به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "spatial structure" در نشریات گروه "آب و خاک"

تکرار جستجوی کلیدواژه «spatial structure» در نشریات گروه «کشاورزی»
جستجوی spatial structure در مقالات مجلات علمی
  • فرخ اسدزاده *، مریم رحمتی، حسین عسگرزاده
    ماده آلی خاک به عنوان شاخصی کلیدی از درجه تخریب خاک ها و قابلیت ترسیب کربن در آن ها بوده و تعیین الگوی پراکنش مکانی آن در یک منطقه از اقدامات اساسی برای تدوین استراتژی های موثر مدیریت خاک و اکوسیستم محسوب می شود. در این خصوص، روش های زمین آماری مانند کریجینگ به طورگسترده ای به منظور تعیین الگوی پراکنش مکانی کربن آلی و سایر ویژگی های خاک به کار برده شده است. ویژگی های آماری داده های اولیه تاثیر بسیار زیادی بر کیفیت نقشه های تولیدشده داشته و از این رو تشخیص و حذف داده های پرت کلی و مکانی به عنوان یک گام اساسی اولیه در تهیه نقشه های دقیق تر از ماده آلی محسوب می شود که در پژوهش های پیشین کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، این پژوهش باهدف ارزیابی اثر داده های پرت مکانی بر چگونگی توزیع ماده آلی خاک در حوزه آبخیز روضه چای واقع در شهرستان ارومیه، استان آذربایجان غربی، صورت گرفت. برای این منظور 89 نمونه خاک سطحی (10-0 سانتی متری) بر اساس روش نمونه برداری تصادفی نظارت شده از حوزه تهیه شد. داده های پرت کلی مربوط به ماده آلی با استفاده از نمودار جعبه ای و پس از نرمال کردن توزیع مقادیر حذف شد. به منظور حذف داده های پرت مکانی از شاخص های موران کلی و محلی استفاده شد. کورلوگرام شاخص موران کلی در فاصله900 متری حداکثر همبستگی مکانی را نشان داد که این فاصله به عنوان مبنای تعیین نقاط پرت مکانی با استفاده از شاخص موران محلی در نظر گرفته شد. نقشه خوشه بندی به دست آمده از شاخص موران محلی، چهار داده پرت مکانی را در منطقه نشان داد که با حذف آن ها مقادیر ضرایب کارایی نقشه کریجینگ شامل MAE و RMSE به ترتیب از 97/0 و 31/1 به 85/0 و 12/1 کاهش یافته و در نتیجه دقت نقشه در مقایسه با شرایط عدم حذف این داده ها 5/13 درصد افزایش یافت. نتایج کلی، موید کارایی استفاده از شاخص موران برای تشخیص داده های پرت مکانی و اثر مثبت حذف این داده ها در افزایش دقت نقشه کریجینگ ماده آلی در منطقه بود.
    کلید واژگان: داده پرت کلی, کریجینگ, ساختار مکانی, ارومیه
    F. Asadzadeh*, M. Rahmati, H. Asgarzadeh
    Soil organic matter (SOM) is a key index in evaluation of the soil degradation and soil carbon sequestration. Therefore, determination of the SOM spatial patterns is essential for developing the suitable strategies of soil and ecosystem management. Geostatistical methods such as kriging have been widely employed to investigate the spatial pattern of different soil properties like SOM. The quality of the spatial maps is significantly influenced by the statistical properties of the raw data. Thus, identification and elimination of spatial outlier data, which has rarely been considered in previous works, is an important step in preparation of accurate and suitable maps of soil organic matter. The aim of the present study was to evaluate the effect of spatial outliers on the spatial pattern of soil organic carbon at the Rozeh-Chay watershed, Urmia, west Azarbayjan province. A total of 89 surface soil samples (0-10 cm) were collected based on the stratified random sampling scheme. After the normalization of the raw SOM data, global outliers were eliminated by box plot method. Spatial outliers were identified by the global and local Moran’s I indices. Spatial correlogram of the global Moran’s I showed the highest spatial autocorrelation at distance of 900 m, which was used as a distance band for preparation of spatial clusters map by local Moran’s I index. Cluster map of the local Moran’s I index showed four spatial outliers which were eliminated to assess their effects on the accuracy of kriging map of SOM. With the elimination of the spatial outliers, the MAE and RMSE of the SOM map were decreased from 0.97 and 1.31 to 0.85 and 1.12, respectively. Therefore, the accuracy of the kriging map increased by 13.5 percent. Generally, it can be concluded that the combination of Moran’s I index and kriging method improves the efficiency of organic matter map in the study area.
    Keywords: Global outlier, Kriging, Spatial structure, Urmia
  • فاطمه کاراندیش*، علی شاهنظری
    مطالعه در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی با سه تیمار آبیاری کامل و آبیاری ناقص ریشه در دو سطح 75 و 55 درصد آبیاری کامل و با سه تکرار جهت ارزیابی روش های کریجینگ، کوکریجینگ و میانگین متحرک وزنی در تعیین توزیع مکانی هدایت الکتریکی خاک صورت گرفت. مقادیر هدایت الکتریکی خاک به عنوان مهمترین معیار شوری خاک با استفاده از سنسورهای Decagon 5TE اندازه گیری شد. سپس با استفاده از رابطه استخراج شده بین میزان رطوبت و هدایت الکتریکی خاک، و بر اساس داده های رطوبت بدست آمده با استفاده از شبکه منظم سنسورهای IDRG SMS T2، پهنه بندی هدایت الکتریکی در محدوده ریشه در تمام تیمارها انجام شد. نتایج آنالیز واریوگرام ها نشان داد که میزان شعاع تاثیر در تمام تیمارها بیشتر از حداکثر فاصله مکانی بین داده های مشاهده ای بود. مقایسه مقادیر مشاهده ای و برآورد شده هدایت الکتریکی با استفاده از روش های زمین آمار و بر اساس شاخص های جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین خطای مطلق (MAE)، میانگین خطای انحراف (MBE) و شاخص همخوانی (d)، در این مطالعه نشان داد که همخوانی خوبی بین مقادیر دو سری داده مذکور وجود داشته است. نتایج آزمون دانکن در سطح احتمال 5% نشان داد که میزان شاخص های ارزیابی در روش کریجینگ در تمام تیمارها در حد معنی داری کمتر از سایر روش ها بوده و روش کوکریجینگ در رتبه دوم قرار دارد. همچنین اختلاف معنی داری در نتایج روش کوکریجینگ با لحاظ نمودن همزمان هدایت الکتریکی با یکی از متغیرهای دما و رطوبت به عنوان ورودی مدل، وجود نداشت.
    کلید واژگان: آبیاری ناقص ریشه, پیوستگی مکانی, کریجینگ, کوکریجینگ, هدایت الکتریکی خاک
    F. Karandish*, A. Shahnazari
    This study was carried out as a complete block design with three treatments including, full irrigation, partial root-zone drying in two levels at 75% and 55% of full irrigation to evaluate three Geostatistical methods including Kriging, CoKriging and Weighting Moving Average for interpolating the values of soil electrical conductivity, as the best index for soil salinity. Soil electrical conductivity (EC) was measured using Decagon 5TE TDR sensors. Then zone classification maps of the EC were prepared using a linear relation between EC and soil water content values measured by IDRG SMS T2 sensors. Results of the variograms analysis showed that the effective range of variograms was higher than the maximum space between observed points in the all treatments. Comparing the observed and Geostatistical estimated values of EC based on the evaluation criteria including root mean square error (RMSE), mean bias error (MBE), mean absolute error (MAE) and index of agreement (d) showed that there was a good agreement between observed and estimated EC values. Duncan test at 5% probability level showed that values of the evaluation criteria for the Kriging method were significantly lower than those for the other methods at the all treatments, and CoKriging method ranked as the second method (p≤0.05). Also there was no significant difference between the Cokriging methods by simultaneous consideration of the electricul conductivity with one of the temperature or soil moisture covariates as the model input.
    Keywords: CoKriging, EC, Kriging, Partial root zone drying, Spatial structure
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال