به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "giftedness" در نشریات گروه "روانشناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «giftedness» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی giftedness در مقالات مجلات علمی
  • مهدیه رنجبر نوشر، امید شکری*، جلیل فتح آبادی

    یکی از اساسی ترین چالش های فراروی محققان علاقه مند به قلمرو روان شناسی تیزهوشی، فهم عمیق و بافتاری پدیده تیزهوشان کمتر موفق، است. موافق با شواهد موجود، در پاسخ به چرایی پدیده تیزهوشان غیرموفق، در یک تقسیم بندی کلان، علل فردی از علل بافتی، تمایز می یابند. در این پژوهش، محققان با الهام از آموزه های نظریه سیستم های بوم شناختی اجتماعی و با اخذ رویکردی پدیدارشناختی، با هدف اطلاع از نقش عنصر بافتاری شیوه های والدگری، تجربه زیسته نوجوانان تیزهوش غیرموفق را درباره بافت والدگری شان، مطالعه کردند. 33 دانش آموز تیزهوش غیرموفق از مدارس سمپاد در دو استان تهران و گیلان، به صورت هدفمند، انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق، گردآوری شدند. سپس، تحلیل متنی داده های کیفی حاصل از مصاحبه ها به کمک رویکرد پدیدارشناختی توصیفی و با استفاده از روش استویک کلایزی کین، انجام شد. نتایج با شمول 9 مضمون دگرشفقت ورزی در برابر دگرستیزه گری، پاسخگویی همدلانه در برابر عدم پاسخگویی همدلانه، مواجه گری فعالانه در برابر رویارویی های نا انطباقی، چند جانبه اندیشی در برابر تک وجهی نگری، فرآیندی نگری در برابر بازده اندیشی افراطی، یادگیری از تجارب منفی در برابر شکست هراسی، تاملی نگری در برابر تکانش گری، دگرگویی های مثبت در برابر دگرگویی های منفی و عدم قضاوت گری در برابر قضاوت گری و 69 زیرمضمون، ادراک نوجوانان تیزهوش غیرموفق را درباره بافت والدگری شان، تصویرگری کرد. در مجموع، تعقیب رویکردی پدیدارشناختی به فهم پدیده تیزهوشان غیرموفق با تاکید بر مشخصه های بافتار والدگری، مجموعه ای غنی از دانشی شامل شونده نشانگرهای چندگانه سازه نوظهور و بسیط والدگری غیرتوانمندمحور تحصیلی را به مثابه ترکیب ویژه ای از رفتارهای والدگری غیرمراقبت گر و همچنین مشوق سبک زندگی تحصیلی بازدارنده سلامت در نوجوانان، فراهم آورد.

    کلید واژگان: تیزهوشی, تیزهوشان غیرموفق, والدگری, پدیدارشناسی
    mahdieh ranjbar nosher, Omid Shokri *, Jalil Fathabadi

    One of the most fundamental challenges facing researchers interested in the field of gifted psychology is deep and contextual understanding of the phenomenon of gifted underachievers. Based on the available evidence, in response to the question of the existence of gifted underachievers, personal causes are distinguished from contextual causes within a macro-level classification system. In this study, inspired by the principles of socio-ecological systems theory, a phenomenological approach is employed to explore the lived experiences of underachieving gifted adolescents of their parenting context. Thirty-three underachieving gifted students were purposively selected from SAMPAD schools in Tehran and Guilan provinces. The data were collected through in-depth interviews, and textual analysis of the qualitative data obtained form interviews was conducted using a descriptive phenomenological approach and the Stevick-Colaizzi-Keen method. The results included 9 themes, namely “compassion for others vs. criticism of others, empathic response vs. lack of empathic response, active coping vs. maladaptive encounter, multilateralism vs. unilateralism, process-oriented thinking vs. outcome-oriented thinking, learning from negative experiences vs. fear of failure, reflection vs. impulsivity, positive other-talk vs. negative other-talk and non-judgmentalism vs. judgmentalism, and 69 sub-themes, which all depicted the perception of underachieving gifted adolescents of their parenting context. Overall, adopting a phenomenological approach to understanding the phenomenon of gifted underachievers, while emphasizing the characteristics of parenting context, provides rich knowledge that identifies multiple determinants of the emerging and complex academic non-strength in the educational domain as a special combination of uncaring parenting behavior and motivation for an academic lifestyle which inhibits health in adolescents

    Keywords: Giftedness, gifted underachievers, parenting, phenomenology
  • سید سعید سجادی اناری*، غلامعلی افروز، محسن شکوهی یکتا

    خلاقیت برای افراد با استعداد از اهمیتی ویژه برخوردار است زیرا به آنها کمک می کند تا به طور بالقوه توان خود را افزایش دهند و این امر به نفع جامعه است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی برنامه جامع حل مساله خلاق بر افزایش خلاقیت دانش آموزان تیزهوش صورت گرفته است.  پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی است و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شده است. نمونه پژوهش شامل پنجاه دانش آموز پسر تیزهوش پایه های سوم تا ششم دبستان و والدین آنهاست. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. از هر دو گروه تست تورنس نسخه تصویری گرفته شد. 12جلسه برای دانش آموزان و 4 جلسه برنامه خانواده- محور برای والدین در نظر گرفته شد. محتوای جلسات برای دانش آموزان شامل بازی، فعالیتهای تعاملی گروهی و ابعاد هوشهای چندگانه (شامل قصه گویی، خواندن داستان، موسیقی، نمایش، مهارتهای حرکتی و...) بود. به دلیل اهمیت بازی، برای کودکان برنامه و فعالیتها براساس بازی و شامل سرگرمی بوده است. محتوای جلسات برای والدین نیز دانش افزایی در زمینه راهکارهای افزایش خلاقیت و روش های فرزندپروری دانش آموزان تیزهوش بوده است. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دهنده اثربخشی برنامه حل مساله خلاق بوده است. تفاوتی معنادار میان پیش آزمون و پس آزمون در ابعاد مولفه های خلاقیت تورنس (سیالی، انعطاف، ابتکار و بسط) میان گروه آزمایش و کنترل دیده شده است (0/005>P). این مطالعه نشان می دهد که عملکرد خلاقیت در میان دانش آموزان تیزهوش می تواند از طریق برنامه هایی با ساختار مناسب و همراه با سرگرمی تقویت شود. برای پژوهشهای آینده اثربخشی مطالعات طولی پیشنهاد می شود. همچنین اجرای این برنامه روی دانش آموزان عادی نیز توصیه می شود.

    کلید واژگان: برنامه حل مساله, تست تورنس, تیزهوشی, خلاق, خلاقیت, دانش آموز تیزهوش, والدین
    S. S. Sajjadi Anari*, G. A. Afrooz, M. Shokouhiyekta

    Creativity is crucially important for talented people because it helps them potentially increase their power and this is for the benefit of society. The present research has endeavored to examine the effectiveness of a comprehensive Creative Problem Solving Program in increasing the creativity of gifted students. This quasi-experimental study had a pretest-posttest control group design. The sample was comprised of 50 gifted male students in grades three through six and their parents. The students were randomly assigned to experimental and control groups. Torrance Test of Creative Thinking (TTCT) (figural version) was given to both groups. There were 12 training sessions for the students and 4 family-centered training sessions for the parents. The content of the sessions for the students includes games, group interactive activities, and multiple intelligence dimensions (including storytelling, reading stories, music, drama, motor skills, etc.). Due to the importance of games, the program and activities for the children were based on games and entertainment. The content of the training sessions for the parents included strategies to enhance creativity and parenting styles of gifted students. The results of ANCOVA were indicative of the effectiveness of the Creative Problem Solving Program. The results of the study demonstrated that there was a significance difference between pretest and posttest scores of the experimental and control groups (P<0.005) in the dimensions of TTCT, namely, fluency, flexibility, originality, and elaboration. The findings of the study revealed that the creativity of gifted students can be fostered through appropriate programs incorporating entertaining. To better estimate these effects, future research should consider the potential effectiveness of longitudinal studies. It is also recommended that this program be administered to regular students.

    Keywords: Creative Problem Solving Program, Torrance Test of Creative Thinking, creativity, giftedness, gifted students, parents
  • ساناز عینی*، سید علی حسینی، متینه عبادی

    هدف پژوهش حاضر مقایسه پریشانی روانشناختی (استرس، افسردگی، اضطراب)، ذهن آگاهی و خودکارآمدی تحصیلی در بین دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر اردبیل در سال تحصیلی 99-98 بودند. 200 دانش آموز (100 نفر دانش آموز تیزهوش- 100 نفر دانش آموز عادی) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های پریشانی روان شناختی لویندا (DASS-21)، پرسشنامه ذهن آگاهی بروان و ریان (MASS) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (ASEQ)، جمع آوری و از طریق آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA)  تحلیل شد. نتایج نشان داد بین دو گروه در متغیر های پریشانی روان شناختی، ذهن آگاهی و خودکارآمدی تحصیلی تفاوت معنا داری وجود دارد (01>P). ذهن آگاهی و خود کارآمدی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش به طور معناداری از دانش آموزان عادی بیشتر بود و پریشانی روان شناختی دانش آموزان تیزهوش به طور معناداری از دانش آموزان عادی کمتر بود (01/0>P). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان بیان کرد که متغیر هوش نقش مهمی را در ذهن آگاهی، خود کارآمدی تحصیلی و پریشانی روان شناختی دارد.

    کلید واژگان: پریشانی روانشناختی, تیزهوش, ذهن آگاهی, خودکارآمدی تحصیلی
    Sanaz Eyni*, Seyed Ali Hosseini, Matineh Ebadi

    The aim of this study was to compare psychological distress (stress, depression, anxiety), mindfulness, and academic self-efficacy among gifted and normal students. The research design was descriptive and causal-comparative. The statistical population of the study included all first-year high school students in Ardabil in the academic year of 2019-2020. 200 students (100 gifted students - 100 normal students) were selected by multi-stage cluster random sampling. Data were collected using Levinda Psychological Distress Questionnaire (DASS-21), Brown and Ryan Mindfulness Questionnaire (MASS), and the Jenkins and Morgan Academic Self-Efficacy Questionnaire (ASEQ) and analyzed by multivariate analysis of variance (MANOVA). The results showed that there was a significant difference between the two groups in the variables of psychological distress, mindfulness, and academic self-efficacy (P<0.01). Mindfulness and academic self-efficacy of gifted students were significantly higher than normal students and psychological distress of gifted students was significantly lower than normal students (P <0.01). Based on the findings of the present study, it can be stated that the variable of intelligence has an important role in mindfulness, academic self-efficacy, and psychological distress.

    Keywords: Psychological Distress, Giftedness, Mindfulness, Academic Self-efficacy
  • زهرا سادات طباطبایی*
    زمینه و هدف

    همدلی عاطفی و مهارت های اجتماعی ضعیف از زمره مشکلاتی است که دختران دانش آموز تیزهوش افسرده از آن رنج می برند. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مثبت نگر بر مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دانش آموزان دختر  تیزهوش مبتلا به افسردگی غیربالینی اجرا شد.

    روش پژوهش

    روش پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود با گروه گواه. به منظور انجام پژوهش از میان دانش آموزان دختر تیز هوش مقطع متوسطه در شهر شاهرود در سال 1398 به صورت هدفمند 30 دانش آموز مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) گمارده شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش پرسشنامه مهارت های اجتماعی و پرسشنامه همدلی در مراحل پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. گروه ذهن آگاهی مثبت نگر به مدت دوازده جلسه، تحت درمان قرار گرفتند و گروه گواه هیچگونه درمانی دریافت نکردند. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری مانکوا تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که بین مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر با گروه گواه در مهارت اجتماعی مناسب،رفتارهای غیراجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی، برتری طلبی، اطمینان زیاد به خود داشتن و رابطه با همسالان و همدلی عاطفی و شناختی در پس آزمون پس از کنترل پیش آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. (05/0=P).

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش حاکی از آن است که مداخله ذهن آگاهی مثبت نگر در بهبود مهارت های اجتماعی و همدلی عاطفی و شناختی دختران دانش آموز افسرده درمان موثری است.

    کلید واژگان: ذهن آگاهی, مثبت نگر, مهارت های اجتماعی, همدلی, تیزهوش, افسرده
    Z Tabatabii*
    Background and Aim

    Emotional empathy and poor social skills are among the problems that depressed gifted schoolgirls suffer from. The aim of this study was to evaluate the effectiveness of positive mindset training on social skills and emotional and cognitive empathy of gifted female students with nonclinical depression.

    Research method

    The research method was quasi-experimental with pre-test and post-test design with control group. In order to conduct research among 30 high school intelligent female students in Shahroud in 1398, 30 students were purposefully selected based on entry and exit criteria and randomly divided into two experimental groups (15 people) and control group (15 people). ) Were assigned. A social skills questionnaire and an empathy questionnaire were used to assess the research variables in the pre-test and post-test stages. The positive mindset group was treated for twelve sessions and the control group did not receive any treatment. Data were analyzed by univariate and multivariate analysis of Manqua covariance.

    Results

    The results showed that between positive mindset intervention with control group in appropriate social skills, antisocial behaviors, aggression and impulsive behaviors, hegemony, high self-confidence and peer relationship and emotional and cognitive empathy in post-test post-control Pre-test There is a significant difference. (05/0 = P).

    Conclusion

    The results indicate that positive mindfulness intervention is an effective treatment in improving social skills and emotional and cognitive empathy of depressed female students.

    Keywords: Mindfulness, positivism, social skills, empathy, giftedness, depression
  • سارا نجاتی فر، سعید رحیمی پردنجانی*، علی آقازیارتی

    زمینه و هدف:

     وضعیت تحصیلی و روان شناختی افراد تیزهوش در قابلیت ارزیابی زندگی نقش اساسی دارد؛ ازاین رو پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه ابعاد خردمندی با سر زندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان دختر تیزهوش انجام شد.

    روش پژوهش: 

    پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری تمام دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول مدارس تیزهوشان شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-1398 بود و نمونه پژوهش شامل 85 نفر بود که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار های پژوهش پرسشنامه ابعاد خردمندی آردلت (2003)، پرسشنامه سر زندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1955) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد بین ابعاد خردمندی با سر زندگی تحصیلی (0/15=r) و بهزیستی روان شناختی (0/50=r) ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد و فرضیه های پژوهش تایید شد (0/01>p)؛ نتایج نشان داد خردمندی شناختی و تاملی پیش بینی کننده سر زندگی تحصیلی و خردمندی تاملی و عاطفی پیش بینی کننده بهزیستی روان شناختی بودند.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج پژوهش خردمندی به عنوان پیش بینی کننده ای قابل اعتماد برای سر زندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان تیزهوش است و دانش آموزان خردمند از سر زندگی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی بالاتری برخوردارند.

    کلید واژگان: خردمندی, سر زندگی تحصیلی, بهزیستی روانشناختی, تیزهوش
    Sara Nejatifar, Saeed Rahimi Pordanjani*, Ali Aghaziarati
    Background and Aim

    The educational and psychological status of gifted individuals plays an essential role in the ability to evaluate life; hence, the present study aimed to investigate the relationship between dimensions of wisdom with the academic vitality and psychological well-being in gifted female students.

    Methods

    The present study was descriptive-correlational and its statistical population consisted of all female first-grade high school students at SAMPAD schools of Isfahan in the academic year of 2019-2020, and the research sample consisted of 85 students who were selected by simple random sampling. The research tools included Ardeltchr('39')s Wisdom Dimensions Questionnaire (2003), the Academic Vitality Questionnaire by Dehghanizadeh and Hossein-Chari (2012), and Ryffchr('39')s scale of psychological well-being (RSPWB) (1955). Pearson correlation test and linear regression analysis were used to analyze the data.

    Results

    The results indicated positive and significant relationships between dimensions of wisdom with academic vitality (r=0.15), and psychological well-being (r=0.50), and the research hypotheses were confirmed (P<0.01). The results indicated that cognitive and reflective wisdom were predictors of academic vitality. Moreover, reflective and emotional wisdom were predictors of psychological well-being.

    Conclusion

    According to the results, wisdom was a reliable predictor of academic vitality and psychological well-being in gifted students; and wise students had higher academic vitality and psychological well-being

    Keywords: Wisdom, Academic buoyancy, Psychological well-being, Giftedness
  • سمانه زارعان شهرکی، محمد ربیعی، یوسف گرجی
    هدف
    از پژوهش حاضر مقایسه ساختار رغبت های شغلی براساس مدل کروی فردی تریسی در میان دانش آموزان مدارس تیزهوش و عادی شهرکرد بوده است.
    روش پژوهش: توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود و به این منظور، 400 نفر از دانش آموزان مدارس تیزهوش و عادی در سال تحصیلی 92-91 به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از فرم مشاغل موجود در سیاهه کروی فردی تریسی جهت سنجش رغبت های شغلی دانش آموزان استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد، دانش آموزان مدارس عادی در رغبت های پایه(خرده مقیاس های تسهیلگری اجتماعی، مدیریت، تجارت خرد، پردازش اطلاعات و مکانیکی)، پرستیژ پایین( خرده مقیاس های کیفیت، خدمات پایه)، هالند (خرده مقیاسهای واقع گرایی، اجتماعی،تهوری و قراردادی) نمرات بالاتری را نسبت به دانش آموزان تیزهوش کسب کرده اند و در رغبتهای چندبعدی (خرده مقیاسهای افراد-اشیاء، داده ها-ایده ها) دانش آموزان تیزهوش نمرات بالاتری را نسبت به دانش آموزان عادی بدست آوردند.
    نتیجه گیری
    براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که با وجود صفات شخصیتی ویژه دانش آموزان مدارس تیزهوشان، به دلیل محیط آموزشی متفاوت، سبک های غیرعادی آموزش،تحت فشار بودن آنها و سرکوبی علایقشان از دید جامعه و والدین این تفاوتها در مقیاس های محدودی دیده می شود که توصیه می شود والدین و مسئولین به شناسایی رغبتهای افراد نیز در کنار دیگر ابعاد آموزشی توجه کنند تا آینده شغلی موفقیت آمیزی برایشان بسازند.
    کلید واژگان: رغبت های مسیر شغلی, مدل کروی فردی تریسی, تیزهوشی
    Samaneh Zarean Shahraki, Mohammad Rabiei, Yousef Gorji
    Aim: To investigate and compare the Structure of vocational interest in gifted and non-gifted high school students, based on Tracey's Spherical Model in Shahre-kord.
    Materials and Methods
    The method used in this descriptive study was causal-comparative. 400 participants were selected by using random sampling. data was collected using A Tracy's personal globe questionnaire. The data was analyzed using independent T- Test.
    Results
    The results showed that in five scales of vocational interests, among eight basic interest types(social facilities, managing ,business detail,data processing & mechanical), there are significant differences in Lower prestige interest types(Quality control & basic services),Holland RIASEC Types(realistic, social, enterprising & conventional) among gifted and non-gifted students. The mean differences were higher in ordinary schools’ students but in two types of dimensional scales in gifted students (people/thing, data/ ideas) the means were significantly higher.
    Conclusions
    According to the study, it can be concluded that despite the personality traits of gifted students, differences in their interests are only apparent in a few number of scales, due to different learning environments, uncommon styles of teaching, being under pressure by society & their family who suppress their interests. our recommendation for their teachers & family is attempting to identify student's interests as much as other educational dimensions.
    Keywords: vocational interests, Tracy's personal globe inventory, giftedness
  • فاطمه ترابی، دیبا سیف
    مقدمه
    پژوهش حاضر با هدف پیش بینی ابعاد خلاقیت بر مبنای مولفه های تشکیل دهنده سبک تفکر در میان دانشجویان استعداد درخشان و دانشجویان ممتاز دانشگاه انجام شد.
    روش
    این پژوهش توصیفی- همبستگی بر روی 147 نفر (95 دختر و 52 پسر) دانشجوی استعداد درخشان و دانشجوی ممتاز دانشگاه شیراز که به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند، انجام شد. از پرسشنامه سنجش خلاقیت عابدی و نسخه کوتاه شده پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر به عنوان ابزار سنجش استفاده گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام با نرم افزار spss 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین خلاقیت با مولفه های تشکیل دهنده سبک تفکر نوع اول استرنبرگ رابطه معنادار مثبتی وجود دارد. در تحلیل رگرسیون گام به گام برخی از مولفه های تشکیل دهنده نوع اول (قضاوتی، قانون گذاری، کلی و آزادمنشانه) پیش بینی کننده ابعاد و نمره کل خلاقیت بودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بدست آمده، مولفه های تشکیل دهنده سبک تفکر نوع اول می توانند به عنوان سازه ای بنیادین و اثرگذار در روند بهبود و تقویت خلاقیت به شمار روند. بنابراین می توان از طریق آموزش سبک تفکر نوع اول در توسعه خلاقیت اقدام موثر نمود.
    کلید واژگان: خلاقیت, سبک تفکر, تیزهوشی, دانشجویان ممتاز, دانشجویان استعداد درخشان
    Fatemeh Torabi, Diba Seif
    Introduction
    It is necessary to notice the relationship between creativity and thinking styles because creative performance can be affected by the way people think. The purpose of the present study was to predict the creativity dimensions based on components of thinking styles among talented and high-achiever university students.
    Method
    This descriptive correlational study was performed on 147 (52 males and 95 females) talented and high achiever students in Shiraz University selected purposively. Abedi Questionnaire of Creativity and Wagner-Sternberg Thinking Styles Questionnaire were used as measurement instruments. Data were analyzed using descriptive statistics, Pearson correlation coefficient and stepwise regression by SPSS 16 software.
    Results
    The results showed that there is a significant positive correlation between components of Sternberg type 1 thinking styles and creativity. The results of stepwise regression showed some components of Sternberg type 1 thinking styles (legislative, judicial, global, liberal) predicted all dimensions of creativity and general creativity.
    Conclusion
    components of Sternberg type 1 thinking styles can be considered as influential and fundamental construct in improving and reinforcing creativity. Therefore, effective measures can be taken by training type 1 thinking styles role in improving creativity.
    Keywords: Creativity, Thinking styles, Giftedness, High, achiever students, Talented students
  • دیبا سیف
    هدف از این پژوهش، بررسی رابطه جهت گیری های هدف در درس ریاضی با ابعاد خلاقیت در میان دانش آموزان دبیرستان های پرورش استعدادهای درخشان، نمونه دولتی و عادی بود. روش پژوهش حاضر همبستگی است. آزمودنی های پژوهش شامل 410 دانش آموز سال اول دبیرستان (216 دختر و 194 پسر) بودند که به روش طبقه ای- خوشه ایاز دبیرستان های شهرستان شیراز انتخاب شدند. مقیاس جهت گیری هدف در درس ریاضی و پرسشنامه مدادی کاغذی چندگزینه ای خلاقیت به عنوان ابزار سنجش در این تحقیق به کار برده شد. مقیاس جهت گیری های هدف در درس ریاضی از سه مولفه تبحرگرائی، عملکردگرائی، و عملکردگریزی تشکیل شده و پرسشنامه مدادی کاغذی چندگزینه ای خلاقیت شامل چهار بعد سیالی، بسط، ابتکار و انعطاف پذیری است. مطالعات قبلی در فرهنگ ایرانی مبین روائی و پایائی قابل قبول این ابزارها بوده است. یافته ها نشان داد که رابطه همبستگی بین جهت گیری-های هدف و خلاقیت بر قرار است. چنان که فزونی تبحرگرائی و عملکردگرائی با افزایش ابعاد خلاقیت همراه بود، در حالی که عملکردگریزی رابطه منفی با ابعاد خلاقیت داشت. نتایج تحلیل های رگرسیون چندگانه بیانگر آن بود که تبحرگرائی در فرایند یادگیری درس ریاضی، مهم ترین عامل پیش بینی کننده ابعاد چهارگانه و کل خلاقیت است. فراگیری درس ریاضی با هدف تسلط یابی بر مفاهیم، روش ها و کاربردهای این درس، فزونی خلاقیت را در تمام ابعاد به دنبال داشت. عملکردگرائی نیز به طور مثبت بعد انعطاف پذیری خلاقیت را پیش بینی نمود و فزونی عملکردگریزی با کاهش خلاقیت از بعد سیالی همراه بود. بر اساس این یافته ها، به دست اندرکاران تعلیم و تربیت، به ویژه متولیان مراکز پرورش استعدادهای درخشان، پیشنهاد می شود که با سوق دادن دانش آموزان در راستای تبحرگرائی در فراگیری ریاضی، دستیابی جامعه به پیامدهای خلاقانه را در این عرصه تسهیل نمایند.
    کلید واژگان: خلاقیت, جهت گیری هدف, فراگیری ریاضی, تیزهوشی
    Diba Seif
    The purpose of this descriptive-correlational study is to investigate the relationship between goal orientations in mathematics and dimensions of creativity among students of schools for the gifted and talented, public schools for high achieving students, and ordinary public schools. To this end, 410 high school junior students (216 girls and 194 boys) are selected by stratified-cluster sampling. Mathematics Goal Orientations Scale and Multiple-Choice Paper-Pencil Questionnaire of Creativity are used as measuring instruments. The components of Mathematics Goal Orientations Scale include mastery goal-orientation, performance-approach goal-orientation, and performance-avoidance goal-orientation. Fluency, elaboration, originality, and flexibility are the four dimensions of Multiple-Choice Paper-Pencil Questionnaire of Creativity. Previous investigations in Iran have revealed validity and reliability of these instruments. Also, internal validity of these instruments is confirmed in the present study. The results are indicative of positive correlations between mastery goal-orientation, performance-approach goal-orientation and dimensions of creativity. In contrast, there is a negative relationship between performance-avoidance goal-orientation and dimensions of creativity. Multiple regression analysis revealed that mastery goal-orientation is the most important predictor of creativity dimensions and total creativity. Also, performance-approach goal-orientation positively predicted flexibility of creation. Increase in performance-avoidance goal-orientation reduces creativity in terms of fluency. This investigation revealed that students of regular public schools, achievers are less mastery goal-oriented compared to students of public schools for high. In contrast, these students are more performance-avoidance goal-oriented compared to high achievers. In addition, students of schools for the gifted and talented and public schools for high achievers are more fluent in thinking. Students of public schools for high achievers showed more fluency and elaboration in comparison with students of ordinary public schools.
    Keywords: creativity, goal, orientation, mathematics learning, giftedness
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال