به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "ardestan" در نشریات گروه "زمین شناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «ardestan» در نشریات گروه «علوم پایه»
  • محبوبه جمشیدی بدر*، جواد مقدسی، محمدرضا قربانی، مرضیه شریفی، مهناز صالحی

    منطقه دوروجین در جنوب‎باختری شهرستان اردستان و در پهنه ساختاری ارومیه- دختر جای گرفته است. در این منطقه، نفوذ توده آذرین درونی گرانودیوریتی دوروجین با سن میوسن پیشین در مجموعه رسوبی- آتشفشانی با سن ایوسن میانی تا بالایی در برخی مناطق، باعث پیدایش پهنه‎های دگرسانی پروپیلیتیک به رنگ سبز در این واحدها شده است. برپایه رده‎بندی زمین شیمیایی، سنگ‎های آتشفشانی منطقه دوروجین در محدوده بازالت-آندزیت، تراکی آندزیت، آندزیت و ریولیت جای گرفته‎اند. عنصرهای LREE و عنصرهای LILE نسبت به عنصرهای HFSE غنی‎شدگی دارند و سری ماگمایی کالک آلکالن، متاآلومین و مربوط به محیط‎های زمین ساختی فرورانشی‎ را نشان می دهند. فراوان ترین کانی در مناطق دگرسانی اپیدوت با بافت شانه‎ای و شعاعی است و میانگین پیستاشیت [Fe3+/ (Fe3++Al)×100] برابربا 22 درصد (PS22) است. برپایه ترکیب شیمیایی، کانی اپیدوت از سوسوریتی شدن پلاژیوکلازها پدید آمده است. کانی کلسیت دومین کانی فراوان در مناطق دگرسانی است. کانی تورمالین بیشتر به صورت کرهگ متبلور شده است و از دیدگاه ترکیب شیمیایی از نوع دراویت و آلکالن است. تورمالین ها دارای 6/0FeO/(FeO+MgO)<، میزان Al کمتر، Mg بالا و کمبود کمتر در موقعیت X هستند. ترکیب دراویت و میزان Mg فراوان در تورمالین‎ها نشان دهنده سرشت خاستگاه سنگ‎‎های دگرسانی است. ترکیب شیمیایی تورمالین‎ها گویای دگرسان بودن تورمالین‎های منطقه دوروجین است. ترکیب شیمی تیتانیت با 25CaO< و 2Al2O3< درصدوزنی در نمودارهای تغییرات Al2O3 و TiO2 دربرابر CaO و تغییرات Al دربرابر Fe در محدود ه تیتانیت‎های پدیدآمده از دگرسانی جای می‎گیرند. ازاین رو، تیتانیت‎های منطقه دوروجین پیامد دگرسانی هستند و پتانسیل معدنی در منطقه نیز نشا ن دهنده تاثیر سیال های گرمابی است.

    کلید واژگان: شیمی سنگ کل, شیمی کانی‎ها, پهنه دگرسانی پروپیلیتیک, دوروجین, اردستان, پهنه ساختاری ارومیه- دختر
    Mahboobeh Jamshidibadr *, Javad Moghadasi, Mohammadreza Ghorbani, Marzieh Sharifi, Mahnaz Salehi

    Dorojin area in the Southwest of Ardestan city is part of the Urmia-Dokhtar magmatic zone. In the area of study, the intrusion of the Early Miocene granodiorite into the Middle-late Eocene sedimentary-volcanic complex caused the formation of hydrothermal propylitic alteration zones with green color. The vlcanics range in composition from basalt-andesite, trachyandesite, andesite, to rhyolite. These rocks under study are characterized by LREE and LILE enrichment compared to HFSE, calc-alkaline nature, and meta-aluminous composition related to the subduction zone. The most abundant mineral in the alteration zones is epidote formed by saussuritization of plagioclase. Average Pstacite [Fe3+/(Fe3++Al)×100] composition is 22% (PS22). Comb and radial textures are its remarkable textural features. Calcite is the second most abundant mineral in alteration zones. The nodules tourmaline is chemically dravite and alkaline. They have FeO/ (FeO+MgO)<0.6 and lower Al amount, high Mg, and low X site vacancy. Dravite composition and the Mg abundant reflect their alteration origin. Hence, they are regarded as hydrothermal tourmalines.  Titanite with CaO<25wt%, Al2O3<2wt% as well as Al2O3+TiO2 versus CaO, and Al/Fe on variation diagrams are indication of hydrothermal alteration. Ore mineral potential in the region points to the effect of hydrothermal fluids.

    Keywords: Whole-rock chemistry, Mineral Chemistry, propylitic alteration zones, Dorojin, Ardestan, Urmia-Dokhtar magmatic zone
  • محمدجعفر کوپائی، ابراهیم راستاد*، سعید معدنی پور، سجاد مغفوری

    توالی رسوبی کرتاسه زیرین در جنوب باختر اردستان در منطقه فسخود، از قدیم به جدید شامل توالی آواری-کربناته (Kc)، کربناته (Kl)، شیلی و مارنی (Km) و آهک ماسه ای و ماسه سنگی (Kls) می باشد. واحد Kls به عنوان واحد در برگیرنده کانسار، خود شامل چهار عضو است که کانه زایی کانسار یزدان در واحد ماسه سنگی عضو سوم به صورت یک افق چینه سان رخ داده است. مطالعات ساخت و بافت، وجود سه رخساره کانسنگی همراه با منطقه بندی عنصری را در این کانسار نشان می دهد که عبارتند از، رخساره رگه-رگچه ای، رخساره کانسنگ توده ای و رخساره کانسنگ لایه ای که از سولفیدهای لامینه جانشینی و نواری همروند با لایه بندی سنگ میزبان تشکیل شده است. مطالعات میان بارهای سیال و اندازه گیری دما و شوری آنها بر روی کانی های اسفالریت، باریت و کوارتز در هر سه رخساره کانسنگی به صورت جداگانه نشان دهنده دمای همگن شدن بین 255-136 درجه سانتیگراد با میانگین دمایی 189 درجه سانتیگراد می باشد. همچنین، میزان شوری آنها بین 14/6-6 درصد وزنی نمک طعام (به طور میانگین 9/5 درصد وزنی نمک طعام) محاسبه گردیده است. مطالعات زمین شناسی، سنگ میزبان، ساخت و بافت، وجود رخساره های سه گانه کانسنگی همراه با منطقه بندی عنصری و همچنین مطالعات میانبارهای سیال نشان از بیشترین شباهت کانسار سرب-روی و باریت یزدان با کانسارهای سرب-روی Sedex دارد.

    کلید واژگان: کانسار سرب-روی و باریت, رخساره های کانسنگی, Sedex-Type, یزدان, اردستان
    Mohammad Jafar Kupayi, Ebrahim Rastad *, Saeed Madanipour, Sajjad Maghfouri

    Cretaceous sedimentary sequence in the Yazdan area is consisting of four rock units as, from the old to the new, clastic-carbonate (Kc), carbonate (Kl), Shale and marl (Km) sequences, and Sandy limestone and sandstone (Kls). The Kls unit is host of ore mineralization in the study area and formed from four members. Ore mineralization in the Yazdan Deposit has occurred as a stratiform horizon in the sandstone units of the third member. Texture and structures studies, shown three ore facies with elemental zonation in the Yazdan Deposit. These ore facies includes, stringer zone, massive ore facies and the bedded ore facies. This ore facies formed from laminated and layered sulfide and sulfate minerals. Fluid inclusions studies represents 255-136 ° C of homogeneity temperature with an average temperature of 189 ° C. Also, the salinity of fluid inclusions was calculated to be between 14.6-6% NaCl (on average, 9.5% NaCl). Geological evidence, host rocks type, texture and structures, existence of ore facies with elemental zoning as well as fluid inclusion investigations indicate the Yazdan Deposit has most similarity with Sedex-type deposit.

    Keywords: Lead-Zinc, Barite Deposit, Ore facies, Sedex-Type, Yazdan, Ardestan
  • Fatemeh Sabahi, Peyman Afzal *, Mohammad Lotfi, Nima Nezafati
    Gardaneshir Pb–Zn deposit is hosted by dolomitic carbonates which is located in the SW Ardestan, central Iran. Ore body is stratabound type in this deposit. Primary ores in this type are composed of sphalerite, galena, barite and quartz with massive, banded, veined and disseminated structures. Evaluation of ore-grade at the Gardaneshir Pb-Zn deposit, based on chemical analysis which indicates average of 4.35% Pb, 0.17% Zn, 20 ppm Ag in form of galena, sphalerite, minor cerussite and smithsonite occurred along brecciated and silicified fractures. Based on studies in gangue minerals, liquid-rich two phase (L+V) inclusions as predominant types were recognized. These types of inclusions are homogenized into liquid state with ranges of TH and related salinities as 78-183 NaCl wt% and 216-283 C, respectively. These microthermometric data reflect the nature of two populations of fluid inclusions originating from different source. Furthermore; the range δ34S from -0.6 ‰ to -20.4‰ that have been extracted by galena can be an evidence of bacterial sulfate reduction in a subsidence sedimentary basin. This study suggests that the Gardeneshir Pb–Zn deposit is an epigenetic, thrust fold-controlled and stratabound deposit with fluids and metals derived via the Triassic sedimentary strata.
    Keywords: Fluid inclusions, Sulfur isotope, Stratabound deposit, GardaneShir, Ardestan
  • الهام هاشمیان، حمایت جمالی *، جمشید احمدیان
    کانسار تپه خرگوش در 15 کیلومتری جنوب غرب اردستان قرار دارد. رخنمون های سنگی منطقه شامل آندزیت پورفیری، داسیت و ریولیت با سن ائوسن است که در میان آنها توف و ایگنمبریت نیز دیده می شود. در شمال محدوده نیز سنگ های رسوبی الیگو- میوسن دارای رخنمون هستند. رگه های سیلیسی کانه دار در سنگ های ائوسن (آندزیت پورفیری، داسیت و توف های ریولیتی) تشکیل شده اند. دگرسانی ها از نوع سریسیتیک، آرژیلیک، پروپلیتیک و سیلیسی هستند. رگه های سیلیسی دارای ساخت و بافت های نواری، رگه- رگه چه ای، برشی و پر کننده فضاهای خالی بوده و حاوی کانه های اولیه پیریت، کالکوپیریت، بورنیت، کالکوسیت و طلا هستند. دمای همگن شدن میان بارهای سیال از 137 تا 194 درجه سانتی گراد و شوری از 4 تا 5/12 درصد معادل وزنی نمک طعام متغیر است. ترکیب سنگ میزبان، نوع کانه ها، ساخت و بافت، ژئومتری، دمای تشکیل، انواع دگرسانی ها و زمین شیمی کانسار، مشابه کانسارهای اپی ترمال سولفیداسیون پایین است.
    کلید واژگان: کانه نگاری, دگرسانی, تپه خرگوش, میان بارهای سیال, ژئوشیمی, اپی ترمال سولفیداسیون پایین, اردستان
    Elham Hashemian, Hemayat Jamali*, Jamshid Ahmadian
    Introduction: The Tappeh-Khargoosh area is located at the 15 km SW of Ardestan, in the middle section of the Urumieh-Dokhtar magmatic arc (Aghanabati, 2004). Exploration in the study area began in 2006 by Kani Pajohan-e- Spadana Company and continued in detail by the Ardestan Copper-Gold Company. Their exploration activities consist of preparing the geological map (1:5000 in scale), drilling trenches and boreholes. Also minor extraction has been done. In this paper, our focus is on mineralogy, alteration, geochemistry and fluid inclusion of the Tappeh-Khargoosh deposit for determining the genesis of mineralization. The results of this study can be used for more exploration in the study and adjacent areas. Methodology: Samples collected along a traverses perpendicular to the mineralized veins and their alteration haloes. The geometry, morphology, mineralogy and texture of mineralization were examined. After careful microscopic studies, 7 samples were analyzed by the XRF method in the laboratory of the Tarbiat Modarres University and Iranian Mineral Processing Research Center (IMPRC) in Karaj. Six thin-polished sections and 8 polished sections were examined. Also, 32 samples of mineralized and altered zones were analyzed by Inductively Coupled Plasma with optical emission spectrometer (ICP-OES) in IMPRC. Six samples were analyzed for gold by Atomic Absorption Spectroscopy (A.A.S) method in the Kimia Pajoh Alborz laboratory. Three double polished sections prepared from mineralized quartz vein and micro thermometric studies had been analyzed by a model HF-S90 microscope in the University of Isfahan. For detail understanding of mineral composition and determination of some fine and rare minerals, the electron microprobe analyzing (EMPA) technique (model SX100) is used in IMPRC. Discussion and results: The Tappeh-Khargoosh deposit consist of quartz vein and veinlets which occur as open space filling in Eocene andesite and dacite. The mineralized veins mainly occur in the fault zones. The subparallel fault systems of dextral strike sleep Qom-Zefreh crustal scale fault (Tajmir Riahi et al., 2012) has had the main role in localization of mineralizing fluids. The alteration mainly consist of silicificaion, propylitization with minor sericitization and argillization represented as vein-veinlets, dissemination and pervasively in host volcanics. These alteration assemblages are indicative of near neutral to little alkaline hydrothermal fluids (Simmons et al., 2005). The silicic alteration has occurred in a wide range of pH and temperature, while the argillic alteration has occurred in low temperature and a wide range of pH. So where the silicic and argillic alterations have occurred together, the temperature of the causing fluid must be lower in the range of clay mineral stability field (Robb, 2005). The fluid inclusion in the quartz shows the low temperature (137-194˚C) and low to medium salinity (4-12.5 %) which coincide with low to medium sulfidation epithermal deposit conditions. According to fluid inclusion data, bisulfides were the main ligand for metals transportation. The absence of halite/sylvite daughter minerals in fluid inclusions and low salinity of fluid inclusions show that the chloride complexes not act as effective ligands. Opposed to high sulfidation epithermal deposits in which the magmatic waters are common, in the low sulfidation type, the meteoric waters are dominant (Foster, 1991; Vahabi Moghadam, 1993). Dilution by cold and low salinity meteoric water has the main role in mineral deposition. Pyrite, chalcopyrite, bornite, chalcocite and native gold are the primary minerals and hematite, goethite, covellite, chalcocite, cuprite, malachite, chrysocolla, azurite and atacamite are the secondary minerals, which have occurred as veinlets, open space filling, colloform, amygdal filling and dissemination in quartz vein and host rocks. Fine grain gold had be seen in the colloidal secondary Fe-oxides, which indicate that the gold probably occurred primarily in sulfide minerals and was released in the supergene process. According to microprobe analysis, Ag was measured as impurity in chalcocite. These features coincide with high correlation coefficient between precious metals and copper. So, the Cu can be used as a pathfinder element for gold exploration in this and adjacent areas. The abundance of Cu-bearing secondary minerals in the surface, indicate that the Cu has not leached effectively as a result of the little amount of pyrite and aridity of the area. In this condition, Cu which was created by oxidation of primary Cu minerals was fixed in the surface as silicate, carbonate and oxide minerals (Chavez, 2000). Geology, geometry, texture and structure, geochemistry, alteration schema, fluid inclusion and mineralogical data of the Tappeh-Khargoosh make it similar to low sulfidation (L.S) epithermal deposits.
    Keywords: Mineralography, Alteration, Fluid Inclusion, Geochemistry, low Sulfidation Epithermal, Tappeh-Khargoosh, Ardestan
  • Akram Ostadhosseini, Mehrdad Barati *, Peyman Afzal, Insung Lee
    The purpose of this study is to determine geochemical anomalies on lithogeochemical data from Ardestan area, Central Iran, using concentration-number (C-N) fractal modeling and staged factor analysis. Staged factor analysis is used to the recognition of genetic correlation and elimination of non-indicator elements in three steps. Factor scores of elements were calculated and geochemical data classified by the C-N fractal model. According to the anomaly values, the distribution of elemental concentration for Mn and F1-3 were divided in four classes and five geochemical groups of Cu, Ag, Fe, F2-3 and F3-3 have been identified. Main geochemical anomalies are located in the NW, NE and SE of the study area. Obtained results from fractal and factor analyses is confirmed by field observations, petrographic and mineralographic studies, indicating pyrite, chalcopyrite, chalcocite, covellite, argentite, malachite, azurite, magnetite, hematite and pyrolusite are main ore minerals hosted by andesites and basaltic andesites.
    Keywords: Concentration–Number (C-N) fractal model, Staged factor analysis, Polymetallic mineralization, Ardestan
  • فاطمه سرجوقیان
    توده گرانیتوئیدی نصرند، واقع در 40 کیلومتری جنوب شرق اردستان، دارای ترکیب گرانیت و گرانودیوریت است و دایک های متعددی از جنس دیوریت و گابرو در آن تزریق شده است. پژوهشهای پتروگرافی نشان می دهد، سنگهای گرانیتی و گرانودیوریتی دارای مجموعه کانی های اصلی کوارتز، ارتوکلاز، پلاژیوکلاز، آمفیبول و بیوتیت هستند که در شرایط تقریبا تعادلی به سر می برند. دایک های دیوریتی و گابرویی به طور عمده شامل پلاژیوکلاز، آمفیبول و پیروکسن هستند. آمفیبول های این مجموعه کلسیک است و ترکیب آنها در سنگهای گرانیتوئیدی معمولا از هورنبلند تا اکتینولیت تغییر می کند؛ در حالی که در دایک های دیوریتی به سمت هاستینگزیت متمایل شده است. ترکیب پلاژیوکلازها در سنگهای گرانیتوئیدی از آلبیت تا الیگوکلاز و در دایک های دیوریتی و گابرویی از الیگوکلاز تا بیتونیت متغیر است. پیروکسن در دایک ها از نوع کلینوپیروکسن است و ترکیب اوژیت- دیوپسید دارد. میانگین فشار حاکم بر توده نفوذی، در هنگام جای گیری حدود 54/1 کیلوبار است که با عمق حدود 9/5 کیلومتری پوسته مطابقت دارد؛ در حالی که آمفیبول های موجود در دایک های دیوریتی، میانگین فشار تشکیل حدود 96/2 را نشان می دهند و بیانگر شکل گیری آن در اعماق حدود 4/11 کیلومتری است. میانگین دمای تبلور توده نفوذی حدود 700 درجه سانتی گراد و آمفیبول دایک های دیوریتی 940 درجه سانتی گراد محاسبه شده است. فوگاسیته اکسیژن در ماگمای سازنده سنگهای گرانیتوئیدی و دایک دیوریتی در بالای محدوده بافر Ni-NiO بوده و به ترتیب میزان 9/12- و 5/10- را نشان می دهد. میزان آب ماگمای سازنده سنگهای گرانیتوئیدی و دایک دیوریتی، به ترتیب حدود 6/3 و 6/4 محاسبه شده است.
    کلید واژگان: فشارسنجی, دماسنجی, فوگاسیته اکسیژن, میزان آب, نصرند, اردستان
    Fatemeh Sarjoughian
    Introduction
    Mineral composition is sensitive to variations in the composition of the magma and can be used to characterize the physical conditions of crystallization such as temperature, pressure, oxygen fugacity and water content. The studies have demonstrated that geobarometery by amphibole provides a tool for determining the depth of crystallization and knowledge of the depth of crystallization of hornblende through to solidification of calc-alkaline plutons (Anderson and Smith, 1995). The composition of pyroxene can be used as crystallization pressure and temperature indicators of pyroxene too.
    Anlytical
    Methods
    The mineral compositions of the Nasrand intrusion were determined by electron microprobe, with special emphasis on the amphibole, feldspar, and pyroxene at the Naruto University, Japan, the EPMA (Jeol- JXA-8800R) was used at operating conditions of 15 kV, 20 nA acceleration voltage and 20s counting time.
    Results
    The Nasrand intrusion (33°13'–33°15' N, 52°33'–52°34'E) with an outcrop area of about 40 km2 is situated in the Urumieh–Dokhtar magmatic belt, SE of Ardestan. It is composed of granite and granodiorite and various dikes of diorite and gabbro which are intruded in it. It is intruded into Eocene volcanic rocks, including andesite, rhyolite, and dacite. The petrographical studies indicate that the granitic and granodioritic rocks contain major minerals such as quartz, K-feldspar, plagioclase, and amphibole, which are in an approximate equilibrium state. The gabbroic-dioritic dikes usually show microgranular porphyric texture. They mainly consist of plagioclase, amphibole, and pyroxene. The plagioclase shows variable composition from albite to oligoclase in the granitoid rocks and from oligoclase to bytownite in dioritic and gabbroic dikes (Deer et al., 1991). The amphiboles are calcic and their composition varies from hornblende to actinolite, whereas the composition of the basic dikes is inclined to hastingsite (Leake et al., 1997). Actinolitic probably crystallized as a subsolidus phase. Pyroxene in the dikes is clinopyroxene with augite- diopside composition (Morimoto, 1988).
    Discussion
    The total Al content of hornblende is a sensitive linear function of crystallization pressure and temperature (Schmidt 1992; Holland and Blundy, 1994). However, the computed pressure may reflect the level at which the hornblende crystallizes rather than the pressure at which the granite consolidates. Therefore, Al content in hornblende geobarometer is only applicable in the presence of quartz and plagioclase; alkali feldspars, biotite, hornblende, clearly limit compositional influences (Ague, 1997). Oxygen fugacity has a marked effect on the mineral system, so only hornblendes with Fe/(Fe)
    Keywords: Barometry, thermometry, oxygen fugacity, H2O, Nasrand, Ardestan
  • فاطمه سرجوقیان*، علی کنعانیان، امیر اثنی عشری، جمشید احمدیان
    مجموعه نفوذی کوه دم، در شمال خاور اردستان در بخش مرکزی نوار ماگمایی ارومیه- دختر قرار گرفته است. این مجموعه ماهیت کالک آلکالن دارد و در دو واحد فلسیک و حدواسط- مافیک قابل مشاهده است. سنگ های فلسیک از ترکیب سنگ شناسی مونزوگرانیت، گرانودیوریت، کوارتزمونزونیت و کوارتزمونزودیوریت تشکیل شده، در حالی که سنگ های حدواسط- مافیک شامل ترکیب سنگ شناسی گابرو، دیوریت، کوارتز دیوریت، مونزودیوریت و مونزونیت است. این توده و سنگ های دربرگیرنده آن میزبان دایک های متعدد اسیدی است و آنکلاوهای میکروگرانولار مافیک متعددی با ترکیب دیوریت، کوارتزدیوریت، مونزودیوریت و کوارتز مونزودیوریت در سنگ های فلسیک خودنمایی می کند. مطالعات سن سنجی اورانیم- سرب با استفاده از روش LA-ICP MS روی بلورهای زیرکن نشان می دهد که سن سنگ های حدواسط- مافیک حدود 4/ 0±9/ 53 میلیون سال، سنگ های فلسیک حدود 4/ 0 ± 1 /51 میلیون سال، آنکلاوها 8/ 0±3/ 50 میلیون سال و دایک های اسیدی 64/ 0±95/ 49 میلیون سال برآورد شده است. با توجه به این نکته که سن های به دست آمده متعلق به ائوسن زیرین تا میانی هستند، می توان گفت شکل گیری این مجموعه نفوذی همزمان با رخداد فرورانش لیتوسفر اقیانوسی نئوتتیس به زیر ایران مرکزی است و با مطالعات ژئوشیمیایی مطابقت دارد.
    کلید واژگان: سن سنجی, زیرکن, U, Pb, ارومیه, دختر, فرورانش, کوه دم, اردستان
    F. Sarjoughian*, A. Kananian, A. Esna, Ashari, J. Ahmadian
    The Kuh-e Dom intrusion with calc-alkaline nature, in the northeast of Ardestan is located in the central part of the Urumieh-Dokhtar Magmatic Arc and includes the felsic and intermediate-mafic units. The felsic unit consists of monzogranite, granodiorite, quartz monzonite and quartz monzodiorite, whereas the intermediate-basic rocks comprise gabbro, diorite, quartz diorite, monzodiorite and monzonite. The acidic dykes intruded this intrusion and its surrounding rocks. The various mafic microgranular enclaves of dioritic, quartz dioritic, monzodioritic and quartz monzodioritic composition exposed in the acidic rocks. The zircon U-Pb dating by the LA-ICP-MS method indicates that the ages of the felsic rocks, intermediate-mafic rocks, acidic dikes and enclaves are 51.1±0.4 Ma, 53.9±0.4 Ma, 49.95±0.64 Ma and 50.3±0.8 Ma respectively. These ages are in good agreement with the lower-middle Eocene age of the intrusive body, which is simultaneous with subduction of the Neotethys oceanic crust underneath the Central Iran. This result is in agreement with the previous geochemical result.
    Keywords: Dating, Zircon, U, Pb, Urumieh, Dokhtar, Subduction, Ardestan
  • فاطمه سرجوقیان *، جمشید احمدیان، علی کنعانیان
    توده نفوذی نصرند در قسمت مرکزی کمربند ماگمایی ارومیه-دختر واقع شده و از لحاظ سنگ شناسی به طور عمده از گرانیت و گرانودیوریت تشکیل شده است. این توده میزبان دایک های متعدد با روند شمال غرب-جنوب شرق است. گرانیت ها و گرانودیوریت ها حاوی مقادیر مختلفی از کانی های پلاژیوکلاز، پتاسیم فلدسپار، کوارتز، بیوتیت و آمفیبول هستند. در حالی که در دایک ها علاوه بر کانی های بیان شده، پیروکسن نیز دیده می شود. آمفیبول های توده نفوذی از نوع کلسیک با (Na+K)A≤0.5 بوده و ترکیب هورنبلند منیزیم دار دارد. در حالی که در دایک ها، آمفیبول با داشتن AlVI0.5 به سمت منیزیوهاستینگزیت متمایل شده است. ترکیب پلاژیوکلازها در سنگ های گرانیتی بین آلبیت تا الیگوکلاز و در دایک ها از آندزین تا لابرادوریت متغیر است. بیوتیت ها دارای نسبت Fe/(Fe+Mg)>3 بوده و از منیزیم غنی هستند. پیروکسن ها در دایک ها از نوع کلینوپیروکسن و ترکیب اوژیتی دارد. شیمی کانی های بیوتیت، آمفیبول و پیروکسن بیانگر آن است که این توده نفوذی کالک آلکالن بوده و در محیطی مرتبط با فرورانش شکل گرفته است.
    کلید واژگان: شیمی کانی ها, توده نفوذی نصرند, فرورانش, اردستان, کمربند ماگمایی ارومیه, دختر
    Fatemeh Sarjoughian *, Jamshid Ahmadian, Ali Kananian
    The Nasrand intrusion، in the central part of Uromieh-Dokhtar magmatic belt is mainly composed of granite and granodiorite. The intrusive rocks are hosted by various dikes trending NW-SE. The granites and granodiorites are dominated by plagioclase، K-feldspar، quartz، biotite، amphibole، whereas the dikes are characterized b similar mineralogy in addition to pyroxene. The amphiboles are calcic with (Na+K) A≤0. 5 and magnesio -hornblende composition in the granitic rocks with (Na+K) A>0. 5 and AlIV3 are magnesio-biotites. The pyroxenes in the studied dikes are clinopyroxene with augite composition. The mineral chemistry of the biotites، amphiboles and pyroxenes indicate that this intrusion is calc-alkaline and have been crystallized in a subduction zone setting.
    Keywords: Mineral chemistry, Nasrand intrusion, Subduction, Ardestan, Uromieh, Dokhtar magmatic bel
  • فاطمه سرجوقیان، علی کنعانیان*، جمشید احمدیان
    بلورهای فلدسپار قلیایی و پلاژیوکلاز در سنگ های نفوذی کوه دم از دید ترکیب و بافتی ساختمان منطقه ای نشان می دهند. بلورهای فلدسپار در واحدهای مختلف مانند نمونه های گرانیتی- گرانودیوریتی، نمونه های دیوریتی- گابرویی و آنکلاوهای میکروگرانولار مافیک که با فراوانی به نسبت زیاد در سرتاسر توده نفوذی اسیدی به چشم می خورند، مورد تجزیه نقطه ای قرار گرفتند. نتایج تجزیه میکروپروب پلاژیوکلازها در سنگ های اسیدی و حد واسط- بازی و آنکلاوها بیانگر وجود منطقه بندی عادی و وارون در نمونه ها است. طیف ترکیب شیمیایی پلاژیوکلاز در مرز آلبیت و الیگوکلاز (An:9) در حاشیه تا اوایل لابرادوریت(An: 50) در مرکز در سنگ های اسیدی و از آندزین (An: 30) در حاشیه تا لابرادوریت (An: 56) در مرکز در سنگ های حد واسط- بازی و از الیگوکلاز (An: 19) تا اواخر لابرادوریت (An: 66) در آنکلاوها تغییر می کند. فراوانی عناصر کمیاب Ba، Sr، Fe و Mg در فلدسپارها، الگوی نوسانی و متغیر نشان می دهند. الگوی نوسانی عناصر اصلی و کمیاب از مرکز به حاشیه در بلور فلدسپار، به نقش موثر پدیده آمیختگی ماگمایی در شکل گیری توده نفوذی کوه دم اشاره دارد.
    کلید واژگان: فلدسپار, ساختمان منطقه ای, آمیختگی ماگمایی, توده نفوذی, کوه دم, اردستان
    F. Sarjoughian, A. Kananian*, J. Ahmadian
    The alkali feldspars and plagioclases in the Kuh-e Dom intrusive rocks show compositionally and microtexturally zoning structure. The feldspar crystals in the various lithologies such as granite- granodiorite samples, diorite- gabbro samples and relatively high frequency microgranular mafic enclaves existing in the acidic intrusion were analyzed using electron microprobe. The results of the microprobe analysis in the acidic, basic- intermediate rocks and enclaves indicated the normal and reverse zoning in the samples. The chemical compositions of plagioclases ranges from albite (An 9.4) in the rim to labradorite (An: 50.6) in the core for acidic rocks, and from andesine (An: 30.5) in the rim to labradorite (An: 56.4) in the core for the basic- intermediate rocks, and from oligoclase (An: 19.8) to labradorite (An: 66.5) in the enclaves. The frequently of rare elements such as Ba, Sr, Fe and Mg in the feldspars show various and oscillatory patterns. The oscillatory pattern of the major and minor elements from core to rim in the feldspar crystals suggests an effective role of magma mixing phenomena in forming of the Kuh-e Dom intrusion.
    Keywords: Feldspar, Zoning, Magma Mixing, Intrusion, Kuh, e Dom, Ardestan
  • عزت صفاری، رسول اجل لوییان
    سدهای زیرزمینی از فن آوری های سازگار با طبیعت بوده که در مدیریت منابع آب، بویژه جلوگیری از خروج بدون استفاده ی آبهای زیرزمینی قابل مصرف، بسیار کار آمد می باشند. این سدها سازه هایی هستند که جریان طبیعی آب های زیرزمینی را مسدود نموده و سبب ایجاد ذخایر آبی در زیر زمین می گردند. بررسی خصوصیات زمین شناسی مهندسی و ژئوتکنیکی آبرفت های مخزن این نوع سدها حائز اهمیت می باشد. بدین لحاظ در تحقیق حاضر ویژگی آبرفت های مخزن سد زیرزمینی ماست بندی واقع در 15 کیلومتری جنوب اردستان مورد مطالعه قرار گرفته است. در این راستا خصوصیات فیزیکی و مکانیکی آبرفت های پوششی مخزن به صورت آزمایشگاهی و برجا تعیین گردیده است. نتایج بدست آمده از آزمایشات نشان می دهد این آبرفت ها از نوع خاک دانه ای متراکم و غیر یکنواخت با خاصیت غیر خمیری می باشند. این رسوبات از نظر نفوذپذیری در رده ی خاک های با نفوذپذیری متوسط تا زیاد قرار می گیرند. با توجه به تخلخل بدست آمده از این آزمایشات، در صورت اجرای سد زیرزمینی هم سطح، حجم مخزن معادل حدود 000‚200 متر مکعب می باشد.
    کلید واژگان: کلید واژه ها: سدزیرزمینی, مکانیک خاک, آبرفت, اردستان
    Azat Safary, Rasol Ajalloeyan
    Subsurface dams are technologies that are adaptable to nature and can be efficient for water resources management، especially for preventing unused underground water from exiting. These dams are structures that block the natural flow of underground water and cause water supplies to be underground. Further that investigated the engineering geological and geotechnical characteristics of reservoir alluvium have been important. In this study investigated characteristic of reservoir alluviums Mastbandy underground dam located in 15 kilometer to the south west of Ardestan. Therefore determined physic and mechanic characteristics alluviums reservoir coverer in form laboratory and field. The results of the experiments show that alluvium are of the kind which is dense granular and non-uniform with no plasticity. These sediments regarding permeability are categorized as being medium to high. Careful porosity gain of this tests in face creation underground dam surface، that is capacity reservoir equal about 200000 cubic meter. Load and unload as a result of charging and discharging of water، lead to settlement. For attention that reservoir particles are to form more often by sand and gravel and small quantity of silt. Settlement on the alluviums reservoir are from the type at once. For attention mechanical parameters gain، rate settlement for unit area in case that reservoir is decharge of the water equal to 16 milimeter.
    Keywords: subsurface dam, soil mechanic, alluvium, ardestan
  • علی کنعانیان، زهرا حمزه ای، فاطمه سرجوقیان، جمشید احمدیان
    توده نفوذی نصرند واقع در 40 کیلومتری جنوب شرق اردستان، پس از ائوسن به درون سنگ های آتشفشانی ائوسن پهنه ماگمایی ارومیه-دختر تزریق شده و از لحاظ سنگ شناسی عمدتا شامل: گرانیت و گرانودیوریت است. سنگ های این توده ماهیت متاآلومین تا جزیی پرآلومین دارد و ویژگی های گرانیت های کالک آلکالن تا کالک آلکالن پتاسیم دار نوع I را نشان می دهد. توده گرانیتی نصرند توسط دایک های متعدد دلریتی با روند شمال غربی-جنوب شرقی قطع شده اند. دایک های دلریتی علاوه بر توده گرانیتی، سنگ های آتشفشانی میزبان توده را نیز قطع کرده اند. شواهد ژئوشیمیایی چون: غنی شدگی نمونه های گرانیتی و دایک ها از LREE و LILE، تهی شدگی از HREE و HFSE، وجود ناهنجاری منفی Nb و Ti، موید شکل گیری گرانیتوئیدها و دایک های درون آن در حاشیه فعال قاره ای است. غنی شدگی از K، Rb، Th و U و تهی شدگی از Ba، Eu، Nb، Sr و Ti به همراه بالا بودن نسبت های Ba/Nb (46 تا 139) و Ba/La (17 تا 77) در سنگ های بررسی شده نشانه مشارکت پوسته قاره ای در تشکیل سنگ های مورد نظر است.
    کلید واژگان: دایک دلریتی, گرانیت نوع I, حاشیه فعال قاره, اردستان, پهنه ماگمایی ارومیه, دختر
    Ali Kananian, Zahra Hamzei, Fatemeh Sarjoughian, Jamshid Ahmadian
    The Nasrand pluton of Oligo-Miocene age، which is located approximately 40 km south-east of Ardestan، intruded into the Eocene volcanic rocks of the Urumieh-Dokhtar magmatic belt. This pluton consists mainly of granite and granodiorite. The Nasrand plutonic rocks are metaluminous، weakly peraluminous، with mineralogical and geochemical characteristics of I-type، calc-alkaline to K bearing calc-alkaline granite. The granitic rocks as well as their host volcanic rocks have been crosscut by a series of NE-SW trending diabasic dikes. The plutonic rocks are characterized by enrichment of LREE and LILE، depletion of HREE and HFSE، the negative anomalies of Ti، Nb interpreted to reflect the emplacement of the granitic rocks as well as the diabasic dikes in an active continental margin. The positive anomalies of Rb، K، Th، U and the negative anomalies of Nb،Ti، Eu، Ba، Sr associated with high Ba/Nb (46-139) and Ba/La (17-77) ratios suggest that fusion of continental crust has played an important role in the genesis of the Nasrand granitic rocks and diabasic dikes.
    Keywords: Dolerite dikes, I type granite, Active continental margin, Ardestan, Urumieh, Dokhtar magmatic zone
  • حمزه ثابت ورنامخواستی، حسن میرنژاد، علی احمدی، سیده فریبا سجادی آلهاشم

    کانسار رگهای منگنز بزنین در میزبان ریولیت پرفیری و در راستای گسل اصلی واژگون منطقه با روند غالب شمال خاوری - جنوب باختری تزریق شده است. بررسی های میکروسکوپی و داده های ریزکاوش الکترونی حضور کانی های منگنز متنوعی از جمله اسپسارتین، رودوکروزیت، بیکسبایت، هاوسمانیت، براونیت، پیرولوزیت، پسیلوملان، کریپتوملان، مانگانیت و منگانوکلسیت را در کانسار منگنز بزنین و کانی های براونیت، پیرولوزیت، پسیلوملان، کلسیت، منگانوکلسیت و رودوکروزیت را در زیرواحد آذرآواری توف آهکی (E6vct) حاوی منگنز - آهن نشان می دهند. توپوگرافی مرتفع تر کارگاه 1 و ترکیب کانی شناسی آن حاکی از آن است که کارگاه شماره ی 1 نسبت به 2 دستخوش برونزایی بیشتری شده است. شواهد صحرایی، بررسی های کانی شناسی و نتایج تجزیه های ریزکاوش الکترونی روی واحد آذرآواری کربناتی E6py و E6t، ارتباط ژنتیکی بین کانسار منگنز و توالی های خروجی - رسوبی منطقه را ثابت کرده و می توان نتیجه گرفت که سیالات گرمابی، منگنز و کربنات را از سنگ های آذرآواری یاد شده شسته و در طول گسل های اصلی و فرعی منطقه و در شرایط مناسب ژئوشیمیایی ته نشین کرده اند.

    کلید واژگان: کانسار رگه ای, منگنز بزنین, اردستان, میزبان ریولیتی, ریزکاوش الکترونی

    Boznein vein-type has penetrated in the porphyric rhyolite-hosted and along a single northeast-trending reverse fault. Microscopic studies and electron microprobe data, show the presence of a variety of Mn minerals such as spessartine, rhodochrosite, bixbyite, hausmannite, braunite, pyrolusite, psilomelane, cryptomelane, manganite and mangano-calcite in the Mn deposit as well as braunite, pyrolusite, psilomelane, calcite, mangano-calcite and rhodochrosite in volcanoclastic sub-unit of Fe-Mn-carbonate-bearing tuff (E6vct). The mineralogical characteristics of workshop No. 1 along with its higher topography indicate that it has experienced more intense supergene activity. Field evidence, mineralogical studies and electron microprobe analyses on carbonate volcanoclastic unit (E6py & E6t) confirm genetic relationships between Mn deposit and sedimentary-volcanic sequences. It is thus concluded that hydrothermal fluids leached manganese and carbonates from the volcanoclastic rocks and then upon reaching favorable conditions, deposited these minerals along major and main faults in the region.

    Keywords: vein deposit, Boznein manganese, Ardestan, rhyolitic host, electron microprobe
  • محمود صادقیان، نگار گوانجی، سکینه شکاری
    توده گرانیتوئیدی ظفرقند با وسعت تقریبی 80 کیلومتر مربع با سن اوایل تا اواسط میوسن و طیف ترکیبی گابرو تا تونالیت، در 35 کیلومتری جنوب شرق اردستان رخنمون دارد. این توده نفوذی درون سنگ های آتشفشانی و آتشفشانی-رسوبی ائوسن پهنه ساختاری ارومیه -دختر نفوذ کرده است. برای نخستین بار، تغییرات ناهمگنی پذیرفتاری مغناطیسی (AMS) در توده گرانیتوئیدی ظفرقند با روش ناهمگنی پذیرفتاری مغناطیسی بررسی شده است. بر مبنای بررسی های انجام شده، مقادیر پذیرفتاری مغناطیسی میانگین (Km) (بر حسب μSI) گروه های سنگی مختلف توده ظفرقند بدین قرار است: گابروها 32536، دیوریت ها 23768، گرانودیوریت ها 18436، گرانیت ها 8067 و تونالیت ها 68. بنابراین، مقادیر Km از گابروها و دیوریت ها به سمت گرانودیوریت ها، گرانیت ها و تونالیت ها کاهش می یابد. گابروها دارای بیشترین و تونالیت ها دارای کمترین مقادیر Km هستند. مقادیر Km اندازه گیری شده بیانگر آن است که این توده گرانیتوئیدی در گروه گرانیتوئیدهای فرومغناطیس (معادل سری مگنتیت و گرانیتوئیدهای نوع I) جای می گیرد.
    کلید واژگان: ناهمگنی پذیرفتاری مغناطیسی, گرانیتوئیدهای فرومغناطیسی, ظفرقند, اردستان
    Mahmoud Sadeghian, Negar Gavanji, Sakineh Shekari
    Zafarghand granitoid pluton with approximately 80 Km2 in the extent with early to middle Miocene age cropped out in 35 Km of SE Ardestan. The pluton composed mainly of gabbro to tonalite and intruded in the Eocene volcanic and volcanosedimentary rocks of Uroumieh-Dokhtar structural zone. For the first time، variations of anisotropy of magnetic susceptibility in Zafarghand granitoid pluton have been investigated by using anisotropy of magnetic susceptibility (AMS) method. Based on obtained data، the measured mean magnetic susceptibility values (Km in µSI) of the different rock groups of Zafarghand pluton are as follows: gabbros (32536)، diorites (23768)، granodiorites (18436)، granites (8068) and tonalites (68). Therefore، the Km values decrease from grabbros and diorites to granodiorites، granites and tonalites. Gabbros and tonalites have the highest and the lowest Km values، respectively. The measured Km values indicate that، the studied granitoid belongs to ferromagnetic type (according to magnetite series and I-type granitoids).
    Keywords: Anisotropy of magnetic susceptibility, Ferromagnetic granitoids, Zafarghand, Ardestan
  • ناهید شبانیان بروجنی، علیرضا داودیان دهکردی، فرنوش سهیلیان

    توده ی نفوذی بغم در 23 کیلومتری جنوب شرقی اردستان قرار دارد و در سنگ های آتشفشانی ائوسن نفوذ کرده است. منطقه ی مورد بررسی بخشی از پهنه ی ایران مرکزی و نوار ماگمایی ارومیه دختر است. از نظر سنگ شناسی ترکیب اصلی توده ی هورنبلند گابرو بوده و دارای ترکیب کانی شناسی پلاژیوکلاز، پیروکسن، هورنبلند و کانی کدر است. بر مبنای ویژگی های ژئوشیمیایی سنگ های مورد بررسی با SiO2 از 75/44 تا 08/47 در گستره ی گابرو قرار می گیرند و ماهیت تولئیتی دارند. الگوی REE بهنجار شده به کندریت غنی شدگی اندک LREE را نسبت به HREE نشان می دهد. تهی شدگی از عناصر Nb و Ti در نمودارهای عنکبوتی بهنجار شده ی این سنگ ها به گوشته ی اولیه و مورب مشاهده می شود که از ویژگی های ماگماهای جزایر قوسی است. همچنین غنی شدگی از عناصر LILE و تهی شدگی از عناصر HFSE نیز نشاهنده ی ماگمای مناطق قوس فرورانش اند، براساس مقادیر برخی نسبت های عناصر (نظیر بالا بودن مقادیر CaO/TiO2 و Al2O3/TiO2 و پایین بودن Ti/V و (Ti/Sc، خاستگاه این گابروها را می توان ماگمای تهی شده دانست و از طرف دیگر سنگ های مورد بررسی مشابه سنگ های تولئیتی با تمایل اندک به بونینیت ها هستند.

    کلید واژگان: ژئوشیمی, گابرو, تولئیت, بونینیتی, اردستان

    Bagham pluton is located in 23 km of the southeastern of Ardestan and it is near the main road of Esfahan-Ardestan. The study area is a part of central Iranian zone and Urumieh-Dokhtar magmatic belt. Minerlogically, the rocks include plagioclase, pyroxene, amphibole and opaque. The rocks have SiO2 = 44.75-47.08 and occur in gabbroic field. The chondrite normalized REE pattern show low enrichment in the LREEs relative to HREEs. The negative Nb and Ti anomalies in primitive mantle and MORB-normalized multi-element diagrams of the rocks are characteristic of island arc magmas. Also, enrichment in LILE and depletion of HFSE may indicate a subduction-related tectonic setting. Moreover, on based of the values of specific ratios (e.g. low Ti/V, Ti/Sc and high CaO/TiO2 and Al2O3/TiO2) can define a depleted or refractory magma source and on other hand, demonstrate the similarity of the mentioned rocks to tholeiitic rock with low boninitic affinity.

    Keywords: Geochemistry, Gabbro, Tholeiiti, Boninitic, Ardestan
  • فاطمه سرجوقیان، علی کنعانیان، جمشید احمدیان
    توده نفوذی کوه دم بخشی از سنگ های ائوسن بالایی ایران مرکزی محسوب می شود. بر اساس اندیس رنگی این توده نفوذی به دو واحد اسیدی و حدواسط- مافیک قابل تقسیم است. براساس داده های ژئوشیمیایی، فرایندهای اختلاط/ آمیختگی ماگمایی و تفریق بلوری نقش مهمی در تحول ماگمایی ناحیه دارند. همچنین توده نفوذی کوه دم میزان پایینی از عناصر TiO2 و ‍P2O5 همراه با نسبت پایین Nb/Zr را نشان می دهد که این موارد از ویژگی های سنگ های آذرین حاشیه فعال قاره ای به شمار می آید. نسبت های ایزوتوپی Sr و Nd نشان دهنده آن است که این نسبت ها نه شبیه به ماگمای مشتق از پوسته و نه معادل با ماگمای مشتق از گوشته است، بلکه حد میانی ماگماهای پوسته ای و گوشته ایواحد اسیدی دارای ترکیب سنگ شناسی مونزوگرانیت،گرانودیوریت، کوارتزمونزونیت و کوارتزمونزودیوریت است. در حالی که، واحد مافیک- حدواسط از مجموعه سنگ شناسی گابرو، دیوریت، کوارتز دیوریت، مونزودیوریت و مونزونیت تشکیل شده است. در واحد اسیدی حضور انکلاو های میکروگرانولار مافیک با ترکیب دیوریت، کوارتزدیوریت، مونزودیوریت و کوارتز مونزودیوریت به شکل آشکاری خودنمایی می کند. است. ماگمای تشکیل دهنده انکلاو از نظر ترکیب ایزوتوپی به سوی ماهیت گوشته ای و ماگمای اسیدی ماهیت پوسته ای را نشان می دهد و توده نفوذی حد واسط- مافیک نسبت ایزوتوپی کم و بیش میان آنها را دارد. این نتایج همراه با مطالعات صحرایی و سنگ نگاری، گواه فرایند اختلاط/ آمیختگی ماگمایی در توده نفوذی مورد نظر است و می توان گفت که ماگمای سازنده انکلاو احتمالا از گوشته بالایی حاصل و پس از استقرار در پوسته باعث گرم شدن سنگ های پوسته و ذوب بخشی پوسته زیرین می شود و بر اثر اختلاط مواد مذاب گوشته ای و پوسته ای، ماگمای مافیک تا حدواسط حاصل می شود.
    کلید واژگان: توده نفوذی کوه دم, اختلاط, آمیختگی ماگمایی, ژئوشیمی ایزوتوپی, انکلاو میکروگرانولار, اردستان
    F. Sarjoughian, A. Kananian, J. Ahmadian
    The Kuh-e Dom intrusion is a small section of Upper Eocene Urumieh- Dokhtar magmatic belt in the Central Iran tectonic zone. This intrusion is composed of two separate phases which include an acidic and intermediate- mafic units. The acidic rocks consist of monzogranite, granodiorite, quartz monzonite and quartz monzodiorite whereas the intermediate-mafic rocks comprise gabbro, diorite, quartz diorite, monzodiorite and monzonite. Mafic microgranular enclaves of dioritic, quartz dioritic, monzodioritic and quartz monzodioritic composition are common in the acidic rocks. Based on geochemical data, magma mixing along with fractional crystallization has important role in evolution of the plutonic rocks. Also, Kuh-e Dom intrusive rocks have low TiO2, P2O5 and Nb/Zr ratio which are characteristics of active continental margin. The isotopic signature of plutonic rocks is not exactly like those of mantle- or crustal-derived magma, but these rocks have some features commonly found both in the crustal and mantlic sources so that the enclaves tend to illustrate mantlic composition and the acidic rocks tend to show crustal composition, but the intermediate- mafic rocks are in the range from acidic rocks to enclaves. This result along with field and petrographical studies indicate that magma mixing/magma or mingling processes may play an important role in evolution of the intrusion. The upper mantle magma forming the microgranular enclaves, after emplacement in the crust may lead to partial melting of lower crust and because of magma mixing between crustal and mantlic melts, the mafic to intermediate rocks may form.
    Keywords: Kuh, e Dom intrusion, Magma Mixing, Mingling, Isotopic Geochemistry, Microgranular Enclaves, Ardestan
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال