به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « ارتباطات سیمای سرزمین » در نشریات گروه « اکولوژی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «ارتباطات سیمای سرزمین» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • نازیلا علایی، رئوف مصطفی زاده*، اباذر اسمعلی، معراج شرری، زینب حزباوی

    به دنبال توسعه نامتوازن و بهره برداری مفرط از حوزه های آبخیز کشور، امروزه تکه تکه شدگی سیمای سرزمین به یک نگرانی عمده برای حفظ خدمات بوم سازگان و سلامت زمین تبدیل شده است. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی و مقایسه شاخص های پیوستگی سیمای سرزمین حوزه آبخیز کوزه تپراقی به عنوان یکی از حوزه های آبخیز حساس به تخریب از لحاظ بوم شناختی انجام شد. به همین منظور، پیوستگی سیمای سرزمین از دو بعد ساختاری و عملکردی لکه های سبز (کاربری مرتع و باغ) در سطح 36 زیرحوزه مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا شاخص های پیوستگی با استفاده از نرم افزار Fragstats و تیوری گراف برای هر کدام از زیرحوزه های کوزه تپراقی محاسبه و سپس به منظور حذف بزرگی معیارهای محاسبه شده در ارزیابی پیوستگی سیمای سرزمین حوزه آبخیز کوزه تپراقی شاخص های مورد استفاده، در بازه صفر تا یک با استفاده از روش فاصله ای استاندارد شدند. در ادامه، پیوستگی سیمای سرزمین برای هر یک از زیرحوزه ها و نیز کل حوزه آبخیز کوزه تپراقی محاسبه، طبقه بندی و پهنه بندی شد. نتایج پیوستگی ساختاری نشان داد که پیوستگی لازم بین لکه های سبز در تمام زیرحوزه های مورد مطالعه وجود دارد. نتایج پیوستگی عملکردی نشان داد که زیرحوزه های 4 و 36 حداکثر و زیرحوزه 17 حداقل مقدار پیوستگی عملکردی را از لحاظ شاخص احتمال پیوستگی (PC) دارند. همچنین پیوستگی کلی سیمای سرزمین حوزه آبخیز کوزه تپراقی دارای میانگین، انحراف معیار به ترتیب برابر با 0/52، 0/50 و در محدوده 0/50 تا 0/97 متغیر است. بر اساس نتایج مشخص شد که از 36 زیرحوزه واقع در کوزه تپراقی تنها 15 زیرحوزه دارای اراضی طبیعی (باغ و مرتع) بوده اند.

    کلید واژگان: ارتباطات سیمای سرزمین, تئوری گراف, تغییر کاربری, تغییرات مکانی, تکه شدگی, لکه های سبز}
    N. Alaei, R. Mostafazadeh*, A. Esmaliouri, M. Sharari, Z. Hazbavi

    Following the unbalanced development and overexploitation of the country's watersheds, land fragmentation has become a major concern for the conservation of ecosystem services and land health. For this purpose, the present study was planned to evaluate and compare the landscape connectivity indices of KoozehTopraghi Watershed as one of the ecologically susceptible watersheds located in Ardabil Province. To this end, the landscape connectivity was investigated according to both structural and functional viewpoints, based on the green patches (rangelands and orchard) distributed at 36 sub-watershed areas. The mentioned indices were first calculated using the Fragstats Software and graph theory at each sub-watershed; then, they were standardized according to interval standardization between zero and one in order to consider the scale effect and draw a comparison in the same variation range. Therefore, the landscape connectivity was calculated, classified and mapped for each studied  sub-watershed and the whole watershed. Structural connectivity results showed the high level of landscape connectivity between green patches in all studied sub-watersheds. In addition, the results showed that the landscape connectivity was obtained with the mean and standard deviation of 0.50 ± 0.52, being varied from 0.50 to 0.97. The results also proved that out of the 36 sub-watersheds located in the KoozehTopraghi, only 15 sub-watersheds had natural lands (orchard and rangelands). Also, the sub-watershed 27, with the highest value of landscape connectivity (0.97), had the highest priority.

    Keywords: Landscape connectivity, Graph theory, Land use change, Spatial variations, Fragmentation, Green patches}
  • کامران الماسیه، محمد کابلی*
    خرس سیاه بلوچی یک گونه به شدت در خطر انقراض است که در جنوب شرق ایران پراکنش دارد. مدل سازی ارتباطات سیمای سرزمین بین لکه های زیستگاهی این گونه می تواند مورد استفاده مدیران حفاظت قرار گیرد. درنتیجه، مطالعه ای با هدف مدل سازی کریدورهای بالقوه خرس سیاه بلوچی میان 31 لکه زیستگاهی در ایران با استفاده از روش تئوری مدار انجام شد. نقشه مطلوبیت زیستگاه در نرم افزار MaxEnt با استفاده از 101 نقطه حضور و نه متغیر محیطی طراحی و معکوس این نقشه در مدل سازی کریدورهای زیستگاهی استفاده شد. سپس با استفاده از روش تئوری مدار، مناطق با قابلیت مهاجرت زیاد میان لکه های زیستگاهی با چهار خوشه تعیین شده در مطالعه پیشین (بر اساس مدل کمینه هزینه) مقایسه شدند. نتایج این مطالعه، سه خوشه اصلی با قابلیت مهاجرت زیاد برای خرس سیاه بلوچی تعیین کرد. همچنین هشت لکه زیستگاهی منزوی برای این گونه تعیین شد که نیازمند اقدامات مدیریتی سریع برای برقراری ارتباط با سایر لکه های زیستگاهی این گونه در این منطقه از ایران هستند. روش تئوری مدار به خوبی خوشه های اصلی معرفی شده برای حفاظت از این گونه را در جنوب شرقی ایران تایید کرد. نتایج این مطالعه می تواند الگوی مناسبی برای اولویت بندی حفاظت از زیستگاه های خرس سیاه بلوچی در این ناحیه از ایران باشد.
    کلید واژگان: ارتباطات سیمای سرزمین, خرس سیاه بلوچی, تئوری مدار, مدل کمینه هزینه}
    K. Almasieh, M. Kaboli*
    The Baluchistan Black Bear (BBB), a critically endangered subspecies (CR), is distributed in the southeastern Iran. Modelling of landscape connectivity of the BBBs among habitat patches can be insightful for the conservation managers working in Iran. Our study was designed to identify the potential corridors among 31 habitat patches of the BBBs in Iran using the circuit theory method. Habitat suitability map was generated in MaxEnt using 101 presence points and nine environmental variables, which were later inversed and used in corridor modeling. By using the circuit theory method, areas of high migration density were compared with four clusters determined in a previous study based on the least-cost model. Three main clusters with the high migration density of BBB were detected. Moreover, we identified eight insular habitat patches of the species that required urgent management actions to connect with other patches in the southeastern Iran. Circuit theory method clearly confirmed the main clusters introduced for the conservation of the BBBs in the southeastern Iran. Results of this study could be, therefore, used as a suitable pattern for the conservation priorities of BBBs habitats in this part of Iran.
    Keywords: Landscape connectivity, Baluchistan black bear, Circuit theory, Least-cost model}
  • رسول خسروی، محمودرضا همامی*
    علیرغم اولویت حفاظتی زیست بوم های بیابانی به عنوان یک مامن مناسب برای بسیاری از گونه های در خطر تهدید، راهبردهای حفاظت موثر از این گونه ها به دلیل کمبود اطلاعات پراکنش و ارتباطات زیستگاهی با موفقیت چندانی همراه نبوده است. تحقیق حاضر با هدف 1) بررسی مهمترین متغیرهای بوم جغرافیایی موثر بر پراکنش روباه شنی (Vulpes rueppellii)، شاه روباه (Vulpescana) و روباه معمولی (Vulpesvulpes) 2) شناسایی مهمترین لکه های زیستگاهی هسته ای و کریدورهای مهاجرتی و 3) ارزیابی اهمیت هر یک از لکه های زیستگاهی در برقراری ارتباطات سیمای سرزمین طراحی شد. در گام اول، نقشه اجماعی پراکنش هر گونه با استفاده از تلفیق سه الگوریتم مدلسازی پراکنش و 12 متغیر بوم جغرافیایی تهیه شد. نتایج نشان داد که پراکنش گونه های روباه سان تحت تاثیر میانگین بارندگی سالانه، تراکم اراضی بوته زار، تراکم مناطق مسکونی، و شاخص زبری سطح زمین است. در گام بعد، سطوح مقاومت سیمای سرزمین با اجرای تابع نمایی منفی روی نقشه اجماعی پراکنش ایجاد و با استفاده از رویکرد کرنل مقاومت لکه های زیستگاهی هسته ای و کریدورهای زیستی مهم بین لکه ها پیش بینی شد. بسیاری از لکه های زیستگاهی هسته ای در محدوده مناطق تحت حفاظت قرار گرفتند که این موضوع نشان دهنده مقاومت سیمای سرزمین در خارج از مناطق تحت حفاظت است. در آخر، اهمیت لکه های زیستگاهی شناسایی شده با استفاده از شبکه گراف ارزیابی شد. نتایج ارتباط مثبت بین وسعت لکه زیستگاهی، میانگین تراکم نسبی افراد مهاجر و میانگین احتمال وقوع در هر لکه را با شاخص احتمال نشان داد. استفاده از شاخص های کیفیت زیستگاه در مقایسه با کمیت زیستگاه کارآیی بیشتری را در بررسی اهمیت لکه های زیستگاهی در برقراری ارتباط سیمای سرزمین نشان داد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که حفاظت موثر از گوشت خواران نیازمند مدیریت یکپارچه در سطح سیمای سرزمین با هدف برقرای ارتباطات عملکردی بین لکه های زیستگاهی باقیمانده است.
    کلید واژگان: ارتباطات سیمای سرزمین, روباه, شبکه گراف, کرنل مقاومت, مدل سازی پراکنش, مقاومت سیمای سرزمین}
    R. Khosravi, M. R. Hemami *
    Despite the importance of central Iranian desert as a refuge for threatened carnivores, conservation strategies for these species have been hindered by scarcity of data on distribution and habitat connectivity. The present study aimed to 1) determine the ecogeographical variables affecting distribution of three fox species including sand fox (Vulpes rueppellii), Blandford’s fox (Vulpes cana), and red fox (Vulpes vulpes); 2) identify important core habitats and dispersal corridors of the three fox species; and 3) evaluate habitat patch importance to landscape connectivity. At first step, ensemble models were built for each species using three distribution algorithms and 12 ecogeographic variables. Distribution of the foxes was affected by annual precipitation, shrubland density, human settlement density and topographic roughness. In the next step, negative exponential function was used to convert ensemble distribution maps to resistance surfaces. Core patches and significant corridors were predicted using resistance kernel approach. Most of the habitat core patches were located in Protected Areas (PAs), which could be related to high landscape resistance outside the areas under protection. Finally, the importance of identified core patches was evaluated using graph network. The patch importance to connectivity was significantly correlated with core extent, mean of relative density of dispersing individuals and probability of occurrence in patch. Results showed that the habitat quality indices are more effective than habitat quantity in predicting landscape connectivity. The obtaining results suggest that effective conservation of carnivores demands for an integrated landscape management aiming at functional connectivity among habitat patches.
    Keywords: Landscape connectivity, Fox species, Graph network, Resistance kernel, Distribution modeling, Landscape resistance}
  • شیما ملکوتی خواه*، سیما فاخران، علیرضا سفیانیان
    مدل سازی ارتباط بوم شناختی در سیمای سرزمین برای فهم گستره وسیعی ازفرآیند های بوم شناختی اهمیت دارد. به منظورمدل سازی ارتباطات بوم شناختی در بین زیستگاه ها و کاربرد این مدل ها در برنامه ریزی حفاظت، کمی نمودن اثر الگوهای مکانی سیمای سرزمین بر درجه ارتباطات زیستگاهی ضرورت دارد. اخیرا از مفاهیم تئوری مدارالکتریکی برای مدل سازی ارتباطات، پیش بینی الگوهای حرکت و شناسایی کریدور ها استفاده شده است. مدارالکتریکی شبکه ای از گره هاست که به وسیله رسیستور ها (بخش های الکتریکی هادی جریان) به یکدیگر متصل شده و میزان جریان عبوری از بین گره ها به وسیله اختلاف پتانسیل و مقاومت رسیستور ها تعیین می شود. کاربرد تئوری مدار در مسائل بوم شناختی به دلیل شباهت میان ارتباطات الکتریکی و ارتباطات بوم شناختی است. همان طور که افزایش تعداد یا پهنای رسیستور ها (در صورتی که به شکل موازی به یکدیگر متصل شده باشند)، جریان عبوری از مدار را در مقایسه با زمانی که تنها یک رسیستور باریک وجود دارد افزایش می دهد، افزایش تعداد یا وسعت زیستگاه هایی که جمعیت ها یا زیستگاه ها را به هم مرتبط می نماید نیز احتمال حرکت در میان آنها را افزایش می دهد. تئوری مدار، سیمای سرزمین را به عنوان سطحی رسانا درنظر می گیرد که هر پیکسل موجود در آن را به یک گره تبدیل نموده و با اتصال آن به گره های مجاورمداری الکتریکی تشکیل می دهد. نتایج حاصل از این تئوری، نقشه های جریان و ولتاژ است که به فرآیند های بوم شناختی مانند حرکت افراد ارتباط داده می شود. در این مطالعه از تئوری مدارهای الکتریکی برای بررسی ارتباطات زیستگاهی آهوی ایرانی (Gazella subgutturosa subgutturosa)و قوچ و میش اصفهانی (Ovis orientalis isphahanica) بین پناهگاه های حیات و حش موته و قمشلو دراستان اصفهان استفاده و براساس نقشه های جریان، الگوی حرکت و ارتباطات عملکردی برای گونه های هدف و هم چنین نواحی مهم ارتباطی در منطقه مطالعه شناسایی گردید.
    کلید واژگان: ارتباطات سیمای سرزمین, لایه مقاومت, مدار الکتریکی, کریدور}
    S. Malakoutikhah *, S. Fakheran, A. Soffianian
    Modeling of ecological connectivity across landscape is important for understanding a wide range of ecological processes. Modeling ecological connectivity between habitats and incorporating these models into conservation planning require quantifying the effect of spatial patterns of landscape on the degree of habitats connectivity. Recently، concepts from electrical circuit theory have been adapted to model habitats connectivity، predict patterns of movement and identifying corridors. Circuits are defined as network of nodes connected by resistors (electrical components that conduct current). the application of circuit theory to ecological problems is because of connections between ecological and electrical connectivity: as multiple or wider conductors connecting two electrical nodes (in parallel) allow greater current flow than would a single، narrow conductor، multiple or wider habitat swaths connecting populations or habitats also allow greater movement between them.. This theory treats landscape as a conductive surface and creates a network by converting pixels to nodes and connecting them to their immediate neighbors. Results of this theory are current and voltage maps، which can be related to ecological processes like individual movements. In this study circuit theory was applied to evaluate habitats connectivity for Persian gazella (Gazella subgutturosa) and Isfahan wild sheep (Ovis omon isfahanica) between Mooteh and Ghamishloo wildlife refuges in Isfahan province-Iran. Based on current maps، movement patterns and، functional connectivity for target species was evaluated. furthermore، area important for connectivity across the study area was identified.
    Keywords: Landscape connectivity, Resistance layer, Electrical circuit, Corridor}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال