جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری" در نشریات گروه "اقتصاد"
تکرار جستجوی کلیدواژه «الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
درآمدهای حاصل از فروش منابع طبیعی بخصوص نفت سهم قابل ملاحظه ای در تولید ناخالص داخلی ایران دارد. از طرفی نوسانات در درآمد نفت تاثیراتی را بر بخش های مختلف اقتصاد داشته است. از این رو شناخت نحوه اثر این نوسانات در درآمد نفت بر رشد بخش های اقتصادی از جمله صنعت در ایران به عنوان یک کشور مهم صادرکننده نفت برای سیاست گذاری های اقتصادی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر همین اساس در این مطالعه با استفاده از الگوی (SVAR) به بررسی اثر بی ثباتی در درآمد نفت بر رشد بخش صنعت در طی دوره ی زمانی 1397-1357 پرداخته شده است. نتایج نشان داد که ایجاد یک تکانه مثبت به اندازه یک انحراف معیار در متغیر نسبت درآمد نفت به تولید ناخالص داخلی در کوتاه مدت بر تولیدات صنعتی و رشد بخش صنعت تاثیر منفی می گذارد و در بلند مدت نهایتا موجب کاهش رشد بخش صنعت و صادرات صنعتی می شود. هم چنین نتایج تجزیه و تحلیل واریانس نشان دهنده ارتباط موثر بین رشد بخش صنعت و متغیر نسبت درآمد نفت به تولید ناخالص داخلی است.کلید واژگان: بیماری هلندی, رشد بخش صنعت, قضیه ریبجنسکی, الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری, ایرانThe income from the sale of natural resources, especially oil, has a significant contribution to the GDP in Iran. facing oil income fluctuations will have effects on various economic sectors. Therefore, understanding the economic impact of these fluctuations in oil income on the growth of economic sectors including industry in Iran is of particular importance for economic policy making. Accordingly, the effect of volatility in oil income on the growth of the industrial sector during the time period of 1976-2018 has been investigated using SVAR model. The results showed that the creation of a positive momentum equal to one standard deviation in the ratio of oil income to GDP in the short term has a negative impact on industrial production and the growth of the industrial sector. However, in the long term gradually causes a decrease in the growth of the industrial sector and industrial exports. Also, the results of the analysis of variance show an effective relationship between the ratio of oil income to GDP and the growth of the industrial sector in Iran.Keywords: Dutch Disease, Industrial Sector Growth, Rybczynzki's Theorem, Structural Vector Autoregression Approach, Iran
-
توصیه پذیرفته شده در ادبیات اقتصادی این است که کشورها می بایست از سیاست های پولی و مالی مخالف چرخه ای استفاده نمایند. این توصیه اشاره ای به سطوح توسعه یافتگی کشورها نمی کند. بااین حال شواهدی وجود دارد که نشان می دهد کشورها با توجه به سطوح توسعه یافتگی خود از ابزارهای سیاستی به نحوی متفاوت در برخورد با چرخه های تجاری استفاده نموده اند. در این راستا پژوهش حاضر باهدف بررسی وضعیت چرخه ای سیاست های پولی و مالی در ایران انجام شده است. برای رسیدن به این هدف با استفاده از داده های دوره 1352 تا 1396 یک الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری (SVAR) با سه متغیر برآورد شده است. نتایج برآورد مدل نشان می دهد که سیاست های پولی و مالی در ایران دارای رفتار مستقل از چرخه ها می باشند. نتایج به دست آمده همچنین نشان می دهند که این سیاست ها علیرغم ماهیت مستقل از چرخه خود، از توان تثبیت اقتصادی برخوردار بوده اند. به عبارت دیگر، هیچ همبستگی معنی داری بین تکانه های ساختاری پولی و تکانه های ساختاری ستاده (چرخه های تجاری) کشف نشد.
کلید واژگان: سیاست پولی, چرخه های تجاری, الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری, ایرانINTRODUCTIONRegardless of different theoretical views regarding the impact of monetary policies on the economy, these policies are currently considered tools to influence variables and the structure of the economy. The main objectives of implementing such economic policies, similar to other policy instruments, are to control adverse economic fluctuations, establish relative stability in price levels, and maintain production within its optimal path. With such goals in mind, it is clear that following the detection of any adverse economic fluctuation, monetary instruments are one of the options available to policymakers to control such fluctuations.On the other hand, academic literature on monetary policies and the difference in adopting monetary instruments in response to business cycles disregard the distinction among countries (for instance based on their level of development etc.). The accepted advice in the economic literature is that countries should adopt counter-cyclical monetary policies. In other words, in times of economic prosperity, it is recommended that monetary authorities eliminate inflation by increasing interest rates and reducing interest rates in times of economic recession to stimulate production to return to its sustainable path. This recommendation is attributed to the study by Wexel (1907). Despite all the developments in the field of monetary theories in the last century, this recommendation has remained unchallenged and was part of Chicago's plan that emerged from the Great Depression of 1933. Keynesian IS and LM models support counter-cyclical monetary policies. However, Fisher (1977) and Phelps and Taylor (1977) (in the presence of rational expectation), along with Keynesians Woodford (2001) and Giannoni and Woodford (2002), opposed monetary policies as a cycle to stabilizean active economy and recommend it.
METHODOLOGYNote that this emphatic policy recommendation does not consider any specific classification among countries. However, there is evidence that countries have adopted monetary instruments differently in response to similar business cycles, depending on their level of development (or other economic indicators). In other words, there are a number of empirical studies indicating that in the presence of business cycles, developed countries have implemented counter-cyclical (or often cycle-independent) monetary policies, while developing ones have adopted this approach and implemented pro-cyclical monetary policies.In this regard, the present study investigates the cyclical situation of monetary and fiscal policies in Iran. To achieve this goal, a structural vector autoregression (SVAR) model with three variables has been estimated using data derived from 1352 to 1396.
FINDINGSThe results of the study show that correlation coefficient between fiscal and monetary structural movements are very low and approximated to zero. T test show that none of these coefficients had any statistical difference with zero. These findings show that proxies(equipments) for fiscal and monetary policy in Iran are changing independent of business cycles.
CONCLUSIONThe results from model estimation confirm that monetary and fiscal policies in Iran demonstrate a behavior independent of the cycles.The results also show that these policies, despite the independent nature of the cycle, have the potential for economic stabilization.
Keywords: Monetary policy, Business Cycles, Structural Vector Autoregressive Model, Iran -
همواره وابستگی پولی و مالی به بخش نفتی در ایران (به عنوان یکی از کشورهای صادرکننده نفت) وجود داشته است که همین امر باعث شده سیاست های پولی در کشور به عنوان یکی از چالش های عمده برای سیاست گذاران اقتصادی مطرح باشد. در واقع و بر اساس آمارهای منتظر شده، بخش قابل ملاحظه ای از مصارف بودجه از منابع ارزی حاصل از صادرات نفت و برداشت از حساب ذخیره ارزی تامین می شود که بانک مرکزی ناگزیر به خرید ارز و در نتیجه آن افزایش پایه پولی می شود. یکی از چالش هایی که مقامات پولی در ایران با آن مواجه هستند، عدم امکان پیش بینی دقیق درآمدهای نفتی و در نتیجه آن نااطمینانی از درآمدهای نفتی برای بودجه ریزی بر اساس آن است. از این رو می توان گفت سیاست گذاران بخش پولی برای برنامه ریزی دقیق جهت ایجاد ثبات اقتصادی نیاز به شناسایی چگونگی اثرگذاری سیاست های پولی با توجه درآمدهای نفتی هستند بررسی اثر سیاست های پولی در اقتصاد با ارایه نظریه مقداری پول آغاز شد. صاحب نظران اقتصادی در مورد چگونگی اثرگذاری سیاست های پولی بر متغیرهای کلان اقتصادی اختلاف نظر دارند. بر اساس ادبیات نظری و تجربی، سیاست های پولی آثار متفاوتی بر متغیرهای کلان اقتصادی دارند؛ از طرف دیگر اثر این سیاست ها در ایران تحت تاثیر درآمدهای نفتی قرار گرفته و از این رو اثرگذاری آن با ابهامات بیشتری مواجه خواهد شد بر اساس ادبیات موجود در زمینه سیاست های پولی، چگونگی اعمال سیاست پولی در کشورهای واردکننده و صادرکننده نفت با یکدیگر متفاوت است. در کشورهای واردکننده نفت به هنگام افزایش قیمت نفت، بانک های مرکزی برای کنترل تورم اقدام به افزایش نرخ بهره کرده و سیاست پولی انقباضی اعمال می کنند.. اما در کشورهای صادرکننده نفت، به هنگام افزایش قیمت، درآمدهای ارزی که عمدتا در اختیار دولت است، افزایش یافته و دولت برای تامین مخارج خود با تبدیل بخشی از دلارهای نفتی به پول داخلی، خواسته یا ناخواسته حجم پول را افزایش می دهد. بنابراین می توان گفت، در کشورهایی مانند ایران که صادرکننده نفت هستند، درآمدهای نفتی علاوه بر اینکه بصورت مستقیم می تواند متغیرهای کلان اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهد، بصورت غیر مستقیم و از طریق سیاست های پولی نیز بر متغیرهای کلان اقتصادی اثرگذار خواهد بود. از این رو هدف این مطالعه بررسی آثار ناشی از اعمال سیاست های پولی بر متغیرهای کلان اقتصادی با توجه به درآمدهای نفتی است. در این مطالعه به منظور سیاست پولی از متغیرهای نرخ سود تسهیلات بانکی و همچنین نرخ ذخیره قانونی استفاده شده است؛ استفاده از چنین متغیرهایی برای سیاست پولی در مطالعات مختلف اقتصادی چه در داخل و چه در خارج مورد استفاده قرار گرفته است. با توجه به محدودیت دسترسی به اطلاعات و همچنین سایر محدودیت های موجود، متغیرهای کلان اقتصادی در نظر گرفته شده در این مطالعه نیز نرخ رشد اقتصادی و نرخ تورم هستند. برای اندازه گیری نرخ رشد اقتصادی از نرخ رشد تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت استفاده شد. نرخ تورم نیز از نرخ رشد شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) بدست آمد. در این مطالعه از داده های متغیرهای توضیح داده شده برای دوره زمانی 1357 تا 1397 استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار STATA انجام شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که افزایش نرخ سود بانکی، نرخ رشد اقتصادی را حداقل تا دو سال پس از اعمال شوک کاهش داده است و پس از ان اثر شوک به سمت صفر میل پیدا می کند. با افزایش نرخ سود بانکی، از یک طرف هزینه تامین سرمایه کاهش پیدا کرده و باعث می شود میل به سرمایه گذاری و در نهایت سرمایه گذاری به دلیل کاهش سود سرمایه گذاری کاهش پیدا کند. از طرف دیگر با افزایش نرخ سود بانکی نرخ تورم کاهش پیدا کرده است. همان طور که مشخص است، یک انحراف معیار شوک در نرخ سود تسهیلات بانکی، تا سه دوره پس از اعمال شوک اثر مثبت بر نرخ تورم برجای گذاشته و پس از آن اثر آن کاهش پیدا کرده و به سمت صفر میل پیدا می کند. بررسی اثر نرخ ذخیره قانونی بر رشد اقتصادی نشان می دهد که این متغیر نیز به مانند نرخ تسهیلات بانکی اثر منفی بر رشد اقتصادی ایران داشته است. بصورتی که افزایش نرخ ذخیره قانونی تا یک دوره پس از اعمال شوک بوده و از دوره دوم به سمت صفر میل پیدا می کند.از طرف دیگر اثر نرخ ذخیره قانونی بر نرخ تورم مثبت بوده و نشان داده شده است که یک انحراف معیار شوک در نرخ ذخیره قانونی، نرخ تورم را کاهش می دهد. افزایش درآمدهای نفتی باعث افزایش نرخ رشد اقتصادی تا دو دوره پس از اعمال شوک شده و پس از آن به سمت صفر میل پیدا کرده است. با افزایش درآمدهای نفتی و در نتیجه آن افزایش درآمدهای دولت، مخارج دولت افزایش پیدا کرده و باعث افزایش تقاضا در داخل و در نتیجه آن افزایش رشد اقتصادی می شود.
کلید واژگان: سیاست پولی, نرخ رشد اقتصادی, نرخ تورم, الگوی خودرگرسیون برداری ساختاریIntroductionMonetary and financial affiliation, always closely linked to oil sector in Iran (as an oil exporter country) has made Monetary Policy a remarkable challenge to the economic policy- makers. In fact, according to expected statistics, a considerable amount of budget is provided by currency sources from oil export and withdrawal from foreign exchange reserve account by which Central Bank inevitably buys currency resulting to increase monetary base. Lack of possibility of mathematical anticipation and uncertainty of oil revenues to finance is one of the challenges monetary authorities encounter in Iran. Accordingly, mathematical programing for economic stability requires identifying the effect of Monetary Policy based on oil revenue. Examination of the effect of Monetary Policy in economics started with the theory of '' the amount of money''. Economic experts are of different viewpoints on the impact of Monetary Policy on Marco variables. According to theoretical and experimental literature, Monetary Policy makes an outstanding difference on Marco variables. On the other hand such policies are extinguished by oil revenue leading to more obscurity.
Theoretical framework:
According to the existing literature, the way of applying Monetary Policy is different in oil exporter and importer countries. when oil price rises, Central bank, In order to control inflation, increases the interest rate, and Monetary Policy acts as a contraction in oil importer countries. However, in oil exporter countries, when oil price rises, currency revenues, mainly in the hands of the government, increases, and the government, by converting part of oil dollars to domestic currency, intentionally or unintentionally, increases the amount of money to provide its expenses. So, in exporter countries like Iran, oil revenues directly affect economic Macro variables. They, also, indirectly affect through Monetary Policy.
MethodologyThe purpose of this study is to examine the effect of monetary policy on economic Marco variables due to oil revenues. This study has, also, used interest rate variable, bank facilities, and legal reserve rate on monetary policy. Such variables have been used, indoors or outdoors, in different economic studies. Basically, in this study, the economic Marco variables are also economic growth and inflation rate respectively due to the limited access to information and also other existing limitations. To measure the economic growth rate, GDP growth rate at a fixed price has been used. The inflation rate resulted from consumer price index growth rate (CPI). In this study, using STATA software, the variables have been used from the years 1978 to 2017.
Results & DiscussionThe results of this study have shown that the rise in bank interest rate has run down the economic growth rate at least up to two years after applying the shock. It drifted towards zero afterwards. With the rise in bank interest rate growth, the cost of financing has been decimated resulting to investment reduction. On the other hand, with the rise in bank interest rate, the inflation rate has been reduced. It is obvious shock standard deviation in bank facilities interest rate has, up to three periods after applying the shock, left positive impact on inflation rate, and the impact has been reduced to zero. Economic growth reveals like bank facilities rate, such a variable has a negative impact on Iran's economic growth. The rise in legal reserve rate has been one period after applying the shock up to zero in the second period. On the other hand, the impact of legal reserve rate has been positive on inflation rate. It has been shown that shock standard deviation reduces inflation rate in legal reserve rate. The rise in oil revenues leads the rise in economic growth rate, thus, reduced to zero up to two periods after applying the shock. With increasing oil revenues, by the government's expenses increase as well. Thus, it leads to the rise in demand, and also, economic growth indoors.
Conclusions & Suggestions:
Based on the results, implementation of monetary policy in Iran has negative effect on economic growth, which is also consistent with the Iran Economy, so policymakers must use another policy for stimulating the economic growth. Put on the agenda.
Keywords: Monetary policy, economic growth rate, Inflation rate, Structural autoregressive model -
نرخ ارز با توجه به ماهیتی که دارد می تواند سطح عمومی قیمت ها را تحت تاثیر قرار دهد. اگرچه در زمینه اثرات نرخ ارز بر سطح عمومی قیمتها مطالعات زیادی شده است، اما در زمینه میزان اثرگذاری نرخ ارز بر قیمت در بخش های مختلف اقتصادی مطالعات کمتری انجام شده است. در این پژوهش تاثیر تغییرات نرخ ارز بر اجزای شاخص قیمت تولیدکننده (شامل بخشهای صنعت، کشاورزی و خدمات) با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری (SVAR) محاسبه شده است. برای این منظور، از داده های فصلی دوره زمانی 1396-1370 استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد، در بخش کشاورزی و خدمات با گذشت یک دوره طولانی (24 فصل) گذر نرخ ارز به صورت ناقص (کمتر از 100 درصد) رخ داده است، بطوریکه به ازای 100 درصد افزایش در نرخ ارز در مجموع و به صورت انباشته قیمت در بخش خدمات 40 درصد و در بخش کشاورزی حدود 46 درصد افزایش یافته است. همچنین شاخص قیمت مصرف کننده نیز به ازای افزایش 100 درصدی نرخ ارز در نهایت حدود 23 درصد افزایش یافته است. در بخش صنعت بر خلاف سایر بخش های اقتصادی گذر نرخ ارز تقریبا کامل و حدود 100 درصد بوده است بطوریکه در فصل 24 در مجموع به ازای 100 درصد افزایش در نرخ ارز شاهد افزایش بیش از 97 درصد در قیمت های تولیدکننده در بخش صنعت هستیم. با توجه به نتایج می توان گفت که تفاوت قابل توجهی بین اجزای شاخص قیمت تولیدکننده در ایران از نظر انتقال اثرات نرخ ارز و میزان حساسیت به آن دیده می شود که می توان آن را به ساختار متفاوت این بخش ها نسبت داد.کلید واژگان: گذر نرخ ارز, قیمت واردات, شاخص قیمت تولیدکننده, الگوی خودرگرسیون برداری ساختاریExchange rate changes could impact on prices. Whether exchange rate pass through to prices is complete or incomplete is an interesting question in analyzing impacts of exchange rate policy. An important aspect of exchange rate pass through is in producer price index and in its sub-indices. Our aim is to analyze the effects of exchange rate changes on producer sub-indices. To do that we have used of the structural vector autoregressive (SVAR) methodology. Our data contains 1991 Q2-2017 Q1. The results show that there is a significant heterogeneity in exchange rate pass-through to producer prices. Our results showed that there is complete exchange rate pass through in industrial prices but agricultural and service prices show incomplete pass through. According to previous studies, the difference could be related to different market structure in industrial activities compared to agriculture and service activities.Keywords: Exchange Rate Pass-Through, Import Prices, Producer Prices, SVAR
-
با توجه به اهمیت بخش نفت در اقتصاد ایران وتاثیر آن بر درآمدهای بخش نفت به عنوان بخشی از تراز خارجی، هدف از این پژوهش بررسی اثر قیمت حقیقی جهانی نفت بر تراز خارجی است. بر اساس مبانی نظری، قیمت جهانی نفت از عوامل برون زایی مانند عرضه و تقاضای نفت و تقاضای کل جهان تاثیر می پذیرد و شرط لازم برای به دست آوردن این اثر، به کارگیری این عوامل برون زا در مدل اقتصادی است. این پژوهش در دوره زمانی 1386-1352 با استفاده از الگوی خود رگرسیون برداری ساختاری و الگوی خود رگرسیون برداری به بررسی اثر شوک های قیمت جهانی نفت بر تراز خارجی کشور می پردازد. نتایج حاصل نشان می دهد که شوک های نفتی اثر مستقیم ضعیفی بر تراز خارجی داشته، ولی اثر غیرمستقیم قوی بر تراز خارجی دارد و این اثر از طریق تراز نفتی وغیرنفتی خود را بروزمی دهد. در شوک های مختلف نفتی، تراز نفتی 48% و تراز غیر نفتی 42% از نوسانات دیگر متغیرهای تراز خارجی را توجیه می کنند (حداکثروابستگی)، لذا تراز تجاری برای تعدیل تراز خارجی از اهمیت بالایی برخوردار است.
کلید واژگان: قیمت جهانی نفت, الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری, شوک تقاضای نفت, شوک عرضه نفت, تعدیل تراز خارجGiven the importance of the oil sector in the economy and its impact on the revenues of the oil sector as part of the external balance, The aim of this study was to investigate the effects of global real price of oil on the international level. Based on theoretical, world oil prices of endogenous factors such as oil supply and demand and the whole world demand affected and A necessary condition to obtain this effect, the use of these exogenous factors is the economic model. This study during the period 1973-2007 using the structural vector regression model and vector regression model shows the effect of oil price shocks on the external balance of the country's. The results show that oil shocks have a weak direct effect on the balance of foreign, but strong indirect effect on the external balance and This is due to the oil and non-oil balance. In various oil shock, 48% and 42% of non-oil balances justify fluctuations of other variables foreign(Maximum attachment), so trade balance is very important for external imbalances.
Keywords: World Oil Prices, Structural VAR Model, Oil Demand Shock, Oil Supply Shock, External Imbalances -
در این مطالعه به نقش ذخایر ارزی بر متغیرهای کلان اقتصادی در چارچوب یک الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری با استفاده از اطلاعات و آمارهای داده های سری زمانی گردآوری شده از بانک مرکزی ج.ا.ا و بانک جهانی برای سال های 1360-1392 پرداخته می شود. نتایج تجربی نشان می دهند که تکانه های انباشت ذخایر ارزی اثر مثبت و معناداری بر نرخ ارز و تورم گذاشته است. این نتایج حاکی از آن است که دولت با تزریق نقدینگی حاصل از درآمدهای نفتی باعث افزایش پایه پولی و تورم، در جامعه شده است. همچنین توابع واکنش آنی و تجزیه واریانس، تاثیر مثبت تکانه های انباشت ذخایر ارزی بر تورم و نرخ ارز را تایید می کنند.کلید واژگان: ذخایر ارزی, تورم, نرخ ارز, الگوی خودرگرسیون برداری ساختاریIn this study the effect of exchange reserves on the macroeconomic variables is probed and so as to achieve the goals here, we have used the data gathered during 1981-2013 and all the required information for this research has been received from Central bank Of Islamic Republic of Iran and World Bank. Results show that shocks of exchange reserves have had a positive and meaningful effect on exchange rate and inflation. They also show that the government has increased monetary base and inflation by injecting the liquidity from oil revenues.
-
در این مقاله نحوه و میزان انتقال تغییرات نرخ ارز به شاخصهای قیمت مصرف کننده و واردات با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری وتوابع واکنش تکانه ای و تجزیه واریانس چولسکی به صورت فصلی طی دوره 1383-1369 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج مطالعه نشان می دهدکه انتقال تغییرات نرخ ارز بر شاخص قیمت واردات بیشتر از شاخص قیمت مصرف کننده می باشد. این موضوع با سهم نسبتا بیشتر کالاهای قابل مبادله در شاخص قیمت واردات نسبت به شاخص قیمت مصرف کننده همخوانی دارد. از طرف دیگر میزان انتقال تغییرات عرضه پول بر شاخص قیمت مصرف کننده سریعتر و بیشتر از شاخص قیمت واردات می باشد. این موضوع حاوی نکته مهمی برای سیاستگذار پولی است. به طوری که اثر انتقال پایین نرخ ارز آزادی بیشتری را برای تعقیب سیاست پولی مستقل؛ بویژه از طریق نظام هدفگذاری تورمی فراهم می آورد.
کلید واژگان: نوسانات نرخ ارز, نرخ ارز, شاخص قیمت واردات, شاخص قیمت مصرف کننده, الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری, راهبردهای قیمت گذاری کالاهاIn this paper, an attempt is made to investigate the exchange rate pass-through to consumer and import price indexes by utilizing the Structural Vector Autoregressive (SVAR) model, Impulse Response Functions and Choleskey Ordering Variance Decomposition Analysis on a seasonal basis during 1990 to 2004. The results show that, the exchange rate pass-through to import price index is stronger in relation to consumer price index. This fact has relatively higher share of tradable goods in import conformity with the price index as compared to the consumer price index as a whole. On the other hand, the impact of money supply shocks on the consumer price index in comparison with import price index is much stronger and faster. This phenomenon is important for the monetary policy makers. So the low amount of exchange rate pass- through provides more opportunity to follow an independent monetary policy, specially, through inflation targeting approach.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.