جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "آذربایجان شرقی" در نشریات گروه "زمین شناسی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «آذربایجان شرقی» در نشریات گروه «علوم پایه»-
نشریه علوم زمین، پیاپی 117 (پاییز 1399)، صص 217 -230
سنگ های آتشفشانی داسیتی (الیگوسن) در جنوب جلفا (آذربایجان شرقی) رخنمون گسترده ای دارند. این سنگ ها اغلب بافت پورفیری تا هیالوپورفیری و ترکیب کانی شناسی پلاژیوکلاز، آمفیبول، کوارتز و بیوتیت دارند. داده های شیمیایی نقطه ای کانی ها (EPMA)، حاکی از منطقه بندی نوسانی و تنوع شیمیایی آمفیبول ها (پارگازیت و ادنیت) است. بلورهای پلاژیوکلاز نیز اغلب زونینگ نوسانی داشته و ترکیب آندزین (An=29-51%) دارند. در این تحقیق، محاسبات دما-فشارسنجی به روش های مختلف بر روی کانی های آمفیبول و پلاژیوکلاز انجام شده است. مطابق نتایج فشارسنجی، پلاژیوکلازها فشار 5 تا 8 کیلوبار و آمفیبول ها محدوده های مختلف فشار 5/1 تا 3 و 5 تا 9 کیلوبار را نشان می دهند. همچنین، از نظر دماسنجی، پلاژیوکلازها دمای 1020 تا 1050 درجه سانتیگراد و آمفیبول ها دمای 850 تا 900 درجه سانتیگراد را نشان می دهند. بر اساس نتایج فشارسنجی، تبلور و رشد کانی ها در اتاق های ماگمایی اعماق مختلف صورت گرفته است. برخی از آمفیبول ها در پوسته تحتانی شروع به تبلور نموده و رشد متعاقب آنها با صعود ماگما تا پوسته میانی رخ داده است در حالیکه برخی دیگر در اعماق پوسته فوقانی متبلور شده اند. کنار هم قرار گرفتن کانی های اعماق مختلف در داسیت ها را می توان به اختلاط مذاب ها در اتاق های ماگمایی کم عمق نسبت داد.
کلید واژگان: دما-فشارسنجی, داسیت, جلفا, آذربایجان شرقیThe Oligocene dacitic volcanic rocks display widespread exposures in south of Julfa (eastern Azerbaijan). They generally show porphyritic to hyalo-porphyritic textures with major minerals of plagioclase, amphibole, quartz and biotite. Electron probe micro analyzer (EPMA) data indicates oscillatory zoning and chemical variation of amphiboles (pargasite and edenite). The plagioclase crystals are, chemically, andesine (An= 29-51%) which mostly display oscillatory zoning. Based on geobarometric calculations, plagioclase displays pressures of 5 to 8 kb and amphiboles demonstrate different pressure ranges of 1.5 to 3 and 5 to 9 kb. Moreover, geothermometric calculations of plagioclase and amphibole provide temperatures of 1020-1050 and 850-900 °C, respectively. On the basis of geobarometric results, crystallization and growth of the minerals took place in magmatic chambers of different levels. Some of the amphiboles nucleated in lower continental crust and subsequently grown during magma ascent in middle crust whereas some others crystallized in the upper continental crust. Therefore, existence of minerals of different levels inside the studied rocks could be related to magma mixing in shallow magma chambers.
Keywords: Geothermobarometry, Dacite, Julfa, Eastern Azerbaijan -
نهشته منگنز قزل داش داغی در 25 کیلومتری شمال غرب شهر مرند در استان آذربایجان شرقی قرار دارد. از نظر ساختاری، این نهشته در پهنه مرکزی واقع شده است. میزبان کانی زایی در افق I توفیت و سنگ آهک آب شیرین و در افق II کنلگومرا و ماسه سنگ حوضه آتشفشانی کواترنری است. شکل کانی زایی در افق I، لایه ای-لامینه ای و در افق II، عدسی- پرشدگی شکستگی هاست. ویژگی های زمین شیمیایی نهشته توسط مقدار عناصر اکسیدهای اصلی، جزیی مطالعه و منشا کانی زایی بحث شده است. غلظت های به نسبت بالای Al (01/0 تا 39/7 درصد وزنی، متوسط = 34/1) احتمالا به خاطر لیتیک توف های میزبان است. مقادیر کم تیتانیوم (0 تا 28/0 درصد وزنی، متوسط = 05/0) نشانه ورود اندک مواد آواری طی کانی زایی است. داده هایی مثل Mn:Fe (متوسط 29/21)، Ba بالا (متوسط 4/1782)،Co:Ni (متوسط 79/0)، Co:Zn (متوسط 18/1) و نمودارهای تمایز نهشته های منگنز نشان می دهد که نهشته قزل داش داغی کانی زایی آتشفشانی - رسوبی از نوع گرمابی است.
کلید واژگان: منگنز, زمین شیمی, گرمابی, قزل داش داغی, مرند, آذربایجان شرقی, پهنه مرکزیIntroductionIt is generally understood that manganese deposits have a diverse origin, based on their mineralogy, chemical composition and tectonic setting. Marine Mn-bearing deposits are classified as hydrogenous, hydrothermal and also biogenetic-bacterial deposits (Bonatti et al., 1972; Hein et al., 1997; Bau et al., 2014; Polgári et al., 2012; Schmidt et al., 2014). Hydrogenous processes can form ferromanganese crusts, which result from slow precipitation of seawater at the seafloor often via microbial mediation (Toth, 1980; Dymond et al., 1984; Bau and Dulski, 1999; Usui and Someya, 1997; Hein et al., 2000; Jach and Dudek, 2005). Diagenetic manganese deposits occur as nodules and precipitate from hydrothermal solutions or pore water (Polgári et al., 1991; Oksuz, 2011; Polgári et al., 2012), whereas hydrothermal ore deposits are stratabound or occur as irregular bodies and epithermal veins, where they are formed in a marine environment near spreading centers, intraplate seamounts or in subduction-related island arc setting (Roy, 1992; Roy, 1997; Hein et al., 2008; Edwards et al., 2011).
Materials and MethodEighteen Ore samples (~ 500 g each) were collected systematically from the Gezeldash Daghi manganese deposit. All these ore samples were taken representatively from the surface outcrops ore beds in different places for geochemical analyses. Ore samples were powdered under 200 meshes and analyzed at Iran mineral processing research center laboratories, Tehran. After being prepared by the Lithium Borate Fusion method, their major oxide and trace element contents were determined with ICP-OES. The results of the analyses are given in Tables 1 and 2.
Results and DiscussionThe deposit is hosted in various lithology and horizons consisting of: 1) tuffite interlayered with limestone, 2) conglomerate and sandstone lithology into volcano-sedimentary basin located at 25 km northwest of Marand city (N38°35ʹ40ʺ, E45°42ʹ40ʺ). Major and trace element assessments show that hydrothermal solutions were effective in the formation of the Gezeldash Daghi manganese deposit. Also, field observations reveal that manganese mineralization occurred as laminated-layered and fracture-filling form in limestone and tuffite at horizon I and the space-filling form between conglomerate clasts and veinlet form in sandstone at horizon II with quaternary age. Therefore, it can be concluded that hydrothermal solutions were caused in the formation of the manganese deposit which may be described as related to volcano-hydrothermal occurrence.
Keywords: Manganese, Geochemistry, Hydrothermal, Gezeldash Daghi, Marand, Eastern Azerbaijan, Central domain -
منطقه امیدبخش طلای نقدوز به عنوان بخشی از پهنه فلززایی ارسباران در حدود 20 کیلومتری شرق شهرستان اهر، استان آذربایجان شرقی واقع است. سنگ میزبان کانی سازی سنگ هایی با ترکیب آندزیت- تراکی آندزیت و با سن ائوسن پسین هستند. پهنه های دگرسانی رخنمون یافته در این منطقه به طور عمده شامل سیلیسی، آرژیلی و پروپیلیتی هستند. پیریت کانی سولفیدی عمده درونزاد است که به مقدار کمتر توسط کالکوپیریت و بورنیت همراهی می شود. مهمترین کانی های برونزاد در این منطقه اکسی- هیدروکسیدهای آهن (هماتیت، لیمونیت و گوتیت) و مالاکیت هستند که مجموعه کانیایی درونزاد را همراهی می کنند. کانه زایی طلا در این منطقه در رگه-رگچه های کوارتز- سولفیدی رخ داده است. نتایج ریزدماسنجی میانبارهای سیال اولیه دوفازی (L+V) موجود در کانی کوارتز وابسته به کانی سازی نشان دهنده تشکیل این نوع کانی سازی در دمای حدود 160 تا 334 درجه سانتی گراد از سیالی با شوری پایین (53/0 تا 39/3 درصد وزنی معادل نمک طعام) است. حضور برش های گرمابی، شبه ریخت کوارتز پس از کلسیت تیغه ای و میانبارهای سیال تک فاز بخار بیانگر جوشش سیال گرمابی مسئول کانه زایی هستند. نتایج بررسی ایزوتوپی گوگرد بر پیریت نشان داد که مقادیر ترکیب ایزوتوپی این عنصر در گستره خاستگاه ماگمایی هستند. همچنین یافته های ایزوتوپی اکسیژن و هیدروژن نشان می دهند که آب های جوی سهم عمده ای در تشکیل سیال های کانه دار در نقدوز داشته اند. حضور شواهد ساختی و بافتی به همراه اطلاعات ریزدماسنجی میانبارهای سیال (شوری و دمای همگن شدگی) نشان می دهد که کانی سازی طلا در منطقه اکتشافی نقدوز از نوع فراگرمایی است.
کلید واژگان: میانبارهای سیال, ایزوتوپ های پایدار, طلای فراگرمایی, نقدوز, اهر, آذربایجان شرقیThe Noghduz prospecting area, as a part of the Arasbaran metallogenic zone is located about 20 km east of Ahar, East-Azarbaijan Province. The mineralization host rocks are andesite-trachy andesite with the age of Late Eocene. The hydrothermal alterations exposed in this area are silicic, argillic, and propylitic. Pyrite is the main hypogene sulfide mineral which is accompanied by lesser amounts of chalcopyrite and bornite. The most important supergene minerals in this area are iron oxyhydroxides (hematite, limonite and goethite) and malachite that accompany the hypogene mineral assemblage. Gold mineralization occurred within quartz-sulfide veins/veinlets in this area. The microthermometric measurements in the primary 2-phase (L+V) fluid inclusions in quartz crystals associated with mineralization indicate that the mineralizing fluids had temperatures and salinities within the range of 160-334°C and 0.53-3.39 wt% NaCl equivalent. respectively. The presence of hydrothermal breccias, pseudomorph of quartz after bladed calcite, and mono-phase gas inclusions are indicative of boiling of the hydrothermal fluids responsible for mineralization. The sulfur isotopic analysis of pyrite shows that the values of isotopic composition of this element is close to the range of magmatic source. Also, the oxygen and hydrogen isotopic data demonstrated that the meteoric waters constituted a great portion of the ore-bearing fluids at Noghduz area. The presence of structural and textural evidence along with fluid inclusion studies (salinity and homogenization temperature) indicate that the gold mineralization at Noghduz area is of epithermal type.
Keywords: Fluid inclusions, stable isotopes, epithermal gold, Noghduz, Ahar, East-Azarbaijan -
منطقه کانی زایی زایلیک در پهنه فلززایی ارسباران در شرق شهرستان اهر، استان آذربایجان شرقی واقع است. واحدهای سنگی عمده منطقه، شامل توف و گدازه های آندزیتی و تراکی آندزیتی وابسته به ائوسن پسین بوده که میزبان کانی سازی رگه ای طلا هستند. این سنگ ها توسط محلول های گرمابی دستخوش دگرسانی بیشتر سیلیسی، آرژیلی، فیلیک (کوارتز- سریسیت) و پروپیلیتی شده اند. بررسی زمین شیمیایی پهنه های دگرسانی در این منطقه نشان می دهد که در پهنه سیلیسی به دلیل ماهیت اسیدی سیال ها و شستشوی شدید سنگ میزبان، تهی شدگی بیشتر عناصر اصلی و فرعی رخ داده است. میزان آبشویی به سمت پهنه پروپیلیتی به دلیل افزایش pH محلول های دگرسان کننده، کمتر شده است. از طرفی، وجود کانی هایی با جذب سطحی بالا مانند کانی های رسی باعث تثبیت و تمرکز بسیاری از عناصر در پهنه های آرژیلی، فیلیک و پروپیلیتی شده است. بررسی رفتار عناصر خاکی نادر (REE) در پهنه های سیلیسی شده نسبت به سنگ های آتشفشانی نسبتا سالم در این منطقه نشان می دهد که بیشتر این عناصر دستخوش تهی شدگی شده اند. شاخص های زمین شیمیایی مانند مقدار TiO2 و ((Ce + Y + La) - (Ba + Sr نشان می دهند که محلول های گرمابی درونزاد نقش بسیار مهمی در گسترش پهنه های دگرسانی در این منطقه داشته اند.کلید واژگان: عناصر خاکی نادر, فیلیک, پروپیلیتی, آرژیلی, سیلیسی, دگرسانی, زایلیک اهر, آذربایجان شرقیThe Zailic gold-bearing veins are located in the Arasbaran metallogenic zone, east of Ahar, East-Azarbaidjan Province. The most important lithologic units in this area are andesitic and trachy-andesitic tuffs and lavas of Upper Eocene age hosting vein-type gold mineralization. Theses rocks have suffered silicic, argillic, phyllic, and propylitic alterations brought about by hydrothermal fluids. The geochemical study of alteration zones in this area showed that in the silicic zone, due to the acidic nature of altering fluids and hence intense leaching, depletion of most major and trace elements took place. The degree of leaching towards the propylitic zone, owing to the pH increase of the hydrothermal fluids, gradually decreases. The presence of minerals with high adsorption capacity, such as clay minerals, resulted in concentration and fixation of many elements in the argillic, phyllic, and propylitic zones. Consideration of the behavior of rare earth elements (REE) in silicic zone relative to almost fresh volcanic rocks showed that most of REE suffered depletion. Geochemical indices such as TiO2 and (Ce + Y + La)-(Ba + S), showed that the hypogene hydrothermal fluids played an important role in the development of alteration zones at ZailicKeywords: Rare earth elements, phylic, propylitic, argillic, silicic, alteration, Zailic, Ahar, East-Azarbaidjan
-
محدوده ی مورد مطالعه ی اسکوق در غرب کمربند چین خورده البرز-آذربایجان و شهرستان میانه واقع شده است. سنگ های غالب در این منطقه شامل سنگ های آتشفشانی و آتشفشانی – رسوبی با سن ائوسن – الیگوسن بوده که قسمت اعظم منطقه را پوشانده است. هم چنین توده های نفوذی الیگوسن پسین با ترکیب حدواسط، واحدهای سنگی منطقه را قطع کرده اند. کانی زایی فلزی عموما شامل مس و منگنز در محدوده اسکوق اغلب در سنگ های آتشفشانی و آتشفشانی – رسوبی ائوسن رخ داده است. تصاویر ماهواره ایSentinel2 و Landsat8به منظور انجام روش های مختلف طبقه بندی نظارت شده، و تهیه نقشه زمین شناسی در این پژوهش استفاده شده است. در این مطالعه پس از انجام پیش پردازش های لازم به طبقه بندی نظارت شده تصاویر با روش های مختلف انجام شد و در نهایت با انجام مطالعات میدانی بهترین روش بر اساس شواهد زمین شناسی انتخاب شد. در نهایت پس از محاسبه ماتریس خطا، میزان صحت داده ها، ضریب کاپا و با مقایسه با نمونه های شاهد و نمونه برداری ها و مقاطع نازک زمین شناسی به اعتبارسنجی روش ها پرداخته شد. پس از نمونه برداری ها و تجزیه های آماری، مشخص شد که روش نقشه برداری زاویه طیفی بهترین تطابق را با واحدهای زمین شناسی منطقه نشان می دهد.کلید واژگان: طبقه بندی نظارت شده, نقشه برداری زاویه طیفی, روش بیش ترین شباهت, اسکوق, آذربایجان شرقیThe Skavagh study area is located in the western of the Alborz-Azarbaijan folded belt. The dominant rocks in this area are volcanic and volcanic-sedimentary rocks with the Eocene-Oligocene age which have covered most of the area. As well, the late Oligocene intrusive bodies with intermediate composition have cut the rocky units of the area. Generally, metal mineralization in the Skavagh area is copper and manganese which has occurred in the Eocene volcanic and volcanic-sediments rocks. In this research, satellite images of Sentinel 2 and Landsat 8 have been used to perform different methods of supervised classification and prepare a geological map. In this study, after performing the necessary pre-processing, the supervised classification of the images was carried out in different ways, and finally, by conducting field studies, the best method was selected based on the geological evidence. Finally, after calculating the error matrix, the accuracy of the data, Kappa coefficient and by comparing with the index samples and sampling and the thin sections of the geology, the method was validated. After sampling and statistical analysis, it was determined that the spectral angle mapping method showed the best match with the geological units of the region.Keywords: Supervised classification, spectral angle mapping, most likely method, Skavagh, eastern Azarbaijan
-
استان آذربایجان شرقی از نظر زمین گرمایی بسیار حائز اهمیت است. چشمه های آب گرم زیادی در این منطقه وجود دارد و از مشخصه های زمین شناسی مهم این منطقه وجود قله ی آتشفشانی سهند و گسل تبریز است. آنالیز طیفی داده های مغناطیس هوابرد جهت تخمین عمق کوری می تواند اطلاعات ارزشمندی از توزیع دمایی ناحیه ای و تمرکز انرژی زمین گرمایی در سطح فراهم نماید. ایده ی استفاده از داده های مغناطیس هوابرد به منظور تخمین عمق کوری امری نو نیست و تا کنون تحقیقات زیادی در این زمینه صورت پذیرفته است. در این تحقیق هدف ما بررسی و مقایسه روش های معمول تخمین عمق کوری با روش طیف - دی فرکتال شده است. تخمین پارامتر فرکتالی، عمق بالا ی بی هنجاری های مغناطیسی ،عمق کف بی هنجاری های مغناطیسی (عمق کوری)، گرادیان حرارتی و جریان حرارتی در منطقه ی مورد مطالعه از اهداف این تحقیق است. برای تحقق این مهم از روش جدیدی تحت عنوان آنالیز طیف دی-فرکتال شده ی توان بهره خواهیم برد. با استفاده از روش طیف دی-فرکتال شده توزیع مغناطیدگی در سنگ های پوسته فرکتالی در نظر گرفته می شود و امر سبب بهبود تخمین عمق بالا و کف بی هنجاری های مغناطیسی در سنگ های پوسته می شود. در این روش با در نظر گرفتن ارتباط ریاضی بین طیف توان مغناطیسی تصادفی و طیف توان مشاهده ای، اثر فرکتالی را از روی طیف توان مشاهده ای حذف کرده و سپس با استفاده از روش مدل سازی پیشرو به تخمین عمق بالا و کف بی هنجاری های مغناطیسی طیف توان دی- فرکتال شده خواهیم پرداخت. این روش بر روی داده های مغناطیس هوابرد استان آذربایجان شرقی- ایران اعمال شد و عمق بالا بین 5/2 و 8/3 کیلومتر، عمق کف مابین 8/9 و 8/16 کیلومتر و پارامتر فرکتالی مابین 6/1 تا 3 تخمین زده شد. سپس با استفاده از این نتایج نقشه های گرادیان و جریان حرارتی در منطقه تهیه و مناطق مستعد منابع زمین گرمایی شناسایی معرفی شد.کلید واژگان: پارامتر فرکتالی, مغناطیس هوابرد, منابع زمین گرمایی, طیف توان, آذربایجان شرقیSummaryThe East Azarbaijan geothermal area is located in northwest of Iran, which hosts several hot springs. It is situated mostly around the Sabalan and Sahand mountains. The Sabalan and Sahand geothermal area is now under investigation for the geothermal electric power generation. It is characterized by high thermal gradient and high heat flow. In this study, our aim is to determine the fractal parameter and top and bottom depths of the magnetic sources. A modified spectral analysis technique named “de-fractal spectral depth method” is developed and used to
estimate the top and bottom depths of the magnetized layer. A mathematical relationship is used between the observed power spectrum (due to fractal magnetization) and an equivalent random magnetization power spectrum. The de-fractal approach removes the effect of fractal magnetization from the observed power spectrum, and estimates the parameters of the depth to top and depth to bottom of the magnetized layer using iterative forward modelling of the power spectrum. This approach is applied to the aeromagnetic data of the East Azarbaijan Province. The obtained results indicated variable magnetic bottom depths ranging from 9.8 km to about 16.8 km. In addition, the fractal parameter was found to vary from 1.6 to 3 within the study area.IntroductionThe interpretation of potential fields is generally carried out in the frequency domain due to (1) simplicity in the implementation of signal processing tools, and (2) easy and concise characterization of potential field signals caused by a large variety of source models. In the frequency domain, the geophysical source parameters such as density have been assumed as uncorrelated distribution. To the contrary, source distribution of the physical parameters is correlated following the scaling or fractal laws. Fractal source distributions have power spectra proportional to , where k is the wave number (i.e. length of the wave vector) and β denotes the respective fractal parameter. This has been discovered by the detailed analysis of the densities
and susceptibilities of several borehole data around the world including the German continental deep drilling program in southeastern Germany. The fractal parameter reflects the proportion of long and short wavelength variations of a signal. The higher the value of the fractal parameter, the stronger is the relative intensity of the long wavelength variations of the signal. The main objective of the current work is to develop an algorithm for estimation of the fractal parameter using a defractal spectral analysis of the aeromagnetic data from the study area in order to determine the bottom depths of magnetic sources. This approach for analysis of magnetic data assumes that the observed power spectrum is equivalent to the random magnetization model multiplied by the effect of fractal magnetization. It is believed that the de-fractal method can reduce the ambiguity related to the selection of fractal parameter to provide an estimate of bottom depths of magnetic sources more reasonable than the estimates using conventional methods. However, the ability of the de-fractal method has not been verified so much in practical exploration applications. Hence, in this work, an attempt has been made to use this approach to remove the effect of fractal magnetization from the power spectrum of real magnetic data to have a reasonable depth estimate of magnetic sources.Methodology and ApproachesIn the last four decades, variations on several methods have been proposed and applied for estimation of the bottom depths (zb) of magnetic sources using azimuthally averaged Fourier spectra of magnetic anomalies. The mathematical formulae of these methods are based on assumptions of flat layers with particular distributions of magnetization, namely: 1) random (uncorrelated) magnetization models or 2) self-similar (fractal) magnetization model. The idea of using models with fractal magnetization distribution comes from the concept of self-similarity. The de-fractal method is based on the assumption that the observed power spectrum is adequately represented by a simplification of the fractal magnetization power spectrum where the magnetization in the x and y directions is fractal and is constant in the z direction. In this case, the observed power spectrum is equivalent to the result of power spectral density of the random magnetization model multiplied by k-α. Having removed the fractal effect, one can treat the resulting de-fractal power spectrum as though it was the power spectrum of a random magnetization model. The present approach can be considered as a correction to the power spectrum of the magnetic field for the fractal distribution of magnetization.Results and ConclusionsIn this work, we have determined the bottom depths to magnetic sources using de-fractal spectral analysis method. This method applies a transformation to the observed magnetic field based on an estimated fractal parameter such that the power spectrum resembles the power spectrum that would be generated by a random magnetization distribution. The advantages of this method are that the range of the feasible de-fractal parameters can be estimated, and the bottom depths of the magnetic sources or anomalies are obtained based on simultaneously estimating the depth values from the centroid method and visual inspection of the forward modeling of the spectral peak. The method has been applied to 50% overlapping 11 blocks having 100 * 100 square km dimensions of aeromagnetic data in Ardabil area. As a result, the fractal parameter has been determined between 1.6 and 3 The obtained results also indicate that the bottom depths of
sources of the magnetic anomalies vary from 9.8 km to about 16.8 km.Keywords: Fractal parameter, Aeromagnetic data, Geothermal resources, Power spectrum, De-fractal Power Spectra, East Azarbaijan -
منطقه کرگان در استان آذربایجان شرقی، جنوب شرق تبریز و شمال غرب شهرستان بستان آباد واقع شده است. بر اساس تقسیم بندی زون های ساختاری ایران، بخشی از زون البرز-آذربایجان محسوب می شود. از مهمترین واحدهای زمین شناسی موجود در محدوده مورد مطالعه می توان به شیل، مارن و آهک به سن کرتاسه، فرآورده های آتشفشانی سهند به سن پلیوسن-پلئیستوسن، توده های نفوذی گرانیت، گابرودیوریت و مونزوگرانیت به سن ترشیری و رسوبات کواترنری اشاره نمود. با توجه به وسعت منطقه، تعداد 29 نمونه ژئوشیمیایی و 29 نمونه کانی سنگین از منطقه برداشت گردید. پس از آماده سازی و آنالیز رسوبات آبراهه ای، داده ها به وسیله نرم افزارهای آماری و گرافیکی تحلیل شده و نقشه های مربوط به ناهنجاری ها ترسیم گردید. ناهنجاری عناصر آرسنیک،باریم، مس، سرب و روی در منطقه در نوع توزیع آماری آنها نمود دارد. مهمترین کانی های سنگین با منشا سنگ زایی شامل زیرکن، آمفیبول و پیروکسن بوده و کانی های سنگین پیریت، مگنتیت و هماتیت منتسب به هاله های کانی سازی می باشند. مطالعه کانی سنگین نشان دهنده ی وجود کانی سازی مس به صورت مالاکیت و کالکوپیریت در منطقه می باشد. وجود عیار غیرعادی عناصر در رسوبات آبراهه ای با تمرکز کانی های سنگین همخوانی دارد. با توجه به ناهنجاری های مشاهده شده در رسوبات آبراهه ای و کانی های سنگین ادامه اکتشافات در منطقه توصیه می شود.
کلید واژگان: کرگان, کانی سنگین, ژئوشیمی, رسوبات آبراهه ای, آذربایجان شرقیKarghan Area is located in East Azarbaijan province, southeast of Tabriz and northwest of Bostanabad city. Based on the division of the structural zones of Iran, it is part of the Alborz-Azarbaijan zone. The most important geological units in the studied area are shale, marl and limestone (Cretaceous), Sahand volcanic products of the age of Pliocene-Pliocoscene, Granitic intrusive, Gabrodiorite and Monzogranite, old terraces and Quaternary sediments. Regarding the spread of the area, 29 geochemical stream sediment samples and 29 heavy mineral samples were taken from the places. The anomalies of arsenic, barium, copper, lead and zinc in the region are represented by their statistical distribution type. The most important heavy minerals with lithological origin were zircon, amphibole and pyroxene. Heavy minerals of pyrite, magnetite and hematite are attributed to the mineralization holes. Heavy mineral studies indicate occurrence of malachite-copper mineralization in the region. Considering the observed anomalies in the stream sediments and heavy minerals, it is recommended detail exploration in the area
Keywords: Karghan, Heavy mineral, Cu mineralization, Geochemistry, Stream sediment -
منطقه قخلار در شمال غرب شهرستان مرند در استان آذربایجان شرقی واقع شده است. فعالیت های آتشفشانی پلیوکواترنر با طیف وسیعی از سنگ های آتشفشانی و آذر-آواری وابسته با ترکیب بیشتر آندزیت تا انواع تحت اشباع از سیلیس (لوسیت بازانیت، لوسیت تفریت و تفریت) تقریبا همه واحدهای پیش از سنوزوئیک را پوشانیده است. سنگ های آندزیتی شامل فنوکریست های آمفیبول، پلاژیوکلاز و کلینوپیروکسن در زمینه ریزبلورین و میکرولیتی هستند. یکی از بارزترین ویژگی های این سنگ ها حضور میانبارهای متفاوت زنولیتی و اتولیتی در آنها هست. در این پژوهش شیمی کانی ها و ویژگی های ماگمایی آندزیت میزبان و میانبارهای ماگمایی درون آنها بررسی شده است. انواع میانبارهای ماگمایی شامل میانبارهای همزاد (آندزیتی)، انباشتی و دیوریتی هستند که از نظر ویژگی های کانی شناسی تقریبا شباهت هایی را با سنگ میزبان آندزیتی نشان می دهند ولی از نظر بافتی با آنها متفاوتند. میانبار همزاد دانه ریزتر و میانبار دیوریتی دانه درشت تر از سنگ میزبان است و میانبار انباشتی نیز از تجمع بلورهای درشت مشابه با درشت بلورهای فرومنیزین آندزیت میزبان تشکیل شده است. ترکیب کلینوپیروکسن در سنگ آتشفشانی آندزیتی و میانبار انباشتی اوژیت تا دیوپسید و در میانبارهای همزاد آندزیتی و دیوریتی به ترتیب اوژیت و دیوپسید است. ترکیب پلاژیوکلاز در سنگ آندزیتی دربرگیرنده و میانبارهای درون آن از نوع آندزین است. بر اساس شیمی کانی ها ترکیب ماگما در آندزیت میزبان و میانبارهای همزاد و انباشتی از نوع نیمه قلیایی با خاستگاه قوس آتشفشانی است. اما میانبار دیوریتی با ترکیب قلیایی ویژگی های درون صفحه ای را نشان می دهد. بر پایه داده های کانی شناسی، بافتی و شیمی کانی ها در آندزیت میزبان و میانبارهای درون آن به نظر می رسد که میانبارهای همزاد و انباشتی از نوع اتولیت باشند. میانبار همزاد احتمالا حاشیه به سرعت منجمد شده مخزن ماگمایی بوده است که طی حرکت ماگمای آندزیتی به سمت بخش های بالاتر قطعات گسیخته شده و به درون ماگمای آندزیتی سقوط کرده است. میانبار انباشتی نتیجه تجمع کانی های ماگمای آندزیتی در ا تاق ماگمایی است. در ارتباط با خاستگاه میانبار دیوریتی به نظر می رسد میانبار دیوریتی با سنگ میزبان آندزیتی بیگانه است و احتمالا ماگمای آندزیتی هنگام گذر از درون سنگ دیواره دیوریتی بخش هایی از آن را کنده و با خود به بالا حمل نموده است.
کلید واژگان: شیمی کانی, آندزیت, میانبار, قخلار, آذربایجان شرقیThe Ghikhlar area is located at the NW Marand town, East Azarbaidjan. The wide range of Plio-Quaternary volcanic activites with volcanic and associated volcano-clastic rocks having compositions mainly as andesite to silica-undersaturated rocks (leucite basanite, leucite-tephrite and tephrite) have been covered mostly the rock units prior to the Cenozoic. The phenocrysts in andesites are amphibole, plagioclase and clinopyroxene which occurred in microcrystalline and microlithic matrix. The main characteristic of these rocks is bearing various enclaves as autholiths and xenoliths. The clinopyroxenes in the host andesite and cumulative enclaves are diopside to augite. The autholithic andesitic and dioritic enclaves indicates compositions as augite and dipside, respectively. Investigation of mineral chemistry and magmatic features for the host andesitic rocks and their enclaves are the main goal of this research. Variety of magmatic enclaves are including homogenic, cumulative and gabbroic ones. They all show similar mineralogy with host andesitic rocks whereas they are different texturally. Homogenic and gabbroic enclaves are more fine and coarse grained than host andesite, respectively. Cumulative enclave has been formed as aggregation of coarse grained ferromagnesian crystals similar with phenocrysts of andesite. On the basis of mineral chemistry data, composition of the host andesite as well as homogenic and cumulative enclaves are subalkaline with arc magmatic tectonic setting feature. However gabbroic enclave with alkaline characteristic corresponds to interior plate tectonic setting. Considering mineralogy, textural evidence and mineral chemistry data from the host andesite and their magmatic enclaves it can be concluded that the homogenic and cumulative enclaves are autoliths. The homogenic enclave corresponds to chilled margin of magma reservoir which disjoined during upward ascending of andesitic magma and their falling into magma chamber. Cumulative enclave resulted from aggregation of magmatic minerals in the magma chamber. About genesis of the gabbroic enclave it seems that gabbroic enclave has exotic genesis. Gabbroic rocks fall into andesitic magma during magma passing upward.
Keywords: mineral chemistry, andesite, enclave, Ghikhlar, East Azerbaijan -
کانسار مسجدداغی در جنوب باختر کمربند ماگمایی ارسباران در شمال باختر ایران و در حاشیه جنوبی پهنه قفقاز کوچک جای گرفته است. این کانسار در یک توده میزبان دیوریتی نیمه ژرف مربوط به ائوسن تشکیل شده و در مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی و تخریبی- رسوبی کهن تر نفوذ کرده است. ویژگی های ژئوشیمیایی توده نفوذی مسجدداغی، آن را دارای خصلت کالک آلکالن با پتاسیم بالا و متاآلومینوس معرفی می کند که در یک محیط فرورانشی جزایر کمانی و همزمان با برخوردی جایگزین شده است. دگرسانی های شاخص آن از نوع پتاسیک با کانی های شاخص بیوتیت ثانویه و ارتوز در مرکز کانسار پورفیری است که به وسیله دگرسانی پروپیلیتیک با کانی شاخص کلریت دربر گرفته شده است. کانی های فلزی کانسنگ ساز را بیشتر کالکوپیریت همراه با مقادیر فرعی کانه های بورنیت، کالکوسیت اولیه و تتراهدریت به همراه مقدار کمی مولیبدنیت تشکیل می دهد. پیریت و مگنتیت کانه های همراه و متداول هستند. این کانسار در نمای پلان به صورت یک توده بیضوی شکل با قطر بزرگ 500 متر و قطر کوچک 400 متر بوده و آثار کانی سازی تا ژرفای 1000 متری در گمانه هاردیابی شده است.. سن سنجی40Ar/39Ar روی بیوتیت های ثانویه در منطقه دگرسانی پتاسیک، زمان تشکیل کانسار و از این رو جایگزینی و تبلور توده دیوریت پورفیری مادر را 53/0 ± 07/54 (ائوسن آغازی) نشان می دهد. این کانسار از این نظر بسیار متفاوت با کانسارهای شناخته شده در پهنه ارسباران است که بیشتر در میوسن میانی و در جایگاه کمان ماگمایی قاره ای و همزمان با برخوردی تشکیل شده اند.کلید واژگان: مس - طلای پورفیری, مسجدداغی, جزایر کمانی, جلفا, ائوسن, آذربایجان شرقی, ایرانEocene Masjeddaghi porphyry Cu-Au deposit; an example of island arc porphyry type deposit in NW IranThe Masjeddgaghi Cu-Au deposit is located at the southeast of the Arasbaran zone, NW Iran, to the south of Lesser Caucasus. Mineralization in Masjeddaghi is associated with an Eocene dioritic subvolcanic pluton intruded into volcanic and sedimentary rocks. The Masjeddaghi intrusive is high K, calc alkaline- and meta-aluminous, and formed in post magmatism stage, in an island arc setting. Hydrothermal alteration is distinguished by potassic core marked by secondary biotite, and K-spar that grades outward into a chlorite-rich propylitic halo The ore mineral include chalcopyrite, associated with minor chalcocite, bornite, tetrahedrite, and trace amounts of molybdenite. Pyrite and magnetite are common associate. The Masjeddaghi deposit is elliptical in view, 500m in 400 in diameter, and mineralization has been traced for several hundred meters from surface exposures.. 40Ar/39Ar geochronology on secondary biotite from the potassic alteration zone indicates that mineralization, and accordingly the emplacement and crystallization of the Masjeddaghi porphyritic intrusion occurred 54.07 ± 0.53 Ma ago. Masjeddaghi ore deposit shows geology, mineralization and alteration characteristics similar to island arc porphyry type systems.Keywords: Porphyry Cu-Au, Masjeddaghi, Island Arc, Eocene Djolfa, Azerbaijan, Iran
-
منطقه مورد مطالعه در تقسیم بندی های زمین ساختی ایران در پهنه ساختاری ایران مرکزی جای گرفته است. سنگ های بازیک دگرگون شده و آمفیبولیت های منسوب به پرکامبرین با گستردگی فراوان برونزد اصلی دگرگونی های منطقه را تشکیل می دهند. انواع آمفیبولیت ها بر پایه کانی های دگرگونی شاخص عبارتند از اپیدوت- آمفیبولیت، آمفیبولیت معمولی، گارنت- آمفیبولیت و گارنت- کلینوپیروکسن آمفیبولیت. بافت این سنگ ها بیشتر گرانوبلاستیک و پورفیروبلاستیک است. در این پژوهش ترکیب شیمی کانی ها در گارنت- کلینوپیروکسن آمفیبولیت بررسی قرار و دما و فشار دگرگونی سنگ ها تعیین شده است. بر پایه داده های شیمی کانی ها ترکیب آمفیبول از نوع پارگاسیت و هورنبلند و ترکیب کلینوپیروکسن از نوع دیوپسید است. کانی های پلاژیوکلاز، غنی از تشکیل دهنده آنورتیت (An73.50-95.90) و با مقادیر کمتر آلبیت (Ab3.90-24.70) هستند. ترکیب گارنت به صورت Alm (%45.90-%59.10)، Prp (%5.6-%16.1)، Sps (%10.90-%23.50)، GAU (%13.20-%23.70) است. در ترکیب گارنت از مرکز به سوی حاشیه مقادیر منیزیم و آهن افزایش ولی مقادیر منگنز و کلسیم کاهش یافته است. دما و فشار به دست آمده برای این سنگ ها به ترتیب حدود 650 تا 705 درجه سانتی گراد و 5/8 کیلوبار است. فشار دگرگونی به دست آمده منطبق با ژرفا حدود 25 کیلومتر و معادل با دگرگونی در شرایط پوسته زیرین است. دگرگونی دما و فشار متوسط ثبت شده در گارنت-کلینوپیروکسن آمفیبولیت ها از نوع دگرگونی ناحیه ای بارووین است. بر پایه مطالعات زمین شناسی و سنگ شناسی در منطقه و مقایسه آن با سنگ های مشابه از سرزمین های پرکامبرین در مناطق همجوار به نظر می رسد کهن ترین فاز کوهزایی موثر در منطقه، کوهزایی پان آفریکن است که سبب دگرگونی و سخت شدن پوسته قاره ای پرکامبرین شده است. سنگ های متابازیت و آمفیبولیت منسوب به پرکامبرین در طی این فاز تشکیل شده اند. عملکرد فازهای کوهزایی آلپی در سنوزوییک در ارتباط با برخورد قاره ای صفحه عربستان با خرده قاره ایران مرکزی سبب دگرگونی این سنگ ها در شرایط ترمودینامیکی دما و فشار متوسط در گستره رخساره آمفیبولیت بالایی (دگرگونی نو بارووین) شده است.کلید واژگان: آمفیبولیت, شیمی کانی, دما, فشارسنجی, قره آغاج, آذربایجان شرقیThe study area is located in the Central Iran Zone, in the view of tectonic subdivisions of Iranian terrains. The main outcropping rock types are metabasites and amphibolites having Precambrian age. The amphibolites have been classified as Ep-amphibolite, normal amphibolite, Grt-amphibolite and Grt-Cpx amphibolite, considering characteristic mineral assemblages. The main textures are granoblastic and porphyrogranobastic. Mineral chemistry of Grt-Cpx amphibolites have been investigated in this contribution. The results have been used to estimate metamorphic P-T conditions. The compositions of amphiboles are pargasite and hornblende. Clinopyroxne is diopside. Plagioclases are rich in An content (An73.50-95.90) and Ab content is low (Ab3.90-24.70). Garnet have compositions as Alm (%45.90-%59.10)¡ Prp (%5.6-%16.1)¡ Sps (%10.90-%23.50)¡ GAU (%13.20-%23.70) . Garnet composition is non-uniform as increasing of Fe and Mg contents where Mn and Ca contents are decreased from the core to the rim. The peak metamorphic T-P obtained as 670 oC to 705 oC at 8.5 Kbar respectively. The estimated pressure is consistent with the depth of ~25Km correspending to the lower crustal condition. The recorded mid P-T conditions of Grt-Cpx ampgibolites belonge to Barrovian type regional metamorphism. On the basis of geological and petrological studies from the SE Qarehaghaj and the analogies with comparable rocks from adjucent Precambrian terrains, it seems that the Pan-African Orogeny is the phase causing metamorphism and consolidation of the basement rocks. The Precambrian metabasites and amphibolites have been probably formed in this regard. The subsequent mid P-T metamorphism of the metabasites under upper amphibolite facies (Barrovian type metamorphism) have been most likely recorded related to continental collision between the Arabian plate and the Central Iranian micocontinent correspending to the Alpian Orogeny during Cenozoic.Keywords: Amphibolite, Mineral chemistry, Thermobarometry, Qarehaghaj, East Azerbaijan
-
نشریه پترولوژی، پیاپی 28 (زمستان 1395)، صص 109 -126بازالت های جوان آذربایجان شرقی در پهنه البرز باختری- آذربایجان جای گرفته اند. تکاپوهای آتشفشانی از پلیوسن تا کواترنری با بیرون آمدن گدازه ها از سیستم های شکستگی و گسل ها روی داده است. سنگ ها الیوین بازالت و تراکی بازالت هستند. کانی های اصلی آنها الیوین، پیروکسن، پلاژیوکلاز در خمیره ای شیشه ای و یا ریز بلور هستند. بافت این سنگ ها هیالوپورفیریتیک و هیالومیکرولیتیک پورفیریتیک با درشت بلورهای الیوین ها است. عناصر کمیاب و خاکی نادر در نمودار های عنکبوتی، نسبت بالایی از LREE/HREE را نشان می دهند. شیب منفی در نمودار عناصر خاکی نادر نشان دهنده سرشت آلکالن آنهاست. در نمودارهای زمین ساختی، بازالت های منطقه مرند در گستره IAB، اهر، هریس، کلیبر و میانه در گستره OIB و بازالت های سهرل در گستره CRB جای گرفته اند. نمونه های مرند و سهرل از خاستگاه گوشته ای سنگ کره ای - سست کره ای، با نرخ ذوب 2 تا 5 درصد، هریس، اهر، کلیبر با همان خاستگاه با نرخ ذوب بخشی 1 تا 2 درصد و نمونه منطقه میانه نیز از ذوب بخشی 10 تا 20 درصد از گوشته سنگ کره ای پدیدآمده اند و چه بسا نشان دهنده ژرفای کم گوشته و نرخ ذوب بالای آن است. برپایه نمودار های پهنه زمین ساختی، نمونه ها در گستره کمان های پس از برخورد جای گرفته اند.کلید واژگان: الیوین بازالت, کمان های پس از برخورد, آذربایجان شرقی, شمال باختری ایرانPetrology, Volume:7 Issue: 28, 2017, PP 109 -126The young basalts in East Azerbaijan are placed in West Alborz Azerbaijan zone. Volcanic activities have extended from the Pliocene to the Quaternary by eruption from fracture systems and faults. Rocks under study are olivine-basalt and trachybasalts. The main minerals are olivine, pyroxene, plagioclase set in glassy or microcrystalline matrix and olivine are present as phenocryst. The textures in the studied rocks are mainly hyaloporphyric, hyalomicrolitic and porphyritic. Trace elements and rare earth elements on spider diagrams have high LREE/HREE ratio. Rare earth elements on diagram display negative slope indicating alkaline nature for the basalts under study. As it may be observed, on tectonic diagrams, the Marand basalts are placed on Island Arc basalt (IAB) field, whereas the Ahar, Heris, Kalaibar and Miyaneh basalts are classified as Ocean Island Basalts (OIB) and finally the basalts of Sohrol area are plotted on continental rift Basalt (CRB) field. The Marand and Sohrol basalts were likely originated from lithospheric - astenospheric mantle with 2 to 5 % partial melting whereas, the Ahar, Heris and Kalaibar basalts having same source experienced 1-2% partial melting rate and the Miyaneh basalts possibly produced from lithospheric mantle with 10-20% partial melting rate pointing to shallow depth of mantle and the higher rate of melting. Based on tectonic setting diagrams, all the rocks studied are plotted in post collisional environments.Keywords: Olivine basalt, Post collision arcs, East Azerbaijan, Northwest of Iran
-
لازمه دستیابی به مدیریت جامع و پایدار منابع آب زیرزمینی، شناخت رفتار سیستم آب زیرزمینی و پیش بینی نوسانات سطح آن در آینده می باشد. هدف از پژوهش حاضر خوشه بندی چاه های مشاهده ای آبخوان دشت مراغه و پیش بینی تراز آب زیرزمینی به کمک شبکه های موجک-عصبی (WNN) بود. به دلیل تعداد زیاد چاه های مشاهده ای نصب شده در دشت، ابتدا با کمک روش خوشه بندی سلسله مراتبی-وارد 20 چاه مشاهده ای محدوده دشت مراغه با طول دوره آماری بیش از 15 سال خوشه بندی شد. سپس خوشه با 6 زیرخوشه همگن انتخاب و نماینده هر زیرخوشه تعیین شد. با نویززدایی از داده های ورودی با کمک روش موجک، مقادیر سطح آب زیرزمینی با کمک شبکه های عصبی مصنوعی (ANN) پیش بینی شد. نتایج نشان داد در نظر گرفتن دمای متوسط هوا باعث اغتشاش شبکه های عصبی مصنوعی و شبکه های موجک-عصبی شد. هم چنین بر اساس نتایج با در نظر گرفتن تاخیر زمانی متوالی 3 تا 12 ماه در داده های ورودی، اختلاف مقادیر پیش بینی شده و واقعی کاهش یافت. کم ترین مقدار RMSE و بیش ترین مقدار در شبکه WNN به ترتیب 03/0 متر و 999/0 حاصل شد. این مقادیر در شبکه ANN به ترتیب 32/0 متر و 885/0 بود. بنابراین بر اساس نتایج پژوهش حاضر، با نویززدایی از داده های ورودی اختلاف مقادیر سطح آب زیرزمینی پیش بینی شده و واقعی به طور متوسط به 11 سانتی متر کاهش یافت.کلید واژگان: تبدیل موجک, تراز آب زیرزمینی, خوشه بندی سلسله مراتبی, وارد, دشت مراغه, آذربایجان شرقی, شبکه های موجک, عصبیUnderstanding the behavior of the groundwater system and forecasting its fluctuations in the future are essential to achieve comprehensive and sustainable management of groundwater resources. The purpose of this study was clustering of Maragheh Aquifers observation wells and groundwater level prediction using Wavelet-Artificial Neural networks. Initially, 20 observation wells of Maragheh Aquifer with 15 years and more groundwater level records were clustered using hierarchical-WARD clustering method. Cluster with 6 homogenous subcluster and representative well of each subcluster were selected. Using wavelet, input time series noise were removed. Then groundwater level of representative wells were forecasted by Artificial Neural Networks. Results showed, considering of temperature time series data as input was confused Artificial Neural Networks and Wavelet-Artificial Neural Networks. On results, taking 3 to 12 months consecutive time delay in input data decreased different between recorded and forecasted data. Minimum value of RMSE (0.03 m) and maximum value of (0.999) were in WNN. Mentioned values in ANN were 0.32 m and 0.885 (respectively). Based on the results of this research, de-noising of input data decreased difference between recorded and forecasted data as 11 cm averagely.Keywords: Groundwater level, Hierarchical, WARD clustering method, Maragheh, East Azarbaijan Plain, Wavelet, Artificial Neural Networks, Wavelet transform
-
نشریه پترولوژی، پیاپی 24 (زمستان 1394)، صص 115 -130منطقه کوه گوی پشتی در فاصله 30 کیلومتری شمال غرب مراغه، در استان آذربایجان شرقی قرار دارد. دایک لامپروفیری کوه گوی پشتی در درون نهشته های رسوبی شمشک جایگیری کرده است و با توجه به شواهد چینه شناسی به طور احتمالی، سن سیمرین پیشین را دارد. کانی های اصلی تشکیل دهنده دایک لامپروفیری شامل: پلاژیوکلاز (آندزین-اولیگوکلاز)، بیوتیت (استونیت)، فلوگوپیت، اولیوین و کلینوپیروکسن (دیوپسید) است. در مقاطع میکروسکوپی، سنگ های لامپروفیری دارای بافت اوسلار هستند. در این دایک لامپروفیری، متوسط ترکیب شیمیایی کلینوپیروکسن ها En42.3Wo46Fs11.7 و متوسط ترکیب شیمیایی پلاژیوکلازها Ab51.74An30.92Or17.34 است. با توجه به ویژگی های کانی شناسی و شواهد ژئوشیمیایی، نمونه های لامپروفیری مطالعه شده از نوع کرسانتیت ها با ماهیت کالک آلکالن هستند. نمودارهای عنکبوتی ترسیم شده برای نمونه های لامپروفیری نیز نشانگر غنی شدگی عناصر کمیاب خاکی سبک (LREE) و عناصر ناسازگار نسبت به عناصر کمیاب خاکی سنگین (HREE) است. منشا ماگمای این سنگ ها ممکن است از گوشته گارنت لرزولیتی با نرخ ذوب بخشی اندک باشد. دایک لامپروفیری کوه گوی پشتی در یک محیط درون صفحه ای و در محیط های کششی پس از برخورد صفحات تشکیل شده است و احتمال دارد در محل حوضه ها و گسیختگی های مرتبط با سیستم گسلی جایگیری کرده باشد.کلید واژگان: دایک لامپروفیری, کوه گوی پشتی, محیط پس از برخورد, مراغه, آذربایجان شرقیPetrology, Volume:6 Issue: 24, 2016, PP 115 -130The study area is located about 30 km northwest of Maragheh in East Azerbaijan. The lamprophyric dyke intruded the Shemshak sedimentary rocks. Based on stratigraphic evidences, the age of dyke is probably Early Cimmerian. The principal minerals of the lamprophyric dyke consist of plagioclase (andesine -oligoclase), biotite (eastonite), phlogopite, olivine and clinopyroxene (diopside) with ocellar texture. The average chemical composition of clinopyroxene and plagioclase is En42.3, Wo46, Fs11.7 and Ab51.74, An30.92, Or17.34 respectively. According to the mineralogical and geochemical evidences, the studied lamprophyre samples are kersantite belonging to calc-alkaline lamprophyre.The plotted spider diagrams for the rock samples indicate the light rare-earth elements (LREE) and incompatible elements enrichment compared to heavy rare earth elements (HREE). The parent magma is probably generated from garnet lherzolite mantle with low rate partial melting. The studied lamprophyre dyke formed in intraplate and post collision environment which translocated possibly in basins and ruptures in related with fault systems.Keywords: Lamprophyric dyke, Goyposhti Mountain, Post collision environment, Maragheh, East Azarbaijan
-
نقطه کوری، دمایی است که در آن سنگ های پوسته زمین خاصیت مغناطیسی خود را از دست می دهند. در مناطقی که طرفیت زمین گرمایی دارند و یا مناطق آتشفشانی جوان انتظار می رود که عمق نقطه کوری به طور قابل توجهی کم باشد. ارزیابی تغییرات نقطه کوری یک منطقه می تواند اطلاعات با ارزشی از توزیع دمایی ناحیه ای در عمق و تمرکز انرژی زمین گرمایی در زیر سطح عرضه کند. ایده به کارگیری داده های مغناطیس هوایی برای برآورد عمق نقطه کوری خیلی جدید نیست و تاکنون در جاهای گوناگون دنیا در نواحی فعال زمین ساختی و ژئودینامیکی از آن استفاده شده است. در این تحقیق از داده های مغناطیس هوایی استان آذربایجان شرقی برای برآورد عمق کوری استفاده شده است. برای این کار، ابتدا نقشه تبدیل میدان به قطب تهیه شد. سپس ابعاد بهینه بلوک انتخاب شد و بلوک بندی روی نقشه تبدیل میدان به قطب صورت گرفت. عمق بالایی عمیق ترین بلوک مغناطیسی با برازش خط راست به دومین بخش بلندترین طول موج طیف توان شعاعی به دست آمد. همچنین عمق مرکزی عمیق ترین بلوک مغناطیسی با برازش خط راست به بخش بلندترین طول موج طیف توان شعاعی برآورد شد. با توجه به عمق بالایی و مرکزی بلوک ها، عمق نقطه کوری برای هر بلوک محاسبه شد. عمق کوری برآوردی برای منطقه مورد بررسی بین 42/9 تا 92/18 کیلومتر تغییر می کند. در مناطقی که تمرکز چشمه های آب گرم بیشتر است، عمق نقطه کوری به طور قابل توجهی کمتر از بقیه مناطق است و این نواحی را می توان درحکم نواحی امیدبخش برای اکتشاف منابع زمین گرمایی محسوب کرد.کلید واژگان: مغناطیس هوایی, زمین گرمایی, عمق کوری, طیف توان, آذربایجان شرقیThe Curie point (approximately 580C for magnetite at atmosphere pressure) is the temperature at which spontaneous magnetization vanishes and magnetic minerals exhibit paramagnetic susceptibility. The depth at which temperature reaches the Curie point, is assumed to be the bottom of the magnetized bodies in the crust. Curie point temperature varies from region to region depending on the geology of the region and mineralogical content of the rocks. Therefore, one can normally expect shallow Curie Point Depths (CPD) at regions which have geothermal potential, young volcanism and thinned crust (Aydin and Oksum, 2010). The assessment of the variations of the Curie depth of an area can provide valuable information about the regional temperature distribution at depth and the concentration of subsurface geothermal energy (Tselentis, 1991).    There are two basic methods which have been used in the examination of the spectral properties of magnetic data to estimate the magnetic basement depth. The first is the method of Spector and Grant (1970) and the second is the method of Bhattacharyya and Leu (1975, 1977). Spector and Grant (1970) showed that the expectation value of the spectrum of an ensemble model was the same as the average depth to the top of an ensemble of the magnetized rectangular prism. The second method estimates the depth to the centroid of the body by using the interpretation of a single anomaly. This method is useful when no spectral peaks occur on the amplitude spectra (Li et al., 2010). Following this, a joint method was developed by Okubo et al. (1985) who combined and expanded the ideas of the methods to the purposes of geothermal exploration.    CPD estimation (Zb) is obtained in two steps as suggested by Okubo et al. (1985). First, the centroid depth (Z0) of the deepest magnetic source is estimated from the slope of the longest wavelength part of the spectrum divided by the wavenumber, where P(k) is the power density spectrum, k is the wavenumber, and A is a constant. Second, the average depth to the top boundary (Zt) of that distribution is estimated from the slope of the second longest wavelength spectral segment (Okubo et al., 1985), where B is a constant. The equation Zb = 2Z0 - Zt(Okubo et al., 1985) is used to estimate the depth to the bottom (Zb) of the inferred CPD from the centroid (Z0) and the top depth (Zt) estimated from the magnetic source for each sub-region.    The study area was divided into eleven overlapped blocks for the purpose of spectral analysis. Center of blocks are shown on the residual field map (Figure 3). Each block covers a square area of 140 km by 140 km. Power spectral analysis was conducted on the RTP values of each of the blocks by plotting the logarithm of spectral energies against the wavenumber. The CPD estimation procedure as suggested by Okubo et al. (1985) was carried out for the eleven blocks to obtain the Curie point depth for each block. Figure 5 shows Curie depth values and thermal springs of the study area. In this figure, Curie depth varies between 9.42 and 18.92 km. For the blocks of 3, 6 and 7, Curie point depth is significantly less than the other blocks, which could be due to the presence of high temperature hot springs in this area. According to the geological information and Curie point depth values, A, B, C and D area are recommended for more geothermal investigation.Keywords: Aeromagnetic, geothermal, Curie depth, power spectrum, East Azerbaijan
-
ذخیره مس- طلای استرقان در 50 کیلومتری شمال تبریز، جنوب شرقی خاروانا در استان آذربایجان شرقی، قرار گرفته است. مهم ترین واحد های سنگ شناختی منطقه توده های نفوذی به فرم استوک (الیگومیوسن) و توالی سنگ های فلیش گونه مرکب از سنگ آهک، ماسه سنگ آهکی و مارن (پالئوسن- ائوسن) هستند. ترکیب پلاژیوکلاز ها از الیگوکلاز تا آندزین متغیر بوده و پتاسیم فلدسپار ها بیشتر ارتوز هستند. آمفیبول ها بیشتر از نوع کلسیک بوده و ترکیب شیمیایی آن ها در گستره ی مگنزیوهستینگزیت تا ادنیت قرار می گیرد. این توده ازگرانیت های نوع I، پر آلومینوس و به گروه آهکی قلیایی با پتاسیم بالا و شوشونیتی که به قوس های آتشفشانی پسابرخوردی وابسته اند. غنی شدگی در عناصر La، Nd، Rb، U، Pb، Zr، Cs و P و تهی شدگی در عناصر Nb، Ta، Pr و Ce مشاهده می شود، و LREE نسبت به HREE غنی شدگی نشان می دهند. بررسی های ریزپردازش الکترونی کانه ها، حضور طلای طبیعی همراه با کانی های سولفیدی (استیبنیت و تتراهدریت) و رگچه های کوارتزی را ثابت می کنند. بیشترین محتوای طلا در شبکه، سولفوسالت ها و کانه های سولفیدی با دمای پایین نظیر استیبنیت است. حضور مقادیر بالای عناصر ردیاب طلا نظیر Sb Hg، Bi و As در کانه های منطقه ی مورد بررسی، با هاله های ژئوشیمیایی این عناصر همخوانی دارد که نشان دهنده ی تشکیل این کانه ها در دمای پائین است.
کلید واژگان: سنگ نگاری, ژئوشیمی, شیمی کانی ها, شیمی کانه ها, استرقان, آذربایجان شرقیThe Astarghan copper-gold deposit is located about 50 km north of Tabriz, southeast of Kharvana, East-Azarbaidjan. The most important lithologic units in the area are a hypabyssal prophyritic granodioritic intrusive stock (Oligo-Miocene) and flysch-type sedimentry sequence consisting of limestone, limy sandstone and marl (Paleocene-Eocene). The plagioclases range in composition from oligoclase to andesine and K-feldspars are mainly orthoclase. Amphiboles are principally of calcic-type and vary in composition from magnesio-hastingsite to edenite. The stock is of I-type granites and meta-aluminous, belonging to high-k calc-alkaline to shoshonitic magma series, which are related to post-colission volcanic arcs. Intrusive body shows enrichment in elements such as La, Nd, Rb, U, Pb, Zr, Cs and P and depletion of Ce, Pr, Ta and Nb. LREEs relative to HREEs are also enriched. Electron probe micro-analyses of ore minerals proved the presence of native gold within sulfides (stibnite and tetrahedrite) and quartz veinlets. The highest gold content is within the structure of sulfosalts (tetrahedrite-tenantite) and low-temperature sulfides (stibnite). The presence of high values of gold-tracing elements such as Sb, Hg, Bi and As within the studied ores is in accordance with the studied geochemical halos of these elements in the area which, in turn, may indicate a low temperature for the formation of the ore minerals.Keywords: Petrography, geochemistry, ore chemistry, Astarghan, East-Azarbidjan -
روش BLEG یکی از روش های جدید به کار گرفته شده در بررسی های اکتشاف ژئوشیمیایی طلا است. این روش کمک زیادی در مکان یابی بسیاری از نهشته های طلا با عیار پایین کرده است. تغییر چشمگیر روش BLEG نسبت به روش های رایج اکتشافات ژئوشیمیایی، استفاده از حجم زیادی از نمونه بدون توجه به اندازه آنها و تراکم پایین نمونه برداری است. به منظور هم سنجی داده های حاصل از BLEG با روش رسوبات آبراهه ای، ورقه 1:100000 سیه رود در حوضه زمین شناسی آذربایجان که نقشه زمین شناسی و اکتشافات ژئوشیمیایی پیشتر در آن انجام شده بود، برگزیده شد. محدوده مورد بررسی با گستره ای در حدود1850 کیلومترمربع در منتهی الیه شمال باختری ایران در استان آذربایجان شرقی واقع است، این محدوده در ناحیه کوهستانی در شمال باختر شهرستان اهر واقع شده است. واحدهای زمین شناسی تشکیل دهنده منطقه بیشتر شامل واحدهای سنگ آهکی و فلیش گونه کرتاسه بالایی، توده های نفوذی با سن الیگوسن و رخساره های آتشفشانی- رسوبی ائوسن است. سنگ های نفوذی الیگوسن مهم ترین واحد آذرین منطقه مورد بررسی هستند. در این بررسی 168 نمونه BLEG و 103 نمونه رسوب آبراهه ای (Silt Sample) مورد آنالیز و بررسی قرار گرفت. دامنه مقادیر عیار طلا در نمونه های BLEG از ppb 0/1 تا ppb20 و در نمونه های رسوب آبراهه ای از 3 تا ppb459 است. نتایج به دست آمده از برداشت و بررسی نمونه ها به روش ژئوشیمیایی BLEG نشان دهنده چهار محدوده با بی هنجاری درجه یک است که شامل:1) محدوده انیق- قره چیلر؛ 2) محدوده نمنق؛ 3) محدوده اشتوبین و 4) محدوده آندریان یا میوه رود است. آنالیز نمونه های رسوبات آبراهه ای برداشت شده نشان-دهنده بالا بودن عناصر مس و طلا در نمونه ها است. بررسی همبستگی عناصر در رسوبات آبراهه ای برداشت شده از منطقه انیق- قره چیلر نشان دهنده همبستگی نسبتا بالای طلا با عناصر آرسنیک، مس و سرب است. مس نیز با مولیبدن همبستگی بالایی نشان می دهد. این موضوع با کانه زایی موجود در منطقه همخوانی دارد.
کلید واژگان: روشBLEG, روش رسوب آبراهه ای, سیه رود, طلا, آذربایجان شرقی, انیق, قره چیلرBLEGmethod is one ofmodern methodsusedfor goldgeochemicalexplorationstudies.Themethod has helped to locate many low grade gold deposits. The significant change of the method compared to common geochemical exploration methods is to use of large volumes ofsamples regardless of their sizeandlow densityof sampling.In order to evaluate the efficiency of the BLEG geochemical method with stream sediment method, 1:100000 SiahRud sheet was chosen in geological region of Azarbaijan in a district that geological map and geochemical exploration has already been carried out.The study area is 1850 km2, located in a mountainous area of northwest Iran in the Eastern-Azarbaijan province (NW of Ahar city).The rock units of the area consist mainly of the Upper Cretaceous limestone and flysch complex, Oligocene intrusive bodies and Eocene volcanic-sedimentary rocks. The Oligocene intrusive bodies are the most important igneous unit in the area.In this project, 168 BLEG samples and 103 stream sediment samples (silt samples) were prepared and studied. The range gold values in BLEG samples are from 0.1 to20 ppb, and in the stream sediment samples from 3 to459 ppb.The results ofsampling and analysis present four districts with high anomalous degrees: 1) Anigh-GharehChilar district, 2) Namnegh district, 3) Eshtobin district, and 4) Andrian or MiveRud district. Analysis ofthe stream sedimentsamplesrepresentshigh value of Cu andAu. Correlation of the elements in stream sediments taken from the Anigh-GharehChilar district represents high correlation of gold with arsenic, copper and leads elements. Copper also shows a high correlation with molybdenum, which is in accordance with mineralization of this area.Keywords: BLEG Method, Sample Sediment Method, Siah Roud, Gold, East Azarbaijan, Anigh, Gharachilar -
منطقه قره چمن- دوزدوزان در آذربایجان شرقی روی پهنه ارومیه- دختر قرار دارد و بیشتر از سنگ های آذرین درونی و بیرونی میانگین تا اسیدی با سن الیگوسن و رسوبات عهد حاضر تشکیل یافته است. اکتشافات ژئوشیمیایی با برداشت 394 نمونه رسوب رودخانه ای در مقیاس ناحیه ای شروع و با هدف تعیین مناطق پتانسیل دار برای 44 عنصر تجزیه شدند. آنچه در بیشتر کارهای اکتشافی مدنظر قرار می گیرد، آشکارسازی بی هنجاری ها به ویژه هاله های مثبت عناصر کانساری است. ولی توجه به هاله های منفی بسیار کمتر مد نظر قرار می گیرد. این مقاله نشان می دهد که کاهش برخی عناصر همراه در منطقه نیز ممکن است در ارتباط با کانی زایی ویژه ای باشد بنابراین هاله های منفی نیز می توانند حائز اهمیت باشند. به طور معمول حد آستانه بی هنجاری های منفی نیز مشابه بی هنجاری های مثبت برآورد می شود که این امر موجب پوشش هاله و عدم ثبت و کارآیی آنها می شود. در این مقاله اقدام به مدل سازی توام هاله های مثبت و منفی و ارتباط آنها در ثبت الگوهای بهینه ژئوشیمیایی شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که هاله های منفی مهم ثبت شده بیشتر به تداعی از فرایند های سینژنتیک و برخی نیز تحت تاثیر ورود سیال های کانه دار در منطقه ایجاد شده اند. از جمله آنها ثبت هاله های منفی عناصری مانند Sc، Sr، Na در کنار هاله های مثبت عناصری مانند Au، Cu، Pb، Zn، Mo، U که نشانگر کانی زایی عناصر پایه و دیگر عناصر مهم در منطقه است. به طور کلی نتایج، نشان از سه مدل از همراهی هاله های مثبت و منفی ئوشیمیایی در منطقه قره چمن بود: 1) مدل همپوشانی هاله های مثبت و منفی با همدیگر مثل هاله های عناصر (Rb، Sr)؛ 2) احاطه و حضور هاله های منفی در پیرامون هاله مثبت مانند هاله Sc محاط کننده هاله های مثبت Ce Rb/K، و هاله منفیSr محاط کننده نسبت Ba/Sr و پهنه فلسیک و کلریتی در منطقه؛ 3) مدل شاخص و کاملا مجزای هاله های منفی از هاله های مثبت مانند (Mo-Sr)، (U-Sr) و (Cu-Sr). مطالعه توام هاله های مثبت و منفی به ویژه در اکتشافات ژئوشیمیایی مقدماتی می تواند در ردیابی نهشته های پنهان موثر باشد. انطباق پهنه های مرکب دگرسانی فلسیک و شاخص جمعی کلریتی با مدل شماره 2 نشان می دهد که این مدل در ارتباط با بی هنجاری های مثبت Au و منفی Sr در منطقه است. نتایج نشانگر این واقعیت است که صرفا بررسی تمرکز عناصر مثبت در راستای پهنه گسلش کافی نبوده بلکه انطباق مدل دار هاله های منفی با مثبت به انضمام نتایج حاصل از شاخص مرکب بیانگر تجمع کانی زایی قوی در راستای NW-SE است.
کلید واژگان: اکتشاف ژئوشیمیایی, هاله های منفی, کنتراست, منطقه قره چمن, دوزدوزان, آذربایجان شرقیGharahchaman is located inthe Urumieh Dokhtar zone in east Azerbaijan. The area is mostly comprises of intermediate to acidic intrusive and extrusive, Oligocene igneous rocks along with younger sedimentary units. The regional geochemical exploration program with the aim of delineating potential zones in the area were attempted by collecting 394 stream sediment samples, which analyzed for 44 elements. Most of the exploration programs are routinely based on the positive anomalies (+ve) detection and the negative halos (-ve) are rarely considered. The depletion of some pathfinder elements may be related to ore mineralization in the area. Therefore (-ve) halos also can be significant in regional exploration. Conventionally, negative anomalous threshold values have been calculated in the same way as positive one, which causes drawbacks and hinder their application. In this paper an attempt were made to construct integrated models of (-ve) and (+ve) potential maps for detecting optimized geochemical pattern. It can be deduced from this study that the detected significant (-ve) halos, mostly are influenced by syngenetic processes and some are also related to ore bearing solutions. Detecting (-ve) halos of elements such as Sc, Sr, and Na in a particular pattern and in vicinity of (+ve) halos like Au, Cu, Pb, U, Zn are related to base metal mineralization and other important elements in the region. On the basis of combined distribution pattern of elements three models of geochemical anomalies are accompanied each other;1) Overlapping of multi-element (-ve) and (+ve) anomalies like (Rb, Sr); 2) Peripheral regional multi element (-ve) anomalies that surround (+ve) anomalies like (-ve) halo of Sc around (+ve) halos of Ce, Rb/K and (–ve) halo of Sr with Ba/Sr ratio, felsic and chloritic zones in the area; 3) Discriminated Indices model of (-ve) and (+ve) halos of (Mo-Sr), (U-Sr), (Cu-Sr).This indicates that the combined study of (+ve) and (-ve) halos in regional geochemical exploration studies can be more significant in detecting hidden ore deposits. The distribution pattern of felsic and chloritic additive composite alteration zones match with Model2, which mutually correspond to (+ve) and (-ve) anomalies of Au and Sr respectively. Ultimately the results revealed deficiency in study of only positively concentration of elements along with faulted zones, whereas the present study emphasis that modeling corresponding of (-ve) and (+ve) halos along with results obtained from composite additive indices confirms NW-SE concentration of ore mineralization in the area.Keywords: Geochemical Exploration, Negative Halos, Contrast, Gharachaman, Duzduzan, E Azerbaijan -
رخداد مقادیر بی هنجار از اورانیم با مناطق واجد کانی سازی ثانویه مس (مالاکیت) در برخی بخش های توده متاآلومینوس- پرآلکالین رزگاه در شمال باختر شهرستان سراب سبب شد تا این توده از دید احتمال رخداد کانی زایی اورانیم مورد توجه سازمان انرژی اتمی باشد. برای همین پژوهش حاضر با استفاده از مطالعات کانی شناسی، سنگ شناسی و زمین شیمیایی توان کانه زایی اورانیم را در این توده مورد ارزیابی قرار داده است. سنگ های توده روند تبلور تفریقی را به نمایش گذاشته و دارای تنوع سنگ شناسی از مونزودیوریت دارای نفلین تا نفلین مونزوسینیت، پسودولوسیت مونزوسینیت و نفلین سینیت هستند. ارزیابی ویژگی های زمین شیمیایی سنگ های نادگرسان استوک و دایک های رزگاه با تاکید بر رفتار اورانیم و عناصر کمیاب خاکی در طی تفریق ماگمایی نشان داد که آپاتیت تاثیر زیادی بر تنظیم غلظت عناصر کمیاب خاکی، U و Th داشته است و زیرکن تا حد کمتر در سنگ های تفریق یافته تر عناصر کمیاب خاکی سنگین، U، Th و عناصر HFS (Zr، Hf، Nb، Ta، Ti) را درخود جای داده است. سنگ های نفلین سینیتی با ترکیب پرآلکالین به عنوان تفریق یافته ترین واحدهای سنگی استوک نسبت به میانگین نفلین سینیت های جهان از مقادیر پایین از عناصر HFS، U (حداکثر تا ppm 21) Th (حداکثر تا ppm 56) و عناصر کمیاب خاکی برخوردار هستند ولی مقدار این عناصر در آنها بالاتر از سنگ های تفریق نیافته تر توده است. بیشتر سنگ ها دارای بی هنجاری منفی Eu هستند (1≥Eu/Eu) و نمونه های نفلین سینیتی تفریق یافته دارای بی هنجاری منفی شدید از یوروپیم بوده اند. فراوانی ایلمنینت و مگنتیت و نبود آمفیبول در سنگ های توده نشان دهنده احیایی بودن ماهیت توده و کمبود مواد فرار در توده است که همراه با متاآلومینوس بودن ترکیب توده و فراوانی آپاتیت سبب شده است که توده توانایی کانی سازی اورانیم را نداشته باشد. آزاد شدن محلول های گرمابی به مقدار محدود از برخی بخش های توده و شستشوی اورانیم از کانی های میزبان (آپاتیت و زیرکن) توسط این محلول ها سبب کانی زایی ضعیف از اورانیم و مس در مرحله فرایندهای دگرسانی درون زاد شده است. رخداد فرایندهای اکسید شدن و فروشست برون زاد بر کانی سازی های ضعیف اولیه، افزایش عیار اورانیم و مس را با تشکیل کربنات های مس به دنبال داشته است که به دلیل ستبرای کم و سطحی بودن کانی زایی های یادشده، بی هنجاری های موجود از اورانیم در توده رزگاه غیراستخراجی هستند؛ بنابراین این منطقه برای انجام برنامه اکتشاف نیمه تفصیلی و تفصیلی توسط سازمان انرژی اتمی برای اورانیم پیشنهاد نمی شود.
کلید واژگان: کانی شناسی, زمین شیمی, اورانیم, نفلین سینیت, رزگاه, آذربایجان شرقیThe occurrence of uranium anomalies associated with secondary Cu mineralization (malachite) at some parts of the Razgah metaluminous -peralkaline stock situated at the northeast of Sarab caused it to be a priority of Atomic Energy Organization of Iran (AEOI) to inspect the intrusion for likely uranium mineralization. Hence the current study, which is supervised by AEOI, was carried out to investigate the U mineralization potential of the stock by applying the mineralogical, petrological and geochemical studies. A fractionation trend is inferred from variations in rock compositions stretching from nepheline-bearing monzodiorite to nepheline monzosyenite, pseudoleucite monzosyenite andnepheline syenite. Consideration of geochemical features of fresh rocks of the stock and its associated dikes with emphasis on geochemical behavior of U and REEs during magmatic fractionation revealed that apatite has played a prominent role in controlling concentrations of REEs, U, and Th, in addition to zircon, which played a considerable role in accommodating HREEs, U, Th and HFSEs (Ti, Ta, Nb, Hf, Zr) in more differentiated rocks.Nepheline syenite rocks of peralkaline composition,s which are considered to be the most differentiated have low contents of HFSEs, U (up to 21 ppm), Th (up to 56 ppm) and REEs compared to average nepheline syenites but are relatively more enriched in these elements than less differentiated rocks of the stock. Most of the rocks possess negative Eu anomalies (Eu/Eu*≤1) and differentiated nepheline syenites have strong negative Eu anomalies. Abundance of ilmenite and magnetite and lack of amphibole in rocks suggests the parental magma had a reducing nature and meagre contents of volatile components, which along with metaluminous character and prepondarence of apatite in rocks have rendered the magma incapable of enriching U. Minor amounts of hydrothermal fluids released from some parts of the stock led to leaching of U from hosting minerals (apatite and zircon) and resulted in weak hypogene mineralization of U and Cu. Later supergene leaching process affected the weak primary mineralization and upgraded U tenors concurrent with formation of secondary Cu carbonate minerals. Due to thin and limited extention of these enrichment sites, they are not economically viable for uranium extraction; consequently, this area does not suggest for semi-detailed and detailed exploration program for uranium by AEOI.Keywords: Mineralogy, Geochemistry, Uranium, Nepheline Syenite, Razgah, Eastern Azerbaijan -
بررسی دلایل فرار آب از سد مخزنی آرباتان واقع در استان آذربایجان شرقی و در 50کیلومتری شمال شرق تبریز، هدف اصلی تحقیق حاضر است. گنجایش نهایی سد 27 میلیون مترمکعب بوده و آب آن از طریق یک کانال بتونی به طول 26 کیلومتر از سرشاخه های تلخه رود تامین شده است. این سد در سال 1384 آبگیری شده و 5 سال بعد به دلیل فرار آب، مخزن آن تخلیه شده است. بررسی ها نشان می دهد که ساختگاه بر روی سازند تبخیری و مارن های ژیپس دار با میان لایه های ژیپس قرارگرفته و در عمق 35متری، یک لایه نمکی نیز در محدوده مخزن شناسایی شده است. به نظر می رسد که آب از طریق انحلال لایه های ژیپسی و ایجاد فروچاله ها به لایه نمک رسیده و باعث انحلال آن و تشکیل کانال های زیرزمینی شده است که در نهایت منجر به فرارکامل آب از مخزن گردیده است. روند عمومی فروچاله های داخل مخزن، امتداد شکاف های ایجاد شده در اثر فرونشست زمین و نیز یکسان بودن امتداد دهانه های ریزشی در پایین دست سد با امتداد لایه بندی منطقه، از شواهد تایید این نتیجه گیری هستندکلید واژگان: سد آرباتان, فرارآب, انحلال نمک, لایه های ژیپس دار, آذربایجان شرقیInvestigation on the causes of the water escape from Arbatan Dam is the main objective of this paper. The dam is located 50 km of North-East Tabriz in Azerbaijan-e-Sharghi province. The maximum capacity of the dam reservoir is about 27 millions m3 and is feeding by an artificial channel with 26 km length from Talkh-e-Roud River. The dam is constructed in 2005 and it is dewatered four years later due to water escaping. Geothechnial and field investigations show that Gypsifeerous marls with intercalations of Gypsum crystals are the main lithology of the site. A Salt layer has also been recognized in 35m under the reservoir. It seems the water has been reached to salt layer by dissolution of gypsum layers. The salt layer dissolution has been caused the underground channels and sinkholes, consequently. Roof falling of the underground channels caused the ground subsidence and the dam axis has broken. The same tendency of sinkholes and land subsidence with layers strike in the study area confirms the obtained result.Keywords: Arbatan Dam, Water escape, Salt dissolution, Gypsiferouse layers, Azerbaijan, e, Sharghi
-
توده نفوذی نفلین سیینیت کلیبر در جنوب و باختر شهرستان کلیبر در استان آذربایجان شرقی قرار دارد. این توده نفوذی منطقه بندی شده، حاصل تزریق دو فاز مجزای تحت اشباع و اشباع از سیلیس در زمان الیگوسن- میوسن است. سنگ های تحت اشباع شامل آلکالی پیروکسنیت، ملاآلکالی گابرو- نفلین گابرودیوریت، نفلین سیینیت و دایک های نفلین سودالیت سیینیت است. سنگ های اشباع از سیلیس شامل استوک کوارتزمونزونیتی نفوذ کرده به مرکز توده نفلین سیینیتی و دایک های کوارتزسیینیت و میکروسیینیتی مرتبط با آن است. فاز تحت اشباع ماهیت آلکالن پتاسیک دارد و نفلین سیینیت ها از نوع مالیگنیت های میاسکیتی هستند. در مقابل، سنگ های اشباع به سری ماگمایی کلسیمی- قلیایی(کالک آلکالن) با پتاسیم بالا تا شوشونیتی تعلق دارند. بررسی های صحرایی، سنگ شناسی و ژئوشیمیایی نشان داده که انواع سنگ های تحت اشباع هم ماگما هستند و فرایندهای تفریق بلورین، تجمع بلورین و شناوری کانی های کم چگال در تحول ماگماهای آنها نقش اساسی داشته اند. غنی شدگی شدید عناصر کمیاب به ویژه LREE و LILEها در برابر تهی شدگی متغیر HREE و HFSEها نشان دهنده منشا گرفتن ماگمای بازانیتی مادر از گوشته سنگ کره ای متاسوماتیسم شده توسط فرورانش دیرین است. ماگمای اشباع از سیلیس کلیبر احتمالا«بر اثر ذوب بخشی پوسته زیرین به وجود آمده و شباهت های ژئوشیمیایی آن با انواع تحت اشباع، به علت آمیختگی و آلایش ماگمایی بوده است. تزریق پی در پی ماگماهای قلیایی و کلسیمی- قلیایی پس از ائوسن در آذربایجان می تواند در یک محیط پس از برخورد روی داده باشد.
کلید واژگان: نفلین سیینیت, سنگ کره متاسوماتیسم شده, پس از برخورد, کلیبر, آذربایجان شرقیNepheline syenite intrusive of Kaleybar is located in South and West of the Kaleybar city in easternAzarbayjan province. This zoned intrusive complex is formed by penetration of two separated silica undersaturated and saturatated magmatic phases with Oligocene-Miocene ages. Undersaturated rocks are composed of alkali pyroxenite, mela alkali-gabbro to nepheline gabbro diorte, nepheline syenite and nepheline sodalite syenite dikes. Silica saturated rocks is consist of a quartz monzonitic stock, which has penetrated in the center of nepheline syenite intrusive and related quartz syenite - micro syenite dikes. Undersaturated phase has potassic alkaline affinity and nepheline syenites are miaskitic Malignite. In contrast, silica saturated rocks belong to high-K calc-alkaline to shoshonitic magma. Field observation, petrographical and geochemical studies, indicates that undersaturated rocks are comagmatic and crystal fractionation, accumulation and low density minerals floatation processes play significant role in their magmatic evolution. High enrichment of rare elements especially LREE and LILE compare to variable depletion of HREE and HFSE are infer a basanitic parental magma generated from a previously subduction-metasomatised lithospheric mantle source. Silica saturated magma of Kaleybar was probably resulted form the lower crust Partial melting and geochemical similarities resulted from partial melting of lower crust and its geochemical similarities with undersaturated parts is due to magma mixing and contamination. Repeatedly injection of alkaline and calc-alkaline magmas could be occurred in a post collision setting after Eocene in Azerbaijan region.Keywords: Nepheline syenite, Metasomatised lithosphere, Post collision, Kaleybar, East Azarbayjan
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.