به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « رشد اقتصادی » در نشریات گروه « اقتصاد »

تکرار جستجوی کلیدواژه «رشد اقتصادی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • یزدان گودرزی فراهانی*، زلیخا مرسلی ارزنق، محسن مهر ارا
    هدف مقاله حاضر بررسی اثر سرمایه گذاری در حوزه انرژی های تجدیدپذیر بر متغیرهای کلان اقتصادی ایران بوده است. در این راستا از اطلاعات آماری مربوط به دوره زمانی 1400-1370 استفاده شد. برای این منظور از روش تعادل عمومی پویای تصادفی استفاده گردید. اطلاعات مورد استفاده در این مقاله از بانک مرکزی ایران و همچنین وزارت نیرو گردآوری شده است. چارچوب نظری مطالعه حاضر براساس مدل سرمایه گذاری، بهینه یابی و تعادل بین بخشی خواهد بود. در این مطالعه اثرات سرمایه گذاری در حوزه انرژی تجدیدپذیر از طریق بنگاه های دولتی و خصوصی در مدل گنجانده شده است. نتایج به دست آمده از شوک سرمایه گذاری در حوزه انرژی تجدیدپذیر بیانگر این بود که سرمایه گذاری در این بخش بیشترین تاثیر را بر رشد ارزش افزوده اقتصادی در بخش صنعت، خدمات، کشاورزی و نفت و گاز داشته است. همچنین نتایج به دست آمده بیانگر این موضوع است که در راستای افزایش در رفاه اجتماعی و دستیابی به توسعه اقتصادی یک دوره سرمایه گذاری 4 ساله با رشد 50 درصدی در حوزه زیرساخت های انرژی تجدیدپذیر در کشور لازم است.
    کلید واژگان: انرژی تجدیدپذیر, توسعه اقتصادی, زیرساخت, رشد اقتصادی, مدل تعادل عمومی پویای تصادفی
    Yazdan Gudarzi Farahani *, Zoleikha Morsali Arzanagh, Mohsen Mehrara
    The purpose of this paper is to investigate the effect of investment in renewable energy on Iran's macroeconomic variables. In this regard, statistical information related to the period 1991-2022 was used. For this purpose, the stochastic dynamic general equilibrium method was used. The information used in this article was collected from the Central Bank of Iran and the Ministry of Energy. The theoretical framework of the present study will be based on investment models, optimization and inter-sectoral balance. In this study, the effects of investment in the field of renewable energy through public and private companies are included in the model. The results obtained from the investment shock in the field of renewable energy indicated that investment in this sector had the greatest impact on the growth of economic added value in the industry, services, agriculture, and oil and gas sectors. Also, the obtained results indicate that in order to increase social welfare and achieve economic development, a 4-year investment period with a 50% growth in the field of renewable energy infrastructure in the country is necessary.
    Keywords: Renewable Energy, Economic Development, Infrastructure, Economic Growth, Dynamic Stochastic General Equilibrium Model
  • محدثه صابری، زهرا افشاری*، احمد سرلک، فخرالدین فخرحسینی، اسماعیل صفرزاده

    در این مقاله اثر افزایش حقوق بازنشستگی در رشد اقتصادی با مدل قابل محاسبه با نسل های هم پوشان (OLG) دیاموند تعمیم یافته در اقتصاد بسته که در آن عنصر سرمایه انسانی به صورت درون زا شکل گرفته، برای دوره پنجاه ساله شبیه سازی شده است. نتایج مدل نشان داد که سیاست های عمومی دولت درجهت افزایش سرمایه انسانی سهم نیروی کار ماهر (نیروی کار موثر) را افزایش می دهد؛ بنابراین، اثر رشد دارد. در مقادیر بالای سناریوی پایه (وضعیت کشورهای صنعتی) اثر بهره وری بر سالمندی غلبه می کند و رشد بلندمدت افزایش می یابد. به علاوه، نتایج نشان داد که افزایش نسبت حقوق بازنشستگی به سطح کشورهای پیشرفته، رشد اقتصادی مبتنی بر سمت تقاضا را ترغیب می کند، ولی اثر سطح دارد و رشد بلندمدت را تغییر نمی دهد. نتایج نشان می دهد که افزایش سالمندی اگر همراه با سیاست های عمومی دولت درجهت ارتقای سرمایه انسانی باشد، می تواند به طور بالقوه اثر منفی سالمندی در رشد را جبران کند.

    کلید واژگان: رشد اقتصادی, سالمندی جمعیت, حقوق بازنشستگی, مدل نسل های هم پوشان
    Mohadeseh Saberi, Zahra Afshari*, Ahmad Sarlak, Fakhroddin Fakhrhosseini, Esmaeil Safarzadeh

    In this article, population aging in a closed economy with a computable generalized Diamond overlapping generations (OLG) model has been investigated in which the element of human capital has been endogenously formed. In this study, the effect of population aging in a closed economy with 8 overlapping generations based on the Diamond model, capable of simulating the intergenerational differences has been designed for the Iranian economy across 50 years from 1400 to 1450. The research model includes 3 economic agents of household, firm, and government, whose behavior and decision-making are interdependent. First, the impact of aging on the dynamics of the macroeconomic variables, in the scenario of the current situation of Iran's pensions and benefits has been simulated, and then, the impact of implementing policies to increase pensions and benefits under different scenarios on economic growth has been simulated. The results show that because increasing pensions is a cost to the government on the one hand and increases government spending and the government budget deficit, on the other hand, consumption and savings increase as the income of the elderly increases. Increasing retirement savings leads to larger capital markets and lower interest rates, resulting in increased investment. In addition, this policy indirectly has a double effect on growth through the effect of redistribution and improved income distribution. Hence, policy to increase pensions encourages demand-side economic growth. If this policy is based on the growth of human capital, it can neutralize the adverse effects of aging on economic growth.

  • مصطفی سمیعی نسب*
    نگاهی به روند رشد اقتصادی در کشور نشان می دهد این روند در سال های اخیر مثبت بوده است، اما تداوم رشد مثبت و کاهش وابستگی به فروش نفت و نیز ایجاد جهش در روند تولید بخش های مختلف با توجه به اهداف اسناد بالادستی و رسیدن به رشد 8درصدی و همچنین، نام گذاری سال 1403 با عنوان «جهش تولید با مشارکت مردم» توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی، نیازمند سیاست های تشویقی موثر دولت در راستای افزایش سرمایه گذاری در بخش های مولد است. نگاهی به عملکرد دولت (در سال های مورد مطالعه) نمایان کننده آغاز حرکتی رو به جلو در عرصه رفع موانع تولید بوده که تداوم آن نیازمند عزمی راسخ و ضمانت اجرای قوی است. می توان گفت جهش تولید در بستر محیط باثبات اقتصادی، فضای کسب وکار مناسب، نظام تامین مالی کارآمد، افزایش جذب سرمایه گذاری و چهارچوب سیاست گذاری هوشمند محقق خواهد شد. ازاین رو پیشنهاد می شود برخی راهکارها ازجمله کارآمدسازی نظام تامین مالی، حمایت از نوآوری، اصلاح نظام مالیاتی، تقویت بخش های پیشران، اصلاح نظام بیمه ای و گمرکی کشور، کاهش نقش مالکیت دولتی، اتخاذ سیاست های حمایتی از بخش تولید مولد در کشور و... اتخاذ شود.
    کلید واژگان: صنعت, خدمات, کشاورزی, رشد اقتصادی, دانش بنیان, سیاست, جهش
  • مجید آقایی*، سعید راسخی، سارا رنجبر

    کشور ایران علیرغم توسعه نسبی موسسات و نهادهای مالی و همچنین فراوانی منابع طبیعی (درآمد حاصل از فروش نفت)، هنوز نتوانسته است نرخ رشد اقتصادی بالا و پایداری را تجربه کند و حتی با نرخ رشد منفی در سال های اخیر نیز رو به رو بوده است. لذا واکاوی عوامل تاثیرگذار بر این رابطه حائز اهمیت است. به همین منظور در این تحقیق به بررسی نقش و اهمیت فراوانی منابع طبیعی (درآمدهای نفتی) بر رابطه بین توسعه مالی و رشد اقتصادی از کانال سرمایه گذاری با استفاده از آزمون کرانه ای خودرگرسیون با وقفه های گسترده طی دوره زمانی 1359 تا 1399 پرداخته شده است. بر اساس نتایج تحقیق، توسعه مالی تاثیر مثبت و معنادار بر سرمایه گذاری طی دوره مورد بررسی داشته است در حالی که فراوانی منابع نفتی باعث تضعیف این رابطه طی دوره مورد بررسی شده است و می تواند حاکی از تاثیر غیرمستقیم فراوانی منابع نفتی بر رابطه بین توسعه مالی و رشد اقتصادی از کانال سرمایه گذاری در ایران باشد. متغیر تعاملی (حاصلضرب) توسعه مالی و فراوانی منابع نفتی نیز تاثیر منفی و معنادار بر سرمایه گذاری طی دوره مورد بررسی داشته که حاکی از عدم توانایی سیستم مالی در تخصیص مناسب و کارای منابع به سمت سرمایه گذاری های مولد می باشد. با توجه به این نتیجه می توان گفت وجود فراوانی منابع نفتی، کارکرد بخش مالی در اقتصاد ایران را تحت تاثیر قرار داده است و با ناکارآمد کردن این بخش، تاثیر منفی بر سرمایه گذاری داشته و در نتیجه موجب تضعیف رابطه رشد اقتصادی و توسعه مالی گردیده است.

    کلید واژگان: فراوانی منابع طبیعی, توسعه مالی, رشد اقتصادی, سرمایه گذاری, مدل خودرگرسیون با وقفه های توزیعی
    Majid Aghaei *, Saeed Rasekhi, Sara Rangber

    Despite relative development in financial institutions, and the abundance of financial resources (income from oil sales), Iran has still struggled to experience high and sustainable economic growth rates, even experiencing  negative growth rates in recent years. Therefore, investigating the influential factors in the relationship between financial development and economic growth is crucial. Accordingly, this study examines the role and significance of oil resources (oil course) on the relationship between financial development and economic growth through investment channels using the ARDL bounding test during the period from 1980 to 2020. The findings indicate that while financial development positively and significantly impacts investment, the oil curse weakens this relationship, suggesting an indirect negative impact of the oil curse on the financial development-economic growth nexus via investment channels in Iran.  The interactive variable of financial development and the oil curse also had a negative and significant impact on investment during the examined period, indicating the financial system's inability to allocate resources effectively towards productive investments. Based on these results, it can be stated that the oil curse has affected the functioning of the financial sector in the Iranian economy and, by making this sector inefficient, has had a negative impact on investment, thus weakening the relationship between economic growth and financial development.

    Keywords: Oil Curse, Financial Development, Economic Growth, Investment, ARDL Model
  • معصومه وجدانی مالفجانی، محبوبه فراهتی*

    هدف این پژوهش بررسی نقش توسعه مالی در ارتباط میان نوآوری و رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه طی دوره زمانی 2000-2019 می باشد. برای این منظور، از شاخص چندبعدی توسط مالی صندوق بین المللی پول استفاده شده است. علاوه بر این، تعداد درخواست های ثبت اختراع به عنوان شاخص نوآوری و سرانه تولید ناخالص داخلی حقیقی به عنوان شاخص رشد اقتصادی به کار گرفته شده اند. افزون بر این، باز بودن تجاری و سهم خالص جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی از تولید ناخالص داخلی به عنوان متغیرهای کنترلی وارد مدل شده اند. نتایج حاصل از به کارگیری تکنیک گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) نشان می دهند تاثیر نوآوری بر رشد اقتصادی مثبت و معنادار است. از طرفی، اثر تعاملی توسعه مالی و نوآوری بر رشد اقتصادی منفی و به لحاظ آماری معنادار است. بنابراین، تاثیر نوآوری بر رشد اقتصادی مستقل از سطح توسعه مالی نیست؛ به طوری که با افزایش سطح توسعه مالی، تاثیر مثبت نوآوری بر رشد اقتصادی تضعیف می شود. بنابراین، توسعه مالی اثرات رشدی نوآوری را تضعیف می کند. به عبارت دیگر، هر چه سطح توسعه مالی بالاتر باشد، یک واحد افزایش نوآوری موجب افزایش کمتری در رشد اقتصادی می شود. علاوه بر این، نتایج تجربی نشان می دهند که باز بودن تجاری و سهم خالص جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی از تولید ناخالص داخلی تاثیر مثبت و معنی داری بر رشد اقتصادی دارند.

    کلید واژگان: نوآوری, توسعه مالی, رشد اقتصادی, تکنیک گشتاورهای تعمیم یافته, کشورهای در حال توسعه
    Masume Vejdani Malfejani, Mahboobeh Farahati *
    Purpose

    The expansion of the financial sector has raised the concern of “brain drain” among industries. There are also concerns that too many financial activities may misallocate resources, both physical and human capital, from production sector to less productive ones. Financial development may make it easier for less efficient firms to stay in the market and prevent more efficient innovators from entering the market, which may harm innovation and growth. In this regard, the main purpose of this study is to investigate the role of financial development in the relationship between innovation and economic growth in developing countries.

    Methodology

    In order to meet the research goal, a regression model is specified to describe economic growth as a function of the first-order lag of economic growth, innovation and the product of innovation and financial development. Moreover, economy openness (the ratio of exports plus imports to GDP) and the ratio of the net flow of foreign direct investment to GDP are included in the model as control variables. In this model, one of the regressors is the first-order lag of the dependent variable. The regression equation is estimated using the Generalized Method of Moment (GMM) and the data for the period of 2000-2019.In this study, the multidimensional index of financial development of the International Monetary Fund has been used as a relative ranking of countries on the depth, access, and efficiency of their financial institutions and financial markets. The Financial Institutions (FI) index is an aggregate of the Financial Institutions Depth (FID) index, which compiles the data on bank credits to the private sector in a percent of GDP, pension fund assets to GDP, mutual fund assets to GDP, and insurance premiums, life and non-life to GDP, Financial Institutions Access (FIA) index, which compiles the data on bank branches per 100,000 adults and ATMs per 1000,000 adults and Financial Institutions Efficiency (FIE) index, which compiles the data on banking sector net interest margin, lendind-deposits spread, non-interest income to total income, overhead costs to total assets, return on assets, and return on equity. Also, Financial Markets (FM) index is an aggregate of Financial Markets Depth (FMD) index, which compiles the data on stock market capitalization to Gdp, stocks traded to GDP, international debt securities of government to GDP, total debt securities of financial and nonfinancial corporations to GDP, Financial Markets Access (FMA) index, which compiles the data on a percent of market capitalization outside the top 10 largest companies, total number of issuers of debt (domestic and external, nonfinancial and financial corporations) per 100,000 adults, and Financial Markets Efficiency (FME) index, which compiles the data on stock market turnover ratio (stocks traded to capitalization). In addition, the number of the patents registered is considered as an index of innovation, and the real GDP per capita is considered as an index of economic growth.

    Findings and discussion

    The results of Generalized Method of Moment (GMM) show that the effect of innovation on economic growth is positive and statistically significant. Furthermore, the effect of the interaction between financial development and innovation on economic growth is negative and statistically significant, which suggests that the effect of innovation on economic growth is not independent of the level of financial development. According to the results, the threshold level of financial development is 0.76466. According to the results of descriptive statistics, the average financial development index for the selected developing countries is 0.378945, which is significantly lower than the threshold level. Therefore, if the level of financial development becomes lower than this threshold level, the higher the level of financial development, the smaller the positive effect of innovation on economic growth. In other words, when the level of financial development increases, the positive relationship between innovation and economic growth weakens.

    Conclusions and policy implications:

     Based on the results, the financial development level increases the positive relationship between innovation and economic growth. Therefore, financial development weakens the positive growth effects of innovation. In other words, with a higher the level of financial development, a unit of increase in innovation leads to a smaller increase in economic growth. As empirical results indicate, trade openness and the ratio of foreign direct investment to GDP have a positive and significant effect on economic growth. It is suggested that, in parallel with the financial development, a serious solution should be provided regarding the optimal allocation of human and physical resources. The markets with low productivity should be identified, and their continuity of attendance should be prevented in order to provide the ground for the entry of new innovators and entrepreneurs. This is possible by making amendments in laws and regulations and increasing the quality of administrative systems.

    Keywords: Innovation, Financial Development, Economic Growth, Generalized Method Of Moment, Developing Countries
  • غلامعلی رحیمی، هانیه اسکندری*، محمدامین احمدی

    این مطالعه به بررسی و تبیین رابطه بلندمدت بین مصرف انرژی پاک (هسته ای و تجدیدپذیر) و انرژی غیرپاک (انرژی فسیلی) و رشد اقتصادی با استفاده از داده های پانل طی دوره ای 2020-1980 پرداخته است. به منظور بررسی رابطه بین متغیرها در بلندمدت از آزمون علیت پانلی استفاده شده است. نتایج تجربی نشان دهنده ی وجود رابطه هم جمعی بین متغیرها است. براساس نتایج بدست آمده، کشش درآمدی مصرف انرژی هسته ای، مصرف انرژی تجدیدپذیر و مصرف سوخت های فسیلی بین صفر و یک قرار داشته که بیان گر این می باشد که انرژی هسته ای، تجدیدپذیر و سوخت های فسیلی برای  کشورهاکالایی ضروری به شمار می رود. همچنین با افزایش یک درصد مصرف انرژی هسته ای، مصرف انرژی تجدیدپذیر و مصرف سوخت های فسیلی تولید ناخالص داخلی به ترتیب به میزان 069/0 درصد، 176/0درصد و  398/0 الی 749/0 درصد افزایش می یابد. تجزیه و تحلیل علیت در کوتاه مدت حاکی از وجود رابطه ی علی دو طرفه در کوتاه مدت بین مصرف انرژی فسیلی با رشد اقتصادی، مصرف انرژی هسته ای و انرژی تجدیدپذیر است. همچنین نتایج حاکی از وجود رابطه ی علی یک طرفه بین مصرف انرژی تجدیدپذیر و رشد اقتصادی نیز می باشد. همچنین در بلند مدت رابطه ی علی دو طرفه از رشد اقتصادی، به مصرف انرژی سوخت های فسیلی و مصرف انرژی تجدید پذیر و رابطه علی یک طرفه از رشد اقتصادی به مصرف انرژی هسته ای برقرار است.

    کلید واژگان: سوخت فسیلی, انرژی پاک, رشد اقتصادی, علیت پانلی
    Gholamali Rahimi, Hanieh Eskandary*, Mohammadamin Ahmadi

    This study examines and explains the long-term relationship between clean energy consumption (nuclear and renewable) and non-clean energy (fossil energy) and economic growth using panel data during the period 1980-2080. In order to investigate the relationship between variables in the long run, panel causality test has been used. Experimental results show that there is a collective relationship between the variables. According to the results, the revenue elasticity of nuclear energy consumption, renewable energy consumption and fossil fuel consumption is between zero and one, which indicates that nuclear energy, renewable energy and fossil fuels are essential commodities for countries. Also, with a one percent increase in nuclear energy consumption, renewable energy consumption and fossil fuel consumption, GDP will increase by 0.069 percent, 0.176 percent and 0.398 to 0.749 percent, respectively. Short-term causal analysis indicates a two-way causal relationship between fossil energy consumption and economic growth, nuclear energy consumption and renewable energy. The results also indicate a one-way causal relationship between renewable energy consumption and economic growth. Also, in the long run, there is a two-way causal relationship between economic growth, fossil fuel energy consumption and renewable energy consumption, and a one-way causal relationship from economic growth to nuclear energy consumption.

    Keywords: Fossil Fuels, Clean Energy, Economic Growth, Panel Causalityjel Classification: Q4, K32, P28, C33, O13, Q43
  • الناز باقرپور اسکویی*
    رشد اقتصادی و پایداری آن در کشور به شاخص مهم بهره وری بستگی بالایی دارد، اما در سال های گذشته این شاخص حیاتی مغفول مانده و درنهایت، منجر به ناتوانی در حفظ و ارتقای رشد اقتصادی شده است. ارزیابی ها نشان می دهد در برنامه های پنجم و ششم توسعه، ارتقای بهره وری به گونه ای پیش بینی شده بود که 35 درصد رشد اقتصادی از محل ارتقای بهره وری به دست آید. این در حالی است که بررسی رشد تولید ناخالص داخلی ایران نشان از عدم تحقق برنامه افزایش بهره وری در اقتصاد دارد و رشدهای مقطعی بهره وری تنها مربوط به سال هایی بوده که قیمت نفت سبب افزایش درآمد ملی شده است. در برنامه هفتم توسعه نیز رشد بهره وری کل عوامل تولید سالانه 8/2 درصد تعیین شده که دقیقا مانند برنامه ششم است. به این صورت سهم کل بهره وری از رشد اقتصادی 8درصدی به 35 درصد خواهد رسید. باید توجه داشت در اقتصاد ایران بسیاری از ساختارها و سیاست های موجود مشوق بهره وری یا دست کم سازگار با آن نیستند و به رغم رشدهای مثبت و منفی در دوره های میان مدت، رشد شاخص بهره وری کل عوامل تولید در بلندمدت حدود صفر بوده است. به عبارتی، نقش بهره وری در رشد اقتصادی کشور صفر بوده است. ازاین رو نباید انتظار رشدهای شایان توجه را در تولید ناخالص داخلی از این محل داشت.
    کلید واژگان: بهره وری, رشد اقتصادی, اقتصاد ایران
  • مجید آقایی*

    یکی از عوامل تاثیرگذار بر رشد اقتصادی در کشورهای مختلف، توسعه مالی است. رابطه توسعه مالی و رشد اقتصادی تحت تاثیر ویژگی های مختلف و ساختار اقتصادی کشورها قرار دارد. یکی از عواملی که می تواند بر این رابطه تاثیرگذار باشد، فراوانی منابع طبیعی و میزان وابستگی به آن است. براساس ادبیات اقتصادی، فراوانی منابع طبیعی از طریق تاثیرگذاری بر بهره وری و درنتیجه تاثیر بر روند انباشت سرمایه توسط نهادهای مالی و نحوه تخصیص بهینه منابع مالی، می تواند بر رابطه توسعه مالی و رشد اقتصادی در کشورهای برخوردار از منابع طبیعی تاثیرگذار باشد. در این مطالعه تاثیر فراوانی منابع طبیعی بر رابطه بین رشد اقتصادی و توسعه مالی از کانال بهره وری در ایران با استفاده از داده های سری زمانی به صورت سالیانه ط ی سال های 1359 تا 1399 و با استفاده از تخمین زن ARDL مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که توسعه مالی تاثیر مثبت و معنادار بر بهره وری کل عوامل طی دوره مورد بررسی در ایران داشته است، ولی درنهایت، تاثیر معناداری بر رشد اقتصادی نداشته است. زیرا فراوانی منابع طبیعی (درآمدهای نفتی) باعث کاهش تاثیر مثبت توسعه مالی بر بهره وری گردیده و درنتیجه موجب تضعیف رابطه بین توسعه مالی و رشد اقتصادی طی دوره مورد بررسی در ایران شده است. بر این اساس می توان فرضیه نفرین منابع (نفرین نفت) طی دوره مورد بررسی در ایران را تایید کرد. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق، جهت دادن منابع مالی به سمت سرمایه گذاری های مولد و با بهره وری بالا و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و متنوع کردن راه های کسب درآمد در کشور ایران توصیه می گردد.

    کلید واژگان: فراوانی منابع طبیعی, توسعه مالی, بهره وری, رشد اقتصادی, مدل ARDL
    Majid Aghaei*
    Introduction

    Financial development is one of the effective factors on economic growth in different countries. The relationship between financial development and economic growth is influenced by various parameters and the economic structure of countries. One of the factors that can affect this relationship is the natural resource abundance and the degree of dependence on them. According to economic literature, natural resource abundance can impact financial efficiency, capital accumulation, and the optimal allocation and effectiveness of financial resources, thereby influencing the relationship between financial development and economic growth in resource-rich countries. This study aims to explore the impact of natural resource abundance on the relationship between economic growth and financial development through productivity in Iran.

    Methodology

    In order to investigate and empirically analyze the long-term and short-term dynamic relationship between variables, this research employs the Autoregressive Distributed Lag (ARDL) bounding test approach. The ARDL Bounding test method was developed by Pesaran and Shin (1999) and Pesaran et al. (2001). This method offers advantages over other conventional and previous cointegration methods, such as Johansen and Toda-Yamamoto approaches. Some advantages include applicability regardless of considering the order of cointegration between variables, its ability to handle cases where variables are I(0) or I(1), suitability for limited sample sizes, obtaining efficient estimates without risk of over-specification in long-run model relationships, and presenting a reduced form single-equation form rather than a systemic one for the long-run relationship.

    Results and Discussion

    Based on the results obtained from the research, financial development has not shown a significant impact on economic growth in Iran during the study period. This suggests that institutions and financial entities, particularly the banking system, have not effectively channeled financial resources towards productive investments and market stimulation. However, the abundance index of natural resources has demonstrated a positive and significant influence on economic growth.Considering the substantial portion of Iran's GDP that is attributed to oil revenues, such a finding is not unexpected. The per capita capital impact on economic growth is also positive and statistically significant. Among the effective factors on economic growth in this study, this variable has exerted the most considerable impact, indicating that capital plays a crucial role in boosting economic growth in Iran. Estimating the factors affecting total factor productivity (which is calculated using the Solow method) also indicates that financial development has had a positive impact on total factor productivity during the study period. However, the ultimate impact of financial development on productivity is influenced by oil revenues, as per the estimated model. The negative and significant coefficient of the interaction variable between financial development and  natural resource abundance suggests a negative effect of oil revenues on the relationship between financial development and productivity in Iran. This result could imply an indirect impact of resource abundance on the financial development-economic growth relationship through the productivity channel during the study period in Iran.Furthermore, it signifies that the heavy dependence on oil, one of the most vital avenues for economic growth, has eroded the relationship with financial development. Hence, the research hypothesis, suggesting that the abundance of natural resources (oil dependence) weakens the relationship between financial development and economic growth in Iran due to its negative impact on productivity, is validated, and the "resource curse" hypothesis is confirmed for the study period in Iran.

    Conclusion

    The results of this study indicate that financial development had a positive and significant impact on total factor productivity in Iran. However, ultimately, it did not have a significant impact on economic growth. This is due to the abundance of natural resources (oil revenues) leading to a reduction in the positive influence of financial development on total factor productivity. As a consequence, it weakens the relationship between financial development and economic growth during the examined period in Iran. Based on these findings, it is plausible to confirm the hypothesis of the "resource curse" during the examined period in Iran.The findings can encompass a set of policy recommendations for the Iranian economy. Firstly, the government should be aware of the indirect negative impact of oil dependence on the financial system and, consequently, on investment activities. It is logical for the government to maintain the degree of oil dependence at the lowest possible level, enhance economic diversification, and increase the contribution of other sectors to GDP growth. Additionally, the financial system should engage more in productive investment activities to strengthen its role in improving economic growth. In this regard, policymakers should pursue measures that facilitate improvement of banking intermediation efficiency.Furthermore, one of the most significant mechanisms of the resource curse in oil-dependent economies is the mismanagement of these resources and neglect of human development. Easy access to oil revenues might exempt the government from investing in human capital development, which could potentially have a negative impact on the performance of the financial sector and other sectors of the economy. Therefore, it is recommended that policymakers prioritize the necessary prerequisites for enhancing human development, which plays a crucial role in enhancing productivity and investment efficiency.

    Keywords: Natural Resource Abundance, Financial Development, Productivity, Economic Growth, Autoregressive Distributed Lags (ARDL) Model
  • محبوبه فراهتی*، فرزانه ملکی

    این پرسش همواره مطرح بوده است که آیا رشد اقتصادی می تواند کاهش آلودگی زیست محیطی را به دنبال داشته باشد؟ در این خصوص، مطالعه حاضر با در نظر گرفتن سرانه تولید ناخالص داخلی و ردپای اکولوژیکی سرانه به عنوان شاخص های رشد اقتصادی و آلودگی محیط زیست، به بررسی ارتباط میان این دو متغیر در ایران طی دوره زمانی 1363-1400 می پردازد. نتایج حاصل از به کارگیری رویکرد رگرسیون انتقال ملایم (STR) با در نظر گرفتن شاخص نابرابری درآمدی جینی به عنوان متغیر انتقال، نشان می-دهند که رشد اقتصادی در چارچوب یک ساختار دو رژیمی بر ردپای اکولوژیکی سرانه تاثیرگذار است. طبق نتایج در رژیم اول، زمانی که نابرابری درآمد کمتر از سطح آستانه ای 0.418777=*GINI است، افزایش رشد اقتصادی موجب کاهش رد پای اکولوژیکی می شود ولی در رژیم دوم، وقتی نابرابری درآمد از این سطح آستانه ای عبور می کند، رشد اقتصادی موجب افزایش رد پای اکولوژیکی می شود. طبق نتایج در صورتی که نابرابری درآمد کمتر از سطح آستانه ای 0.418777=*GINI باشد، اجرای سیاست های کلان اقتصادی در راستای بهبود رشد اقتصادی می تواند منجر به کاهش آلودگی زیست محیطی شود. در این راستا توصیه می شود که برنامه ریزان و سیاست گذاران اقتصادی به موازات سیاست های رشدی سیاست های کاهش نابرابری درآمد را نیز به طور جدی پیگیری نمایند تا به کاهش آلودگی زیست محیطی دست یابند.

    کلید واژگان: ردپای اکولوژیکی, رشد اقتصادی, نابرابری درآمد, رگرسیون انتقال ملایم, ایران
    Mahboobeh Farahati *, Farzaneh Maleki

    This question has always been raised whether economic growth can lead to the reduction of environmental pollution. In this regard, the present study investigats the relationship between economic growth and environmental pollution in Iran during the period 1984-2021, considering per capita GDP and per capita ecological footprint as indicators of economic growth and environmental pollution, respectively. The results obtained from applying the Smooth Transition Regression (STR) approach, with the Gini income inequality index as the transition variable, indicate that economic growth affects the per capita ecological footprint within a two-regime framework. According to the results, in the first regime, when income inequality is below the threshold level of GINI* = 0.418777, increased economic growth leads to a reduction in the ecological footprint. However, in the second regime, when income inequality exceeds this threshold, economic growth leads to an increase in the ecological footprint. The results suggest that if income inequality is below the threshold level of GINI* = 0.418777, implementing macroeconomic policies aimed at improving economic growth can lead to a reduction in environmental pollution. Therefore, it is recommended that economic planners and policymakers seriously pursue income inequality reduction policies alongside growth policies to achieve a reduction in environmental pollution.

    Keywords: Ecological Footprint, Economic Growth, Income Inequality, Smooth Transition Regression, Iran
  • فرشته محمدیان*، زهرا اسماعیلی

    حکمرانی خوب جهت توسعه سیاست های زیست محیطی برای ارتقای مصرف انرژی های تجدیدپذیر و بهینه سازی مصرف انرژی های تجدیدناپذیر حیاتی است. ازاین رو هدف این پژوهش بررسی تاثیر  حکمرانی و رشد اقتصادی بر مصرف انرژی های تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر در یازده کشور منتخب عضو مجمع کشورهای صادرکننده گاز  است. برای این منظور از داده های شاخص های حکمرانی (حاکمیت قانون، کنترل فساد، ثبات سیاسی، اظهارنظر و پاسخگویی، کیفیت نظارتی و اثربخشی دولت)، رشد اقتصادی، مصرف انرژی تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر (نفت، گاز و زغال سنگ) برای دوره 1996 تا 2021 و دو روش حداقل مربعات معمولی پویا و حداقل مربعات معمولی کاملا اصلاح شده استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که رشد اقتصادی تاثیر مثبت بر مصرف انرژی های تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر دارد. کیفیت نظارتی و حاکمیت قانون دارای اثر منفی بر مصرف انرژی های تجدیدناپذیر است و اثربخشی دولت به طور مثبت بر مصرف همه منابع انرژی تاثیر می گذارد. کنترل فساد نیز مصرف انواع انرژی های تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر را افزایش می دهد؛ این در حالی است که به جز زغال سنگ، ثبات سیاسی تاثیر منفی بر مصرف انرژی های تجدیدناپذیر و تجدیدپذیر دارد. در نهایت نتایج نشان می دهد که بزرگی اثر رشد اقتصادی و اکثر شاخص های حکمرانی بر مصرف انرژی تجدیدناپذیر بیشتر از تجدیدپذیر است. مبتنی بر این نتایج لازم است کشورها بر بهبود حاکمیت قانون، کنترل فساد، کیفیت نظارتی، ثبات سیاسی و رشد اقتصادی برای کمک به حفظ تعادل پایدار منابع انرژی های تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر تمرکز کنند.

    کلید واژگان: شاخص های حکمرانی, مصرف انرژی های تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر, رشد اقتصادی, مجمع کشورهای صادرکننده گاز
    Fereshteh Mohamadian *, Zahra Esmaeili

    Good governance is critical for developing environmental policies to promote renewable energy consumption and prevent non-renewable energy consumption. In this research, in addition to the two methods of dynamic ordinary least squares (DOLS) and fully modified least squares (FMOLS) from the data of the period 1996 to 2021, It has been used to investigate the effect of economic growth and various governance indicators on renewable and non-renewable energy consumption in 11 selected countries of the Gas Exporting Countries Forum. The results show that economic growth has a positive effect on all renewable and non-renewable energy sources. The effect of regulatory quality and rule of law is negative on non-renewable energy sources and government effectiveness positively affects the consumption of all energy sources. Corruption control also increases the consumption of renewable and non-renewable energy; this is while, except for coal, political stability has a negative effect on non-renewable and renewable energy sources. Finally, the results show that the magnitude of the effects of economic growth and most governance indicators on non-renewable energy consumption is greater than that of renewable energy. These results suggest that countries should focus on improving the rule of law, corruption control, governance, regulatory quality,

    Keywords: Governance Indicators, Renewable, Non-Renewable Energy Consumption, Economic Growth, Gas Exporting Countries Forum
  • مسعود امامی، رویا آل عمران*، سیما اسکندری سبزه

    این تحقیق در پی بررسی بررسی تاثیر طولانی مدت نا اطمینانی برینارد و ثبات بانکی بر رشد اقتصادی ایران  است؛ بنابراین از نظر هدف کاربردی و از حیث نوع علی تحلیلی هست. جامعه آماری، تمام بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشند. مدل ارائه شده در ایت تحقیق، شامل چهاربخش خانوارها، بنگاه ها، بانک ها و دولت است. بدین صورت که الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی با توجه به شرایط طولانی مدت نا اطمینانی برینارد، سیاست پولی و هدف تحقیق طراحی شد. برای این کار، ابتدا تابع مطلوبیت خانوار تبیین شده و سپس از فرآیند حداکثرسازی مطلوبیت با توجه به قید بودجه، معادلات بهینه بخش خانوار استخراج گردید. پس از آن تابع تولید با لحاظ فرض رقابت انعطاف ناپذیری قیمت ها و دستمزدها تبیین شده و از فرآیند حداکثرسازی سود بنگاه، معادلات بهینه به دست آمد. همچنین بخش بانکی نیز به مدل اضافه گردید که از ابتکارات و نوآوری تحقیق حاضر است. بخش بانکی نیز همانند یک تولیدکننده دنبال حداکثر سود است و از این طریق معادلات بهینه این بخش نیز به دست آمد. در نهایت، دولت و بانک مرکزی نیز با توجه به شرایط اقتصاد ایران به مدل اضافه گردید. برای حل مدل باید ابتدا کلیه معادلات به صورت خطی درآیند لذا در مرحله بعد به روش های مختلفی فرآیند خطی سازی انجام گردید. مرحله بعد تعیین پارامترهای مدل است که از ترکیب روش کالیبراسیون و تخمین به دست آمد و با استفاده از روش های حل مدل تعادل عمومی پویای تصادفی، مدل حل گردید

    کلید واژگان: نااطمینانی برینارد, ثبات بانکی, رشد اقتصادی
    Masoud Emamei, Roya Aleeomran*, Sima Eskandari Sabzi

    This research aims to investigate the long-term impact of Brainard's uncertainty and banking stability on Iran's economic growth; Therefore, it is practical in terms of purpose and analytical in terms of causal type. The statistical population is all the banks admitted to the Tehran Stock Exchange. The model presented in this research includes four sectors: households, companies, banks and the government. Thus, the stochastic dynamic general equilibrium model was designed according to the long-term conditions of Brainard's uncertainty, monetary policy and research objective. For this purpose, first the utility function of the household was explained and then the optimal equations of the household sector were extracted from the utility maximization process according to the budget constraints. After that, the production function was explained in terms of the assumption of price and wage inflexibility competition, and optimal equations were obtained from the company's profit maximization process. Also, the banking sector was added to the model, which is one of the initiatives and innovations of the present research. The banking sector, like a producer, seeks maximum profit, and through this, the optimal equations of this sector were also obtained. Finally, the government and central bank were also added to the model according to the conditions of Iran's economy. To solve the model, first all the equations must be linearized, so in the next step, the linearization process was done in different ways. The next step is to determine the parameters of the model, which was obtained from the combination of calibration and estimation methods, and the model was solved using the random dynamic general equilibrium model solution methods

    Keywords: Economic Growth. Banking Stability, Brainard's Uncertainty
  • عزیز عارف نیا، محمد سخنور *

    صنعت گردشگری، بزرگترین و متنوع ترین صنعت در دنیا به حساب می آید. تاثیر گردشگری بر افزایش میزان اشتغال و درآمدهای ارزی، رونق صنایع داخلی، گسترش همکاری های بین المللی موجب شده است تا نگرش کشورهای دنیا به مرز آن تغییریافته و جایگاه مهمی در سیاست گذاری دولت ها پیدا کند. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر شوک های قیمت نفت بر درآمد گردشگری و رشد اقتصادی در ایران با رویکرد خودرگرسیون برداری ساختاری است. برای این منظور از اطلاعات سری زمانی اقتصاد ایران طی دوره 1400-1370 بهره گرفته شد. این پژوهش از نظر تحلیل داده ها از نوع توصیفی- تحلیلی همبستگی بوده و از نظر هدف کاربردی می باشد. داده های این مطالعه به روش کتابخانه ای جمع آوری شده و مدل سازی به روش اقتصادسنجی و مدل داده های سری زمانی انجام می گردد. در نهایت برای انجام تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از نرم افزار ایویوز 13 استفاده خواهد شد. نتایج بدست آمده از برآورد الگو نشان می دهد که تکانه های وارد شده از ناحیه قیمت نفت تاثیر مثبتی بر درآمد گردشگری کشور ایران داشته است. همچنین، افزایش شاخص قیمت مصرف کننده نیز تاثیر مثبت و معنی داری بر درآمدهای گردشگری کشور ایران داشته است. افزون بر این، نتایج بدست آمده نشان می دهد که در سطح احتمال 000/0 و با ضریب 0308/0، مخارج دولتی تاثیر مثبت و معنی داری با درآمد های گردشگری کشور داشته است.

    کلید واژگان: شوک های قیمت نفت, رشد اقتصادی, درآمد گردشگری
    Aziz Arefniya, Mohammad Sokhanvar *

    The tourism industry is the largest and most diverse industry in the world. The impact of tourism on the increase of employment and foreign exchange earnings, the prosperity of domestic industries, the expansion of international cooperation has caused the attitude of the countries of the world towards its border to change and find an important place in government policies. Therefore, the aim of the present study is to investigate the impact of oil price shocks on tourism income and economic growth in Iran with the structural vector autoregression approach. For this purpose, the time series information of Iran's economy during the period 1991-2021 was used. In terms of data analysis, this research is of a descriptive-analytical correlation type and is practical in terms of purpose. The data of this study is collected by library method and modeling is done by econometric method and combined data model or panel modeling. Finally, to analyze the data and information, EVIEWS 13 software will be used. The results obtained from the estimation of the model show that the impulses from the oil price have had a positive effect on the tourism income of Iran. Also, the increase in the consumer price index has had a positive and significant impact on the tourism revenues of Iran. In addition, the obtained results show that at the probability level of 0.000 and with a coefficient of 0.0308, government expenditures had a positive and significant relationship with the country's tourism revenues.

    Keywords: Oil Price Shocks, Economic Growth, Tourism Income
  • سید جلال طباطبائی *

    پژوهش حاضر اثر توسعه مالی و مصرف انرژی تجدید پذیر بر انتشار کربن بر اساس مصرف در ایران را با کنترل متغیرهای رشد اقتصادی و مصرف الکتریسیته را در دوره 1990 الی 2021 بررسی کرده است. پس از بررسی آزمون مانایی متغیرهای پژوهش آزمون های دیکی فولر تعدیل شده و زیوت-اندروز، آزمون هم جمعی بایر و هانک جهت بررسی وجود هم جمعی بین متغیرهای پژوهش انجام شده است. سپس از رگرسیون هم جمعی شامل تخمین زننده های خود رگرسیونی با وقفه توزیعی، حداقل مربعات معمولی کامل تعدیل شده، حداقل مربعات معمولی پویا و آزمون تغییرات تدریجی علی برای بررسی رابطه بلندمدت متغیرهای و رابطه علی آن ها استفاده شده است. نتایج به وضوح نشان می دهد توسعه مالی و مصرف انرژی تجدید پذیر باعث کاهش انتشار کربن بر اساس مصرف در ایران شده و توسعه اقتصادی و توسعه مالی انتشار کربن بر اساس مصرف را افزایش می دهد. نتایج آزمون تغییرات علی تدریجی، تاییدکننده نتایج اصلی روش های مورداستفاده تخمین بوده است. ازاین رو سیاست گذاران در ایران باید تحقیق و توسعه در فن آوری های با مصرف کم کربن را تشویق نموده و همچنین سرمایه گذاری ها در انرژی های تجدید پذیر را هدف قرار داده و از سطح واردات انرژی های تجدید ناپذیر را کاهش داده و از سرمایه گذاری در بخش های با مصرف انرژی بالا که منجر به افزایش در انتشار کربن بر اساس مصرف شود اجتناب کنند.

    کلید واژگان: انتشار کربن بر اساس مصرف, رشد اقتصادی, توسعه مالی, مصرف انرژی تجدید پذیر
    Seyed Jalal Tabatabaei *

    The current research has investigated the effect of financial development and renewable energy consumption on carbon emissions based on consumption in Iran by controlling the variables of economic growth and electricity consumption in the period from 1990 to 2021. After examining the Manai test of the research variables using modified Dickey-Fuller and Ziot-Andrews tests, Bayer and Hank's cointegration test was performed to check the existence of collinearity between the research variables. Then, autoregressive distributed lag estimators, fully modified ordinary least squares, dynamic ordinary least squares and gradual shift causality test were used to investigate the long-term relationship of variables and their causal relationship. The results clearly show that financial development and renewable energy consumption reduce carbon emissions based on consumption in Iran, and economic development and financial development increase carbon emissions based on consumption. The results of the test of gradual causal changes have confirmed the main results of the estimation methods used. Therefore, policymakers in Iran should encourage research and development in low-carbon technologies and also target investments in renewable energy and reduce the level of non-renewable energy imports and avoid investing in high energy consumption sectors that lead to an increase Avoid carbon emissions based on consumption.

    Keywords: Consumption-Based CO2 Emission, Economic Growth, Financial Development, Renewable Energy Consumption
  • طاهره امیدی فتحکوهی، مرتضی عزتی*، رقیه حسن زاده

    رشد تولید مهمترین هدف در همه اقتصادهای جهان است. هدف اصلی همه سیاست های کلان در کشورهای مختلف در گام نخست، حفظ و افزایش هر چه بیشتر تولید است. سیاست های گوناگونی در کشورهای مختلف اجرا می شود. از بین این سیاست ها، یک دسته اصلی، سیاست-های پولی است. هدف این مقاله برآورد آثار سیاست پولی (در چارچوب تنظیم اندازه نقدینگی و کنترل نرخ بهره)، کنترل دولتی (در بخش پولی) و تحریم بر تولید ناخالص داخلی ایران است. در این بررسی از داده های سال های 1357 تا 1399 استفاده شده است. سیاست پولی، کنترل دولتی و تحریم، متغیرهای مستقل و تولید متغیر وابسته درنظر گرفته شده است. روش تجزیه و تحلیل داده-ها، اقتصاد سنجی، اتورگرسیو با وقفه توزیعی (ARDL) است. برای برآورد مدل از نرم افزار ایویوز استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند تحریم بر تولید ناخالص داخلی اثر منفی داشته است. سیاست پولی افزایش نقدینگی اعمال شده بر تولید اثر مثبت داشته است و سیاست پولی در چارچوب نرخ سود یا بهره بانکی اثر معناداری بر تولید نداشته است. همچنین، سیاست کنترل دولتی اثر مثبت بر تولید داشته است.

    کلید واژگان: کلیدواژه ها: تولید, سیاست پولی, حجم نقدینگی, نرخ بهره, تحریم, رشد اقتصادی
    Taherh Omodi Fathkohi, Morteza Ezzati*

    Production growth is the most important goal in all world economies. The main goal of all macroeconomic policies in different countries is to maintain and increase production as much as possible in the first step. Different policies are implemented in different countries. Among these policies, a main category is monetary policies. The purpose of this article is to estimate the effects of monetary policy (within the framework of liquidity regulation and interest rate control), government control (in the monetary sector) and sanctions on Iran's GDP. In this study, data from the years 1357 to 1399 were used. Monetary policy, government control and sanctions were considered as independent variables and production as a dependent variable. The method of data analysis is econometrics, autoregressive with distributed lags (ARDL). EViews software was used to estimate the model. The findings of the research show that the embargo had a negative effect on the GDP. The monetary policy of increasing the applied liquidity has had a positive effect on production, and the monetary policy within the framework of interest rate or bank interest has not had a significant effect on production. Also, government control policy has had a positive effect on production.

    Keywords: Production, Monetary Policy, Liquidity, Interest Rate, Sanctions, Economic Growth
  • آرش خمی، فاطمه زندی *، محمد خضری، بیژن صفوی

    هدف این مقاله فراتحلیل تکنیکال نرخ فلاکت و رشد اقتصادی بر مخارج سرانه سلامت در اقشار کم درآمد و متوسط در ایران می باشد. روش تحقیق متدلوژی ARDL است که روابط بلندمدت و کوتاه مدت بین متغیرهای توضیحی الگو را به طور هم زمان تخمین می زند. نتایج تخمین مدل با استفاده از روش خودهمبستگی با وقفه توزیع شده (ARDL) نشان داد که یک رابطه همجمعی بلندمدت میان متغیر های مدل وجود داشته است و مشخص شد که ضریب لگاریتم رشد اقتصادی EG)) از لحاظ آماری معنی دار و نشان دهنده این است که رشد اقتصادی دارای تاثیر مثبت بر شاخص سلامت می باشد اما ضریب لگاریتم متغیر شاخص فلاکت (شاخص فلاکت با یک بار وقفه) (MI (-1)) دارای علامت منفی مورد نظر بوده و از لحاظ آماری نیز معنی دار می باشد. یعنی شاخص فلاکت در سال های قبل بر سرانه فلاکت سال های بعد تاثیر منفی و معنی داری بجا می گذارد. همچنین ضریب لگاریتم متغیر شاخص فلاکت (شاخص فلاکت با دو بار وقفه) MI (-2))) از لحاظ آماری معنی دار ولی دارای علامت مورد نظر می باشد و حاکی از آن است که شاخص فلاکت دو دوره قبل، تاثیر منفی بر سرانه سلامت بجا می گذارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که یک رابطه تعادلی بلندمدت بین متغیرهای الگوی مورد نظر وجود دارد. در بلندمدت، متغیرهای رشد اقتصادی و شاخص فلاکت از لحاظ آماری معنی دار و دارای تاثیر بر تابع سرانه سلامت دارند.

    کلید واژگان: نرخ فلاکت, رشد اقتصادی, شاخص سلامت, ایران
    Arash Khomi, Fatemeh Zandi *, Mohamad Khezri, Bijan Safavi

    The purpose of this article is to analyze the technical meta-analysis of poverty rates Misery index and economic growth on per capita health expenditures in low- and middle-income groups in Iran. The research method is ARDL methodology, which simultaneously estimates the long-term and short-term relationships between explanatory variables of the model. The results of the estimation of the model using the autocorrelation method with distributed lag (ARDL) showed that there was a long-term cointegration relationship between the variables of the model and it was found that the coefficient of the logarithm of economic growth (EG) is statistically significant and indicates that economic growth It has a positive effect on the health index, but the coefficient of the logarithm of the misery index variable (MI (-1)) has the desired negative sign and is statistically significant. That is, the misery index in the previous years has a negative and significant effect on the per capita misery of the following years. Also, the coefficient of the logarithm of the misery index variable (misery index with two breaks) MI (-2))) is statistically significant but has the intended sign and indicates that the misery index of the previous two periods has a negative effect on the health leaders. . Therefore, it can be concluded that there is a long-term equilibrium relationship between the variables of the observed pattern. In the long term, the variables of economic growth and misery index are statistically significant and have an impact on the health function per capita.

    Keywords: Poverty Rate, Economic Growth, Health Index, Iran
  • الهام نوبهار*، ندا صادقی
    انرژی به عنوان یکی از مهمترین عوامل تولید نقش مهمی در رشد اقتصادی کشورها دارد. اما در دنیای امروز پرداختن به مسائل رشد اقتصادی بدون توجه به جنبه های توسعه پایدار و پیامدهای بین نسلی آن غیرممکن است. با توجه به اهمیت و تفاوتهای انرژیهای تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر در رشد و توسعه پایدار کشورها، هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی رابطه علیت بین رشد اقتصادی و مصرف انرژی های تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر در کشورهای دو گروه D8 و G7 است. در این راستا با استفاده از دو رویکرد علیت دومیترسکو-هورلین (2012) و کونیا (2006) به بررسی روابط بین متغیرها در دوره زمانی 2000 تا 2022 پرداخته شده است. نتایج این مطالعه حاکی از وجود رابطه علیت یکطرفه از تولید ناخالص داخلی به مصرف انرژی های تجدیدپذیر در کشورهای گروه D8 است. همچنین در این کشورها بین مصرف انرژی های تجدیدناپذیر و تولید ناخالص داخلی رابطه علیتی وجود ندارد. به عبارت دیگر در کشورهای عضوگروه D8، رشد اقتصادی متاثر از مصرف انرژی ها نیست اما با افزایش رشد اقتصادی، کشورها به استفاده از انرژی های تجدیدپذیر روی می آورند. از سوی دیگر در کشورهای عضو گروه G7 که از سطح توسعه یافتگی بالاتری برخوردارند، نتایج نشان دهنده وجود رابطه علیت یک طرفه از مصرف انرژی های تجدیدپذیر به تولید ناخالص داخلی است. همچنین نتایج وجود رابطه علیت یک طرفه از تولید ناخالص داخلی به مصرف انرژی های تجدیدناپذیر را نشان می دهد. به عبارت دقیقتر در کشورهای گروه G7، رشد اقتصادی متاثر از مصرف انرژی های تجدیدپذیر است و بر مصرف انرژی های تجدیدناپذیر اثر می گذارد.
    کلید واژگان: انرژی های تجدیدپذیر, انرژی های تجدیدناپذیر, رشد اقتصادی, علیت دومیترسکو-هورلین (2012), علیت کونیا (2006)
    Elham Nobahar *, Neda Sadeghi
    Energy, as one of the most important factors of production, plays a crucial role in the economic growth of countries, but in today's world, addressing economic growth issues without considering the aspects of sustainable development and intergenerational consequences is impossible. Considering the importance and differences of renewable and non-renewable energies in the sustainable development of countries, the main purpose of this study is to examine the causal relationship between economic growth and the consumption of renewable and non-renewable energies in the D8 and G7 countries. Using two causality approaches, Dumitrescu-Hurlin (2012) and Konya (2006), this study investigates the relationship between these variables over the period from 2000 to 2022. The findings of this study reveal a unidirectional causality from GDP to renewable energy consumption in the D8 countries. Additionally, no causal relationship is observed between non-renewable energy consumption and GDP in these countries. In other words, in the D8 countries, economic growth is not influenced by energy consumption; however, as economic growth increases, these countries tend to adopt renewable energy sources. On the other hand, in the G7 countries that are more developed, the results indicate a unidirectional causal relationship from the consumption of renewable energy to GDP. Furthermore, the findings demonstrate a unidirectional causality from domestic gross production to non-renewable energy consumption. Hence, in the G7 countries, economic growth is influenced by the consumption of renewable energy and, in turn, impacts the consumption of non-renewable energy.
    Keywords: Renewable Energies, Non-Renewable Energies, Economic Growth, Dumitrescu, Hurlin Causality (2012), Konya Causality (2006)
  • حسین اصغرپور، محمدسالار شهریاری، جعفر حقیقت، سامان حاتم راد، منصور حیدری*

    یکی از مشکلات مهم در بررسی رشد اقتصادی، همسان سازی تواتر متغیرهای موثر بر تولید است که این رویکرد منجر به از دست رفتن اطلاعات متغیرهای توضیحی که تواتر بالایی نسبت به رشد اقتصادی دارند، می شود. در مطالعه حاضر سعی شده است با استفاده از روش میداس و میداس ور به بررسی تاثیر بازده بازار بورس اوراق بهادار تهران بر رشد اقتصادی ایران طی دوره 1390 تا 1400 در قالب داد های فصلی و ماهانه پرداخته شود. نتایج حاصل از برآوردها دلالت براثرات نامتقارن بازده بازار سهام بر رشد اقتصادی ایران دارد. به طوری که در ماه اول فصول که تعداد رونق بازار سهام زیاد بوده است، بازده سهام تاثیر بسیار زیاد مثبت و معنی دار بر رشد اقتصادی داشته است که این تاثیر مثبت با افزایش تعداد رکود در ماه های سوم کاهش یافته و در ماه دوم هر فصل که تعداد رکود در بازار سهام زیاد بوده است،بازده سهام تاثیر منفی و معنی دار بر رشد اقتصادی ایران داشته است. همچنین یافته های تجربی دلالت بر این دارد که شدت تاثیرگذاری بازده سهام در دوره های رکود قوی تر از دوره های رونق بوده است. از این رو، مهمترین توصیه سیاستی تحقیق حاضر این است که به منظور افزایش رشد اقتصادی، لازم است سیاستگذاران اقتصادی با اتخاذ سیاست های مناسب زمینه را برای رشد و توسعه بازار سهام و افزایش بازدهی آن فراهم نموده و از بروز رکود و طولانی تر شدن آن در بازار سهام جلوگیری کنند.

    کلید واژگان: بازار سهام, رشد اقتصادی, داده های با تواتر متفاوت
    Hossein Asgharpur, Mohammadsalar Shahryari, Jaafar Haghighat, Saman Hatamerad, Mansour Heydari *

    One of the important problems in examining economic growth is equating the frequency of variables affecting production, which approach leads to the loss of information on explanatory variables that have a high frequency compared to economic growth. In this study, by using the MIDAS and MIDAS-VAR method, the effect of Tehran Stock market performance on the economic growth of Iran during the period of 2011 to 2021 has been investigated for quarterly and monthly data. The results of the estimates indicate the in the first month of the seasons when the number of stock market booms was high, stock returns had a very positive and significant impact on economic growth. This positive effect decreased with the increase in the number of recessions in the third months and in the second month of every quarter when the number of recessions in the stock market was high, and this had a negative effect on economic growth. Also, the empirical findings indicate that the intensity of the influence of stock returns was stronger in periods of recession than in periods of prosperity. Therefore, the most important policy recommendation of the current research is that in order to increase economic growth, it is necessary for economic policy makers to provide the basis for the growth and development of the stock market and increase its efficiency by adopting appropriate policies, and also prevent recession and its prolongation in the stock market.

    Keywords: Stock Market, Economics Growth, Mixed Frequncy Data
  • سید کمال صادقی، ناصر عبدالهی*
    تاثیر مخارج نظامی بر رشد اقتصادی با توجه به عوامل مختلف از قبیل نوع سیاست گذاری تجارت تسلیحات می تواند متفاوت باشد. همچنین مباحث مربوط پیرامون هزینه های نظامی و رشد اقتصادی نتایج متفاوتی را ارائه نموده است. لذ هدف این مطالعه بررسی تاثیر هزینه های نظامی بر رشد اقتصادی از کانال بدهی عمومی می باشد. برای این منظور از شاخص های بخش های مختلف اقتصاد و روش های داده های پانل همجمعی و تکنیک FMOLS استفاده شده است. دوره زمانی مطالعه سال های 2022-2000 می باشد. نتایج مطالعه نشان می دهد که به طور کلی، بهبود در شاخص های هنزیه های نظامی، کنترل فساد و تجارت اثر مثبت و معنی داری بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب منا دارد و در مقابل تاثیر هزینه های نظامی از کانل بدهی عمومی، اندازه دولت، نرخ شهرنشینی و نرخ تورم تاثیر منفی بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب منا دارد. متغیرهای بدهی عمومی و شاخص منابع طبیعی و تعداد نیروی نظامی اثر معنی دار بر رشد اقتصادی نشان ندادند.
    کلید واژگان: بدهی عمومی, رشد اقتصادی, هزینه های نظامی
    Seyed Kamal Sadeghi, Naser Abdollahi *
    The impact of military spending on economic growth can be different according to various factors such as the type of arms trade policy. Also, the discussions related to military spending and economic growth have provided different results. The purpose of this study is to investigate the impact of military spending on economic growth through the channel of public debt. For this purpose, the indicators of different sectors of the economy and the methods of panel data and the FMOLS technique have been used. The study period is 2000-2022. The results of the study show that, in general, improvement in the indicators of military spending, corruption control and trade have a positive and significant effect on economic growth in the selected MENA countries, and in contrast to the effect of military spending on public debt channel, government size, Urbanization rate and inflation rate have a negative effect on economic growth in selected MENA countries. The variables of public debt and natural resources index and the number of military forces did not show a significant effect on economic growth.
    Keywords: Economic Growth, Military Spending, Public Debt
  • حسین عیوضلو، معصومه مطلبی*
    در این مقاله رابطه بین عدالت از دیدگاه اسلامی و رشد اقتصادی بررسی می شود. در پژوهش حاضر سعی شده است، مطابق با رویکرد شهید آیت الله محمد باقر صدر و دیگر اقتصاددانان اسلامی از عدالت، شاخص های عدالت در مرحله توزیع قبل از تولید و توزیع بعد از تولید در نظر گرفته شده و رابطه بین عدالت و رشد در دو مدل بررسی شود. نتایج تخمین مدل اول با استفاده روش خودتوضیح برداری با وقفه های گسترده (ARDL) طی دوره زمانی 98-1357 نشان می دهد که شاخص فیزیکی کیفیت زندگی به عنوان شاخص عدالت قبل از تولید و شاخص رفاه آمارتیاسن به عنوان شاخص عدالت بعد از تولید، در کوتاه مدت و بلندمدت اثر مثبت بر رشد تولید ناخالص داخلی دارد. همچنین، نتایج مدل دوم با استفاده از روش حداقل مربعات کاملا اصلاح شده (FMOLS) طی دوره زمانی 98-1375 نشان می دهد که شاخص رفاه آمارتیاسن و شاخص آزادسازی اقتصادی به عنوان شاخص عدالت اجتماعی اثر مثبت بر رشد تولید ناخالص داخلی دارد. بنابراین، برای اثر گذاری عدالت بر بهبود رشد لازم است به عدالت در مراحل مختلف تولید توجه ویژه ای شود و برقراری و حفظ عدالت اقتصادی و اجتماعی می تواند نقش زیادی در افزایش تولید ناخالص داخلی و توسعه پایدار داشته باشد.
    کلید واژگان: عدالت اقتصادی از دیدگاه اسلامی, توزیع پیش از تولید و توزیع پس از تولید, رشد اقتصادی, مدل ARDL, روش FMOLS
    Hosein Eivazloo, Masoumeh Motallebi *
    In this article examines the relationship between justice from the Islamic perspective and economic growth. In the present study seeks to consider the indexes of justice in the stage of distribution before production and distribution after production based on the approach of martyr ayatollah Mohammad Baqir sadr and other Islamic economists of justice and has been investigated the relationship between justice and growth in two models. Results of estimating the first model using Autoregressive Distributed Lag (ARDL) over 1978-2019 reveals that the physical quality of life index as the justice index before production and the Amartya Sen welfare index as the justice index after production leave short-term and long-term positive impacts on the growth of gross domestic product. The results of the second model using the Fully-Modified Ordinary Least Square method over 1978-2019 indicated the Amartya Sen welfare index and economic liberalization as the social justice index had a positive impact on the growth of gross domestic product. Thus, justice must be paid special attention in various stages of production so that it can impact the improvement of growth, and the establishment and maintenance of economic and social justice can play a significant part in the increase of GDP and sustainable development.
    Keywords: Economic Justice From The Islamic Perspective, Pre-Production Distribution, Post-Production Distribution, Economic Growth, ARDL Model, FMOLS Method
  • اکرم قریشوندی ابراک، صالح قویدل*، مسعود صوفی مجیدپور

    فراگیری مالی از محرک های اصلی رشد اقتصادی است .هدف این مقاله ارزیابی اثر فراگیری مالی بر رشد اقتصادی در کشورهای با درآمد بالا (59 کشور) در دوره 2021-2004 با استفاده از روش پنل دیتاست. در این مطالعه فراگیری مالی از سه بعد نفوذ بانکی، در دسترس بودن خدمات بانکی و استفاده از خدمات مالی اندازه گیری می شود. این ابعاد نتایج بهتری برای درک رابطه فراگیری مالی - رشد اقتصادی ارائه می دهد. بر حسب سنجه های فراگیری، تفاوت معناداری در میان کشورها وجود دارد. با وجود این از نظر محیط کلان اقتصادی از شرایط مطلوب برخوردارند. یافته ها نشان می دهد همگرایی اندک در میان کشورها وجود دارد. همچنین، برخی ابعاد فراگیری مالی بر رشد اقتصادی اثر مثبت دارند. در این راستا، ضریب نفوذ دسترسی به بانک و تسهیلات پیامد مثبت دارند. ولی ضریب نفوذ دستگاه خودپرداز و تعمیق مالی اثر منفی داشته اند. محیط کلان اقتصادی (سرمایه، نرخ تورم، نرخ بیکاری، باز بودن اقتصاد) چشم انداز مثبت زندگی (امید به زندگی) و روند جمعیتی (نرخ رشد جمعیت) از عوامل موثر بر رشد اقتصادی این کشورها هستند. بهره برداری از ابزارهای جدید بانکداری مانند اینترنت بانک و همراه بانک برای گسترش فراگیری مالی به-ویژه در مناطق کم برخوردار، ارائه خدمات متنوع از طریق شعب، گسترش بانکداری خرد، بهره برداری از اپلیکشن های ساده و متناسب با توانمندی های مردم نقش کانونی در توسعه و تعمیق فراگیری مالی به همراه رشد اقتصادی خواهند داشت.

    کلید واژگان: فراگیری مالی, رشد اقتصادی, کشورهای با درآمد بالا, کوانتایل, محیط کلان
    Akram Ghoreyshvandiabrak, Saleh Ghavidel Doostkoui *, Masoud Soufi Majidpour

    Financial inclusion is a key driver of economic growth. This study evaluates its effect on economic growth in 59 high-income countries from 2004 to 2021, using panel data and quantile methods. Financial inclusion is measured through banking penetration, availability of banking services, and usage of financial services. The results reveal significant differences among countries, generally enjoying favorable macroeconomic conditions, and indicate slight convergence among them. Positive impacts on economic growth were observed from bank and facility penetration, while ATM penetration and financial deepening showed negative effects. Influential factors include capital, inflation rate, unemployment rate, economic openness, life expectancy, and population growth. The impact of financial inclusion is more pronounced in lower-income countries. Expanding financial inclusion through the Internet and mobile banking, especially in less privileged areas, and enhancing microfinance and user-friendly applications, are pivotal for economic growth.

    Keywords: Economic Growth, Financial Inclusion, High-Income Countries JEL Classification, O16, P34, O47
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال