جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "organic manure" در نشریات گروه "کشاورزی"
-
به منظور بررسی اثر کاربرد کودهای زیستی و آلی بر کارایی فیزیولوژیک نیتروژن و خصوصیات زراعی یونجه در منطقه کاشان آزمایشی در سال زراعی 93-1392 در شهر آران و بیدگل از توابع استان اصفهان، به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتورهای آزمایشی شامل سه نوع کود آلی (کود گاوی، کود گوسفندی و کود مرغی) به همراه شاهد هر کدام به میزان 10 تن در هکتار) و سه نوع حاصلخیزکننده زیستی (کود نیتروکسین، کود فسفات بارور-2 و ترکیب نیتروکسین و فسفات بارور-2) به همراه شاهد بودند. صفاتی مانند تعداد ساقه در مترمربع، تعداد دانه در مترمربع، تعداد روز تا ده درصد گلدهی، وزن هزار دانه، عملکرد علوفه تر، درصد نیتروژن، درصد پروتئین، عملکرد پروتئین، کارایی فیزیولوژیک و کارایی مصرف فسفر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تیمار کاربرد تلفیقی کود زیستی نیتروکسین + فسفات بارور-2 با میانگین 68/4 تن بر هکتار نسبت به سایر سطوح کود زیستی از برتری 15/6 درصدی برخوردار بود. بنابراین می توان گفت که کاربرد توام نیتروکسین و فسفر بارور-2 توانسته است شرایط تغذیه ای بهینه تری را در چین برداری های متوالی نسبت به کاربرد منفرد هر یک از آنها ایجاد نماید. در بین سطوح کود آلی نیز مصرف 10 تن بر هکتار کود گاوی با میانگین 67/1 و عدم مصرف کود آلی با میانگین 62/3 تن بر هکتار به ترتیب بیشترین و کمترین میزان عملکرد علوفه تر یونجه را تولید نمودند. همچنین اثر متقابل کودهای زیستی و آلی بر اکثر صفات معنی دار شد و در بین اثرات متقابل، بیشترین میزان کارایی فیزیولوژیک نیتروژن با میانگین 3/40 کیلوگرم دانه تولید شده بر کیلوگرم نیتروژن مصرف شده مربوط به تیمار عدم تلقیح با کود زیستی + مصرف 10 تن بر هکتار کود گاوی بود.
کلید واژگان: بارور-2, درصد پروتئین, عملکرد علوفه, فسفر, نیتروکسینIntroductionAlfalfa is one of the most important fodder plants, being able to produce a high quantity of forage dry mass with high concentration of protein and to symbiotically fix atmospheric nitrogen. Having a deep and extensive root system, it reduces soil erosion and improves water penetration in agricultural soils (11). The results of the previous researches showed that the use of Nitroxin and Phosphate Barvar-2 bi-fertilizers had a significant effect on plant protein concentration and the highest protein (22.3%) was obtained when the plants were inoculated with Phosphate Barvar-2 and received organic amendment in the form of mushroom compost. Also, the use of Nitroxin and Barvar-2 bi-fertilizer increased the efficiency of nitrogen consumption, and inoculation with Nitroxin had the highest (22.8%) nitrogen use efficiency (5). Our study aimed to shed light on the nitrogen physiological efficiency and some agronomic traits of alfalfa in the presence of bio-fertilizers and organic manures in Kashan, central Iran.
Materials and MethodsThis study was carried out in Aran and Bidgol, central Iran, in 2014. The experiment was conducted with a factorial arrangement in a randomized complete block design with three replications. Treatments were 4 levels of bio-fertilizers (control, Nitroxin, Phosphate Barvar-2, and Nitroxin+Phosphat Barvar-2) and animal manures (control, cattle manure, sheep manure, and poultry manure in 10 tons/ha). Stems/m2, grains/m2, 1000-grains weight, days to 10 percent flowering, accumulative fresh weight, nitrogen content, protein content, protein yield, physiological efficiency of nitrogen and nitrogen use efficiency were evaluated.
Results and DiscussionApplication of bio-fertilizers enhanced all examined attributes, compared to control, the extent of enhancement in a majority of attributes being greater for Nitroxin + Phosphate Barvar-2. The highest and lowest grains/m2 and 1000-grains weight belonged to application of Nitroxin+ Phosphate Barvar-2 + 10 tons/ha cattle manure and control treatments, respectively. The highest nitrogen content, protein content, and protein yield were obtained by the application of Nitroxin and poultry manures. The highest physiological efficiency of nitrogen was recorded under the conditions of control and cattle manure (3.19 Kg/Kg). The highest nitrogen use efficiency was observed in the presence of cattle manure and Nitroxin+ Phosphate Barvar-2. The application of Nitroxin + Phosphate Barvar-2 with an average of 68.4 tons/ha led to 15.63% increase compared to other levels of bio-fertilizer. Therefore, the combined application of Nitroxin and Phosphate Barvar-2 has been able to produce a high-quality animal feed in successive harvests than the sole application of each of these bio-fertilizers. Among the different levels of organic fertilizers, application of cow manure with an average of 67.08 tons/ha and no use of organic fertilizer with an average of 62.37 tons/ha produced the highest and lowest cumulative fresh weight of alfalfa, respectively. Also, the highest physiological efficiency of nitrogen (with an average of 3.40 kg of grains produced per kg of nitrogen applied) was achieved when 10 tons/ha of cow manure was applied.
ConclusionsThe combined application of Nitroxin and Phosphat Barvar-2 bio-fertilizers was more effective than the sole application of each of these biofertilizers. Among the levels of organic manure (10 tons per hectare), cow manure was found to be more effective in enhancing the examined traits. Application of poultry manure had a more favorable effect on nitrogen and protein concentrations and protein yield of alfalfa. Therefore, combined application of Nitroxin and Phosphat Barvar-2 bio-fertilizers is recommended for producing alfalfa in the climatic conditions of Kashan.
Keywords: Barvar-2, Forage Yield, Nitroxin, Organic Manure, Phosphorus, Protein Percent -
تقاضای مصرف کنندگان برای محصولات ارگانیک به علت آگاهی از سلامت و کیفیت غذایی آن ها رو به افزایش است. کودهای آلی سلامت خاک و تعادل اکولوژیکی منطقه را حفظ می کنند. کشاورزی ارگانیک، به عنوان یک سیستم کشاورزی جایگزین برای محافظت از سلامت انسان و محیط زیست می تواند کیفیت و ماندگاری محصول را بهبود بخشد. کیوی فروت یکی از محصولات مهم کشاورزی در شمال ایران است که در مبادلات تجاری و اشتغال مردم منطقه نقش موثری دارد. مطالعه اثر انواع کودهای آلی قابل دسترس در شمال کشور در تغذیه تاکهای کیویفروت به علت گران شدن کودهای شیمیایی و شکل گیری بازار مصرف میوه های ارگانیک ضروری است. بنابراین تحقیق حاضر با هدف مقایسه تاثیر کاربرد پنج نوع کود آلی و کود شیمیایی بر کیفیت میوه کیوی رقم ’هایوارد‘ طی نگهداری در سردخانه انجام شد. این پژوهش در قالب بلوک های کامل تصادفی با شش تیمار (شامل کود شیمیایی، کود گوسفندی، کود گاوی، کود مرغی، ورمیکمپوست و آزولا) و سه تکرار روی تاک های کیویفروت رقم ’هایوارد‘ طی چهار سال اجرا شد. میوه های هر یک از تیمارها بعد از رسیدن مقدار مواد جامد محلول کل میوه (TSS) به حد مناسب 5/6 (تقریبا اواسط آبان) برداشت و در سردخانه با دمای 5/0 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 90 درصد قرار داده شدند. نمونه برداری از میوه ها در زمان برداشت و با فواصل 30 روز پس از انتقال به سردخانه انجام و ویژگی های فیزیکوشیمیایی شامل رنگ گوشت میوه، مواد جامد محلول، اسیدیته، سفتی بافت میوه و کاهش وزن میوه اندازه گیری شد. هم چنین در پایان سه ماه نگهداری میوه های در سردخانه ارزیابی حسی میوه ها انجام گردید. نتایج نشان داد مقدار مواد جامد محلول کل و اسیدیته کل در میوه های تغذیه شده با کودهای آلی بیشتر از کود شیمیایی بود. بیشترین سفتی گوشت میوه در تغذیه با کود گاوی در سال چهارم با میانگین 74/8 و کمترین مقدار در تغذیه با کود شیمیایی با 2/3 کیلوگرم بر سانتی متر مربع بدست آمد. میزان سفتی میوه ها طی نگهداری در سردخانه روند کاهشی معنی داری را نشان داد. نسبت مواد جامد محلول به اسیدیته طی انبارداری به طور معنی داری افزایش یافت. هم چنین نتایج آنالیز حسی نشان داد میوه های تولید شده با کاربرد ورمی کمپوست از پذیرش کلی بیشتر نسبت به سایر تیمارهای کوددهی برخوردار بودند. به طور کلی استفاده از کودهای آلی گاوی و ورمی کمپوست اثر مطلوبی را بر ویژگی های مهم میوه کیوی چون مقدار سفتی، کاهش وزن، مواد جامد محلول، اسیدیته و کیفیت حسی نشان داد. بنابراین چنین میوه هایی کیفیت انبارداری بهتری را در سردخانه خواهند داشت. در نتیجه به نظر می رسد با کاهش مصرف کودهای شیمیایی در باغ های کنونی، تولید کیوی به استانداردهای تعریف شده برای میوه ارگانیک بسیار نزدیک خواهد شد.کلید واژگان: تست پنل, کود دامی, ورمی کمپوست, ویژگی های فیزیکوشیمیاییIntroductionConsumers demand for organic products is increasing due to their awareness of health and nutritional quality. Organic manures maintain soil health and ecological balance of the region. Organic agriculture, as an alternative agricultural system to protect human health and the environment can improve the quality and storability of the product. Kiwifruit is one of the most important agricultural products in north of Iran, which plays an effective role in trade and employment of the people. Fertilization is one of the main factors affecting the yield and quality of kiwifruit. Growers use organic manures and chemical fertilizers in their orchard to achieve higher yields. It is necessary to study the effect of various organic manures available in the region on the nutrition of kiwifruit vines due to increase chemical fertilizer prices and the formation of the market for organic fruits. Therefore, the aim of this study was to compare the effect of using five types of organic manures and chemical fertilizer on the quality of Hayward kiwi fruit during cold storage.
Materials and MethodsThis research was conducted as randomized complete block design consisting six treatments (including complete chemical fertilizer, sheep manure, cow manure, chicken manure, vermicompost and azolla) on Hayward kiwifruit vines in orchard and factorial experiment with three replicates in cold storage during four years. The fruits were harvested at TSS: 6.5 (approximately mid-November) and then stored at 0.5 ° C and 90% RH for three months. Sampling was performed every month and physicochemical characteristics, including flesh color parameters (L*, C*, h◦), total soluble solids, titratable acidity, firmness and weight loss of fruit were measured. Sensory evaluation of fruits was also performed at the end of three months cold storage. Analysis of variance of the data was done using SAS 9.1 software. The significance of differences between the mean of treatments was determined by using Duncan’s test.
Results and DiscussionThe results showed the interaction between year, type of nutrition and cold storage period affected color indices, lightness and chroma. Lightness and chroma value didn’t show significant differences between organic and chemical fertilizer treatments. In addition, their value decreased during cold storage period, significantly. The chroma value indicates the degree of saturation of the green color and is associated with fruit firmness. The hue value was also influenced by the interaction between year and cold storage period and the simple effect of the nutrition type. The highest hue value was observed in chicken manure (108.63) and the lowest in vermicompost (107.66). The hue value decreased significantly after 90 days cold storage. According to the results, a decrease in fruit firmness, TA and an increase in TSS and TSS/TA were observed during cold storage irrespective of treatments. After 90 days, total soluble solids content was higher when organic fertilizers were applied. During the storage of kiwifruit, total soluble solids content increased, significantly. The titratable acidity value in organic fertilizer treatments was higher than chemical fertilizer after 90 days cold storage, significantly. Moreover, titratable acidity value decreased at the end of the cold storage period, significantly. The highest flesh fruit firmness was obtained in cow manure (8.74 kg/cm2) in forth year and chemical fertilizer treatment had the lowest flesh firmness (3.2 kg/cm2) in third year. Fruit lost firmness gradually during the cold storage period. However, no significant difference was found in maturity index (TSS/TA) between treatments. The TSS:TA ratio is highly increased after 90 days. Based on the results of the last two years, azolla, cow and chicken manures showed less weight loss percentage than chemical fertilizer treatment. Moreover, weight loss increased significantly during cold storage period in all treatments and years. Also the results of sensory analysis showed that fruits treated with vermicompost had a higher overall acceptance than other treatments.
ConclusionGenerally, organic nutrition plays an important role in increasing the nutritional value and shelf life of kiwifruit cv.Hayward. Organically produced fruits had higher firmness than conventionally grown fruits during storage. Application of cow manure and vermicompost showed favorable effects on important properties of kiwi fruit such as firmness, weight loss, TSS, TA and sensory quality. Therefore, organic fruits will have better quality in the cold storage. As a result, it seems that by reducing the use of chemical fertilizers in the current orchards, kiwi production will be close to the standards defined for organic fruit.Keywords: Organic manure, Panel test, Physicochemical properties, Vermicompost -
مدیریت کود یکی از عوامل اصلی در جهت رسیدن به کشاورزی پایدار محسوب می شود. از این رو نظام کشاورزی تلفیقی استفاده از مواد آلی همراه با مصرف بهینه کودهای شیمیایی را توصیه می کند. مدیریت تلفیقی کود دامی با کود شیمیایی روش مهمی برای افزایش تولید و حفظ باروری خاک می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش کود آلی پلت مرغی و سولفات روی در پرورش گیاه مرزه می باشد. آزمایش حاضر به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. فاکتور اول کود مرغی با چهار سطح (صفر، 3، 6، 9 تن در هکتار) و فاکتور دوم سولفات روی با چهار سطح (صفر، 50، 100، 150 میلی گرم در کیلوگرم خاک) بود. با توجه به نتایج به دست آمده، اثر کود آلی مرغی، سولفات روی و برهمکنش آنها بر بیشتر صفات مورد بررسی معنی دار بود. بیشترین ارتفاع بوته در تیمار کود آلی مرغی 9 تن در هکتار + سولفات روی 100 میلی گرم در کیلوگرم خاک مشاهده شد که نسبت به شاهد 26/79 درصد افزایش نشان داد و کمترین ارتفاع بوته متعلق به تیمار شاهد بود. کلروفیل کل در تیمار کود مرغی 6 تن در هکتار + 150 میلی گرم سولفات روی در کیلوگرم، افزایش قابل توجهی نسبت به شاهد داشت. بیشترین میزان نیتروژن برگ در تیمار کود مرغی 9 تن در هکتار + 50 میلی گرم سولفات روی در کیلوگرم با افزایش 03/82 درصدی نسبت به شاهد به دست آمد و عنصر روی با افزایش 75/222 درصدی در تیمار کود مرغی 9 تن در هکتار + 150 میلی گرم سولفات روی در کیلوگرم مشاهده شد. تیمار کود مرغی 6 تن در هکتار + 150 میلی گرم درکیلو گرم با 53/261 درصد افزایش نسبت به شاهد حاوی بیشترین درصد اسانس بود. نتیجه پژوهش حاضر نشان داد استفاده از نسبت های تلفیقی کود آلی مرغی و سولفات روی در بهبود صفات رویشی، عناصر در دسترس گیاه و درصد اسانس موثر واقع شده است.
کلید واژگان: اسانس, تغذیه, خصوصیات فیتوشیمیایی, سولفات روی, کود دامی, گیاه داروییIntroductionFertilizer management is one of the main factors in achieving sustainable agriculture. Therefore, the integrated agricultural system recommends the use of organic matter along with the optimal use of chemical fertilizers. This method is a balanced way to improve the physical and chemical properties of the soil, which leads to improved growth and increased plant yield. Organic fertilizers, especially livestock manures, have higher levels of organic matter than chemical fertilizers, and can be considered as sources of nutrients, especially nitrogen, phosphorus and potassium. One of these organic fertilizers is poultry manure, which in addition to having macro and micro elements (manganese, iron, copper, and boron) is one of the cheapest fertilizers compared to other fertilizers used. It is also richer in terms of nitrogen than other animal fertilizers. Soil fertility is the factor that change the amount of active substances and essential oils. Micronutrients such as zinc, although needed in small amounts by plants, play an important role in plant growth and development. The application of zinc sulfate fertilizer improved the quantitative and qualitative attributes of basil, peppermint, sage, and rosemary. Researchers stated that the application of a combination of chemical fertilizers and poultry manure has increased the yield of garlic essential oil. Therefore, in recent years, integrated plant nutrition management has been discussed. Integrated plant nutrition management is based on the simultaneous application of organic, chemical, and biological fertilizers. Because organic fertilizers alone can’t provide the needs of high-yielding plants. Combined application of organic, chemical, and biological fertilizers can improve the physical and chemical conditions of the soil and increase organic carbon and nutrients. Savory is an aromatic medicinal plant from the mint family. This plant has a lot of essential oils and is very important in the food, pharmaceutical, and health industries. The aim of this study was to investigate the role of poultry manure and zinc sulfate in the cultivation of savory.
Materials and MethodsThe present experiment was performed as a factorial in a completely randomized design with 3 replications. The factors consisted of poultry manure with four levels (0, 3, 6, and 9 t.ha-1) and the second factor zinc sulfate with four levels (0, 50, 100 and 150 mg.kg-1 soil).
Results and DiscussionAccording to the obtained results, the effect of poultry manure, zinc sulfate, and their interaction on most of the studied traits was significant. The highest height was observed in the treatment of poultry manure of 9 t.ha-1 + zinc sulfate in 100 mg. kg-1 soil, which showed an increase of 79.26% compared to the control, and the lowest height belonged to the control treatment. The total chlorophyll in the chicken manure treatment of 6 t.ha-1 + zinc sulfate in 150 mg. kg-1 had a significant increase compared to the control. The highest amount of leaf nitrogen was obtained in the treatment of poultry manure of 9 t.ha-1 + 50 mg.kg-1 with an increase of 82.03% compared to the control. Zinc element was observed with a 222.75% increase in poultry manure treatment of 9 t.ha-1 + 150 mg.kg-1. Poultry manure treatment of 6 tons per hectare + 150 mg.kg-1 with 261.53% increase compared to the control contained the highest percentage of essential oil.
ConclusionThe results of the study showed that the use of combined ratios of poultry organic fertilizer and zinc sulfate has been effective in improving vegetative attributes, available plant elements, and essential oil content.
Keywords: Essential oils, Medicinal plants, Nutrition, Organic manure, Phytochemical traits, Zinc sulfate -
اگرچه کارایی کودهای دامی چندین فصل زراعی تداوم دارد، ولی کارایی سال اول اهمیت بیشتری دارد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی کارایی منبع و مقدار کود دامی در تولید گیاه دارویی آویشن دنایی (Thymus daenensis L.) به صورت اسپیلت پلات در زمان در قالب بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1397 و 1398 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح کود مرغی (100، 143 و 250 کیلوگرم نیتروژن در هکتار ؛ PM100، PM143، PM250)، سطوح کود گوسفندی (100، 143 و 250 کیلوگرم نیتروژن در هکتار؛ SM100، SM143، SM250)، سطوح کود گاوی (100، 143 و 250 کیلوگرم نیتروژن در هکتار؛ CM100، CM143، CM250) و کود شیمیایی (CF) و عدم مصرف کود (C) بودند که در دو چین مقایسه شدند. زیست توده گیاهی PM250، SM143 و SM250 در چین اول برتری معنیداری در مقایسه با CF داشت، ولی در چین دوم اختلاف معنیداری بین تیمارهای کود دامی و شیمیایی مشاهده نشد. در چین اول عملکرد اسانس سطوح متوسط و بالای کودهای مرغی و گوسفندی و سطح بالای کود گاوی بیشتر از CF بود، ولی در چین دوم فقط سطح بالای کود مرغی برتری معنیداری در مقایسه با CF داشت. کارایی مصرف کود در تولید زیست توده همه تیمارهای کودی به استثنای SM143 مشابه بود، ولی برای تولید اسانس SM143 و PM143 به ترتیب دارای بیشترین کارایی بودند. به کارگیری مقدار متوسط کود گوسفندی به دلیل برتری کارایی آن در مقایسه دیگر تیمارهای کودی اثربخشی بیشتری در اکوسیستم زراعی دارد، ولی چنانچه هدف تولید اسانس باشد، سطح بالای کود مرغی بر سطح متوسط کود گوسفندی اولویت دارد.
کلید واژگان: اسانس, زیست توده گیاهی, کارایی مصرف کود, کود آلیAgroecology journal, Volume:14 Issue: 3, 2022, PP 449 -466IntroductionSustainability of production in agricultural lands is directly related to soil fertility management. In this regard, the application of livestock manure is a very important method in improving soil fertility without adversely affecting the environment. Although the efficiency of these manures could be sustained for several growing seasons, however their efficiency at the first year is principally more important due to the direct relationship with the production of that year. Therefore, the present study was conducted to evaluate the effect of source and amount of manure on the growth and production of thyme.
Materials and methodsThe experiment was performed as a split plot design in time and in the form of a randomized complete block with three replications at the model cultivation site of medicinal plants of Koohrang Agriculture-Jahad in 2018 and 2019. Experimental treatments were included three levels of poultry manure (100, 143 and 250 kg N/ ha; PM100, PM143, PM250), three levels of sheep manure (100, 143 and 250 kg N/ ha; SM100, SM143, SM250)), three levels of cattle manure (100, 143 and 250 kg N/ ha; CM100, CM143, CM250) and chemical fertilizer (CF) and no fertilizer application (C) as positive and negative controls, respectively, which in two cutting were compared. The measured traits were includedphotosynthetic pigments, leaf area index, aerial biomass, essential oil content and essential oil yield. Data was analyzed by SAS software and means were compared by LSD test.
Results and DiscussionIn both cuttings, the amount of chlorophyll a in plots received medium and high level of animal manures were similar to plot received chemical fertilizer. Except to CM250 treatment, chlorophyll b in all manure treatments were similar to CF treatment. In the first cutting, the leaf area index in PM250, SM143 and SM250 treatments had a significant advantage compared to CF treatment, but in the second cutting, manure treatments (except SM100) did not show a significant difference comparing to CF treatment. Thyme biomass obtained from PM250, SM143 and SM250 treatments had a significant advantage compared to CF treatment in the first cutting, but in the second cutting, there was no significant difference among manures and CF treatments. In the first cut, the essential oil content of medium and high levels of poultry manure and also high levels of sheep and cattle manures were significantly higher than the CF treatment. However, in the second cutting, the amount of essential oil under all levels of poultry manure and medium and high levels of sheep and cattle manures were higher than the CF treatment. In the first cutting, the essential oil yield of medium and high levels of poultry and sheep manures and high level of cattle manure were higher than that the CF treatment, but in the second cutting, only high level of poultry manure had a significant advantage in comparison with CF treatment. The fertilizer application efficiency regarding to biomass production was similar for all fertilizer treatments, except SM143. The highest fertilizer use efficiency in the production of essential oil was obtained with SM143 and PM143, respectively.
ConclusionApplying a medium amount of sheep manure could be more effective in the crop ecosystem due to its superior efficiency in comparison with other levels of this fertilizer and other studied animal manure and chemical fertilizers. However, if the essential oil yield of the thyme be the gold of the farmer, the high level of poultry manure has priority over the balanced level of sheep manure, although the efficiency of this level of poultry manure is 35% lower than the balanced level of sheep manure. Therefore, in addition to producing the essential oils, the efficiency of fertilizers could be also considered as an important factor, regarding to achieving the sustainable aspects in the medicinal plants ecosystems.
Keywords: Thyme, Organic manure, Fertilizer efficiency, Essential oil, Aerial biomass -
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر کودهای آلی، زیستی و شیمیایی بر برخی ویژگی های کمی و کیفی گیاه دارویی اسفرزه توده محلی ایرانشهر در سال زراعی 98-1397 در شهرستان ایرانشهر، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با شش تیمار و چهار تکرار به اجرا در آمد. تیمارهای کودی شامل کود زیستی فسفات بارور2، کود زیستی فسفات بارور3، کود دامی گاوی، سوپرفسفات تریپل و ورمی کمپوست بودند که با شاهد (عدم مصرف کود) نیز مقایسه شدند. نتایج نشان داد که اثر کودها بر اکثر ویژگی های موردبررسی در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد. تاثیر تیمارها بر ویژگی های شاخص تورم، شاخص سبزینگی و ارتفاع بوته در سطح احتمال پنج درصد معنی دار شد. بیش ترین درصد نیتروژن دانه (24/6) و پتاسیم دانه (42/0) تعداد پنجه در بوته، تعداد سنبله، طول سنبله، وزن تر بوته، شاخص تورم، کربوهیدرات بذر و شاخص سبزینگی تحت تاثیر کود دامی حاصل شد. حداکثر مقدار طول ریشه، ارتفاع بوته، تعداد دانه در سنبله، وزن خشک بوته، وزن هزار دانه، عملکرد بوته، عملکرد در هکتار، موسیلاژ، پروتیین، کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل کل تحت تاثیر کود ورمی کمپوست به دست آمد. تیمار ورمی کمپوست عملکرد دانه و کلروفیل کل را به ترتیب به میزان 56/46 و 76/32 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. هم چنین شاهد و کود زیستی بارور2 به ترتیب بیش ترین میزان تورم و بیش ترین درصد فسفر دانه را به خود اختصاص دادند. به طوربه طورکلی این نتیجه حاصل می شود که کود آلی ورمی کمپوست بر اکثر ویژگی های کمی و کیفی گیاه اسفرزه به نسبت تاثیر بیش تری دارد و استفاده از آن مناسب می باشد.
کلید واژگان: اسفرزه, کود آلی, زیستی, شیمیایی, صفات کمی و کیفیThis study aims at investigating the effect of organic, biological, and chemical fertilizers on some quantitative and qualitative traits of local mass of Iranshahr Isabgol, as a medicinal plant during 2018-2019 crop year in a randomized complete block design with 6 treatments and 4 replications in Iranshahr. Fertilizer treatments are no fertilizer application (control), Phosphate Barvar 2 biofertilizer, Phosphate Barvar 3 biofertilizer, Cow manure, Superphosphate triple, and Vermicompost. The results show that fertilizers’ effect on most traits have been significant at the 1% probabilify level. The effect of fertilizer treatments on plant Height and Carbohydrates has not been significant but it has been considerable on Inflation index and Greenness index at 5% probability level. Maximum number of tillers per plant, number of spikes, spike length, fresh weight of plant, swelling index, Carbohydrate, Seed Nitrogen, Seed Potassium, and Greenness index aree obtained under the influence of manure, and traits including root length, plant height, number of seeds per spike, dry weight Plant, 1000-seed weight, plant yield, yield per hectare, Mucilage, Protein, Chlorophyll a, Chlorophyll b, and Total chlorophyll are obtained under the influence of vermicompost. Vermicompost treatment increases grain yield and total chlorophyll by 46.56% and 32.76%, respectively, compared to the control. Also, control and Phosphate Barvar 2 biofertilizer have had the highest swelling and the highest percentage of Seed Phosphorus, respectively. In general, it is concluded that vermicompost has a greater effect on most quantitative and qualitative traits of Isabgol, and its use is recommended.
Keywords: Isabgol, organic manure, biological, chemical, Quantitative, Qualitative propertises -
به منظور بررسی اثر کود ورمی کمپوست بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم رقم چمران در شرایط تنش گرمایی آخر فصل، آزمایشی مزرعه ای به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در سال زراعی 97-1396 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان اجرا شد. عوامل آزمایشی شامل سه تاریخ کاشت یک آذر، 20 آذر و 10 دی در کرت های اصلی و پنج سطح کود ورمی کمپوست (صفر، پنج، 10، 15 و 20 تن در هکتار) در کرت های فرعی بود. تجزیه واریانس نشان داد که اثر تاریخ کاشت و کود ورمی کمپوست بر صفات اندازه گیری شده معنی دار بود. مقایسه میانگین نشان داد که بیشترین عملکرد دانه (2356 کیلوگرم در هکتار) در تاریخ کاشت یک آذر و کمترین آن (1732 کیلوگرم در هکتار) در تاریخ کاشت 10 دی بود. همچنین در سطوح مختلف کود ورمی کمپوست، بیشترین عملکرد دانه (2593 کیلوگرم در هکتار) در مصرف 20 تن در هکتار ورمی کمپوست و کمترین آن (1566 کیلوگرم در هکتار) در عدم کاربرد ورمی کمپوست حاصل شد. به طور کلی تاخیر در کاشت و وقوع تنش گرمایی آخر فصل، باعث کاهش عملکرد دانه ولی افزایش میزان مصرف ورمی کمپوست در تاریخ های کاشت مختلف، موجب افزایش عملکرد دانه گندم شد.
کلید واژگان: تنش گرمایی, ورمی کمپوست, گندم, عملکرد دانهIntroductionTerminal heat stress in Khuzestan province, decrease growth, yield and yield components of wheat. The vermicompost fertilizer improve water reserve and physical and chemical properties of soil. One of the important ways to reduce the negative effect of terminal heat stress on plant is using vermicompost fertilizer in the soil. Using vermicompost fertilizer in agricultural soils lead to increase nutrient elements and conserving the soil water and decrease the negative impacts of drought stress on plant. Generally, vermicompost fertilizer contribute to preserving the moisture storage of the soil and to supply the nutrients required by the plant. In this study, the most important aim is to study the effect of vermicompost fertilizer on bread wheat yield and yield components under terminal heat stress in Ahwaz climatic condition.
Materials and methodsIn order to evaluate the effect of vermicompost fertilizer on growth and yield of wheat in terminal heat stress of Ahwaz, a field experiment using split-plot design based on randomized complete block design with four replicates was conducted in research farm of Agricultural Sciences and Natural Resources University of Khuzestan during (in 31º N, 48º E, 35 Km north-east of Ahwaz, and 20 m above the sea level) 2017-2018 growing season. Experimental factors were three sowing dates (22 Nov., 11 Dec. and 31 Dec.) in main plots and five vermicompost rates (0 (control), 5, 10, 15 and 20 t.ha-1) in sub plots.
Results and discussionAnalysis of variance showed that the effect of sowing date and vermicompost were significant on measured traits. Mean comparison revealed that the highest grain yield (2356 kg.h-1) was at the first sowing date and the lowest grain yield (1732 kg.h-1) was at the last sowing date. Also, in vermicompost levels, the maximum grain yield (2593 kg.ha-1) was in 20 t.ha-1 of vermicompost application and the minimum grain yield (1566 kg.ha-1) was in control of vermicompost.
ConclusionsGenerally, the results showed that with delay in sowing date and occurrence of terminal heat stress, decreased growth and grain yield of wheat. But, using vermicompost fertilizer decreased the negative impact of drought stress. So that, with increase vermicompost application, increased measured traits. Also, in areas with terminal heat stress after flowering stage, using 20 tons per hectare of vermicompost fertilizer is recommended for maintaining grain yield.
Keywords: High temperature after flowering, organic manure, Khuzestan, Biological yield -
اهداف
در کشاورزی ارگانیک مدیریت عناصر غذایی خاک با استفاده از کودهای آلی یکی از روش های موثر در کنترل علف های هرز و رقابت آن ها با گیاه زراعی است.
مواد و روش ها:
آزمایش در سال زراعی 97-1396 در مزرعه ارگانیک دانشگاه رازی به صورت کرت های یک بار خرد شده بر پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل کود دامی (مخلوط کودهای گاوی و گوسفندی) در سه سطح (صفر، 10 و 20 تن در هکتار، به ترتیب FM0، FM10 و FM20) به عنوان عامل اصلی و کود سبز (عدم کاربرد کود سبز، ماشک گل خوشه ای، شبدر برسیم و شنبلیله) به عنوان عامل فرعی بودند.
یافته ها:
در هر دو نمونه برداری قیاق، پیچک و شیرین بیان جز علف های هرز غالب مزرعه بودند که در نمونه برداری اول به ترتیب 48، 5/22 و 8/9 درصد و در نمونه برداری دوم 48، 4/14 و 3/18 درصد از تراکم نسبی علف های هرز را به خود اختصاص دادند. مصرف 10 و 20 تن کود دامی رشد کودهای سبز را به ترتیب 8/9 و 7/37 درصد افزایش داد. کودهای سبز شنبلیله، شبدر برسیم و ماشک گل خوشه ای به ترتیب 7219، 5799 و 3564 کیلوگرم در هکتار زیست توده تولید کردند. بیشترین وزن خشک علف های هرز در یک سوم ابتدایی و پایان فصل رشد در شرایط عدم مصرف کود دامی به دست آمد. کاربرد 10 و 20 تن کود دامی در هکتار وزن خشک علف های هرز را در یک سوم ابتدایی نسبت به شرایط شاهد به ترتیب 4/16 و 1/29 درصد و در پایان فصل رشد به ترتیب 3/9 و 1/54 درصد کاهش داد. بدون کاربرد کود سبز تراکم علف های هرز در نمونه برداری اول و دوم به ترتیب 4/224 و 5/48 عدد در متر مربع بود. کاشت ماشک گل خوشه ای، شبدر برسیم و شنبلیله این تعداد را در نمونه برداری اول به ترتیب 5/12، 2/43 و 3/36 درصد و در نمونه برداری دوم به ترتیب 6/5، 5/35 و 4/26 درصد کاهش داد. تمامی گونه های کود سبز در سطوح مختلف کود دامی عملکرد دانه کنجد را افزایش دادند. در نهایت تاثیر مثبت کاربرد کودهای آلی بر کاهش رشد و خسارت علف های هرز منجر به بهبود عملکرد دانه کنجد شد. مقدار این بهبود نسبت به شرایط شاهد با مصرف 10 و 20 تن کود دامی در هکتار به ترتیب 8/18 و 6/27 درصد و با کاربرد کوهای سبز ماشک گل خوشه ای، شبدر برسیم و شنبلیله به ترتیب 7/30، 9/35 و 5/45 درصد بود. بیشترین عملکرد دانه (1929 کیلوگرم در هکتار) با مصرف 20 تن کود دامی در هکتار و کاربرد کود سبز شنبلیله و کمترین مقدار (918 کیلوگرم در هکتار) در شرایط شاهد به دست آمد..
نتیجه گیری:
مدیریت کودهای آلی با تغییر شرایط رقابت به سود گیاه زراعی، می تواند افت عملکرد ناشی از حضور علف های هرز را کاهش دهد. طبق نتایج این بررسی بسته به نوع کود آلی مصرفی در مزارع ارگانیک، بهبود عملکرد دانه کنجد بین 18 تا 45 درصد قابل انتظار است. بهترین تیمار که در آن علاوه بر تولید بیشترین عملکرد دانه، کمترین تراکم و وزن خشک علف های هرز وجود داشت، مصرف 20 تن کود دامی و کاربرد کود سبز شبدر برسیم بود که می تواند به عنوان ترکیب تیماری مناسب دیده شود.
کلید واژگان: زیست توده, قیاق, کنجد, کود آلی, لگومBackground and ObjectiveIn organic farming, soil nutrients management by using organic fertilizers is one of the effective methods to the weed control.
Materials and MethodsThis experiment was conducted in the organic field of Razi University as split plot based on randomized complete block design with three replications in 2018 growing season. The experimental treatments included farmyard manure (mixture of cattle and sheep manure) at three levels (0, 10 and 20 t.ha-1, FM0, FM10 and FM20, respectively) as main factor and the cultivation of green manure (non-cultivating green manure, hairy vetch, berseem clover and fenugreek) as sub factor.
ResultsJohnson grass, Bindweed and Licorice were the dominant weeds in both sampling, which they had 48, 22.5 and 9.8% of relative weeds density at the first sampling, and 48, 14.4 and 18.3% of relative weeds density at the second sampling. Consumption of 10 and 20 t/ha of farmyard manure increased the green manure biomass by 9.8% and 37.7%, respectively. Fenugreek, berseem clover and hairy vetch were produced 7219, 5799 and 3564 kg.ha-1 biomass, respectively. The highest weed biomass at the 1/3 of primary and end of the growing season was obtained in non-fertilizer condition. Application of 10 and 20 ton/ha of farmyard manure reduced weed biomass by 16.4% and 29.1% at the 1/3 of primary growth season, and by 9.3% and 54.1% at the end of the growing season, respectively. Without green manure application, weed density in the first and second sampling were 244.4 and 48.5 plant/m2, respectively. By sowing of hairy vetch, berseem cloverand fenugreek, weed density was reduced by 12.5%, 43.2% and 36.3% in the first sampling and by 5.6%, 35.5% and 26.4% in the second sampling, respectively. All varieties of green manure at different levels of farmyard manure increased the grain yield of sesame. Finally, the positive effect of organic fertilizers application on weed growth and damage resulted in improved grain yield. The amount of this improvement compared to the control condition with consumption of 10 and 20 t/ha of farmyard manure was 18.8% and 27.6%, respectively, and with the application of hairy vetch, berseem clover and fenugreek was 30.7%, 35.9% and 45.5%, respectively. The highest grain yield (1929 kg.ha-1) was obtained from fenugreek application at 20 level of farmyard manure and the lowest amount (918 kg.ha-1) under control conditions.
ConclusionManagement of organic fertilizers can reduce the yield loss due to weeds by changing competition conditions in favor of the crop. According to the results study, depending on the type of organic fertilizer used in organic farms, an improvement of grain yield of sesame between 18 to 45% will be expected. The best treatment in which, the highest grain yield was produced and had the lowest density and dry weight of weeds was achieved by consuming 20 /ha of manure and using berseem clover as green manure. Therefore, it is introduced as a suitable treatment combination.
Keywords: Biomass, Johnson Grass, Legume, Organic Manure, Sesame -
International Journal of Recycling of Organic Waste in Agriculture, Volume:10 Issue: 2, Spring 2021, PP 145 -155Purpose The main objective of the study was to evaluate the application of different doses of onion residue compost as mixtures with bovine manure as organic fertilizers for a round tomato crop planted in the field. Method The data were obtained experimentally in pilot fields. The experimental design was completely randomized, with 4 m2 plots with ten plants each as an experimental unit and with three replications per treatment (2 years). Five treatments were tested, namely one unfertilized control, three with organic fertilization and one mineral treatment. The variables measured were plant height (cm), stem base diameter (cm), fresh plant weight (g) and total dry matter (%). The parameters measured for the fruit were fresh fruit weight (g), fruit length (mm), fruit width (mm) and total soluble solids. Results The application of compost from the degradation of onion residues as mixtures with cow manure had positive effects on the growth of the plant and on the development of tomato fruit. Compost doses of 60 Mg ha–1 and 80 Mg ha–1 gave similar values to chemical treatment and the control without fertilization was significantly lower than those with doses of organic and chemical fertilizer. These results indicate that this compost contains the nutrients required by the tomato crop for growth and development. Conclusion It was concluded that the agricultural use of quality compost is an effective strategy to obtain high quality products in an economically viable and environmentally sustainable way.Keywords: Compost amendment, Organic manure, Ecological, Cow manure, Plant nutrition, Río Negro
-
International Journal of Recycling of Organic Waste in Agriculture, Volume:10 Issue: 2, Spring 2021, PP 101 -109Purpose
Passion fruit cultivation and utilization is fast emerging in Nigeria. Poultry farms are increasing with the corresponding increase in poultry manure production which is relatively affordable by farmers. Two experiments were conducted to evaluate the effect of placement method and time of poultry manure (PM) application on early growth and dry matter partitioning of yellow passion fruit.
MethodPM placement methods were incorporation, top-dressing, bottom-dressing and split combination of top-and bottom-dressing while time of PM application comprised application at transplanting, 2, 4 and 6 weeks after transplanting (WAT). The experiments were laid out as completely randomized design, replicated five and six times, respectively for PM placement methods and time of PM application. Growth and dry matter yield were determined at two weeks' interval and 20 WAT, respectively.
ResultsLongest vines (78.5 cm) were significantly (p <0.05) produced by plants that were grown in PM incorporated medium. Thickest stems (6.75 mm), highest number of leaves (66.4) and dry matter accumulation were recorded in plants that received PM as top-dressing followed by PM incorporation. Application of PM at transplanting resulted in longest vines (95.8 cm), highest number of leaves (69.5) and dry matter partitioning to leaves, vines and roots.
ConclusionPM top placement performed best with respect to early growth parameters and dry matter accumulation followed by PM incorporation, hence PM top placement is recommended for production of vigorous passion fruit vines in container. Poultry manure should be applied at transplanting for vigorous vines and not delayed beyond 4 weeks after transplanting.
Keywords: Passiflora edulis, Organic manure, Method, Time, dry matter accumulation -
سابقه و هدف:
خاک عامل اصلی تولید مواد غذایی بوده، اما همواره تحت تاثیر تخریب قرار داشته، بنابراین کاهش هدررفت خاک دارای اهمیت زیادی است. با وجود انجام پژوهش های متعدد در زمینه جلوگیری از هدررفت خاک درک کامل این پدیده و کاهش آن راه ی طولانی در پیش دارد. بررسی ها نشان داده است که امروزه مواد افزودنی متنوعی با هدف حفاظت آب و خاک در سرتاسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد. افزودنی های آلی موادی هستند که می توانند باعث افزایش نفوذپذیری و کاهش رواناب و هدررفت خاک شوند. تولید رواناب و رسوب تحت تاثیر تغییرات مکانی ویژگی های خاک تغییر می یابند و هم چنین قابلیت خاک در تولید رواناب و رسوب در طی زمان ثابت نیست. بنابراین، نوآوری پژوهش حاضر، بررسی اثر کود مرغی در فرآیند حفاظت آب و خاک بر مولفه های زمان شروع رواناب، ضریب رواناب، هدررفت خاک و غلظت رسوب در دوره های زمانی 24 ساعت، سه، شش، نه و 12 ماه می باشد.
مواد و روش هادر پژوهش حاضر به منظور اندازه گیری مقدار رواناب و هدررفت خاک از 28 کرت در شرایط آزمایشگاهی با استفاده از تیمار کود مرغی هوا خشک شده استفاده شد. کود مرغی با دو مقدار پنج و 10 تن بر هکتار به کار برده شد که مستقیما در سطح خاک به صورت یکنواخت و با دست پخش گردید. پس از آن آزمایش ها در تیمار شاهد (قبل از کاربرد کود مرغی) و تیمارهای حفاظت شده (بعد از کاربرد کود مرغی) با سه تکرار انجام گردید. آزمایش ها در کرت های شاهد و کرت های حفاظت شده با استفاده از شبیه ساز باران برای شدت بارندگی 50 میلی متر در ساعت و در شیب 20 درصد جهت جمع آوری رواناب و رسوب شبیه سازی شد.
یافته هانتایج نشان داد که کود مرغی با دو مقدار پنج و 10 تن بر هکتار در بازه های زمانی مورد مطالعه باعث افزایش زمان شروع رواناب و کاهش ضریب رواناب، هدررفت خاک و غلظت رسوب شد. تیمار کود مرغی 10 تن برهکتار در بازه زمانی 12 ماه بیش ترین تاثیر را بر افزایش زمان شروع رواناب با مقدار 6/19+ درصد، هم چنین بیش ترین میزان کاهش در ضریب رواناب و هدررفت خاک به-ترتیب با مقادیر 11/14- و 00/19- درصد را داشت. در حالی که تیمار کود مرغی با مقدار پنج تن بر هکتار در بازه زمانی 24 ساعت بیش ترین میزان کاهش در غلظت رسوب با مقدار 93/9- درصد را ارایه نمود. نتایج هم چنین نشان داد که اثر جداگانه کود مرغی بر زمان شروع رواناب و هدررفت خاک در سطح 99 درصد و بر ضریب رواناب در سطح 95 درصد معنی دار بود. هم چنین اثر جداگانه بازه زمانی بر زمان شروع رواناب در سطح 99 درصد معنی دار و بر ضریب رواناب، هدررفت خاک و غلظت رسوب غیر معنی دار بود.
نتیجه گیریافزودنی های آلی می توانند موجب کاهش رواناب و هدررفت خاک شوند. با این وجود، نقش مواد اصلاحی آلی قابل دسترس و دوستدار محیط زیست کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هم چنین استفاده از کودهای آلی به عنوان یکی از مطلوب ترین انواع روش ها در کاهش هزینه های استفاده از کودهای شیمیایی و نیز اثرات مخرب آنها بر خاک و محیط زیست می باشد.
کلید واژگان: اصلاح کننده های خاک, پایداری خاک, فرسایش خاک, کرت های فرسایشی, کود آلیBackgrounds and objectivesSoil is the main factor in food production, but it has always been under the destruction influence, therefore the reduction of soil loss is more important. In spite of numerous studies in prevention field of soil loss, the full understanding of this phenomenon and its reduction has a long way to come. Studies showed that today the various conditioners are used with aim of water and soil conservation in worldwide. Organic conditioners are the materials that these can cause the increasing infiltration and decreasing runoff and soil loss. Runoff and sediment yield is affected by spatial changes of soil properties and soil ability in runoff and sediment yield are not constant over time. Therefore, the innovation of present study conducted the study of poultry manure effect in process of soil and water conservation on parameters of time to runoff, runoff coefficient, soil loss and sediment concentration in time period of 24 h, 3, 6, 9 and 12 months.
Materials and MethodsIn present study for measuring the runoff and soil loss amount used from 28 plots using dried-air poultry manure in laboratory conditions. The poultry manure applied with two amounts of 5 and 10 t ha-1 that this was directly distributed with hand on surface soil. Then, the experiments was conducted in control treatment (before application of poultry manure) and conservation treatments (after application of poultry manure) with three replications. The experiments simulated in control plots and conservation plots using rainfall simulator for rainfall intensity of 50 mm h-1 and slope of 20 percent for collection of runoff and sediment.
ResultsThe results showed that the poultry manure with two amounts of 5 and 10 t ha-1 in time periods caused the increasing time to runoff and decreasing runoff coefficient, soil loss and sediment concentration. The poultry manure of 10 10 t ha-1 and time period of 12 month had more effect on increasing time to runoff with rate of +19.6 percent, also the most decrease amount in runoff coefficient and soil loss with rates of -14.11 and -19.00 percent, respectively. While, the treatment of poultry manure with rate of 5 t ha-1 in time period of 24 h presented the most decrease in soil concentration with rate of -9.93 percent. The results also showed that the separate effect of poultry manure on time to runoff and soil loss was significant in level of 95 percent. Also, the separate effect of time period on time to runoff was significant in level of 99 percent and on runoff coefficient, soil loss and sediment concentration was not significant.
ConclusionOrganic conditioners can cause the reduction of runoff and soil loss. However, the material role of organic amendment of accessible and environmentally friendly less has been attention. Also, use from organic manure is one of the most desirable methods in reducing use costs from chemical manure and also these destructive effects on soil and environment.
Keywords: Erosion Plots, Organic Manure, Soil amendments, Soil erosion, Soil stability -
BACKGROUNDSuitable and useful usage of different kind of fertilizers and biofertilizer is the main way for reformation and potential of soil fertility and increasing of crops yield.OBJECTIVESThis research was carried out to evaluate effect of different level of vermicompost and several amount of cow manure on crop production of Cowpea.METHODSThe current study was conducted according factorial experiment based on randomized complete blocks design with three replications along 2015 year. The first factor included three level of Vermicompost (V1: nonuse of vermicompost or Control, V2: 2 t.ha-1, V3: 4 t.ha-1) and second factor consisted three level of cow manure (M1: nonuse of cow manure or Control, M2: 10 t.ha-1, M3: 15 t.ha-1).RESULTResult of analysis of variance revealed effect of vermicompost, cow manure and interaction effect of treatments on all measured traits (instead harvest index at 5%) was significant at 1% probability level. Mean comparison result of different level of vermicompost indicated that maximum amount of all measured traits was noted for 4 t.ha-1 vermicompost and minimum of those belonged to control treatment. Also as for Duncan classification made with respect to different level of cow manure maximum and minimum amount of all measured characteristics belonged to 15 t.ha-1 and control. Evaluation mean comparison result of interaction effect of treatments indicated maximum amount of seed yield (415.36 gr.m-2), biologic yield (865.6 gr.m-2), number of pod per plant (13), number of seed per pod (14), 100-seed weight (25.3 gr) and harvest index (46.54%) was noted for 4 t.ha-1 vermicompost and 15 t.ha-1 cow manure and lowest ones belonged to control.CONCLUSIONFinally according results of this study, treatments of 4 t.ha-1 of vermicompost mixed with 15 t.ha-1 of animal manure led to achieve highest amount of seed yield and its components, and can be advised to producers.Keywords: Biofertilizer, crop production, harvest index, Organic manure, Pulse
-
-استفاده مستقیم از کود مرغی به عنوان کود آلی در کشاورزی ممکن است باعث نگرانی های محیط زیستی گردد؛ بنابراین بکاربردن بیوچار آن ممکن است راه حل موثری باشد. یک آزمایش گلخانه ای به منظور بررسی اثر کود مرغی و بیوچار آن)عدم مصرف ماده آلی بعنوان کنترل، %1 و %2 (w/w) کود مرغی، و %1 و %2 (w/w)بیوچار کود مرغی) بر رشد و غلظت عناصر کم مصرف گیاه ذرت تحت تنش شوری (0، 6/3، 9/7، و 4/12 دسی زیمنس بر متر) در حضور و عدم حضور قارچ میکوریزا آربوسکولار (Funneliformis mosseae) انجام شد. نتایج نشان داد که در تیمار بدون قارچ، کاربرد کود مرغی و بیوچار آن به طور معنی داری وزن خشک اندام هوایی را نسبت به تیمار شاهد افزایش داده است. با کاربرد بیوچار وزن خشک اندام هوایی در حدود 15 و 8 درصد به ترتیب در تیمارهای 1 و 2 درصد در مقایسه با کود مرغی افزایش بیشتری نشان داد. در تیمار قارچ، اضافه کردن 2% بیوچار کودمرغی اثر معنی داری بر وزن خشک اندام هوایی نسبت به تیمار شاهد نداشت. ازاین رو، کاربرد همزمان سطح بالای بیوچار کودمرغی (2%) با قارچ در افزایش رشد گیاه، به دلیل بی اثر بودن قارچ بر افزایش عملکرد در سطح بالای فسفر در سطح 2% بیوچار کود مرغی ، مفید نبود. در گیاهان با و بدون قارچ، تنش شوری در سطوح پایین (6/3، 9/7 دسی زیمنس بر متر) ، وزن خشک اندام هوایی را افزایش داد اما در سطح بالا (4/12 دسی زیمنس بر متر) باعث کاهش معنی دار آن گردید. به طور کلی، در گیاهان با و بدون قارچ، غلظت عناصر کم مصرف اندام هوایی (به غیر از مس) با افزایش سطوح شوری به طور معنی داری افزایش یافت. در تیمار بدون قارچ تنها کاربرد بیوچار%2 غلظت منگنز را نسبت به تیمار شاهد به میزان 20 درصد افزایش داد. در تیمارهای با قارچ، اضافه کردن کود مرغی %1، بیوچار 1و 2% غلظت منگز اندام هوایی را به ترتیب به میزان 27، 16 و 9 درصد نسبت به تیمار شاهد کاهش داد. کاربرد بیوچار کود مرغی غلظت آهن، روی و مس اندام هوایی را به دلیل غلظت بالای این عناصر غذایی در بیوچار در مقایسه با کود مرغی نسبت به تیمار شاهد افزایش دادند. به طور کلی، پیرولیز کود مرغی به منظور کاهش بوی بد کود مرغی و بهبود خواص آن جهت افزایش رشد گیاه ذرت مفید تشخیص داده شد.
کلید واژگان: قارچ میکوریزا آربورسکولار, کود آلی, غلظت عناصر کم مصرف, پیرولیز, سدیم کلریدDirect use of poultry manure (PM) as an organic fertilizer in agriculture may cause environmental concerns; therefore, application of its biochar might be an effective solution. A greenhouse experiment was conducted to investigate the influence of PM and its biochar (PMB) (control, 1% and 2% PM (w/w), 1% and 2% (W/W) PMB) on the growth and micronutrients concentration of corn under salinity stress (0.5, 3.6, 7.9 and 12.4 dS m-1) in the presence or absence of arbuscular mycorrhizal fungus (AMF) (Funneliformis mosseae). Results indicated that application of PM and PMB significantly increased corn shoot dry weight (SDW) compared to that of control in non-AMF plants. However, SDW was higher in PMB application compared to that of PM by 15% and 8% for 1% and 2% (w/w) application rates, respectively. In AMF-plants, addition of 2% PMB had no significant effect on SDW compared to that of control. Hence, co-application of PMB (2%), and AMF did not increase SDW due to the fact that AMF was ineffective to enhance corn yield (at high phosphorous (P) concentration in 2% PMB rate). Salinity stress, at low levels (3.6 and 7.9 dS m-1), increased SDW of corn but at a higher level (12.4 dS m-1), decreased it significantly, in both non-AMF and AMF plants. In general, shoot micronutrients concentration (except for Cu) significantly increased along with increasing soil ECe levels in AMF and AMF plants. In non-AMF plants, only addition of 2% PMB increased shoot Mn concentration by 20% compared to that of control. However, in AMF plants, application of PM (2%) and PMB (1% and 2%) decreased Mn concentration by 27%, 16%, and 9% compared to those of control treatment, respectively. Poultry manure biochar increased corn shoot Zn, Cu and Fe concentrations compared to those of control due to the higher concentration of these nutrients in biochar compared to PM. In conclusion, pyrolysis of PM almost eliminated foul odor of PM and increased dry matter yield of corn.
Keywords: Arbuscular mycorrhizal fungus, Organic manure, Micronutrients concentration, Pyrolysis, Sodium chloride -
به منظور بررسی تاثیر کود های زیستی، دامی و شیمیایی بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم، آزمایشی در سال زراعی 1392-1393 به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجان شرقی اجرا گردید. عامل اول سطوح کودی شاهد، شیمیایی (نیتروژن، فسفر و پتاسیم به ترتیب با مقادیر، 165، 70 و 50 کیلوگرم در هکتار)، نیتروکسین + فسفاته بارور2، سوپرنیتروپلاس + فسفاته بارور2، کود دامی + فسفاته بارور2 و تلفیقی (نیتروکسین + سوپرنیتروپلاس + کود دامی + فسفاته بارور2) و عامل دوم ارقام گندم اروم و سواسون بودند. نتایج نشان داد در صفت تعداد دانه در سنبله رقم اروم و در وزن هزاردانه رقم سواسون برتر بود. بیشترین تعداد دانه در سنبه با کاربرد کود شیمیایی بدون تفاوت معنی دار با سایر تیمارهای کودی به دست آمد. بیشترین عملکرد بیولوژیکی در تیمارهای شیمیایی (12530 کیلوگرم در هکتار) و تلفیقی (12490 کیلوگرم در هکتار) بدون تفاوت معنی دار با یکدیگر به دست آمدند که به طور میانگین افزایش 75/11 درصدی را نسبت به شاهد نشان دادند. بیشترین عملکرد دانه در تیمارهای کاربرد تلفیقی در رقم سواسون (5335 کیلوگرم در هکتار)، کاربرد کودهای شیمیایی (5228 کیلوگرم در هکتار) و تلفیقی (4782 کیلوگرم در هکتار) در رقم اروم بدون تفاوت معنی دار با همدیگر به دست آمد که به طور میانگین افزایش 2/72 درصدی را نسبت به شاهد نشان داد. بیشترین درصد پروتئین برای تیمارهای تلفیقی (4/16 درصد)، نیتروکسین + فسفاته بارور2 (2/16درصد) و کود شیمیایی (16 درصد) برای رقم اروم ثبت شد. به طور کلی بین کاربرد کود شیمیایی و تلفیقی از کودهای آلی و زیستی در اکثر صفات از جمله عملکرد دانه، اجزای عملکرد و درصد پروتئین دانه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بنابراین، امکان جایگزینی کودهای شیمیایی با کودهای آلی و زیستی برای تولید گندم در یک سیستم کشاورزی پایدار یا ارگانیک وجود دارد.
کلید واژگان: ازتوباکتر, آزوسپیریلیوم, پروتئین, عملکرد دانه, فسفاته بارور2, کود آلی, گندمIn order to investigate the effect of farmyard, biological and chemical fertilizers on yield and yield components of wheat, an experiment was carried out as a factorial based on randomized complete blocks design with three replications at the Research Center for Agriculture and Natural Resources in 2013-2014. The first factor was levels of fertilizers: control, chemical fertilizer, Nitroxin + Phosphate Barvar2, FYM + Phosphate Barvar 2, Supernitroplus + Phosphate Barvar2 and integrated treatment (Nitroxin+ Supernitroplus + FYM+ Phosphate Barvar 2) and second factor was Urom and Sovason as wheat varieties. Results showed that for number of spikelets per spike, Urom variety and for 1000 kernel weight, Sovason variety were superior. The highest number of grains per spike was obtained by chemical fertilizer application without significant differences with other fertilizer treatments and the highest biological yield was obtained in chemical fertilizer (12530 kg.ha-1) and integrated treatment (12490 kg.ha-1) without significant differences, which showed an increase of 11.75% on the average compared to the control. The highest grain yield was obtained in integrated treatment in Sovason variety (5335 kg.ha-1), chemical fertilizer (5228 kg.ha-1) and integrated treatment (4782 kg.ha-1) in Orum variety without significant difference, which showed an increase of 72.2% on the average compared to the control. The highest protein percentage was recorded for integrated treatment (16.4%), Nitroxin + Phosphate Barvar (16.2%) and Fertilizer (16%) for Orum variety, respectively. In general, there was no significant difference between the application of chemical fertilizer and the integrated application of organic and biological fertilizers in many traits, including grain yield, yield components and protein percentage. Therefore, there is the possibility of replacing chemical fertilizers with organic and biological fertilizers for producing of wheat in a sustainable organic farming system.
Keywords: Azospirillium, Azotobacter, Grain Yield, Organic Manure, Phosphate Barvar 2, Protein, Wheat -
با توجه به کمبود مواد آلی در خاک ها و با هدف استفاده بهینه از کودهای آلی و شیمیایی برای دست یابی به کشاورزی پایدار، آزمایشی به منظور بررسی تاثیر کودهای شیمیایی و کود آلی کمپوست زباله شهری بر عملکرد کمی وکیفی گندم (Triticum astivum L.) رقم بهار، با چهار سطح کودهای شیمیایی (بدون مصرف، سیستم رایج، بر اساس آنالیز خاک و 25 درصد کم تر از آنالیز خاک) و کمپوست زباله شهری در چهار سطح (0، 10 ، 20 و 30 تن بر هکتار) به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار، در سال زراعی 93-1392 در کرمانشاه اجرا شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که اثر اصلی مصرف کمپوست، کودهای شیمیایی و اثر برهم کنش آن ها روی صفات آزمایشی معنی دار شد. در این تحقیق کاربرد کودهای شیمیایی و کمپوست سبب افزایش معنی دار عملکرد دانه، وزن هزار دانه، تعداد دانه در سنبله، ارتفاع گیاه، تعداد پنجه در بوته، درصد پروتئین و غلظت عناصر غذایی در دانه گندم گردید. مقایسه میانگین اثر برهم کنش کودهای شیمیایی و کمپوست زباله شهری نشان داد با کاربرد تیمار 10 تن بر هکتار کمپوست و کودهای شیمیایی 25 درصد کم تر از آنالیز خاک، بیش ترین عملکرد دانه (5900 کیلوگرم بر هکتار)، وزن هزار دانه (39 گرم)، تعداد دانه در سنبله (71)، درصد پروتئین (6/12) و غلظت عناصر غذایی در دانه به دست آمد و کم ترین میزان صفات مورد بررسی در شاهد مشاهده گردید. با توجه به نتایج به دست آمده و در نظر گرفتن مسایل زیست محیطی، کاربرد توام 10 تن بر هکتار کمپوست و کودهای شیمیایی 25 درصد کم تر از آنالیز خاک پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: آهن, روی, فسفر, کودهای آلی, نیتروژنAgroecology journal, Volume:11 Issue: 4, 2020, PP 1293 -1307IntroductionUse of chemical fertilizers is an essential component of modern farming and about 50% of the world’s crop production can be attributed to fertilizer use. Sustainable production of crops cannot be maintained by using only chemical fertilizers and similarly it is not possible to obtain higher crop yield using organic manure alone. A balanced fertilization is needed to obtain optimum potential yield. The continuous imbalanced use of chemical fertilizers is creating complexity in our soils and the soil health is deteriorating. Application of municipal solid waste compost (MSW) is commonly applied to the soils to improve their physical, chemical and biological properties. Soil amendment with MSW is very useful for agricultural crop production. Wheat (Triticum aestivum L.) is the world’s leading cereal crop both in area and production and about two-third of people of our planet live on it. It plays an important role in diet of human being as well as in industrial uses. The present study was conducted to better understand the effect of MSW and chemical fertilizers on quantitative and qualitative yield of irrigated wheat in kermanshah condition.
Materials and MethodsIn order to study the effects of municipal solid waste compost (MSW) and chemical fertilizers on quantitative and qualitative yield of Bahar wheat cultivar, a field experiment was conducted with chemical fertilizers at four levels (0, conventional farmers, based on soil test and 25% lower than the soil test), and MSW at four levels (0, 10, 20 and 30 ton.ha-1) in a factorial experiment based on randomized complete blocks design (RCBD) with three replications in Kermanshah region during 2014-2015.Prior to sowing, MSW and chemical fertilizers was applied and mixed thoroughly with the soil. Before planting, combined soil sample from a depth of 0–30 cm was collected to determine some soil chemical properties.Plots were designed with 4 ×4 m, 1 m apart from each other., 1.5 m alley was kept between blocks. Wheat seeds (var. Bahar) were planted 2.5 cm apart from each other. During the growth and development stages, plots were irrigated based on the crop water requirement. Irrigation method was sprinkler. Grain yield were determined after the harvest and seed samples (harvesting stage) were taken and rinsed with distilled water, oven dried at 70°C, ground, digested and analyzed for determining the N, P, K, Fe, Zn, Mn, Cu, Pb and Cd concentration. Analysis of variance was performed using MSTAT-C and mean comparisons done by Duncan’s multiple range test (P ≤ 0.05).
Results and DiscussionResults showed that MWS and chemical fertilizers and their interaction effects had significant effects on experimental traits. Using of MWS with chemical fertilizers led to increase plant height, 1000 grain weight, seed number per spike, grain yield, protein percent and nutrients concentration in grain. The results of means comparison showed that the highest grain yield (5900 kg.ha-1), 1000 seed weight (39 g), grain number per spike (71), protein percent (12.6) and nutrients concentration in grain was obtained under the co-application of 10 ton.ha-1 MWS and chemical fertilizers (25 percent less than the soil test) and the lowest amounts of experimental traits were shown in control treatment. Our results are in agreement with some experiments which use of compost and chemical fertilizers on irrigated wheat.
ConclusionThe result of this experiment revealed that using of compost and chemical fertilizers in integrated form instead of individual application has a beneficial effect on improving the quantitative and qualitative yield of irrigated wheat. Based on the obtained results, co-application of 10 ton.ha-1 compost and chemical fertilizers (25 percent less than the soil test) at kermanshah condition can be recommended.
Keywords: Iron, Nitrogen, Organic manure, Phosphorus, Zinc -
به منظور مطالعه اثر کاربرد محلول پاشی بر عملکرد، اجزای عملکرد و اسانس توده های رازیانه، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و 25 تیمار در مزرعه تحقیقاتی مرکز آموزش جهاد کشاورزی آذربایجان غربی در دو سال متوالی 1394-1393 و 1395-1394 انجام شد. فاکتور اول شامل توده های رازیانه قاضی آنتپ ترکیه، همدان، ارومیه، یزد و شیراز و فاکتور دوم شامل محلول پاشی نانو نیتروژن، آب مغناطیسی، کود اوره، کود مرغی و تیمار شاهد بودند. نتایج نشان داد که بیشترین ارتفاع، تعداد شاخه فرعی، تعداد چتر و عملکرد اسانس به ترتیب در Y1A5B3 (سال اول+ توده شیراز+محلول اوره)،(Y1A1B2سال اول+توده قاضی آنتپ+ تیمار آب مغناطیسی) Y2A4B2(سال دوم+توده یزد+ محلول آب مغناطیسی)، Y1A1B2 (سال اول+توده قاضی آنتپ+ تیمار آب مغناطیسی) مشاهده شد. همچنین بیشترین درصد اسانس، وزن هزاردانه و تعداد چترک در بوته به ترتیب در (توده ارومیه+ تیمار آب مغناطیسی، A1B2) توده قاضی آنتپ+ تیمار آب مغناطیسی وتوده ارومیه+ تیمار کود اوره مشاهده شد. بیشترین عملکرد (1144کیلوگرم در هکتار) در توده قاضی آنتپ مشاهده شد. نظر به مهم بودن میزان اسانس، می توان توده ارومیه را به همراه محلول پاشی آب مغناطیسی و نانونیتروژن برای آب و هوای منطقه ارومیه پیشنهادی کرد.
کلید واژگان: اوره, توده, خصوصیات فنولوژیک, کود آلی, گیاهان داروئیIn order to study the foliar application effects on yield and yield components and essential oil of Fennel (Foeniculum vulgare Mill) an experiment was conducted as factorial based on completely randomized design with three replications and twenty five treatment at the research farm of agricultural education center, Urmia, Iran during growing season of 2015-2016 and 2016-2017. First factor included five landrace of Fennel Gaziantep, Hamadan, Urmia, Yazd and Shiraz and the second factor included five foliar applications as Nano-nitrogen, magnetic water, urea, chicken manure and control. The result indicated that the highest height, umbel and number of lateral branches and umbel, were related to Y1A5B2 (first year, Shiraz landrace with magnetic water treatment), Y1A1B2 (first year, Gaziantep landrace with magnetic water treatment), Y2A4B2 (second year, Yazd landrace with magnetic water treatment) and Y1A1B2 (first year, Gaziantep landrace with magnetic water treatment), respectively. The highest essential oil, 1000-seed weight and number of umbellate per umbel were recorded in A3B5 (Urmia landrace with control treatment), A1B1 (Gaziantep landrace with magnetic water treatment) and a3b3 (Urmia landrace with urea treatment) respectively. The highest seed yield (1144 Kg.ha-1) and the lowest one (923 Kg.ha-1), respectively, were related to Gaziantep and Yazd landrace. The founding information's in the present study were elucidated that Nano-nitrogen in comparison of other treatment has highest effect on seed yield, weight of 1000 seed, umbrellas, essential oil percent and yield. Gaziantep landrace produced highest seed yield, 1000-seed weight and lateral branches and Urmia landrace has highest essential oil percent, essential yield and umbrellas. The highest height and umbel was recorded in Yazd landrace. Due to the importance of the essential oil, the Urmia mass along with the spraying of magnetic water and nano-nitrogen for the Urmia region is suggested.
Keywords: Landrace, Medicinal Plant, Organic Manure, Phenological Characteristic, Urea -
سابقه و هدففلزات سنگین جزء آلاینده هایی هستند که با توجه به پایداری و دوام آن در محیط زیست، امروزه به یک معضل جهانی تبدیل شده اند. ورود این عناصر به زنجیره غذایی از روش های مختلف، تهدیدی جدی برای انسان و سایر موجودات می باشد. در اراضی کشاورزی واقع در اطراف مناطق صنعتی این تهدید جدی تر به نظر می رسد. لذا این پژوهش، با هدف ارزیابی خطر فلزات سنگین در خاک های اطراف شرکت صنایع فولاد خوزستان صورت گرفت.مواد و روش هابه منظور بررسی اثر کودهای آلی بر غلظت عناصر سنگین در گیاه اسفناج و گشنیز در خاک های آلوده طبیعی اطراف کارخانه صنایع فولاد خوزستان و محاسبه نسبت خطر (HQ) جهت ارزیابی سلامت غذایی این محصولات، آزمایشی فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با سه تیمار فاصله از کارخانه صنایع فولاد (در سه سطح 100، 1000 و 10000 متر)، کود پیت (در دو سطح 0 و 3 درصد وزنی) و کود ورمی کمپوست (در دو سطح 0 و 3 درصد وزنی) با کشت دو گیاه آزمایشی اسفناج و گشنیز در سه تکرار انجام شد. مقدار عناصر روی، مس، نیکل، کادمیوم و سرب در نمونه های خاک به روش هضم با اسید (جهت برآورد مقدار کل)، عصاره گیری با DTPA و EDTA (جهت برآورد مقدار قابل دسترس) و در گیاه به روش خاکستر گیری تر انجام و با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. نتایج مربوط به خاک و گیاه به ترتیب برای محاسبه شاخص آلودگی خاک و نسبت خطر مورد استفاده و ارزیابی قرار گرفتند.یافته هانتایج نشان داد با افزایش فاصله از 100 متر به 10000 متر، مجموع مقدار کل فلزات سنگین در خاک حدود 75 درصد کاهش می یابد که موید نقش مستقیم کارخانه صنایع فولاد در آلودگی زمین های اطراف است. نتایج نشان داد کود های آلی با تاثیر بر تثبیت فلزات، خطر رها سازی آن ها به محیط زیست را کاهش می دهند. با مقایسه اثرات دو کود نتایج حاکی از آن است که اثر کود پیت نسبت به کود ورمی کمپوست در جذب سطحی عناصر و در نتیجه کاهش انتقال فلزات سنگین به گیاه بیشتر بوده و اما ورمی کمپوست در افزایش وزن تر و خشک گیاه موثر تر عمل کرده است. نسبت خطر محاسبه شده برای عناصر سرب و کادمیوم بیشتر از حد مجاز بود، اما در مورد سایر عناصر در شرایط فعلی خطری وجود ندارد که علت آن را می توان اثر ویژگی های خاک بر عدم انحلال پذیری ترکیبات حاوی فلزات سنگین دانست.نتیجه گیریبا توجه به ارزش غذایی سبزیجات و اهمیت سلامت محصولات ارائه شده، استفاده از کودهای آلی جهت غنی سازی خاک ها علاوه بر افزایش کمیت، می تواند بر سلامت محصولات به ویژه در مناطق با تهدید آلودگی های زیست محیطی کمک نماید.کلید واژگان: شاخص آلودگی, نسبت خطر, اسفناج, گشنیز, کود آلیBackground and ObjectivesHeavy metals are the pollutants that became a global problem because of their stability in environment. Each year on a global scale thousands of tons of heavy metals are release into the soil system. The most important pathway of exposure to human is daily intake of food. Accumulation of heavy metals in soil and cross the critical limit, make unsafe food which is menacing human health. The human body is adopted with essential elements such as iron, copper, manganese and zinc in special dose but high concentration of iron and manganese cause Parkinson's disease. High concentration of copper causes damage to the liver and high concentration of zinc causes malfunctioning of copper which has effect on immune system. Other metals such as lead and cadmium at any concentrations induced renal tumors, reduced growth and increased blood pressure, therefore, the risk of cardiovascular diseases for adults can be increased.This experiment was conducted to evaluate the non-carcinogenic risk assessment of heavy metals in spinach and coriander grown on metal contaminated soils which were collected from vicinity of Khuzestan Steel Company.Materials and MethodsFor this purpose, topsoil samples (0-15 cm) were collected from around of Khuzestan Steel Company according to prevailing wind direction (east-west). Exact sampling location was determined using GPS. Total metal content was determined using aqua-regia solution digestion method. EDTA and DTPA extractable metal also measured with standard methods. The experiment was laid out in factorial completely randomize designs with three treatments consist of distance (100, 1000 and 10000 meters), vermicompost (0, 3% w/w) and peat in (0, 3% w/w) with three replications. Seeds of spinach and coriander were sown in pots and harvested after 8 weeks. Total metal content in plants analyzed after digestion with di-acid mixture. According to toxic level of Zn, Cu, Cd, Pb and Ni hazard quotient was calculated.ResultsThe results showed that organic manures stabilize metals and reduce the risk of their release into the environment. The effect of Peat on adsorption and reducing heavy metals transfer to plant was higher than vermicompost, whiles vermicompost was more effective in increasing fresh and dry weight of both of plants. By and large, heavy metals were reduced in soils as distance from factory increased. This is indicating the role of the factory to contaminate the surrounding land. Hazard quotient value in case of lead and cadmium were more than permissible limit but about others were acceptable which may be related to soil properties which are preventing heavy metals solution.ConclusionAccording to nutrition aspects of vegetables and importance of providing high quality food, application of organic manure in soil can be effective not only in increasing quantity of production but also in quality of them especially in case of polluted area.Keywords: Contamination Index, Hazard Quotient, Spinach, Coriander, Organic Manure
-
International Journal of Recycling of Organic Waste in Agriculture, Volume:7 Issue: 4, Autumn 2018, PP 305 -312PurposeIn soil-based nursery media, topsoil, poultry droppings and sawdust conventionally provide anchorage, nutrients and aeration, respectively. Considering poultry droppings’ scarcity and sawdust’s inertness nutrient-wise, more readily available organic wastes should be explored as substitutes. Here, we evaluated the effect of such substitution on media fertility, aimed at seeking alternatives to the conventional practice.MethodsIn a topsoil-manure-aerator volume ratio of 3:2:1, poultry droppings was substituted with pig slurry (slurry) or cattle dung (dung) as manure and sawdust with rice-husk dust (huskdust) as aerator, giving seven soil-based media including reference medium (topsoil+droppings+sawdust) and the control (topsoil+topsoil+topsoil). They were watered regularly and analysed for fertility parameters 4 months later.ResultsReference had the highest pH (8.60) and topsoil + dung + huskdust/control the lowest (6.83). Substituting sawdust with huskdust enhanced pH, organic matter and Mg2+ in droppings/dung-amended media (topsoil+droppings+huskdust/topsoil+dung+huskdust) unlike slurry-amended ones where it too reduced total nitrogen (0.19 vs 0.11%). The substitution also enhanced available phosphorus in topsoil+droppings+huskdust (117.50 mg kg−1) and topsoil+dung+huskdust (71.50 mg kg−1) but reduced K+ in the latter where it too had moderating effects on Na+. Reference surpassed topsoil+slurry+huskdust for Ca2+, but was surpassed by topsoil+droppings+huskdust for Mg2+. Reference/topsoil+droppings+huskdust and topsoil+slurry+huskdust/control showed highest and lowest CEC, respectively. Excluding pH, topsoil+dung+huskdust and topsoil+slurry+sawdust were, notably, consistently similar. Overall, droppings-amended > dung-amended > slurry-amended media and, for available phosphorus only, sawdust-aerated < huskdust-aerated media.ConclusionBased on fertility status 4 months after blending, topsoil+droppings+huskdust could serve as alternative to the conventional nursery medium, or topsoil+dung+huskdust where near-neutral pH is preferred to increased phosphorus/cations release.Keywords: Soil-based media, Organic manure, Pig slurry, Cattle dung, Rice-husk dust, Nutrient release
-
PurposeThe aim of this study was to investigate the effect of fertilizer type and irrigation scheduling on biomass partitioning in saffron.Research MethodThe experimental factors were saffron fertilization (no-fertilizer, cow manure and NPK chemical fertilizer) and irrigation regimes (FI=7200 and DI=3600 m3 ha-1) which were tested during 2015-16 growing season, using a factorial layout.FindingsThe weights of roots and leaves had an increasing trend up to 72 and 114 days after first autumnal irrigation (DAFAI), respectively, and then were decreased. Corm production started from 51 DAFAI and its maximum was obtained at DI and chemical or organic fertilizer application. In all combined treatments corm production (maximum rate between 114 and 157 DAFAI) was prior to corm filling (started from 135 DAFAI) and both mentioned indices were higher in DI. The weight of replacement corms per clone in plants that were treated by cow manure and received 7200 m3 ha-1 water, was higher (~10%) than all other treatments. Corm growth rate increased from 50 DAFAI and the maximum value (0.32 and 0.34 g day-1 plant-1 in 56 and 78 DAFAI, respectively) obtained at combined treatment of FI × cow manure.Research limitationsAccess to similar scientific references on the topic of research was a limitation.Originality/valueThis study was the first research which specifically deals with the allocation of photo-assimilates in saffron and based on its findings, application of 3600 m3 ha-1 water plus cow manure is an appropriate strategy in saffron cultivation during first growing season.Keywords: Biomass partitioning, organic manure, corm growth rate, corm filling period, Reallocation of photoassimilates
-
این تحقیق باهدف مطالعه نقش سطوح مختلف عناصر غذایی و محلول پاشی آهن در بهبود عملکرد گل و کلاله زعفران (Crocus sativus L.) در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد در سال های زراعی 93-90 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. در این پژوهش تاثیر سطوح مختلف کودهای شیمیایی نیتروژن، فسفر و پتاسیم (NPK) در سه سطح (0-0-0، 30-15-30 و60-30-60)، ورمی کمپوست در دو سطح (صفر و 4 تن در هکتار)، اسید هیومیک در دو سطح (صفر و 5 کیلوگرم در هکتار) و محلول پاشی آهن در دو سطح (صفر، 08/0 میکرو مول) بر خصوصیات کمی گل و کلاله شامل تعداد گل، وزن تر، وزن خشک گل، وزن تر و وزن خشک کلاله گیاه زعفران به مدت دو سال موردمطالعه قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثرات اصلی فاکتورهای آزمایش بر صفات کمی گل و کلاله گیاه زعفران معنی دار بود و باعث افزایش این صفات شد. بین سطوح مختلف کود شیمیایی اختلاف معنی داری مشاهده شد و بالاترین سطح (60-30-60) در مقایسه با سایر سطوح بیشترین تاثیر را بر تعداد گل (m2165) و وزن خشک کلاله (g.m-216/1) داشت. اثر متقابل کود شیمیایی با هر یک از فاکتورهای ورمی کمپوست، اسید هیومیک و محلول پاشی آهن معنی دار بود و موجب بهبود تعداد گل در واحد سطح گردید و وزن خشک کلاله را در مقایسه با شاهد به ترتیب به میزان 3/3، 1/3 و 7/2 درصد افزایش داد. اثر متقابل 3 گانه اسید هیومیک، ورمی کمپوست و کودشیمیایی بر وزن خشک کلاله در واحد سطح معنی دار بود به طوری که بالاترین سطح کود شیمیایی (NPK) (60-30-60) به همراه ورمی کمپوست و اسید هیومیک بالاترین وزن خشک کلاله (g.m-24/1) را ایجاد کرد. اثر متقابل چهارگانه شامل سال، ورمی کمپوست، کود شیمیایی NPK و محلول پاشی آهن بر وزن خشک گل و همچنین وزن تر و خشک کلاله معنی دار بود (p≤0.05) ، به طوری که وزن خشک کلاله در مقایسه با شاهد بهبود یافت. صفات کمی گل و کلاله در سال دوم در مقایسه با سال اول بیشتر بود.کلید واژگان: اسید هیومیک, کود آلی, کود شیمیایی, عملکرد کلاله, ورمی کمپوستThe current study investigates the effects of different levels of nutrient and Fe foliar application on stigma and flower yield of saffron. A field experiment was conducted as a factorial layout based on complete randomized block design with three replications at the Agricultural Research Station, the Ferdowsi University of Mashhad, Iran in 2012-2014. The experimental factors included chemical fertilizer (NPK) at three levels (0-0-0, 30-15-30, 60-30-60 kg.ha-1), vermicompost at two levels (0, 4 t.ha-1), humic acid at two levels (0, 5 kg.ha-1) and two levels of Fe foliar spraying concentration (0, 0.08 µmol). The number of flower, fresh and dry weight of stigma and flower yield were determined for two years. The results of analysis of variance revealed that the studied experimental factors had a significant effect on quantitative traits of saffron flowers and stigma. There was a significant difference between the chemical fertilizer levels on flower number and stigma dry weight. The highest flower number (165.m-2) and stigma dry weight (1.16 g.m-2) were obtained in the NPK fertilizer (60-30-60) treatment. Moreover, the interaction between chemical fertilizer and other factors was significant and led to the improvement of the number of flowers and stigma dry weight per unit of area. Stigma dry weight increased in vermicompost, humic acid and Fe foliar application compared with control (3.3 1.3 and 2.7 percent, respectively). However, two-way interaction of factors did not affect the number of flower.m-2. In addition, the three-way interaction of humic acid, vermicompost and chemical fertilizer significantly affected stigma dry weight.m-2. Four-way interaction of all studied factors including year, vermicompost, chemical fertilizer and Fe foliar spraying were significant on flower dry weight and stigma fresh and dry weight per unit area when compared with control (p≤0.05). Quantitative traits of flower and stigma in the second year improved in comparison with the first year. The interaction effects between year and chemical fertilizer was significant on the traits that were studied.Keywords: Chemical fertilizer, Humic acid, Organic manure, Stigma yield, Vermicompost
-
سابقه و هدفکمبود آب یکی از مهم ترین عوامل کاهش تولید محصولات کشاورزی در مناطق خشک و نیمه خشک دنیا می باشد. نیتروژن یکی از مهم ترین عناصر غذایی و عامل کلیدی در دستیابی به عملکرد مطلوب در محصولات زراعی است. منابع آلی در تلفیق با کودهای شیمیایی می توانند به حاصلخیزی خاک و افزایش تولید محصول منجر شوند، زیرا این سیستم اکثر نیازهای غذایی گیاه را تامین کرده و کارآیی جذب مواد غذایی توسط محصول را نیز افزایش می دهد. بنابراین بررسی تاثیر سیستم های مختلف تغذیه ای (آلی، شیمیایی و تلفیقی) و قطع آبیاری بر عملکرد و اجزاء عملکرد گلرنگ ضروری به نظر می رسد.مواد و روش هاآزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار بر گلرنگ بهاره رقم اصفهان-14 اجرا گردید. عامل اصلی شامل آبیاری در چهار سطح (S0: آبیاری کامل، S1: قطع آبیاری در مرحله ساقه دهی، S2: قطع آبیاری در مرحله گلدهی و گرده افشانی و S3: قطع آبیاری در مرحله پر شدن دانه) و عامل فرعی شامل سیستم های مختلف تغذیه ای در شش سطح (N0: بدون کود، N1: 100 کیلوگرم نیتروژن خالص از منبع اوره، N2: 75 کیلوگرم نیتروژن از منبع اوره + 25 کیلوگرم نیتروژن از منبع کود آلی، N3: 50 کیلوگرم نیتروژن از منبع اوره + 50 کیلوگرم نیتروژن از منبع کود آلی، N4: 25 کیلوگرم نیتروژن از منبع اوره + 75 کیلوگرم نیتروژن از منبع کود آلی و N5: 100 کیلوگرم نیتروژن از منبع کود آلی) بود. در این آزمایش شاخص سطح برگ، عملکرد، و اجزاء عملکرد و کارایی مصرف آب اندازه گیری شد.یافته هانتایج نشان داد که قطع آبیاری در مراحل مختلف رشد تاثیر چشمگیری بر صفات اندازه گیری شده داشت؛ به طوری که در تیمار قطع آبیاری در مرحله گل دهی و گرده افشانی، تعداد دانه پر در طبق نسبت به تیمار آبیاری کامل 5/21 درصد کاهش یافت. همچنین عملکرد و اجزاء عملکرد در سیستم های تغذیه تلفیقی نسبت به سیستم های تغذیه شیمیایی و آلی بیشتر بود. بیشترین عملکرد دانه در تیمارهای آبیاری S0، S1، S2 و S3 به ترتیب از سیستم های تغذیه تلفیقی N2 (7/4291 کیلوگرم در هکتار)، N3 (7/3211 کیلوگرم در هکتار)، N2 (3/2653 کیلوگرم در هکتار) و N2 (4/3603 کیلوگرم در هکتار) به دست آمد. کارایی مصرف آب در تیمارهای آبیاری S1 و S3 در همه سیستم های تغذیه ای نسبت به تیمار آبیاری S2 افزایش یافت.نتیجه گیریکودهای آلی توام با کودهای شیمیایی با تعدیل اثرات تنش خشکی منجر به بهبود عملکرد و اجزاء عملکرد گلرنگ در شرایط قطع آبیاری گردید. عملکرد دانه در تیمار آبیاری S3 در سیستم های تغذیه تلفیقی N2 و N3 مشابه تیمار آبیاری کامل (S0) و سیستم تغذیه شیمیایی بود. بر این اساس بایستی اظهار داشت که در کشت گلرنگ با کاربرد سیستم های تغذیه تلفیقی می توان افت عملکرد ناشی از کمبود آب قابل دسترس در شرایط قطع آبیاری در مرحله پرشدن دانه را تا حدودی جبران کرد.کلید واژگان: حاصلخیزی خاک, سیستم تغذیه, قطع آبیاری, کارایی مصرف آب, کود آلیBackground And ObjectivesLack of water is one of the main factors in the reduction of agricultural production at arid and semi-arid regions of the world. Nitrogen is one of the most important nutrients and key factor in achievement to favorable yield in crops. Organic sourceses in combined with chemical fertilizer can lead to soil fertility and increase crop production. Thus it seems necessary investigate the effect of different nutritional systems (Organic, chemical and integrated) and irrigation cut-off on yield and yield components of safflower.Materials And MethodsThe experiment was done on spring safflower (Isfahan-14 cultivar) as slit-plots arranged in a randomized completed block design with three replications. The main plot were including irrigation at the four levels (S0: full irrigation, S1: irrigation cut-off at the stem elongation stage, S2: irrigation cut-off at the flowering and anthesis stage and S3: irrigation cut-off at the grain filling stage) and subplot including different nutritional systems in the six levels (N0: no fertilizer, N1: 100 kg pure nitrogen from urea, N2: 75 kg pure nitrogen from urea kg nitrogen from organic manure, N3: 50 kg pure nitrogen from urea kg nitrogen from organic manure, N4: 25 kg pure nitrogen from urea kg nitrogen from organic manure and N5: 100 kg nitrogen from organic manure) (Organic manure was used poultry manure). This experiment was measured LAI, yield, yield components and water use efficiency.ResultsThe obtained results indicated that irrigation cut-off at different growth stages had significant effect on measured traits; so at treatment of irrigation cut-off at the flowering and anthesis stage, number of fill grain per head than full irrigation treatment decreased 21.5 percent. Also yield and yield components at integrated nutritional systems were more than chemical and organic nutritional systems. The highest grain yield at full irrigation, irrigation cut-off at the stem elongation stage, irrigation cut-off at the flowering and anthesis stage and irrigation cut-off at the grain filling stage treatments was obtained from integrated nutritional systems of N2 (4291.7 kg ha-1), N2 (3211.7 kg ha-1), N2 (2653.3 kg ha-1) and N2 (3603.4 kg ha-1), respectively. The weater use efficiency at the S1 and S3 treatments in the all nutritional systems increased than S2 treatment.ConclusionUse of organic manures in combined with chemical fertilizers by moderating the effects of drought stress led to improvement yield and yield components of safflower under irrigation cut-off conditions. Therefore grain yield at S2 treatment in different nutritional systems of N2 and N3 was similar treatment of full irrigation and chemical nutritional system. Based on obtained results can stated that in safflower planting can by irrigation cut-off at grain filling stage and application of integrated nutritional systems somewhat compensated the decline caused by lack of available water.Keywords: Nutritional system, Soil fertility, Organic manure, Water use efficiency, Irrigation cut, off
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.