جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "متریک های سیمای سرزمین" در نشریات گروه "جغرافیا"
تکرار جستجوی کلیدواژه «متریک های سیمای سرزمین» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
افزایش جمعیت شهرنشین، در پی مهاجرت از روستا ها و گاه توسعه ناهماهنگ روستا ها و تبدیل آنها به شهر، از عوامل مشکل زا در ساختار محیطی کشور های درحال توسعه محسوب می شود. از نتایج آن نیز تغییرات اکولوژیکی، به ویژه تخریب مناظر طبیعی و کاهش آنها به نفع مناظر انسان ساخت و بر هم خوردن الگو های مکانی پوشش طبیعی است. هدف از این پژوهش ارزیابی تغییرات اکولوژیکی و تحلیل الگو های حاکم بر چشم اندازهای شهرستان ورزقان، با استفاده از متریک های کمی و کیفی سیمای سرزمین در سال های 1363، 1381، 1398 است. ماهیت تحقیق توسعه ای کاربردی و توصیفی تحلیلی است. داده ها ازطریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی گرد آمد؛ پس از تهیه نقشه های پوشش زمین، کشف تغییرات محاسبه شد و متریک های کمی و کیفی سیمای سرزمین، با روش های مبتنی بر سنجش از دور، اندازه گیری شد. نتایج نشان داد بیشترین تغییرات در زمینه کلاس های پوشش گیاهی، به ویژه در سطح کم تراکم و در بازه سال های 1381 تا 1398 بوده است که علاوه بر کاهش مساحت، شامل افزایش تعداد لکه نیز می شود. در این بازه، رشد کلاس بایر و مرتع بیشتر است. همچنین دو متریک کمی تعداد لکه (NE) و درصد چشم انداز (PLand)، از متریک های کمی و شاخص مساحت لکه (Patch Area) و فشردگی لکه (Patch Compactnees) به نحو مطلوب تری تغییرات و الگوهای حاکم بر سیمای یک سرزمین را نشان می دهند.
کلید واژگان: تغییرات اکولوژیکی, متریک های سیمای سرزمین, Fragstats, شهرستان ورزقانThe increase in urban population following migration from villages and sometimes the uneven development of villages and the transformation of villages into cities are problematic factors in the environmental structure of developing countries, resulting in ecological changes, especially the destruction of natural landscapes. And reducing them is in the interest of man-made landscapes and disrupting spatial patterns of natural cover. The purpose of this study is to evaluate the ecological changes and measure the patterns governing the landscapes of Varzeqan city using quantitative and qualitative metrics of land appearance in the years 1363, 1381, 1398. The nature of research is developmental-applied and descriptive-analytical. Data were collected through library studies and field studies to calculate the detection of changes, and to measure the quantitative and qualitative metrics of the landscape. After preparing the land cover maps in ENVI software environment, TerrSet software was used to calculate the detection of changes and quality indicators of the land appearance and Fragstats software was used to calculate quantitative metrics. The results showed that the most changes are related to vegetation classes, especially at low density level and in the second interval, which in addition to reducing the area, also includes increasing the number of spots. And has the largest share in becoming barren and pasture lands. Also, two quantitative metrics of spot number (NE) and landscape percentage (PLand) of quantitative metrics and patch area index and patch compactness (Patch Compactnees) more favorably show the changes and patterns governing the appearance of a land. they give.
Keywords: Ecological changes, Landscape metrics, Fragstats, Varzeqan city -
توسعه با مفهوم عام آن، پیشرفت صنعتی، تکنولوژیکی و فضایی، به ویژه در کشورهای درحال توسعه، به تاثیرات نامطلوب در محیط زیست هم در مقیاس ناحیه ای و هم در سطوح گوناگون منطقهای، ملی و گاه جهانی منجر شده و به همان میزان، امنیت اکولوژی مناطق را تحت تاثیر قرار داده است. طی دهه های اخیر، توجه بیشتری به امنیت زیست محیطی در جهان شده و روش های گوناگونی برای ارزیابی آن توسعه یافته است اما تا به امروز، بیشتر تحقیقات درمورد امنیت اکولوژیکی براساس مدل فشار وضعیت پاسخ انجام شده است و کمتر مطالعاتی، برمبنای رویکرد مدل اکولوژی سیمای سرزمین، به این مقوله پرداختهاند. همچنین تحقیقات اندکی با تمرکز بر تغییرات پویای امنیت اکولوژیکی، به ویژه شبیه سازی و پیش بینی روند توسعه آینده امنیت محیطزیست انجام شده است. هدف از این تحقیق پایش و پیش بینی وضعیت امنیت محیط زیست در دوره زمانی سال های 1991 تا 2035، با تلفیق الگوریتم ماشینبردار پشتیبانی، مدل اکولوژی سیمای سرزمین، مدل ترکیبی زنجیره مارکوف و سلول های خودکار (CA-Markov) برای حوزه شهرستان نظرآباد از توابع استان البرز است. بدین منظور با طبقه بندی تصاویر ماهوارهای لندست در دو بازه زمانی پانزده ساله طی سال های 1991 تا 2021، روند تغییرات کاربری اراضی منطقه در پنج کلاس کاربری، اراضی ساخته شده، اراضی کشت شده، زمین های مرطوب، پوشش گیاهی و اراضی بایر بررسی شد و برای تهیه نقشه های کاربری سال 2035، از مدل CA-Markov استفاده شد. به منظور کمی کردن الگوهای سیمای سرزمین در سطح کلاس، متریک های MPS، CA، NP، PLAND، AWMSI، PD و در سطح سیمای سرزمین، متریکهای LPI،CONTAG و SHDI محاسبه شدند. پس از آن، شاخص امنیت اکولوژیک برای متریک های سیمای سرزمین منطقه مورد مطالعه، مدلسازی شد. نتایج حاکی از کاهش یکپارچگی و افزایش تعداد لکهها در کلاس اراضی کشت شده و توسعه و گسترش اراضی انسان ساخت در این اراضی بود و از دیگرسو، شاهد بروز پدیده یکپارچگی در اراضی بایر منطقه بودیم؛ ازاین رو امنیت اکولوژیکی منطقه در دوره مورد بررسی، متاثر از وقایع یادشده، طی سالهای 1991 تا 2006 با شدت بیشتر و در سالهای 2006 تا پیشبینی 2035، با شیب ملایمتری رو به کاهش ارزیابی شد. در پایان، رعایت بیش از پیش ملاحظات محیطزیستی و اصول حفاظت و حمایت در برنامههای توسعهای منطقه پیشنهاد شد.برای این منظور با استفاده از طبقه بندی تصاویر ماهواره ای لندست در دو بازه زمانی پانزده ساله بین سال های 1991 و 2006 و 2021، روند تغییرات کاربری اراضی منطقه مورد مطالعه در پنج کلاس کاربری؛ اراضی ساخته شده ، اراضی کشت شده ، زمین های مرطوب ، پوشش گیاهی و اراضی بایر مورد بررسی قرار گرفت و جهت کمی کردن الگوهای سیمای سرزمین در سطح کلاس متریک های MPS،CA ،NP،PLAND، AWMSIT،PD و در سطح سیمای سرزمین متریک های LPI،CONTAG و SHDI محاسبه شدند. برای تهیه نقشه های کاربری سال 2035 از مدل CA-Markov استفاده گردید و سپس شاخص امنیت اکولوژیک برای متریک های سیمای سرزمین منطقه مورد مطالعه مدل سازی شد. نتایج حاکی از کاهش یکپارچگی و افزایش تعداد لکه ها در کلاس اراضی کشت شده و توسعه و گسترش اراضی انسان ساخت در این اراضی بوده و از طرف دیگر شاهد بروز پدیده یکپارچگی در اراضی بایر منطقه بوده ایم. از این رو امنیت اکولوژیکی منطقه، طی دوره مورد بررسی، متاثر از وقایع فوق، طی سال های 1991 تا 2006 با شدت بیشتر و در سال های 2006 تا پیشبینی 2035 با شیب ملایم تری رو به کاهش ارزیابی شد. از این رو رعایت بیش از پیش ملاحظات محیط زیستی و اصول حفاظت و حمایت در برنامههای توسعه ای منطقه، ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: امنیت اکولوژیک, بوم شناسی سیمای سرزمین, سنجش از دور, متریک های سیمای سرزمینDevelopment in its general sense, industrial, technological and spatial progress, especially in developing countries, has led to adverse effects on the environment not only on a regional scale but also at different regional, national and sometimes global levels which has similarly affected the ecological security of the regions. In recent decades, more attention has been paid to the issue of environmental safety in the world, and various methods have been developed to evaluate it, but to date, most research on ecological safety has been done based on the pressure- Status -response model and fewer studies have been conducted based on approach landscape ecology models have dealt with this category. There is also little research focusing on dynamic changes in ecological security, in particular simulating and predicting the future development of environmental security. The purpose of this study is to monitor and predict the environmental security situation in the period 1991 to 2035 by combining the support vector machine algorithm, landform ecology model, Markov chain combination model, and automated cells for the Nazarabad county area of the functions Alborz province. For this purpose, using the classification of Landsat satellite images in two 15-year time periods from 1991 to 2021, the trend of land use changes in the region in five land use classes; Construction lands, cultivated lands, wetlands, vegetation and barren lands were studied and CA-Markov model was used to prepare land use maps for 2035. MPS, CA, NP, PLAND, AWMSI, and PD metrics were calculated to quantify the landscape appearance patterns at the class level and LPI, CONTAG, and SHDI metrics were calculated at the landscape level. Then, the ecological safety index was modeled for the landscape metrics of the study area. The results indicate a decrease in integration and an increase in the number of spots in the cultivated land class and the development and expansion of man-made lands in these lands. On the other hand, we have witnessed the phenomenon of integration in the barren lands of the region. Therefore, the ecological security of the region during the study period affected by the above events was evaluated more intensively during the years 1991 to 2006 and more gently in the years 2006 to the forecast of 2035. It was suggested that more attention be paid to environmental considerations and principles of protection in regional development programs.For this purpose, using the Landsat satellite image classification in two fifteen-year periods between 1991, 2006, and 2021, the trend of land use change in the study area in five land use classes; Construction lands, cultivated lands, wetlands, vegetation cover, and bare lands were examined and to quantify the patterns of landscape appearance at the class level, MPS, CA, NP, PLAND, AWMSI, PD metrics and at the landscape level LPI, CONTAG and SHDI metrics were calculated. The CA-Markov chain model was used to prepare land use maps for 2035, and then the ecological security index was modeled for land use metrics in the study area. The results indicate a decrease in integration and an increase in the number of spots in the cultivated land class and the development and expansion of man-made lands in these lands. On the other hand, we have witnessed the phenomenon of integration in the barren lands of the region. Therefore, the ecological security of the region, during the period under review, affected by the above events, was assessed with more intensity during the years 1991 to 2006 and with a milder slope in the years 2006 to the forecast of 2035. Therefore, it seems necessary to pay more attention to environmental considerations and the principles of protection and protection in the development programs of the region.
Keywords: Ecological Security, Landscape ecology, remote sensing, Landscape metrics -
تحقیق حاضر با هدف تحلیل تغییرات ساختاری سیمای سرزمین و الگوهای توسعه شهری شهر مشهد با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه طی سال های 1379، 1389 و 1398 انجام شده است. این پژوهش از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی می باشد. اطلاعات از طریق تصاویر ماهواره لندست سنجنده TM سال های 1379 و 1389، سنجنده OLI برای سال 1398 تهیه و تنظیم شد. قبل از انجام عملیات مربوط به پردازش تصاویر تصحیحات رادیومتریک و اتمسفری با استفاده از نرم افزار ENVI5.3 و از روش FLAASH برای تصحیح اتمسفری استفاده شده است. در ادامه تصاویر با استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال طبقه بندی شدند. در این روش به منظور طبقه بندی پیکسل ها از نمونه های آموزشی استفاده شد. برای پیش بینی در افق 1410 و 1420 از مدل زنجیره مارکوف در نرم افزار TERSET استفاده شد. سپس نقشه های تولیدشده، برای اندازه گیری های متریک سیمای سرزمین وارد نرم افزار FRAHSTATS4.2 گردیدند. شاخص توسعه چشم انداز نوع رشد شهری(LEI) نیز با استفاده از نرم افزار GIS مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که اراضی ساخته شده در بازه زمانی 20 ساله برای شهر مشهد بیشترین تغییرات مساحت را داشته است و این کاربری با افزایش مساحت روبه رو بوده و از سال 1389 تا سال 1398 مساحت کاربری کشاورزی و باغات به شدت با کاهش مساحت روبه رو بوده است. اراضی مربوط به کاربری بایر در این بازه زمانی دارای روند کاهشی بوده و کاربری مراتع در این بازه زمانی تغییر چندانی نداشته است. نتایج حاصل از شاخص LEI نشان داد برای افق 1410 رشد شهر حدود 92/60 درصد از نوع توسعه از لبه و حدود 1/28 درصد توسعه بیرونی (Outlaying) خواهد داشت. توسعه شهر مشهد در افق 1420 حدود 17/98 درصد از نوع رشد لبه ای بود که نشان از توسعه لبه ای دارد.
کلید واژگان: متریک های سیمای سرزمین, تغییرات کاربری, مارکوف, LEI, مشهدIntroductionDetermining landscape changes and the impact of urban development requires analyzing land surface changes and identifying appropriate algorithms. And it cannot be ignored that traditional methods for examining land use change and land cover, such as land surveying, are generally time-consuming and costly and require special skills. In this regard, the advent of remote sensing techniques, GIS has enabled researchers, planners and city managers to have a comprehensive view of land and land use change over time at a lower cost. However, these tools alone cannot describe the main trends and patterns of the city and urban development; Therefore, a combination of land use metrics and development index was proposed, which, along with remote sensing and GIS, lead to more desirable and accurate results. As a result of the present study, with the aim of analyzing the structural changes of the landscape and urban development patterns of Mashhad city using multi-time satellite images during the years 2000, 2010 and 2020 has been done. Also, in this regard, the main research questions are as follows: 1- Which direction will the growth and development of Mashhad city from 2000 to the horizon of 2040? 2- What kind of growth has followed the expansion of Mashhad from 2000 to 2040?
Materials & MethodsThe present study is descriptive-analytical in nature. Information was prepared and adjusted through Landsat TM satellite images of 2000 and 2010, OLI sensor for 2020. Before performing the operations related to image processing, radiometric and atmospheric corrections were used using ENVI5.3 software and the FLAASH method was used for atmospheric correction. The images were then categorized using the maximum probability algorithm. In this method, educational samples were used to classify the pixels. Markov chain model in TERSET software was used for prediction on horizons 2030 and 2040. Then the generated maps were entered into FRAHSTATS4.2 software to measure the metrics of the landscape. Also, the Urban Growth Type Outlook Development Index (LEI) was evaluated using GIS software.
Results & DiscussionAccording to the land use map prepared for a period of 20 years, land related to the city in this period for the city of Mashhad due to population growth and demand for land as a result of urbanization growth in recent decades has the most area changes. So that the area of these lands has increased from 7% in 2000 to 12% in 2020 and this shows a 5% growth in the land area of this land use during this period. Agriculture and gardens from 2000 to 2020 has had an increasing trend 1. Therefore, the area of this user has increased from 11% in 2000 to 17% in 2010 and this shows a 6% growth in the area of this user. But from 2010 to 2020, the area of agricultural use and gardens has been drastically reduced. As a result, the area of this user in 2010 is equal to 17% and for 2020 is equal to 8%, which indicates a 9% decrease in the area of this user. Desert land use has been declining over the period, with a 4% reduction in area. The use of rangelands has not changed much during this period. The analysis of metrics on the surface of the land for the horizon of 2030 Mashhad showed that the area of this city will not change. The number of spots will decrease, indicating that the shape of the city will become more cohesive over time. The index of the largest spot and the density of the margin will have a decreasing trend, and this indicates that the city will become more cohesive on the horizon of 2030. Landscape shape index will have a decreasing trend. Also, the analysis of metrics on the surface of the land for the horizon of 2040 Mashhad showed that the area of this city will not change. The number of spots will decrease, indicating that the shape of the city will become more cohesive over time. The index of the largest spot and the density of the margin will have a decreasing trend, and this indicates that the city will become more cohesive on the horizon of 2030. Landscape shape index will have a decreasing trend.
ConclusionIn examining the first question based on the growth and development of the city of Mashhad from 2000 to 2040, which direction will it be? According to the maps classified in a period of 20 years and the projected maps for the horizons of 2030 and 2040 for the city of Mashhad, it was determined that the most change is related to the city limits, so that in this period, the constructions and physical growth of the city have been in the northwest direction, and on the other hand, because the constructions are usually done on lands related to gardens and agriculture. In this part of the city, we are witnessing a decrease in agricultural lands and gardens, followed by an increase in urban areas. According to the map of 2020, agricultural lands and gardens in the southeast side still remain and one of the reasons could be the lack of development of the city in this direction. Also, in reviewing the second research question, what kind of growth has followed the expansion of Mashhad from 2000 to 2040? Findings showed that according to the urban development index and based on the numerical value given to the buffer, it was found that the development of Mashhad in the period between 2000 to 2040 is of the type of development from the edge of the city (edge-expansion).
Keywords: Landscape metrics, Land use changes, Markov, LEI, Mashhad -
رشد شتابان جمعیت شهری جهان در چند دهه اخیر، سبب گسترش فیزیکی و تغییرات اساسی در فرم شهرها شده است. فرم شهری به عنوان آرایش فضایی عناصر فیزیکی شهر، آثار معناداری بر فعالیت و سلامت جسمی و روانی، الگوهای حمل ونقل، تعاملات اجتماعی، کیفیت زیست محیطی، تغییرات اقلیمی و بهزیستی انسان دارد؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل فضایی-زمانی فرم شهری در کلان شهرهای ایران است. داده های جمعیتی و تصاویر ماهواره ای لندست برای استخراج تحولات جمعیت و اراضی شهری در هشت کلان شهر تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، تبریز، کرج، قم و اهواز در سه مقطع زمانی 1366، 1379 و 1396 استفاده شد. متریک های سیمای سرزمین برای کمی سازی فرم شهری، تحلیل مولفه های اصلی برای شناسایی ابعاد فرم شهری و تحلیل خوشه برای دسته بندی کلان شهرها براساس ویژگی های فرم شهری به کار برده شد. یافته های پژوهش نشان داد در اغلب کلان شهرهای ایران، میان رشد جمعیت و رشد اراضی شهری، تناسبی وجود ندارد. در سه دهه اخیر، کلان شهرهای شیراز و تبریز بیشترین میزان پراکنده رویی شهری را تجربه کرده اند. نتایج تحلیل مولفه های اصلی، سه بعد شکل، چشم انداز و تراکم را برای فرم کلان شهرهای ایران شناسایی کرد. کلان شهرهای کرج و شیراز با ویژگی های پیچیدگی نسبتا پایین در شکل پچ های شهری، پیچیدگی بالا در چشم انداز شهری، تعدد پچ های کوچک، ارزش پایین متریک میانگین فاصله میان پچ های مجاور، تراکم بالای پچ های شهری و سهم پایین تر بزرگ ترین پچ شهری، به رشد پراکنده و بی نظم متمایل هستند. کلان شهرهای تهران و قم با ویژگی های پیچیدگی پایین در شکل پچ های شهری، پیچیدگی نسبتا بالا در چشم انداز شهری، تراکم پایین پچ های شهری و سهم بالای بزرگ ترین پچ از مساحت کلان شهر، متمایل به فرم شهری فشرده تر و منظم تر در مقایسه با سایر کلان شهرهای ایران هستند. سایر کلان شهرها به لحاظ فرم شهری، حد واسط الگوی فشرده و منظم کلان شهر تهران و الگوی پراکنده و بی نظم کلان شهر کرج قرار می گیرند.کلید واژگان: ایران, رشد شهری, فرم شهر, کلان شهر, متریک های سیمای سرزمینWith the increase in the number of people living in urban areas, urban expansion is increasing all over the world. The rapid expansion of cities as a major factor in the evolution of urban forms in recent decades has become an important issue in spatial planning and urban management. Spatio-temporal measurement and analysis of urban forms can provide a good basis for making decisions about cities and regions with rapid physical growth. Urban form as spatial configuration of fixed elements in metropolitan area has significant effects on physical and mental activity and health, transportation patterns, social interactions, environmental quality, climate change, and human well-being. Accordingly, the main purpose of this study is to analyze the Spatio-temporal evolution of urban form in metropolitan areas of Iran.The General Census of Population and Housing from 1986 to 2016 and Landsat satellite images in 1987,2000 and 2017 have been used in this study. The general population and housing censuses were used to study demographic changes and Landsat satellite imageries were used to generate urban land maps in the study area. 24 Landsat TM and OLI images were used to generate urban land maps using the Maximum Proximity algorithm in ENVI software.Keywords: Urban Growth, Urban form, Landscape metrics, Metropolis, Iran
-
اهداف مطالعه حاضر ارزیابی تغییرات پوشش زمین و برآورد سناریوی آینده برای سال 1407 با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی در کلان شهر کرج بود. سپس آثار تغییرات کاربری اراضی در پاسخ به گسترش شهری بر الگوهای سیمای سرزمین در سه سناریوی پایه، جاری، و آینده با استفاده از متریکهای سیمای سرزمین و آنالیز گرادیان صورت گرفت. نتایج نشان داد در دوره زمانی 22 ساله زمینهای کشاورزی و باغی به علت گسترش شهری به شدت تخریب شده اند. نتایج ارزیابی تغییرات در سیمای سرزمین نیز حاکی از این است که گسترش شهری در ترانسکت شمالی جنوبی به طرف حاشیه ها (به ویژه به سمت شمال) و در ترانسکت شرقی غربی با شیب ملایم به سمت غرب منطقه در حال پیش روی است. همچنین، در صورت تداوم روند موجود، پیشبینی میشود در سناریوی آینده حاشیه شمالی کلان شهر کرج از محیط طبیعی به کاملا انسان ساخت تغییر کند. ازین رو، با توجه به نتایج متریک تراکم لکه و تراکم حاشیه در طول هر دو ترانسکت در سه سال مورد بررسی میتوان گفت گسترش منطقه به طرف حاشیه ها صورت گرفته است و در سیمای سرزمین مرکز شهر تغییرات زیادی رخ نداده است. همچنین کاهش متریکهای تعداد و تراکم لکه در هر سه سناریو نشان دهنده پیوستگی سیمای سرزمین شهری است. به طور کلی رشد جمعیت و گسترش شهری موجب شده است الگوی سیمای سرزمین در کلان شهر کرج الگویی با شکل منظمتر و تنوع کمتر باشد. نتایج بیانگر آن است که ناهمگونی مکانی باعث تغییر در الگوهای سیمای سرزمین شده است. بنابراین رشد اراضی ساختمانی در برخی مناطق باید محدود شود و برای جلوگیری از تکهتکه شدن سیمای سرزمین باید توسعه متوازن انجام شود.
کلید واژگان: آنالیز گرادیان, کرج, گسترش شهری, متریک های سیمای سرزمین, مدلسازیThe goals of the present study were to analyze changes in land cover and to estimate a future scenario for 2028 using an artificial neural network in the Karaj Metropolis. To this end, the effects of land use changes in response to urban expansion on landscape patterns were investigated in three baseline, current, and future scenarios using landscape metrics and gradient analysis. The results showed that during a 22-year period, the agricultural and Garden lands have been severely damaged due to urban expansion. The results of the evaluation of changes in landscape also indicate that urban expansion in in development in the north-south transect to the margins (especially northward) and the east-west transect with a gentle slope to the west of the region. It is also anticipated that in the future scenario, if the current trend continues, the northern margin of Karaj metropolis will be changed from natural environment to a completely human-made one. Therefore, considering the results of the Pd and Ed metrics in both transects over the three examined years, it can be said that the area has expanded to the margin and there has not been much changes in the landscape of downtown. In addition, the decrease in the Pd and NP in all three scenarios indicates the consistency of urban landscape. In general, population growth and urban development have made the landscape pattern in Karaj metropolis to be a more regular and less varied one. The results indicate that spatial heterogeneity has altered the landscape patterns. Therefore, the growth of construction land in some areas should be restricted, and balanced development should be adopted to prevent the fragmentation of the landscape.
Keywords: urban expansion, Gradient Analysis, modeling, Landscape metrics, Karaj -
یکی از چالش های مهم رشد شهری و افزایش جمعیت، تغییر کاربری زمین و از بین رفتن زیرساخت سبز است. در دهه های اخیر، زیرساخت سبز شهری کلان شهر تبریز که سریع ترین رشد شهری را در میان شهرهای شمال غرب کشور دارد، به دلایل مختلف از جمله توسعه شهر از سوی مدیران و گاهی خود شهروندان، قربانی سودجویی اقتصادی و کاربری های خاکستری شده است؛ از این رو پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای-کاربردی و توصیفی-تحلیلی به بررسی توزیع فضایی زیرساخت سبز شهری مناطق دهگانه کلان شهر تبریز با رویکرد عدالت فضایی پرداخته است. در این پژوهش، از سه معیار محیطی، اجتماعی، اقتصادی و پانزده زیرمعیار تاثیرگذار (ارتفاع، لیتولوژی، شیب زمین، جهت شیب، آسایش، فاصله از کاربری مسکونی، فاصله از کاربری آموزشی، فاصله از معابر اصلی، فاصله از تاسیسات و تجهیزات شهری، تراکم جمعیت، بعد خانوار، امنیت اجتماعی، پراکنش زیرساخت سبز، ارزش زمین و درآمد) استفاده شد. همچنین برای ارزیابی تناسب زیرساخت سبز از روش تحلیل شبکه فازی (ANP Fuzzy) استفاده شد. پس از استخراج وزن متغیرها در محیط نرم افزار Super Decision، این وزن ها در لایه های مربوط اعمال شدند و نقشه نهایی پهنه بندی زیرساخت سبز در پنج کلاس کاملا مناسب، مناسب، متوسط، نامناسب و کاملا نامناسب استخراج شد. از سوی دیگر متریک های سیمای سرزمین (CA, NP, Pland, Pd, LPI) در محیط نرم افزار Fragstats به دست آمد. براساس نتایج، مناطق دهگانه تبریز از نظر برخورداری از زیرساخت سبز در سطح کلاس کاملا مناسب بدین ترتیب قرار دارند: منطقه 1 با برخورداری از 72 درصد در رتبه اول، منطقه 2 با 51 درصد، منطقه 10 با 21 درصد، منطقه 4 با 20 درصد، منطقه 3 و 7 با 17 درصد، منطقه 5 با 14 درصد، منطقه 6 و 8 با 7 درصد و درنهایت منطقه 9 با نداشتن کلاس کاملا مناسب به ترتیب در رده های دوم تا دهم قرار گرفته اند. بررسی نتایج سیمای سرزمین نیز نشان می دهد، وضعیت زیرساخت سبز شهری در مناطق دهگانه، به جز مناطق 1، 2 و 10، در بقیه مناطق نامطلوب است. همچنین تناسب زیرساخت سبز شهری از منظر عدالت فضایی در سطح مناطق دهگانه کلان شهر تبریز رعایت نشده است.
کلید واژگان: تحلیل شبکه, تناسب مکانی- فضایی, زیرساخت سبز شهری, عدالت فضایی, متریک های سیمای سرزمینThe present study, with the nature of developmental-applied and descriptive-analytical method, has investigated the spatial distribution of urban green infrastructure of Tabriz metropolitan areas with spatial justice approach. In this study, fuzzy network analysis (ANP Fuzzy) was used to evaluate the suitability of green infrastructure. The green infrastructure was extracted in five completely suitable, appropriate, medium, inappropriate and completely inappropriate classes. On the other hand, landscape metrics (CA, NP, Pland, Pd, LPI) were obtained in Fragstats software environment. The results showed that Zone 1 was ranked as the most suitable class with 72% and other regions were Area Two with 51%, Area Ten with 21%, Area Four with 20%, Area Three and Seven with 17%, respectively. Percentage, Region 5 with 14%, Region 6 and Eight with 7% and finally Region 2 with no proper class rank second to tenth. Survey of landscaping results also showed that the status of green infrastructure in the ten areas except areas one, two and ten is poor. These results indicate that the suitability of urban green infrastructure from the perspective of spatial justice has not been observed in the ten metropolitan areas of Tabriz.
Keywords: urban green infrastructure, Place-Spatial Proportionality, spatial justice, Landscape metrics, network analysis -
فصلنامه فضای جغرافیایی، پیاپی 69 (بهار 1399)، صص 117 -130
فعالیت های بشر اغلب تاثیرات ناسازگاری بر سیماهای سرزمین و اکوسیستم ها می گذارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات کاربری اراضی بر اساس تجزیه و تحلیل متریک های سیمای سرزمین با استفاده از سنجش از دور و GIS در شهرستان میاندوآب انجام شد. به همین منظور ابتدا تصاویر اسپات و سنتینل با قدرت تفکیک 10 متر مربوط به سال های 2005 و 2017 تهیه گردید و پس از انجام پیش پردازش و تصحیحات رادیومتریک در محیط نرم افزار ENVI 5.1 با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی اقدام به طبقه بندی تصاویر گردید. لازم به ذکر است با استفاده از این الگوریتم 7 کلاس (پهنه های آبی، شوره زار، مراتع، اراضی باغی، کشاورزی، بایر و انسان ساخت) استخراج شدند؛ و در نهایت پس از صحت سنجی نتایج به دست آمده تغییرات به وجود آمده محاسبه گشته و با استفاده از نرم افزار FRAGSTAT، متریک های سیمای سرزمین در جهت کمی سازی تغییرات ساختاری محاسبه شد. تحلیل نتایج نشان داد که در بازه 12 سال اراضی انسان ساخت (km2 37/28) و باغات (km2 61/143) به همراه شوره زارها (km2 53/2) در منطقه مورد مطالعه افزایش داشته و سایر کاربری ها کاهش را دارند و متریک CA نیز همین تغییرات را نشان می دهد. بررسی متریک تعداد لکه نیز نشان داد که کاربری های موجود در شهرستان در حالت ناپایدار می باشند بطوریکه اراضی باغی از 1611 لکه در سال 2005 به 4912 لکه در سال 2017 افزایش داشته است سایر کاربری ها نیز افزایش مشابهی داشته اند. با مقایسه و بررسی یافته ها و متریک های بدست آمده می توان گفت که وضعیت ساختار سیمای سرزمین شهرستان میاندوآب در شرایط فعلی، به دلیل تخریب و استفاده نادرست از منابع به صورت اختلالی بوده و بیانگر روند توسعه تخریب در این منطقه می باشد. یافته های این تحقیق بر لزوم توجه بیشتر به بهره برداری پایدار از سرزمین و جلوگیری از تخریب آن در این شهرستان تاکید دارد.
کلید واژگان: کاربری اراضی, آشکارسازی تغییرات, متریک های سیمای سرزمین, شهرستان میاندوآبGeographic Space, Volume:20 Issue: 69, 2020, PP 117 -130Human activities often leave inconsistent impacts on land landscapes and ecosystems. The current research was conducted to investigate the changes in land use based on analyzing the land landscape plot metrics using remote sensing and GIS in Miandoab city. For this purpose, spot and sentinel images with 10-cm resolution were prepared for the years 2005 and 2017. Then, images were classified after performing pre-processing and radiometric corrections in the ENVI 5.1 software, using artificial neural network algorithm. It should be noted 7 classes, including water zones, salt marsh, rangelands, garden lands, agriculture lands, arid lands, and human-made lands) were extracted using this algorithm. Finally, after verifying the results, the changes were calculated and land surface land landscape metrics were calculated to quantify structural changes using the FRAGSTAT software. The results analysis indicated that human-made lands (28.77 km2), garden lands (143.61 km2), salt marsh (2.53 km2) increased in the study area and other land uses decreased. CA metric also shows the same changes. Metric investigation of number of spots also showed that the current land uses in this city is unstable, so that garden lands increased from 1611 spots in 2005 to 4912 spots in 2017, and other land uses showed the similar increase. By comparing and examining the results and metrics obtained, it could be stated that land landscape structure in Miandoab in the current situation is in the disturbance situation due to the destruction and inappropriate use of resources, indicating the destruction development process in this area. This research results emphasize on the need to pay more attention to the sustainable exploitation of the land and prevent its destruction in this city.
Keywords: Land use, Detecting the Changes, Images Land Metrics, Miandoab City -
جوامع شهری، سیماهای سرزمین پیچیده ای هستند که بر اثر افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی با رشد نامتوازن و برون زا مواجه شده اند و به سرعت در حال تغییرند؛ به طوری که زمین های غیرشهری و بزرگ به مصرف شهرها و ساخت وسازهای شهری رسیده و با گذشت زمان، به قطعات کوچک تر تقسیم می شوند. لذا پژوهش حاضر با هدف آشکارسازی و ارزیابی تغییرات صورت گرفته در ساختار سیمای سرزمین کلان شهر تبریز و بررسی کارایی متریک های سیمای سرزمین در تحلیل تغییرات تدوین شده است. در همین زمینه، در ابتدا نقشه های کاربری اراضی برای سال های 1984، 2000 و 2018 با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست تهیه گردید. در ادامه به منظور تحلیل تغییرات، ترکیبی از متریک های سیمای سرزمین شامل: NP، CA، PLAND، LPI، ED، MPS، LSI و COHESION در دو سطح کلاس و سیمای سرزمین و با کاربرد نرم افزار Fragstats4.2 محاسبه شد. نتایج پژوهش نشان داد اراضی ساخته شده در این بازه زمانی، بیشترین تغییرات و رشد را داشته اند و در مقابل اراضی کشاورزی، باغات و فضای سبز روند نزولی داشته و به کاربری های دیگر تبدیل شده اند. همچنین تعداد و تراکم حاشیه لکه ها در طول زمان افزایش یافته و به تکه شدگی سیمای سرزمین منجر شده است. از سوی دیگر، متوسط اندازه لکه های متعلق به اراضی ساخته شده و اراضی کشاورزی و باغی به ترتیب افزایش و کاهش یافته و با افزایش شاخص شکل سیمای سرزمین موجب ازهم گسیختگی بیشتر و پیچیدگی سیمای سرزمین شهر تبریز شده اند. به طور کلی، تحلیل نقشه های کاربری اراضی و متریک های سیمای سرزمین به وضوح آثار فعالیت های انسانی و شهرنشینی بر محیط اطراف را نمایان می سازد و نتایج حاکی از این است که سیمای سرزمین شهر تبریز به مرور ریز دانه ، پیچیده و از نظر هندسی نامنظم تر و با کاهش پیوستگی، از هم گسیخته تر گردیده است.کلید واژگان: پیوستگی سیمای سرزمین, سیمای سرزمین, شهر تبریز, کاربری اراضی, متریک های سیمای سرزمینUrban societies are complex landscapes that face unbalanced and exogenous growth and are rapidly changing as a result of population growth and urbanization. That is to say, non-urban, large swaths of land are consumed by cities and urban settlements, and over time they are fragmented into smaller pieces. Therefore, the present study was designed to detect and evaluate changes in the landscape structure of Tabriz metropolitan area and to evaluate the performance of landscape metrics in analyzing changes. To this end, first the land use maps for 1984, 2000 and 2018 were prepared using Landsat satellite imagery. Then, in order to analyze the changes, a combination of Landscape metrics including NP, CA, PLAND, LPI, ED, MPS, LSI, and COHESION was computed at two levels of land class and landscape using Fragstats4.2 software. The results showed that the lands used for urban settlement during this period have had the most changes and growth, in contrast to agricultural farms, gardens and green-space which have had a downward trend and have been converted to other uses. Also, the number and density of patches have increased over time, leading to the fragmentation of the landscape. On the other hand, the average size of patches belonging to constructed lands and agricultural and horticultural lands respectively increased and decreased, and caused more distortion and complexity of Tabriz city landscape through an increase in the landscape shape index. In general, the analysis of land use maps and landscape metrics clearly reveals the effects of human activities and urbanization on the surrounding environment, and the results indicate that the landscape of Tabriz has got more granular, more complex and geometrically more irregular. Then, with this decreasing connectivity, it has become more fragmented.Keywords: Landscape, Landscape Connectivity, Land use, Landscape metrics, Tabriz
-
بوم شناسی سیمای سرزمین رویکردی مهم برای مطالعه و بررسی روند تغییرات پایداری اکولوژیک فضاهای سبز در مقیاس شهری می باشد. هدف از این مطالعه کاربرد علم بوم شناسی سیمای سرزمین و ترکیب روش تحلیل گرادیان و متریک های سیمای سرزمین، جهت ارزیابی میزان پایداری فضاهای سبز شهری در شهر سبزوار است. مطالعه از نوع کاربردی و روش تحلیل توصیفی- تحلیلی با استفاده از مطالعه همبستگی انجام شده است. بدین منظور فضاهای سبز در محدوده مورد مطالعه با استفاده از عکس هوایی و تصاویر ماهواره ای به روش طبقه بندی نظارت نشده(الگوریتم K-Means) استخراج و تفکیک شدند. تحلیل سنجه های سیمای سرزمین در نرم افزار FRAGSTATS انجام شد و نقشه فضایی هر سنجه در فضای سامانه Arc GIS تهیه گردید و در نهایت، پس از تلفیق نقشه فضایی متریک ها، نقشه پایداری تهیه گردید. برای انجام تحلیل تغییرات پایداری از تحلیل گرادیان با استفاده از دو ترانسکت و پنجره متحرک در دو جهت شمال-جنوب و شرق- غرب استفاده شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد، پایداری در بخش درونی و مرکزی شهر بیشتر است و با حرکت از مرکز به حاشیه از پایداری کاسته می شود. نتایج حاصل از همبستگی متریک ها و پایداری اکولوژیک نشان داد که متریک حاشیه کل(TE) با ضریب (0.97) بیشترین میزان همبستگی و متریک ارتباط و پیوستگی(MESH) با ضریب (0.05) کمترین میزان همبستگی با پایداری اکولوژیک را برخوردارند. دلیل تاثیر بیشتر حاشیه به دلیل شکل و فرم فضاهای سبز شهری است که به طور عمده به شکل خطی و مطابق با شبکه معابر توسعه یافته اند. با اینحال فضاهای سبز از کمترین میزان پیوستگی برخوردارند، که این امر لزوم برنامه ریزی و طراحی شبکه های اکولوژیک سبز را افزایش می دهد.
کلید واژگان: تحلیل گرادیان, فضاهای سبز, متریک های سیمای سرزمین, پایداری, سبزوارGeographic Space, Volume:19 Issue: 66, 2019, PP 99 -119IntroductionUrbanization has profoundly transformed natural landscapes throughout the world, which inevitably has resulted in various effects on the structure, function, and dynamics of ecological systems at a wide range of scales. For example, land transformations associated with urban expansion can significantly affect biodiversity, energy flows, biogeochemical cycles, and climatic conditions at local to regional scales. With accelerating urbanization throughout the world, therefore, it is becoming increasingly important for large-scale ecological research and applications (e.g., natural resource management, land use planning, and biodiversity conservation) to consider these most dramatic land transformations and their ecological consequences. Urban green spaces are fundamental ecological elements in urban structure that formed and transformed in city along time. Green spaces such as parks and sports fields as well as woods and natural meadows, wetlands or other ecosystems, represent a fundamental component of any urban ecosystem. Green urban areas facilitate physical activity and relaxation, and form a refuge from noise. Trees produce oxygen, and help filter out harmful air pollution, including airborne particulate matter. Therefore, sustainable green spaces can provide and enhance the ecological services and urban environment quality. In recent decades, landscape ecology approach has provided a theory and practical framework for assessment of landscape elements spatio patterns. One the most important tools are landscape metric that can quantify the pattern of landscape. In this study, we integrated gradient analysis with landscape pattern metrics to quantitatively characterize the urban green space patterns of Sabzevar urban area, Khorasan Razavi, Iran. We aimed to address several questions: 1) how do different green space types change with distance away from the urban center? 2) How green space sustainability change with distance away from the urban center? 3) What is a relationship between landscape metrics and sustainable properties? The gradient based landscape metrics analysis is now widely used to study the landscape pattern change in respond to urban area.
Material and MethodStudy AreaCity of Sabzevar is one of the cities of Khorasan Razavi province in Iran. It is located in west of Khorasan Razavi in north-east of Iran. The area of this city is 23322 he square kilometer (figure 1). 5500 square kilometer of the total area of Neyshabuor is desert and 3425 square kilometer of this city is heights. It is a part of central plateau climate and it is an arid climate and desert location.
Data and MethodFor this study, methodology of research basically involves four steps :(1) to provide a patch layer in vector format (i.e., a polygon layer) was used to measure the composition and configuration of land cover features. It was created based on integrated land use map and calculating and extracting the K-Mean algorithm. (2) Land cover of study area was classified by land use map and combined with land cover map. Fragstate v.4.2 software was used in order to calculate metrics. (3) Landscape metrics were used in order to study quantitative features of vegetation cover, green spaces changes, relations of landscape structure and ecological sustainability. (4) To analysis relationship between sustainability and landscape metrics, gradient analysis was used form center away in two aspects: north-south and west-east. Combining gradient analysis with landscape metrics, we attempted to quantify the spatial suitability of urban green spaces.
Landscape MetricsTo select and application the landscape metrics, previous studies have introduced landscape metrics according to objectives and methodology of research. Although, a series of landscape metrics, have been developed to characterize the spatial patterns of landscapes and to compare ecological sustainability across the landscapes. However, the number of metrics can be used in evaluating the ecological sustainability, but not all landscape metrics can easily be classified as representing landscape composition or landscape configuration. For example, mean patch size and patch density of a particular patch type reflect both the amount of a patch type present (composition) and its spatial distribution (configuration).
ConclusionOur study has demonstrated that the sustainable level and spatial patterns of urban green spaces can be quantified using a combination of landscape metrics and gradient analysis. The results from our study can adequately address the four research questions we defined earlier in
IntroductionHow does different green space sustainability change with distance away from the urban center? Results showed that green space sustainability decrees with moving from center in two aspects. In landscape levels, semi-public green spaces involved the highest sustainability. Also, Correlation analysis between landscape metrics and sustainability showed TE has the most R2 (0.97) and MESH has the fewest R2 (0.05). Therefore, urban green space developed along the streets and urban networks, which increase the edges of green patches. However, green spaces have the least amount of continuity; it is necessary the ecological approach in planning and design of green ecological networks .The changes in landscape pattern along the transect have important ecological implications, and quantifying the green space gradient, as illustrated in this paper, is an important first step to linking pattern with processes in urban ecological studies.
Keywords: Green space, sustainable, landscape ecology, gradient, Sabzevar -
تکه تکه شدن سیمای سرزمین، مهم ترین چالش توسعه شهری است که مانع گسترش جریان مواد و انرژی در منطقه می شود. این تغییرات، ویژگی های بوم شناختی را تحت تاثیر قرار می دهد؛ در نتیجه، شبکه های بوم شناختی به عنوان ابزارهایی برای برنامه ریزی حفاظت بررسی می شود. در این راستا، به منظور ارزیابی شبکه های بوم شناختی سیمای سرزمین کلان شهر کرج از تصاویر ماهواره ای در سال های 1385، 1390 و 1396 استفاده شد. طبقه بندی و تهیه نقشه کاربری اراضی بر اساس پوشش سرزمین و با الگوریتم ماشین بردار پشتیبان صورت گرفت. همچنین به منظور ارزیابی وضع موجود و روند تغییر ویژگی های ناهمگنی، پیوستگی و شبکه ارتباطی- انزوایی در سال های گذشته از متریک های سیمای سرزمین استفاده شد. نتایج نشان داد روند تغییر معیارهای بررسی در منطقه مطالعاتی مطلوب نیست. روند نامناسب تغییر معیارهای ناهمگنی فضایی سیمای سرزمین، پیوستگی لکه های هم نوع در سراسر سیمای سرزمین و بهینگی ارتباطی باعث کاهش عملکرد بوم شناختی و به دنبال آن، کاهش پایداری شبکه های بوم شناختی می شود. همچنین با توجه به روند کاهشی متریک ها در لکه های سبز به ویژه سبز انسان ساخت و روند افزایشی متریک ها در لکه های ساخت وساز و لکه های باز، می توان به این نتیجه رسید که عملکرد بوم شناختی سیمای سرزمین و ویژگی های شبکه بوم شناختی سیمای سرزمین سیر نزولی را دنبال می کند.کلید واژگان: بوم شناسی سیمای سرزمین, تغییر کاربری اراضی, شبکه های بوم شناختی, متریک های سیمای سرزمینLand fragmentation is the most important urban development challenge that blocks the flow of materials and energy in the region. These changes greatly affect ecological characteristics, so ecological networks are considered as tools for conservation planning. In this regard, order, satellite images were used to evaluate the ecological networks of Karaj Metropolis in 2006, 2011 and 2017. Classification and preparation of land use map based on land cover and with the support vector machine algorithm. Landmarks were also used to assess the status quo and the process of changing heterogeneity, continuity and communication-isolation networks in previous years. The results showed that the trend of changing the criteria in the study area is not desirable. Inappropriate process of changing heterogeneity criteria Space landscape, The conjunction of the same spots across the land and the optimal communication reduces the ecological function and the consequent decline in the sustainability of ecological networks also, due to the reduction process, the metric of green spots, especially human green, was made and the increasing trend of construction metrics and open spots In sum, it can be concluded that the ecological function of the landscape and the ecological network characteristics of the descending of landscape are followed.Keywords: Landscape Ecology, Ecological networks, land use, Landscape metrics
-
ازهم گسیختگی سیمای سرزمین بر اثر ساختن جاده ها، رشد زیربناهای شهری و دیگر کاربری های انسانی به وجود می آید که در مناطق حفاظت شده باعث ازبین رفتن زیستگاه ها می شود و بر حیات وحش از جمله گونه های مهم تاثیر زیادی می گذارد. این امر سبب شده است پایش و مدیریت مناطق حفاظت شده از طریق علم اکولوژی سیمای سرزمین و کمی کردن ازهم گسیختگی به امری مفید و کمک کننده بدل شود. هدف این تحقیق کمی کردن ازهم گسیختگی پارک ملی و پناهگاه حیات وحش کلاه قاضی است. برای رسیدن به این هدف با به کارگیری تکنیک های RS و GIS کاربری های منطقه استخراج شد و با به کارگیری متریک های سیمای سرزمین (CA، CAP، TE، MSI، NP، MPS و MNN) در سطح کلاس ازهم گسیختگی منطقه بررسی شد. نتایج این تحقیق نشان داد در کل منطقه، لکه های مرتع خوب یکپارچه تر شد، ولی تعارضات موجود در منطقه مانند کاربری های معدن، کشاورزی و شهری باعث دورترشدن این لکه ها از یکدیگر شده است که پیشنهاد می شود این تعارضات تا حد امکان کاهش یابند.کلید واژگان: ازهم گسیختگی, اکولوژی سیمای سرزمین, پارک ملی و پناهگاه حیات وحش کلاه قاضی, متریک های سیمای سرزمینLandscape fragmentation, due to the roads construction, urban infrastructure development and other land uses, seems to be in result of the loss of habitat in protected areas. Indeed, Landscape fragmentation causes a huge negative impact on wildlife, including important species. In result, the monitoring and management of protected areas, through the landscape ecology and quantification of fragmentation, will be so applicable. This research aims to quantify the landscape fragmentation in Kolah Ghazy national Park and wildlife refuge. To achieve this purpose, RS and GIS techniques were used to extract land uses in studied area and then landscape fragmentation was quantified using landscape metrics (CA, CAP, TE, MSI, NP, MPS and MNN) in class level. The results cleared that rich rangeland patches have been more integrated, but the incompatible land uses, such as mining, agriculture and urban infrastructure development make these patches to be more far away from each other, so, reduction of incompatible land uses is recommended in the region.Keywords: Landscape Ecology, Fragmentation, Landscape metrics, Kolah Ghazy national park, wildlife refuge
-
به منظور ارزیابی کارکردهای اقتصادی - اجتماعی و اکولوژیک شهری، کمی کردن الگوی سیمای سرزمین ضروری است. در این راستا، استفاده از آنالیز گرادیان نیز روشی بسیار موثر است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، کمی کردن سیمای سرزمین شهرستان بهبهان با استفاده از تلفیق متریک های سرزمین و تحلیل گرادیان است. بدین منظور، تغییرات کاربری ها طی یک دوره 14 ساله (1392-1378) بررسی شد. برای انجام تحلیل گرادیان دو مقطع در جهت شمال - جنوب و شرق - غرب طراحی شد. متریک ها در دو سطح کلاس و سیمای سرزمین با روش پنجره متحرک محاسبه گردید. نتایج نشان داد در طول مستطیل ها، علاوه بر تغییرات کاربری ها، شکل و تراکم لکه ها نیز تغییر کرده و روند این تغییرات در دو مقطع از هم متفاوت است. همچنین با نگاهی به نتایج به دست آمده از آنالیز در هر دو مقطع، در سطح کلاس می توان گفت که تراکم لکه و حاشیه به سمت مرکز شهر افزایش یافته است. نتایج به دست آمده از شاخص های سیمای سرزمین مبتنی بر مقایسه وضعیت توزیع و پراکندگی کاربری ها نشان می دهد که در سال 1392 توزیع و پراکندگی کاربری اراضی به ویژه اراضی کشاورزی و مسکونی، دارای پراکنش بیشتری در سطوح سیمای سرزمین شهرستان بهبهان است. این موضوع، نشان دهنده توسعه شهر و اراضی کشاورزی و کاهش اراضی مرتعی در منطقه در سال 1392 نسبت به 1378 است. با توجه به روند تغییرات متریک ها می توان گفت که در کل، الگوی مقطع شمالی - جنوبی نسبت به شرقی - غربی متقارن است.کلید واژگان: متریک های سیمای سرزمین, تحلیل گرادیان, پنجره متحرک, شهرستان بهبهان, کاربری اراضیIn order to evaluate the socioeconomic and ecological functions of a city, it is essential to quantify the pattern of the land. In this regard, the use of gradient analysis is also a very effective method. Accordingly, the aim of this study is to quantify the landform of Behbahan county using the combination of land metrics and gradient analysis. For this purpose, land use changes over a period of 14 years (2000-2014) were studied. Gradient analysis for two transects in the North South and East West were designed. Both the class and landscape metrics were calculated using a moving window. The results showed that during transects, in addition to land use changes, shape and density of the patches have changed and these changes are different in the two transects. Also, the results of the analysis in both transects in the class indicate that the patch density and edge density have increased towards the city center. The results of landscape metrics based on the items show that the distribution of land in 2014, distribution of agricultural and residential land, especially land, has more distribution levels; Behbehan is the county landscape. This reflects the development of urban and agricultural land and pasture land decreased in 2014 compared to 2000 is in the region. According to the trend of metrics, it can be said that the entire north-south transect of the east-west pattern is symmetrical.Keywords: Landscape Metrics, Gradient Analysis, Moving Window, Behbehan County, Land use
-
نظارت بر الگوهای فضایی و زمانی از رشد و توسعه شهری و شناسایی عوامل آن برای برنامه ریزی شهری و توسعه پایدار به ویژه در کشورهای درحال توسعه بسیار ضروری است. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی تغییرات زمانی - مکانی الگوهای استفاده از زمین در کرمانشاه به عنوان اهرم کنترل این تغییرات نسبت تحولات آینده این شهراست. برای تولید نقشه کاربری اراضی از تصاویر ماهواره ای لندست 8 و 7 سنجنده OLI و ETM+ مربوط به سال های 1991 و 2016 استفاده شد که پس از انجام پردازش و پیش پردازش های لازم، نقشه کاربری اراضی تهیه گردید و نقشه های رستری وارد نرم افزار فراگست شد؛ سپس تجزیه و تحلیل از الگوهای سیمای سرزمین، در قالب رویکرد چشم انداز محیط زیستی با استفاده از معیارهای فضایی (متریک های سیمای سرزمین) انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که مساحت کاربری مسکونی طی دوره مورد مطالعه به میزان 3304 هکتار افزایش داشته است. بیشتر مقدار کاهش نیز مربوط به کاربری بایر و بدون پوشش یعنی 2492 هکتار است؛ همچنین با توجه به نتایج تجزیه و تحلیل متریک های سیمای سرزمین کاربری مسکونی در متریک های درصد از سیما، مجموع حاشیه، تراکم حاشیه، شاخص بزرگترین لکه، تعداد لکه ها و تراکم لکه ها روندی افزایشی داشته است. کاربری کشاورزی در سه متریک میانگین اندازه لکه به میزان 81/42 هکتار، میانگین شاخص شکل به میزان 03/0 و میانگین فاصله اقلیدسی نزدیک ترین همسایه به میزان 48/10 متر افزایش داشته است. کاربری بایر و بدون پوشش فقط در متریک های شاخص شکل سیما، تراکم حاشیه، مجموع حاشیه و میانگین اندازه لکه افزایش داشته است. پوشش درختی هم در پنج متریک (شاخص شکل سیما، تعداد لکه ها، تراکم لکه ها و پراکندگی نسبی) افزایش داشته و در سایر متریک ها روند کاهشی داشته است. پهنه آبی نیز فقط در متریک مجموع لبه و مرز به میزان 81870 متر افزایش داشته است.کلید واژگان: چشم انداز شهری, توسعه شهرنشینی, متریک, سیمای سرزمین, کرمانشاهIt is essential to monitor the spatial and temporal patterns of urban development and identify factors to urban planning and sustainable development, especially in developing countries. The main purpose of this study was to identify the spatio-temporal changes in Kermanshah land-use patterns as a lever, control the changes of future developments the city. To produce a land use map from satellite images Landsat 7 and 8 sensors OLI and ETM Related to 1991 and 2016 were used. After processing and pre-processing, necessary land use map was prepared and maps Enter were FRAGSTATS 4.2 software. The analysis of landscape patterns was done based on landscape ecology approach using spatial criteria (landscape metrics). The results showed that during the period studied residential area of 3304 hectares has been increased. More reduction amount is related to the user without covering 2492 hectares. Also, according to the results of the analysis metrics landscape has an increasein Residential User Metrics PLAND, NP, PD, LPI, TE. Farmer User has an increase in three Metrics MPS To the) 42/81 Hectare (, Shape- MN to the (0/03 Hectare) and ENN-MN to the (10/48 Hectare).Users without coverage has an increase Only Metrics MPS, TE, ED, LSI and Shape-MN. Tree cover in the five Metrics) NP, PD, LSI, IJI) increases while other metrics have decreased. The blue zone has increased only metric TE to the 81870 Meter.Keywords: Urban Landscape, Development of Urbanization, Metrics, Landscape, Kermanshah
-
تغییر کاربری سرزمین ناشی از فعالیت انسان به دلیل عدم توجه به محدودیت های محیط زیستی بر سیمای محیط بسیار تاثیرگذار بوده است و روند در حال توسعه ی تغییر کاربری در نتیجه ی فعل و انفعالات پیچیده ی فاکتورهای ساختاری و عملکردی، آثار محیط زیستی شدیدی بر اکوسیستم های طبیعی داشته است. بنابراین با توجه به آثار منفی ناشی از استفاده ی نامناسب از سرزمین و تغییر کاربری اراضی، آگاهی و شناخت روند تغییرپذیری، در ارزیابی آثار محیط زیستی ناشی از توسعه به منظور طرح ریزی و مدیریت پایدار سرزمین ضروری است.این مطالعه به منظور بررسی روند تغییرات سیمای سرزمین در منطقه ی دهلران استان ایلام انجام شد. به منظور تهیه ی نقشه های پوشش سرزمین و تحلیل تغییرات، به ترتیب از تصاویر ماهواره ای (1364)TMو (1386)ETM+و متریک های مساحت طبقه، تراکم لکه، تعداد لکه،متوسطاندازه یلکه، تراکم حاشیه و متوسط شاخص شکل استفاده شد. به منظور آنالیز گسستگی چشم انداز، متریک های متنوع الگوی چشم انداز در سطح کلاس با استفاده از نرم افزار FRAGSTATS محاسبه شد. تجزیهوتحلیل متریک های سیمایسرزمین بیانگر جایگزینی گسترده ی اراضی مرتعیمتوسط توسط اراضی کشاورزی، مرتعی فقیر، مسکونی و بایر بوده است. نتایج به دست آمده نشان داد، افزایش تعداد لکه ها و کاهش میانگین مساحت، شاخص مهم تجزیه بوده و روند تخریب و تجزیه سیمای سرزمین به صورت افزایشی بوده است. نتایج به دست آمده، لزوم توجه به وضعیت کاربری و پوششسرزمین در منطقه، به منظور بهره برداری مناسب و پایدار از منابع طبیعی را نشان دهد.
کلید واژگان: کاربری اراضی, متریک های سیمای سرزمین, گسستگی سیمای سرزمین, منطقه دهلران, استان ایلامChanging the Land use induced by human activities، due to lack of attention to environmental constrains has a great impact on the landscape and the continuous developing trend of land use change، resulting from the complex actions and reactions of structural and operational factors، has had severe impacts on natural ecosystems. Therefore، in consideration with the negative effects of unsuitable use of land and land use change، knowledge and understanding about the changes is essential in environmental impact assessment due to development for sustainable planning and management of the land. This study was conducted to investigate the trend of changes in landscape ecology in Dehloran، Ilam. For developing maps of Land cover and analyzing the changes، we used، respectively، the satellite images of (1985) TM and (2007) ETM + were applied and landscape metrics of class area، density of patches، number of patches، mean of patches size، edge density and mean of shape index. Various class-level landscape pattern metrics were calculated using FRAGTATS software، in order to analyze landscape fragmentation. The analysis of landscape metrics revealed the extensive replacement of fair rangelands by agricultural lands، rangelands، residential areas and barren lands. The results showed that increase in the number of patches and decrease in the mean of the area size was an important indicator of significant index of degradation، and the process of degradation and destruction of landscape ecology was in an increase mood. Therefore the obtained results necessitates paying attention to the quality of land use and cover in the region to appropriate and sustainable exploit of natural resources.Keywords: Land use, Landscape metrics, Landscape fragmentation, Dehloran region, Ilam province -
لزوم توجه به اصول اکولوژی در برنامه ریزی کاربری اراضی، با توجه به تاثیراتی که یک برنامه ریزی اشتباه می تواند بر تخریب ساختارهای اکولوژیک مانند پوشش گیاهی درون و مجاورت شهرها و در نتیجه کاهش تنوع زیستی و پایداری فرایندهای اکولوژیک منطقه داشته باشد، امری ضروری است؛ بنابراین یک برنامه ریزی شهری کارآمد نمی تواند بدون توجه به اصول اکولوژی صورت گیرد. از همین رو در این تحقیق از متریک های سیمای سرزمین (تعداد لکه، نسبت مساحت طبقه، متوسط اندازه لکه، متوسط نزدیک ترین فاصله همسایگی) به صورت منفرد و توامان، برای تحلیل وضعیت اکولوژیکی فضای سبز شهر بیرجند استفاده شده است. سپس با توجه به رابطه تنگاتنگ بین فضای سبز و پارک های شهری به بررسی وضعیت پایداری اکولوژیکی پارک های شهری (در دو مقیاس محله ای و منطقه ای) پرداخته شده است. نتایج این تحقیق بیانگر این موضوع است که فضاهای سبز عمومی موجود در سطح شهر بیرجند از نظر ترکیب و توزیع فضایی دارای شرایط مطلوبی نیستند و در حال حاضر شبکه موزاییک لکه های فضای سبز شهری از وسعت و پیوستگی لازم برای ارائه خدمات اکولوژیکی برخوردار نمی باشد. لذا باید از طریق ایجاد پیوستگی بین مناطق دارای لکه های سبز گسسته و با مساحت های کم، در بهبود وضعیت این مناطق، برداشت، که این موضوع در مکان یابی پارک های جدید بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
کلید واژگان: فضای سبز شهری, متریک های سیمای سرزمین, اصول اکولوژیکSince improper planning can destruct ecological structures such as vegetation within cities and their surrounding and conclude loss of biodiversity and stability of ecological processes، it is important to attend to ecological principles in land use planning. Therefore an efficient urban planning cannot be formed without regard to ecological principles. Thus in this study the landscape metrics (MNN، NP، MPS، CAP)، individually and all together، has been used for analyzing the ecological status of green space in Birjand. Then due to the close relationship between green space and urban parks، the ecological sustainability of urban parks (in the local and regional scale) was evaluated. The results of this study indicate that Public green spaces in Birjand City، are not favorable from the aspect of composition and spatial distribution. and also mosaic network of green spaces don''t have sufficient extent and continuity for ecological services. so we should try to improve public green space regions status،that We can achieved this issue by the creation of connectivity between the regions that have discrete green patches with small area. and this issue is very important in site selection for new parks.Keywords: Urban Green Space, Landscape Metrics, Ecological Principles -
بسیاری از فعالیت های انسانی به دلیل عدم توجه به محدودیت های محیط زیستی بر سیمای محیط تاثیرگذار بوده و اثرات زیست محیطی شدیدی بر اکوسیستم های طبیعی دارد. این مطالعه به منظور بررسی روند تغییرات سیمای سرزمین در منطقه دهلران استان ایلام انجام شده است. به منظور تهیه نقشه های پوشش سرزمین و تحلیل تغییرات، به ترتیب، از تصاویر ماهواره ای (1364) TMو (1386) ETM+و متریک های مساحت طبقه، تراکم لکه، تعداد لکه، متوسط اندازه لکه، تراکم حاشیه و متوسط شاخص شکل استفاده شد. برای آنالیز گسستگی چشم انداز، متریک های متنوع الگوی چشم انداز در سطح کلاس با استفاده از نرم افزار FRAGSTATS محاسبه شد. تجزیه و تحلیل متریک های سیمای سرزمین بیانگر جایگزینی گسترده اراضی مرتعی متوسط توسط اراضی کشاورزی، مرتعی فقیر، مسکونی و بایر بوده است. بر طبق نتایج، افزایش تعداد لکه ها و کاهش میانگین مساحت، شاخص مهم تجزیه بوده و روند تخریب و تجزیه سیمای سرزمین به صورت افزایشی بوده است و توجه به وضعیت کاربری و پوشش سرزمین در منطقه، به منظور بهره برداری مناسب و پایدار از منابع طبیعی الزامی است.
کلید واژگان: کاربری اراضی, متریک های سیمای سرزمین, گسستگی سیمای سرزمین, منطقه دهلران, استان ایلامMany human activities due to the lack of consideration in environmental restrictions on the landscape ecology are influential and have severe environmental effects on natural ecosystems. This study was conducted to investigate the trend of changes in landscape ecology in Dehloran، Ilam. For developing maps of Land cover، and analyzing the changes، we used، respectively، the satellite images of (1985) TM and (2007) ETM + were applied and landscape metrics of class area، density of patches، number of patches، mean of patches size، edge density and mean of shape index Various class-level landscape pattern metrics were calculated using FRAGTATS، in order to analyze landscape fragmentation. The analysis of landscape metrics revealed that the extensive replacement of fair rangelands by agricultural lands، rangelands، residential areas and barren lands. The results showed that increase in the number of patches and decrease in the mean of the area size was an important indicator of significant index of degradation، and the process of degradation and destruction of landscape ecology was in an increase mood. Therefore the results necessitated paying attention to the quality of land use and cover in the region for to exploit natural resources appropriately and sustainably.Keywords: Land use, Landscape metrics, Landscape fragmentation, Dehloran region, Ilam province -
کمیکردن الگوی سیمای سرزمین شهری برای ارزیابی و پایش کارکردهای اقتصادی اجتماعی و زیستمحیطی شهری ضرورت دارد. در این مطالعه از ترکیب روش تحلیل گرادیان و متریکهای سیمای سرزمین، برای کمیکردن الگوی سیمای سرزمین شهر اصفهان استفاده شده است. بدین منظور نقشهی کاربری اراضی سال 1386 در شش طبقهی انسان ساخت، کشاورزی، فضای سبز، بایر، جاده و رودخانه تهیه شد. برای انجام تحلیل گرادیان دو ترانسکت در جهت شمال جنوب و شرق غرب با عبور از مرکز شهر، هدایت شد. برای محاسبهی متریک ها در طول ترانسکت ها از روش پنجرهی متحرک استفاده شد و متریک ها در دو سطح کلاس و سیمای سرزمین کمی شدند. در کل، در سطح کل سیمای سرزمین شهر اصفهان، بیشترین درصد کلاس و تراکم لکه و نمایهی بزرگترین اندازهی لکه مربوط به اراضی کشاورزی است و میانگین اندازهی لکهی اراضی بایر و مرتع بیشترین مقدار است. در طول ترانسکت ها علاوهبر تغییر انواع کاربری ها، تغییر در مقادیر متریک های مختلف نیز مشاهده شد. متریک تراکم لکه و تراکم حاشیه بهسمت مرکز شهر افزایش یافت. به طور کلی نتایج حاصل نشان داد، میانگین اندازهی لکه در حواشی ترانسکت بیشتر است و بهعکس تراکم لکه و تراکم حاشیه در مرکز شهر مقادیر بیشتری دارد. از این نتایج میتوان چنین برداشت کرد که مقادیر تراکم لکه و تراکم حاشیه با توسعهی شهری افزایش یافته است. این مطالعه نشان داد در طول ترانسکت ها علاوهبر تغییرات کاربری ها، شکل و تراکم لکه ها نیز تغییر کرده است و روند این تغییرات در دو ترانسکت از هم متفاوت است.
کلید واژگان: تحلیل گرادیان, پنجرهی متحرک, شهر اصفهان, _ متریک های سیمای سرزمینUrban landscape is a heterogeneous mosaic of physical and biological patches. Quantifying landscape pattern and it's change is essential for monitoring and assessment of ecological consequences of urbanization. The recent related research has been greatly promoted by the easier availability of higher resolution remote sensing data and the development of GIS and geospatial techniques, as well as other disciplines such as landscape ecology. The convergence of GIS, remote sensing and other related disciplines has helped in quantifying, monitoring, modeling and subsequently predicting the urban land use development. many landscape metrics have been developed and widely applied for characterizing various landscape patterns in the past few decades. Gradient analysis has been used to detect the urbanization gradient of landscape pattern. In this research combining gradient analysis with landscape metrics, were used for analyzing of landscape pattern.Keywords: Isfahan, Moving Window, Isfahan City, Gradient Analysis, Landscape Metrics
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.