, تنظیم هیجان, کم توانی عقلانی, کووید-19, مادران مراقبIntroductionMothers who are caregivers of children with severe and profound intellectual disabilities may experience psychological problems during the COVID-19 outbreak. These mothers report more stress and psychological problems than mothers of normal children. One of the major problems these caregivers face is depression. Emotional training is an effective way to help mothers of children with intellectual disabilities deal with depression. However, no research has been done on the effectiveness of emotion regulation training on depression in caregiver mothers of children with intellectual disabilities during the COVID-19 pandemic. This study aimed to explore the effectiveness of emotion regulation training on depression symptoms in caregiver mothers of children with intellectual disabilities during the COVID-19 outbreak.
MethodThe study used a quasi-experimental method with experimental and control groups. The study population consisted of all caregiver mothers of children with severe and profound intellectual disabilities in Razan City, Iran. The study randomly selected 22 mothers with severe depression symptoms for the experimental and control groups. The experimental group received emotional regulation training in 8 weekly sessions (90 hours), while the control group did not receive any training during the sessions. The data was collected using a short form of the depression inventory, and analysis of covariance with repeated measures was used to analyze the data.
ResultsThe results showed that 42.86% of mothers had symptoms of severe depression. The study found that emotional regulation training was effective in reducing depression in caregiver mothers of children with severe and profound mental disabilities (p <0.05).
DiscussionBased on the study, it is recommended that parents of children with ADHD be educated about the negative consequences of screen time (SB). Parents should be encouraged to engage in physical activities with their children, especially during the COVID-19 pandemic. Strengthening home sports activities can be beneficial for both parents and children with ADHD. Workshops on managing screen time can be held online or face-to-face for mothers. Psychological strategies to reduce caregiver distress can also be effective in managing the screen time of children with ADHD. Mothers who are caregivers of children with severe and profound intellectual disabilities may experience psychological problems during the COVID-19 outbreak. These mothers report more stress and psychological problems than mothers of normal children. One of the major problems these caregivers face is depression. Emotional training is an effective way to help mothers of children with intellectual disabilities deal with depression. However, no research has been done on the effectiveness of emotion regulation training on depression in caregiver mothers of children with intellectual disabilities during the COVID-19 pandemic. This study aimed to explore the effectiveness of emotion regulation training on depression symptoms in caregiver mothers of children with intellectual disabilities during the COVID-19 outbreak.
Keywords: Caregiver Mothers, Covid-19, Depression, Emotion Regulation, Intellectual Disability -
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر تئوری تغییر ذهنیت دوئیک بر جهت گیری منفی به مشکل و ناامیدی در دانش آموزان دبیرستانی بود. روش پژوهش برحسب هدف کاربردی و برحسب شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دبیرستانی (دوره دوم) شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بود که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس های جهت گیری منفی به مشکل (NPOQ) و ناامیدی بک (BHS) بود. 183 دانش آموز پرسشنامه ها را تکمیل کردند. در مرحله اول غربالگری، 50 دانش آموز که نمرات بالاتری به دست آوردند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در مرحله دوم، براساس ملاک های ورودی، 30 نفر به صورت تصادفی در گروه مداخله تغییر ذهنیت دوئیک (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای مداخله گروهی دریافت کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مانکوا و نرم افزار SPSS-23 تحلیل شد. یافته ها نشان داد در پس آزمون جهت گیری منفی به مشکل، بین گروه ها تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0>P) و مداخله تغییر ذهنیت موجب کاهش جهت گیری منفی به مشکل شده است، اما در متغیر احساس ناامیدی، تنها بر ابعاد ناامیدی در دستیابی به خواسته ها و انتظار منفی از آینده اثربخش بوده است. براساس نتایج مداخله انگیزشی تغییر ذهنیت دوئیک با ارائه راهبردهای انگیزشی و جهت گیری مثبت، کاهش انتظارات منفی از آینده و امیدواری در دستیابی به خواسته ها موجب تغییر نگرش در دانش آموزان می شود و آنان را به سوی اهداف امیدوارانه همراه با اندیشه مثبت نسبت به حل مسائل سوق می دهد. از این رو پیشنهاد می شود از این مداخله در جهت کاهش و بهبود مشکلات روان شناختی دانش آموزان استفاده شود.کلید واژگان: احساس ناامیدی, تغییر ذهنیت دوئیک, جهت گیری منفی به مشکل, دوران کروناAimThe aim of the present study was to investigate the Effectiveness of Dweck’s Mindset intervention on negative orientation towards problem and hopelessness in high school students.MethodThe present study is an applied type and the project’s plan was a quasi-experimental study(pretest-posttest) and a control group. The statistical population consisted high school students (female) in Isfahan who were selected using multi-stage random sampling method. Negative Orientation Towards Problem questionnaire(NPOQ) and The Beck Hopelessness Scale(BHS) were research tools. 183 students completed the questionnaires. In the first screening step, 50 students were selected by purposive sampling. 30 students were randomly placed in the second step into experimental(n=15) and control groups(n=15). The experimental group received 8 sessions. Data were analyzed using MANCOVA by SPSS-23.FindingsThere was a significant difference between experimental and control groups in the negative orientation towards problem(P<0.01) and Dweck’s Mind Set reduced that. But in the hopelessness Scale, it has only been effective on the dimensions of despair in achieving desires and negative expectations of the future.ConclusionBased on the results the motivational Dweck’s MindSet intervention has been affected on diminish negative orientation to the problem, negative expectations of the future and hope in achieving the desires.Keywords: Dweck’S Mindset, Negative Orientation Towards Problem, Hopelessness, Covid-19
-
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی نظم بخشی هیجان در رابطه بین اضطراب کرونا و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت دانشجویان انجام شد. در مطالعه ای توصیفی-مقطعی، از میان 18 هزار دانشجو در استان گیلان در زمستان 1399، تعداد 369 دانشجو (زن و مرد) به صورت تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه های زمینه یابی سلامت (SF-36)، پرسشنامه مهارت های نظم بخشی هیجان (ERSQ) و مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS) که به شکل برخط تنظیم شده بودند، داوطلبانه پاسخ دادند. پردازش داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و فن مدل یابی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار AMOS-24 انجام گرفت. نتایج نشان داد بین اضطراب بیماری کرونا ویروس و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و نظم بخشی هیجان رابطه منفی و معنادار وجود دارد (01/0<P). مدل میانجی نیز دارای برازش مطلوب است (944/0CFI=، 074/0RMSEA=). تحلیل بوت استراپ در برنامه MACRO نرم افزار SPSS-24 مشخص کرد نظم بخشی هیجان در رابطه بین اضطراب کرونا و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت نقش میانجی گرانه معنی دار ندارد (1998/0=P). براساس نتایج می توان گفت به دلیل نقش پراهمیت اضطراب در کیفیت زندگی مرتبط به سلامت، لازم است درمانگران و مسئولان سیاست گذاری های کلان بهداشتی، در مواجهه با شرایط بهداشتی و سلامتی، مواجهه سازگارانه با اضطراب را در کاربست اقدامات خود قرار دهند.
کلید واژگان: اضطراب, رفتار سلامت, کووید-19, کیفیت زندگی, نظم بخشی هیجانThe primary objective of this research was to ascertain the extent to which emotion regulation acts as a mediator between covid-19 anxiety and students' HRQoL. A descriptive cross-sectional study was conducted in Guilan province in the winter of 2021, involving 18,000 students. A total of 369 students were selected at random and provided their responses voluntarily on three scales: the Health Survey Questionnaire (SF-36), the Emotion Regulation Skills Questionnaire (ERSQ), and the online-adjusted Corona Disease Anxiety Scale (CDAS). The AMOS-24 software was utilized to conduct the data processing, employing the Pearson correlation coefficient and SEM technique. A statistically significant negative relationship was observed between anxiety related to the coronavirus and both HRQoL and emotion. A good fit was obtained by the mediator model (CFI = 0.944, RMSEA = 0.074). The results of the bootstrap analysis conducted using the MACRO program of SPSS-24 software indicate that there is no significant mediating effect of emotion regulation on the relationship between corona disease anxiety and HRQoL (p = 0.1998). The findings suggest that the important role of anxiety on HRQoL be considered and therapists and those in charge of macro-health policies put on the agenda the implementation of enterprises in the face with health conditions, the issue of coping with anxiety in their outcomes.
Keywords: Anxiety, Covid-19, Emotion Regulation, Health Behavior, Quality Of Life -
Objective
Psychiatric interventions for individuals with complex grief are essential; therefore, this study was conducted to compare the effectiveness of emotion-focused therapy and cognitive-behavioral therapy on experiential avoidance in individuals grieving due to COVID-19.
Research MethodThis semi-experimental study was conducted with a pre-test, post-test design with a control group and a three-month follow-up. The population of the study consisted of all families grieving due to COVID-19 during 2020-2021 in the city of Chalus, from which 45 individuals were selected through purposive sampling based on inclusion and exclusion criteria and randomly assigned into three groups (two experimental and one control) of 15 members each. The first group received 9 sessions of Greenberg's (2017) emotion-focused therapy, the second group received 9 sessions of Beck's (2011) cognitive-behavioral therapy, and the control group received no intervention. The Multidimensional Experiential Avoidance Questionnaire (MEAQ; Gámez et al., 2011) was completed by participants at three stages: pre-test, post-test, and follow-up, for data collection. The data were analyzed using repeated measures analysis of variance.
FindingsThe results indicated that both emotion-focused therapy and cognitive-behavioral therapy are effective in reducing experiential avoidance in grieving individuals, and moreover, in comparing the two therapies, emotion-focused therapy was more effective than cognitive-behavioral therapy in controlling experiential avoidance (p<0.05).
ConclusionThe findings of this study suggest that emotion-focused therapy can be utilized to improve experiential avoidance in grieving individuals.
Keywords: Emotion-focused therapy, Cognitive-behavioral therapy, Experiential avoidance, COVID-19
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.