به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "soil development" در نشریات گروه "آب و خاک"

تکرار جستجوی کلیدواژه «soil development» در نشریات گروه «کشاورزی»
جستجوی soil development در مقالات مجلات علمی
  • فاطمه جواهری، عیسی اسفندیارپور بروجنی، ریان استوارت، محمدهادی فرپور، هژیر کورکی
    سابقه و هدف

    ویژگی‌های ریولوژیکی خاک‌ها (از جمله تغییرشکل و رفتارهای ویسکوالاستیک آن‌ها در برابر تنش برشی) می‌توانند اطلاعات مهمی در مورد پایداری ساختمان خاک و ریزخاک‌دانه‌ها فراهم آورند. یکی از جدیدترین روش‌های ارزیابی پایداری خاک‌دانه‌ها، استفاده از مباحث ریومتری در این ارتباط است. به‌عبارت بهتر، از ریومتری می‌توان برای ارزیابی رفتار الاستیک خاک در مقابل رفتار پلاستیک آن در طیفی از تغییرشکل خاک‌دانه‌ها استفاده کرد و بدین ترتیب تفسیر کمی بیشتری از تشکیل یا پایداری خاک‌دانه‌ها در برابر تنش وارده بر آن‌ها را محاسبه نمود. در دهه اخیر، آزمون روبشی دامنه کرنش به‌منظور ارزیابی پایداری ریزساختار خاک و رفتارهای الاستیکی آن استفاده شده است. پژوهش حاضر در راستای تعیین پایداری خاک‌دانه و رفتار ویسکوالاستیک خاک‌ با استفاده از ریومتر طراحی شده است. در پژوهش حاضر، ویژگی‌های فیزیکی، شیمیایی، کانی‌شناسی رس و طبقه‌بندی رده‌های خاک غالب استان چهارمحال و بختیاری در راستای تعیین پایداری خاک‌دانه‌ها و رفتار ویسکوالاستیک خاک‌ها‌ با استفاده از روش ریومتری، مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفته است.

    مواد و روش‌ها

     پنج خاک‌رخ مختلف در شهرستان‌های شهرکرد، فارسان و کوهرنگ تشریح و نمونه‌برداری شد. پس از هواخشک و الک کردن نمونه‌های خاک برداشت‌شده از افق‌های ژنتیکی این خاک‌رخ‌ها، ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی مورد نیاز با استفاده از روش‌های استاندارد اندازه‌گیری شدند. هم‌چنین، نوع کانی‌های رسی آن‌ها به روش پراش پرتو ایکس تعیین گردید. به‌علاوه، از آزمون روبشی دامنه کرنش برای کمی‌سازی مقادیر اولیه پارامترهای ریولوژیکی شامل مدول‌های ذخیره (G') و اتلاف (G")، حد تغییرشکل (γL: هنگامی‌که ماده شروع به تغییرشکل غیر قابل برگشت می‌کند)، تغییرشکل در نقطه جریان (γf: هنگامی‌که ماده وارد فاز ویسکوز می‌شود و جریان می‌یابد)، ضریب اتلاف (tan δ = G''/ G') و انتگرال z (سطح بدون بعدی که رفتار الاستیک ماده تحت تنش برشی را نشان می‌دهد) در راستای مطالعه پایداری ریزساختار و ریزخاک‌دانه‌های نمونه‌های برداشت‌شده از رده‌های پنج‌گانه مزبور استفاده شد. در نهایت، ترسیم نمودار هم-بستگی بین ویژگی‌های خاک و پارامترهای ریولوژیکی اندازه‌گیری‌شده با استفاده از نرم‌افزار R انجام گرفت.

    یافته‌ها

    خاک‌رخ‌های مورد مطالعه بر مبنای سامانه‌های رده‌بندی آمریکایی و طبقه‌بندی جهانی، به‌ترتیب در پنج رده و چهار گروه مرجع مختلف شامل انتی‌سول (کرایوسول در طبقه‌بندی جهانی)، ورتی‌سول، مالی‌‌سول (کاستانوزم در طبقه‌بندی جهانی)، آلفی‌سول و اینسپتی‌سول (کلسی‌سول در طبقه‌بندی جهانی) قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل نیمه‌کمی کانی‌های رسی نیز نشان داد که این خاک‌رخ‌ها دارای کانی‌های مختلفی از جمله کایولینیت، ورمی‌کولیت، اسمکتیت، ایلیت، کلریت و کوارتز می‌باشند. نتایج حاصل از آزمون روبشی دامنه کرنش، حاکی از آن بود که حد تغییرشکل در افق‌های زیرسطحی به‌‌طور قابل توجهی بالاتر از افق‌های سطحی خاک و در خاک‌های رسی بیشتر از خاک‌های شنی بود. خاک‌های دارای خواص ورتیک، دارای محدوده بالاتری از ناحیه‌ خطی ویسکوالاستیک (LVE) بوده که به خاصیت الاستیک بالای آن‌ها نسبت داده شد. خاک‌های دارای رس بیشتر و متکامل‌تر، پارامترهای ریولوژیکی بالاتری را نشان دادند که می‌تواند حاکی از پایداری بیشتر ریزساختار و خاک‌دانه‌های ریز این خاک‌ها نسبت به دیگر رده‌های خاک باشد. در مقابل، افق‌هایی که دارای درصد بالاتر شن و تکامل کمتری بودند، پارامترهای ریولوژیکی پایین‌تری داشتند که نشان‌دهنده عدم پایداری ریزخاک‌دانه‌ها در این افق‌ها بود. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که انتگرال z تحت تاثیر ویژگی‌های مختلف فیزیکی و شیمیایی خاک‌ها قرار می‌گیرد و به‌طور معمول در خاک‌هایی با درصد رس بالاتر، نوع کانی‌های رسی 2:1 غالب به‌همراه میزان بالاتر ظرفیت تبادل کاتیونی، انتگرال z هم بالاتر است.

    نتیجه‌گیری

     در مجموع، اندازه‌گیری پارامترهای ریولوژیکی نشان داد که خاک‌های متکامل‌تر نسبت به خاک‌های با ساختمان توسعه‌نیافته یا کمتر توسعه‌یافته، دارای پایداری ریزساختاری بیشتری هستند. در نتیجه، پارامترهای ریولوژیکی می‌توانند برای شناسایی مهمترین عواملی که روی خاک‌دانه‌سازی تاثیر می‌گذارند مفید باشند. به‌علاوه، این پارامترها می‌توانند به‌عنوان شاخصی برای ارزیابی مقدار نسبی تکامل خاک در مطالعات آتی مد نظر قرار گیرند.

    کلید واژگان: رئومتری, آزمون روبشی دامنه کرنش, تکامل خاک, رفتار ویسکوالاستیک خاک, کرایوسول
    Fatemeh Javaheri, Isa Esfandiarpour-Boroujeni*, Ryan D. Stewart, MohammadHady Farpoor, Hajir Kourki
    Background and Objectives

    Rheological characteristics of soils (including their deformation and flow behaviors when subjected to external stress) can provide important information on microstructural and microaggregate stability. One of the newest methods of assessing the stability of aggregates is the use of rheometric discussions in this regard. In other words, rheometry can be used to evaluate the elastic behavior of soil versus its plastic behavior in a range of aggregate deformation and thus a more quantitative interpretation of aggregate formation or stability against stress. In the last decade, Amplitude sweep test (AST) has been used to evaluate the stability of soil microstructure and its elastic behaviors. The present study was designed to determine the aggregate stability and viscoelastic behavior of the soil using the rheometric method. In the present study, physical, chemical, clay mineralogical properties and classification of dominant soil orders in Chaharmahal-va-Bakhtiari Province were studied and compared in order to determine the stability of aggregates and viscoelastic behavior of soils using the rheometric method.

    Materials and Methods

    Five different soil orders were described and sampled in Shahrekord, Farsan, and Koohrang cities. After air-drying and sieving of soil samples taken from the genetic horizons, the physical and chemical properties were measured using standard methods. Besides, the type of clay minerals was determined by the X-ray diffraction method. AST was used to quantify the initial rheological parameter values, including the storage (G') and loss moduli (G"), deformation limit (γL: when the material begins to irreversibly deform), deformation at flow point (γf: when the material becomes viscous), loss factor (tan δ = G''/ G') and integral z (which summarizes the overall elasticity of the material) in order to study microstructural stability and microaggregates of the five soil orders. Finally, the correlation diagram was plotted among soil properties and rheological parameters using R software. Besides, the soil was classified based on the American Soil Taxonomy (2014) and WRB (2015).

    Results

    The studied pedons classified based on the American Soil Taxonomy (2014) and WRB (2015) in five different soil orders and four reference soil groups, including Entisol (Cryosol in WRB), Vertisol, Mollisol (Kastanozem in WRB), Alfisol, and Inceptisol (Calcisol in WRB). Semi-quantitative analysis of clay minerals showed that the soils have different clay minerals assemblage including kaolinite, vermiculite, smectite, illite, chlorite, and quartz. The results of the AST indicated that the deformation limit was significantly higher in subsoil horizons than topsoil horizons and was also higher in the clayey soils compared to sandy soils. The soils with “vertic soil properties” showed the high range of linear viscoelastic region (LVE) that attributed to the samples with high elasticity behavior. Soils with higher clay contents and further evolution showed higher rheological parameters, implying that these soils had more rigid microstructures incomparable with other soil orders which in turn, indicated the higher microstructural and microaggregate stability. In contrast, the horizon, which had high sand content and little soil development, had the lowest values for all properties, thus indicating a lack of micro-aggregate stability. Pearson correlation coefficient analyses revealed that integral z was influenced by soil physicochemical properties, and was higher in soils with the clay fraction dominated by expansive clay minerals and higher cation exchange capacity.

    Conclusion

    Altogether, the rheological parameters indicated that more developed soils had greater microstructural stability than their less-developed counterparts. As a result, rheological measurements may be useful for identifying the major factors that affect soil aggregation. In addition, these parameters can be used as indicators to evaluate the relative amount of soil evolution in future studies.

    Keywords: Rheometry, Amplitude sweep test, soil development, Soil viscoelastic behaviour, Cryosol
  • مجتبی فتحی، احمد لندی، محمد طهرانی
    خاک مهم ترین منبع تغذیه گیاه است و هر گونه کمبود یا بیش بود عناصر غذایی در خاک، رشد گیاه را محدود خواهد کرد. بنا بر این درک عوامل موثر بر توزیع عناصر غذایی، برای مدیریت خاک و کاربرد صحیح کودها ضروری است. به منظور بررسی و تعیین فراهمی آهن، منگنز، روی و مس در 98 نمونه از خاک های آهکی دشت گلپایگان و ارتباط آن با ویژگی های اصلی خاک و لندفرم این پژوهش انجام شد. بر اساس نتایج دامنه تغییرات میزان عناصر آهن، منگنز، روی و مس قابل عصاره گیری با DTPA به ترتیب 46/6- 04/1، 82/19- 82/1، 24/2 – 02/0 و 38/2- 16/0 میلی-گرم در کیلوگرم بود. کمبود آهن بیشترین گسترش را در منطقه مطالعاتی داشت. سمیت عناصر در هیچیک از نمونه ها مشاهده نگردید. همبستگی معنی داری بین میزان قابل جذب عناصر و برخی ویژگی های اندازه گیری شده خاک از قبیل بافت، میزان مواد آلی و آهک وجود داشت. آهکی بودن خاک ها و پائین بودن ماده آلی از مهم ترین عوامل موثر بر کمبود عناصر کم مصرف در منطقه است. بین مقدار قابل جذب آهن و منگنز و مس همبستگی مثبت مشاهده شد که می تواند به دلیل منشا زمین شناسی یکسان این عناصر در خاک ها باشد. به رغم شباهت مواد مادری روند متفاوت فرایندهای خاکساز و هوازدگی بر میزان، گسترش و فراهم بودن عناصر کم مصرف تاثیر گذار بوده و واحدهای مختلف اراضی از نظر برخی عناصر تفاوت معنی دار نشان دادند. بیشترین مقدار عناصر ریز مغذی به جز در مورد منگنز در خاک های Torrifluvents وجود داشت. کمترین میزان روی و مس به ترتیب در واحدهای اراضی فلات و واریزه های بادبزنی مشاهده و تفاوت آن با دشت های سیلابی و دامنه ای (Entisols) معنی دار گردید. می توان گفت درجه متفاوت تکامل خاک از طریق تاثیر بر ویژگی های خاک چرخه عناصر ریزمغذی را تحت تاثیر قرار می دهد.
    کلید واژگان: تکامل خاک, خاک های آهکی, فراهمی عناصر ریزمغذی
    Mojtaba Fathi, Óahmad Landi, Mohammad Tehrani
    Introduction
    Variety of soil reactions govern the distribution of metal micronutrients that includes complexation with organic and inorganic ligands, ion exchange, adsorption and desorption processes, precipitation and dissolution of solids and acid-based equilibria. The relative importance of these reactions depends on many factors such as soil physical, chemical, and mineralogical properties and the nature of metal ions. Environmental factors such as climate, physiographic position, and soil development may affect variability of some soil properties and thereby nutrient availability. The present research was conducted to find relationships between Iron, manganese, zinc, and copper availability and some major soil properties, physiographic condition and soil development.
    Materials And Methods
    Golpayegan region is located in northwest of Isfahan province in central Iran. The mean elevation of the studied area is 1790 above sea level. Annual precipitation was about 244mm and mean monthly temperature ranges from -6 in January to 34°C in August. The soils were developed on different physiographic conditions including piedmont plains, alluvial-fan, plateaus, and flood plains belonging to Entisols and Aridisols. Soil samples (0–60 cm) were collected from 98 grid points with 2000m distance in the agricultural area of Golpayegan. Particle size distribution, calcium carbonate, organic carbon, available potassium and phosphorus of the soils were measured by SWRI standard methods. Available Zn, Cu, Mn, and Fe were determined by addition of 10 g soil to 20mL 0.005M diethylentriaminepentaceticþ. The solutions were shaken for 2 h at 25°C, centrifuged, filtered, and Fe, Mn, Zn, and Cu concentrations were measured by an atomic absorption spectrophotometer.
    Results
    Discussion
    Studied soils were developed on calcareous material and about 60% of samples have more than 20% of calcium carbonate. Available Fe ranged from 1.4 to 6.5 mg kg-1 (mean 15.8 mg kg-1). Significant relationships were also found between DTPA-extractable Fe, organic matter (OM) and calcium carbonate. The results indicated that organic matter (OM) is the most influential soil characteristics that predict Fe availability. DTPA-extractable Mn in the soils ranged from 1.8 to 19.8 mg kg-1 (mean 7 mg kg-1). There were also no relationship between available Mn and soil properties. It has been reported that Mn availability in soils is mainly influenced by oxidation-reduction rather than other factors. Available Zn in the studied soils ranged from 0 to 2.4 mg kg-1 (mean 0.8 mg kg-1) and had significant correlations with particle size and OM contents. This result showed the importance of soil exchanger phase (clay and OM) in Zn availability in calcareous soils, and was in agreement with the findings of Wu et al. (2006) in soils of North Dakota. DTPA-extractable Cu ranged from 0.2 to 2.4 mg kg-1 (mean 0.9 mg kg-1). According to the report of Lindsay and Norvell (1978), 90% of soils had sufficient Cu. However, there were variations among soils in available Cu as a function of physiographic position. The highest values were found in the soils developed on piedmont plains. Significant relationships between available Cu and some major soils properties such as sand, clay, OM, and calcium carbonate were also found. This result was in agreement with findings of Wu et al. (2010) who concluded that soil properties influencing the spatial distribution of Cu availability.
    Conclusions
    Nutrient availability is one of the most critical concerns of plant production in calcareous soils of Golpayegan . Different pedogenic processes, variable deposition and transport, and different weathering regimes affect micronutrient content, distribution, and availability. Results indicated that Fe deficiencies followed by Mn and Zn in the studied soils are more critical than Cu deficiencies. In fact, 90% of soils had sufficient Cu. Mainly micronutrient availability in the studied soils was related to soil texture and organic matter, although Mn availability showed no relationships with major soil properties. It was concluded that the availability of Fe, Zn, and Cu may be predicted to some extent using some factors such as soil properties and physiographic condition. Availability of Fe, Zn, and Cu in Torrifluvents developed on piedmont plain was higher than in other soils and this may be due to the high amounts of OM and clay, whereas Haplocalcids developed on plateaus had the lowest content. Generally, it was concluded that the mentioned factors affect metal distribution and cycling in the soils and thereby metal availability for plants. On the other hand, prediction of micronutrient availability using these factors can be taken into consideration for better management.
    Keywords: Calcareous Soils, Micronutrients Availability, Soil Development
  • سیروس جعفری، فرزانه بنده الهی، بیژن خلیلی مقدم
    برای بررسی تنوع خاک ها و کانی های رسی و تحولات آن در خاک های آبرفتی رودخانه کارون، نمونه های خاک و کانی های رسی 14 خاکرخ در مسیر شرقی رودخانه کارون با فواصل یک کیلومتر با تفاوت هایی در وضعیت زهکشی و کاربری اراضی بررسی شد. نتایج نشان داد با افزایش فاصله از رودخانه، به دلیل کم شدن کشت و کار و ضعف زهکشی، شوری خاک افزایش و مواد آلی کاهش یافته است. همه خاک ها دارای افق سطحی اکریک و در عمق نیز، حداکثر تحول خاک به تشکیل افق کمبیک با ایجاد ساختمان و در برخی از خاک ها نیز تشکیل افق سالیک محدود می شد. مطالعه کانی شناسی حضور کلریت، ایلیت، کائولینیت، ورمی کولیت، اسمکتیت و کوارتز را نشان داد. با توجه به شواهد، کانی های کائولینیت، ایلیت، کلریت و کوارتز موروثی بود. در خاک های مجاور رودخانه، کانی های ورمی کولیت در اثر تحول ایلیت ناشی از حذف پتاسیم و کانی اسمکتیت نیز در افق های سطحی این خاک ها از تحول ایلایت، کلریت و یا پالیگورسکایت تشکیل شده بود. تخلیه پتاسیم از خاک را می توان به رطوبت بیشتر در ادوار گذشته نیز مرتبط دانست. در اثر این تحول، از شدت کانی های ایلیت و کلریت در افق های سطحی کاسته شده بود. در ارضی دارای شرایط نامناسب زهکشی و واکنش خاک بالا و منیزیم زیاد، اسمکتیت در اعماق خاک تشکیل شده بود که از نوع کانی های تری اکتاهدرال بود. در این خاک ها روندی از کاهش کانی های ایلیت و یا ورمیکولیت از سطح به عمق ملاحظه نشد.
    کلید واژگان: استان خوزستان, تکامل خاک, دشت آبرفتی, کانی شناسی
    Siroos Jafari, Farzaneh Bandeh Elahi, Bijan Khalili Moghadam
    The aim of this study was soil and clay mineral diversity in alluvial soils of Karoon River. For this, 14 profiles were described on transect perpendicular to the direction of eastern Karoon River bank. These profiles has 1 Kilometer distance and have different drainage and land use. The results show that soil salinity increased and OM decreased with increasing distance from Karoon bank. It was refer to drainage class changes. Ochric epipedon was diagnostic in all pedons. The subsurface horizons were restricted to cambic and salic horizons. The cambic horizon was formed due to wetting and drying under irrigation or rain, due to this crack and cleavage was formed in subsoils. Also, salic horizons was formed under high saline water table. Chlorite, illite, kaolinite, vermiculite, smectite, and quartz were identified by XRD. Kaolinite, illite, chlorite, and quartz was inherited from parent material. Vermiculite was formed from illite simple transformation due to cultivation and K depletion in soil surface near River bank. Also, smectite was formed in surface of this pedon. These clay were not seen in subsurface of these soils. Illite and chlorite intensity was decreased in surface that this was refer to transformation to vermiculite and smectite. In spite of first pedon, these clay mineral was identified in subsurface soil. This clay mineral was related to high pH, salinity, and Mg concentration in ground water. More study show that this smectite is trioctahedral.
    Keywords: alluvial plain, Khuzestan, Mineralogy, soil development
  • عیسی اسفندیارپور بروجنی، سمیه سادات حسینی، محمدهادی فرپور، علیرضا کریمی
    پژوهشگران علوم خاک، به منظور سازمان دهی داده های خاک، معادله ها و شاخص های ریاضی مختلفی را ابداع نموده اند تا بتوانند درجه ی تکامل خاک را به صورت یک مقدار عددی بیان کنند. هدف اصلی پژوهش حاضر، مقایسه ی شاخص های مختلف تکامل خاک (شامل اشکال و نسبت های آهن، پذیرفتاری مغناطیسی، شاخص های رنگ و شاخص هاردن اصلاح شده) در رابطه با خاک های مختلف موجود در برش طولی کرمان- بافت بود. به منظور انجام مطالعات صحرایی، تعداد هشت خاک رخ در واحدهای ژئومرفیک مختلف منطقه، حفر و تشریح شد. سپس از تمامی افق های ژنتیکی خاک رخ های حفر شده، نمونه برداری صورت گرفت و تجزیه های آزمایشگاهی لازم بر روی آن ها انجام شد. با توجه به اینکه در برش طولی مورد مطالعه، از سمت کرمان به طرف بافت، با افزایش ارتفاع از سطح دریا، اقلیم مرطوب تر می شود و به تبع آن، شدت فرایند های خاک ساز افزایش می یابد؛ اشکال و نسبت های آهن بدون در نظر گرفتن شرایط موضعی، این روند تکاملی را به خوبی نشان دادند. با توجه به تاثیر سنگ شناسی مواد مادری بر مقدار پذیرفتاری مغناطیسی مینروژنیک خاک ها، این ویژگی ارتباط معنی داری با شاخص های تکامل خاک نشان نداد. رابطه ی همبستگی بین سه شاخص رنگ هارست، تورنت و الکساندر با انواع اشکال آهن، نشان داد که شاخص هارست برای منطقه ی مورد مطالعه، بهتر از دو شاخص دیگر عمل نموده است. به علاوه، شاخص هاردن اصلاح شده به دلیل یکسان نبودن ماده ی مادری خاک رخ ها، با روند تکاملی خاک در منطقه مطابقت نداشت.
    کلید واژگان: پذیرفتاری مغناطیسی, تکامل خاک, ردیف پستی و بلندی اقلیمی, شاخص رنگ
    Isa Esfandiarpour Borujeni
    Soil scientists have developed different mathematical equations and indices to be able to quantify soil development and to organize soil data. The main objective of the present research was the comparison of different soil development indices (including forms and ratios of iron, magnetic susceptibility, color indices, and modified Harden Index) related to different soils located on Kerman-Baft transect. Eight pedons on different geomorphic surfaces were selected during field studies. All genetic horizons of selected pedons were sampled and routine laboratory analysis performed. Moving from Kerman toward Baft in the studied transect, due to increasing trend of elevation, more humidity was observed. That is why, pedogenic processes were also increased and iron forms and ratios showed this development trend regardless of local conditions. Due to effect of parent material lithology on soil minerogenic magnetic susceptibility, no significant relationship between this property and soil development indices was found. Corelatioon of various forms of Iron with three color indices of Harst, Torent and Alexunder showed that Harst Index was better than the other two indices for the study area. Moreover, since the parent materials of different pedons were not the same, the modified Harden Index was not adopted with soil development trend.
    Keywords: Magnetic susceptibility, soil development, climotoposequence, color index
  • جعفر شریفی گرم دره*، مهدی عاکف، محمدحسن صالحی، عبدالمحمد محنت کش
    توپوگرافی یکی از عوامل خاک ساز است که تاثیر مستقیم و غیر مستقیمی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی، تشکیل و تکامل خاک دارد. به منظور بررسی تاثیر موقعیت شیب بر برخی خصوصیات خاک، این مطالعه در منطقه چلگرد استان چهارمحال و بختیاری انجام گرفت. بدین منظور در شیب غربی تپه، سه ترانسکت در نظر گرفته شد و در سه موقعیت شیب شامل راس شیب، شیب پشتی و پای شیب، 9 خاکرخ حفر و از خاکرخ آن ها نمونه های دست خورده برای آزمایش های فیزیکی و شیمیایی تهیه شد. خاکرخ ها در طول سه ترانسکت تشریح و رده بندی شدند، بطوریکه خاکرخ ها در قسمت راس و شیب پشتی در رده اینسپتی سول و خاکرخ های قرار گرفته در قسمت پای شیب در رده ورتی سول قرار گرفتند. نتایج به دست آمده، معنی دار بودن تفاوت درصد رس، ماده آلی و شن را در موقعیت های مختلف شیب نشان داد. بیشترین مقدار رس و ماده آلی در پای شیب و حداکثر مقدار شن در شیب پشتی مشاهده شد. نتایج کانی شناسی، وجود کانی های اسمکتیت، ایلیت، کائولینیت را در تمام خاکرخ ها نشان داد و کانی غالب در سه موقعیت شیب، با بیش از 70%، اسمکتیت بود. در نهایت از لحاظ کانی شناسی در نوع کانی ها تفاوت معنی داری بین موقعیت های مختلف شیب مشاهده نشد. ولی مقدار نسبی اسمکتیت به طرف پایین شیب افزایش کمی نشان داد.
    کلید واژگان: موقعیت شیب, تکامل خاک, کانی شناسی خاک, ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک
    J. Sharifi Garmdare*, M. Akef, M.H. Salehi, A.M. Mehnatkesh
    Topography is one of the soil formation factors that has direct and indirect effects on physical and chemical properties, as well as soil formation and development. This study was conducted to investigate the effect of slope position on selected soil characteristics in Chelgerd region of Chaharmahal-va-Bakhtiari, Iran. Three transects were selected on west hill slope and 9 profiles were dug on three slope position, including summit, back slope and foot slope. Soil samples were gathered from each profile for physical and chemical analysis. Soil profiles in the summit and back slope were classified as Inceptisols while soil profiles in the foot slope position were classified as Vertisols. Significant differences between clay, sand and organic matter content in different slope positions were observed. The highest amount of clay and organic matter content were observed in foot slope position and maximum amount of sand was related to back slop position. Mineralogy results showed the presence of different minerals such as smectite, illite and kaolinite in all studied profiles; smectite with more than 70% was the dominant mineral. There was no significant difference between different slope positions in term of mineral composition, but smectite showed a slight increase toward down the slope.
    Keywords: Slope position, soil development, Soil mineralogy, Soil physical, chemical characteristics
  • حسن رمضانپور*، فخرالسادات سید کلباسی زاده
    این مطالعه با هدف ارزیابی برخی خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک در موقعیت های مختلف شیب در یک جنگل پهن برگ در منطقه لاهیجان در استان گیلان انجام شد. محدوده مورد مطالعه روی واحد فیزیوگرافی کوه با سنگ مادر گرانیت انتخاب شد. محدوده مطالعاتی دارای سه یال به فاصله حداکثر 30 متر بود که نقاط مطالعاتی روی موقعیت های مختلف شیب آن ها شامل قله شیب، شانه شیب و پای شیب انتخاب و حفر شد. موقعیت نقاط مطالعاتی به گونه ای تعیین شد که خاک های تشکیل یافته روی موقعیت های شیب یکسان بیشترین درجه شباهت و یکنواختی در خصوصیات را با یکدیگر داشته باشند. در این تحقیق، بافت خاک به روش هیدرومتری، جرم مخصوص ظاهری به روش کلوخه، کربن آلی به روش والکلی و بلک، نیتروژن کل به روش کجلدال، قابلیت هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک با دستگاه هدایت سنج الکتریکی، واکنش خاک به روش پتانسیومتری با یک الکترود شیشه ای در نسبت 1 به 2 خاک به محلول کلرور کلسیم 01/0 مولار، کلسیم و منیزیم محلول به روش تیتراسیون، سدیم و پتاسیم تبادلی با دستگاه فلیم فتومتر اندازه گیری شد. ظرفیت تبادل کاتیونی خاک به روش باور (استات آمونیوم یک نرمال در پ هاش 7) و مقدار فسفر قابل دسترس به روش اولسن، و مقادیر اسید هومیک و اسید فولویک به روش انجماد خشک اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که موقعیت قله شیب حداکثر مقادیر رس، کربن آلی، ازت کل، فسفر قابل دسترس، کلسیم و منیزیم تبادلی، پتاسیم تبادلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، هدایت الکتریکی، اسیدهومیک و اسیدفولیک را دارا است. در موقعیت پای شیب برخی از خواص خاک شامل واکنش خاک، جرم مخصوص ظاهری و سدیم تبادلی بیشترین مقدار را داشتند. به طورکلی خصوصیات خاک ها در موقعیت های مختلف شیب با یکدیگر تفاوت دارد. این موضوع موید نقش بارز موقعیت شیب در کنترل وقوع فرآیندهای خاک سازی و خصوصیات خاک است.
    کلید واژگان: خاک های جنگلی, موقعیت قله شیب, شانه شیب, پای شیب, فرایند خاکسازی
    H. Ramezanpour*, F. S. Kalbasi Zadeh
    This research was conducted to study the effect of different slope position on some physico-chemical properties of hardwood forest soils. The study area was located in Lahijan region of Guilan Province (northern Iran). After field observations، three ridges were selected and، in each of them، three soil profiles (on the summit، shoulder، and footslope position) were used for sampling in the mountain landform with granite parent material. Physico-chemical analysis including soil texture (hydrometer method)، bulk density (clod method)، organic carbon (Walkley and Black method)، total nitrogen (Kejeldahl method)، electrical conductivity of saturated paste extract using conductivity meter، soil pH by potentiometric method with a glass electrode (in 0. 01 M CaCl2) using a soil solution ratio of 1:2، exchangeable sodium and potassium were measured by flame photometer set. Cation exchange capacity (CEC) were determined by Bower method (1N ammonium acetate، pH=7)، available P (Olsen method) and humic-fulvic acid content (freeze drying method). The results showed that summit position had the maximum amount of clay، organic carbon، total N، P، Ca+Mg، CEC، EC، humic and fulvic acid in comparison with shoulder and footslope positions; whereas، soil pH، bulk density، and exchangeable sodium were significantly higher in footslope. Based on the results، soil properties depend on slope position which in turn influence soil development and soil characteristics.
    Keywords: Forest soil, Footslope, Soil development, Summit position
  • حمیدرضا اولیایی، ابراهیم ادهمی، محمدرضا چاکرحسینی، مجید رجایی، علی کسراییان

    اندازه گیری پذیرفتاری مغناطیسی (χ) به طور گسترده ای جهت ارزیابی تکامل نیمرخ خاک به کار رفته است. 14 نیمرخ خاک در دامنه نسبتا گسترده ای از شرایط اقلیمی در استان فارس مورد مطالعه قرار گرفتند. عصاره گیر سیترات - بی کربنات - دی تیونات (CBD) و تصاویر میکرو کت اسکن جهت ارزیابی منشاء پذیرفتاری مغناطیسی استفاده گردیدند. نتایج نشان داد که نمونه های خاک، 23 تا 91 درصد از پذیرفتاری مغناطیسی خود را پس از تیمارCBD از دست دادند که بیانگر اختلاف در منشاء (پدوژنیک یا لیتوژنیک) پذیرفتاری مغناطیسی بوده است. کاهش پذیرفتاری مغناطیسی به مقدار زیادتری در خاک های با تکامل پروفیلی بیشتر و هم چنین در سطح خاک غالبا مشاهده گردید. کاهش پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به فرکانس (χfd) پس از تیمار CBD، 22 تا 89 درصد بوده است. رابطه مثبت و معنی داری میان میزان کاهش پذیرفتاری مغناطیسی پس از تیمار CBD و پذیرفتاری مغناطیسی وابسته به فرکانس در خاک های مطالعه شده مشاهده گردید. تصاویر میکرو کت اسکن با قدرت تفکیک فضایی 33 میکرومتر، حضور ذرات اکسید مغناطیسی آهن (مگنتیت) لیتوژنیک را نشان داد.

    کلید واژگان: پذیرفتاری مغناطیسی خاک, تکامل خاک, اکسید آهن, پدوژنیک, میکرو کت اسکن, استان فارس
    H Owliaie *, E Adhami, M Chakerhosseini, M Rajaee, A Kasraian

    Magnetic susceptibility (χ) measurements are widely used for the evaluation of soil profile development. Fourteen soil profiles were studied in a relatively wide range of climatic conditions in Fars Province. Citrate-bicarbonate-dithionite (CBD) extraction and micro CT-Scan images were used to evaluate the source of magnetic susceptibility. The results showed that soil samples lost 23 to 91 percent of their magnetic susceptibility after CBD extraction (χCBD), reflecting differences in the source (pedogenic or lithogenic) of magnetic susceptibility. Greater values of the decrease were noticed mostly in well developed soil profiles as well as in soil surface. 22 to 89% of the decrease was observed in frequency dependence of magnetic susceptibility (χfd) after CBD extraction. A significant positive correlation (P<0.01) was obtained between χCBD and χfd in the soil studied. Micro CT-Scan images with a spatial resolution of 33 µm showed lithogenic magnetic Fe oxide (magnetite) grains.

    Keywords: Soil magnetic susceptibility, Soil development, Fe Oxides, Pedogenic, Micro CT-Scan, Fars Province
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال