به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "رطوبت نسبی" در نشریات گروه "آب و خاک"

تکرار جستجوی کلیدواژه «رطوبت نسبی» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • رضا پیرایی، علی محمدی، سید حسین افضلی*
    مقدمه

    رطوبت نسبی هوا یکی از مهمترین پارامترهای هیدرولوژیکی است که در مدیریت منابع آب، رشد گیاهان و حتی گیرش بتن تاثیر زیادی دارد.  لذا پیش بینی و تخمین آن از اهمیت بسزایی برخوردار است.

    روش

    در این پژوهش از آنجا که پارامترهای رطوبت نسبی و میزان دمای حداقل و حداکثر روزهای قبل، بیشترین تاثیر را در تخمین رطوبت نسبی روز آینده دارند و همچنین وجود آمار تنها این پارامترها در برخی از نقاط کشور، سناریوهای مختلفی مشتمل بر این دو پارامتر مورد مطالعه قرار گرفته است و بهترین سناریو برای پیش بینی رطوبت نسبی با استفاده از مدل XGBoost بدست آمده است. جهت بررسی کارآیی مدل مذکور، منطقه باجگاه در استان فارس مورد تحلیل قرار گرفته و با استفاده از آمار مربوط به سی سال گذشته (1372تا 1402) صحت و دقت سناریوهای مختلف مورد مقایسه قرار گرفته اند. در این راستا ابتدا مقادیری برای داده های گمشده به کمک KNN Imputer تخمین زده شده است. سپس میزان ارتباط داده های پیشین به کمک همبستگی پیرسون بین متغیر هدف (رطوبت نسبی روز t) و میانگین رطوبت روزانه در بازه یک تا ده روز قبل، محاسبه شده و با توجه به نتایج حاصله مبنی بر کم تاثیر بودن آمار روز چهارم به قبل، آمار مربوط به سه روز قبل مورد استفاده قرار گرفته است.

    یافته ها و نتیجه گیری

    در نهایت بر اساس مقایسه نتایج حاصل از 6 شاخص آماری RMSE, MAE, MARE, MXARE, NSE  و R2، مشخص گردید که در بین سناریوهای مختف، سناریو مبتنی بر رطوبت نسبی و دمای حداکثر و حداقل 3 روز قبل بهترین تخمین را ارایه می دهد.

    کلید واژگان: رطوبت نسبی, مدل Xgboost, یادگیری ماشین, باجگاه
    Reza Piraei, Ali Mohammadi, Seied Hosein Afzali *

    given the prevalence of available data for only these two parameters in many parts of the country, various scenarios involving these parameters were studied. The best scenario for predicting relative humidity was obtained using the XGBoost model. To assess the accuracy of the model, the Bajgah region in Fars Province was chosen as a case study, and the accuracy of different scenarios was compared using data from the past 30 years (1993 to 2023). In this regard, missing data were estimated using the KNN Imputer model. The correlation between mean relative humidity of one to ten days before and the target variable (predicted  relative humidity on day t) was calculated using Pearson correlation. Based on the results indicating the insignificance of data from the fourth day and earlier, data from one to three days before were utilized.

    Findings and Conclusion

    Finally, by comparing the results based on six statistical criteria (RMSE, MAE, MARE, MXARE, NSE, and R2), it was determined the scenario based on relative humidity and the maximum and minimum temperatures of the preceding 3 days provides the best estimation.

    Keywords: Bajgah, Machine Learning, Relative Humidity, Xgboost
  • زهرا شیرمحمدی علی اکبرخانی*، سید فرهاد صابرعلی، سید محمدجواد میرزایی، محمدناصر مودودی

    مطالعه حاضر به منظور بررسی تغییرات رطوبت نسبی 13 ایستگاه هواشناسی در استان خراسان رضوی در مقیاس ماهانه، فصلی و سالانه از ابتدای دوره آماری هر ایستگاه تا سال 1400 انجام شد. منطقه مورد مطالعه شامل ایستگاه های درگز، فریمان، گلمکان، گناباد، کاشمر، خواف، نیشابور، مشهد، قوچان، سرخس، سبزوار، تربت جام و تربت حیدریه بود. برای تعیین روند رطوبت نسبی از رگرسیون خطی و آزمون ناپارامتریک من-کندال (MK) استفاده شد. رطوبت نسبی در همه ایستگاه های مورد مطالعه و در مقیاس های زمانی مختلف، به جز در دو ایستگاه قوچان (در ماه های خرداد، آذر و در فصل پاییز) و سرخس (فصل پاییز)، روند کاهشی در سطح اطمینان 5 درصد داشت. درصد کاهش میانگین رطوبت نسبی ماهانه برای شش ایستگاه در محدوده 0/7-3/5 درصد در هر 10 سال مشاهده شد، درحالی که درصد افزایش میانگین رطوبت نسبی ماهانه برای ایستگاه قوچان در محدوده 2/6-1/9 درصد در هر 10 سال مشاهده شده است. علاوه بر این، بیشتر ایستگاه های مورد مطالعه در مقیاس فصلی و سالانه نیز کاهش رطوبت نسبی را تجربه کرده اند. کاهش میانگین رطوبت نسبی فصلی برای شش ایستگاه در محدوده 2-0/6 درصد در هر 10 سال مشاهده شد، درحالی که کاهش میانگین سالانه رطوبت نسبی در ایستگاه ها در محدوده 1/6-0/9 درصد در هر 10 سال مشاهده شده است. نتایج این تحقیق حاکی از روند کاهشی در میانگین رطوبت نسبی ماهانه، سالانه و فصلی طی سال های اخیر است.

    کلید واژگان: تغییر اقلیم, رطوبت نسبی, روش من-کندال, سری زمانی
    Zahra Shirmohammadi-Aliakbarkhani *, Seyed Farhad Saberali, Sayyed MohammadJavad Mirzaei, MohammadNasser Modoodi

    The present study was conducted to examine the changes in monthly, seasonal, and annual trends in relative humidity of 13 meteorological stations in the Razavi-Khorasan Province from the beginning of the statistical period of each station until 2021. The study area includes Dargaz, Fariman, Golmakan, Gonabad, Kashmar, Khaf, Neyshabour, Mashhad, Quchan, Sarakhs, Sabzevar, Torbat-e Jam, and Torbat-e Heydarieh counties. Parametric linear regression and the nonparametric Mann-Kendall (MK) test were used to detect trends in relative humidity. The majority of stations have shown decreasing trends at 5% significance level in relative humidity in different time scales, and only in two stations, Quchan (June, December, and autumn season) and Sarakhs (autumn season), the relative humidity showed an increasing trend at 5% significance level. A decrease in monthly mean relative humidity for six stations has been found in the range of 0.7 to 3.5 percent/decade, while an increase for Quchan station 1.9 to 2.6  percent/decade was observed. In addition, most of the studied stations have experienced a decrease in relative humidity on a seasonal and annual scale. A decrease in Seasonal mean relative humidity for six stations has been found in the range of 0.6 to 2 percent/decade, while decreases in annual mean relative humidity stations ranged from 0.9 to 1.6 percent/decade. The results of this research indicate a decreasing trend in the average monthly, annual and seasonal relative humidity during recent years.

    Keywords: Climate change, Relative humidity, Mann-Kendall method, Time Series
  • بهاره میرکماندار *، حسین ثنائی نژاد، حجت رضایی پژند، محبوبه فرزندی

    این پژوهش به مدل‌سازی الگوهایی جدید برای برآورد میانگین رطوبت نسبی روزانه در سه ناحیه مختلف اقلیمی ایران و ایستگاه‌های نمونه پرداخته است. به این منظور از خوشه‌بندی اقلیمی افرازی میانه‌محور که طبق آن کشور ایران به سه خوشه ساحلی، کوهستانی و بیابانی و نیمه بیابانی تقسیم شده، استفاده و برای تعیین ایستگاه‌های نمونه، نمونه‌گیری سیستماتیک انجام شد. داده های مورد نیاز از هر ایستگاه دریافت و الگوهای رگرسیونی خطی پس از غربال و آماده سازی آن ها برازش داده شد. پس از بررسی آماره های لازم و برقراری فرض های زیربنایی برترین الگوها ارایه گردید. تمامی الگوهای ارایه شده جدید در این پژوهش وجود عرض از مبدا را تایید می کنند. دامنه عرض از مبدا الگوهای سه خوشه و ایستگاه‌های نمونه در بازه 77/0 تا 46/14 قرار دارد. توانایی بالای الگوهای برآورد میانگین رطوبت نسبی ارایه شده با ضرایب همبستگی (R)، ضرایب تعیین (R2) و آماره های F به دست آمده، تایید شد. در اکثر الگوها رطوبت نسبی ساعت 15 در برآورد میانگین رطوبت نسبی موثرتر است. بیشترین تاثیر رطوبت نسبی ساعت 15 با مقدار 3/45% در خوشه بیابانی و نیمه‌بیابانی برای برآورد میانگین رطوبت نسبی روزانه دیده شد. سنجش برتری الگوهای مرسوم نسبت به الگوهای پیشنهادی این پژوهش با معیار میانگین مربع خطا (MSE) انجام شد. نتیجه توانایی بالای الگوهای پیشنهادی در برآورد این میانگین است. برای مثال مقدار میانگین مربعات خطا برای الگوی رطوبت نسبی پیشنهادی اقلیم ساحلی و الگوی مرسوم به ترتیب (34/5 و 61/10) می‌باشد که معدل کمترین خطا مربوط به الگوی رطوبت نسبی پیشنهادی برای این خوشه است. لذا استفاده از این الگوها در برآورد میانگین رطوبت نسبی روزانه برای هر اقلیم و ایستگاه‌های نمونه آن پیشنهاد می‌شود.

    کلید واژگان: الگوی رگرسیونی, رطوبت نسبی, نواحی اقلیمی ایران, نمونه گیری سیستماتیک
    bahareh mirkamandar *, hossein Sanaeinejad, Hojat Rezaee- Pazhand, mahboobeh farzandi
    Introduction

    The behavior of daily changes of relative humidity is quite variable. We first draw the curve of this variable on a normal day. And it can be seen that the distribution of this variable is not normal. The curve of this variable is a skewed curve to the right. Therefore, the equal coefficients could be used only as an approximation for estimating the daily average of relative humidity. Climatic conditions of the meteorological stations are also another parameter to be considered. This research presents a new method for estimating the daily average of relative humidity in three climatic regions of Iran. The patterns for the sample stations in each climatic region were presented separately.

    Materials and Methods

    E. Eccel (2012) developed an algorithm to simulate the relative humidity of the minimum daily temperature in 23 weather stations in the ALP region of Italy. In this research, the base pattern was calibrated by temperature and precipitation measurement. Ephrath, et al. (1996) developed a method for the calculation of diurnal patterns of air temperature, wind speed, global radiation, and relative humidity from available daily data. During the day, the air temperature was calculated by: (1) (2) Where S(t): Dimensionless function of time, DL: Day Length h, LSH: the time of maximum solar high h, ta: current air temperature, P: the delay in air Tmax with respect to LSH h. Farzandi, et al. (2012) presented more accurate patterns for estimating daily relative humidity from the humidity of Iranian local standard hours and daily precipitation variables, the minimum, maximum, and average daily temperature in coastal regions. The purpose was to present linear and nonlinear patterns of daily relative humidity separately for different months (12 patterns) and annually in coastal regions (the Caspian Sea, the Persian Gulf, and the Oman Sea).Mirkamandar, et al. (2020) modified new patterns of diurnal temperature based on climatically clustering in Iran. The final pattern has an interception and new coefficients to estimate the daily average of temperature. Rezaee-Pazhand, et al. (2008) introduced new patterns for estimating the daily average temperature in arid and semiarid regions of Iran. The final pattern has an interception and new coefficients to estimate the daily average of temperature. (3) Veleva, et al. (1996) showed that the atmospheric temperature-humidity complex (T-HC) of sites located in a tropical humid climate cannot be well characterized by annual average values. Better information is given by the systematic study of daily changes of temperature (T) and relative humidity (RH), which can be modeled by linear and parabolic functions. Farzandi et al. (2011) divided Iran into three climatic clusters. Which were used in the present work. First, a classification that provides climatological clustering. This clustering was used the data of annual relative humidity, temperature, precipitation, altitude, range of temperature, evaporation, and three indices of Demartonne, Ivanov, and Thornthwaite. Iran was partitioned into three clusters i.e. coastal areas, mountainous range, arid and semi-arid zone. Several clustering methods were used and the around method was found to be the best. Cophenetic correlation coefficient and Silhouette width were validation indices. Homogeneity and Heterogeneity tests for each cluster were done by L-moments. The “R”, software packages were used for clustering and validation tests. Finally, a clustering map of Iran was prepared using “GIS”. The data of 149 synoptic stations were used for this analysis. Systematic sampling was done to select sample stations. The linear regression model was fitted after screening and data preparation. A model was presented for estimating the daily average temperature in each climatic region and sampling stations in each cluster. The best models were presented by reviewing the required statistics and analyzing the residuals. The calibration and comparison of the presented patterns in this paper with commonly applied models were undertaken to calculate the mean squared error. “SPSS.22” software was used for analysis.

    Results and Discussion

    The coefficient of determination (R2) and the Fisher statistics showed that the patterns had a good ability to estimate the daily average of relative humidity. The daily average of relative humidity patterns confirmed an interception in the equations. Standardized coefficients showed that predictor variables were not weighted in all of the patterns. The mean squares errors were a measure of the applicability of patterns. The accuracy of the estimating daily average of relative humidity recommended models in three climates was confirmed by calculating the mean squared errors. The proposed patterns of this study had less error than the common patterns.

    Conclusion

    The relative humidity at 3 pm was more effective in estimating the daily average. The independent assumption of the residual was confirmed with the acceptable value of Durbin-Watson statistics. The averages of the residuals in each pattern was zero. According to the graphs, stabilization of variance can be seen based on the residual on each pattern in each cluster. Proposed patterns were calculated according to mathematical principles. But the common patterns did not observe these mathematical principles. The mean squares errors (MSE) of proposed patterns were less than common patterns. Therefore, the patterns presented in this study are more powerful than common patterns.

    Keywords: climatic regions, regression patterns, Relative humidity, systematic sampling
  • سید معین الدین رضوانی، حمید زارع ابیانه*، محسن گودرزی
    در سال های اخیر افزایش جمعیت و محدودیت آب و زمین های قابل کشت در ایران به سرمایه گذاری قابل توجهی در تولیدهای گلخانه ای منجر شده است. با توجه به اثر شرایط خرد اقلیم گلخانه بر عملکرد کمی و کیفی محصول، استفاده از مدل های ریاضی برای مطالعه و شبیه سازی خرد اقلیم گلخانه ضروری است. هدف از این تحقیق کاربرد و تحلیل یک مدل تراز انرژی برای شبیه-سازی تعرق و شرایط خرد اقلیم داخل گلخانه با استفاده از داده های هواشناسی خارج گلخانه است. مطالعه در گلخانه ای تجاری با پوشش پلاستیکی و مساحت 4333 مترمربع واقع در تویسرکان انجام شد. دما و رطوبت نسبی داخل گلخانه با 21 دیتالاگر ثبت شدند. برای داده های هواشناسی خارج گلخانه از ایستگاه هواشناسی نصب شده روی سقف گلخانه و داده های ایستگاه هواشناسی سینوپتیک تویسرکان استفاده شد. برای تخمین دما، رطوبت نسبی و تعرق محصول داخل گلخانه از تلفیق معادلات تراز انرژی و تعرق استفاده شد. الگوی تغییرات زمانی مقادیر شبیه سازی و اندازه گیری شده دما و رطوبت نسبی داخل گلخانه مشابه بود. خطای جذر میانگین مربعات دمای شبیه سازی شده برای تهویه مکانیکی و تهویه طبیعی به ترتیب در کل شبانه روز 72/0 و 67/0، روزانه 83/0 و77/0 و شبانه 49/0 و 49/0 درجه سلسیوس بود. خطای جذر میانگین مربعات رطوبت نسبی برای تهویه مکانیکی و طبیعی در کل شبانه روز 4/4، روزانه 0/3 و شبانه 0/6 درصد بود. پس از اصلاح مدل، شبیه سازی چهار روز خرد اقلیم داخل گلخانه نشان داد دمای داخل گلخانه در روز تا C35º و در شب به کمتر از C16º می رسد که در محدوده بهینه دمایی برای خیار گلخانه ای قرار ندارند. با توجه به دمای بالا (C35º) و رطوبت پایین (%15 تا 30%) نیاز به سرمایش تبخیری در بعضی از ساعات روز وجود خواهد داشت. مجموع تعرق شبیه سازی شده نیز 2/30 میلی متر به دست آمد. پس از صحت یابی و اصلاح مدل، شرایط خرد اقلیم گلخانه در چهار روز شبیه سازی و تحلیل شد. نتایج نشان داد با استفاده از مدل تراز انرژی، قبل از احداث گلخانه می توان به برآوردی از شرایط خرد اقلیمی گلخانه و نیاز آبی محصول دست یافت.
    کلید واژگان: تعرق, دما, رطوبت نسبی, شبیه سازی, کمبود فشار بخار
    Seyedmoeineddin Rezvani, Hamid Zare Abyane *, Mohsen Godarzi
    In recent years, increasing population and limited water and arable land in Iran have led to significant investment in greenhouse production. Due to the effect of greenhouse microclimate conditions on the quantitative and qualitative yield of the product, the use of mathematical models to study and microclimate simulation of the greenhouse is necessary. The objective of this research is to apply and analyze an energy balance model using meteorological data outside the greenhouse to simulate microclimate conditions and the transpiration in a greenhouse. The study was conducted in a commercial greenhouse with plastic cover and an area of 4333 square meters. Temperature and relative humidity data were collected inside the greenhouse with 21 data loggers. For collected meteorological data outside the greenhouse, the meteorological station installed on the roof of the greenhouse and the data of the Tuyserkan synoptic meteorological station were used. A combination of energy balance and transpiration equation was used to estimate temperature, relative humidity and crop transpiration inside the greenhouse. Estimated transpiration was modified by combining the energy balance model and the Stanghellini transpiration equation. The pattern of temporal variation of the simulated and measured values of temperature and relative humidity inside the greenhouse was similar. The root mean square error of the simulated temperature for mechanical ventilation and natural ventilation was 0.72 and 0.67, 0.83 and 0.77 daily, and 0.49 and 0.49 degrees Celsius, respectively, for the daytime and night time. The root mean square error of relative humidity for mechanical and natural ventilation was 4.4% day and night, 3.0% for daytime, and 6.0% for night time. After modifying the simulation model, four days of microclimate inside the greenhouse showed that the temperature inside the greenhouse reaches 35 °C during the day and less than 16 °C at night, which are not in the optimal temperature range for greenhouse cucumbers. Due to high temperature (35º C) and low humidity (15% to 30%), evaporative cooling will be required at some hours of the day. The total simulated transpiration was 30.2 mm. The estimated temperature was acceptable, but the estimated relative humidity at night differed from the measured values due to thermal inversion. Estimated transpiration was modified by combining the energy balance model and the Stanghellini transpiration equation. After verifying and modifying the model, the microclimate conditions of the greenhouse were simulated and analyzed for four days. The results showed that by using the energy level model before the construction of the greenhouse, it is possible to estimate the microclimate conditions of the greenhouse and the water requirement of the crop.
    Keywords: Relative humidity, Simulation, Temperature, Transpiration, Vapor pressure deficit
  • مسیح الله محمدی، بهروز سبحانی*

    هدف این پژوهش ارایه روشی بر مبنای الگوریتم های جهانی و تجربی جهت برآورد رطوبت نسبی در استان سیستان و بلوچستان است. بدین منظور از تصاویر ترا مودیس و از محصولات (MOD05, MOD07) مربوط به بازده زمانی 10 ساله (1 ژانویه 2009 تا 31 دسامبر 2018) در شرایط بدون ابر به عنوان داده های منتخب استفاده شد. برای اعتبار سنجی لایه های به دست آمده (دمای نزدیک سطح زمین، فشار سطح زمین، آب قابل بارش TPW و رطوبت نسبی)، داده های ایستگاه زمینی و رادیوساند مورداستفاده قرار گرفت. مقدار R2 و REMS لایه های ثبت شده از سنجنده و داده های زمینی قابل قبول بودند و داده های سنجده هم خوانی مناسبی با اندازه گیری های ایستگاه های زمینی داشتند. نتایج به دست آمده حاکی از این هستند که عامل ارتفاع نقش تعیین کننده ای در فرا سنج دما دارد. حداقل مقدار آب قابل بارش، 6 میلی متر در مناطق خاش، میر جاوه و سراوان در فصل سرد سال و حداکثر آن با 49 میلی متر در مناطق ساحلی در فصل گرم سال ثبت شده است. میزان متوسط رطوبت نسبی در فصل سرد سال در کل استان در حالت تعادل قرار دارد ولی در فصل گرم سال از حالت تعادل خارج می شود که در سواحل دریای عمان بالای 60 درصد و در مرکز استان (خاش، میر جاوه و زاهدان) کمتر از 10 درصد است.

    کلید واژگان: پهنه بندی, رطوبت نسبی, سیستان و بلوچستان, الگوریتم تجربی, سنجنده MODIS
    Masiholah Mohammadi, Behrouz Sobhani *

    The purpose of this research is to present a method based on global and experimental algorithms for estimating relative humidity in Sistan and Baluchestan province. For this purpose, Terra MODIS images and products (MOD05, MOD07) of 10-years (1-Jan-2009 to 31-Des-2018) under cloudless conditions were used as selected data. To validate the obtained layers (near ground surface temperature, ground surface pressure, total perceptible water, TPW, and relative humidity), the ground station and the radio sound data were used. The R2 and REMS values of the recorded layers from the sensor and the ground data were acceptable and the sensed data were in good agreement with ground station measurements. Results show that the altitude factor play an important role in temperature measurement. The minimum amount of TPW has been recorded to be 6 mm in the Khash, Mir Java and Saravan regions in the cold season and the maximum amount of TPW has been recorded to be 49 mm in the coastal areas in the warm season. The average relative humidity in the province is in equilibrium in the cold season, while it is out of equilibrium in the hot season, so that it is above 60% on the coast of Oman and less than 10% in the central province (Khash, Mir Java and Zahedan).

    Keywords: zoning, relative humidity, Sistan, Baluchestan, Experimental Algorithm, MODIS Measurement
  • خدیجه فتاحی دولت آبادی، حسین بابازاده*، پیام نجفی، حسین صدقی
    تعیین سریع و دقیق زمان آبیاری به منظور جلوگیری از تنش آبی گیاه، از مهم ترین مسائل مدیریت پایدار آب در مزرعه است. اندازه گیری رطوبت خاک و درجه حرارت سطح برگ، دو روش تعیین زمان آبیاری است. در این تحقیق با ترکیب این دو روش مدلی برای برنامه ریزی و مدیریت آبیاری ذرت علوفه ای (SC-701) ارائه شده است. رطوبت نسبی (RH)، دمای هوا (Ta)، دمای سطح برگ (TL) و رطوبت خاک (SM) در سال1392 اندازه گیری شد و با استفاده از مدل شبکه عصبی مصنوعی ورگرسیون خطی چندگانهآزمون (stepwise Method)، مدلی ارائه شد. در سال 1393 پنج تیمار شامل 35،% 65%، 75%، 85% و 100% کل آب قابل دسترس با چهار تکرار تعریف شد، زمانی که رطوبت خاک به رطوبت های مزبور می رسید آبیاری صورت می گرفت. اندازه گیری های سال قبل تکرار و مدل واسنجی شد. نتایج سال اول، همبستگی بین پارامترهای RH، Ta، TL، Ta-TLبه عنوان متغیر مستقل و SMبه عنوان متغیر وابستهR2=0.87را نشان داد. ضریب تبیین مدل رطوبت خاک با سه پارامتر ورودی دمای هوا، دمای سطح برگ و رطوبت نسبی، R2=0.92به دست آمد. در این مدل، رطوبت خاک رابطه معکوس با متغیرهای (Ta) و (TL-Ta) و رابطه مستقیم با RH دارد. رطوبت خاک با استفاده از مدل برای تیمارهای سال دوم به کار رفت و با مقادیر اندازه گیری شده مقایسه شد. اختلاف میانگین رطوبت خاک اندازه گیری و برآورد شده با مدل در زمان اوج تشعشع خورشید (هنگام ظهر) کمتر از 10± درصد بود. مدل مزبور داده های تیمار 75% کل آب قابل دسترس را به خوبی و با اختلاف بسیارکم تخمین زد.
    کلید واژگان: رطوبت خاک, تنش آبی, رطوبت نسبی, شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون خطی چندگانه
    Khadije Fattahi Dolatabadi, Hosin Babazadeh *, Payam Najafi, Hossin Sedghi
    To prevent water stress in plants and have sustainable water management in the field, fast and accurate determination of irrigation time is one of the most important issues. Measuring soil moisture and leaf surface temperature are two methods of determining time of irrigation. In this research, by combination of these two methods, a model for planning and management of forage maize irrigation (cultivar SC-701) is presented. The air relative humidity (RH) and temperature (Ta), leaf surface temperature (TL), and soil moisture content (SM) were measured in 2013 and, by using artificial neural network model and multiple stepwise method, a regression model was developed. Experiments were carried out in 2014 with five treatments including 100%, 85%, 75%, 65%, and 35% total available water (TAW), with four replications, Irrigation was carried out when soil moisture content reached the treatments moisture level. Measurements of the previous year were repeated and the model was calibrated. The results of the first year showed a correlation (R2=0.87) between the parameters RH, Ta, TL, Ta-TL as independent variable and SM as the dependent variable. Then, using three input parameters of air temperature, leaf surface temperature, and relative humidity, Determination Coefficient of soil moisture content model was calculated as R2= 0.92. In this model, soil moisture has an inverse relation with (Ta) and (TL-Ta) variables, but a direct relation with RH. Soil moisture content was compared using the model for the second year treatments and compared with the measured values. The difference in soil moisture content measured and estimated by the model at the peak solar radiation time (at noon) was less than ±10%. The model estimated 75% TAW treatment data well, with very small difference compared to the measured value.
    Keywords: Soil moisture, water stress, Relative humidity, Artificial neural network, Multiple linear regression
  • احمد احمدی نیک *، علی رحیمی خوب
    نمک زدایی توسط تابش خورشیدی یکی از راهکارهای مناسب جهت تصفیه آب شور می باشد که با توجه به کاربرد انرژی تجدیدپذیر تابش خورشیدی، بعنوان روشی جهت تامین آب شیرین در راستای توسعه پایدار و سازگار با محیط زیست بشمار می آید. سیستم آبیاری تراکمی، ایده توسعه یافته نوینی است که همگام با استفاده از انرژی های تجدید پذیر، مسائل زیست محیطی را نیز با کاربرد آب های شور مد نظر قرار می دهد. این سیستم جهت تامین آب آشامیدن و نیاز آبی گیاهان مورد استفاده قرار می گیرد. اصلی ترین جزء این سیستم که نقش تامین آب شیرین را بر عهده دارد، مخزن خورشیدی می-باشد. مخازن خورشیدی از انرژی تابشی خورشید جهت نمک زدایی آب شور استفاده می کنند. در این مطالعه به بررسی تاثیر عوامل جوی و پارامتر سطح پایه مخزن بر پتانسیل تبخیری مخازن خورشیدی در یک دوره آماری یکساله پرداخته شده است که هدف از این تحقیق، تلاش در جهت تعیین و توصیه استفاده از مخازنی با توان تبخیری بالا می باشد. نتایج این تحقیق گویای درجه وابستگی بالای پتانسیل تبخیری مخازن به عوامل جوی بود که شدت وابستگی این پارامتر به عوامل جوی شامل رابطه مثبت دمای هوای محیط(95/0R=)، رابطه مثبت تعداد ساعات آفتابی در روز (73/0R=) و رابطه منفی رطوبت نسبی محیط (72/0-R=) می باشد. همچنین مشاهدات نشان داد که با کاهش سطح مخازن خورشیدی، پتانسیل تبخیری مخازن افزایش خواهد یافت و نتایج بررسی تاثیر سطح پایه مخازن با آنالیز واریانس، بیانگر وجود اختلاف در سطح معنی داری یک درصد بین تبخیر از مخازن خورشیدی بود.
    کلید واژگان: دما, رطوبت نسبی, ساعات آفتابی, سطح پایه مخازن خورشیدی, سیستم آبیاری تراکمی
    Ahmad Ahmadi Nik*
    Desalination by solar radiation is one of the efficient ways to filter sea water and regarding the renewable solar radiation energy application as a way to provide sweet water is regarded in line with sustainable development and adaptable to environment. Condensation irrigation system is a developed modern idea which takes into consideration environmental issues together with application of sea water. This system is being used for providing drinking water and plantation. The major part of this system that is responsible for providing sweet water is solar still. Solar stills utilize solar radiation for sea water desalination. In the present research, the effect of atmospheric factors and solar still base surface parameter on the evaporation potentiality in solar stills has been investigated in a one-year statistic period that purpose of this study, is trying to determine and recommend using stills with high evaporation potential. Results of this study indicate high dependency degree of stills evaporation potential to atmospheric factors that the intensity dependency of this parameter is including: positive relationship of ambient air temperature (R=0.95), the positive relationship of the number of sunshine hours per day (R=0.73) and negatively relationship relative humidity (R=-0.72). These observations also showed that by reducing the solar stills surface, evaporation potentiality in solar stills will increase and Investigate the effect of solar still base surface by ANOVA results indicated significant differences at the one percent level between evaporation from Solar Stills.
    Keywords: Relative Humidity, Solar Stills Base Surface, Sunny Hours, Temperature, Condensation Irrigation System
  • علیرضا عراقی، محمد موسوی بایگی، سید مجید هاشمی نیا

    رطوبت نسبی، یکی از پارامترهای ترمودینامیکی جو می‌باشد که به شکل‌های مختلف بر خصوصیات اقلیمی منطقه تاثیرمی‌گذارد. مطالعه بلند مدت این پارامتر می‌تواند نکات مفیدی درباره اثرات بلند مدت تغییر اقلیم بر پارامترهای ترمودینامیکی جو در پی داشته باشد. در این پژوهش، با استفاده از روشی جدید موسوم به «تبدیل موجک» در کنار آزمون من-کندال دنباله ای، میزان همبستگی بسامدی رطوبت نسبی در 3 ایستگاه سینوپتیک ایران در دوره آماری 55 ساله (1956 تا 2010) مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که پایداری بلند مدت وضعیت رطوبتی در اقلیم‌های خشک و مرطوب به مراتب بیش تر از اقلیم نیمه خشک بوده و این موضوع در همبستگی کم دوره های تناوبی بلند مدت به وضوح قابل مشاهده است

    کلید واژگان: رطوبت نسبی, تبدیل موجک, همبستگی بسامدی, آزمون من-کندال
    A. Araghi, M. Mousavi Baygi, S.M. Hasheminia

    Relative humidity is one of the thermodynamic parameters in atmosphere which has various effects on the climatic attributes in any region. Long term studying of this parameter can have useful results about the long term effects of climate change on the thermodynamic parameters of the atmosphere. In this research, correlation of relative humidity frequency was considered in three synoptic stations in Iran during the period of 55 years (from 1956 to 2010) using a new method called “Wavelet transform” and also the sequential Mann-Kendall test. Results show that long term stability of humidity status in arid and humid climates is more than semi-arid climates and this issue can be obviously seen in the low correlations of long term periods.

    Keywords: Relative humidity, Wavelet transforms, Frequency correlation, Mann, Kendall test
  • حمید زارع ابیانه*
    امروزه مطالعات و بررسی های زیست اقلیمی، از دیدگاه راحتی و آسایش انسانی، پایه و اساس برنامه ریزی های مدیریتی است. در این پژوهش از 4 شاخص زیست اقلیمی دمای ظاهری، دمای موثر استاندارد، ترموهیگرومتریک و باد برای مطالعه آسایش انسانی در 14 شهر کشور استفاده شد. مناطق مورد مطالعه شامل شهرهای آبادان، اهواز، بندرلنگه، بندرعباس، بوشهر، دزفول، اصفهان، کرمان، سبزوار، سمنان، زاهدان، کاشان، یزد و زابل بود که در دو اقلیم تابستانه گرم و خیلی گرم طبقه بندی شدند. متغیرهای مورد استفاده از جنس متغیرهای هواشناسی شامل مقادیر روزانه دمای هوا، دمای نقطه شبنم، رطوبت نسبی و سرعت باد در ارتفاع دو متری فصل تابستان، در دوره زمانی 1384-1340 بود. نتایج نشان داد رطوبت نسبی به عنوان عاملی روزانه در مقایسه با دمای نقطه شبنم به عنوان عاملی شبانه بیان گر میزان راحتی و آسایش انسان در بیشتر مناطق ساحلی و غیرساحلی است. همچنین عامل باد به تنهایی قادر به ارزیابی راحتی ساکنین یک شهر نمی باشد. از این رو شاخص دمای موثر استاندارد (SET) به دلیل استفاده ترکیبی از عوامل جوی روزانه با واقعیات مناطق مورد مطالعه تطابق بیشتری دارد. بر این اساس، طیف بیوکلیمایی مناطق مورد مطالعه در سه ماهه فصل تابستان از بیوکلیمای شرجی با دامنه تغییرات 30-5/27 تا بیوکلیمای خنک با دامنه تغییرات 8/17-5/15 بود. در مجموع براساس شاخص SET، در تیر ماه که شروع گرم شدن هوا می باشد 8 شهر در طبقات توصیفی گرم و خیلی گرم قرار دارند. در مرداد ماه گرم شدن شهرها در مقایسه با تیرماه به 9 شهر افزایش یافته و در شهریور ماه با توجه اتمام فصل تابستان تعداد شهرهای گرم به 6 شهر کاهش می یابد. همچنین براساس شاخص SET در هیچ یک از شهرها و هیچ یک از ماه های فصل تابستان تنش گرمایی بسیار شدید وجود نداشت. در شهرهای بندرعباس، بندرلنگه و بوشهر تنش گرمایی شرجی وجود دارد که با توجه به مجاورت و نزدیکی به سواحل خلیج فارس منطقی به نظر می رسد.
    کلید واژگان: زیست اقلیم, شاخص های راحتی, دما, رطوبت نسبی, SET
    H. Zare Abyaneh*
    Bio-climate studies, from the viewpoint of human comfort is the foundation of management planning. In the present study of four climatic parameters including apparent temperature, Standard Effective Temperature, Thermo hygrometric and wind for the study of human comfort was used in 14 cities. Areas of study include Abadan, Ahvaz, Bandar Lengeh and Bandar Abbas, Bushehr, Dezful, Esfahan, Kerman, Sabzevar, Semnan, Zahedan, Kashan, Yazd and Zabol, which were classified in two summer climates of very hot and hot. Meteorological variables used included daily values of air temperature, dew point temperature, relative humidity and wind speed at a height of two meters of summer, in the period 1385-1350. Results showed that relative humidity as a factor in comparison with daily dew point temperature as a factor at night represents the human comfort level in most coastal areas and is non-coastal. Thus, the standard effective temperature index (SET) because of a combination of weathering study areas daily realities, is more compliant. Accordingly, Bio-climate spectrum study areas, was in the quarter from Bio-climate sultry summer, with a range 27.5-30, Bio-climate to cool, with a range 15.5-17.8. Overall index based SET, in June that the weather warming began, eight cities in descriptive categories were hot and very hot. In August, compared with urban warming July, the city increased to nine, and in September with completion in summer, the number of cities to the city six decreased. Also, the SET index was based on any of the cities and none of the months of summer heat stress and severe cold stress. In the cities of Bandar Abbas, Bushehr and Bandar Lengeh, sultry heat stress is due to close proximity to the Persian Gulf, seems logical.
    Keywords: Bio, climate, Health index, Temperature, Relative humidity, SET
  • مهدی قیصری*، سید سعید اسلامیان، الهام شفیعیون، علی علیخاصی، عباس غفاری ششجوانی
    شهرنشینی منجر به ایجاد تغییرات مشخصی در محیط زیست شهری نسبت به شرایط طبیعی شده است که نتیجه این تغییرات ایجاد خرداقلیم های شهری است. هدف از این پژوهش پهنه بندی خرداقلیمی شهر اصفهان بر اساس نوع پوشش سطح و بررسی اثر نوع پوشش سطح بر ایجاد خرداقلیم های شهری می باشد. شهر اصفهان به سلول هایی با ابعاد 250×250 متر شبکه بندی شد. سطوح مختلف، هر یک به عنوان یک لایه در نرم افزار ArcGIS 9.3 تعریف شدند. درصد مساحت هر لایه در هر سلول مشخص شد. پس از وزن دهی به هر لایه، برای صحت سنجی وزن لایه ها از آمار دمای هوا و درصد رطوبت نسبی 5 ایستگاه هواشناسی نصب شده در سطح شهر استفاده شد. با وزن های ارائه شده برای هر لایه، پهنه بندی خرداقلیمی شهر انجام شد. نتایج نشان داد کاربری اراضی و نوع پوشش سطح اثر مهمی در وضعیت خرداقلیمی شهر دارد. پهنه بندی خرداقلیمی کارآیی لازم برای تشخیص سلول ها با شرایط مختلف دما و رطوبت را دارد. در مرکز شهر که تراکم مناطق مسکونی و گذرگاه های شهری زیاد است در مقایسه با حاشیه شهر که تراکم اراضی کشاورزی و باغ ها بالا است، کد خرداقلیمی کمتر بود. نتایج ارزیابی نشان داد روش استفاده شده در پهنه بندی خرداقلیمی شهر دقیق بوده و نقشه خرداقلیمی قادر به تمایز دما و رطوبت نسبی در سطح شهر است.
    کلید واژگان: کاربری اراضی, دمای هوا, رطوبت نسبی, کد خرداقلیمی
    M. Gheisari*, S. S. Eslamian, E. Shafieioun, A. Alikhasi, A. Ghaffari Sheshjavani
    Urbanization has led to significant changes in the urban environment than natural conditions that urban microclimates are result of these changes. The purpose of this study is microclimate zoning of Isfahan city based on land cover types and investigating the effect of land cover types on urban microclimates. Isfahan city was divided into cells with dimensions 250×250 m. Different layers were defined in ArcGIS 9.3 software. The area percentage of each layer was determined in each cell. After weighting each layer, air temperature and relative humidity data of the 5 meteorological weather stations installed in Isfahan city were used to verify the layers weights. Microclimate zoning of Isfahan city was performed with weights given to each layer. The results showed that land use and land cover type have a significant effect on urban microclimate. Microclimate zoning is efficient for detection of cells with different temperature and humidity conditions. Microclimate code was lower in downtown where the density of residential areas and city streets are high in comparison with the suburbs where the density of agricultural lands and gardens are high. The evaluation results indicated that the method used in microclimatic zoning of the city was accurate and microclimate map is able to distinguish air temperature and relative humidity in the city.
    Keywords: Land use, Air temperature, Relative humidity, Microclimate cod
  • نوذر قهرمان*، آذر صحراگرد
    طول دوره خیسی برگ (Leaf Wetness Duration) یک پارامتر هواشناسی تاثیرگذار در بیلان آبی گیاه است. وجود آب بر روی سطوح گیاهی ناشی از عوامل مختلف مانند بارندگی، شبنم و غیره نتیجه برهم کنش های موجود بین جو و تاج پوشش گیاه است و تداوم خیسی برگ بستگی به خصوصیات برگ و تاج پوشش گیاه دارد. این متغیر به وسیله حسگرهای الکترونیکی موجود قابل اندازه گیری است اما به این دلیل که اندازه گیری آن دشوار است روش های مختلفی برای برآورد آن با استفاده از داده های هواشناسی توسعه پیدا کرده است. از میان مدل های مختلفی که برای برآورد LWD استفاده می شود مدل های تجربی با وجود محدودیت ها کاربرد گسترده ای دارند. هدف این مطالعه، مقایسه دو مدل تجربی بر مبنای کاربرد رطوبت نسبی در برآوردLWD در ایستگاه کشاورزی پالیز خورشید استان فارس است.ساده ترین مدل تجربی تنها از رطوبت نسبی استفاده می کند زمانی که رطوبت نسبی از یک آستانه معین بیشتر شود خیسی رخ می دهد بر اساس مطالعات مختلف در شرایط مختلف و برای گیاهان مختلف آستانه 87% برای این منظور تعیین گردیده است. عموما مدل های تجربی زمانی که آستانه های رطوبتی برای منطقه یا ایستگاه مورد نظر اصلاح و بهینه شوند، عملکرد بهتری دارند بنابراین این آستانه برای سایت مورد نظر اصلاح گردید و به عنوان آستانه بهینه معرفی شد. در این تحقیق مدل آستانه رطوبتی بهینه نسبت به مدل آستانه رطوبتی توسعه یافته و مدل آستانه رطوبتی در حالتی که آستانه بهینه سازی نشده بود برای هر دو فصل گرم وسرد در ایستگاه مورد نظر نتایج بهتری ارائه داد.
    کلید واژگان: رطوبت نسبی, حسگرخیسی سطح برگ, مدل تجربی
  • آذر صحرا گرد، نوذر قهرمان، جواد بذرافشان
    تداوم خیسی برگ (Leaf Wetness Duration)‎ یک پارامتر کلیدی در هواشناسی کشاورزی است که به دلیل دشواری های موجود در اندازه گیری، روش های مختلفی برای برآورد آن با استفاده از داده های هواشناسی توسعه پیدا کرده است. از میان مدل های مختلفی که برای برآورد LWD استفاده می شود مدل های فیزیکی که از اصول شکل گیری شبنم و تبخیر شبنم و بارندگی استفاده می کنند دارای قابلیت انتقال پذیری مکانی زیادی بوده اما اغلب به دلیل پیچیدگی استفاده عملی از آنها دشوار است. در مقابل، مدل های تجربی با وجود محدودیت هایی که دارند بیشتر کاربرد دارند. ساده ترین مدل تجربی تنها از رطوبت نسبی استفاده می کند. هدف این مطالعه ارزیابی کارآئی یک مدل تجربی بر مبنای کاربرد رطوبت نسبی و یک رهیافت فیزیکی بر مبنای مدل پنمن - مانتیث در برآورد LWD در ایستگاه سروستان استان فارس است. نتایج نشان می دهند که هر دو مدل آستانه ثابت رطوبتی و مدل فیزیکی در فصول پاییز و زمستان برآورد بهتری از LWD را نسبت به فصول بهار و تابستان دارند. هر دو مدل در فصول گرم دارای کم برآورد LWD می باشند که این مقادیر در فصول سرد توسط مدل تجربی کم برآورد و با مدل فیزیکی بیش برآورد را نشان می دهد و میانگین خطای مطلق MAE در مدل تجربی نسبت به مدل فیزیکی کمتر است. در نهایت تعیین آستانه بهینه برای محل مورد نظر و به کار گیری آن در مدل تجربی آستانه ثابت رطوبتی برآوردها را بهبود می بخشد و LWD را با خطای کمتری نسبت به دو مدل پیشین برآورد می کند. مقایسه ساعتی هر سه مدل نیز برآوردهای بهتر با خطای کمتری را برای مدل آستانه بهینه نشان می دهند.
    کلید واژگان: آستانه رطوبتی, مدل تجربی, رطوبت نسبی, سنسورLWD, مدل فیزیکی
    A. Sahragard, N. Ghahreman, J. Bazrafshan
    Leaf Wetness Duration (LWD) is a key parameter in agricultural meteorology. Because of difficulties involved in LWD being readily measured, several methods have been developed to estimate it from weather data. Among the employed to estimate LWD, those that use physical principles of dew formation plus dew and/or rain evaporation have shown to be especially transmittable and of sufficiently accurate results, but their complexity is a disadvantage for operational use. Alternatively, empirical models have been utilized despite their limitations. The simplest empirical models use only relative humidity data. The objective of this study was to evaluate the performance of an RH-based empirical model and a Penman-Monteith physical model to estimate LWD in Sarvestan automatic station located in Fars province. The results indicated that both models during warm seasons underestimate LWD, while during cold seasons, the physical and empirical models show overestimation and underestimation, respectively. The Mean Absolute Error (MAE) in empirical model was recorded to be less than that in physical model's estimations. An adjusted optimum threshold value of relative humidity was suggested for the study which improved the estimations. Using an RH-based empirical model led to more accurate LWD estimations with less errors as compared with the previous published data. Hourly comparisons also showed that the optimum threshold model was of a more acceptable performance as compared with the other models.
    Keywords: RH thershold, Empirical model, Physical model l, LWD Sensor, Relative Humidity
  • قره خانی، قهرمان
    بررسی روند تغییرات متغیرهای هواشناسی در درازمدت اهمیت ویژه ای در مطالعات تغییر اقلیم و آشکار سازی آن دارد. در این مطالعه مقادیر متوسط ماهانه رطوبت نسبی و دمای نقطه شبنم 22 ایستگاه های سینوپتیک ایران در بازه زمانی 2003-1973 جمع آوری گردید. این ایستگاه ها معرف اقلیمهای مختلف ایران بر اساس طبقه بندی دومارتن می باشند. سپس برای اطمینان از نرمال بودن سری های فصلی و سالانه از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف استفاده شد. بررسی روند تغییرات این دو عامل جوی، با روش های آماری ناپارامتری من-کندال و ضریب همبستگی ρ اسپیرمن و روش پارامتری تحلیل رگرسیون انجام شد. نتایج نشان داد بیشترین روند افزایشی تغییرات متغیرهای مورد بررسی بر اساس روش ناپارامتری من-کندال در فصل تابستان اتفاق افتاده است و کمترین روند تغییرات متغیر رطوبت نسبی در فصل زمستان حادث شده است. بر اساس روش من-کندال بیشترین روند کاهشی متغیر نقطه شبنم در فصل بهار و کمترین روند کاهشی در فصل پاییز اتفاق افتاده است. همچنین بیشترین روند کاهشی متغیر رطوبت نسبی در فصول زمستان و تابستان و کمترین روند تغییرات کاهشی در فصل پاییز بوده است. بر اساس ضریب ρ اسپیرمن، بیشترین روند تغییرات کاهشی رطوبت نسبی در سری سالانه و بهار و کمترین روند تغییرات در فصل پاییز مشاهده گردید. همچینین بر اساس روش ذکر شده، بیشترین روند تغییرات نقطه شبنم در سری سالانه و کمترین روند تغییرات در فصل پاییز بوده است. براساس روش پارامتری تحلیل رگرسیون در سری های زمانی مورد بررسی متغیر نقطه شبنم روند خاصی مشاهده نگردید، اما متغیر رطوبت نسبی در تمامی سری های زمانی فصلی دارای روند بودند. در مجموع می توان بیان داشت که روند کاهشی متغیرهای مورد بررسی بیشتر از روند افزایشی آنها بود، هرچند قانونمندی خاصی برای اقالیم مختلف مشاهده نشد.
    کلید واژگان: ایران, تحلیل رگرسیون, رطوبت نسبی, روند, نقطه شبنم, من, کندال, ضریب اسپیرمن
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال