به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "crude oil" در نشریات گروه "شیمی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «crude oil» در نشریات گروه «علوم پایه»
  • Safaa Sabri Najim *
    The concentrations of trace metals in crude oil samples and core well rocks obtained from five oil fields: Halfaya, Noor, Amara, north, and south Buzurgan, were analyzed using an atomic absorption spectrophotometer. The results showed the ranges of the trace transition elements are in core well rocks in the order Ni (4.292-7.113 ppm), Fe (2.541-4.256 ppm), Zn (0.953- 2.056 ppm), Co (1.262-1.38 ppm), Cu (0.181-1.31 ppm), Cd (0.419-0.71 ppm), Mn (0.278- 0.387 ppm), Cr (0.217- 0.343 ppm), Pb (2.508- 31.333 ppm), Sn (0.149-0.537 ppm), the metalloid (0.105-0.212 ppm), the alkaline metals Ca (14.19- 19.31 ppm), Mg (9.205- 10.55 ppm), Ba (3.989-6.928 ppm), the alkali metals K (7.395-13.52 ppm), and Li (0.842- 1.134 ppm). While in crude oil , the order V was in the range (2.523- 102.741 ppm), Ni in the range (20.143-28.103ppm), Zn (5.142- 8.723 ppm), Fe (2.016- 5.872 ppm), Mn (0.756- 1.042 ppm), Co (0.483-0.924 ppm), Cu (0.2830- 0.871 ppm), Cr (0.283- 0.731 ppm), Cd (0.1870- 0.631 ppm), alkaline metals Ca (4.441- 9.424 ppm), Mg (3.869-9.724 ppm), Ba (2.211- 3.792 ppm), alkali metals K (4.122- 6.631 ppm), and Li (2.175-4.897 ppm). The post-transition metals Pb was in the range of (3.631-9.892 ppm), Sn (0.189-0.312 ppm), and metalloid in the range of (0.106-0.252 ppm). Trace element ratios Ca/Mg, Mg/Ca, Mn/Ca, and Cr/Ni, were used to unravel the genetic correlation among the core well rocks and V/Ni, V/(V +Ni) ratios showed marine origin and oxic conditions of the crude oil.
    Keywords: Trace Metals, Crude Oil, Migration, Fingerprint, Dolomitization, Core Well Rocks, Pearson Correlation
  • سجاد وکیلی*
    در این گزارش، از نانو ذرات Fe3O4  و Al2O3 برای بررسی اثرات آن ها بر تشکیل واکس، ریخت شناسی و رفتار جریانی نفت خام در یک نمونه نفتی استفاده شده است. برای این منظور، آنالیز گرماسنجی روبشی تفاضلی (DSC)، آنالیز میکروسکوپ قطبی نوری  (CPM) و آنالیز ویسکومتری به عنوان تکنیک های اصلی تجربی مورداستفاده قرارگرفته اند. نانو ذرات Fe3O4 و Al2O3 به ترتیب با کاهش WAT از 24 درجه سلسیوس به 14 و 5/17 درجه سلسیوس در ppm 100  بیشترین تاثیر مثبت را بر تشکیل اولین کریستال واکس (WAT) نفت خام داشته اند. افزودن نانو ذرات به نفت خام باعث تغییر شکل کریستال های واکس به ساختارهای کروی تر و منظم تر شده است. علاوه بر این، حضور نانو ذرات از تشکیل شبکه سه بعدی قوی در ساختارهای واکس در دماهای بالا جلوگیری کرده است. بنابراین، ویژگی های منحصربه فرد وابسته به اندازه نانو ذرات، عامل کنترل رشد هسته های کریستال واکس و کاهش WAT می باشد. یافته های این کار پتانسیل نانو ذرات Fe3O4 و Al2O3 را به عنوان افزودنی های کارآمد و کم هزینه برای تولید، ذخیره سازی و حمل و نقل نفت خام واکسی نشان می دهد.
    کلید واژگان: نفت خام, واکس, نانو ذرات, کریستالیزاسیون, دمای تشکیل اولین کریستال واکس
    Sajjad Vakili *
    In this work, Fe3O4 and Al2O3 nanoparticles were used to investigate their effects on wax formation, morphological characteristics, and rheological behavior in a crude oil sample. For this purpose, differential scanning calorimetry, cross-polarized microscopy, and viscometry have been utilized as the main experimental techniques. It was observed that Fe3O4 and Al2O3 nanoparticles had the most positive effect on the wax appearance temperature (WAT) of the crude oil by reducing the WAT from 24 0C to 14 and 17.5 0C at 100 ppm, respectively. Addition of the nanoparticles into the crude oil caused deformation of wax crystals to more spherical and regular structures. In addition, presence of the nanoparticles prevented formation of the strong three-dimensional lattice of wax structures at high temperatures. However, superior size-dependent properties of the nanoparticles are responsible for controlling the growth of wax crystal nuclei and reduction of the WAT. Findings of this work reveal the potential of Fe3O4 and Al2O3 nanoparticles as efficient and low-cost additives for production, storage, and transportation of waxy crude oil.
    Keywords: Crude oil, Wax, nanoparticles, Crystallization, Wax Appearance Temperature (WAT)
  • Theresa Toochukwu Ugwuechendu *, L Osuji, Isiah Adejoh
    Environmental degradation due to crude oil pollution has several impacts, and various mechanisms have been adopted to clean up crude oil components in the environment. One such mechanism is the use of vegetables as a phytoremediation agent. The study investigated the phytoremediation capacity assessment of a common tropical vegetable (Abelmoluscus esculentus) on crude oil-impacted soil. Uptake response of Okra plant at different concentrations of crude oil (5%, 15% and 25%) in 4 kg using laboratory standard techniques, Bioaccumulation factor (BF) and Translocation factor (TF) ratio were analysed. Based on the outcome, the Okra plant showed a significant reduction in heavy metals (HM) concentration in the impacted soil. Hence, the plant showed heavy metals uptake capacity. At 5% crude oil concentration, the BFroot was >1 for all the heavy metals except Cr, while the TF showed that all HMs had <1 except for Hg (>1). For all other concentrations (15% and 25% crude oil), the BF showed <1, except for Cu of BFroot at 15%. Also, the TF showed <1 for other concentrations except Zn at 15%. The significant relationship between the soil and the root of the okra plant can be attributed to the closeness; as expected, the root draws its nutrients from the available soil. Okra (Abelmoschus esculentus) can clean up crude oil-contaminated soil as a cost-effective and environmentally friendly method. The study recommended the prevention of crude oil spillage and further research to establish the most efficient plant period for better uptake capacity of the plant.
    Keywords: Phytoremediation, Crude Oil, Bioaccumulation Factor, Translocation Factor, Contaminated Soil
  • محمدرضا کاردان فرد، نادیا اسفندیاری*

    در این پژوهش جداسازی نمک از نفت خام با استفاده از نانو جاذب اکسید نیکل مورد بررسی قرار گرفته است. تاثیر پارامترهایی همانندpH  (4، 5، 6، 7، 8 و 9)، زمان (15، 30، 45 و min 60)، میزان جاذب (25/0، 3/0، 5/0، 75/0 و g 1) و دما (40، 50، 60 و °C 80) بر روی میزان جداسازی نمک از نفت خام مورد مطالعه قرار گرفت. هنگامی که pH کاهش یافت، مقدار جذب نمک کاهش یافت. در بازه قلیایی نیز با توجه به حضور یون هایOH-  در محلول، احتمال تشکیل کمپلکس بهتری بین جاذب و کاتیون ها وجود دارد. بنابراین بهترین جذب در pH  نزدیک به خنثی مشاهده شد. افزایش دما سبب افزایش درصد نمک زدایی شد. بهترین شرایط جذب نمک pH  7، دمای °C 80، میزان جاذبg 75/0 و زمان جذب 45 دقیقه به دست آمد.

    کلید واژگان: نفت خام, نانو جاذب, اکسید نیکل, نمک زدایی
    MohammadReza Kardanfard, Nadia Esfandiari *

    In this study, salt separation from crude oil was investigated using nickel oxide nanoparticle absorber. The effect of parameters such as pH (4, 5, 6, 7. 8, and 9), time (15, 30, 45, and 60 min), amount of adsorbent (0.25, 0.3, 0.5, 0.75, and 1 g), and temperature (40, 50, 60, and 80 ℃) on the degree of salt separation from crude oil was studied. When the pH was decreased, the salt absorption was decreased.  Increasing the temperature increased the desalting percentage. Also in the alkali range due to the presence of OH- ions in the solution, there is a possibility of better complexation between the adsorbent and the cations. Therefore, the best adsorption was observed at near-neutral pH. The best conditions for salt absorption, pH 7, temperature 80 ℃, absorbance 0.75 g, and absorption time 45 min were obtained.

    Keywords: Crude oil, Nano absorbance, Nickel oxide, Temperature, Desalination
  • علی اصغر پاسبان، سرود زاهدی عبقری*، علی اکبر میران بیگی

    یکی از ویژگی های بسیار با اهمیت که در انتقال نفت خام، نفت کوره و گازوییل از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، نقطه ظهور واکس می باشد. در این کار برای تعیین این ویژگی روش های نوآورانه متفاوتی بررسی شد و سرانجام ترکیبی از روش های تجربی و مدل سازی مورد استفاده قرار گرفت. در مرحله اول، با آزمایش های میکروسکوپی نقطه ظهور واکس در نمونه های نفت خام و برش های سنگین تعیین شد. سپس با استفاده از روش ویسکومتری این نقطه ها اندازه گیری و اثر آب، رسوب و وجود بلور های واکس در این روش بررسی شد. این مطاله ها نشان داد که در نقطه ظهور واکس، تغییرهای بسیار زیادی در مقدار گرانروی رخ خواهد داد. با توجه به سادگی، هزینه پایین و دقت کافی این آزمایش ها، این روش در تعیین نقطه ظهور واکس می تواند کاربرد بسیار زیادی در مناطق عملیاتی داشته باشد. افزون براین نشان داده شد که ظهور واکس می تواند با تغییر وزن ویژه، نقطه ریزش، واکس و مقدار آسفالتین همراه باشد. همچنین برای تخمین ارتباط مناسب بین متغیرهای ورودی و متغیر دمای ظهور واکس از روش های مدل سازی متفاوت در این مطالعه استفاده شد. این روش ها شامل، روش الگوریتم شبکه عصبی، روش الگوریتم منطق فازی و روش مدل های برازش می باشد. بررسی مدل های توسعه داده شده و آزمون آماری آن ها نشان داد که بهترین روش برای توسعه مدل مناسب برای تخمین این ویژگی استفاده از مدل برازش می باشد. نتیجه های برآمده از این مدل نشان داد که بیش ترین تاثیر عامل منفرد در تخمین ویژگی دمای ظهور واکس مربوط به میزان غلظت ترکیب های آسفالتین در نمونه و مهم ترین تاثیر درونی نیز مربوط به درون وزن ویژه و نقطه ریزش نمونه های نفت خام می باشد.

    کلید واژگان: نفت خام, نقطه ظهور واکس, روش ویسکومتری, شبکه عصبی, مدل ANFIS, مدل برازش
    AliAsghar Pasban, Sorood Zahedi Abghari *, Aliakbar Miranbeigi

    Determination of wax appearance temperature is a crucial specification in the transportation and storage of crude oil or heavy refinery products same as fuel oils. In this work, to determine wax appearance temperature different applicable methods were tested and developed. At first, the microscopic experiments were applied to different samples. Then the variation of viscosity versus temperature was monitored. To determine a feasible method to be applied in the fields, the variation of viscosity versus temperature was monitored. It was declared that at the wax appearance temperature a deep change in viscosity happened. Eventually, the wax appearance temperature of different crude oil including Iranian or heavy crude oil can be determined by the viscosimetry method. In the related experiments, the negative effect of water sediments and wax crystals was eliminated. It was also declared that the wax appearance temperature could be varied by variation of density, wax content, pour point, and asphaltenes of the samples. To correlate between input and output variables three different modeling methods were tested and implemented. The Artificial neural networks, Neuro-fuzzy, and regression models were tested to derive the most accurate correlation. The statistical studies approved that the regression models have suitable accuracy. The results of the regression model declared that the interaction effect of density and pour point and the effect of asphaltenes as one of the main input variables have the greatest impact on the wax appearance temperature.

    Keywords: Crude oil, Wax appearance temperature, Viscometry method, Artificial neural network model, ANFIS model, Regression model
  • امیر حسین دولت زاده خیاوی، رضا حاج محمدی*، حسین امانی، هادی سلطانی
    خاک آلوده به نفت خام سنگین افزون بر این که زندگی گیاهان و جانوران خاکی را تحت تاثیر قرار می دهد بلکه زندگی آبزیان را نیز در برابر خطر قرارمی دهد. فلزهایی مانند نیکل، کروم، سرب، وانادیوم و کادمیوم در فرایندهای استخراج نفت خام وارد خاک شده  و به این ترتیب اثرهای مخرب زیست محیطی با خود به دنبال دارد. در این پژوهش حذف فلزهای سنگین سرب، نیکل و کروم از خاک آلوده به نفت خام توسط فعال کننده سطحی زیستی ساپونین بررسی شد. نتیجه ها نشان داد با افزایش غلظت ساپونین درصد حذف فلزها افزایش پیدا کرد. به طوری که  در غلظتg/L3 از ساپونین بازده حذف فلز نیکل، کروم و سرب به ترتیب 73% ، 58% و 43% بود. افزایش pH  تا 10 و دما تا 75 درجه سلسیوس اثر منفی بر بازده حذف فلزها داشت. همچنین نتیجه ها نشان داد  شرایط بهینه برای حذف فلزهای نیکل، کروم و سرب دمای ºC25، pH برابر عدد 4 و غلظت فعال کننده سطحی زیستی ساپونین g/L3 می باشد. در مقایسه با فعال کننده سطحی شیمیایی SDS در شرایط بهینه و در مش بزرگ با اندازه  µm850   بازده ساپونین بیش تر از SDS برای فلزهای نیکل و کروم بود. با توجه به نتیجه های به دست آمده از این پژوهش می توان از فعال کننده سطحی زیستی ساپونین به جای استفاده از فعال کننده های سطحی شیمیایی از منظر فرایند های زیست محیطی استفاده کرد.
    کلید واژگان: آلودگی خاک, حذف زیستی, ساپونین, فلزهای سنگین, نفت خام
    Amir Hossein Dolatzadeh, Reza Hajimohammadi *, Hossein Amani, Hadi Soltani
    Heavy crude oil contaminated soil, in addition to affecting the lives of plants and animals, also endangers aquatic life. These metals are in the process of extraction of crude oil into the soil and thus have destructive effects on the environment itself. In this research, the removal of heavy metals lead, nickel, and chromium from crude oil contaminated soil using saponin biosurfactant was investigated. The results showed that by increasing the concentration of saponin, the percentage of removal of metals increased. So in the concentration of 3 g/l of saponin, the removal efficiency of nickel, chromium, and lead was 73%, 58%, and 43%, respectively. Also, increasing pH to 10 and temperature to 75 °C had a negative effect on the removal efficiency of metals. The results also showed that optimum conditions for removal of nickel, chromium, and lead metals were at a temperature of 25°C, pH equal to 4, and saponin biosurfactant concentration of 3g/l. Compared to the SDS chemical surfactant, in optimal conditions and in the large mesh (850 µm), the saponin yield was higher than SDS in Ni and Cr. Therefore, according to the results of this study, biological surfactants can be used instead of chemical surfactants from an environmental point of view.
    Keywords: Soil contamination, Biological remove, Saponin, heavy metals, Crude oil
  • طیبه قزوینیان، احد قائمی*، محمدامین ثباتی

    در این پژوهش فرایند نمک زدایی  و حذف آب از نفت خام توسط فراصوت در مقیاس آزمایشگاهی  مورد بررسی قرار گرفته است. اثر پارامترهای عملیاتی شامل قدرت تابش و زمان  فراصوت ، دما و میزان تزریق تعلیق شکن بر راندمان حذف نمک و آب بررسی شده است. نتیجه ها نشان داد که با به کار بردن امواج فراصوت مقدار نمک نفت خام اهواز 1 با تزریق ppm 40 تعلیق شکن از 471 میلی گرم بر لیتر به 18/76 میلی گرم بر لیتر کاهش یافته و مقدار آب از 19/9 درصد به 1/1 درصد کاهش یافته است که میزان نمک زدایی  38/83% و میزان آب گیری 03/88% بوده است. مقدار نمک نفت خام اهواز 4 با تزریق ppm 30 تعلیق شکن  از 353 میلی گرم بر لیتر به 2/49 میلی گرم بر لیتر کاهش یافته و مقدار آب از 36/11 درصد به 2 درصد کاهش یافته است که میزان نمک زدایی  06/86% و میزان آب گیری 4/82% بوده است. این نتیجه ها در بالاترین دمای آزمایش، 80 درجه سلسیوس و فرکانس 10  کیلو هرتز به دست آمد که با تقریب بسیار نزدیک به راندمان واحد، مصرف تعلیق شکن را به نصف کاهش داد. در شرایط عملیاتی دلخواه، نتیجه ها نشان می دهد که تابش فراصوت می تواند در نمک زدایی  از نفت خام بر کاهش میزان مصرف تعلیق شکن و افزایش راندمان فرایند موثر باشد. هم چنین یافته های پژوهش نشان می دهد که روش ترکیبی فراصوت و تعلیق شکن بهترین روش به دنبال استفاده از تعلیق شکن می باشد.

    کلید واژگان: نفت خام, پرتو فراصوت, تعلیق شکن, تعلیق آب در نفت, نمک زدایی
    Taybeh Ghazvinian, Ahad Ghaemi *, MohammadAmin Sobati

    In this research, the process of desalting and water removal from crude oil by ultrasonic laboratory scale has been investigated. The effect of main parameters including ultrasonic radiation parameters, the input power of radiation, and radiation time, as well as functional parameters such as temperature and injection rate of emulsion breaker, have been investigated on the removal efficiency of salt and water. The results showed that using ultrasonic waves, the amount of Ahwaz crude oil decreased by 40 ppm emulsion breaker from 471 mg/L to 76.18 mg / l, and water content decreased from 9.19% to 1.1%. The rate of desalinization was 83.38% and the rate of dehydration was 88.03%. The amount of Ahwaz 4 crude oil was reduced by injection of 30 ppm emulsion breaker from 353 mg/L to 49.2 mg/L, and water content decreased from 11.36% to 2%, with a desalting rate of 86.06% and a water abstraction of 82.4% have been. These results were obtained at the highest test temperature of 80 °C and 10 KHz, which, with a near approximation to unit efficiency, reduced the use of the demulsifier. In optimal operating conditions, the results show that ultrasonic radiation can be effective in reducing the desalination of crude oil by reducing the amount of emulsion breaker and increasing process efficiency. Also, the results of the research show that the combination method of ultrasound and emulsion breaker is the best way to use emulsion breaker.

    Keywords: Crude oil, ultrasound beam, suspender breaker, water emulsion in oil, Desaltingn
  • محمدعلی اخباری، حمید محجوب، مهربان کیانی، آذرخش گودرزی، علیرضا احمدی*

    در این مقاله، یک روش مد ل سازی آماری برای بهینه سازی واحد تقطیر اتمسفری پالایشگاه نفت لاوان ارایه شده است. با استفاده از روش سطح پاسخ  (RSM)، تاثیر هم زمان مقدار نفت خام و میعان های گازی بر روی میزان تولید گاز مایع، نفتای سبک و سنگین، نفت گاز و نفت کوره توسط نرم افزار Design Expert  بررسی شد. به این منظور از 623 عدد آزمایش تجربی در شرایط عملیاتی گوناگون استفاده شد. برای تعیین اهمیت اثرها و بر هم کنش هر پارامتر  بر روی میزان تولید هر یک از فراورده های خروجی، تجزیه و تحلیل واریانس (ANOVA) به کار گرفته شد. نتیجه ها  نشان می دهد که مقدار R2 بیش از 92/0و R2 تعدیل شده در توافق خوبی با R2  می باشد. پس از تایید مدل ریاضی ارایه شده، به منظور افزایش تولید فراورده های دلخواه و با ارزش افزوده بالا مانند نفتای سبک و سنگین و کاهش تولید نفت کوره به عنوان یک فراورده ی غیردلخواه، بهینه سازی نیز انجام شد. مطابق با نتیجه های بهینه سازی و با درنظر گرفتن محدودیت های عملیاتی، بیش ترین مقدار فراورده های دلخواه و کم ترین مقدار نفت کوره به عنوان هدف اصلی این پژوهش، در مقدار خوراک کل (BPD) 56500  و با مخلوطی متشکل از 57 درصد میعان های گازی و 43 درصد نفت خام دست یافتنی است. در ادامه به منظور اجرای شرایط بهینه، تغییرهای فرایندی لازم اعمال شد و شرایط بهینه با موفقیت اجرا شد.

    کلید واژگان: واحد تقطیر اتمسفریک, نفت خام, میعان های گازی, بهینه سازی, روش سطح پاسخ
    Mohammad Ali Akhbari, Hamid Mahjoob, Mehrban Kiani, Azarakh Goudarzi, Ali Reza Ahmadi *

    In thisarticle, a statistical modeling methodology was presented for the optimization of Lavan oil refinery atmospheric distillation unit operation. The simultaneous effects of crude oil and gas condensate flow rates on liquefied petroleum gas, light and heavy naphtha, middle distillate (gasoil), and fuel oil production were investigated using Response Surface Methodology (RSM) by Design Expert Software. For this purpose, 623 experimental data under various operating conditions were used. To identify the significance of their effects and interactions, analysis of variance (ANOVA) was performed for each parameter on the production of liquefied petroleum gas, light and heavy naphtha, middle distillate (gasoil), and fuel oil. The results indicate that the R2 values are more than 0.92 and adjusted R2 are in a reasonable agreement with R2.  After that,optimization was also carried out to increase the production of valuable products such as light and heavy naphtha and to reduce the fuel oil production as undesirable products. According to the optimal conditions and consideration of operational constraints, the maximum amount of naphtha production and minimum fuel oil production as the main goal of this study were gained in the total feed flow rate 56500 BPD and with a 57% gas condensate and 43% of crude oil blending. Also, the process modifications were applied and the optimum operating conditions were implemented successfully.

    Keywords: Atmospheric Distillation Unit, Crude Oil, Gas Condensate, Optimization, Response Surface Methodology
  • Alireza Bozorgian, Zahra Arab Aboosadi *, Abolfazl Mohammadi, Bizhan Honarvar, Alireza Azimi
    Natural gas and crude oil in natural underground reservoirs are in contact with water. Stability of these compounds at the presence of both components and complete dependence on the host molecules by forming holes in their guest molecules are replaced. There are many gases such as methane, ethane, propane, carbon dioxide, hydrogen sulphides that can play the role of guest molecules. The natural gas hydrate formation in different sectors of the oil and gas industry in downstream processes causes the production to stop or decrease. Therefore, the need to know the causes and conditions of hydrate formation is strongly felt. In this study, Van der Waals and Platteeuw model was used to predict hydrate formation conditions. The prediction of hydrate formation conditions needs equilibrium fugacity of gaseous components, and for the equilibrium molar component of water.
    Keywords: Naturl Gas, hydrogen, molar component of water, Crude Oil
  • صمد ارژنگ، کاظم مطهری*
    بدلیل اثرات مخرب ناشی از حضور کلرایدهای آلی، حذف این ترکیبات از محیط نفت خام آلوده و برش های آن به دغدغه ای اساسی برای پالایشگاه ها تبدیل شده است. علیرغم اهمیت فوق العاده این مساله، تحقیقات بسیار اندکی در این حوزه انجام پذیرفته و روش های ارائه شده برای حذف این ترکیبات نیز به لحاظ عملیاتی بسیار دشوار و اجرای آن ها مقرون به صرفه اقتصادی نیست. در تحقیق حاضر، جذب سطحی به عنوان فناوری با بازده مناسب و با قابلیت عملیاتی بالا جهت حذف ترکیبات آلی کلردار از برش نفتای نفت خام آلوده معرفی گردیده است. نانوذرات سینتر شده Al2O3-γ به عنوان جاذبی مناسب ساخته شده و به کمک آنالیز های XRD، SEM-EDS و BET مشخصه یابی شد. آزمایشات جذب سطحی ترکیبات آلی کلردار از برش نفتا برای نمونه های با غلظت های اولیه متفاوت از کلرایدهای آلی در دمای ثابت 303 کلوین انجام پذیرفتند. نتایج آزمایشگاهی نشان دادند که راندمان فرآیند جذب سطحی برای نمونه های با غلظت اولیه کلرایدهای آلی mg/L 105 و mg/L 5/8 به ترتیب به بیش از 60 و 96 درصد رسیده است. ارزیابی مدل های مختلف برای بررسی تعادل ترمودینامیکی در فرآیند جذب سطحی این ترکیبات نشان داد که مدل ایزوترمی فروندلیچ بهترین برازش را نسبت به دیتاهای آزمایشگاهی حاصل ارائه می کند. همچنین با بررسی مدل های سینتیکی رایج، مشخص گردید که برای نمونه های حاوی مقادیر بالای کلرایدهای آلی، سینتیک جذب از مدل سینتیکی شبه-درجه-اول و برای نمونه های با غلظت اولیه پایین از مدل سینتیکی شبه-درجه-دوم تبعیت می کنند. در نهایت، نتایج آزمایشگاهی این تحقیق نشان داد که نانوذرات سینتر شده Al2O3-γ می توانند به عنوان جاذبی مناسب برای حذف ترکیبات آلی کلردار از برش نفتا عمل کنند.
    کلید واژگان: کلرایدهای آلی, جذب سطحی, نفت خام, برش نفتا, نانوذرات سینتر شده Al2O3-γ
    Samad Arjang, Kazem Motahari *
    Due to destructive effects of organic chlorides, removal of these compounds from contaminated crude oil and its distillates is very crucial for oil refiners. Despite the importance of this subject, a few researches in this area exist and most of them proposed solutions that are very difficult and costly. Therefore, in this study it is going to introduce sintered alumina nanoparticles as a new suitable adsorbent of organic chlorides from naphtha fraction of contaminated crude oil. The adsorbents were made via sintering 10 to 35 grams of γ-Al2O3 nanoparticles with average particle size of 20 nm at temperature of 773.15 K for about 4 hours and then, were characterized by XRD, SEM-EDS, and BET analyses. The removal efficiency of the adsorbent at adsorption time of 10 hours reached to more than 60% and 96% for samples with initial concentrations of 105 and 8.5 mg/L respectively. According to equilibrium investigations, Freundlich isotherm model provided a better fit to the adsorption equilibrium data than other isotherm models. It was also found that for samples with high organic chloride concentrations, the adsorption kinetics followed the pseudo-first-order kinetic equation well while pseudo-second-order kinetic model exhibited better fit to kinetic data of samples with low organic chloride concentration. Above mentioned investigation results implied that the sintered γ-Al2O3 nanoparticles would be an effective adsorbent for adsorption removal of organic chloride from naphtha distillate of crude oil.
    Keywords: Organic Chloride, Adsorption, Crude oil, Naphtha Distillate, sintered γ-Al2O3 Nanoparticles
  • Amir Vahid *
    Determination of hydrogen sulfide, (H2S) in crude oil is very important due to the environmental impacts, industrial problems and legal international limitation of transportation. In the present work, H2S of crude oil is determined by liquid-liquid extraction followed by potentiometric titration. Three factors including dilution ratio of crude oil with toluene, extraction time of H2S into the caustic phase and API of crude oil was investigated via factorial design. The ANOVA results revealed that the dilution ratio, crude type and extraction time have the highest effect of the recovery of H2S from crude oil. The linear dynamic range of the method was from 1 up to 2000 ppm which can be manipulated for lower or higher concentration by further optimization of the above-mentioned parameters. This method is rapid, reliable, operator-independent which make it a useful technique for the field test of crude oil and overcome extreme uncertainty of H2S measurement.
    Keywords: Crude Oil, Determination, Hydrogen Sulfide, Experimental Design, Field test
  • Ali Akbar Miranbeigi *, Maryam Yousefi, Majid Abdouss
    Determination of H2S amounts in crude oil was performed by a precise method instead of UOP163 that were developed in our pervious works. Evaluation of ILs and scavengers were done by two ways. The first one was based on variable concentration of ILs as the scavenger (dynamic method), and the second one was based on a constant concentration of the scavenger during H2S removal process (static method). In the static method, design of experiments was performed for all three tested ILs and three parameters such as time, temperature, and dosage (injection volume) of ILs were investigated. A wide range of time and temperature was also studied according to operating conditions in petroleum terminals.The dose of ILs was obtained from the dynamic method. According to the obtained results, these ILs had a significant effect on H2S reduction in crude oil, so that H2S concentration in some conditions was less than 1ppm
    Keywords: H2S removal, Crude oil, Ionic liquids, Commercial scavengers, Petroleum refining
  • Ali Asghar Pasban *, Behrouz Nonahal
    In crude oil analysis, the determination of salt content is one of the most important parameters especially for refining and exporting industries. In this study, extraction followed by volumetric titration and electrometric procedure are performed for determining salt content for several Iranian crude oils. Also, the effects of disturbing agents such as increasing associated water for determining salt in crude oil were investigated for both methods. The results show when water content in crude oil is less than 0.05 weight percent, both methods are equally accurate for determining salt content, but when there is an increase in associated water content in crude oil, the electrometric method followed by volumetric titration method shows more accurate results in comparison with the extraction procedure.
    Keywords: Salt content, crude oil, electrometric method, extraction, volumetric titration
  • زهرا سادات رضوی، نورالله میرغفاری*، بهزاد رضایی
    در این مطالعه، از پوسته برنج خام به عنوان جاذب برای حذف نفت خام از محیط آبی استفاده شده است. ویژگی های جاذب به کمک آنالیز عنصری (CHNS)، دستگاه پلاسمای جفت شده القایی(ICP-OES)، پرتو سنجی فروسرخ تبدیل فوریه(FT-IR) ومیکروسکوپ الکترونی روبشی(SEM) تعیین شد. میزان جذب نفت به روش وزنی تعیین شد. اثر پارامترهای گوناگون موثر بر جذب شامل زمان تماس، دانه بندی، غلظت اولیه ترکیب نفتی و میزان جاذب بررسی شد. نتیجه ها نشان داد سرعت جذب نفت خام زیاد بوده و از معادله سینتیک شبه مرتبه دوم پیروی می کند. با کاهش اندازه ذره پوسته برنج خام، درصد جذب از 50% به حدود 30% کاهش یافت. همچنین جذب نفت خام بر روی پوسته برنج با مدل فروندلیچ برازش بهتری داشت. بیش ترین جذب نفت خام در محیط آبی توسط پوسته برنج خام در شرایط بهینه حدود 55% بود
    کلید واژگان: پوسته برنج, نفت خام, جذب, مدل های سینتیک و هم دما
    Zahra Razavi, Norolah Mirghafari*, Behzad Rezaey
    In the present study, the raw rice husk was used as adsorbent for removal of crude oil from aqueous solution. The sorbent was characterized by CHNS analyzer, ICP-OES spectroscopy, Fourier Transform InfraRed (FT-IR) and Scanning Electron Microscopy (SEM).The oil adsorption percent was determined by weighting method. The effect of various parameters including contact time, particle size, initial oil concentration, adsorbent dose on adsorption were investigated.
    The results showed that the adsorption kinetics was rapid and the kinetics data for oil sorption were precisely described by the pseudo-second order model. The decrease of particle size of the raw rice hulls reduced the oil sorption percent from 50% to 30%. Also, the adsorption of crude oil on rice hull obeyed the Freundlich isotherm model.The highest adsorption percentage of crude oil on the raw rice hull at optimized conditions was about 55%.
    Keywords: Rice husk, Crude oil, Adsorption, Kinetics, isotherm models
  • Amir Vahid, Maryam Ghaedian, AliAkbar Miran Beigi*

    Naphthenic acids and TAN are one of the ever-increasing crucial problems in oil, shale oil and sand oil industry and also environment protection. Furtherer, they increases the corrosion of some parts of a refinery and transport pipelines and also can create nanoemulsions and make complicated the refining process especially in desalters. To prevent these problems it is important to first obtain a basic knowledge about the distribution/structure of Naphthenic acids and their relationship with TAN. This might be useful for troubleshooting of probable problems when the feed of refinery changes. In the present work, two fractions of Soroush-Norowz blend crude oil were analyzed to obtain their naphthenic acids concentration and TAN. At the second step, these two fractions were physically to sub-fractions by 25 °C intervals. After that, their naphthenic acids concentration and TAN was determined to obtain a detailed view about the distribution of naphthenic acids and TAN of each sub-fraction. In addition, the obtained results gave us a view point about the overall molecular structure of naphthenic acids presents in the Soroush-Norowz blend crude oil and can guide us toward better understanding of chemical structure of mentioned crude oil and consequently better designing of oil refinery in order to minimize the corrosion and also upper the performance of some special units such as desalters.

    Keywords: Nanoemulsion, Naphthenic Acids, Crude oil, Total Acid Number
  • Payehghadr M.*, Shafiekhani H., Sabouri, A.R., Attaran, A.M., Rofouei, M.K
    A facile and highly efficient method have been developed for the preconcentration of the mercury content in crude oil and gasoline samples after digestion with microwave-assisted digestion. Octadecyl silica membrane disk has been modified by the recently synthesized triazene ligand, (E)-1-(2-ethoxyphenyl)-3-(4-nitrophenyl) triaz-1-ene (ENT), then the modified membrane was used for the preconcentration of mercury(II) ions and Cold Vapor Atomic Absorption Spectrometry (CV-AAS) have been used to determine the Hg (II) ion. Solution studies of ENT with a series of metal ions have been done in advance, and the results showed a strong affinity of ENT to the mercury ion. For solid phase extraction, pH of sample 6.0, flow rates 3.0 mL / min, enrichment factor 240, capacity of modified disk 690 µg Hg per 8.0 mg of ligand, eluent solvent 5.0 mL, 1.5M HClO4, and the amount of the ligand 8.0 – 10.0 mg, have been optimized. A linear calibration curve has been obtained in the range of 0.80 – 65 µg / L with R2 = 0.9991 and the Limit Of Detection (LOD) based on three times the standard deviation of the blank was 0.25 µg / L. The Relative Standard Deviation (RSD) for the determination of 50 mL aqueous solution containing 0.5 µg / L Hg (II) found to be 1.0 % while a RSD value of 1.9% have been obtained for the determination of 0.1 µg / L Hg (II) (n=3). The characteristic concentration is 1.2 µg / L in the original samples. The newly developed method was successfully applied to the determination of mercury ion in real crude oil samples, which are very important in environment and industries process.
    Keywords: Mercury, Crude oil, Solid phase extraction, Triazene, Cold Vapor Atomic Absorption Spectroscopy (CV, AAS)
  • AliAkbar Miran Beigi *, Nastaran Hazrati, Majid Abdouss, Amir Vahid

    Silicate mesoporous materials are of the main interesting adsorbents for decreasing of hydrogen sulfide (H2S) from crude oil. In this work zinc impregnated highly ordered MCM-41 was synthesized via post-synthesis functionalization and was used as adsorbent for removal of H2S from crude oil. Also the variation of solvents was mainly adjusted. In  order  to  determine  the  ideal  solvent  for  the  synthesis  of  zinc incorporated MCM-41,  a  few solvents (water, ethanol and THF) has been tried in these experiments. The experiments showed that THF is a better solvent to get better materials.

    Keywords: MCM-41, ZnO, Solvent, H2S removal, Crude oil
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال