به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « پراکنش مکانی » در نشریات گروه « آب و خاک »

تکرار جستجوی کلیدواژه «پراکنش مکانی» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • اسماعیل مرادی، داود نامدار خجسته*

    فرسایش بادی یکی از مشکلات زیست محیطی در کشور به خصوص در مناطق خشک و نیمه خشک کشور است. طی سالیان اخیر روش ها و مدل های مختلفی برای برآورد و پهنه بندی میزان فرسایش بادی ارایه شده است. یکی از مدل های معتبر تخمین میزان فرسایش بادی روش USEPA است. هدف از این مطالعه ارزیابی کمی میزان فرسایش بادی با مدل ذکر شده و مقایسه روش های مختلف درون یابی برای تهیه نقشه فرسایش خاک با دقت بالا است. برای این هدف از منطقه مورد مطالعه 50 نمونه از عمق 30-0 برداشت شد. پس از آنالیزهای خصوصیات فیزیکی خاک از جمله توزیع اندازه ذرات اولیه و ثانویه، پارامترهای اقلیمی از جمله میزان تبخیر و تعرق، میزان بارندگی، سرعت باد و همچنین با توجه به ویژگی های پوشش گیاهی و توپوگرافی منطقه، میزان فرسایش Q، Q30  و Q50 برآورد شد. برای تهیه نقشه فرسایش روش های درون یابی از جمله کریجینگ معمولی و عام، IDW، LPI و RBF با هم مقایسه شدند. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار فرسایش شاخص Q50 با میزان 39 تن در هکتار در سال است. کمترین و بیشترین میزان فرسایش ذرات در شاخص Q30 به ترتیب 0/060 و 2/694 تن در هکتار در سال برای شاخص Q به ترتیب 0/009 و 0/055 تن در هکتار در سال است. نتایج همچنین نشان داد که روش IDW برای پارامتر Q50 با مقادیر کمترین میزان خطا (RMSE) 3/94 و میانگین خطای مطلق (MAE) با مقدار 1/89 بهترین عملکرد را بین مدل های مورد بررسی داشت. در رابطه با شاخص Q مدل LPI با کمترین میزان خطا (0/0086) و کمترین خطای مطلق (0/0021) بهترین عملکرد را داشت.

    کلید واژگان: پراکنش مکانی, کریجینگ, درون یابی, فرسایش بادی
    E. Moradi, D. Namdar Khojasteh*

    Wind erosion is one of the environmental problems worldwide, particularly in arid and semi-arid areas of Iran. Different methods and models have been proposed to measure and monitor wind erosion in the recent years. One of the accurate models for measuring f wind erosion is the USEPA model. The purpose of this study was to evaluate the quantification of wind erosion with the USEPA model and the comparison of different interpolation methods for drowsing high-precision soil erosion mapping. For this purpose, 50 samples from 0-30 depth were taken from the study area. Based on the analysis of the physical properties of the soil, including the distribution of the primary and secondary particle sizes, climatic parameters such as evaporation and transpiration, rainfall, wind speed and also, the vegetation and topography characteristics of the area, the erosion rates of Q, Q30 and Q50 were measured. Interpolation methods including general kriging, IDW, LPI and RBF were compared. The results showed that the highest erosion emission rate of Q50 was 39 ton ha-1. The highest and lowest erosion rates for the Q30 index were 0.060 and 2.694 ton ha-1, respectively; for the Q index, the highest and lowest erosion rates were 0.009 and 0.055 ton ha-1, respectively. The results also showed that the IDW method for the Q50 index with the minimum error rate (RMSE) values of 3.94 and the mean absolute error (MAE) with the valueof 1.89 had the best performance among the studied models. The LPI model Q had the best performance with the lowest error (0.0086) and absolute absolute error (0.0021).

    Keywords: Spatial Distribution, Kriging, Interpolation, Wind Erosion
  • نفیسه یغماییان *، کسری سمیعی، محسن زواره، حسن رمضان پور

    شناخت تغییرپذیری مکانی ویژگی های خاک به منظور شناسایی علل اساسی تغییرپذیری عملکرد و اجرای مدیریت صحیح مزارع و باغات، برای دستیابی به تولید بیشتر و مدیریت پایدار اراضی، امری ضروری است. در این پژوهش، تغییرات مکانی برخی ویژگی های خاک و ارتباط آن با عملکرد چای در منطقه فومن استان گیلان مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور، نمونه برداری خاک از عمق صفر تا 40 سانتی متری در 70 نقطه مشاهداتی از یک باغ چای و نمونه برداری از برگ سبز چای در پلاتی به وسعت 4 متر مربع به مرکزیت محل های نمونه برداری خاک انجام شد. ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک و عملکرد چای بر اساس روش های استاندارد تعیین شدند. به منظور روشن شدن اثر تجمعی ویژ گی های فیزیکوشیمیایی خاک بر عملکرد چای، نواحی مدیریتی تعیین شدند. پهنه بندی متغیرهای مورد مطالعه با استفاده از روش کریجینگ معمولی صورت گرفت. نتایج نشان داد که pH کمترین (5/1 درصد) و پتاسیم قابل استفاده خاک بیشترین (37/2 درصد) ضریب تغییرات را دارند. پس از برازش مدل های مناسب بر تغییرنما ها، وابستگی مکانی متوسط و قوی برای تمامی ویژگی های مورد بررسی به دست آمد. بر اساس نتایج ضرایب همبستگی، عملکرد چای با درصد کربن آلی و پتاسیم قابل استفاده خاک همبستگی مثبت (به ترتیب 0/53 و 0/37) و با pH خاک همبستگی منفی (0/45-) نشان داد. شباهت پراکنش مکانی عملکرد چای با الگوی توزیع مکانی pH، کربن آلی و پتاسیم قابل استفاده خاک، بیانگر همبستگی مکانی این ویژگی ها با عملکرد چای در منطقه می باشد. نتایج فوق نشان دهنده تاثیر قابل توجه ویژگی های خاکی به ویژه pH، کربن آلی و پتاسیم قابل استفاده خاک بر عملکرد چای می باشد. پهنه بندی منطقه مطالعاتی بر اساس اثرات تجمعی تغییرات مکانی ویژگی های خاک به سه ناحیه مدیریتی، توانست روند تغییرات مکانی عملکرد در سطح منطقه را توجیه کند. بنابراین، پهنه بندی تغییرات مکانی ویژگی های خاک در باغات چای، می تواند در شناسایی منابع اصلی تغییرپذیری عملکرد محصول و تعیین نواحی مدیریتی به منظور دستیابی به اصول کشاورزی پایدار و دقیق به کار گرفته شود.

    کلید واژگان: تغییرپذیری خاک, پراکنش مکانی, مدیریت پایدار اراضی, نواحی مدیریتی
    Kasra Samiei, Mohsen Zavvareh, Hasan Ramezanpour

    Knowledge of the spatial variability of soil properties is vital for improving productivity and sustainable management of agricultural practices, as it is directly contributing to variability in crop yields. This study was conducted to investigate the spatial variability of some soil properties and their relationships with spatial variability of tea yield in the Fouman region of Guilan province. Soil samples were collected from 0 to 40 cm depth in 70 observation points. The green tea leaves were harvested at a 4 m2 plot at each site. Physicochemical soil properties and tea yield were determined according to standard methods. In order to address the cumulative impact of soil properties on tea yield, some soil physicochemical layers were subjected to delineate the study area into management zones. Soil parameters varied throughout the study area and their coefficients of variation ranged from 5.1% to 37.2% for pH and available potassium, respectively. Experimental semivariograms indicated moderate to strong spatial dependencies for all selected parameters. Spatial distribution maps, derived by kriging interpolation, showed that the spatial trend of the yield was approximately similar to pH, organic carbon and available potassium, which expresses the spatial correlation of these soil properties with the tea yield in the region. Correlation analysis revealed that tea yield was significantly positively correlated with organic carbon and available potassium (0.53 and 0.37, respectively) while negatively correlated with pH (-0.45). The results suggested the significant effect of soil properties, especially pH, organic carbon and available potassium on the tea productivity. The results indicated that the study area was successfully delineated into four distinct management zones based on spatial variability of soil properties. The spatial variations of soil properties can be used to identify the major sources of variability in crop yields and also to delineate the management zones. Therefore, the spatial variability of soil properties provides a basis of information for sustainable production in the tea gardens in the study area.

    Keywords: Management zones, Soil variability, Spatial distribution, Sustainable management
  • مینا کیانی، محمدحسن صالحی، جهانگرد محمدی، عبدالرحمان محمدخانی
    آگاهی از نحوه ی تغییرپذیری مکانی ویژگی های خاک و ارتباط آن ها با عملکرد محصول در باغات برای دست یابی به تولید بیش تر و مدیریت بهتر ضروری می باشد. به منظور بررسی ارتباط آماری و زمین آماری برخی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک با عملکرد، ویژگی های کیفی و رویشی پرتقال والنسیا در باغی به مساحت حدود 1 هکتار در منطقه کازرون استان فارس از دو عمق 40-0 و 80-40 سانتی متری، در مجموع، 120 نمونه خاک برداشت شد. نمونه برداری از درختان پرتقال بصورت ترکیبی از دو درختی که فاصله کمتری با نمونه های خاک داشتند، انجام گردید. ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک، عملکرد، ویژگی های کیفی و رویشی پرتقال بر اساس روش های استاندارد تعیین شدند. نتایج آماری نشان داد که pH کم ترین (48/2درصد) و ویتامین ث پرتقال بیش ترین (46/59درصد) ضریب تغییرات را دارند. عملکرد پرتقال با ماده ی آلی و منگنز قابل جذب در عمق صفر تا 40 سانتی متری از سطح خاک، دارای رابطه ی مثبت و معنی داری (به ترتیب، 29/0 در سطح 95درصد و 31/0 در سطح 99درصد) بود. نقشه های حاصل از میان یابی توسط کریجینگ نشان داد ویژگی های خاک و عملکرد محصول دارای پراکنش مکانی هستند و همچنین، برخی از ویژگی های خاکی شامل درصد ماده آلی، پتاسیم محلول، فسفر، روی و منگنز قابل جذب در هر دو عمق نمونه برداری در شرق و جنوب شرقی منطقه ی مورد مطالعه بیش تر از دیگر مناطق می باشد که این نقشه ها با عملکرد میوه، الگوی پراکنش مکانی تقریبا مشابهی دارند. با توجه به تاثیری که عناصر و ماده آلی در این تحقیق نشان دادند مطالعه ی تاثیر مصرف کودها بر ویژگی های کمی، کیفی و رویشی پرتقال در باغات منطقه به منظور روشن تر شدن تاثیر این عناصر توصیه می گردد.
    کلید واژگان: پراکنش مکانی, تغییر پذیری خاک, عملکرد و کیفیت پرتقال
    Mina Kiyani, Mohammadhassan Salehi, Jahangard Mohammadi, Abdolrahman Mohammadkhani
    Introduction
    The spatial variability of soil properties and its importance in production is a matter-of-debate. Insight about the variability of soil properties as well as the yield of orchards is necessary to achieve higher productivity and better management. Orange is one of the most important export products in our country and to sustainable production of this product, it is necessary to identify the factors affecting its growth. This study was performed to examine the statistical and geo-statistical relationship of some soil properties with the quantitative, qualitative and vegetative properties of Valencia orange in Kazerun area, Fars province.
    Materials And Methods
    The study area contained 1 hectare (Valencia orange crop) of 205-hectare orchards of Rashnabad on the west of Kazerun, Fars province which is 860 meters above the sea level. 120 soil samples were collected from two depths of 0-40 cm and 40-80 cm (according to the root distribution) in order to investigate the statistical and geo-statistical relationship of some soil properties with the properties of Valencia orange. The sampling in the shade and with a minimum distance of one meter from the trunk of the tested tree was performed (It should be noted that orange trees have been planted as row planting with a distance of 5 meters from each other). In addition to the soil samples were collected for statistical studies from the depths 0-40 and 40-80 cm, the combined sampling of two trees that had less distance to the selected points was performed to measure the performance and quality of orange. It should be noted that all the Valencia trees, their age (about eight years) and management approach were similar. Soil samples were then transferred to the laboratory and air dried, the separately packed and passed through 2 mm sieve.Then, different soil and orange properties including soil texture, pH, EC, %OM, %CaCO3, solution potassium and available phosphorous, iron, zinc and manganese, branch length and branch diameter, trunk perimeter, trunk diameter and tree height, total soluble solids, acid percentage, Vitamin C, number of fruits,orange yield,average fruit weight and average fruit size were determined and the data set were analyzed using Statistica 6.0 software.Variograms of the data were drawn using variowin 2.2 and after determining the best fitted model, kriging maps of soil and fruit were prepared using Surfer9 software.
    Results And Discussion
    The results of correlation coefficient showed the significant and positive relationship between organic matter and available manganese of topsoil with total yield and number of fruits. According to the results of fitness of standard models to the empirical exponent change, all the properties had spatial structure. Soil properties including the percentage of clay, the percentage of organic matter, soluble potassium, phosphorous, available zinc and manganese in both depths in the eastern and south-eastern direction of the study area were higher than that of the others. These maps had the same spatial distribution pattern in terms of orange properties including the diameter and length of the current year branch, performance, number of fruits, average fruit size, acid percentage and total soluble solids.
    Conclusion
    The variability coefficient of soil and fruit properties did not show a consistent trend in the study. According to the correlation coefficients, in a few cases, a positive significance correlation was observed as an example, it can be referred to the positive significant correlation of orange yield with the organic matter and manganese in the depth of 0-40 cm. All the studied variables have spatial structure. Among the studied variables, the percentage of organic matter, clay particles percentage, soluble potassium, phosphorous, and available manganese in both depths showed the same spatial distribution pattern as that of the vegetative, qualitative and yield properties of orange including the total performance, fruit number, fruit size, the diameter and length of the current year branch. The proximity of the ranges of soil and fruit properties supports this result and is in line with the results of correlation coefficient. The results also showed that the spatial distribution and pattern of soil and crop variables may be different in a short distance with the same management. The study of the effect of NPK fertilizers on vegetative, qualitative and quantitative properties of orange in the region orchards is recommended. It is also suggested to study the effect of climatic factors on the orange qualitative properties.
    Keywords: Orange quality, Performance, Spatial distribution, Soil variability
  • یاسر صفری، محمد امیر دلاور، عیسی اسفندیارپور بروجنی، محمدحسن صالحی، حمیدرضا اولیایی
    سابقه و هدف
    همگام با رشد روزافزون صنعت و فناوری، ورود آلاینده های زیست محیطی و در صدر آنها فلزات سنگین به خاک ها، موجب نگرانی رو به رشد جامعه ی جهانی در رابطه با خطرات احتمالی آلودگی خاک شده است. درک الگوی توزیع مکانی آلاینده ها و شناسایی عوامل موثر بر آن و تعیین منابع احتمالی ایجاد آلودگی، از اساسی ترین اهداف مطالعات آلودگی های زیست محیطی به شمار می روند. پژوهش حاضر می کوشد تا با مدل سازی روند تغییرپذیری مکانی شاخص بار آلودگی (PLI) فلزات آلاینده، به اطلاعات سودمندی در راستای تفکیک نقش عوامل طبیعی و یا انسانی ایجاد آلودگی در شهرک صنعتی روی زنجان دست یابد.
    مواد و روش ها
    برای انجام این پژوهش، 85 نمونه ی خاک سطحی (20-0 سانتی متر) در قالب یک الگوی شبکه ای منظم برداشت شد و غلظت کل فلزات روی، سرب، کادمیوم، نیکل و مس آنها با استفاده از اسید نیتریک و به کمک دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. برای ارزیابی شدت آلایندگی فلزات سنگین در خاک های مورد مطالعه، عامل آلودگی (CF) فلزات سنگین محاسبه شد و بر این اساس، نقاط مشاهده ای در کلاس های مختلف آلودگی خاک طبقه بندی شدند. به منظور ارزیابی هم زمان وضعیت کلی آلودگی خاک به عناصر آلاینده ی اندازه گیری شده، شاخص بار آلودگی فلزات سنگین محاسبه شد. سپس با مد نظر قرار دادن آن به عنوان یک متغیر محیطی، مقادیر این شاخص در نقاط نمونه برداری نشده با استفاده از تخمین گر کریجینگ معمولی درون یابی گردید.
    یافته ها
    مقایسه ی میانگین غلظت کل فلزات سنگین مورد بررسی با حدود مجاز آنها در خاک های کشور نشان داد که خاک های منطقه به عناصر روی، سرب و کادمیوم آلوده هستند؛ در حالی که آلودگی خاک به نیکل و مس مشاهده نشد. ضرایب تغییرات غلظت کل فلزات سنگین روی، سرب و کادمیوم در خاک های مورد مطالعه نسبتا بالا و از 5/140 درصد برای کادمیوم تا 6/185 درصد برای سرب متغیر بود. این مشاهده می تواند نشانه ای از این حقیقت باشد که غلظت کل عناصر مزبور در خاک های منطقه توسط فعالیت های انسانی کنترل می شود. از سوی مقابل، با توجه به پایین بودن نسبی ضریب تغییرات عناصر نیکل (1/78 درصد) و مس (3/80 درصد)، به نظر می رسد که عوامل طبیعی، کنترل کننده ی توزیع آنها در خاک های منطقه هستند. طبقه بندی مشاهدات بر اساس عامل آلودگی هر یک از فلزات سنگین مورد بررسی، نشان داد که اغلب نقاط نمونه برداری از نظر عناصر روی و سرب در کلاس آلودگی خیلی زیاد قرار دارند (به ترتیب 9/65 و 2/68 درصد)؛ حال آن که از لحاظ عناصر کادمیوم، مس و نیکل، بیش از نیمی از نقاط در کلاس آلودگی متوسط واقع شده اند (به ترتیب، 7/57، 8/51 و 2/68 درصد). ترسیم روند تغییرپذیری مکانی شاخص بار آلودگی فلزات سنگین حاکی از آن بود که پهنه های دارای بیشترین مقادیر بار آلودگی در اطراف شهرک تخصصی روی متمرکز شده اند.
    نتیجه گیری
    به طور کلی، فعالیت های صنعتی مربوط به فرآوری فلز روی، موجب ورود هم زمان چندین فلز سنگین به خاک های اطراف و کاهش کیفیت اراضی منطقه شده است. نظر به ناکارآمدی نقشه های تک عنصری فلزات سنگین در انعکاس کیفیت کلی خاک از نقطه نظر آلاینده های زیست محیطی، مدل سازی تغییرات مکانی شاخص بار آلودگی فلزات سنگین، راهکاری سودمند در راستای درک الگوی توزیع مکانی آلاینده ها و اثرات آنها بر تنزل کیفیت خاک می باشد.
    کلید واژگان: آلاینده های خاک, پراکنش مکانی, عامل آلودگی, عناصر سنگین
    Y. Safari, M.A. Delavar, I. Esfandiarpour Borujeni, M.H. Salehi, H.R. Owliaie
    Background And Objectives
    Considering progressive growth of industry and technology, the accumulation of environmental contaminants, especially heavy metals (HMs) in the soil is of increasing worldwide concern about the probable soil pollution risks. The perception of pollutants spatial distribution pattern and recognition of factors which control this pattern and identification of probable sources of pollution, are the most important purposes in the environmental pollution studies. The present study was conducted to achieve to useful information to distinguish the role of natural sources from the human ones, using modeling the spatial variability pattern of heavy metals pollution load index in the Zanjan Zinc Industrial Town area.
    Materials And Methods
    In the present study, 85 topsoil samples (0-20 cm) using a regular grid sampling pattern were collected. The total (Nitric-acid extractable) contents of Zn, Pb, Cd, Ni and Cu were measured for each soil sample using atomic absorption spectroscopy. Assessing the soil pollution risk with selected HMs, contamination factor was calculated. Accordingly, sampling locations were classified into the different soil contamination classes. In order to simultaneous assessment of the status of overall soil pollution by the pollutant elements, pollution load index (PLI) of studied heavy metals was calculated. Afterwards, PLI was considered as an environmental variable which its values at un-sampled locations were interpolated using ordinary kriging method.
    Results
    Comparing the measured HMs contents with their maximum permissible limits in the soil showed that the studied soils are polluted with Zn, Pb and Cd, but non-polluted with Ni and Cu. The total concentration of Zn, Pb and Cd in the soil showed a great degree of variability, indicated by large coefficients of variation (CV) from 140.5 % of Cd to 185.6 % of Pb. These elevated CVs may indicate that these elements’ distribution in the studied area is influenced by an anthropogenic source. In contrast, the relatively low calculated CVs for Ni (78.1 %) and Cu (80.3 %) may imply that natural sources are responsible for these elements’ distribution in the studied soils. Classification of observations according to the contamination factor of studied heavy metals showed that most of sampling points occurred in the very high contamination class regarding Zn and Pb (65.9 % and 68.2 %, respectively) and in the medium contamination class regarding Cd, Cu and Ni (57.7, 51.8 and 68.2 %, respectively). Mapping the spatial variability of heavy metals pollution load index showed that areas with highest pollution contents occurred in the contiguity of Zinc Town.
    Conclusion
    Totally, industrial activities related to Zn production caused to simultaneous entrance of several heavy metals to the adjacent soils and lead to degradation of the lands in studied area. Considering the low efficiency of single-element maps for HMs to reflect the overall soil quality in relation to environmental contaminants, modeling of the spatial variability of PLI may provide the good perception of the contaminant's spatial distribution and their effects on soil quality.
    Keywords: Contamination factor, Heavy elements, Soil pollutants, Spatial distribution
  • سمیرا نوروزی، حسین خادمی*
    در این پژوهش توزیع مکانی و زمانی نرخ فرونشست گرد و غبار و فاکتورهای اقلیمی موثر بر آن در شهر اصفهان مطالعه شد. گرد و غبار توسط تله های شیشه ای مستقر در بام ساختمان های یک طبقه در 20 نقطه شهر اصفهان، طی 12 ماه نمونه برداری و داده های اقلیمی مربوطه نیز از سازمان هواشناسی اصفهان تهیه و آنالیز گردیدند. بیشترین و کمترین نرخ فرونشست گرد و غبار متناسب با روند باد غالب منطقه به ترتیب به ماه های خشک سال با جهت باد شرقی و شمال شرقی و مرطوب با جهت باد غربی و جنوب غربی اختصاص دارد که می تواند دلیلی بر منشا احتمالی گرد و غبار از مناطق بیابانی شرق اصفهان باشد. همبستگی های معنی دار منفی میان نرخ فرونشست گرد و غبار با میزان بارش و رطوبت نسبی و مثبت با دمای حداقل و حداکثر در تمام ماه ها و سرعت حداکثر و متوسط باد در ماه های خشک توجیه کننده توزیع زمانی نرخ فرونشست گرد و غبار می باشد. در ماه های خشک ذرات ریزتر گرد و غبار از منشا احتمالی شرق اصفهان مسافت بیشتری را پیموده و در مناطق غربی شهر فرو می نشینند و در ماه های مرطوب به دلیل چسبندگی ذرات خاک و کاهش قدرت حمل باد به علت درشت تر شدن ذرات، بیشترین نرخ فرونشست گرد و غبار در مناطق شرقی شهر مشاهده می شود.
    کلید واژگان: فرونشست ذرات معلق اتمسفری, تغییرپذیری زمانی, پراکنش مکانی, عوامل آب و هوایی
    S. Norouzi, H. Khademi*
    Spatial and temporal distribution of dust deposition rate (DDR) in Isfahan city and the influencing climatic parameters were studied. Dust samples were collected using glass trays placed on the roof of one-story buildings from 20 sites in Isfahan city for 12 months. Climatic data were obtained from Meteorological Organization and analyzed. The highest and the lowest amount of DDR in agreement with the direction of prevailing wind were observed for dry months with eastern and northeastern wind directions and wet periods with western and southwestern wind directions, respectively. This can indicate dust emission from the desert located in eastern part of Isfahan city. Statistically significant inverse correlation between DDR and precipitation and relative humidity, and significant and positive correlation of DDR with Min and Max temperatures in all the studied months and also with Max and average wind speed for dry sampling months may well justify the temporal distribution of DDR in the city. In dry months, finer particles from eastern desert can be transported a longer distance and deposited in the western part of the city, far from the source area. In wet seasons, however, soil aggregates become coarser as a result of particle adhesion. This, in turn, results in the deposition of dust near the source area as the transporting power of dust reduces.
    Keywords: Atmospheric aerosols deposition, temporal variability, spatial distribution, climatic parameters
  • شهربانو جورکش، محمدحسن صالحی، عیسی اسفندیارپور بروجنی
    خاک، یکی از اجزای مهم محیط زیست می باشد که به صورت طبیعی یا در اثر فعالیت های انسانی دچار آلودگی می شود. یکی از مهم ترین آلاینده های خاک، فلزات سنگین می باشند. از طریق آنالیز شیمیایی نمونه های خاک می توان میزان آلودگی را تعیین کرد ولی این تحقیقات پر هزینه و زمان بر است، به همین دلیل، برای ارزیابی سریع منطقه از ویژگی های دیگری مانند پذیرفتاری مغناطیسی استفاده می گردد که بسیار آسان تر اندازه گیری می شوند. هدف از این تحقیق، بررسی پراکنش مکانی عناصر کادمیم، سرب، نیکل و مس در سه سری خاک اصفهان، خمینی شهر و زاینده رود در منطقه لنجانات استان اصفهان و نیز امکان تخمین این عناصر با استفاده از تعیین پذیرفتاری مغناطیسی بوده است. غلظت کل عناصر کادمیم، سرب، نیکل و مس در نمونه های خاک اندازه گیری گردید و مقدار پذیرفتاری مغناطیسی نمونه ها نیز تعیین شد. روابط آماری نشان داد تخمین عناصر از طریق پذیرفتاری مغناطیسی در نمونه های هیچکدام از سری های خاک از دقت قابل قبولی برخوردار نیست، در صورتی که تجزیه و تحلیل های زمین آماری و نقشه های پیوسته نشان داد پراکنش مکانی فلزات سنگین و پذیرفتاری مغناطیسی در این خاک ها از شباهت بالایی برخوردار هستند. بنابراین، می توان گفت پذیرفتاری مغناطیسی تنها می تواند شاخص خوبی برای بررسی روند آلودگی فلزات سنگین در خاک های مورد مطالعه باشد.
    کلید واژگان: آلاینده های خاک, فلزات سنگین, پذیرفتاری مغناطیسی, پراکنش مکانی
    Sh. Jorkesh, M.H. Salehi, I. Esfandiarpour
    One of the most important soil contaminants are heavy metals. Chemical analysis of the samples can be used to evaluate the contamination but these methods are expensive and time consuming. Thus, for rapid evaluation, other techniques such as magnetic susceptibility are considered. The aim of this study was to compare the spatial distribution of magnetic susceptibilityand cadmium, lead, nickel and copper in soil series of Isfahan, Khomeinishahr and Zayanderood in Lenjan at region, Isfahan province. Estimation of heavy metals via pedotransfer functions using magnetic susceptibility was also investigated. Total concentration of Cd, Pb, Ni and Cu in soil samples was determines and the magnetic susceptibility of the samples was also measured. Results showed magnetic susceptibility does not have high accuracy for estimation of heavy metals contents in the soils of this region. On the other hand, similar trends of continuous maps for heavy metals and magnetic susceptibility suggest that magnetic susceptibility can be a good indicator for trend of soil contamination in this area.
    Keywords: Soil contaminants, Heavy metal, Magnetic susceptibility, Spatial distribution
  • احسان صاحب جلال*، فرهاد دهقانی، منیرالسادات طباطبایی زاده
    آب های زیرزمینی مهم ترین منبع تامین آب مورد نیاز کشاورزی در مناطق خشک و نیمه خشک می باشند. در بسیاری از مناطق، استفاده بیش از حد از منابع آب با کیفیت خوب باعث کاهش منابع آب قابل دسترس و روی آوردن به استفاده از منابع آب با کیفیت نامطلوب شده است. بنابراین جهت مدیریت صحیح منابع آب و برقراری تناسب بین کیفیت آب و نحوه استفاده از آنها، اطلاع از چگونگی تغییرات زمانی و مکانی کیفیت آب های زیرزمینی امری ضروری محسوب می شود. بدین منظور، در این تحقیق، ابتدا در سال 1385 در بخشی از دشت بهادران مهریز از 76 حلقه چاه، نمونه آب گرفته شد و آنالیزهای شیمیایی روی آنها صورت گرفت. از آنجاکه ژئواستاتیستیک با فراهم کردن تخمینگرهای آماری مختلف نظیر کریجینگ، ما را قادر می سازد تا با استفاده از اطلاعات حاصله از نقاط نمونه برداری شده، به برآورد خصوصیت مورد نظر در نقاطی که نمونه برداری نشده اند بپردازیم بنابراین به منظور پهنه بندی خصوصیات کیفی آب که شامل Cl، SAR، ECو B می باشد از روش درونیابی کریجینگ استفاده شد و در نهایت پس از همپوشانی نقشه های حاصله و با استفاده از معیارهای طبقه بندی کیفیت آب به روش فائو، نقشه های مجزای کیفیت آب از نظر محدودیتی که ایجاد می کنند ترسیم گردید. نتایج به دست آمده از بررسی نقشه شوری نشان می دهد که آب های زیرزمینی در 48% از منطقه مورد مطالعه در کلاس محدودیت شدید و 52% آن نیز در کلاس با محدودیت کم تا متوسط قرار دارند. هم چنین آب های زیرزمینی از نظر سرعت نفوذ در خاک در 66% از منطقه بدون محدودیت،11% با محدودیت کم تا متوسط و 23% دارای محدودیت شدید می باشند. در مرحله بعد، به منظور بررسی تغییرات زمانی شوری آب زیرزمینی در یک دوره 5 ساله(90-1385) از تعداد 38 حلقه چاه منطقه نمونه برداری گردید و نقشه شوری آب زیرزمینی در سال 1390 نیز ترسیم شد. در نهایت با تفریق نقشه شوری سال های مذکور، نقشه تغییرات شوری ترسیم گردید. بررسی نقشه مذکور نشان داد که شوری آب های زیرزمینی در 1/31% منطقه کاهش و در 5/26% منطقه افزایش یافته، در حالی که 4/42% درصد منطقه بدون تغییر مانده است. هم چنین از آنجا که منطقه مورد مطالعه زیرکشت پسته می باشد و شوری آستانه کاهش عملکرد این محصول 8 دسی زیمنس بر متر است. بنابراین حدود 8 درصد به اراضی دارای محدودیت اضافه شده که در مورد مدیریت آبیاری و برنامه توسعه کاشت در قسمت های شرق و جنوب شرقی منطقه باید تجدید نظر نمود.
    کلید واژگان: پهنه بندی, کیفیت آب آبیاری, روش کریجینگ, پراکنش مکانی
    E. Sahebjalal *, F. Dehghany Tabatabaeezade
    Groundwater is the most important source of water supply for agricultural purposes in arid and semi-arid areas. In many areas, excessive use of high quality water resources leads to reducing the available water resources and turning to the use of low quality water resources. Thus, knowing the temporal and spatial variation of groundwater quality is a necessary factor for implementation of sound water resource management and establishment of the suitability between water quality and its usage. In order to investigate water quality changes, this study was divided into two phases. In the first phase, for evaluation of the quality of groundwater for irrigation 76 wells were sampled in Bahadoran plain, in the year 2006. The SAR, EC, ions B3+ and Cl- were analyzed as the evaluation indexes. Then, using geostatistical methods the maps of each parameter were prepared. Finally, considering FAO criteria, these maps were overlaid and separate water quality maps were derived. The EC map indicated that in 48 and 52 percent of the groundwater lies in severe and slight to moderate restriction class for irrigation purposes. Moreover, the thematic map of infiltration restrictions indicates that the groundwater has no restriction in 66 percent of the area while 11% of groundwater causes low to moderate and 23 percent causes severe limitation. In the next phase, to examine changes in groundwater salinity during a 5-year period, 38 wells were sampled and the groundwater salinity map for the year 2011 was prepared. Finally, using subtraction of the salinity maps of given years, the salinity changes map was derived. The results of thematic map showed that groundwater salinity increased in 26.47 percent of the study area. In contrast, there was a decrease of about 31.14 percent in groundwater salinity over the 5-year period while 42.39 percent of the region’s groundwater remained unchanged. Since the study area is under cultivation of pistachios and salt threshold of this tree is 8 ds/m so the area of about 8 percent of the area was added to the previous limited areas. Therefore, irrigation management and planting development plan in Eastern and Southeastern areas should be revised.
    Keywords: zoning, groundwater quality, geostatistics, spatial distribution.
  • جلال محمودی، فاطمه زارعیان*، محمدرضا جوادی، نازیلا خرسندی

    تخمین صحیح ویژگی های فیزیکی خاک برای مدیریت منابع آب و خاک اهمیت زیادی دارند. برآورد دقیق ویژگی های خاک مستلزم صرف زمان و هزینه زیادی میباشد. بنابراین، روش های زمینآماری به عنوان راه حلی مناسب در تخمین محلهای نمونه برداری نشده مورد استفاده قرار میگیرند. به منظور بررسی تغییر پذیری برخی ویژگی های فیزیکی خاک در منطقه دره ویسه، تعداد 78 نمونه از عمق 30-0 سانتیمتری جمعآوری و به آزمایشگاه انتقال یافت. پارامترهای اندازه گیری شده شامل درصد رس، درصد سیلت، درصد شن و وزن مخصوص ظاهری خاک بود. پس از نرمال کردن داده ها اقدام به ترسیم واریوگرام گردید. برای درونیابی پارامترها، روش های کریجینگ، روش عکس فاصله وزندار و روش توابع پایه شعاعی مورد ارزیابی قرار گرفت. برای ارزیابی روش ها، از دو پارامتر آماری، میانگین مطلق خطا (MAE) و میانگین اریب خطا (MBE) استفاده شد. نتایج نشان داد که در منطقه مورد مطالعه برای پارامترهای سیلت، شن و وزن مخصوص ظاهری خاک از بین روش های مختف، روش کریجینگ و برای پارامتر رس، روش توابع پایه شعاعی از دقت بیشتری برخوردار است.

    کلید واژگان: پراکنش مکانی, زمین آمار, کریجینگ, نقشه خاک
    Jalal Mahmoudi, Fatemeh Zareian, Mohammad Reza Javadi, Nazila Khorsandi

    Reasonable estimation of soil physical properties is very important for optimal management of soil and water resources. Estimation of soil physical properties is usually time consuming and expensive. Geostatistical methods can be used as suitable tools to estimate such properties. In order to analyze spatial variability of soil properties in Dareh Viseh rangelands, a number of 78 soil samples from 0-30cm soil depth were taken and transferred to laboratory. Some soil properties including clay, silt, sand and bulk density were measured in laboratory. After normalizing the data, the semivariograms were obtained and evaluated. The Kriging, inverse distant weighting and radial basis function methods were then evaluated for the obtained data. To compare these methods, the cross validation method was used by statistical parameters of Mean Absolute Error (MAE) and Mean Bias Error (MBE). The results showed that the Kriging method can provide more reseanable predictions for silt, sand and bulk density, while the radial basis function provides better estimate to predict clay content in the study area.

    Keywords: geostatistics, Kiriging, soil map, spatial variability
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال