به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "credits" در نشریات گروه "اقتصاد"

تکرار جستجوی کلیدواژه «credits» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی credits در مقالات مجلات علمی
  • محمدحسین رستمیان، احمد صلاح منش*، مسعود خدا پناه، بهروز صادقی عمروآبادی

    بنگاه های کوچک و متوسط نهادهای محدود اقتصادی هستند که از طریق انباشت منابع مالی خرد، کارآفرینی و پیوند با صنایع، زمینه-های توسعه اقتصادی را فراهم می آورند. این بنگاه ها همچنین در رشد اقتصادی، اشتغال، تولید ثروت و کاهش فقر کشورها نقش حیاتی ایفا می کنند. هدف از مقاله حاضر بررسی اثرات اعتبارات بنگاه های کوچک و متوسط بر اشتغال(یک الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه پویا) است. جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای و میدانی و استفاده از داده های مرکز آمار ایران، انجام شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات درقالب یک الگوی نیوکینزینی تعادل عمومی قابل محاسبه پویا(DCGE) با استفاده از نرم افزار گمز(GAMS) انجام شد. برای تکمیل تحقیق، این بحث برای بنگاه های بزرگ به صورت مقایسه ای و بعنوان جنبه نوآوری تحقیق درنظر گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل میزان اشتغال زایی در بنگاه های کوچک، متوسط(و بزرگ) نشان داد که: نرخ اشتغال زایی در بازه زمانی بین سال های(1391-1384)، با در نظر گرفتن سقف اعتبارات 20، 30، 40 و50 درصدی که از طرف دولت انجام گرفته صعودی می باشد. بنابراین می توان گفت میزان تخصیص اعتبارات رابطه مستقیمی در میزان تولیدات بنگاه های کوچک، متوسط(و بزرگ) و به تبع آن میزان اشتغال زایی دارد. میزان اشتغال زایی در بنگاه های بزرگ در مقایسه با بنگاه های کوچک و متوسط بیشتر بود که به دلیل متمرکز کردن سیستم مدیریت یکپارچه و نوع حمایت های بیشتری که دولت در اختیار این نوع بنگاه ها قرار می دهد، می باشد.

    کلید واژگان: اعتبارات, بنگاه ها, اشتغال
    Mohammad Hosein Rostamian, Ahmad Salahmanesh *, Masoud Khodapanah, Behrouz Sadeghi Amroabadi

    Small and medium-sized enterprises are limited economic entities that provide the basis for economic development through the accumulation of micro-financial resources, entrepreneurship and connection with industries. These companies also play a vital role in economic growth, employment, wealth generation and poverty reduction of countries.The most important development strategies is with emphasis on SME and the geographical focus of production units and these businesses organization. The purpose of this article is surveying the effects of SME credits on employment(a dynamic computable general equilibrium model). Data collection has done in library and field and using the data of Iranian Statistics Center. Information analysis has done in the form of a New Keynesian model of dynamically computable general equilibrium using GAMZ software. To complete the research, this discussion has been considered for large enterprises comparatively and as an aspect Research innovation. By the results of employment creation analysis in small, medium and large enterprises, employment creation rate during the period 1384-1391,according to the credit ceiling of 20,30,40, and 50 percent which is done by the government is ascendant.Therefore, it can be said that the amount of allocated credits has a direct effect on theproductions of small, medium and large enterprises and, consequently, on employment creation. Due to the centralization of the management system integrated and the kind of government supports that provides to these types of enterprises, the rate of employment creation in large enterprises was more than small and medium enterprise

    Keywords: credits, Enterprises, employment
  • احمد ملابهرامی، ایمان مرادیان*
    هدف از این تحقیق بررسی روش های تامین مالی صنایع هوایی در کشورهای منتخب و ارایه روش تامین مالی مناسب برای ایران است. روش تحقیق بر اساس هدف کاربردی و بر اساس گردآوری داده ها توصیفی و اکتشافی - تحلیلی می باشد. در این تحقیق جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه به روش دلفی استفاده شده است و جامعه آماری پژوهش کلیه کارشناسان و متخصصان حوزه صنایع هوایی می باشد که با استفاده از روش گلوله برفی 30 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند. همچنین داده های بدست آمده در این تحقیق با استفاده از آزمون همبستگی کندال و نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.نتایج تحقیق مشخص نمود که روش های نوینی در خصوص تامین منابع مالی صنایع هوایی جمهوری اسلامی ایران وجود دارد که برخی از این روش ها شامل ایجاد اتاق های فکر، راه اندازی بخش R&D در این صنعت، استفاده از مهندسی معکوس با بهره گیری دانش روز کشورهای شرق آسیا، استفاده از اوراق مرابحه و اصل خصوصی سازی با هدف مشارکت شهروندان در مباحث نیروی نظامی و شفاف سازی روش های تامین منابع مالی این صنعت بوده است.
    کلید واژگان: صنایع هوایی, برآورد تامین مالی, اعتبارات
    Ahmad Molabahrami, Iman Moradian *
    The primary aim of this research is to illustrate the financing methods of the aviation industry in select countries and thus propose a suitable financing method for the Iranian aviation industry. This research paper can be classified as applied in terms of purpose, and comparative in terms of scope. The modus opernadi of this paper uses descriptive and exploratory-analytical methods to analyze various methods of financing aviation industries. Therefore, in terms of methodology the paper can be described as a descriptive study within the qualitative paradigm. To collect descriptive data the study used a questionnaire through the Delphi method. The statistical population consisted of experts in the field of aviation industry with a sample size 30. The sampling method employed for this purpose was the snowball method. Subsequently, the raw data was analyzed using SPSS 25 software. The results obtained indicate that setting up think tanks, enhancing the R&D departments of the industry, reverse engineering methods, drawing on upon the up-to-date knowledge of East Asian countries, using murabaha bonds, privatization, public participation in discussions of the military and finally transparency would optimize financial resources for the industry.
    Keywords: Air force, financing estimate, credits, organization of Nahaja
  • آزاده محرابیان*، پریما بهرامی زنوز، رویا سیفی پور، نارسیس امین رشتی

    رشد چشمگیر بانکداری اسلامی در چند دهه ی اخیر، توجه بسیاری از پژوهشگران حوزه مالی و بانکی را به خود جلب کرده است. مطالعات زیادی به بررسی عوامل موثر بر نظام بانکداری در کشورهای اسلامی پرداخته است. در این میان کشور مالزی از جمله کشورهای پیشرو در بانکداری اسلامی است و ایران نیز این مسیله را مورد توجه قرار داده است. از جمله مهمترین شاخصی که می-توان کارامدی نظام بانکی را مورد مطالعه قرار داد نسبت کفایت سرمایه CAR است. این نسبت یکی از مهم ترین شاخص ها در تحلیل وضعیت مدیریت بانک ها در برابر مخاطراتی مانند ورشکستگی و ناتوانی آنها در انجام تعهداتشان است. بنابراین این مقاله به بررسی تاثیر متغیرهای بانکی بر CAR در بانک های خصوصی ایران در طول دوره 1397-1390 و در  نظام بانکی مالزی به صورت فصلی در طول دوره 2012:01-2019:04 با روش خودرگرسیون آستانه ای TAR پرداخته است. لذا با استفاده از مدل TAR حدآستانه نسبت کفایت سرمایه شناسایی شد و آثار متغیرهای بانکی در رژیم های بالا و پایین حدآستانه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در بانک های خصوصی ایران نسبت کفایت سرمایه با وقفه چهار و نقدینگی در رژیم پایین و سهم سپرده های بانکی در در هر دو رژیم تاثیر منفی بر نسبت کفایت سرمایه داشتند. در حالی که نسبت کفایت سرمایه با وقفه چهار در رژیم بالا، اندازه بانک در رژیم پایین و سهم تسهیلات اعطایی در هر دو رژیم تاثیر مثبت بر نسبت کفایت سرمایه دارند. همچنین بازده داریی ها و اهرم مالی در رژیم پایین تاثیر معناداری بر نسبت کفایت سرمایه بانک های خصوصی ایران ندارند. همچنین نتایج نشان داد که در نظام بانکی مالزی، سهم سپرده های بانک ها، اهرم مالی و نقدینگی در رژیم بالا، اندازه بانک در هر دو رژیم و بازده دارایی در رژیم پایین تاثیر مثبت بر نسبت کفایت سرمایه داشتند. در حالی که سهم تسهیلات اعطایی در هر دو رژیم، بازده دارایی ها در رژیم بالا و اهرم مالی در رژیم پایین تاثیر منفی بر نسبت کفایت سرمایه دارند. همچنین در نظام بانکی مالزی نقدینگی در رژیم بالا تاثیر معناداری بر نسبت کفایت سرمایه نداشت. همان طور که نتایج نشان داد در رژیم پایین حدآستانه، سپرده های بانکی، نقدینگی و بازده دارایی ها منجر به کاهش نسبت کفایت سرمایه شده است، لذا در بانک های خصوصی ایران برای کاهش ریسک و مدیریت دارایی ها نسبت کفایت سرمایه نباید از حدآستانه بالا باشد.

    کلید واژگان: کفایت سرمایه, اندازه بانک, تسهیلات, نقدینگی, اهرم مالی, خودرگرسیون آستانه ای
    Azadeh Mehrabians*, Parima Bahrami Zonooz, Roya Seifipour, Narciss Aminrashti

    Capital adequacy ratio is one of the most important indicators in analyzing the situation of banks in order to manage banks against risks such as bankruptcy and their inability to meet obligations. This controls the risk management of banks. The aim of this paper is to investigate the effect of banking variables on the capital adequacy ratio (CAR) in private banks in Iran during the period 2011-2018 and in Malaysia quarterly during the period 2012:01-2019:04 by Threshold Auto regression Method. The results showed that the CAR in the low regime with four lags had a negative effect and in the high regime had a direct effect on the CAR of Iranian banks. But it did not have a significant impact on the Malaysian banking system. The share of bank deposits in Iran in both regimes has a negative effect on the CAR. But it had a direct effect on the Malaysian banking system in the high regime. The size of the bank in the low regime had a direct effect on the CAR of private Iranian banks. But in Malaysia, in both regimes, it had a direct impact on the capital adequacy ratio. The share of credits in both regimes had a direct impact on the CAR in Iran. But in the Malaysian banking system in both regimes had a negative impact on the CAR. Liquidity in the low regime has a negative effect on the CAR in private Iranian banks. But in the high regime did not have a significant effect. While in the high regime, liquidity has a direct and significant effect on the CAR in the banking system of Malaysia. Returns of assets in the low regime do not have a significant effect on the CAR of Iranian banks. But returns of assets in the low regime have a direct and significant effect and in the high regime have a negative effect on the CAR in the Malaysian banking system. Financial leverage in the low regime does not have a significant effect on the CAR of Iranian banks, but in the Malaysian banking system in the low regime has a negative effect and in the high regime has a direct effect.

    Keywords: Capital Adequacy, Bank Size, Credits, Liquidity, Financial Leverage, Threshold Auto Regression
  • جواد طاهرپور، تیمور محمدی، رضا فردی
    ادبیات اقتصادی از ابعاد مختلفی توسعه مالی را مورد موشکافی قرار داده است؛ در این راستا، آنچه در خصوص نظام های مالی بانک محور اهمیت می یابد، توزیع تسهیلات اعطایی بین بخش های اقتصادی است. در واقع در بازارهای غیررقابتی با ویژگی اطلاعات ناقص و ناکامل هر نوع توزیع تسهیلات که برمبنای حداکثرسازی سود بانک ها صورت می گیرد لزوما به حداکثرسازی منافع جمعی منجر نمی شود و می تواند تبعات منفی برای کلیت جامعه داشته باشد. با توجه به این موضوع، مقاله حاضر به دنبال بررسی نقش توزیع تسهیلات بانکی بین بخش های اقتصادی بر رشد اقتصادی در ایران است. برای این منظور، با استفاده از داده های سری زمانی 1363-1394 و روش خودهمبسته با وقفه توزیعی (ARDL) بهره جسته است. نتایج نشان می دهد ضریب لگاریتم شاخص توسعه مالی (نسبت مانده تسهیلات کل به تولید ناخالص داخلی) در کوتاه مدت و بلندمدت مثبت و معنادار حاصل شده است که نشانگر نقش مثبت توسعه مالی در رشد اقتصادی است. در طرف مقابل ضریب لگاریتم شاخص نسبت مانده تسهیلات تولیدی به غیرتولیدی نیز در کوتاه مدت و بلندمدت مثبت و معنادار حاصل شده است که نشان دهنده اثر مثبت تسهیلات تولیدی است. به بیان دیگر، افزایش تسهیلات بانکی (نسبت به GDP) اثر مثبت روی رشد اقتصادی دارد، اما هرچه گرایش این تسهیلات به سمت تسهیلات تولیدی باشد، رشد اقتصادی بیشتر تحت تاثیر مثبت قرار خواهد گرفت.

    کلید واژگان: توسعه مالی, مانده تسهیلات بانکی, بخش های اقتصادی, رشد اقتصادی, الگوی خودهمبسته با وقفه توزیعی (ARDL)
    javad taherpoor, teymor mohammadi, reza fardi
    In Economic literature, different dimensions of financial development have been scrutinized. In this regard, what is important about bank-based financial systems is the distribution of loans and credits among different economic sectors. Actually, in non-competitive markets characterized by imperfect and incomplete information, any sort of distribution of credits and loans which is based on profit maximization for banks will not necessarily result in maximizing the collective interests of a country and it can even have adverse effects for the whole society. With regard to the issue described, this paper aims to study the role of distribution of credits and loans among different sectors on economic growth in Iran. To achieve this goal, we have used and analyzed time series data for the period 1984 to 2015 using Autoregressive Distributed Lag Model (ARDL). The findings of this paper show that the logarithmic coefficient of financial growth index (calculated as the ratio of total outstanding credits to GDP) is positive and significant in both short-term and long-term periods. This means that financial development plays a positive role in economic growth. On the other hand, the estimated coefficient for the ratio of loans allocated to production sectors to loans allocated to non-production sectors is also positive and significant in both short-term and long-term periods. This suggests that loans allocated to production sectors have a positive effect on economic growth. In fact, one can assert that although an increase in bank loans and credits (actually, the ratio of total outstanding loans and credits to GDP) has a positive effect on economic growth, the more these loans and credits are inclined towards production, the more the magnitude of economic growth being stimulated.
    Keywords: Financial Development, Banking Loans, Credits, Economic Sectors, Economic Growth, Autoregressive Distributed Lag Model
  • علیرضا عرفانی*، آزاده طالب بیدختی
    در این مطالعه، با به کارگیری داده های فصلی 93:4-79:1 ، از شاخص ترکیبی به صورت میانگین وزنی نسبت مطالبات غیرجاری (مجموع مطالبات سررسید گذشته، معوق و مشکوک الوصول)، به کل مطالبات، و نوسانات شاخص قیمت سهام، برای ارزیابی احتمالی بحران مالی و اندازه گیری بی ثباتی مالی استفاده می شود. سپس، به منظور بررسی عوامل موثر بر بی ثباتی مالی در اقتصاد ایران، یک الگوی پایه ای برآورد می شود که در آن، شاخص بی ثباتی مالی در واکنش به شکاف نرخ رشد اعتبارات، شکاف تولید، شاخص درجه اعتبار بانک مرکزی، تورم و نرخ رشد بدهی بخش دولتی به کل سیستم بانکی تعدیل می شود. نتایج نشان می دهد افزایش شکاف نرخ رشد تسهیلات اعطایی به کاهش بی ثباتی مالی منجر شده است. همچنین، شکاف تولید اثر منفی و معناداری بر شاخص بی ثباتی دارد. به علاوه، هر چه درجه اعتبار بانک مرکزی در میزان پای بندی به اهداف تورم هدف بالاتر باشد، ثبات مالی افزایش می یابد. مطابق انتظار، افزایش تورم و بدهی بخش دولتی به سیستم بانکی، موجب افزایش بی ثباتی اقتصاد می شوند. به علاوه، برای بررسی توانمندی نتایج، الگویی برآورد می شود که در آن، مجذور شکاف نرخ رشد اعتبارات به الگوی پایه ای افزوده شده است. نتایج بیانگر اثر غیرخطی نرخ رشد تسهیلات اعطایی بر ثبات مالی و وجود سطح بهینه ای از نرخ رشد اعتبارات می باشد؛ به طوری که اعتبارات بیش از حد بانکی موجب افزایش آسیب پذیری و بی ثباتی اقتصاد می شود.
    کلید واژگان: تسهیلات غیرجاری, اعتبارات, درجه اعتبار بانک مرکزی, ثبات مالی, اقتصاد ایران
    Ali Reza Aerfani *
    In this study, to measure financial instability and assess the probability of a financial crisis, we make a composite index which is a weighted average of Non-Performing Loans ratio, and volatilities in the stock price index by using Iranian quarterly time series for the periods of 79q1 until 93q4. Then, in order to investigate the affecting factors on Iran’s Financial Instability, a basic model is estimated which, the financial instability index is influenced by the gap of credit growth rate, output gap, the index of central bank credibility, inflation, and the growth rate of public sector debt in the banking system. The results indicate that an increase in the gap of credit growth reduces the Financial Instability. Furthermore, the output gap has a negative and significant effect on the index of Financial Instability. In addition, a higher credibility of the central bank in the commitment to the targeted inflation leads to increase in Financial Stability. As expected, an increase in inflation and public sector debt in the banking system raises the instability of the economy. moreover, to evaluate the robustness of the results, we add the square of the gap of growth rate credit to the model as an explanatory variable. The results indicate that growth rate credit has a non-linearity relationship with Financial Stability, which induces the existence of an optimal level of credit growth rate. So the excessive credits can increase vulnerability and economic instability.
    Keywords: Non, Performing Loans, Credits, Credibility of the Central bank, Financial Stability, Iran Economy
  • ناصر خیابانی، شقایق شجری پورجابری*
    بازار مسکن ایران طی دوره زمانی 1393:4-1367:1 شاهد چندین دوره رونق و رکود در قیمت های مسکن بوده است. این نوسانات در قیمت مسکن از یک سو، منجر به تغییر در ثروت خانوارها و درنتیجه، تغییرات سطح مصرف و پس انداز کل در اقتصاد می شود و از سوی دیگر، به دلیل تغییرات در ارزش وثیقه مسکن خانوار می تواند بر عملکرد نظام بانکی در کشور اثر گذارد. این اثرات، ضرورت شناخت ماهیت ادوار قیمت مسکن و نقش این ادوار را در بخش حقیقی اقتصاد بیش از پیش آشکار می سازد. این پژوهش با استفاده از مدل MSIAH-VARX به بررسی رونق و رکود قیمت های مسکن ایران طی دوره زمانی پیش گفته می پردازد. با استفاده از این روش، رژیم های گوناگون در بازار مسکن ایران شناسایی شده و احتمال ماندن در هر رژیم و همچنین احتمال انتقال از یک رژیم به رژیم دیگر برآورد می گردد. براساس یافته های این پژوهش، طی دوره زمانی مورد بررسی، دو رژیم رونق و رکود قیمت های مسکن قابل شناسایی است. همچنین، احتمال ماندگاری در رژیم رکود، بیش تر ازاحتمال ماندگاری در رژیم رونق بوده است.
    کلید واژگان: قیمت های مسکن, رونق و رکود, جابه جایی مارکف, مدل خودرگرسیون برداری, اعتبارات
    Naser Khiabani, Shaghayegh Shajari Pourjaberi *
    The economy of Iran has witnessed a couple of booms and busts in housing prices over the period of 1981(1)-2014(4). Since the fluctuations in housing prices affect household wealth, and consequentially, total consumption, saving and even banking, it is of crucial importance to analyze the impact of such fluctuations on real economy. This study, utilizing the MSIAH -VARX model, examines booms and busts in housing prices in Iran over the aforementioned period. This approach offers the possibility to identify different regimes in Iran’s housing market. Moreover, the probability of staying in one regime as well as that of transition from one regime to another could be estimated. The findings indicate that during the aforementioned period, there are two regimes of boom and bust in housing prices. Furthermore, the probability of staying in a bust regime is greater than that of a boom regime.
    Keywords: Housing Price, Boom-Bust Cycles, Moving Markov, MSIAH -VARX Model, Credits
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال