به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « Sodium Chloride » در نشریات گروه « آب و خاک »

تکرار جستجوی کلیدواژه «Sodium Chloride» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • سارا صمیم نیا، امیر ناصرین*، مهدی دریایی، احمد جعفری، محمدرضا انصاری

    ساخت بستر مناسب برای سازه های آبی مثل کانال ها، طول عمر مفید آن ها را افزایش می دهد. از جمله عوامل موثر در این موضوع، شرایط مقاومتی خاک است. ترکیبات شیمیایی موجود در خاک مقاومت آن را تحت تاثیر قرار داده و در نتیجه میزان باربری آن را دچار تغییر می کند. سدیم و کلسیم از جمله مهمترین کاتیون های موجود در منابع آب و خاک هستند. در سالیان اخیر، به دلیل صرفه اقتصادی و سازگاری با محیط زیست، استفاده از ماسه بادی به عنوان ماده افزودنی برای اصلاح خاک گسترش یافته است. در این تحقیق تاثیر دو نمک کلرید سدیم و کلرید کلسیم و همچنین ماسه بادی، به عنوان ماده افزودنی، بر خصوصیات مقاومتی خاک رسی مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا، هر دو نمک و ماسه بادی در چهار سطح مختلف (به ترتیب 0، 5، 10 و 20  و صفر، 5، 10 و 15 درصد وزنی خاک خشک) به خاک افزوده و نمونه هایی تهیه شد. پس از عمل آوری در دو دوره 7 و 28 روزه، نمونه ها تحت آزمایش مقاومت فشاری تک محوری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که افزایش کلرید سدیم موجب کاهش خصوصیات مقاومتی خاک می شود و افزودن ماسه تاثیری بر روند کاهشی آن ندارد. همچنین، افزودن 5 درصد ماسه بادی و 5 درصد کلرید کلسیم موجب حصول حداکثر مقاومت فشاری و مدول الاستیسیته در خاک می شود. بر اساس نتایج به دست آمده، افزودن کلرید کلسیم مقاومت خاک را به اندازه افزودنی های شیمیایی دیگر مانند آهک افزایش نمی دهد. اما، موجب بهبود نسبی آن می شود. همچنین، برای بهبود مقاومت خاک های دارای مقادیر زیاد سدیم، آبشویی آن ها قبل از ساخت بستر سازه به عنوان راهکار مناسب توصیه می شود.

    کلید واژگان: کانال آبیاری, تثبیت خاک, کلرید سدیم, کلرید کلسیم}
    Sara Samimnia, Amir Naserin *, Mehdi Daryaee, Ahmad Jafari, MohammadReza Ansari

    Construction of proper foundation for water structures such as canals increases their long life. One of the effective factors in this issue is soil strength condition. Chemical compounds of the soil affect its strength and change its bearing capacity. Sodium and Calcium are the most important cations in the soil and water resources. In recent years, because of its environmental compatibility and economic advantages, fine sand has been used widely as an additive amendment for soil remediation. In this research, the effect of calcium chloride and sodium chloride as well as fine sand, as additive material, on the strength characteristics of clay soil have been investigated. In this regard, the additive materials (salt and sand) were added to the clay soil at four different levels (0, 5, 10, 20 and 0, 5, 10, 15 percent of the soil dry weight, respectively) and specimens were provided by static compaction method. The specimens were subjected to an unconfined compressive strength test after two curing times of 7 and 28 days.  The results showed increasing sodium chloride decreases the strength characteristics of the soil and adding fine sand does not have any significant effect on this trend. Also, adding 5 percent sand and calcium chloride to the clay soil caused to obtain maximum unconfined compressive strength and elasticity module of it. On the base of the results, adding calcium chloride improve soil strength relatively but not as much as other common additives, such as lime. Moreover, for increasing the strength of soils with large amounts of sodium chloride, soil leaching is suggested as a proper solution before foundation construction of the structures.

    Keywords: Irrigation Canal, Soil Stabilization, Sodium Chloride, Calcium Chloride}
  • زهره بوالحسنی*، عبدالمجید رونقی، رضا قاسمی، مهدی زارعی
    به منظور بررسی اثرات کاربرد کلرید سدیم، ماده آلی و باکتری محرک رشد بر وزن تر و خشک و غلظت عناصر کم مصرف در اندام هوایی اسفناج، پژوهشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل سه سطح کلرید سدیم (شاهد (S0)، 2 (S2) و 4(S4) گرم نمک بر کیلوگرم خاک)، پنج سطح ماده آلی (شاهد،  5/0% و 1% وزنی پوسته برنج و 5/0% و 1% وزنی بیوچار پوسته برنج) و دو سطح باکتری (بدون و با باکتری) بود. نتایج نشان داد کاربرد 2 و 4 گرم نمک بر کیلوگرم خاک، سبب افزایش جزیی غلظت آهن اندام هوایی اسفناج گردید، در حالی که غلظت مس به ترتیب به میزان 10/48%و 32/48% در مقایسه با تیمار شاهد افزایش یافت. اما غلظت روی و منگنز کاهش نشان داد. عملکرد گیاه تحت تاثیر شوری قرار نگرفت که احتمالا به دلیل تعدیل اسمزی ناشی از افزایش تدریجی نمک بود. کاربرد منابع مواد آلی سبب افزایش وزن تر و خشک اندام هوایی، غلظت آهن، روی، مس و منگنز اندام هوایی شد. مایه زنی با باکتری سودوموناس فلورسنس نیز سبب افزایش معنی دار وزن تر و خشک اندام هوایی، غلظت آهن، روی، مس و منگنز اندام هوایی در مقایسه با تیمار شاهد مربوطه (عدم کاربرد باکتری) گردید. بطور کلی اسفناج (رقم ویروفلی) به خوبی افزایش تدریجی شوری را تحمل نمود و کاربرد مواد آلی همراه با باکتری محرک رشد سبب افزایش غلظت عناصر ضروری کم مصرف و رشد اسفناج در خاک آهکی تحت تنش شوری گردید.
    کلید واژگان: کلرید سدیم, باکتری محرک رشد, تعدیل اسمزی, سودوموناس فلورسنس}
    Zohre Bolhassani *, A. M. Ronaghi, R Ghasemi, Mehdi Zarei
    In order to investigate the effect of sodium chloride application, organic matter sources and growth promoting bacteria on fresh and dry matter yield and concentration of micro nutrients in shoot of spinach, a factorial experiment was conducted in a completely randomized design with three replications. The treatments were sodium chloride (control (S0), 2 (S2) and 4 (S4) g Na Cl kg-1 soil), organic matter (control (OM0), 0.5% and 1.0 % rice husk and 0.5% and 1.0 % rice husk biochar, w/w)  and PGPR bacteria (without and with bacteria). Results showed that application of 2 and 4 g salt kg-1 of soil slightly increased iron concentration of aerial part, while Cu concentration increased by 48.10% and 48.32%, respectively. However, Zn and Mn concentrations decreased. Plant yield was not affected by salinity, probably due to the osmotic adjustment resulting from gradual increase in salt addition. Application of organic matter sources increased spinach fresh and dry weight, and Fe, Zn, Cu and Mn concentrations. Inoculation with Pseudomonas fluorescence significantly increased fresh and dry weight as well as Fe, Zn, Cu, and Mn concentrations in aerial part, compared with the related control (without bacteria(. In conclusion, spinach (cv Virofly) very well tolerated gradual addition of salinity; and application of organic matter with growth promoting bacteria increased micronutrients concentration and growth of spinach in a calcareous soil affected by salinity.
    Keywords: Sodium chloride, Growth promoting bacteria, osmotic adjustment, Pseudomonas Fluorescenc}
  • حامد نوذری*، سعید آزادی، ندا مازوجی
    به منظور روندیابی کیفی رودخانه ها و بررسی چگونگی تغییرات آلودگی در آن ها، استفاده از مدل های کامپیوتری ضروری می باشد. بدین منظور در این پژوهش به کمک روش تحلیل پویایی سیستم مدل کامپیوتری در محیط برنامه نویسی VENSIM بسط داده شد که بتواند روند تغییر کیفیت آب را در یک مسافت 8/468 متری از منبع تزریق ماده ردیاب شبیه سازی نماید. به منظور واسنجی و اعتباریابی نتایج مدل از داده های جمع آوری شده یکی از کانال های آبیاری درجه 3 شهرستان نهاوند (نهر شعبان) واقع در استان همدان استفاده گردید. پس از تجزیه و تحلیل آماری و محاسبه شاخص های آماری جذر میانگین مربعات خطا (RMSE)، خطای استاندارد (SE)، میانگین خطای مطلق(MAE) و ضریب تبیین(R2) میزان برازش میان مقادیر واقعی و شبیه سازی شده محاسبه شد. در کانال آبیاری تزریق ماده کلرید سدیم با هدایت الکتریکی 746/0 میلی موس بر سانتی متر به مدت 20 دقیقه صورت گرفت و در 3 ایستگاه با فواصل معین نمونه برداری انجام پذیرفت. براساس نتایج بدست آمده، بهترین انطباق نتایج مدل با داده های مشاهده ای در فاصله ی 16/5متری از منبع تزریق و در ایستگاه اول، و کمترین انطباق در ایستگاه نمونه برداری دوم در فاصله ی 228 متری از منبع تزریق بود. مقادیر شاخص های آماری RMSE، SE، MAE و R2 در ایستگاه اول به ترتیب برابر با 35/0 میلی موس بر سانتی متر ، 0/18، 0/13 میلی موس بر سانتی متر و 0/90 و در ایستگاه دوم 0/47 میلی موس بر سانتی متر ، 24/0، 22/0 میلی موس بر سانتی متر و 0/81 برآورد گردید. نتایج نشان داد مدل حاضر در شبیه سازی روند کیفی آب از دقت خوبی برخوردار است.
    کلید واژگان: : آلودگی, شبیه سازی, کلرید سدیم, نرم افزار VENSIM}
    Hamed Nozari *, Saeed Azadi, Neda Mazoji
    Using computer models in order to investigation of pollution changes in the rivers is essential. The first step in protecting water resources is the comprehensive awareness of their quality. So, in this research using system dynamics approach to developed computer model in the VENSIM programming environment, which can simulate the process of changing water quality in 468.8 m from the detector source. In order to calibrate and validate the model results, data collected from one of the irrigation channels of Nahavand (Nahr Shaaban) in Hamedan were used. After statistical analysis and calculation of RMSE, SE, MAE and R2, the fit between measured and simulated was calculated. In the irrigation channel, sodium chloride with electrical conductivity of 0.746 mmohs/cm was injected for 20 minutes and there were three sampling stations. The best fit of the model results with measured data was at the distance of 12.5 m (the first sampling station), and the lowest adaptation was in the second sampling station at the distance of 228 m from the injection source. The values of statistical indexes in the first sampling station were 0.35 mmohs/cm, 0.18, 0.13 mmohs/cm and 0.90, and at the second sampling station were 0.47 mmohs/cm, 0.24, 0.22 mmohs/cm and 0.81, respectively. The results showed that the model has good accuracy in simulation of water quality process.
    Keywords: : Pollution, Simulation, Sodium chloride, Vensim Software}
  • مینا رفیعی، شهاب مداح حسینی*، محسن حمید پور، علی اکبر محمدی میریک
    سابقه و هدف
    شوری یکی از مهمترین تنش های محیطی است که در مناطق خشک دنیا نظیر ایران تولید محصول را محدود می نماید. علاوه بر شوری، آلودگی فلزات سنگین در خاک و آب های سطحی به ویژه در کشورهای در حال توسعه افزایش یافته است که می تواند سبب کاهش عملکرد گیاهان زراعی نیز گردد. یکی از مهمترین نمکهای ایجاد کننده تنش شوری، کلرید سدیم است که اثرات بازدارنده آن بر رشد گیاه می تواند تحت تاثیر میزان کادمیوم خاک (و برعکس) قرار گیرد. خرفه یکی از قدیمی ترین و متحمل ترین گیاهان به شوری در مناطق خشک است که مصارف دارویی و خوراکی دارد. دانش کافی در مورد واکنش خرفه به اثرات توام کلرید سدیم و کادمیوم خاک وجود ندارد. هدف از این پژوهش بررسی برهمکنش کلرید سدیم و کادمیوم بر صفات رویشی، فیزیولوژیک و جذب و تجمع سدیم و کادمیوم در ریشه و اندام هوایی خرفه می باشد.
    مواد و روش ها
    به منظور بررسی اثر سمیت کادمیوم و کلرید سدیم بر برخی صفات خرفه آزمایشی به صورت فاکتوریل و در چارچوب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار طراحی و در اتاقک رشد با دمای 18 و 25 درجه سلسیوس (شب-روز) اجرا شد. عامل های آزمایش عبارت بودند از شوری حاصل از کلرید سدیم در چهار سطح (0، 1/23، 4/57 و 2/100 میلی مولار) و کادمیوم در پنج سطح (0، 5/0، 1، 2 و 4 میلی گرم بر لیتر) که به مدت 87 روز در محلول غذایی هوگلند اعمال گردیدند. بذور خرفه (توده محلی جیرفت) در بستر کوکوپیت پرلیت (2:1) در گلدان های یک لیتری کاشته شدند و تا زمان سبز شدن استقرار گیاهچه با آب مقطر آبیاری شدند. آنگاه گیاهچه ها به مدت 87 روز با محلول غذایی هوگلند همراه با مقدارهای محاسبه شده نمک و کادمیوم تیمار شدند.
    یافته ها
    کاهش معنی دار زیست توده اندام هوایی از 1/23 میلی مولار کلرید سدیم و 2 میلی گرم بر لیتر کادمیوم شروع شد. همچنین شاخص سبزینگی برگ با افزایش میزان کادمیوم در هر سطح کلرید سدیم کاهش یافت اما در شرایط بدون کادمیوم تا سطح 4/57 میلی مولار کلرید سدیم کاهش معنی داری نداشت. مشابه همین روند برای محتوای نسبی آب برگ نیز مشاهده شد به گونه ای که کلرید سدیم به تنهایی اثر کاهنده معنی داری بر آن نداشت اما در هر سطح کلرید سدیم مقدار آن با افزایش مقدار کادمیوم کاهش یافت. از سوی دیگر نشت یونی با افزایش میزان کلرید سدیم به طور معنی داری افزایش یافت اما به جز در سطح 1/23 میلی مولار کلرید سدیم افزایش محتوای کادمیوم اثر مشخصی بر آن نداشت. محتوای سدیم اندام هوایی و ریشه با افزایش سطح کلرید سدیم به صورت خطی افزایش یافتند اما در هر سطح کلرید سدیم و کادمیوم محتوای سدیم ریشه بسیار بیشتر از اندام هوایی بود. مشابه همین نتیجه برای محتوای کادمیوم ریشه و اندام هوایی نیز مشاهده شد. افزایش میزان کادمیوم بستر تا سطح 2 میلی گرم بر لیتر اثری بر محتوای سدیم اندام هوایی نداشت و تنها 4 میلی گرم بر لیتر کادمیوم سبب افزایش معنی دار آن شد.
    نتیجه گیری
    اگر چه کلرید سدیم و آلودگی به کادمیوم سبب کاهش رشد گیاه خرفه شد اما به نظر می رسد در این گیاه با انباشتگی مقدارهای قابل توجه سدیم و کادمیوم در ریشه از انتقال بیش از حد آنها به اندام هوایی و کاهش بیشتر رشد گیاه جلوگیری می شود.
    کلید واژگان: زیست توده, خرفه, کادمیوم, کلرید سدیم, محتوای نسبی آب برگ}
    Shahab Madgah Hosseini*
     
    Background and objectives
    Salinity, especially NaCl, is one of the most important abiotic stresses which limits crop productivity in dry regions like Iran. Also, soil and water heavy metal pollution is increasing in developing countries, which may suppress crop yield. The adverse effect of salinity on crop growth may be affected by soil cadmium content and vice versa. Purslane is one of the oldest and the most salt tolerant plant species having medicinal and edible uses in arid climates. Little is known about growth response of purslane to combined effect of NaCl and cadmium in soils. The aim of this study is to investigate the interaction of NaCl and cadmium on vegetative and physiological characteristics, sodium (Na) and cadmium (Cd) uptake and accumulation in roots and shoots of purslane.
    Materials and methods
    This experiment was arranged as factorial based on complete randomized design with four replications and conducted in growth chamber with 25/18 °C temperatures. Factors included growth medium NaCl concentration at four levels (0, 23.1, 57.4 and 100.2 mM) and cadmium at five levels (0, 0.5, 1, 2 and 4 mg/l). Seeds of purslane (local ecotype of Jiroft) were sown in 1-litre plastic pots filled with coco peat-perlite (2:1) and were watered until full emergence and establishment. Then, seedlings were treated with Hoagland solution containing calculated amounts of NaCl and cadmium until 87 days afterward.
    Results
    Significant decrease in shoot biomass started from 23.1 mM NaCl and 2 mg/l cadmium. Also, leaf greenness index (SPAD value) decreased with increase in salinity in each cadmium level; however, when no cadmium was applied, SPAD did not significantly decrease up to 57.4 mM NaCl. Similarly, salinity had no significant effect on leaf relative water content (RWC), but in each salinity level, RWC decreased with increased cadmium level. On the other hand, tissue electrolyte leakage significantly increased with NaCl concentration, however, increase in Cd concentration had no substantial effect on it. Shoot and root Na content linearly increased with salinity, but in each salinity and Cd level, contents of Na in roots were significantly higher than those of shoot. Same results were observed for shoot and root Cd content. Shoot Na content was not significantly affected by Cd concentration in growth medium until 2 mg/l Cd and only 4 mg/l Cd significantly increased it.
    Conclusion
    Although sodium chloride and Cd contamination decreased purslane growth, but our results suggest that considerable accumulation of Na and Cd in roots of purslane inhibits excess translocation of Na and Cd to shoot tissues and further growth inhibition
    Keywords: Biomass, Cadmium, Purslane, RWC, Sodium chloride}
  • سعیده مرادی، احمد گلچین، ابراهیم سپهر، مصیب وفایی *
    با افزایش جمعیت جهان و نیاز بیشتر به غذا، بهره برداری از زمین های شور برای تولید محصول امری اجتناب ناپذیر است. خرفه گیاهی است یکساله و علفی که به خوبی در خاک های شور رشد می کند. بور از عناصر ضروری برای گیاهان است که ممکن است تا غلظت های مسموم کننده در خاک های شور وجود داشته باشد، اما نیاز گیاهان به آن اندک است. به منظور بررسی تاثیر شوری و میزان بور آب آبیاری بر عملکرد و غلظت عناصر غذایی کم مصرف در بخش هوایی گیاه خرفه، آزمایش گلخانه ا ی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با هفت سطح شوری (5/0، 5/2، 5، 10، 15، 20 و 25 دسی زیمنس بر متر) ، پنج سطح بور (صفر، 5/0، 1، 2 و 4 میلی گرم در لیتر) و سه تکرار اجرا گردید. نتایج نشان دادکه بیشترین مقدار وزن خشک بخش هوایی (29/1 گرم) و ریشه (24/0 گرم) ، غلظت مس بخش هوایی (1/29 میلی گرم در کیلوگرم) و ارتفاع بوته (16/31 سانتی متر) از شوری 5/0دسی زیمنس بر متر و سطح بور صفر میلی گرم بر لیتر بدست آمد. بیشترین غلظت عنصر آهن (65/93 میلی گرم در کیلوگرم) در بخش هوایی گیاه خرفه از تیمارهای آبیاری شده با آب دارای شوری 10 دسی زیمنس بر متر و 5/0 میلی گرم بور در لیتر بدست آمد. بیشترین غلظت روی (26/64 میلی گرم در کیلوگرم) بخش هوایی در گیاهان آبیاری شده با آب دارای شوری 5/2 دسی زیمنس بر متر و دو میلی گرم بور در لیتر اندازه گیری شد. بیشترین غلظت منگنز (23/98 میلی گرم در کیلوگرم) بخش هوایی گیاه خرفه از تیمار آب آبیاری با شوری 5/0دسی زیمنس بر متر و دو میلی گرم بور در لیتر بدست آمد. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که برای حصول عملکرد های بالا در گیاه خرفه، شوری آب آبیاری نباید از 5/2 دسی زیمنس بر متر تجاوز کند و میزان بور آن باید کمتر از 5/0میلی گرم بر لیتر باشد.
    کلید واژگان: غلظت آهن, بوریک اسید, کلرید سدیم, عملکرد خرفه, منگنز}
    Saeedeh moradi*, Ebrahim sepehr, mosayeb vafaee
    The effects of salinity and boron content of irrigation water on growth and micronutrient concentrations of purslane plant were studied. The growing population of the world and increasing demand for food has led to the unavoidable utilization of saline soils for crop production. Purslane is an annual herbaceous plant that grows well in saline soils. Boron (B) is an essential element for plants and may exist in toxic concentrations in saline soils, but the plants require it in small amount. To evaluate the effects of salinity and B levels of irrigation water on the yield and micronutrient concentrations of purslane plant, a factorial experiment with a completely randomized design in three replications and 35 treatments was conducted in greenhouse condition. The irrigation water had the salinity levels of 0.5, 2.5, 5.0, 10.0, 15.0, 20.0 and 25.0 dS/m and boron contents were 0, 0.5, 0, 1, 2, and 4 mg/liter. The results showed that the highest dry weight for aerial parts (1.29 gr) and root (0.24 gr) and the highest plant height (31.16 cm) and concentration of copper (29.1 mg. kg-1) in aerial parts were measured for the treatments irrigated by water with the salinity level of 0.5 dS/m and boron level of 0 mg/L. The highest concentration of iron (93.65 mg. kg-1) in aerial parts was measured for the plants irrigated by water with the salinity level of 10 dS/m and boron concentration of 0.5 mg/L. The highest concentration of zinc (64.26 mg. kg-1) in aerial parts was measured for the treatments irrigated by water with the salinity level of 2.5 dS/m and boron level of 2 mg/L. The highest concentration of manganese (98.26 mg. kg-1) in aerial parts was obtained from the treatments irrigated by water with the salinity level of 0.5 dS/m and boron level of 2 mg/L. In general, the results of this study indicate that for obtaining high yields of purslane plant, the salinity level of irrigation water should not be higher than 2.5 dS/m and the boron level should be less than 0.5 mg/L.
    Keywords: Boric acid, Sodium chloride, Iron, Manganese, Purslane yield}
  • راضیه کاظمی *، عبدالمجید رونقی، جعفر یثربی، رضا قاسمی فسایی، مهدی زارعی
    شوری از مهم ترین تنش های محیطی در جهان است، که یکی از اثرات منفی آن ایجاد اختلال در جذب عناصر غذایی به دلیل غلظت بالای یون های سدیم و کلر می باشد. این تحقیق به منظور بررسی امکان استفاده از قدرت جذب بالای بیوچار در جذب سدیم، کاهش نسبت سدیم به پتاسیم گیاه و کاهش اثرات منفی شوری بر رشد گیاه، غلظت و جذب نیتروژن و فسفر همراه با کاربرد قارچ ریشه به عنوان اصلاح کننده زیستی بود. این پژوهش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمار ها شامل مواد آلی در پنج سطح ]عدم مصرف ماده آلی، کود مرغی (%1 و %2) و بیوچار کود مرغی (%1 و %2)[، شوری در چهار سطح ( 5/0، 6/3، 9/7، و 4/12 دسی زیمنس بر متر) و قارچ در دو سطح (شاهد بدون قارچ و مایه زنی بافونلیفورمیس موسه)بودند. کاربرد کود مرغی وبیوچار به طور معنی داری وزن خشک، شاخص سبزینگی، غلظت وجذب عناصر پرمصرف را افزایش اما درصد کلنیزاسیون ریشه را کاهش دادند. کاربرد کود مرغی غلظت سدیم گیاه ذرت را به طور معنی داری افزایش داد. با این حال، کاربرد بیوچار کود مرغی تغییری در غلظت سدیم گیاه در مقایسه با تیمار شاهد نشان نداد، اما افزایش غلظت پتاسیم اندام هوایی نسبت سدیم به پتاسیم گیاه را به طور معنی داری کاهش داد. کاربرد بیوچار در سطوح شوری بالا و متوسط (9/7 و 4/12 دسی زیمنس بر متر) نسبت سدیم به پتاسیم را در اندام هوایی گیاه کاهش داد. هرچند کاربرد قارچ در سطح 2% بیوچار (به دلیل بالا بودن میزان فسفر بیوچار)، تفاوت معنی داری را در رشد گیاه ایجاد نکرد. به طور کلی نتایج نشان داد که میزان عملکرد ماده خشک ذرت در تیمار یک درصد بیوچار همراه با فونلیفورمیس موسه مشابه عملکرد در تیمار دو درصد کود مرغی بود و همچنین مانع کارایی قارچ در کاهش نسبت سدیم به پتاسیم اندام هوایی گیاه در سطوح بالای شوری نگردید.
    کلید واژگان: پیرولیز, ذرت, سدیم کلرید, قارچ ریشه آربوسکولار, نسبت سدیم به پتاسیم}
    R. Kazemi*, A. Ronaghi, J. Yasrebi, R. Ghasemi, Fasaei, M. Zarei
    Salinity is among the most important stresses worldwide that affect the absorption and transport of nutrients to plants due to its high sodium concentration. The objective of this study was investigate the possibility of using high adsorption capacity of biochar for increasing sodium adsorption, reducing sodium to potassium ratio of the plant and reducing the negative effect of salinity on plant growth, concentration and uptake of nitrogen and phosphorus with use of mycorrhizal as an bio-amendment. This research was conducted with factorial arrangement in completely randomized design with three replications. Treatments consisted of five levels of organic substances (control, poultry manure (PM)(1% and 2%), poultry manure biochar (PMB) (1% and 2%), four salinity levels (0.5, 3.6, 7.9 and 12.4 dS.m-1) and two fungus levels (control and inoculated with Funneliformis mosseae). Application of PM and its biochar significantly increased growth, greennessindex, concentration and uptake of macronutrients, but decreased percentage of root colonization. Application of PM significantly increased corn plant sodium concentration. Application of PMB had no significant effect on sodium concentration compared to the control treatment, but significantly reduced shoot sodium/potassium ratio (Na+: K+) by increasing potassium concentration. Biochar application at high levels of salinity (7.9 and 12.4 dS.m-1) significantly reduced shoots Na+: K+ ratio. AMF application did not affect plant growth due to the high amount of phosphorous at 2% PMB treatment. In general, results indicated that corn dry matter yield at co-application of fungus and 1% biochar treatment was similar to 2% PM treatment and also, did not inhibit the effectiveness of fungus in reducing the shoot sodium to potassium ratio at high salinity levels.
    Keywords: Arbuscular mycorrhizal fungus, Corn, Pyrolysis, Sodium-to- potassium ratio, Sodium chloride}
  • افسانه عالی نژادیان بیدآبادی *، مریم حسنی، عباس ملکی
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سطوح شوری آب آبیاری، dSm-15/0، 3 و 6 ناشی از کلریدسدیم (به ترتیبS0.5، S3 و S6) و سطوح آبیاری 60، 80 و 100 درصد نیاز آبی گیاه (به ترتیبE60، E80، E100) بر عناصر غذایی و رشد اسفناج و پروفیل شوری خاک به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در چهار تکرار در گلدان اجرا گردید. بر اساس یافته ها، ارتفاع گیاه، تعداد برگ، شاخص سطح برگ و کلروفیل به طور معنی داری تحت تاثیر میزان شوری و آب قرار گرفتند به گونه ای که با افزایش مقدار نمک در آب آبیاری و کاهش مصرف آب، شاخص کلروفیل، شاخص سطح برگ، ارتفاع گیاه و تعداد برگ کاهش یافت. با افزایش شوری تا dSm-1 3، میزان فسفر و نیتروژن گیاه نسبت به تیمار S0.5 افزایش غیر معنی دار و پتاسیم کاهش معنی داری نشان دادند. کاهش فسفر و نیتروژن در تیمار E60 نسبت به E100 به ترتیب 3/1 و 46/0 درصد و افزایش پتاسیم 62/1 درصد به دست آمد که هیچکدام معنی دار نگردید. نیمرخ شوری خاک نیز بیانگر افزایش حدود 23 و 53 درصدی شوری در لایه ی 6-0 سانتی متری در تیمار S3 و S6 نسبت به S0.5 بود و با کاربرد آب با شوریdSm-1 6، متوسط شوری خاک در حد قابل قبول به دست آمد.
    کلید واژگان: صفات رشد, کلریدسدیم, کم آبیاری}
    Afsaneh Alinejadian Bidabadi *, Maryam Hasani, Abbas Maleki
    In order to investigate the effect of amount and salinity of irrigation water equal to 0.5, 3 and 6 dSm-1 caused by NaCl (S0.5, S3 and S6, respectively) and irrigation levels equal to 60, 80 and 100% of full irrigation (E 60, E80 and E100, respectively) on nutrients and growth spinach, and also soil salinity profile, an experiment was carried out in the pot in a factorial method as a complete randomized design with four replications. According to the results of the research, salinity and water had effect on plant height, number of leaves; leaf area and chlorophyll index so that increasing salt amount in irrigation water and decreasing water usage leaded to decreasing chlorophyll index, height and number of leaves in the plant. Due to increasing salinity to 3dS.m-1, concentration of P and N had increased significantly and K had decreased to S0.5, insignificantly. Content of P and N decreasing in E60 treatment to E100 was 1.3 and 0.46% respectively and the Content of K increasing was 1.62% which was not significant. Study of soil salinity profile showed that in 0-6 cm soil layer for 3 and 6 dS.m-1 treatments, salinity increased about 23 to 53% to 0.5 dS.m-1 treatment. Due to saline water 6 dS.m-1, soil with the average of salinity is acceptable.
    Keywords: Sodium Chloride, Deficit Irrigation, Growth traits}
  • G.Panahi, S.R.Khodashenas*
    From the perspective of geotechnical engineering, increasing the stability of earth slopes into three general categories, mechanical methods, soil reinforcement and chemical methods, are divided. The geotechnical engineering researchers have been considered on the soil behavior modification to aid additives that is classified in chemical methods, always as one of the most effective methods for increasing the stability of the earth slopes. In this study, the effect of adding four materials sodium chloride, calcium chloride, lime and mixed of lime and bagasse ash at 5, 7.5 and 10 wt% during the curing period of 7 and 21 days, were studied. The results of this study showed that sodium chloride reduces the stability of earth slopes, and calcium chloride, lime and mixed of lime and bagasse ash enhance the stability of earth slopes. The results also showed that the curing period of 21 days compared to 7-day curing period is more effective in increasing or decreasing the stability of earth slopes.
    Keywords: Lime, bagasse ash, Sodium chloride, Calcium chloride, Earth channel}
  • نبی الله اشرفی، عبدالحسین رضایی نژاد*
    به منظور مطالعه اثر شوری آب آبیاری بر صفات مورفولوژیکیو فیزیولوژیکی گیاه لیسیانتوس، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام گرفت. آزمایش به صورت گلدانی، هیدروپونیک درون ماسه با دو واریته لیسیانتوس شاخه بریده سفید و شامپاین و چهار سطح شوری (0، 40،20 و 60 میلی مولار محلول سدیم کلرید) انجام شد. نتایج نشان داد با افزایش شوری ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک آن کاهش یافت. همچنین میزان کلروفیل a، سرعت فتوسنتز و محتوای نسبی آب در گیاهان تیمارشده با 60 میلی مولار سدیم کلرید به ترتیب 31 %، 62 %و 20 % نسبت به مقادیر این صفات در تیمار شاهد کمتر بود. از طرفی نتایج نشان داد طول ریشه با افزایش شوری افزایش یافت، به طوری که در شوری 60 میلی مولار طول ریشه 43% نسبت به شاهد افزایش نشان داد. همچنین میزان نشت یونی و مالون دی آلدئید با افزایش شوری افزایش نشان داد. میانگین وزن خشک، ارتفاع گیاه و سرعت فتوسنتز در واریته سفید خالص به ترتیب 47%، 27% و 31% بیشتر از واریته شامپاین بود. همچنین واریته سفید خالص توانست بهتر از واریته شامپاین در شرایط تنش شوری صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی خود را مانند ارتفاع، وزن خشک، محتوای نسبی و پایداری غشای سلول حفظ کند.
    کلید واژگان: تنش, سدیم کلرید, فتوسنتز, نشت یونی, هیدروپونیک}
    N. Ashrafi, Ah Rezaeenejad*
    In order to investigate the effect of salinity on morphological, physiological and biochemical characteristics of Lisianthus, a pot experiment was conducted hydroponically in sand. Two Lisianthus varieties (‘Champagne’ and ‘Pure White’) and four NaCl concentrations (0, 20, 40, 60 mM) were combined factorially based on a complete randomized design with four replications. The result showed that as salinity increased plant height and fresh and dry weights decreased. Also, chlorophyll a content, photosynthesis rate, and relative water content of plants treated with 60 mM NaCl were, respectively, 31%, 62%, and 20%, lower than the controls. In addition, root length increased with increasing salinity, so that in plants treated with 60 mM NaCl root length was 43% larger than the controls. Further, electrolyte leakage and Malondialdehyde (MDA) content increased with increasing salinity. Results revealed that dry weight, plant height, and photosynthesis rate in ‘Pure White’ were, respectively, 47%, 27%, and 31% higher than in ‘Champagne’. Moreover, under salinity stress, ‘Pure White’ could maintain better morphological and physiological characteristics, i.e. plant height, dry weight, relative water content and cell wall stability compared with ‘Champagne’.
    Keywords: Stress, Photosynthesis rate, Sodium chloride, Electrolyte leakage, Hydroponics}
  • مختار حیدری، عنایت الله تفضلی

    یک از عوامل مهم در تعیین مقاومت به کلرید سدیم، کارایی غشاهای سلولی در شرایط تنش می باشد. پراکسیداسیون چربی ها ناشی از فعالیت آنزیم لیپوکسی ژناز و یا رادیکال های آزاد اکسیژن، از عوامل مهم تخریب غشاهای سلولی در شرایط تنش کلرید سدیم است. در پژوهش حاضر آثار تیمارهای صفر، 75 و 150 میلی مول کلرید سدیم طی یک دوره چهارده روزه بر فعالیت آنزیم لیپوکسی ژناز، میزان پراکسید هیدروژن و مالون دی آلدهید (پراکسیداسیون چربی) در برگ دانهال های بنه (Pistacia mutica F.& M.)، پسته قزوینی و پسته وحشی سرخس (P. vera L.) بررسی گردید.نتایج نشان داد کلرید سدیم موجب افزایش فعالیت آنزیم لیپوکسی ژناز در برگ دانهال های هر سه پایه پسته گردید و این فعالیت در روز هفتم پس از کاربرد تیمارهای کلرید سدیم به حداکثر رسید و در روز چهاردهم کاهش یافت. در دانهال های بنه بیشترین میزان فعالیت آنزیم دیده شد و در روز چهاردهم کاهش کمتری نسبت به دانهال های سرخس و قزوینی نشان داد. میزان پراکسید هیدروژن، در برگ دانهال های هر سه پایه افزایش یافت و بیشترین میزان آن به ترتیب در دانهال های بنه و سرخس پس از کاربرد تیمار کلرید سدیم 150 میلی مول در روز چهاردهم مشاهده گردید. در دانهال های هر سه پایه، میزان بالای مالون دی آلدهید (شاخص پراکسیداسیون چربی) در روزهای هفتم و چهاردهم دیده شد. نتایج هم چنین نشان داد امکان استفاده از شاخص پراکسیداسیون چربی و فعالیت های مربوط به آن مانند آنزیم لیپوکسی ژناز در گزینش گیاهان مقاوم به کلرید سدیم در پسته وجود دارد و لازم است در مورد تغییرات بیوشیمیایی و آنزیمی در پسته در پاسخ به تنش کلرید سدیم بررسی های بیشتری صورت گیرد.

    کلید واژگان: پسته, کلرید سدیم, پراکسیداسیون چربی, لیپوکسی ژناز, پراکسید هیدروژن, مالون دی آلدهید}
    M. Heidari *, E. Tafazoli

    One of the main criteria for salt tolerance is cell membrane stability under stress. Reactive oxygen species (ROS), activity of lipoxygenase (Lox) and lipid peroxidation are considered to be destructive to cell membrane under salt stress. In this study, the effects of 0, 75 and 150 mM NaCI, over a period of 14 days on the activity of lipoxygenease, the amount of hydrogen peroxide (H2O2) and malon dialdehyde (MDA. as a lipid peroxidation) in the leaves of Pistacia vera L. (cv. 'Qazvini' and wild 'Sarakhs' pistachio) and 'Mastic' (P. mutica F. & M.) were studied. The results indicated that by increasing salinity Lox activity increased in the leaves of all the three rootstocks. This activity reached a climax on the 7th day and then decreased on the 14th day. Among the three species, Mastic reached the highest amount of the Lox activity on the 14th day with the lowest amount of Lox reduction. The amounts of H2O2 in the leaves of all the three rootstocks increased, on the 14th day the highest amount of hydrogen peroxide was found in 'Mastic' and 'Sarakhs' after treating them with 150 mM NaCl. The amounts of MDA were also reached the highest level in all three rootstocks on the 7th and 14th days. The results also indicated the possibility of the use of lipid peroxidation index and Lox activity for selecting salt tolerant Pistacia rootstocks. More studies are needed for understanding the biochemical changes and enzyme activities in Pistacia rootstocks under salt stress.

    Keywords: Pistacia vera, Sodium chloride, Lipid peroxidation, Lipoxygenease, Hydrogen peroxide (H2O2), Malon dialdehyde (MDA)}
  • حسین حکم آبادی، کاظم ارزانی، یحیی دهقانی شورکی، بهمن پناهی

    به منظور بررسی آثار شوری و زیادی بر در آب آبیاری بر سرعت رشد نسبی، سرعت فتوسنتز خالص، نسبت وزن برگ و ویژگی های فیزیولوژیکی پایه های درختان پسته، سه پایه بادامی زرند، سرخس و قزوینی که از پایه های عمده بهره گیری شده در باغ های پسته اند، انتخاب و در گلدان های 8 لیتری در خاک کاشته شدند. تیمارهای شوری در غلظت های 0، 75، 150 و 225 میلی مول سدیم کلراید و بر به صورت اسید بوریک و در غلظت های 0، 20 و 40 میلی گرم در لیتر تهیه و به جای آبیاری روی نهال های یک ساله اعمال شد. قبل از شروع تیمارها و بعد از 30 و 60 روز از شروع تیمارها، از هر واحد آزمایش نهال ها برداشت شدند و صفات مختلف از جمله شمار کل برگ، سطح برگ، ارتفاع ساقه و ریشه، وزن تر و وزن خشک ساقه، ریشه و برگ، میزان تجمع پرولین در برگ، میزان کلروفیل کل و میزان نسبی آب برگ روی گیاهان برداشت شده اندازه گیری شد، هم چنین در طول آزمایش هر 14 روز یک بار پتانسیل آب برگ و میزان کلروفیل فلورسانس و ارتفاع بوته، شمار برگ و قطر ساقه مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان سرعت رشد نسبی با افزایش سطح شوری و زمان شروع تیمار کاهش یافت. هم چنین تیمار شوری مخصوصا در غلظت های بالا میزان سرعت فتوسنتز خالص را نیز کاهش داد، ولی در ارتباط با نسبت وزن برگی اختلافات معنی دار نبود. در تمام پایه ها سرعت فتوسنتز خالص با سرعت رشد نسبی هم بستگی بالایی داشت ولی این هم بستگی با نسبت وزن برگی کمتر بود که نشان دهنده این است که سرعت فتوسنتز خالص عامل اولیه و مهم در تیمار شوری بوده و نسبت وزن برگی به عنوان عامل ثانویه، از اهمیت کمتری برخودار است. هم چنین مشخص شد که شوری اثری روی پتانسیل آب برگ، میزان کلروفیل و میزان کلروفیل فلورسانس نداشت، ولی با افزایش میزان غلظت سدیم کلراید و زمان تیمار، میزان انباشت پرولین در برگ ها افزایش یافت. از پایه های مورد بررسی، پایه قزوینی نسبت به پایه های دیگر، پرولین بیشتری در برگ ها انباشت کرد، به همین دلیل نسبت به پایه بادامی زرند و سرخس نسبت به شوری مقاومت بیشتری نشان داد. در ارتباط با بر مشخص شد که تا غلظت 40 میلی گرم در لیتر هیچ تاثیری در سرعت رشد نسبی، سرعت فتوسنتز خالص، میزان تجمع پرولین و میزان کلروفیل فلورسانس نداشت، چرا که اختلاف معنی داری بین صفات اندازه گیری شده در نهال های تیمار شده و شاهد دیده نشد.

    کلید واژگان: پسته, سرعت رشد نسبی, سدیم کلراید, سرعت فتوسنتز خالص, پایه, بر}
    H. Hokmabadi *, K. Arzani, Y. Dehghani-Shooraki, B. Panahi

    To determine the effects of salinity and boron excess in irrigation water on relative growth rate (RGR), net assimilation rate on a leaf weight basis (NAR), and leaf weight ratio (LWR) of pistachio, three pistachio rootstocks (Badami -Zarand, Sarakhs and Ghazvini) were used. Rootstocks were grown in soil in eight-liter polyethylene pots. Sodium chloride treatments were 0, 75,150 and 225 mM NaCl and boron treatments were 0, 20 and 40mg liter-1. Treatments were applied to the one-year old pistachio rootstock seedlings in three-day intervals with irrigation water. Some plants were randomly selected and destructively harvested before (day 0) and after applying treatments (30 and 60 days after treatments started). Growth and physiological characters were then measured as follows: number of leaves, leaf area, plant height and root length, fresh and dry weights of stem, root and leaf, proline accumulation in the leaf, total chlorophyll, and leaf relative water content (RWC). Results indicated that relative growth rate decreased with time for all treatments and in all rootstocks. Salt treatment significantly reduced both RGR and NAR, whereas LWR showed no significant differences. In all rootstocks, NAR, but not LWR, was significantly correlated with RGR, indicating that NAR was an important factor underlying the salinity-induced differences in RGR among the pistachio rootstocks. Salinity did not affect leaf water potential (ψ), chlorophyll content, and Fv:Fm ratio but increased NaCl concentration and time correspondingly increased proline accumulation in leaves. In addition, Ghazvini rootstock accumulated more proline compared to other rootstocks and was more resistant to salinity treatments. Different boron treatments did not show any significant effect on growth rate nor on measured parameters after two months of exposure to treatments.

    Keywords: Pistachio, Relative growth rate, Sodium chloride, Net assimilation rate, Rootstock, Boron}
  • سید شهرام میراجاق*، احمد ارزانی

    تحمل به شوری 28 رقم بومی و خارجی گندم دوروم در محیط کشت موراشیک و اسکوگ حاوی نمک طعام مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین ترتیب که کالوس های حاصل از اسکوتلوم جنینهای نارس در ارقام مورد مطالعه تحت تاثیر 8 سطح تیمار شوری صفر، 3/0، 6/0، 9/0، 2/1، 5/1، 8/1 و 1/2 درصد (وزن به حجم) کلرور سدیم قرار داده شدند. گیاهان دهنده جنین نارس در یک سیستم هیدروپونیک با جریان چرخشی و در گلدانهایی در گلخانه و نیز در مزرعه کشت شدند. یادداشت برداری از کالوس ها در زمانهای صفر، 8 و 16 روز پس از کشت در محیط شور انجام شد. ارزیابی تحمل به شوری ارقام از طریق سنجش معیارهای سرعت رشد نسبی و درصد کلروز کالوس در محیطهای کشت حاوی سطوح مختلف کلرور سدیم، به صورت آزمایش فاکتوریل 28 × 8 در قالب طرح کاملا تصادفی، با نمونه برداری در 3 تکرار و با 3 نمونه صورت گرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که از میان پارامترهای مورد استفاده در ارزیابی تحمل به شوری کالوس، معیار رشد نسبی از اهمیت و اعتبار بیشتری برخوردار است، لیکن سرعت رشد کالوس، به لحاظ این که یک صفت کاملا کمی نمی باشد و تا حد زیادی مبتنی بر مشاهدات و احتمالا همراه با خطای مشاهده ای است، اهمیت کمتری دارد. حاصل این بررسی معرفی رقم “پی. آی 40100” و رقم “دیپر - 6” به عنوان ژنوتیپ های برتر متحمل شوری در شرایط ویترو می باشد. این ارقام به لحاظ این که رشد نسبی کالوس بالا و درصد کلروز کالوس پایینی را در مقام مقایسه با سایرین داشته اند، در شرایط این آزمایش احتمالا از ظرفیت ژنتیکی برتری برخوردار می باشند.

    کلید واژگان: گندم دوروم, تحمل به شوری, رشد نسبی کالوس, کلرورسدیم}
    Sayed Shahram Mirodjagh*, Ahmad Arzani

    In vitro</em> salt tolerance of 28 cultivars of durum wheat with native and exotic origins was investigated, using MS medium containing sodium chloride. The resulting calli were subjected to 8 salinity levels including 0, 0.3, 0.6, 0.9, 1.2, 1.5 and 1.8 percent NaCl (w/v). Donor plants of explant (immature embryo) were grown in a recirculating hydroponics and pots in a greenhouse as well as in the field. Assessment of calli was conducted after 0, 8 and 16 days after subculture of calli into the NaCl-contained medium. Callus growth rate, relative callus growth rate and percentages of callus necrosis were measured, using a 8 × 28 factorial experiment layout in a completely randomized design with 3 observations per treatment and 3 replications. Results of analysis of variances showed that among the criteria, relative growth rate of callus was the most reliable, while callus growth rate as not being quantitatively measured, was less devoted. Results of this study revealed that 'PI 40100' and 'Dipper-6' were superior genotypes for in vitro</em> salt tolerance. The high relative callus growth rate and less callus necrosis of these cvs. may indicate their superior genetic potential for in vitro</em> salinity tolerance.

    Keywords: Durum wheat, Salt tolerance, Callus relative growth, Sodium chloride}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال