به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « حرارت » در نشریات گروه « آب و خاک »

تکرار جستجوی کلیدواژه « حرارت » در نشریات گروه « کشاورزی »
  • سمیه احسانی، یحیی کوچ*، مسلم اکبری نیا
    تغییر کاربری اراضی یکی از دخالت های مهم بشر در اکوسیستم های طبیعی است که بر روی فرآیندهای اکوسیستم به ویژه خاک اثرگذار است. در پژوهش حاضر، اثر کاربری های جنگلی (جنگل طبیعی و جنگل کاری بلندمازو) و غیرجنگلی (عرصه های باغی، مرتعی و زراعی) بر تغییرپذیری شاخص های کیفی خاک و پویایی تصاعد دی اکسید کربن مورد توجه قرار گرفته است. در هر یک از کاربری های مورد بررسی، تعداد 16 نمونه خاک (عمق 10-0 سانتی متری) جمع آوری و به آزمایشگاه انتقال داده شد. مطابق با نتایج، بیشترین مقدار ماده آلی خاک به رویشگاه های جنگلی و بالاترین مقدار جرم مخصوص ظاهری به عرصه های مرتعی و زراعی اختصاص داشت. هرچند تغییرات جرم مخصوص حقیقی خاک در بین کاربری های مختلف اراضی معنی دار نبود، اما خاک جنگل کاری بلندمازو دارای بالاترین مقدار تخلخل بود. جنگل طبیعی دارای پایدارترین خاکدانه ها بوده و به دنبال تخریب جنگل و تغییر نوع کاربری از پایداری آنها بطور معنی داری کاسته شد. بیشترین محتوای شن به عرصه مرتعی و بالاترین مقدار رس به جنگل طبیعی اختصاص داشته، در حالی که محتوای سیلت تفاوت آماری معنی داری در بین کاربری های مختلف اراضی نشان نداد. بالاترین مقدار زیتوده درشت ریشه در جنگل طبیعی و جنگل کاری بلندمازو مشاهده شد در حالی که زیتوده ریزریشه در جنگل طبیعی بالاترین مقدار بود. بیشترین مقادیر رطوبت خاک در رویشگاه های جنگلی (بویژه در فصول زمستان و پاییز) مشاهده شد، در حالی که بالاترین درجه حرارت خاک به عرصه های زراعی و مرتعی (بویژه در فصل تابستان) اختصاص داشت. تصاعد دی اکسید کربن از خاک در فصل تابستان تحت جنگل کاری بلندمازو بالاترین مقدار بوده است. مطابق با تحلیل مولفه های اصلی، مقدار ماده آلی، محتوای رطوبت و همچنین میزان تخلخل خاک در جنگل کاری بلندمازو نقش موثری در افزایش تصاعد دی اکسید کربن از خاک این نوع از کاربری اراضی در مقایسه با سایر رویشگاه ها داشته است. نتایج این پژوهش موید حفاظت از جنگل های طبیعی برای افزایش مشخصه های کیفی و سلامت خاک می باشد.
    کلید واژگان: تخلخل, پایداری خاکدانه, زیتوده ریشه, رطوبت, حرارت}
    Somayyeh Ehsani, Yahya Kooch *, Moslem Akbarinia
    Changing land use is one of the most important human interactions in natural ecosystems that affect ecosystem processes, especially soils. In the present study, the effects of forest (natural forest and oak plantation) and non-forest (garden, rangeland and agriculture) land sues on the variability of soil quality indices and carbon dioxide emission dynamics have been considered. In each of the proposed land uses, 16 soil samples (0-10 cm depth) were collected and transferred to the laboratory. According to the results, the highest amounts of soil organic matter were allocated to forest habitats and the highest bulk density was belonged to rangeland and agricultural areas. However, the variation of soil particle density among the various land uses was not significant, but the highest soil porosity was found under oak plantation. The natural forest has the most stable aggregates, and following deforestation and the land use change, their stability was significantly reduced. The highest amount of sand was belonged to rangelands and the highest amount of clay was allocated to natural forest, while the content of silt did not show significant differences among different land uses. The highest amount of coarse root biomass was observed in the natural forest and oak plantation, while the fine root biomass in the natural forest was the highest amount. Greater amounts of soil moisture content were found in the forest habitats (especially in winter and autumn), while the highest soil temperature was assigned to agriculture and rangeland areas (especially in summer). The emission of carbon dioxide from the soil was highest during the summer, under the oak plantation. According to the PCA output, the amount of soil organic matter, moisture content and porosity in the oak plantation have had an important role in increasing carbon dioxide emission from the soil of this type of land use compared to other sites. The results of this study confirm the protection of natural forests in order to increase the soil quality characteristics and health.
    Keywords: Porosity, aggregate stability, root biomass, moisture, temperature}
  • نگار نورمهناد*، سید حسن طباطبایی، عبدالرحیم هوشمند، محمدرضا نوری امامزاده ای، شجاع قربانی دشتکی
    عموما خاک های خشک به راحتی آب را جذب می کنند. اما در همه خاک ها این خصوصیت دیده نمی شود. بعضی از خاک ها (خاک های آب گریز) در برابر مرطوب شدن از خود مقاومت نشان می دهند. با توجه به اهمیت موضوع و مطالعات کم صورت گرفته در زمینه آب گریزی خاک، هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر حرارت بر آب گریزی و برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک می باشد. به این منظور خاک اولیه پس از ترکیب با کمپوست در دماهای 100، 200، 300، 400 و 500 درجه سانتی گراد در آون یا کوره به مدت 30 دقیقه حرارت داده شد. نتایج نشان داد که پس از انجام تست های آب گریزی، تیمار شاهد (خاک اولیه- حرارت ندیده) و خاک حرارت دیده در دمای 300 درجه به ترتیب دارای زمان نفوذ قطره آب (WDPT) و درصد محلول اتانول (MED) برابر با 45 ثانیه و 17%، 80 ثانیه و 23% بودند. به این ترتیب خاک مورد نظر در ابتدا دارای آب گریزی اندک بود و سپس با حرارت دادن در 300 درجه آب گریزی قوی در آن ایجاد شد و با بالاتر رفتن دما، ناگهان آب گریزی از بین رفت. بافت خاک نیز در اثر حرارت در دماهای بالا (400 و 500 درجه) تغییر کرد و از لومی به لوم شنی تبدیل شد. که علت آن همجوشی ذرات رسی و ایجاد ذراتی با اندازه شن می باشد. درصد ماده آلی نیز در تیمارهای مختلف با افزایش دما کاهش یافت. مقدار pH عصاره اشباع نیز تا 200 درجه کاهش و پس از آن در تیمار 500 درجه به دلیل افزایش خاکستر موجود در خاک، افزایش یافت. کاهش مواد آلی و معدنی و سوختن آنها در اثر حرارت موجب شد در تمام تیمارهای حرارتی با بالا رفتن دما هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک کاهش یابد.
    کلید واژگان: آب گریزی, بافت خاک, حرارت, خصوصیات فیزیکی و شیمیایی}
    N. Nourmahnad *, H. Tabatabaei, A. R. Hoshmand, M. R. Nouri
    Usually، dry soil readily absorbs water. However، not all soils display such characteristics. Some soils (hydrophobic soils) show resistance to wetting. Because of the importance of this subject and lack of research، we evaluated the effect of heating on water repellency and some of soil physical and chemical characteristics. So soil was combined with compost and heated at deferent temperatures، 100، 200، 300، 400 and 500 °C for 30 minutes in an oven or muffle furnace. The results showed that control treatment and heated soil at 300 °C had WDPT and MED 45 (s)، 17% and 80 (s)، 23% respectively. So، little water repellency was present prior to heating the soil. When soil was heated up to 300°C، intense water repellency resulted، but it was abruptly eliminated by increasing the heating. The soil texture was changed from loam to sandy loam at high temperatures (400 & 500 °C) and the sand percentage was increased. Organic matter decreased by increasing the temperature. Amount of pH decreased up to 200 °C and then increased at 500°C because of increasing ash in soils. Diminution of mineral and organic matter caused EC to decline in all the heated soils.
    Keywords: Hydrophobic, Soil texture, Heating, Physical, Chemical properties}
  • نگار نورمهناد، سید حسن طباطبایی، محمدرضا نوری امامزاده ای، شجاع قربانی دشتکی، عبدالرحیم هوشمند
    از آنجا که حرارت روی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک تاثیر می گذارد و گاهی سبب آب گریزی خاک می شود، بنابراین منحنی رطوبتی خاک نیز تحت تاثیر این تغییرات قرار می گیرد. در این پژوهش به منظور تعیین اثر حرارت بر منحنی رطوبتی خاک، یک نوع خاک آلی با آب گریزی اندک به مدت 30 دقیقه در دماهای 100 (T100)، 200 (T200)، 300 (T300)، 400 (T400) و 500 (T500) درجه سانتی گراد در کوره حرارت داده شد به این ترتیب خاک حاصل تحت تاثیر 5 تیمار حرارتی در 3 تکرار در قالب طرح آزمایشی کاملا تصادفی قرار گرفت. سپس آب گریزی خاک ها به روش زمان نفوذ قطره آب و محلول آب - الکل و منحنی رطوبتی نمونه های تیمار شده با استفاده از دستگاه صفحات فشاری و جعبه شنی اندازه گیری شد. پارامترهای معادله ون گنوختن به روش حداقل سازی مجموع مربعات و با استفاده از برنامه RETC تعیین گردید. سپس با استفاده از نرم افزار SAS8 و آزمون LSD اثر حرارت بر پارامترهای این معادله مشخص شد. مشخصات منحنی رطوبتی نیز در خاک های حرارت دیده و خاک بدون حرارت (تیمار شاهد) تعیین شد. نتایج نشان داد خاک مورد نظر که در ابتدا دارای آب گریزی اندک بود با حرارت دادن در 300 درجه آب گریزی قوی در آن ایجاد شد و با بالاتر رفتن دما، ناگهان آب گریزی آن از بین رفت. همچنین، پارامترهای معادله ون گنوختن تحت تاثیر افزایش دما و آب گریزی خاک قرار گرفتند. تیمارهای خاک آب گریز رطوبت اشباع کمتری نسبت به سایر تیمارهای با بافت مشابه داشتند. تیمار T500 دارای کمترین مقدار رطوبت اشباع بود که احتمالا علت آن افزایش ذرات با اندازه شن و نیز از بین رفتن مواد آلی و تشکیل خاکستر در این تیمار است. مقدار پارامتر α در تیمارهای خاک آب گریز (T300 و تیمار شاهد) نسبت به سایر تیمارها با بافت مشابه کمتر بود. پارامتر n نیز در تیمارهای خاک آب گریز نسبت به تیمارهای T100 و T200 بیشتر بود. از آنجا که این پارامتر در خاک های سنگین مقدار کمتری نسبت به خاک های سبک دارد به همین دلیل در تیمارهای T400 وT500 که دارای بافت لوم شنی بودند نسبت به سایر تیمارها که دارای بافت لومی بودند، مقدار آن بیشتر بود. رطوبت در ظرفیت زراعی و نقطه پژمردگی نیز با افزایش دمای تیمارها کاهش یافت.
    کلید واژگان: آب گریزی, حرارت, صفحات فشاری, معادله ون گنوختن}
    N. Nourmahnad, S. H. Tabatabaei, M. R. Nouri Emamzade, S. Ghorbani Dashtaki, A. R. Hoshmand
    Heating affects soil physical and chemical properties and sometimes causes soil water repellency. In order to investigate heating effect on water retention curve، an organic soil was heated in a muffle furnace preheated at 100 (T100)، 200 (T200)، 300 (T300)، 400 (T400) and 500 °C (T500). Hence، the soil was exposed to five heating treatments in three replications، in a completely randomized design. Water repellency was determined by using water drop penetration time method and aqueous ethanol method. Water retention curve of the treatments was determined by means of sand box and pressure plate. The van Genuchten equation''s parameters were obtained by minimizing mean square procedure and using RETC software. Then، heating effects were determined using SAS8 and LSD model. Some properties of water retention curve in heated and unheated soils were measured. The results showed that the original soil had low water repellency، while، at 300 °C، strong water repellency appeared، but disappeared by increasing the temperature. Van Genuchten equation''s parameters changed by increasing temperature and water repellency. The hydrophobic soils had low saturation water content compared to the other treatments with similar texture. T500 had the least saturation water content، probably because higher temperature decreased organic matter and increased sand and ash content. The value of α in hydrophobic soil was lower than other treatments with the same texture، but the “n” parameter in hydrophobic soils was higher than that in T100 and T200 treatments. Since this parameter is lower in heavy soils than light soils، it was low in T400 and T500 with sandy loam texture compared with the other treatments with loam texture. Water content at field capacity and wilting point diminished by increasing temperature.
    Keywords: Heating, Pressure plate, van Genuchten equation, Water repellency}
  • ملیحه خسروی، رحیم عبادی، حسین سیدالاسلامی، بیژن حاتمی، خلیل طالبی جهرمی

    در این بررسی لاروهای جوان و لاروهای سن آخر شب پره موم خوار بزرگ.Galleria mellonella L در معرض موم های آغشته به غلظت های 4/0 میلی گرم ماده موثره بر لیتر پایریپروکسی فن (شبه هورمون جوانی) و 25 میلی گرم ماده موثره بر لیتر دیفلوبنزورون (ممانعت کننده سنتز کیتین) در دماهای 25، 30 و 35 درجه سانتی گراد، رطوبت نسبی 5±65 درصد و تاریکی مطلق قرار گرفتند. آزمایش ها نشان داد که این دو ترکیب باعث بروز تلفات لاروی در مقایسه با تیمار شاهد می گردند. بیشترین تلفات در مجموع دو سن لاروی مربوط به دیفلوبنزورون با 9/33 درصد و بعد پایریپروکسی فن با 1/24 درصد بود. این دو ترکیب بیشترین تلفات را روی لاروهای جوان به ترتیب با میانگین 8/57 و 5/31 درصد ایجاد کردند. درصد تشکیل شفیره و درصد خروج حشرات کامل در تیمار دیفلوبنزورون با تیمار شاهد تفاوتی نداشت، اما پایریپروکسی فن باعث کاهش تشکیل شفیره تا 4/48 درصد و کاهش درصد خروج حشرات کامل تا 8/44 درصد گردید. هم چنین این ترکیب باعث بروز ناهنجاری هایی به میزان 1/55 درصد در شفیره های تشکیل شده گردید. تاثیر شبه هورمون جوانی از نظر موارد فوق روی لاروهای سن آخر بیشتر از لاروهای جوان بود. کاربرد این ترکیب در دمای 25 و 30 درجه سانتی گراد باعث بروز بیشترین اختلالات شفیرگی به ترتیب تا 1/62 و 78 درصد گردید و در دمای 35 درجه سانتی گراد بروز شفیره های ناسالم تا 7/19 درصد کاهش یافت. در مجموع تیمار لاروهای سن آخر با تنظیم کننده های رشد در دمای 35 درجه سانتی گراد باعث افزایش درصد خروج حشرات کامل غیر طبیعی به میزان 4/49 درصد گردید. این ترکیبات روی کاهش میزان تخم ریزی و کاهش درصد تفریخ تخم حشرات به طور یکسان عمل کردند و90-70 درصد باعث کاهش ظهور نتاج نسل بعدی گردیدند. از این رو تاثیر چشم گیری در کاهش جمعیت آفت دارند. با توجه به اثر ترکیبات تنظیم کننده رشد بر برخی ویژگی های بیولوژیک لاروها، امکان استفاده از آنها به تنهایی یا همراه با دیگر ترکیبات شیمیایی (حشره کش های تدخینی) در کنترل تلفیقی این گونه آفات انباری میسر است.

    کلید واژگان: دیفلوبنزورون, پایریپروکسی فن, شب پره موم خوار بزرگ, حرارت, سن لاروی}
    M. Khosravi *, R. Ebadi, H. Seyedoleslami, B. Hatami, Kh. Talebi Jahromi

    In this study diflubenzuron as a chitin synthesis inhibitor with a dosage of 25 mg A.I/L, and Pyriproxyfen as a juvenile hormone analogue with a dosage of 0.4 mgA.I/L were incorporated in the wax diets of young and last instar larvae of greater wax moth and reared at different temperatures (25, 30, 35°C). Results showed that these compounds in comparison with control increased larval mortality. Diflubenzuron and pyriproxyfen caused 33.9% and 24.1% mortality respectively. The young larvae showed higher mortality with the mean of 57.8% in diflubenzuron and 31.5% in pyriproxyfen. In evaluation of pupation and emergence of adults, no significant differences were observed between diflubenzuron and control. Pyriproxyfen induced reduction in pupation about 48.4% and adult emergence about 44.8% and caused some abnormalities of pupae. Last larval instar was more sensitive to JHA in this respect. Maximum pupation disruption occurred at 25ºC and 30ºC in comparison with 35ºC which reduced abnormal pupae up to 19.7%. IGRs were effective in last larval instar at 35 ºC and increased abnormality of adult up to 49.4%. Reproductive potential (egg viability, hatchability) of adults reduced in F1 generation and was 70-90 percent. IGRs have unfavorable effects on biological aspects of larvae therefore, it is possible to use IGRs alone or in conjunction with other pesticides (Fumigants) in integrated control of these pests.

    Keywords: Diflubenzuron, Pyriproxyfen, Greater wax moth, Temperature, Larval instar}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال