جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « ایران مرکزی » در نشریات گروه « علوم »
تکرار جستجوی کلیدواژه «ایران مرکزی» در نشریات گروه «علوم پایه»-
The study area is located in the central Iranian tectono-magmatic zone, which is known for its world-class IOA-type Iron ore deposits. The Advanced Space borne Thermal Emission and Reflection Radiometer (ASTER) and Landsat Enhanced Thematic Mapper Plus (ETM+) image-processing techniques, were used in satellite imagery through conventional and also modern processing methods including band ratios, color composite ratio images and spectral angle mapper to study the spectral discrimination of metasomatically altered rocks based on their mineral assemblages and to investigate critically the link between the distribution of Na-metasomatism and occurrence of REE mineralization through plotting the image processing results on preexisting airborne radiometric data. The achieved information points the matter that the distribution of the metasomatized rocks, in common, and Na-metasomatized rocks, in particular, are coincide with the areas with high radioactivity revealed during an airborne radiometry program. A stage of field study associated with ground spectrometry survey carried out to control some localities and showed such correlation mainly around and within some magnetite ore deposits through which two phases of albitization were revealed, namely, a widespread albitization phase within which the spectrometric survey showed normal amounts of radioactive elements and another phase that affected smaller areas and showed REE anomaly and the Na-metasomatites of which are, experimentally, more reddish in colure (meaty color in hand specimens). The Iron deposits are, chronologically, hosted in upper Proterozoic-lower Cambrian volcano-magmatic units associated with a widespread phase of Na-metasomatism, economically, resulted in enrichment of the host rocks in REE bearing mineral phases.Keywords: ASTER, ETM+ data, Na, metasomatism, REE mineralization, central Iran}
-
Echinocorys ex. gr. scutata is one of the most important echinids in the Upper Cretaceous deposits. In this regard, a stratigraphic section of the Farokhi Formation in the Central Iran is sampled. This formation is less known and described in the geology of Iran. According to the macropaleontological investigations, 1 genus and 1 specious of completely silicified Echinocorythidae are determined and described. In these investigations, the samples are regarded also from the statistical point of view.Keywords: Echinocorythidae, Statistics, Late Cretaceous, Farokhi Formation, Central Iran}
-
توده های گرانیتی منطقه زریگان و چاه چوله در شمال بافق، جنوب شرقی نقشه 1:250000 اردکان واقع شده (شکل 1)، جزیی از خرده قاره ایران مرکزی محسوب می شوند. ترکیب سنگ شناسی این توده ها، از آلکالی فلدسپار گرانیت تا سینو- مونزو گرانیت نوسان دارد. آنها از نوع گرانیت های لوکوکرات و ساب ولکانیک، با کانی شناسی عمدتا کوارتز- فلدسپاتی، و فقیر از کانی های مافیک هستند. انواع بافتهای ماگمایی، دگرشکلی، متاسوماتیک و دگرسانی، گرانوفیری، گرافیک، میلونیتی و کاتاکلاستی، میرمکیت، پرتیتی و جانشینی در آنها دیده می شود. از نظر ژئوشیمیایی، توده های مورد بحث، ویژگی هایی از سری های کالکوآلکالن تا آلکالن، پرآلومینI-type و محیط تکتونیکی کمان ماگمایی را نشان می دهند. در نمودارهای تغییرات عناصر نیز، بستگی به تمایلات ذاتی، پویایی و مراتب سازگاری و ناسازگاری عناصر، رفتارهای متفاوتی دیده می شود که گویای تاثیر فرآیند تفریق و تبلور و متاسوماتیسم، هر دو، بر توده های مذکور است. شواهد صحرایی، سنگ شناختی و ژئوشیمیایی، در توده های گرانیتی زریگان و چاه چوله حاکی از آن است، که لااقل بخشی از این توده ها، بویژه گرانیت زریگان، از طریق متاسوماتیسم و فرآیندهای تفریق گرمابی از سنگهای مافیک قبلی (توده های دیوریتی و گابرویی) تشکیل شده است و حتی پس از آن نیز به نحوی گسترده تحت تاثیر این فرآیندها واقع شده اند. مقایسه این توده ها، با معیارهایی که برای تمایز گرانیت های ماگمایی و متاسوماتیک ارائه شده، نشان داده که این توده ها، ضمن شباهت هایی با برخی از توده های شاخص ماگمایی، بیشترین شباهت را به گرانیت نوع متاسوماتیک یا E- type دارند.
کلید واژگان: گرانیت زریگان, متاسوماتیسم, تفریق گرمابی, لوکوکرات, ایران مرکزی, شمال بافق} -
به منظور تعیین منشا سرب در تعدادی از کانسارهای سرب و روی ایران، نسبت های ایزوتوپی سرب در نمونه های گالن متعلق به پنج کانسار سرب و روی با سنگ میزبان کربناته واقع در پهنه ایران مرکزی و کمربند چین خورده زاگرس اندازه گیری شدند. مقادیر نسبت های ایزوتوپ سرب کانسار کوه سورمه که در کمربند چین خورده زاگرس و در حاشیه شمال شرقی صفحه عربستان واقع شده است، نشان می دهد که کانسار مذکور در مقایسه با کانسارهای ایران مرکزی کمترین نسبت های 206Pb/204Pb (062/18) و 208Pb/204Pb (230/38) را دارا می باشد. با توجه به سن مدل سرب (585 میلیون سال) و نیز مقادیر بالای 207Pb/206Pb (8683/0)و 208Pb/206Pb (117/2) که بیانگر سهم غالب پی سنگ های اولیه در تامین سرب کانسار است، می توان این طور استنباط کرد که سرب و سایر فلزات کانسار همزمان با فاز تکتونیکی پان آفریقا (کراتونی شدن نهایی پی سنگ های ایران و عربستان در زمان پرکامبرین پسین) از مخزن جدا شده اند.
کلید واژگان: ایزوتوپ سرب, کمربند چین خورده زاگرس, ایران مرکزی, زمان فرورانش, کانسار سرب و روی}n order to determine the source of Pb in a number of Pb–Zn deposits in Iran, Pb isotope ratios of galena in five Pb–Zn deposits with carbonate host rock, located in Central Iran zone and Zagros folded belt, have been measured. Pb isotopic ratios of Kuhe Surmeh deposit from Zagros folded belt, in northeastern of Arabian plate, has the least ratios of 206Pb/204Pb (18.062) and 208Pb/204Pb (38.230). Considering Pb model age (585 Ma) and high values of 207Pb/206Pb (0.8683) and 208Pb/206Pb (2.117) and thus significant contribution of original basement rocks in providing Pb for these deposits, it can be inferred that lead and other metals were derived from the Iranian basement that was metamorphosed and consolidated in late Precambrian. -
نهشته های سازند قم در یال شمالی طاقدیس نواب در جنوب شرق کاشان، با 211 متر ضخامت شامل توالی سنگ آهک، سنگ آهک ماسه ای، سنگ آهک رسی، ماسه سنگ، کنگلومرا، مارن، مارن ژیپس دار می باشد و با ناپیوستگی هم شیب بر روی سازند قرمز تحتانی قرار می گیرد. بخش بالایی سازند قم با ناپیوستگی هم شیب توسط مارن های قرمزرنگ سازند قرمز بالایی پوشیده می شود. با مطالعه 101 نمونه سخت و نرم برداشت شده از سازند قم، 53 جنس و 99 گونه از فرامینیفرای بنتونیک و 4 جنس و 6 گونه از فرامینیفرای پلانکتونیک شناسایی شدند، که از این میان 33 جنس و 77 گونه برای اولین بار گزارش می شوند. بر اساس گسترش چینه شناسی گونه های شاخص، سن سازند قم در برش مورد مطالعه اکیتانین تا بوردیگالین تعیین شد.
کلید واژگان: سازند قم, بیواستراتیگرافی, فرامینیفرا, کاشان, ایران مرکزی}The sediments of the Qom Formation in the north of Navab anticline located in southeast Kashan is composed of limestone, sandy limestone, argillaceous limestone, sandstone, conglomerate, marl and gypsiferous marl with 211 m thickness. The mentioned formation disconformably overlies the Lower Red Formation and underlies the Upper Red Formation. The collection and study of 101 hard and soft samples from the Qom Formation led to recognition of 53 genera and 99 species of benthonic foraminifera and 4 genera and 6 species of planktonic foraminifera, which 33 genera and 77 species are reported for at the first time. On the basis of stratigraphic range of faunal assemblage, the age of the Qom Formation in the studied section is Aquitanian to Burdigalian. Whereas based on previous studies, it is assumbed that at least part of the sediments must belong to Oligocene. On the other hand, Zhu et al. (2007). -
توالی توفهای زئولیتی شده منطقه سرتخت با سن ائوسن در 20 کیلومتری جنوب شرقی سمنان، شمال ایران مرکزی واقع شده است. مطالعه مقاطع نازک، داده های پراش پرتو ایکس، تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی و آنالیز شیمی به روش ICP-ES، MS روی این توالی انجام شد. توالی سرتخت از نظر کانی شناسی، به طور عمده از کلینوپتیلولیت، اوپال CT، اسمکتیت، موردنیت، اورتوکلاز و هالیت تشکیل شده است. داده های ژئوشیمیایی تصدیق کننده مطالعات XRD می باشد، که میزان کلینوپتیلولیت غنی از Na2O و K2O و موردنیت در قاعده نیمرخ، بالا بوده و به سمت بخشهای جوانتر توالی، میزان اوپال CT و اسمکتیت افزایش می یابد. ترکیب توف اولیه به وجود آورنده زئولیتها بر اساس داده های ژئوشیمیایی عناصر کمیاب ریوداسیتی تا داسیتی است. شیشه و شارد شیشه ای، از تشکیل دهنده های اصلی این توفها، تحت تاثیر دیاژنز و شورابه های قلیایی بین حفره ای، تجزیه شده و Na2O، SiO2 و K2O انحلال یافته و در پایین توالی تجمع حاصل کرده است، در نتیجه زئولیتهای تشکیل شده در قاعده توالی، میزان SiO2 بالایی داشته و غنی از Na و K هستند و به سمت بالای توالی، از آنجا که کاتیونهای Ca و Mg تحرک پایینتری دارند، کانی اسمکتیت، غنی از Ca و Mg تشکیل شده است.
کلید واژگان: زئولیت, کلینوپتیلولیت, موردنیت, توف, سرتخت, سمنان, ایران مرکزی}Zeolitic tuff succession, In the Sartakht area (Eocene) is located in the 20 km south east of Semnan, north Central Iran. Studies are based on thin sections, X-ray diffraction data, scanning electron microscopy (SEM), and ICP-ES, MS geochemical analysis. From mineralogical point of view, this succession is mainly composed of clinoptilolite, opal-CT, smectite, mordenite, orthoclase, and halite. Geochemical data confirm X-ray differaction studies and show that Na-K clinoptilolite and mordenite become more prominent at the base of the succession and toward the top, opal-CT and smectite increase. Based on trace element geochemical data, the composition of the unaltered tuff is rhyodacite to dacite. Glass and glass shards - the main constituent of these tuffs– are largely altered by diagenetic and saline, alkaline pore solution and SiO2, Na2O, K2O largely removed. They concentrate at the base of the succession. As a result, the zeolites at the base of the succession have high SiO2 and enriched in Na and K and toward the top, smectite, enriched in Ca, Mg, because of the low mobility of Ca, Mg is formed. -
سازند آب دراز به سن تورونین تا کامپانین، از واحدهای سنگ چینه ای زون زمین ساختی کپه داغ است که مرز زیرین آن با سازند آیتامیر به صورت ناپیوسته و مرز بالائی با سازند آب تلخ به صورت پیوسته می باشد. واحد معادل آن آهک اینوسراموس دار به سن تورونین پیشین- سانتونین است، که در ایران مرکزی، در منطقه اصفهان برونزد دارد. مطالعه ی این دو برش، گویای وجود شباهت های دیرینه شناسی، سنگی شناسی و محیط دیرینه بین این دو سازند است که این دستاورد بیانگر احتمال پیوند دو حوضه ی کپه داغ و ایران مرکزی در این زمان است. برخی از مهمترین فرامینیفرهای پلانکتونیک موجود در این دو برش که از آنها جهت انجام بایواستراتیگرافی استفاده شده است عبارتند از: Whiteinella archaeocretacea Pessagno; Helvetoglobotruncana helvetica (Bolli); Marginotruncana renzi (Gandolfi); Marginotruncana coronata (Bolli); Dicarinella primitiva (Dalbiez); Dicarinella concavata (Brotzen); Dicarinella imbricata (Mornod); Globotruncana lapparenti Brotzen; Globotruncana arca (Cushman); Globotruncana bulloides Volger; Globotruncanita stuartiformis (Dalbiez); Globotruncanita elevata (Brotzen); Globotruncana sp.; Hedbergella spکلید واژگان: سازند آب دراز, آهک اینوسراموس دار, ایران مرکزی, کپه داغ, تورونین, کامپانین}Abderaz Formation, with an age of Turonian Campanian, age is well exposed in Kopeh Dagh area (Mozdooran Section). Its lower boundary with Aitamir Formation is unconformable and the upper boundary with Abtalkh Formation conformable. Inoceramus limestone unit of Early Turonian - Santonian age is exposed in Baharestan section, Central Iran, Esfehan area. Based on 105 studied samples, there are lithological and paleontological similarities between Abderaz Formation and Inoceramus limestone unit.These evidences support strongly Paleoecological and paleoenvironmental similarity. This ascertainment shows the close relation between the Kopeh-Dagh and Central Iran basins. The fossil evidences found in both section are as follow: Whiteinella archaeocretacea Pessagno, Helvetoglobotruncana helvetica (Bolli), Marginotruncana renzi (Gandolfi), Marginotruncana coronata (Bolli), Dicarinella primitiva (Dalbiez), Dicarinella concavata (Brotzen), Dicarinella imbricata (Mornod), Globotruncana lapparenti Brotzen Globotruncana arca (Cushman), Globotruncana bulloides Volger, Globotruncanita stuartiformis (Dalbiez) Globotruncanita elevata (Brotzen), Globotruncana sp., Hedbergella sp.
-
توده نفوذی اوچ پلنگ با سن ترشیری در شمال خاور شهرستان کاشمر قرار گرفته و از لحاظ تکتونیکی بخشی از خاور ایران مرکزی محسوب می شود. این توده نفوذی سنگ های آتشفشانی ائوسن را قطع نموده و بر اساس مطالعات صحرائی، کانی شناسی و ژئوشیمیای دارای ترکیبی حدواسط و شامل مونزونیت، کوارتز-مونزونیت، گرانودیوریت و به میزان کمتر گرانیت می باشد. بافت غالب آنها گرانولار و پرفیروئیدی با دانه بندی متوسط بوده و گهگاهی بافت میرمیکیتی از خود نشان می دهند. طیف تغیرات SiO2 در نمونه های مورد مطالعه نسبتا کوتاه و از 62 تا 70 درصد متغیر بوده و در نمودارهای هارکر با تغیرات اکسیدهای AL2O3، CaO، TiO2، MnO، MgO، Fe2O3 و P2O5 و عناصر Cr، Nd، Pb، Ni، Co، V رابطه منفی و با تغیرات K2O و عناصر Yb، Th، Y، Zr، U رابطه مثبت و در مقابل Na2O و عناصر Rb، Cs و Ba روند خاصی را نشان نمی دهند. تغیرات منظم در نمودارهای هارکر را می توان با تفریق بلورین و پراکندگی ها با آلایش ماگمای در ارتباط دانست. ماگمای تشکیل دهنده این توده گرانیتوئیدی از نوع کالک آلکالن و غنی از پتاسیم است و از نظر درجه اشباع از آلومینیم در محدوده ی متاآلومین تا کمی پرآلومین قرار می گیرد که ایده آل گرانیت های نوعI می باشد. همچنین تهی شدگی نمونه های مورد مطالعه از عناصر Nb، Sr، Tiو P و غنی شدگی آنها از عناصر Rb، K،Th و LREE و قرار گرفتن آنها در محدود VAG نشان می دهد که توده ی گرانیتوئیدی اوچ پلنگ در یک محیط تکتونوماگمای قوس آتشفشانی و به گمان در ارتباط با فرورانش لیتوسفر اقیانوسی نئوتتیس به زیر ورقه ایران مرکزی تشکیل شده است.
کلید واژگان: اوچ پلنگ, گرانیت, نوع, قوس آتشفشانی, ایران مرکزی}The Tertiary Ouch-Pelang granitoid massif is located in the northeast of Kashmar city and tectonically belongs to the eastern Central Iran zone. The massif has been cut the Eocene volcanic rocks and, based on the field study, mineralogy and geochemistry, is mainly composed of granodiorite, quartz-monzonite and monzonite with some granite. The rocks show granular, porphyroid and rarely mirmikitic textures. SiO2 display a small range (from 62% to 70%) and show a positive correlation with Fe2O3, MgO, MnO, TiO2, CaO, Al2O3, P2O5, Cr, V, Co, Ni, Pb and Nd and a negative correlation with K2O, U, Zr, Y, Th, and Yb and remains invariable against Na2O and Cs, Rb and Ba. The regular variation of the Harker diagram could be related to the fractional crystallization and the scattered patterns may relate to the assimilation. This massif is a metaluminous to slightly peraluminous and typical of I-type granites. It belongs to high-K calk-alkaline series and displays geochemical characteristics typical of volcanic arc granites related to an active continental margin (e.g. a significant Nb, Ti, P and Sr depletion and K, Th, Rb and LREE restoration) which may perhaps connected to the subduction of the Neothethys under the Central Iran. -
اهمیت بیواستراتیگرافی بازوپایان رینکونلید در دونین پسین (فامنین) ایراناهمیت بیواستراتیگرافی و گسترش جغرافیائی نه جنس از رینکونلیدهای دونین پسین (فامنین) ایران مرکزی و البرز شامل:Eoparaphorhynchus, Pampoecilorhynchus, Stanaulacorhynchus, Centrorhynchus, Leptocaryorhynchus, Gastrodetoechia, Megalopterorhynchus, Araratella و Paurogastroderhynchus مورد مطالعه قرار گرفت. گونه های Eoparaphorhynchus maclareni, Pampoecilorhynchus arianus و Stenaulacorhynchus cheshmehshirensis از بازوپایان شاخص فامنین پیشین هستند. همچنین گونه Leptocaryorhynchus jamensis بعنوان گونه شاخص فامنین میانی ایران مرکزی و البرز معرفی می گردد. گونه هایی همانند: Centrorhynchus turanica, Megalopterorhynchus chanakchiensis, Araratella dichotomians dichotomians, Araratella dichotomians assimulata, Paurogastroderhynchus nalivkini, Paurogastroderhynchus bikniensis. از فسیل های شاخص فامنین پسین می باشند. نتیجتا اینکه این بازوپایان بخاطر پراکندگی وسیع جغرافیائی و دامنه سنی کوتاه شان، فسیل های شاخص بسیار مفیدی برای بیوزوناسیون دقیق رسوبات فامنین ایران هستند.
کلید واژگان: البرز, رینکونلیدا, فامنین, ایران مرکزی, بیوزوناسیون}
نکته
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
©2000-2024 magiran.com All Rights Reserved.