به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "سرمایه داری" در نشریات گروه "اقتصاد"

تکرار جستجوی کلیدواژه «سرمایه داری» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی سرمایه داری در مقالات مجلات علمی
  • علی اکبر ابراهیمی نژاد، سید هادی عربی*، یزدان گودرزی فراهانی

    یکی از چالش‎های اصلی آزادسازی اقتصادی در حوزه سیاست‎گذاری، تاثیرگذاری آن بر نابرابری درآمدی است که در کشور ما نیز مورد توجه و اختلاف سیاستمداران قرار دارد. دسته‎ای از نظریات با اتکا به مکانیسم بازار، افزایش آزادی اقتصادی را سبب بهبود نابرابری درآمدی می دانند و دسته دیگر با توجه به نقایص مکانیسم بازار، وضعیت نابرابری درآمدی در صورت افزایش آزادی اقتصادی را مبهم توصیف می‎کنند که اقتصاددانان تاکنون به شیوه های مختلف به آزمون این نظریات پرداخته‎اند. در پژوهش حاضر ضمن تحلیل نظری این دو رویکرد متفاوت، به آزمون تجربی این رابطه برای دو گروه مختلف از کشورها در بازه 2004 تا 2018 پرداخته شده است. گروه اول شامل هجده کشور با درجه آزادی بالا و گروه دوم شامل شانزده کشور با درجه آزادی پایین هستند. سطوح اولیه و متفاوت نابرابری به عنوان یکی از مبادی مورد اختلاف این دو رویکرد در آزمون تجربی مبتنی بر رگرسیون چندکی (QR) مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج نشان می‎دهد در هر دو گروه و در سطوح پایین و میانه نابرابری، افزایش آزادی اقتصادی موجب بهبود نابرابری درآمدی شده است، اما این رابطه در سطوح بالای نابرابری درآمدی بی معناست. دلالت‎های این نتایج برای سیاستگذاران اقتصاد ایران گویای این است که در سطوح بالای ضریب جینی (4/41−4/48) حرکت به‎سوی آزادسازی اقتصادی به سبب نبود شرایط مساعد اقتصادی، منجر به نتایج مورد انتظار نخواهد انجامید و از آنجا که در حال حاضر نابرابری درآمدی در ایران نزدیک به این بازه است (ضریب جینی 4/40 برای سال 99)، لازم است بیش از تمرکز به سیاست‎های آزادسازی، وضعیت نابرابری مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: آزادی اقتصادی, نابرابری درآمدی, توزیع درآمد, سرمایه‎داری, نهادگرایی, رگرسیون کوانتایل
    AliAkbar Ebrahiminejad, Seyed Hadi Arabi *, Yazdan Goudarzi Farahani

    One of the most important challenges for policies concerning economic freedom is its inequalities effects. Mnay researches have examined the various channels and mechanisms in order to find the components of economic freedom which influences the distribution of income. Previous  studies on the relation between economic freedom and income inequality have produced varied results. The paper examines this relationship for two groups of countries based on high (18 country) and low (16 country) degrees of economic freedom. Using panel date during 2004-2018 with quintile regression, results showed that in both groups with different levels of economic freedom, increasing economic freedom at low and middle levels of income inequality, had improved income inequality, but increasing economic freedom in high levels of income inequality did not show any meaningful effect on income inequality. The implication of this research findings for Iran economy showed that when Gini index is lower than 41.4%, increasing economic freedom improves income inequality, while it is meaningless when Gini index is between 41.4 – 48.4%.

    Keywords: Economic freedom, Income Inequality, Income Distribution
  • علی باریکانی*
    نگاه و بررسی اقتصاد سیاسی ملاحظات اقتصادی و سیاسی را در کنار یکدیگر مد نظر قرار می دهد. شرایط و عوامل بسیاری منجر به شکل گیری وضعیت فعلی اقتصادی و سیاسی شده اند. سیر تاریخی این عوامل ازجمله انقلاب اسلامی، ریشه های شکل گیری وضعیت اقتصاد سیاسی در سرمایه داری دولتی، توزیع منابع و فرصت ها، اقتصاد بخش خصوصی، شرایط سیاسی انتخابات و... را مشخص می کند. شکل گیری سرمایه داری دولتی، عدم خصوصی سازی مطلوب و... در بلندمدت به بحران های ناکارآمدی و توزیع منابع و ثروت می انجامد. این موضوع با ایجاد بحران های اجتماعی امنیت اقتصادی را به خطر می اندازد. ازاین رو راهکارهای گسترش خصوصی سازی واقعی، عدم واگذاری شرکت ها به شبه دولتی ها و بازتفسیر نظام انباشت سرمایه پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: اقتصاد سیاسی, سرمایه داری, انتخابات, خصوصی سازی, توزیع منابع
  • پوریا پرندوش، محمدرضا تاجیک، رضا نجف زاده*

    در پژوهش حاضر نیولیبرالیسم به منزله پدیده ای حاصل از گسست در نظام قدرت  دانش لیبرال کینزی بررسی شده است. آن گاه با روش تبارشناسی نظام دانش نیولیبرال، تاچریسم به مثابه سرنمون و صورت نوعی پیوند نظام قدرت دانش نیولیبرال مطالعه می شود. بدین منظور از چهارچوب نظری دیالکتیکی نظام دانش قدرت استفاده شده است. پس از بررسی مبانی نظام دانش نیولیبرالی، با بررسی اردولیبرالیسم و ایده بازار اجتماعی از یک سو و مکتب شیکاگو با عنوان امپریالیسم اقتصادی نوین از سوی دیگر فلسفه سیاسی نیولیبرالیسم بررسی شده است. درنهایت پیوند این نظام دانش/ اپیستمه نیولیبرال با نظام قدرت، در صورت نوعی آن، با عنوان تاچریسم نشان داده شده است. هدف اصلی این پژوهش یافتن مبانی و بنیادهایی است که به قدرت گیری نیولیبرالیسم منجر شده و در تاچریسم و ریگانومیکس به ماشین سیاسی این دستگاه بزرگ تبدیل شده است. بنابراین نوشتار کنونی به دنبال ریشه یابی رژیم حقیقت مندی نیولیبرالیسم به مثابه سرمایه داری تجدیدساختاریافته در ساحت نظری دیالکتیک نظام قدرت دانش و ترجمان سیاسی آن در عمل ذیل قدرت گیری تاچریسم است. به این منظور، با استفاده از اصول نظریه دانش  قدرت فوکویی از روش تبارشناسی فوکو برای فهم تبار نظام دانش نیولیبرال بهره گرفته شده و درنتیجه از نوعی هرمنوتیک رادیکال، با عنوان تاچریسم، برای فهم ریوس نیولیبرالیسم در صورت بندی نظام قدرت دانش آن استفاده شده است.

    کلید واژگان: نئولیبرالیسم, تاچریسم, لیبرالیسم, اقتصاد سیاسی, کینزیانیسم, سرمایه داری
    Pouriya Parandoush, MohammadReza Tajik, Reza Najafzadeh *

    In this study, neoliberalism has been studied as a phenomenon resulting from the rupture in the Keynesian liberal power-knowledge system. Then, with the genealogical method of the neoliberal knowledge system, Thatcherism represents a prototype of the necessary connection between the neoliberal power-knowledge system. For this purpose, the dialectical theoretical framework of the power-knowledge system has been adopted. After intensive examination of the foundations of the neoliberal knowledge system, the political philosophy of neoliberalism has been addressed by dealing with ordo-liberalism and the idea of the social market on the one hand, and the Chicago school as new economic Imperialism on the other. Finally, the necessary connection of this neoliberal system of knowledge/episteme with the system of power finds itself in Thatcherism. The fundamental question in this research is to discover the foundations that led to the rise of neoliberalism and can be found in Thatcherism and Reaganomics as the political machine of this dominant institution. Thus, following the roots of neoliberalism as restructured capitalism in the dialectical theoretical realm of the power-knowledge system and its political manifestation in practice, the present paper follows this articulation under Thatcherism. For this purpose, following the principles of Foucault’s theory of knowledge-power; Foucault’s method of genealogy has been used to understand the lineage of the neoliberal system of knowledge, and a kind of radical hermeneutics is used to understand the outlines of neoliberalism in the formulation of its power-knowledge system called Thatcherism.

    Keywords: Neoliberalism, Thatcherism, Political Economy, Keynesianism, Capitalism, Imperialism, Genealogy
  • دکتر شهلا رضایی

    بسیاری از ما انسان ها همواره در تلاش برای کسب ثروت هستیم تا بتوانیم آن طور که دل مان می خواهد لباس بپوشیم یا خانه و ماشین لوکس بخریم. پولدار شدن آنچنان کار سخت و رویایی نیست، شما کافیست با راه های پولدار شدن آشنا باشید تا بتوانید وضعیت اقتصادی تان را بهبود دهید و به جرگه پولداران و سرمایه داران شهر بپیوندید. بسیاری از ما همواره در زندگی تلاش می کنیم که با پس انداز و کار زندگی راحتی برای خود و خانواده مان بسلزیم و نیازهای آنان را برطرف کنیم اما در برخی مواقع با شکست روبرو می شویم و نمی توانیم نیازهای خانواده را آن چنان که باید برطرف سلزیم زیرا با شیوه پولدار شدن آشنایی نداریم . باید بدانید کسب ثروت و در آمد زیاد مشکل نیست و فقط باید در این راه حوصله داشته باشیم. در این مقاله قصد داریم به چند داستان مشهور و زیبا و جالب و خواندنی در این راستا بپردازیم.

    کلید واژگان: کسب درآمد زیاد, پولدارشدن, سرمایه داری, ثروتمند, فقر
  • عبدالله قنبرلو*
    لیبرالیسم مجموعه متنوعی از ارزش های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی را در بر می گیرد که در گذر زمان به اشکال مختلفی تفسیر شده و شاخه های مختلفی را ایجاد کرده است. این مقاله به بررسی وجوه اصلی لیبرالیسم اقتصادی در عصر مدرن اختصاص دارد. سوال اصلی این است که شاخه های اصلی تحقق یافته لیبرالیسم اقتصادی در دوره مدرن چه بوده اند. در پاسخ به سوال بر سه گرایش اصلی آن شامل لیبرالیسم کلاسیک، لیبرالیسم برابری گرا، و نئولیبرالیسم تاکید شده است. گرایش اول در سده های هجده و نوزده و دو گرایش بعدی در سده بیست تحقق یافتند. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی فرازوفرود های لیبرالیسم طی سده های اخیر را تحلیل کرده است. این مقاله توضیح می دهد که منطق بازار آزاد در لیبرالیسم پس از تضعیف در نیمه اول سده بیستم مجددا تقویت شد و در دوره نئولیبرالیسم به اوج رسید.1
    کلید واژگان: آزادی, دموکراسی, دولت رفاه, سرمایه داری, کینزینیسم, لیبرالیسم کلاسیک, نئولیبرالیسم, طبقه بندی JEL: B1, B2, F5
    Abdollah Ghanbarloo *
    Liberalism encompasses a diverse range of political, economic, social, and cultural values that have been interpreted over time in various ways and have created various branches. This article deals with the main faces of economic liberalism. There have been three main branches of economic liberalism: Classical liberalism, egalitarian liberalism, and neo-liberalism. Classical liberalism has been developed in 19th century emphasizing the negative nature of freedom in the market. During the 20th century, two other faces of economic liberalism have been emerged. Egalitarian liberalism which likes a more equal distribution of benefits, and neo-liberalism which prioritizes economic liberalization policies such as privatization, deregulation, and free trade. Neo-liberalism supports the idea that free market needs a strong state in order to protect it.
    Keywords: Capitalism, Democracy, Liberty, Classical Liberalism, Welfare State, Keynesianism, Neo-liberalism JEL Classification: B1, B2, F5
  • حسن خداویسی، احمد عزتی شورگلی *
    با سرعت فعلی جهانی شدن، روابط اقتصادی میان کشور ها توجه روزافزونی پیدا کرده است. ادامه این تحول بزرگ جهانی نیازمند یک فضای پر امن و آرامش است. برای این که یک کشور بتواند رفاه مردم را تامین کند و همچنین سیستم اقتصادی یک کشور سالم کار کند، داشتن اخلاق اقتصادی یک شرط اساسی است. جامعه بشری معمولا با افراط و تفریط دست به گریبان بوده است. پیش از آن که اقتصاد به صورت یک علم مدرن امروزی در آید، مسائل اقتصادی به عنوان شعبه ای از علم اخلاق تدریس می شد. اما پس از آن به تدریج از اخلاق فاصله گرفت به گونه ای که بسیاری از صاحبنظران کوشیدند بکلی اقتصاد را از اخلاق و دین جدا نمایند که این امر زیانهای زیادی برای جامعه انسانی در برداشت. بتدریج برخی اقتصاددانان مانند کینز ، رابینسون ، سرافا ، میردال، شومپیتر و هایک جدایی اقتصاد از اخلاق را مورد انتقاد قرار دادند . از همین روست که در دهه های اخیر گرایش تازه ای به اخلاق اقتصادی در اروپا و آمریکا ایجاد شده است و این را باید به فال نیک گرفت اما این خوف وجود دارد که گرایش جدید بیشتر به سمت و سوی اخلاق سودطلبی شکل بگیرد. علت این هم روشن است، نظام لیبرال سرمایه داری و کمونیستی نمی تواند تفسیر درستی از انسان و کمالات واقعی او داشته باشد. این در حالی است که اسلام از همان ابتدا آموزه های وسیع اقتصادی خود را با ارزش های اخلاقی آمیخته است.با توجه به این که، یکی از معضلات اساسی علم اقتصاد فعلی و رایج جهان، مشکلات اخلاقی موجود در درون این نظام های اقتصادی است و با توجه به این که پایه و اساس اقتصاد اسلامی بر اخلاق و احکام و قوانین دینی استوار است، بنابراین یک ضرورت اساسی است که مشکلات اخلاقی دو نظام مذکور را در درون نظام اقتصاد اسلامی به چالش کشید. لازم به ذکر است، که روش تحقیق به کارگرفته شده در این مقاله مبتنی بر روش توصیفی است.
    کلید واژگان: اخلاق در اقتصاد, سرمایه داری, سوسیالیستی, اقتصاد اسلامی
    A. Ezati Shorgooli
    With the current speed of globalization, economic relations among countries have gained special daily attention. Continuing this great global transformation requires a safe and relaxed atmosphere. If a country aims to provide the welfare of the people and also to have a sound economic system, economic ethics is an essential condition. Human society usually has been grappling with extremism. Before the economics become like a current modern science, the economics was taught as a branch of ethics. But then gradually distanced from morality, as many experts tried to completely separate economics from morality and religion that created a great deal of loss for human society. Gradually, some economists such as Keynes, Robinson, Sraffa, Myrdal, Schumpeter and Hayek criticized the separation of economics from morality.That is why in recent decades, a new trend in Europe and America was created toward ethics and this must be good thing. But there are fears that a new orientation will be more towards profit-seeking ethics. The reason is clear, the system of liberal capitalism and communism do not have a correct interpretation of human-kind and his true perfection. While broad economic teachings of Islam is mixed with moral values from the beginning. Given that one of the main problems of the current economics in the modern world, is the ethical problems within these economic systems and considering that the foundation of Islamic economics is based on the moral and religious laws and rulings, therefore, it is essential to challenge both above-mentioned ethical problems within the Islamic economic system. It should be mentioned, that the methodology used in this article is based on applying the descriptive method.
    Keywords: Ethics in the economics, capitalist, socialist, Islamic economics
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال