به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "حاصلخیزی خاک" در نشریات گروه "آب و خاک"

تکرار جستجوی کلیدواژه «حاصلخیزی خاک» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • علیرضا مرجوی، پریسا مشایخی*

    ارزیابی تنوع مکانی و پهنه بندی ویژگی های مختلف خاک پیش نیاز مهمی برای کشاورزی دقیق است. این پژوهش با هدف بررسی تغییرات مکانی برخی عناصر غذایی قابل استفاده گیاه در خاک شامل ماده آلی، فسفر، پتاسیم، آهن، روی، مس و منگنز بر روی 84 نمونه خاک از اراضی مناطق مختلف شهرستان چادگان (استان اصفهان)، انجام شد. همبستگی مکانی هر متغیر با نیم تغییرنما مشخص و بهترین مدل برازش داده شده برای هر متغیر تهیه شد. روش های درون یابی با استفاده از روش های کریجینگ معمولی و روش وزن دهی عکس فاصله با توان های 1 تا 3 انجام شد و میزان دقت نقشه پراکنش این متغیرها با معیارهای آماری میانگین انحراف خطا و ریشه میانگین مربعات خطای استاندارد و ضریب تبیین محاسبه شد. نتایج تجزیه زمین آماری نشان داد که همه متغیرهای موردبررسی، از همبستگی مکانی متوسطی در سطح منطقه برخوردار هستند که نشان دهنده تاثیر عوامل مدیریتی مانند کوددهی، شخم، آبیاری و... بر روی این متغیرها است. بهترین مدل ساختار مکانی برای متغیرهای ماده آلی، فسفر، پتاسیم و روی مدل نمایی و برای متغیرهای آهن، مس و منگنز کروی بود. بر اساس نتایج، برای متغیرهای فسفر، روی و منگنز روش وزن دهی عکس فاصله با توان 1 و برای سایر متغیرها روش کریجینگ معمولی  به عنوان بهترین روش های درون یابی شناخته شدند. بر اساس نقشه های پهنه بندی، منطقه از نظر عناصر غذایی پتاسیم، مس و منگنز در حد کفایت بوده و در سایر موارد مصرف کود و مواد آلی برای افزایش حاصلخیزی خاک ضروری است.

    کلید واژگان: حاصلخیزی خاک, تغییرات مکانی, تغییرنما, نرم افزار GS+
    Alireza Marjovvi, Parisa MASHAYEKHI *

    Evaluating the spatial variability of soil properties is an important prerequisite for precision agriculture. This research was conducted on 84 soil samples from different areas of Chadegan city (Isfahan province). With the aim of evaluating the spatial variability of some soil nutrient elements, including organic carbon, soil-available phosphorus, potassium, zinc, copper, manganese, and iron. The spatial correlation of each variable with a specific semi-variable and the best fitting model for each variable were selected. Interpolation was done using normal Kriging and Inverse Distance Weighting with powers of 1 to 3 methods. The accuracy of the distribution maps of these variables was evaluated by the Mean bias error (MBE) the standard root mean square error (NRMSE), and the coefficient of determination (R2). The results showed that all studied properties had moderate spatial dependence, which shows the effect of management factors such as fertilization, plowing, irrigation, etc. on these variables. The exponential model was the most accurate to predict organic carbon, phosphorus, potassium and zink variables while iron, copper, and manganese were best fitted with an spherical model. For phosphorus, iron, and copper variables, the Inverse Distance Weighting with the power of 1 (IDW-1) and for organic carbon, potassium, zinc, and manganese normal kriging methods were recognized as the best interpolation methods. According to the spatial distribution maps, the studied area is sufficient in terms of potassium, copper and manganese nutrients, and in other cases, the use of fertilizers and organic materials is necessary to increase soil fertility.

    Keywords: GS+ Software, Semi-Variable, Soil Fertility Spatial Distribution
  • احلام ملک ناصری، شهرام گودرزی*، عبدالامیر یوسفی، علی افروس، آرش برزو
    کادمیوم یکی از فلزات سنگین است که نتایج تحقیقات اخیر حاکی از سمیت شدید بیولوژیکی، برگشت ناپذیری، انباشت و عدم تجزیه پذیری این عنصر در طبیعت می باشند که تجمع آن در خاک سبب کاهش حاصلخیزی خاک و عملکرد محصولات زراعی می شود. یکی از روش های بهبود حاصلخیزی خاک های آلوده، استفاده از مواد زاید و دورریختنی از جمله خاکستر بادی و مشتقات آن می باشد. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر تیمار مشتقات خاکستر بادی و ژنوتیپ بر عملکرد برنج در خاک آلوده شده با کادمیوم انجام پذیرفت که طی آزمایشی دوساله در سال های زراعی 1398 و 1399 به صورت کشت مزرعه ای و 1399 و 1400 به روش کشت گلدانی در اراضی شخصی واقع در شهرک خیبر از توابع شهرستان دزفول اجرا گردید. این تحقیق به روش اسپلیت پلات و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی انجام شد. عامل اصلی شامل تیمار خاکستر بادی و مشتقات آن در چهار سطح تیمار کنترل (خاک معمولی مزرعه آلوده به کادمیوم بدون خاکستر و مشتقات آن)، خاکستر بادی، تیمار ماده واسطه ای و زیولیت، و عامل فرعی ژنوتیپ در دو سطح شامل رقم چمپا و عنبربو بود. صفات مورد بررسی عملکرد دانه و وزن خشک بوته می باشد. مقایسه میانگین تیمارها به روش دانکن و در دو سطح احتمال 1 و 5 درصد انجام شد. طبق نتایج به دست آمده، تیمار خاکستر بادی و مشتقات آن، ژنوتیپ و اثر متقابل تیمار خاکستر بادی و مشتقات و تیمار ژنوتیپ همگی بر روی میزان عملکرد برنج تاثیر معنی داری در سطح احتمال 1 درصد در هر دو آزمایش مزرعه ای و گلدانی داشتند. به طوری که کمترین و بیشترین میزان محصول با مقدار 42/3065 و 96/3555 کیلوگرم در هکتار در آزمایش مزرعه‎ای و 54/3162 و 1/3668 کیلوگرم در هکتار در آزمایش گلدانی به ترتیب در تیمار شاهد و رقم عنبربو و تیمار خاکستر بادی و رقم چمپا به دست آمد. اختلاف به دست آمده از نظر آماری در سطح 5 درصد طبق آزمون دانکن معنی دار بود. به طوری که با توجه به نتایج مقایسه میانگین بیشترین میزان عملکرد در هر دو آزمون مزرعه ای و گلدانی در تیمار مواد واسطه ای و رقم چمپا مشاهده شد.
    کلید واژگان: حاصلخیزی خاک, زئولیت, خصوصیات شیمیایی خاک, ژنوتیپ گیاه, وزن خشک
    Ahlam Malek Naseri, Shahram Goudarzi *, Abdol Amir Yusefi, Ali Afrous, Arash Borzou
    Cadmium is one of the heavy metals, which the results of recent research indicate the severe biological toxicity, irreversibility, accumulation and non-degradability of this element in nature, and its accumulation in the soil causes a decrease in soil fertility and crop yields. One of the ways to improve the fertility of contaminated soils is the use of waste materials such as fly ash and its derivatives. The aim of this study was to investigate the effect of fly ash derivatives and genotype treatments on rice yield. The experiments of two cropping years 2019-2020 and 2020-2021 were performed in two forms of field and pot cultivation in private lands located in Kheyber town of Dezful city. This research was done by split plot method and in the form of randomized complete block design. The main factor included four amendments; soil with zero ash (as control), ash, intermediate material and zeolite. The sub-factor included two cultivars; Champa and Anbarbo. The studied traits are grain yield and plant dry weight. Comparison of treatment averages were done by Duncan's method and at two probability levels of 1% and 5%. According to the results, the effect of fly ash treatment and its derivatives on rice yield had a significant effect at 1% level. Genotype also had a significant effect on rice yield at 1% level. Also, the interaction effect of fly ash treatment and derivatives and genotype treatment had a significant effect on rice yield at 1% level. So that the lowest and the highest amount of yield with the amount of 3065.42 and 3555.96 kg/ha in the field experiment and 3162.54 and 3668.1 kg/ha in the pot experiment were corresponeded to the control treatment and Anbarbo variety and fly ash Champa treatments respectively. It was found that the treatment of fly ash and Champa variety was statistically higher than the other treatments at 5% level according to Duncan's test. According to the comparison results, the highest yield in both field and pot tests was observed in intermediates treatment and Champa variety.
    Keywords: Soil fertility, Zeolite, Soil chemical properties, Plant Genotype, dry weight
  • ولی فیضی اصل*

    حاصلخیزی خاک و مدیریت عناصر غذایی یکی از مهمترین عواملی است که به صورت مستقیم عملکرد و کیفیت محصول را تحت تاثیر قرار می‌دهد. درک صحیح از وضعیت حاصلخیزی خاک و مصرف بهینه عناصر غذایی به عنوان کلید موفقیت تولید محصولات کشاورزی محسوب می شود. به منظور ارزیابی وضعیت حاصلخیزی خاک در دیمزارهای شمال غرب کشور تعداد 674 نمونه خاک از استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه از عمق 25-0 سانتی متری تهیه شد. در این نمونه ها بافت خاک، کربنات کلسیم معادل، کربن آلی، نیتروژن کل، pH، EC، فسفر، پتاسیم، آهن، منگنز، روی و مس قابل جذب اندازه گیری شد. تفسیر داده ها با استفاده از ارزش شاخص عناصر غذایی (NIV) بر مبنای دو روش کلاس‌بندی گومز و مرسوم انجام گرفت. نتایج نشان داد، روش گومز نمی تواند وضعیت عمومی ویژگی های خاک را در یک جامعه به دلیل میل به مرکزیت داده ها (وضعیت بهینه) ارزیابی نماید. در محاسبه شاخص NIV، روش مرسوم در اغلب موارد به دلیل انطباق بیشتر با واقعیات موجود در دیمزارها بهتر از روش گومز بود. بر خلاف تصور شوری و آهک به عنوان مشکل جدی در دیمزارها محسوب نمی شود، اما با افزایش میزان آهک، میزان فسفر، پتاسیم، آهن، منگنز، روی و مس به طور معنی داری کاهش یافت. وضعیت ماده آلی در آذربایجان غربی و شرقی، نیتروژن کل در آذربایجا ن شرقی، فسفر آذربایجان غربی و کردستان، آهن آذربایجان غربی و کردستان، منگنز آذربایجان غربی، روی آذربایجان شرقی و مس آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی کم ارزیابی شد. بنابراین به منظور بهبود کمی و کیفی تولید در شرایط دیم، علاوه بر عناصر نیتروژن و فسفر باید به وضعیت عناصر کم مصرف نیز توجه شود.

    کلید واژگان: حاصلخیزی خاک, دیم, شاخص عناصر غذایی, شمال غرب ایران
    V. Feiziasl*
    Introduction

    Dryland farming is a major agricultural practice in northwest of Iran. Accurate understanding of soil fertility status is one of the basic needs of dryland agricultural system. Soil chemical properties play an important role in soil fertility. Assessing soil fertility is an essential need to identify environmental-friendly strategies leading to more sustainability in agricultural systems. Unfortunately, plant nutrients are insufficient in many dry farming areas of Iran, or soil conditions do not allow plant to uptake certain nutrients. Therefore, soil scientists focus on using commercial fertilizers and manures (rotation system and conservation tillage) to add nutrients and organic matter to soil. The fertility of soils can be further improved by cultivation of cover crops through adding organic matter to the soil which leads to a healthy soil with more macro-nutrients and micro-nutrients content and better structure. Therefore, evaluation of soil fertility is a basic tool for decision management in drylands and estimation of capacity of soil to maintain a continuous supply of plant nutrients for a crop production. Evaluation of soil fertility in drylands of the northwest Iran have two objectives 1) Assess nutrient status of soil-crop system 2) Diagnose suspected nutrient imbalances.

    Materials and Methods

    This study was carried out in northwest of Iran drylands including: west Azarbayjan, east Azarbayjan, Kurdistan and Kermanshah provinces. A total of 674 soil samples were collected from farmer’s fields in east Azarbayjan, west Azarbayjan, Kurdistan and Kermanshah 414, 97, 90 and 73 samples, respectively. The surface soil samples were taken from 0-25 cm depth in each field before the sowing of the rainfed plants in autumn by composite sampling method. After collection, soil samples were immediately dried, grounded, screened through 2 mm sieve, labelled and stored in plastic container. The samples were analyzed for 12 chemical and physical parameters include: soil texture (hydrometer method), pH (saturation paste) and EC (saturated extract), organic carbon, Total N (Kejeltak), calcium carbonate equivalence (acid-neutralizing value), phosphorus (Olsen), potassium (sodium bicarbonate extracted) and iron, zinc, Mn and copper (DTPA extracted). Soil samples were categorized as low, medium and high on the basis of their availability in soils by two Gomes (1985) (equation 1) and common (nutrient classification by critical level method for dryland wheat) methods. Low Medium Equation (1) High Where, , and SD are soil property, average of soil property in all area and standard deviation of soil property, respectively. In order to compare the levels of soil fertility of one province with those of another it is necessary to obtain a single value for each nutrient. Nutrient index value (NIV) was calculated by Parker et al., (1951) method (equation 2) for soil samples of each province or district from the proportion of soils under low, medium and high categories using following equation: Equation (2) Where, , and are number of samples testing low, medium and high category in each province, respectively. If the NIV is less than 1.67, the soil fertility status is low, the value of 1.67-2.33 reveals optimum fertility (sufficient nutrients). The values greater than 2.33 denote high fertility status.

    Results and Discussion

    The results showed that, the Gomes (1985) method could not classify the soil properties in all studied regions (population) correctly, due to the tends towards central limit theorem (optimal condition). Calculation of NIV showed that using conventional method (critical levels) for classification of soil properties was better than Gomes (1985) method because it was more compatible with the field conditions. The results revealed that soil salinity and calcium carbonate did not seriously make problems in dryland areas. However, increasing the amount of calcium carbonate decreased soil phosphorus, potassium, Fe, Mn, Zn and Cu, significantly. Soil phosphorus and Zn were more influenced by increasing calcium carbonate. Assessment of soil fertility status by NIV showed that, soil organic matter was low (deficient) in west and east Azerbaijan with 92 and 69 percent of those areas. But total nitrogen was optimum (sufficient) in all areas with 98 percent averagely (except east Azarbayjan). This is mainly due to the application of nitrogen fertilizers in wheat drylands and conservation tillage system in some areas. Soil phosphorus was evaluated low in two west Azerbaijan (81%) and Kermanshah (67%) provinces, but in east Azerbaijan (68 %) and Kurdistan (85%) were sufficiency or high for wheat production. Potassium was more than sufficiency (high) in 90 percent of all areas averagely. Micronutrients deficiency were observed in some provinces. The results showed the deficiency of Fe with 100 and 69 percent in west Azarbayjan and Kurdistan, respectively. Deficiency of Mn with 89 percent of west Azarbayjan, Zn with 84 percent in east Azarbayjan and Cu with 100 and 87 percent in west and east Azarbayjan were also the other obtained results of this study, respectively. The results of present study suggested that nitrogen and phosphorus fertilizer applications can also be important in micronutrient management in dryland areas.

    Conclusion

    It can be concluded that the capability of critical level method is better than Gomes (1985) method in classification of soil properties. Nutrient index value (NIV) method can efficiently evaluate soil fertility status in Iran drylands. According to this research, Fe, Zn and Cu nutrient deficiencies are just as important as P and N deficiencies in Iran dryland areas.

    Keywords: Dryland, Northwest of Iran, Nutrient index value, Soil fertility
  • عزیز مجیدی*، کریم شهبازی
    کودهای حیوانی منابع آلی ارزشمندی برای افزایش ماده آلی خاک و تغذیه محصولات زراعی می باشند. به منظور بررسی اثرات باقیمانده دو نوع کود حیوانی بر رشد و عملکرد گندم پاییزه رقم زرین، یک آزمایش مزرعه ای در ایستگاه تحقیقاتی میاندوآب مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان غربی انجام شد. کودهای حیوانی در سال 1393 مصرف شد. طی مدت سه سال بعد از آن، هیچگونه کودی مصرف نشد و اثرات باقیمانده کودهای حیوانی، در سال های زراعی 1396 تا 1397 مطالعه شد. تیمارها شامل T1= شاهد، T2=50 تن در هکتار کودگاوی، T3=100 تن در هکتار کودگاوی، T4=50 تن در هکتار کود گوسفندی، و T5=100 تن در هکتار کودگوسفندی در قالب بلوک کامل تصادفی در سه تکرار اعمال گردید. نتایج نشان داد که کود گوسفندی در مقایسه با کود گاوی منجر به تولید محصول بیشتری شد. تیمار T4 نسبت به تیمار شاهد، عملکرد دانه و شاخص برداشت بیشتری به ترتیب به میزان 36% و 17% نشان داد درحالیکه، تیمار T5نسبت به تیمار T4 تفاوت معنی داری نداشت. بالاترین مقادیر نیتروژن (84/1%)، پتاسیم (41/0%)، منیزیم (12/0%)، آهن(mg.kg-1 40/126)، مس (mg.kg-14/16)، روی (mg.kg-17/45) و منگنز (mg.kg-135/33) در دانه و بالاترین مقادیر پتاسیم (76/1%)، آهن (mg.kg-130/269)، روی (mg.kg-116/9) و منگنز (mg.kg-108/24) در کلش گندم در تیمار T4 ثبت شد. کربن آلی خاک و قابلیت استفاده عناصر به ویژه فسفر، روی و آهن در لایه سطحی خاک در کرت های تحت تیمارهای کود حیوانی، به طور معنی داری نسبت به شاهد بیشتر بود. قبل از انجام آزمایش، کربن آلی خاک 88/0 درصد بود. پس از برداشت محصول، کربن آلی خاک در تیمارهای T2 و T3 به ترتیب به 99/0% و 36/1% درصد، و در تیمارهای T4 وT5به ترتیب به 94/0% و 26/1% افزایش یافتند. با توجه به نتایج این تحقیق، استفاده از کود حیوانی استراتژی عملی موثری در تولید بهینه محصول و غنی سازی گندم به دلیل نقش آن در بهبود حاصلخیزی خاک است.
    کلید واژگان: حاصلخیزی خاک, غنی سازی دانه گندم, کربن آلی خاک, کود حیوانی
    Aziz Majidi *, K. Shahbazi
    Animal manures are valuable organic sources for soil organic matter and crop nutrition. To evaluate the residual effects of two sources of animal manure on growth and yield of winter wheat (Triticum aestivum L) Zarin variety, a field experiment was conducted at Miandoab Research Station, Agricultural and Natural Resource Research and Educational Center of West Azerbaijan, Iran. Manures were used in 2014. In the next three years, no animal manure was applied. Residual effects of manures were determined during winter growing season of 2017-19. The treatments included T1= control, T2= 50 t ha-1 cow manure, T3= 100 t ha-1 cow manure, T4= 50 t ha-1 sheep manure, and T5= 100 t ha-1 sheep manure and were used in a randomized complete block design (RCBD) with three replications. None of the plots received mineral fertilizers. The results showed that the sheep manure was more efficient than the cow manure. Plots receiving 50 t ha-1 sheep manure showed higher grain yield and harvesting index of 36% and 17%, respectively, compared to control plots, whereas, 100 t ha-1 sheep manure did not show significant yield increase compared to the T4. Significantly higher nitrogen (1.84%), potassium (0.41%), magnesium (0.12%), iron (126.40 mg.kg-1), copper (16.4 mg.kg-1), zinc (45.7 mg.kg-1) and manganese (33.35 mg.kg-1) content in grain and highest potassium (1.76%), iron (269.3 mg.kg-1), zinc (9.16 mg.kg-1) and manganese (24.08 mg.kg-1) content in wheat straw were recorded under treatment T4. The overall results indicate that organic carbon and availability of nutrients, particularly P, Zn, and Fe in the soil surface layer were significantly higher in plots receiving manures compared to the control. Before the experiment, soil organic carbon (SOC) was 0.88%. After harvest, SOC in treatments of 50 and 100 t ha-1  of cow manure increased to 0.99% and 1.36%, and in treatments of 50 and 100 t ha-1 of sheep manure, it increased to 0.94% and 1.26%, respectively. The Results demonstrated that manure application, due to its role in soil fertility improvement, is an effective strategy for efficient production of wheat and enrichment of its grain.
    Keywords: Animal manure, Soil organic carbon, Soil fertility, Wheat grain enrichment
  • مریم شکوری، شهرام محمود سلطانی*، محمدتقی کربلایی آق ملکی، محمود شعبانپور شهرستانی، علی پورصفرطبالوندانی

    افزایش جمعیت و تقاضای مواد غذایی نیازمند نگرش جدی به افزایش بهره وری زمین های کشاورزی است. در این ارتباط مناسب ترین روش، افزایش عملکرد در واحد سطح می باشد. یکی از روش های افزایش عملکرد، افزایش حاصلخیزی خاک های کشاورزی است. شاخص های تلفیقی زیادی وجود دارند که می توانند شرایط حاصلخیزی خاک را به خوبی نشان دهند، از جمله آن ها  شاخص تلفیقی باروری خاک  (IFI)است. مهم ترین هدف در این تحقیق ارزیابی وضعیت حاصلخیزی خاک  با استفاده از IFI و ارایه راهکارهای مناسب  برای مدیریت خاک می باشد. در این راستا 128 نمونه مرکب خاک از مزرعه پژوهشی ایستگاه گلدشت (شهرستان آمل-مازندران) برای اندازه گیری برخی از ویژگی های مهم فیزیکی و شیمیایی موثر بر کیفیت خاک تهیه گردید. سپس از منطق فازی برای رتبه بندی کیفی ویژگی های خاک، از تجزیه به مولفه اصلی برای وزن دهی این ویژگی ها و در نهایت با استفاده از مفهوم شاخص تلفیقی باروری، تلفیق ویژگی های مورد بررسی، انجام شد. نتایج نشان می دهد که مقدار شاخص تلفیقی باروری در این اراضی از 03/0 تا 20/0 در نوسان است. با استفاده از نقشه های شاخص تلفیقی، باروری مزرعه مورد نظر به چهار گروه تقسیم گردید. در مقادیر پایین شاخص تلفیقی باروری (کیفیت حاصلخیزی پایین) pH، فسفر قابل استفاده، کربن آلی و به دنبال آن نیتروژن کل کمتر از حدود بحرانی آن ها برای رشد برنج است و در مقادیر بالای شاخص تلفیقی باروری، محدودیت کربن آلی و نیتروژن کل وجود دارد. کمبود کربن آلی در کل کرت های مورد بررسی می تواند بر حاصلخیزی خاک (نقش حیاتی در نگهداری و آزادسازی عناصر غذایی) و خصوصیات فیزیکی خاک (بهبود ساختمان خاک، تخلخل، نگهداری آب) ثاثیر انکارناپذیر دارد. یافته های ما نشان می دهد که استفاده از شاخص های تلفیقی خاک، علاوه بر نشان دادن محدودیت های موثر بر کشت محصول زراعی می تواند با ترکیب تمام خصوصیت های موثر بر رشدگیاه،  نمای بهتری از مدیریت تغذیه در اراضی شالیزاری ارایه کند.

    کلید واژگان: برنج, حاصلخیزی خاک, شاخص تلفیقی باروری خاک, منطق فازی, زمین آمار
    Maryam Shakouri, Shahram Mahmoudsoltani *, Mohammad Taghi Karbalai Agha Molki, Mahmoud Shabanpour, Ali Poorsafar Tabalvandani

    The rapid growth in world population and its consequent increasing food demand require a scientific approach to paddy field productivity. To further increase rice production, the best solution is enhancing the rice yields per unit area. There are numerous integrated indices that can clarify the soil conditions and fertility characteristics, in which the integrated fertility index (IFI) is more practical. Therefore, the current study will explore soil fertility status of paddy field using IFI equation, and more broadly to issue suitable solutions for paddy soil management. This study was undertaken at Goldasht research station of the rice research institute of Iran-Amol. One hundred and twenty-eight paddy soil composite samples of plowing layer (depths of 0 to 30 cm) with a constant interval were collected to analyze for some physical and chemical properties based on rice soil requirements. Fuzzy logic theory, Principal component analysis (PCA) and IFI concepts were used for quantitative ranking of qualitative soil characters, weighing of soil properties and integration of studied soil characters, respectively. The results indicated that IFI values varied from 0.03 to 0.20. The studied paddy fields were divided into 4 individual parts through IFI values mapping method. At lower values of IFI (low soil fertility), pH, available P, OC and less broadly total N were lower than their critical levels for proper rice growth and development. Interestingly at higher values of IFI, OC and total N limitation still existed. It can be concluded that organic carbon limitation in all studied plots had negative and unavoidable effects on not only paddy soil fertility status (a vital role for sorption and desorption of soil nutrients), but also soil physical characters (enhancing soil structure, porosity, and water retention). The findings of current study also showed that the integrated fertility indices not only can show the most important limitations for rice production but also can issue the effective solutions to remediate these limitations. Key words: Rice, soil fertility, integrated fertility index, fuzzy logic, geostatistics

    Keywords: rice, Soil fertility, integrated fertility index, Fuzzy logic, Geostatistics
  • عبدالمحمد محنت کش*، حسن جهانبازی، مجید فرزان، یعقوب ایرانمنش

    شناخت وضعیت خاک ها، توجه به استعدادها و از طرفی محدودیت های اراضی عامل کلیدی در اختصاص اراضی به مناسب ترین کاربری و همچنین بهبود شرایط رشدی گیاهان کشت شده در آن اراضی می باشد. این تحقیق با هدف بررسی خاک ها و شناخت محدودیت های آن در جهت جلوگیری از زوال و خشکیدگی گونه سرو نقره ای در فضای سبز جنگلی مجتمع فولاد مبارکه انجام شد. در این تحقیق ابتدا قطعات نمونه در اراضی فضای سبز جنگلی تحت کشت این گونه انتخاب شد. سپس اقدام به حفر و تشریح خاک رخ در این قطعات گردید و از لایه های این خاک رخ ها نمونه برداری گردید. از برگ و خاک سایه انداز درختان سالم و غیرسالم نمونه برداری شد و بر روی نمونه های خاک و گیاه تجزیه های لازم انجام و تجزیه و تحلیل آماری نتایج انجام شد. نتایج نشان داد که اراضی این منطقه دارای انواع محدودیت های خاکی شامل سنگریزه زیاد (بیش از 50 درصد)، کمبود مواد آلی (کمتر از 5/0 درصد) و عناصر غذایی پرمصرف و کم مصرف، pH بالا (بیش از 9/7)، آهک زیاد (بیش از 50 درصد) و سختی و متراکم بودن خاک می باشد. میزان جذب آهن، منگنز، روی، مس، کلر و سدیم در سطح یک درصد بین درختان سالم و ناسالم سرو معنی دار شد. برای بهبود شرایط و جلوگیری از پیشرفت خشکیدگی و زوال درختان کشت شده در این اراضی، مدیریت بهینه حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاهان کشت شده و تهیه فرمول کودی برای هر قطعه و مصرف کودهای آلی توصیه می گردد.

    کلید واژگان: حاصلخیزی خاک, خاک رخ, خشکیدگی درختان, عناصر غذائی, محدودیت های اراضی
    Abdolmohammad Mehnatkesh*, Hasan Jahanbazi, Majid Farzan, Yaghub Iranmanesh

    Understanding the capability of soils and land use limitations is a key factor in allocating the lands to the most appropriate use and also improving the growth conditions of plants in those lands. This research aimed to study the soils and recognize their limitations in cypress forest of Mobarakeh Steel Complex in order to prevent deterioration and decline of the trees. In the first step, plots were selected in the forest and a soil profiles was drilled in each plot. Soil samples were collected from the profiles. Also, soil and leaf samples were collected from the canopy of the healthy and unhealthy trees, separately. The results indicated that the soils have variety of limitations, including high gravel content (more than 50%), lack of organic matter (less than 0.5%) and nutrients, high calcium carbonate and pH coupled with soil compaction. There was a significant difference in the uptake of iron, manganese, zinc, copper, chlorine and sodium from the soil between healthy and unhealthy cypress trees. To improve the soil conditions in order to prevent the decline of cultivated trees, soil fertility and plant nutrition management program should be considered in the study area. Also, the use of organic fertilizers is recommended.

    Keywords: Land limitations, Nutrient elements, Soil fertility, Soil profile, Trees decline
  • مهرداد رضایی فرد*، حسین شریعتمداری، نورایر تومانیان، جواد عسکری مارنانی، علی اکبر زارع
    این پژوهش در سطح 50 هزار هکتار از اراضی منطقه لنجانات استان اصفهان به منظور بررسی روش های تعیین نقشه پراکنش مکانی کربن آلی و نیتروژن خاک انجام شد. توزیع مکانی عناصر با روش های درون یابی کریجینگ معمولی، وزن دهی عکس فاصله و اسپلاین کششی بررسی شد. نتایج حاصله بیانگر وجود ساختار مکانی متوسط متغیرها بود. تغییرنماهای تجربی نشان داد روند ناهمسانگردی خاصی در مورد متغیرها وجود ندارد. به منظور تعیین دقت و صحت تخمین روش های درون یابی از داده های معیار (برای هر متغیر 150 داده) و معیارهای آماری شامل میانگین خطای تخمین (MEE)، میانگین مربعات خطای تخمین (MSEE)، مجذور میانگین مربعات خطای تخمین (RMSE)، خطای نسبی (Er) و ضریب همبستگی پیرسون (r) استفاده شد. علی رغم تغییرپذیری مکانی زیاد متغیرها، نتایج حاکی از دقت خوب مقادیر تخمین زده شده به کمک روش های درون یابی است. برای کربن آلی خاک در منطقه مطالعاتی روش های درون یابی کریجینگ معمولی و اسپیلاین کششی با خطای پایین تر (007/0MEE=، 09/0MSEE=، 3/0RMSE=، 32/0 Er= و 73/0r=)، از دقت تخمین مناسب تری در مقایسه با روش درون یابی وزن دهی عکس فاصله (009/0MEE=، 096/0MSEE=، 31/0RMSE=، 34/0 Er= و 71/0r=) برخوردار بودند. همچنین، برای نیتروژن خاک در منطقه، روش های درون یابی کریجینگ معمولی و وزن دهی عکس فاصله با خطای کمتر (003/0MEE=، 0006/0MSEE=، 025/0RMSE=، 296/0 Er= و 8/0r=) نسبت به روش درون یابی اسپیلاین کششی (0017/0MEE=، 0007/0MSEE=، 026/0RMSE=، 301/0 Er= و 78/0r=) دقت تخمین بیشتری داشتند.
    کلید واژگان: پهنه بندی, تغییرپذیری مکانی, حاصلخیزی خاک, زمین آمار
    Mehrdad Rezaeifard *, Hossein Shariatmadari, NORAIR TOOMANIAN, J. Askari Marnani, A. A. Zare
    This research was carried out to compare the methods of determining the spatial distribution of soil organic carbon and nitrogen on 50,000 hectares of Lenjanat area in Isfahan province, central Iran. The spatial distribution of elements was determined by Ordinary Kriging, Inverse Distance Weighting, and Spline Tension interpolation methods. The results indicated that there was an average spatial structure in the variables. Empirical variograms showed that there was no specific anisotropy process for variables. In order to determine the accuracy of the estimation of interpolation methods, the standard data (150 data for each variable) and statistical criteria including Mean Estimation Error (MEE), Mean Square Estimation Error (MSEE), Root Mean Square Error (RMSE), relative Error (Er) and Pearson correlation coefficient (r) were used. Despite the high spatial variability of the parameters, the results indicate the accuracy of the estimated values by means of interpolation methods. For soil organic carbon in the study area, Ordinary Kriging and Spline Tension interpolation methods with lower error (MEE= 0.007, MSEE= 0.09, RMSE= 0.3, Er= 0.32 and r= 0.73) were more accurate compared with the Inverse Distance Weighting interpolation method (MEE= 0.009, MSEE= 0.096, RMSE= 0.31, Er= 0.31 and r= 0.71). Also, Ordinary Kriging and Inverse Distance Weighting interpolation methods with a lower error (MEE= 0.003, MSEE= 0.0006, RMSE= 0.025, Er= 0.296 and r= 0.8), compared with Spline Tension interpolation method (MEE= 0.0017, MSEE= 0.0007, RMSE= 0.026, Er= 0.301 and r= 0.78) had more accurate estimation of soil nitrogen in the region.
    Keywords: Geostatistics, Soil fertility, Spatial Variability, zoning
  • اکبر کریمی، عبدالامیر معزی*، مصطفی چرم، نعیمه عنایتی ضمیر
    گرماکافت زیست توده ها و تولید زغال زیستی روش مناسبی برای مدیریت پسماندهای کشاورزی، ترسیب کربن و بهبود ویژگی های خاک می باشد. مطالعه ویژگی های ساختاری و فیزیکو شیمیایی زغال زیستی، که به نوع زیست توده و دمای گرماکافت بستگی دارد، در شناسایی کاربرد مناسب زغال زیستی در خاک بسیار مهم است. هدف از این پژوهش بررسی تغییرات ویژگی های زغال زیستی تهیه شده از بقایای ذرت و باگاس نیشکر در دماهای مختلف گرماکافت بود. این پژوهش در شرایط آزمایشگاهی، در قالب طرح کاملا تصادفی با هشت تیمار بقایای ذرت و باگاس نیشکر و زغال های زیستی آن ها و در سه تکرار انجام شد. زغال های زیستی در شرایط گرماکافت آهسته و در دماهای 200، 350 و 500 درجه سلسیوس تهیه شدند. نتایج نشان داد افزایش دمای گرماکافت از 200 به 500 درجه سلسیوس در تیمارهای بقایای ذرت و باگاس نیشکر سبب کاهش عملکرد (به ترتیب 2/29 و 6/23 درصد)، مواد فرار (6/43 و 1/57 درصد)، ظرفیت تبادل کاتیونی (8/29 و 5/32 درصد) و نسبت های اتمی (C/N)، هیدروژن به کربن (H/C) و اکسیژن به کربن (O/C) شد، در حالی که سبب افزایش درصد خاکستر زغال های زیستی بقایای ذرت و باگاس نیشکر (به ترتیب 3/20 و 3/42 درصد)، کربن تثبیت شده (3/23 و 8/14 درصد)،pH ، EC، ترکیبات آروماتیک و غلظت عناصر غذایی شد. غلظت نیتروژن، فسفر و پتاسیم در تیمارهای بقایای ذرت بیشتر از باگاس نیشکر بود، اما نسبت C/N در تیمارهای باگاس نیشکر بیشتر بود. با توجه به این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که زغال های زیستی تهیه شده در دمای 500 درجه سلسیوس در ترسیب کربن در خاک موثرتر هستند، در حالی که زغال های زیستی تهیه شده در دماهای 200 و 350 درجه سلسیوس برای بهبود حاصلخیزی خاک مناسب تر هستند.
    کلید واژگان: بقایای کشاورزی, زیست توده, حاصلخیزی خاک, ترسیب کربن
    Akbar Karimi, Abdolamir Moezzi *, Mostafa Chorom, Naeimeh Enayatizamir
    Pyrolysis of feedstocks and producing biochar is a suitable technique for agricultural wastes management, carbon sequestration and soil amelioration. The study of structural and physicochemical properties of biochars, which are strongly dependent on the type of feedstock and pyrolysis temperature, is very important to identify the suitable application of biochar in the soil. The objective of this research was to investigate the properties changes of biochars derived from corn residue and sugarcane bagasse under different pyrolysis temperatures. This study was carried out under laboratory conditions based on a randomized complete design with eight treatments of corn residue, sugarcane bagasse and their biochars and in three replications. Biochars were produced at 200, 350 and 500˚C pyrolysis temperatures under slow pyrolysis conditions. Results indicated that increasing pyrolysis temperature from 200 to 500˚C, in corn residue and sugarcane bagasse treatments, decreased the yield (29.24 and 23.6% respectively), volatile matter (29.8 and 32.5%), cation exchange capacity (32.5 and 29.8%) and the ratios of C/N, H/C and O/C while led to increase the ash content of corn residue and sugarcane bagasse biochars (20.3 and 42.3% respectively), fixed carbon (23.2 and 14.7%), pH, EC, aromatic compounds and nutrients concentration. Concentration of nitrogen, phosphorus, potassium were greater in the corn residue than in the sugarcane bagasse treatments, but the C/N ratio were greater in the sugarcane bagasse treatments. Based on the results of this study, it could be concluded that biochars produced at 500˚C temperature can be more effective in carbon sequestration in the soil, whereas biochars produced at 200 and 350˚C temperatures are more suitable for improving soil fertility.
    Keywords: Agriculture wastes, Carbon sequestration, Feedstock, Soil fertility
  • ابوالفضل خادمی جلگه نژاد*، مجید فکری، مجید محمود آبادی
    در این پژوهش اثرات مفید کوتاه مدت کاربرد بیوچار ضایعات مختلف پسته بر بهبود برخی ویژگی های شیمیایی و حاصلخیزی یک خاک لومی مورد بررسی قرار گرفت. بنابراین، اثرات دو فاکتور 1) نوع بهسازهای به کار برده شده در خاک شامل، بیوچارهای تهیه شده از تفاله نرم پسته، پوست سخت پسته و چوب درختان پسته 20 ساله در دمای 600 درجه سلسیوس (به میزان 5% وزنی) و 2) زمان خوابانیدن بهسازها در خاک (زمان های 1، 2، 3، 4، 5 ماه) بر پ هاش، قابلیت هدایت الکتریکی، پتاسیم محلول، نیترات و قابلیت دسترسی آهن، مس، منگنز و روی خاک مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پژوهش حاضر به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که کاربرد مواد بهساز و زمان های مختلف خوابانیدن، اثر معنی داری بر میزان پ-هاش خاک ندارد. ولی در نمونه خاک های تیمار شده با هر سه بیوچار در هر 5 زمان، افزایش معنی داری از میزان قابلیت هدایت الکتریکی و کربن آلی نسبت به تیمار شاهد مشاهده شد. با افزایش بیوچار و زمان خوابانیدن، میزان پتاسیم محلول خاک افزایش معنی داری نشان داد، به نحوی که تمام تیمارها افزایش تقریبا دو برابری نسبت به تیمار شاهد داشته اند. افزودن بیوچار به خاک موجب نگهداشت نیترات و کاهش معنی دار نیترات در محلول خاک نسبت به نمونه شاهد شد. کاربرد بیوچارها سبب افزایش معنی دار آهن و افزایش نا منظم از سه عنصر روی، مس و منگنز شده بود که با گذشت زمان به دلیل کاهش تجزیه بیوچار و تبدیل شکل های آنها به شکل های با قابلیت دسترسی کمتر، از میزان قابل دسترس این عناصر در خاک کاسته شد.
    کلید واژگان: بیوچار, ضایعات پسته, خاک لومی, حاصلخیزی خاک
    ABOLFAZL KHADEMI JOLGENEJAD *, Majid Fekri, Majid Mahmoodabadi
    In this research, the short-term beneficial effect of using different pistachio wastes biochars on improving some fertility properties of a loam soil was investigated. Therefore, the effects of two factors 1) types of amendments added to the soil, including biochars of pistachio mildew (PM), pistachio hard skin (PHS) and wood of 20-year pistachio trees (W) papered at 600o C (with amount of %5 by wt), and 2) time of incubation (1, 2, 3, 4, 5 months), were investigated on pH, electrical conductivity, soluble potassium, nitrate and availability of iron, copper, manganese and zinc. This experiment was performed as factorial based on the completely randomized design with three replicates. The results of this study showed that the application of biochars and different incubation times does not have a significant effect on soil pH. But, the threated soils at all incubation times showed a significant increase in electrical conductivity and organic carbon as compared to the control treatment. Addition of biochars and incubation time increased significantly potassium content of the soil solution, so that the treated soils had an increase of approximately two times solution potassium as compared to the control. Application of biochars to the soil caused an increase in nitrate retention and a decrease in nitrate solution as compared to the control sample. Biochars application led to a significant increase in iron content and irregular increase in zinc, copper and manganese. The availability of these elements in the soil decreased by time due to reduction of biochar decomposition and transformation of those elements from available into less available forms.
    Keywords: Biochar, Pistachio wastes, loam soil, Soil fertility
  • مرضیه مکرم*، سعید نگهبان
    حاصلخیزی خاک توصیف کننده توانایی و قابلیت خاک به منظور ایجاد شرایط رشد پایا، بهینه و مطلوب گیاه است. عناصر موجود در خاک اثرات سازنده ای بر روی ساختمان، بافت ، میزان نگهداشت آب و نفوذ آب در خاک دارند. از طرفی با توجه به درصد عناصر موجود در خاک، میزان کود مورد استفاده برای گیاهان مختلف متفاوت می باشد. این پژوهش سعی دارد که به بررسی حاصلخیزی خاک در حوضه دشت تربر داریان استان فارس (غرب ایزدخواست) را مورد بررسی قرار دهد. در این مطالعه پارامترهایی مانند پتاسیم، فسفر، مواد آلی، مس، منگنز، روی و آهن مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. برای این منظور از داده های 38 نمونه خاک منطقه استفاده و از روش میانگین عکس فاصله (IDW) به منظور تهیه نقشه پهنه بندی هر یک از عناصر در محیط GIS استفاده شد. همچنین به منظور همگن ساختن هر یک از داده ها به منظور تهیه نقشه نهایی حاصلخیزی خاک از روش فازی استفاده شد. توابع عضویت فازی با استفاده از استاندارد های حاصلخیزی خاک تهیه شدند. در نهایت به منظور تهیه نقشه نهایی حاصلخیزی خاک با سطح اطمینان های مختلف از روش میانگین وزنی مرتب شده (OWA) استفاده شد. نتایج نهایی حاصل از حاصلخیزی خاک منطقه مورد مطالعه با استفاده از روش OWA نشان داد که با کاهش ریسک پذیری (بدون trade-off) اکثر قسمت های منطقه مشکلی از نظر حاصلخیزی خاک ندارد به طوریکه کلاس 4 و 5 با ویژگی حاصلخیزی خاک متوسط و خوب، دارای مساحت بیشتری نسبت به بقیه کلاس ها می باشند. با افزایش سطح اطمینان و کاهش ریسک پذیری، مناطق نامناسب از نظر حاصلخیزی خاک بیشتر شد. به طوریکه بیشتر منطقه مورد مطالعه در کلاس یک که دارای حاصلخیزی خاک نامناسبی است، قرار گرفتند.
    کلید واژگان: حاصلخیزی خاک, فازی, میانگین وزنی مرتب شده (OWA)
    Marziyeh Mokarram*, Saeed Negahban
    Soil fertility describes the ability of soil to create the conditions for sustainable growth, optimum plant. The elements in the soil productive effects on soil structure, soil texture, water retention in the soil, water infiltration in the soil. On the other hand, with respect to the elements in the soil, the manure is used for different plants. One of the major goals of modern agriculture, efficient use of fertilizers. The use of chemical fertilizers, regardless of the elements in the soil, causing the balance of nutrients, loss of energy and environmental problems. So to determine the fertility of the soil due to fertilizer and plant species to determine the next Managing agricultural land is important. The parameters such as potassium, phosphorus, organic matter, copper, manganese, zinc and iron were studied. For this purpose, the data of 38 soil samples were used. Average Inverse Distance method (IDW) for mapping each element was used in GIS. In order to homogenize the data to produce a map of soil fertility phase method was used. Fuzzy membership functions were prepared using standard soil fertility. Finally, in order to ensure a different level of soil fertility maps sorted by weighted average (OWA) was used. The final results of soil fertility study area using OWA showed that risk appetite (no trade-off) is most problematic area in terms of soil fertility. So that the results showed that the class 4 and 5 areas with fertile soil and good average in the study area show a greater area than the rest of their class. However, with increasing levels of reliability and reduce the risk areas was more difficult in terms of soil fertility. So that more area in the classroom is one that has a poor soil fertility.
    Keywords: Soil fertility, Fuzzy, weighted average method arranged
  • رضا سعیدی، عباس ستوده نیا*، هادی رمضانی اعتدالی، عباس کاویانی، بیژن نظری
    برای بررسی اثر تنش های شوری آب و حاصلخیزی خاک بر مقدار تبخیر و تعرق ذرت، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی، در مزرعه آموزشی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) و در سال 1396 انجام شد. تیمارهای شوری آب شامل چهار سطح 5/0، 1/2، 5/3 و 7/5 دسی زیمنس بر متر و تیمارهای حاصلخیزی خاک نیز در چهار سطح 100، 75، 50 و 25 درصد نیاز به کود ازته، در سه تکرار و در کرت هایی به مساحت 9 مترمربع به اجرا درآمد. در فواصل بین دو آبیاری، با اندازه گیری رطوبت خاک در عمق ریشه، تفاوت جذب آب توسط کرت های تحت تنش نسبت به کرت بدون تنش، بررسی شد. نتایج نشان داد که با تغییر شوری آب آبیاری از حد 5/0 به 7/5 دسی زیمنس بر متر در حاصلخیزی ، ، و ، ضریب تنش تبخیر و تعرق به ترتیب 77/0، 69/0، 64/0 و 63/0 شده است. همچنین با تغییر سطح حاصلخیزی از به ، در شوری ، ، و ، ضریب به ترتیب؛ 96/0، 88/0، 83/0 و 63/0 شده است. از تیمار تا ، مقدار تبخیر و تعرق، ضریب و عملکرد محصول،به ترتیب؛ 37، 37 و 38 درصد کاهش یافته است. برای تخمین تبخیر و تعرق از روی تنش های شوری و حاصلخیزی، شکل های مختلف توابع تولید برازش داده شد. در بین آن ها، تابع درجه دوم به دلیل داشتن آماره های RMSE و ME حداقل و و EF نزدیک به عدد یک، به عنوان تابع بهینه انتخاب شد. نتایج حاصل نشان داد که تنش های شوری و حاصلخیزی، با کاهش ضریب ، اثر کاهنده ای بر مقدار تبخیر و تعرق گیاه دارد. لذا با تعیین صحیح نیاز آبی گیاه تحت تنش، می توان از مصرف بی رویه آب جلوگیری کرد.
    کلید واژگان: ذرت, تبخیر و تعرق, ضریب تنش (K-S), شوری آب, حاصلخیزی خاک
    Reza Saeidi, Abbas Sotoodehnia *, Hadi Ramezani Etedali, Abbas Kaviani, Bizhan Nazari
    In order to study of effect of saline water and soil fertility stresses on the evapotranspiration of maize, a factorial experiment was conducted in a randomized complete blocks design, in the research farm of Imam Khomeini International University, in 2017. Water salinity treatments consisted of four levels; 0.5(S_0 ), 2.1(S_1 ), 3.5(S_2 ) and 5.7(S_3 ) d_s/m and Soil fertilization treatments consisted of four levels of need to nitrogen fertilizer; 100(F_0 ), 75(F_1 ), 50(F_2 ) and 25 percent (F_3 ), was conducted In three repetitions and in plots with an area of 9 square meters. By measuring the soil moisture at the root zone, at intervals between two irrigations, was investigated the difference of water absorption by stressed plots relative to non-stress plot. The results showed that by changing the salinity of irrigation water from 0.5 to 5.7 (d_s/m), in fertolity levels of F_0, F_1, F_2 and F_3, the stress coefficient of evapotranspiration (K_S ) has been; 0.77, 0.69, 0.64 and 0.6, respectively. Also, by changing the fertility level from F_0 to F_3, in salinity levels of S_0, S_1, S_2 and S_3, the K_S has been; 0.96, 0.88, 0.83 and 0.63, respectively. From treatment of S_0 F_0 to S_3 F_3, were reduced the evapotranspiration, K_S coeffition and crop yield to; 37, 37 and 38 percent, respectively. Are fitted different forms of production functions, to estimation of evapotranspiration from salinity and fertility stresses. The quadratic function was chosen as the optimal function due to having the statistics of RMSE and ME at least and R^2 and EF close to number one. The salinity and fertility stresses, has a reducer effect on the amount of evapotranspiration of plant. Therefore, by correct determination of water requirement of under stress plant, you can avoid than consumption of a lot water.
    Keywords: Maize, Evapotranspiration, Stress Coeffition (K-S), Water Salinity, Soil Fertility
  • ساناز اشرفی سعیدلو، میرحسن رسولی صدقیانی
    بسیاری از خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک در اثر آتش سوزی تغییر می کنند. آتش با تغییر در میزان و قابلیت دسترسی عناصر غذایی خاک قادر است حاصلخیزی خاک های جنگلی را در طول زمان تحت تاثیر قرار دهد. به منظور بررسی تاثیر آتش سوزی و زمان های پس از آن بر برخی خواص شیمیایی خاک، تعداد 80 نمونه خاک (سوخته و غیرسوخته) از دو عمق سطحی (5 -0 سانتی متری) و زیرسطحی (20 - 5 سانتی متری) با سابقه آتش سوزی متفاوت شامل 6 و 12 ماه پس از آتش سوزی برداشت و مقادیر نیتروژن کل، فسفر، پتاسیم، منگنز، آهن، روی، مس و کربن آلی خاک در نمونه های تهیه شده اندازه گیری شد. نتایج نشان دهنده وجود اختلاف معنی دار از نظر میزان فسفر و نیتروژن بین خاک های سوخته و شاهد (غیر سوخته) بود. به طوری که مقدار این پارامترها 6 ماه پس از آتش سوزی در خاک های سوخته در مقایسه با خاک های شاهد افزایش نشان داد ولی پس از گذشت 12 ماه به سطوح قبل از آتش سوزی رسید. میزان فسفر و کربن بخش درشت (2 – 25/0 میلی متر) در خاک های سوخته به ترتیب 23/2 و 53/2 برابر بیشتر از مقادیر این عناصر در خاک های شاهد بود. مقدار منگنز نیز در خاک هایی با 6 ماه سابقه آتش سوزی به میزان 7/32 درصد نسبت به خاک های شاهد افزایش نشان داد در حالی که با گذشت یک سال از زمان وقوع آتش سوزی، مقدار آن در خاک سوخته در مقایسه با خاک شاهد 4/21 درصد کاهش داشت. بیشترین مقدار پتاسیم نیز 392 میلی گرم بر کیلوگرم بود که در خاک های سوخته با 12 ماه سابقه سوختگی مشاهده شد. به طورکلی آتش سوزی منجر به تغییرات محسوسی در خواص خاک می شود اما این تغییرات پایدار نبوده و بسته به شدت آتش سوزی طول بقای اثرات متفاوت است.
    کلید واژگان: سابقه آتش سوزی, ماده آلی خاک, حاصلخیزی خاک, خاک جنگل
    Sanaz Ashrafi, Saeidlou, Mirhassan Rasouli, Sadaghiani
    Most of soil physical, chemical and biological properties change by fire. Fire can influence forest soils fertility by altering nutrients content and availability. In order to investigate fire impact and different firing background on some soil chemical properties, 80 soil samples were taken from two depths (0-5 cm and 5-20 cm) with different time of firing background (6 and 12 months). Total nitrogen, phosphorus, potassium, manganese, iron, zinc, copper and organic carbon were measured in soil samples. The results showed that there was a significant difference in the amount of phosphorus and nitrogen between burned and control soils. The amount of studied indices increased after firing in burned soils compared to control ones, however one year later they reach to their pre-fire levels. Phosphorus and coarse fraction carbon (0.25-2 mm) in burned soils were 2.23 and 2.53 times higher as compared to unfired samples, respectively. Manganeseamount in soils with 6 months firing history increased 32.7 percent in comparison to control soils, but one year after firing its content decreased. The most potassium amount (392 mg kg-1) observed in burned soils with 12 months history of burn. Therefore forest firing causes obvious changes in soil properties but these changes are not permanent and depending on fire intensity, impression permanency duration is different.
    Keywords: Firing background, Soil organic matter, Soil fertility, Forest soil
  • ناصر دوات گر، مریم شکوری کتیگری، محمدرضا یزدانی
    عملیات تسطیح و یکپارچه سازی شالیزارها از راهکارهای کلیدی در کشاورزی دقیق است. اما تغییرات مکانی و توزیع عناصر غذایی در این اراضی به شدت تحت تاثیر عملیات تسطیح قرار می گیرد. هدف از این تحقیق مشخص نمودن اثرات عملیات تسطیح بر غیریکنواختی و شدت تغییرات مکانی برخی خواص مرتبط با حاصلخیزی خاک های شالیزاری بود. عملیات تسطیح منجر به تغییرات معنی دار در اندازه تغییرات مکانی و توزیع مکانی خواص مرتبط با حاصلخیزی گردید. مقدار رس افزایش، کربن آلی، نیتروژن، فسفر و پتاسیم قابل استفاده به طور معنی دار کاهش یافتند، که از دلایل عمده آن می توان به عملیات خاک برداری و در معرض قرار گرفتن خاک زیر سطحی با رس بیشتر و غلظت کمتر عناصرغذایی اشاره کرد. تغییر در توزیع مکانی متغیرها بعد از عملیات تسطیح تقریبا منطبق با نواحی بود که در آن عملیات خاک برداری و خاک ریزی انجام شد به گونه ای که درصد کربن آلی، غلظت فسفر و پتاسیم قابل استفاده در نواحی که خاک برداری بیشتر بوده است، کاهش یافتند. بررسی وضعیت حاصلخیزی با استفاده از آمار مکانی نشان داد که واحد مزرعه مطالعه شده در اثر عملیات تسطیح با کمبود شدیدی از نظر یک یا چند عنصر مواجه شده است و لذا توصیه رایج و یکسان کودهای شیمیایی منجر به تشدید غیر یکنواختی در وضعیت حاصلخیزی و عدم دستیابی به عملکرد مطلوب در این نوع اراضی می شود.
    کلید واژگان: آمار مکانی, حاصلخیزی خاک, خاک های شالیزاری, تسطیح اراضی, نیم تغییرنمای استاندارد شده
    N. Davatgar, M. Shakouri Katigari, Mr Yazdani
    Land leveling and consolidation of paddy soils is a key approach in precision agriculture for water management improvement, weed control and agricultural mechanization. However, nutrients spatial variability in these fields is affected by land leveling. The objective of this study was to determine land leveling effect on the degree of spatial variability of soil fertitility. Land leveling caused significant spatial variability and spatial distribution of soil fertility properties. Clay content significantly increased, while soil organic carbon, total nitrogen, available phosphorous and available potassium significantly decreased. Alteration of spatial distribution was due to cut off the top soil at higher locations and its deposition on the low areas. The post-leveling evaluation of soil several fertility status with geostatistics demonstrated that leveled field faced with deficiency in one or several nutrients. The traditional fertilizer recommendation for whole field would accelerate non- uniformity in soil fertility status and would not lead to realization of the potential.
    Keywords: Geostatistics, Land leveling, Paddy field, Soil fertility, Standardized semivariogram
  • علی اعمی ازغدی، رضا خراسانی، مرضیه مکرم، عبدالامیر معزی
    امروزه تکنیک فازی برای تهیه نقشه ها در علوم مختلف بطور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. با توجه نقش موثر حاصلخیزی خاک در کشاورزی پیشرفته، تهیه نقشه حاصلخیزی خاک جهت برنامه ریزی بهتر برای استفاده از کودهای شیمیایی ضروری به نظر می رسد. در این مطالعه سعی بر آن است تا با تهیه نقشه حاصلخیزی خاک از نظر مواد آلی، فسفر و پتاسیم جهت کشت گندم در دشت شاوور استان خوزستان وضعیت منطقه را از نظر حاصلخیزی ارزیابی کرد. نقشه حاصلخیزی خاک با استفاده از منطق فازی5 و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی AHP6 در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی7 تهیه گردید. داده هایی ورودی شامل مقادیر فسفر و پتاسیم قابل استفاده و مواد آلی از 282 نقاط مطالعاتی خاک بود. در ابتدا درون یابی این نقاط با استفاده از مدل IDW8 (وزن دهی عکس فاصله) در محیطGIS انجام شد. سپس برای هر یک از فاکتورهای مورد مطالعه یک تابع عضویت تعریف گردید. در نهایت برای دستیابی به نقشه نهایی حاصلخیزی خاک در منطقه مورد مطالعه، از تکنیک AHP در نرم افزار Expert Choice با نرخ سازگاری 05/0 استفاده شد. نتایج نشان داد که 51، 26، 12 و 11 درصد از منطقه مورد مطالعه به ترتیب در گروه های خیلی ضعیف، ضعیف، متوسط و خوب از لحاظ حاصلخیزی جهت کشت گندم قرار گرفتند. در مجموع می توان گفت که تهیه نقشه حاصلخیزی بصورت تفکیکی می تواند گامی اولیه و موثر در مطالعات حاصلخیزی خاک و استفاده بهینه از کودها مطرح باشد.
    کلید واژگان: سیستم اطلاعات جغرافیایی, منطق فازی, فرآیند تحلیل سلسله مراتبی, حاصلخیزی خاک
    A. Aama Azghadi, R. Khorassani, M. Mokarram, A. Moezi
    Nowadays, fuzzy technique is used to prepare the map in different sciences, extensively. With due attention to important role of soil fertility in modern agriculture, the preparation of soil fertility map seems to be necessary to plan for appropriate using of fertilizers for crops. This study was conducted to prepare a distinct map for evaluating soil fertility according to soil available K and P, and soil organic matter factors in Shavor region in Khuzestan province. The fuzzy technique and the Analytic Hierarchy Process (AHP) were used for mapping soil fertility into Geographic Information System (GIS). For this, the amount of soil organic matter, and available soil phosphorus and potassium obtained form 282 profiles of soil, as the input data, were used. In the first stage the interpolation of data was done by Inverse Distance Weighting (IDW) model into GIS. Then a membership functions was defined for each factor. Finally, the map of soil fertility was prepared by using AHP technique into program of Expert Choice with adjustment rate of 0.05. Results showed that 51, 26, 12 and 11 percentage of lands were classified base on soil fertility into groups of very weak, weak, moderate and suitable, respectively. As a final result, this types of distinct soil fertility map can able us to manage the appropriate using of fertilizer.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال