به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "گرلین" در نشریات گروه "تربیت بدنی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «گرلین» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • عادل دنیایی*، ابوالفضل خسروی، مسعود اردشیری، فرهاد غلامی
    هدف

    تمرین ورزشی تاثیرات متابولیک قابل توجهی به همراه دارد و تنظیم کننده مهم اشتها و هورمون های اشتها است. این اثرات ممکن است تحت تاثیر وضعیت ناشتایی قرار گیرد.

    روش شناسی: 

    در یک کارآزمایی تصادفی شده 54 مرد چاق با شاخص توده بدنی بیش از 30 کیلوگرم بر مترمربع به طور تصادفی به 3 گروه شامل تمرین درحالت ناشتایی، تمرین در حالت سیری و کنترل تقسیم شدند. گروه های تجربی به اجرای تمرین ترکیبی شامل تمرین هوازی (پیاده روی یا دویدن با 70-60 درصد ضربان قلب ذخیره به مدت 30 دقیقه) و قدرتی (تمرین دایره ای با 10 تکرار برای هر حرکت و در 3 دوره) با تواتر 3 جلسه در هفته پرداختند. گروه تمرین درشرایط ناشتایی تمرین را بعد از ناشتایی شبانه انجام می دادند و گروه تمرین درشرایط غیرناشتایی تمرین را 3-2 ساعت پس از صرف صبحانه انجام می دادند. در ابتدای تحقیق و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین متغیرهای تحقیق ارزیابی شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه در سطح معناداری 05/0 تحلیل شد.

    یافته ها

    تمرین ترکیبی باعث کاهش معنادار لپتین (001/0=p) و همچنین میزان اشتها (002/0=p) در مقایسه با گروه کنترل شد اما تفاوت معناداری بین دو گروه تجربی مشاهده نشد (05/0 < p). علاوه براین، گرلین بطور معنادار در گروه های تجربی نسبت به کنترل کاهش یافت (001/0=p) و تفاوت معنادار بین دو گروه تجربی مشاهده شده (013=p).

    نتیجه گیری

    یافته های بدست آمده نشان می دهد که سطوح هورمون های تنظیم کننده اشتها و نیز اشتها تحت تاثیر تمرین ترکیبی قرار گرفت و وضعیت ناشتایی عامل موثر بر گرلین بود.

    کلید واژگان: تمرین ترکیبی, اشتها, ناشتایی, لپتین, گرلین
    ADEL DONYAEI *, Abolfazl Khosravi, Masoud Ardeshiri, Farhad Gholami
    Objectives

    exercise training has a remarkable metabolic and appetite-regulating effects. Appetite-regulating effects of exercise training may be altered by fasted and fed status.

    Methodology

    in a randomized trial, 54 obese men with BMI > 30 kg/m2 were randomly divided into groups including 2 experimental groups of training (fasted and fed) and control. The experimental groups performed a concurrent exercise program including aerobic training (walking/ running at 60-70% of heart rate reserve lasting 30 minutes) followed by strength training (circuit training with 10 repetitions for each exercise in 3 rounds interspersed with 2-3 min rest) with a frequency of 3 d/w over 8 weeks. The fasted group performed exercise program following overnight fasting, and the fed group performed the exercise program following breakfast. At the beginning and 48 hours after the last training session measurements were performed. Data were analyzed using one-way analysis of variance at a significance level of 0.05.

    Results

    concurrent training resulted in a significant decrease in leptin (p=0.001) as well as the appetite (p=0.002) compared to the control group; yet, no significant difference was observed between the two experimental groups (P<0.05). Furthermore, ghrelin significantly decreased in the experimental groups compared to the control (p=0.001) and a significant difference between the two experimental groups was also observed (p=0.013).

    Conclusion

    The findings of the present study indicates that appetite and leptin are remarkably affect by concurrent training but not by pre-exercise feeding status. However, ghrelin resting concentration is likely to be affect by pre-exercise feeding status (fasted vs fed).

    Keywords: Concurrent training, Appetite, fasted, Leptin, Ghrelin
  • زهرا همتی فارسانی، محمد فرامرزی*، زهره شانظری، محمد سلیمانی فارسانی
    مقدمه
    وزن بدن از طریق تعادل بین دریافت غذا و انرژی مصرفی تنظیم می شود. هورمون گرلین باعث افزایش اشتها و مصرف غذا می گردد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر ترتیب تمرین ترکیبی بر سطوح گرلین و انرژی مصرفی زنان دارای اضافه وزن بود.
    روش
    30 آزمودنی زن دارای اضافه وزن (با دامنه سنی 18 تا 32 سال و شاخص توده بدنی بالاتر از 25 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به شکل تصادفی به سه گروه تمرینات استقامتی- مقاومتی (E+S)، تمرینات مقاومتی-استقامتی (S+E) و کنترل تقسیم و هشت هفته، هفته ای سه جلسه تمرینات ترکیبی مقاومتی و استقامتی با ترتیب متفاوت انجام دادند. 24 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از دوره تمرین سطوح گرلین به روش الایزا و انرژی مصرفی روزانه آزمودنی ها از فرمول هریس بندیکت اندازه گیری شد. تغییرات در متغیرهای وابسته ناشی از مداخله تمرینی با آزمون تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) و آزمون تعقیبی LSD و با استفاده از نرم افزار SPSS آنالیز شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد مداخله S+E وE+S باعث افزایش معنی دار (p<0.05) انرژی مصرفی نسبت به گروه کنترل شد و تاثیر معنی داری بر سطوح گرلین نداشت (p>0.05). همچنین بین تاثیر مداخله-های E+S ، S+E نسبت به یکدیگر تفاوت معنی داری بر سطح گرلین و انرژی مصرفی زنان چاق وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد بدون توجه به ترتیب اجرا، تمرین ترکیبی بر افزایش انرژی مصرفی زنان دارای اضافه وزن تاثیر دارد و تاثیر معنی داری بر سطوح گرلین ندارد و این شیوه تمرینی برای کاهش وزن زنان دارای اضافه وزن توصیه می شود
    کلید واژگان: گرلین, انرژی مصرفی, تمرین ترکیبی مقاومتی و استقامتی, زنان دارای اضافه وزن
    ZAHRA HEMATI FARSANI, Mohammad Faramarzi *, Zohreh Shanazari, Mohammad Soleimani
    Introduction
    Body weight is adjusted through the balance between receiving food and energy. The ghrelin hormone increases appetite and food intake. The aim of this study was to examine the order effect of combined training on ghrelin levels and energy expenditure in overweight women.
    Methods
    30 overweight female (aged 32-18 years, body mass index ≥ 25 kg m) was selected and randomly divided into three groups, endurance – resistance (E+S), resistance –endurance (S+E) and control group. Participants performed eight,weeks, threesessions per week combined training.. 24 h before and 48 h after training program Ghrelin levels and energy expenditure were measured by ELISA kit and Harris-Benedict formula. The statistical analysis was performed using ANOVA test and LSD post hoc test and SPSS statistical software with significance level of (P <0.05).
    Results
    E+S and S+E intervention was caused increase on energy expenditure than control group (p<0.05) and There was no significant effect on ghrelin(p>0.05) . Also, there was no significant difference between strength - endurance and endurance-strength intervention on the ghrelin levels and energy expenditure in overweight women.
    Conclusion
    Without attention to order of training, combined exercises has significant effect on and energy expenditure and There is no significant effect on ghrelin levels .it seems appropriate training methods for weight loss of overweight women.
    Keywords: Ghrelin, Energy expenditure, combined training, Overweight
  • صالح رحمتی احمدآباد*
    مقدمه و هدف

    بر هم خوردن تعادل انرژی موجب بروز بیماری های مختلفی مانند چاقی، دیابت و غیره می شود. پپتیدهای زیادی در تنظیم تعادل انرژی در بدن نقش دارند که گرلین یکی از مهم ترین آن ها است. این مطالعه اثر یک دوره تمرین استقامتی و عصاره پسته وحشی (بنه) (به عنوان گیاهی غنی از اسیدهای چرب)، بر بیان ژن گرلین بافت روده موش های صحرایی ماده را بررسی می نماید.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه تجربی 20 سر موش صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار انتخاب و به طور تصادفی به چهار گروه 1) کنترل سالین، 2) تمرین سالین، 3) کنترل بنه و 4) تمرین + بنه تقسیم شدند. گروه های 2 و 4 به مدت هشت هفته (پنج روز در هفته، هر جلسه به مدت 60 دقیقه و سرعت 25 متر بر دقیقه با شیب صفر) روی نوارگردان مخصوص جوندگان به تمرین پرداختند در حالی که گروه های 1 و 3 تمرین نداشتند. گروه های 3 و 4 عصاره پسته وحشی و گروه های 1 و 3 محلول سالین را قبل از تمرین به صورت گاواژ دریافت می کردند (یک میلی گرم به ازای هر گرم وزن بدن). 72 ساعت پس از آخرین جلسه ی تمرینی در وضعیت ناشتایی، موش های صحرایی بیهوش شده و بافت برداری انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس دو طرفه آنالیز شدند و 05/0> P معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    هشت هفته تمرین هوازی منجر به کاهش بیان ژن گرلین در بافت روده موش های صحرایی شد (001/0> P) اما بیان آن در پاسخ به استفاده از پسته وحشی افزایش یافت (001/0> P).

    نتیجه گیری:

     استفاده از رژیم غذایی پرچرب (عصاره بنه) باعث افزایش بیان ژن گرلین بافت روده شد. انجام هشت هفته تمرین هوازی این افزایش را تعدیل نمود.

    کلید واژگان: گرلین, پسته وحشی (بنه), تمرین هوازی, روده
    Saleh Rahmati Ahmadabad *
    Introduction

    Impaired energy balance causes various diseases such as obesity, diabetes, etc. Many peptides are involved in regulating energy balance in the body, of which ghrelin is one of the most important. This study investigates the effect of endurance training and Pistacia Atlantica extract (Baneh) (as a plant rich in fatty acids) on ghrelin gene expression in the intestinal tissue of female rats.

    Materials and Methods

    In this experimental study, 20 adult female Wistar rats were selected and randomly divided into four groups: 1) saline control, 2) saline training, 3) Baneh control, and 4) Baneh + training. Groups 2 and 4 trained on a rodent treadmill for eight weeks (five days a week, each session for 60 minutes at a speed of 25 m / min with a zero slope) while groups 1 and 3 did not. Groups 3 and 4 received Pistacia Atlantica extract and groups 1 and 3 received saline solution before exercise as a gavage (1 mg per gram of body weight). Rats were anesthetized and biopsied 72 hours after the last training session in the fasting state. Data were analyzed using a two-way analysis of variance and P<0.05 was considered significant.

    Findings

    Eight weeks of aerobic training decreased ghrelin gene expression in rats intestinal tissue (P<0.001) but its expression increased in response to Pistacia Atlantica use (P<0.001).

    Conclusion

    The use of a high-fat diet (Baneh extract) increased the expression of the ghrelin gene in intestinal tissue. Eight weeks of aerobic training moderated this increase.

    Keywords: Ghrelin, Pistacia Atlantica (Baneh), Aerobic training, Intestine
  • هادی قائدی*، سیروس فارسی، امیر تقی پور اسرمی، راحله کاکا

    هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر تمرین مقاومتی غیر خطی همراه با مصرف مکمل اسپیرولینا بر سطوح لپتین و گرلین زنان چاق بود. 40 زن چاق با شاخص توده بدنی (BMI) 30 و بالاتر به طور تصادفی در چهار گروه تمرین مقاومتی غیر خطی، مکمل اسپیرولینا، تمرین مقاومتی غیر خطی +مکمل اسپیرولینا و دارونما (هر گروه 10 نفر) قرار گرفتند. مداخلات به مدت 8 هفته انجام شد. 24 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از پایان مداخلات، از هر چهار گروه در وضعیت 12 ساعت ناشتایی نمونه خونی گرفته شد و سطوح سرمی لپتین و گرلین اندازه گیری شد. برنامه تمرین مقاومتی غیرخطی شامل اجرای تمرین وزنه در شدتهای مختلف و با تاکید بر استقامت عضلانی و با یک الگوی زمان بندی منعطف بود. افراد گروه مکمل، روزانه 2 عدد کپسول اسپیرولینا 500 میلی گرمی مصرف کردند. قبل و بعد از مداخله، نمونه خونی گرفته شد. تغییر معناداری در سطوح گرلین مشاهده نشد (P>0.05)، سطوح لپتین در دو گروه تمرین+اسپیرولینا و تمرین در مقایسه با دو گروه دیگر به طور معنادار کاهش یافت (P<0.05). بین تغییرات متغیرهای دو گروه تمرین مقاومتی غیر خطی + اسپیرولینا و تمرین مقاومتی غیر خطی و نیز بین تغییرات متغیرهای دو گروه اسپیرولینا و دارونما تفاوت معنادار نبود (P>0.05). احتمالا هشت هفته تمرین مقاومتی غیرخطی منجر به بهبود متابولیسم چربی در جهت پیشگیری بیماری های ناشی از اضافه وزن و چاقی نظیر بیماری های قلبی و دیابت در زنان چاق میشود. در مورد مصرف مکمل اسپیرولینا اکنون نمیتوان پیشنهاد مشخصی ارائه داد.

    کلید واژگان: تمرین مقاومتی غیر خطی, اسپیرولینا, لپتین, گرلین, چاقی
    Hadi Ghaedi *, Sirous Farsi, Amir Taghipour Asrami, Rahele Kaka

    The purpose of this study was to investigate the effect of nonlinear resistance training along with supplementation of spirulina on serum leptin and Ghrelin in obese women. A sample of 40 healthy obese women with body mass index (BMI) of 30 and above were selected through stratified sampling method. They were randomly assigned to four groups of nonlinear resistance training, spirulina supplement, nonlinear resistance training + spirulina supplementation and Placebo. Interventions were done for 8 weeks. 24 hours before and 48 hours after the end of the interventions, blood samples were taken from groups in a 12-hour fasting state. For each sample, leptin and ghrelin serum levels were measured . The nonlinear resistance training program included exercising weight training at varying intensity, with emphasis on muscular endurance. Supplements and placebo daily consumed 2 capsules of 500 mg of spirulina or starch. In order to compare and evaluate in two blood sampling times, the inter-interstitial analysis of variance analysis was used in a 4 × 2 test. There was no significant change in the level of Ghrelin (P>0.05). Leptin levels decreased significantly in the two groups nonlinear resistance training + spirulina supplementation and nonlinear resistance compared to the other two groups (P<0.05). There was no significant difference between the variables of the two nonlinear resistance training + spirulina supplementation and nonlinear resistance training groups and between the variables of the two groups of spirulina and placebo(P>0.05). Probably eight weeks of nonlinear resistance training will lead to improved fat metabolism in overweight

    Keywords: Nonlinear resistance training, Spirulina, Leptin, Ghrelin, obese women
  • علی گرزی *، ناصر قنبری
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر مصرف مکمل فولات طی 10 هفته تمرین مقاومتی بر گرلین معده، سرم و انسولین سرم موش های صحرایی نر ویستار بود. بدین منظور، 32 سر موش صحرایی نر ویستار با سن هشت هفته و وزن 2/18±4/204 گرم، پس از یک هفته آشناسازی به صورت تصادفی (بر حسب وزن بدن) به چهار گروه مساوی (هشت سر در هر گروه) کنترل، مکمل، تمرین مقاومتی و تمرین مقاومتی+ مکمل تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 10 هفته(پنج جلسه در هفته) تمرین مقاومتی را بر روی نردبان(دارای 26 پله) با وزنه ای معادل 30 درصد وزن بدن خودآغاز نمودند که وزن آن تا هفته آخر به تدریج به 250 درصد وزن بدن آن ها رسید. قابل ذکر است که مکمل دهی به صورت 10 میلی گرم اسیدفولیک محلول در هر لیتر آب مصرفی انجام شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، موش ها بی هوش گشتند، تشریح شدند و نمونه های معده و سرم آن ها جمع آوری گردید. علاوه براین میزان گرلین، انسولین سرم و گرلین معده آن ها به وسیله کیت الایزا اندازه گیری گشت و با روش های آماری آنووا و کروسکال والیس تجزیه و تحلیل گردید (0.05>P). نتایج نشان می دهد که گرلین سرم در گروه تمرین مقاومتی در مقایسه با گروه های کنترل (P=0.002)، مکمل (P=0.001) و مقاومتی+ مکمل (P=0.017) به طور معناداری کاهش یافته است. مصرف فولات نیز موجب افزایش معنادار در گروه مقاومتی+ مکمل در مقایسه با گروه کنترل (P=0.014) و تمرین مقاومتی (P=0.017) شده است. در غلظت انسولین سرم گروه های چهارگانه نیز تفاوت معناداری مشاهده نمی شود (P=0.673). بر اساس یافته ها ، مصرف فولات در طول تمرینات مقاومتی، گرلین معده را افزایش داده و یا حداقل از کاهش آن در سرم جلوگیری می نماید.
    کلید واژگان: تمرین مقاومتی شدید, مکمل فولات, گرلین, انسولین, اشتها
    Ali Gorzi *, Nser Ghanbari
    The purpose of this study was to investigate the effect of folate supplementation during 10 weeks of resistance training on serum and stomach level of ghrelin and serum level of insulin in male Wistar rats. Thirty two male Wistar rats (8 weeks old, 204.4±18.2 g.BW) after 1 week familiarization and based on their weights, were randomly divided into four equal groups (8 rats in each group): control, folate supplementation, resistance training, resistance닪榕黖궊 groups. Training groups carried out 10 weeks (5 session/week) of resistance training on 1 meter height ladder (divided by 26 stairs) with load corresponding to 30℅ of their body weight (suspended from tail) at the first week and was gradually increased to 250℅ at the last week. Supplementation was conducted by dissolving 10 mg folic acid in per liter of consumed water. Serum concentrations of ghrelin and insulin and stomach concentrations of ghrelin were assessed using ELISA method. The results showed that serum level of ghrelin in resistance group decreased significantly in compare with control (P=0.002), supplementation (P=0.001) and resistance닪榕黖궊 (P=0.017) groups. Also the ghrelin of stomach increased significantly in resistance닪榕黖궊 group in compare with control (P=0.014) and resistance (P=0.017) groups. There was no significant differences between 4 groups in serum insulin (P=0.673). Based on our results, folate supplementation during resistance training increases the ghrelin of stomach or at least prevents from decreases the serum ghrelin.
    Keywords: High Intensity Resistance Training, Folate Supplementation, Ghrelin, Insulin, Appetite
  • سمانه ابراهیم پور، خدیجه ایران دوست*
    زمینه و هدف
    گرلین هورمونی است که در تنظیم انرژی و چاقی نقش دارد و اتخاذ تدابیری برای تنظیم آن، از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر مصرف مکمل امگا 3 و تمرین هوازی بر میزان گرلین پلاسمایی و میزان اشتها در زنان چاق می باشد.
    روش تحقیق: از بین زنان سالم چاق (BMI≥30) شهر لاهیجان، تعداد 60 نفر داوطلب از مراجعه کنندگان به باشگاه های ورزشی سطح شهر در محدوده سنی 35 تا 45 سال، انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در چهار گروه تمرین، تمرین+ مکمل، مکمل و کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه های تمرین + مکمل و تمرین، 12 هفته برنامه تمرینی هوازی را اجرا نمودند. همچنین گروه های تمرین+ مکمل و مکمل، روزانه 2 عدد کپسول یک گرمی امگا 3 استفاده نمودند. برنامه تمرینات هوازی شامل 12 هفته و هر هفته 4 جلسه بود که با شدت 55 تا 65 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره به اجرا درآمد. ویژگی های آنتروپومتریک و سطوح گرلین پلاسمایی و میزان اشتها، 48 ساعت قبل از برنامه تمرینی و 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی در مرحله لوتئالی آزمودنی ها اندازه گیری شدند. از آزمون های آماری t وابسته، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی برای تحلیل داده ها در سطح معنی داری 0/05 استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج تحقیق نشان داد که میزان گرلین و اشتها در گروه های تمرین و مکمل+ تمرین، افزایش معنی داری پیدا کرد (0/0001=p)؛ در حالی که در گروه مکمل و کنترل تغییرات معنی داری مشاهده نشد (0/05< p).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که مکمل یاری امگا 3 به تنهایی بر میزان گرلین و اشتها تاثیر معنی داریندارد و تغییرات مشاهده شده بیشتر بر اثر تمرینات هوازی ایجاد شده است؛ این به معنای توجه به انجام فعالیت های ورزشی هوازی برای تغییر و تعدیل اشتها و گرلین پلاسما در زنان چاق می باشد.
    کلید واژگان: تمرین هوازی, زنان چاق, امگا 3, گرلین, میزان اشتها
    Samaneh Ebrahimpour, Khadijeh Irandoust*
    Background And Aim
    Ghrelin is a hormone that has the main role in energy regulation and obesity, so it would be important to have strategies for monitoring this substrate. The purpose of this study was to investigate the effect of omega 3 supplement and aerobic exercises on plasma levels of ghrelin and appetite in obese women.
    Materials And Methods
    Among all healthy Lahijan women, 60 non-athlete obese healthy subjects (35-45 yr.) were chosen voluntarily and randomly divided into four groups (aerobic, supplement 槪, supplement, control). Training supplements group and training group were exerted 12-week aerobic program. As well as training supplements and supplements groups also consumed omega-3 daily 2 capsules. The exercise groups jogged 4 d/wk. at 55% to 65% of maximal reserve heart rate. Plasma ghrelin, appetite, and anthropometrical characteristics were assessed 48 hours following and prior to training and at the end of luteal phase. Dependent t-test and One Way ANOVA and Tukey tests were used to analyze the data.
    Results
    the results indicated that ghrelin and appetite increased significantly in aerobic and supplement槪 groups (p=0.0001), while didn’t change in supplement and control groups.
    Conclusion
    it was concluded that omega-3 supplement has no significant effect on ghrelin and appetite levels whereas aerobic exercise may increase ghrelin and appetite in obese women. This result probably proves this hypothesis that aerobic exercises lead to increased levels of ghrelin and increased calorie intake due to elevated energy expenditure.
    Keywords: Aerobic exercise, Obese women, Omega 3, Ghrelin, Appetite
  • سیما مکاری*، فتاح مرادی، اعظم حیدرزاده، محمد قادری

    شکل فعال گرلین در تنظیم اشتها نقش بازی میکند. هدف از مطالعه حاضر بررسی و مقایسه اثر شدت تمرین بر اشتها و سطوح گرلین فعال پلاسما در زنان فعال و کمتحرک بود. سی و شش آزمودنی (18 زن فعال و 18 زن کمتحرک) به طور تصادفی به چهار گروه فعال-تمرین، فعال-کنترل، کمتحرک- تمرین و کمتحرک-کنترل تقسیم شدند. آزمون آستراندرایمینگ (فعالیت بدنی زیربیشینه) و پروتکل نوارگردان بالک [فعالیت بدنی بیشینه] در ساعت 8 صبح (پس از 12 ساعت ناشتا) اجرا شد و بلافاصله پیش و پس از هر جلسه فعالیت بدنی، نمونه های خون را جهت تعیین غلظت گرلین فعال پلاسما و معیار آنالوگ بصری برای ارزیابی اشتها گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو طرفه و همچنین اندازه گیری های مکرر، تجزیه و تحلیل شد. سطح معنی داری 05/0 <p را در نظر گرفتند. در هر دو گروه فعال-تمرین و کمتحرک-تمرین، فعالیت بیشینه غلظت گرلین فعال پلاسما (به ترتیب: فعالیت اما داد کاهش را) p=0/015 ،p=0/012:ترتیب به (اشتها امتیاز و) p=0/009 ،p=0/013 زیربیشینه تاثیر معنیداری بر گرلین فعال و امتیاز اشتها نداشت (05/0>p).همچنین، تفاوت معنی- داری بین میانگین تغییرات غلظت گرلین فعال پلاسما و اشتها متعاقب فعالیت بیشینه در زنان فعال و کمتحرک مشاهده نشد (05/0>p).به نظر میرسد که شدت تمرین از جمله عوامل موثر بر چگونگی پاسخ گرلین فعال و اشتها به یک جلسه فعالیت بدنی در زنان است، به گونه ای که تمرین بیشینه سطوح گرلین فعال و اشتها را پایین می آورد؛ اما تمرین زیربیشینه تاثیری بر آنها ندارد. تغییرات گرلین فعال و اشتها متعاقب تمرین (زیربیشینه یا بیشینه) به طور موازی صورت می گیرد و میزان این تغییرات در زنان فعال و کم تحرک مشابه است.

    کلید واژگان: تمرین, زنان, گرلین, اشتها
  • شریفه زایدلی، رزیتا فتحی، پروین فرزانگی
    سابقه و هدف

    هدف از این پژوهش بررسی تاثیر 8 هفته تمرین هوازی بر سطوح پلاسمایی گرلین زنان دارای اضافه وزن در دو وضعیت ناشتایی و 4 ساعت پس از دریافت غذا بود.

    مواد و روش ها

    در این تحقیق نیمه تجربی 24 زن دارای اضافه وزن دانشگاه مازندران (وزن 35/ 10±4/ 77 کیلوگرم، شاخص توده بدن[1]4/ 0±3/ 30 کیلوگرم بر متر مربع، نسبت دور کمر به دور لگن 045/ 0±85/ 0و درصد چربی 35/ 3±9/ 33) به طور تصادفی به 2 گروه کنترل (12نفر) و تجربی (12 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در برنامه پیاده روی به مدت 8 هفته و 5 جلسه در هر هفته شرکت کردند. شدت تمرین 65% ضربان قلب ذخیره به مدت 16 دقیقه در اولین هفته و در انتهای هفته هشتم با شدت 70-80 % ضربان قلب ذخیره به مدت 60 دقیقه انجام شد. پیش و پس از 8 هفته تمرین هوازی غلظت گرلین پلاسمایی، نیم رخ لیپیدی در وضعیت ناشتا و پس از 4 ساعت دریافت غذا اندازه گیری شد.

    یافته ها

    سطوح پلاسمایی گرلین ناشتا پس از 8 هفته تمرین هوازی در مقایسه با قبل برنامه تمرین اندکی افزایش یافت که این تغییر معنادار نبود (86/ 0=p). در حالی که سطوح گرلین 4 ساعت بعد از دریافت غذا پس از 8 هفته تمرین هوازی در مقایسه با قبل از برنامه تمرینی افزایش معناداری (0001 /0 (p=داشت. وزن، نسبت دور کمر به باسن و درصد چربی آزمودنی ها در گروه تمرین کرده در مقایسه با قبل تمرین کاهش معناداری داشت (0001/ 0 = p)،.

    نتیجه گیری

    نتایج ما بیان می کند تغییرات گرلین در حالت ناشتا مستقل از تغییرات وزن می باشد.

    کلید واژگان: گرلین, ناشتایی, دریافت غذا, تمرین هوازی
  • اکرم جعفری، عباس قنبری نیاکی، محمدرضا مرادی
    زمینه و هدف
    گرلین پپتیدی اشتها آور است که در تعادل انرژی بدن نقش دارد. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر 12هفته تمرین استقامتی بر سطوح گرلین پلاسما، سطوح انرژی کبد (ATP و گلیکوژن) و هورمون های رشد، انسولین و کورتیزول در موش های صحرایی نژاد ویستار است.
    مواد و روش ها
    چهارده موش صحرایی نر به طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. موش های صحرایی گروه تجربی به مدت 12 هفته، در هر هفته 5 روز و هر روز به مدت 60 دقیقه با سرعت 25 متر در دقیقه روی نوارگردان دویدند. سپس 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین موش ها در شرایط غیر ناشتا بی هوش و از پلاسما و کبد آنها نمونه گیری انجام شد. غلظت گرلین با استفاده از کیت مخصوص و به روش الایزا، غلظت ATP به روش بیولومینسانس و غلظت گلیکوژن به روش آنزیمی گلوکز اکسیداز اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    آزمون t مستقل نشان داد که مقدار ATP و گلیکوژن کبد و نیز هورمون رشد گروه تجربی بالاتربود (0/05>p). همچنین سطوح گرلین پلاسمایی در گروه تجربی کمتر از گروه کنترل بود (0/05>p).
    بحث و نتیجه گیری
    یافته ها نشان داد که تمرین استقامتی می تواند با افزایش سطوح انرژی کبد، باعث کاهش گرلین پلاسمایی شود. به نظر می رسد که ورزش می تواند از طریق بهبود سطح انرژی بر اشتها و مقدار گرلین موثر باشد.
    کلید واژگان: گرلین, ATP کبد, گلیکوژن کبد, تمرین استقامتی, موش صحرایی
    Jafari.A., Ghanbari Niaki .A., Moradi Chaleshtari.M
    Background&
    Purpose
    Ghrelin is an appetitive peptide that has role in energy balance. The purpose of this study is to investigate the effect of 12 weeks endurance training on plasma ghrelin، liver energy statues (ATP and glycogen) and growth، insulin and cortisol hormones concentrations in Wistar rats.
    Material And Methods
    Fourteen male Wistar rats divided into control and training groups randomly. Male Wistar rats in training group weregiven exercise on a treadmill at 25 m/min for 60 min/day، 5 days/week for 12 weeks. Fasting rats were sacrificed 48 h after the last session of exercise and plasma and liver were excised. Ghrelin level were determinate by ELISA method، ATPwere determinate by Bioluminescence and glycogen was measured using enzymatic glucose oxidase test.
    Results
    Independent t-test showed that liver glycogen and ATP and growth hormone content was significantly higher in traininggroup (P < 0. 05). In addition، plasma ghrelin concentrations in training group were significantly lower than control group (P < 0. 05).
    Conclusion
    Data indicated that endurance training was able to reduce ghrelin concentrations by increasing liver glycogen and ATP content. It seems that exercise training might affect plasma ghrelin levels and appetite via an improvement of energy source
    Keywords: Ghrelin, Liver ATP, Liver glycogen, Endurance training, Rat
  • سکینه نیک سرشت، وحید تادیبی، احسان حسینی بیدختی، سارا غریبشی، داریوش شیخ الاسلامی وطنی*
    هدف
    قرار گرفتن در معرض ارتفاع و محیط هیپوکسی باعث کاهش وزن و انواع مختلف سازگاری های اندوکرینی می شود، که کشف مکانیسم های آن می تواند ابزار جدیدی را برای درمان چاقی و پیشگیری از دیابت در آینده فراهم کند. هدف از این تحقیق بررسی اثر هیپوکسی تناوبی بر میزان گرلین سرم ، انسولین ، قند خون حالت ناشتا و حداکثر اکسیژن مصرفی افراد چاق مبتلا به دیابت نوع 2 بود. روش شناسی: 10 آزمودنی چاق و مبتلا به دیابت نوع 2، با میانگین شاخص توده بدن 4/2±02/32 کیلوگرم بر متر مربع، و دامنه سنی 50 تا 70 سال، داوطلب شرکت در پژوهش بودند. مداخله شامل 15 جلسه هیپوکسی تناوبی در 15 روز مداوم و در هر روز یک ساعت بود. گرلین ، انسولین و قند خون حالت ناشتا در 3 نوبت (پیش آزمون ، روز هفتم ، و پس آزمون) ، در حالی که BMI و Vo2max در 2 نوبت (پیش و پس آزمون) اندازه گیری شدند. حداکثر اکسیژن مصرفی به کمک آزمون تک مرحله ای راه رفتن روی تریدمیل برآورد گردید. غلظت های سرمی گرلین و انسولین به کمک کیت های الایزا اندازه گیری شدند. غلظت گلوکز خون نیز با روش کالری متری مورد سنجش قرار گرفت. جهت بررسی متغیرهای تحقیق از روش های آماری t همبسته ، و آنالایز واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
    نتایج
    نتایج تحقیق حاضر نشان داد قرارگیری در معرض هیپوکسی تناوبی کوتاه مدت (7 روز) و میان مدت (15 روز) تاثیر معنی دار بر سطوح سرمی هورمون های گرلین ، انسولین ، گلوکز و همچنین شاخص توده بدن ندارد. اما، تغییرات Vo2max معنی دار بود (002/0= p).
    نتیجه گیری
    یافته های تحقیق حاضر بیانگر آن است که هیپوکسی تناوبی علیرغم تاثیر مثبت بر Vo2max ، باعث تغییر غلظت هورمون های انسولین ، گرلین و نمایه توده بدن در افراد دیابتی نمی شود.
    کلید واژگان: هیپوکسی, بیماران دیابتی, گرلین, حداکثر اکسیژن مصرفی
  • امیر رشیدلمیر، زهرا میرزنده دل، احمد ابراهیمی عطری، علی اصغر رواسی
    هدف از این پژوهش، بررسی اثر شدت های مختلف تمرین مقاومتی دایره ای بر گرلین و GH پلاسمای زنان جوان غیرورزشکار است. به این منظور 20 زن بالغ جوان به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به 4 گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه های تجربی شامل سه گروه بودند که گروه 1 با شدت 1RM %40، گروه 2 با شدت 1RM % 60 و گروه 3 با شدت 1RM %80 به اجرای پروتکل تمرینی پرداختند و گروه کنترل بدون تمرین بودند. قبل و بلافاصله بعد از تمرین نمونه های خونی جمع آوری شد. از روش های آماری t همبسته و آنالیز واریانس یکطرفه و مقیاس همبستگی پیرسون برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد (05‎/0 ≥ P)‎. نتایج نشان داد در هر سه شدت تمرینی، گرلین افزایش داشت (05‎/0 > P)‎ که این افزایش در گروه تجربی 2 بیشتر از دیگر گروه ها بود (001‎/0 > P)‎. GH در هر سه گروه تجربی افزایش داشت (05‎/0 > P)‎ که افزایش در گروه تجربی 3 نسبت به دیگر گروه ها بیشتر بود (001‎/0 > P)‎. بین گرلین و GH در شدت های متفاوت رابطه ی معناداری مشاهده نشد (719‎/0 = P)‎. باتوجه به نتایج تحقیق می توان احتمال داد که افزایش گرلین، در پاسخ به تعادل منفی به وجود آمده در اثر تمرین مقاومتی شدید است. همچنین می توان گفت افزایش گرلین کاملا به افزایش شدت تمرین وابسته نیست.
    کلید واژگان: تمرین مقاومتی, گرلین, GH
    Amir Rashid Lamir, Zahra Mir Zendedel, Ahmad Ebrahimietri, Aliasghar Ravasi
    The aim of this study was to determine the effects of circuit resistance training with different intensities on plasma ghrelin and GH in non–athlete young women. For this purpose, 20 young women were voluntarily selected and randomly divided into four experimental and control groups. Experimental groups were three groups who performed the protocol with intensity of 40% 1RM (group 1), %60 1RM (group 2) and %80 1RM (group 3) while control group remained sedentary. Blood samples were collected before and immediately after the exercise. Data were analyzed using paired sample t test, one-way ANOVA and Pearson correlation coefficient (P≤0.05). The results showed an increase in plasma ghrelin in all three intensities (P<0.05) and in group 2, ghrelin increased more than other groups (P<0.001). In three experimental groups, GH increased (P<0.05) while this increase was more in group 3 than other groups (P<0.001). There was no significant relationship between GH and ghrelin in any intensities (P=0.719). It can be concluded that the increase of ghrelin may be attributed to the response to the negative balance induced by intense resistance training. Also, an increase in ghrelin is not directly dependent on the intensity of training.
    Keywords: Resistance Training, GH., Ghrelin
  • حسین عابد نظری*، مرضیه مزرعه خطیری، سجاد احمدی زاد
    هدف
    هدف این پژوهش تعیین تغییرات گرلین پلاسما به دنبال12 هفته تمرین هوازی با شدت متوسط در موش های نر صحرایی و همچنین بررسی ارتباط بین تغییرات گرلین تام پلاسما با تغییرات هورمون های انسولین، رشد وکورتیزول بود.
    روش ها
    برای انجام این تحقیق تعداد 20 سر موش به دو گروه کنترل(9=n) و تمرین(11=n) تقسیم شدند. موش های گروه تمرین به مدت 12 هفته، یک برنامه تمرین استقامتی با شدت متوسط دویدن روی نوارگردان بدون شیب (به مدت 60 دقیقه با سرعتm/min 25 معادل Vo2max%65 برای 5 جلسه در هفته) را اجرا نمودند. بعد از اتمام دوره تمرین و به فاصله 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین نمونه های خون جمع آوری شد و برای اندازه گیری گرلین، گلوکز، انسولین، هورمون رشد و کورتیزول تحلیل شدند. داده-های دو گروه با استفاده از t مستقل مقایسه شدند.
    نتایج
    سطوح گرلین پلاسما در گروه کنترل 85/25±68/86 پیکوگرم بر میلی لیتر بود.این مقدار درگروه تمرین به مقدار41/5±72/59 پیکوگرم بر میلی لیتر کاهش داشت و از نظر آماری معنی دار بود (0001/0>P و 9/6 = t). با این حال، 12 هفته تمرین استقامتی تاثیر معنی داری بر وزن موش ها (80/0=p ،258/ 0=t) سطوح گلوکز(262/0=p ،15/1=t)، انسولین(1/0=p , 73/1=t) و هورمون رشد(97/0=p ,75/1- =t) وکورتیزول (084/0=p,82/1- =t) نداشت .نتایج ضریب همبستگی نیز ارتباط معنی داری را بین گرلین وگلوکز، انسولین، هورمون رشد وکورتیزول نشان نداد (05/0p>).
    بحث و نتیجه گیری
    نتیجه پژوهش حاضر نشان داد که 12 هفته دویدن بر روی نوارگردان با شدت متوسط منجر به کاهش معنی دار سطوح پلاسمایی گرلین در موش های نر صحرایی شد و تاثیر معنی داری بر سطوح متغیرهای دیگر و رابطه بین آنها نشان نداد. می توان نتیجه گرفت تغییرات گرلین می تواند تابعی از عوامل دیگر مانند مدت و شدت تمرین و ناشتایی همراه با کاهش معنی دار وزن باشد و نیز تغییرات گرلین و هورمون رشد را می توان مستقل از هم دانست.
    کلید واژگان: تمرین هوازی, گرلین, موش صحرایی, گلوکز, انسولین, هورمون رشد, کورتیزول
    Hoseyn Abed

    Abjectivs: The purpose of this study was to investigate the effects of 12 weeks of treadmill running with modrate intensities on plasma Ghrelin and Glucose, Insulin, GH, Cottisol Hormon concentrations and relationship between this variable in male rat.
    Methods
    Towenty Wistar male rats were used and randomly divided into two groups, control (n=9) and training group (n=11).The training group were given exercise on a motor-driven treadmill (25m/min, 60min, and 5 days/weeks) for 12 weeks. Rats were sacrificed 48h after last training session.Plasma samples were collected, Ghrelin were meseared by ELISA and data were analyzed by T test, significance level was accepted at P < 0.05.
    Results
    The resalts indicate that plasma Ghrelin concentration in control(86.68±25.85pg/l) and trained (59.72±5.41pg/l) group that significantly decreased(t=6.9,P=0.0001).Changes in weitgh (t=0.258,p=0.8) plasma glucose(t=1.15,p=0.262), insulin (t=1.73,p=0.1), GH(t=-1.75,p=0.97) and cortisol (t=1.82,p=0.084) levels were not significant.Pearson correlation between the grelin and glucose, insulin, GH and cortisol concentrations assessed were not significant (P>0.05).
    Conclusion
    it is concluded that long term treadmill exercise was effective on plasma ghrelin that this changes and so changes of Insulin,GH and cortisol hormone can be related to time and intensity of training and time of fasting and rate of decrease of weight in exercise training.Also plasma ghrelin and GH concentration can be independent.
    Keywords: Aerobic Exercise training, Ghrelin, Rat, Glucose, Insulin, GH hormone, Cortisol
  • اکرم جعفری، محمدرضا مرادی
    گرلین پپتیدی، اشتهاآور و مترشحه از معده است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر 3 هفته تمرین استقامتی بر گرلین پلاسما و معده و همچنین هورمون های کورتیزول و رشد و نیز وزن رت های نژاد ویستار است. به این منظور 20 رت نر نژاد ویستار (16-14 هفته ای) به طور تصادفی به دو گروه کنترل (10= n) و تجربی (10= n) تقسیم شدند. گروه تجربی با سرعت 25 متر بردقیقه،60 دقیقه، 5 روز در هفته و به مدت 3 هفته روی تردمیل دویدند. 48 ساعت پس از آخرین مرحله تمرین، رت ها در شرایط سیری، بی هوش شدند و بافت های آنها جدا شد. از آزمون t مستقل برای تحلیل داده ها استفاده شد. در گروه تجربی سطوح گرلین پلاسما و معده و وزن کمتر و مقدار کورتیزول بیشتر از گروه کنترل بود (05/0 < p). احتمالا تغییرات هورمونی هنگام ورزش بر سازگاری گرلین موثر است.
    کلید واژگان: هورمون کورتیزول, تمرین استقامتی, هورمون رشد, _ معده, گرلین
    A.Jafari, M.R. Moradi
    Ghrelin is an orexigenic peptide secreted by the stomach. The aim of this study was to investigate the effect of three weeks of endurance training on plasma and fundus ghrelin as well as growth hormone (GH), cortisol hormone and weight in male wistar rats. 20 male wistar rats (14–16 weeks old) were randomly assigned to control (n =10) and training (n=10) groups. The rats in the training group exercised on a motor-driven treadmill at 25 m/min. (0% grade) for 60 min./day, 5 days/week for three weeks. The animals were sacrificed 48 hours after the last session of training program and their tissues were analyzed. Independent t test was used to analyze the data. The results showed that in trained rats, stomach and plasma ghrelin concentrations and weight were significantly lower and cortisol was higher than the control group (p<0.05). It can be concluded that hormonal changes during exercise training may be effective in ghrelin adaptation.
  • امیر رشیدلمیر، قنبری نیاکی، فاطمه رهبری زاده
    اظهار شده که ممکن است گرلین در پاسخ هورمون رشد به فعالیت های ورزشی نقش داشته باشد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر شش هفته تمرینات کشتی و تمرینات دایره ای مبتنی بر فنون کشتی، بر گرلین پلاسما و برخی هورمون های تنظیم کننده قند خون در کشتی گیران تمرین کرده خراسانی است. به این منظور، 30 نفر از کشتی گیران تمرین کرده با میانگین سنی 5/1± 5/18 سال و BMI 81/6 ± 8/24 به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. متغیرهای اندازه گیری عبارت بودند از: گرلین و گلوکز پلاسما، هورمون های رشد، کورتیزول و انسولین سرمی که گرلین پلاسما به روش الیزا، گلوکز به روش آنزیمی و مابقی توسط کیت های رادیوایمونواسی اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری t زوجی استفاده شد. نتایج نشان داد که شش هفته تمرین کشتی و تمرینات دایره ای مبتنی بر فنون کشتی موجب کاهش معنی دار هورمون های رشد، انسولین و کورتیزول و افزایش معنی دار گرلین شد. در نتیجه می توان گفت که افزایش گرلین در پاسخ به تعادل منفی انرژی، ترشح هورمون رشد را تحریک نمی کند و ساز و کارهای دیگری در این زمینه مؤثرند.
    کلید واژگان: گرلین, تمرین دایره ای مبتنی بر فنون کشتی, هورمون رشد, کورتیزول, انسولین
    It has been suggested that ghrelin may play a role in the response of growing hormone (GH) to exercises. The present study was designed to examine the effects of 6 weeks of wrestling and a wrestling–based circuit exercise (WBCE) on plasma ghrelin and some glucoregulatory hormones in well-trained wrestlers. 30 well-trained male wrestlers (age 18.5±1.5 and BMI 24.8±6.81) voluntarily participated in 6 weeks of wrestling and WBCE exercise. Measured variables were plasma ghrelin and glucose, serum GH, cortisol and insulin. Results showed that 6 weeks of training resulted in a significant decrease in GH, cortisol and serum insulin and a significant increase in plasma ghrelin. We concluded that an increase in ghrelin in response to a negative energy balance could not increase GH secretion and other possible mechanisms are involved in this process.
  • عباس قنبری نیاکی، رزیتا فتحی
    چاقی و بیماری های وابسته به آن از مهم ترین دلایل مرگ ومیر در سراسر جهان می باشند. جهت درک بهتر سازوکارهایی که موجب بیماری های متابولیکی می شوند،لازم است به عناصر مرکزی تنظیم کننده تعادل انر‍ژی همانند رفتار دریافت غذا و هزینه انرژی توجه نمود. گرلین یک پپتید با 28 اسید آمینه و یک گروه ان-اکتانوییل است که به عنوان یک لیگاند درون زاد برای گیرنده های هورمون رشد شناخته شده است. گرلین موجب آزاد سازی هورمون رشد، افزایش رفتار دریافت غذا و کاهش انرژی مصرفی و در نهایت موجب افزایش وزن بدن می شود.این هورمون که اولین بار در معده موش دیده شده در شرایط تعادل منفی انرژی (گرسنگی، بی اشتهایی عصبی، فعالیت بدنی...)افزایش و در شرایط تعادل مثبت انرژی (سیری، چاقی...) کاهش می یابد. این مقاله به بررسی برخی از عملکردهای فیزیولوژیکی گرلین و تاثیر فعالیت بدنی بر روی این هورمون می پردازد.
    کلید واژگان: گرلین, فعالیت بدنی, رفتار دریافت غذا, تعادل انرژی
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال