به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « رضاشاه » در نشریات گروه « کتابداری و مدیریت اطلاعات »

تکرار جستجوی کلیدواژه «رضاشاه» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سید محمود سادات بیدگلی*، رضا بیگدلو
    هدف

    شناخت ویژگی های تبعید مخالفان سیاست های سه گانه نظام اجباری، اتحاد البسه، و کشف حجاب، در دوره پهلوی اول شامل انتخاب محل تبعیدگاه، مدت تبعید، و شناخت گروه های اجتماعی تبعیدیان.

    روش/ رویکرد پژوهش: 

    این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با کمک اسناد و مدارک آرشیوی و منابع اصلی تنظیم شده است.

    یافته ها و نتیجه گیری

    در دوره پهلوی اول برای انتخاب تبعیدگاه معیارهای تفاوت اقلیم، مذهب و عقاید، و شغل تبعیدی مدنظر بوده است؛ ولی درباره تبعیدیان مخالف نظام اجباری، اتحاد البسه و کشف حجاب این معیارها رعایت نشده است. تبعید مخالفان سیاست های سه گانه جنبه تنبیهی و تنبهی داشت. مدت زمان آن کوتاه بود و با اظهار ندامت تبعیدی، تبعید به پایان می رسید. روزنامه نگاران، فعالان کمونیست، ملاکان و ایلات و عشایر، اتحاد البسه و کشف حجاب را پذیرفتند. در این دوره اتحاد البسه و کشف حجاب مسئله عشایر نبود تا با آن مقابله کنند؛ ولی مسئله مردم محلی بود و بدین سبب است که بیشترین تبعیدی از شهرهای استان خراسان و نیز شهرهای قم، یزد و کرمان است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که واکنش مخالفان سیاست های نوسازی درقبال تبعید، رویه یکسانی را نشان نمی دهد. برخی از گروه های مردمی با نوشتن ندامت نامه به تبعید خود خاتمه دادند؛ ولی در بین روحانیون تبعیدی که در جریان واکنش به اتحاد البسه در تهران «حبس در تبعید» شده بودند نشانه ای از ندامت دیده نمی شود. تحلیل محتوای تبعیدنوشته های این افراد که در قالب شعر، نثر و یادگاری بر دیوارهای زندان قصر باقی مانده است از قیاس زندان آن ها با زندان امام موسی بن جعفر حکایت دارد و نشانه ای از تاسف از عملکرد در این تبعیدنوشته ها دیده نمی شود. درنهایت می توان به این جمع بندی رسید که حکومت با استفاده از ابزار تبعید توانست که این سیاست های سه گانه را به پیش ببرد و ازاین جهت ابزار تبعید برای اجرای این سیاست ها برخلاف تبعید ایلات و عشایر کارآمد بود.

    کلید واژگان: تبعید, رضاشاه, تبعیدگاه, قانون نظام اجباری, اتحاد البسه, کشف حجاب, مخالفان سیاسی}
    Seyyed mahmood Sadat Bidgoli *, Reza Bigdelo
    Purpose

    The purpose of this study was to recognize the characteristics of the exile of the opponents of the triple policies of of the Conscription, the Unity of Clothes and the Unveiling during the first Pahlavi era, including the choice of the exile place of exile and the recognition of the social groups of the exiles.  

     Method and Research Design: 

    This research is based on a descriptive-analytical method and with the help of archival documents and archival sources.

     Findings and Conclusions

    During the first Pahlavi era, the criteria of differences in climate, religion and beliefs and the type of exile activity were considered for the choice of exile. But in the case of exiles who oppose the Conscription, the union of clothing and the Unveiling, these criteria have not been observed. This kind of exile has a punitive and warning aspect. Its duration was short, and exile with exile remorse ends. Journalists, Communist Activists, landlords, tribes and nomads accepted the Unity of Clothes and the Unveiling. The unity of clothing and the Unveiling was not a problem for the tribes during this period, But it was the local people's problem, especially the inhabitants of the religious cities, and for this reason the most exiles were from the cities of Khorasan, Qom, Yazd and Kerman. The results of this research Demonstrates that the reaction of opponents to the policies of modernization towards exile does not show the same pattern; some of the popular groups ended their exile by writing a reprimand, But there is no sign of remorse among the exiled clerics who were "imprisoned in exile" during the reaction to the the Unity of Clothes in Tehran. The analysis of the content of these people's exiled writings, in the form of poetry, prose and memorials on the walls of the Prison of the remaining palaces, tells about the comparison of their prison with the prison of Imam Musa bin Ja'far, and there is no sign of regret from their actions. Finally, it can be concluded that the government, using the means of exile, was able to pursue these policies and, therefore, the deportation tools were effective in implementing these policies, in contrast to the exile of the tribes and nomads.

    Keywords: Exile, Reza Shah, Forced labor law, Unity of clothing, Discovery of hijab, Political opponents}
  • مسعود کثیری
    هدف

    با شروع دوره مدرن در جهان و سرایت خزنده آن به میان جامعه ایرانی درطول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، بسیاری از ساختارهای جامعه ایرانی -که درطول تاریخ با مشارکت نهاد سنت و مذهب شکل گرفته بود- موردتهدید مفاهیم و برداشت های جدید قرار گرفت و این تهدید در موارد زیادی به مقابله سنت و مدرنیته منجر شد.یکی از عرصه های به شدت تاثیرپذیر جامعه پیشامدرن ایرانی، نهاد بهداشت و درمان بود که براساس ترکیبی از طب مزاجی، طب عامیانه و با رنگ و بوی مذهبی، درطول تاریخ شکل گرفته بود. پس از ورود اولین نشانه های مدرنیته به ایران، این نهاد مسلط اجتماعی (نهاد بهداشت و درمان سنتی)، به شدت درمعرض هجمه تاثیرات بینش علمی تازه قرار گرفت و بسیاری از باورهای آن زیر سوال رفت.

    روش/ رویکرد پژوهش: 

    پژوهش حاضر تلاش کرده است تا با تکیه بر یکی از مفاهیم جامعه شناسی پزشکی تحت عنوان «پزشکی شدن» این مقابله و مواجهه را تحلیل کند و میزان تاثیرگذاری این روند بر نفوذ مذهبی درمیان جامعه ایرانی را بررسی کند.

    یافته ها و نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش نشان می دهد که برای چند دهه، فضای فرهنگی جامعه متاثر از صف آرایی و تقابل بین مفاهیم مذهبی و مفاهیم بهداشتی بود و در مسیر پزشکی شدن، نهاد مذهب بسیاری از عرصه های نفوذ اجتماعی را به نهاد پزشکی واگذار کرد.

    کلید واژگان: پزشکی شدن, مدرنیته (مدرنیسم), ایران, قاجار, مشروطه, رضاشاه}
    Masood Kasiri
    Purpose

    With the beginning of modernism and its spread among Iranian society during the nineteenth and early twentieth centuries, many institutions of Iranian society changed. These institutions, which have historically been formed with the participation of the institution of tradition and religion, have been threatened by modern concepts. This threat, in many cases, led to a confrontation between tradition and modernism.

    Method and Research Design: 

    One of the most influential institutions of the Iranian society was the institution of health, which was formed based on a combination of temperament medicine, folk medicine and with a religious color and smell, throughout history. After the arrival of modernism in Iran, this powerful social institution was severely exposed to the effects of new scientific insights and many of its beliefs were questioned.This research, relying on one of the concepts of medical sociology under the title of "medicalization", has analyzed this confrontation.

    Findings and conclusions

     It has also examined the impact of medicalization on religion in Iran. The results of this research show that, for several decades, the cultural atmosphere of the society was influenced by health concepts. In the process of medicalization, the institution of religion handed over many areas of social influence to the institution of medicine.

    Keywords: Medicalization, modernism, Iran, Qajar, Constitution, Reza Shah}
  • علی محمد طرفداری
    هدف

    بررسی و تحلیل چرایی، چگونگی و شناسایی رویکردهای اصلی در برگزاری مراسم هزاره فردوسی در مهم ترین پایتخت ها و شهرهای جهان بر مبنای اسناد و منابع مربوط به این دوره، همراه با تحلیل نتایج حاصل از برگزاری مراسم مذکور در سطح جهانی است.

    روش/رویکرد پژوهش

    نوشتار حاضر با روش تاریخی و با شیوه توصیفی تحلیلی و با با استفاده از اسناد و مدارک آرشیوی و منابع کتابخانه ای نوشته شده است.

    یافته ها و نتیجه گیری

    حکومت پهلوی درصدد بود تا از طریق برگزاری مراسم هزاره فردوسی در کشورهای جهان، برای حاکمیت خود وجهه ای بین المللی فراهم آورد و از این طریق بر اعتبار ملی خود در سایر کشورهای جهان بیفزاید، و در عین حال به کمک این مراسم، تصویری از یک حاکمیت کارآمد را به نمایش بگذارد و خود را عامل پیشرفت کشور نشان دهد.

    کلید واژگان: رضاشاه, هزاره فردوسی, شاهنامه پژوهی, ملی گرایی}
    Ali Mohammad Tarafdari
    Purpose

    to investigate and analyze why, how and identify the main approaches in holding the Ferdowsi Millennium ceremony in the most important capitals and cities of the world based on the documents and sources related to this period, along with the analysis of the results of the said ceremony at the global level.

    Method and Design Research

    The present article is written with a historical method and with a descriptive and analytical method and with the use of archival documents and library resources.

    Findings and conclusions

    The Pahlavi government tried to provide an international image for its sovereignty through the celebration of Ferdowsi's millennium ceremony in the countries of the world and in this way increase its national prestige in other countries of the world, and at the same time, with the help of this ceremony, an image to display an efficient governance and show itself as the cause of the country's progress.

    Keywords: Reza Shah, Hazare Ferdowsi, Shahnameh studies, nationalism}
  • میکائیل وحیدی راد*
    هدف

    مسئله بحرین و جدایی آن از ایران ازجمله مهم ترین مسایل معوقه بین ایران و انگلستان بود که با روی کارآمدن رضاشاه با کمک عناصر انگلیسی، امید انگلستان برای حل وفصل این مسئله نیز بیشتر شد؛ ولی دولت ایران برای حل این مسایل با تکیه بر ابزارهایی چون حمایت شوروی، جامعه ملل، افکار عمومی و سیاست بده بستان وارد گفت وگوهای کلی با انگلستان شد که بیش از پنج سال به درازا کشید. این گفت وگوها به دلیل نرمش نداشتن دولت انگلستان دربرابر طرح های مختلف عبدالحسین تیمورتاش (نماینده رضاشاه) برای حل این مسئله شکست خورد و درنهایت با گره خوردن این موضوع با مسئله مذاکرات تجدیدنظر در قرارداد دارسی -که آن نیز برای ایران دستاوردی نداشت- موجب حذف تیمورتاش و حل نشدن مسئله بحرین در این دوره شد. پرسش اصلی نوشتار حاضر بر این اساس استوار است که دولت ایران در دوره پهلوی اول مسئله بحرین را چگونه صورت بندی کرده بود؟ آیا بحرین خود «مسیله» بود یا صرفا به عنوان «ابزاری» برای کسب امتیاز از انگلستان به آن نگریسته می شد؟

    روش/ رویکرد پژوهش

    نوشتار حاضر به روش تاریخی که مبتنی بر توصیف و تحلیل داده های تاریخی است با اتکا بر اسناد وزارت خارجه انگلستان درصدد تبیین این مسئله است.

    یافته ها و نتیجه گیری

    یافته های پژوهش نشان می دهد که با مقاومت شدید انگلستان در شناسایی حاکمیت ایران بر بحرین و هم چنین اقدامات انگلستان برای کسب امتیاز نفت (بازنگری در قرارداد دارسی)، درنهایت سیاست ایران به کسب امتیاز دربرابر واگذاری بحرین متمایل شد.

    کلید واژگان: بحرین, رضاشاه, انگلستان, تیمورتاش, خلیج فارس}
    Mikaeil Vahidirad *
    Purpose

    This paper questions how the Iranian government formulated the issue of Bahrain. Was Bahrain itself an "issue" or was it merely seen as a "tool" to gain concessions from Britain?

    Method and Research Design

    Data for this paper is obtained from archival documents held at the British Foreign Office.

    Findings and Conclusion

    The issue of Bahrain and its separation from Iran was an important issue between Iran and Britain. The British hoped for a solution increased with Reza Shah reconciliatory approach to the problem. However, the negotiation lasted more than five years. Expecting the support of the Soviet Union and the League of Nations in vain, the talks failed to resolve the issue. The British remained indifferent to various plans offered by Abdolhossein Teymourtash, Reza Shah's representative. Findings show that with the strong resistance of the United Kingdom in recognizing Iran's sovereignty over Bahrain and the British actions to gain oil concessions (revision of the Darcy contract), finally, Iran's policy tended to gain concessions against the transfer of Bahrain.

    Keywords: Bahrain, Reza Shah Pahlavi (1925-1941), Britain, Timurtash, Abdolhussein, Persian Gulf}
  • مصطفی نوری، کریم سلیمانی*
    هدف

    مرور تلاش دولت آلمان در ساخت راه آهن در ایران عصر قاجار و نقش شرکت های آلمانی در ساختن راه آهن سراسری ایران در دوره رضاشاه و تامین ملزومات آن.

    روش/رویکرد پژوهش

    داده ها از اسناد آرشیوی ایران، منابع کتابخانه ای فارسی، انگلیسی، آلمانی و دانمارکی استخراج شده است.

    یافته ها و نتیجه گیری

    باوجود سربرآوردن آلمان ها در سپهر سیاست ایران در نیمه دوم سلطنت قاجارها، مخالفت های روس و انگلیس و تلاطم ناشی از جنگ جهانی اول، مانع از موفقیت آلمانی ها در ساخت راه آهن ایران شد. در مرحله اول ساخت راه آهن سراسری در دوران رضاشاه، آلمان ها توانستند کارنامه ای موفق از خود به جا بگذارند؛ ولی ازآنجاکه شریک آن ها در سندیکا یعنی آمریکایی ها در جنوب ضعیف عمل کرده بودند، شرکت های آلمانی نیز از ادامه کار بازماندند. در مرحله دوم و پایانی راه آهن سراسری نیز به دلیل کشاکش سیاسی در آلمان و رقابت شرکت های آلمانی با کنسرسیوم کامپساکس در ساخت راه آهن، نقشی کم رنگ از آنان به جای مانده است. آلمان در تامین تجهیزات موردنیاز راه آهن تلاشی درخور توجه داشت؛ ولی اشغال ایران در شهریور بیست به مناسباتی ازاین دست پایان داد.

    کلید واژگان: راه آهن, قاجار, آلمان, رضاشاه, ایران, جنگ جهانی دوم}
    Mostafa Noori, Karim Soleymani *
    Purpose

    To review the efforts of the German government in the construction of the Iranian railway in the Qajarid era. Also, the role of German companies in the construction of Iran cross country railway and supplying the equipment during the time of Reza Shah is investigated.

    Method and Research Design

    Data was gathered from records held at in the Iranian archival centers, as well as Persian, English, German, and Danish library materials.

    Findings and Conclusions

    Despite the increasing presence of the Germans in the political sphere of Iran in the second half of the Qajarid period, Russian and the British opposed the involvement of the Germans in construction of railway in Iran during WWI. In the first stage of the construction of the nation’s cross country railway during Reza Shah time, Germans left a successful record behind. However, as their American partners in the syndicate did not perform well in the southern part of the project, German companies stopped their operations. In the second and final stage, however, because of political turmoil in Germany and competition with the Compax consortium, only a small role was given to Germans. Germany had an outstanding role in the supply of equipment of the project. Eventually, the occupation of Iran by the Allied Forces in mid 1941put an end to their role.

    Keywords: Iron Road, Qajar, Germany, Reza Shah, Iran, World War II}
  • علی رضا سنگتراشان، منیژه صدری*، حسن زندیه، معصومه قره داغی
    هدف

    دوره سلطنت رضاشاه مرحله ای در ارتقای موقعیت اجتماعی زنان ایران بود. دولت در اجرای برنامه تجدد و سکولاریسم، برنامه های متعدد ازجمله تاسیس دانشسراهای دخترانه تاسیس کرد که شکل سازمان یافته تر دارالمعلمات به شمار می رفت. هدف تامین و تربیت معلمان زن بود. این ابتکار در آن زمان در ارتقای جایگاه آموزشی و فرهنگی زنان نقش موثر داشت. نشان دادن این نقش هدف این مقاله است.

     روش/ رویکرد پژوهش: 

    داده ها از اسناد و مدارک آرشیوی و کتابخانه ای گردآوری و تحلیل شده است. 

    یافته ها و نتیجه گیری:

    تاسیس دانشسراهای دخترانه سبب افزایش سواد زنان و تامین آموزگاران زن شد و زمینه ورود زنان را به عرصه عمومی، به ویژه دستگاه اداری و مراکز علمی فراهم کرد . از این رو در ارتقای موقعیت موثر بود؛ هرچند در ابتدا عمدتا به زنان طبقه بالا محدود بود.

    کلید واژگان: رضاشاه, دارالمعلمات, دانش سراهای مقدماتی دخترانه, آموزش و فرهنگ}
    Alireza Sangtrashan, Manijeh Sadri *, Hasan Zandiye, Masomeh Gharedaghi
    Purpose

    Reza Shah's reign was a new stage in the advancement of women's status in Iran. The new government implemented a number of programs in line with the modernization and secularization, one being the establishment of teacher taining colleges (Daaneshsara) to provide training female teachers. Such initiatives played a significant role in promoting the status of women. 

    Method and Research Design:

    Analysis is based on data gathered from archival and library materials.

    Findings and Conclusion

    The establishment of girls' teacher training centers played a significant role in increasing women's literacy when graduates were recruited in newly extablished public schools. The initiative also provided an opportunity for woment to enter the public sphere, especially to the government departments and research centers. However, at the early stages this was mainly limited to the upper class memebers.

    Keywords: Teacher training centers- Iran- Women- Reza Shah Pahlavi (1925-1941)}
  • سیدمحمود سادات *
    میرزا علی اکبرخان داور با به تخت نشستن رضاشاه مامور اصلاح عدلیه قدیم و تشکیل دادگستری نوین شد. قانون مجازات عمومی 1304ش، قانون محاکمات نظامی مصوب 30تیر1307ش، قانون دیوان جزای عمال دولت مصوب 22دی1307ش و قانون اصول محاکمات جزایی مصوب 10خرداد1311ش جزء قوانین مصوب این دوره اند. در این قوانین برای برخی از جرائم، کیفر تبعید درنظر گرفته شد. در این قوانین مجازات تبعید جایگزین برخی از کیفرها شد؛ بنابراین در این دوره افزایش استفاده از مجازات تبعید دیده می شود. ازدیاد جمعیت تبعیدی ها در این دوره علاوه بر دلیل پیش گفته، به ماهیت حکومت رضاشاه و نهادهای برآمده از آن مانند شهربانی و ارتش نیز مربوط می شد. این نهادها افراد را راسا و خارج از تشکیلات دادگستری تبعید می کردند. اصلاحات پهلوی اول مانند (قانون نظام اجباری، اتحاد البسه، کشف حجاب و اسکان عشایر) واکنش گروه هایی از مردم را برانگیخت؛ مجازات به کاررفته دربرابر این مخالفان نیز تبعید بود. تبعید در دوره پهلوی اول ویژگی های خاص خود را دارد و با دوران قبل و بعداز خود متفاوت است.
    هدف
    هدف از این پژوهش بررسی تاثیر مولفه های متشکله حکومت پهلوی اول در گسترش استفاده از کیفر تبعید است.
    روش/ رویکرد: روش و رویکرد در این پژوهش تحلیل تاریخی مبتنی بر اسناد و مدارک آرشیوی و منابع اصلی است.
    یافته ها و
    نتیجه گیری
    تبعید در دوره پهلوی اول، هم ویژگی تبعید در حکومت های دیکتاتوری را دارد و هم ویژگی تبعید در حکومت های استبدادی را. استفاده از کیفر تبعید در دوره پهلوی اول نسبت به دوره قاجار گسترش پیدا کرد؛ این موضوع هم در قوانین و مقررات داخلی و هم در موافقت نامه های بین ایران و دولت های همسایه متجلی است.
    کلید واژگان: تبعید, حقوق جزا, دوره پهلوی, رضاشاه, سیاست های اصلاحی, مخالف سیاسی, مجازات}
  • سهیلا صفری*
    هدف
    ازآنجایی که بخش مهمی از عکس العمل هایی که در مخالفت و اعتراض به تحولات مختلف جامعه شکل گرفته، در اسناد عرایض انعکاس یافته است؛ براین اساس هدف پژوهش حاضر این است تا به بررسی علل نارضایتی از اجرای قانون متحدالشکل نمودن لباس، مصوب مجلس هفتم، بپردازد و همچنین پاسخ این سوال را دریابد که تاثیر اجرای آن بر افراد و گروه هایی که از اجرای این قانون متاثر شده بودند و اعتراضات و شکایات خود را به مجلس شورای ملی ارسال کردند چه بوده است؟
    روش/ رویکرد پژوهش: این پژوهش با اتکا بر اسناد عرایض مجلس شورای ملی طی دوره ششم تا هشتم قانون گذاری (1305-1311ش) و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. تعدادی از دیگر منابع کتابخانه ای و اسنادی نیز به اقتضای موضوعات طرح شده مورداستفاده قرارگرفته اند.
    یافته ها و
    نتیجه گیری
    آنچه از بررسی این اسناد حاصل شد این است که اقدام دولت در اجرای قانون اتحاد لباس موجب دغدغه خاطر عارضان شده بود. علت نگرانی و نارضایتی آنان بیش از همه به دلیل مخدوش شدن امنیت شغلی و از دست دادن کسب وکار و راه معاششان و درمورد برخی از افراد و گروه ها مخدوش شدن هویت و باورهای اعتقادی و نیز منزلت اجتماعی آن ها بود.
    کلید واژگان: قانون متحدالشکل نمودن لباس, عریضه, مجلس شورای ملی, رضاشاه}
    Soheila Safari *
    Purpose
    The paper examines the reasons for dissatisfaction with the enforcement of Clothing Conformity Act and its impact on affected groups and persons.
    Method/Research Design: Parliamentary transaction records as well as library and archival resources were analyzed to draw conclusions.
    Findings: The Clothing Conformity Act caused widespread concerns among citizens, mainly due to endangering their employment or loss of business. Concerns about identity, religious beliefs, and social status were also widespread.
    Keywords: Clothing uniformity Act, petition, National Parliament, Iran}
  • مریم شیپری*
    هدف
    بیکرز اسم قصبه ای در منطقه ماهور- میلاتی در استان فارس است. این منطقه در نقشه ها و آثار جغرافیایی ایران چندان از شهرت برخوردار نیست؛ اما گزارش های سالانه اسناد اداری انگلستان “Administration Report of Persian Gulf”، در دوره رضاشاه، اطلاعات پی درپی و مهمی را زیر عنوان بیکرز و درمورد مسائل سیاسی و اقتصادی آن به ویژه مسائل مربوط به اکتشافات نفت دارد. هدف این پژوهش بررسی چرایی گزارش های این اسناد زیر عنوان بیکرز است که حدود جغرافیایی آن نیز یکسان در نظر گرفته نمی شده است.
    روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش با رویکردی توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای اجراشده است.
    یافته ها و
    نتایج
    یافته های پژوهش نشان می دهد که نماینده انگلستان گزارش های خود را بر مبنای اهمیت جغرافیایی مناطق برای حفاری چاه های نفت تنظیم می کرده است بنابراین سیر جغرافیایی گزارش ها از سمت جنوب منطقه بیکرز به سمت شمال آن بوده است. همچنین روند گزارش ها نشان می دهد که از یک سو با قدرت گیری دولت رضاشاه از نقش فعال طوایف محلی کاسته شده است و از سوی دیگر شرکت نفت در تحولات اقتصادی و اجتماعی منطقه بسیار موثر بوده است.
    کلید واژگان: بیکرز, گناوه, گچساران, شرکت نفت ایران و انگلیس, رضاشاه}
    Maryam Shaypari *
    Purpose
    Bikarz, a small and less-known town in the province of Fars, is the subject of a series of British official documents released as part of the collection of Administration Reports of the Persian Gulf. Reports date back to the 1930s, the time of Reza Shah Pahlavi. The series holds important information, in particular with regard to the oil industry and the Anglo-Persian Oil Company. The present paper examines these documents.
    Method/Research Design: Archival documents and library resources are consulted to prepare this paper.
    Finding: Reports emphasize the importance of the region for oil drilling. They cover the region from south to the north. Reports also show that the strong central government which Reza Shah established had successfully weakened the power of local tribes. The documents also show that the Anglo-Persian Oil Company had considerable influence on the social and economic developments of the region.
    Keywords: Bikarz, Genaveh, Gachsaran, Anglo Persian Oil Company, Reza Shah Pahlavi}
  • الهام ملک زاده *، محمد بقایی
    هدف
    هدف پژوهش بررسی سیاست های فرهنگی- مذهبی دوران پهلوی اول و دوم است. در پاسخ به این سوال که عملکرد هریک در مواجهه با موضوعات فرهنگی- مذهبی چه بوده است. فرضیه پژوهش هم این است که اساسا ماهیت سیاست های هر دو دوره یکی است و تنها به دلیل شرایط زمانی، نوع اعمال سیاست ها شدت و ضعف داشته است.
    روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش با روش پژوهش توصیفی -تبیینی با تکیه بر اسناد و منابع اصلی انجام شده است.
    یافته ها و
    نتایج
    یافته های پژوهش نشان می دهد سیاست های فرهنگی- مذهبی دوره پهلوی اول متأثر از چند عامل، روشنفکران را متقاعد کرد که تنها راه نجات ایران استقرار دیکتاتوری منور است. نتیجه آن، حکومت رضاشاه با شالوده سیاست تجدد غربی و دین عرفی بود. با رشد خودکامگی حکومت، ابزار سرکوب چون سانسور استفاده شد که در دوره پهلوی دوم، برای دوری از نتایج آن، درحالی که عرفی گرایی و غرب گرایی همچنان ستون فقرات سیاست های حکومت بودند، شیوه اعمال سیاست ها تغییر کرد. اشغال ایران در جنگ دوم جهانی و قدرت یافتن حزب توده، حکومت را به نهاد روحانیت که از عرصه های سیاسی- فرهنگی دور بود نزدیک کرد؛ اما در دهه 40 و پس از فوت آیت الله بروجردی و اعلام رفراندوم انقلاب سفید، وضعیت تغییر نمود و در دهه 50، با چندبرابرشدن درآمدهای نفتی، شاه خود را بی نیاز از متحدان داخلی دید؛ بنابراین سیاست های فرهنگی– مذهبی خود را با جدیت اجرا نمود که وقایع منتهی به انقلاب 1357، موفق نبودن این سیاست ها را نشان داد.
    کلید واژگان: سیاست فرهنگی, انقلاب سفید, رضاشاه, محمدرضاشاه, سانسور}
    Elham Malekzadeh, Mohammad Baghaei
    Purpose
    This study examines religious and cultural policies of Reza Shah (1925-1941) and Mohammad Reza Shah (1941-1979).
    Method/ Research Design: Library resources were consulted to gather data for the analysis.
    Findings and
    Results
    Religious and cultural policies in the Pahlavi era were influenced by Iranian intellectuals’ intention to modernize the nation by supporting an "enlightened dictatorship". Reza Shah's policy, therefore, was to promote modernization and to support a secular approach to religion. However, after establishing his authoritarian rule, Reza Shah exercised harsh censorship and social repression with little cultural creativity. During the reign of Mohammad Reza, after the fall of Reza Shah, and while the policy remained the same, during the occupation of Iran by allied forces he found the Shiite clerical establishment to be a potential ally to resist the danger of communism. However, after the death of Ayatollah Boroujerdi and a successful referendum for the so-called White Revolution reforms, the Shah did not need to continue his alliance with the religious establishment.
    Keywords: cultural policy, Reza Shah, Mohammad Reza Pahlavi}
  • محمدرضا نصیری، علی بیگدلی، علیرضا علی صوفی، رضا معینی رودبالی
    هدف
    دوره پهلوی اول، از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران محسوب می شود. رضاخان سردارسپه، که با کودتای سوم اسفند 1299زمینه صعود خود را به مراحل بالای قدرت فراهم نمود، در 1304 و با تشکیل مجلس موسسان، به تخت سلطنت جلوس کرد. وی با تثبیت قدرت مرکزی و جلوس بر تخت سلطنت در صدد برآمد شورش های عشایری در سطح کشور را نیز به انحاء مختلف سرکوب نماید. ازجمله سیاست هایی که رضاشاه برای سرکوب ایلات و عشایر به کار برد، خلع سلاح، تخته قاپو، و متحد الشکل کردن لباس آنها بود. هدف این پژوهش، بررسی پیامدهای یکی از سیاست های عشایری پهلوی اول (تخته قاپو) در ایالت فارس و در بعد اقتصادی و مالیاتی می باشد.
    روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسناد و مدارک آرشیوی تالیف شده است.
    یافته ها و
    نتایج
    اجرای سیاست تخته قاپو (اسکان) ایلات و عشایر فارس به دلیل عدم آشنایی با روحیات کوچ نشینان موفقیت آمیز نبود. با وجود الغای مالیات ایلی اغنام و احشام توسط مجلس شورای ملی از خانواده های تخته قاپو شده، ماموران وصول مالیات همچنان این مالیات را از مردم مطالبه می نمودند. سرانجام، درنتیجه فشار دولت و حکومت نظامی در وصول مالیات و اسکان آنان، نارضایتی عمیقی در میان عشایر نمودار شد و زمینه های یک شورش عشایری عمومی را ایجاد نمود.
    کلید واژگان: رضاشاه, تخته قاپو, فارس, ایلات و عشایر, مالیات}
    Mohammad Reza Nasiri, Ali Bigdeli, Ali Reza Alisofi, Reza Moeini-Rudbali
    Purpose
    Reza Shah’s reign (1925-1941) was turning point in the modern history of Iran. After the consolidation of his power، he launched a policy of cracking down and forced re-ettlement of nomads to prevent future revolts. The policy included disarming، forced relocation and imposing a uniform dress. This paper looks into the economic consequences of the policy in Fars province in southeast Iran where the Ghashghaei tribe was dominant. Methodology / Approach: Evidence from primary sources held in the Iranian National Archives makes the basis for analysis. The forced settlement policy was not successful because the agents implementing it were not familiar with the nomads’ culture and morale. Despite the abolition of tribal livestock taxes by the National Legislative Assembly (the Majles)، military officers continued to levy the tax on settled people. As a result، widespread discontent led to a general uprising.
    Keywords: Reza Shah, forced settlement, Fars, tribes, nomads, tax}
  • امیرمسعود شهرام نیا، نجمه سادات زمانی
    رضا شاه، مدعی بود که وقتی مردم لباس متحدالشکل بپوشند و کلاه پهلوی بر سر گذارند و نسبت به اعتقادات دینی سست شوند، متمدن خواهند شد. براین اساس، به ستیز با نمادهای سنتی و دینی، نظیر لباس و پوشاک سنتی پرداخت.
    رضاشاه، فکر متمدن شدن ایران را از آغاز سلطنت خود در سر می پروراند و متحدالشکل کردن لباس در سال 1307، و نوع پوشش اعضای خانواده شاه، موید این واقعیت بود. اما سفر ترکیه این تلقی را تقویت کرد و رضاشاه بعد از مسافرت ترکیه از رفع حجاب زنان و آزادی آنها صحبت کرد. در 17 دی 1314 کشف حجاب به صورت علنی اعلام شد. انتشار این خبر موجب تشدید واکنش های اجتماعی شد. از جمله این واکنش ها حادثه مسجد گوهرشاد بود.
    در این مقاله، تلاش بر این است که به این سوال پاسخ داده شودکه علل و زمینه و پیامدهای کشف حجاب در ایران چیست؟ پاسخ به این سوال را براساس این فرضیه ارائه می شود که به دلیل مقاومت زنان و روحانیون در برابر رژیم، کشف حجاب درایران به نتیجه نرسید. بنابراین، در پژوهش حاضر، تلاش بر ریشه یابی مقوله کشف حجاب است. ابتدا، به ریشه های کشف حجاب در ایران پرداخته می شود و در ادامه به نتایج و پیامدهای آن اشاره خواهد شد.
    کلید واژگان: کشف حجاب, رضاشاه, علما}
    Amirmasoud Shahramnia, Najme Sadat Zamani
    In recent centuries، one of the aims of western colonizers in Iran has been to attack religious and traditional values including «the hijab of women». The measure of Reza Shah against the hijab of women، imitating the western culture، was a tangible and harsh example of this cultural attack. Reza Shah claimed that if people wear unified clothes and Pahlavi hats and if their religious beliefs weaken، they will become civilized. On this basis، struggling against traditional and religious symbols such as traditional clothes and their wearing was a necessary measure. Reza Shah thought of “civilizing” Iran from the beginning of his reign. The unification of clothes in 1928 and the attire of the Shah''s family members and other symptoms confirmed this fact. Reza Shah''s trip to Turkey reinforced this viewpoint and after this trip، Reza Shah raised the issue of the freedom of women and of unveiling them. January 8، 1936 was the day in which Iran moved into the arena of “civilizing”. On this day the ban on hijab was publicly announced، and the spreading of this news aggravated social reactions including the Goharshad Mosque uprising. This paper aims to answer this question: what are the causes، background and consequences of the unveiling in Iran? The answer to this question is based on the assumption that due to the resistance of women and ulama in front of the regime، the ban of hijab was not successful in Iran.
    Keywords: unveiling, ban on hijab, Reza Shah, ulama}
  • شهره جلال پور
    هدف
    هدف از انجام این پژوهش، آگاهی از چرایی و چگونگی تغییر، اسامی شهرهای ایران به عنوان یک «برنامه ریزی دولتی» در عصر پهلوی اول است.
    روش/رویکرد پژوهش: این تحقیق بر اساس روش توصیفی-علمی مبتنی بر اسناد دولتی، خاطرات رجال، نشریات و روزنامه ها و منابع کتابخانه ای تدوین شده است.
    یافته ها و
    نتایج
    پس از استقرار امنیت در کشور، دولت متولی مدرنیزاسیون و اصلاحات در کشور شد. شهر کانون و جلوه گاه مدرنیسم و زبان واحد، مهم ترین عامل وحدت بخش در ملت سازی تلقی گردید. در تقابل با هر آنچه «انیرانی» بود، اسامی خیابان ها، مغازه ها،نام خانوادگی افراد، نام قبایل و حتی نام کشور تغییر کرد تا طرحی نو برای ملتی نو در افکنده شود.زدودن خاطرات تلخ شکست های ایرانیان که موجب تحمیل زبان و اسامی ترکی،مغولی و عربی شده بود، در صدر برنامه های دولت قرار گرفت و «کمیسیون جغرافیا» در سازمان فرهنگستان مسئول این اقدام شد.بیش از 107 عنوان جغرافیایی ابداع گردید که بیشترین تغییرات مربوط به مناطق ترک و کردنشین بود و با خروج رضا شاه برخی از آنها به حالت سابق برگشت.
    کلید واژگان: مدرنیسم, تجدد گرایی, رضاشاه, فرهنگستان, فروغی}
    Shohre Jalalpoor
    Purpose
    The aim of conducting this research is to find out why and how the names of cities in Iran were changed as a “governmental planning” in the era of the first Pahlavi (Reza Shah). Methodology/Approach: This study has been compiled based on descriptive–scientific method and on the basis of governmental records، memories of politicians، journals and newspapers، and library resources. Findings/
    Conclusions
    Following the establishment of security in Iran، the government was responsible for modernization and reform in the country. Cities، as the focus point of modernism and a unified language، were seen as the most important key to unifying the nation. Aiming to confront anything that was non-Iranian، the names of streets، stores، the last name of individuals، names of tribes and even the name of the country were changed in order to bring about a change for the nation. Eradicating the bad memories of Iranian defeats - which had resulted in the imposition of the language and names of Turks، Mongols، and Arabs - topped the list of the government’s plans and the Geography Commission in the Language Academy became responsible for this task. More than 107 geographic names were coined and most of the changes happened in the Turk and Kurd regions. After Reza Shah the names changed back to their original form.
    Keywords: modernism, reform, Reza Shah, Language Academy, Forooghi}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال