به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « آموزش صنعتی » در نشریات گروه « علوم تربیتی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «آموزش صنعتی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مرتضی کرمی*، فاطمه ارفع، فاطمه وفایی
    پژوهش حاضر با هدف تحلیل وضعیت موجود و مطلوب تصمیم گیرندگان در فرایند طراحی و تدوین برنامه درسی آموزش صنعتی انجام شد. جامعه پژوهش شامل مدیران آموزش 258 شرکت صنعتی شهر مشهد بود 45 شرکت که دارای واحد آموزش مستقل و فعال بودند به روش هدفمند مورد بررسی قرار گرفت و از این بین، 25 شرکت با پژوهشگر همکاری کردند. روش پژوهش حاضر توصیفی پیمایشی و ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود. در این پرسشنامه میزان اختیار تصمیم گیری سه گروه اصلی ذی نفع در آموزش صنعتی(واحد متقاضی برنامه آموزشی، واحد آموزش و مدرس) بر اساس 9 مولفه برنامه درسی در دو وضعیت موجود و مطلوب در طیفی 10 ارزشی مورد بررسی قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از آزمون t و تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که در وضعیت موجود مدرس دوره بیشترین میزان مشارکت در وضعیت مطلوب واحد آموزش بیشترین میزان مشارکت داشت. همچنین نتایج نشان داد که میانگین نمرات مشارکت هر یک از عوامل سه گانه تصمیم گیرنده در دو وضعیت موجود و مطلوب با یکدیگر تفاوت داشت و میزان مشارکت مورد انتظار برای هر یک از عوامل سه گانه در وضعیت مطلوب بیشتر بود. همچنین نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که بین میانگین نمرات مشارکت عوامل سه گانه تصمیم گیرنده در دو وضعیت موجود و مطلوب تفاوت معناداری وجود داشت. علاوه بر این میزان مشارکت عوامل سه گانه در تصمیم گیری در شرکت های بزرگ، کوچک و متوسط با یکدیگر تفاوت نداشت.
    کلید واژگان: آموزش صنعتی, تحلیل وضعیت موجود و مطلوب, تدوین برنامه درسی, طراحی برنامه درسی, تصمیم گیرندگان برنامه درسی}
    Morteza Karami*, Fatemeh Arfaa, Fatemeh Vafaei
    The goal of This study was to analyze the existing and desired situation decision makers in the process of industrial training curriculum design and development divided into nine elements of the curriculum. The study population were included administrators and education educators 54 Industrial company in the city of Mashhad that they were selected as examples whit census, But in the meantime, researchers worked with 42 of education directors were coperative with researcher. The research method was survey-descriptive and research instrument was a researcher-made questionnaire. Results showed that the current situation education unit (141/75) had the highest participation rate and teacher (34/39) the lowest rate of participation. in the ideal situation education unit (223/23) had the highest participation rate and applicant (184/12) the lowest participation rate in the process Industrial training curriculum design and development. So the results of independent t-test showed that the mean scores for each of the decision makers triple factores in both the current and desire situation has different and contribute rate in desire situation. So the results of ANOVA showed that the mean scores contribute triple factors decision-maker in current and desired situation had different. Furthermore, The findings showed that had no different contribute rate three factors in the decision-making in small, large, medium company and company size had no effect on the coperative rate of the triple factore.
    Keywords: Industrial training, current, desired status, curriculum codification, curriculum designing, curriculum decision, makers}
  • مرتضی کرمی*، آمنه سیلانه
    هدف مقاله حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهندسان صنعت خودروسازی بود که با تکیه بر طراحی آموزشیکل نگر و کاربست مدل چهار مولفه ای(4C/ID) در شرکت ایران خودرو خراسان انجام شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه آماری عبارت بود از 40 نفر از مهندسان شرکت ایران خودرو خراسان که در دوره استاندارسازی ایستگاه های کاری شرکت کرده بودند، که به شیوه نمونه گیری در دسترس، یک گروه متشکل از 20 نفر از مهندسان به عنوان گروه آزمایش و 20 نفر دیگر به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. برای ارزشیابی اثربخشی آموزش مدل پاتریک انتخاب و با توجه به محدویتهای زمانی و اجرایی دو سطح اول این مدل (واکنش و یادگیری) استفاده شد ابزارهای پژوهش شامل دو پرسش نامه FVHD سنجش رضایت از دوره، نگرش نسبت به دوره و یک آزمون پیشرفت تحصیلی بود. نتایج نشان داد که به کارگیری رویکرد کل نگر براساس مدل چهارمولفه ای در آموزشهای صنعت خودروسازی باعث اثربخشی دوره های آموزشی (P>0/01) می شود. درخصوص مولفه های تشکیل دهنده اثربخشی نتایج نشان داد که فراگیران در دوره طراحی شده براساس مدل چهارمولفه ای(4C/ID) رضایت مندی بهتر (P=0/01) و همچنین نگرش مثبت تری (P=0/02) را نسبت به دوره آموزشی مذکور داشتند. اما در خصوص مولفه یادگیری تفاوت معناداری میان دو گروه حاصل نشد.
    کلید واژگان: آموزش صنعتی, طراحی آموزشی کل نگر, آموزش مهندسان, شایستگی}
    M. Karami*, A. Seylane
    The purpose of this paper is to investigate the effectiveness of automotive industry engineering education. This research is designed using holistic instruction design and four-component instructional design model (4C/ID) in Iran Khodro Company. Research method is quasi-experimental. Pretest and posttest control group design is used. Sample consists of 40 engineers of Iran Khodro in the standardization of workstations. As an experimental group, 20 engineers and 20 others were selected as the control group. The research instruments consisted of three questionnaires for measuring satisfaction with the course, and a test of attitudes toward academic achievement. Results showed that the holistic approach 4C/ID model in the automotive industry led training courses is effective (p>0/01). Learners in courses designed model (4C/ID) better satisfaction (p = 0.01) and more positive attitudes (p = 0/02) were compared to the mentioned course. However, significant differences between the two groups did not learn about the components.
    Keywords: Industrial training, holistic training design, engineering education, competence}
  • ضیاء الدین سالاری، مرتضی کرمی *
    فناوری اطلاعات و ارتباطات، تاثیر شگرفی بر فرصت های یاددهی- یادگیری در موقعیت های آموزشی گوناگون؛ از جمله صنعت داشته است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه میزان اثربخشی رویکردهای آموزش الکترونیک و ترکیبی در آموزش های صنعتی بود. این پژوهش در مجموعه پژوهش های شبه آزمایشی قرار گرفته؛ در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری شامل منابع انسانی شرکت هپکو اراک در دو سطح کارشناسی و مدیریتی بود. در سطح کارشناسی، 90 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به سه گروه گمارش تصادفی یافتند. در سطح مدیریتی به علت محدود بودن افراد، از سرشماری استفاده شد. برای اجرای پژوهش، در آغاز دوره آموزشی «حل مساله» به سه شکل الکترونیکی، ترکیبی و حضوری طراحی و سپس بر روی کارشناسان گروه آزمایش اجرا شد. گروه کنترل همین دوره آموزشی را به شکل حضوری گذراندند. برای طراحی هر سه دوره آموزشی، از مدل طراحی آموزشی گانیه و بریگز استفاده شد. به منظور ارزیابی اثربخشی، سه متغیر وابسته شامل: رضایت فراگیران، رضایت مدیران و یادگیری سنجش شد. ابزار اندازه گیری این متغیرها به ترتیب پرسشنامه، مصاحبه و آزمون بود. تجزیه و تحلیل داده ها نیز در دو بخش کمی و کیفی صورت گرفت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که میزان رضایت فراگیران از رویکرد یادگیری ترکیبی به طور معناداری بیش از دو گروه دیگر است(000/0>p). مدیران فراگیران حاضر در دوره نیز ابراز رضایت بیشتری از یادگیری ترکیبی در قیاس با دو رویکرد دیگر داشتند. در زمینه یادگیری هم نتایج نشان می دهد میزان یادگیری کارشناسانی که در دوره آموزشی ترکیبی حضور داشتند، بیشتر از سایر دوره هاست. (000/0>p).
    کلید واژگان: یادگیری الکترونیکی, یادگیری ترکیبی, آموزش صنعتی, اثربخشی آموزش}
  • مرتضی کرمی، ضیاء الدین سالاری
    با اشاعه ی فناوری اطلاعات در جوامع، یادگیری الکترونیکی نیز به عنوان یک راهبرد آموزشی مورد توجه قرار گرفته و در این میان رویکرد یادگیری ترکیبی (تلفیق آموزش الکترونیکی و حضوری) بسیار مورد توجه بوده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه ی میزان اثربخشی رویکرد یادگیری ترکیبی در آموزش های صنعتی بود. این پژوهش در مجموعه تحقیقات آزمایشی قرار گرفته و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه ی آماری شامل منابع انسانی شرکت هپکو اراک در سطح کارشناسی بود که به کمک روش نمونه گیری طبقه ای 60 نفر انتخاب و به گروه های آزمایش و کنترل گمارش تصادفی یافتند. جهت اجرای پژوهش، ابتدا دوره ی آموزشی «حل مساله» با به کارگیری مدل طراحی آموزشی گانیه و بریگز به دو صورت ترکیبی و حضوری طراحی و سپس بر روی کارشناسان گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید. به منظور ارزیابی اثربخشی، دو متغیر وابسته رضایت فراگیران و یادگیری مورد سنجش قرار گرفت. ابزار اندازه گیری این متغیرها پرسشنامه و آزمون بود. نتایج پژوهش بیانگر آن است میزان رضایت فراگیران در محیط یادگیری ترکیبی به طور معناداری بیش از محیط یادگیری سنتی است (000/0>p). در متغیر یادگیری، نتایج نشان می دهد میزان یادگیری کارشناسانی که در دوره ی آموزشی ترکیبی حضور داشتند، بیش تر از فراگیران گروه سنتی است. (000/0>p). به طور کلی نتایج حاکی از موفقیت رویکرد یادگیری ترکیبی در افزایش اثربخشی آموزش کارشناسان بخش صنعت می باشد.
    کلید واژگان: یادگیری ترکیبی, آموزش صنعتی, اثربخشی آموزش, آموزش کارشناسان}
    M. Karami, Z. Salari
    This research was intended to explore the effectiveness of blended learning environment on industrial training. The Research method was quasi-experimental and the Pretest -posttest control group design was used. Samples were taken from experts of HEPCO of Arak-City. Thus 60 experts were randomly selected and assigned to experimental and control groups. A problem solving comers was designed with two approaches of performance traditional versus blended based on game-Briggs model. The experimental group was exposed to G_B learning environment model, while the control group worked with a traditional one. For evaluating effectiveness of blended learning environment, two dependent variables covering satisfaction and learning were measured and compared with those of control group. Research tools included a questionnaire to measure satisfaction, and test to measure learning performance. Results indicated that designing a blended learning environment in industrial training increased learner’s satisfaction and produced better results in academic achievement and raised the overall effectiveness of the training of industry expert.
    Keywords: Blended learning, Industrial training, Effective instruction}
  • مرتضی کرمی
    هدف مقاله حاضر ارزشیابی اثربخشی کاربست رویکرد نوین آموزشی در آموزش های صنعتی است. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه آماری متشکل60 نفر از کارگران شرکت ایران خودرو خراسان بوده که بصورت تصافی انتخاب و به گروه های آزمایش و کنترل انتصاب تصادفی یافتند. ابزارهای پژوهش شامل سه پرسش نامه جهت سنجش رضایت، نگرش و تغییر رفتار فراگیران و آزمون پیشرفت تحصیلی برای سنجش یادگیری بود. نتایج نشان داد که بکارگیری رویکرد برنامه درسی مساله محور در آموزش های صنعتی موجب افزایش اثربخشی دوره های آموزشی می شود (000/0p) و تغییر عملکرد شایسته تری (022/0>p) در قیاس با فراگیران گروه موضوع محور داشتند.
    کلید واژگان: برنامه درسی مساله محور, اثربخشی آموزش, آموزش صنعتی, یادگیری}
    M. Karami.
    The purpose of this study was to examine effectiveness of a modern approach in industrial training. A quasi-experimental design with pretest-posttest was used. A random sample of 60 workers of Iran Khodro، Khorasan participated in the study. Participants were randomly assigned to experimental and control groups. Three separate questionnaires on satisfaction، attitude and behavior change were administered to the sample. Results indicated that problem based approach increased effectiveness of courses. Therefore، problem based group had higher satisfaction، more positive attitude، better learning and performance compared to the other group.
  • مهدی کشاورزی، حسن رهگذر
    یکی از چالش های اصلی که نظام آموزشی همواره با آن مواجه است، پاسخ گویی به نیازهای محیط کار است. در این مقاله چهار الگوی برنامه درسی معلم محور، شاگرد محور، برنامه محور و بازار محور با تاکید بر آموزش فنی و حرفه ای و صنعت را مورد بررسی قرار می دهد. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان داد برنامه های درسی باید با مقتضیات جامعه و دنیای کار ارتباط پیدا کنند و به تقاضای بخش صنعت و نیروی انسانی ماهر و متخصص پاسخ بدهند.
    کلید واژگان: برنامه درسی, آموزش صنعتی, آموزش فنی حرفه ای, برنامه درسی معلم, محور, شاگرد - محور, برنامه, محور, بازار, محور}
    M. Keshavarzi, ., H. Rahgozar
    One of the main challenges education systems face is to fulfill labor market needs. In this paper four models of teacher-centered، student-centered، program-centered، and market-centered curriculum with emphasis on vocational education were discussed. The descriptive analysis method was followed in this study. Findings indicated that curriculum should take into account societal requirements and labor market needs in order to satisfy needs of industry by providing skilled and specialized workforce.
  • ابراهیم صالحی عمران
    هدف مقاله حاضر تولید نیروی انسانی ماهر است که با بررسی ادبیات مربوط به برنامه درسی در نظام های آموزش صنعتی همراه است و محور و زیربنای طراحی برنامه های درسی براساس نظریه های اقتصادی آموزش یا سرمایه انسانی است. اما تحولات و الزامات اخیر اجتماعی و اقتصادی در دنیای پست مدرن ضمن نقد این نظریه، طلب می کند تا مفاهیم نظری دیگری از جمله نظریه سرمایه اجتماعی، و سرمایه فرهنگی نیز به عنوان مبانی نظری طراحی برنامه های درسی در بخش صنعت مورد توجه قرار گیرد. درباره اهمیت موضوع همین بس که شواهد اخیر نشان می دهد آموزش و مهارت های مبنی بر مفروضات این نظریه ها جزو الزامات جذب در بازارکار در جامعه فراصنعتی است. علاوه بر این، در این پژوهش سعی شده ماهیت آموزش های صنعتی در دوره های اقتصادی و اجتماعی مختلف از جمله در دوره های فوردیسم و پست فوردیسم مورد بحث قرار گیرد. در این راستا مبنای اصلی بحث هم توجه به مفهوم شایستگی های کانونی در بخش-های صنعتی است. در خاتمه ضمن بررسی تطبیقی این مهارت ها در کشورهای مختلف نتیجه گیری می شود که شایستگی ها و مهارت های مستتر در برنامه های درسی در نظام های آموزش صنعتی می بایست با در نظرگیری مفروضات مطروحه در نظریه های سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی از یک طرف، و از طرف دیگر با توجه به تحولات اجتماعی، اقتصادی و صنعتی در دوره های پست فوردیسم در جامعه فراصنعتی انجام پذیرد.
    کلید واژگان: برنامه درسی, سرمایه اجتماعی, شایستگی های کانونی, مهارت, آموزش صنعتی, پست فوردیسم, فراصنعتی, نظریه}
    E. Salehi Omran
    The purpose of this study was to review relevant literature on skilled manpower training based on curriculum of industrial training systems as well as economic theories on human resources. Meanwhile، social and economic developments require incorporation of other conceptual frameworks such as social capital theory and cultural capital theory as foundations of vocational curriculum and industrial training. Therefore، industrial training in various economic and social periods including those of Fordism and Post-Fordism was discussed on the basis of focal competences. The paper concludes that competences and skills incorporated in curriculum of industrial training systems should be taken into account through underpinning assumptions of human، social and cultural capital theories as well as social، economic and industrial developments in Post-Fordism era.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال