به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "liza aurata" در نشریات گروه "علوم پایه"

  • بررسی برخی شاخص های خون شناسی و بیوشیمیایی سرم ماهی کفال طلایی (Liza aurata) در خلیج گرگان، دریای خزر
    فاطمه محمودی*، سکینه علیجان پور، حجت الله جعفریان، عیسی جرجانی، سید مصطفی عقیلی نژاد
    ماهی کفال طلایی (Liza aurata) از گونه های با ارزش زیستی و حساس دریای خزر می باشد. با توجه به امکان صید ماهیان استخوانی دریای خزر تنها در شش ماه دوم هر سال، تحقیق حاضر از پاییز تا زمستان 1394 در دریای خزر (میان قلعه) و خلیج گرگان جهت بررسی تاثیر فصل و محل زیست بر شاخص های خون شناسی و بیوشیمیایی سرم ماهی کفال طلایی صورت گرفت. تعداد 30 قطعه ماهی کفال طلایی که در هر دو فصل به   صورت تصادفی از دریای خزر و خلیج گرگان با تور پره صید شدند، مورد مطالعه قرار گرفت. مطالعه خونی به دو بخش مطالعات سرم خونی (آنزیم های کبدی، کورتیزول، گلوکز و پروتئین) و مطالعه شاخص های خون شناسی (سلول های خونی و افتراقی) تقسیم شد. بررسی نتایج شاخص های آنزیمی نشان داد که مقدار تمامی شاخص ها در فصل پاییز دریا بالاترین میزان و زمستان خلیج پایین ترین میزان را داشت که حاکی از تاثیر بیش تر فصل بر محل نمونه برداری بوده است. بررسی نتایج شاخص های خون شناسی، ایمنی و بیوشیمایی سرم نشان داد که این شاخص ها روند یکسانی نداشته و از یک خصوصیت واحد تبعیت نمی کنند و هر شاخص در شرایط محیطی و فصول مختلف پاسخ های متفاوتی نشان می دهند. در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که شاخص های خونی و سرمی ماهی کفال در شرایط محیطی و زمانی مختلف پاسخ های متفاوتی نشان داده و از این بین پارامترها، شاخص  های آنزیمی روند معنی داری نشان داده و می توانند بیومارکرهای مناسبی محسوب شوند.
    کلید واژگان: دریای خزر, ماهی کفال طلایی, بیومارکر, خون شناسی
    Evaluation of some hematological and biochemical indices of Golden gray mullet, Liza aurata in Gorgan Bay, Caspian Sea
    Fataemeh Mahmoodi *, Sakineh Alijanpoor, Hojatillah Jafaryan, Eisa Jorjani, Mostafa Aghilinejad
    Golden gray mullet, Liza aurata is one of the most valuable and sensitive species in the Caspian Sea. Given the possibility of catching Caspian bony fish only in the second six months of each year, the present study was conducted from autumn to winter 2015 in the Caspian Sea and Gorgan Bay to investigate the effect of season and habitat on hematological and biochemical analysis of golden mullet fish serum. 30 golden mullet fish that were caught in both seasons randomly from the Caspian Sea and Gorgan Bay with a blade net were studied. The blood study was divided into two sections: blood serum studies (liver enzymes, cortisol, glucose and protein) and hematological indices (blood and differential cells). The results of enzymatic indices showed that all indices had the highest amount in the autumn seasons and the lowest in the winter, indicating a greater influence of the season on sampling location. The results of hematological, immunological and biochemical indices showed that these indices did not follow the same trend and did not adhere to a single characteristic and each index showed different responses under different environmental conditions and seasons. Overall, the results of this study confirm that the blood and serum parameters of mullet fish in different environmental and time conditions have different responses and among these parameters, the enzymatic parameters showed significant trend and could be suitable biomarkers.
    Keywords: Biomarker, Caspian Sea, haematology, Liza aurata
  • مریم رضایی*، رضا صفری، حسن نصرالله زاده ساروی، حوریه یونسی پور

    سزیم-137 (Cs-137) یکی از خطرناک ترین رادیونوکلییدهای شکافت هسته U-235 با نیمه عمر حدود 30/17 سال می باشد. حادثه چرنوبیل و آلودگی های وسیع مواد پرتوزا خصوصا Cs-137 و نزدیک بودن ایران به محل حادثه، بر اهمیت مطالعه آثار ریزش های جوی و اندازه گیری سزیم رادیواکتیو در محیط زیست و نیز موجودات زنده افزوده است. هدف از این مطالعه، بررسی سلامت ماهی کفال طلایی (Liza aurata) با توجه به آلودگی احتمالی بافت عضلانی آن به ماده رادیواکتیو سزیم-137 در منطقه مرکزی جنوب دریای خزر در سال 1387 می باشد. در این تحقیق تعداد 60 قطعه ماهی کفال طلایی از صیدگاه های استان مازندران (در منطقه مرکزی سواحل جنوبی دریای خزر) تهیه گردید. غلظت Cs-137 در بافت عضلانی بوسیله دستگاه اسپکترومتر گاما مورد اندازه گیری قرار گرفت. حد مجاز سزیم-137 در موادغذایی توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) و سازمان بهداشت جهانی WHO) 10) بکرل برکیلوگرم تعیین گردیده است. نتایج این تحقیق نشان داد که میزان سزیم-137 در بافت عضلانی بیش از 90 درصد ماهیان کفال طلایی صید شده کمتر از حد تشخیص دستگاه بود و در بقیه ماهیان در محدوده مجاز و استاندارد قرار داشت. این نتیجه نشان می دهد که ماهیان صید شده در مناطق و زمان نمونه برداری شده در سواحل جنوبی دریای خزر، دارای آلودگی رادیواکتیو (Cs-137) نبوده و سلامت بافت خوراکی ماهی کفال برای مصرف کنندگان به لحاظ عدم وجود سزیم-137 مورد تایید بوده است.

    کلید واژگان: رادیواکتیو, سزیم-137, کفال طلائی, عضله, دریای خزر
    Maryam Rezaei, Reza Safari, Hassan Nasrollahzadeh Saravi, Hourieh Younasipour

    The cesium-137 (Cs-137) is one of the most dangerous fission fragments from fissionable nuclides U-235, which it half-life is about 30/17 years. The Chernobyl accident was diffused a high concentration of radioactive pollutants especially Cs-137 in different areas. Since Iran is very close to accident area, it is necessary to study the contamination of radioactive material in the environment and living organisms. The research covers the health of muscle tissue of liza aurata to pollution of Cs-137 of center region in southern part of the Caspian sea in 2008. In this study 60 piece of liza aurata were obtained from fishing sites in Mazandaran province (in the central region of the southern coasts of the Caspian Sea). The Cs-137 activity measurement of muscle tissue was carried out by using of gamma spectrometry. The results of Cs-137 was compared by the International Atomic Energy Agency (IAEA) and the World Health Organization (WHO) at 10 Bk/Kg. Based on the results, Cesium-137 levels in muscle tissue were less than the detection limit in more than 90% of the fish samples. The radioactive material was within the permissible and standard range in the rest of the fishes (8.3%). This study has been confirmed the health of muscle tissue of Liza aurata muscle to pollution of radioactive Cs-137 in period and area of stud

    Keywords: Radioactive, Cs-137, Liza aurata, Muscle, Caspian Sea
  • مهرنوش نوروزی*، مصطفی باقری توانی
    هدف این مطالعه،بررسی و شناسایی ترکیب پروفیل اسیدهای آمینه در جنس نر و ماده ماهی کفال طلایی (Liza aurata) در دو دوره تولیدمثل و غیرتولیدمثل بود. به همین منظور تعداد 100 قطعه ماهی کفال طلایی از صید پره، در دو فصل بهار (غیرتولیدمثل) و پاییز (تولیدمثل) در سواحل جنوبی دریای خزر جمع آوری گردید. پس از زیست سنجی نمونه ها، اندازه گیری پروتئین با روش استاندارد کجلدال و آنالیز اسیدآمینه به وسیله دستگاه HPLC انجام شد. نتایج نشان داد که ماهیان نر، میزان پروتئین بیش تری نسبت به ماهیان ماده داشتند. هم چنین ماهیان در دوره غیرتولیدمثل دارای پروتئین بیش تری نسبت به ماهیان در دوره تولیدمثل بودند (0/05>p). از بین مجموع اسیدهای آمینه ضروری و غیرضروری در ماهیان نر و ماده، اختلاف معنی داری مشاهده نگردید (0/05<p)، بنابراین جنسیت تاثیری در محتوای اسیدهای آمینه ندارد. لیزین بیش ترین مقدار را در مجموع اسیدهای آمینه ضروری و اسیدگلوتامیک بیش ترین مقدار را در مجموع اسیدهای آمینه غیرضروری در هر دو جنس و در هر دو دوره تولیدمثلی به خود اختصاص داد. بین مجموع اسیدهای آمینه ضروری و غیرضروری و کارایی پروتئین در دو دوره تولیدمثلی اختلاف معنی داری مشاهده گردید (0/05>p). نسبت TEAA/TNEAA ماهیان در دوره تولیدمثل 0/99 و در دوره غیرتولیدمثل 1، محاسبه شد. هم چنین نسبت لوسین/ ایزولوسین در ماهی کفال طلایی از نسبت خوبی برخوردار بود. بنابراین ماهی کفال طلایی غنی از مهم ترین اسیدهای آمینه موجود در آبزیان دریایی است و گوشت آن از کیفیت بالایی برخوردار می باشد.
    کلید واژگان: اسیدآمینه, کفال طلایی, ارزش غذایی, دوره تولیدمثلی, دریای خزر
    Mehrnoush Norouzi *, Mostafa Bagheri Tavani
    The aim of this study was to investigate and identify profile compounds of amino acid of male and female golden grey mullet (Liza aurata) in both reproductive and non-reproductive periods. In doing so, 100 pieces of golden grey mullet were caught in two seasons: spring (non-productive) and autumn (reproduction) on the southern coast of the Caspian Sea. After biometry of the samples, protein measurement was performed using standard Kjeldahl method and amino acid analysis by HPLC. Based on the results, male fish had higher protein content than female fish. In addition, in the non-reproductive period, the fish had more protein compared to reproductive period (p<0.05). There were no significant differences in essential and non-essential amino acids in male and female fish (p>0.05), so gender has no effect on the content of amino acids. Lysine had the highest total amount of essential amino acids and glutamic acid in the total amount of unnecessary amino acids in both sexes and in both reproductive periods. There was a significant difference between the sum of essential and non-essential amino acids and protein efficiency in two reproductive periods (p>0.05). TEAA/TNEAA ratio of fish in the reproductive period was 0.99 and in the non-productive period was 1. In addition, leucine/isulosin ratio in golden grey mullet was good. Therefore, golden grey mullet fish are rich in the most important amino acids in marine aquatic animals and its meat is of high quality.
    Keywords: Amino acid, Liza aurata, Nutritional Value, Reproductive perio, Caspian Sea
  • مهرنوش نوروزی *، مصطفی باقری توانی، آمنه امیر جنتی، شقایق قدرتی
    سابقه و هدف
    آلودگی به فلزات سنگین در آب ها از جدی ترین مسائل زیست محیطی در سطح جهان است. دریای خزر بزرگترین دریاچه جهان، در معرض آلاینده های صنعتی، کشاورزی و نفتی قرار گرفته است. از آنجاکه ماهیان بخش بزرگی از رژیم غذایی انسان را تشکیل می دهند، این فلزات سنگین می توانند از طریق تغذیه از ماهیان آلوده وارد بدن انسان شوند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان تجمع پنج فلز سنگین و سمی سرب، کادمیوم، جیوه، آرسنیک و کروم در بافت های خوراکی (عضله) و غیر خوراکی (کبد و آبشش) ماهی کفال طلایی در فصول و مناطق مختلف حوضه جنوبی دریای خزر بود. همچنین تفاوت درصد این ترکیبات با مقادیر سازمان بهداشت جهانی و بهداشت ملی استرالیا و شورای تحقیقات پزشکی مقایسه شد.
    مواد و روش ها
    به همین منظور نمونه های ماهی کفال طلایی بالغ، از 10 ایستگاه (شامل آستارا، تالش، انزلی، رودسر، تنکابن، نوشهر، فریدون کنار، بهشهر، بندر ترکمن و خواجه نفس) از مناطق مختلف نوار ساحلی نزدیک مکان های ورود پساب های شهری، کشاورزی و صنعتی و همچنین در کنار اسکله ها و صیدگاه های ماهی تهیه شد. پس از زیست سنجی، استخراج فلزات از بافت های مورد نظر به روش هضم با استفاده از مخلوط اسید و تعیین غلظت به وسیله دستگاه جذب اتمی مجهز به سیستم کوره گرافیتی انجام شد.
    نتایج و بحث
    نتایج نشان داد میزان تجمع فلزات بین سه بافت معنی دار و به صورت کبد> آبشش > عضله بود. فلزات سنگین اندام هدف خود را بر اساس میزان فعالیت متابولیک آن اندام انتخاب می کنند و بافت عضله فعالیت متابولیک کمتری نسبت به آبشش و کبد دارد. بافت کبد تمایل به انباشتگی فلزات سنگین در مقادیر بالا را دارد. بالا بودن غلظت فلزات در بافت آبشش اولین نشان آلودگی در آب است؛ و اختلاط عناصر با مخاط آبشش، جابجایی کامل عناصر از لاملای آبشش (lamellae) را هنگام آماده سازی بافت برای آزمایش غیر ممکن می کند. همچنین عضله مکان اولیه ذخیره فلزات نیست، فلزات سنگین ابتدا در کبد ذخیره و سپس به عضله منتقل می شوند. میزان تجمع فلزات به صورت سرب> کادمیوم> کروم> جیوه> آرسنیک بود. میزان تجمع فلزات سنگین بین ایستگاه های پژوهشی، در بافت عضله متفاوت و معنی دار بود. علت آن را می توان تفاوت در منابع آلاینده در مناطق نمونه برداری دانست. به طور کلی میزان تجمع فلزات سنگین در ماهیان کفال از سواحل جنوب غربی به سمت جنوب شرقی افزایش داشت. بر اساس آزمون پیرسون در شاخص وزن ماهی با میزان تجمع فلزات سنگین سرب، کادمیوم و آرسنیک، رابطه رگرسیون خطی معکوس وجود داشت. هیچ ارتباط معنی داری بین میزان تجمع فلزات با طول کل به جز فلز آرسنیک، وجود نداشت. همچنین به جز فلز سنگین کروم، بین میزان تجمع فلزات سنگین سرب، کادمیوم، جیوه و آرسنیک در بافت های ماهی، رابطه رگرسیون مثبت معنی دار تعیین شد (01/0>p).
    نتیجه گیری
    مقایسه تجمع فلزات سنگین در بافت عضله با حد مجاز استانداردهای جهانی (WHO/NHMRC) جز آرسنیک، سایر فلزات سرب، کادمیوم، جیوه و کروم بالاتر از حد مجاز اعلام شده بود. حداقل میزان جذب و تجمع این فلزات در عضله ماهی کفال یعنی عضو خوراکی در تغذیه مردم است. از آنجاکه تجمع فلزات سنگین مورد بررسی بالاتر از حد مجاز استاندارد جهانی است، نشان دهنده افزایش آلودگی آب دریای خزر و به دنبال آن آبزیان نسبت به عناصر فوق است.
    کلید واژگان: Liza aurata, دریای خزر, کفال طلایی, بافتهای خوراکی و غیرخوراکی
    Mehrnoush Norouzi*, Mostafa Bagheri Tavani, Ameneh Amirjanati, Shaghayegh Ghodrati
    Introduction
    Heavy metal pollution of water is one of the most serious environmental problems in the world and the Caspian Sea, the largest lake in the world, is exposed to high levels of industrial, agricultural and oil pollutants. Fish species are the ultimate consumer in the food pyramid in aquatic ecosystems. Since the fish form a large part of the human diet, heavy metals enter the human body through contaminated fish. This study was conducted to measure the concentration of five heavy metals, including lead, cadmium, mercury, arsenic, and chrome in the edible tissues (muscle) and non-edible tissue (liver and gill) of the gray mullet, Liza aurata and its seasons and living environment in the southern coast of the Caspian Sea. and also to compare their amounts with World Health Organization, Australian National Health and Medical Research Council, Food and Drug Administration standards.
    Materials and methods
    A total of 100 adult golden gray mullet were caught from 10 sites (Including Astara, Talesh, Anzali, Rudsar, Tonekabon, Nowshahr, Fereydunkenar, Behshahr, Bandar-e Torkaman and Hojanepes) in various coastal areas near inflows of urban, agricultural and industrial waste water and along the waterfront and fishing areas. After biometry, metals were extracted from the tissue using a mixture of acid digestion and determination was conducted by graphite furnace atomic absorption system.
    Results and discussion
    The results showed that the metal accumulation in tissue was different and significant, the concentration of the metals in the three tissues was as follows: liver>gill>muscle. Heavy metals choose their target organ based on its metabolic activity and this explains the reason why more metals accumulate in tissues such as the liver and gills compared to muscle tissue (with low metabolic activity). Liver tissue tends to be high in accumulation of heavy metals. The high concentration of metals in the context of the gills, is the first sign of contamination in the water. Mixing elements with gill mucus, full transposition of the lamella gill elements when preparing tissue for testing impossible to screw???. Metal concentrations in muscle are lower than those in liver because muscle is not the first storage place for these metals; heavy metals are first stored in the liver and then transferred to the muscle. Metal accumulation was as Pb> Cd> Cr> Hg> As. The study of heavy metals between stations, in muscle tissue was significantly different. This may be due to differences in pollutant sources in sampling areas. The accumulation of heavy metals increases from the southwest to the southeast coast. According to the Pearson test, there was the significant negative linear relationship between the Pb, Cd and As accumulation tissues by weight. Except for arsenic, there was no significant correlation between the metals with any total length. Moreover, there was a positive relationship (p<0.01) between the Pb, cd, Hg and As concentrations, with the exception of Cr.
    Conclusion
    comparison of the data obtained for muscle tissue with the global standard level (WHO /NHMRC) showed that the concentration of the heavy metals Pb, Cr, Cd, Hg was higher than the global standard level, except for As. The least metal absorption and accumulation is in the muscle of mullet that is a source of human nutrition, followed by aquatic to the above elements. Since the concentration of the heavy metals tested above was higher than the global standard, this reflects the increasing water pollution of the Caspian Sea
    Keywords: Living environment, Toxic Heavy Metals, Edible, non-Edible Tissues, Caspian Sea, Liza aurata
  • مصطفی باقری توانی*، مهرنوش نوروزی
    بررسی حاضر با هدف پایش وضیعت آلودگی فلزات سنگین و سمی (سرب و کادمیوم) حوضه جنوبی دریای خزر به واسطه ماهی کفال طلایی (Liza aurata) با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS می باشد. نمونه برداری از بافت آبشش ماهیان بالغ کفال، از 10 ایستگاه درکل نوار ساحلی جنوب دریای خزر در دو فصل بهار و پاییز انجام گرفت. جهت ارزیابی فضایی توزیع، تراکم، پهنه بندی و الگوی پراکنش فلزات از روش درون یابی، تابع تراکم کندی، آزمون موران و شاخص Gi* در سیستم GIS استفاده شد. میزان جذب فلزات سنگین سرب و کادمیوم در فصل بهار به ترتیب 88/1 و23/1 میکروگرم برگرم و در فصل پاییز به ترتیب 42/1 و 79/0 میکروگرم برگرم بود. تجزیه و تحلیل نقشه های GIS نشان داد که روند تراکم و تمرکز هر دو فلز از سمت شرق به غرب به صورت نزولی می باشد. الگوی پراکنش فلزات با توجه به آزمون موران و شاخصGi* به صورت خوشه ایقوی و داغ است که نشان دهنده تجمع و نزدیکی مناطق آلوده دارای تراکم بالا در مجاورت یکدیگر می باشد. در نهایت می توان این طور بیان نمود که میزان آلودگی مناطق شرقی دریای خزر (بندرترکمن و خواجه نفس) بسیار بالا بود و در مقایسه با استانداردهای بین المللی بالاتر از حد مجاز می باشد.
    کلید واژگان: تجمع زیستی, دریای خزر, فلز سنگین, کفال طلایی
    Mostafa Bagheri Tavani*, Mehrnoush Norouzi
    The present study aimed to survey heavy and toxic metal pollution (lead and cadmium) in the southern Caspian Sea basin through Liza aurata</em> using geographic information system (GIS).  Samples of the gill tissue of adult Liza aurata</em> were taken in 10 stations over the southern coast of the Caspian Sea in spring and fall. Interpolation method, Kennedy density function, Moran test, and Gi* index in the GIS were used to determine the spatial distribution, density, zoning and distribution pattern of the metals. The uptake of lead and cadmium was 1.88 and 1.23 µg/g in spring, and 1.42 and 0.79 µg/g in fall, respectively. Analysis of GIS maps showed that concentration and centralization of both metals reduced from East to West. According to Moran test and Gi* index, the distribution of the metals had a strong and hot cluster pattern that reveals the accumulation and closeness of high-density polluted areas. Finally, it can be stated that the pollution of the eastern part of the Caspian Sea (Bandar Turkman and Khajeh-nafs) is higher than permissible international standard limits.
    Keywords: Pollution, Bioaccumulation, Caspian Sea, Liza aurata, Heavy metals, GIS
  • مهرنوش نوروزی*، محمد بهروز، آمنه امیرجنتی، محمدهادی سمیعی
    ساختار ژنتیکی ماهی کفال طلایی Liza aurata در تالابهای گمیشان و انزلی با استفاده از 6 جایگاه میکروستلایت (Muce55 ،Muce37 ،Muso10،Muco16 ،Muso19 ،Muso22) بررسی گردید. در مجموع 60 نمونه بالغ ماهی کفال از دو منطقه تالابهای گمیشان و انزلی جمع آوری شد. تمامی پرایمرهای مورد استفاده در طی واکنش زنجیره ای پلی مراز با موفقیت تکثیر شدند و چند شکل (پلی مورف) نشان دادند که از آنها برای تعیین تمایز ژنتیکی ماهی کفال طلایی استفاده شد. میانگین آللی (Na) در جایگاه ها 3/5 (با دامنه 3 تا 9 آلل) و در مناطق نمونه برداری در نمونه های تالاب گمیشان و انزلی به ترتیب 1/5 و 5/5 بود. در نمونه های هر دو منطقه آلل های اختصاصی دیده شد. میانگین هتروزیگوسیتی مورد انتظار و مشاهده شده به ترتیب در نمونه های تالاب گمیشان 721/0 و 153/0 و انزلی 747/0 و 328/0 محاسبه شد. تمامی جایگاه ها در بررسی تعادل هاردی وینبرگ (H-W) خارج از تعادل بودند (001/0>P). میانگین ضریب خویشاوندی ( Fisو Fit) در 6 جایگاه میکروستلایت در هر دو جمعیت مثبت بود. میزان شاخص تمایز (Fst) و جریان ژنی (Nm) بر اساس فراوانی آللی به ترتیب 113/0 و 97/1 محاسبه شد. بر اساس تست AMOVA، شاخص های تمایز Fst و Rst تفاوت معنی داری بین جمعیت ها نشان دادند (01/0P≤). میزان فاصله ژنتیکی نیز نشان دهنده تمایز ژنتیکی بین جمعیت های مورد مطالعه بود. نتایج این بررسی نشان می دهد که جمعیت های متمایز ژنتیکی از ماهی کفال طلایی در جنوب دریای خزر، در مناطق مورد بررسی (تالابهای گمیشان و انزلی) موجود است.
    کلید واژگان: کفال طلایی, Liza aurata, ژنتیک جمعیت, میکروستلایت, دریای خزر
    Mehrnoush Norouzi *
    Genetic structure of golden mullet, Liza aurata, investigated in the Gomishan and Anzali wetlands using six microsatellite primer sets (Muce55, Muce37, Muso10, Muco16, Muso19, and Muso22). Totally 60 samples of adult golden mullet were collected from these regions. All primer sets as polymorphic loci were used to analyze the genetic variation. Analyses revealed that average of alleles (Na) per locus was 5.3 (range 3 to 9 alleles) and in regions, samples of Gomishan wetland 5.1 and Anzali wetland 5.5 respectively. All sampled regions contained private alleles. The average estimates of inbreeding coefficients (Fis and Fit) values of 6 microsatellites were positive. The average observed and expected heterozygosity was in Gomishan wetland 0.153 and 0.721 and Anzali wetland 0.328 and 0.747 respectively. Deviations from Hardy-Weinberg equilibrium were in all cases (P
    Keywords: Golden mullet, Liza aurata, Population genetic, Microsatellite, Caspian Sea
  • زهرا بصیر، رحیم عبدی
    ماهی کفال طلاییLiza aurataازگونه های مهم وخوراکی حوزه دریای خزر بوده که بدلیل عدم مطالعه میکروسکوپی بر روی بافت آبشش در گونه مورد نظر تحقیق اخیر انجام پذیرفته است.برای این منظور تعداد 20 قطعه ماهی پس از زیست سنجی مورد استفاده قرار گرفتند. بطوری که کمان آبششی دوم ازسمت چپ پس ازتبدیل به قطعات کوچکتربه مدت48 ساعت درمحلول بوئن تثبیت گردیدپس ازانجام مراحل معمول بافت شناسی برش های 5 تا6 میکرونی تهیه و رنگ آمیزی بروش هماتوکسیلینائوزین و پریودیک اسید شیف برروی آنها انجام گرفت.درمطالعات ایمنوهیستوشیمی،لامها بعد از طی مراحل اولیه آماده سازی درمحلول فسفات بافر سالین شستشوداده وسپس وارد ترکیب فسفات بافر سالین کلراید سدیم وتویین شدنددر مطالعات میکروسکوپی هر تیغه آبششی به صورت یک پوشش باریک از سلول ها که بر روی غشاء پایه قرار گرفته و دو سطح آن بوسیله سلول های پیلار محافظت می شدند. لاملاها بصورت مسطح و به تعداد زیاد که غشاهای تنفسی را نیز تشکیل دارای سلولهای ترشح کننده موکوسی بودند. دیگر سلول های اصلی سلول های کلراید که به وسیله سلول های پوشاننده مسطح احاطه و بیشتر در محل اتصال بین لاملاها و فیلامنت قرار گرفته بودند. مطالعات ایمونوهیستوشیمی نشان داد که این سلول ها به تعداد زیاد در اپیتلیوم فیلامنتی و بندرت در اپیتلیوم لاملایی قرار گرفته بودند. مطالعه اخیر بر روی بافت پوششی آبشش گونه مورد نظر نشان داد ساختار سلولی آن دارای تشابهات مانند نوع ساول ها و تفاوت هایی از نظر جایگاه با سایر ماهی ها بوده که به آن پرداخته شده است.
    کلید واژگان: سلول شناسی, آبشش, کفال طلایی
    Golden mullet is very important species and edible in Caspian sea areaDue to no microscopic study on the gill tissue in this species the recent research has been doneFor this purpose, 20, of fish after biometry were used.In this research fish collected for histological studies of the second gill arch on the left, then convert into smaller piece fixed in Bouin 's solution and incubated for 48 hAfter routine histological procedures,sectionsat 5 to 6 micronsthickness stained using (H&E), (PAS) and cover slip was done. In immunohistochemical studies, paraffin slides after the initial stages of preparation such as removal and discharge of ethanol in phosphate buffer saline solution and then rinsed in phosphate buffer saline solution that combines, of NaCl and Tween. In gill microscopic examination each blade as a thin layer of cells layed on the basement membrane and two side of the them were protected with Pilar cells. Flat membranes of the respiratory lamellae that are formed in large numbers mucous secreting cells. The other main cells in the chloride cells and surrounded by flat lining cells were higher at the junction between the lamellae and filaments. Immunohistochemical studies showed that the cells were exposed to a large number of filament epithelium and rarely in the epithelium of lamella.Recent study on gill epithelial cells of this species showed some similarities and differences with other species that have been addressed.
    Keywords: Cytology, Gill, Liza aurata, Immunohistochemistry
  • عیسی سلگی *، جوانه اسفندی سرافراز
    آلودگی فلزات سنگین ممکن است اثرات مخرب بر تعادل محیط دریافت کننده و تنوع موجودات آبزی داشته باشد. در میان گونه های جانوری، ماهیان موجوداتی هستند که نمی توانند از اثرات زیان بار این آلاینده ها فرار کنند. هدف از این پژوهش فراهم آوردن داده ها در مورد غلظت فلزات سنگین سرب و کادمیوم در عضلات ماهی کفال و ارزیابی خطر احتمالی مرتبط با مصرف آن بود. در بهار سال 1393، تعداد 29 عدد ماهی کفال از سواحل بندر انزلی در استان گیلان جمع آوری شد. پس از هضم نمونه ها توسط اسیدهای غلیظ، غلظت فلزت سنگین به وسیله دستگاه جذب اتمی کوره گرافیتی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میانگین غلظت کادمیوم و سرب در بافت عضله ماهی به ترتیب 67/0 و 072/0 میکروگرم بر گرم است. غلظت دو فلز در مطالعه حاضر پایین تر از حد مجاز FAO، MAFF، WHOو NHMRC بود. جذب روزانه برآورد شده (EDI) هر دو فلز از طریق مصرف ماهی کفال طلایی برای مردم بومی ساحل بندر انزلی زیر حد مجاز روزانه قابل تحمل برای یک شخص70 کیلوگرمی (PTDI70) تعیین شده توسط EPA بود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که در حال حاضر هیچ مشکلی برای سلامت انسان از نظر مصرف ماهی کفال در سواحل بندر انزلی ایحاد نمی شود.
    کلید واژگان: شاخص خطر, فلزات سنگین, کفال طلائی, دریای خزر
    Eisa Solgi*, Javaneh Esfandi Sarafraz
    Heavy metal pollution can have devastating effects on the ecological balance of the recipient environment and a diversity of aquatic organisms. Among animal species, fishes are the inhabitants that cannot escape from the harmful effects of these contaminants. In the present research, during spring 2014, twenty-nine specimens of Liza aurata were collected from Bandar Anzali coast in Gilan province. The aim of this study was to provide information on heavy metal (Cd and Pb) concentrations in the muscles of this fish species and to evaluate the possible risk associated with their consumption. The levels of heavy metals were measured by GFAAS after digestion of the samples using concentrated acids. The results of this study showed that the average concentrations of cadmium and lead in muscle were 0.67 and 0.072 µg/g, respectively. The concentration of two metals in the present research were lower than the limits permitted by FAO, WHO, MAFF and NHMRC. The estimated daily intakes (EDI) of two metals through consumption of the Liza aurata fish by native people in the Bandar Anzali coast were well below the permissible tolerable daily intake for 70 kg person (PTDI70) set by EPA. Therefore, it can be concluded that no problems on human health would be raised at present from the consumption of Liza aurata fish from the Bandar Anzali coasts.
    Keywords: Caspian Sea, Heavy metal, Hzard index, Liza aurata
  • زید احمدی، اکبر یزدی، رضا اکرمی
    این پژوهش با هدف تعیین سطح فلز سنگین سرب در آب، رسوب و ماهی کفال در تالاب گمیشان انجام شد. نمونه برداری این پژوهش در تالاب گمیشان و در سه نقطه ابتدایی، میانی و انتهایی تالاب انجام شد. نمونه ها در دو فصل تابستان و زمستان برداشت و تعداد نمونه ها شامل 3 تکرار برای هر نقطه و در هر مرحله بود. برای آنالیز سرب از دستگاه جذب اتمی با کوره گرافیتی استفاده شد. بر اساس نتایج مقایسه میانگین مقدار سرب در آب، رسوب و ماهی اختلاف معنی دار را نشان داد (05/0>p) به طوری‏که در هر دو فصل مقدار این عنصر در رسوب نسبت به ماهی بیشتر و مقدار سرب ماهی از آب بیشتر بود (رسوب>ماهی >آب). هم چنین مقایسه میانگین مقدار سرب در ایستگاه های نمونه‏برداری اختلاف معنی‏داری را نشان داد (05/0>p) و ایستگاه مختوم قلی بالاترین میزان سرب را در رسوبات نشان داد. نتایج مقایسه میانگین مقدار سرب در اندام‏های آبشش، کبد و عضله اختلاف معنی‏داری را نشان داد (05/0>p) به طوری‏که در دو فصل مورد بررسی مقدار این عنصر در آبشش نسبت به عضله بیشتر و مقدار سرب عضله از کبد بیشتر بود (آبشش>عضله>کبد). هر چند مقادیری از سرب در عضله مشاهده شد اما این مقدار از حد استاندارد‏های جهانی بهداشت و سلامت پایین‏تر بود و سلامت مصرف‏کنندگان را در حال حاضر، تهدید نمی‏کند.
    کلید واژگان: فلزات سنگین, ماهی کفال, آلودگی آبی, تالاب گمیشان
    Zeid Ahmadi, Akbar Yazdi, Reza Akrami
    The pollution of aquatic ecosystems with heavy metals has always been a major concern for the aquatic organisms and human health. Measuring the levels of contaminants such as heavy metal (Pb) accumulated along the food chain (fish) and then transmitted to the human body is of particular interest. Concentrations of heavy metal (Pb) were measured in the water, sediment and fish species (Liza aurata) from the Gomishan Wetland, Iran. Samples of water, sediment and fish were collected during two periods: summer (2013) and winter (2014). The result revealed thatPb concentration was varied significantly among sediment, water and fish body, the average Pb concentrations in sediment, water and fish in both seasons was in the order sediment > fish >water, Pb concentration was varied significantly among gills, liver and muscle tissues of fish samples in any station and in both seasons was in the order gill > muscle >liver. These values were lower than the established standard for aquatic environment by W.H.O and F.A.O. The results indicated that the consumer of fish and water from the stream is not at risk of being poison by this metal.
    Keywords: Heavy Metal, Liza aurata, Pollution of Aquatic, Gomishan Wetland
  • مریم علی، مسعود هدایتی فرد، رضا پورغلام، شبنم گازرانی فراهانی، مینو رضایی
    هدف از این مطالعه بررسی اثرات عمل آوری شور و بسته بندی وکیوم (درشرایط خلاء) بر برخی پارامترهای فساد چربیماهی کفال طلائی(Liza aurata)درطی90 روز نگهداری در سردخانه (دمای 4 درجه سانتی گراد) می باشد. آزمایشات جهت بررسی فساد چربیشامل اندازه گیری پراکسید (PV)و تیوباربیتوریک اسید (TBA)بود که درفواصل زمانی 0، 30، 60 و 90 روز انجام شد. نتایج نشان داد میزان PVدر طی دوره نگهداری افزایش قابل توجهی داشه است. برای بررسی آماری نتایج از آزمون های Tukeyو آنالیز واریانس یکطرفه ANOVAبانرم افزار SPSSاستفاده شد. معنی دار بودن نتایج حاصل از هر تیمار با نتایج سایر تیمارها مقایسه شد.در پارامترهای اندازه گیری شده اختلافآماریمعنادار p<0.05بین تیمارها دیده شد. نتایج این بررسی نشان داد که فساد چربی به عنوان یکی از پارامترهای فساد شیمیایی در طول دوره نگهداری مهمترین عامل محدود کننده بوده و می توان از عدد پراکسید در تعیین کیفیت این محصول استفاده نمود. با توجه به نتایج حاصل از آزمایشات، بهترین زمان مصرف ماهی کفال طلائی شور در بسته های وکیوم در صورت نگهداری در دمای 4 درجه سانتی گراد 30 روز اعلام می شود.
    کلید واژگان: شورکردن, liza aurata, بسته بندی وکیوم, نگهداری
    This study was carried out to evaluate some quality aspects such as lipid deterioration on Vacuum Packed (VP) brined golden mullet Liza aurata during 90 days of storage at 4ºC. Peroxide Value (PV) and thiobarbituric acid (TBA) were analysed to determine lipid deterioration at intervals of 0, 30, 60 and 90 days.The data was analyzed by Tukey test and ANOVA. Increasing in PV and TBA were found to be statistically significant in the VP brined golden mullet through out storage (P<0.05). This study showed that lipid deterioration can be considered as one of the chemical assessment to determine the shelf life of VP brined golden mullet during storage.Based on data the best shelf life was found 30 days for VP brined golden mullet stored at 4ºC.
    Keywords: Brining, Liza aurata, Vacuum packing, Storage
نمایش نتایج بیشتر...
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال