به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « شاه ایران » در نشریات گروه « کتابداری و مدیریت اطلاعات »

تکرار جستجوی کلیدواژه «شاه ایران» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • ساسان طهماسبی، محمد رستمی
    در سال 1308ش. شورش گسترده ای در میان ایل بختیاری به وقوع پیوست که برای دولت نوظهور پهلوی مشکلاتی جدی ایجاد کرد. این شورش، که توسط یکی از خوانین بختیاری به نام علی مردان خان رهبری می شد، تلفات و خسارات زیادی به ارتش نوپدید رضاشاه وارد آورد و او را وادار کرد سیاست جدیدی در قبال ایل بختیاری در یش گیرد.دستگیری سران ایل و تضعیف قدرت سیاسی و نظامی آن، با اجرای طرح های خلع سلاح و اسکان عشایر، محورهای اصلی این سیاست بودند.مهم ترین سوالی که در مورد این واقعه وجود دارد این است که ریشه ها و عوامل بروز این شورش و نتایج آن برای ایل بختیاری کدام اند؟ ماهیت این شورش نیز جای سوال دارد، اینکه آیا این شورش از همان ابتدا یک حرکت ضد دولت مرکزی بود یا یک درگیری درون ایلی؟ این پژوهش بر آن است با استناد به اسناد و شواهد موجود زمینه های بروز این شورش، تاثیر آن بر روابط بختیاری ها و رضاشاه و ماهیت این شورش را از منظر رویکرد شورشی ها نسبت به دولت نوظهور پهلوی مورد بررسی قرار دهد.
    کلید واژگان: ایل بختیاری, رضاپهلوی, شاه ایران, 1257, 1323, شورش 1308, علی مردان, خان بختیاری, 1313}
    In 1929 widespread rioting occurred within the Bakhtiari tribe and caused serious problems for the newly-formed Pahlavi government. is rioting, which was led by a Bakhtiari khan named Ali Morad Khan, brought many casualties and losses to the newlyestablished army of Reza Shah and therefore forced him to adopt a new policy toward the Bakhtiari tribe. Arresting the tribe leaders and weakening the political and military power of the Bakhtiaris through disarming them and forcing them to settle were the main features of this policy. e most important question about this event is: what were its roots, and what results did this rioting have for the Bakhtiari tribe? is leads to another essential question: was this rioting an anti-government movement from its beginning or was it an intra-tribal conict? Based on the records and evidence available on the factors triggering this rioting, this research aims to study its eects on the relations between the Bakhtiaris and Reza Shah, and the essence of this rioting from the perspective of the rioter's approach toward the newly-established Pahlavi government.
    Keywords: Bakhtiari tribe, Reza Shah, 1929 riot, Ali Morad Khan}
  • امیر آهنگران
    با مرگ نادرشاه و جنگ های جانشینی بعد از وی- که میان فرزندان، عموزادگان و برخی از سردارانش چون کریم خان زند، آزادخان افغان و محمدحسن خان قاجار روی داد- از تسلط حکومت مرکزی بر منطقه قفقاز کاسته شد و حکمرانان آن منطقه، با مشاهده ضعف و سستی در حاکمیت ایران و برای حفظ منافع خود، دم از استقلال طلبی زدند و برخی از ایشان، به سمت قدرت نوظهور شمالی یعنی روسیه کشیده شدند. در زمان فرمانروایی زندیان، بجز اعلام تابعیت صوری اشخاصی چون پناه خان جوانشیر و هراکلیوس- که آن هم در نتیجه لشکرکشی خان زند به آذربایجان برای مقابله با فتحعلی خان افشار صورت گرفت- تلاش دیگری برای اعاده حاکمیت ایران بر منطقه قفقاز صورت نگرفت و یا این که خان زند، به دلیل جنگ با دیگر سرداران نادری و مشکلاتی که در جنوب کشور داشت- توانایی لازم را در خود ندید تا در این زمینه به آن جامه عمل بپوشاند. با مرگ کریم خان و آغاز جنگ های پی در پی در میان سران ایل زند برای جانشینی وی، حاکمیت نیم بند و صوری ایران بر این منطقه، عملا پایان پذیرفت. در همان دوران روس ها، موفق به تحت الحمایه کردن هراکلیوس دوم، حکمران گرجستان، بر اساس عهدنامه گیورگیوسک در سال 1198ق./ 1783م. شدند. با امضای آن عهدنامه در واپسین سال های عمر سلسله زند، حکمران گرجستان نه تنها از پرداخت خراج مقرر به دربار ایران شانه خالی کرد، بلکه بهانه های لازم را برای مداخله های بعدی روس ها در دیگر مناطق قفقاز فراهم آورد. این پژوهش، با استفاده از روشی توصیفی و تحلیلی بر مبنای اسناد کتابخانه ای، بر آن است تا علاوه بر ترسیم چگونگی اوضاع قفقاز در زمان حاکمیت خان های زند بر بخش هایی از خاک ایران، به این سوال پاسخ دهد که منطقه قفقاز و بویژه قفقاز جنوبی، چه جایگاهی در منش سیاسی کریم خان و دیگر خان های زند داشته است.
    کلید واژگان: خان های زند, قفقاز جنوبی, گرجستان, قراباغ, کریم خان زند, شاه ایران, 1113؟, 1193 ق هراکلیوس, پناه بیگ جوانشیر}
    Amir Ahangaran
    After the death of Nader Shah and the wars over his succession in which his children, cousins and some of his commanders such as Karim Khan Zand, Azad Khan Afghan and Mohammad Hassan Khan Qajar were involved, the control of the central government over the Caucasus Region was reduced. The rulers of this region, observing the weakness of the government of Iran and aiming to protect their own interests, proclaimed independence and some were attracted to the newly-emerged power of north, Russia. During the reign of Zand Dynasty, except for the superficial declaration of allegiance by individuals such as Panah Khan Javanshir and Erekle – which was done solely because of the Zand army attacking Azerbaijan to confront Fat’h Ali Khan Afshar, no other efforts were made to revive Iranian control over the Caucasus region. One reason for this was that the Zand Khan was busy battling with other Naderi commanders and dealing with problems he was facing in the south of the country and therefore he did not feel ready to take any action in this regard. After the death of Karim Khan and the commencement of continual battles between the heads of the Zand tribe over his succession, the superficial dominance of Iran over this region practically ended.In this period, the Russians were successful in concluding the Georgiyevsk treaty in 1783 with Erekle II, king of Georgia, which made this country a protectorate of Russia. After signing this treaty in the final years of the Zand dynasty, the king of Georgia not only evaded the responsibility of paying taxes to Iran’s court but also paved the way for further interference of the Russians in other regions of Caucasus. This research, using a descriptive and analytic method based on library records, aims to illustrate the conditions of Caucasus during the ruling of the Zand khans over some parts of Iran and to answer the question: what position did the Caucasus region and especially the South Caucasus region have in the political disposition of Karim Khan and other khans of the Zand Dynasty?
    Keywords: Khans of the Zand Dynasty, South Caucasus, Georgia, Karabakh, Karim Khan Zand, Erekle, Panah Beig Javanshir}
  • علی محمد طرفداری
    فرهنگستان های زبان، محصول رشد و تکامل اندیشه های ملی گرایانه و شکل گیری دولت نوین در اروپا، طی سده های هیجدهم و نوزدهم میلادی و پیدایش و حاکم شدن مقوله «زبان ملی» است. اما در ایران، فرهنگستان زبان فارسی به عنوان فرهنگستان زبان ملی ایران، بیش از آن که حاصل انتخاب و معرفی زبان فارسی به عنوان زبان ملی باشد، در اثر رواج سره نویسی افراطی عهد رضاشاه، پدید آمد که همواره یکی از نمودهای جدی ملی گرایی باستان گرا در حوزه زبان و ادب بوده است. البته پیشینه سره نویسی، به عهد مغولان هند و صفویان و خلق کتاب های مجعولی چون دساتیر به قلم زرتشتیان هند، و همچنین، سابقه تشکیل مجلسی برای لغت سازی و جلوگیری از بی نظمی در املای کلمات، به عصر ناصرالدین شاه قاجار بازمی گردد. اما در اواخر دوران قاجار و عهد مشروطه، این رویه به یکی از دغدغه های جدی بخش عمده ای از منورالفکرهای باستان گرا تبدیل شد و میراث آن، به عهد پهلوی اول رسید. در دوران سلطنت رضاشاه و در فضای فرهنگی آن دوره - که ملی گرایی بر تمامی اصلاحات و فعالیت های اجتماعی و فرهنگی تسلط داشت - توجه به سره نویسی و پرهیز از کاربرد واژه های بیگانه خصوصا کلمات عربی و ترکی، به شکل جدی تر و رسمی تری مورد توجه قرار گرفت و نابسامانی هایی که در این کار پدید آمد، باعث شد تا زمینه تشکیل یک مجمع علمی و در نهایت، فرهنگستان زبان فارسی، برای گزینش و ابداع واژگان فارسی به شکل صحیح، فراهم شود. در مقاله حاضر، روند این تحولات بر اساس منابع عهد پهلوی اول، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
    کلید واژگان: فرهنگستان, رضا پهلوی, شاه ایران, 1323, سره نویسی, ملی گرایی (ناسیونالیسم), باستان گرایی ادبی}
    Alimohammad Tarafdari
    Academies of language are products of the growth and development of nationalistic thoughts, the formation of modern government in Europe during the eighteenth and nineteenth centuries and the dominance of the “national language” issue. But in Iran the Academy of Persian Language, as the academy of the national language of Iran, was not just the product of choosing and introducing Persian as the national language of Iran. It came into existence as a result of the prevalence of excessive “pure” -writing, which was always a serious manifestation of archaic nationalism in the field of language and literature. The history of pure-writing is traced back to the era of the Mughals of India and Safavids, and production of distorted books such as “Dasatir” written by Zoroastrians of India. Furthermore, the history of forming a council for creating words and preventing disorder in the dictation of words dates back to the era of Naser-al-Din Shah Qajar. In the late Qajar Era and during the Constitutional Era this process became one of the serious concerns of the archaist intelligentsia, and its heritage was passed on to the first Pahlavi era. During Reza Shah’s reign, and in the cultural atmosphere of that era – in which nationalism was dominant over all reformations and sociocultural activities – pure-writing, which involves the avoidance of foreign words, especially Arabic and Turkish words, received serious official endorsement. The chaos which followed led to the formation of a scientific society, and eventually to the Academy of Persian Language, charged with selecting and coining Persian words in a precise way. In this paper the progress of these developments is studied and analysed, based on resources of the first Pahlavi era.
    Keywords: academy, Reza Pahlavi, Shah of Iran, 1878, 1944, pure, writing, nationalism, literary archaism}
  • زهرا آصفی
    با مرگ مظفرالدین شاه قاجار در 24 ذیقعده 1324 ق./ 18 دی 1285 ش.، ده روز پس از امضایقانون اساسی، پسرش محمدعلی میرزا، 1 به جای او به تخت نشست. او، در زمان ولیعهدی بامشروطه خواهان همداستان شده و سوگند وفاداری نسبت به نظام مشروطه یاد کرده و متنقانون اساسی را امضا کرده بود. البته این، نه از آن رو بود که مشروطه را پذیرفته بود، بلکهتنها راه رسیدن به تاج و تخت بود. کما این که در مراسم تاجگذاری نیت باطنی خود را دربابمشروطه نشان داد و در آن مراسم، از کلیه وزیران، سفیران، نمایندگان سیاسی خارجی، علما،اعیان و اشراف دعوت به عمل آورد، ولی از نمایندگان مجلس شورای ملی کسی در مراسمحضور نداشت (تنها عدهای از نمایندگان، از منزلت طبقاتی از جمله اعیان و اشراف و مالکان واحتمالا از شاهزادگان مدعو بودند). از همین جا بود که عدهای از مشروطه خواهان، به دشمنیاو با مجلس پیب ردند. آغاز سلطنت محمدعلی شاه را، باید آغاز مبارزه میان مشروطه خواهان وعوامل استبداد دانست. وی، از همان ابتدا به فکر برانداختن مجلس و مشروطه بود. او، این مفهومرا قبول نداشت که با کسانی به عنوان نماینده مردم گفتگو کنند. در دوران پادشاهی، بارها بهمخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان برخاست و باز، ناچار شد از در مسالمت و آشتی درآید.
    ولی این ترفندها نهایتا ثمری نداشت و مشروطه خواهان و مجاهدان را مصمم به کنار گذاشتناو از تاج و تخت کرد. با فتح تهران و پناهنده شدن محمدعلی شاه به سفارت روس، سرانجاموی از ایران خارج و به روسیه رفت. البته علاقه بی حد محمدعلی میرزا به تاج و تخت و حمایتروس ها از او، باعث بازگشت مجددش به ایران شد. در این مقاله، در بازخوانی اسناد موجود درآرشیو ملی ایران، مسائل مربوط به خروج وی از ایران و بازگشتنش را بررسی می کنیم.
    کلید واژگان: 1343 ق, _ مشروطه, روسیه, ایران, انگلستان, _ محمدعلی قاجار, شاه ایران, 1289}
    Zahra Asefie
    After the death of Mozaffar al-Din Shah, Mohammad Ali Mirza was crowned on the 18th of Dey (solar month) in 1285 and ascended the throne as the new king. He affirmed his hostility to the constitution and constitutionalists by not inviting deputies of the council parliament to the coronation celebration. He resisted constitutionalists during his reign and also after taking refuge in Russia during his exile from Iran. In this article we review his hostility to the constitution from 1290, when he returned Iran through Astar Abad with the assistance of the Russians and his brothers. Also, according to insecurity and wars which occurred in different parts of country as a result of his stance, we consider the consequences this hostility had for him.
    Keywords: Mohammad Ali Qajar King of Iran 1872, 1925, Russia, National Council Parliament, Mohammad Valie Khan Tonekabonie 1848, 1927}
  • سیدمحمود سادات
    سند موردنظر، فرمانی است از اشرف افغان با مهر اشرف، طغرای حکم جهان مطاع شد و تاریخصدور ذیقعده 1138 ق.؛ این فرمان، جزو اسناد خریداری سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایراناست که در معاونت اسناد ملی، در مجموعها سناد خریداری نگهداری می شود. این فرمان، ازمعدود فرمان هائی است که از دوره محدود حکومت افغان ها بر ایران صادر شده است. آشفتگیو هرج و مرج سیاسی دوره حکومت افغان ها، فراغت صدور فرمان های گوناگون را از آن ها سلبکرده بود. لذا تعداد اسناد و بویژه فرمان های این دوره تاریخی بسیار اندک است. در این مقاله،در ابتدا به ترسیم فضای ایران اواخر صفوی و دوره حکومت افغان ها میپ ردازیم و حال و هوائیرا که در آن، اشرف افغان این فرمان را صادر کرد، شرح می دهیم. سپس به بررسی بند بند اینفرمان میپ ردازیم و دلایل قرار گرفتن این مسائل را در فرمان بررسی می کنیم و در نهایت،بازخوانش فرمان و تجزیه - تحلیل آن ارائه می گردد و در پایان نتیجه بحث خواهد آمد.
    کلید واژگان: اشرف افغان, فرمان, اسناد تاریخی, حسین صفوی, شاه ایران, قرن 12 ق, _ محمود افغان}
  • حسن محمدی
    قدرت گرفتن و به سلطنت رسیدن رضاشاه، محصول همراهی جمعی از روشنفکران و فعالا سیاسی و فکری، برای پایان دادن به وضع پرآشوب کشور و استقرار تمرکز سیاسی و برقراری نظم و امنیت در کشور بود. یکی از روشنفکرانی که در آن زمان یار رضاخان شد و او را تا رسیدن به سلطنت و بعد از آن همراهی کرد، عبدالحسین تیمورتاش بود. وی بعد از رسیدن رضاشاه به سلطنت، به پاس زحماتش، به وزارت دربار پهلوی انتخاب شد و در این سمت نیز مصدر خدمات شایانی برای رضاشاه بود؛ ولی به یکباره از وزارت دربار پهلوی به زندان افتاد و در آن جا به طرز فجیعی کشته شد. این پژوهش، می کوشد تا به شکل علمی و روشمند، علل صعود و سقوط تیمورتاش را مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار دهد. نگارنده، در این پژوهش در پی پاسخگوئی به دو پرسش زیر است: پرسش اول: چرا رضاشاه با وجود گزینه های متعدد، تیمورتاش را به وزارت دربار پهلوی برگزید؟ پرسش دوم: با وجود خدمات برجستهای که تیمورتاش به حکومت پهلوی کرد، رضاشاه چرا به یکباره او را از مقام خود فرو گرفت؟ در پاسخ به این پرسش ها، دو فرضیه مطرح شده است: فرضیه اول: رضاشاه، تیمورتاش را به خاطر لیاقتش و همچنین، به علت تلاش های بیا مانش برای رساندن او به سلطنت، و به خاطر نیازی که به او داشت، به مقام وزارت دربار برگزید. فرضیه دوم: قدرت گیری روزافزون تیمورتاش در مقام وزارت دربار و تبدیل شدن او به شخص دوم مملکت، باعث شد تا دیکتاتور ظنینی چون رضاشاه، از وجود وی برای بقای تاج و تختش بیمناک شود و او را از مقام خود عزل نماید.
    کلید واژگان: 1323, وزارت دربار, 1312, رضا پهلوی, شاه ایران, 1257, تیمورتاش, عبدالحسین, 1260}
    Hassan Mohammadi
    The empowerment and enthronement of Reza Shah was achieved through the assistance of a group of intellectuals and political activists, who wanted to put an end to the chaotic conditions of Iran, promote political centralization and establish discipline and security around the country. One of the intellectuals who assisted Reza Shah at that time and supported him until and after taking the throne was Abdolhossein Teymourtash. After Reza Shah’s enthronement, Teymourtash was appointed as minister of the royal court of the Pahlavi dynasty. Again at this post, he was very helpful to Reza Shah. However, he was suddenly dismissed as a minister of court, sent to prison and tragically killed there. This research aims to scientifically and methodologically study and analyze the reasons for Teymourtash's rise and fall. In this research, the author aims to answer the following questions: 1- why did Reza Shah, among several Possible choices, appoint Teymourtash as a Pahlavi court minister? 2- Despite the outstanding services, Teymourtash provided for the Pahlavi administration, why did Reza Shah suddenly dismiss him? In response to these two questions, two suppositions are proposed: 1- Reza Shah appointed Teymourtash as a minister of court due to his merit and also because of his Continuing efforts to pave the way for Reza Shah’s enthronement. 2- The increasing power of Teymourtash as a minister of court and the fact that he was becoming the second most powerful person of the country, made Reza Shah, a suspicious dictator-worried for the future of his throne. He therefore dismissed Teymourtash.
    Keywords: Teymourtash Abdolhossein 1883–1933, Reza Pahlavi shah of Iran 1878, 1944, Ministry of court, Pahlavi administration}
  • سید مسعود سید بنکدار
    همزمان با دیگر کشورهای منطقه، در خلال دو جنگ جهانی، لزوم برخورداری از ارتش منظم و یکپارچه، بیش از بیش در ایران احساس می شد.از این رو، سران نظامی ایران تلاش هائی را برای ایجاد چنین ارتشی آغاز کردند. برقراری نظام سربازگیری، در راستای تلاش هائی بود که برای ایجاد این چنین ارتشی صورت پذیرفت. البته انجام این برنامه، با مشکلات و واکنش های فراوانی همراه بود. این مقاله، بر آن است تا با استفاده از اسناد و مدارک موجود، به تحلیل و بررسی جریان برقراری نظام سربازگیری در دوره پهلوی اول بپردازد.
    کلید واژگان: 1323, ارتش, پهلوی, سربازان, اصفهان, رضا پهلوی, شاه ایران, 1257}
    Masoud Bonakdar
    Simultaneously with other countries of the region, during the two world wars, the necessity of a regular and integrated army in Iran was felt more than before. Therefore, military authorities of Iran made efforts to form such an army. The establishment of a military conscription system was in line with efforts made to form such an army. However, this plan faced considerable oppositions and problems. Using existing records and documents, this paper aims to analyze and study the establishment of the military conscription system in the era of Reza Shah Pahlavi.
    Keywords: Conscription, Isfahan, Reza Pahlavi, Shah of Iran, 1878, 1944, Army, Pahlavi administration}
  • فاطمه شیرالی
    در این مقاله، به معرفی سندی نویافته در یکی از بایگانی های راکد قوه قضائیه، در مورد علیا کبر داور پرداخته می شود. سند مذکور، رای دیوان عالی تمیز در مورد محمدعلی عینکچی، متهم به سیلی زدن و توهین کردن به داور، وزیر عدلیه وقت است. در کنار رای دیوان عالی تمیز، تظلمن امهای هم که خانواده فرد محکوم، خطاب به رئیسان دادگاه نوشتها ند و دربردارنده نکات جالب توجهی از اوضاع سیاسی - اجتماعی آن برهه از تاریخ معاصر میب اشد، آورده شده است. معرفی شمهای از عملکرد داور در خلال حضورش در عرصه سیاسی کشور و بیان نکاتی در مورد اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران، از دیگر نکات مورد بحث در مقاله حاضر است.
    کلید واژگان: دوره پهلوی, پهلوی, رضا, شاه ایران, بررسی های تاریخی, داور, علیا کبر, وزارت عدلیه, وزیران, اوضاع اجتماعی, اوضاع اقتصادی, بازرگانی داخلی, دولت, انحصار فروش}
    Fatemeh Shirali
    In the present essay a record will be dealt which founded recently in one of records centre in judiciary regarding Ali- Akbar –e Davar. The document is the verdict of Supreme Court concerning Mohammad-Ali Aynakchi who was accused to slap and insult Davar, the then Judicature Minister. Beside the verdict of Supreme Court, there is a petition written by the accused’s family addressed to the presidents of the court; it contains some interesting points about social-political conditions of that phase of Iran’s contemporary history. Furthermore, the function of Davar during his presence in political scene as well as some points respecting Iran’s social, political, and economic conditions will be discussed.
    Keywords: Historical research_Davar_Ali_Akbar_1264 – 1315_Pahlavi reign_Pahlavi_Reza_the king of Iran_1257_1323_Judicature Ministry_Ministers_social conditions_Economic conditions_Home trade_Sales monopoly_State}
  • رامین یلفانی
    در این مقاله، نقش علیرضا خان عضدالملک در یک سال و اندی پس از فتح تهران بررسی می شود. از آن جا که این شخصیت، از رجال قدیمی دربار قاجار به شمار می رفت و از زمان ناصرالدین شاه دارای مناصب و مقامات متعدد بود، چرخش سیاسی و همکاری و نزدیک شدن وی به رهبران آزادیخواه نهضت مشروطه، جالب توجه است. این چرخش، باعث شد تا اغلب رهبران مشروطه خواه با هر نوع گرایش فکری، وی را به یکی از مهمت رین مناصب آن دوران (نیابت سلطنت) انتخاب کنند. نتیجه گرفته می شود شخصیت معتدل و روحیه کدخدامنشانه او، نقش اساسی در اتفاقن ظر همه جناح های مشروطیت نسبت به وی داشته با اینکه درک کافی از موقعیت سیاسی داخلی و خارجی ایران نداشته است.
    کلید واژگان: مشروطیت, فتح تهران, عضدالملک, علیرضا, شخصیت, رهبران سیاسی, قاجاریه, احمد قاجار, شاه ایران, نیابت سلطنت}
    Ramin Yalfani
    Here, the role of Azod-ol molk is examined in events after Tehran Conquest during more than a year. Since he was one of the old personages of Qajar court who had many posts and offices, his political shifting toward leaders of revolution of Constitutionalism in Iran and his close cooperation with them is interesting. His political shifting caused to be appointed regency of Ahmad shah, one of the most important posts in that time, by the most Constitutionalismseeking leaders with any kind of tendency, from left to right. It is concluded that it is Azod-ol Molk’s moderate character and his arbitrative spirit had the basic role in broad consensus of all frictions of Constitutionalism on him, although he didn’t enjoy sufficient understanding of internal and foreign affairs of Iran.
    Keywords: Constitutionalism, Conquest of Tehran, Azod, ol molk, Ali, Reza, Character, political leaders, Qajar, Ahmad Qajar, King of Iran, Regency}
  • جعفر آقازاده
    اقبال السلطنه ماکوئی، بعد از مرگ پدرش حکومت ماکو را دراختیار گرفت (1277ش./ 1316ق.). او با سود جستن از ضعف دولت مرکزی، به تحکیم قدرت خویش در این ناحیه پرداخت و با این اقتدار، خود را از زیر نظارت دولت مرکزی کنار کشید و برخلاف خواست دولت، با روسیه و عثمانی روابطی برقرار کرد. با وقوع کودتای 1299، اقبال السلطنه ماکوئی در ادامه سیاست های سابق خویش، باز هم به طور کامل از دولت مرکزی اطاعت نکرد و به پیوندهای خود با شوروی و ترکیه ادامه داد که نقطه عطف این امر، امضای قرارداد تجاری با شوروی به مثابه یک حاکم مستقل بود. این سیاست های گریز از مرکز وی، در تعارض آشکار با سیاست سردار سپه بود که می کوشید اقتدار خوانین محلی و ایلات را از میان بردارد و نفوذ دولت مرکزی را در گوشه و کنار ایران بگستراند. اگرچه در این زمان اقتدار نظامی سردار ماکو از دست رفته بود و تنها عنوان بدون محتوای «سرداری» - که یادگار فعالیت های نظامی خاندانش بود - را یدک می کشید، اما وجود ایلات و عشایر مقتدر در منطقه و تحریکات سردار در میان آن ها، همسایگی ماکو با شوروی و ترکیه، لزوم جلوگیری از هرگونه فتنه در این ناحیه مرزی و ثروت سرشار خان ماکو - که اقتدار فراوانی به وی می بخشید - و از سوئی ناآگاهی او از تحولات شگرف در اقتدار دولت مرکزی، و ادامه سیاست گریز از تمکین در برابر آن، لزوم توجه فوری دولت مرکزی را به جانب وی ضروری ساخت. شرایط سیاسی نوین حاکم بر کشور، حساسیت های ناحیه یاد شده و خودسری های اقبال السلطنه از یک سو، و از طرفی سابقه بد نامبرده در ستیزه با مردم منطقه در جریان مشروطیت و نداشتن وجهه ملی و طمع در ثروت هنگفت او، مایه انگیزش سردار سپه برای دستگیری و قتل او شد. با قتل وی، نفوذ کامل دولت مرکزی بعد از دهه های طولانی در این منطقه برقرار شد و ایلات ناحیه، تحت نظارت و تابعیت دولت درآمدند.
    کلید واژگان: اقبال السلطنه, ؟, 1302, دولت, تمرکزگرائی, دولت های محلی, قدرت سیاسی, پهلوی, رضا, شاه ایران, 1257, 1323, حکام محلی, اقوام و عشایر, نافرمانی سیاسی, ماکو, آذربایجان}
    Jafar Agazadeh
    Eqbal-o-Saltaneh Makuei became the ruler of Maku after his father died in 1898. Taking advantage of the powerlessness of Iran’s central government, Eqbal-o-Saltaneh consolidated his authority in the region. He then used his authority to evade the supervision of the central government and establish relations with Russia and the Ottomans against the government’s will. After the 1920 coup d’état, Eqbal-o-Saltaneh Makuei continued his previous policy of not completely obeying the central government and pursued relations with the Soviet Union and turkey. The critical point in these relations was when he signed a commercial contract with the Soviet Union as an independent ruler. The conduct of Eqbal-o-Saltaneh was in open opposition to the policy of Reza Shah who tried to break the power of local rulers and tribes and reinforce the dominance of the central government all around Iran. The new political conditions of Iran, the significance of the region and the stubbornness of Eqbal-o-Saltaneh Makuei on the one hand and his bad reputation for quarreling with people of the region during the Constitutional Revolution and having no national credibility on the other hand, motivated Reza Shah to arrest and kill him. After killing Eqbal-o-Saltaneh, the dominance of the central government was established in the region after several decades and the tribes of the region were placed under the government’s supervision.
    Keywords: EqbaloSaltaneh, ?, 1923, Government, Centralism, Local governments, Political power, Pahlavi, Reza, Shah of Iran, 1878, 1944, Local rulers, Ethnic groups, nomads, Political disobedience, Maku, Azerbaijan}
  • سیدرحمان حسنی
    از اقلام تجاری ایران - که در مناسبات بازرگانی ایران و روسیه جایگاه خاصی داشت - چوب بود. گونه های مختلف درختان شمال ایران در کرانه های دریای خزر، تاثیر مهمی در تجارت ایران عصر قاجار با روسیه بویژه از راه دریای خزر داشت. این مسئله، از اواسط دوره ناصری با گشایش و رونق راه های تجاری شمال و وجود راه آبی عظیم دریای خزر، نمود عینی پیدا کرد و این خود، ناشی از این واقعیت بود که سنگینی محمولات چوبی و انتقال و جابجائی آن، ضرورت راه آبی را ایجاب می کرد. از میان انواع درختان، شمشاد وگردو بیش ترین نقش را در تجارت چوب ایران داشتند. این امر، باعث گردید تا تجار زیادی به تجارت چوب آلات بپردازند. بزرگ ترین امتیازداران چوب جنگل های شمال، برادران کوسیس و تئوفیلاکتوس بودند. آن ها، یونانی تبار و شهروند روسیه بودند و در تجارت چوب شمال ایران، بیش از دو دهه انحصار تجارت چوب را دراختیار داشتند. مقاله حاضر، درصدد ترسیم تجارت چوب ایران به دست برادران کوسیس و تئوفیلاکتوس، از طریق بنادر دریای خزر در عصر قاجار، از 1301- 1325ق./ 1883- 1908م.، براساس اسناد آرشیوی است. نویسنده، ابتدا به شرح وضعیت تجارت چوب پیش از برادران کوسیس و تئوفیلاکتوس، صاحبان تجارتخانه کوسیس پرداخته، آن گاه به بررسی واگذاری امتیاز بهره برداری از جنگل های شمال به ایشان می پردازد. در پایان، پیامدهای این قرارداد مطرح می گردد.
    کلید واژگان: بررسی های تاریخی, بازرگانی خارجی, چوب, جنگل ها, گیلان, مازندران, قاجاریه, ناصرالدین قاجار, شاه ایران, 1247, 1313ق, _ روسیه, عصر امتیازات, قراردادهای تجاری, اتباع بیگانه, بازرگانان, تخریب محیط زیست, شرکت کوسیس}
    Seyed Rahman Hasani
    In the past, wood was one of the most important trade items between Iran and Russia. Different kinds of trees growing in the north of Iran had an important effect on wood trade during the Qajar dynasty, especially the trade done via the Caspian Sea. In the middle of the Nasseri era, the volume of wood trade significantly increased due to the opening of new sea and land trade routes in the north of Iran. Cassius Brothers and Theophylaktos owned the largest logging concession in the Iranian Caspian forests and had the monopoly of the wood trade of northern Iran for more than two decades. This paper aims to describe Iran’s wood trade by Cassius brothers and Theophylaktos via the Caspian Sea in the Qajar era from 1883 to 1908 according to archival records. Firstly the status of wood trade before the Cassius brothers and Theopylaktos is explained. The article then discusses the granting of the northern forests’ logging concession to them. Finally, the consequences of the concession agreement arc presented
    Keywords: Historical studies, Foreign trade, Wood, Forests, Gilan, Mazandaran, Qajar Dynasty, Nassereddin Shah Qajar, Russia, The era of concessions, Trade agreements, Foreign nationals, Traders}
  • محبوبه سادات بیدگلی
    مقاله حاضر، پس از معرفی تعدادی از فرمان هائی که از طرف شاهان صفوی صادر و بر روی سنگ نوشته و در انظار عمومی به نمایش گذاشته شده است، به معرفی چهار نمونه از فرمان های شاه عباس در مسجد شاه اصفهان، مسجد میرعماد کاشان، مسجد جامع اردستان و مسجد جامع دماوند می پردازد. نتایج بررسی نشان می دهد که شاهان صفوی، این فرمان ها را بنا بر اهداف مختلف و با موضوعات متعدد صادر کرده اند. موضوعات مطرح شده در این فرمان ها، عبارت است از: اعطای تخفیف مالیاتی؛ غلبه بر ازبکان؛ جلوگیری از فساد و فحشا؛ منع فروش و مصرف مواد مخدر و مسکرات؛ و ممنوعیت از انواع تفریحات غیرسالم مانند گرگ دوانی، قماربازی و کبوتردوانی. این فرمان ها که مخاطب آن ها رعایای ممالک محروسه بوده اند، پس از فرستاده شدن به شهرهای موردنظر، به شکل سنگ نوشته در اماکن عمومی مانند مساجد و بازارها نصب می گردیدند. اعطای تخفیف مالیاتی در ماه رمضان خصوصا به رعایای شیعه شهرها، از عمده ترین موضوعات این فرمان هاست. این تخفیف ها، صرفا شامل شیعیان می شده است که مبین گرایش پادشاهان این سلسله به مذهب شیعه اثنی عشری است.
    کلید واژگان: فرمان ها, سنگ نبشته ها, تخفیف مالیاتی, ماه رمضان, تشیع, گرایش های مذهبی, صفویان, عباس صفوی اول, شاه ایران, 978, 1038ق, _ اماکن عمومی, کاربری, اطلاع رسانی, اسناد تاریخی}
    Mahboobehsadat Bidgoli
    This paper begins by introducing a number of decrees issued by Safavid Shahs which were inscribed on stones and displayed in public places such as mosques and bazaars. It then studies four inscriptions of Shah Abass’s decrees which are installed in Shah’s Mosque of Isfahan, Mir- emad Mosque of Kashan, Jame’ Mosque of Ardestan, and Jame’ Mosque of Damavand. This study shows that the decrees of Safavid shahs were issued for different purposes and with various subjects such as: offering tax breaks, victory over Uzbeks, preventing corruption, pro­hibition of selling and using drugs and alcoholic drinks, and restriction on different types of unhealthy leisure activities such as wolf races, gambling and pigeon keeping. Offering special tax breaks to Shiites in Ramadan which is one of the major subjects of these decrees shows the Safavid shah’s religious affiliations.
    Keywords: Decrees, Stone inscriptions, Tax break Ramadan, Shia, Religious affiliations, Safavids, Shah Abbas I, Safavid king of Iran, 1571, 1629, Public places, Usage, Information services, Historical records}
  • حسین زرینی
    نگارنده با هدف ارائه سند تازه یافته جدیدی درباره میرزاده عشقی، به بررسی شرایط اجتماعی - سیاسی دوران وی پرداخته، زندگی سیاسی و فرهنگی او را مرور می کند. این سند تازه یافته، رای دیوان عالی تمیز (دیوان عالی کشور) درباره یکی از متهمان به قتل وی، ابوالقاسم بهمن می باشد. میرزاده عشقی، از شاعران ایران در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی است. پیروزی انقلاب مشروطیت، به منزله عمده ترین عامل تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و به دنبال آن، وقوع پدیده هائی همچون جنگ جهانی اول، اشغال ایران و کودتای سوم اسفند 1299، عشقی را به واکنش واداشت. او در قالب شعر، نمایشنامه و دیگر آثار قلمی، به نقد وضعیت جامعه خود پرداخت. همین فعالیت های اجتماعی بویژه انتشار روزنامه قرن بیستم بود که نهایتا به مذاق رضاخان سردار سپه خوش نیامد و زمینه ساز ترور عشقی شد. قاتلان عشقی گریختند و تنها یک نفر از آن ها به دست مردم گرفتار آمد و به ناچار پرونده اش در محاکم قضایی مطرح شد ولی سرانجام تبرئه گردید.
    کلید واژگان: عشقی, محمدرضا بن ابوالقاسم, 1312, 1342ق, _ ترور, دیوان عالی تمیز, جرایم سیاسی, رای دادگاه, متهمان, دوره پهلوی, رضا پهلوی, شاه ایران, 1257, 1323, فعالیت های سیاسی, فعالیت های فرهنگی, مجازات ها, اسناد تاریخی}
    Hosein Zarini
    This paper, aiming to present a newly found record about Mirzadeh Eshghi, reviews the social and political conditions of Eshghi’s time and studies his political and cultural life. This newly found record is the verdict of the Supreme Court of Iran on Abolghasem Bahman, an accused murderer of Eshghi. Mirzadeh Eshghi was a poet of late Qajar and early Pahlavi period. The victory of the Constitutional Revolution which caused far-reaching political, social and cultural changes, along with events such as the First World War, occupation of Iran and the coup d’etat of February 21, 1921, provoked reactions from Eshghi. He criticized the conditions of his society via poems, screenplays, and other writings. Such social activities and especially publishing the Gharn-e Bistom (Twentieth Century) newspaper was not welcomed by Reza Shah and led to the political persecution and assassination of Eshghi. The murderers of Eshghi escaped and only one of them were captured by people. Although the case of this accused murderer was brought to court, finally he was acquitted.
    Keywords: Eshghi, Mohammadreza ebn Abolghasem, 1893, 1924, Terror, Supreme court, Political crimes, Verdict, The accused, Pahlavi era, Reza Pahlavi, Shah of Iran, 1878, 1944, Political activities, Cultural activities, Punishments, Historical records}
  • مولود ستوده
    نگارنده، ضمن اشاره به دلایل ورود تفنگ به ارتش ایران می آورد که با افزایش کاربرد سلاح های گرم در ارتش و بروز لیاقت تفنگچیان، رسته های جدیدی در ارتش شکل می گیرد. قدرت و توان نظامی این ارتش، شاه عباس اول را وامی دارد تا دست به تغییراتی در ارتش بزند و بر آن اساس سپاهش را نظم ببخشد و در چنبره مهار خود داشته باشد. منصب های تفنگچی آقاسی، وزیر تفنگچیان، مین باشی تفنگچیان، تفنگچیان سرکار خاصه، تفنگداران شاهی و یوزباشی تفنگچیان، با استناد به فرمان شاه سلطان حسین مبنی بر انتصاب میرزا محمدتقی کلانتر یزد به وزارت تفنگچیان خاصه در سال 1131ق. و فرمان دیگر او مبنی بر اعطای مقام نیابت استانداری فارس به میرزا محمدتقی در 1130ق.، شرح داده می شوند. نتیجه گرفته می شود، ارتش یکی از اهرم های قدرت شاه در نظام حکومتی ایران بوده است، به طوری که با آن می توانسته: 1- زهرچشم خوبی از دشمنان گرفته، بر بقای حکومتش بیفزاید؛ 2- شاه با اهداف خاصی از جمله پذیرفتن قابلیت ها، استعدادها و توانمندی ها، جلوگیری از افزایش قدرت صاحب منصبان غیرایرانی، حاکم بودن فضای تشویش و رقابت میان صاحب منصبان ایرانی و غیرایرانی، و به حساب آوردن قدرت امیران ایرانی تبار نظام برای حفظ تعادل در قوای نظامی کشور، به افراد اهمیت می داد؛ 3- کسب امتیاز از شاه از رهگذر آموزش آسان رعایا و مسلح کردن آن ها.
    کلید واژگان: ارتش, صفویان, عباس صفوی اول, شاه ایران, 978, 1038ق, _ حسین صفوی, شاه ایران, قرن 12ق, _ سازماندهی, سلسله مراتب سازمانی, اسناد تاریخی}
    Molood Sotoodeh
    This article begins by reviewing the reasons for providing weapons for military me in Iran. It explains that the increasing use of firearms by the military led to the development of specialized skills among the military. The growing power and effectiveness of the army forced Shah Abbas to make changes in its structure so as to maintain his overall control. A number of specialized military skills are reviewed according to two records of decrees issued by Shah Soltan Hossein, the last Safavid king. Finally, it is concluded that the army was an important tool for the kings of Iran, by which they could have threatened their enemies and prolonged their own government.
    Keywords: Army, Safavids, Shah Abbas I, 1571, 1629, Soltan Hossein, Safavid king of Iran, 1668, 1726, Organization, Organizational hierarchy, Historical records}
  • سید مسعود سید بنکدار
    این مقاله، بر آن است تا با استفاده از منابع و اسناد موجود، به بررسی چگونگی اجرای برنامه کشف حجاب و نتایج حاصل از آن در شهر اصفهان بپردازد. روش تحقیق در این مقاله، به صورت کتابخانه ای و تطبیق و تحلیل منابع موجود، بخصوص اسناد موجود بوده است. در این تحقیق تاریخی، پس از جمع آوری اطلاعات لازم، به سازماندهی اطلاعات و تجزیه و تحلیل و سرانجام استنتاج از آن ها پرداخته شده است. نتیجه گرفته می شود کشف حجاب، یکی از مسئله سازترین اقداماتی بوده است که در دوره پهلوی اول انجام گرفت. اجرای این برنامه در اصفهان، به واسطه آن که بافت تاریخی و اجتماعی شهر، بافتی سنتی و مذهبی بود، با واکنش ها و مخالفت های گسترده ای روبرو شد. دولت برای پیشبرد این طرح، به استفاده از زور و فشار متوسل می شود. این در حالی است که پاره ای از اقشار، با این طرح همراهی می کنند.
    کلید واژگان: کشف حجاب, زنان, اصفهان, دولت ستیزی, رضا پهلوی, شاه ایران, 1257, 1323, اسناد تاریخی}
    Seyedmasoud Seyedbonakdar
    This article studies the procedure of applying Reza Shah’s decree of banning the Hijab specifically in Esfahan and the outcomes that it had in this city according to the existing records and resources. The article concludes that banning the Hijab was one of the most controversial acts of Reza Shah. Many reactions and disagreements arouse from the ban of Hijab in Esfahan because this city was a religious and traditional city. Therefore the government resorted to enforcing the ban. At the same time, some social classes willingly accepted the ban.
    Keywords: Ban on the Hijab, Women, Esfahan, Fighting against government, Reza Shah, Pahlavi king of Iran, 1878, 1944, Historical records}
  • جریان اتحاد البسه در اصفهان
    سید مسعود سید بنکدار
    اجرای قانون متحدالشکل سازی البسه مصوب سال 1306ش./ 1928م. در شهر اصفهان، موجب واکنشهای متفاوت اقشار مختلف مردم این شهر شد. دسته ای از تجار از این جریان استقبال کردند و گروهی دیگر از جمله صنف عباباف - که از اجرای این قانون زیان می دیدند - در صف مخالفان طرح قرار گرفتند. روحانیون، مهم ترین مخالفان اجرای طرح بودند. زیرا با اجرای این برنامه، دولت می توانست بر فشارهای وارده خود بر آنها بیفزاید. در این مقاله - علاوه بر آنچه شرح آن در بالا آمد - به اقشار مستثنا از مقررات این قانون و نیز تغییرات الگوی لباس متحدالشکل نیز اشاره می شود.
    کلید واژگان: اصفهان, رضا پهلوی, شاه ایران, 1323, لباسهای ملی, دورهء پهلوی, روحانیان, عبابافان, بازرگانان, بازتابهای تحولات اجتماعی}
    Adoption of Uniform Clothing in Isfahan
    Seyedmasoud Seyedbonakdar
    After the approval of the law on unifying clothes in 1928, this law was enforced in different areas of the country. One of these areas was Isfahan. The Imposition of this law in Isfahan had many problems and the government took various actions to make it work.There was a variety of reactions from different social classes to this issue. A group of businessmen were in favor of it and some, who would lose, were against it. The clergy were also a part of the society which was troubled. This article, using the available sources and records, studies the method of enforcing the law of unifying clothes in Isfahan and the reactions to it in this city.
    Keywords: Isfahan, Unifying clothes, Reza Shah}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال