به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « زنان غیرفعال » در نشریات گروه « تربیت بدنی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «زنان غیرفعال» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • محسن اکبرپور*، زینب آقاجانی
    هدف

    کبد از حساس ترین بافت های هدف فشار اکسایشی ناشی از تمرین می باشد و آمینوترانسفراز های کبدی، شاخص های حساسی برای تعیین آسیب دیدگی سلول های کبدی هستند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین TRX و مقاومتی سنتی بر برخی از آنزیم های کبد (آسپارتات آمینو ترانسفراز و آلانین آمینو ترانسفراز) در زنان غیرفعال انجام گرفت.

    روش ها

    در این پژوهش که به روش نیمه تجربی انجام شد، 28 دختر غیرفعال با میانگین سن41/1±07/21 سال و شاخص توده بدن 25/4±52/22 کیلوگرم بر متر مربع به صورت تصادفی در سه گروه تمرین TRX، تمرین مقاومتی سنتی و کنترل قرار گرفتند. گروه های تجربی، تمرین مقاومتی سنتی وTRX  را سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته با شدت 65 - 80 درصد یک تکرار بیشینه اجرا کردند، در حالی که گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی در مدت زمان اجرای پژوهش شرکت نکرد. نمونه های خونی قبل از شروع تمرین و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین از تمام آزمودنی ها گرفته شد و برای بررسی سطح سرمی آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های شاپیرو-ویلک، تی وابسته و تحلیل واریانس یک سویه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت و سطح معنی داری 05/0P< در نظر گرفته شد.

    نتایج

    نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که تفاوت معنا داری در میزان سرمی آنزیم های AST و ALT از مرحله پیش آزمون به پس آزمون در گروه های TRX، مقاومتی سنتی و کنترل وجود نداشت (05/0>p). همچنین تفاوت بین گروهی در هیچ یک از عوامل مشاهده نشد (05/0>p).

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش حاضر نشان داد که هشت هفته تمرین TRX و مقاومتی سنتی بر سطح سرمی آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) زنان غیرفعال اثر معناداری ندارد. بنابراین، اثرات اجرای تمرین TRX  و مقاومتی سنتی بر شاخص های آنزیمی کبد یکسان بود و بین این دو نوع روش تمرینی تفاوتی مشاهده نشد.

    کلید واژگان: تمرین TRX, مقاومتی سنتی, آسپارتات آمینوترانسفراز, آلانین آمینوترانسفراز, زنان غیرفعال}
    Mohsen Akbarpour Beni *, Zeinab Aghajani
    Purpose

    The liver is one of the most sensitive tissues targeted by exercise-induced oxidative stress, and hepatic aminotransferases are critical indicators for determining liver cell damage; Therefore, the present study aimed to compare the effect of eight weeks of TRX and traditional resistance training on some liver enzymes (aspartate aminotransferase and alanine aminotransferase) in inactive women.

    Methods

    In this quasi-experimental study, 28 inactive girls with a mean age of 21.07 ± 1.41 years and a body mass index of 22.52 ± 4.25 kg/m2 were randomly divided into three groups: TRX training, traditional resistance training and control. Experimental groups conducted the traditional resistive training and TRX three sessions a week for eight weeks, While the control group did not participate in any training program during the study. Blood samples were taken from all subjects before starting protocol and 48 hours after the last training session and were used to analyze Aspartate aminotransferase (AST) and alanine aminotransferase (ALT). Data were analyzed using Kolmogorov-Smirnov test, dependent t-test and one-way analysis of variance, and the significance level was considered P < 0.05.

    Results

    The results showed that there was no significant difference in serum levels of AST and ALT enzymes from pre to posttest in TRX, traditional resistance and control groups (P > 0.05). Also, no difference between groups was observed in any of the factors (P > 0.05).

    Conclusion

    The results of the present study showed that there was no significant difference between TRX training and traditional resistance to serum levels of aspartate aminotransferase (AST) and alanine aminotransferase (ALT) in inactive women. Therefore, the effects of TRX and traditional resistance training on liver enzyme indices were the same and no difference was observed between these two types of training methods.

    Keywords: TRX training, Traditional resistance training, aspartate aminotransferase, alanine aminotransferase, inactive women}
  • رقیه شیردل، شهرام سهیلی*، حشمت الله پارسیان

    سندروم پیش از قاعدگی از مشکلات شایع بانوان در سنین باروری است که بر عملکرد فرد در خانواده و اجتماع تاثیر می گذارد. هدف از پژوهش حاضر مطالعه 8 هفته تمرینات هوازی به همراه مصرف عصاره مریم گلی بر تغییرات علایم سندروم پیش از قاعدگی در زنان غیرفعال بود. این تحقیق از نوع کارآزمایی میدانی با چهار گروه پیش آزمون و پس آزمون بود. 40 نفر از دانشجویان دختر 18-35 ساله دانشگاه آزاد شهر قدس بودند که از طریق پرسشنامه تشخیص سندروم پیش از قاعدگی زیر نظر پزشک متخصص زنان و زایمان، شناسایی شدند و همچنین سایر معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه (تمرین، تمرین+مریم گلی، مریم گلی و دارونما) تقسیم شدند. گروه های تمرین به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه به تمرینات هوازی پرداختند. گروه های مصرف کنندهدارو از روز 21 سیکل قاعدگی تا روز 5 سیکل قاعدگی بعدی روزانه یک کپسول 500 میلی گرمی عصاره مریم گلی یا دارونما مصرف کردند. داده ها از طریق پرسشنامه pms جمع آوری و با استفاده از نرم افزار آماری spss (نسخه 23) و آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و تست تعقیبی توکی محاسبه شد (05/0≤p) علایم خلقی سه گروه ورزش، ورزش+مریم گلی و مریم گلی نسبت به گروه دارونما کاهش معناداری نشان داد، ولی بین آنها تفاوت معناداری مشاهده نشد. تمرین، تمرین+مریم گلی و مریم گلی، اثر معنا داری بر بهبود علایم خلقی داشتند (001/0=p). تمرین و تمرین+مریم گلی موجب کاهش معنا دار در علایم جسمانی ناشی از سندروم پیش از قاعدگی شدند (05/0<p). همچنین بهبود علایم رفتاری ناشی از سندروم پیش از قاعدگی تنها در گروه تمرین و تمرین+ مریم گلی مشاهده شد (05/0<p). تمرینات هوازی به همراه مصرف عصاره مریم گلی علایم سندروم پیش از قاعدگی را کاهش می دهد، اما عصاره مریم گلی به تنهایی فقط به بهبود معنا دار در علایم خلقی منجر شد.

    کلید واژگان: تمرینات هوازی, زنان غیرفعال, سندروم پیش از قاعدگی, عصاره مریم گلی}
    Roghayeh Shirdel, Shahram Soheili *, Heshmatollah Parsian

    Premenstrual syndrome is one of the most common problems in women of childbearing age that affects one's functioning in the family and society. The purpose of this study was to investigate the effect of 8 weeks of aerobic exercise with salvia officinalis extract on the changes of premenstrual syndrome symptoms in inactive women.This study was a field trial with 4 pre-test and post-test groups. 40 female students, aged 18-35 years, from Quds Azad University, who were identified through a premenstrual syndrome diagnostic questionnaire under the supervision of a physician, gynecologist, and met other inclusion criteria were selected and randomly divided into four groups ( Exercise, Exercise + Salvia, Salvia, and Placebo were divided. Exercise groups performed aerobic exercises for 8 weeks and three sessions per week. Drug groups received a 500 mg capsule of sage extract or placebo daily from day 21 of menstruation to day 5 of the next menstrual cycle. Data were collected by PMS questionnaire and were analyzed by SPSS software (version 23) and one-way ANOVA and Tukey post hoc test (p≤0.05). There was a significant decrease in mood symptoms in the three groups of exercise, Exercise + salty and salty compared to the placebo group, but no significant difference was observed between them. (P = 0.001). Exercise and saliva + exercise significantly decreased the physical symptoms of PMS (p <0.05). Also, improvement of behavioral symptoms of PMS was observed only in the Exercise + Exercise + group (p <0.05).Aerobic exercise combined with salvia officinalis extract reduces symptoms of premenstrual syndrome, but salvia officinalis extract alone resulted in significant improvement in mood.

    Keywords: Aerobic Exercises, Inactive women, Premenstrual syndrome, Sage Extract}
  • ربابه محمدی*، مژده خواجه لندی

    یکی از عوامل محرک دستگاه ایمنی استرس است و فعالیت بدنی می تواند به عنوان عاملی فشارآفرین به تغییراتی در این دستگاه منجر شود. از این رو هدف از مطالعه ی حاضر مقایسه پاسخ یک جلسه فعالیت وامانده ساز بر غلظت های ایمونوگلوبین A (s-IgA) و پروتئین تام بزاقی بازیکنان زن تیم بسکتبال و زنان غیرفعال بود. در این مطالعه ی نیمه تجربی دو گروه از بانوان30-20 ساله به عنوان آزمودنی انتخاب شدند، گروه اول15 نفر از زنان بسکتبالیست بودند که حدود 4 سال در تیم بسکتبال فعالیت داشتند، گروه دوم نیز 15 نفر از زنان غیرفعال بودند که سابقه ی تمرین منظم نداشتند. پروتکل تمرینی درمانده ساز بروس توسط آزمودنی ها انجام شد، نمونه های بزاقی قبل و بلافاصله بعد از اجرای آزمون از آزمودنی ها جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t وابسته و تحلیل کواریانس در سطح معنی داری 0/05> Pمورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که یک جلسه فعالیت وامانده ساز غلظت s-IgA و پروتئین تام بزاقی را در زنان بسکتبالیست و زنان فعال به ترتیب به سطح معناداری (0/001=p)، (P=0/002) افزایش داده است و در مقایسه بین گروهی نیز بین غلظت ایمونوگلوبین A و پروتئین تام بزاقی تفاوت معناداری وجود داشت (0/002=p)، (P=0/003). در حالی که نسبت ایمونوگلوبین A به پروتئین تام بزاقی در این دو گروه تغییر معنی داری را نشان نداد (0/05< p). بر اساس نتایج حاصل از تحقیق حاضر می توان این گونه بیان کرد که اجرای یک جلسه فعالیت وامانده ساز باعث اختلال در دستگاه ایمنی مخاطی زنان فعال و غیرفعال نمی شود.

    کلید واژگان: سیستم ایمنی, پروتئین تام بزاقی, آزمون بروس, زنان ورزشکار, زنان غیرفعال}
    Robabeh Mohammadi *, Mozhdeh Khajehlandi

    One of the stimulants of the immune system is stress and physical activity can cause changes in this system as a stimulate factor. Therefore, the aim of the present study was to compare the response of an exhausting activity session to the concentrations of immunoglobulin-A (s-IgA) and total protein in the female players of the basketball team and inactive female. Two groups of 20-30 years old female were selected. The first group consists of 15 women of basketball players which have been active for about 4 years in the basketball team and the second group consisted of 15 people of inactive women of this city which had not regular exercises. In equal conditions, examinees performed Broth exhaustive exercise protocol and saliva samples were collected before and immediately after Broth test. Within-group data and between-group data were analyzed with the paired t-test and ANCOVA test, respectively. The results showed that in within-group comparison one session of exhausting activity significantly increased the concentration of s-IgA and total protein in both basketball players (p=0.001) and inactive women (p=0.002), There was also a significant increase in s-IgA and salivary total protein between two groups (p=0.002) (p=0.003). However, the ratio of immunoglobulin A to total salivary protein did not change significantly in these two groups. (p> 0.05).The results of the study indicate that the performance of one session exhaustive activity at the present conditions does not lead into disorder in the mucous immunity system of basketball players and inactive women.

    Keywords: immune system, salivary total protein, Woman, Athlete}
  • جواد طلوعی آذر *، علی اصغر رواسی، رحمن سوری، علی اکبرنژاد
    آنژیوژنز فرایندی حیاتی در رشد و توسعه بافتی به ویژه بافت عضلانی محسوب می شود که تحت تاثیر انقباض عضلانی قرار می گیرد. مدالیته های تمرینی مختلف می توانند بر تعادل عوامل آنژیوژنیکی و آنژیوستاتیکی تاثیر داشته باشند. ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و اندوستانین (ES) در زنان غیرفعال بود. 30 زن غیرفعال به طور تصادفی در سه گروه تمرین هوازی، مقاومتی و کنترل قرار گرفتند. تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته و با 3 ست 10 تکراری با شدت 60 تا 70 درصد 1RM برای نه حرکت، تمرین هوازی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 30 دقیقه با شدت 65 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه انجام گرفت. 48 ساعت قبل و بعد از آخرین جلسه تمرینی در شرایط ناشتا، خون گیری از گروه های پژوهش انجام شد. مقادیر VEGF و ES با استفاده از کیت به روش ELISA اندازه گیری شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون آماری t همبسته و ANOVA در سطح معناداری (05/0>P) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج درون گروهی پژوهش حاضر نشان داد برنامه تمرین هوازی و مقاومتی به طور معناداری مقادیر سرمی VEGF را افزایش و ES را کاهش داد. همچنین، نتایج آزمون ANOVA و آزمون تعقیبی توکی نیز نشان داد بین تمرین هوازی و مقاومتی در مقادیر VEGF و ES تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P). نتایج پژوهش حاضر نشان داد تمرین مقاومتی می تواند آثار مشابه تمرین استقامتی در کنترل و تعادل مثبت آنژیوژنزی داشته باشد.
    کلید واژگان: آنژیوژنز, اندوستاتین, تمرین مقاومتی, تمرین هوازی, زنان غیرفعال, فاکتور رشد اندوتلیال عروقی}
    Javad Tolouei Azar, Ali Asghar Ravasi *, Rahman Soori, Ali Akbarnejad
    Angiogenesis is a vital process in growth and development of tissues, especially muscle tissues that is affected by muscle contraction. Different training modalities can affect the balance between angiogenic and angiostatic factors. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of 8 weeks of aerobic and resistance training on vascular endothelial growth factor (VEGF) and endostatin (ES) in sedentary women. 30 sedentary women were randomly assigned to 3 groups: aerobic, resistance and control. Resistance training was performed for 8 weeks, 3 sessions per week and three 10-repetiton sets with intensity of 60-70% of 1RM for 9 movements. Aerobic training was performed for 8 weeks, 3 sessions per week, 30 minutes each session with intensity of 65-70% of maximum heart rate. Blood samples were collected 48 hours before and after the last training session in the fasting state. VEGF and ES values were measured using ELISA kit. Data were analyzed by dependent t test and ANOVA at (P<0.05). Intra-group results showed that aerobic and resistance training significantly increased serum levels of VEGF and significantly decreased ES. Also, the results of ANOVA and Tukey post hoc test revealed no significant difference in the amounts of VEGF and ES between resistance and aerobic training (P>0.05). The results of this study showed that resistance training could have the same effects as endurance training in the control and positive balance of angiogenesis
    Keywords: Aerobic training, angiogenesis, endostatin, resistance training, sedentary women, vascular endothelial growth factor}
  • محدثه عاطفی نیا، ندا خالدی *، حمید رجبی
    هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر یک جلسه فعالیت ورزشی تناوبی شدید همراه با انسداد بر عملکرد سیستم ضداکسایشی و شاخص های آسیب سلولی زمان های بازیافت در زنان غیرفعال بود. 14 زن دانشجوی غیرفعال دانشگاه خوارزمی با (میانگین قد 69/6±21/161 سانتی متر، وزن 81/6±92/58 کیلوگرم، سن 86/1±57/25 سال، شاخص توده بدنی53/2±48/22 کیلوگرم بر مترمربع و حداکثر اکسیژن مصرفی87/4±87/39 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه انسدادی (هفت نفر) و غیرانسدادی (هفت نفر) تقسیم بندی شدند. قبل، بلافاصله، سه ساعت و 48 ساعت پس از انجام آزمون از آزمودنی ها خون گیری شد تا میزان آنزیم ضداکسایشی و شاخص های آسیب سلولی ازطریق روش آزمایشگاهی الایزا مشخص شود. از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف برای بررسی طبیعی بودن توزیع داده ها استفاده شد. همچنین، از آزمون های تحلیل واریانس آنوا با اندازه گیری مکرر دوراهه با عامل بین گروهی در سطح معنادار(P<0.05) استفاده گردید و درصورت وجود اختلاف معنادار از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که پس از یک جلسه فعالیت ورزشی تناوبی شدید، بین گرو ه های انسدادی و غیرانسدادی در میزان گلوتاتیون ردوکتاز تفاوت معنادار وجود نداشت. همچنین، در میزان لاکتات دهیدروژناز گروه های انسدادی و غیرانسدادی تفاوت معنادار نبود؛ اما در میزان کراتین کیناز گروه های انسدادی و غیرانسدادی تفاوت معنادار بود و میزان آن در گروه انسدادی افزایش یافت. به طورکلی، به نظر می رسد که فعالیت ورزشی تناوبی شدید انسدادی توانسته است میزان آسیب سلولی را در گروه انسدادی به طور معناداری افزایش دهد.
    کلید واژگان: فعالیت ورزشی تناوبی شدید, محدودیت جریان خون (تمرین انسدادی), آنزیم های ضداکسایشی, شاخص های آسیب سلولی, دوره بازیافت, زنان غیرفعال}
    Mohadese Atefinia, Neda Khaledi *, Hamid Rajabi
    The purpose of this study was to determine the effect of a session of High intensity interval exercise with blood flow restriction on anti-oxidation system and the cellular damage indicators at recovery time courses among inactive females. for this purpose ,14 inactive female students of kharazmi university with (average height 161.21±6.69 cm, Weight 58.92±6.81 kg, age 25.75±1.86 years, body mass index (BMI) 22.48±2.53 kg per m2 and Vo2max 39.87±4.87ml/kg/min) participated in this study voluntarily. The participants were divided into two groups: with blood flow restriction (7 persons) and without the blood flow restriction (7 persons) participants after completing the conset, and questionnaires about lifestyle and daily physical activities took part in the test. Before, Immediately, after 3 hours and 48 hours ofter testing blood samples were taken from the participants to specify the amount of anti-oxidant enzyme and cellular damage indicators using the ELISA laboratory method. Kolmogorow-Smirnow test was used to evaluate how data distribution is normal, ofter that ANOVA test with two-way repeated measurements and inter group factor was used at significance level of (P
    Keywords: High-Intensity Interval Exercise-Blood Flow Restriction- Anti Oxidant Enzymes- Cellullar Damage Indicator –Recovery Time Course- Inactive Female}
  • بهمن زاده هندیجانی*، صدیقه حسین پور دلاور، حبیب الله گندم کار باقری

    هدف از انجام پژوهش حاضر مطالعه اثر هشت هفته مصرف چای سبز همراه با تمرین هوازی تناوبی بر سطوح پلاسمایی نیمرخ چربی و مقاومت انسولینی زنان غیرفعال بود. در یک مطالعه نیمه تجربی، 24 زن چاق غیرفعال (سن 9/1±4/32 سال و شاخص توده بدنی 4/1±3/32 کیلوگرم بر مترمربع) به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. شرکت کنندگان به طور تصادفی به دو گروه مساوی مصرف چای سبز و ترکیب تمرین تناوبی و مصرف چای سبز تقسیم شدند. مکمل چای سبز روزانه سه عدد چای سبز کیسه ای محتوی 2 گرم چای خشک و در سه وعده غذایی مصرف شد. تمرین هوازی تناوبی به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و با شدت 65 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب انجام شد.قبل و پس از هشت هفته مداخله، از کلیه آزمودنیها در حالت 12 ساعت ناشتایی (10 میلی لیتر) خونگیری به عمل آمد. ارزیابی نیمرخ چربی، انسولین و گلوکز با استفاده از کیتهای تجاری معتبر و به روش الایزا انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون هایĤماری تی مستقل و تی زوجی تجزیه و تحلیل شد (05/0<p). به دنبال 8 هفته مداخله تمرین و مکمل در مقادیر وزن بدن (048/0=p) و شاخص توده (HDL ،LDL (0001/0=p مقادیر همچنین. شد مشاهده معناداری کاهش(p=0/015) بدن .داد نشان معناداری بهبود(p=0/003) انسولینی مقاومت شاخص نیز و(TC (0001/0=p) ،(001/0=p به نظر میرسد انجام تمرینات هوازی تناوبی به همراه مصرف چای سبز میتواند موجب بهبود مقاومت انسولینی، نیمرخ چربی و به دنبال آن کاهش خطر بروز مشکلات قلبی عروقی گردد.

    کلید واژگان: چاقی, مقاومت انسولینی, چای سبز, زنان غیرفعال}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال