به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "هیات علمی" در نشریات گروه "علوم تربیتی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «هیات علمی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سمانه ادرنیا، محسن دیبایی صابر*
    مقدمه
    یکی از روش های نوین تدریس، رویکرد تدریس معکوس  است. باتوجه به تغییر استانداردهای اموزش عالی و لزوم روی اوردن به رویکرد های نوین تدریس  آگاهی اساتید و اعضای هیات علمی از راهبردهای نوین تدریس، لازمه تولید روش و الگوی متناسب تدریس هر موضوع  است.
    روش
     این پژوهش با روش تحقیق توصیفی- پیماشی- از نوع کاربردی- به دنبال بررسی میزان اشنایی و بکارگیری اعضای هیات علمی د از رویکرد تدریس معکوس است. جامعه پژوهش، کلیه اساتید هیات علمی دانشگاه شاهد(330نفر) تشکیل میدادند. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده و تعداد 271 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، آزمون محقق ساخته سنجش میزان آشنایی اعضاء هیات علمی با تدریس معکوس و فرم چک لیست مشاهده عملکرد اساتید در استفاده از تدریس معکوس در فرایند تدریس بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شیوه های آمار توصیفی و آمار استنباطی از قبیل تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون یومان ویتنی و همچنین آزمون کروسکال- والیس استفاده شد.
    نتایج
    نتایج پژوهش نشان داد:میزان آشنایی و بکارگیری اعضای هیات علمی از تدریس معکوس در فرایند تدریس در سطح خیلی خوب بود.بیشترین کاربرد تدریس معکوس اعضای هیات علمی مربوط به مولفه ایجاد و گسترش تعاملات پویا (با 54/19 درصد) و کمترین کاربرد مربوط به مولفه توسعه رویکرد مهارت محوری (با 61/16 درصد) بوده است.بین میزان آشنایی از تدریس معکوس و به کارگیری آن در فرایند تدریس بر حسب متغیرهایی چون جنسیت، مرتبه علمی، رشته تحصیلی، سابقه تدریس در میان اعضای هیات علمی تفاوت معناداری وجود دارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج تحقیق، برگزاری کارگاه های آشنایی با تدریس معکوس و تاکید بر کاربردهای مولفه های کمتر تاکید شده تدریس معکوس میتواند برخی از محدودیتها و تنگناهای نظام آموزشی، از جمله کمبود زمان آموزش را مرتفع نمود.
    کلید واژگان: هیات علمی, تدریس معکوس, مولفه, اشنایی, کاربرد
    Samaneh Azarniya, Mohsen Dibaei Saber *
    Introduction
    Flipped teaching approach is one of the new teaching methods. Due to the change in higher education standards and the need to turn to new teaching approaches, professors and faculty members are aware of new teaching strategies, it is necessary to produce a suitable teaching method and pattern for each subject.
    Method
    This research method is descriptive-survey-applied. this research seeks to examine the level of familiarity and employment of faculty members from the flipped teaching approach. The study population consisted of all faculty members of Shahed University (330 people). Morgan table was used to determine the sample size, and 271 people were selected as the sample using stratified sampling method. The data collection tool was a researcher-made questionnaire to assess the familiarity of faculty members with flipped teaching and a checklist form to observe the performance of professors in using flipped teaching in the teaching process. Data were analyzed using descriptive and inferential statistics such as one-way analysis of variance, Yuman-Whitney test and Kruskal-Wallis test. 
    Results
    The results showed:The level of familiarity and employment of faculty members of flipped teaching in the teaching process was at a very good level.The most use of flipped teaching by faculty members was related to the component of creating and expanding dynamic interactions (with 19.54%) and the least use was related to the component of developing a skills-based approach (with 16.61%).3.There is a significant difference between the level of familiarity with flipped teaching and its application in the teaching process in terms of variables such as gender, academic rank, field of study, teaching experience among faculty members.
    Conclusion
    According to the research results, holding workshops on flipped teaching and emphasizing the applications of less emphasized components of flipped teaching can overcome some of the limitations and constraints of the educational system, including lack of teaching time.
    Keywords: faculty, flipped classroom, component, familiarity, application
  • میمنت عابدینی بلترک*

    هدف پژوهش حاضر مطالعه چالش های آموزش مجازی در دوران کرونا از منظر تجربه زیسته بانوان هیات علمی دانشگاه مازندران بوده است. طرح پژوهش حاضر کیفی و روش مورد استفاده پدیدار شناسی بود. جامعه آماری شامل بانوان هیات علمی دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 1400-1399 که روی هم 71 عضو بود. داده های کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته از 20 نفر جمع آوری و اعتبار و روایی پژوهش بر اساس اعتبار، انتقال پذیری، قابلیت اطمینان و قابلیت تایید بررسی و تایید گردید. روش تجزیه و تحلیل داده ها در پژوهش حاضر، تحلیل مضمون(فراگیر، سازمان دهنده و فراگیر) بود. نتایج نشان داد بانوان با چالش های مختلفی در آموزش مجازی مواجه شدند که در قالب 1 مضمون فراگیر، 3 مضمون سازمان دهنده و 9 مضمون پایه دسته بندی شدند. تغییر در سبک تدریس، زیر ساخت ها و امکانات و عدم همکاری دانشجویان از مضامین سازمان دهنده ی بدست آمده می باشد. هر مضمون سازمان دهنده نیز از چند مضمون پایه تشکیل می شود که شامل تغییر در سبک آموزش و تدریس و زمان بر بودن؛ چالش های زیرساخت های دانشگاه، امکانات استاد، امکانات دانشجو و زیرساخت های بنیادی؛ جدی نگرفتن آموزش های مجازی، بی توجهی به کلاس درس و انتظارات نامعقول دانشجویان از جمله مضامین پایه بوده که مشارکت کنندگان به عنوان چالش آموزش های مجازی در دوران کرونا بدان اشاره نمودند. در نهایت، آموزش مجازی و کلاس الکترونیکی که تا حال در دانشگاه های ایران مورد توجه قرار نگرفته بود، با ورود این ویروس مرکز توجه قرار گرفت که به دلیل همین مساله با چالش های بسیاری مواجه شد. شناسایی چالش ها، اولین گام جهت برطرف نمودن آن می باشد تا سازمان های وابسته به آن در این راستا گام بردارند.

    کلید واژگان: کرونا, تجربه زیسته, بانوان, هیات علمی
    Meimanat Abedini Baltork *

    The purpose of this study was to study the challenges of virtual education in the Corona era from the perspective of lived experience of female faculty members of Mazandaran University. The design of the present study was qualitative and the method used, was phenomenological. The statistical population included women faculty members of University of Mazandaran in the academic year 2020-2021, which was a total of 71 members. Qualitative data were collected using semi-structured interviews of 20 members. The validity and reliability of the study were verified on the basis of validity, transferability, reliability, and verifiability the method of data analysis in this study was thematic analysis (comprehensive, organizing, and inclusive). The results showed that women faced various challenges in e-learning which were classified into 1 comprehensive theme, 3 organizing themes and 9 inclusive themes Changes in teaching style, infrastructure and facilities and students' lack of cooperation are the themes of the organizer. Each organizing theme also consists of several inclusive themes that include changes in teaching style and teaching and being time consuming; Challenges of university infrastructures, faculty facilities, student facilities and basic infrastructures; Failure of taking e-learning seriously, neglect of the classroom, and unreasonable expectations of students are among the basic themes that participants cited as a challenge to e-learning during the Corona era. Finally, virtual education and e-classroom which had not been considered in Iranian universities, since the arrival of this virus became the center of attention, which faced many challenges due to this issue. Identifying challenges is the first step is to resolve it so that affiliated organizations can take steps in this direction.

    Keywords: Corona, lived experience, women, faculty member
  • ریحانه سیفی، محسن دیبایی صابر*
    پژوهش حاضر با هدف ارزیابی وضعیت موجود سامانه آموزش الکترونیکی (LMS) دانشگاه شاهد در دوران کرونا از دید اساتید و دانشجویان آن انجام شد. روش تحقیق توصیفی- پیماشی و از نوع کاربردی است. جامعه پژوهش حاضر، شامل کلیه اساتید هیات علمی(330) و دانشجویان دانشگاه شاهد در سال تحصیلی 1400-99 می باشد که از این میان بر حسب جدول نمونه گیری مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی ساده 271هیات علمی و 443 دانشجو به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات، از آزمون محقق ساخته که حاوی 62 گویه بر مبنای عناصر برنامه درسی طراحی شده بود، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شیوه های آمار توصیفی (از قبیل فراوانی، درصد فراوانی و میانگین) و آمار استنباطی (از قبیل آزمون T، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون یومان ویتنی و همچنین آزمون ویلکاکسون) استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش، مشخص شد بین دیدگاه اساتید و دانشجویان دانشگاه شاهد در خصوص وضعیت سامانه آموزش الکترونیکی دانشگاه شاهد در خصوص تحقق عناصر برنامه درسی تفاوت وجود دارد. به طوری که از نظر دانشجویان وضعیت سامانه آموزش الکترونیکی دانشگاه شاهد در خصوص تحقق عناصر هدف، محتوا، دسترسی به منابع اموزشی و یادگیری، تعامل استاد و دانشجو، ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در آموزش الکترونیکی در حد نامطلوب است این در حالی است که از منظر اساتید وضعیت سامانه آموزش الکترونیکی دانشگاه شاهد در خصوص تحقق عناصر فوق در حد مطلوب می باشد.
    کلید واژگان: هیات علمی, دانشجویان, سامانه آموزش الکترونیکی, دانشگاه شاهد
    Reyhane Seifi
    Background and Objectives
    The aim of this study was to evaluate the current status of the elearning system (LMS) of Shahed University during the Covid-19 from the perspective of its faculty andstudents.
    Methods
    The research method is descriptive-survey and applied. The population of the study includedall faculty members (330) and students of Shahed University in the academic year 2021-2022, of which271 faculty members and 443 faculty membersselected as sample, according to Morgan sampling tableand using simple random stratified sampling method. to collect information, a researcher-made testcontaining 62 items was designed based on curriculum elements. Descriptive statistics (such asfrequency, frequency percentage and mean) and inferential statistics (such as t-test, one-way analysisof variance, Yuman-Whitney test and Wilcoxon test) were used to analyze the data.
    Findings
    Based on the research findings, it was found that there is a difference between the views offaculty and students of Shahed University regarding the status of the e-learning system of ShahedUniversity regarding the realization of curriculum elements. From the students 'point of view, thesituation of the e-learning system of Shahed University regarding the realization of goal elements,content, access to educational and learning resources, teacher-student interaction, evaluation ofacademic achievement in e-learning is unfavorable, while from the faculty point of view. The status ofthe e-learning system of Shahed University regarding the realization of the above elements is optimal.
    Conclusion
    According to the results of this study, Shahed University can use it to plan for thenecessary changes and developments.
    Keywords: instruction, e-learning system
  • حمیده رشادت جو*، محمدحسین داودی، روح انگیز پروهان

    رضایت  اعضای هیات علمی بعدی مهم در آموزش الکترونیکی می باشد (آلن و سیمن2013 [1]) .اساتید آموزش الکترونیکی  مهمترین نقش کلیدی و حساس  را بعهده  دارند،  بنابراین برای سرمایه گذاری  عوامل تاثیر گذار  بر عملکرد اساتید در سیستم آموزش الکترونیکی نیازی  ظاهر  شده است. رضایت یکی از عواملی است که بر استفاده سیستم و در نهایت  مستقیما بر عملکرد استاد تاثیر گذار است[2] (پنا ، دومینیگا 2009).
    از آنجا که دانشگاه ها مهمترین مراکز فعالیت های آموزشی و پژوهشی در هر کشوری هستند و در این راستا اعضای هیات عملی دانشگاه ها از مهمترین مولفه های آموزش و از اساسی ترین عناصر توسعه و پیشرفت در هر کشور ی  به شمار می آیند ، اعضای هیات علمی رشته های مختلف دانشگاهی در هر  کشور ، هر چه بیشتر بتوانند خدمات خود را با کیفیت بهتری ارایه  دهند ، توسعه و پیشرفت آن کشور شتاب بیشتری خواهد گرفت (مزینانی ، علی 1380).چنان که این اعضا  رضایت و انگیزه کافی برای فعالیت و پیشرفت علمی نداشته باشند ، استقلال علمی و اقتصادی دچار مشکل می شود  (فتاحی ، رحمت اله 1383) ، لذا بسیاری از تلاش های تحقیق برای شناسایی مولفه های مهم پذیرش تکنولوژی یادگیری توسط هیات علمی   و آنچه که موجب ایجاد انگیزه مدرسان  و رضایت  در آموزش آنلاین می شود  می باشد ([3] پاندا و میرشا 2007).
    بنا براین ، هدف این پژوهش ، ارایه مدلی برای ارتقاء رضایت  اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مجازی می باشد جامعه آماری این پژوهش 600 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مجازی (رسمی ، پیمانی ، تمام وقت ، نیمه وقت)  بود که از میان آنان ، 234 نفر بعنوان نمونه آماری پژوهش ، انتخاب شدند  و برای گرد آوری داده های مورد نیاز ، از پرسشنامه محقق ساخته  استفاده گردید نتایج حاصل از پژوهش مدل ارتقاء رضایت هیات علمی با 19 عامل مشخص گردید : این عوامل 19 گانه عبارتند از: انگیزش، امکاناتسامانهمدیریتیادگیری، انعطافپذیری، زیرساختارتباطی، امکاناتسختافزاری، سامانه تولید ومدیریت محتوا، کیفیت خدمات، پشتیبانی فنی، دستیابی به منابع، قابلیت رسانه، سطح تعامل، اندازه کلاس، کنترل بازخورد، مهارت های فنی، پداگوژیومهارت های تدریس، ، فرهنگسازی، اعتمادوقابلیت شبکه های اجتماعی. همچنین این 19 عامل به گروه طبقه بندی گردید که عبارتند از: 1- زیرساخت و پداگوژی 2- ویژگی های هیات علمی 3- پشتیبانی و نظارت 4- سطوح تعامل و ارتباطات 5- منابع و محتوا
     

    [1] Allen &Seaman

    [2] Pena&Dominiguez

    [3] Panda &Mirsha

    کلید واژگان: رضایت, هیات علمی, آموزش عالی, آموزش آنلاین
  • احمد نامنی*، محمد فتحیان بروجنی، مهدی دانا طوسی
    هدف

     معرفی ظرفیت بالای نظریه میدان برای توسعه الگوهای مفهومی و تحلیلی در عرصه آموزش عالی بوده است. در این راستا تلاش گردیده با بهره‌گیری از چهارچوب روش‌شناختی پیر بوردیو، یک پژوهش دو سطحی انجام شود. این دو سطح عبارت بوده‌اند از: الف- توسعه یک الگوی تشخیصی (مفهومی- تحلیلی) برای شناسایی منش (عادت واره) اعضای هیات علمی در قبال تفاوت‌های یادگیری دانشجویان (پژوهش سطح اول). ب- اجرای الگو (پژوهش سطح دوم).

    مواد و روش‌ها: 

    روش پژوهش در سطح اول،‌ نظریه‌پردازی در چهارچوب نظریه میدان و در سطح دوم از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش در سطح دوم تحقیق، شامل اعضای هیات علمی دانشگاه‌های علم و صنعت ایران، علم و فناوری مازندران و صنعتی اراک، مجموعا 480 نفر بوده است. اعتبارسنجی الگو از طریق مصاحبه با خبرگان به صورت حضوری (نیمه ساختاریافته) و پیمایش نظر اعضای جامعه آماری در مورد سوالات پژوهش از طریق پرسشنامه صورت پذیرفته است. پاسخ‌های دریافتی با مقیاس افتراق معنایی، مورد تحلیل قرار گرفته‌اند.

    یافته‌ها: 

    طبق مدل حاصل از پژوهش، منش هر عضو هیات علمی در قبال تفاوت‌های یادگیری با سنجش نگرش وی در دو بعد؛ "اعتقاد به تفاوت در نیازهای آموزشی" و "تمایل نسبی به حمایت از طیف میانی، ممتاز یا ضعیف"، قابل مدلسازی است. بر این اساس، می‌توان اعضای هیات علمی را به سه گروه "یکسان‌نگر"، "ممتازگرا" و "ضعیف‌گرا" طبقه‌بندی نمود.

    بحث و نتیجه‌گیری:

     موفقیت در توسعه و کاربرد یک مدل مفهومی-تحلیلی تحت پارادایم نظریه میدان در این پژوهش نشان داد که چهارچوب روش شناختی بوردیو در عرصه نهادهای آموزش عالی (دانشگاه‌ها) هم‌چون دیگر عرصه‌های اجتماعی از ظرفیت بالایی برای مدلسازی‌های رفتاری- اجتماعی برخوردار است. پیام این مقاله به نظریه‌پردازان و دانشجویان دکتری حوزه علوم تربیتی این است که می‌توان به جای استفاده از روش‌شناختی سازمان و رفتار سازمانی، با بهره‌گیری از روش‌شناختی نظریه میدان، در عرصه آموزش عالی به شیوه نوینی از الگوپردازی برای تحلیل رفتارها و وقایع اجتماعی پرداخت. هم‌چنین به لحاظ اجرایی می‌توان بکارگیری مدل پیشنهادی این مقاله در شناخت منش اعضای هیات علمی در قبال تفاوت‌های یادگیری را به پژوهشگران کاربردی و دانشجویان کارشناسی ارشد توصیه نمود.

    کلید واژگان: هیات علمی, نظریه میدان, یادگیری تمایزیافته
    Ahmad Nameni*, Mohammad Fathian Boroojeni, Mehdi Danaye toosi

    this research aims to develop a diagnostic model for identifying the habitus of faculty members about educational spectrums so that the results can be used in policy making and programming at university and faculty levels. The methodology of research in model development was conceptual theorizing by using of Pierre Bourdieu methodological principles in the field theory. In the test and accreditation of model the research method was of surveying kind. Participants were volunteers from: Iran University of Science and Technology, Mazandaran University of Science and Technology and Industrial University of Arak, including totally 68 members. Research questions were asked via Questionnaire. Replies analysis was performed based on semantic differential scale. Findings showed that the habitus of each faculty member about educational spectrums can be determined through his/ her attitude in two dimensions: "belief in difference training needs of students" and "relative willing to support privileged or weak margin". Faculty members can be classified into three groups: "identical-looking", "distinguished oriented" and "poorly oriented". The most effective supportive educational programs are in place that be aligned with collective habitus of faculty members.

    Keywords: Academic members, field theory, differentiated learning
  • محمد جاودانی*، ژیلا حیدری، عباس اناری نژاد

    پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان انجام شد. این پژوهش از نوع توسعه ای-کاربردی است  که به روش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی انجام شد. دانشجویان، اعضای هیات علمی و کارشناسان آموزش دانشگاه فرهنگیان فارس به عنوان جامعه آماری بخش کیفی به شمار می روند که  با روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری، 60 نفر (15نفر عضو هیات علمی، 15نفر کارشناس آموزش و30نفر دانشجو(15 دختر و 15 پسر))  انتخاب شدند. در بخش کمی نیز اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان کشور به عنوان جامعه آماری بودند که 150نفر به شیوه تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختمند و بررسی اسناد، و در بخش کمی از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. برای تحلیل داده های کیفی، از روش تحلیل مضمون و برای تحلیل داده های کمی از تحلیل عامل و ضریب آلفای کرنباخ استفاده شد. با استفاده از معیارهای اعتبارسنجی کیفی چارچوب اولیه اعتبارسنجی گردید. برای اعتبارسنجی کمی از تحلیل عامل و ضریب آلفای کرنباخ استفاده شد. نتایج نشان داد که الگوی شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان متشکل3 عامل(1-دانش حرفه ای2-مهارت های حرفه ای3-اخلاق حرفه ای)،11ملاک(1-دانش محتوا2-دانش آموزش محتوا3-دانش پژوهشی4-دانش سازمانی5-دانش فناوری6-مهارت تدریس7-مهارت پژوهش8-مهارت فناوری9-مهارت های ارتباطی10-اخلاق فردی 11- اخلاق سازمانی) و 62 نشانگر است.این الگو می تواند به عنوان چارچوب و مبنایی برای جذب، توسعه ی حرفه ای و ارزیابی  شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان کشور مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: طراحی الگو, اعتبارسنجی الگو, شایستگی های حرفه ای, هیات علمی, دانشگاه فرهنگیان
    Mohammad Javdani *, Zhila Haydari, Abbas Anarinejad

    The purpose of this study was to design and validate the model of professional competencies of faculty members at Farhangian University.This applied - developmental research was conducted using a sequential exploratory mixed method. The statistical population of the qualitative section includes students, faculty and education experts of Fars Farhangian University.Using purposeful sampling and theoretical saturation technique, 60 members (15 faculty members, 15 education experts and 30 students :15 girls and 15 boys) were selected.In the quantitative section, the faculty members of Farhangian University were the statistical population of which 150 were randomly selected. Semi-structured interviews and document review were used for data collection in the qualitative section, and a researcher-made questionnaire was used for quantitative data. Thematic analysis method was used for qualitative data analysis and factor analysis and Cronbach's alpha coefficient were used for quantitative data analysis. The initial framework was validated using qualitative criteria.The results showed that the model of the professional competencies of the faculty members of Farhangian University consisted of 3 factors 1) professional knowledge 2) professional skills 3) professional ethics and 11 criteria 1). Content knowledge. 2). Pedagogical conent knowledge,. 3). Knowledge of research. 4). Organizational knowledge. 5). Knowledge of technology. 6). Teaching skill. 7). Research skill. 8). Technology skills. 9). Communication skills. 10). Individual ethics. 11). Organizational ethics and 62 indicators. This model can be used as a framework for recruitment, professional development and evaluation of faculty members of Farhangian University.

    Keywords: Model Designing, Model Validiation, Professional Competencies, Faculty Members, Farhangian University
  • زهرا زارعی، مرضیه حیدری*
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رهبری تحول آفرین و رهبری معتبر بر نوآوری با در نظر گرفتن نقش تعدیلگر تسهیم دانش انجام شده است.

    روش پژوهش

    روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس مشتمل بر 2000 نفر است. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و فرمول حجم نمونه کوکران، حجم نمونه 322 نفر انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات از چهار پرسشنامه استاندارد رهبری تحول آفرین بس (2000)، رهبری معتبر ندیر و همکاران (2011) و والوبوا و همکاران (2008)، نوآوری ساعتچی و همکاران (1389) و نیز پرسشنامه تسهیم دانش کارملی و همکاران (2011) استفاده شد. روایی پرسشنامه براساس روایی محتوایی و سازه و پایایی آن نیز بر اساس روش آلفای کرونباخ به ترتیب با مقدار 78/0، 77/0، 77/0 و 74/0 محاسبه شده است. تحلیل داده ها با استفاده از معادلات ساختاری SmartPLS صورت گرفته است.

    یافته ها

    نتایج نشان داد بین رهبری تحول آفرین و رهبری معتبر با نوآوری سازمانی ارتباط معناداری وجود دارد لیکن تسهیم دانش نقش تعدیل گر بین رهبری تحول آفرین و نوآوری سازمانی را ایفا نمی کند.

    نتیجه گیری

    در مجموع نتایج به دست آمده نشان می دهد که مدل مورد استفاده دارای برازش مناسبی است.

    کلید واژگان: رهبری تحول آفرین, رهبری معتبر, نوآوری, تسهیم دانش, هیات علمی
    Zahra Zarei, Marzieh Heydari *
    Objective

    The present study aims to "investigate the effect of transformational leadership and credible leadership on innovation taking into account the moderating role of knowledge sharing".

    Method

    The research method is descriptive correlational. The statistical population of the study consisted of all faculty members of Islamic Azad universities in Fars province, including 2,000 people. Using a Stratified sampling method and Cochran sample size formula, 322 subjects were selected. To collect information, use four standard questionnaires of Transformation Aperfins Bass (2000), Authentic Leadership Neider et al. (2011) and Walbuwa et al. (2008), Sa'atchi et al. (2010) and Knowledge Sharing Questionnaire Carmeli et al (2011). Became The validity of the questionnaire was calculated based on the construct validity and its reliability was calculated to be 0.78, 0.77, 0.77 and 0.74 based on Cronbach's alpha method, respectively. Data analysis is done using the SmartPLS structural equation.

    Finding

    The results show that the used model has a good fit. There is also a significant relationship between transformational leadership and credible leadership with organizational innovation.

    Conclusion

    In total, the results were approved that the used model has a good fit

    Keywords: Transformational Leadership, authentic leadership, innovation, Knowledge Sharing, Faculty Members
  • امیر حسین کیذوری*، سید احمد محمدی حسینی، الهام سلیمانی
    هدف
    مطالعه حاضر با هدف تعیین مهم ترین شایستگی های تدریس اساتید از دیدگاه دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد انجام شده است.   
    روش
    رویکرد پژوهش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی در سال 1397-1398 در دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختار یافته و اکتشافی با رعایت اصول اجرای مصاحبه و با تاکید بر اصول اخلاقی استفاده شده است.  مشارکت کنندگان پژوهش، دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بودند که 22 نفر از آن ها بر مبنای اشباع نظری و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تحلیل مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. با استفاده از تطابق همگونی یافته ها و روش بازخورد مشارکت کنندگان و خبرگان غیر مشارکت کننده از اعتبار تحلیل ها اطمینان حاصل شد.   
    یافته ها
    نتایج نشان داد از نظر دانشجویان شایستگی های تدریس اساتید شامل 31 مقوله فرعی و 6 مقوله اصلی شامل: مهارت آموزشی، مهارت پژوهشی، مهارت ارتباطی، اخلاق حرفه ای، ویژگی شخصیتی و مهارت مدیریت کلاس است. کابردهای متصور بر یافته های تحقیق حاضر از جهت آن است که؛ تعیین شایستگی های تدریس مورد نیاز اعضای هیات علمی می تواند خطوط راهنمایی برای تعیین مسیر و استراتژی برنامه های بالندگی اعضای هیات علمی باشد.
    کلید واژگان: شایستگی تدریس, هیات علمی, دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد
    Amir Hossein Kayzouri *, Seyed Ahmad Mohammadi Hoseini, Elham Sadat Soleimani
    Objectives
    The success in achieving educational goals depends on factors such as the teacher, student, and educational environment. Teaching is one of the main concerns of educational systems across the world. The effective teaching in higher education and universities mainly addresses students and their learning and involves a set of specific skills and competencies focusing on particular contextual needs. It seems that the effective teaching addresses particular needs of a given group of students and revolves around the needs that are embedded in a specific context. Therefore, it is highly important to identify the factors that affect faculty members’ teaching competence from students’ perspective. Also, improving teaching competence can be regarded as an ongoing attempt that plays an important role in providing new possibilities for preparing new teaching strategies and transmitting scientific knowledge. Therefore, conducting such a study addressing faculty members' competencies can provide the opportunity to offer new teaching strategies and transfer scientific knowledge. Furthermore, conducting research projects to identify the components of teaching competencies can be highly valuable in uncovering the existing deficiencies and problems. Such studies may also offer guidelines for overcoming the deficiencies and improving the quality of teaching. In this regard, this study was conducted in order to determine the most important components of teaching competence from the perspective of students at Ferdowsi University of Mashhad.
    Methods
    Using a phenomenological method, this qualitative study was conducted in Ferdowsi University of Mashhad during 2018-2019. Actually, the aim of the phenomenological studies is to probe into various phenomena as they appear in each individual person's experiences. To collect the data regarding the participants' experiences and meanings, semi-structured interviews were carried out. First, general questions were asked to start the interviews. Then, based on the participants' responses, new questions emerged during the interview process. Interviews were conducted by scheduling and selecting the location based on the participants' opinions. Accordingly, interviews were conducted in the participants' workplaces or educational setting. Each interview lasted from 30 to 45 minutes depending on the participants' preferences and desires. The main participants of the study were 22 students, who were selected using purposeful sampling whereby the researchers sought to select those students, who could be considered as information-rich participants. Sampling continued until saturation occurred and it seemed that no new theme and pattern could be identified with regard to the topic of inquiry. . The collected data were analyzed using the thematic analysis whereby the researchers searched for the repeated meaningful patterns in the obtained qualitative data. A theme is a specific meaning that is derived from a word, a sentence, or even a paragraph. In fact, each theme refers to a meaningful pattern that is observed in the qualitative data based on the topic of inquiry and research questions. In the present study, the researchers started analyzing the data by carefully and repeatedly reading the interviews. In the second step, they carried out the line-by-line analysis. Actually, the most important words, sentences, or paragraphs related to the main topic of the study were marked, highlighted, and coded. In the data analysis, the researchers used the inductive approach whereby the concepts and codes emerged from the qualitative data rather than the existing theories. In the next step, codes were put into thematic categories and clusters and the main themes were obtained. The coding and analysis process continued until the researchers reached the data saturation. Finally, the researchers reviewed and refined the extracted categories of themes based on their similarities and differences, that is, their properties and dimensions. The researchers also selected the relevant quotes and examples from the data extracts to prepare the final report. In addition, the trustworthiness of the analysis was ensured using triangulation, participants’ feedback, and experts’ opinions.
    Results
    Findings of the study indicated that, from students’ perspective, teaching competence included 31 sub-categories and 6 main categories, which consisted of teaching skills, research competence, relational competence, professional ethics, personal characteristics, and managerial skills. A competent faculty member has sufficient knowledge and information and knows how to teach. Indeed, a competent faculty member knows where and how to utilize the techniques and strategies that are required to make the classroom efficient and effective. It can be said that knowledge, experience, and method are three important factors that play a key role in constructing faculty members' competence and qualification. Also, one of the findings of the study was educational skills. Educational skills include subcategories of the scientific and professional specificity, effective transfer of materials, use of appropriate lesson plans, and the systematic evaluation of teaching materials. This theme refers to teachers' ability to apply teaching methods, principles, and strategies in the classroom in a way that they can lead to the successful classroom management. In explaining these dimensions and components, it can be said that faculty members should not only have the specialized skills but they should also be capable of transferring knowledge and managing the classroom. A faculty member should take into account important factors such as students' ability to select appropriate teaching resources and texts and should design lesson plans based on contextual needs and requirements. Implications drawn from the present study suggest that the determination of the components of teaching competence in faculty members can offer guidelines for determining teachers’ path and strategies of cultivation programs on which university administrators can take appropriate measures in order to develop teaching competencies in faculty members and improve the quality of university teaching. University professors can also be empowered to adapt the existing model to their teaching experiences to achieve effective teaching. In general, faculty members can guarantee the existence of the educational system. Therefore, improving faculty members' abilities and competencies can enhance the quality of teaching. Furthermore, the enhancement of cognitive, emotional, and behavioral competencies in faculty members will lead to the innovation in teaching as well as the promotion of students' academic achievement and success. Thus, it is necessary and highly important to equip university faculty members with the competencies and capabilities that are required to achieve the professional success.
    Keywords: Teaching competence, Faculty members, Ferdowsi University of Mashhad
  • فرانک موسوی*، ندا خداداده، عباس محمد پور، سعیده بهرامیان، محسن مرادی
    هدف اصلی از انجام این پژوهش شناسایی ابعاد و مولفه های فرهنگ سازمانی اعضاء هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه است. این پژوهش از جمله پژوهش های کیفی است که از نظر هدف در رده پژوهش های کاربردی و از نظر روش انجام در رده پژوهش های  توصیفی و از نظر گردآوری داده ها  و جمع بندی روش گراندد تئوری یا زمینه بنیاد است. برای شناسایی مولفه های فرهنگ سازمانی در این پژوهش: در گام اول با مراجعه به متون تخصصی فرهنگ سازمانی از جمله مقالات داخلی و خارجی ، کتاب ها و نشریات معتبر، شاخص های فرهنگ سازمانی شناسایی، بررسی و  با روش مطالعه کرنل خلاصه نویسی شد. در این مرحله حدود 400 مولفه تا حد اشباع نظری شناسایی شد. در گام دوم برای اطمینان از موثر بودن شاخص های شناسایی شده به عنوان فرهنگ سازمانی از روش مصاحبه عمیق کانونی بین خبرگان استفاده شد . خبرگان برگزیده ،گروهی از کارشناسان امر مدیریت آموزشی بودند که سال ها در مشاغل آموزشی سابقه داشته و در رابطه با شاخص ها و مولفه های منتخب، با تجربه و صاحب نظر و دارای مقالات متعدد در این زمینه بودند. در گام دوم پژوهش با توجه به نتایج مصاحبه کانونی با خبرگان تعدادی از مولفه ها ریزش پیدا کرد و در نهایت تعداد11بعد و 136 مولفه فرهنگ سازمانی اعضاء هیات علمی دانشگاه مشخص و شناسایی گردید.
    کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, هیات علمی, مولفه, ابعاد, دانشگاه آزاد اسلامی
    Faranak Mosavi *, Nada Khodadade, Abas Mohmadypor, Saydah Bahramiyan, Mohsan Moradi
    the main purpose of this study is to identify the dimensions and components of organizational culture of the faculty members of the islamic free university of kermanshah province . the aim of this study is qualitative research which is intended to be applied in the field of research and in terms of the method of doing research in terms of data collection and data collection is grounded theory is grounded theory . to identify the elements of organizational culture in this study : at first step by referring to the specialised literature of organizational culture , including internal and external literature , books and publications , the organizational culture indices were identified , studied and conducted with the study of the study of . at this point about 400 components were identified as theoretical saturation . in the second step to ensure the effectiveness of identified indices as organizational culture , deep focal interview method among experts was used . selected experts were a group of experts in training management that have had a history of training jobs for many years , in relation to the indices and the selected elements , with experience and discretion , and many articles in this area . in the second step , with regard to the results of focal interview with experts , a number of components were collapsed and , in the end , 11 dimensions and 136 components of organizational culture were identified and identified .
    Keywords: Organizational culture, faculty, component, dimensions, Islamic
  • مجید دارابی

    پژوهش، فر آیندی است که از طریق آن می توان درباره ناشناخته ها به جستجو پرداخت و نسبت به آن ها شناخت لازم را کسب کرد . در بین دو ماموریت اصلی دانشگاه ها، یعنی آموزش و پژوهش، متاسفانه نظام تعلیم وتربیتی دانشگاه های ما، یک نظام آموزشی است تا یک نظام علمی - پژوهشی؛ در حالی که اهمیت پژوهش های دانشگاهی و باور سیاست گذاران ب ر ضرورت این پژوهش ها بر کسی پوشیده نیست . از طرف دیگر ، تحقق ماموریت های نظام آموزش عالی در ابعاد مختلف و از جمله پژوهش ، متاثر از عوامل فراوان و متنوعی است . از بین این عوامل بی شمار و متنوع ، عامل آموزشگر (هیات علمی)، از جمله مهمترین آن ها بهشمار میرود. کارکرد پژوهشی اعضای هیات علمی ، در برگیرنده فعالیت های مختلف است . گستره وسیع این فعالیت ها، ابعاد مختلف رف تاری و عملکردی را از اعضای هیات علمی مطالبه میکند به-علاوه اینکه، در هر دوره و هر دانشگاهی ضریب توجه و اهمیت این فعالیت ها هم متفاوت است و این موضوع در تصمیم گیری ها و تنظیم برنامه های مختلف دانشگاه و حتی در ارزیابی برنامه ها برای توسعه عملکردپژوهشی اعضای هیات علمی و نیز مدیریت کیفیت آنها تاثیر گذار است . بر این اساس در این تحقیق ، با بهره گیری از روش فراترکیب ، سعی شده است که گستره فعالیت های پژوهشی اعضای هیات علمی ، در قالب روش فراترکیب ، مورد پژوهش و بررسی قرار بگیرد. یافته های این پژوهش نشان داد که ابعاد فعالیت های پژوهشی اعضای هیات علمی در سه دسته: تولیدات علمی، پژوهش ورزی و مشارکت های علمی طبقه بندی می - شوند.

    کلید واژگان: فراترکیب, پژوهش, هیات علمی, تولیدات علمی, پژوهش ورزی و مشارکت های علمی
  • ثنا صفری *
    پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش بالندگی اعضای هیات علمی بر سرمایه اجتماعی در دانشگاه پیام نور استان تهران انجام شده است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش های جمع آوری داده ها توصیفی و روش تحلیل از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بوده است. جامعه پژوهش شامل اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور استان تهران بوده که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای با اختصاص متناسب، 181 نفر از آنان انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه بالندگی محقق ساخته با پایایی(96/0=α) و پرسش نامه سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال ( ( 1998 با پایایی(96/0=α) استفاده شد. نتایج نشان داد، تمامی مولفه های بالندگی اعضای هیات علمی و سرمایه اجتماعی بالاتر از حد متوسط بوده است و بالندگی اعضای هیات علمی(67/0r=) با سرمایه اجتماعی رابطه مثبت و معناداری(p<0/01) داشته است. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد، از بین مولفه های بالندگی، بالندگی فردی و حرفه ای 72 درصد از سرمایه اجتماعی را پیش بینی می نمایند. مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد، بالندگی بر سرمایه شناختی(84/0=γ)، سرمایه رابطه ای(85/0=γ) و سرمایه ساختاری(93/0=γ) تاثیرگذار بوده است.
    کلید واژگان: بالندگی, سرمایه اجتماعی, مراکز آموزش عالی, هیات علمی, آموزش از دور
    Sana Safari
    This study aimed to explain a role of faculty development on social capital in distance education. The research method was descriptive and data analysis method was SEM that Sample size was determined 181 faculty members of Tehran branch of Payam Noor University by Stratified random sampling. Faculty development made questionnaire design with the reliability [α =0/94] and social capital questionnaire of Nahapiet & Ghoshal[1998] with the reliability [α=0/92] were used to collect data. Results showed faculty development and social capital of sample size higher than the average and faculty development [r=0/71] had a significant positive correlation with social capital of sample [p
    Keywords: Faculty, Development, Social Capital, Higher Education Institutions, Distance Education
  • اصغر سلطانی*، کرامت اسمی، حلیمه عبدالله پور
    افزایش و بهبود کیفیت تعامل میان دانشجویان با استادان، به رشد علمی، اجتماعی و حرفه ای دانشجویان کمک می کند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، پیش بینی تعاملات بیرونی استاد- دانشجو بر اساس رفتارهای آموزشی و فعالیت های حرفه ای اعضای هیات علمی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و طرح آن همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 96-95 بود که از میان آن ها 110 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ادراکات و فعالیت های اعضای هیئت علمی بود. ضریب پایایی ابزار با روش همگونی درونی 83/0 برآورد گردید. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از نرم افزارAMOS23 نشان داد که رفتارهای آموزشی و فعالیت های حرفه ای اعضای هیئت علمی، و تعاملات اتفاقی، پیش بین مناسبی برای تعاملات حقیقی استاد- دانشجو هستند و در مجموع 79 درصد از واریانس این تعاملات را تبیین می کند. نتایج همچنین نشان داد که تعاملات اتفاقی، پیش بین مناسبی برای تعاملات حقیقی استاد-دانشجو است. بررسی نقش میانجی تعاملات اتفاقی استاد – دانشجو در مدل نیز بیانگر این بود که هر دو متغیر برونزای رفتارهای آموزشی و فعالیت های حرفه ای با میانجی متغیر تعاملات اتفاقی، پیش بین مناسبی برای تعاملات حقیقی هستند. این نتایج دلالت های مهمی برای بهبود تعامل و ارتباط استاد – دانشجو در جهت رشد و پیشرفت دانشجویان در نظام آموزش عالی ایران دارد.
    کلید واژگان: تعامل استاد- دانشجو, رفتارهای آموزشی, فعالیت های حرفه ای, هیات علمی, دانشجو
  • مهدی سبحانی نژاد، محمدرضا بقایی، حسن نجفی*
    رعایت اخلاق آموزشی تضمین کننده سلامت فرایند یاددهی- یادگیری در دانشگاه است و موجب افزایش تعهد پاسخگویی مدرسان نسبت به نیازهای دانشجویان می شود. هدف این پژوهش سنجش میزان کاربست اخلاق حرفه ای تدریس از سوی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم دریایی امام خمینی (ره) نوشهر می باشد. در بخش تحلیل اسنادی این پژوهش از فرم فیش برداری و در بخش پیمایشی، از پرسشنامه ای محقق ساخته، حاوی 50 مولفه اخلاق حرفه ای تدریس احصاء شده از منابع داخلی و خارجی، استفاده شد. روایی پرسشنامه از دید متخصصان مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 88/0تعیین گردید. نمونه آماری با توجه به آمار تفکیکی دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشکده ها و با استفاده از فرمول کوکران و با روش طبقه ای و سهمیه ای، 366 نفر تعیین شد. با توجه به یافته های پژوهش و با عنایت به شرایط متفاوت دانشگاه های افسری، بعد سازمانی به عنوان یکی از ابعاد اخلاق حرفه ای تدریس افزون بر ابعاد مطرح در سایر مراکز آموزش عالی شناسایی شد. همچنین مشخص شد که از دید دانشجویان میزان کاربست اخلاق حرفه ای تدریس از سوی اعضای هیات علمی دانشگاه با میانگین 17/4 در حد بالایی قرار دارد. مهم تر آنکه در مواردی که بین مولفه های اخلاق حرفه ای تدریس و نظامی گری همپوشانی وجود داشته است مولفه ها در بالاترین سطح رعایت شده اند.
    کلید واژگان: تدریس, اخلاق حرفه ای, هیات علمی, نظرات دانشجویان
    M. Sobhaninejad, M. Baghaei, H. Najafi *
    Compliance with teaching ethics is a guarantee of the health of the learning-learning process and it increases the commitment of instructors to responding to the needs of the students. The purpose of this study was to investigate the application of ethical professional teaching among faculty members of Imam Khomeini Naval Academy of Nowshahr. In this research, note taking form was used in the document analysis section and a questionnaire was used in the survey section. A questionnaire containing 50 components of teaching ethics was used and 366 students were randomly selected (statistical sample using the Cochran method was determined to be 366 people). Regarding the findings of the research, and considering the different situations and conditions of the space of the army universities and in addition to the dimensions raised in other higher education institutions the organizational dimension was identified as one of the dimensions of professional ethics in teaching. It was also found that in terms of students, the degree of professional ethics of the teaching of the Imam Khomeini Naval Academy was at a high level of 4.17. Most importantly, the components that are common between the ethics of teaching and militaristic professional ethics or in the other words in the cases where there was a coherence between the ethical components of teaching and military militarism the highest level is observed, which is the most important reason for the rules and regulations governing the university and proper supervision of the implementation of the law. Therefore, it can be considered as a solution in other universities in the formulation of rules and regulations of the university.
    Keywords: Teaching, Professional ethics, Faculty, Student's opinions
  • اصغر سلطانی، نعیمه مهدی پور
    هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی میزان کاربست مولفه های کاربردی، ملی، جهانی، نظری و ساخت برنامه درسی در برنامه های درسی علوم انسانی است. بر این اساس با استفاده از یک پرسش نامه محقق ساخته که پایایی آن 92/0 برآورد گردید، نظرات 100 نفر از اعضای هیات علمی مربوط به گروه های مختلف علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان در مورد میزان توجه به هر یک از این مولفه ها در برنامه های درسی موجود علوم انسانی سنجیده شد. نتایج نشان دادند که از نظر اعضای هیات علمی، میزان توجه به همه مولفه ها کمتر از حد میانگین است. در این بین بیشترین توجه به مولفه نظری و تخصصی و کمترین توجه به مولفه جهانی و بین المللی و با اختلاف کمی مولفه کاربردی و عملی است. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که در طرح های بازنگری برنامه های درسی علوم انسانی در دانشگاه ها، توجه بیشتری به مولفه های جهانی و بین المللی و کاربردی و عملی شود، جایگاه عنصر کارآفرینی در برنامه های درسی بازشناسی گردد، برنامه ریزان درسی با شناسایی ظرفیت های بومی کشور، مولفه های بومی را هم در محتوا و هم در شکل ارائه برنامه های درسی علوم انسانی مورد استفاده قرار دهند، در بازنگری های آتی این برنامه ها به فلسفه و تاریخ علوم مختلف توجه ویژه ای گردد و برنامه ریزان درسی ضمن توجه به خواست دانشحویان و همچنین نهادهای بیرونی، تا حد امکان برنامه های درسی را به شکل مشارکتی طراحی و تولید نمایند.
    کلید واژگان: برنامه درسی, علوم انسانی, آموزش عالی, دانشگاه کرمان, هیات علمی, مولفه های کاربردی, جهانی, ملی
    Naeeme Mehdipoor
    The main purpose of this study was to examine the rate of application of functional, national, global, theoretical and construction of curriculum’s components in humanities curricula. According to this, with a researcher made questionnaire that its reliability estimated to be 0.92, the views of a total of 100 faculty member from humanities departments of Shahid Bahonar University were examined about the rate of applying this components in current humanities curricula. Findings showed that from faculty members’ point of views, all components are lower than average. In this regard, the Special attention is related to the theoretical and professional component, but minimum attention is related to global and international component and with a slight variation, is related to functional and practical component. According to the results of this research, it is recommended that in revising plans of humanities curricula in universities, it should be more attention to global, international, functional and practical components, the role of entrepreneurship in the curriculum be recognized, and with identifying the native potential, curriculum planners use the local components in both content and forms of curriculum. It is also recommended that the curriculum planners should have the special attention to the philosophy and history of science in the future curricula revision, and with considering the demands of students and external institutes, design and provide curriculum collaboratively as it is possible.
    Keywords: Curriculum, Humanities, Higher education, University, Faculty member
  • مهدی ملکی، محسن فرمهینی فراهانی، کوروش اسماعیلی
    پژوهش حاضر، با هدف اولویت بندی و مقایسه مولفه های شش گانه ایدئولوژی های برنامه درسی از منظر اعضای هیات علمی دانشکده های علوم تربیتی شهر تهران اجرا شده است. روش پژوهش توصیفی (پیمایشی) و جامعه و نمونه آماری پژوهش برابر بوده است؛ به طوری که شامل کلیه اعضای هیات علمی علوم تربیتی مستقر در دانشکده های علوم تربیتی سطح شهر تهران در سال تحصیلی 90 89 می شود. ازمجموع 95 نفر اعضای هیات علمی حدودا 81 نفرشامل 30 درصد زن و 70 درصد مرد حاضر به همکاری با پژوهشگر شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه استاندارد ایدئولوژی برنامه درسی «اسکایرو 2008» بود که بر اساس 6 مولفه؛ هدف، تدریس، یادگیری، دانش، فراگیر و ارزشیابی به تعیین 4 نوع ایدئولوژی برنامه درسی (دانش پژوهان علمی، یادگیرنده محور، بازسازی اجتماعی و کارآیی اجتماعی) پرداخته است. سهم هر یک از مولفه ها 4 سوال بود و به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی فراوانی و درصد و نیز رسم نمودار ایدئولوژی برنامه درسی استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که اعضای هیات علمی گروه های علوم تربیتی دانشگاه های دولتی سطح شهر تهران به مولفه های هدف و تدریس در ایدئولوژی بازسازی اجتماعی و همچنین مولفه های یادگیری، دانش، فراگیر و ارزشیابی در ایدئولوژی یادگیرنده محور قوی ترین گرایش را نشان داده اند. همچنین مولفه های یادگیری و ارزشیابی در ایدئولوژی یادگیرنده محور در بخش قوی ترین گرایش (اولویت اول) و مولفه های هدف و تدریس در ایدئولوژی دانش پژوهان علمی در بخش ضعیف ترین گرایش(اولویت آخر) تنها مولفه هایی بودند که همه اعضای هیات علمی بر روی آن اتفاق نظر داشتند.
    کلید واژگان: اولویت بندی, مقایسه, مولفه, ایدئولوژی برنامه درسی, هیات علمی
    Mehdi Maleki, Mohsen Farmahini Farahani, Koroush Esmaeili
    The present study compared the priorities and ideologies of the six components of the curriculum from the perspectives of faculty members of Tehran faculties of educational sciences. Research society was comprised of all of the faculty members in the departments in 2010-11 adopted through census. Among the 95 members، 30% were female and 70% were male. The research was carried out as a descriptive (surveying) study by using standard questionnaire of curriculum ideology of Schiro (2008). The questionnaire focuses on curriculum based on the six factors including purpose، teaching، learning، knowledge، childhood and evaluation (scholar academic ideology، social efficiency ideology، learner-centered ideology and social reconstruction ideology). For data analyzing، frequency and percentage frequency and ideology graph were applied. Findings suggested that، the faculties of educational sciences in Tehran should focus on ideology of social reconstruction and the components of learning، knowledge، learning and assessment of learner-centered ideology. The strongest trends in this regard were learning and assessment the components of learner-centered ideology. The strongest trends (first priority) and components were teaching the ideology of scientific knowledge and the weakest parts of the trends (last priority) were the only components that all faculty members were agreed.
    Keywords: Prioritization, Comparison, Componens Ideology, Curriculum, Faculty
  • محسن فرمهینی فراهانی*، اکبر رهنما، لیلا بهنام جام
    پژوهش حاضر، به دنبال بررسی شناسایی مولفه های اخلاق حرفه ای آموزش و اولویت بندی آنهاست. روش پژوهش توصیفی و جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه شاهد می باشند که نیمی از آنها به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است که اعتبارش از دید متخصصان مورد تایید قرار گرفته و پایایی آزمون با ضریب آلفای کرونباخ علمی87/ 0 تعیین شد. در تحلیل داده های حاصل از ابزار پژوهش طی برنامه SPSS از انواع آزمون های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. که نهایتا 24 مولفه اخلاق حرفه ای آموزش توسط اعضای هیات علمی مورد شناسایی قرار گرفت که مهمترین مولفه، مسوولیت پذیری اساتید در قبال آموزش صحیح به دانشجویان بیان شده است. بهترین راهکار برای بهبود این امر، تلاش در جهت تهیه و تدوین منشور اخلاقی با عنوان منشور اخلاق حرفه ای آموزش در دانشگاه است
    کلید واژگان: اخلاق حرفه ای, آموزش, هیات علمی, دانشگاه
    Mohsen Farmahini Farahani*, Akbar Rahnama, Leila Behnam Jam
    TThis study sought to identify and prioritize the educational component of professional ethics from the perspective of the faculty. The research is survey descriptive. Statistical community consists of faculty members of “Shahed University". Half of them are selected through random sampling method as study samples. The data collection tool is questionnaire that has been validated by experts. Reliability has been determined by Cronbach's alpha coefficient, /87. In analyzing the data, SPSS software was used to provide descriptive and analytical statistics. Finally, twenty-four components of educational professional ethics were recognized by the faculty members. The priorities in order include teacher’s accountability and teaching students properly. The best way to strengthen professional ethics and try to prepare Charter Moral at the University.
    Keywords: professional ethics, education, faculty, university
  • یورگن اندرس
    مترجم: غلامرضا یادگارزاده، کورش فتحی واجارگاه
    آموزش عالی با توجه به ویژگی هایی مانند گستردگی اهداف؛ عدم وجود مکانیسم های اعمال فشار و کنترل از بالا، اثر قوی بر تعیین اهداف سایر حرفه های علمی، مدیریت و هدایت موسسات شناخته می شود. برخی معتقدند که مفهوم مفرد حرفه دانشگاهی (علمی) ممکن است یک تصور غلط باشد و حرفه آکادمیک به سختی می تواند با تنش های زندگی دست و پنجه نرم کند، و از این رو در معرض خطر است؛ در مقابل بعضی بر پویایی آن تاکید می کنند. بحث ها در خصوص حرفه علمی به صورت روشن با توده ای شدن آموزش عالی و گرایش به جامعه «یادگیرنده مادام العمر» یا جامعه اطلاعاتی گره خورده است. تغییر ماهیت و نقش دانش در جامعه به نظر می رسد که با تغییر در آموزش عالی (و تعامل با جامعه) و حرفه علمی همراه بوده است. بحث های بسیاری در خصوص ماهیت حرفه دانشگاهی مطرح است و در دو دهه گذشته با تغییر نگاه به علم و فناوری، حرفه علمی نیز دچار تحول شده است. در مقاله ای که پیش رو دارید، ضمن مرور شکل گیری حرفه دانشگاهی، بحران ها و چالش های پیش رو مورد تحلیل قرار گرفته است.
    کلید واژگان: حرفه علمی, آموزش عالی, هیات علمی, تحول اموزش عالی, دانشگاه حرفه ای
    Jurgen Enders, Tra: Gholamreza Yadegarzade, Koroush Fathi Vajargah
    Higher education can be characterized by a relatively open set of multiple goals; by loose mechanisms of coercion, control and steering from above by a high degree of fragmentation; and by a strong influence of the principal workers—the academic professionals—on the determination of goals, the management and administration of institutions, and the daily routines of work. Some have argued that the concept of a single academic profession might be an illusion, and that the academic profession can hardly cope with the tensions it has to live with, and that the academic profession is endangered. The concern about the academic profession is obviously entangled with themassification of higher education and the long-standing secular trend towards a “knowledge” society, a society of “lifelong learning”, or an “information” society. Whatever the short-hand title might be, the changing nature and role of knowledge in society seem to be accompanied by changes in higher education (and its interrelationship with society) which are a mixed blessing to the academic profession. There have been raised many discussions on the nature of the academic profession in the past two decades. With the change of attitude to science and technology, scientific profession has changed. In this paper, we review the academic formation of a professional crisis the challenges ahead are analyzed.
    Keywords: Professional academic, Higher education, Faculty Higher education development, Professional universities
  • اکبر فرجی ارمکی *، حمیدرضا آراسته، مقصود فراستخواه
    هدف پژوهش حاضر ارائه الگویی برای افزایش بهره وری پژوهشی اعضای هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی است. جهت ارائه مدل بهره-وری پژوهشی با بهره گیری از نظریه مبنایی (GT) با هفت گروه از اطلاع رسانان کلیدی با استفاده از روش مصاحبه عمیق گفتگو گردید و سپس با طی فرایند کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی به الگوی بهره وری پژوهش دست یافت. در الگوی بدست آمده موجبات علی، سطوح مداخله و عوامل، پیامدها و نتایج و هم-چنین عوامل زمینه ای مورد بحث قرار گرفته است. سپس در بخش مطالعات کمی و میدانی از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه براساس مدل نظریه مبنایی حاصل از مصاحبه ها ساخته شد. محتوای پرسشنامه دربرگیرنده مولفه هایی شامل عوامل بهره وری پژوهشی اعضای هیات علمی، تسهیل-گران، پیامدها و زمینه های بروز بهره وری پژوهشی است. که در بخش عوامل، در دو قالب درونی و بیرونی 75 عامل، در بخش تسهیل-گران بهره وری پژوهش 10 مولفه، در بخش نتایج 11 مولفه و نهایتا در بخش عوامل زمینه ای 6 مولفه لحاظ شد. موجبات علی (درونی و برونی) بهره وری پژوهشی در این مقاله یک مدل نهایی معادلات ساختاری از بهره وری پژوهشی اعضای هیات علمی ارائه می شود.
    کلید واژگان: هیات علمی, بهره, وری پژوهشی
    A. Faraji Armaki.* Student)., H.R. Arasteh., ., M. Farasatkhah
    The purpose of this study was to develop a model for increasing research productivity of faculty members at Shahid Beheshti University. Using the mixed (explanatory) methods design, the researcher conducted in-depth interviews with seven groups of key informants to develop this model. Appling the open, axial and selective encoding, the initial research productivity model for the faculty members was obtained. In this study, the initial model, mediating factors, intervening levels, results, implications, and contextual factors are discussed. Using quantitative research and questionnaire, this model was tested and approved. In quantitative research, structured interviews with experts were conducted on the basis of the questionnaire developed by the researcher. The content of the questionnaire included factors of research productivity, facilitators, outcomes and settings in order to reveal research productivity. Subscales of the questionnaire were: the mediating internal and external factors (75 items), the facilitators of research productivity (10 items), the results (11 items) and finally the contextual factors (6 items). The reliability of the subscales of the questionnaire was satisfactory, with alpha coefficients ranging from ranging from 0.72 to 0.92. A sample of 72 faculty members from 16 faculties and research centers at Shahid Beheshti University, has examined the initial model. Finally, data were analyzed using structural equation modeling.
    Keywords: research productivity, faculty members
  • خدیجه آزاد، محمد جوادی پور، غلامعلی احمدی
    هدف مطالعه حاضر بررسی میزان مشارکت اعضای هیات علمی واحدهای دانشگاهی منطقه 10 دانشگاه آزاد اسلامی در برنامه ریزی آموزشی و تصمیم گیری است که در هر یک از ابعاد تصمیم گیری (آموزشی، اداری، پژوهشی) و با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی بررسی شد. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است و جامعه آماری تحقیق شامل 1172 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های منطقه 10 و نمونه مورد مطالعه شامل 280 نفر اعضای هیات علمی درسال تحصیلی 88-87 بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ایی تصادفی انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است که پایایی آن بر اساس فرمول آلفای کرانباخ 94% به دست آمد. برای تحلیل داده های تحقیق از مدل های آماری تک گروهی، t دو گروه مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه و در نهایت استفاده از آزمون LSD به مقایسه دو به دو میانگین ها پرداخته شده است. نتایج نشان داد که بین میزان مشارکت اعضای هیات علمی در برنامه ریزی آموزشی و تصمیم گیری های واحدهای دانشگاهی تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین میزان مشارکت اعضای هیات علمی در تصمیم گیری های آموزشی باعث افزایش تعلق خاطر آن ها می شود. بین میزان مشارکت اعضای هیات علمی بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی تفاوت معنی دار مشاهده نگردید. بین میزان مشارکت اعضای هیات علمی در تصمیم گیری های مربوط به حیطه پژوهشی، آموزشی، فرهنگی و اداری تفاوت معنی داری وجود ندارد.
    کلید واژگان: مشارکت, برنامه ریزی, تصمیم گیری, دانشگاه, هیات علمی
    K. Azad, M. Javadipour., G. Ahmadi
    The purpose of this study was to examine the extent of participation of faculty members in educational planning and decision making processes in different departments of Islamic Azad University situated in its 10th university zone in academic year 1387-88. A stratified random sample of 280 faculty members participated in the study. Data were collected by a questionnaire developed by the researchers. Results showed no difference between faculty members in terms of participation in educational planning and decision making in different departments. It was found that participation of faculty members in educational decision making had increasing effect on their sense of ownership. There was no difference among academics in terms of demographic variables. No difference was found in participation in planning and decision making in relation to areas of learning and research as well as cultural and administrative issues.
    Keywords: participation, planning, decision making, university, faculty
  • سعید مظلومیان، هوشنگ زندی مهر، احمد رستگار
    هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه عوامل موثر بر فعالیت های پژوهش اعضای هیات علمی گروه آموزشی علوم پایه و علوم انسانی دانشگاه پیام نور استان فارس بود. این تحقیق، تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری (120-N) و نمونه آماری به روش سرشماری انجام شده است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. اعتبار محتوایی پرسشنامه بر اساس نظر متخصصان حوزه تحقیق و پژوهش و پایایی پرسشنامه با محاسبه ضریب آلفای کرانباخ برابر 84% بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون دو متغیره، آزمون یومان ویتنی و آزمون تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد.
    یافته های پژوهش نشان داد که متغیرهای مرتبه علمی، وضعیت استخدامی، میزان فعالیت اشتراکی، مسئولیت اجرایی، دسترسی به پایگاه ها و منابع اطلاعاتی، میزان تسلط بر روش تحقیق، مهارت های رایانه ای، تسلط بر زبان انگلیسی و زمان اختصاص داده شده به فعالیت های غیرعلمی رابطه معنی داری با میزان فعالیت های علمی – پژوهشی دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که به ترتیب وضعیت استخدامی، مرتبه علمی، میزان تسط بر روش تحقیق، مهارت های رایانه ای، زبان انگلیسی، زمان اختصاص داده شده به فعالیت های غیرعلمی، میزان فعالیت اشتراکی و میزان دسترسی به پایگاه و منابع اطلاعاتی بیشترین تا کمترین ضرایب بتا را با میزان فعالیت های علمی پژوهشی اعضای هیات علمی دارند.
    کلید واژگان: فعالیت علمی, پژوهشی, هیات علمی, دانشگاه پیام نور
    Dr. Saeedmazloumiyan, Houshang Zandimehr, Ahmad Rastegar
    The present study aimed at investigating and comparing the factors affecting research activities of faculty members of Basic Sciences and Humanities in Payame Noor University. This descriptive study was of correlation kind. The statistical population (N=120) and the statistical sample were chosen through census method. A researchermade questionnaire was applied in order to collect data. The content validity of the questionnaire was achieved according to experts’ views in research field and Cronbach's alpha reliability coefficient was 0.84. To analyze data, Pearson correlation analysis, two-variable regression analysis, one-way ANOVA and U-Man Whitney test were imployed. Findings showed that variables such as academic rank, employment status, level of shared activity, administrative responsibilities, access to databases and information resources, mastery on research methods, computer skills, English language proficiency and time allocated to non-scientific tasks had significant meaningful relationship with the amount of scientific activities. The results of multiple regression analysis showed that the employment status, academic rank, level of mastery on research methods, computer skills, English language profeciency, time allocated to non-scientific activities, the amount of shared activities, and access to databases and information resources had respectively the highest to the lowest beta coefficients with the amount of research activities of faculty members.
    Keywords: Research Activity, Faculty, Payame Noor University
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال