به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « religious experience » در نشریات گروه « روانشناسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «religious experience» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • ناصر آقابابایی*

    این مقاله به مرور نقادانه پژوهش های علم عصب نگر در حوزه دین و معنویت می پردازد. پژوهش ها براساس تکلیف به کار بسته شده دسته بندی و مرور شدند و به اشکال های هر یک از آن ها پرداخته شد. استفاده از نمونه های نابسنده و بسیار کوچک، مصنوعی بودن، غیرآزمایشی بودن، فقدان کنترل، و توجه نداشتن به متغیرهای مداخله گر از مشکل های روش شناختی رایج در بیشتر این پژوهش ها بودند. این مرور نشان داد که تجربه های دینی، معنوی، و عرفانی با عملکرد یک یا چند ناحیه خاص قشری یا زیرقشری مغز هم بسته نبودند. به نظر می رسد این یافته نشان دهد که تجربه های یادشده از نظر پدیدارشناسی تجربه واحدی نیستند و احتمالا ناحیه ای به نام «منطقه خدا» در مغز وجود ندارد. از میان مناطق مغز، لوب پیشانی در تعداد بیشتری از پژوهش ها درگیر تجربه های دینی، معنوی، و عرفانی بود که می تواند بیانگر اهمیت نسبی شناخت در مقایسه با هیجان در این تجربه ها باشد. علاوه بر این، امکان ایجاد مصنوعی تجربه دینی و اندیشه مرضی بودن دین به چالش کشیده شدند.

    کلید واژگان: مغز, علم عصب نگر, دین, معنویت, تجربه دینی}
    Naser Aghababaei *

    This article critically reviews the literature on neuroscience of religion and spirituality. Studies, based on the applied task, were categorized and reviewed and their problems have been addressed. Using insufficient and too small samples, being artificial, being non-experimental, lack of control, not addressing the intervening variables were among the most common methodological problems. This review showed that religious, spiritual, and mystical experiences were not associated with any particular cortical or sub-cortical region. This finding seems to show that such experiences phenomenologically are not of one single experience, and probably there is not such thing as “God zone” in the brain. The frontal lobe was more than any other lobes involved in religious, spiritual, and mystical experiences which may show the relative importance of cognition in such experiences, in comparison with emotion. In addition, the probability experimentally inducing religious experience and the idea that religion is pathological have been questioned.

    Keywords: brain, Neuroscience, Religion, Spirituality, religious experience}
  • فریده یوسفی، لیلا رشیدبیگی
    هدف پژوهش حاضر شناخت نقش تجربه های دینی در پیش بینی حل مسئله اجتماعی بود. بدین منظور تعداد 416 نفر دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز که باروش نمونه برداری خوشه ایتصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه بنیادگرایی مذهبی (آلتمیر و هانسبرگر، 2004)، مقیاس پرسشگری (بتسون و شوئنراد، 1991) و سیاهه حل مسئله اجتماعی (دزوریلا، نزوومیدو الیویرز، 2002) را تکمیل کردند. داده هابا استفاده از روش آماری تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان دادند بعد خودانتقادگری (از ابعاد جهت گیری پرسشگری) جهت گیری مثبت به مسئله را به صورت مثبت و معنادار پیش بینی می کند. همچنین ابعاد خودانتقادگری و پیچیدگی به صورت مثبت و معنادار حل مسئله منطقی را پیش بینی می کنند. علاوه بر این، بنیادگرایی به صورت مثبت و معنادار و تساهل گرایی به صورت منفی و معنادار، جهت گیری منفی به مسئله را پیش بینی می کنند. نتایج تحلیل رگرسیون مشخص کرد بعد تساهل گرایی، بنیادگرایی و خودانتقادگری نقشی معنادار در پیش بینی حل مسئله تکانشی اجتنابی دارند. بنابراین، تجربه های دینی می توانند نقش مهمی در چگونگی حل مسئله اجتماعی ایفا نمایند.
    کلید واژگان: تجربه دینی, بنیادگرایی مذهبی, جهت گیری پرسشگری, حل مسئله اجتماعی}
    Leila Rashidbeigi, Farideh Yousefi
    the aim of the present study was to investigate the role of religious experiences in predicting social problem solving. Four hundred and sixteen students who studied in MA level at Shiraz University were selected using multistage cluster sampling. The participants completed the Religious Fundamentalism-Revised Questionnaire (RF-R) (Altemeyer & Hunsberger, 2004), the Quest scale (Batson & Schoenrade, 1991) and the Social Problem Solving inventory-Revised Short Form (SPS-R:SF) (D’Zurilla, Nezu,&Maydeu-Olivares, 2002). The data were analyzed using multiple regression (stepwise method). The results indicated that self-criticism (one dimension of the quest) was the positive and significant predictor of positive problem solving orientation. Self-criticism and complexity were the positive and significant predictors of rational problem solving. Moreover, the fundamentalism was the positive and significant predictor of negative problem solving orientation, and tolerance was the negative and significant predictor of negative problem orientation. The regression analysis indicated that tolerance, fundamentalism and selfcriticism significantly predicted impulsive/avoidance problem solving style The findings suggested that the religious experience may play an important role in social problem solving styles
    Keywords: religious experience, religious fundamentalism, quest, social problem solving}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال