به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "کاهش رطوبت" در نشریات گروه "مهندسی شیمی، نفت و پلیمر"

تکرار جستجوی کلیدواژه «کاهش رطوبت» در نشریات گروه «فنی و مهندسی»
جستجوی کاهش رطوبت در مقالات مجلات علمی
  • سعید حبیبی نژاد، سعید غفاری، روح الله رضا زاده، امیر حاجی زاده، محمدمهدی افصحی*

    یکی از مراحل تغلیظ در مجتمع معدنی و صنعتی گل گهر، مرحله آب گیری از دوغاب حاوی 60 درصد وزنی ذرات کنسانتره است. درحال حاضر این مرحله آب گیری با استفاده از یک فیلتر نواری با کارکرد مداوم، که در زمره فیلترهای تحت خلا است، انجام می گیرد. در پژوهش حاضر، نقش فعال کننده سطح یونی و غیریونی در کاهش میزان رطوبت ذرات سنگ آهن، پس از فیلتراسیون، بررسی شده است. فعال کننده های سطحی مورد استفاده، سدیم دو دسیل سولفات (SDS)، پلی اتیلن گلیکول 4000 (PEG4000)، سدیم دودسیل اتر سولفات (SLES) و ستیل تری متیل آمونیوم برمید (CTAB) بود. در این تحقیق مقدار 30، 45، 60، 75 و 90 گرم بر تن از هر یک از مواد فعال کننده سطح ذکرشده، به دوغاب اضافه شد. برای ارزیابی میزان تاثیر هر یک از مواد فعال سطحی، میزان رطوبت کیک پس از فیلتراسیون، جنبش شناسی آب گیری از دوغاب، آزمایش پتانسیل زتا، آزمایش مربوط به تعیین زاویه تماس سطح و آنالیز FTIR بر روی نمونه ها انجام شد. نتایج نشان داد که مواد فعال کننده سطح آنیونی SDS و SLES تاثیر معناداری بر کاهش رطوبت کیک دارند. بهترین مقدار این مواد 75 گرم بر تن و میانگین کاهش رطوبت در کیک فیلتراسیون حدود 2٪ به دست آمد. از سوی دیگر پلی اتیلن گلیکول 4000 تاثیر بسیار جزیی، به مقدار 5/0%، بر میزان رطوبت نهایی داشت. نتایج به دست آمده از افزودن ستیل تری متیل آمونیوم برماید به دوغاب نشان داد که استفاده از این ماده شیمیایی کمک چندانی به رطوبت گیری از دوغاب نمی کند.

    کلید واژگان: فعال کننده سطحی, کیک فیلتراسیون, کاهش رطوبت, کنسانتره سنگ آهن
    S. Habibi Nezhad, S. Ghaffari, R. Rezazadeh, A. Hajizadeh, M. Mehdi Afsahi *

    One of the ore dressing steps in Gol Gohar Mining and Industrial Company is dewatering from slurry containing 60 weight percent of the iron concentrate. At present, this dewatering step is carrying out by a continuous strip filter, which is a kind of vacuum filter. At the present research the role of ionic and non-ionic surface activators in reducing the moisture, content of the iron ore particles, after filtration, has been investigated. Surface activators used were sodium dodecyl sulfate (SDS), polyethylene glycol 4000 (PEG4000), sodium dodecyl ether sulfate (SLES) and acetyl tri methyl ammonium bromide (CTAB). In this work amount of 30, 45, 60, 75 and 90 g/ton of the mentioned surfactants were added to the slurry. To evaluate effect of each surfactant, in addition to amount of filter cake humidity, other experiments including filtration kinetics, Zeta potential, contact angle measurement, and FTIR analysis on the samples were carried out. The results showed that SDS and SLES anionic surface activators have a significant effect on the reducing cake moisture. The best results obtained at 75 g /ton of the surfactants and the average moisture reduction in filter cake obtained about 2%. On the other hand, polyethylene glycol 4000 had a negligible effect, 0.5%, on the final cake humidity. The results from addition of acetyl tri methyl ammonium bromide (CTAB) showed that using this chemical reagent does not help to the slurry dehumidification.

    Keywords: Surfactant, Filtration cake, Moisture reduction, Iron ore concentrate
  • ندا مفتون آزاد*، اکبر جوکار، ماشاالله زارع

    خشک کردن اسمزی میوه های انجیر در محلول سه تایی آب، ساکارز و کلرید سدیم در غلظت های مختلف محلول، دما و مدت زمان های مختلف فرآیند مورد بررسی قرار گرفت. یک رویکرد مقایسه ای بین شبکه عصبی مصنوعی (ANN) و روش سطح پاسخ (RSM) برای پیش بینی پارامترهای انتقال جرم انجام شد. نتایج نشان داد که تمامی متغیرهای مستقل به طور مثبت وزن را کاهش دادند به این معنی که افزایش هر یک از عوامل منجر به افزایش کاهش وزن شد و این رابطه خطی بود. انجیرهای خشک شده به روش اسمزی کیفیت بهتری نسبت به نمونه های بدون اسمز داشتند. هر چهار متغیر مستقل 94 درصد کاهش وزن، 90 درصد کاهش رطوبت و 89 درصد افزایش جامد را شرح دادند. شرایط بهینه فرآوری دمای 60 درجه سانتی گراد، غلظت ساکارز 70 درصد، غلظت کلرید سدیم 5 درصد و زمان غوطه وری 5 ساعت بود. نتایج نشان داد که مدل ANN که به درستی آموزش داده شده است در مقایسه با مدل RSM پیش بینی دقیق تری را انجام می دهد.

    کلید واژگان: انجیر (Ficus Carica), خشک کردن اسمزی, شبکه های عصبی مصنوعی, روش سطح پاسخ, کاهش رطوبت, جذب ماده جامد
    Neda Maftoonazad *, Akbar Jokar, Mashalla Zare

    Osmotic dehydration of fig fruits (cv. Sabz) in ternary solution of water, sucrose and sodium chloride at different solution concentrations, temperature and process durations were analyzed. A comparative approach was made between artificial neural network (ANN) and response surface methodology (RSM) to predict the mass transfer parameters. Results showed that all independent variables positively decreased the weight meaning that increasing each factor resulted in increasing weight loss and this relationship was linear. Osmo-dehydrated figs had better quality compared to samples without osmosis. All four independent variables explained 94% of the weight loss, 90% moisture content reduction and 89% of the solid gain. The determined optimum processing conditions were temperature of 60°C, sucrose concentration of 70%, sodium chloride concentration of 5% and immersion time of 5h. The results showed that properly trained ANN model is found to be more accurate in prediction as compared to RSM model.

    Keywords: Fig (Ficus Carica), Osmotic Dehydration, Artificial Neural Networks, Response Surface Methodology, Moisture Loss, Solute Gain
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال