جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "کارکردی" در نشریات گروه "جغرافیا"
تکرار جستجوی کلیدواژه «کارکردی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
آسیب شناسی کالبدی ، کارکردی بازارهای تاریخی و قدیمی (نمونه موردی کلانشهر کرمانشاه)
در گذشته ای نه چندان دور بازار عنصری شهری یا مکانی مشخص بوده و حیات شهر و بازار به هم گره خورده و شهرها به واسطه بازارهایشان جایگاه منطقه ای خود را پیدا می کرده اند. جنب و جوش ، همبستگی و پیوند تنگاتنگ بازارها به زندگی روزمره شهروندان این عملکرد را به قلبی تپنده در مرکز شهرها تبدیل می نمود. که نبض هر آنچه در شهر رخ می داد را در دست داشت. اهمیت بازار نه تنها به دلیل وقوع داد و ستد و انجام در آنها بلکه بیشتر به دلیل نقش این عملکرد در شکل دهی به تعامالت اجتماعی و برخوردهای روزانه و تاثیر در شکل گیری فرهنگ شهروندان می باشد. از این رو بازار با کالبد سنتی آن تنها عملکردی اقتصادی نبوده بلکه به موازارت نقش اقتصادی، نقش فرهنگی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی نیز در شهر داشته است. اهمیت بازارهای سنتی در معماری و کالبد این عملکرد نیز نمایان می باشد، بازار در تاریخ ایران همواره محل برخورد عقاید و افکار و مرکز فعالیت های اجتماعی بوده است، لذا معماری و طراحی محیط می تواند نقش موثری در ایجاد تعامالت اجتماعی ایفا ساختار های کالبدی محیط بازار و تاثیر آن روی تعامالت اجتماعی را به روش توصف می کند و میزان روابط اجتماعی و عوامل تاثیرگذار روی آن را به صورت میدانی و از پیمایشی مورد بررسی قرار می دهد. و سپس به بررسی عوامل آسیب زمان و آسیب های بازار تاریخی کرمانشاه را واکاوی می کند. روش پژوهش در این نوع تحلیل توصیفی می باشد . در بخش تحلیل از روش swot استفاده شده است و عوامل گسیختگی فضائی عناصر درون بازار، ضعیف شدن ارتباط بازار یا شهر ، نابسامانی در حرکت ها، نارسائی خدمات جانبی،تجمع بیکاران ، بی توجهی در حفظ و نگهداری ابنیه و عدم ارتباط با عناصر شاخص تاریخی از عمده ترین مسائل موجود در بافت بازار کرمانشاه می باشند.
کلید واژگان: آسیب شناسی, مدل SOWT, کالبدی, بازار کرمانشاه, کارکردی -
نگاه های حاکم بر برنامه ریزی توسعه خمین طی چند دهه گذشته مبتنی بر ثبات و فقدان جامع نگری بوده است و تنها با تکیه بر حرکت از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب، سعی در چیدمان مجدد فضا داشته اند، در صورتی که پویایی جزء ذاتی سازمان فضایی حاکم بر ناحیه است و تنها با تکیه بر رویکردی پویا و ارائه آینده ای چندگانه قادر خواهیم بود که به برنامه ریزی فضایی توسعه پایدار سکونتگاه ها روستایی ناحیه دست یابیم. هدف پژوهش حاضر شناخت و تحلیل ساختار فضایی ناحیه خمین در چارچوب پویش ساختاری- کارکردی است. تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی با جنبه نظری و کاربردی است. جامعه آماری پژوهش 142 روستای دارای سکنه با مجموع 32092 نفر جمعیت و 10121 خانوار در شهرستان خمین است که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی تصادفی و نمونه گیری ناحیه ای 21 روستا به عنوان نمونه انتخاب شده است. جمع آوری اطلاعات به روش اسنادی و میدانی بوده است. در روش اسنادی سوابق آماری، کارهای صورت گرفته در دانشگاه ها و موسسات و اطلاعات موردنیاز در این زمینه از طریق سازمان هایی از قبیل: مرکز آمار ایران، جهاد کشاورزی شهرستان، فرمانداری شهرستان و بخشداری دو بخش و در روش میدانی نیز جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه روستا(دهیار و شورای روستا) بوده است. به منظور پهنه بندی ناحیه خمین از آمارهای فضایی استفاده شده و همچنین به منظور سطح بندی سکونتگاه های ناحیه خمین، از روش سطح بندی بر اساس شاخص های خدمات و جمعیت استفاده شده است. در این راستا، نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مجموع ساختارهای محیطی بوم شناختی(توپوگرافی، منابع آب و خاک) و انسانساخت (راه های ارتباطی، خدمات و صنایع) در سطح ناحیه موجب شکل گیری عرصه هایی شده است که تمرکز جمعیت، خدمات و نقاط سکونتگاهی را در عرصه دشتی و مرکزی ناحیه به دنبال داشته است؛ پیامد حاصل از آن نیز موجب شکل گیری نابرابری فضایی، فشار بیش از حد بر منابع محیطی در قسمت دشتی، رها شدگی و تخلیه جمعیتی سکونتگاه ها در سایر عرصه ها بوده است.کلید واژگان: ساختار فضایی, پویش ساختاری, کارکردی, برنامه ریزی فضایی, ناحیه خمین
-
فعالیتها و روابط فضایی، متناسب با بستر ساختاری آن، زمینه ساز پویش و تحول اجتماعی- اقتصادی است. به سخن دیگر، مجموعه ساختارها، اعم از محیطی- کالبدی و اجتماعی- اقتصادی، بستری متناسب برای به ثمر نشستن توسعه را میسر می سازد؛ در همین راستا، در صورت جهت گیری مبتنی بر برنامه ریزی هدفمند و همسو با اصول توسعه پایدار، توسعه پایدار کالبدی- فضایی امکان پذیر میگردد.
در این ارتباط، کوشش شده است تا با بررسی ابعاد مختلف ساختاری- کاکردی ناحیه مورد بررسی بدین پرسش پاسخ داده شود که آیا عرصه کالبدی- فضایی موجود می تواند بستر مناسبی برای پویایی و پایداری ناحیه به شمار آید و اگرنه، با چه تمهیدات و کدام قالب می توان این مهم را میسر ساخت.کلید واژگان: توان سنجی توسعه, توسعه پایدار کالبدی, فضایی, پویش ساختاری, کارکردی, ناحیه ابهرSpatial Activities and relationships, proportional with the related structures, underlie the dynamics of socio-economic changes. In other words, a set of structures,including environmental and socio-economic ones, realize the main pillars of development. The sustainable physico-spatial development could be achieved, whenthe main targets are based on goal-oriented and in line with sustainable principles. In this connection, efforts have been made by studying the different aspects of structural and functional characteristics of Abhar area, this question to be answered that wether the existing physical-spatial system could be considered as a sufficient platform for dynamics and sustainability of the area, and when not, by which measures and what form this would be achieved.Keywords: Development Capacities, Physico-Spatial Sustainable Development, Structural-Functional Dynamics, Abhar Area -
یکی از الزامات اساسی برای توسعه مردم و مکان های جغرافیایی طرح نظریه های برنامه ریزی فضایی زمینه محور و نقد عناصر تشکیل دهنده این نظریه ها است. براساس این چشم انداز اولیه، رویکرد پویش ساختاری - کارکردی نخستین گام یعنی صورت بندی یک رویکرد بدیل را در برنامه ریزی فضایی و در ارتباط با محتوای جغرافیای اجتماعی ایران برداشته است. نوشتار حاضر در پی آن است تا با روش تحلیلی، بر نحوه صورت بندی دو مفهوم کلیدی انسان و فضا در رویکرد فوق متمرکز شود و امکانات مفهومی آن را در برنامه ریزی فضایی ایران تحلیل کند. همانطور که نوشتار حاضر استدلال می کند مفاهیم فضا و انسان در رویکرد پویش ساختاری -کارکردی بدون ارتباط با یکدیگر مفهوم سازی شده اند. در واقع، مفهوم فضا بدون توجه به الزامات روش شناسی آن برای مفهوم انسان صورت بندی شده است. در نتیجه، در حالی که رویکرد پویش ساختاری-کاکردی از یک سو عینیت گرایی، برنامه ریزی نخبه گرایانه، رهیافت از بالا به پایین، مفهوم آستانه در اقتصاد نئوکلاسیک، شهرنشینی شتابان و جستجوی قوانین عام را از زاویه دید انسانگرایی نقد می کند، ولی از سوی دیگر، به واسطه تاکید بر جغرافیای پوزیتویستی و اقتصاد نئوکلاسیک، همان موارد موردنقد را باز تولید می کند. فائق آمدن بر گسستگی های مفهومی در رویکرد پویش ساختاری-کارکردی مستلزم باز تعریف تعاملی مفاهیم انسان و فضا است. اما پیش از بازتعریف این مفاهیم، بهتر است هویت جغرافی دانان و برنامه ریزان برمبنای تجارب گذشته و چشم انداز پیش روی برنامه ریزی فضایی در ایران باز تعریف شود.کلید واژگان: برنامه ریزی فضایی, رویکرد پویش ساختاری, کارکردی, انسان گرایی, جبرگرایی فضایی, ایرانDeveloping context-based spatial planning theories and criticizing their key components are an essential requirement in the development of people and places. Along this perspective, Structural-Functional Dynamics approach (SFD) has taken the first step toward formulating an alternative approach to spatial planning in relation to the Iranian context of social geography. As another step forward, this article focuses, through a critical engagement, on how two key concepts of man and space are conceptualized by SFD approach. As this paper argues, space and man are separately conceptualized in SFD approach. In fact, the concept of space has been formulated in a manner that its methodological consequences to the concept of man are explicitly neglected. As a result, SFD approach inevitably reproduces the same assumptions that it criticizes through the lens of Humanism, assumptions such as objectivism, elitist planning, top-down approach, threshold concept of neoclassical economies, rapid urbanization, and universal principles of human behavior, which underlay positivist geography and neoclassical economies. To overcome such conceptual mismatch within SFD approach requires interactional redefinition of concepts of space and man. Yet before redefining these concepts, geographers and planners identity should be rearticulated with regards to past and future experiments of spatial planning in Iran.Keywords: Spatial planning, SFD approach, Humanism, Spatial determinism, Iran
-
جریان های فضایی مبتنی بر تعامل و روابط روستایی- شهری هستند که به انواع جریان های مختلف افراد، کالا، پول و سرمایه، اطلاعات و نوآوری بین کانون های روستایی و مراکز شهری قابل تفکیک هستند. شکل گیری این جریانها مستلزم فراهم آمدن بسترهای لازم ساختاری- کارکردی است. آنچه در این بین از اهمیت ویژه برخوردار است، پرهیز از رویکردهای مبتنی بر جدایی سکونتگاه های روستایی و شهری و در مقابل تکیه بر پیوستگی اجتماعی- اقتصادی روستایی- شهری است. در کشورهای درحال توسعه آنچه در عمل مانع از شکل گیری این گونه شبکه های منطقه ای است، به عوامل و نیروهای متنوعی بازمی گردد که شناسایی آنها در راستای توسعه روستایی- شهری اهمیتی ویژه دارد. البته در این میان، تسهیل گری نهادها و دستگاه های عمرانی و توسعه ای، در کنار مشارکت جدی روستاییان می تواند نقشی موثر ایفا نماید. این مقاله کوشش دارد با بررسی نحوه عمل کارگاه های شیرپزی در محدوده
شهرستان های هشترود و چاراویماق به شناسایی چگونگی ایفای نقش این گونه کارگاه ها در شکل پذیری روابط و پیوندهای روستایی شهری و تشکیل جریان های محلی و ناحیه ای بپردازد.کلید واژگان: جریان فضایی, شبکه های ناحیه ای, پیوندهای روستایی, شهری, پویش ساختاری, کارکردی, هشترود, چاراویماقThe spatial flows are based on rural-urban interactions and are defined through different flows of people, goods, products, capital, information and innovation. The formation of these flows requires structural-functional contexts. What is of particular importance in this regard is to emphasize rural-urban socioeconomic integrity and to avoid approaches based on the separation of rural and urban settlements. In fact, what prevents the formation of these networks in developing countries is due to various factors and forces. However, state building and development facilitation, along with the serious involvement of villagers, can play an effective role. This article examines the function of dairy workshops in the areas of Hashtrud and Charoymagh (East Azarbaijan) to identify the role of these workshops in the shaping rural-urban relationships and linkages and formation of local and regional networks.Keywords: Spatial Flows, Reginal Networks, Rural, urban Linkages: Structural, functional Dynamics, Hashtrud: Charoymagh -
امروزه در بسیاری از کشورهای جهان گردشگری به عنوان ابزاری برای توسعه مناطق روستایی به شمار می آید. هرچند که ساختار بیشتر روستاها با گذشت زمان دچار تغییر و تحول می شود، اما در روستاهایی که وارد چرخه گردشگری می شوند سرعت و میزان تغییرات بیشتر است. هدف این پژوهش بررسی نقش گردشگری در تحولات کالبدی و کارکردی روستاها است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری داده های مورد نیاز به دو روش اسنادی و میدانی صورت گرفته است. به منظور رتبه بندی روستاها بر اساس میزان تحولات ناشی از گردشگری، از مدلAHP استفاده شده است. در این پژوهش تعداد 8 روستا از بخش مرکزی شهرستان لاهیجان که دارای جاذبه های گردشگری بودهو گردشگری در آنها رواج یافته؛ مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری تعداد 98 نفر از کارشناسان و مدیران محلی و شهرستانی مرتبط با موضوع بوده است، که بر اساس جدول استاندارد مورگان تعداد 80 نفر به صورت تصادفی بعنوان حجم نمونه انتخاب شد. برای بررسی موضوع، هشت معیار مرتبط با گردشگری و تحولات کالبدی و کارکردی (تغییر کاربری اراضی، خدمات عمومی، خدمات اقامتی، خدمات پذیرایی، مشاغل، خانه های دوم، کیفیت ابنیه و قیمت زمین) مورد تاکید قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که مهم ترین تاثیرات گردشگری در این روستاها، گسترش خانه های دوم (491 واحد)، تغییر کاربری اراضی از کشاورزی به مسکونی و تجاری به میزان 622 هکتار، کاهش فعالیت های کشاورزی، رونق فعالیت گردشگری و ایجاد فعالیت های اقتصادی جدید در بخش خدمات، احداث سازه های مرتبط با گردشگری و رونق فعالیت های خدماتی بوده است. بر اساس خروجی مدل AHP از میان روستاهای مورد مطالعه، روستای شیخانبر با وزن 26/0 بیشترین و روستای سرچشمه با وزن 04/0 کمترین میزان تحولات کالبدی و کارکردی را داشته است.کلید واژگان: گردشگری, تحولات کالبدی, کارکردی, شهرستان لاهیجان, مدل AHPToday, tourism is considered as a tool for the development of rural areas in many countries of the world. Although most of the villages have changed over time, but villages, in which tourist attraction is significant, the speed and rate of change is more. The purpose of this study was to consider the role of tourism in the physical and functional changes of villages. This descriptive-analytic study collected its data via both documentary and field study. To rank the villages in terms of tourism arising fromchanges, the AHP model is used. In this study, based on preliminary studies, the 8 villages of the centeral Lahijan city, in which tourist attractions spread, was studied. Statistical population is 98 experts of local and provincial managers that relevant to the topic that based on the standard table of Morgan 80 persons were randomly selected as the sample. To investigate the matter, the eight criteria related to tourism and the physical and functional changes (changes in land use, public services, accommodation services, catering services, businesses, second homes, quality of buildings and land prices) were emphasized. The results show that the most important impact of tourism in these villages are such as: Open second homes (491 units), land use change from agricultural to residential and commercial about 622 hectares, reducingfarming, boom tourism activity and create new economic activity in the service sector, flourishing in tourism activity and creating new economic activity in the service sector. AHP model based on the output of the eight surveyed villages, Sheykhanbar village has a 0.26 weight that show the highest rate changes and sarcheme village has a 0.04 weight that show the least amount of physical and functional changes.Keywords: Tourism, Physical, functional changes, Central, city Lahijan, AHP model
-
تغییرات کارکردی نشان دهنده پیشرفت یا عدم پیشرفت فضای سکونتگاهی می باشد روستاهای جنوب غربی کلانشهر تهران در طول انقلاب اسلامی به دلیل نزدیکی به کلانشهر تهران باتبعیت از شرایط کشور بیش از دیگر روستاهای کشور به دلیل تحت تاثیر قرار گرفتن شهر تهران دچار تغییرات کارکردی زیادی شده اند بطوری که میزان جمعیت پذیری در برخی از روستاها به 7 برابر رسیده وکشاورزی و دامداری در گذشته اقتصاد غالب این روستاها بوده در حالیکه امروزه سهم کشاورزی 60. 1 درصد به 35 درصد رسیده است این امر نشان دهنده کاهش چشمگیر میزان سطح اراضی کشاورزی بوده،صنعت و خدمات قبل از انقلاب کمترین درصد را به خود اختصاص داده بودند در حال حاضر بالاترین جایگاه از نظر اقتصادی و کارکردی را در محدوده مورد مطالعه دارند بنابراین مهاجرپذیری روستاهای جنوب غربی و سیاست دولت ها موجب تغییرات کارکردی در این روستاها زیاد شده،برخی از روستاها از حالت روستایی به شهری تبدیل کرده است. بنابراین جمعیت پذیری،سیاست ها و شرایط توپوگرافی مهمترین عامل برای تغییرات کارکردی روستاها بوده است.کلید واژگان: کارکردی, تغییرات سکونتگاه های روستایی, روابط روستا, شهری, تهران
-
وارسی پویش ساختاری- کارکردی در مطالعات منطقه ای / مورد: مطالعه تطبیقی نواحی آران- بیدگل (کاشان) و راز- جرگلان (بجنورد)رویکردها به برنامه ریزی فضایی همگام با پیچیده تر شدن جوامع دگرگون می شوند. این گونه دگرگونی ها، در تنوع پذیری روزافزون الگوهای فعالیت و تحرک افراد، خانوارها، گروه ها، نهادها و سازمانها بازتاب می یابد. بدین ترتیب، در حالی که بعضی مفاهیم، همچون”مسافت“و”حرکت“در جوامع شبکه ای توسعه یافته اهمیت خود را به طور نسبی از دست می دهند، مفاهیم تازه ای، همچون زمان و زمان- فضا اهمیت می یابند. این مجموعه در بررسی های منطقه ای نوین از جایگاهی برجسته برخوردار بوده، مستلزم رویکردهای تازه ای به جنبه های گوناگون ساختاری- کارکردی مناطق است. پویش ساختاری- کارکردی، به عنوان رویکردی راهبردی به ساماندهی فضا در سطوح و مقیاسهای مختلف، در قالب جغرافیای اجتماعی نوین، می کوشد، ضمن تبیین جنبه های پیچیده ساماندهی فضایی در جوامع کمتر توسعه یافته، برای مسایل ریشه دار در روابط ساختاری- کارکردی آنها چاره جویی نماید. این مقاله در قالب یک بررسی تطبیقی می کوشد، کارآمدی این رویکرد را در مطالعات منطقه ای مورد کنکاش قرار دهد.
کلید واژگان: برنامه ریزی فضایی, پویش ساختاری, کارکردی, مطالعات منطقه ای, ناحیه آران, بیدگل, ناحیه راز, جرگلانThe approaches to spatial planning change as the societies are becoming more complex. These changes show up in an increasing diversity of activity and mobility patterns of individuals, households, social groups, institutions and organizations. So, as the relative importance of some concepts like “distance” and “movement” declines in developed network societies, the importance of other concepts, as time and time-space, increase. Delivering proper response on these issues implies the development of an adapted strategic planning capacity and a shift in planning style. Structural-Functional Dynamism (SFD), as a strategic approach to the organization of space at different levels of scale, tries in modern social geographic context, to define complex issues of spatial organization in less developed communities, seeking solutions for their related structural-functional deep-rooted problems. This paper based on a comparative study of two different areas, aims to appraise the sufficiency of this `alternative' strategic spatial planning approach.Keywords: Spatial Planning, Structural, functional Dynamics, Regional Studies, Aran, Bidgol Area, Raz, Jargalan Area -
روند توسعه ی شهر شیراز از دهه 1330 به بعد، موجب رشد شتابان جمعیت و پراکنده رویی در پیرامون، به خصوص در امتداد محورهای ارتباطی برون شهری منتهی به آن، شده است؛ سهم پراکنده رویی در رشد و گسترش شهر شیراز از 02/22 درصد در دهه ی 45-1335 به 8/72 درصد در دهه ی 85-1375 افزایش یافته است. این روند، تغییر کارکرد غالب اقتصادی ناحیه ی سکونتگاهی (شهرستان) شیراز از کشاورزی به چندنقشی (با غلبه ی بخش خدمات)، الحاق و ادغام برخی روستاها در شهر شیراز و تحولات ساختاری اجتماعی، سیاسی و فضایی گسترده در این ناحیه را به دنبال داشته است. روستای «گویم» که در فاصله ی 20 کیلومتری شمال غربی شهر شیراز و در مجاور جاده ارتباطی برون شهری شیراز-اردکان واقع شده است، یکی از سکونتگاه های پیرامونی این کلانشهر می باشد. این مقاله، پراکنده رویی شهر شیراز و تاثیرات آن بر تغییرات ساختاری-کارکردی روستای «گویم»در سال های90-1380 را مورد بررسی قرار داده است. پژوهش حاضر از نوع بنیادی و کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز با مطالعات کتابخانه ای و میدانی جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی، تجزیه و تحلیل شده است. همچنین از سیستم اطلاعات جغرافیایی در تحلیل میزان، جهت، الگو و شکل پراکنده رویی شهر شیراز در بین سال های 1335 تا 1385 و روستای «گویم» در سال های 90-1380 استفاده شده است. سه مولفه اقتصاد، اجتماع و فضا با 24 شاخص، مبنای شناخت و تحلیل این پژوهش قرارگرفته است. نتایج نشان می دهد روستای «گویم» از سال 1380 تا 1390 به شدت تحت تاثیر روند پراکنده رویی شهر شیراز قرار گرفته و با تغییرات ساختاری-کارکردی شگرفی مواجه شده است؛ این روستا در این دهه به یکی از مهم ترین سکونتگاه های مهاجرپذیر پیرامونی شهر شیراز تبدیل شده و مساحت آن حدود 3/3 برابر افزایش یافته است. همچنین، 3/59 درصد شاغلین ساکن این روستا در بخش خدمات و 2/32 درصد نیز در بخش صنعت اشتغال دارند.
کلید واژگان: پراکنده رویی, شیراز, روستای گویم, تغییرات ساختاری, کارکردی -
خصوصیت کالبدی- فضایی سکونتگاه ها حاصل تعامل متقابل عوامل و نیروهای گوناگون محیطی- اکولوژیک و اجتماعی- اقتصادی است. در این فرایند تعاملی و بر طبق قانونمندی های نظریه “پویش ساختاری- کارکردی”، نه تنها عوامل و نیروهای درونی، بلکه عوامل و نیروهای برونی هم هر یک نقشی (هم افزا) برعهده دارند. دامنه پویش این مجموعه، تعیین کننده تحرک یا ایستایی روند تحولی سکونتگاه به شمار می آید. بدین سان، عرصه تحولی محیط و فضای سکونتگاه های انسانی به گستره طبیعی روابط درونی و بیرونی آنها باز می گردد. در این بین، گاهی دخالت های بیرونی، چه مبتنی بر برنامه های معین و چه به صورت خودبه خودی یا خودجوش، زمینه ساز تحول مطلوب یا حتی دگردیسی نامطلوب سکونتگاه ها می گردند. براین اساس، سکونتگاه های روستایی در تعامل دوسویه خود با کانونهای شهری، نه تنها از این کانونها تاثیر می پذیرند، بلکه بر شکل کالبدی و روابط فضایی آنها اثر می گذارند.
محدوده مورد مطالعه در این نوشتار، شهر اردبیل و محدوده روستایی پیرامون آن، یا حوزه نفوذ بلافصل آن است که بویژه پس از تاسیس استان اردبیل (1372خ) و تسلط بلامعارض و مرکزیت منطقه ای این شهر، با دگرگونی های دامنه داری در ابعاد گوناگون کالبدی- فضایی روبرو شده است. آشکار است که این دگرگونی ها با بازتابهای مختلف محیطی- اکولوژیک، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی- سیاسی همراه بوده است. به سخن دیگر، می توان این گونه دگرگونی ها را بازتاب جریان اثرگذاری- اثرپذیری عوامل و نیروهای مختلف درونی و بیرونی طی زمان به حساب آورد. این مقاله می کوشد تا از طریق تشخیص، وارسی و تحلیل عوامل و نیروهای اثرگذار درونی و برونی، تحول و دگردیسی سکونتگاه های روستایی را در گستره پیرامونی شهر اردبیل مورد شناسایی قرار دهد.
کلید واژگان: پویش ساختاری, کارکردی, عوامل و نیروهای درونی و بیرونی, دگردیسی کالبدی, فضایی, روستاهای پیرامونی شهر اردبیلThe nature of physical-spatial characteristics of human settlements is resulting from the interaction between a vast range of different environmental-ecologic and socio-economic forces and factors. In this interactive process, according to the laws of “structural-functional dynamics”, not only different internal, but also many external forces and factors are synergic ally involved. The extent of dynamics of this complex determines the dynamic or static processes of change of the settlement. Thus, the transformative spheres of environment and space of human settlements are referred to normative extent of changes in their internal and external relationships. Sometimes the outside interferences, whether inherent or based on certain (often development) plans, underlie the basis of change or even inappropriate metamorphosis of human settlements. Accordingly, rural settlements in their bilateral or reciprocal interaction with urban centers, not only are influenced, but also affect the urban physical form and spatial relationships. The area under study in this paper is the City of Ardebil and its peripheral rural, or its immediate umland, which have encountered with vast and ongoing transformations in different physical and spatial dimensions, especially after the establishment of the province of Ardabil (1973) and regional centrality and unclaimed dominance of the city. It is evident that these changes have caused different environmental-ecological, socio-cultural and polito-economic reflections. In other words, one can take these changes as the impacts of interactive relations of internal and external forces and factors over time. Through detection, verification and analysis of internal and external factors and forces, this article attempts to identify the process of change and transformation of rural settlements around Ardebil.Keywords: Structural, functional Dynamics, internal, external factors, forces, Physical, spatial Transformation, Peripheral Villages, Ardebil City. -
مسکن به مثابه جزیی از نظام فضایی روستا از ویژگی های خاص ساختاری- کارکردی برخوردار است. این پدیده در دهه های اخیر به سبب گسترش فعالیتهای عمرانی، در معرض دگرگونی قرار گرفته است.
یکی این گونه طرحها، طرح بهسازی و نوسازی مسکن روستایی است که اجرای آن در برپایی دگرگونی در ساخت و کارکردهای خانه های روستایی نقش آشکاری برعهده داشته است. با توجه به ترغیب شهرگرایی و فقدان توجه لازم به ارتباط بین ساختار و کارکردهای خانه های روستایی، این دگرگونی ها در پاره ای موارد زمینه ساز ایجاد نوعی دوگانگی بین مسکن و فعالیتهای بنیادین خانوارهای روستایی شده است. این مقاله می کوشد، دگرگونی های حاصل از فعالیتهای نوسازی (و بهسازی) در عرصه مسکن روستایی را در چارچوب قانونمندی عام رویکرد “پویش ساختاری- کارکردی” مورد تدقیق قرار دهد. این قانونمندی حاکی از این واقعیت آشکار است که تغییر در ساختار کالبدی، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، زمینه دگرگونی فعالیتها و روابط را هم فراهم می آورد.
کلید واژگان: نوسازی, مسکن روستایی, نظام مکانی, فضایی, پویش ساختاری, کارکردی, ایجرودHousing as a component of the spatial system of the villages has special structural-functional features. Due to construction projects in the last decades, this phenomenon has been subject to different changes; one of these projects, which have been responsible of many of these changes, is the “rural housing renewal and improvement,” that its complementation has ended to vast changes in structure and functions of rural houses. With regard to encouraging urbanization and lack of considering the very relations between structures and functions of rural dwellings, these changes in many cases has ended to a kind of “duality” between housing unit and many activities of rural households. This paper tries to examine these changes, resulting from “renewal and improvement” activities in rural housing in the context of general laws of "Structural-functional Dynamics.”The rule stating the obvious fact that a change in physical structure, whether consciously or unconsciously, will result in changing the activities and relations of the systemKeywords: renewal, rural housing, spatial system, structural, functional dynamics, Idjrud -
رویکردها به برنامه ریزی فضایی همگام با پیچیده تر شدن جوامع دگرگون می شوند. این گونه دگرگونی ها، در تنوع پذیری روز افزون الگوهای فعالیت و تحرک افراد، خانوارها، گروه ها، نهادها و سازمان ها بازتاب می یابد. بدین ترتیب، در حالی که بعضی مفاهیم، همچون «مسافت» و «حرکت» در جوامع شبکه ای توسعه یافته اهمیت خود را به طور نسبی از دست می دهند، مفاهیم تازه ای، همچون زمان و زمان- فضا اهمیت می یابند. واقعیت این است که در اقتصادهای کمتر توسعه یافته مسائل مرتبط با برنامه ریزی فضایی از سرشتی متفاوت برخوردار هستند. پاسخگویی مناسب به این مسایل، مستلزم گسترش قابلیت برنامه ریزی راهبردی سازگار و تحول در شیوه برنامه گذاری است. پویش ساختاری- کارکردی، به عنوان رویکردی راهبردی به ساماندهی فضا در سطوح و مقیاس های مختلف، در قالب جغرافیای اجتماعی نوین، می کوشد، ضمن تبیین جنبه های پیچیده ساماندهی فضایی در جوامع کمتر توسعه یافته، برای مسایل ریشه دار در روابط ساختاری- کارکردی آنها چاره جویی نماید. هدف از این مقاله گردآوری مصالح لازم برای برپایی چنین رویکرد راهبردی «بدیلی» در برنامه ریزی فضایی است.
کلید واژگان: فضا, برنامه ریزی فضایی, پویش ساختاری, کارکردی, جغرافیای اجتماعیSpatial planning approaches along with complication of societies are being changed. These changes and transformations have reflected themselves in increasing diversification of economic patterns, people, group, organization, and institution’s mobility. While in less developed network societies some of the concepts including “distance” and “movement “are relatively losing their importance, some fairly new ones such as “time “and “timespace convergence “are gaining ground. As a matter of fact, problems associated with spatial planning in less developing economies possess different nature. Appropriate response to these problems require application of compatible strategic planning as well as changes in planning style. Structuralfunctional approaches as a strategic planning tool regarding organization of space at different levels and scales within new social geography framework tries to explain complex aspects of spatial organization in less developed societies as well as to find solutions with respect to rooted functional-structural relation problems. The major objective of this paper is to compile the needed materials regarding such a unique strategic spatial planning.Keywords: Space, Spatial Planning, Functional Approach, Social Geography -
شهرگی و دگردیسی ساختاری- کارکردی خانه های روستایی / مورد: روستاه ای پیرامون شهر زنجاندر سال های اخیر، توجه به جابجایی های روستایی- شهری، از یک سو، و اثرگذاری شهر بر دگرگونی بافت های روستایی، از سوی دیگر، پیوسته مورد تاکید بوده است. این مقاله می کوشد، روندهای تغییر را که زمینه ساز دگرگونی مسکن روستایی و خود زائیده شدت گرفتن جریان های شهری- روستایی، هم چون جریان افراد، اطلاعات، نوآوری و مانند آن، بوده است، مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. فهم این دگرگونی ها مستلزم توجه به جنبه های مختلف این گونه جریان ها و درک مناسب فضای اجتماعی حاکم بر محدوده مورد مطالعه- روستاهای پیرامونی زنجان- بوده است.
کلید واژگان: شهرگرایی, دگردیسی ساختاری, کارکردی, مسکن روستایی, روستاهای پیرامونی, زنجانIn recent years، concern for the unwilling rural-urban migration، in one hand، and the urban influences on transformation of rural fabric، on the other، has increased steadily. This article is centered on the studying and evaluating the change processes، which caused the main structural-functional dispositions of rural housing، evolved by the intensity of urban-rural flows of people، information، innovation، etc. In considering the outcoming transformations، the different aspects of these flows should be met، by a thorough understanding of the dominant social space affecting the development of housing in area under study، i. e. the peripheral rural settlements in the Zanjan Township. -
پویش ساختاری- کارکردی نوعی نگاه به مطالعات مکانی- فضایی که به تجربه طی چند دهه مطالعات میدانی انتظام یافته است. این نگاه پیش از هر چیز مبتنی است بر رویکرد نظاموار که به نظر می رسد چارچوبی بنیادین برای تمام مطالعات علمی به شمار می رود. پویش ساختاری- کاردی بر این باور استوار است که میان ساختار و کارکردهای پدیده های مکانی- فضایی نوعی پیوستگی نظاموار حاکم است و یکی بدون حضور متناسب دیگری امکان تحقق نمی یابد.
کلید واژگان: فضا, روابط مکانی, فضایی, پویش ساختاری, کارکردی, پارادایم مکانی, فضایی“Structural-functional Dynamism” is an approach in spatial studies, which is evolved from a vast range of empirical spatial studies in the late decades. The view is fundamentally a systematic one, as an essential base for contemporary scientific research. “Structural-functional Dynamism” is based on the priciple, that there’s a strong systematic link between structures and functions of the spatial phenomena; that is to say, one without the other cannot be sufficiently achieved.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.