جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "strategic spatial planning" در نشریات گروه "جغرافیا"
تکرار جستجوی کلیدواژه «strategic spatial planning» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
رشد سریع شهرنشینی کلان شهر شیراز در چند دهه اخیر موجب گسترش فیزیکی بی رویه شهر و دست اندازی این شهر بر روستاها و سکونتگاه های پیرامونی شده و همین مساله موجب ظهور چالش ها و نارسایی های متعددی در سکونتگاه های پیرامونی شهر شده است. پژوهش حاضر سعی دارد با کاربرد شاخص های مختلف، نارسایی سکونتگاه های پیرامونی کلان شهر شیراز را مورد ارزیابی قرار دهد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات میدانی و اسنادی (اسناد، مجلات و کتب مرتبط با موضوع) گردآوری شده است. ابزار مورد استفاده شامل دو نوع پرسشنامه (پرسشنامه شهروندان و پرسشنامه خبرگان) است. تحلیل آماری داده های پژوهش نیز با استفاده از مدل سازی معادله ساختاری واریانس محور و کوواریانس محور انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که از دیدگاه ساکنین سکونتگاه های پیرامونی، نارسایی اقتصادی و ضعف برنامه ریزی و مدیریت شهری به ترتیب با تبیین 83 و 79 درصدی واریانس نارسایی ها در این گونه سکونتگاه ها نسبت به سایر عوامل وضعیت بدتری دارند. همچنین در میان عوامل موثر بر شکل گیری الگوی فضایی تسلط مادرشهر شیراز بر سکونتگاه های پیرامونی، نظام سیاسی اداری متمرکز (با ضریب تاثیر 834/0) بیشترین تاثیر را داشته و سایر عوامل در مرتبه های بعدی قرار دارند.
کلید واژگان: نارسایی, کلان شهر شیراز, سکونتگاه های پیرامونی, روستاThe rapid growth of the urban population in Shiraz over the past few decades has caused the physical expansion of the city and its enchroschment on sorrounding villages and settlemnts leading to numerous challenges and inadequacies in the pheripheral regions there. Some of these problems are poverty, marginalization, rising housing prices, lack of adequate facilities and welfare services, environmental pollution and overcrowding. Using different indicators, the present study tries to evaluate the inadequacy of peripheral settlements of Shiraz metropolis. Thus, in order to manage urban growth and its related difficulties, developing countries have decided to implement various policies such as family planning, rural development, controlling rural-urban migration, limiting the growth of large cities, symmetrical urbanization and new city development. Nevertheless, most developing countries have witnessed rapid population displacement to mega cities in recent decades.On the other side, despite metropolis’ role in national development, increasing process of metropolitanization in most developing countries has cussed many problems which resulted in many challenges in the end. City sprawl and relocation of activities and populations from centre to outskirts of the city as well as the population distribution is one of the most important sustainable challenges in metropolitan areas. In developing countries, growth and expansion of metropolis space has been associated with various issues and resulted in different types of environmental problems such as reduction of life quality, rapid growth and mis-management of low-income settlements on the outskirts and continuation of such problems will worsen the existing situation in the not too far future.
Keywords: : Strategic Spatial Planning, Shiraz Metropolis, Surrounding Settlements -
برنامهریزی فضایی استراتژیک به عنوان رویکردی برای غلبه بر چالش های مزمن پیش روی آمایش پایدار فضا یعنی تفرق کالبدی فضایی و تفرق سیاستی برنامه ریزی ارائه شده است. با این حال موانع عمدهای پیش روی تحقق این رویکرد در ایران وجود دارد که متاثر از نظام حکمرانی و برنامهریزی است. پژوهشگران در پژوهش حاضر با رویکرد اکتشافی و با روش ترکیبی مصاحبهای و دلفی هدفمند تلاش کرده اند موانع عمده پیش روی تحقق برنامه ریزی فضایی استراتژیک در ایران را شناسایی و تشریح کنند. دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته در قالب روش دلفی هدفمند در دو راند از 25 متخصص گردآوری شد و موانع و مفاهیم وابسته با استفاده از نرم افزار مکس کیودا و ضریب توافقی کندال مورد تایید و استخراج و تشریح قرار گرفت. نتایج حاصل از 405 کد استخراجی نشان داد چهار مانع عمده پیش روی تحقق برنامهریزی فضایی استراتژیک در ایران قرار دارند که عبارتاند از: مانع مکانی جغرافیایی (6 مفهوم تبیین کننده و 26% از کدهای استخراجی)، مانع اقتصاد سیاسی رانتیر (7 مفهوم تبیین کننده و 34% از کدهای استخراجی)، مانع تفرق نهادی (7 مفهوم تبیین کننده و 23% از کدهای استخراجی)، و مانع ساختاری فضایی (7 مفهوم تبیین کننده و 17% از کدهای استخراجی). پژوهش حاضر اهمیت شناخت و مواجهه صحیح و اقدامات سازنده در برابر چهار مانع یادشده را که منشا اصلی بروز تفرق کالبدی فضایی و سیاستی برنامه ریزی در راه تحقق برنامه ریزی فضایی استراتژیک در ایران است را مورد تاکید قرار می دهد.کلید واژگان: آمایش پایدار فضا, ایران, برنامه ریزی فضایی استراتژیک, مانع اقتصاد سیاسی رانتیر, مانع مکانی جغرافیاییStrategic spatial planning is presented as an approach to deal with the chronic challenges facing the sustainable use of space, i.e. the physical-spatial division and the policy-planning division. However, there are major barriers to realizing this approach in Iran, which are affected by its governance and planning system approaches. In this regard, the current research has attempted to identify and explain the major barriers to the realization of strategic spatial planning in Iran with an exploratory approach and a combined interview and targeted Delphi method. The data was collected through a semi-structured interview in the form of a targeted Delphi method in two rounds of 25 experts, and the barriers and related concepts were confirmed, extracted and described using MAXQDA software and Kendall's coefficient of agreement. The results of 405 extracted codes indicated that there are 4 major barriers to the realization of strategic spatial planning in Iran, which are: geographical-spatial barrier (6 explanatory concepts and 26% of the extracted codes), rentier political economy barrier (7 explanatory concepts and 34% of extracted codes), institutional division barrier (7 explanatory concepts and 23% of extracted codes) and structural-spatial division barrier (7 explanatory concepts and 17% of extracted codes). The present study highlights the importance of recognizing and correctly confronting and taking constructive measures against the four mentioned barriers, which are the main sources of physical-spatial and political-planning divisions in the way of realizing strategic spatial planning in Iran.Keywords: strategic spatial planning, rentier economic-political barrier, spatial-geographical barrier, sustainable arrangement of space, Iran
-
پژوهش کنونی به دنبال مفهوم سازی هسته نهادی با رویکردی استفهامی - قیاسی در برنامه ریزی فضایی کیفیت محیطی روستاهای سمغان و مله انبار است. خط مشی های برنامه ریزی در این سکونتگاه ها بدون مشارکت بهره وران و بیشتر از بالا به پایین بوده که پیامدهای اجرای این سیاست ها بی توجهی به بن مایه درونی جریان های فضای زیست (شهروندان، فعالیت و کسب وکارها) با کیفیت محیطی پایین بوده است. همچنین تخصص محوری و بخشی نگری در برنامه ریزی توسعه پایدار فضایی روستاهای مزبور و وجود رویکرد غالب کالبد ی که به جریان های اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی و اکولوژیکی توجه لازم نداشته اند. هدف از انجام این پژوهش تدوین فرآیند مفهوم سازی هسته نهادی کیفیت محیطی برنامه ریزی فضایی بر پایه رویکرد مشارکتی و ذی نفعان روستایی است. این پژوهش که به روشی کیفی و رویکردی پدیدارشناسی در دو روستای سمغان و مله انبار و با مشارکت 42 تن از ذی نفعان این دو روستا با توجه به تجربه های زیسته آن ها به این موضوع پرداخته است که در طی پژوهش با تمرکز بر گروه های روستایی و آیین و الگوهای رفتاری زندگی روزانه آن ها در قالب کارگاه های مشارکتی و با روش گلوله برفی به مطالعه کیفیت محیطی پرداخته است، افزون بر آن در چهارچوب این دو رویه روش برنامه ریزی از رویکردهای ارزیابی مشارکتی کیفیت محیطی، ارزیابی مشارکتی ارتباطات روستایی به تحلیل مفهوم ها پرداخته شد که با ابزارهایی مانند مصاحبه، بحث گروهی در چهارچوب مفاهیمی با 9 مصاحبه نیمه ساختاریافته و 9 کارگاه مشارکتی به سرانجام رسیده است که هسته نهادی آن از دیدگاه مشارکت کنندگان تعریف روستا، کیفیت ارزش ها، دانش، راهبری، برنامه ریزی راهبردی، یکپارچگی، پیوندهای روستایی شهری و حقوق شهروندی تعیین گردید.کلید واژگان: برنامه ریزی فضایی راهبردی, پدیدارشناسی, هسته نهادی, کیفیت محیطیThe present research seeks to detail a phenomenological conceptualization of institutional core with a retroductive-deductive research strategy in the spatial planning of environmental quality in the case study. Planning polices in these settlements do not include stakeholders’ participation and are often top-down. Also, specialization and sectorial view in the planning of sustainable spatial development of the villages and the existence of a prevailing physical approach that did not pay attention to economic, socio-cultural, and ecological issues, led to the change of land use. Agricultural land has been used by other users, and with the passing of time, urbanism has become more popular with the spirit of consumerism, weakening of production morale, reducing the level of economic productivity, and eventually reducing the environmental quality of these villages. According to the lived experiences of the rural inhabitants and the participants, by focusing on rural groups and customs and behavioral patterns in their daily lives in the form of participatory workshops and using the snowball method, this study examined the environmental quality. In addition, in the framework of these two methods of planning, the methodology of participatory assessment of environmental quality and participatory assessment of rural communication were used to analyze the concepts with tools such as interviews and group discussions, which included 9 semi-structured interviews and 9 participatory workshops with the presence of rural groups, and the institutional cores were determined from the point of view of the participants in the definition of village, quality of values, knowledge, leadership, strategic planning, integration, rural-urban linkages and citizenship rights.Keywords: strategic spatial planning, phenomenology, institutional core, Environmental quality
-
عقلانیت را می توان یکی از چارچوب های شناخت شناسانه موثر بر نظریه برنامه ریزی دانست، اما این انگاشت از سوی فرا- نوگرایان انتقاد و انکار شده است. عقلانیت براساس این انتقادها بار ارزشی منفی یافته است، به صورتی که برنامه ریزی عقلانی با فن سالاری سازش ناپذیر و نوعی خودبرتربینی حرفه ای با سطحی نگاری ابزاری مترادف شده است. این مقاله در رویارویی با بایستگی ناشی از اهمیت چالش میان کنش دیالکتیکی دانش و کنش در برنامه ریزی و همچنین پاسخ به تردیدها و نظرات کلیشه ای رواج یافته در برنامه ریزی عقلانی و تردیدهایی که به انکار آن منجر شده است، درپی ابهام زدایی از مفهوم عقلانیت، ردیابی سیر تکامل آن و شناسایی اثرات گونه های مختلف آن بر آن دسته رویکرد های برنامه ریزی شهری است که از انگاشت عقلانیت و نظریه تصمیم گیری عقلانی استفاده کرده اند. پژوهش پایه این مقاله از نوع پژوهش « توصیفی - بیانگر» بوده و روش تحلیل به کار رفته، روش تحلیل زمان سنجی (کرونولوژیک) داده های ثانویه مرتبط با موضوع پژوهش و از طریق روش های تحلیل کیفی محتوا و بازبینی سیستماتیک این داده هاست. برونداد این مقاله مدلی مفهومی برای گونه شناسی عقلانیت و سیر تکامل زمانی آن، ردیابی اثرات آن بر رویکرد های برنامه ریزی شهری و همچنین شرح بایستگی به کارگیری این مفهومی در برنامه ریزی فضایی راهبردی بوده است.کلید واژگان: برنامه ریزی, برنامه ریزی شهری, عقلانیت, عقلانیت ابزاری, عقلانیت ارتباطیIntroduction“Rationality” is one of the most influencing epistemological frameworks in urban planning, though this concept is criticized and denied by post-modernist advocates. The critics believe that it is the “post-rationality” era in urban planning. Furthermore, the concept of rationality has become a negative concept as it has been taken synonymous with an uncompromising technical and professional superiority. According to critics, rationality ignores the other types of knowledge - such as subjective impressions, common sense, social and human values, intuitions and so on – and only justify positivism and value - free knowledge. These criticisms might be due to decreasing the concept of “rationality” to “instrumental rationality”, while there is a variety of concepts of rationality which are different from each other.
This article tries to focus on and develop the necessity and importance of the dialectical challenge amid theory and practice in urban planning. This is done by addressing the stereotypes about the concept and application of “rationality” in urban planning” and the doubts which have led to its denial through 1) clarifying more deeply the definition of the concept of rationality; 2) tracing its chronological and conceptual evolution; and 3) dissecting its influences upon the theories and approaches urban planning. The first two are exploratory- descriptive purposes and the third one is descriptive- analytical purpose of this article.
MethodologyTo achieve the mentioned purposes of this article, the theoretical, experimental, and technical frameworks which are related to the concept of “rationality” has been examined. This article is based on a descriptive-explanatory research and the related text data has been analyzed by the “chronological analysis” method within “qualitative approach” to address the questions of “why”, “how”, “where” and “when”. Furthermore, in this article “thematic analysis method” is being used to trace the themes or repeating pattern in the data sets to describe the research question. By recognition of important and critical events in chronological continuum of the related concepts of the research, this article does not focus on dialectical relationship between knowledge. The methods used to collect and analysis the data within suggested process in the article are included: a) data collection and processing: the data used in this article are secondary data and the method of collecting this data is document review which consist of related data in valid and reliable books and articles; b) data analysis: there is a dual path to analysis the data in this article. In exploratory- descriptive path, it has been traced the theories, concepts and global experiments related to the concept of rationality in urban spatial strategic planning. The output of this path is recognition of the criteria of rationality and irrationality. In descriptive- analytical path, in order to address the third question of the research, this article tries to propose a framework to connect the urban planning approach to different types of rationality to upgrade the actions and interactions of planning.
Results and DiscussionThe chronological evolution of rationality in planning and its effect on planning approach can be discussed within five periods: in the first period, rationality as a pure reason was seen in comprehensive planning. The focus of planning in this period was on “the best action” to achieve the goals set by the employers. It was assumed the needed resources for planning are unlimited and accessible and planners were a value – free technocrat. In the second period, rationality was still introduced as pure reason and the rational comprehensive planning focused on choosing “efficient action” to face the “planning problems”. The main assumption in this period was the existence of unlimited time and resources for problem finding. In the third period, the limitations of time and data resources in planning were been recognized by a planner. Two dominant approaches were identifiable in this period: a) the approaches based on “substantive rationality”: in these approaches, planner as savior tried to do “justly action” to address “plural values” in society. Therefore, while these approaches were concerned about the “ends” and being justly and fair, they were based on substantive rationality; and b) the approaches based on “formal or functional rationality”: the other planning approaches were interested in mutual consensus between the groups with opposite interest - without caring about the quality of the decisions made by these consensus. So, in these approaches the main actors of planning were interest group and not planners. Fourth period was the period of maturity of rationality concept in planning. In this period substantive and formal rationality were dominant concepts and the “communicating rationality” was introduced. The main purpose of the dominant approaches in this period was focusing on efficient, fair and justly and collective action to tolerate the less defeat and face the uncertainties. In the fifth period the communication rationality is the dominant in planning. The approaches based on this concept are concerned about interactions - not actions -. The main purpose of planning in this period is to achieve to not just a “consensus”, but a “consensus based on a mutual understanding”.
ConclusionThe output of this article was a conceptual model in order to show the typology of rationality and their evolution; tracing their influence on urban planning approaches; and explaining the necessity of this concept in strategic spatial planning. Finally the deterrent of using rationality in urban strategic spatial planning could be introduced as: first) the absence of a legal prescribed agenda for the institution which are engaged in urban planning process; second) the epistemological, eclecticism, and political gaps in urban planning and the absence of an agreed definition of strategic spatial planning based of rational thinking; and third) negligence in adaptation underlying economic and political traditions, epistemological foundations and theories and approaches use in planning action and practice.Keywords: Planning, urban planning, strategic spatial planning, rationality, instrumental rationality, communicative rationality -
تلاش برای به ثبات رساندن شهرهای کوچک احتیاج به برنامه ریزی راهبردی کارآمدی دارد. برنامه ریزی راهبردی به عنوان یک ابزار در مدیریت، با هدف کمک به یک سازمان برای انجام بهتر کارها و اطمینان از اینکه اعضای سازمان در حال فعالیت در راستای هدف تعیین شده قرار دارند، به کار می رود. در این راستا، از جمله مدل های برنامه ریزی راهبردی کاربردی در توسعه، به ویژه در توسعه شهری، مدل سنتی سوات است؛ اما امروزه طی سال ها استفاده و ارزیابی از این مدل کاربردی، به این نتیجه رسیده اند که سوات مبتنی بر الهامات ذهنی است و از طرف دیگر، از کمی سازی اجتناب کرده و فاقد قدرت پیش بینی است. این پژوهش با هدف توسعه راهبردی شهر تفت برای نخستین بار مدل راهبردی Meta-SWOT را در مطالعات شهری و منطقه ای معرفی کرده است. برای اجرای این پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است و روش جمع آوری داده ها و تحلیل اطلاعات موردنیاز به صورت اسنادی و میدانی است. برای تدوین راهبردی توسعه و تشریح اهداف، منابع و توانایی ها و عوامل کلان محیطی از تکنیک تحلیلی Meta-SWOT استفاده شده است. بر اساس نتایج، برای توسعه شهر تفت، توجه مقامات و مسئولان به توزیع بودجه و رفع تحریم ها و مسئله تورم اقتصادی در اولویت است. همچنین برنامه ریزی منسجم از ضروریات توسعه این شهر است، چرا که مشکلات عدیده ای همچون خشکسالی، از بین رفتن باغ ها، بحران آب و شدت گرفتن مهاجرت نیازمند انسجام در برنامه ریزی است. از طرفی، استفاده درست از پتانسیل بخش کشاورزی، از جمله ایجاد کارخانه های فرآوری محصولات کشاورزی و ترغیب کشاورزان به استفاده از روش های نوین کشاورزی و آبیاری می تواند در پویایی اقتصادی شهر تفت راهگشا باشد.کلید واژگان: برنامه ریزی راهبردی فضایی, شهر تفت, شهرهای کوچک اندام, Meta, SWOTAttempting to stabilizing small and medium size cities need to appropriate strategic planning. A range of local challenges hampers the efforts to achieve such stabilization processes in medium and small sized towns. These challenges are widely known. They have been explored in many case studies. Though the challenges differ from town to town, a few generalizations can be made, independent of shortcomings related to geographic location, environmental circumstances and local economic history, or present and past politico-administrative conditions. Strategic planning as a useful tool for management used for helping to an organization to better doing of works and ensure that our organization is acting along with our purposes. In this regard, one of the most common models of strategic planning in urban development is SWOT model. But nowadays, experts after many years using of this model, concluded that SWOT is based on intellectual inspiration and it was non-systematic, in the other hand it avoided quantification and do not have predictive power.Keywords: Strategic Spatial Planning, Small, medium size cities, Meta, SWOT, Taft city, Yazd Province
-
با توجه به ناکارآمدی رهیافت های سنتی برنامه ریزی در حل معضلات منطقه ای که به طور عمده دچار جبریت کالبدی بودند و با توجه پیچیدگی روزافزون روابط بین عرصه های فعالیتی، بهره گیری از رهیافت های کارآمد تر همچون برنامه ریزی فضایی راهبردی، در حل مشکلات منطقه ای و بازتنظیم روابط درون آن برای اهداف و مقاصد مختلف برنامه ریزی در دستور کار قرار گرفت. برنامه ریزی فضایی راهبردی را می توان شیوه برنامه ریزی بلند مدتی دانست که بخش عمومی آن را هدایت می نماید و با تاکید بر ابعاد فضایی در سطوح منطقه ای، مورد استفاده قرار می گیرد. از سوی دیگر توجه به اصول پایداری و یکپارچه نگری در توسعه منطقه ای در قالب رهیافت برنامه ریزی فضایی راهبردی، متضمن توسعه ی هماهنگ در ابعاد مختلف می باشد که امکان یکپارچه سازی فعالیت های بخشی در راستای دستیابی به اهداف توسعه پایدار را فراهم می آورد. این پژوهش با به کارگیری روش تحلیل عرصه های مرتبط تصمیم گیری در قالب رهیافت برنامه ریزی فضایی راهبردی در جهت ارائه راهبرد توسعه یکپارچه و پایدار منطقه قزوین قرار دارد. در این راستا پس از تعیین عرصه های تصمیم گیری به تولید سناریو پرداخته شده و سناریوهای تولید شده با رویکردهای توسعه ی یکپارچه و پایدار اولویت بندی خواهد شد و پس از انتخاب سناریوی برتر، راهبردها، سیاست ها و برنامه های اجرایی تدوین می گردند. این پژوهش در پی تنظیم فعالیت ها و توزیع امکانات و خدمات مطابق با استعدادها و قابلیت های کانون های زیستی منطقه قزوین و ارائه راهبردها، سیاست ها و برنامه های اجرایی مناسب در جهت رسیدن به توسعه یکپارچه و پایدار منطقه قزوین می باشد.
کلید واژگان: توسعه یکپارچه و پایدار منطقه ای, برنامه ریزی فضایی راهبردی, تحلیل عرصه های مرتبط تصمیم گیریDue to the inefficiencies of the traditional approaches to regional planning in solving problems, mainly suffering from physical emphasis and increasing complexity of the relationship between activity areas, the use of more efficient approaches such as strategic spatial planning, for solving regional problems and readjust relationships within it for different purposes were scheduled on the agenda. Strategic spatial planning approach can be considered a long-term plan that will be guided by the public sector and will emphasis on spatial dimensions of regional levels. Emphasis on the principles of sustainable development and regional integration in strategic spatial planning approach ensures unisonous development in different dimensions that can be possible integration of activities in order to achieve the objectives of sustainable development provided. This research is based on the use of Analysis of Interconnected Decision Areas (AIDA) method in strategic spatial planning approach to achieve sustainable integrated development of Qazvin region. To achieve this purpose, after determining the decision areas, the scenarios were generated and were prioritized by the integrated and sustainable development approaches followed by the best scenario selection. Later policies and executive programs were produced. This research seeks to adjust activities, services and facilities distribution in an accord with settlement potential of Qazvin region and provides strategies, policies and programs for implementation in order to achieve sustainable and integrated development of Qazvin region.Keywords: Regional Integrated, Sustainable Development, Strategic Spatial Planning, Analysis of Interconnected Decision Areas
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.