به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « اسیدهای چرب » در نشریات گروه « اکولوژی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «اسیدهای چرب» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • علی امین بیگی، جلال جلیلیان*، حمیدرضا چقازردی، دانیال کهریزی، راضیه خلیل زاده
    مقدمه و اهداف

    مدیریت کود و آبیاری از عوامل مهم در کشت کاملینا در شرایط تنش کم آبی می باشند. هدف از این آزمایش دستیابی به بهترین ترکیب کودی برای افزایش عملکرد، کیفیت علوفه و اسیدهای چرب دانه کاملینا در سطوح مختلف آبیاری در راستای کشاورزی پایدار است.

    مواد و روش ها

    این آزمایش در دو سال زراعی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. تیمارهای دیم، یکبار آبیاری و دوبار آبیاری به عنوان کرت های اصلی و تیمارهای کودهای شیمیایی، کودهای آلی-زیستی و شاهد (بدون کود) کرت های فرعی بودند. در این آزمایش خصوصیات کمی و کیفی علوفه، دانه کاملینا و میزان اسیدهای چرب دانه اندازه گیری شدند.

    یافته ها

    کاربرد کودهای آلی- زیستی و شیمیایی موجب افزایش معنادار قابلیت هضم، چربی خام و خاکستر علوفه گردید. بیشترین عملکرد خشک علوفه (4/2122 و 5/2018 کیلوگرم در هکتار) به ترتیب از تیمارهای کود شیمیایی و کود آلی-زیستی و بالاترین میزان عملکرد دانه از تیمار دوبار آبیاری تکمیلی و استفاده از کود شیمیایی به دست آمد. استفاده از کود آلی-زیستی، موجب افزایش 49/25 درصدی عملکرد کاملینا در شرایط دیم گردید. کود آلی-زیستی در تمام سطوح آبیاری بیش ترین تاثیر بر پالمیتیک اسید، اسیداستیاریک، ایکوزادیانوییک اسید نسبت به کاربرد کود شیمیایی داشت.

    نتیجه گیری

    اگرچه کاربرد کودهای شیمیایی در شرایط دوبار آبیاری، بیشترین تاثیر را بر صفات کاملینا داشت ولی استفاده از کودهای آلی-زیستی تحت شرایط دیم و یا کم آبیاری را می توان به دلیل افزایش قابل ملاحظه عملکرد دانه، کیفیت علوفه و ترکیب مناسب اسیدهای چرب روغن کاملینا در منطقه مورد آزمایش توصیه کرد.

    کلید واژگان: اسیدهای چرب, پروتئین, سطوح آبیاری, عملکرد, کود}
    Ali Aminbaigi, Jalal Jalilian *, Hamidreaz Chaghazardi, Danial Kahrizi, Razieh Khalilzadeh
    Background & Objective

    Fertilizer management and irrigation are important factors in camellia cultivation at water deficit stress condition. The purpose of this experiment is to obtain the best fertilizer composition for increase yield, forage quality, and fatty acid of camellia seed at different irrigation levels for sustainable agriculture.

    Materials & Methods

    This 2-years experiment were performed in 2017-2018 and 2018-2019 as a split-plot based on RCBD with four replications. The main plots included: rainfed, once irrigation, and twice irrigation. The sub-plots included: chemical fertilizers, bio-organic and control (without fertilizer). In this experiment, quantitative and qualitative characteristics of forage and camellia seeds and the amount of fatty acids of camellina seed were determined.

    Results

    The application of bio-organic and chemical fertilizers significantly increased dry matter digestibility, crude fat, and forage ash. The highest yield of dry forage (2122.4 and 2018.5 kg ha-1) was obtained from chemical fertilizer and bio-organic treatments respectively, and the highest grain yield (2018.9 kg ha-1) was obtained from twice irrigation treatments and the use of chemical fertilizer. The use of bio-organic fertilizers increased camelina yield by 25.49% in rainfed conditions. Bio-organic fertilizers at all levels of irrigation had the greatest effect on palmitic acid, stearic acid, eicosadienoic acid compared to the chemical fertilizers.

    Conclusion

    Although use of chemical fertilizers under twice irrigation showed the highest effect on camellina traits, but use of bio-organic fertilizers under rainfed or low irrigation conditions can be recommended due to a significant increase in grain yield, forage quality and fatty acid composition.

    Keywords: Fatty acids, Proteins, irrigation levels, Yield, Fertilizer}
  • سعید سیف زاده*، اشکان اشکیانی، امیرحسین شیرانی راد، سید علیرضا ولدآبادی، اسماعیل حدیدی ماسوله
    اهداف

    این پژوهش به منظور بررسی برخی صفات کیفی (اسیدهای چرب، دمای تاج پوشش برگ و مقاومت روزنه ای) ژنوتیپهای جدید کلزا در واکنش به قطع آبیاری و کاربرد روی، در کرج اجرا گردید.

    مواد و روش ها

    آزمایش به صورت فاکتوریل اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار به مدت دو سال زراعی 94-1393 و 95-1394 در کرج اجرا گردید. آبیاری در سه سطح آبیاری نرمال، عدم ادامه آبیاری از مرحله گلدهی تا پایان دوره رشد و عدم ادامه آبیاری از مرحله میوه دهی تا پایان دوره رشد، روی در دو سطح عدم کاربردو محلول پاشی به میزان 30 گرم در لیتر و ژنوتیپ های کلزا شاملDanob ,HW113 ,KR2 L155 ,HL2012  در کرتهای فرعی قرار گرفتند. 

    یافته ها

    نتایج نشان داد که اثر متقابل آبیاری×ژنوتیپ بر وزن هزار دانه، عملکرد دانه، درصد روغن دانه، مقاومت روزنه ای، لینولییک اسید، لینولنیک اسید، اروسیک اسید در سطح یک درصد معنی دار بود. اثر متقابل آبیاری×روی×ژنوتیپ بر صفات عملکرد دانه، اولییک اسید و لینولییک اسید در سطح یک درصد و بر دمای تاج پوشش برگی، پالمتیک اسید و لینولنیک اسید در سطح پنج درصد معنی دار شد. روی سبب کاهش تاثیر سوء تنش کم آبی بر ژنوتیپ های در صفات مورد بررسی (عملکرد دانه 10%، دمای تاج پوشش برگی 3%، پالمتیک اسید 4%، اولییک اسید 5/0 %، لینولییک اسید 2% و لینولنیک اسید 4%) گردید، به طوری که در شرایط کاربرد روی و آبیاری معمول، ژنوتیپ L155 با عملکرد دانه 6310 کیلوگرم در هکتار و بیشترین درصد اولییک اسید به میزان 3/67 درصد را به خود اختصاص داد. به علاوه در شرایط کاربرد روی و قطع آبیاری از مرحله میوه دهی به بعد، ژنوتیپ های HL2012 و L155 به ترتیب با عملکرد دانه 5032  و 4826 کیلوگرم در هکتار و بالاترین درصد اولییک اسید به ترتیب 8/65 و 7/65 درصد را تولید نمودند. همچنین در شرایط قطع آبیاری از مرحله گلدهی به بعد، ژنوتیپ های HL2012 و L155 به ترتیب با عملکرد دانه 3679 و 3606 کیلوگرم در هکتار، بالاترین درصد اولییک اسید به ترتیب 3/64 و 2/64 درصد را به خود اختصاص دادند.

    نتیجه گیری کلی

    به طور کلی تاثیر مثبت کاربرد روی بر صفاتی نظیر درصد روغن دانه (9/0 درصد) با افزایش شدت تنش خشکی بیشتر شد، بخش بزرگی از تغییرات ایجاد شده با تغییرات شرایط محیطی حادث شده در مرحله رشد زایشی به خصوص در دوره پرشدن دانه مرتبط بود. با قرار گرفتن گیاه در معرض تنش خشکی شدید، میزان روغن دانه روند کاهشی از خود نشان داد و ژنوتیپ L155 برای کلیه شرایط آبی و ژنوتیپ HL2012 برای شرایط تنش خشکی آخر فصل جهت کاشت در مناطق معتدل سرد با اقلیم نیمه خشک قابل توصیه می باشند.

    کلید واژگان: اسیدهای چرب, تش خشکی, تاریخ کاشت, دانه روغنی, محلول پاشی}
    Saeed Sayfzadeh *, Ashkan Ashkiani, Amir Hossein Shirani Rad, Seyed Alireza Valadabadi, Ismail Hadidi Masouleh
    Background and Objective

    This study was conducted to evaluate some qualitative traits (fatty acids, canopy temperature and stomatal resistance) of new rapeseed genotypes in response to irrigation cut-off and zinc application in Karaj. 

    Materials and Methods

    This experiment was performed as a factorial split-plot in a randomized complete block design with three replications for two cropping years (2014-2015 and 2015-2016) in Karaj. In this study, irrigation at three levels including normal or controlled irrigation, cessation of irrigation from flowering stage onwards and cessation of irrigation from pod stage onwards, zinc in two levels including normal water (no zinc application), and foliar application with zinc 30 g.L-1 zinc and rapeseed cultivars including Danob, HW113, KR2, L155, HL2012 were placed in sub-plots. 

    Results

    The results of analysis of variance showed that the interaction effect of irrigation × genotype on 1000-seed weight, seed yield, seed oil percentage, stomata resistance, linoleic acid, linoleic acid, erotic acid was significant at the level of one percent. Also, the interaction effect of irrigation × on × genotype on grain yield, oleic acid, and linoleic acid at 1% level and canopy temperature, palmitic acid, and linoleic acid at 5% level were significant. Zinc reduced the adverse effects of dehydration stress on the tested genotypes so that under normal zinc application and irrigation conditions, L155 genotype with 6310 kg/ha grain yield and the highest percentage of oleic acid (67.3%). Besides, in terms of zinc application and irrigation interruption from the plowing stage onwards, HL2012 and L155 genotypes with grain yield of 5032 and 4826 kg.ha-1, respectively, and the highest percentage of oleic acid (65.8% and 65.7%, respectively) produced. Also, in case of cessation of irrigation from flowering stage onwards, HL2012 and L155 genotypes with 3679 and 3606 kg.ha-1 grain yield, respectively, had the highest percentage of oleic acid (64.3% and 64.2%, respectively). 

    Conclusion

    In general, the positive effect of zinc application on traits such as seed oil percentage (0.9 %) increased with increasing drought stress intensity and L155 genotype for all water conditions and HL2012 genotype for end-of-season drought stress conditions are recommended for planting in cold temperate regions with a semi-arid climate.

    Keywords: Fatty acids, Foliar Application, irrigation cut-off, Oilseed, Planting Date}
  • عسل روحی ساوالان*، جلیل شفق کلوانق، عادل دباغ محمدی نسب، محمود رضا سعیدی
    رویکرد جهانی در تولید گیاهان دارویی به سمت استفاده از نظام های کشاورزی پایدار و روش های مدیریتی نظیر کشت مخلوط، کاربرد کودهای زیستی و مالچ به منظور ارتقاء عملکرد می باشد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تبریز در دو سال زراعی 1394 و 1395 اجرا شد. عامل اول شامل الگوی کشت در پنج سطح کشت خالص خرفه، کشت خالص بالنگوی شهری، کشت مخلوط افزایشی خرفه و بالنگوی شهری با نسبت های 100:20، 100:40 و 100:60 بالنگو به خرفه، عامل دوم شامل مالچ کلش گندم در دو سطح با و بدون مالچ و عامل سوم شامل مصرف کود در دو سطح 100 درصد کود شیمیایی و مصرف تلفیقی کود زیستی ازتوبارور1+ 50 درصد کود شیمیایی بودند. نتایج نشان داد که بیشترین درصد روغن و اسیدهای چرب غیراشباع دانه در سیستم کشت مخلوط افزایشی 20 درصد بالنگوی شهری + 100 درصد خرفه مشاهده شد در حالی که بیشترین میزان اسید پالمیتیک در کشت خالص بالنگو مشاهده شد. کاربرد مالچ بیشترین مقادیر عملکرد دانه و صفات رشدی را به خود اختصاص داد. همچنین در صورت جایگزینی کودهای زیستی با شیمیایی صفات کیفی و کمی بالنگوی شهری تحت تاثیر قرار نگرفت، به عبارت دیگر می توان از مصرف تلفیقی کود زیستی + 50 درصد کود شیمیایی استفاده نمود. بیشترین میزان نسبت برابری زمین و ضریب ازدحام نسبی در سیستم کشت مخلوط افزایشی 40 درصد بالنگوی شهری + 100 درصد خرفه تحت تیمار مصرف تلفیقی کود زیستی بعلاوه 50 درصد کود شیمیایی به همراه مصرف مالچ کلش گندم در سال دوم آزمایش حاصل شد. به نظر می رسد سیستم کشت مخلوط (100:40) و کاربرد کودهای زیستی و مالچ را می توان بعنوان یک روش زراعی مناسب برای کاهش مصرف نهاده های شیمیایی و افزایش عملکرد برای بالنگوی شهری پیشنهاد نمود.
    کلید واژگان: اسیدهای چرب, ضریب ازدحام نسبی, کشت مخلوط, کود زیستی, مالچ}
    *Asal Rohi Saralan, Jalil Shafagh, Kolvanagh, Adel Dabbagh Mohammadi Nassab, Mahmoodreza Saeidi
    In the production of medicinal plants, it is a global approach toward sustainable agricultural systems and use of agricultural practices such as intercropping, application of biofertilizer and mulch to enhance the quantitative and qualitative performance of medicinal plants. Thus, two experiments were conducted with factorial arrangement based on randomized complete block design (RCBD) with three replications at the Research Farm of University of Tabriz in 2015 and 2016. The first factor was included sole cropping of purslane, sole cropping of dragon’s head, additive intercropping of dragon’s head + purslane (20, 40, 60 +100 %), and the mulch application as second factor including wheat straw mulch and no mulch; two types of fertilization including application of 100% chemical fertilizer and 50% chemical + biological fertilizers as third factor. Results revealed that the highest values of oil content and unsaturated fatty acids were observed in D20 + P100 intercropped plants, while the highly saturated fatty acid of palmitic content was observed in sole cropped. Mulch application had the highest yield and growth traits. Also, quantity and quality of dragon’s head was not significantly affected by replacing biofertilizers with chemical fertilizer. In other words, it can be used 50% chemical + biological fertilizers. The highest land equivalent ratio and relative crowding coefficient were obtained from dragon’s head with purslane intercropping (D40 + P100), wheat straw mulch application, and combinative application of chemical and biological fertilizers in second year. It seems that intercropping system (D40 + P100) and application of biofertilizers and mulch can be suggested as an appropriate agricultural method to reduce the consumption of chemical inputs and increase yield of dragon’s head.
    Keywords: Biofertilizer, Fatty Acid Composition, Intercropping, Mulching, Relative Crowding Coefficient}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال