جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "anomaly" در نشریات گروه "زمین شناسی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «anomaly» در نشریات گروه «علوم پایه»-
این پژوهش به منظور کاهش خطا در راستای صرف هزینه و انرژی به بررسی ترکیب روش های داده کاوی و جدایش آنومالی پرداخته است. اهمیت تشخیص مقادیر آنومال از زمینه بر هیچ یک پوشیده نیست، به این منظور روش های متعددی ابداع گشته است که از آن جمله می توان به روش جدایش فواصل ماهالانوبیس اشاره کرد که روشی موثر و چند متغیره در جدایش مقادیر آنومال از زمینه محسوب می شود. در مطالعه حاضر، به بررسی عملکرد ترکیب روش جدایش فوق با سه روش داده کاوی -Kنزدیکترین همسایه، طبقه بند ساده بیز و شبکه عصبی کانولوشن پرداخته می شود، به این ترتیب که پس از جدایش مقادیر آنومال مس و مولیبدن در مورد 177 نمونه حاصله از عملیات نمونه برداری سطحی در محدوده ظفرقند به کمک روش فواصل ماهالانوبیس، به منظور پیش بینی این مقادیر برای هر نمونه تصادفی، سه روش داده کاوی مذکور، مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که روش -K نزدیکترین همسایگی به مراتب قوی تر بوده، زیرا در شبکه طراحی شده توسط این روش، هیچ نمونه ای اشتباها شناسایی نشد که نشان دهنده دقت بالای شبکه طراحی شده است. لازم به ذکر است که تعداد نمونه های به اشتباه پیش بینی شده برای دو روش شبکه عصبی کانولوشن و بیز به ترتیب برابر با 2 و 3 عدد گزارش شده اند. با توجه به میزان خطای به مراتب قابل قبول تری برای شبکه طراحی شده توسط ترکیب روش -K نزدیکترین همسایگی و فواصل ماهالانوبیس، ترکیب مذکور به عنوان روشی قابل اطمینان و سودمند جهت رسیدن به صحیح ترین پیشگوئی ها به تصمیم گیران این صنعت معرفی شده است.
کلید واژگان: تخمین, آنومالی, جدایش, ماهالانوبیس, ظفرقندIn order to reduce errors and save money and energy, this research has dealt anomaly separation. The importance of detecting anomaly values from the background is not hidden from anyone. For this purpose, several methods have been invented, among which we can mention Mahalanobis distance separation method, which is an effective and multi-variable method for separating anomalous values from the background. In the present study, the performance of the combination of the above separation method with three data mining methods; K-Nearest Neighbor, Simple Bayes Classifier and Convolutional Neural Network is investigated. In this way, after separating the anomalous values of copper and molybdenum in the case of 177 samples obtained from the surface sampling operation in the area of Zafarghand with the Mahalanobis distance method, in order to predict these values for each random sample, The above three data mining methods were used. The results show that K-Nearest Neighbor method is much stronger, because in the network designed by this method, no sample has been wrongly identified, which shows the high accuracy of the designed network. It should be noted that the number of wrongly predicted samples for convolutional neural network and Bayes methods are reported as 2 and 3, respectively. Considering the far more acceptable error rate for the network designed by the combination of K-Nearest Neighbor method and Mahalanobis intervals, the said combination has been introduced to the decision makers of this industry as a reliable and useful method to reach the most accurate predictions.
Keywords: Estimation, Anomaly, Separation, Mahalanobis, Zafarghand -
منطقه مورد بررسی در جنوب رشته کوه قوشآداغ، در شمال روستای اسبخان، شهرستان هریس واقع است. این منطقه از نظر زمین شناسی ساختاری ایران، در پهنه اصلی ایران مرکزی و زیرپهنه البرز- آذربایجان قرار دارد. واحدهای زمین شناسی منطقه شامل سنگ های آذرین و آذرآواری ایوسن با ترکیب آندزیتی، تراکی آندزیتی، بازالتی، توفی و ایگنمبریتی هستند. توده نفوذی نیمه عمیق با سن الیگوسن، با ترکیب کوارتز دیوریت، دیوریت و کوارتز مونزونیت به صورت استوک و دایک در منطقه رخنمون دارد. در اثر فرایند های گرمابی شکل گرفته از این توده نفوذی و با نفوذ آن در واحدهای رسوبی- آتشفشانی ایوسن میانی، دگرسانی های گسترده ای (فیلی، رسی آرژیلی متوسط، پروپلیتی و سیلیسی) در منطقه رخ داده است. نتایج اولیه بررسی های زمین شیمیایی آبراهه ای در منطقه سبب شناسایی چند ناحیه با بی هنجاری های درجه 1، 2 و 3 از کانی های سنگین شد. مهم ترین کانی های سنگین شناسایی شده شامل هماتیت، گوتیت، مگنتیت، پیریت- اکسید، پیریت و زیرکن هستند و اغلب ارتباط تنگاتنگی با پهنه های دگرسانی و کانی سازی رگه ای دارند. انطباق نقشه هاله های زمین شیمیایی با نقشه زمین ساخت و دگرسانی منطقه نشان دهنده همبستگی بسیار بالای این مناطق و به احتمال بسیار نقش مهم گسل ها و درزه ها در رخداد پهنه های دگرسانی و مناطق بی هنجار است. نقشه های بی هنجاری و تجزیه و تحلیل های زمین آماری یافته های رسوب های رودخانه ای و کانی های سنگین نشان می دهد که غنی شدگی عناصر Ag،Au ،Mo ، Cu، As، Pb، Sb و Zn از حد زمینه بالاتر است و عناصر Au، Ag، Cu، As و Pb می توانند به عنوان عناصر ردیاب برای ذخایر فراگرمایی طلا بکار روند.
کلید واژگان: زمین شیمی, رسوب های آبراهه ای, بی هنجاری, کانی های سنگین, اسبخانThe study area is located in the south of Qushadagh mountain range, in the north of Asbkhan village, Heris township. In terms of structural geology of Iran, this area is located in the main zone of Central Iran and Alborz-Azerbaijan sub-zone. The geological units of the region are including Eocene igneous and pyroclastic rocks with combination of andesitic, trachyandesitic, basaltic, tuffic and ignembritic. The semi-deep intrusive mass with Oligocene age, with the combination of quartz diorite, diorite and quartz monzonite in the form of stock and dyke is exposed in the area. Under the influence of hydrothermal processes originating from this intrusive mass and infiltration of fluids through the sedimentary-volcanic units of the Middle Eocene, extensive alterations (sericitic, medium argillic, propylitic and siliceous) have been taken place in the region. Preliminary results of geochemical studies of stream in the region led to the identification of several areas with grade 1, 2 and 3 anomalies of heavy minerals. The most important heavy minerals identified, include hematite, goethite, magnetite, pyrite-oxide, pyrite and zircon, These minerals and have closely relation to the alteration zones and veins mineralization. The conformity of the geochemical halos map with the geostructure and alteration map of the region shows a very high correlation between these regions and possibly the important role of faults and joints in the occurrence of alteration zones and abnormal regions. Anomaly maps and geostatistical analyzes performed on the findings in stream sediments and heavy minerals show that the enrichment of Ag, Au, Mo, Cu, As, Pb, Sb and Zn elements is higher than the background and the Au, Ag, Cu, As and Pb elements can be used as trace elements for epithermal gold reserves.
Keywords: Geochemistry, stream sediments, anomaly, heavy minerals, Asbkhan -
بی هنجاری های مغناطیسی پیش از زمین لرزه، از دیرباز به عنوان پیش نشانگر زمین لرزه مورد بحث و بررسی بوده است. در این بررسی از روش منحنی های سرشتی، با رسم چندین باره داده های مغناطیسی هر شبانه روز (24 ساعت) بر روی هم، برای سه ایستگاه ژیومغناطیس ژاپن (MMB, KAK, KNY) و در هر سه مولفه (Z, Y, X) یا (Z, D, H) در بازه ی زمانی یک ساله برای پردازش داده ها استفاده شد. منظور از اعمال این روش سعی در کاهش اثر تغییرات روزانه ی میدان مغناطیسی از برداشت های ژیومغناطیسی نموده و استفاده از آن منجر به تمایز بیش تر بی هنجاری مشاهده شده پیش از زمین لرزه در مقایسه با داده های اصلی گردید. اگرچه، با نگاهی به بررسی های پیشین می توان دریافت که داده های ژیومغناطیسی می توانند به عنوان پیش نشانگر زمین لرزه مورد استفاده قرار گیرند، وجود طوفان مغناطیسی در بازه زمانی مورد مطالعه، باعث گردید که اظهار نظر در مورد وابستگی بی هنجاری مشاهده شده با زمین لرزه بررسی شده نیازمند داده ها و مطالعات بیش تر باشد.کلید واژگان: تغییرات روزانه, زمین لرزه, ژاپن, طوفان مغناطیسی, بی هنجاریMagnetic anomalies before an earthquake occurrence have long been discussed as precursors to seismic activity. In this study, by repeatedly over-plotting magnetic data related to each day (24 hours) in the same frame, for different components (Z, Y, X) or (Z, D, H) of three geomagnetic stations in Japan (MMB, KAK, KNY) over a period of one year, the characteristic curve of the geomagnetic stations are extracted. The purpose of this method is to try to reduce the effect of diurnal variations in the magnetic field from geomagnetic records and its use led to a more significant differentiation of the anomalies observed before the earthquake compared to the original data. Although previous studies have shown that geomagnetic data can be used as a precursor of earthquakes, the presence of magnetic storms in the study period led to the conclusion that commenting on the relationship between the observed anomalies and the earthquake requires more data and investigations.Keywords: anomaly, diurnal variation, Earthquake, Japan, magnetic storm
-
دادههای مغناطیسی حاصل از برداشتهای هوابرد، پس از طی مراحل پردازش نیاز به تفسیر دارند. مهمترین اطلاعاتی که از مرحله تفسیر بهدست می آیند، عمق و موقعیت افقی بیهنجاریها در زمین است. روش های گوناگونی برای بهدست آوردن این اطلاعات ابداع و توسعه یافته اند. یکی از این روش ها، روش واهمامیخت اویلر است که بر مبنای معادله همگن اویلر ایجاد شده است. روش اویلر یکی از روشهای نیمهخودکار سریع برای تعیین عمق بیهنجاریهای مغناطیسی و گرانی مدفون است که نتایج حاصل از آن بهشدت به شاخص ساختاری، اندازه پنجره اویلر و خطای محاسبه عمق وابسته است. این روش بهخوبی، عمق و روند تغییرات عمق بیهنجاریها را مشخص میکند. اطلاعات زمینشناسی منطقه مورد مطالعه در کاربرد این روش پراهمیت است. در این روش از میدان پتانسیل و مشتقات مرتبه اول آن در جهتهای مختلف برای تعیین موقعیت و عمق چشمه میدان پتانسیل استفاده میشود. در این مقاله، با استفاده از این روش، عمق و مرزهای بیهنجاریها در منطقه دریاچه بلاچفورد واقع در کشور کانادا مورد بررسی قرار گرفته است. پاسخهای بهدستآمده نشاندهنده این است که اغلب بیهنجاریها در این منطقه دارای عمق کم تا متوسط هستند.
کلید واژگان: مغناطیس هوابرد, تفسیر عمقی, بی هنجاری, واهمامیخت اویلر, بلاچفوردThe magnetic data collected from airborne surveys need to be interpreted after processing. The most important information gathered from the interpretation stage, is the depth and horizontal position of anomalies. Various methods are developed for gathering these data. One of these methods is Euler deconvolution that is based on Euler’s homogenous equation. Euler's method is one of the fastest semi-automatic methods for determining the depth of buried magnetic and gravity anomalies. Its results are highly dependent on the structural index, Euler window size, and depth calculation error. This method identifies the depth and trend of changes in the depth of anomalies very well. The geological information of the study area is important for the application of this method. In this method, the potential field and its first-order derivatives are used in different directions to determine the position and depth of the potential field source. In this paper, by using this method, the depth, and boundaries of anomalies in the Lake Blatchford area of Canada are investigated. The obtained results indicate that most anomalies in this region have shallow to medium depth.
Keywords: Aeromagnetic, Depth estimating, Anomaly, Euler deconvolution, Blatchford -
مجله پژوهش های دانش زمین، پیاپی 31 (پاییز 1396)، صص 119 -136اندیس اکتشافی هفت صندوق در 25 کیلومتری شمال غرب تاکستان، در پهنه فلززائی سنوزوئیک طارم سفلی واقع شده است. تزریق نفوذی های گرانودیوریتی- مونزونیتی به درون مجموعه آتشفشانی- آذرآواری ائوسن سبب ایجاد دگرسانی گرمابی گسترده و کانی زائی مس- سرب و نقره بفرم غالب رگچه ای شده است. دگرسانی سوپرژن باعث تشکیل کانی های ثانویه اکسیدی- هیدروکسیدی (هماتیت، گوتیت) ، سولفیدی (کوولیت) ، سولفاتی (آنگلزیت) و کربناتی (مالاکیت و آزوریت) در زون کانی زائی اکسیدان شده است. در این محدوده تحلیل های ژئوشیمیایی سنگی به روش های مختلف بر روی نتایج آنالیز ICP-MS 9 9 نمونه برداشت شده از یک شبکه سیستماتیک انجام گرفت. براساس روش های غیر ساختاری (ضرایب همبستگی، آنالیز خوشه ای، آنالیز فاکتوری) 6 عنصر کانساری و ردیاب Cu، Pb، Ag، Au، Cd و As آنومالی نشان دادند در حالیکه روش های ساختاری (فرکتالی عیار- مساحت) گویای این واقعیت هستند که 3 عنصر Cu، Pb و Ag از بین عناصر نامبرده دارای آنومالی واقعی بوده و بقیه عناصر به عنوان آنومالی کاذب در نظر گرفته می شوند. ماحصل این تحقیق نشانگر توانمندی روش های فرکتالی در تعیین حد آستانه ای دقیق و کاهش مساحت آنومالی ها در مقایسه با روش های غیر ساختاری می باشد. طبق تحلیل فرکتالی log-log C-A سه زون دارای آنومالی در محدوده هفت صندوق تعیین شد: زون 1) با آنومالی درجه دو عناصر Cu و Ag، زون 2) با آنومالی درجه دو Cu و زون 3) با آنومالی درجه دو Cu و درجه سه Pb.کلید واژگان: فرکتال عیار مساحت, تحلیل فاکتوری, تحلیل خوشه ای, هفت صندوق, تاکستانHaftsandoq prospect index is located in 25 km northwest of Takestan city, within Tarom-Sofla Tertiary metallogenic belt. Intrusion of granodiorite to monzonite igneous bodies into the Eocene volcanic/ pyroclastic complexes caused widespread hydrothermal alteration associated with the copper, lead and silver ore mineralization. During supergene alteration the secondary minerals such as oxide/hydroxides (hematite, goethite), sulfides (coverlet), sulfates (anglesite) and carbonates (malachite and azurite) were developed within oxidized zone. The purpose of this study is identifying the possible anomalies of Cu, Ag, Pb, As, Cd, Au in this prospect area. Accordingly, 99 lithic samples taken from a systematic litho-geochemical network were analyzed with ICP-MS method. These results were used to specifying of high mineralization potential districts based on non-structural (correlation, cluster analysis, factor analysis) and structural (fractal charts cutie - area) analyses methods. Consequently, the results of structural (multi-fractal) analyses in comparison of non-structural methods lead to identify three elemental anomalies of copper, silver and lead. The copper with 4 stages enrichment shows grade 2 and/or 3 anomalies in entire area except for NW. Ag with 3 stages enrichment shows grade 2 anomaly in NW part of district and Pb with 3 stages enrichment shows grade 3 anomaly in SW part of Haftsandoq district.Keywords: area, concentration fractal, anomaly, Haftsandoq, Takestan
-
معدن آهن سنگان یک کانسار آهن اسکارن مگنتیتی است. بهترین روش متداول جهت اکتشاف این مدل کانسارها با توجه به وجود خاصیت مغناطیسی درآنها، روش مغناطیس سنجی است. بر اساس این روش می توان اطلاعاتی درباره عمق، شیب، شکل و امتداد منبع ایجادکننده ناهنجاری به دست آورد. اکتشافات زیادی از این گونه ذخایر در سطح دنیا با استفاده از روش مغناطیس سنجی صورت گرفته است که نمونه آن ذخایر بزرگ گل گهر در ایران است. بر مبنای مغناطیس سنجی و زمین شناسی، وجود ذخیره ای عظیم در طی اکتشاف آهن سنگان پیش بینی شده است. حفر 558 گمانه در قسمت غربی با شبکه 50 در 50 متر با استناد به داده های مغناطیس سنجی و زمین شناسی سطحی، طراحی شده و پس از حفاری، داده های زیرسطحی خیلی مفیدی به دست آمده است. بیشتر توده های نفوذی گرانیتی و از نوع تیپ اکسیدان هستند که به دلیل وجود کانی های ریز و پراکنده مگنتیت داخل آن ها، پذیرفتاری مغناطیسی بیشتری از سایر گرانیت ها دارند. این ها به عنوان سنگ منشا ایجادکننده توده عظیم معدنی سنگان لحاظ شده اند. تعداد 19376 نقطه مغناطیس سنجی زمینی با مشخصات مختلف برداشت شده در چند مرحله اکتشافی در این مطالعه یکسان سازی و تفسیر شده است. منابع ایجادکننده اکثر ناهنجاری های مغناطیسی نقشه برگردان به قطب(RTP) کانی سازی مگنتیت است که داده های حفاری آن را تایید می کند. با توجه به وجود مغناطیس باقیمانده در اسکارن مگنتیتی و نبود چنین اندازه گیری هایی و از طرف دیگر لازم بودن آن در تعیین صحیح عمق منابع ناهنجاری های مغناطیسی با مدل سازی معکوس یا پیشرو، از فیلترهای مشتق اول قائم و فراسو برای هدایت حفاری در این مطالعه استفاده شده است. اطلاعات عمقی مربوط به منبع ناهنجاری ها در نقشه های گرادیان عمودی و فراسو با عمق حاصل از حفاری و مدل سازی بلوکی هم خوانی خوبی دارند. مقدار ذخیره کانسار و عمق آن از ناهنجاری غربی(A'') تا ناهنجاری مرکزی(C) در حال افزایش بوده و شیب آن به سمت شرق است. این تغییر عمق کانی سازی با پاسخ عمقی نقشه های فراسو مبنی بر معرفی ناهنجاری مرکزی(C) به عنوان عمیق ترین بخش کانسار سنگان هماهنگی دارد. پاسخ مغناطیسی در نقشه فراسوی 1000 متر در محل ناهنجاری مذکور می تواند مربوط به عمق زیاد کانی سازی (تا 620 متر حفاری شده در حال حاضر) یا توده نفوذی عمیق تر در این محل باشد که تایید آن به حفاری عمیق (بیش از 1000 متر) نیاز دارد.کلید واژگان: برگردان به قطب, حفاری مغزه گیری, فیلترها, معدن آهن سنگان, مغناطیس سنجی, ناهنجاریSangan iron deposit is a magnetite iron skarn. Magnetometry is the most common method for the exploration of such kinds of deposits based on the magnetic properties of these minerals. This method specifies the depth, dip, shape, and strike of the sources causing the anomaly. Many explorations of this ilk have been done of which giant Gol e Gohar in Iran is an example. Based on geology and following magnetometry, a massive iron deposit was predicted during Sangan iron exploration, where 558 boreholes in 50×50 m net were designed and drilled in the west ore body, revealing very useful subsurface information. Intrusive bodies are mainly granitic and oxidant types which, because of the presence of fine grain and disseminated magnetite, have higher magnetic susceptibility (K) in comparison to other granites. These bodies are considered as source rocks for the creation of gigantic Sangan mines. Multiphase ground magnetic survey points (19376) with different specifications were equalized and interpreted in this study. The causative sources of most magnetic anomalies in the rotation to the pole (RTP) map were magnetite mineralization, confirmed by the drilling data. In this research, filters of first vertical gradient and upward continuation were used to guide drilling owing to the presence of the remnant magnetism in the magnetite skarn and the unavailability of such measurements that are necessary for specifying the accurate depth of the magnetic anomaly sources. The information pertaining to vertical gradient and upward continued maps correlated well with the depth obtained from drilling and 3D block modelling. The amount of ore reserve and its depth increased from the western anomaly (A') to the central anomaly (C) and had a dip direction to the east. Such change in the depth of mineralization correlated with upward continued responses which represent the central magnetic anomaly (C) as the deepest anomaly in Sangan iron ore deposit. Magnetic responses of the Upward continuation to 1000 m of this magnetic anomaly can be related to either the high depth of the mineralization (620 m drilled so far) or the deeper intrusive body which needed deeper drilling (more than 1000 m) for confirmation.Keywords: Sangan iron ore mine, magnetometry, anomaly, borehole drilling, RTP, filters
-
الگوی دورپیوند شرق اطلس-غرب روسیه (EA–WR) یکی از پدیده های جوی کم بسامد است که بر اقلیم اروپا و آسیا، به ویژه در فصول سرد سال تاثیر می گذارد. در این مقاله، به بررسی اثر این الگوی موجی-مداری بر آب وهوای جنوب غرب آسیا پرداخته می شود. برای انجام این پژوهش، از داده های باز تحلیل NCEP/NCAR از سال 1950 تا 2012 مربوط به فصل زمستان نیمکره شمالی شامل ماه های دسامبر، ژانویه و فوریه و برای شاخص ماهانه EA–WR از داده های مرکز پیش بینی اقلیم (CPC) استفاده شده است. اثر دورپیوند EA–WR با استفاده از نتایج کاربست نقشه های ترکیبی ارائه می شود. با در نظر گرفتن ماه های بحرانی مثبت و منفی برای این دورپیوند، وضعیت میانگین کمیت های مهم وردسپهر برای هر کدام از ماه ها با دیدگاه همدیدی بررسی شده است. نتایج حاصل نشان دهنده اثر قابل توجه نوسانات این پدیده بر آب وهوای خاورمیانه، به ویژه ایران است. در مقایسه با فاز منفی، در فاز مثبت حضور یک ناوه ارتفاع ژئوپتانسیلی در وردسپهر میانی در خاورمیانه همراه با تقویت جریان جتی جنب حاره ای جنوب غرب آسیا و ترابرد مناسب رطوبت در وردسپهر زیرین زمینه مناسب تری را برای تکوین و اثرگذاری سامانه های همدیدی بر روی ایران فراهم می کند.کلید واژگان: شرق اطلس, غرب روسیه (EA- WR), بی هنجاری, ارتفاع ژئوپتانسیلی, جریان جتی, تابش طول موج بلند خروجیThe East Atlantic-West Russia (EAWR) teleconnection pattern is one of the low-frequency atmospheric phenomena that affects Europe and Asia, especially in the cold season. In this study, the effects of EAWR on the climate of Southwest Asia are investigated using the NCEP/NCAR reanalysis dataset from 1950 to 2012 for winter months (Dec. to Feb.) and the monthly indices taken from the Climate Prediction Center (CPC). Because of the large zonal extension of the EAWR teleconnection pattern, all data north of 20°N are taken into account for the analysis. In this paper, the method of composite maps is employed. Considering the critical positive and negative months, the average state of the troposphere is studied for each of the two phases from the synoptic viewpoint. To this end, a month is considered to be a critical positive (negative) month, if the monthly index of EAWR is higher (lower) than the long-term mean value of EAWR index plus (minus) its standard deviation. In this way, among 189 winter months during the 63-year period from 1950 to 2012, 26 positive critical months and 29 negative critical months are identified. For the part of analysis based on outgoing longwave radiation for which the data is available from 1974 onwards, there exist 20 positive critical months and 18 negative critical months. The composite map analyses include 500 hPa geopotential height and its anomaly, mean sea level pressure, 300 hPa wind field, 1000-500 hPa thickness, the outgoing longwave radiation and the Eady's parameter for the growth rate of baroclinic eddies: whereis the Coriolis parameter or inertial frequency, is the buoyancy frequency, and is the magnitude of the vertical wind shear. The growth rate is evaluated and compared between the two phases at 800 hPa. In the critical positive months of EAWR, in 500 hPa geopotential height field, there is a trough from the western part of Russia to the Middle East and a ridge over the eastern part of the North Atlantic. In critical negative months of EAWR, however, there is a ridge over the western part of Russia, a trough over Europe and a dominantly zonal flow is observed over the Middle East. In the critical positive months, the subtropical jet stream over the southwest of Asia is stronger, and at the same time, the exit region of the polar front is extended to the border between Europe and Asia, which together with the wind field anomaly result in significant cold air advection to the northwest of Iran. Furthermore, the stronger subtropical jet over the Southwest of Asia, the southwest of Iran, and Saudi Arabia in the critical positive months is associated with increased amounts of Eady's parameter for the growth rate and thus baroclinic instability. Overall, results point to a significant effect of EAWR on the climate of the southwest Asia. Compared with the negative phase, the presence of a mid-tropospheric trough of geopotential height as well as the upper-tropospheric wind anomaly in the form of a stronger subtropical jet stream provide a better ground for the development and organization of synoptic systems and their impact on the climate of Iran in the positive phase. The dynamical effects mentioned are also helped by a more suitable lower-tropospheric moisture transport in the positive phase.Keywords: EA–WR, Anomaly, geopotential height, jet stream, outgoing long wave radiation
-
در این مطالعه نقشه های برش نگاری (توموگرافی) دوبعدی سرعت گروه با استفاده از پردازش تک ایستگاهی برآورد شده است. داده های زمین لرزه های محلی مربوط به بازه زمانی 2006 تا 2013 ثبت شده در 6 ایستگاه سه مولفه ای نوارپهن شبکه های لرزه نگاری پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله تحلیل شد. عمده کار در این مطالعه، دستیابی به نتایج برش نگاری با استفاده از روش تک ایستگاهی است. برای این منظور، ابتدا بر روی داده ها تصحیحات اولیه صورت گرفته و مدهای اساسی موج سطحی برای 1075 زمین لرزه با استفاده از این روش با تحلیل زمان- بسامد از لرزه نگاشت ها جدا شدند. مدهای اساسی موج سطحی جداشده به وسیله نرم افزار FTAN و منحنی های پاشش سرعت های گروه به دست آمده توسط آن با استفاده از کد نوشته شده و روش وارون سازی خطی یانوسکایا-دیتمار برای برآورد نقشه های برش نگاری دوبعدی سرعت گروه استفاده شدند. با توجه به نتایج به دست آمده از برش نگاری دوبعدی در دوره های تناوب پایین 3 و 5 ثانیه (اعماق کم)، یک بی هنجاری سرعت بالا در قسمت جنوبی ناحیه کپه داغ مشاهده می شود که به صورت کاملا واضح ناحیه رسوبی البرز-بینالود را از ناحیه کپه داغ جدا کرده است؛ بنابراین می توان یک جدایش مرزی را بین ناحیه البرز-بینالود و ناحیه کپه داغ قائل شد. در دوره تناوب 20 ثانیه، یک بی هنجاری سرعت بالا از شمال تا جنوب منطقه کشیده شده است. در غرب این بی هنجاری پرسرعت نیز یک بی هنجاری کم سرعت وجود دارد که مرز واضحی را ایجاد کرده است. در دوره تناوب 35 ثانیه مدل برش نگاری به دست آمده وجود یک بی هنجاری پرسرعت و کم سرعت را در فواصل نزدیک به گوشته بالایی آشکار می کند که با مرز واضحی از یکدیگر جدا شده اند.کلید واژگان: برش نگاری دوبعدی, سرعت گروه, امواج سطحی, بی هنجاری, کپه داغIn this study, using single-station dispersion curves, two-dimensional tomographic maps of group velocity have been estimated for Kopeh Dagh region in the northeast of Iran. An investigation of the structure of the lithosphere and the asthenosphere of the Kopeh Dagh region is of great interest because of the complex tectonics of this area. The Kopeh Dagh forms an NWSE range of mountains separating the Turkmen (Turan) shield from central Iran. The belt is up to 3000 m in elevation, rising 2000 m above the Turkmen plains. It is highest and narrowest in its center and the east, becoming broader and lower towards the west, where it merges with the lowlands of the SE Caspian shore. The range is asymmetric, with a steep, linear and narrow NE side on which short, straight streams run directly from the high ground to the Turkmen plain. Its SW flank contains gentler slopes, is less regular, and contains a broader, more developed drainage network. The NE flank of the Kopeh Dagh is assumed to be underlain by Hercynian basement of the Turan shield, while the range itself contains thick JurassicCretaceous marine sediments overlain by Eocene marls with some andesitic volcanoclastic horizons. These, in turn, are overlain by thick marine Pliocene units in the west (which continue into the South Caspian Basin) merging eastward into a continental sequence of equivalent age, reflecting the diachronous emergence of the range. Although there is some evidence for local structural detachments in Jurassic evaporites, most of the late Cenozoic and active folds in the Kopeh Dagh are thought to have developed in the hanging-walls of basement-cored thrusts. There is no evidence for major salt thicknesses that can produce large-scale regional decollement levels, as in the Zagros. Earthquakes in the Kopeh Dagh involve mostly right-lateral strike-slip faulting trending N to NNW or reverse faulting parallel to the NW regional strike. The abrupt linear topographic front forming the NE margin of the Kopeh Dagh follows a fault zone referred to as the Main Kopeh Dagh or Ashkabad Fault. The analysis of the lateral variations in group velocities in low, intermediate and long period is an optimal tool for the identification of the main different tectonic features present in the complex Kopeh Dagh region. These parameters are sampling crust and upper mantle structures as period increases from 3 s to 35 s. Generally, shorter periods bring information about velocity properties at shallow depths, whereas longer periods sample deeper into the Earths upper mantle. To explore two-dimensional tomographic maps, in the time period of 2006 to 2013, local earthquakes with high signal-to-noise ratio recorded in six broad-band stations operated by International Institute of Earthquake Engineering and Seismology (IIEES) are selected. In the first step, initial corrections were performed and surface wave fundamental modes for 1075 earthquakes are isolated. Frequency- time analysis software (FTAN) is used to isolate fundamental mode from higher modes. By using this approach, single-station dispersion curves are calculated. The estimated group velocity dispersion curves are used to explore two-dimensional tomographic maps. YanovskayaDitmar linear inversion method was used to achieve this goal. According to the obtained two-dimensional tomography maps, in low periods of 3 s and 5 s (shallow depth), we find a high-velocity anomaly in the south of Kopeh Dagh region that has sharply separated AlborzBinalud zone from the Kopeh Dagh zone; so we can consider a separation boundary between AlborzBinalud zone and Kopeh Dagh zone. In the period of 20 s, we have a high-velocity anomaly from north to south. At the west of this high-velocity anomaly, also there is a low velocity that makes a sharp boundary. In the period of 35 s, the tomographic model obtained reveals high- and low-velocity anomalies in the near distances of the uppermost mantle which have been separated from each other with a sharp boundary.Keywords: Two, dimenional tomography, group velocity, surface wave, Anomaly, Kopeh Dagh
-
منطقه قالی کوه در 35 کیلومتری شهرستان الیگودرز، دارای بخش عظیمی از رسوبات شیل نفتی در دو سازند سرگلو و گرو (سن ژوراسیک و کرتاسه) است. به منظور مطالعه متغیرهای آلی و معدنی شیل های نفتی قالی کوه (تعیین نوع ماده آلی و کروژن های موجود، کل کربن آلی (TOC)، بلوغ گرمایی، غلظت و رده بندی عناصر و کانی های موجود در نمونه ها) و ارائه الگو و چگونگی ارتباط میان این متغیرها، 20 نمونه شیل نفتی از دو برش مجزا (ده یه قالی3 و چرون3) انتخاب شد و مورد تجزیه های ژئوشیمیایی همچون پیرولیز راک اول، ICP OES، XRF و XRD قرار گرفت. بر پایه نتایج به دست آمده از نمونه های تجزیه ای، شیل های نفتی قالی کوه دارای پتانسیل خوب تا عالی برای تولید نفت با میزان بالایی از TOC (5/13 میانگین درصد وزنی)، کروژن نوع II (دریایی و نفت زا) و عدم بلوغ کافی (ابتدای پنجره نفتی) هستند. از سوی دیگر، این شیل ها بی هنجاری های مختلفی از عناصر فلزی و غیرفلزی و غلظت بالایی از عناصر استراتژیک نسبت به میزان کلارک پوسته ای از خود نشان می دهند. نمودارهای دندریتی رسم شده برای عناصر موجود در نمونه ها (نتایج به دست از SPSS)، منشاهای متفاوتی را برای هر گروه نشان می دهد. برخی در ارتباط و همبستگی مثبت بالا با شکل گیری مواد آلی، متغیر TOC، رزین و آسفالتن نمونه ها و برخی در رابطه با مواد آواری، آلومینوسیلیکاتی و همچنین هوازدگی سنگ منشا هستند.
کلید واژگان: شیل نفتی, کل کربن آلی, پیرولیز راک اول, کروژن, بی هنجاری, عناصر استراتژیکThe Qalikuh area,~35 km southwest of Aliqudarz, contains oil shale deposits in Garue and Sargelu formations(Jurassic-Cretaceous). Some 20 samples across two sections(Charun3-Deh ye Qali3) were ed and analyzed(Rock Eval ICP XRD XRF) to study organic and mineral parameters(to determine type of organic material and kerogen, total organic carbon, thermal evolution, concentration, and classification of elements and minerals) and to model the relations between these parameters. The Qalikuh oil shale has a great potential for oil production with high levels of TOC (13.5 wt%), type 2 kerogen, low thermal maturity. However Qalikuh oil shale has metallic and nonmetallic element anomalies and high concentrations of strategic elements compared to Clark values. Dendritic diagrams suggest variable origins for elements and minerals in the samples. Some are associated with development of organic materials, TOC parameters, Resin and Asphaltene, and some are associated with clastic materials, aluminosilicates and source rock weathering.
Keywords: Oil shale, Total organic carbon, Rock Eval pyrolysis, Kerogen, Anomaly, Strategic elements -
منطقه استرقان در 50 کیلومتری شمال تبریز، جنوب خاور بخش خاروانا و در استان آذربایجان شرقی قرار گرفته است. این منطقه بخشی از پهنه فلززایی قره داغ- ارسباران را تشکیل می دهد. مهم ترین واحد های سنگ شناختی منطقه شامل نفوذی های گرانودیوریتی پورفیری به فرم استوک (الیگومیوسن) و رسوبات پالئوسن- ائوسن شامل ترادفی از سنگ های فلیشی (سنگ آهک، ماسه سنگ آهکی و مارن) هستند. نفوذ این استوک به درون سنگ های رسوبی آنها را به مجموعه ای از متاسوماتیت و سنگ های دگرگونی مجاورتی مبدل کرده است. مطالعات آماری روی یافته های ژئوشیمی آبراهه ای و کانی سنگین صورت گرفته که شامل پردازش یافته ها، بررسی متغیر های تک متغیره و چندمتغیره و رسم و تعبیر نقشه بی هنجاری عناصر است. ضرایب همبستگی میان عناصر توسط روش های زمین آمار محاسبه و بهترین ضرایب همبستگی فلزات با همدیگر و به ویژه طلا تعیین شد. عناصری که همبستگی مثبتی با طلا نشان می دهند شامل مس، جیوه، سرب، آرسنیک، آنتیموان، نقره، بیسموت و مولیبدنیم هستند. نتایج اولیه مطالعات زمین شیمیایی رودخانه ای در منطقه سبب شناسایی دو ناحیه با بی هنجاری های درجه 1 و درجه 2 طلا در منطقه شد. کنترل بی هنجاری های زمین شیمیایی از طریق مطالعات کانی سنگین در رسوبات آبراهه ای و نمونه های کانی سازی شده و دگرسان در سطح برونزد های مناطق بی هنجاری درجه 1 صورت گرفت. مهم ترین کانی های سنگین شناسایی شده شامل مگنتیت، مالاکیت، طلا، اولیژیست، پیریت، سروزیت، پیریت- لیمونیت، گوتیت، لیمونیت، باریت، هماتیت و پیریت- اکسید هستند و عمدتا ارتباط تنگاتنگی با پهنه های دگرسانی و کانی سازی رگه ای و انتشاری دارند. دگرسانی های اصلی در منطقه شامل آرژیلیک، فیلیک و پروپیلیتیک در پیرامون رگه هاست. مطالعات صحرایی و آنالیتیک برخی از نمونه های سنگی برداشت شده از ناحیه بی هنجاری درجه 1 طلا سبب شناسایی موقعیت رگه های اپی ترمال طلادار با عیاری بیش از ppm 5/4 شده است. انطباق نقشه هاله های زمین شیمیایی با نقشه زمین ساخت و دگرسانی منطقه نشان دهنده همبستگی بسیار بالای این مناطق و احتمالا نقش مهم گسل ها و درزه ها در رخداد پهنه های دگرسانی و مناطق بی هنجاری است. همچنین تلفیق این یافته ها سبب شناسایی چندین محدوده دارای بی هنجاری شده است که بیشتر متعلق به عناصر Au، Ag، Cu، As و Pb هستند که می توانند به عنوان عناصر ردیاب برای ذخایر اپی ترمال طلا به کار روند.
کلید واژگان: طلا, استرقان, دگرسانی, کانی سازی, زمین آمار, بی هنجاریAstarghan area is located in ~ 50 km of north of Tabriz, southeast of Kharvana, East-Azarbaidjn. The area is a part of Gharadagh- Arasbaran metallogenic belt. The most important units in the area is a hypabyssal prophyritic to granular granodioritic intrusive body of Oligo-Miocene and flysch- type sedimentry sequence of limestone, limy sandstone and marl (Paleocene-Eocene). Intrusion of the stock into the sedimentary rocks caused them to convert into a series of metasomatites and contact metamorphic rocks. Geostatistic studies on stream sediments and heavy mineral were done and include data processing, (i.e. normalization, univariate and multivariate analysis), and ultimately preparation of anomaly maps. The correlation coefficients among elements were determined. Elements that show positive correlations with gold are Cu, Hg, Pb, As, Sb, Ag, Bi and Mo. The results of preliminary regional geochemical explorations have led to discovery of two anomalous zones for gold; grade 1 and grade 2. The anomalies were verified by studies on heavy minerals in stream sediments and mineralized and altered samples taken gold anomalous zones. The most important indentified heavy minerals include magnetite, malachite, gold, micaseous hematite, pyrite, galena, cerussite, pyrite- limonite, goethite, limonite, barite, hematite, pyrite- oxide which are affiliated with alteration and mineralzation zones. The major alterations in the area are argillic, sericitic and propylitic developed along the vein’s walls. Field and analytic studies done on samples taken the gold anomalous zones led to identification of epithermal gold veins having over 4.5 ppm gold grade. The concordance of anomaly map with tectonic map and altered zones indicate that the faulted and fractured zones have played a crucial role in creation of gold anomalous zones. The incorporation of these data in the area led to introduction of several anomalous zones belonging to Au, Ag, Cu, As and Pb that can be used as passfinders for epithermal gold.
Keywords: Gold, Astarghan, Alteration, Mineralization, Geostatistics, Anomaly -
کانسار آهن ساغند تیپ ذخایر اسکارن منیزیمی است که در اثر نفوذ توده های آذرین گرانیتی ژوراسیک در واحدهای کربناته شکل گرفته است. چهار واحد سنگی میکاشیست، گنیس، اسکارن و آهک در منطقه وجود دارد. عمده رخنمون توده های آهن دار در واحد اسکارنی است که تقریبا در مرکز منطقه قرار دارد. براساس نقشه RTP مغناطیس سه بی هنجاری مغناطیسی A، B و C در منطقه وجود دارد. نقشه گرادیان اول قائم نشان می دهد که بی هنجاری A منابع کم عمق و سطحی دارد همان گونه که قسمتی از آن بر بیرون زدگی های آهن منطبق است. بی هنجاری B که بر آبرفت منطبق است در قسمت غربی منابع کم عمق در نقشه گرادیان اول قائم نیز نشان می دهد. اما قسمت شرقی بی هنجاری Bپاسخی ندارد. بی هنجاری C نیز که بر آبرفت منطبق است در نقشه گرادیان اول قائم پاسخی ندارد. با توجه به نقشه های فراسو مشخص می شود که فقط بی هنجاری A و قسمت غربی بی هنجاری B دارای پاسخ عمقی هستند و احتمالا منبع آنها کانی سازی آهن در عمق هستند. به علت پذیرفتاری مغناطیسی بسیار زیاد مگنتیت در کانسار آهن نسبت به دیگر واحدهای سنگی، بهترین منبع ایجاد کننده بخش غربی بی هنجاری B که بر آبرفت منطبق است می تواند مگنتیت در توده های آهن دار پوشیده باشد. دو بی هنجاری در داده های گرانی سنجی وجود دارد. با توجه به نقشه های گرادیان اول قائم و فراسو اولین اولویت حفاری روی بی هنجاری A تشخیص داده شد که بر بیرون زدگی های کانسار منطبق است. دومین اولویت حفاری روی قسمت غربی بی هنجاری B شناسایی شد که بر آبرفت منطبق است. این نتایج حفاری هماهنگ با پاسخ مغناطیسی نقشه های گرادیان اول قائم و فراسو است و آنها را تایید می کند.کلید واژگان: کانسار آهن ساغند, بی هنجاری, مغناطیس سنجی, گرانی سنجی, مگنتیتThe Saghand Iron Ore is a type of magnesian skarn deposit formed by the intrusion of granitic igneous bodies of Jurassic into carbonate rocks. Four lithological units of micaschist, gneiss, skarn and limestone are present in the area. On the basis of the RTP magnetic map, three magnetic anomalies A, B and C are present in the area. The first vertical gradient map shows that anomaly A has shallow and near surface sources as part of it correlates with iron outcrop. Anomaly B which correlates with the alluvium shows also shallow sources in the western portion on the first vertical gradient map but the eastern portion of anomaly B has no responses. Anomaly C which also correlates with the alluvium, has no responses on the vertical gradient map. Considering the upward continued map, it is inferred that only anomaly A and the western portion of anomaly B have deep responses and their sources are possibly iron mineralization at depth. Due to the high magnetic susceptibility of magnetite in iron ores relative to the other rock units, the best causative source of the western portion of anomaly B which correlates with the alluvium can be magnetite in the covered iron bodies. Two anomalies are present in gravity data. Considering the first vertical and continued maps, the first priority of drilling is recognized over anomaly A which correlates with an iron ore outcrop. The second priority of drilling is identified over the western portion of anomaly B which correlates with the alluvium. This drilling results are consistent with the responses of the first vertical gradient and continued maps and confirm them.Keywords: Saghand iron ore, anomaly, magnetic survey, gravity survey, magnetite
-
The Panj area is located in the Esfahan province, 30 Km east of Ardestan with an area about 93 km2. The rock units in this area are recognized of sedimentary, igneous, pyroclastic, sub volcanic and volcanic Rocks with Eocene-pliocene age. The sampling was designed according to 253 sediments stream (- mesh) and 139 heavy mineral samples.The samples were analyzed for 44 elements with ICP,ES,AA. The accurancy of analysis has computed and then data processed.The processing is included normalize of raw data, drawing normalizing, determining of geochemical uni-multi variables map and finally PCA maps. For anomaly cheking and assesment of various element phase, is used by chip sampling in the following of this study 29 mineralized samples have taken from alteration district. Heavy mineral anomalies map was drawn based on different ore mineral groups on the basis of integrated and complicated data introduced 2 anomalies in this area, the first anomaly is located in west southern and the others in east southern.Keywords: Heavy mineral, Atomic Absorption, Emission Spectrograph, Anomaly
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.