به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تربیت" در نشریات گروه "علوم تربیتی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «تربیت» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مرزبان ادیب منش*، محمدرضا پاشائی

    هدف پژوهش حاضر، بررسی محتوای کتاب های درسی فارسی و نگارش دوره ابتدایی از منظر توجه به ساحت های شش گانه تربیتی است. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه پژوهش شامل کتب «فارسی» و «نگارش» دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. داده های پژوهش با استفاده از شیوه تحلیلی آنتروپی شانون، تحلیل و توصیف شدند. نتایج حاکی از آن است که از بین کتاب های درسی فارسی شش پایه، بیشترین توجه به ابعاد و مولفه های ساحت های شش گانه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در کتاب فارسی سال پنجم با 40/19 درصد و کمترین توجه در کتاب فارسی سال دوم با 85/11 درصد می باشد. همچنین در کتاب های درسی فارسی دوره ابتدایی، بیشترین توجه به بعد اعتقادی، عبادی و اخلاقی با 18/29 درصد و زیستی- بدنی با 35/22، و کمترین توجه به بعد اقتصادی و حرفه ای با 50/8 درصد بوده است. از بین کتاب های درسی نگارش شش پایه، بیشترین توجه به ابعاد و مولفه های ساحت های شش گانه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در کتاب «نگارش» سال ششم با 80/18 درصد و کمترین توجه در کتاب «نگارش» سال دوم با 50/15 درصد می باشد. در کتاب های درسی نگارش دوره ابتدایی، بیشترین توجه به بعد اعتقادی و عبادی با 80/28 درصد و کمترین توجه به بعد اقتصادی و حرفه ای با 37/11 درصد بوده است. در مجموع در هر دو کتاب مورد مطالعه، بیشترین توجه به ساحت اعتقادی و عبادی، و کمترین توجه به ساحت اقتصادی و حرفه ای بوده است.

    کلید واژگان: مقطع ابتدایی, ساحت های تربیتی, کتاب فارسی, کتاب نگارش, تربیت
    Marzban Adibmanesh *, Mohammadreza Pashaei

    The objective of this study is to analyze the content of Persian language and writing textbooks for elementary school in terms of attention to the six educational domains. The research method is descriptive, using content analysis based on Shannon entropy. The study population included Persian and writing textbooks for elementary school during the 2024-2025 academic year. Data were analyzed and described using the analytical approach. Results show that among the six grades of Persian textbooks, the highest attention to the dimensions and components of the six educational domains outlined in the Fundamental Transformation Document of Education was observed in the fifth-grade Persian textbook (19.40%), while the second-grade textbook showed the least attention (11.85%). Regarding the dimensions of the textbooks, the faith-based, devotional, and moral domain received the most attention (29.18%), followed by the physical-biological domain (22.35%), with the economic and vocational domain receiving the least (8.50%). For the writing textbooks, the sixth-grade writing textbook received the most attention to the six educational domains (18.80%), while the second-grade writing textbook received the least (15.50%). Among these, the faith-based and devotional domain was emphasized most (28.80%), while the economic and vocational domain received the least attention (11.37%). Overall, both textbook types showed the greatest focus on the faith-based and devotional domain, and the least on the economic and vocational domain.

    Keywords: Elementary Education, Educational Domains, Persian Textbooks, Writing Textbooks, Education
  • سید احمد رهنمایی*
    آموزش های راهبردی شناختی-رفتاری در قلمروی یک نظام تربیتی، همواره بر ارتباط تنگاتنگ جنبه نظری رفتار با جنبه عملی آن تاکید می ورزد. از این رو تجزیه و تحلیل رفتار مبتنی بر پیوند ابعاد روان را باید به مثابه یکی از کلیدی ترین مسائل در قلمروی تعلیم و تربیت برشمرد. با مطالعه فرایند ظهور رفتار، روشن خواهد شد که در جریان هر رفتار اختیاری که از انسان سر می زند، ابعاد روان انسان ازجمله سه بعد بینش، گرایش و کنش، کاملا با یکدیگر گره خورده و به هم پیوسته اند. در این راستا، یکی از منسجم ترین الگوهای رفتارشناسی، الگوی مبتنی بر هرم چندبعدی روان انسان است؛ ابعادی که در پیوند استوار با یکدیگر، به رفتار به مثابه گوهر تربیت، شکل و جهت می دهند. در پژوهش حاضر افزون بر سه بعد بینش، گرایش و کنش، به ابعاد فرعی تری از زیرمجموعه ابعاد سه گانه اشاره شده است؛ ازجمله بعد فرعی نگرش زیرمجموعه بینش، و یا بعد فرعی انگیزش زیرمجموعه گرایش. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری، درصدد است تا ضمن تاکید بر به هم پیوستگی ابعاد روان، تاثیر این به هم پیوستگی را در جهت دهی به رفتار، بررسی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که به هر میزان ابعاد چهارچوب مزبور، در هر ساحتی از ساحت های تربیتی، منسجم تر، منظم تر و دقیق تر باشد، گوهر تربیت در آن ساحت نمایان تر و شکوفاتر خواهد بود و زمینه مناسب تری برای آموزش معارف اسلامی و محتوای تربیتی اسلام فراهم خواهد شد.
    کلید واژگان: تربیت, روان انسان, بازنمایی رفتار, رویکرد شناختی- رفتاری, رفتار انسان
    S. Ahmad Rahnamaei *
    Strategic cognitive-behavioral training within an educational system consistently emphasizes the close relationship between the theoretical and practical aspects of behavior. Consequently, the analysis of behavior based on the interconnection of psychological dimensions should be considered one of the fundamental issues in the field of education. By examining the process of behavioral emergence, it becomes evident that in every voluntary action performed by a human, the psychological dimensions—including insight, inclination, and action—are closely intertwined. In this context, one of the most coherent behavior analysis models is the multidimensional psychological pyramid model. These dimensions, firmly connected, shape and guide behavior as the essence of education. In the present study, in addition to the three dimensions of insight, inclination, and action, subordinate dimensions such as attitude (a subset of insight) and motivation (a subset of inclination) are also explored. This research adopts a qualitative content analysis method grounded in a cognitive-behavioral approach, aiming to investigate the impact of psychological interconnection on guiding behavior. Findings indicate that the more cohesive, organized, and precise these dimensions are within any educational domain, the more apparent and flourishing the essence of education will be, providing a more suitable foundation for imparting Islamic knowledge and pedagogical content in alignment with Islamic teachings.
    Keywords: Education, Human Psyche, Behavioral Representation, Cognitive-Behavioral Approach, Human Behavior
  • میثم صداقت زاده*
    از اصلی ترین نیازهای هر تمدن، تربیت انسان است و هر نظام تربیتی نیازمند نظریه است. نظریه های تربیتی نیز بر مبنای نگاه های فلسفی مشخصی شکل می گیرند و مبتنی بر آن مبانی فلسفی، اندیشه ها و الگوهای تربیت دیگر را نفی می کند. در این راستا، پژوهش حاضر درصدد است با توجه به جایگاه مهم شهید مطهری در نظریه پردازی اسلامی معاصر، به این پرسش پاسخ دهد که در مسیر تربیت انسان کامل، تربیت های نادرست و آسیب زا چه نوع تربیت هایی هستند و چگونه می توان آن ها را طبقه بندی نمود؟ برای این منظور، همه آثار شهید مطهری با روش تحلیلی کیفی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در فرایند تربیت انسان کامل چهار نوع تربیت آسیب زا ممکن است رخ دهد: تربیت غیرانسانی که راهی غیر از تربیت در مسیر فطرت را در پیش می گیرد و انسان تربیت شده به جای تطابق با خلقت خود با خواسته های مربی همسانی دارد؛ تربیت انسان ناتمام در مقابل تربیت همه جانبه که فقط به بخشی از ابعاد وجودی انسان توجه می کند؛ تربیت ناسالم در مقابل تربیت متوازن که در نهایت شخصیتی کاریکاتوری را به ارمغان خواهد آورد، و در نهایت تربیت ناکامل در مقابل تربیت کامل که ثمره آن تربیت ماکتی از انسان بوده که از طی مسیر کمال بازمانده است.
    کلید واژگان: انسان کامل, تربیت, شهید مطهری, فطرت, عقل, نظریه انسان کامل, کمال انسان
    Meysam Sedaghatzadeh *
    One of the essential needs of any civilization is human education, and every educational system requires a theory. Educational theories are shaped by specific philosophical perspectives, which negate other theories of education based on their philosophical foundations. In this regard, the present study aims to address the question: what are the types of incorrect and harmful educational practices in the path toward developing the perfect human, and how can they be classified? The study focuses on Shahid Motahhari's significant role in contemporary Islamic theorization. To this end, all of Shahid Motahhari’s works were analyzed using a qualitative analytical method. The findings reveal that in the process of educating the perfect human, four types of harmful educational practices may occur: Non-human education, which deviates from innate human tendencies (fiṭrah), leading to individuals conforming to the desires of the educator rather than aligning with their creation. Incomplete education, which focuses only on certain aspects of human existence rather than a comprehensive approach. Unhealthy education, which lacks balance, ultimately producing a caricature-like personality. Imperfect education, which results in a model of human development that falls short of achieving true perfection.
    Keywords: Perfect Human, Education, Shahid Motahhari, Fiṭrah, Intellect, Theory Of The Perfect Human, Human Perfection
  • محمد نبی زاده*، سعید بهشتی، ایراندخت فیاض، احمد سلحشوری
    تربیت معنوی به عنوان یکی از رویکردهای اساسی تربیت در زندگی انسان، نقشی کلیدی در ارتقای کیفیت حیات فردی، اجتماعی و تمدنی ایفا می کند. در محیط دانشگاهی نیز این نوع تربیت اهمیت ویژه ای دارد، چرا که تربیت معنوی می تواند به پرورش ابعاد اخلاقی و معنوی در کنار رشد علمی کمک کند. هدف این پژوهش تبیین مبانی معرفت شناسی تربیت معنوی مبتنی بر اندیشه امامین انقلاب اسلامی بود که از روش تحلیل یا برهان فرا رونده استفاده شد و روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و اسنادی و با مراجعه به منابع دست اول بوده و محتوای به دست آمده با استفاده از کتب و همچنین نرم افزارهایی که به جمع آوری سخنان امام خمینی (ره) و امام خامنه ای پرداخته اند گردآوری شد. یافته ها نشان داد مبانی معرفت شناختی تربیت معنوی در تحقق دانشگاه تمدن ساز عبارتند از: وحیانی بودن معرفت، ارزشی بودن معرفت، توحیدی بودن معرفت، عقلانی بودن معرفت، تقلیدی نبودن معرفت و نافع بودن معرفت؛ که این مبانی معرفتی می توانند به دانشگاه ها کمک کنند تا نقش های فعال تری در شکل دهی و پیشبرد تمدن نوین اسلامی ایفا کنند.
    کلید واژگان: تربیت, تربیت معنوی, دانشگاه تمدن ساز, مبانی معرفت شناختی, امامین انقلاب اسلامی
    Mohammad Nabizadeh *, Saeed Beheshti, Irandokht Fayaz, Ahmad Salahshoori
    Spiritual education, as one of the basic approaches to education in human life, plays a key role in improving the quality of individual, social and civilizational life. In the university environment, this type of education is also of particular importance, because spiritual education can help to cultivate moral and spiritual aspects along with scientific growth. The purpose of this research was to explain the foundations of epistemology of spiritual education based on the thought of the Imams of the Islamic Revolution, which used the method of analysis or progressive argument, and the method of data collection was in the form of library and documents, referring to first-hand sources, and the content obtained It was compiled by using books and also software that collected the sayings of Imam Khomeini (RA) and Imam Khamenei. The findings showed that the epistemological foundations of spiritual education in the realization of a civilization-building university are: the revelation of knowledge, the value of knowledge, the monotheism of knowledge, the rationality of knowledge, the non-imitation of knowledge, and the usefulness of knowledge; that these knowledge bases can help universities to play more active roles in shaping and advancing the new Islamic civilization.
    Keywords: Education, Spiritual Education, Civilizing University, Epistemological Foundations, Imams Of The Islamic Revolution
  • مجتبی پورکریمی هاوشکی، معصومه رمضانی فینی*

    هدف از این مقاله بررسی مفهومی و تبیین رابطه سه مفهوم اساسی تربیت، آموزش و شکوفایی و استنتاج کارکردهای آن در نظام تربیتی است. برای این منظور از روش تحلیلی-استنتاجی استفاده شده است. در ابتدا به تبیین سه مفهوم آموزش، شکوفایی، تربیت و نسبت آنها با هم پرداخته شده است و با مرور آثار کلاسیک و نو در حوزه تربیت، درصدد تحلیل این مفاهیم و چگونگی کاربست آنها در نظام تربیتی است. نتایج پژوهش نشان از این دارد که سه مفهوم تربیت، آموزش و شکوفایی به مثابه حوزه های مجزا دارای حالات و کارکردهای خاص هستند. آموزش مجموعه ای از فرایندها است که هدفشان تسلط همراه با فهم است. اما حالت انحرافی و ضعیف آن زمانی است که صرفا تسلط بدون فهم مد نظر باشد. حالتی که به آن کارآموزی گفته می شود. شکوفایی به فعلیت رساندن ویژگی های عمومی (رشد) و ویژگی های منحصربه فرد (نبوغ) توجه دارد. حالت انحرافی در رابطه با شکوفایی عدم تمایز رشد از تحول، تحول از نبوغ و نبوغ از علاقه است. اما تربیت زمانی شکل خواهد گرفت که آموزش و شکوفایی یک شرط ضروری را به همراه داشته باشند. این شرط، ارزشمندی ذاتی است. ارزشمندی ذاتی منجر به آن می شود که نتیجه فرایندهای آموزشی و شکوفا کننده، فردی تربیت یافته یا فرهیخته قلمداد شود. ارزشمندی همچنین حیات بخش و ایجاد کننده روح بر فعالیت های آموزشی و شکوفا کننده مدرسه خواهد بود. رابطه میان مفاهیم فوق چنین است که آموزش و شکوفایی زیربنای تربیت هستند. یعنی تا آموزش و شکوفایی شکل نگیرد تربیتی نیز صورت نخواهد گرفت. از طرف دیگر تربیت حکم روبنا را دارد که هدفش جهت دهی به دو مولفه دیگر است.در صورت فقدان تربیت، نظام مدرسه ای صرفا ماهیتی ابزار گرایانه داشته و فاقد روح و انسانیت خواهد بود. پیشنهادات منتج از این پژوهش که شامل راهکارهایی برای معلمان، مربیان و مجریان برنامه های تربیتی خواهد بود بدین صورت قابل ارائه است: ضرورت تمایز موضوعات فاهمه ای و بی نیاز از فهم و اصالت بخشیدن به هردو، توجه به اهمیت و جایگاه روش های فعال و غیر فعال، تمایز مفاهیم رشد و تحول در شکوفایی، ضرورت نقش هدایت گری تربیت در رابطه با آموزش و شکوفایی به منظور دوری از ابزارانگاری، در هم تنیدگی فهم، چیرگی و رغبت در امر آموزش و شکوفایی، تمایز کوشش و رغبت و تلاش برای منطبق نمودن آنها، تمایز یادگیری و کارآموزی.

    کلید واژگان: آموزش, شکوفایی, تربیت, مدرسه, نظام مدرسه ای, روش تحلیلی-استنتاجی
    Mojtaba Pourkarimi, Masoumeh Ramezani Fini *
    Introduction

    This article aims to analyze and explain the relationship among the concepts of education, instruction, and thriving, drawing inferences about their roles within the educational system.

    Method

    The research employs an inferential analytical method, reviewing classic and contemporary educational texts to examine these concepts and their application within education.

    Results

    The result indicates that education, instruction, and thriving, though distinct areas, serve specific roles. Education encompasses processes aimed at achieving mastery with understanding. A lack of understanding leads to mere instruction. Thriving focuses on realizing growth and unique traits (genius), with challenges arising from failing to differentiate these concepts. Education emerges when instruction and thriving fulfill the necessary condition of intrinsic worthwhileness, which values the outcomes of both processes as signs of an educated individual. Furthermore, worthwhileness energizes instructional activities. Key findings include: 1) Instruction and thriving underpin education; without them, education cannot occur. 2) Education acts as a guiding framework for the other two, preventing a purely instrumental approach devoid of humanity and spirit.

    Discussion

    Recommendations from this research for educators, trainers, and educational program managers include: differentiating understandable from non-understandable subjects, recognizing the significance of both active and passive teaching methods, clarifying concepts of growth versus transition in thriving, ensuring education guides instruction and thriving to avoid instrumentalism, integrating understanding, mastery, and interest in instruction and thriving, fostering interaction between effort and interest, and distinguishing between learning and training.

    Keywords: Instruction, Thriving, Education, School, Schooling System, Analytical-Deductive Method
  • سیده زهره جوادی*، خسرو باقری نوع پرست، نرگس سجادیه، مهین چناری

    هدف پژوهش حاضر بررسی امکان تحقق مدارای معرفت شناختی با اتکا به عناصر سازنده ی هرمنوتیک فلسفی گادامر و بیان دلالت های تربیتی آن است. روش مورد استفاده این پژوهش روش تحلیل مفهومی است. از طریق این روش می توان تبیینی صحیح و روشن از معنای مفاهیم بواسطه توضیح رابطه ی آن با سایر مفاهیم بدست داد. در این پژوهش با استفاده از این روش، از طریق تحلیل مفاهیم دیدگاه گادامر، پیش فرض های فلسفی وی درباره ی مدارای معرفت شناختی تبیین می گردد. سپس دلالت های تربیتی به واسطه ی این این تحلیل، استنتاج می گردد. در ارتباط با مدارای معرفت شناختی ایده ی صریحی وجود ندارد و آنچه بیان شده سطوح مختلف مداراست. این پژوهش این مفهوم را در سطوح بالاتر، مورد بررسی قرار داده و مفهوم مدارای معرفت شناختی را روشن کرده است. هرمنوتیک فلسفی گادامر می تواند مبنای مناسبی برای دستیابی به مدارای معرفت شناختی باشد. با توجه به اینکه تنوع افکار و عقاید در جامعه ی امروز قابل انکار نیست، آموزش مدارای معرفت شناختی در جریان بیلدونگ با فهم و تفاهم گره خورده است. لازمه ی یک نظام تربیت اجتماعی منسجم، در نظر گرفتن حقوق متقابل افراد انسانی در جامعه می باشد. مباحث مورد بحث گادامر می تواند به ما آموزش دهد برای حرکت در مسیر حقیقت، به نگاه دیگری و فهم او از رویدادها توجه داشته باشیم. این توجه به دیگرپذیری موجب می شود قادر به گفت وگوی موثر و سازنده باشیم.

    کلید واژگان: مدارای معرفت شناختی, تربیت, بیلدونگ, معرفت شناسی, گادامر, فهم, گفت وگو
    Sayyeda Zohre Javadi *, Khosrow Bagheri Noparast, Narges Sajjadiyeh, Mahin Chenari
    Introduction

    This research aims to explore the potential for achieving epistemological tolerance through the constructive elements of Gadamer's philosophical hermeneutics and to discuss its educational implications.

    Method

    The research employs conceptual analysis to clarify the meaning of concepts by examining their relationships. This method provides a detailed interpretation of Gadamer's views, uncovering his philosophical assumptions about epistemological tolerance, leading to educational implications.

    Resalts:

    The study investigates the construction of epistemological circuits based on Gadamer's hermeneutics. Through conceptual analysis, it elucidates his philosophical assumptions about these circuits and their relationship to epistemological tolerance. While the concept of epistemological tolerance can be ambiguous, this research provides a clearer understanding. Gadamer's hermeneutics is seen as beneficial for fostering epistemological tolerance. In today's educational landscape, cultivating epistemological tolerance through Bildung is crucial for comprehension.  A cohesive social education system should acknowledge the mutual rights of individuals. Gadamer's ideas prompt us to consider different viewpoints, encouraging constructive dialogue for seeking truth.Keywords: epistemological tolerance, bildung, Gadamer, understanding, dialogue.

    Discussion

    Teaching is an experience that involves careful and sensitive listening to others. We are present in a world where we create each other, and a teacher who looks at the differences of students with an open mind transforms the teaching process. The teacher builds a bridge to provide the necessary space for learning from others and moving from the concept of "I" to "we". Therefore, teacher education and training should be considered a hermeneutic relationship that is a productive relationship, which is necessary for transformative learning based on epistemological tolerance. Gadamer's philosophical hermeneutics introduces us to strategies that will lead to students' understanding and acceptance of the other.

    Keywords: Epistemological Tolerance, Bildung, Gadamer, Understanding, Dialogue
  • محمدرضا داودی*، ناصر جمالزاده
    مقدمه

    پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، توجه بسیاری از سیاستمداران و اندیشمندان به اهمیت مسئله تربیت جلب شد و تلاش های فراوانی برای ایجاد تحول در فرآیند تربیت صورت گرفت. با این حال، پژوهش های انجام شده عمدتا بر وجوه نظری تربیت متمرکز بوده و جنبه های عملیاتی آن مورد غفلت قرار گرفته است. آیت الله مهدوی کنی ، یکی از مبارزین انقلابی که قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بر تربیت جوانان تمرکز داشتند، موفق شدند علاوه بر طرح مباحث نظری در حوزه تربیت، الگوی مدنظر خود را به صورت عملیاتی پیاده سازی کنند. ایشان این الگو را در مکان هایی مانند دانشگاه امام صادق  و حوزه مروی اجرا کردند. از این رو، واکاوی بیانات ایشان می تواند به ارائه الگویی نوین و عملیاتی در حوزه تربیت کمک کند. در این راستا، بررسی آثار مکتوب و سخنان آیت الله مهدوی کنی  در جلسات اخلاق مورد توجه قرار گرفته است تا با استخراج نکات مرتبط با تربیت، الگویی بازطراحی شده و منسجم از دیدگاه های ایشان به دست آید. آیت الله مهدوی کنی  تربیت را فرآیندی پیچیده و ظریف می دانستند که نیازمند هدایت و راهنمایی یک مربی توانمند و دلسوز است. ایشان به نقش کلیدی مربی و معلم در مسیر تربیت بیش از هر چیز دیگر اهمیت می دادند. در دیدگاه ایشان، مربی باید فراتر از آموزش علم و دانش باشد و به عنوان یک الگوی اخلاقی و رفتاری برای تربیت شوندگان عمل کند. مربی با صبر و حوصله باید فضایل انسانی و ارزش های اسلامی را در افراد نهادینه کند. از این منظر، توجه به نقش مربی نه تنها به عنوان یک معلم بلکه به عنوان یک راهنما و الگوی رفتاری، بخش مهمی از فرآیند تربیت از دیدگاه آیت الله مهدوی کنی است. این نگرش جامع و عملیاتی به تربیت می تواند به ارائه الگویی کاربردی و موثر در حوزه تربیت اسلامی منجر شود.

    روش پژوهش:

     حاضر با هدف واکاوی دیدگاه آیت الله مهدوی کنیe در خصوص تربیت و استخراج الگوی تربیتی ایشان با استفاده از روش تحلیل مضمون کیفی انجام شده است. تحلیل مضمون کیفی روشی مناسب برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی مانند متون، سخنرانی ها و اسناد است که در این پژوهش با بررسی آثار مکتوب و بیانات آیت الله مهدوی کنیe به کار گرفته شده است. این روش شامل مراحل مختلفی از جمله کدگذاری، مفهوم بندی، مقوله بندی و تدوین گزارش است. در مرحله کدگذاری، محقق به دنبال مضامین و مفاهیم کلیدی در متن است. در مرحله مفهوم بندی، کدها بر اساس شباهت ها و تمایزاتشان در دسته های مجزا قرار می گیرند. در مرحله مقوله بندی، محقق روابط بین دسته ها را مشخص می کند و در نهایت در مرحله تدوین گزارش، یافته های پژوهش به صورت منسجم و سازمان یافته ارائه می شود. استفاده از تحلیل مضمون کیفی در این پژوهش به محقق کمک می کند تا دیدگاه آیت الله مهدوی کنیe در خصوص تربیت را به طور عمیق و دقیق درک کند و الگوی تربیتی ایشان را استخراج نماید.در همین راستا منابع مختلفی از جمله کتب منتشر شده از ایشان و همچنین صوت جلسات اخلاق برگزار شده در دانشگاه امام صادقj در نرم افزار MaxQDA بارگذاری و سپس در مرحله اول قطعاتی از متن که حاوی مضامین مرتبط با تربیت بودند استخراج و کدگذاری شدند. سپس کدها بر اساس وجوه مشترکشان در دسته های مجزا (مفاهیم) قرار گرفتند. در نهایت، مفاهیم مرتبط با یکدیگر تحت عنوان مقوله هایی (دسته بندی های عام تر) جمع شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار استفاده شده است.

    یافته ها

    آیت الله مهدوی کنیe تربیت را به منزله سازندگی، تزکیه و به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه تعریف کرده اند که بدون ریاضت و رعایت اصل تدریج میسر نمی شود. ایشان معتقدند تربیت باید بر محور آموزه های «وحیانی - اسلامی» باشد و به صورت توام از وجوه عاطفی و عقلانی بهره ببرد، ضمن اینکه در تقابل رویکرد نظری و عملی، تاکید بیشتری بر آموزه های عملی دارد. در این رویکرد تربیتی، خود فرد در اولویت قرار می گیرد و باید پیش از ورود به عرصه تادیب دیگران، نسبت به تربیت خود همت گمارد. در فرآیند تربیت، آیت الله مهدوی کنیe اصولی همچون تحصیلی بودن، تقدم نفی رذائل بر کسب فضائل، واقع نگری، اختیاری بودن، رابطه معکوس سن و تربیت پذیری و... را مطرح کرده و اصل تدریج را مهم ترین اصل در تربیت می دانند که تحقق سایر اصول را تسهیل می کند.در راستای تبیین الگوی تربیتی مدنظر آیت الله مهدوی کنیe، «مجراهای تربیت» نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این مجراها شامل عامل تربیت، لوازم، الزامات، امکانات، روش های تربیت و موانعی است که در مسیر تربیت ممکن است به وجود آیند. مقوله «مقصد تربیت» نیز از سه مفهوم اهداف، مخاطبان و خروجی تربیت تشکیل شده است که هر یک از این موارد در فرمایشات آیت الله مهدوی کنیe مورد اشاره قرار گرفته اند. از جمله عوامل دخیل در تربیت، عوامل قابل کنترل مانند محیط زندگی و عوامل غیرقابل کنترل نظیر اقتضائات زمانی و توارث مورد توجه هستند. به اعتقاد ایشان، نیت سازنده روح انسان است و شاکله آدمی از آن تشکیل می شود. این شاکله می تواند نیت ساز هم باشد، به این معنا که جنبه های روحی انسان به واسطه توارث، تربیت یا تاثیر از محیط باقی می مانند. این دیدگاه جامع و همه جانبه به تربیت، تاکیدی بر نقش فرد در خودسازی و ضرورت تدریجی بودن فرایند تربیت دارد و به تربیت به عنوان یک فرآیند پویا و پیچیده می نگرد که نیازمند هماهنگی بین وجوه مختلف عقلانی، عاطفی و عملی است.

    نتیجه گیری

    الگوی طراحی شده از منظر آیت الله مهدوی کنیe تربیت را به صورت فرآیندی تدریجی، تحصیلی، اختیاری و واقع نگرانه تعریف می کند که منشا آن الهی و محتوای آن ثابت است. این فرآیند بر محور آموزه های وحیانی-اسلامی و با توجه به اقتضائات زمان به صورت برنامه مند در بستر خانواده و جامعه به معرفت بخشی می پردازد. نقطه آغازین این فرآیند مربی است که اقدامات وی با بهره گیری از روش های اصلاحی پیش برنده و مانع زدا، و با تکیه بر اصول تربیت، به صورت تصاعدی و هم افزا گسترش می یابد. هدف این فرآیند به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه با تمرکز بر وجوه عاطفی و عقلانی انسان در راستای تکامل فرد و جامعه است و نتیجه نهایی آن، افراد و جامعه ای کارآمد، منطقی و خاضع در برابر حق خواهد بود.

    کلید واژگان: تربیت, آیت الله مهدوی کنی, تربیت اسلامی, جامعه پذیری
    Mohammadreza Davoodi *, Naser Jamalzadeh
    Introduction

    After the victory of the Islamic Revolution in Iran, many politicians and thinkers turned their attention to the importance of education, and led to numerous efforts to transform the educational process. However, most research has focused on the theoretical aspects of education and neglected its practical dimensions. Ayatollah Mahdavi Kani, a revolutionary figure who focused on youth education before and after the revolution, could discuss theoretical issues in education and implement his educational model practically. He applied this model in places like Imam Sadiq University and the Marvi Islamic Seminary (Hawza). Therefore, examining his statements can help provide a new and practical model in education. This study analyzes Ayatollah Mahdavi Kani’s written works and ethical speeches to extract relevant educational insights and redesign a coherent model based on his views. He viewed education as a complex and delicate process requiring the guidance of a capable and compassionate mentor. He would overemphasize the crucial role of the mentor and teacher in the educational journey. In his view, a mentor should go beyond teaching knowledge and act as a moral and behavioral role model for the students. With patience, the mentor should internalize human virtues and Islamic values in individuals. From this perspective, the mentor’s role as a guide and behavioral model is a significant part of the educational process according to Ayatollah Mahdavi Kani. This comprehensive and practical approach to education can lead to an effective and applicable model in Islamic education.Research

    Method

    This study analyzes Ayatollah Mahdavi Kani’s educational views and extracts his educational model using qualitative thematic analysis. This method is suitable for analyzing qualitative data such as texts, speeches, and documents. The study involves several stages: coding, conceptualization, categorization, and report writing. During the coding stage, we identify key themes and concepts in the text.In the conceptualization stage, codes are grouped into distinct categories based on their similarities and differences. In the categorization stage, we identify relationships between categories. The research findings are presented in a coherent and organized way in the report writing stage. Using qualitative thematic analysis helps us deeply and accurately understand Ayatollah Mahdavi Kani’s views on education and extract his educational model.Various sources, including his published books and recordings of ethical sessions held at Imam Sadiq University, were loaded into the MaxQDA software. In the first stage, text segments containing themes related to education were extracted and coded. Then, the codes were grouped into distinct categories (concepts) based on their common aspects. Finally, related concepts were grouped under broader categories (general classifications). The software was used for data analysis.

    Findings

    Ayatollah Mahdavi Kani defined education as the construction, purification, and actualization of potential talents, which cannot be achieved without asceticism and adherence to gradualism. He believed that education should be centered on “revealed-Islamic” teachings and that it should simultaneously utilize emotional and rational aspects, with a greater emphasis on practical teachings over theoretical ones. In this educational approach, the individual is prioritized, and he must strive to educate himself before attempting to educate others. In the educational process, Ayatollah Mahdavi Kani proposed principles such as being achievable, prioritizing the elimination of vices over acquiring virtues, realism, voluntariness, the inverse relationship between age and educability, and so on. He considered gradualism the most important principle, facilitating the realization of the other principles.Explaining Ayatollah Mahdavi Kani’s educational model, the “channels of education” were also discussed. These channels include the educator, requirements, necessities, facilities, educational methods, and potential obstacles in the way of education. The “destination of education” category comprises three concepts: objectives, audiences, and the outcomes of education, all of which were mentioned in Ayatollah Mahdavi Kani’s statements. Factors involved in education include controllable factors like the living environment and uncontrollable factors such as temporal exigencies and heredity. He believed that intention shapes the human spirit and forms the essence of a person. This essence can also shape intentions; that is, the spiritual aspects of a person remain due to heredity, education, or environmental influence. This comprehensive and holistic view of education emphasizes the individual’s role in self-improvement and the necessity of gradualism in the educational process. This view considers education dynamic and complex, requiring coordination between rational, emotional, and practical aspects.

    Conclusion

    The designed model from Ayatollah Mahdavi Kani’s perspective defines education as a gradual, achievable, voluntary, and realistic process with a Divine origin and fixed content. This process, centered on “revealed-Islamic” teachings, and considering temporal exigencies, systematically imparts knowledge within the family and society. The starting point of this process is the educator, whose actions, utilizing progressive and obstacle-removing methods and relying on educational principles, expand exponentially and synergistically. In aiming for the perfection of the individual and society, this process actualizes potential talents by focusing on the human emotional and rational aspects. The ultimate result is an efficient, logical, and humble society before the truth.

    Keywords: Education, Ayatollah Mahdavi Kani, Islamic Education, Socialization
  • محمد شریفانی*، محسن قمی
    مقدمه وهدف

    نظر ملاصدرا در باب زمان، چشم انداز مفیدی برای بحث زمان به عنوان یکی از لوازم شش گانه ی حرکت به شمار می رود. مسافت، حرکت و زمان به تحلیل عقلی به یک وجود واحد برمی گردند. این نکته در تبیین مساله زمان نقش موثری دارد. زمان دار بودن تربیت را نباید با مبدا و منتها داشتن آن خلط کرد. هدف از این مقاله، شناخت و تحلیل زمان در بروز خلاقیت در حرکت تربیتی انسان مبتنی بر مراحل گوناگون رشد است.

    روش

    روش تحقیق این پژوهش توصیفی و تحلیلی، و مطالب آن به صورت کتابخانه ای و استفاده از منابع اینترنتی جمع آوری شده است.

    یافته ها

    بلوغ، یکی از مهم ترین مراحل رشد است و در نظام تربیتی اسلام، بسیار گران قدر است. در دوره اعتدال، فرد در پایان نوسانات و هیجانات بلوغ قرار گرفته و در آغاز راهی است که در آن ثبات در زندگی او ظهور می کند. در دوره ی اعتلا، زمینه ی مناسب برای تصمیم گیری های عاقلانه تر فراهم می آید. از حیث عقلی، دوره سالخوردگی، مرحله ی ثمردهی است. برای هر رشد و تحولی، یک سرعت بهینه وجود دارد که باید از کوتاه کردن زمان برخی مراحل اجتناب کرد؛ همچنین سرعت بیش از حد و به دور از توانمندی، فرآیند تربیت را از باروری و عمق تهی می سازد.

    بحث و نتیجه گیری

    بر اساس شواهد دینی، مراد از تربیت، ربوبی شدن و ربوبی ساختن آدمی است، که تمام مقاطع زندگی را در بر می گیرد. بهترین مرحله ی تربیت از نظر زمانی، هنگامی است که هنوز ویژگی های روحی در وجود انسان نهادینه و ریشه دار نشده باشند که همان دوره ی ابتدایی بلوغ و نهایت آن دوره ی اعتلا است. مرحله ضعف نهایی، مقطع مناسبی برای ایجاد تغییر در فرد و تربیت او نیست. پختگی عقل با علم داشتن، هم سنگ نیست. پختگی عقل بدان معنا است که فرد در بازشناخت فجور و تقوا در اعمال، تیزبین و در پرهیز از فجور و پیروی تقوا، ثابت قدم باشد.

    کلید واژگان: زمان شناسی, تربیت, زمان تربیت, خلاقیت, حرکت تربیتی انسان
    Mohammad Sharifani*, Mohsen Ghomi
    Introduction

    Mulla Sadra's opinion about time is very useful for discussing "time" as one of the six elements of movement. Distance, movement and time return to a single entity through rational analysis. This point plays an effective role in explaining the issue of time. Timeliness of education should not be confused with its origin and end. The purpose of this article is to recognize and analyze the time in the emergence of creativity in human educational movement based on various stages of development.

    Methods

    The research method in this research is descriptive and analytical, and its contents are collected in a library and using internet resources.

    Findings

    Puberty is one of the most important stages of growth and is very precious in the educational system of Islam. In the period of moderation, a person is at the end of the fluctuations and emotions of maturity and is at the beginning of the path in which stability appears in his life. In the period of promotion, a proper context is provided for wiser decisions. From an intellectual point of view, the period of old age is the stage of fruitfulness. For every development and evolution, there is an optimal speed that should avoid shortening the time of some stages; Also, too much speed and far from ability, makes the education process empty of fertility and depth.

    Results

    According to religious evidence, the meaning of education is to become lord and to make a person lord, which includes all stages of life. The best stage of education in terms of time is when the spiritual characteristics have not yet been institutionalized and rooted in human existence, which is the initial period of maturity and the ultimate period of elevation. The stage of final weakness is not a suitable stage for making changes in a person and his education. Intellectual maturity is not synonymous with having knowledge. Maturity of intellect means that a person is sharp in recognizing injustices and piety in actions, and is steadfast in avoiding injustices and following piety.

    Keywords: Chronology, Education, Education Time, Creativity, Human Educational Movement
  • فضل الله خدادادی*

    یکی از ابعاد کمتر شناخته شده در کتاب قابوس نامه اثر عنصرالمعالی از آثار  اواخر قرن چهارم در نثر فارسی، رویکرد تربیتی آن است. این کتاب که خطاب به گیلانشاه نوجوان؛ پسر عنصرالمعالی نوشته شده است، مجموعه ای از پندها در چهل و چهار باب است و به این دلیل از نظر تربیتی برجسته است که با گفتمانی عاری از نصیحت و با  لحنی عاری از امر و نهی مستقیم و با آگاهی کافی از روان شناسی نوجوان با او به صحبت می پردازد و تلاش می کند با رویکردهای تربیتی از ورود نوجوان به عرصه های مخاطره آمیز جلوگیری کند. داعیه پژوهش حاضر واکاوی رویکردهای نوین تربیتی در این کتاب بر اساس رابطه والد_ نوجوان است و نتایج پژوهش نشان می دهد که نویسنده قابوس نامه، پیری آگاه، خوش فکر، مسامحه گر و روان شناس است که با آگاهی از روحیات نوجوان بر چگونگی صحبت بر وی آگاهی دارد و چهار مقوله ارتباط و درک نوجوان، فرزندپروری، کنترل عشق هیجانی و مدیریت ارتباط با دوستان از موضوعات تربیتی در قابوس نامه است.

    کلید واژگان: آموزه های رفتاری, تربیت, قابوس نامه, کنترل, نوجوان
    Fazlollah Khodadadi *

    One of the lesser-known dimensions of Onṣor-al-Maʿāli’s Qabus-nameh, one of the brilliant works of the fifth century in Persian prose, is its educational approach. This book addresses the young son of Onṣor-al-Maʿāli, Gilan Shah. It is a collection of advice in forty-four chapters. It is outstanding from an educational perspective because it speaks with a discourse free of advice or command, and attempts to indirectly prevent risky behaviors in adolescents. The present research analyzed new educational approaches in Qabus-nameh based on the parent-adolescent relationship, and revealed that the author was a knowledgeable, thoughtful, tolerant psychologist who knew how to talk about the innermost thoughts of adolescents. He was aware of subjects such as communicating with adolescents, parenting, controlling emotional love and managing relationships with friends.

    Keywords: Education, Empiricist Behavioral Teachings, Adolescent, Control, Qabus-Nameh
  • امیر احتشام، زهرا احتشام*
    هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای اندیشه تربیتی امامین انقلاب با محوریت قیام لله است. نوع پژوهش کیفی بوده و روش آن تحلیل محتوا است. هشت مقوله اصلی پیرامون قیام لله، به همراه مفاهیم آنها به دست آمد، که شامل مفهوم و ماهیت قیام لله (خود را مسئول دانستن، دفاع از حقیقت و...)، اهمیت قیام لله (تنها موعظه الهی، عامل اصلی و روح معجزه انقلاب اسلامی و...)، انواع قیام لله (قیام فردی و قیام جمعی)، اهداف قیام لله (رفع خطر از دین خدا، اقامه عدل، نابوی کفر و...)، نتایج و دستاوردهای قیام لله (پیروزی قطعی، عدم ترس، کوچک جلوه کردن کمبودها و...)، لوازم قیام لله (مراقبه و خودسازی، امیدواری و استقامت و...)، نشانه های قیام لله (جان بر کف بودن، افتادن ترس در دل دشمن و...) و مصادیق قیام لله (قیام نوزده دی، انقلاب اسلامی و...) می باشد. در نهایت، با جمع بندی مفاهیم به دست آمده، تعریفی مفهومی برای قیام لله ارائه شد و کاربرد آن در هدف گذاری و ارزیابی تربیتی مورد بررسی قرار گرفت. براساس یافته های پژوهش، ماهیت و مفهوم قیام لله را از منظر امامین انقلاب می توان اینگونه تعریف نمود: «حرکتی است که انسان ها به واسطه مسئولیتی که در خود احساس می کنند، برای دفاع از حقیقت، با اتکاء به قدرت الهی و با مقابله با طواغیت و شیاطین بیرونی و درونی انجام می دهند، که خود موجب بیداری از غفلت و پیمودن اولین منزل سلوک الی الله می گردد».
    کلید واژگان: تربیت, مبارزه, امام خمینی, قیام لله, آیت الله خامنه ای
    Amir Ehtesham, Zahra Ehtesham *
    The present study aims to analyze the educational thought of the leaders of the revolution, focusing on "Qiyam Lillah" (Uprising for the Sake of God). This is a qualitative study utilizing content analysis as its method. Eight main categories surrounding "Qiyam Lillah" were identified, along with their associated concepts. These categories include the concept and essence of "Qiyam Lillah" (feeling responsible, defending the truth, etc.), the importance of "Qiyam Lillah" (the only divine exhortation, the main factor, and the spirit of the Islamic Revolution’s miracle, etc.), types of "Qiyam Lillah" (individual uprising and collective uprising), goals of "Qiyam Lillah" (removing danger from the religion of God, establishing justice, annihilating disbelief, etc.), outcomes and achievements of "Qiyam Lillah" (certain victory, fearlessness, diminishing the significance of shortages, etc.), requirements of "Qiyam Lillah" (self-monitoring and self-purification, hopefulness, and perseverance, etc.), signs of "Qiyam Lillah" (readiness to sacrifice, instilling fear in the enemy’s heart, etc.), and examples of "Qiyam Lillah" (the 19th of Dey Uprising, the Islamic Revolution, etc.). Ultimately, by summarizing the obtained concepts, a conceptual definition of "Qiyam Lillah" was provided, and its application in educational goal-setting and assessment was examined. Based on the research findings, the essence and concept of "Qiyam Lillah" from the perspective of the leaders of the revolution can be defined as follows: "It is an action undertaken by individuals who, due to a sense of responsibility, rise to defend the truth, relying on divine power and confronting external and internal tyrants and demons. This act itself leads to awakening from negligence and embarking on the first step of the journey toward God."
    Keywords: Education, Struggle, Imam Khomeini, Qiyam Lillah, Ayatollah Khamenei
  • یحیی نورالدینی اقدم، سیدغلامرضا غیبی، معصومه باغبان کریمی *

    شعر، بستر مناسبی برای آموزه های دینی، علمی، فلسفی و تربیتی است. در این میان، مقوله تربیت آن هم از نوع تربیت اخلاقی چنان مهم است که هدف بعثت انبیاء الهی دانسته شده است. تربیت عبارت است از پرورش دادن؛ یعنی استعدادهای درونی ای را که بالقوه در یک شیء موجود است، به فعلیت درآوردن و ایجاد تعادل و هماهنگی میان آنها، تا از این راه، متربی به حد اعلای کمال خود برسد. از نظر اسلام، تربیت باید تربیت دینی - اخلاقی باشد.بدیهی است که تربیت بطور عام و تربیت اخلاقی بطور خاص به عنوان یک فرایند، اصولی داشته باشد. اصل، عبارت است از قاعده ای کلی که به صورت قضایای املایی یا انشایی و بر اساس مبانی تربیتی به عنوان راهنمای عمل مربی، در جهت نیل به اهداف تربیتی شکل گرفته و در عین کلیت، خاصیت کاربردی نیز دارد و بر همین اساس، عمل تربیت را کنترل می کنند. این که اصول تربیت اخلاقی چند مورد است هرگز اتفاق نظری وجود نداشته است؛ ولی می توان گفت که مهم ترین اصول تربیت اخلاقی عبارتند از اصل تربیت خویشتن، اصل سازگاری وسیله با هدف، اصل تساوی، اصل اغییر ظاهر، اصل تدریج، اصل رعاایت تفاوت های فردی، اصل انگیزش و اصل کنترل. پژوهش پیش روکه با روش توصیفی- تحلیلی در بستر مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته در صدد پاسخگویی به این پرسش است که اصول تربیت اخلاقی و بطور مشخص اصل تربیت خویشتن در اشعار ناصر خسرو چیست.

    کلید واژگان: شعر فارسی, تربیت, اخلاق, اصول اخلاقی, شعر ناصر خسرو
  • فاطمه زارعان*

    وزارت آموزش و پرورش مهمترین نهاد تعلیم و تربیت رسمی عمومی، متولی فرآیند تعلیم و تربیت درهمه ساحت های تعلیم و تربیت، است.تربیت اجتماعی به عنوان یکی از ارکان و ابعاد اساسی تربیت است که از سویی رشدشخصیت فردی را همراه دارد و از سویی دیگر میراث فرهنگی را به نسل بعد منتقل میکند. هدف از پژوهش حاضر بررسی محتوای کتاب های مطالعات اجتماعی دوره اول متوسطه از نظر اهداف تربیت اجتماعی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران است جامعه آماری، کلیه کتابهای مقطع متوسطه دوره اول است و کتاب مطالعات اجتماعی پایه هفتم و هشتم و نهم نمونه انتخاب شده است.ابزار پژوهش چک لیست آماده با روایی صوری وپایایی.80/. تعیین شده. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از سنجش فراوانی استفاده شد نتایج پژوهش نشان داد در متن این کتابها از بین اهداف تربیت اجتماعی نظام آموزش وپرورش اهداف پرورش روحیه برادری تعاون اسلامی و همبستگی فرهنگی ملی در رتبه ی اول قرار دارد اهداف روحیه امر به معروف ونهی از منکر وتقویت روحیه تولی تبری اصلا توجهی نشده.درکتاب مطالعات اجتماعی پایه هفتم هدف روحیه مسئولیت پذیری ومشارکت در فعالیتهای دینی واجتماعی با فراوانی 29 %، کتاب مطالعات هشتم هدف پرورش روحیه برادری تعاون اسلامی همبتگی ملی فرهنگی با 40.96% در رتبه ی اول درکتاب مطالعات اجتماعی نهم هدف روحیه احترام به قانون والتزام به آن با فراوانی20.37% در رتبه ی اول قرار داردباوجه به نقش کمرنگ اهداف تقویت روحیه تولی وتبری وروحیه امر به معروف ونهی از منکر، طراحی فعالیتهایی متناسب با این دو هدف پیشنهاد میگردد.

    کلید واژگان: تحلیل, محتوا, تربیت, اجتماعی, مطالعات, متوسطه
    Fatemeh Zareanadarmanabadi *

    The MinistryofEducation is the most important public officialeducation institution, in chargeof the education process in allfields ofeducation.Social education isone ofthe basicpillarsanddimensionsofeducation,whichontheonehandbringsthedevelopmentofindividualpersonality and on theother hand transfers the cultural heritage to thenext generationThe purpose ofthe present research is to examine the content of social studies books in the first yearof high school in terms ofthe goals of social education in the education system of the Islamic Republic of Iran MethodsThe statistical community is all the books ofthe secondarylevel of the first period, and the social studiesbook of the seventh, eighth and ninth grade has been selectedThe checklist research tool is ready with formal validity and reliability. 80/. specified.Frequency measurement was also used for dataThe results oftheresearch showed that in the text ofthese books, among the goals of social education of theeducation system,the goals offostering the spirit ofbrotherhood, Islamic cooperation and national cultural solidarity are in the first place the goalsof the spirit ofenjoining good and forbidding evil andstrengthening thespirit ofTuliTabari are not considered at all inthe book7th grade socialstudies aimed atthe spirit of responsibility andparticipation in religious and socialactivities with afrequency of 29%, the 8th grade book aimed at fostering the spirit of brotherhood,Islamic cooperation, nationalcultural harmonywith 40.96% in the first place,

    Keywords: Content, Analysis, Social, Education, Studies, Middle
  • سید یاسر حکیمی*، احمد سلحشوری، ایراندخت فیاض

    هدف از تحقیق، کشف پیوند معنایی تربیت با حیات در آیه 24 سوره انفال است که در آن تصریح شده که اجابت دعوت خدا و رسول او سبب زنده شدن انسان ها است. از آن جا که سول خدا نیز در این آیه موضوعیت دارد؛ موضوع ولایت نیز به پل ارتباطی بین تربیت و حیات انسانی تبدیل می شود که جای تحقیقات دقیق تری دارد. تحقیق حاضر با رویکرد کیفی و روش استنباطی انجام شده است.بخش اول آیه مورد نظر، میدان تحقیق و جامعه نمونه تحقیق را تشکیل می دهد. آیه مذکور این است که :ایها الذین آمنوا استجیبوا لله وللرسول إذا دعاکم لما یحییکم"(انفال : 24) ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که خدا و رسول شما را خواندند استجابت کنید تا بدین وسیله به حیات دست یابید. همان طور که در آیه مشاهده می شود مفردات بنیادین آیه فوق این موارد است که در این تحقیق تلاش می شود رابطه آن ها با تعلیم و تربیت روشن شود : ایمان، استجابت، خدا و رسول، هنگامه دعوت، حیات بخشی. اولا بخش اول آیه، به لحاظ اجزاء چه ارتباطی به تعلیم و تربیت دارد؟ دوم این که این معانی با سایه های معنایی خود و سایر آیات و روایات مرتبط چه شبکه ای از معانی را تشکیل می دهند؟ سوم این شبکه معنایی چه مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی، دین شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی ای را برای تعلیم و تربیت فراهم می کند؟ چهارم این مبانی تربیتی چه اهداف، اصول، روش هایی را برای تعلیم و تربیت اقتضا می کنند؟ دریافته های تحقیق پس از تفاصیل مبنایی مشخص می شود از جمله علائم حیاتی انسانی بر اساس مبانی تربیتی حیات طیبه، هماهنگی او با اولیاء الله در اعتقادات، تحیت و سلام در روابط اجتماعی و همچنین حیاء و عفاف در حوزه اخلاقی است.

    کلید واژگان: تربیت, حیات, ولایت, تعلیم و تربیت اسلامی
    Seyedyaser Hakimi *, Ahmad Salahshoori, Irandokht Fayyaz

    The purpose of the research is to discover the semantic connection between education and life in verse 24 of Surah Anfal, in which it is stated that answering the call of God and His Messenger is the cause of human life. Since the soul of God is also relevant in this verse; The issue of the province also becomes a bridge between education and human life, which deserves more detailed research. The current research was conducted with a qualitative approach and inferential method. The first part of the verse in question constitutes the research field and the research sample community. The mentioned verse is: O you who have believed, respond when God and the Messenger call you, so that you may attain life by this means. The verse can be seen. The basic words of the above verse are these things, which in this research try to clarify their relationship with education and training: faith, response, God and the Messenger, calling, giving life. First, the first part of the verse, in terms of components. What does it have to do with education? Second, what network of meanings do these meanings with their semantic shadows and other related verses and traditions form? Third, what are the foundations of ontology, epistemology, religion, human being in this semantic network It provides a science and values for education and training? Fourthly, what goals, principles, and methods do these educational bases require for education and training? The basis of the educational foundations of Hayat Tayyaba is his harmony with the saints of God in beliefs, salutations and greetings in social relations, as well as modesty and chastity in the moral sphere.

    Keywords: Education, Life, Province, Islamic Education
  • مهدی سعیدی*

    پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی باهدف واکاوی نقادانه ی فهم نومعلمان دوره ابتدایی از مفهوم تربیت است که با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری انجام گرفته است. روش نمونه گیری در این پژوهش، روش نمونه گیری هدفمند با معیار اشباع نظری است. بدین منظور، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15نفر از نومعلمان که در سال تحصیلی 1402-1401 در مدارس ابتدایی شهرستان فلارد از توابع استان چهارمحال وبختیاری در حال تدریس بودند، به دست آمد. پرسش های مصاحبه برپایه ی چارچوب نظری پژوهش در دو مرحله طراحی و ویرایش شدند. هم چنین داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها بیانگر آن است که شش انگاره ی تربیت مومن پرور، تربیت آداب دان، تربیت شهروندمدار، تربیت آگاهانه، تربیت نوگرا و تربیت سرسپرده به عنوان مقوله های فرعی و سرانجام مقوله ی اصلی آشفتگی در نظر پریشانی در عمل، نماینده ی فهم نومعلمان از مفهوم تربیت است. برپایه ی رهیافت های پژوهش، فقدان ادراک معنای تربیت واقعی ممکن است سبب شود که در فعالیت های تربیتی آن چه در واقع وسیله ای بیش نیست هدف انگاشته شود و جریان رشد در نیمه ی راه متوقف گردد. سخن دیگر این پژوهش و البته جان کلام آن، پرهیز از ساده اندیشی و سهل نگری پیرامون مفهوم و عمل تربیت است. برای روگردانی از این آفت، موضوع تربیت معلم، قبل از شروع معلمی و بعد از آن، نیازمند دقت نظری ژرف اندیشانه و همه جانبه است.

    کلید واژگان: تربیت, نو معلمان, تربیت معلم, دوره ابتدایی, پدیدارشناسی
    Mahdi Saeedi*
    Introduction

    The basis of any transformation in society is defined in relation to the degree of transformation of the educational system. In this context, the teaching quality of the teacher, as the fundamental axis of development and progress, is considered the basis of transformation in education. For this purpose, the training of effective and efficient teachers is the starting point and one of the essentials of fundamental transformation.The problems of today's world demand authentic education from the teacher, but what we call "human education" does not always have the same meaning or occur at the same level. Perhaps the treatment of humans is similar to that of trained and domesticated animals, in that they are burdened without reaching the level of understanding and thinking, as if they are used as tools to achieve specific goals. With all this, we can truly talk about the education of man to reveal his human essence. From this perspective, true education is about drawing a person towards high human values so that he understands, accepts, loves, and uses those values. Thus, the transformation of a human being into a human depends on education, which means turning to true values.Therefore, this study seeks to understand what education is in the perceptual space of new teachers. Through this analysis, we hope to provide suggestions for policymakers and curriculum planners. Additionally, the results of this study can expand the attitudinal and intellectual dimensions of teachers as the most important level in the realization of reforms. Research Question: What is the understanding of new elementary school teachers about the concept of education?

    Method

    This is a qualitative research study with a phenomenological design, conducted to critically analyze the understanding of new elementary school teachers about the concept of education. The research population in this study consisted of 15 individuals (7 women and 8 men) who were new teachers. The tool for collecting information in the present study was a semi-structured interview. The analysis of data was conducted using the Colaizzi method. Additionally, to achieve validity, four methods—credibility, dependability, confirmability, and transferability—were employed.

    Results

    Based on the Colaizzi coding method, after compiling all the interviews, the findings were first categorized into codes. Then, by re-refining the findings, subcategories were obtained. To reduce the amount of data and provide a background for the meaningful concepts of the participants, subcategories were developed through constant comparative analysis. In the last step, the main category of participants' perceptions was calculated to identify the main dimensions of their understanding. The findings showed six ideas: religious education, ethical education, citizen-oriented education, conscious education, modern education, and discipleship education as subcategories. Finally, the main category of “Confusion in Theory - Anarchy in Practice” represents the understanding of new teachers regarding the concept of education. Discussion and Conclusions Various views, sometimes inconsistent with the real flow and original meaning of education, can be seen in the minds of new teachers; each of these views can lead to various speech and actions in the classroom. The fact is that we cannot expect correct methods of education from disturbed minds. If we accept that, in determining the teacher's educational policy, a kind of personal philosophy of education is formed in the teacher's existence, which may guide and determine the path of education, then we must consider the implications of incorrect ideas. If incorrect ideas exist in their minds, we can imagine the dangers that threaten the young generation of a country in the practical field of the classroom. Based on the findings of the present study, a lack of understanding of the meaning of real education may cause what is actually a means to be considered a goal in educational activities, halting growth along the way. Another idea of this study1 is to avoid simplistic thinking about the concept and practice of education. To prevent this damage, the subject of teacher training, both before and after starting teaching, requires a thorough and comprehensive approach

    Keywords: Education, New Teachers, Teacher Training, Elementary School, Phenomenology
  • سعید سعیدی، نگین جباری*، کامبیز اسماعیل نیا

    برای تربیت نیروهای اخلاقی، باید یک نظام آموزش و تربیت مبتنی بر اخلاق را شکل داد هدف این پژوهش، ارائه مدل کاربردی اخلاق محور در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی می-باشد. روش پژوهش حاضر مطالعه موردی کیفی است و روش گرداوری اطلاعات از طریق مصاحبه و پرسشنامه و روش تحلیل نیز تحلیل مضمون با رویکرد زمینه ای است. جامعه آماری دربخش کیفی (مصاحبه) شامل 13 نفراز مدیران سازمانی و مدارس متوسطه اول استان گلستان به صورت مطالعه موردی و در بخش کمی (پرسشنامه) تعداد 382 دانش آموز مقطع متوسطه اول به روش تصادفی طبقه ای بودند. تحلیل داده ها دربخش کیفی باکدگذاری بازو محوری با MaxQDA و دربخش کمی از طریق رگرسیون و تحلیل مسیر در SPSS و Smart PLS انجام شد. نتایج نشان داد که در ارتباط با مضامین مدل کاربردی اخلاق محور مجموعا تعداد 397 مضمون در قابل 7 حوزه شامل حوزه شناختی، حوزه عاطفی، حوزه مهارتی و مدیریتی، حوزه برنامه ریزی و دانش، حوزه تفکر و توانایی، حوزه فردی و شخصیتی و حوزه نگرش و اعتقادات دینی را نام برد و در قسمت کمی (پرسشنامه) باتوجه به مولفه های از پیش تعیین شده طبق نظریات علمی مشخص شده تنها 8 مولفه شامل احترام به دیگران، برتری جویی و رقابت طلبیف رعایت احترام نسبت به ارزشها و هنجارهای اجتماعی، سازگاری اجتماعی، سازگاری فردی، شجاعت اخلاقی، صادق بودن و عدالت و انصاف مورد تایید قرار گرفتند. در یک الگوی کلی می توان بیان نمود که باورها و عقاید و اعمال مذهبی افراد و همچنین خانواده ی آن ها نقش موثری در بهزیستی اخلاق کاربردی شان ایفا می کند.

    کلید واژگان: اخلاق, تربیت, مدل اخلاق محور, تربیت رسمی و عمومی, دوره متوسطه
    Saied Saiedi, Negin Jabari*, Kambiz Ismail Nia
    Introduction

    Ethics is one of the basic competencies in the "Table of Detailed Objectives,". It is one of the core competencies of the principles governing the curricula of the education system, with special emphasis placed on educating students with these two characteristics. The importance of training ethics-oriented forces should be sought in different fields in the educational environment, including improving relationships among students, improving the quality of education, and increasing positive behaviors in the educational environment. These are issues that can be implemented through the application of a system of moral education in a practical way in the school environment. It seems that the most important feature of the field of moral education in the public formal education system is the characteristic of avoiding planning. Therefore, to fill this research gap and reduce this negative characteristic in the curriculum of moral education, the present study can play an important role in the development and promotion of the curriculum of moral education, especially in the secondary education system of Golestan province.

    Objectives

    The goal of the present study is to present an applied model of ethics in the formal and public education system.

    Method

    In the current study, a qualitative approach was used employing the grounded theory method to present and validate the applied model of ethics in the formal and general education system in Golestan province. The in-depth text interview method was used to collect data. Interviews were conducted with teachers and managers of education and schools in Golestan province, the output of which was to collect qualitative data to analyze information and identify and validate the applied model of ethics in the educational system. Based on this, a semi-structured interview was conducted with 13 managers. The research population in the quantitative part included the students of the first secondary school in Golestan province, and based on the Cochran formula, the sample size was estimated to be 383 people. Qualitative data analysis of the study was done through thematic analysis in MAXQDA software. In this plan, the steps of qualitative data analysis have been done through open identification and axial identification. Considering that in this study, the main dimensions and related components were identified, in the open identification stage, the concepts were identified and expanded according to their characteristics. In the quantitative part, according to the research questions, descriptive and inferential statistics methods were used. In the inferential method, Kolmogorov-Smirnov tests, SPSSv software, confirmatory factor analysis, and average variance from Smart- PLS were used. In the partial least squares technique, F2 effect size index, R2 determination coefficient, Q2 index, and GOF statistic were usually used.

    Findings

    The results of this study showed that in relation to the themes of the applied ethics-oriented model, there are a total of 397 themes in 7 domains, including the cognitive domain, the emotional domain, the skill and management domain, the planning and knowledge domain, the thinking and ability domain, the individual and personality domain, and the domain of attitude and religious beliefs. In the quantitative part (questionnaire), according to the predetermined components based on scientific theories, only eight components were confirmed: respect for others, striving for excellence and competition, seeking respect for social values and norms, social compatibility, personal compatibility, moral courage, honesty, and justice. In connection with Golestan province's actions, various things such as planning, setting goals, achieving ethics, education methods, enjoining what is good and forbidding what is bad, creating motivation, interactions, and responsibility have been introduced to apply ethical issues and components. Each of these includes the concepts that are described separately in the column related to the concepts. Also, the results showed that the independent components examined in the questionnaire have a significant relationship with the variable of the applied ethics model (dependent). This means that by improving the above components in the organization, the implementation rate of the applied ethics model will increase and improve.

    Results

    The self-acceptance component was the strongest predictor of social components and beliefs and ethics; therefore, those who are more social, have stronger religious beliefs, and are more moral, have more acceptance towards their personality and have higher practical ethics. Also, the component of mastery of applied ethics is the strongest predictor of devotional, family, thinking, science, and financial components. In other words, paying attention to religious and financial actions based on lifestyle and having a supportive family, and paying attention to the issue of thinking and science and valuing it by teachers, increases their mastery over their surroundings and ultimately leads to more practical ethics in them. Religious beliefs as the axis of lifestyle have a positive role in practical ethics. In a general pattern, it can be stated that religious beliefs and practices of individuals as well as their families play an important and effective role in the well-being of their practical ethics, especially for peo

    Introduction

    Ethics is one of the basic competencies in the "Table of Detailed Objectives,". It is one of the core competencies of the principles governing the curricula of the education system, with special emphasis placed on educating students with these two characteristics. The importance of training ethics-oriented forces should be sought in different fields in the educational environment, including improving relationships among students, improving the quality of education, and increasing positive behaviors in the educational environment. These are issues that can be implemented through the application of a system of moral education in a practical way in the school environment. It seems that the most important feature of the field of moral education in the public formal education system is the characteristic of avoiding planning. Therefore, to fill this research gap and reduce this negative characteristic in the curriculum of moral education, the present study can play an important role in the development and promotion of the curriculum of moral education, especially in the secondary education system of Golestan province.

    Objectives

    The goal of the present study is to present an applied model of ethics in the formal and public education system.

    Method

    In the current study, a qualitative approach was used employing the grounded theory method to present and validate the applied model of ethics in the formal and general education system in Golestan province. The in-depth text interview method was used to collect data. Interviews were conducted with teachers and managers of education and schools in Golestan province, the output of which was to collect qualitative data to analyze information and identify and validate the applied model of ethics in the educational system. Based on this, a semi-structured interview was conducted with 13 managers. The research population in the quantitative part included the students of the first secondary school in Golestan province, and based on the Cochran formula, the sample size was estimated to be 383 people. Qualitative data analysis of the study was done through thematic analysis in MAXQDA software. In this plan, the steps of qualitative data analysis have been done through open identification and axial identification. Considering that in this study, the main dimensions and related components were identified, in the open identification stage, the concepts were identified and expanded according to their characteristics. In the quantitative part, according to the research questions, descriptive and inferential statistics methods were used. In the inferential method, Kolmogorov-Smirnov tests, SPSSv software, confirmatory factor analysis, and average variance from Smart- PLS were used. In the partial least squares technique, F2 effect size index, R2 determination coefficient, Q2 index, and GOF statistic were usually used.

    Findings

    The results of this study showed that in relation to the themes of the applied ethics-oriented model, there are a total of 397 themes in 7 domains, including the cognitive domain, the emotional domain, the skill and management domain, the planning and knowledge domain, the thinking and ability domain, the individual and personality domain, and the domain of attitude and religious beliefs. In the quantitative part (questionnaire), according to the predetermined components based on scientific theories, only eight components were confirmed: respect for others, striving for excellence and competition, seeking respect for social values and norms, social compatibility, personal compatibility, moral courage, honesty, and justice. In connection with Golestan province's actions, various things such as planning, setting goals, achieving ethics, education methods, enjoining what is good and forbidding what is bad, creating motivation, interactions, and responsibility have been introduced to apply ethical issues and components. Each of these includes the concepts that are described separately in the column related to the concepts. Also, the results showed that the independent components examined in the questionnaire have a significant relationship with the variable of the applied ethics model (dependent). This means that by improving the above components in the organization, the implementation rate of the applied ethics model will increase and improve.

    Results

    The self-acceptance component was the strongest predictor of social components and beliefs and ethics; therefore, those who are more social, have stronger religious beliefs, and are more moral, have more acceptance towards their personality and have higher practical ethics. Also, the component of mastery of applied ethics is the strongest predictor of devotional, family, thinking, science, and financial components. In other words, paying attention to religious and financial actions based on lifestyle and having a supportive family, and paying attention to the issue of thinking and science and valuing it by teachers, increases their mastery over their surroundings and ultimately leads to more practical ethics in them. Religious beliefs as the axis of lifestyle have a positive role in practical ethics. In a general pattern, it can be stated that religious beliefs and practices of individuals as well as their families play an important and effective role in the well-being of their practical ethics, especially for people who have a sensitive, boring, and stressful job, and this issue can have a significant effect on reducing their practical ethicsple who have a sensitive, boring, and stressful job, and this issue can have a significant effect on reducing their practical ethics

    Keywords: Ethics, Education, Ethics-Based Model, Formal, Generaleducation, Secondary School, Golestan Province
  • فاطمه وجدانی*
    پیشینه و اهداف

    تغییرات پارادیمی و گذار از دوران سنت به مدرنیته منجر به تغییرات سریع و قابل توجه در باورها، نگرش ها، ارزش ها، رفتارها و سبک زندگی جوانان ازجمله در شیوه دین ورزی آن ها شده است. بی توجهی به این تغییرات جدید و اصرار بر شیوه های سنتی تربیت دینی، می تواند منجر به ناکارآمدی تربیت دینی و حتی نتیجه معکوس شود. هدف این تحقیق، شناخت دقیق تر ویژگی ها و تغییرات در شیوه دین ورزی نسل جدید و سپس بررسی استلزامات تربیت دینی موثر با توجه به آن ویژگی هاست.

    روش ها

    روش تحقیق، سنتزپژوهی و سپس پیشنهاد دلالت هایی برای برنامه تربیت دینی موثر برای نسل جدید است.

    یافته ها

    طبق یافته ها، نه ویژگی دین ورزی نسل جوان شامل: پررنگ شدن ابعاد ذهنی و عاطفی دین ورزی و کمرنگ شدن ابعاد عملی و مناسکی، دین ورزی خودمرجع، غیر الزام آور، کلاژگونه، تنوع گرا، لذت گرایانه، غیررسمی، کثرت گرا و گرایش به معنویت های نوظهور است.

    نتیجه گیری

    با توجه به این ویژگی ها، ملاحظاتی به صورت زیر مطرح شد: اتخاذ رویکرد تربیت دینی به صورت فرابرنامه درسی، ترکیبی (ضمنی - مستقیم)، لذت بخش، داوطلبانه و متکی بر ارزش های مشترک، اصلاح محتوا (خودشناسی، ایجاد احساس نیاز به دین، آسیب شناسی معنویت های کاذب، تعمیق خداشناسی، توسعه و تعمیق مبانی دینی، جریان شناسی و نقد مبانی مدرنیسم و پست مدرنیسم)، محتوا (نظرخواهی در مورد سرفصل)، منابع آموزشی (تنوع بخشی و امکان انتخاب، استفاده از منابع علمی دست اول، روزآمد و در سطح جهانی)، شیوه تدریس (مشورت با متربیان راجع به شیوه تدریس، الگودهی، روش استدلالی، مسئله محوری و ارائه بحث های چالشی، بحث و گفتگوی آزاداندیشانه، تدریس مشارکتی، روش تطبیقی و انتقادی منصفانه و علمی، استفاده از فعالیت های اجتماعی داوطلبانه، مفید و نوع دوستانه، مشارکت داوطلبانه در مناسک معنوی جمعی و لذت بخش با حاشیه های سرگرم کننده، استفاده از ظرفیت هنر)، شیوه ارتباطی (احترام و توجه مثبت، تعمیق ارتباط عاطفی - تربیتی)، شیوه ارزشیابی (توافق با متربیان راجع به شیوه های ارزشیابی، افزایش سهم فعالیت های داوطلبانه، ارزشیابی مستمر، ارزیابی همتایان و خودارزیابی).

    کلید واژگان: تربیت, دینی, گام دوم, دین ورزی, مدرنیته
    Fatemeh Vojdani *
    Background and Objectives

    Paradigm changes and the transition from the era of tradition to modernity have led to rapid and significant changes in the beliefs, attitudes, values, behaviors and religious practices of young people. Ignoring these changes and insisting on the traditional methods of religious education not only leads to the inefficiency of religious education, but may also lead to the opposite result. The purpose of this research is to know the characteristics and changes in the religious practice of the new generation and then examine the requirements of effective religious education of according to those characteristics.

    Methods

    The research method is synthesis research and then suggesting implications for an effective religious education for the new generation.

    Findings

    According to the findings, the young generation's "dineurism" is characterized by nine key traits: an emphasis on the mental and emotional dimensions of religion, with a reduced focus on practical and ritual aspects; a self-referenced approach; non-binding beliefs; a collage-like mixture of ideas; a diversitarian attitude; hedonism; informality in religious practices; a pluralistic outlook; and a tendency towards emerging spiritualities

    Conclusion

    Based on the findings, 9 characteristics were found about the religiosity of the young generation: the strengthening of the internal, mental and emotional dimensions of religiosity and the dimming of the practical and ritual aspects, self-referential religiosity based on individual wisdom, non-binding religiosity, dissonance, eclecticism and collage-like religiosity, diversity-oriented, hedonistic religiosity, reduction of tendency towards formal aspects of religiosity, pluralistic religiosity, and tendency towards emerging spirituality. Then, according to these characteristics, considerations were raised in the axes: content, educational resources, teaching method, communication method, evaluation method.

    Keywords: Religious, Education, Second, Step, Modernity
  • مهسا آقاجان، سمانه امامی کوپائی*
    تاثیرپذیری کودک از محیط کالبدی پیرامون خود، موید جایگاه و نقش معماری در تربیت کودک است. این در حالی است که پژوهش های اندکی درباره نقش و قابلیت محیط های فیزیکی در شکل دهی به رفتارها و کنش های کودک صورت گرفته است. پژوهش حاضر بنای آن را دارد تا مبتنی بر پژوهش های صورت گرفته درباره آموزه های تربیتی متون دینی مسلمانان، تبیینی از مولفه های کالبدی و راهکارهای موثر معماری بر تربیت و پرورش کودکان ارائه دهد. پژوهش ازمنظر نوع داده ها کیفی است و داده ها به 2 روش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده اند. دراین راستا در گام نخست مولفه های تربیتی کودک که محیط کالبدی قابلیت پاسخگویی به آن ها را دارد ازطریق تحلیل محتوای کیفی مطالعات صورت گرفته، استخراج شدند. بررسی صورت گرفته نشان داد که محبت و مهرورزی، تکریم کودک و دادن عزت نفس به او، بازی با کودک و تنوع فعالیت ها، آزادی کودکان، تعامل و نشاط اجتماعی، نظم و انضباط فکری، تفکر عقلانی و پرسشگری، الگوگیری و آشنایی با احکام دین از شاخص های تربیتی متون دینی است. در گام دوم درجهت تکمیل و لحاظ کارآمدی مولفه های استخراجی، مصاحبه نیم ساختاریافته با مربیان 5 پیش دبستانی در اصفهان انجام شد. مربیان به صورت هدفمند انتخاب شدند و مصاحبه ها تا اشباع نظری ادامه یافت. درنهایت درراستای انطباق نتایج با نظر کودکان از آن ها خواسته شد تا فضای آموزشی مطلوب خود را نقاشی کنند. یافته های پژوهش ضمن تایید نقش مهم محیط کالبدی در پاسخگویی به این مولفه های تربیتی، نهایتا نشان داد که توجه به مولفه های محیطی همچون آرامش و امنیت روانی، تنوع و جذابیت فضایی، ارتباط با طبیعت، انعطاف پذیری، تعاملات گروهی و گاه بازی در فضای معماری می تواند قابلیت محیط را درجهت تربیت کودک ارتقاء دهد.
    کلید واژگان: تربیت, کودک, فضای معماری, رویکرد اسلامی, پیش دبستان
    Mahsa Aghajan, Samaneh Emami Koupaei *
    The effect of the surrounding physical environment on the child, confirms the place and role of architecture in child education. This is despite the fact that little research has been done on the role and capabilities of physical environments in shaping children's behaviors and actions. The present research is based on the studies conducted on educational teachings of Muslim religious texts, to provide an explanation of physical components and effective solutions of architecture on children's education. The type of research data is qualitative, and the data has been collected in both library and field methods. In this regard, in the first step, the child's educational components, which the physical environment can respond to, were extracted through the qualitative content analysis of the studies. The investigation showed that love and affection, respect for children and self-esteem, play and variety of activities, children's freedom, interaction and social vitality, intellectual discipline, rational thinking and questioning, role modeling and knowing of religious rules are among the educational indicators of religious texts. In the second step, semi-structured interviews were conducted with the teachers of five kindergartens in Isfahan, in order to complete and consider the efficiency of the extracted components. Teachers were selected purposefully and the interviews continued until theoretical persuasion. Finally, in order to match the results with the children's opinion, they were asked to paint their ideal kindergarten. The findings of the research confirmed the importance of the role of the physical environment in responding to these educational components. In addition, it showed that paying attention to environmental components such as comfort and psychological security, spatial diversity and attractiveness, connection with nature, flexibility, group interactions and play, in the architectural space, can improve the educational ability of the environment for the child.
    Keywords: Education, Child, Architectural Space, Islamic Approach, Preschool
  • علی صحبت لو*، عین الله عابدی
    پیشینه و اهداف

    فلسفه تربیت معلم به چیستی، چرایی و چگونگی تربیت معلم نظر دارد و با سوال هایی بنیادین، روبه رو است. هدف اصلی این پژوهش، واکاوی مبانی فلسفی تربیت معلم در تراز جمهوری اسلامی ایران در منظومه فکری امامین انقلاب است. فلسفه تربیت معلم در ایران به اندازه ارزش و حساسیتی که دارد موردتوجه قرار نگرفته است. فقدان فلسفه‏ روشن در باب تربیت معلم، یک خلا محسوب می‏شود؛ لذا محور این پژوهش، فلسفه تربیت معلم است.

    روش ها

    در این راستا، برای پاسخ گویی به سوالات تحقیق از روش تحلیلی - استنباطی استفاده شده است.

    یافته ها

    نتیجه یافته ها نشان داد که در منظومه فکری امامین انقلاب تربیت معلم از جایگاه والایی برخوردار است. امام خمینی (ره) با دیدی همه جانبه و در ارتباط با کل هستی و جایگاه درخور انسان در این هستی که همان «خلیفه اللهی» است به موضوع تربیت می نگرد. ایشان به این نکته اشراف داشته اند که راه تربیت انسان در نیل به کمال راستین، از راه هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی آن هم از منظر قرآن و اسلام می گذرد. در منظومه فکری امام خمینی (ره) فلسفه حاکم در تربیت معلم، تربیت معلمی که در مسیر قرب الهی است و در این مسیر از لحاظ اعتقادی و عبادی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی، علمی، عقلی و فناوری و زیباشناختی و هنری تربیت یافته است. در منظومه فکری مقام معظم رهبری (مدظله العالی) هم مبانی تربیت دربرگیرنده مبانی هستی شناسی با محوریت نگاه توحیدی، مبانی انسان شناسی با محوریت الهی بودن انسان و مبانی معرفت شناسی بر حضور الهی و ربوبیت الهی در نگاه حقایق هستی مبتنی است.

    نتیجه گیری

    در گفتمان رهبر معظم انقلاب شکل گیری دولت اسلامی جوان و حزب الهی نیازمند تربیت افراد در تراز انقلاب اسلامی بوده که در این زمینه تربیت معلم نقش اساسی و محوری دارد.

    کلید واژگان: مبانی, تربیت معلم, امام خمینی, مقام معظم رهبری, تربیت
    Ainullah Abedi
    Background and Objectives

    The primary aim of this research is to examine the philosophical foundations of teacher training within the context of the Islamic Republic of Iran, grounded in the intellectual framework established by the Imams of the Revolution.

    Methods

    In this regard, analytical-inferential method has been used to answer the research questions.

    Findings

    The findings reveal that, within the intellectual framework of the Imams of the Revolution, teacher training holds a significant status. Imam Khomeini (RA) approaches education comprehensively, considering it in relation to the entirety of existence and humanity's rightful position within it as the "Divine Caliph." He emphasized that the path to human development and achieving true perfection is through understanding ontology, epistemology, and anthropology from the perspective of the Quran and Islam. In Imam Khomeini's intellectual system, the prevailing philosophy of teacher training aims to develop educators who seek closeness to God, enriched along this path in areas such as belief and worship, moral character, social and political awareness, as well as scientific, intellectual, technological, aesthetic, and artistic growth.

    Conclusion

    In the intellectual framework of the Supreme Leader, the foundations of education are rooted in the principles of ontology, centered on monotheism.

    Keywords: Fundamentals, Teacher Training, Imam Khomeini, Supreme Leader Position, Training
  • خسرو باقری، نرگس سادات سجادیه، سعید آزادمنش، زهرا باطنی*
    هدف

    باوجوداینکه سکوت در تربیت اسلامی از منزلت ویژه ای برخوردار است، در نظام های تربیتی توجهی درخور به نقش تربیتی آن نمی شود. هدف این نوشتار معرفی سکوت به عنوان عملی انسانی و توجه به نقش آن در تعامل تربیتی است.

    روش

    برای دستیابی به این هدف نخست از روش تحلیل مفهومی برای تعیین چارچوب مفهومی عمل سکوت و در گام بعدی از روش استنتاجی برای دستیابی به دلالت های تربیتی در تعامل معلم و شاگرد استفاده شده است.

    یافته ها

    تبیین ماهیت عمل سکوت، بر اساس دیدگاه عاملیت انسان است. این دیدگاه برخاسته از نگاه انسان شناختی رویکرد اسلامی عمل است. براین اساس سکوت می تواند با دارابودن مبانی شناختی، گرایشی و ارادی در مقام عمل آدمی به شمار آمده و باتوجه به مبانی خویش، دارای انواع مختلفی باشد از جمله: سکوت معطوف به ندانستن، ناشی از تحمیل، محافظ، به نشانه احترام، به نشانه اعتراض و سکوت ناظر به تفکر. همچنین باتوجه به مفهوم عمل سکوت می توان دلالت هایی تربیتی را برشمرد که عبارت اند از: لزوم به رسمیت شناسی عمل سکوت دانش آموز و لزوم مواجهه متناسب معلم با نوع سکوت دانش آموز با رعایت اصول تربیتی متناظر چون جهت دهی به سکوت معطوف به ندانستن، بسترسازی برای سکوت تفکر، امن سازی محیط برای سکوت محافظ، شکستن سکوت اعتراض و دعوت به گفتگو، اجتناب از سکوت تحمیلی، تقویت سکوت ناظر بر احترام.

    کلید واژگان: عمل, رویکرد اسلامی عمل, سکوت, گفتار, تعامل, تربیت
    Khosrow Bagheri, Narges Sadat Sajjadieh, Saeed Azadmanesh, Zahra Bateni *
    Introduction

    Although classroom interaction includes dialogue and silence between teachers and students, the role of dialogue is often emphasized, while the role of silence is either overlooked or considered negative and indicative of non-participation. However, this silence can have different meanings, and non-participation is just one of them. This study introduces another meaning of silence, viewing it as a human action that can play a role in educational interaction. Attention to the meaning and concept of student silence has also been considered by some researchers, some of whom have tried to reveal the meanings of silence and assist teachers in communicating with their students. Examining the presented meanings shows that some of these silences can also be considered the students̕ actions; however, this point has been overlooked. This study aims to explain the nature of the action of silence based on the perspective of human agency. This perspective arises from the anthropological view of the Islamic approach to action, which posits that human behaviors, possessing cognitive, affective, and volitional foundations, can be considered human actions and hold the agent responsible. This study aims to answer two questions:  1. How can student silence be considered their action? 2. what educational implications does their action of silence entail?

    Method

    The methodological approaches in this study are conceptual analysis and inferential methods; therefore, to answer the research questions, we first used the conceptual analysis method to achieve the conceptual framework of the action of silence and then, according to it, we presented the corresponding educational implications using the inferential method. This method is the same as Brody’s derivative method, which responds to educational questions with a philosophical perspective. This practical response is extracted from and inferred philosophical foundations (Bagheri, 2009, p. 101). In other words, in this section, the philosophical basis of agency is the perspective that responds to the educational issue related to the interaction of teachers with silent students. That is, to deal with student silence, attention must be paid to the agency of both the teacher and the student in a practical syllogism, which includes the following three stages:The teacher should realize educational interaction. (normativeproposition)Realizing educational interaction depends on a safe emotional atmosphere and the negation of protective silence. (realistic proposition) The teacher should provide a safe emotional atmosphere and eliminate protective silence to realize educational interaction. (normative proposition)

    Results

    The findings are presented in two sections. First, silence can be considered a human action with cognitive, affective, and volitional foundations, leading to various types of actions, including silence due to ignorance, imposed silence, domineering silence, protective silence, silence as a sign of respect, silence as a sign of protest, and contemplative silence. Paying attention to student silence as an action in interactions increases sensitivity to it; therefore, teachers need to appropriately address the foundations of these actions to achieve constructive interaction.In the second section, the educational implications and principles are discussed. These implications include the necessity for teachers to regard student silence as an action, to identify different types of student silence, and to respond appropriately to each type of silence while adhering to corresponding educational principles. These principles include guiding silence due to ignorance, providing an atmosphere for contemplative silence, transforming domineering silence into critical dialogue, ensuring a safe atmosphere for protective silence, breaking protest silence and inviting dialogue, avoiding imposed silence, and fostering silence as a sign of respect.

    Discussion and Conclusion

    This study introduces student silence as a responsible action. Understanding student silence as an action and identifying its various types can open new perspectives for educators, helping them achieve constructive interactions with students, clearly understand their questions, and strive to enhance their learning. This paper emphasizes the complexity and ambiguity of the concept of silence and the sensitivity of the action of silence, highlighting the need for educators to pay special attention to student silence in education. Educators should not overlook any silence, as delayed attention to it may lead to serious consequences.

    Keywords: Action, Islamic Approach To Action, Silence, Speech, Interaction, Education
  • پرستو مصباحی جمشید*، محمد علی عبداللهی
    دین و تکنولوژی از پدیده های فراگیر در حیات انسانی بوده و تعامل آن‏ها صورت‏ های مختلفی دارد. هدف از انجام این پژوهش، صورت بندی انواع هم افزایی‏ های دین و تکنولوژی (سطحی، نادرست و ناقص) و به ‏دست‏ دادن رویکرد مطلوب و مسئولانه به این رابطه ازمنظر انسان تکنولوژیک و انسان دین‏دار بود. با توجه به اینکه هدف دین، تربیت آدمی و عالی ترین هدف تربیت دینی، وصول به قرب به مثابه واقعیتی تکوینی است، در این پژوهش، تاثیر انواع هم افزایی دین و تکنولوژی بر میزان وصول به این هدف تبیین و تحلیل شد. به منظور انجام‏ تحقیق حاضر از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد اگرچه انتفاع دین و تکنولوژی از یکدیگر، از جهات متکثری ممکن است، اشتراک در تعالی طلبی منجر به شکل‏ گیری وجوهی تازه از هم افزایی آن‏ها شده است. در این پژوهش، نوع مواجهه انسان دین‏دار با تکنولوژی و انسان تکنولوژیک با دین ترسیم و واکاوی شد و با توجه به موقعیت کانونی مفهوم قرب در تربیت اسلامی، تاملات روبنایی و زیربنایی رابطه دین و تکنولوژی برای متولیان تربیتی که توامان به رشد دینی و هوشمندسازی مراکز و محتوای تربیتی اهتمام می‏ ورزند، برجسته شد. نتایج پژوهش نشان داد چهره فی نفسه تکنولوژی و وجوهی از آن که درخدمت نیازهای اصیل بشرند، آگاهانه یا ناآگاهانه به قرب می انجامد؛ اما آنجا که تکنولوژی درخدمت سیاست ها و رویه های منفعت طلبانه بشری قرار می گیرد، وجهه مخرب و نامطلوب پیدا می کند.
    کلید واژگان: دین, تکنولوژی, هم افزایی, تعالی طلبی, تربیت, قرب
    Parastoo Mesbahi Jamshid *, Mohammad Ali Abdollahi
    Religion and technology are pervasive phenomena of human life and their interaction has taken various forms. The purpose of this research is to formulate types of synergy between religion and technology (superficial, incorrect and incomplete). Also, a favorable and responsible approach to this relationship is presented from the perspective of a technological person and a religious person. The purpose of religion is to educate a person; The highest goal of religious education is to reach closeness as a formative reality; So, in this research, the effect of synergy between religion and technology is explained and analyzed to clarify its effect in reaching this goal. The research method is descriptive-analytical. The findings show that although religion and technology can benefit from each other in multiple ways, sharing in the search for excellence has caused new aspects of their synergy. In this research, the type of religious man's encounter with technology and the technological man's encounter with religion are drawn. The focal position of the concept of closeness in Islamic education is paid attention to highlight the superstructure and underlying reflections on the relationship between religion and technology for the guardians of education who are interested in both religious growth and the intelligentization of educational centers and content. The results of the research show that the face of technology itself and its aspects that serve the basic needs of mankind, consciously or unconsciously lead to closeness; But when technology is used for selfish human policies and procedures, it is destructive and undesirable.
    Keywords: Religion, Technology, Synergism, Excellence, Education, Proximity
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال