جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "شایستگی هیجانی" در نشریات گروه "علوم تربیتی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «شایستگی هیجانی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش میانجی شایستگی هیجانی و رضایت از زندگی در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی روانی دانشجویان انجام گرفت. پژوهش، از نوع توصیفی همبستگی و روش آماری، تحلیل مسیر بود. جامعه ی پژوهش 2500 نفر از دانشجویان دانشگاه های استان مازندران درسال تحصیلی 9998 بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، تعداد 326نفر، انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984)، مقیاس چندبعدی رضایت دانشجویان اسکات هابنر (2001)، بهزیستی روانی ریف (1989) و مقیاس شایستگی هیجانی وار (1990) بود. یافته ها نشان داد، اهمال کاری تحصیلی با شایستگی هیجانی رابطه مستقیم، منفی، و معنی دار دارد (41/0- r=). اهمال کاری تحصیلی با بهزیستی روانی رابطه مستقیم، منفی و معنی دار دارد (39/0- r=). رضایت از زندگی با بهزیستی روانی رابطه مستقیم، مثبت و معنی دار دارد (35/0r=). شایستگی هیجانی با بهزیستی روانی رابطه مستقیم، مثبت و معنی دار دارد (38/0 r=). شایستگی هیجانی با رضایت از زندگی رابطه مستقیم، مثبت و معنی دار دارد (31/0 r=). اهمال کاری تحصیلی از طریق کاهش شایستگی هیجانی با بهزیستی روانی رابطه غیرمستقیم، منفی و معنی دار دارد. نتیجه گیری می شود، اهمال کاری دانشجویان، به شایستگی هیجانی آنها لطمه می زند، د و اگر شایستگی هیجانی با رضایت از زندگی و ارتباط موثر با خانواده، دوستان، محیط دانشگاه، تصور مثبت از خود و پذیرش و تعهد همراه شود، بهزیستی روانی افزایش می یابد. پیشنهاد کاربردی این است که متخصصان تعلیم و تربیت با برگزاری کارگاه های آموزشی به منظور ارزیابی سطوح اهمال کاری تحصیلی و آشنایی با نیازهای روان شناختی این دسته از دانشجویان، آنها را برای زندگی تحصیلی بهتر و رضایت از زندگی شخصی آماده کنند. پیشنهاد پژوهشی این است که، این رابطه در میان دانشجویان سایر دانشگاه ها و در شرایط بحران کرونا و پس آن مورد آزمون و مورد مطالعه قرار گیرد.کلید واژگان: رضایت از زندگی, شایستگی هیجانی, بهزیستی روانی, اهمال کاری تحصیلی, دانشجویانThe present study was conducted with the aim of studying the mediating role of emotional competence and life satisfaction in the relationship between academic procrastination and psychological well-being of students. The research was of a descriptive-correlation type and the statistical method was path analysis. The research population was 2500 university students of Mazandaran province in the academic year of 1998-99, who were selected by random cluster sampling method, 326 people. The research tools were Solomon and Roth Bloom's academic procrastination questionnaire (1984), Scott Hubner's multidimensional student satisfaction scale (2001), Riff's psychological well-being (1989) and Warr's Emotional Competence Scale (1990). The findings showed that academic procrastination has a direct, negative, and significant relationship with emotional competence (r=-0.41). Academic procrastination has a direct, negative and significant relationship with psychological well-being (r=-0.39). Life satisfaction has a direct, positive and significant relationship with psychological well-being (r=0.35). Emotional competence has a direct, positive and significant relationship with psychological well-being (r=0.38). Emotional competence has a direct, positive and significant relationship with life satisfaction (r=0.31). Academic procrastination has an indirect, negative and significant relationship with psychological well-being through the reduction of emotional competence. It is concluded that students' procrastination harms their emotional competence, and if emotional competence is associated with life satisfaction and effective communication with family, friends, university environment, positive self-image and acceptance and commitment, psychological well-being increases. The practical suggestion is that education specialists hold educational workshops in order to evaluate the levels of academic procrastination and learn about the psychological needs of this group of students, to prepare them for a better academic life and personal life satisfaction. The research proposal is to test and study this relationship among students of other universities in the conditions of the Corona crisis and after.Keywords: Life Satisfaction, Emotional competence, psychological well-being, Academic procrastination, Student
-
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری تاب آوری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی با واسطه گری شایستگی هیجانی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه پژوهش شامل همه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان اوز واقع در جنوب استان فارس بود که از بین آن ها تعداد 292 نفر (118 پسر، 174 دختر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ و به مقیاس تاب آوری تحصیلی و پرسش نامه های شایستگی هیجانی و بهزیستی تحصیلی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و روش مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-16 و AMOS-24 استفاده شد. نتایج نشان داد که تاب آوری تحصیلی هم به صورت مستقیم و هم به واسطه شایستگی هیجانی درون فردی قادر به پیش بینی بهزیستی تحصیلی است؛ در حالی که اثر واسطه ای شایستگی هیجانی بین فردی معنی دار نیست. همچنین شایستگی هیجانی درون فردی، بهزیستی تحصیلی را به صورت مثبت و معنی دار پیش بینی می کند؛ در صورتی که شایستگی هیجانی بین فردی قادر به پیش بینی معنی دار بهزیستی تحصیلی نیست. یافته های این پژوهش از دو بعد نظری و عملی شامل مضامین جدیدی است. نتایج پژوهش حاضر می تواند به لحاظ نظری، دانش موجود در مورد پیشایندهای درون فردی بهزیستی تحصیلی را افزایش دهد. به لحاظ کاربردی نیز می توان با ارتقای تاب آوری تحصیلی و شایستگی هیجانی درون فردی به بهزیستی تحصیلی دانش آموزان کمک نمود.
کلید واژگان: آموزش مجازی, بهزیستی تحصیلی, تاب آوری تحصیلی, شایستگی هیجانیThis study aimed to investigate the structural relationship between academic resilience and academic well-being with the mediating role of emotional competence. This study adopted a descriptive-correlational design, and the statistical population included all high school students in Evaz, a city located in the south of Fars province, of which 292 (118 boys and 174 girls) were selected using a convenience sampling method. The participants were asked to fill in academic resilience scale, emotional competence, and academic well-being questionnaires. To analyze the data, descriptive statistics and structural equation modeling using SPSS-16 and AMOS-24 statistical software were used. The results showed that academic resilience predicted academic well-being both directly and through intrapersonal emotional competence though the mediating effect of interpersonal emotional competence was not significant. In addition, while intrapersonal emotional competence positively and significantly predicted academic well-being, interpersonal emotional competence did not significantly predict academic well-being. The findings of this study contribute to the literature both theoretically and practically. From a theoretical perspective, the findings highlight the importance of intrapersonal antecedents in enhancing academic well-being. From a practical point of view, the results show that students’ intrapersonal emotional competence and academic resilience can be promoted by providing them with the necessary training, which, in turn, can contribute to students’ academic well-being.
Keywords: academic resilience, academic well-being, emotional competence, high school students -
زمینه و هدف
هیجان نوعی درک یا احساس عاطفی قوی است که از شرایط شخصی، خلق و خوی فرد یا برقراری ارتباط با دیگران ناشی می شود. هیجان ها چند بعدی و دارای ساختارهای کل نگر هستند که از ابعاد مختلفی مانند بیان رفتاری، لایه های فیزیولوژیکی، تجربه پدیدارشناختی، فرآیندهای شناختی و بافت اجتماعی تشکیل می شوند. این مطالعه با هدف بررسی سازه هیجان و مولفه های آن، طبقه بندی هیجان ها، تاثیر آسیب بینایی بر تحول هیجان، شناسایی هیجان ها در یادگیرندگان با آسیب بینایی، شایستگی هیجانی و کاربرد شناسایی هیجان ها در دانش آموزان با آسیب بینایی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مروری بود. برای جمع آوری اطلاعات از مقاله ها و کتاب های موجود در پایگاه های علمی معتبر در سال 2001 تا 2022 استفاده شد.
نتیجه گیریتحول هیجانی کودکان و نوجوانان با آسیب بینایی در مقایسه با همسالان عادی آنها به نحو متفاوتی توسعه می یابد. توانایی شناسایی دقیق احساسات دیگران به عنوان مرکز دستیابی به شایستگی هیجانی در نظر گرفته می شود. درک محتوای حالات هیجانی دیگران فراتر از درک ساده هیجان های اولیه مانند شادی، خشم یا غم است. ا گرچه افراد با آسیب بینایی لزوما مشکلی در درک هیجان های اولیه ندارند ولی در شناسایی هیجان ها و به ویژه در شناسایی هیجان های سطح بالاتر مانند عصبانیت، خجالت، ناامیدی تاخیر دارند. با توجه به اینکه دنیای اجتماعی از طریق درک این هیجان ها برای افراد با آسیب بینایی یکپارچه و قابل درک می شود. بنابراین، با آموزش هیجان های سطح بالاتر می توان تحول شایستگی هیجانی آنها را بهبود بخشید.
کلید واژگان: آسیب بینایی, تحول هیجان, شایستگی هیجانی, یادگیرندگانBackground and AimEmotion is a strong affective perception or feeling that arises from personal circumstances, one's mood, or communication with others. Emotions are multidimensional and have holistic structures that consist of different dimensions such as behavioral expression, physiological layers, phenomenological experience, cognitive processes and social context. The aim of this study was to investigate the structure of emotion and its components, classification of emotions, the effect of visual impairment on the development of emotion, identification of emotions in learners with visual impairment, emotional competence and the application of emotion identification for students with visual impairment. The method of this research is descriptive and review. Articles and books in reputable scientific databases from 2001 to 2022 were used to collect information.
ConclusionThe emotional development of children and adolescents with visual impairment develops differently compared to their normal peers. The ability to accurately identify the emotions of others is considered central to achieving emotional competence. Understanding the content of other people's emotional states goes beyond simple understanding of primary emotions such as happiness, anger or sadness. Although people with visual impairment do not necessarily have a problem in understanding basic emotions, they are delayed in identifying emotions and especially in identifying higher-order emotions such as anger, embarrassment, and disappointment. Considering that the social world becomes integrated and comprehensible for people with visual impairment through the understanding of these emotions. Therefore, it is possible to improve the development of their emotional competence by teaching higher-order emotions.
Keywords: Emotional competence, Emotional development, Learners, Visual impairment
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.