به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « Ghazf » در نشریات گروه « علوم انسانی »

  • علی محمدیان*، مرتضی کشاورزی ولدانی، لیلا مهرابی راد
    «تشهیر» و شناساندن عمومی بزهکار، در فقه جزایی امامیه، بنا بر ملاحظاتی، استثنایی بر اصل اولیه صیانت از آبرو و جلوگیری از افشای سر مسلمان تلقی شده است. با عنایت به اهمیت اعراض و لزوم پاسداشت آبرو و کرامت آدمیان، نوشتار حاضر کوشیده است مواضع تجویز «تشهیر» را از خلال میراث فقهی استخراج کرده و آن ها را در بوته نقد و تحلیل قرار دهد. یافته های پژوهش که با کاربست شیوه توصیفی-تحلیلی حاصل شده است، بیانگر این است که جز در مورد «شهادت زور»، مصادیق دیگر ذکرشده در کلمات فقیهان (قیادت، قذف، احتیال، تدلیس و افلاس)، فاقد مستند معتبر می باشند؛ لذا در فرض عدم وجود دلیل بر اجرای کیفر، اصل عدم در موارد مشکوک جاری شده و همچنین قول به عدم ثبوت تشهیر جز در مورد متیقن، ملایمت بیشتری با اصل احتیاط در سزادهی و اصل برایت داشته و استناد به قاعده درءالحد نیز اقتضای انتفای مجازات را خواهد داشت. تحلیل دیدگاه امام خمینی در فرض بحث نیز نشان می دهد که رهاورد پژوهش حاضر، ظاهرا موافقت ایشان را در پی داشته و یگانه مصداقی از تشهیر که ایشان به صراحت آن را تایید کرده اند، تشهیر شاهد زور است. البته این نکته را نیز باید افزود که مطابق رای ایشان تجویز برخی از کیفرها (که تشهیر نیز می تواند در زمره آن ها قلمداد شود) در برخی از جرایم خاص که جنبه عمومی دارند با صلاحدید حکومت و در پرتو عناوین ثانوی فاقد اشکال خواهد بود.
    کلید واژگان: تشهیر, شاهد زور, قاذف, قواد, محتال, مدلس}
    Ali Mohamadian *, Morteza Keshavarzi Valdani, Leila Mehrabi Rad
    In Imamiyah penal jurisprudence, Tashhir or publicly shaming of an offender, for some reasons, is an exception to the principle of preserving the honor of people and refraining from revealing secrets of Muslims. With respect to the importance of abandoning one’s right and the need for preserving honor and dignity of people, this paper intends to extract instances of verdicts on publicly shaming of offenders from the legacy of jurisprudence in an analytical way. Findings of the paper, achieved through a descriptive-analytical method, indicate that except in one case, i.e. “false testimony”, examples of crimes brought up by the jurists such as Ghiadat (complicity in crime), Ghazf (attributing adultery to someone), Ehtial (fraud), Tadlis (criminal misrepresentation), and Eflas (debt for insolvency) lack valid documentation. Therefore, as the presumption goes, lack of evidence for a crime is regarded as an evidence for its non-existence. Therefore, Tashhir, except in cases up to the certainty, must be practiced with caution as a means of punishment and invoking a juridical rule on punishment shall suffice for the offender. An analysis of Imam Khomeini’s view on this issue indicates that he openly supports practicing Tashhir only for false testimony. This, however, must be added that according to Imam Khomeini, practicing some forms of punishment (including Tashhir) in some certain cases and crimes with public dimension shall be permissible at the discretion of the government and under subsequent titles.
    Keywords: Tashhir, False Testimony, Ghazf, pimp, benefactor of a draft, Modallas (one who misrepresents criminally)}
  • حبیب الله چوپانی مرسی*، علی اکبر ایزدی فرد
    فارغ از اختلاف نظری که فقی هان در موضوع قذف داشته و مشهور ایشان قذف را به «نسبت دادن زنا یا لواط» به دیگری تعریف کرده اند و بعضی انتساب به «سحق» را هم داخل در تعریف قذف دانسته اند، اکثر فقه پژوهان تحقق آن را تفوه به هر کلام و سخنی دانسته اند که حاکی از نسبت فوق باشد. مطابق این تعریف «تفوه» و «تکلم» در تکون جرم قذف نقشی اساسی ایفا می کند. گویی رکن مادی این جرم «انتساب ویژه کلامی و گفتاری » است. از این رو فقه پژوهان، این جرم را از جهت اثبات با بینه (= شهادت) در مقابل برخی دیگر از جرایم که قائم به مبصرات هستند قائم به «سمع» و «استماع» دانسته اند. این نوشتار با بررسی این مساله و با ملاحظه واقعیات دنیای معاصر که اشکال ارتباطی نیز صوری نو به خود گرفته اند معتقد است: مواردی مثل کتابت در عالم تکوین (نوشته بر کاغذ)، ثبت در فضای مجازی (تایپ)، کاریکاتور، فتوشاپ و... یا استفاده از هر طریق دیگر که در آن «انتساب به زنا و یا لواط» محرز بوده و دلالت آن امر بر این نسبت، عرفی باشد برای تحقق عنوان مجرمانه قذف کفایت می کند اگر چه سخن و یا گفتاری در میان نباشد. ظاهرا نویسندگان در ارائه مختار خود متفرد بوده و این نظر در تحقیقات دیگران مسبوق به سابقه نمی باشد. این مقاله در راستای مدلل نمودن این نظریه بسط و سامان یافته است.
    کلید واژگان: قذف, رکن مادی, توسعه متعلق, افعال غیرکلامی}
    Habibollah Choopani Mareci *, Ali Akbar Izadifard
    Aside from theoretical difference which provided on Ghazf and imposed it to women, some considered it aattributed to adultery or sodomy. And some jurists referred Sahgh attribution to a sort of Ghazf. According to this definition, Tafveh and speech play fundamental roles in the formation of Ghazf. It seems that material dimension of this crime is attributing to speech. Hence researchers regarded this rime for proving testimony against other crimes. This article with reviewing this issue and considering realities presents the realities of the contemporary world where new forms of communication are faced in the world of creation (written on paper), registration in the virtual space (typing), cartoons, Photoshop, and so on or using any other ways of assignment of adultery or sodomy. For accusing the criminal law, it is sufficient to fulfill the word or speech. Apparently, the authors provide a single legitimacy and this opinion is not a precedent in other studies.
    Keywords: Ghazf, Material element, Development accusing nonverbal, Non-verbal actions}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال