به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "crop management" در نشریات گروه "آب و خاک"

تکرار جستجوی کلیدواژه «crop management» در نشریات گروه «کشاورزی»
جستجوی crop management در مقالات مجلات علمی
  • دنیا پرماه، حمیدرضا چقازردی*، فرزاد مندنی، علی بهشتی آل آقا، دانیال کهریزی

    تولید عملکرد مطلوب در کشت دیم به طور مستقیم به میزان بارندگی و ذخیره رطوبت در خاک بستگی دارد. سیستم خاک ورزی به طور مستقیم بر محتوی ذخیره رطوبتی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک تاثیر می گذارد و انتخاب سیستم مناسب خاک ورزی درنهایت عملکرد محصول را تحت تاثیر قرار می دهد. به همین منظور و با توجه به ارزش کشت گیاهان دانه روغنی، آزمایشی برای بررسی تاثیر خاک ورزی و کوددهی بر عملکرد و اجزای عملکرد گلرنگ در شرایط دیم انجام شد. آزمایش به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و به صورت دیم انجام گردید. تیمارها شامل سامانه های خاک ورزی (خاک ورزی مرسوم، خاک ورزی کاهش یافته و بی خاک ورزی) به عنوان عامل اصلی و کود NPK (مخلوطی از کودهای اوره، سوپر فسفات تریپل و سولفات پتاسیم)، در چهار سطح صفر، 33، 66 و 100 درصد به عنوان عامل فرعی بودند. در تمام مراحل کاشت، داشت و برداشت تمام مدیریت های زراعی بر اساس مدیریت مرسوم منطقه مورد بررسی و به شیوه کشاورز صورت گرفت. در مرحله رسیدگی فیزیولوژیک نمونه برداری نهایی یا برداشت به صورت دستی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد صفات مورد بررسی شامل شاخص سطح برگ، میزان ماده خشک، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد زیستی تحت تاثیر سیستم خاک ورزی، کود و اثر متقابل آن ها قرار گرفتند. بالاترین عملکرد دانه گلرنگ به میزان 6/195 گرم در متر مربع از نسبت کودی 33 درصد و خاک ورزی مرسوم و کمترین عملکرد دانه به میزان 2/116 گرم در متر مربع نیز از بی خاک ورزی و عدم مصرف کود حاصل شد. نتایج نشان داد که سیستم خاک ورزی مرسوم نسبت به کم خاک ورزی و بی خاک ورزی نتیجه بهتری داشت. در بیشتر صفات مورد بررسی کاربرد نسبت 33 و 66 درصد نیاز کودی سبب بهترین نتیجه شده و نسبت کودی 100 درصد تاثیرات منفی بر جای گذاشته است که این امر نشان دهنده نیاز کودی کمتر این رقم در شرایط مورد مطالعه نسبت به ارقام در مناطق دیگر می باشد. با توجه به این که پژوهش در سال های پرباران انجام شد، خاک ورزی مرسوم بهتر از کم خاک ورزی بوده است. پیشنهاد می شود میزان تولید این گیاه در شرایط آبیاری های مختلف و محدودیت رطوبتی ارزیابی شود تا سیستم های خاک ورزی و روش های مدیریتی با دقت بیشتری بررسی و انتخاب شوند.

    کلید واژگان: بی خاک ورزی, خاک ورزی مرسوم, دانه روغنی, کشاورزی حفاظتی, مدیریت زراعی
    D. Parmah, H.R. Chaghazardi *, F. Mondany, A. Beheshti Ale Agha, D. Kahrizi
    Introduction

    Optimum yield production under rainfed cultivation directly depends on the amount of rainfall and moisture storage in the soil. The tillage system directly influences soil moisture retention as well as the soil’s physical and chemical properties. Selecting the appropriate tillage system can significantly impact crop yields. Oilseeds are particularly important among crops, representing the second-largest food reserve in the world after grains. These products are rich in fatty acids. Today, the oil extraction and production industry is one of the most strategic industries in most countries. Iran has vast arable land and favorable conditions for cultivating oilseeds. However, according to available statistics, over 80% of the country's oil needs are met through imports. Given the increasing demand for higher-quality oil products and the challenges posed by climate issues, such as recurring droughts, cultivating and developing crops with lower water requirements and greater resilience appears to be a promising solution. Implementing effective management practices and appropriate fertilizers aligned with conservation agriculture could help increase crop yields while maintaining and improving long-term soil quality. To explore the potential of oilseed cultivation, an experiment was conducted to examine the effects of tillage and fertilization on the yield and yield components of safflower under rainfed conditions.

    Materials and Methods

    This experiment was carried out as split plots based on random complete blocks design, with three replications under rainfed conditions. The treatments included tillage systems (conventional tillage, reduced tillage, and no-tillage) as the main factor and NPK fertilizer (a mixture of urea, triple superphosphate, and potassium sulfate) at four levels of zero, 33, 66, and 100% as a secondary factor. Potassium and phosphorus fertilization and 50% of nitrogen fertilizer were used at the same time as planting, and the remaining 50% of nitrogen fertilizer was used four months after planting. Each block had three main plots; the distance between each block was 3 meters, and between the main plots was 2 meters. In each main plot, four sub-plots were created, and the distance between the sub-plots was 1 meter. The area of the main plots was 21 × 15 meters, and the area of each sub-plot was 4.5 ×15 meters. The amount of seed used for safflower was 25 kg per hectare. The safflower seeds were sown in 5 rows and planted at a distance of 50 cm and a distance between plants of 10 cm. At all stages of planting, maintenance, and harvesting, agricultural management followed the traditional practices of the study area, as performed by the local farmers. The final sampling, or harvesting, was carried out manually at the physiological maturity stage. Before conducting variance analysis, a normality test was performed on the data. In this research, the LSD test was used to compare the mean at the 5% probability level, Excel software was used to draw graphs, and SAS 9.4 software was used to analyze the data.

    Results and Discussion

    The research showed that the traits examined, including leaf area index, dry matter content, thousand seed weight, seed yield, and biological yield, were affected by the tillage system, fertilizer, and their interaction effect. The highest safflower seed yield of 195.6 g/m2 was obtained from the fertilizer ratio of 33% and conventional tillage, and the lowest seed yield of 116.2 g/m2 was obtained from no-tillage and no fertilizer use. The results indicated that the conventional tillage system outperformed both reduced tillage and no-tillage systems. In reduced and no-tillage systems, the changes in the leaf area index of the safflower plant were similar, with the 100% fertilizer application under reduced tillage having a more pronounced effect compared to no-tillage. Additionally, in the absence of fertilizer in the no-tillage system, the leaf area index was lower. Fertilizer application increased the plant's biological yield, but its impact was greater under conventional tillage compared to reduced and no-tillage systems. Applying 33% of the required fertilizer in the conventional tillage system resulted in the highest biological yield for safflower, leading to a 94% increase in biological performance compared to the control.

    Conclusion

    In most of the examined traits, the application of 33 and 66% of the fertilizer requirement caused the best results, and the 100% fertilizer ratio left adverse effects, which indicates the lower fertilizer requirement of this cultivar in the studied conditions compared to cultivars in other regions. Since the research was conducted in rainy years, conventional tillage was better than low tillage. It is suggested that this plant's production amount be evaluated under different irrigation conditions and moisture limitations so that tillage systems and management methods can be examined and selected more carefully.

    Keywords: Conservation Agriculture, Conventional Tillage, Crop Management, No-Tillage, Oilseeds
  • پژمان سالاریه، مجتبی خوش روش*، رضا نوروز ولاشدی، علیرضا کیانی
    با توجه به مقدار سطح بالای کشت ذرت در ایران، هرگونه اقدام جهت افزایش بهره وری مصرف آب، سبب کاهش میزان آب مصرفی و همچنین افزایش امنیت غذایی در کشور می گردد. یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر رشد و عملکرد محصول اثرات تغییر اقلیم است. پژوهش حاضر با هدف اثر تغییر اقلیم و تغییر تاریخ کشت بر بهره وری آب گیاه ذرت در شهرستان گرگان می-باشد. همچنین بر اساس تیمارهای مختلف آبیاری و تاریخ های مختلف کشت، بهره وری آب گیاه ذرت با استفاده از مدل WOFOST برای شرایط آینده شبیه سازی شد. تیمارهای آبیاری شامل 100 درصد (T1)، 75 درصد (T2) و 50 درصد (T3) آب مورد نیاز گیاه بودند. بنابراین با کمک مدل آماری SDSM و مدل گردش عمومی جو HadCM3 برای تمام سناریوهای گزارش پنجم ریزمقیاس-نمایی در دو دوره سی ساله 2050-2020 و 2080-2050 انجام شد. نتایج نشان داد که با تنش بیشتر آبیاری، خطای شبیه سازی بهره وری آب آبیاری افزایش یافت ولی روند منظمی در این مورد وجود نداشت. در دوره 2050-2020 بیش ترین بهره وری آب آبیاری در تیمار T3 در تاریخ 2 تیر به مقدار 4 کیلوگرم بر متر مکعب پیش بینی شد که نسبت به دوره پایه 1/9 درصد کاهش دارد. در این دوره کم ترین بهره وری آب آبیاری در تیمارT1 در تاریخ 12 خرداد به مقدار 7/2 کیلوگرم بر متر مکعب پیش بینی شد که نسبت به دوره پایه 57/3 درصد کاهش دارد. بر اساس نتایج شبیه سازی شده، بهترین زمان کاشت ذرت در شهرستان گرگان در تاریخ 2 تیر است. با اعتبارسنجی مناسب تاریخ کاشت، می توان مدیریت مناسبی برای تطبیق با اثرات منفی تغییرات اقلیم در بهره-وری آب ذرت اجرا کرد. انتخاب بهترین زمان کاشت با مدیریت مناسب، یک راهکار کارآمد در شهرستان گرگان است تا از کاهش عملکرد به دلیل انتخاب نادرست تاریخ کاشت جلوگیری شود.
    کلید واژگان: امنیت غذایی, مدل WOFOST, مدیریت کشت, مدل HADCM3
    Pezhman Salarieh, Mojtaba Khoshravesh *, Reza Norooz Valashedi, Ali Reza Kiani
    Given the extensive cultivation of maize in Iran, any initiative aimed at increasing water use efficiency contributes to reducing water consumption and enhancing food security in the country. One of the most influential factors affecting the growth and performance of crops is the impact of climate change. The present study aims to assess the impact of climate change and altering planting dates on the water productivity of maize in Gorgan County. Additionally, water productivity of maize under different irrigation treatments and planting dates is simulated using the WOFOST model for future conditions. The irrigation treatments include 100% (T1), 75% (T2), and 50% (T3) of the plant's water requirements. Hence, statistical SDSM and HadCM3 General Circulation Model were employed to downscale all scenarios of the fifth report for two thirty-year periods, 2020-2050 and 2050-2080. The results showed with increasing of irrigation water stress, the simulation error of irrigation water productivity increased, but no consistent trend was observed. In the period of 2050-2020, the highest irrigation water productivity was predicted in treatment T3 on 23 June, amounting to 4 kilograms per cubic meter, which represents a 1.9% reduction compared to the baseline period. During this period, the lowest irrigation water productivity was projected in treatment T1 on 2 June, amounting to 2.7 kilograms per cubic meter, indicating a 57.3% reduction compared to the baseline. Based on the simulated results, the optimal planting time for corn in Gorgan is on 23 June. With appropriate validation of the planting date, effective management can be implemented to adapt to the negative effects of climate change on corn water productivity. Choosing the best planting time, along with proper management, is an efficient solution in Gorgan to prevent reduced performance due to an inappropriate choice of planting date.
    Keywords: Food Security, WOFOST Model, Crop Management, HADCM3 Model
  • مهدی حیات زاده*، مسعود عشقی زاده، وحید موسوی

    از آنجا که تغییر کاربری اراضی و همچنین تغییر متغیرهای اقلیمی از جمله افزایش دما بر بسیاری از فرایندهای طبیعی نظیر فرسایش خاک و تولید رسوب، سیلاب و تخریب خصوصیات فیزیکی و شمیایی خاک اثر می گذارد، بنابراین نیاز است تا جنبه های مختلف اثر این تغییرات، در مطالعات و تصمیم گیری ها مورد توجه قرار گیرد. در تحقیق حاضر به منظور آگاهی از میزان اثرگذاری تغییر اقلیم و شرایط مدیریت کشت بر میزان سیل خیزی، اقدام به آزمون و تحلیل سناریوهای منطقی بر اساس پیشینه حوزه آبخیز مروست با استفاده از مدل مفهومی SWAT شد. در این راستا پس از واسنجی مدل، اقدام به آزمون دو سناریوی مذکور شد. سناریوی اول در زمینه مدیریت زارعی و تبدیل باغات به اراضی کشاورزی و سناریوی دوم افزایش 0/5 درجه ای دما با ثابت فرض کردن سایر شرایط درنظر گرفته شده است. نتایج واسنجی و اعتبارسنجی مدل با آزمون نش- ساتکلیف به ترتیب 0/66 و 0/68 نشان از کارایی قابل قبول مدل در محدوده مورد مطالعه دارد. در ادامه نتایج به کارگیری دو سناریوی تغییر کاربری اراضی و گرمایش نشان از تاثیر 30 درصدی سناریوی اقلیمی با افزایش متوسط دبی ماهانه به میزان 3/72 مترمکعب بر ثانیه حاکی از افزایش سیل خیزی حوضه به ویژه در سال های اخیر دارد. از طرفی سناریوی تغییر کاربری اراضی باغی به کشاورزی در دو حالت 20 درصد و 50 درصد تغییر کاربری باعث افزایش متوسط دبی ماهانه به ترتیب به میزان 1/26 و 1/5 مترمکعب بر ثانیه و به عبارتی 10 و 12 درصد به سیل خیزی حوضه اضافه شد. نتایج حاکی از آن است که در مناطق مشابه منطقه مورد مطالعه که در منطقه اقلیمی خشک واقع شده است، افزایش احتمالی دما می تواند اثر قابل ملاحظه ای را بر سیل خیزی حوضه داشته باشد. البته تاثیر غیرمستقیم عامل انسانی نیز به صورت افزایش گازهای گلخانه ای بر افزایش سیل خیزی حوضه را نباید نادیده گرفت.

    کلید واژگان: گرمایش زمین, تغییر کاربری اراضی, مدیریت زراعی, مدل سازی
    M. Hayatzadeh*, M. Eshghizadeh

    The land use change as well as changes in climatic parameters such as temperature increase affect many natural processes such as soil erosion and sediment production, floods, and degradation of physical and chemical properties of soil. Therefore, it is necessary to pay attention to different aspects of the effect of these changes in studies and macro decisions of the country. In the present study, the SWAT conceptual model was used to test and analyze the existing scenarios in the Marvast basin. After calibrating the model, the two scenarios were tested. The first scenario is in the field of agricultural management and conversion of gardens to agricultural lands and the second scenario is a 0.5-degree increase in temperature by assuming other conditions are constant. The calibration and validation results of the model with the Nash-Sutcliffe test showed 0.66 and 0.68 respectively, which indicate the acceptable performance of the model in the study area. Then, the results of using two scenarios of land use change and heating, especially in recent years showed the effect of 30 percent of the climate scenario on the increase of flooding in the basin. The scenario of changing the use of garden lands to agriculture in two cases of 20% and 50% change of use of 10% and 12% was added to the flooding of the basin. The results indicate that in similar areas of the study area which is located in a dry climate zone, a possible increase in temperature can have a significant effect on flooding in the basin. However, the indirect impact of the human factor in increasing greenhouse gases and flooding in the basin should not be ignored.

    Keywords: Global warming, Land use change, Crop management, Modeling
  • کاظم طالشی*، نوشین اصولی، هادی خاوری
    به منظور ارزیابی اثر هیومیک اسید و کود کامل ریزمغذی بر رشد و عملکرد اقتصادی ارقام مختلف گندم نان، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در منطقه بیران شهر (استان لرستان) طی دو سال زراعی 96-1395 و 97-1396 اجرا شد. تغذیه در چهار سطح شاهد، هیومیک اسید، کود کامل 20K-20 P-20N و هیومیک اسید+ کود کامل 20-20-20 و ارقام گندم نان شامل میهن، سیوند و الوند بودند. نتایج نشان داد که تعداد سنبله در متر مربع، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و شاخص برداشت ارقام گندم تحت تاثیر  عوامل آزمایش قرار گرفتند. رقم الوند در تیمار مصرف توام هیومیک اسید و کود کامل ریز مغذی با 8296 کیلوگرم در هکتار بالاترین مقدار عملکرد دانه را بخود اختصاص داد. بیشترین تعداد سنبله در متر مربع مربوط به تیمار تغذیه با هیومیک اسید در رقم الوند با میانگین (625 سنبله در متر مربع) بود. بیشترین تعداد دانه در سنبله در تیمار تغذیه با هیومیک اسید به همراه کود کامل در رقم الوند با میانگین 2/45 بدست آمد. بیشترین وزن هزار دانه مربوط به تیمار تغذیه با هیومیک اسید+ کود کامل با میانگین (0/42 گرم) بود. برهمکنش هیومیک اسید به همراه کود کامل در رقم الوند بیشترین عملکرد بیولوژیک (19156 کیلوگرم در هکتار) را تولید نموده است. بیشترین شاخص برداشت در تیمار تغذیه کود کامل در رقم الوند با شاخص برداشت 6/43%  مشاهده شد و تغذیه گیاه با کود کامل دارای بیشترین شاخص کلروفیل برگ به میزان 47/44 بود. یافته ها نشان داد که کاربرد هیومیک اسید به عنوان یک اسید آلی طبیعی همراه با مصرف متعادل کودهای شیمیایی باعث افزایش کیفیت و کمیت محصولات کشاورزی و حفظ تعادل محیط زیست می شود.
    کلید واژگان: بهره وری, به زراعی, مدیریت تغذیه ای, کود کامل, هیومیک اسید
    Kazem Taleshi *, Nooshin Osooli, Hadi Khavari
    In order to evaluate the effect of humic acid and complete micronutrient fertilizer on growth and economic performance of different bread wheat cultivars, a factorial experiment was conducted on the base of randomized complete block design with three replications in Biranshahr region (Lorestan province) during two years in 2015-16 and 2016-17. The main factors included nutrition at four levels (control, humic acid, complete fertilizer 20-20-20 and humic acid + complete fertilizer 20-20-20) and bread wheat cultivars as sub-factors included (Mihan, Sivand and Alvand). The results showed that the number of spikes per square meter, number of seeds per spike, 1000-seed weight, biological yield, and grain yield and harvest index of wheat cultivars were influenced by the studied factors. The highest economic yield (8296 kg/ha) was obtained in the treatment of humic acid application + complete micronutrient fertilizer in Alvand cultivar. The highest number of spikes per m2 was related to humic acid feeding treatment in Alvand cultivar with an average of 625 spikes per m2. The highest number of seeds per spike was obtained in the treatment with humic acid feeding along with complete fertilizer in Alvand cultivar with an average of 45.2. The highest 1000-seed weight was related to feeding with humic acid + complete fertilizer with an average of 42.0 g. Interaction of humic acid with complete fertilizer in Alvand cultivar has produced the highest biological yield (19156 kg/ha). The highest harvest index (43.6%) was observed in complete fertilizer feeding treatment in Alvand cultivar. Findings showed that the application of humic acid along with chemical fertilizers increases the quality and quantity of agricultural products and maintains the balance of the environment.
    Keywords: productivity, crop management, nutrition management, complete fertilizer, Humic
  • مولود حیدری نیا، عبدعلی ناصری، سعید برومند نسب، محمد الباجی
    به منظور بررسی اثر کاربرد روش های مختلف مدیریت زراعی و آبیاری با آب شور بر تبخیر - تعرق و کارآیی مصرف آب ذرت آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی اجرا گردید. این پژوهش در مزرعه کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز از اواسط اسفندماه 1393 تا اواخر خردادماه 1394 انجام شد. مدیریت های زراعی مختلف شامل بدون استفاده از بقایای گیاهی، استفاده از بقایای گیاهی در سطح خاک به عنوان خاک پوش و اختلاط بقایای گیاهی با لایه سطحی خاک تا عمق 30 سانتی متر و شوری آب آبیاری شامل شوری آب رودخانه کارون (2 دسی زیمنس بر متر)، شوری 5/4 و 7 دسی زیمنس بر متر بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تاثیر تنش شوری، مدیریت زراعی و اثر متقابل آنها بر تبخیر – تعرق، عملکرد دانه و کارآیی مصرف آب معنی دار شد. حداقل تبخیر – تعرق (5/387 میلی متر) و کارآیی مصرف آب (68/0 کیلوگرم بر مترمکعب) در شوری 7 دسی زیمنس بر متر به دست آمد. مدیریت استفاده از بقایا به صورت خاک پوش بیشترین تاثیر را در کاهش تبخیر – تعرق، 9درصد و افزایش عملکرد، 10 درصد داشت و لذا بیشترین کارآیی مصرف آب، 10/1 کیلوگرم بر مترمکعب، نیز در این مدیریت به دست آمد. بیشترین تاثیر ناشی از کاربرد بقایا به صورت خاک پوش و اختلاط در افزایش عملکرد دانه، به ترتیب 19 و 9 درصد و کارآیی مصرف آب، به ترتیب 6/27 و 6/10 درصد نسبت به عدم استفاده از بقایا در شوری 5/4 دسی زیمنس بر متر مشاهده گردید. لذا استفاده از بقایای گیاهی خصوصا به صورت خاک پوش را می توان راهکاری موثر برای کاهش خسارت های آبیاری با آب شور پیشنهاد نمود.
    کلید واژگان: آب شور, ذرت, خاک پوش, مدیریت زراعی, تبخیر, تعرق
    Molood Heidari Niya, Abed Ali Naseri, Saeid Broomand Nasab, Mohammad Albaji
    In order to evaluate the effect of different crop management methods and irrigation with saline water on evapotranspiration and water use efficiency of Maize, the factorial experiment with randomized complete block design was conducted. This project was carried out in the Agricultural farm of Shahid Chamran University of Ahvaz from March to June 2015. Different crop managements include without crop residues, use of crop residues on soil surface as mulch and mix of crop residues with surface soil layer to 30 cm depth and water irrigation salinity include water salinity of Karoun river (2dS/m), 4.5 and 7 dS/m. The results of variance analysis showed that the effect of salinity, crop management and their interaction effect on evapotranspiration, yield and water use efficiency was significant. Minimum values of ET (387.5mm) and WUE (0.68 kg/m3) were obtained at the salinity level of 7 dS/m. The management of residues use as mulch had the most effect on ET decrease (9%) and yield increase (10%) and So, the maximum WUE (1.10 kg/m3) was obtained at it too. The greatest impact of residues applications mulch and mixing with soil surface layer in increasing of yield (19% and 9% respectively) and WUE (27.6% and 10.6%, respectively) compared to non-use of residues was observed at the salinity level of 4.5 dS/m. Therefore, the use of crop residues particularly as mulch can be recommended as an effective way to reduce the damage of irrigation with saline water.
    Keywords: Saline water, Maize, Mulch, Crop management, Evapotranspiration
  • پروانه تیشه زن، عبدعلی ناصری، زهرا ایزدپناه، حسین عزیزنسب
    یکی از راه های مقابله با بحران آبی،استفاده از آب های نامتعارف (مانند آب های شور زیرزمینی) با مدیریت زراعی مناسب برای جلوگیری از اثرات منفی است.استفاده از این آب ها، ممکن است بر هدایت هیدرولیکی اشباع تاثیر بگذارد. اما اندازه گیری مستقیم هدایت هیدرولیکی اشباع مستلزم صرف هزینه و وقت زیادی است. لذابه منظور بررسی اثر شوری و عمق سطح ایستابی با مدیریت خاکپوش بر هدایت هیدرولیکی اشباع و تخلخل موثر و نیز یافتن رابطه ای بین آن ها برای این شرایط، آزمایشی لایسیمتری در قالب کرت های دو بار خردشده بر پایه بلوک های کامل تصادفی با سه سطح شوری آب زیرزمینی (4S1=<، 8S2= و 12S3=دسی زیمنس برمتر)، دو سطح عمق سطح ایستابی (90 D2= و 60 D1= سانتی-متر) و دو سطح پوشش خاک (M1= بدون مالچ و M2= برگ خرد شده خرما) در سهتکرار انجام شد.قبل از شروع آزمایش و15 ماه بعد از اعمال تیمارها، هدایت هیدرولیکی اشباع و تخلخل موثر اندازه گیری شد. اثر تیمارهای مورد اشاره دربالا بر ایندو پارامتر در سطح پنج درصد معنی دار نبود. البته تیمار دارای مالچ باعث کاهش غلظت املاح در عمق ریشه، رشد بیشتر نهال و ریشه و به تبع آن افزایش هدایت هیدرولیکی اشباع نسبت به تیمارهای بدون مالچ شد. برای برآورد غیر مستقیم هدایت هیدرولیکی اشباع، بین این پارامتر و تخلخل موثر روابط مختلفی برازش شد که بهترین رابطه بین (Ln(KS و تخلخل موثر یک معادله سیگموییدی با ضریب تبیین 73/0 به دست آمد.
    کلید واژگان: خصوصیات خاک, خرما, سطح ایستابی, مدیریت زراعی
    Parvaneh Tishehzan, Abdali Naseri
    One way to deal with the water crisis is the use of unconventional waters (such as subsurface waters) with a good crop management. The use of these waters may affect the saturated hydraulic conductivity. But the direct measurement of saturated hydraulic conductivity requires spending a lot of time and cost. A lysimeter experiment was conducted in order to investigate the effect of water table salinity and depth management on saturated hydraulic conductivity and effective porosity and to determine the relation between them. The statistical design was a split-split plot arrangement of a randomized complete block design with three replicates in each treatment. Treatments included 3 levels of groundwater salinity (main plot; S1=
    Keywords: Soil characteristics, date palm, water table, crop management
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال