به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « خواص فیزیکی » در نشریات گروه « مهندسی شیمی، نفت و پلیمر »

تکرار جستجوی کلیدواژه « خواص فیزیکی » در نشریات گروه « فنی و مهندسی »
  • علی عیسی پور، عباس کبریت چی*

    موضوع تحقیق: 

    سیستم بایندر برپایه پلی بوتادین خاتمه یافته با گروه هیدروکسیل (HTPB)، شامل دی اکتیل سباسات به عنوان نرم کننده (DOS) و تولوین دی ایزوسیانات به عنوان عامل پخت می باشد. واکنش بین گروه هیدروکسیل رزین HTPB با گروه ایزوسیانات عامل پخت تولید شبکه پلی یورتانی می کند تا منجر به تولید یک لاستیک با خواص مطلوب شود. در این کار پژوهشی بررسی خواص ریولوژیکی و مکانیسمی سیستم بایندر در حضور سه ماده شیمیایی به عنوان تاخیرانداز پلیمریزاسیون تشکیل پلی یورتان شامل اگزالیک اسید، مالییک اسید و تتراسایکلین انجام و خواص فیزیکی آنها بررسی و مقایسه شد.

    روش تحقیق:

     اگزالیک اسید، مالییک اسید و تتراسایکلین با مکانیسم های ویژه ای خواص سیستم بایندر را تغییر می دهند. اگزالیک اسید و مالییک اسید در واکنش با گروه ایزوسیانات عامل پخت تولید آمید کرده و گرانروی سیستم بایندر را کاهش می دهند. تتراسایکلین نیز با توجه به ساختار شیمیایی خود، با عامل پخت وارد واکنش شده و از پیشرفت واکنش اصلی که بین رزین HTPB و عامل پخت TDI است، جلوگیری کرده و در نتیجه باعث کاهش گرانروی می شود. همچنین برای بررسی مکانیسم عملکردی این ترکیبات از طیف سنجی تبدیل فوریه فروسرخ (FT-IR) استفاده شد. در این طیف سنجی شدت طیف های مربوط به هر نمونه با یکدیگر مقایسه و نوع عملکرد و مکانیسم هر کدام از تاخیراندازهای اگزالیک، مالییک اسید و تتراسایکلین مشخص شد. خواص سختی و تورم نیز برای نمونه ها اندازه گیری و مقایسه شد.

    نتایج اصلی: 

    نوع ساختار محصول واکنش بین رزین HTPB و تاخیراندازهای اگزالیک اسید، مالییک اسید و تتراسایکلین با عامل پخت توسط FT-IR مشخص و تایید شد. بررسی طیف های FT-IR درجا نشان داد شدت پیک ایزوسیانات بعد از گذشت 60/90 دقیقه کاهش پیدا می کند. بررسی رفتار شیمی ریولوژیکی نشان داد که به طورکلی در غلظت 05/0% بهترین عملکرد از تاخیراندازها مشاهده می شود و در بین این سه؛ به ترتیب تتراسایکلین با حدود 54%، اگزالیک اسید با حدود 48% و مالییک اسید با حدود 47% بیشترین میزان کاهش در افزایش ویسکوزیته را داشته است. افزودن 05/0% از تتراسایکلین به سیستم بایندر احتمالا به علت درگیری بیشتر با عامل پخت منجر به کاهش حدود 20% دانسیته اتصالات عرضی شده که نشان دهنده عملکرد بهتر این ماده به عنوان تاخیرانداز واکنش می باشد.

    کلید واژگان: تاخیرانداز پلیمریزاسیون, گرانروی, تاخیرانداز, تبدیل فوریه مادون قرمز, خواص فیزیکی}
    Ali Esapur, Abbas Kebritchi*

    Research subject:

     The binder system based on of hydroxyl-terminated polybutadiene resin (HTPB), consist of dioctyl sebacate as a plasticizer (DOS), and toluene diisocyanate as the curing agent. Reaction between the HTPB hydroxyl resin group and the curing agent isocyanate group produces a polyurethane mesh to produce a rubber with the desired properties. In this research, the rheological and mechanical properties of the binder system were investigated and Physical properties compared in the presence of three chemicals retarder polymerization Polyurethane, oxalic acid, maleic acid and tetracycline.

    Research approach:

     Oxalic acid, maleic acid and tetracycline alter the properties of the binder system by specific mechanisms. Oxalic acid and maleic acid react with the isocyanate group of the curing agent to produce amides and reduce the viscosity of the binder system. Due to its chemical structure, tetracycline reacts with the curing agent and prevents the development of the main reaction between the HTPB resin and the curing agent TDI and reduces the viscosity. Infrared Fourier transform (FT-IR) test was also used to investigate the functional mechanism of these compounds. In this test, the intensities of the spectra related to each sample were compared with each other and the type of function and mechanism of each of the oxalic and maleic substances and tetracycline were determined.

    Main results

    The structure of the reaction product between HTPB resin and oxalic acid, maleic acid and tetracycline with curing agent was determined and confirmed by FT-IR spectrum. In-situ FT-IR study showed reduction in isocyanate peak intensity after 60/90 min. Chemorheological investigation showed best performance at 0.05% concentration for all retardants, among them tetracycline, oxalic acid and maleic acid depicted 54%, 48% and 47% reduction in viscosity build-up; respectively. Adding 0.05% of tetracycline to binder system resulted in about 20% decrease in cross link density probably due to better interaction with curing agent which emphasized the best performance of 0.05%-tetracycline as retardant.

    Keywords: Polymerization retarder, binder system, viscosity, retarder, FT-IR, physical properties}
  • فاطمه زمانی*، محمد امانی تهران، مسعود لطیفی
    فرضیه

    خواص فیزیکی لایه نانولیفی الکتروریسی شده اثر بسزایی بر رفتار لایه در برهم کنش با سطوح دیگر همچنین بر کارایی آن در کاربردهای مختلف دارد. بنابراین تعیین و پیش بینی این خواص ساختاری با استفاده از عامل های کنترل پذیر در فرایند الکتروریسی اهمیت ویژه ای خواهد داشت. بر این اساس در این پژوهش با استفاده از روابط ریاضی هر یک از خواص ساختاری لایه نانولیفی شامل تخلخل لایه، قطر و تخلخل الیاف تخمین زده شد. همچنین با استفاده از روش سطح پاسخ، یک مدل آماری برای پیش بینی و بهینه سازی عامل های ورودی و مقدار تخلخل لایه و لیف ارایه شد.

    روش ها

    برای تولید لایه های نانولیفی از پلی(لاکتیک -گلیکولیک اسید) استفاده شد. پس از تعیین و بهینه سازی مجموعه عوامل اثرگذار فرایند الکتروریسی بر خواص ساختاری لایه، هجده نوع لایه نانولیفی تهیه شد. با در نظرگرفتن اثر ترکیبی سه عامل الکتروریسی شامل غلظت محلول، سرعت خطی جمع کننده و رطوبت محیط، از روش سطح پاسخ برای بهینه سازی و از رگرسیون به منظور مدل سازی و تعیین رابطه بین متغیرها استفاده شد.

    یافته ها

    در بررسی روابط ریاضی حاصل بین عامل های ورودی و مشخصه های ساختاری لایه می توان بیان داشت، غلظت محلول موثرترین عامل بر قطر الیاف و تخلخل لایه است و سرعت جمع کننده موثرترین عامل بر تخلخل الیاف است. در بررسی مدل های سطح پاسخ، مقادیر بهینه عامل های اولیه به ترتیب برای غلظت محلول، درصد رطوبت محیط و سرعت جمع کننده بر اساس مدل طراحی شده تخلخل لیف، به ترتیب عبارت از 2w/v%، %45 و o.4m/s هستند و بر اساس مدل طراحی شده تخلخل لایه، عبارت از 3w/v%، %45 و 2.4m/s هستند. مقدار پاسخ بهینه پیش بینی شده برای تخلخل لیف و تخلخل لایه نیز به ترتیب عبارت از 0.342 و 0.989 است که اختلاف چندانی با مقادیر تجربی حاصل از این نقاط ندارند. لایه نانولیفی معرفی شده به کمک هر یک از این مدل ها، بیشترین تخلخل را ایجاد کرده است.

    کلید واژگان: لایه نانولیفی, الکتروریسی, خواص فیزیکی, بهینه سازی, تخمین روابط ریاضی}
    Fatemeh Zamani *, Mohammad Amani-Tehran, Masoud Latifi
    Hypothesis

    The physical properties of electrospun nanofibrous mats have a significant effect on the behavior of electrospun mat in interaction with other surfaces, as well as on its efficiency in various applications. Therefore, determining and predicting these structural properties using controllable factors in the electrospinning process are of particular importance. On this basis, in the present research each of the structural properties of nanofibrous mat, including mat porosity, diameter and porosity of fiber, were estimated using mathematical relationships. Also, the prediction and optimization of input factors and the porosity of the mat and fibers were performed using the response surface methodology (RSM).

    Methods

    Poly(lactic-glycolic-acid) was used to produce nanofibrous mats. After the determination and optimization of the electrospinning process factors, which influence the structural properties of nanofibrous mats, 18 types of mats were prepared. Considering the combined effect of three electrospinning factors, including solution concentration, humidity and collector linear speed, RSM and regression methods were used to optimize and model the relationship between variables and mat properties, respectively.

    Findings

    Based on the mathematical relationships between the input factors and the structural characteristics of the mat, it can be revealed that the concentration is the most effective factor on the fiber diameter and mat porosity, and the collection speed is the most effective factor on the fiber porosity. According to the RSM models, the optimized values for the initial factors of concentration, humidity and collection speed based on the model designed for fiber porosity are 2% (w/v), 45% and 0.4 m/s, and based on the model designed for mat porosity are 3% (w/v), 45% and 2.4 m/s, respectively. The predicted optimized values of fiber porosity and mat porosity are 0.342% and 0.989%, respectively, which are not much different from the experimental values obtained from these points. The nanofibrous mat introduced by each of these models has created the most porosity.

    Keywords: Nanofibrous mat, electrospinning, physical properties, optimization, Estimation of mathematical relations}
  • شکوفه حکیم*، مهدی نکومنش حقیقی، هنگامه هنرکار
    فرضیه

    1-بوتن مازاد در واحدهای پلی اولفین ایران وجود دارد. با توجه به خواص پلی بوتن-1 تک سوآرایش، شامل مقاومت زیاد در برابر خزش، مقاومت در برابر ترک های ناشی از تنش محیطی، بازگشت پذیری کشسان عالی و مقاومت خوردگی شیمیایی خوب نیاز به بومی سازی آن در کشور وجود دارد.

    روش ها

    با استفاده از کاتالیزگر زیگلر-ناتای صنعتی، پلی بوتن-1 با روش پلیمرشدن کویوردیناسیونی 1-بوتن به کمک کاتالیزگر تری اتیل آلومینیم (TEAL) درون هگزان سنتز شد. از الکترون دهنده خارجی سیکلوهگزیل متیل دی متوکسی سیلان استفاده شد. با تغییر فشار مونومر از  1bar تا 1.7barو مقدار هیدروژن از 0.01L  تا 0.13L  گستره ای از خواص برای نمونه های سنتزشده به دست آمد.

    یافته ها

    بیشترین مقدار فعالیت و شاخص تک سوآرایشی در 0.06 هیدروژن و فشار مونومر1.4bar، به ترتیب برابر با kgPB-1/gTi.barB-1 24.76 و %97 به دست آمد. نمونه هایی با متوسط وزن مولکولی وزنی  149500g/molتا  913000g/mol، شاخص پراکندگی وزن مولکولی 2.49 تا 4.29 شدت جریان مذاب 0.19 تا بیش از 100 و چگالی 0.876g/cm3  تا 0.911g/cm3 برای شکل بلوری I و شاخص تک سوآرایشی %81 تا %97 سنتز شد. بیشترین شاخص پراکندگی وزن مولکولی (توزیع پهن) به نمونه سنتزشده با فشار مونومر 1.4و 0.1L هیدروژن و کمترین شاخص تک سوآرایشی به نمونه سنتزشده با فشار مونومر  1bar و مقدار هیدروژن 0.13L مربوط است. قابلیت این کاتالیزگر در مقایسه با نتایج سایر پژوهش ها تولید محصول با توزیع وزن مولکولی باریک تر است. مقایسه خواص مکانیکی تنش در نقطه پارگی و مقدار ازدیاد طول تا پارگی با نتایج سایر کارهای پژوهشی نشان دهنده افزایش مقدار ازدیاد طول تا پارگی است. با گسترش شرایط عملیاتی تنوع نوع و تجاری سازی امکان پذیر است.

    کلید واژگان: پلی بوتن-1, پلیمر شدن, خواص فیزیکی, زیگلر-ناتا, تک سوآرایش}
    Shokoufeh Hakim *, Mehdi Nekomanesh, Hengameh Honarkar
    Hypothesis

    Butene-1 is in excess in the polyolefin plants of Iran. Considering the properties of isotactic polybutene-1, including high creep and environmental stress cracking resistances, excellent elastic reversibility and good chemical abrasion resistance, there is a need to localize it in Iran.

    Methods

    Polybutene-1 was synthesized with an industrial Ziegler-Natta catalyst. To do this, polybutene-1 was synthesized by coordination polymerization of butene-1 with the help of triethylaluminium (TEAL) cocatalyst in n-hexane. By changing the monomer pressure from 1 to 1.7 bar and hydrogen amount from 0.01 to 0.13 L a wide range of polybutene-1s with different properties was obtained.

    Findings

    The highest values of activity and isotacticity for 0.06 L hydrogen and 1.4 bar monomer pressure were 24.76 kgPB-1/gTi.barB-1 and 97%, respectively. An increase in hydrogen led to a decrease in weight average molecular weight. Using cyclohexylmethyl dimthoxysilane as external electron donor, samples with weight average molecular weight from 149500 to 913000 g/mol, polydispersity index from 2.49 to 4.29, MFR from 0.19 to higher than 100 g/10 min, density from 0.876 to 0.911 g/cm3 for crystalline form I, and isotacticity from 81% to 97% were synthesized. The highest polydispersity index was obtained for the sample synthesized under 1.4 bar monomer pressure and 0.01 L hydrogen. The lowest isotacticity index was related to the sample synthesized under 1 bar monomer pressure and 0.13 L hydrogen. This catalyst has the ability to produce polybutene-1 with a narrower molecular weight distribution compared to those reported in other works. Comparison of mechanical properties with those reported by other researchers showed an increase in elongation-at-break for the sample. With the expansion of operational conditions, variety of products and their commercialization will be possible.

    Keywords: polybutene-1, polymerization, physical properties, Ziegler-Natta, Isotactic}
  • یاسمن اکبیا، نازنین اعزاز شهابی*، هوشنگ نصرتی

    پارچه های تاری پودی سه لایه بافته شده با دو سامانه تاری و سهسامانه پودی، جزء پارچه های ضخیم محسوب می شوند. در اینپارچه ها از یک دسته پود سوم به عنوان نخ پود پرکننده برای افزایش ضخامت، تفکیک رنگی دولایه رو و زیر یا اتصال دولایه رو وزیر استفاده می شود. هدف از انجام این مطالعه، بررسی نحوه اثرگذاری تغ ییر طرح بافت و نمره نخ پود پرکننده بر ساختار وخواص فیزیکی پارچه شامل نفوذپذیری هوا، ضخامت و انرژیفشردگی، مقاومت گرمایی و نفوذپذیری بخار آب است. در این پژوهش، برای تولید این پارچه ها از نخ پود پرکننده با ظرافت های48/2 و طرح بافت های Nm 36 و /2 ،24/ متفاوت شامل نخ های 22- تافته به ترتیب / 2 و سرژه 2 / 2-، سرژه 2 / تافته-تافته، سرژه 2در لایه های رو و زیر استفاده شده است. پس از تولید پارچه ها،آزمایش هایی در راستای بررسی اثر ظرافت نخ پود پرکننده و طرحبافت بر خواص فیزیکی پارچه ها انجام شده است. نتایج آزمایش ها وتجزیه و تحلیل ها نشان داد، در مقایسه طرح بافت های مختلف،طرح بافت تافته-تافته دارای بیشترین مقدار نفوذپذیری هوا وبخار آب و کمترین مقدار ضخامت و مقاومت گرمایی است. طرحبافت سرژه-سرژه دارای بیشترین مقدار ضخامت و مقاومت گرمایی و کمترین مقدار نفوذپذیری هوا و بخار آب است. طرح بافت سرژه-تافته ترکیبی از دو بافت یادشده است، بدین دلیل،خواص آن نیز بین این دو بافت قرار می گیرد. همچنین، در مقایسه24/2 Nm نمره نخ های متفاوت برای نخ پود پرکننده، نمره نخدارای بیشترین مقدار نفوذپذیری هوا و بخار آب و کمترین48/2 Nm مقدار ضخامت و مقاومت گرمایی است. نمره نخدارای بیشترین مقدار ضخامت و مقاومت گرمایی و کمترین مقدارنفوذپذیری هوا و بخار آب است.

    کلید واژگان: پارچه های سه لایه تاری پودی, نمره نخ پود پرکننده, طرح بافت, خواص فیزیکی}
    Yasaman Ekbia, Nazanin Ezazshahabi *, Houshang Nosraty

    Three-layer woven fabrics with two warp and three weft systems are considered as thick fabrics, in whichthe third wadded weft yarn group is used to increase the thickness, to color separate two layers, and tostitch the top and bottom layers. The purpose of this study was to investigate the effect of changing theweave pattern and the count of wadded weft yarn in the fabric structure on the physical properties of thefabric including air permeability, thickness and compression energy, thermal resistance and water vaporpermeability. In this research, weft wadded yarns with the fineness of 24/2, 36/2, and 48/2 Nm and weavestructures of “plain-plain”, “twill 2/2- twill 2/2” and “twill 2/2- plain”, in the top and bottom layers, wereused for fabric production. After the production of fabrics, experiments were performed to investigatethe effect of the wadded yarn fineness and the weave structure on the physical properties of the fabrics.Analysis of the results showed that in comparison of various weave structures, the “plain-plain” had thehighest air permeability and water vapor permeability and the least thickness and heat resistance. “Twilltwill”showed the maximum thickness and heat resistance and the lowest amount of air permeabilityand water vapor permeability. In view of the effect of wadded yarn count, it was found that the 24/2 Nmyarn had the highest air and water vapor permeability, and the lowest thickness and thermal resistance.The 48/2 Nm yarn had the maximum thickness and thermal resistance and at the same time exhibited theminimum air and water vapor permeability.

    Keywords: three-layer woven fabric, wadded weft count, weave structure, physical properties}
  • مریم شرزه یی*، مرضیه قائمی زاده
    الیاف سلولزی نظیر پنبه از دیرباز در صنعت نساجی مورد استفاده قرار می‌گرفت. جذب بالای رطوبت و سازگاری با بدن از مزایای این الیاف است. امروزه با وجود پیشرفت و توسعه الیاف مصنوعی، همچنان الیاف سلولزی در زمره پرمصرف‌ترین الیاف در تولید منسوجات به شمار می‌رود. یکی از مهم‌ترین معایب استفاده از منسوجات سلولزی، عدم ثبات ابعادی و ایجاد چروک در ساختار پارچه می‌باشد که در صورت اعمال تنش در شرایط مرطوب ایجاد می‌گردد. از اوایل دهه بیستم میلادی تحقیقاتی به منظور ضد چروک کردن این منسوجات صورت گرفت. محققین استفاده از ترکیبات شیمیایی گوناگون نظیر رزین‌های فرمالدیید و پلی کربوکسیلک اسیدها را برای رفع این مشکل پیشنهاد کردند. منسوج تکمیل شده با توجه به خواص ایجاد شده کاربردهای متفاوتی دارد. بعضی از ترکیبات ضد چروک علاوه بر بهبود چروک پذیری پارچه سلولزی باعث افزایش ثبات ابعادی و بهبود پرزدهی پارچه می‌گردند. هرچند به‌کار بردن این ترکیبات بر روی پارچه اثرات نامطلوبی از جمله: کاهش استحکام کششی، مقاومت در برابر پارگی و تغییر رنگ پارچه را در بر دارد. در این تحقیق برخی اثرات ناخواسته ایجاد شده در اثر مصرف مواد ضد چروک مورد بررسی قرار گرفته است.
    کلید واژگان: تکمیل ضد چروک, خواص فیزیکی, پارچه سلولزی, نانوذرات}
    Maryam Sharzehee *, Marzieh Ghaemizadah
    Cellulose fibers such as cotton have long been used in the textile industry. The benefits of these fibers are due to good moisture absorption and body adaptability. Today, despite the advancement and development of man-made fibers, cellulose fibers are still one of the most widely used fibers in textile production. Dimensional instability and wrinkles after washing are common problems of cellulosic fabrics caused by stress in wet conditions. Research on anti-wrinkle textile finishes has been conducted since the early twentieth century, and researchers have used a variety of chemicals, including formaldehyde resins and polycarboxylic acids, for this purpose. Based on the applied chemical treatment, the finished cellulosic fabrics may find different applications. These anti-wrinkle chemical treatments increase dimensional stability and improve the texture of the treated fabric. However, these chemical treatment has some adverse effects on the treated fabrics, such as tensile strength reduction, tear-resistance decrement, and discoloration. In this study, we investigated some of these non-desirable outcomes caused by anti-wrinkle chemical treatments.
    Keywords: Anti wrinkle finish, physical properties, Cellulose Fabric, Nanoparticles}
  • محمدجواد عابدی، محسن اسمعیلی*، هادی الماسی

    در این مطالعه، فیلم زیست تخریب پذیر مرکب بر پایه نشاسته گندم، ژلاتین و پلی وینیل الکل تهیه شد و از عصاره اتانولی بره موم (5، 10 و 20 %) به منظور ایجاد خواص ضدمیکروبی و آنتی اکسیدانی در آن استفاده شد. فیلم ها به روش قالب ریزی حلال تهیه شدند و خواص ریزساختاری، مکانیکی، بازدارندگی، ظاهری، آنتی اکسیدانی و ضدمیکروبی آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. در نمونه شاهد بدلیل عدم سازگاری بیوپلیمرها با یکدیگر، فیلم یکنواختی تشکیل نشد اما با افزودن عصاره، یکنواختی فیلم افزایش یافت و مطابق تصاویر SEM، میزان ترک ها و شکاف ها در فیلم کمتر شد. آزمون FT-IR تشکیل اتصالات جدید بین بیوپلیمرها و ترکیبات عصاره بره موم را تایید نمود. افزودن عصاره باعث کاهش استحکام کششی، نفوذ پذیری بخار آب و کدورت فیلم مرکب گردید اما ازدیاد طول تا نقطه شکست و اندیس زردی را افزایش داد. محتوای فنل کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی فیلم مرکب با افزایش غلظت عصاره افزایش یافت. غلظت های مختلف عصاره بر روی تمام ویژگی های فیلم مرکب به جز میزان جذب رطوبت اثر معنی دار داشت. فیلم های حاوی عصاره اثرات ضد میکروبی قوی تری بر روی باکتری S.aureus در مقایسه با باکتری E.coli از خود نشان دادند. به طور کلی فیلم حاوی 10 درصد عصاره بهترین ویژگی های فیزیکوشیمیایی و عملکردی را نشان داد. نتایج این پژوهش نشان داد که فیلم مرکب حاوی عصاره بره موم می تواند به عنوان بسته بندی آنتی اکسیدانی و ضدمیکروبی به منظور افزایش ماندگاری مواد غذایی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: فیلم مرکب, بره موم, خواص فیزیکی, ریزساختار, خاصیت ضدمیکروبی}
    Mohammad Javad Abedi, Mohsen Esmaiili*, Hadi Almasi

    In this study, biodegradable blend based on wheat starch, gelatin and polyvinyl alcohol was prepared and ethanolic extract of propolis (5, 10 and 20 %) (EPE) as antimicrobial and antioxidant agent was incorporated. The films were prepared by solvent casting method and their microstructural, mechanical, barrier, color, antioxidant and antimicrobial properties were investigated. In the control sample, homogenous structure was not formed due to the incompatibility of the biopolymers with each other, while the addition of EPE caused to formation of uniform structure and cracks were decreased according to SEM observations. FT-IR test approved the formation of new interactions between biopolymers and components of EPE. Addition of EPE caused to decrease the tensile strength, water vapor permeability and opacity. But the elongation to break and yellowness index increased. Total phenol content and antioxidant capacity of the films increased with increasing concentrations of EPE. Different concentrations of EPE significantly affected all properties of the film, exception water absorption. The films containing EPE had more antimicrobial effects on S.aureus compared to E.coli bacteria. Generally, the film containing EPE 10% demonstrated the best physicochemical and functional characteristics. Results of this research revealed that the blend film activated with propolis extract is a good candidate for antioxidant and antimicrobial packaging and increasing the shelf life of foods.

    Keywords: Blend film, Propolis, Physical Properties, Microstructure, Antimicrobial property}
  • محسن آزادبخت*، محمد واحدی ترشیزی، محمد جواد محمودی

    در این پژوهش با کمک آزمون غیر مخرب سی تی اسکن به بررسی ارتباط بین خواص فیزیکی گلابی و دوره انبارداری با مقدار کبودی در اثر نیروی بارگذاری پرداخته شده است. قبل از بارگذاری و انبارداری تعداد 50 گلابی با استفاده از سی تی اسکن بررسی شده و تعداد 27 گلابی که درصد کبودی آن ها صفر بود انتخاب شدند و ابعاد گلابی ها (طول، عرض و ضخامت) اندازه گیری شد و خواصی مانند قطر معادل، قطر میانگین هندسی، ضریب کرویت، مساحت سطح رویه و ضریب رعنایی محاسبه گردید. سپس گلابی های انتخابی تحت بارگذاری شبه استاتیکی با فشار لبه نازک با سه نیروی 15، 20 و 25 نیوتن قرار گرفت و انبارداری 5، 10 و 15 روزه برای بررسی تاثیر نیروهای وارده بر گلابی ها انتخاب شد. بعد از بارگذاری و انبارداری میزان کبودی گلابی ها محاسبه گردید. نتایج آزمایش ها نشان داد که بین قطر هندسی، حسابی و قطر معادل، ضریب کرویت و رعنایی با درصد کبودی رابطه معکوس برقرار است. همچنین برای سطح رویه و درصد کبودی رابطه مستقیم و غیر معنی دار برقرار است. همچنین با توجه به نتایج بدست آمده در دوره انبارداری 5 روزه زیاد یا کم بودن میزان قطر هندسی، حسابی و قطر معادل، ضریب کرویت و رعنایی بر روی درصد کبودی تاثیر خاصی نداشته است و تقریبا می توان درصد کبودی را صفر در نظر گرفت و با افزایش دوره انبارداری میزان موارد فوق بر روی میزان درصد کبودی تاثیرگذار خواهد بود.

    کلید واژگان: گلابی, سی تی اسکن, غیر مخرب, خواص فیزیکی, کبودی}
    Mohsen Azadbakht*, Mohammad Vahedi Torshizi, Mohammad Javad Mahmoodi

    In this research via CT scan, the relationship between physical properties of pears and storage times with bruise due to loading force was investigated. Before loading and storing, 50 pears were examined using CT scan and 27 pears with zero bruise percentage were selected. Dimensions of pears (length, width, thickness) were measured, then properties such as the equivalent diameter, geometric mean diameter, spherical coefficient, surface area and aspect ratio of calculus were calculated, then selected pears were subjected to quasi-static loading with a thin edge pressure with three forces of 15, 20 and 25 N and 5, 10 and 15 days storage was used to investigate the effect of forces on pears. Then, after loading and storing, using the CT scan in each period of storage, the rate of pear bruise was calculated. The results of the experiments showed that there is an inverse relation between geometric diameter, arithmetic and equivalent diameter, spherical coefficient and aspect ratio with the bruise percentage. Also, a direct and unreasonable relationship between the level of the surface area and the percentage of bruising was obtained. Also, according to the obtained results, during the 5-day storage period, the amount of geometric diameter, arithmetic and equivalent diameter, spherical and aspect ratio on the percentage of bruising were not significantly affected and percentage of bruising can be almost zero and with increasing storage, the above parameter's will affect the percentage of bruising.

    Keywords: Pear, CT scan, Non-destructive, Physical Properties, Bruise}
  • هما عیسی وند، محمود رحمتی، داریوش افضلی، سینا مدیری
    پلی کاپرولاکتونPCL))، پلیمری آب گریز و نیمه بلوری است که با افزایش وزن مولکولی، بلورینگی آن کاهش می یابد. ویژگی هایی نظیر حلالیت خوب PCL، نقطه ی ذوب پایین (59-64 درجه سانتی گراد) و نیز زیست سازگاری بسیار عالی آن، سبب شده تا تحقیقات گسترده ای در مورد کاربرد بالقوه ی آن در زمینه ی پزشکی به وجود آید. درجه ی پلیمری شدن یکی از عوامل موثر بر خواص فیزیکی و عملکردی زنجیره های پلیمری است که مورد توجه پژوهشگران و صنعتگران است. بنابراین در این مطالعه به بررسی خواص فیزیکی و ترمودینامیکی پلی کاپرولاکتون (PCL) به روش شبیه سازی دینامیک مولکولی در دما و فشار محیط پرداخته و برای تفسیر نتایج حاصل، از آزمون هایی همچون MSD و RDF استفاده شده است. به علاوه اثر درجه ی پلیمری شدن از 5- 80 بر خواص فیزیکی نظیر چگالی، عامل حلالیت، ضریب خود نفوذی، حجم آزاد و غیره بررسی شد. مقایسه نتایج حاصل از شبیه سازی با داده های آزمایشگاهی موجود نشان داد هم خوانی خوب و قابل قبولی با یکدیگر دارند. نتایج نشان می دهد که افزایش درجه ی پلیمری شدن موجب کاهش عامل حلالیت می شود و از درجه ی پلیمری شدن 20 به بعد تغییرات چندانی در عامل حلالیت PCL مشاهده نمی شود و مقدار FFV تغییر چندانی نمی کند و مقدار آن به 5/14 درصد نزدیک است. همچنین نتایج نشان می دهند که با افزایش درجه ی پلیمری شدن، تمایل زنجیره های پلیمری برای قرار گرفتن در کنار یکدیگر کاهش می یابد اما افزایش درجه ی پلیمری شدن به 80، افزایش تمایل زنجیره های پلیمری را به همراه خواهد داشت.
    کلید واژگان: پلیمر, پلی کاپرولاکتون, شبیه سازی دینامیک مولکولی, درجه ی پلیمری شدن, خواص فیزیکی}
  • مینا سالارنیا، علی گنجلو *، زهرا امام جمعه، ماندانا بی مکر
    بسپارهای خوراکی زیست تخریب پذیر بهترین گزینه جایگزین برای پلاستیک های سنتزی هستند. در این مطالعه، فیلم های خوراکی بر پایه کازئینات سدیم حاوی سطوح مختلف وزنی/ وزنی از روغن شاهدانه (10، 20 و 30%) تولید شد و ویژگی های فیزیکی، سد کنندگی و ضد میکروبی آن ها مورد بررسی قرارگرفت. با افزودن روغن شاهدانه تا سطح 30% وزنی/ وزنی مقادیر ضخامت، شفافیت و حلالیت فیلم ها کاهش و زاویه تماس افزایش یافت. همچنین افزودن روغن باعث کاهش نفوذ پذیری به بخار آب از 11-10× 4/76 به g m-1s-1 Pa-1 11-10×1/5 و افزایش نفوذ پذیری به اکسیژن از 11 به cm3μm cm-2 day-1 Kpa-1 3/28 گردید. به منظور بررسی اثر ضد میکروبی فیلم کازئینات سدیم حاوی روغن شاهدانه بر سه گونه باکتری بیماری زا از روش دیسک انتشاری استفاده شد. بیشترین قطر هاله های عدم رشد به ترتیب برای استافیلوکوکوس اورئوس، اشرشیا کلی و سودوموناس آئروژینوزا معادل 28/31، 05/19 وmm 40/15 بود. در نتیجه فیلم های حاوی روغن شاهدانه بیشترین تاثیر را بر روی باکتری گرم مثبت داشتند. نتایج نشان دادند که افزودن روغن شاهدانه سبب اصلاح و بهبود ویژگی های فیزیکی، سد کنندگی و ضد میکروبی فیلم ها و پوشش هایی بر پایه کازئینات سدیم می شود.
    کلید واژگان: کازئینات سدیم, فیلم خوراکی, روغن شاهدانه, خواص فیزیکی, خواص سد کنندگی, خواص ضد میکروبی}
    Mina Salarnia, Ali Ganjloo *, Zahra Emam, Djomeh, Mandana Bimakr
    Biodegradable edible bioplarmers are the best alternatives to synthetic plastics. In this study, sodium caseinate edible films containing different levels of hemp seed oil (10, 20 and 30% w/w) was produced and their physical, barrier and antimicrobial properties were investigated. By adding hemp seed oil up to 30% (w/w), the thickness, transparency, and solubility of films decreased, and the contact angle increased. The permeability to water vapor was reduced from 76.4×10-11 to 5.1×10-11 g m-1s-1 Pa-1, and oxygen permeation was increased from 11 to 28.3 cm3μm cm-2 day-1 Kpa-1 by addition of hemp seed oil. The disk diffusion method was used to investigate the antimicrobial effect of sodium caseinate film containing hemp seed oil on three pathogenic bacterial strains including Staphylococcus aureus, Escherichia coli, and Pseudomonas aeruginosa. The largest inhibitory diameter for S. aureus, E. coli, and P. aeruginosa was 31.28, 19.05 and 15.40 mm, respectively. As a result, sodium caseinate films containing hemp seed oil has the most effect on gram-positive bacteria. The results revealed that that adding hemp seed oil improves the physical, barrier and antimicrobial properties of sodium caseinate-based films and coatings.
    Keywords: Sodium caseinate, Edible Film, Hemp seed oil, Physical Properties, Barrier properties, Antimicrobial properties}
  • الهه هادی زاده، سید مجتبی میرعابدینی، شهلا پازکی فرد *
    هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر مقدار عامل پخت بنزوئیل پراکسید بر خواص فیزیکی و مکانیکی پوشش ترافیکی دوجزئی برپایه پلیمر متیل متاکریلات بود. بدین منظور و برای رسیدن به مقدار مناسب و بهینه از عامل پخت، نمونه های پوشش ترافیکی دوجزئی با مقادیر مختلف عامل پخت بنزوئیل پراکسید شامل 0.4، 0.8، 1، 1.2، 1.4، 1.6 و %2 وزنی نسبت به جزء اول تهیه شد. سپس، خواص نمونه های مختلف با انجام آزمون های تعیین زمان خشک شدن ترافیکی، سختی سنجی، مقاومت در برابر شرایط جوی شتاب یافته، استحکام کششی و خواص دینامیکی مکانیکی بررسی شد. نتایج آزمون های فیزیکی مکانیکی مختلف نشان داد، مقدار بنزوئیل پراکسید بر خواص فیزیکی، مکانیکی و گرمایی پوشش ترافیکی دوجزئی حاصل اثر دارد، به نحوی که در مقادیر کم از عامل پخت (0.4 درصد وزنی)، خواص پوشش به طور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد و با افزایش مقدار عامل پخت و رسیدن به مقدار بهینه، تغییرات خواص نهایی پوشش شایان توجه نیست. این موضوع را می توان به واکنش رادیکالی پلیمرشدن رزین متیل متاکریلات با وجود عامل پخت بنزوئیل پراکسید نسبت داد. از سوی دیگر، با افزایش مقدار عامل پخت به مقدار %2 وزنی، به دلیل وجود ترکیبات واکنش نداده عامل پخت و نرم کننده محتوی آن، برخی دیگر از خواص مانند ثبات جوی و خواص مکانیکی کاهش می یابد. با توجه به نتایج آزمون های مختلف، محدوده بهینه برای مقدار عامل پخت پراکسیدی برای دست یابی به خواص مناسب از نظر زمان خشک شدن و خواص فیزیکی و مکانیکی نهایی، بین %1.2 تا %1.6 وزنی به دست آمد.
    کلید واژگان: پوشش ترافیکی, متاکریلات دوجزئی, عامل پخت, پلیمرشدن, خواص فیزیکی, مکانیکی}
    Elahe Hadizadeh, Seyed Mojtaba Mirabedini, Shahla Pazokifard *
    Hypothesis: A two-component methylmethacrylate (MMA) traffic paint, used in cold plastic road marking, is considered as a vital part of the safety infrastructure of the road networks and a tool for delineation and traffic control. This system must be well-maintained during its service life. The aim of this study was to evaluate the effect of benzoyl peroxide (BPO) curing agent content on the physical and mechanical properties of MMA traffic paints.
    Methods
    In order to optimize the amount of BPO, samples of two-component traffic paint were prepared and cured with 0.4, 0.8, 1.0, 1.2, 1.4, 1.6 and 2.0 wt% BPO. Different physical and mechanical properties of the samples, such as traffic no pick-up time, hardness, resistance against accelerated weathering conditions were evaluated and their mechanical properties were assessed using stress-strain analysis (SSA) and dynamic mechanical thermal analysis (DMTA).
    Findings: The results showed that the amount of BPO was a critical parameter in physical mechanical performance of the paints, in such a way that the low and high levels of curing agent (0.4 wt% and 2.0 wt%, respectively) led to loss of paint properties. This could be related to insufficient curing agent (0.4 wt%) and its overdose (2.0 wt%) in the polymerization of methylmethacrylate. Increasing the curing agent to its optimal amount did not increase the polymer network density, and in some cases impaired the mechanical properties of the samples. The results also showed that the increase in peroxide content reduced the drying time (no pick-up time). Within the optimal range of BPO content level at 1.2 and 1.6 wt%, we achieved traffic paints of two-component formulations with optimum physical and mechanical properties.
    Keywords: traffic paint, two, component methacrylate curing agent, polymerization, physical, mechanical properties}
  • لعیا قاضی مرادی، مرتضی گنجایی ساری*، بهرام رمضانزاده
    در این مقاله مروری، به پوشش های نانوکامپوزیتی بر پایه اپوکسی پرداخته می شود. پوشش هایی که در این مقاله مدنظر است با استفاده از نانوپرکننده های اصلاح شده با پلیمرهای پرشاخه کامپوزیت شده اند. برای این منظور ابتدا کلیدواژه هایی مانند اپوکسی، نانوکامپوزیت، پلیمرپرشاخه، روش های ساخت و اصلاح پوشش های نانوکامپوزیتی، دسته بندی های مختلف، مزایا و معایب آنها تعریف شده، سپس اثر اصلاح و افزودن نانوذرات مختلف بر روی خواص پوشش ها مانند خواص فیزیکی- مکانیکی، خواص ضدخوردگی و نحوه پخت آنها بررسی می شود. با توجه به این بررسی ها می توان نتیجه گرفت که استفاده از پلیمرهای پرشاخه در اصلاح نانوذرات برای بهبود پخش و پایدارسازی پراکنه و استفاده از آنها در بهبود ویژگی های مختلف پوشش های نانوکامپوزیتی ساخته شده از آنها، مفید و موثر است
    کلید واژگان: پوشش نانوکامپوزیتی, اپوکسی, پلیمرهای پرشاخه, اصلاح سطحی, خواص فیزیکی, مکانیکی}
    Layaa Ghazi Moradi, Morteza Ganjaee Sari*, Bahram Ramezanzadeh
    In this review paper, Epoxy-based nanocomposite coatings are focused that are produced by hyperbranched polymer-modified nanofillers. At first, keywords like epoxy, nanocomposite, hyperbranched polymer are defined and then fabrication methods and modification of nanocomposite coatings, various categorizations, advantages and disadvantages are investigated. Consequently, the effect of modification and addition of different nanoparticles on the characteristics of the coating such as physical-mechanical properties, anticorrosion and dispersion level are reviewed. Considering the discussions it can be concluded that using hyperbranched polymers as modifier for nanoparticles in order to improve the dispersion and its stability and increasing the various properties of the nanocomposite coatings, is useful and promising.
    Keywords: Nanocomposite coatings, Epoxy, Hyperbranched polymers, Surface modification, Physical-mechanical properties}
  • آیت محمد رزداری، سیده هدی یوسفیان*، حسن کیانی، مرضیه سیحون
    پرتودهی از روش های نوین در نگهداری مواد غذایی است. در این پژوهش اثرات دز پرتودهی بر روی نمونه ها، عمر ماندگاری و زمان نگهداری غده های سیب زمینی از طریق آزمون های مختلف بر برخی از ویژگی های کیفی و رئولوژیک غده سیب زمینی بررسی گردید. نمونه ها از فروشگاه سازمان انرژی اتمی خریداری شد و پس از تهیه و قبل از شروع آزمایشات بمدت یک هفته در سردخانه (4 درجه سانتی گراد) نگهداری شدند. به منظور پرتودهی نمونه ها از چشمه کبالت 60 (گاماسل 220) استفاده شد. نمونه ها با دزهای صفر (شاهد) ، 2 ،5 و 8 کیلوگری پرتودهی و سپس بمدت 150 روز در دو دمای 6 درجه سانتی گراد و محیط (18 درجه سانتی گراد) نگهداری شدند. درصد ماده خشک و درصد نشاسته در نمونه های پرتودهی شده با دز 2 کیلوگری و ذخیره شده در دمای 6 درجه سانتی گراد دارای بیشترین مقدار و به ترتیب 01/22 و 09/12 درصد بود. مقادیر قطر میانگین هندسی و ضریب کرویت با افزایش دز پرتودهی به مقدار 27/23 و 39/8 درصد کاهش یافته و در نمونه های پرتودهی شده با دز 8 کیلوگری دارای کمترین مقادیر به ترتیب 12/40 میلی متر و 41/76 درصد است. همچنین a*، b*، تغییرات رنگ و BI با افزایش دز پرتودهی به به مقدار 9/2، 2/3، 13/5 و 97/4 درصد افزایش و L* به مقدار 14/2 کاهش یافته است. علاوه بر این، با استفاده از آزمون تنش-آسایی نیز مدل سه جزئی ماکسول محاسبه شد و نتایج نشان داد با افزایش دز پرتودهی و دمای نگهداری تنش ریلکسیشن 96/39 درصد کاهش و مدت زمان ریلکسیشن27 درصد افزایش یافت.
    کلید واژگان: پرتو گاما, تنش آسایی, خواص فیزیکی, درصد نشاسته, مدل ماکسول}
    Ayat Mohammad Razdari, S. Hoda Yoosefian*, Hasan Kiani, Marziyeh Seyhoon
    Irradiation is a modern method of food preservation. In this research were evaluated irradiation dose effect, shelf-life and storage time of on some qualitative and rheological properties of potatoes tuber. The samples were purchased from the store's Atomic Energy Organization and were stored for a week in the cold (4°C) in order to prevent chemical changes in the tissues. In order to samples irradiation was used cobalt-60 source (Gamma-cell 220). The samples were irradiated with 0 (control), 2, 5 and 8 kGy and then were storage for 150 days at a temperature of 6°C and at ambient temperature (18°C). Samples dry matter and starch content was higher for doses of 2 kGy and stored at a temperature of 6°C to 22.01 and 12.09 %, respectively. Geometric mean diameter and sphericity values ​​decreased with increasing radiation dose to 23.27 and 8.39 % and the dose of 8 kGy irradiated samples had the lowest values to 40.12 and 76.41 %, respectively. Also, a *, b *, color changes and BI increased by increasing the radiation dose to 2.9T 3.2T 5.13, 4.97 % and L* decreased to 2.14%, too. Moreover, three component model was calculated using by Maxwell Model and results show that with increasing dose of irradiation and temperature, relaxation stress decreased and relaxation time increased to 39.96 and 27%, respectively.
    Keywords: Gamma Radiation, Relaxation, Physical Properties, Stretch Content, Maxwell Model}
  • زینب غضنفرزاده، مهدی کدیور
    امروزه، اکثر مواد مورد استفاده برای بسته بندی مواد غذایی، مواد زیست تخریب ناپذیرند که سبب ایجاد مشکلات محیطی جدی شده اند. بنابراین، فیلم های خوراکی بر پایه مواد طبیعی به دلیل زیست تخریب پذیر بودنشان می توانند راه حل امیدوارکننده ای برای حل مشکلات محیطی ناشی از بسپارهای سنتزی باشد. این فیلم ها علاوه بر زیست تخریب پذیری و خصوصیات ممانعتی خوب در برابر گازها، از خواص مکانیکی و نفوذ پذیری به بخار آب ضعیفی برخوردارند. لذا هدف از این پژوهش، استخراج نانو بلورهای سلولز از پوسته یولاف و افزودن آن به بیو فیلم ایزوله پروتئین آب پنیر به عنوان عامل تقویت کننده خواص آن بود. به همین منظور، از روش هیدرولیز اسیدی جهت استخراج نانوبلورهای سلولز از پوسته یولاف استفاده شد و در ادامه فیلم های بیونانوکامپوزیتی بر پایه ایزوله پروتئین آب پنیر با مقادیر 0، 2.5، 5 و 7.5% نانوبلورهای سلولز به روش قالب ریزی محلول تهیه شدند و اثرات نانوبلورهای سلولز بر خصوصیات سطحی، شفافیت، خصوصیات مکانیکی و نفوذپذیری فیلم ها نسبت به بخارآب مورد بررسی قرارگرفت. نتایج نشان داد افزودن نانوبلورهای سلولز سبب بهبود خواص مکانیکی کامپوزیت ها شده است، که در این رابطه فیلم های تهیه شده از 5% نانوبلورسلولز بالاترین استحکام کششی و مدول الاستیسیته و کمترین کشش پذیری را نشان دادند. افزودن نانوبلورهای سلولز سبب کاهش تراوایی فیلم ها به بخار آب شد که تا 36 % توانست نفوذپذیری به بخار آب را کاهش دهد و همچنین سبب کاهش شفافیت و تراکم فیلم ها و زبر و ناصاف شدن سطح فیلم ها گردید. در مجموع، نتایج به دست آمده نشان داد که نانوبلورهای سلولز استخراجی از پوسته یولاف می تواند اثرات مثبتی بر خصوصیات فیزیکی فیلم ایزوله پروتئین آب پنیر داشته باشد و به بهبود خواص آن کمک کند.
    کلید واژگان: بیونانوکامپوزیت, نانوبلور سلولز, ایزوله پروتئین آب پنیر, خواص فیزیکی}
  • محسن محجوب، سارا موحد، حسین احمدی چناربن
    تعیین خواص فیزیکی محصولات کشاورزی به منظور طراحی ماشین های کاشت، داشت، برداشت و همچنین تحلیل رفتار آن ها در هنگام عملیات فرآوری ضروری است. هدف از تحقیق حاضر، از یک سو تعیین ضریب اصطکاک خارجی و زاویه ی استقرار دو رقم متداول گندم (بهرنگ و شیرودی)، در سه سطح رطوبتی (12، 15 و 18 درصد بر پایه تر) و در دو سطح تماس (بتنی و ورق گالوانیزه) و از سوی دیگر تعیین ضریب اصطکاک داخلی ارقام مورد نظر، در سطوح رطوبتی ذکر شده بود. بر اساس نتایج، بیشترین زاویه ی استقرار برای رقم بهرنگ و در سطح رطوبتی 18 درصد و برای سطح تماس بتنی و به میزان 63/24 درجه و کمترین آن برای رقم شیرودی و در سطح رطوبتی 12 درصد و برای سطح تماس گالوانیزه و به میزان 84/19 درجه محاسبه شد. بیشترین ضریب اصطکاک خارجی برای رقم بهرنگ، در سطح رطوبتی 18 درصد و برای سطح تماس بتنی و به میزان 503/0 و کمترین آن برای رقم شیرودی و در سطح رطوبتی 12 درصد و برای سطح تماس گالوانیزه و به میزان 182/0 تعیین گردید. بیشترین ضریب اصطکاک داخلی برای رقم بهرنگ، در سطح رطوبتی 18 درصد و به میزان 754/0 و کمترین آن برای رقم شیرودی و در سطح رطوبتی 12 درصد و به میزان 413/0 به دست آمد.
    کلید واژگان: خواص فیزیکی, زاویه استقرار, ضریب اصطکاک خارجی, ضریب اصطکاک داخلی, گندم}
  • سید مجتبی میرعابدینی
    در این پژوهش، ابتدا میکروکپسول های تشکیل شده از جداره اتیل سلولوز و هسته روغن کلزا به روش دومرحله ای تبخیر حلالی تهیه شد. شکل شناسی میکروکپسول های سنتز شده با به کارگیری روش های متداول از قبیل میکروسکوپ نوری، میکروسکوپ الکترونی پویشی (SEM) و تعیین اندازه ذرات و توزیع آنها بررسی شد. سپس، خواص مکانیکی پوشش آکریلی آب پایه بر پایه کوپلیمر بوتادی ان استیرن کربوکسیل دار شده حاوی درصدهای مختلفی از میکروکپسول با اندازه گیری استحکام کششی و آزمون دینامیکی – مکانیکی بررسی شد. نتایج آزمون های شکل شناسی نشان داد، میکروکپسول هایی کروی شکل منظم با قطر تقریبی 10 تا 45 میکرون حاوی روغن کلزا با پوسته ای نسبتا زبر و متخلخل، با موفقیت تهیه شد. همچنین خواص عمومی مکانیکی فیلم لاتکس حاوی میکروکپسول های دارای روغن، بهبود یافت. بهترین نتیجه خواص مکانیکی با افزودن 1 تا 2 درصد وزنی میکروکپسول های دارای روغن، به دست آمد. این نتایج به دلیل اثر تقویت کنندگی میکروکپسول ها در فیلم لاتکس، پیش از کشش و اثر نرم کنندگی روغن آزاد شده بین زنجیرهای پلیمری و افزایش ازدیاد طول تا پارگی و افزایش مقاومت در برابر شکست و تخریب فیلم، در زمان بروز کشش و تنش، است. با افزایش درصد وزنی میکروکپسول ها در فیلم لاتکس (3 درصد وزنی) خواص عمومی فیلم لاتکس، به دلیل افزایش احتمال تجمع ذرات میکروکپسول، وجود روغن آزاد در فیلم و فصل مشترک ضعیف پلیمر و میکروکپسول، کاهش یافت. توزیع یکنواخت و پخش مناسب میکروکپسول های حاوی روغن خشک شونده در فیلم لاتکس، و پاره شدن میکروکپسول های به اندازه کافی بزرگ در زمان بروز تنش و رهاسازی روغن بین زنجیرهای پلیمر برای تسهیل حرکت آنها روی هم، از شرط های لازم برای حصول خواص مکانیکی مناسب فیلم لاتکس است.
    کلید واژگان: میکروکپسول, پوشش آب پایه, خودترمیم شوندگی, نرم کنندگی, خواص فیزیکی, مکانیکی}
    Seyed Mojtaba Mirabedini
    Rapeseed oil-filled ethyl cellulose microcapsules were prepared using a two-step solvent evaporation method. The prepared oil-filled microcapsules were characterized by; optical microscopy, scanning electron microscopy and particle size analyzer. The mechanical properties of carboxylated styrene/butadiene copolymer latex films containing various levels of microcapsules were studied using DMTA and tensile strength measurements. The characterization test results showed that rapeseed oil-contained microcapsules with a regular spherical shape, diameter range of 10-45 μm, and a relatively rough porous shell were successfully prepared. The results also revealed that the overall mechanical properties of the latex films containing oil-filled microcapsules improved, due to reinforcing effect of capsules within the latex films; with the best results using 1-2 wt% of oil-filled microcapsules. The improved results were obtained in reinforcing the samples before tests such as tensile tension, capsule rupturing and the oil release within the polymeric network by maintaining the integrity of the films by plasticization of the surrounding polymeric network, increased elongation-at-break, and enhanced resistance against tear or break. With further increasing of microcapsules content up to 3 wt%, there was a drop in overall mechanical properties of latex films, due to possible aggregation of microcapsules, presence of free rapeseed oil within the latex film and weak polymer/microcapsules interface. A proper distribution and dispersion of oil-filled microcapsules within the latex film, and rupture of sufficiently large microcapsules under stress, oil release within the polymeric network and easy movement of the chains were the main requirements for achieving latex film with good mechanical properties.
    Keywords: microcapsule, water, based coating, self, healing, plasticizing, physical, mechanical properties}
  • امیرمجید کدخدایی، احمدرضا بهرامیان، محمدحسین نوید فامیلی
    اسفنج پلی متاکریل ایمید به عنوان عایق گرمایی با خواص مکانیکی و گرمایی بسیار عالی مطرح است. خواص ویژه بسیار عالی ناشی از خواص مطلوب مکانیکی به همراه وزن کم، دلیل کاربرد فراوان این اسفنج در صنایع هوایی و فضایی است. در این مقاله، تهی هاسفنج PMI انعطاف پذیر به روش شیمیایی و هم چنین اثر تغییر پارامترهای فرایندی روی خواص، ساختار و رفتار آن مطالعه و شده است. ابتدا روش تهیه اسفنج PMI، مونومرها و نوع آغازگر و عامل پف زا، میزان و نحوه ترکیب مواد، دما، فشار و محیط واکنش مورد بررسی قرار گرفته، سپس آزمون های DSC و TGA به منظور بررسی خواص حرارتی، آزمون های استحکام فشاری و DMTA برای مطالعه خواص مکانیکی انجام شده است. به منظور بررسی ساختار شیمیایی ابر حاصل، از نتایج آزمون FTIR استفاده شده است.
    کلید واژگان: پلی ایمید, سنتز, اسفنج PMI, روش شیمیایی اسفنج شدن, خواص فیزیکی}
    Amirmajid Kadkhodai, Ahmadreza Bahramian, Mohammadhossein Navidfamily
  • زینب فرهادی نژاد، مرتضی احسانی*، بهمن خسرویان، قنبر ابراهیمی

    برای بررسی تاثیر رزین اپوکسی پلی استر بر روی خواص مکانیکی و فیزیکی آمیزه چوب پلاستیک، پلی پروپیلن، آرد چوب و رزین اپوکسی پلی استر، توسط مخلوط کن داخلی (بنبوری) مخلوط شده و پس از قالب گیری مورد آزمایش قرار گرفتند. رزین اپوکسی پلی استر قادر است در دمای اختلاط مواد آمیزه، ایجاد پیوندهای عرضی نماید و خواص آمیزه را تحت تاثیر قرار دهد. نتایج آزمون های کششی و خمشی نشان داد که افزایش میزان رزین اپوکسی پلی استر در آمیزه موجب افزایش مدول کششی و خمشی شده در حالی که استحکام مکانیکی و ازدیاد طول هنگام شکست را کاهش می دهند. همچنین اضافه کردن این مواد به آمیزه موجب کاهش مقاومت به ضربه در نمونه ها نیز می شود. اما از طرفی استفاده از چنین رزین هایی موجب کاهش جذب آب در نمونه و در نتیجه کاهش واکشیدگی ضخامت می شود و به این ترتیب از ایجاد تنش های ناشی از تورم نمونه به علت جذب آب و جمع شدگی به دلیل از دست دادن رطوبت جلوگیری می کند.

    کلید واژگان: آمیزه چوب, پلاستیک, رزین اپوکسی, پلی استر, چگالی پیوند عرضی, خواص مکانیکی, خواص فیزیکی, واکشیدگی ضخامت}
    Z. Farhadinejad, M. Ehsani, B. Khosravian, G. Ebrahimi

    To investigate the effect of epoxy-polyester resin on mechanical and physical properties of wood-plastic composite, polypropylene, wood flour and epoxy-polyester resin were mixed by an internal mixer and molded. The epoxy-polyester resin can be cured and made cross links between chains at the mixing temperature; so it can affect the properties of the composite. The result of tensile and flexural tests revealed that introduction of epoxy-polyester resin increased tensile and flexural modulus but reduced mechanical strength as well as elongation at break. Also such a material decreased impact strength. On the other hand, epoxy-polyester resin reduced water absorption of the samples and consequently decline thickness swelling. Therefore, it reduced stresses which were produced by swelling as a result of water absorption in the sample and shrinkage after drying.

    Keywords: Wood, plastic composite, Epoxy, polyester resin, Cross link density, Mechanical properties, Physical properties, Thickness swelling}
  • سپیده خویی، سلمان حسن زاده
    میسل های پلیمری زیست تخریب پذیر حاصل از خودآرایی کوپلیمرهای دسته ای، ابزارهایی مطمئن در دارورسانی هستند. تنوع سنتز و راحتی الحاق گروه های عاملی دو ویژگی به شدت جذاب این مواد است. در سامانه های متعارف، بیشتر از کوپلیمرهای دسته ای دومحیط دوست استفاده می شود که خود به خود در محیط آبی خودآرایی کرده و میسل هایی با ساختار هسته-پوسته را در غلظت های زیاد کوپلیمر، غلظت میسلی بحرانی(CMC) طی یک فرایند ترمودینامیکی ایجاد میک نند. از مشخصه های کلیدی میسل های مخلوط و ساده می توان به وجود یک هسته آبگریز برای حل کردن داروهای آبگریز و یک پوسته آبدوست برای پایدارسازی و محافظت از محل بارگذاری دارو (در هسته) از محیط های خارجی اشاره کرد. در کنار قابلیت میسل های پلیمری در عمل به عنوان مخزن داروهای آبگریز، نانومتری بودن ذرات حامل دارو نیز در شرایط درون تنی امتیازات مشخصی در مقایسه با داروی آزاد دارد. برهمک نش بین کوپلیمرهای دسته ای مختلف از راه پیوندهای اولیه یا ثانویه می تواند منجر به تولید میسل های مخلوط با خواص فیزیکی شیمیایی جذاب شود. همین امر باعث می شود تا این ترکیبات به عنوان گزینه مناسبی برای استفاده در دارورسانی مطرح شوند.
    کلید واژگان: میسل های مخلوط, چندپاسخی, کوپلیمرهای دسته ای, دارورسانی, خواص فیزیکی, شیمیایی}
  • فرزانه امامی، احمد موسوی شوشتری، محمدعلی توانایی
    در این پژوهش تاثیر برخی از عوامل فرآیند کشش مانند نسبت کشش، تعداد دور پیچش نخ حول غلتک گادت و دمای عملیات حرارتی بر خواص فیزیکی نخ پلی استر یکسره مورد مطالعه قرار گرفته است. دو روش عملیات حرارتی همزمان با کشش یعنی اعمال حرارت بین غلتک تغذیه و کشش و عملیات حرارتی در انتهای کشش یعنی اعمال حرارت روی غلتک کشش با استفاده از یک دستگاه کشش صنعتی، در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که با افزایش نسبت کشش، استحکام و مدول اولیه افزایش یافته و میزان این افزایش شدیدا به نحوه عملیات حرارتی و نسبت کشش بستگی دارد. از میان دو روش عملیات حرارتی اعمال شده، روش عملیات حرارتی در انتهای کشش نتایج مطلوب تری را در خواص فیزیکی مانند استحکام، مدول اولیه، کار تا حد پارگی و جمع شدگی نسبت به عملیات حرارتی همزمان با کشش ایجاد می نماید.
    کلید واژگان: فرآیندکشش, عملیات حرارتی, خواص فیزیکی, نخ یکسره پلی استر}
    F. Emami, A.M. Shushatri, Mohammad Ali Tavanaie
    In this research، the effect of some drawing parameters on the physical properties of polyester filament yarn was investigated. Heating operations were carried out with two
    Methods
    simultaneous (heating with drawing) and sequential (heating after drawing). The results showed that the tenacity and initial modulus of PET yarns increased with increasing the draw ratio at a selected optimum heating operation. The simultaneous method gives rise to the resultant drawn yarn with superior tensile properties and low shrinkage.
    Keywords: Drawing process, Heat Treatment, physical properties, PET flament yarn}
  • علیرضا قنبری، محسن محمد رایی نایینی، حامد فصیحی دستجردی، سید محمود کثیریها، احمد بوربوری، سید حسین سید مراغه ای
    در صنایع مختلف، اعمال روغن محافظ بر روی فلزات به صورت موقت برای جلوگیری از خوردگی فلزات امری متداول است. قبل از اعمال پوشش های آلی بر روی فلزات، این لایه بایستی از روی سطح برداشته شود. متداول ترین روش برای این کار استفاده از شستشوی قلیایی و شستشوی حلالی است. روش های اشاره شده قادر به زدایش کامل روغن از سطح فولاد نرم نمی باشند و همواره مقداری روغن بر روی سطوح باقی می ماند. در این تحقیق اثر روغن باقی مانده بر روی خواص لایه فسفاته با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و وزن پوشش فسفاته مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که روغن باقی مانده، باعث افت یکنواختی لایه فسفاته شده و شکل بلور های لایه فسفاته را نیز تغییر می دهد. از طرفی وزن پوشش فسفاته با افزایش درصد روغن بر روی سطح کاهش می یابد. همچنین اثر این ناخالصی بر روی خواص فیزیکی- مکانیکی سیستم پوشش های خودرویی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمون های خمش، جامی شدن و ضربه، نشان دهنده افزایش خواص کشسانی سیستم های پوششی با افزایش درصد روغن به علت نفوذ روغن به داخل فیلم پوششی می باشد. در صورتی که مقاومت خوردگی سیستم های پوششی با افزایش درصد روغن به علت نقص چسبندگی، کاهش می دهد.
    کلید واژگان: لایه فسفاته, پوشش خودرویی, مقاومت خوردگی, خواص فیزیکی, مکانیکی, SEM}
    A. Ghanbari, M. Mohammad Raei Nayini, H. Fasihi, S. M. Kasiriha, A. Burburi, S. H. S. Maragheee
    In different industries, protective oils are applied temporarily on the metal substrates to prevent corrosion damages. This layer should be removed before applying organic coatings. Alkali solution and solvent wash are the most frequently methods to remove oil from surface. Aforesaid methods can not remove this layer perfectly. As a result, always some residual protective oil remains on the metal surface. In this work the effect of this layer on properties of automotive phosphate layer was investigated using scanning electron microscope (SEM) and weight of phosphate layer. It was seen that oil pollution reduced the homogeneity of phosphate layer, changed the crystal shape of phosphate layer and decreased the weight of phosphate layer. In addition, the effect of residual oil on the different physical-mechanical properties of coating systems was investigated. It was seen that residual oil improved bending, cupping and impact properties of coating due to diffusion of the residual oil in coating layer. In the other hand, corrosion resistance decreased because of adhesion failure.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال