به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « capital accumulation » در نشریات گروه « اقتصاد »

تکرار جستجوی کلیدواژه «capital accumulation» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • الهام احمدپور، محمدتقی گیلک حکیم آبادی*، مجید دشتبان فاروجی، مجتبی قاسمی

    نظام های بازنشستگی در اغلب کشورهای توسعه یافته از بزرگ ترین نهادهای مالی غیر بانکی محسوب می شوند و می توانند افزون بر تضمین رفاه اجتماعی به ویژه در دوران سالخوردگی، عاملی موثر برای رشد و توسعه اقتصادی باشند. در ایران بحث اصلاحات بازنشستگی برای سالیان متمادی به دلایل متفاوتی چالش های عمده ناشی از تغییرات جمعیتی، پیری جمعیت، کاهش نرخ باروری، افزایش امید به زندگی و تغییر شکل بنیادی بازار کار نظیر بیکاری، کاهش کیفیت و کمیت مشاغل و گسترش اقتصاد غیررسمی موردتوجه عمده سیاست گذاران بوده است. مقاله حاضر با به کارگیری الگوی نسل های همپوشان سه دوره ای به تحلیل و شبیه سازی سیستم تامین اجتماعی ایران در چارچوب تعادل عمومی می پردازد. رفتار مصرف و پس انداز بهینه و سطح مطلوبیت افراد در طول دوران زندگی  تحت سیستم های بازنشستگی مختلف متفاوت است. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که نظام اندوخته گذاری کامل انباشت سرمایه فیزیکی بالاتری نسبت به نظام بازنشستگی پرداخت جاری دارد که این خود منجر به مصرف ملی و تولید ملی بالاتر در نظام اندوخته گذاری کامل می شود.

    کلید واژگان: تامین اجتماعی, کسورات بازنشستگی, الگوی نسل های همپوشان, انباشت سرمایه
    Elham Ahmadpour, MohammadTaghi Gilak Hakimabadi*, Majid Dashtban Faroji, Mojtaba Ghasemi

    Pension systems in most developed countries are considered to be the largest non-banking financial institutions and can be an effective factor for economic growth and development in addition to ensuring social welfare, especially during old age. In Iran, the discussion of pension reforms for many years due to different reasons, major challenges caused by demographic changes, aging population, decrease in fertility rate, increase in life expectancy and fundamental changes in the labor market such as unemployment, decrease in the quality and quantity of jobs and the expansion of the informal economy are the major concerns of policy makers. This article analyzes and simulates Iran's social security system in the framework of general equilibrium by using the three-period overlapping generations model. The optimal consumption and saving behavior  and the level of people's utility are different during the lifetime under different pension systems. The simulation results show that the full savings system has a higher physical capital accumulation than the current payment pension system, which leads to higher national consumption and national production in the full savings system.

    Keywords: Social Security, Pension Deficiency, Overlapping Generation Model, Capital Accumulation
  • حجت ایزدخواستی*، نورالله صالحی آسفجی، یاسر بلاغی اینالو

    سیدراسکی (1967) با قرار دادن پول در تابع مطلوبیت در چارچوب یک الگوی رشد نیوکلاسیکی به تحلیل نقش پول در اقتصاد پرداخته است. نتایج وی بیانگر ابر خنثایی پول در وضعیت یکنواخت است. مسئله اساسی این پژوهش تعمیم الگوی سیدراسکی بر اساس مطالعه رایز (2007) است. سپس، به تحلیل غیرخنثایی اثرات سیاست های پولی از طریق نرخ بهره اسمی در الگوی سیدراسکی تعمیم یافته با استفاده از رویکرد کنترل بهینه پرداخته می شود. نتایج حاصل از کالیبره کردن و تحلیل حساسیت متغیرهای کلان در اقتصاد ایران بیانگر این است که با کشش پذیر بودن تقاضای مانده های واقعی پول نسبت به نرخ بهره اسمی در تابع مطلوبیت جدایی ناپذیر، سیاست پولی در وضعیت یکنواخت خنثی نیست. بنابراین، سیاست پولی که منجر به کاهش 6/3 درصدی نرخ رشد بهره اسمی شود، باعث افزایش تقاضای مانده های واقعی پول از 82/9 به 63/10 شده است. درنهایت، باعث افزایش سطح سرمایه سرانه، تولید سرانه و مصرف سرانه از 46/8 ، 90/2 و38/2 به 42/9، 07/3 و 48/2 شده است. علاوه بر این، نتایج شبیه سازی در وضعیت یکنواخت در اقتصاد ایران در دوره (1434-1394)، بیانگر این است که سیاست پولی که منجر به کاهش نرخ بهره اسمی شود، سطح سرمایه، تولید و مصرف سرانه را به طور پیوسته افزایش می دهد.

    کلید واژگان: ابرخنثایی پول, انباشت سرمایه, سیاست پولی, نرخ بهره اسمی, کنترل بهینه
    NoorOlah Salehi Asfeji, Yaser Balaghi Inaloo

    Sidrauski's (1967) model of money in the utility function in the framework of a neoclassical growth model, has analyzed the role of money in the economy. His conclusions suggest that money is super-neutral in the steady state. The basic research problem is generalized Sidrauski's model according to Reis (2007). Then, using optimal control approach, analysis the non-neutrality of monetary policy effects through nominal interest rate in the generalized Sidrauski's model. The results of calibration and sensitivity analysis of macroeconomic variables in Iranian economy indicate that as long as demand for real money balances elastic regard to nominal interest rate in non-separation utility function, monetary policy is not neutral in steady state. Therefore, a monetary policy that leads to a 3.6% decline in nominal interest rate growth, causing an increase in real money balances from 9.82 to 10.63. Finally, increased levels of capital per capita, output per capita and consumption per capita from 8.46, 2.90 and 2.38 to 9.42, 3.07 and 2.88. In addition, simulated results during the (1434-1344) in Iranian economy indicate that monetary policy, which leads to lower nominal rates, has increased the level of capital, production and consumption per capita continually.

    Keywords: Super Neutral Money, Capital Accumulation, Monetary Policy, Nominal Interest Rate, Optimal control
  • سید حسین غفاریان *

    از آنجایی که رشد اقتصادی بر بسیاری از شاخصهای اقتصادی از قبیل اشتغال، فقر، توزیع درآمد، سلامت و غیره اثر می گذارد، بررسی عواملی که بر رشد اقتصادی اثر گذار هستند، از اهمیت بالایی برخوردار می باشند. اهمیت این مسئله در کشورهای در حال توسعه که به طور چشمگیری با این مشکلات مواجه هستند دو چندان می شود. با توجه به فراگیر شدن مالیات بر ارزش افزوده در کشورهای در حال توسعه و کمبود تحقیقات در خصوص آثار این نوع مالیات بر متغیرهای اقتصادی خصوصا رشد اقتصادی، نیاز به چنین مطالعاتی را برجسته تر می کند. در این مقاله با بکارگیری پنلی از 62 کشور در حال توسعه و روش GMM-system اثر مالیات بر ارزش افزوده را بر رشد اقتصادی و منابع آن شامل رشد تجمع سرمایه و رشد بهره وری مورد بررسی قرار دادیم. نتایج حاصله منطبق با تحقیقات پیشین بود و حاکی از تاثیر مثبت و معنی دار مالیات بر ارزش افزوده بر رشد اقتصادی و منابع آن بود.

    کلید واژگان: مالیات بر ارزش افزوده, رشد اقتصادی, تجمع سرمایه, رشد بهره وری, کشورهای در حال توسعه
    Seyed Hossein Ghafarian*

    Since economic growth affects many economic indexes such as employment, poverty, distribution of income, health, etc., investigating the factors influencing economic growth is of great importance. This would be even more important in developing countries, which face such problems as poverty, unemployment etc. Considering the fact that the VAT is becoming more popular in developing countries and the dearth of research on the effects of this type of tax on economic variables, especially economic growth, the need for this study is felt to shed lights on the related issues. In this paper, using a panel of 62 developing countries and the GMM-system method, we examined the effect of VAT on economic growth and its sources, including growth of capital accumulation and the growth of productivity. The results were consistent with previous research, indicating a positive and significant effect of VAT on economic growth and its sources.

    Keywords: Value Added Tax (VAT), Economic Growth, Capital Accumulation, Productivity Growth, Developing Countries
  • سید احسان خاندوزی*، محمد مهدی مجاهدی، مرتضی خورسندی، علی افسری
    عدالت به عنوان یکی از مهم ترین هدف های نظام اقتصادی محسوب می شود و اهداف دیگری نظیر کارایی و رشد اقتصادی باید همراه با عدالت دنبال شود. در اقتصاد اسلامی، عدالت بازتوزیعی به عنوان یکی از انواع عدالت، می تواند از طریق پرداخت های واجب و مستحب افراد به فقرا و یا از طریق اعطای یارانه دولت برقرار شود. در این تحقیق، ابتدا به مرور تئوری های نوع دوستی و عقلانیت تعدیل یافته در غرب و عدالت بازتوزیعی و انفاق در اقتصاد اسلامی می پردازیم و سپس با وارد کردن راهکارهای دیگرخواهانه برای بازتوزیع درآمد در الگوی نسل های همپوشان (OLG) دو دوره ای، این الگو را تعمیم داده و پس از تحلیل، اثرات اقتصادی رفتارهای بازتوزیعی مورد بررسی قرار می دهیم. بر اساس نتایج این تحقیق، افزایش رفتارهای بازتوزیعی که در قالب افزایش انفاق ظهور پیدا می کند، تاثیر مثبت بر پس انداز و انباشت سرمایه دارد و در نتیجه با رشد اقتصادی سازگار است. بنابراین، یک راهکار بهینه برای برقراری رشد توام با عدالت، افزایش انگیزه مردم برای رفتارهای دیگرخواهانه و کمک داوطلبانه به فقرا است.
    کلید واژگان: بازتوزیع, پس انداز, انباشت سرمایه, اقتصاد اسلامی, الگوی نسل های همپوشان
    Seyyed Ehsan Khandoozi *, Mohammad Mahdi Mojahedi Moakhar, Morteza Khorsandi, Ali Afsari
    Justice is known as one of the most important principles of any economic system and pursuing other objectives such as efficiency and economic growth should go along with achieving justice. In Islamic economics, redistributive justice as a kind of justice can be achieved through obligatory and voluntary charities or through government subsidies. In this study, we generalize two-period overlapping generations model by entering the Islamic guidelines for redistribution in this model and examine the economic impact of redistributive behavior by analyzing the model in Islamic economics framework. The results show that an increase in redistributive behavior that emerges in the form of in Infaq (Transfer payment), has a positive impact on saving and capital accumulation and therefore is consistent with economic growth. So, one optimal approach for implementation of redistributive justice is to encourage people to Infaq and voluntary donations.
    Keywords: Redistribution, Saving, Capital Accumulation, Islamic Economics, Overlapping Generations Model
  • صالح قویدل*، محمود محمودزاده، روح انگیز بریمانی

    مدیریت منابع طبیعی برای تضمین انباشت سرمایه و رشد اقتصادی برای کشورهایی با وفور منابع، اهمیت فراوان دارد. در این پژوهش، موجودی سرمایه ایران با استفاده از قاعده استاندارد هارتویک شبیه سازی می شود. این پرسش مطرح است که باید موجودی سرمایه مطلوب ایران چه اندازه باشد؟ نتایج محاسبه ها نشان می دهد که انباشت سرمایه ایران بر مبنای قاعده استاندارد هارتویک 1/5 تا 1/7 برابر مقدار موجودی سرمایه موجود است؛ بدین معنا که بخش عمده ای از رانت منابع طبیعی سالیانه مصرف ‏شده و پس انداز خالص در ایران منفی است. ارزیابی دوباره یافته ها بر اساس قاعده هارتویک تعدیل شده نسبت به رانت منابع طبیعی، به ‏ویژه رانت نفت، نشان می دهد که اگر ایران 50 تا 60 درصد رانت منابع طبیعی را به سرمایه گذاری اختصاص می داد، قاعده هارتویک تعدیل شده رعایت می شد. به عبارت دیگر، ضریب تعدیل بهینه برای تقسیم رانت منابع طبیعی به سرمایه گذاری و مصرف با شرایط نهادی و ساختاری موجود بین 0/5 تا 0/6 است و اقتصاد ایران در حد پایین، قاعده هارتویک تعدیل شده را رعایت کرده است.

    کلید واژگان: قاعده هارتویک, موجودی سرمایه, پس انداز خالص, منابع طبیعی, رانت نفت
    Saleh Ghavidel*, Mahmoud Mahmoudzadeh, Rouhangiz Barimani

    Natural resource management is of great importance for the countries with abundant resources to ensure capital accumulation and economic growth. The aim of this paper is to estimate capital stock accumulation in Iran on the basis of Hartwick’s Rule. The question is how much capital would be ideal for Iran’s economy? The results show that, based on Hartwick’s rule, capital accumulation is 1.5 to 1.7 times the capital available, which in turn means that a large portion of the annual natural resource revenue is consumed and net saving is negative. When these findings are revalued according to Hartwick’s Rule, adjusted in terms of natural resources rent (particularly oil rent), it indicates that if our economy has allocated 50 to 60 percent of natural resources rent to investment, then the adjusted Hartwick’s rule would be observed. In other words, in the existing institutional arrangement, the optimal adjustment coefficient for allocating resource rent to investment and consumption is between 0.5 and 0.6, demonstrating this fact that Iran’s economy holds the adjusted Hartwick’s Rule at a low level.

    Keywords: Hartwick’s Rule, Capital Accumulation, Net Saving, Natural Resource, Oil Rent
  • اسمعیل ابونوری*، علی سوری، محبوبه فراهتی
    هدف اصلی در این پژوهش، پاسخ به این پرسش است که آیا اشتغال در ایران بر اساس نظریه پساکینزین ها تحت تاثیر بازار کالا است یا بر مبنای نظریه نئوکلاسیک ها تحت تاثیر بازار کار؟ در این مقاله با استفاده ازداده های سری زمانی مانند سهم سود، انباشت سرمایه، نرخ بیکاری و استفاده از ظرفیت های موجود در یک مدل خودرگرسیون برداری ساختاری طی سالهای 92-1346 ارتباط میان بیکاری، توزیع درآمد و تقاضای موثر در ایران ارزیابی شده است.
    نتایج حاصل حاکی از آن است که افزایش انباشت سرمایه و افزایش استفاده از ظرفیت های موجود (متغیرهای بازار کالا) می تواند باعث کاهش معنادار در بیکاری گردد؛ یعنی طبق نظریه پساکینزین ها، بیکاری در ایران تقاضا محور است. در مقابل، بازتوزیع درآمد به نفع سود (تغییر مزد واقعی در بازار کار) می تواند به طور مستقیم (طبق دیدگاه اقتصاددانان نئوکلاسیک)، به علت جانشینی بین کار و سرمایه یا به صورت نامستقیم، از مسیر افزایش انباشت سرمایه و یا افزایش استفاده از ظرفیت های موجود، موجب کاهش بیکاری گردد. از این رو، برای خروج از رکود (و افزایش اشتغال) می توان بر سیاستگذاری در بازار کالا (افزایش سرمایه گذاری) و همچنین بازتوزیع درآمد به نفع سود تمرکز نمود.
    کلید واژگان: اقتصاد پساکینزی, اشتغال, انباشت سرمایه, توزیع درآمد, ایران
    Esmaiel Abounoori *, Ali Souri, Mahboobeh Farahati
    This research aims to determine whether the employment in Iran is affected by goods market based on post-Keynesians theory, or by labor market based on neoclassical theory. Using time series data on profit share, capital accumulation, unemployment rate and capacity utilization in a structural vector auto-regression (SVAR) model, this article evaluates the linkages among unemployment, income distribution and effective demand in Iran during 1967-2013. The results show that an increase in capital accumulation in goods market leads to significant decrease in unemployment rate. In other words, according to the post-Keynesians theory, unemployment in Iran is demand-induced. On the contrary, according to neoclassical theory, income redistribution in favor of profits (change of real wage in labor market) can reduce unemployment directly due to substitution between labor and capital or indirectly through increasing capital accumulation and/or rising capacity utilization. Therefore, in order to pass recession and to increase employment we can focus on goods market by increasing investment and income redistribution in favor of profits.
    Keywords: Post Keynesian economics, Employment, Capital accumulation, Income distribution, Iran
  • اسمعیل ابونوری *، محبوبه فراهتی
    آیا رشد اقتصادی در ایران متاثر از نظریه اقتصاددانان پساکینزی است؟ آیا خروج از رکود اقتصادی در ایران با رهیافت اقتصاددانان پساکینزی ممکن می باشد؟ طبق دیدگاه اقتصاددانان پساکینزی رشداقتصادی یا سود محور است یا مزدمحور. به عبارت دیگر، توزیع عاملی درآمد مسیر تغییرات رشد اقتصادی را تعیین می کند. در این مقاله با در نظر گرفتن سهم سود، استفاده از ظرفیتهای موجود، انباشت سرمایه و سهم خالص صادارت از تولید ناخالص داخلی طی سالهای 1346-1392، مسیر رشد اقتصادی در ایران با مدل خودرگرسیون برداری ساختاری (SVAR) و توجه به توابع واکنش آنی تعیین شده است. نتایج نشان داده است که افزایش سهم سود موجب افزایش انباشت سرمایه، افزایش سهم خالص صادرات و تقاضای کل یا رشد اقتصادی میگردد. بنابراین رژیم تقاضای کل یا رشد اقتصادی در ایران سود محور بوده است. این یافته نتایج نظری بهادوری و مارگلین (1990) را تایید میکند؛ با توجه به اثر توزیع درآمد بر تجارت خارجی در یک اقتصاد باز، احتمال رژیم رشد سود محور افزایش یافته و امکان خروج از رکود فراهم میگردد.
    کلید واژگان: اقتصاد پساکینزی, رشد, توزیع درآمد, انباشت سرمایه, خود رگرسیون برداری ساختاری
    Esmaiel Abounoori *, Mahboobeh Farahati
    Is economic growth affected by Post-Keynesian Economists Theory? Is it possible to overcome economic recession in Iran using the Post-Keynesian approach? According to the Post-Keynesian point of view, the economic growth is either wage-led or profit led. In other words, the functional distribution of income determines the economic growth variation path. In this paper considering profit share, capacity utilization, capital accumulation, and net export/GDP ratio during 1967-2013, economic growth path in Iran is determined using Structural Vector Auto Regression (SVAR) concerning the Impulse Response functions. The results show that increase in profit share increases accumulation, net export share of GDP and total demand or economic growth. Thus total demand regime or economic growth is profit-led. The result of this research approves the theoretical results of Bhaduri and Marglin (1990); concerning the income distribution effect on international trade in an open economic, the possibility of profit-led regime increases and may help to overcome the recession.
    Keywords: Post Keynesian Economics, Growth, Income Distribution, Capital Accumulation, SVAR
  • مجید دشتبان فاروجی *، امیر جباری
    مقاله حاضر به مطالعه سیاست های پولی و مالی بهینه در مدل های نسل های همپوشان با محدودیت های پیشاپیش نقد می پردازد. به کمک تعادل بین دوره ایی، نحوه تمرکز زدایی مسیر رشد بهینه با استفاده ابزارهای سیاستی در دسترس (یعنی، مالیات بر دستمزد، مالیات بر سرمایه، بدهی عمومی و خلق پول) بررسی می شود.
    نتایج نشان می دهد که گرچه نرخ مالیات بر سرمایه همواره کوچکتر از سهم مخارج دولت از تولید است؛ اما در حالت خاص قاعده فریدمن این دو نرخ با یکدیگر مساوی می شوند. نتایج موید آن است که در صورتی که دولت به یک اندازه مراقب همه نسل ها باشد؛ نرخ مالیات بر دستمزد همان سهم مخارج دولت از تولید است. برای کالیبره کردن مدل علاوه بر مقادیر پارامترهای مطالعات انجام شده، از مقادیر شروع متغیرها در سال 1392 استفاده گردید.نتایج حاصل از کالیبره کردن مدل برای اقتصاد ایران نیز نشان می دهد که تقریبا 30 دوره طول می کشد که اقتصاد به وضعیت یکنواخت برسد؛ منتها مقایسه وضعیت جاری و وضعیت یکنواخت حکایت از افزایش 8 درصدی و 32 درصدی در موجودی سرمایه سرانه و بدهی عمومی سرانه در وضعیت یکنواخت دارد.
    کلید واژگان: سیاست پولی, سیاست مالی, انباشت سرمایه
    Majid Dashtban *, Amir Jabbari
    This paper is to study the optimal monetary and fiscal policy in overlapping generations models with Cash-in-advance constraints. By help of the intertemporal equilibrium, the decentralization the optimal growth path is considered by using available policy instruments (i.e, taxes on wages, taxes on capital, public debt and the creation of money).
    The results showed that although the tax rate on capital was always smaller than the ratio of government expenditures to production, but in the special case of Friedman Rule, the two rates were equal to each other. The results revealed that if the government cares equally about all generations, the tax rate on wage will be equal to the ratio of government expenditures to production. To calibrate the model, in addition to the values of the parameters of previous studies, the initial values of variables were used in year 2013. Also, the results of calibrating the model for Iran's economy show that it may take approximately 30 periods for the economy to reach a steady state. However, a comparison between current state and steady state indicates that 8 percent and 32 percent increases in capital per capita and public debt per capita in the steady state.
    Keywords: Monetary Policy, Fiscal Policy, Capital Accumulation
  • مجید دشتبان*، امیر جباری
    در طی مراحل توسعه اقتصادی به تدریج اقتصاددانان دریافتند که درکنار عوامل مهمی مانند فناوری و مواد اولیه که در توسعه نقش دارند، نیروی انسانی نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است. بنابراین به-منظور تداوم حرکت توسعه درکنار تقویت دو عامل فناوری و مواد اولیه، نیروی انسانی نیز باید با استفاده از ابزارهای مناسب حمایت شود. در کنار آموزش و پرورش و بهداشت و درمان، یکی از ابزارهای بسیار قوی که جوامع از آن برای حمایت نیروی انسانی استفاده می کنند، تامین اجتماعی است. نهادهای تامین اجتماعی با ارائه حمایت های متنوعی مانند پرداخت مستمری یا حقوق بازنشستگی، ازکارافتادگی بازماندگان و غیره، یکی از اهرم های قوی دولت ها به منظور هدایت جامعه به سوی بالندگی و پویایی است. مقاله حاضر با اعمال تغییراتی در الگوی Auerbach-Kotlikoff (1987) و با الهام از نارسائی های نوع ساختار نظام بازنشستگی ایران، بهسازی نظام بازنشستگی از پرداخت جاری به اندوخته جزئی را در قالب الگوی نسل های همپوشان 55 دوره ای شبیه سازی می کند. نتایج نشان می دهد که رفتار مصرفی بهینه فردی تحت نظام های بازنشستگی پرداخت جاری و اندوخته جزئی تغییر می کند. یافته های حاصل از شبیه سازی الگو حاکی از آن است که نظام بازنشستگی اندوخته جزئی علاوه بر افزایش دارائی های مالی فردی برای اقتصاد، انباشت سرمایه فیزیکی بالاتری نسبت به نظام بازنشستگی پرداخت جاری به همراه دارد. همچنین انتقال به نظام بازنشستگی جدید علاوه بر سطوح بالاتر مصرف ملی، رشد اقتصادی و درآمد ملی بالاتر را برای اقتصاد به همراه دارد.
    کلید واژگان: تامین اجتماعی, سرمایه انسانی, انباشت سرمایه, توزیع درآمد
    Majid Dashtban*, Amir Jabbari
    During the process of economic development, economists gradually have found that in addition to factors such as technology and materials involved in the development, labor is also a special place. Therefore, labor must be supported by proper tools to continue development process along with the strengthening of both technology and materials. In addition to education and health care, social security is one of the most powerful tools for protection of human societies. Social security systems offers a variety of support services such as retirement pensions, disability and etc, so those are one of the most powerful levers of government to guide the society towards prosperity.By modifying of the Auerbach and Kotlikoff pattern (1987) and the failures of the pension system in Iran, this paper simulates the reforming of the pension system from of the Pay-As-You-Go system to the Partially-Funded one by using a 55-period overlapping generations model.The results indicated that individual’s optimal consumption-saving behavior varies under different social security systems. Our findings of the simulation model show that in addition to increasing the personal financial assets, Partially-Funded pension system provides a higher physical capital accumulation for the economy than that of ¬Pay-as-you-go pension system. In addition to higher level of national consumption, the transition to the new system provides a higher level of economic growth and national income.
    Keywords: Social security, human capital, pension funds, capital accumulation
  • سارا کمالی انارکی*، حسین راغفر
    در دهه های اخیر، جهان شاهد موج وسیعی از اصلاحات مالیاتی به صورت تغییر در پایه مالیاتی و یا ساختارهای مالیاتی در بسیاری از کشورها بوده است. در ایران نیز با توجه به اهمیت درآمدهای مالیاتی برای دولت و وجود مشکلاتی همچون فرار مالیاتی، انجام اصلاحات در نظام مالیاتی ضرورت یافته است. این پژوهش نیز سعی دارد تا با استفاده از یک الگوی تعادل عمومی پویا مبتنی بر الگوی نسل های همپوش 55 دوره ای اوئرباخ-کوتلیکوف (1987) به شبیه سازی اصلاحات مالیاتی در اقتصاد ایران بپردازد. از این رو با بکارگیری داده های مربوط به اقتصاد ایران، اثرات رفاهی سیاست های مالیاتی مختلف بررسی می شود و تعادل بلندمدت و پویایی های انتقال متغیرهای اصلی کلان اقتصادی مورد بررسی قرار می گیرند. نتایج حاصل از مطالعه نشان می دهند زمانی که مالیات های وضع شده بر درآمد عوامل با مالیات بر مصرف جایگزین می شوند، رفاه طول زندگی افراد 4 تا 6 درصد افزایش می یابد. اما هنگامی که مالیات بر درآمد سرمایه با مالیات بر درآمد نیروی کار جایگزین می شود، زیان رفاهی کوتاه مدت بر منافع بلندمدت غلبه می کند و منفعت کل افراد کاهش می یابد. بررسی اثرات توزیعی بین نسلی نیز نشان می دهد که گروه هایی که 30 سال قبل از اعمال اصلاحات متولد می شوند در حالت مالیات بر مصرف با بار مالیاتی سنگین تری نسبت به مالیات بر درآمد مواجه می شوند.
    کلید واژگان: اصلاحات مالیاتی, نسل های همپوش, انباشت سرمایه, پویایی های انتقال, رفاه عمومی
    Sara Kamali Anaraki *, Hossein Raghfar
    In recent decades، tax reform has gained lots of policy attentions in most countries in the form of changes in the tax base and tax structure. Due to the excess burden of taxation، economists have made a considerable effort to minimize the distortions. To do so، they choose appropriate tax base or tax combinations in order to increase public welfare. Accordingly، dynamic analysis has gained favor over static analysis in various fields of economics، particularly in fiscal policy. Due to the importance of tax revenues for government and presence of problems such as tax evasion in Iran، tax reform has gained priority in economic reform agenda. This paper uses a dynamic general equilibrium model based on the fifty-five period overlapping generation model of Auerbach and Kotlikoff (1987) to simulate tax reform in Iran. This study is the first in its kind in Iran. The results suggest that there are significant welfare benefits (4-6% increase in lifetime utility) when factor income taxes are replaced by consumption tax.
    Keywords: Tax Reforms, Overlapping Generation, Capital Accumulation, Transition Dynamics, Public Welfare
  • زهرا کریمی موغاری*، معصومه محمودیان
    انباشت سرمایه یکی از اولین ضروریات حرکت در مسیر توسعه صنعتی در کشورهای در حال توسعه است. ساختار نهاد دولت بر شیوه فراهم آوردن انباشت سرمایه موثر است و در مقابل سازوکار فراهم آوردن این انباشت، بر مسیر طی شده به وسیله دولت ها و شکل ساختارهای نهادی نقش تعیین کننده دارد. با اینکه جهانی شدن اقتصاد تاثیر مثبتی بر رشد اقتصاد و اشتغال جهان داشته و بخش بزرگی از این اثر در کشورهای در حال توسعه و به ویژه در صنایع نساجی و پوشاک و چرم به روز یافته است، اما تمامی کشورهای در حال توسعه قادر به حضور فعال در بازارهای شدیدا رقابتی نبوده اند. طی سه دهه گذشته، ترکیه در تولید و صادرات نساجی و پوشاک جهان سهمی فزاینده یافته، در حالی که ایران بخش بزرگی از تولید و اشتغال خود را در این بخش از دست داده است. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل نهادی- تطبیقی، مشخص شد که قابلیت رقابت در صنعت نساجی، تحت تاثیر زنجیره ای از علل ساختاری در طول زمان کسب شده است. شیوه تامین مالی انباشت سرمایه و مسیر طی شده برای توسعه صنعتی در ایران و ترکیه تحت تاثیر مسیرهای تاریخی و به تبع آن سیاست های صنعتی متفاوتی قرار داشته و سطح متفاوتی از کارآیی و ظرفیت نهادی را در دو کشور ایجاد نموده است. پیامد این فرآیند در عملکرد صنعت نساجی دو کشور قابل مشاهده است. وابستگی به درآمد نفت و بازتوزیع رانت های نفتی در ایران مانع از شکل گیری صنایع رقابتی شده، اما در ترکیه تلاش برای حضور فزآینده در بازارهای جهانی به تقویت توان رقابتی، به ویژه در صنایع نساجی و پوشاک منجر شده است
    کلید واژگان: انباشت سرمایه, عملکرد نهادی, صنعت نساجی, ایران, ترکیه
    Zahra Karimi Moughari *, Masoumeh Mahmoudian
    Capital accumulation is one of the first requirements of development. Capital accumulation methods play a crucial role in the governance and institutional structures. Globalization has a positive impact on the world production and employment. A large part of this effect can be seem in developing country، especially in textile، clothing and leather industries، whereas in many industrialized countries that were concentrated on high value added goods and services، production of such labour intensive activities is declined and a large amount of related jobs has been destroyed. However، all developing countries are not able to have an active presence in highly competitive global markets. During the past three decades، Turkey has increased her share in the world textile and clothing production and exports، while Iran has lost a large part of its production and employment in these sectors. This paper investigates the causes of great changes of competitiveness of textile industries in Turkey and Iran by an institutional approach; as competitive capability in textile industry has been affected by chain of structural causes during the time and passed trajectory of industrial development in these countries created different institutional capacity. Since mid 1970s، these countries implemented two different strategies that the outcome is observable in the textile industries'' performance. Dependence on oil revenues and distribution of oil rent prevented Iran from formation of competitive industries، whereas efforts for increased presence in international markets، particularly in textile and clothing، led Turkey to boost exports.
    Keywords: Capital Accumulation, Textile Industries, Institutional Performance, Iran, Turkey
  • Partha Sen
    Outward-oriented economies seem to grow faster than inward-looking ones. Does the literature on convergence have anything to say on this? In the dynamic Heckscher-Ohlin-Samuelson model، with factor-price equalization، there is no convergence of incomes. This is because with identical preferences and return to capital، irrespective of initial levels the growth rates of consumption are the same. In the Specific Factors model، there is factor price equalization in the long run، but incomes depend on endowments of non-accumulable factors. Different specifications for the intersectorally mobile factors have different implications for development (as well as convergence).
    Keywords: Convergence, Heckscher, Ohlin Model, Specific Factors Model, Land, Capital Accumulation
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال