جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « authoritarian » در نشریات گروه « علوم تربیتی »
تکرار جستجوی کلیدواژه «authoritarian» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
نشریه رهیافتی نو در مدیریت آموزشی، سال چهاردهم شماره 1 (پیاپی 59، فروردین و اردیبهشت 1402)، صص 78 -97مقدمه و هدف
هدف این پژوهش، ارایه و تدوین مدل مدیریت سوءرفتار دانش آموزان متوسطه اول و سپس شناسایی مناسب ترین الگوی سبک تدریس همسو با راهبردها و مدیریت بهینه سوءرفتار بود.
روش شناسی پژوهش:
این پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی و به روش کیفی-کمی و از روش داده بنیاد و مدل کرسول جهت بررسی داده های کیفی و از تحلیل عاملی تاییدی در بخش کمی استفاده گردید. مشارکت کنندگان، معلمان مدارس متوسطه اول شهرستان سنندج بودند که در بخش کیفی از بین آنان 18 نفر با روش نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی از بین 1100 نفر جامعه آماری، تعداد 204 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه عمیق، 154 شاخص مدیریت سوءرفتار به دست آمد که درنهایت 43 مقوله فرعی و 31 مقوله محوری و 5 مقوله فراگیر ترسیم شد. بر این اساس مدل مفهومی مولفه ها و ابعاد راهبردی مدیریت سوءرفتار دانش آموزان طراحی شد. در بخش کمی با توزیع پرسشنامه محقق ساخته دارای روایی مناسب و پایایی 78/0 و درنهایت از نرم افزار spss و Amos برای انجام تحلیل عاملی تاییدی و برازش مدل راهبردهای موثر بر مدیریت سوءرفتار استفاده گردید. جهت بررسی اعتبار مولفه های مدل از ارزیابی شاخص نسبت محتوایی CVR استفاده شد. نمره این شاخص 76/0 بود که روایی محتوایی بالایی را نشان می دهد.
یافته هااز مولفه های به دست آمده از مدل عوامل راهبردی موثر بر مدیریت سوءرفتار در کل 10 مولفه و 4 بعد سبک تدریس به دست آمد شامل: الف: مولفه های رفاقت مداری، مددجویی و تعامل با خانواده و تعامل گرایی در قالب سبک تدریس تعاملی و رفاقت گرا. ب. تنبیه مداری، مدیریت فشار همسالان و ضابطه مداری در قالب سبک تدریس اقتدارگرا. ج. تسهیل گری و نادیده انگاری در قالب سبک تسهیل گرا. د: تخصص مداری در قالب سبک تدریس تخصصی.
بحث و نتیجه گیرینتایج تحلیل عاملی تاییدی و مدل معادلات ساختاری نشان داد مدل عوامل راهبردی موثر در مدیریت سوءرفتار دانش آموز از برازش مناسبی برخوردار است. نتیجه کاربردی این پژوهش، تدوین الگوی مدیریت سوءرفتار برای استفاده معلم با شناسایی سبک تدریس تعاملی و رفاقت گرا بود.
کلید واژگان: مدل مدیریت سوءرفتار, سبک های تدریس تعاملی, مقتدر, تسهیل گر, تخصصی}IntroductionThe purpose of this study was to present and develop a model of management of misbehavior of high school students and then to identify the best model of teaching style in line with the optimal management of misbehavior of classroom.
research methodologyThis study was of mixed type and qualitative-quantitative method and grounded theory method was used. Participants in the study were first high school teachers in Sanandaj, which in the qualitative part 18 people were selected by purposive sampling method and in the quantitative part, out of 1100 people in the statistical population, 204 people were selected by multi-stage cluster sampling method. In the qualitative section, using in-depth interviews, outlined 43 subcategories, 31 central categories and 5 comprehensive categories. Accordingly, a conceptual model of components and strategic dimensions of management of misbehavior of students was designed. In the quantitative part, the final model was designed by distributing a researcher-made questionnaire with appropriate validity and reliability of 0/78 and finally using SPSS and Amos software for factor analysis.
FindingsFrom the components obtained from the model of strategic factors affecting the management of misbehavior in a total of 10 components and 4 dimensions of teaching style were obtained, including: A: interactive and camaraderie teaching style. B: authoritarian teaching style. C: facilitator style. D: specialized teaching style. The result of confirmatory factor analysis and structural equation model showed that the model of effective strategic factors in management of misbehavior of student has a good fit.
ConclusionThe practical result of this research was identification, model development with emphasis on interactive and camaraderie teaching style by teacher in management of misbehavior of student.
Keywords: management of misbehavior model, interactive teaching styles, authoritarian, facilitator, specialist} -
قواعد، مولفه های اساسی در حیات اجتماعی و تجربه های زیستی ما هستند که تمامی نهادهای اجتماعی و فعالیت های آدمی از جمله تعلیم و تربیت را شکل می بخشند. هنگامی که دیگران را به پیروی از قواعد فرامی خوانیم، همواره این پیش فرض در ذهن ما وجود دارد که ما و دیگران دارای مفهوم مشترک و واضحی از قواعد هستیم. ویتگنشتاین معتقد است که آدمی را برای پیروی از قاعده می توان تربیت کرد؛ اما او تناقض نمای مهمی را درباره ی پیروی از قاعده مطرح می کند که بر اساس آن نمی توان از تطابق یا عدم تطابق با یک قاعده سخن گفت. ابعاد منطقی این تناقض نما توجه فیلسوفان تربیتی را به خود جلب کرده است. پیروی از قواعد آموزشی و تربیتی در فضای مدرسه و کلاس درس از نمونه های برجسته ی پیروی از قواعد است؛ اما آیا هنگامی که فرزندان و دانش آموزان خود را به پیروی از قواعد فرامی خوانیم، دلایل کافی برای اقناع آن ها در اختیار داریم؟ دو دیدگاه خردگرا و اقتدارگرا از رویکردهای مهم موجود در حوزه ی تعلیم و تربیت در خصوص مسئله ی پیروی از قواعد به شمار می آیند. این مقاله با روش پژوهش توصیفی و تحلیل مفهومی و تکیه بر رویکرد زمینه محور ویتگنشتاین، برای گریز از تناقض نمای مطرح شده مدعی است که بهترین راه برای درک مقوله ی پیروی از قاعده نوعی توافق ضمنی میان اجتماع و محیط آموزشی است که خود را تنها در مقام عمل نشان می دهد و بیان شدنی نیست.
کلید واژگان: پیروی از قواعد, خردگرا, اقتدارگرا, توافق, ضمنی}The rules are components of our biological experiences that shape all social institutions and human activities, including education. When we invite others to follow the rules, there is always a presupposition in our mind that we and others have a common and clear concept of the rules. Wittgenstein believes that one can be trained to follow the rules. But he puts forward an important paradox about the rule of law, according to which one cannot speak of a conformity or non-compliance with the rule. The logical dimensions of this paradox have attracted the attention of educational philosophers. Following the rules of education in the school and classroom space is one of the most prominent examples of compliance with the rules. But do we have enough reasons to persuade our children and students to follow the rules? The two views of rationalist and authoritarian are among the most important approaches in the area of education to the question of rule-following. Relying on Wittgenstein’s context-based approach to escaping the paradox, this paper claims that the best way to understand the category of rule-following is to form a tacit agreement between the community and educational environments, which can only be expressed in practice without being expressible.
Keywords: Rule-following, paradox, rationalist, authoritarian, tacit agreement}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.