به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "phenolic compounds" در نشریات گروه "باغبانی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «phenolic compounds» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • مختار حیدری*

    تولید کمپوست، خاکپوش یا کودهای آلی روش های مناسب برای استفاده از بقایای هرس هستند که در کاهش مشکلات زیست محیطی ناشی از تجمع بقایای هرس موثر هستند. چوب،  دارای اثرهای دگرآسیبی است. باتوجه به اینکه در مورد اثرات دگرآسیبی استفاده از چوب درختان و درختچه های زینتی بر رشد گیاهان، گزارش های محدودی منتشر گردیده است، در آزمایش حاضر، ترکیبات بیوشیمیایی و دگرآسیبی اثر خرده چوب هشت گونه درخت و درختچه زینتی بررسی شد. خرده چوب گل کاغذی (Bougainvillea)، برهان (Albbizia lebbeck)، سپستان (Cordia myxa)، کنوکارپوس (Conocarpus erectus)، ناترک (Dodonea viscosa)، خرزهره (Nerium oleander)، سوبابل (Leucaena leucocephala) و شیشه شور (Callistemon citrinus) به مدت 24 و 48 ساعت در آب خیسانده شد و عصاره آبی تهیه شد. بررسی ترکیبات بیوشیمیایی عصاره ها نشان داد میزان ترکیبات فنلی، شاخص تانن (A280)، فلاونوئیدها و کربوهیدرات های محلول غیرساختمانی و همچنین مواد جامد معلق کل و هدایت الکتریکی در عصاره آبی نمونه های خرده چوب تفاوت معنی داری داشتند ولی pH عصاره آبی نمونه ها تفاوت معنی داری نداشتند. مدت زمان قرارگیری خرده چوب در آب (24 یا 48 ساعت)، میزان هدایت الکتریکی و ترکیبات بیوشیمیایی در عصاره های آبی تغییر کرد. عصاره آبی سوبابل دارای بیشترین شاخص تانن (A280/ ml67/10) و کربوهیدرات های محلول (mg/g 81/1) بود و بیشترین میزان فنل کل در سوبابل و کنوکارپوس بود (به ترتیب 1/107 و 55/114 mg/g). بیشترین هدایت الکتریکی در عصاره آبی سپستان (ds/m 87/2) و بیشترین مواد جامد معلق کل (06/1%) در شیشه شور بود. بیشترین میزان فلاونوئیدها در گل کاغذی، خرزهره، سوبابل و سپستان بود. اثر عصاره آبی تهیه شده از نمونه های خرده چوب موجب کاهش درصد تنژگی و شاخص تنژگی بذر کاهو و همچنین کاهش رشد طولی ریشه چه و ساقه چه کاهو شد که نشان دهنده وجود اثرات دگرآسیبی ترکیبات بیوشیمیایی موجود در چوب درختان و درختچه های زینتی بود. این نتایج می تواند در انتخاب این گونه ها برای طراحی کاشت فضای سبز در رابطه با اثرات دگرآسیبی بقایای این گیاهان بر چمن و گیاهان زینتی مجاور و یا مدیریت پسماند هرس و تهیه کمپوست یا خاکپوش از چوب درختان و درختچه های زینتی مورداستفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: اثرهای بازدارنده, ترکیبات فنلی, رشد, زیست سنجی, تنژگی, پسماند هرس
    Mokhtar Heidari*

    Producing compost, mulch, or organic fertilizers are suitable methods for utilizing pruning residues, which are effective in reducing environmental problems caused by the accumulation of pruning residues. Wood is a part of pruning residues that, due to decomposition and release of biochemical compounds, have allelopathic effects. Since limited reports have been published regarding the allelopathic effects of wood from trees and ornamental shrubs, in the current experiment, the biochemical compounds and allelopathic effects of wood from eight species of ornamental trees and shrubs were investigated. Pruned wood of Bougainvillea, Albizia lebbeck, Cordia myxa, Conocarpus, Dodonaea viscosa, Nerium oleander, Leucaena leucocephala, and Callistemon citrinus was soaked in water for 24 and 48 hours to prepare water elutes. The analysis of biochemical compounds showed significant differences in the phenolic compounds, tannin index (A280), flavonoids, non-structural soluble carbohydrates, total suspended solids, and electrical conductivity in the water elutes of wood samples, but the pH of the water elutes did not show significant differences. The duration of soaking wood in water (24 or 48 hours) affected the electrical conductivity and biochemical compounds in the water elutes. The Leucaena leucocephala extract had the highest tannin index (67.10 A280/ml) and soluble carbohydrates (81.1 mg/g), while the highest total phenol content was in Leucaena leucocephala and Conocarpus (1.107 and 55.114 mg/g, respectively). The highest electrical conductivity was in the Cordia myxa extract (87.2 ds/m), and the highest total suspended solids were in the Callistemon citrinus extract (0.61%). The highest level of flavonoids was found in Bougainvillea, Nerium oleander, Leucaena leucocephala, and Cordia myxa. The allelopathic effects of the water elute prepared from wood samples resulted in a reduction in germination percentage and germination index of cucumber seeds, as well as a decrease in the root and shoot length of cucumber seedlings, indicating the presence of allelopathic effects of biochemical compounds present in the wood of trees and ornamental shrubs. These results can be useful in selecting these species for designing landscape plantings to their allelopathic effects of residues on neighboring grasses and ornamental plants, or in managing pruning residues and producing compost or mulch from the wood of ornamental trees and shrubs.

    Keywords: Bioassays, Germination, Growth, Inhibitory Effects, Phenolic Compounds, Pruning Residues
  • پرستو مولایی*، فاطمه نکونام، محمد بابا اکبری ساری

    یکی از مهمترین سبزی های برگ دار، کاهو (Lactuca sativa L.) است که مقصد تولید آن به بازارهای بین المللی و ملی می باشد. کاهو از سبزی هایی است که در سیستم های کشت هیدروپونیک شناور، برای بهره وری بالاتر در استفاده از آب و کودها تولید می گردد. کاربرد باکتری های محرک رشد برای افزایش عملکرد و کیفیت محصولات کشاورزی در نظام های پایدار کشاورزی دارای اهمیت ویژه ای می باشد. بدین جهت، به منظور بررسی تاثیر کاربرد باکتری های محرک رشد در شرایط آبکشت، بر ویژگی های کیفی و عملکرد کاهو رقم ‘New Red Fire’، آزمایشی به صورت طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل پنج سطح از باکتری های محرک رشد (Pseudomonas vancouverensis، Pseudomonas Koreensis، Pseudomonas putida، Pantoea agglomerans، ترکیب چهار گونه باکتری) و تیمار شاهد بدون تلقیح باکتریایی بود. صفات مورد بررسی شامل وزن تر بوته، تعداد برگ، محتوای فنول کل و فلاونوئید کل، محتوای آنتوسیانین، غلظت آهن، کلروفیل ها و کاروتنوئید کل بود. نتایج نشان داد، اثر کاربرد باکتری های محرک رشد بر صفات مورد بررسی معنی دار گردید. بیشترین عملکرد بیولوژیک، محتوای رنگیزه های فتوسنتزی و غلظت آهن در برگ، با کاربرد تیمار باکتری ترکیبی مشاهده شد، به طوری که افزایش 388/2 درصد کلروفیل a، 439/8 درصد کلروفیل b، 398/3 درصد کلروفیل کل، 246/3 درصد محتوای کاروتنوئید، 26/2 درصد غلظت آهن، 42/6 درصد وزن تر بوته و 22/2 درصد تعداد برگ نسبت به گیاهان شاهد حاصل شد. با این حال، کاربرد باکتری های محرک رشد در گیاه کاهو با تسهیل شرایط رشد و افزایش جذب عناصر غذایی، موجب کاهش معنی دار سنتز ترکیبات فنولیک از جمله محتوای فنول کل، فلاونوئید کل و آنتوسیانین در مقایسه با گیاهان شاهد، در شرایط آبکشت گردید. با توجه به اینکه بهترین تیمار این پژوهش در اغلب صفات مورد بررسی، کاربرد باکتری ترکیبی بود، برای دستیابی به حداکثر عملکرد، افزایش سودمندی کل و کاهش مصرف نهاده های شیمیایی، استفاده از باکتری ترکیبی توصیه می شود. البته اگر بتوان با اعمال راهکارهایی به صورت همزمان کیفیت تغذیه ای کاهو به ویژه محتوای ترکیبات فنولیکی و فلاونوئیدی گیاه را نیز در شرایط آبکشت افزایش داد، بسیار مطلوب تر خواهد بود.

    کلید واژگان: آنتوسیانین, آهن, باکتری های محرک رشد گیاهی, ترکیبات فنولی, هیدروپونیک
    Parastoo Molaei *, Fatemeh Nekounam, Mohammad Babaakbari Sari
    Introduction

     Over time, water deficit and environmental pollution by traditional agriculture that forces the producer to contribute to competitive and sustainable agriculture. Leafy vegetables are beneficial to human health, therefore, to adapt an eco-friendly approach in some vegetables, the partial substitution (25–50%) of mineral NPK by biofertilizers in lettuce improves the yield and agronomic features and produces healthy plants for human nutrition as well. Lettuce (Lactuca sativa L.) from Asteraceae family is considered as one of the most popular salad vegetables as a cool season crop. PGPB (Plant Growth-Promoting Bacteria) are rhizosphere bacteria that improve plant growth through a broad range of processes, i.e., phosphate solubilization, biological nitrogen fixation, siderophore manufacturing, phytohormone manufacturing, antifungal activity, systemic resistance induction and plant-microbe symbiosis promotion. The promoting of growth and yield of horticultural crops such as cucumber, potato, tomato and spinach by plant growth promoting bacteria inoculation at nutrient solutions under soilless systems have also been reported.

    Material and Methods

     In order to study the effect of growth-promoting bacteria on the yield, iron concentration and phenolic compounds of lettuce (Lactuca sativa cv. New Red Fire) under floating systems, the experiment was carried out in a completely randomized design with three replications in the Research greenhouse of University of Zanjan, during 2020. Experiment treatments consisted of five levels of PGPB (Pseudomonas vancouverensis, Pseudomonas koreensis, Pantoea agglomerans, Pseudomonas putida, and one level of combined bacteria (Pantoea agglomerans+ Pseudomonas koreensis + Pseudomonas putida+ Pseudomonas vancouverensis)) and control plant (without bacteria treated). Application of bacteria was done in two stages, one step before cultivation as seed inoculation and the next step as root inoculation. Lettuce plants grown in hydroculture condition with Hoagland nutrient solution. Growth conditions were environmentally controlled at a relative humidity of 60/70 % day/night and temperature was maintained between 20 and 17 °C. At 40 days after transplanting date, the lettuce head were harvested. The freshly harvested lettuce head were immediately weighed separately of each plant for fresh weight determination. Leaf samples were dried at 72 °C for 48 h in a drying oven and kept for further investigations. Also, leaf number per plant, chlorophyll and carotenoids contents, Fe concentration, total phenol, total flavonoids and anthocyanin contents were measured.

    Results

    The obtained results in the current study indicated that the application of PGPB on lettuce caused significant increase in growth, photosynthetic pigments and iron concentration. The maximum growth rate and photosynthetic pigments content was observed in combined four bacteria treatment, so that, an increase of 388.2% chlorophyll a, 439.8% chlorophyll b, 398.3% total chlorophyll, 246.3% carotenoids contents, 42.6% plant fresh weight and 22.2% number of leaves was obtained compared to control plants. Plant Growth-Promoting Bacteria (PGPB) can enhance growth and development of plants. PGPB have direct and indirect influences on plant growth process. The immediate promotion of growth involves either supplying the plant with a compound produced by the bacteria, i.e., phytohormones, or promoting certain nutrient uptake from the setting. Whereas, the indirect plant growth promotion happens when PGPB decreases or prevents the deleterious impacts of one or more phytopathogenic species. Plants inoculated with PGPB showed higher leaf iron concentration compared to control plant. Thus inoculation with combined four bacteria induced a 26.2 % increase of lettuce leaves iron concentration. The obtained results in the current study revealed that the inoculation with PGPB significant decreased the total phenol, flavonoid and anthocyanin contents. The maximum content of phenol (483 µg g-1FW), flavonoid (188.1 µg g-1FW) and anthocyanin (27.5 µmol g-1FW) were observed in control plants compared to treated plants.

    Conclusion

     According to the results of this research, the use of PGPB in the hydroculture system, on the one hand, led to a significant increase in iron absorption, the synthesis of photosynthetic pigments, and subsequently promote growth and increases lettuce yield. On the other hand, due to facilitating the growth conditions and increasing the absorption of nutrients for the host plants as a result of inoculation with PGPB, led to a decreases of phenolic compounds including total phenol, total flavonoid and anthocyanin contents.

    Keywords: Anthocyanin, Hydroponics, Iron, PGPR, Phenolic Compounds
  • فاطمه احمدی*، محمدمهدی شریفانی، امیر موسوی، نگین اخلاقی امیری، مصطفی خوشحال سرمست، خلیل زینلی نژاد

    کیفیت بیرونی و درونی مرکبات از قبیل رنگ، شکل و طعم موجب افزایش سود اقتصادی می گردد. قدرت رشدی پایه نیز سبب تغییرات کمی و کیفی و عامل موثر بر زمان بلوغ تجاری میوه می باشد که برای باغداران و تولیدکنندگان حائز اهمیت است. با توجه به ویژگی های میوه در درختان پیوندی، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات سه پایه مختلف مرکبات بر برخی صفات ریخت شناسی، فیتوشیمیایی و مولکولی میوه پرتقال ’تامسون ناول‘ صورت گرفت. این تحقیق در سال 1398 در ایستگاه تحقیقات باغبانی قائم شهر، مازندران در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با درختان یکنواخت و 10 ساله پرتقال ’تامسون ناول‘ پیوند شده روی سه پایه ’پونسیروس‘، ’سیترنج‘ و ’سیتروملو‘ در چهار تکرار انجام شد. نمونه ها در اواخر مهر ماه جمع آوری شده و به منظور ادامه تحقیقات به آزمایشگاه تحقیقاتی گروه باغبانی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان منتقل گردیدند. اندازه گیری روی صفات ریخت شناسی، ویژگی های کیفی و ترکیبات فنلی میوه و نیز بیان نسبی ژن ساکارز فسفات سنتاز صورت گرفت. نتایج نشان داد که صفات طول، قطر، نسبت طول به قطر، وزن و چگالی میوه پرتقال ’تامسون ناول‘ در زمان بلوغ تجاری روی پایه ’پونسیروس‘ نسبت به دو پایه دیگر میزان بیشتری داشت. در حالی که میزان ویتامین ث در پایه ’سیتروملو‘ بالاتر بود. بیشترین میزان اسیدیته و EC متعلق به پایه ’پونسیروس‘ و کمترین میزان آن متعلق به پایه ’سیترنج‘ بود. میزان قند کل و مواد جامد محلول در پایه پاکوتاه ’پونسیروس‘ بالاتر از سایر پایه ها مشاهده شد در حالی که کمترین میزان آن ها در پایه پابلند ’سیتروملو‘ ثبت گردید. اسیدیته قابل تیتراسیون و بیان نسبی ژن CitSPS1 در پایه ’سیترنج‘ نسبت به دو پایه دیگر بالاترین مقدار بود. بیشترین میزان فنل کل، فلاونوئید کل و درصد فعالیت آنتی اکسیدانی در پایه ’پونسیروس‘ وجود داشت. قدرت رشدی پایه های مختلف مرکبات سبب شد که درختان پاکوتاه نسبت به درختان پابلند، میزان انباشت شاخص های فیتو شیمیایی بالاتری داشته باشند. به طور کلی پایه ’پونسیروس‘ به دلیل بلوغ تجاری زودرس میوه از توان مناسبی برای تازه خوری برخوردار گردید.

    کلید واژگان: اندازه میوه, بلوغ تجاری, پایه, ترکیبات فنلی, ژن ساکارز فسفات سنتاز
    Fatemeh Ahmadi *, Mohammadmehdi Sharifani, Amir Mousavi, Negin Akhlaghi Amiri, Mostafa Khoshhal Sarmast, Khalil Zaynali Nezhad
    Introduction

    External and internal quality of citrus such as color, shape and taste increase economic benefit. The vigour of each rootstock causes qualitative and quantitative change and the effective factor on commercial maturity, which is important for gardeners and producers. Considering the characteristics of the fruit in grafted trees, the present research was conducted with the aim of evaluating the effects of trifoliate orange, Citrange and Citrumelo rootstocks on some morphological, phytochemical and molecular traits of ‘Thomson Navel’ orange fruit.

    Materials and Methods

    This research was carried out in 2018 at Ghaemshahr Horticultural Research Station, Mazandaran. It was conducted in the form of randomized complete block design (RCBD) of uniform and 10-year-old ‘Thomson Navel’ orange grafted on ‘trifoliate orange’, ‘Citrange’ and ‘Citrumelo’ rootstocks with four replications. The samples were collected at the end of October and were transferred to the research laboratory of Horticulture Department, Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources for further research. Measurements were made on the morphological traits, quality characteristics of the fruit, the phenolic compounds of the peel and the pulp of the fruit and relative expression of fruit pulp sucrose phosphate synthase1 gene. Data variance analysis was done using SAS software (version 9.0). Mean comparisons were done with Duncan's multiple range test

    Results and Discussion

    The results of analysis of variance showed that the rootstock effect on traits of length-to-diameter ratio, weight and density of ‘Thomson Navel’orange was significant at the five percent probability level (p<0.05) and the fruit length and diameter traits were significant at the one percent probability level (p<0.01). The results of mean comparison showed that the characteristics of length, diameter, length-to-diameter ratio, weight and density of ‘Thomson Navel’ orange at commercial maturity on the trifoliate orange rootstock were more than the two other rootstocks. Due to the early harvest, the density of the fruit was recorded lower than one, so that the highest amount (0.5 g per cm3) was observed in the rootstock of trifoliate orange however it was not significantly different from Citrange rootstock. Based on the results of analysis of variance, it showed that the effect of rootstock on total soluble solids was significant at the level of five percent. Also, the rootstock had a significant effect on titratable acidity, taste index, vitamin C, acidity, EC and total sugar at the level of one percent. However, the amount of vitamin C was higher in the Citrumelo rootstock. The highest amount of acidity and EC belonged to trifoliate orange rootstock and the lowest amount belonged to Citrange rootstock. The highest amount of total sugar was observed in the dwarfing trifoliate orange rootstock, while its lowest amount was recorded in the vigorous Citrumelo rootstock. The highest amount of total soluble solids was observed at the rootstock of the trifoliate orange. The amount of titratable acid in the Citrange rootstock was higher than the other two rootstocks. The taste index was higher in the trifoliate orange rootstock than the other rootstocks. According to the results of analysis of variance, the rootstock effect on the index of total phenol of fruit peel and pulp and total flavonoid of fruit peel was significant at the five percent probability level (p<0.05) and only on the antioxidant activity of the fruit peel at the statistical level of one percent (p<0.01). Also, there was no significant difference in total flavonoid traits and antioxidant capacity of fruit pulp. The highest amount of total phenolic, total flavonoid and percentage of antioxidant activity was found in the trifoliate orange rootstock. Also, between the fruit organs, phenolic compounds were recorded more in the fruit peel compare to the fruit pulp. The peel of orange is more exposed to ultraviolet rays and changes in environmental conditions, Therefore more secondary metabolites accumulate in that part of the plant. The highest relative expression of fruit pulp sucrose phosphate synthase1 gene was obtained in the Citrange rootstock.

    Conclusion

    The vigor of different citrus rootstocks caused the dwarf trees to have a higher accumulation rate of phytochemical indices than the vigorous trees. The trifoliate orange rootstock is suitable for fresh consumption due to the early commercial maturity of the fruit. Fruit peel rich in phenolic compounds is used for medicinal purposes. The technical knowledge from this research will be useful for citrus producers in East Mazandaran.

    Keywords: Commercial Maturity, Fruit Size, Phenolic Compounds, Rootstock, SPS Gene
  • سیده محدثه حسینی، سید علی اندی، امیر صحرارو، محمدباقر فرهنگی

    سابقه و هدف:

     ریشه نابجا در گیاهان دارویی منبع غنی از متابولیت های ثانویه باارزش هستند. سرخارگل (Echinacea purpurea </em>(L.) Monech) یک گیاه دارویی مهم است و به طور گسترده در صنعت دارویی استفاده می شود. ریشه ها به طور سنتی در داروهای گیاهی و مکمل های غذایی به عنوان یک محرک سیستم ایمنی در درمان بیماری های التهابی، ویروسی و تنفسی استفاده می شوند. ناهمگنی سنتز ترکیبات موثره در محیط طبیعی، عملکرد پایین تولید گیاه در کنار عوامل دیگر ازجمله علل جست وجو برای رویکردهای جایگزین تولید مواد و اندام موثره گیاه هستند. در میان تکنیک های مختلف کشت های درون شیشه ای، کشت بافت های تمایز یافته همانند ریشه، معمولا مقادیر بالاتری از متابولیت ها را نسبت به بافت های تمایز نیافته مانند کالوس و سلول های کشت مایع سلولی تولید می کنند.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه، هدف اولیه انتخاب بهترین ریزنمونه گیاهی و شناسایی دقیق موثرترین ترکیب از تنظیم کننده های رشد گیاهی بود که بتواند استقرار موفقیت آمیز کشت مایع ریشه نابجا را تسهیل کند. این بررسی شامل ارزیابی سه ریزنمونه گیاهی متمایز برگ، دمبرگ و ریشه بود. این ریزنمونه ها تحت تاثیر غلظت های مختلف 0، 0.5، 1، 1.5 و 2 میلی گرم در لیتر از دو نوع تنظیم کننده رشد گیاهی ایندول-3 - بوتیریک اسید (IBA) و 1- نفتالن استیک اسید (NAA) قرار گرفتند. تعداد ریشه های نابجا در ریزنمونه ها در غلظت های مختلف از تنظیم کننده های رشد گیاهی پس از شش هفته اندازه گیری شد. در آزمایش مجزای دیگری، اثر غلظت های مختلف ساکارز شامل 10، 20، 30، 40، 50 و 60 گرم در لیتر محیط کشت بر روی ویژگی های دینامیکی رشد (وزن تر و خشک، حجم محیط باقیمانده، هدایت الکتریکی (EC) و pH) و فیتوشیمیایی (فنول کل، فلاونوئید کل و فعالیت آنتی اکسیدانی) ریشه در طول چهار هفته کشت، بررسی شد. برای اعمال تیمارهای ساکارز، مقدار 0.35 گرم وزن تر از ریشه های نابجا در داخل ارلن مایرهای 250 میلی لیتری حاوی 50 میلی لیتر نصف محیط کشت MS، یک میلی گرم در لیتر IBA به همراه غلظت های مختلف ساکارز با pH= 5.8 قرار داده شدند. محتوای سه فلاسک هر تیمار در هر هفته برای اندازه گیری استفاده شد. مطالعات در قالب آزمایش فاکتوریل به صورت طرح پایه کاملا تصادفی انجام شدند و مورد تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS قرار گرفتند.

    نتایج

    ریشه های نابجا در ریزنمونه های برگ بسیار موثرتر از ریزنمونه های ریشه و دمبرگ بودند. میانگین تعداد ریشه های نابجا در ریزنمونه برگ 93.5% بود، در حالی که ریزنمونه های دمبرگ و ریشه به ترتیب 6.5 و صفر درصد ریشه نابجا تولید کردند. محیط MS  حاوی یک میلی گرم در لیتر IBA حداکثر تعداد ریشه را با میانگین 33.3% ایجاد کرد، در حالی که غلظت های صفر و دو میلی گرم در لیتر از هر دو هورمون استفاده شده ریشه ای تولید نکردند. بیشترین وزن تر با میزان 29.8 گرم در لیتر در هفته چهارم کشت مشاهده شد که این میزان 4.3 برابر وزن تلقیح اولیه بود. با پیشرفت مدت زمان کشت، میزان EC و pH محیط کشت کاهش یافت. البته افزایش زمان کشت، تاثیر قابل توجهی بر تولید فلاونوئید کل و فعالیت آنتی اکسیدانی مرتبط در ریشه های نابجا نداشته است. با وجود این، فنول کل با میزان 56.6 میلی گرم گالیک اسید در هر گرم وزن خشک در هفته چهارم تحت تاثیر افزایش معنی دار مدت زمان کشت قرار گرفت. به طورکلی، نتایج نشان داد که غلظت های کمتر ساکارز برای تولید زیست توده و محتوای ترکیبات موثره و فعالیت آنتی اکسیدانی کارآمدتر هستند. بالاترین تجمع زیست توده و محتوای فنول کل، بیشترین مقدار از محتوای فلاونوئید کل و بالاترین درصد مهار رادیکال آزاد به ترتیب با به کارگیری غلظت های سه، دو و 1% ساکارز در هفته چهارم کشت اندازه گیری گردید. در کل، همبستگی معکوسی بین میزان EC محیط کشت باقیمانده و زیست توده ریشه ها در غلظت های پایین تر ساکارز با افزایش مدت زمان کشت مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    از آنجایی که کشت مایع ریشه نابجا E. purpurea</em> به عنوان یک منبع جایگزین بالقوه برای تولید متابولیت های ثانویه به ویژه مشتقات کافئیک اسید (Caffeic acid) شناسایی می شوند، یافته های این پژوهش ممکن است به مطالعات تولید انبوه اندام موثره ریشه و به دنبال آن، این ترکیب های خیلی با ارزش با استفاده از سیستم های بیوراکتور مناسب آزمایشگاهی کمک کند.

    کلید واژگان: سرخارگل (E. Purpurea (L.) Monech), تغذیه ساکارز, کشت ریشه نابجا, زیست توده, ترکیبات فنولی
    Seyedeh Mohaddeseh Hosseini, Seyed Ali Andi *, Amir Sahraroo, Mohammadbagher Farhangi
    Background and objectives

     Adventitious root cultures of medicinal plants represent a bountiful reservoir of valuable secondary metabolites.  The esteemed medicinal plant Echinacea</em> purpurea</em> (L.) Monech is highly sought after for its phytochemical properties, with a traditional use of its roots in herbal medicines and dietary supplements as an immune system stimulant for treating inflammatory, viral, and respiratory diseases. However, the heterogeneous synthesis of bioactive compounds in natural environments and the limitations of conventional plant production methods necessitate exploring alternative approaches for obtaining active plant substances and organs. Among various in</em> vitro</em> cultivation techniques, the cultivation of differentiated tissues, specifically roots, consistently demonstrates the ability to yield higher quantities of metabolites than undifferentiated tissues such as callus and suspension cells. 

    Methodology

     The primary aim of this study was to accurately determine the ideal combination of plant explants and plant growth regulators that would facilitate the successful establishment of adventitious root suspension cultures. Three distinct plant explants, namely leaf, petiole, and root, were carefully evaluated in this study. These explants were subjected to varying concentrations (0, 0.5, 1, 1.5, and 2 mg.L-1) of two types of plant growth regulators: indole-3-butyric acid (IBA) and 1-naphthalene acetic acid (NAA). After six weeks, the number of adventitious roots developed by the explants under different concentrations of plant growth regulators was measured. The impact of different sucrose concentrations (10, 20, 30, 40, 50, and 60 grams per liter) in the culture medium was investigated over a four-week cultivation period. Various dynamic characteristics of root growth, including fresh weight, dry weight, volume of the remaining medium, electrical conductivity, and pH, were closely examined. Furthermore, phytochemical properties such as total phenol, total flavonoid, and antioxidant activity were assessed. To administer the sucrose treatments, 0.35 grams of adventitious roots were placed inside 250 ml Erlenmeyer flasks containing 50 ml of half MS culture medium, 1 mg.L-1IBA, and varying concentrations of sucrose, maintaining a pH of 5.8. Measurements were taken from three flasks of each treatment weekly. The experiments followed a Completely Randomized Factorial Design, with statistical analysis conducted using SPSS software.

    Results

     Leaf explants exhibited superior root formation to root and petiole explants. The average number of adventitious roots in leaf explants reached 3.37, while petiole and root explants produced only 0.23 and no adventitious roots, respectively. The most effective root formation occurred in MS medium with 1 mg.L-1 IBA, resulting in an average of 4 roots per explant. Hormone concentrations of 0 and 2 mg.L-1 did not induce root formation. In the fourth week of cultivation, the highest fresh weight recorded was 29.8 grams per liter, marking a remarkable 3.4-fold increase from the initial inoculation weight. The culture medium's electrical conductivity and pH decreased as the cultivation progressed. Cultivation weeks did not significantly impact total flavonoid production and related antioxidant activity in adventitious roots. However, the cultivation period significantly affected the total phenol content at 57.56 mg of gallic acid per gram of dry weight. Altogether, lower sucrose concentrations proved more efficient for biomass production, bioactive compound content, and antioxidant activity. The highest biomass accumulation and total phenol content occurred at 3% sucrose. In comparison, in the fourth week of cultivation, the highest total flavonoid content and the highest free radical inhibition percentage were observed at 2% and 1% sucrose, respectively. Notably, a negative correlation was observed between the electrical conductivity of the remaining culture medium and root biomass in lower sucrose concentrations as the culture duration increased.

    Conclusion

    In light of the immense potential harbored by adventitious root suspension cultures of E. purpurea</em> as an alternative source for the production of secondary metabolites, particularly caffeic acid derivatives, the discoveries made in this research have the potential to advance the field of mass production for active root organs, thereby facilitating the synthesis of these precious compounds through the implementation of appropriate laboratory bioreactor systems.

    Keywords: Purple Coneflower (Echinacea Purpurea (L.) Monech), Sucrose Feeding, Adventitious Root Culture, Biomass, Phenolic Compounds
  • فاطمه نژادعلیمرادی*، منصوره خداشناس، فرخنده رضانژاد
    سابقه و هدف

    پونه سا (Nepeta</em>) یکی از بزرگ ترین جنس های تیره نعنا (Lamiaceae) با 300 گونه است. 75 گونه از این جنس در ایران پراکنش دارند که بسیاری از آنها انحصاری هستند. با توجه به اهمیت دارویی و استفاده های سنتی گونه های مختلف آن، تحقیقات زیادی برای شناسایی متابولیت های ثانویه آنها انجام شده است. نپتالاکتون ها، سینئول ها و ترکیبات فنولی از ترکیبات ثانویه اصلی آن هستند و بیشتر این ترکیبات خواص دارویی، ضد میکروبی و صنعتی دارند. مقدار این ترکیبات در بخش های مختلف گیاه و نیز گونه ها و جمعیت های مختلف، متفاوت است. پونه سای هزاری (Hausskn. ex Bornm. Nepeta bornmulleri</em>)، انحصاری ایران و نمونه تیپ از استان کرمان است. اگرچه مطالعه و شناسایی متابولیت های ثانویه در بسیاری از گونه های این جنس انجام شده است، اما در پونه سای هزاری مطالعات بسیار محدود می باشد. بنابراین، ریخت شناسی و کمیت و کیفیت ترکیبات آنتی اکسیدانی و اسانس در دو بخش رویشی و زایشی این گونه گیاهی بررسی شد.

    مواد و روشها:

    /strong> بخش های رویشی (ساقه و برگ) و زایشی (گل و میوه) پونه سای هزاری، از رویشگاه گیاه واقع در شهر راین (استان کرمان) از ارتفاع 2450 متری در اردیبهشت 1402 جمع آوری شدند. در زمان جمع آوری، بخش زایشی مورد استفاده شامل 80% گل و 20% میوه بود که میوه ها در مرحله اولیه بلوغ (نارس) بودند. ویژگی هایی مانند اندازه گیاه، فرم رویشی آن، ساختار گل آذین و گل به صورت چشمی یا با استریومیکروسکوپ بررسی و عکس برداری شدند تا با استفاده از تصاویر رنگی، شناسایی و دسترسی گیاه به سهولت انجام شود. ترکیبات بیوشیمیایی شامل ترکیبات فنلی و اسانس در بخش های رویشی و زایشی مطالعه شدند. اندازه گیری کمی ترکیبات فنلی شامل فنل کل، فلاونوئید کل و آنتوسیانین کل از نمونه های تازه به روش اسپکتروفتومتری انجام شد. سنجش کیفی ترکیبات فنلی و آنتوسیانین با استفاده از نمونه های خشک با دستگاه HPLC انجام گردید. مطالعه کمی و کیفی اسانس، با استفاده از نمونه های خشک با دستگاه کروماتوگرافی گازی (GC) و کروماتوگرافی گازی متصل به طیف سنج جرمی (GC/MS) انجام شد. اسانس گیری به روش تقطیر با آب با دستگاه کلونجر انجام شد. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی شامل 2 نوع اندام رویشی (ساقه و برگ) و زایشی (گل و میوه) با سه تکرار انجام گردید.

    نتایج

    مطالعات ریخت شناختی پونه سای هزاری نشان داد که در منطقه مورد مطالعه ارتفاع گونه حدود 25-10 سانتی متر بوده و دارای برگ های رزت کرک دار، گل آذین متراکم سرمانند، جام دولبی ارغوانی-آبی رنگ و کاسه پیوسته و کرک دار ارغوانی می باشد. نافه شامل چهار پرچم دو به دو هم قد (دی دینام) بنفش رنگ و تخمدان فوقانی با میوه شیزوکارپ چهار فندقه ای است که توسط کاسبرگ های پایا احاطه شده است. محتوای فنل، فلاونوئید و آنتوسیانین کل در سرشاخه های گل دار (زایشی) به طور معنی دار بیش از برگ ها و ساقه های جوان (رویشی) بود. نیم رخ (پروفایل) ترکیبات فنلی و آنتوسیانینی با دستگاه HPLC نشان داد که در بخش زایشی، 10 ترکیب فنلی و 3 ترکیب آنتوسیانینی و در بخش رویشی، 6 ترکیب فنلی و 2 ترکیب آنتوسیانینی شناسایی شدند. بیشترین ترکیب فنلی مشاهده شده در هر دو بخش رویشی و زایشی، لوتئولین بود، در صورتی که مالویدین-گلوکوزید به عنوان بیشترین ترکیب آنتوسیانینی ثبت شد. مقدار مالویدین-گلوکوزید، در بخش زایشی دو برابر بخش رویشی بود. درصد اسانس در بخش رویشی و زایشی به ترتیب 0.2% و 0.1% مشاهده شد. در اسانس بخش رویشی و زایشی، به ترتیب 10 (69.41%) و 16 (89.29%) ترکیب شناسایی شده و 9 (14.59%) و 4 (6.21%) ترکیب شناسایی نشده گزارش شد که در مجموع 84% و 95.5% اسانس را تشکیل دادند. ترکیبات اصلی اسانس بخش رویشی شامل اسپاتولنول (31.2%)، 8،1-سینئول (14.5%)، اسید هگزادکانوئیک (10.6%)، میرتنول (9.7%)، کاریوفیلن اکسید (6.4%) و ترانس-پینوکارونول (4.4%) بودند. در بخش زایشی، 8،1-سینئول (31.7%)، اسپاتولنول (16.2%)، میرتنول (14.14%)، دی هیدرو نپتالاکتون (6.92%)، ترانس-پینوکارونول (6.7%)، پینوکارون (5.2%) و کاریوفیلن اکسید (4.5%)، ترکیبات اصلی اسانس را تشکیل دادند.

    نتیجه گیری

    براساس نتایج، در گونه مورد مطالعه کمیت و کیفیت ترکیبات فنلی، آنتوسیانین و اسانس در بخش زایشی بیشتر از بخش رویشی بدست آمد. بنابراین، برای دستیابی به ترکیبات آنتی اکسیدانی، استفاده از اندام های زایشی گیاه پیشنهاد می گردد. مقدار نپتالاکتون که در بیشتر گونه های پونه سا قابل توجه می باشد در این گونه به نسبت کم مشاهده شد، در حالی که اسپاتولنول و 1،8-سینئول ترکیبات اصلی بودند. با توجه به کاربردهای متعدد دارویی و صنعتی دو ترکیب غالب گونه از یکسو و انحصاری و محدود بودن گونه از سوی دیگر، حفظ جمعیت های مختلف آن حائز اهمیت می باشد.

    Fatemeh Nejad-Alimoradi *, Mansoureh Khodashenas, Farkhondeh Rezanejad
    Background and objectives

     Nepeta, with 300 species, is one of the largest genera in the Lamiaceae family. Seventy-five species of this genus are distributed in Iran, many of which are endemic. Due to the medicinal importance and traditional uses of its various species, much research has been conducted to identify their secondary metabolites. Nepetalactone, cineole, and phenolic compounds have been reported as their main compounds, and most have medicinal, antimicrobial, and industrial properties. The amount of these compounds varies in different parts of the plant and different species and populations. Nepeta bornmulleriHausskn. ex Bornm. is endemic to Iran and is a type specimen from Kerman province. Although secondary metabolites have been studied in many species of this genus, more research is needed on N. bornmulleri. Therefore, the morphology, quantity, and quality of antioxidant compounds and essential oils were investigated in the plant's two vegetative and generative parts.

    Methodology

     Vegetative (stem and leaf) and generative (flower and fruit) parts of N. bornmulleri were collected in May 2023 from Rayen city (Kerman province) at an altitude of 2450 meters. The used generative parts were 80% flowers and 20% unripe fruits. The size of the plant, its vegetative form, and the structure of the inflorescence and flower were examined and photographed with the naked eye or stereomicroscope so that researchers could identify them quickly. Biochemical compounds, including phenolic compounds and essential oil, were studied in vegetative and generative parts. Total phenolic compounds, including total phenols, flavonoids, and anthocyanins from fresh samples, were studied by spectrophotometric method. The phenolic compounds and anthocyanins profile were investigated using dried samples with HPLC. The analysis of essential oil was done using dry samples with gas chromatography (GC) and gas chromatography coupled to a mass spectrometer (GC/MS). Essential oil extraction was done by distillation with water using Clevenger. The experiment was conducted in a completely random design, including two types of vegetative (stem and leaf) and generative (flower and fruit) organs with three replications.

    Results

     Morphological studies of N. bornmulleri showed that in the studied area, the height of the species is about 10-25 cm with hairy basal (rosette) leaves, apical and dense head-like inflorescence, purple-blue synpetal corolla with bilobate apex, synsepal calyx. The Androecium comprises four purple stamens of equal length (didynamous stamens) and an upper pistil with tetra-achene schizocarp fruit surrounded by persistent sepals. The total content of phenols, flavonoids, and anthocyanins in flowering branches (generative) was significantly higher than in leaves and stems (vegetative parts). The profile of phenolic and anthocyanin compounds by HPLC showed that ten phenolic compounds and three anthocyanin compounds were identified in the generative part, and six phenolic compounds and two anthocyanin compounds were identified in the vegetative part. The most phenolic compound observed in both vegetative and generative parts was luteolin, while malvidin-glucoside was recorded as the most anthocyanin compound. The amount of malvidin-glucoside in the generative part was twice that of the vegetative part. The percentage of essential oil in vegetative and generative parts was observed at 0.2 and 0.1, respectively. In the essential oils of vegetative and reproductive parts, respectively, 10 (69.41%) and 16 (89.29%) identified compounds and 9 (14.59%) and 4 (6.21%) unidentified compounds were reported, which in total 84% and 95.5% constituted the essential oil.The main components of the essential oil of the vegetative part include spatholenol (31.2%), 1,8-cineole (14.5%), hexadecanoic acid (10.6%), myrtenol (9.7%), caryophyllene oxide (6.4%). ) and trans-pinocarveol (4.4%). In the generative part, 1,8-cineole (31.7%), spatholenol (16.2%), myrtenol (14.14%), dihydro nepetalactone (6.92%), trans-pinocarveol (6.7%), pinocarovone (5.2%) and caryophyllene oxide (4.5%) were the main components of the essential oil.

    Conclusion

     Based on the results, the quantity and quality of phenolic compounds, anthocyanin, and essential oil in the generative part were higher than in the vegetative part of the studied species. So, it is suggested that the generative parts of the plant be used to obtain antioxidant compounds. The amount of nepetalactone, which is significant in most species of Nepeta, was relatively low in this species, while spatholenol and 1, 8-cineole were the main compounds. Considering the numerous medicinal and industrial applications of the two dominant species combinations on the one hand and the exclusivity and limited distribution of the species on the other hand, it is essential to preserve its different populations.

    Keywords: Essential Oil, Phenolic Compounds, Nepeta Bornmulleri Hausskn. Ex Bornm, 1 8-Cineole, Nepetalactone
  • نبی خلیلی اقدم*، شهریار سعیدیان، سحر بشیرپور
    سابقه و هدف
    سیستم های دفاعی متعددی برای غلبه گیاهان در برابر تنش ها و به ویژه تنش حاصل از فلزات سنگین وجود دارد. برخی فلزات سنگین به عنوان بخشی از ترکیب های مهم رنگیزه ها و آنزیم ها هستند و از عناصر ضروری می باشند، در غلظت های بالاتر از نیاز فیزیولوژیک گیاهان برای گیاه سمی بوده ولی برخی دیگر از فلزات سنگین مانند کادمیوم و سرب به عنوان فلزات غیرضروری حتی در غلظت های پایین نیز آثار سمی روی گیاهان دارند و به همین علت این فلزات سنگین به عنوان عوامل تنش زا برای گیاهان محسوب می شوند. بر این اساس، بررسی آثار این فلزات بر فعالیت های آنزیم های اکسیدانی گیاه حائز اهمیت است.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق به منظور بررسی واکنش آنزیم های اکسیدانی و عوامل غیراکسیدانی در برابر تنش حاصل از کادمیوم، کنگر مورد نیاز پس از تهیه از کوهستان های کردستان در حضور بافر فسفات، 7 pH و محلول 0.02 PMSF به عنوان مهارکننده پروتئازی هموژنیزه گردید و پس از انجام سانتریفوژ در دورهای g3000 و g 15000، محلول شفاف بالایی به عنوان عصاره خام و انجام سنجش های بعدی استفاده شد. در سنجش های انجام شده، اثر غلظت های مختلف کلریدکادمیوم (CdCl2) بر محتوای پرولین، ترکیب های فنلی و فعالیت آنزیم های ضداکسیدان فنیل آلانین آمونیالیاز (PAL)، کاتالاز (CAT)، سوپراکسیددیسموتاز (SOD)، آسکوربات پراکسیداز (APX)، گایاکول پراکسیداز (GPX) و پلی فنل اکسیداز (PPO) ریشه کنگر سنجش گردید. این طرح در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار در ویال های محتوی 3 میلی لیتر از عصاره ریشه کنگر با 7 تیمار اجرا شد که در آن، گروه اول به عنوان شاهد بود که تنها در حضور آب مقطر تیمار گردید. گروه دوم در معرض CdCl2 0.25 میلی مولار، گروه سوم، چهارم، پنجم، ششم و هفتم به ترتیب در حضور 0.5، 1، 2، 5 و 10 میلی مولار به مدت 10 دقیقه قبل از سنجش آنزیمی در دمای اتاق 20 تا 25 درجه و شرایط 10 دقیقه نور طبیعی تیمار شدند. سپس میزان فعالیت یکایک آنزیم های آنتی اکسیدان، میزان پرولین و محتوای فنلی آن به طور جداگانه اندازه گیری و سنجش شد. در این تحقیق نیز در ابتدا نمودار پراکنش داده ها (فعالیت آنزیم یا پروتئین در مقابل سطوح مختلف Cd) رسم و بعد برای برازش داده ها از انواع معادلات رگرسیون خطی و غیرخطی استفاده شد. در گام بعدی با توجه به برازش بهترین نوع رابطه و نیز تجزیه وتحلیل نوع پاسخ فعالیت آنزیم های GPX، SOD، APX، پروتئین، پرولین و محتوای فنلی از تجزیه رگرسیون غیرخطی (مدل های توانی، هذلولی، نمائی مجانب و رشد مجانب) و برای بیان نحوه پاسخ فعالیت آنزیم های PPO، CAT و PAL به سطوح مختلف کادمیوم از مدل بتا استفاده شد. نتایج همه مدل ها حکایت از اثر تحریک کنندگی Cd روی آنزیم های مورد مطالعه بود.
    نتایج
    نتایج تحقیق نشان داد که فعالیت همه آنزیم های SOD، APX، CAT، PPO، GPX و PAL و میزان پرولین و محتوای فنلی در نتیجه تیمار با کادمیوم به طور معنی دار افزایش یافت. با استفاده از پنج مدل رگرسیون غیرخطی، بیشترین فعالیت آنزیم APX در غلظت 4.6 میلی مولار (مدل نمایی مجانب)، آنزیم GPX در غلظت 12.3 میلی مولار (مدل های نمایی مجانب و رشد مجانب) و آنزیم SOD در غلظت 14.3 میلی مولار (مدل رشد مجانب) درون یابی گردید. ضمن اینکه بیشترین تولید پرولین و محتوای فنلی نیز در غلظت های 13.6 و 14.3 میلی مولار کادمیوم با بهره گیری از مدل نمایی مجانب و رشد مجانب به ترتیب حاصل شد. بیشترین فعالیت آنزیم PPO در غلظت 8 میلی مولار، CAT در غلظت 4.8 میلی مولار و بیشینه فعالیت PAL نیز مربوط به غلظت 4.1 میلی مولار بود. نتایج نشان می دهند که کادمیوم به دلیل القای تنش اکسیداتیو و افزایش تولید رادیکال آزاد منجر به افزایش میزان محتوای پرولین، ترکیب های فنلی و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان ریشه کنگر می گردد و در ادامه تغییرات میزان فعالیت این آنزیم ها در طول رشد، نشان دهنده وجود سازوکار های تنظیمی آنزیمی در ریشه کنگر در برابر تنش فلزات سنگین مانند کادمیوم می باشد. سیستم دفاع آنتی اکسیدانی آنزیمی، پرولین و محتوای فنلی تولید شده نقش کلیدی در پاسخ گیاه ریشه کنگر به تنش فلز سنگین کادمیوم ایفاء می کنند.
    نتیجه گیری
    نتایج بنشان داد که کادمیوم به دلیل القای تنش اکسیداتیو و افزایش تولید رادیکال آزاد منجر به افزایش میزان محتوای پرولین، ترکیب های فنلی و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان ریشه کنگر می گردد و در ادامه تغییرات میزان فعالیت این آنزیم ها در طول رشد، نشان دهنده وجود سازوکار های تنظیمی آنزیمی در ریشه کنگر در برابر تنش فلزات سنگین مانند کادمیوم می باشد و سیستم دفاع آنتی اکسیدانی آنزیمی، پرولین و محتوای فنلی تولید شده نقش کلیدی در پاسخ گیاه ریشه کنگر به تنش فلز سنگین کادمیوم ایفاء می کنند.
    کلید واژگان: آنزیم, فلز سنگین, ترکیب های فنلی, کنگر
    N. Khaliliaqdam *, Sh. Saeidian, S. Bashirpor
    Background and objectives
    Plants have many defense systems to overcome stresses, especially heavy metals. Some heavy metals are part of pigments and enzyme compounds and are also essential elements. In concentrations higher than plants' physiological needs, they are toxic for plants, but some heavy metals such as cadmium and lead are even unnecessary. At low concentrations, they harm plants, and for this reason, heavy metals are considered stressors. Based on this, it is imperative to investigate these metals' effects on plant oxidizing enzymes' activities.
    Methodology
    In this research, in order to investigate the reaction of oxidizing enzymes and non-oxidizing factors against the stress caused by cadmium (Cd), the required artichoke after being prepared from the mountains of Kurdistan in the presence of phosphate buffer, pH 7 and PMSF 0.02 solution as Protease inhibitor was homogenized and after centrifugation at 3000 g and 15000 g, the upper clear solution was used as a crude extract and for subsequent measurements. In the performed tests, the effect of different concentrations of cadmium chloride (CdCl2) were measured on the content of proline (Pro), phenolic compounds (Ph.C) and the activity of antioxidant enzymes such as phenyl-alanine-ammonialyse (PAL), catalase CAT), superoxide dismutase (SOD), ascorbate peroxidase (APX), guaiacol peroxidase (GPX) and polyphenol oxidase (PPO) of artichoke root. This project was carried out in the form of a completely randomized design in three replications in vials containing three milliliters of artichoke root extract with seven treatments, in which the first group was treated as a control in the presence of distilled water only. The second group was exposed to 0.25 mM CdCl2, the third, fourth, fifth, sixth, and seventh groups were exposed to 0.5, 1, 2, 5, and 10 mM CdCl2, respectively, for 10 minutes. The samples were treated at room temperature of 20 to 25 degrees and 10 minutes of natural light. Then, the activity level of each antioxidant enzyme and the level of Pro and Ph.C was measured separately. In this research, at first, the distribution diagram of the data (enzyme or protein activity against different levels of Cd) was drawn, and then various linear and non-linear regression equations were used to fit the data. In the next step, according to the best type of equation and analysis of the response type of GPX, SOD, APX, protein, Pro and Ph.C was used from nonlinear regression analysis (power, hyperbolic, asymptotic exponential and asymptotic growth models) and to express the response of enzyme activity of PPO, CAT and PAL to different levels of Cd were used from the beta model.
    Results
    All models indicated Cd's stimulating effect on the studied enzymes. The research results showed that the activity of all SOD, APX, CAT, PPO, GPX, and PAL enzymes as well as the content of Pro and Ph. C increased significantly after Cd treatment. Using five non-linear regression models, the highest activity of APX enzyme at a concentration of 4.6 mM (asymptotic exponential model), GPX enzyme at a concentration of 12.3 mM (asymptotic exponential and asymptotic growth models), SOD enzyme at 14.3 mM (asymptotic growth model) was interpolated. In addition, the most production of Pro and Ph. C was obtained at concentrations of 13.6 and 14.3 mM Cd using the asymptotic and asymptotic growth models, respectively. The highest activity of the PPO enzyme was at 8 mM, CAT at 4.8 mM, and the maximum activity of PAL was at 1.4 mM. The results showed that Cd, due to the induction of oxidative stress and the increase in free radical production, leads to an increase in the content of proline, phenolic compounds, and the activity of antioxidant enzymes in artichoke roots. Further changes in the activity of these enzymes during growth indicate the presence of enzymatic regulatory mechanisms in artichoke roots against heavy metals such as cadmium. Enzymatic antioxidant defense systems, Pro and Ph. C play a crucial role in the response of artichoke roots to heavy metal cadmium stress.
    Conclusion
    In general, results showed that Cd, due to the induction of oxidative stress and the increase in free radical production, leads to an increase in the content of proline, phenolic compounds, and the activity of antioxidant enzymes in artichoke roots. Further changes in the activity of these enzymes during growth indicate the presence of enzymatic regulatory mechanisms in artichoke roots against heavy metals such as cadmium. Enzymatic antioxidant defense systems and Pro and Ph. C are crucial in the response to heavy metal cadmium stress of artichoke roots.
    Keywords: Enzyme, Heavy Metal, Phenolic Compounds, Artichoke
  • Anna Tadevosyan, Mahsa Daryadar *, Anahit Tovmasyan, Armenuhi Asatryan, HamidReza Roosta, Anahit Hakobjanyan

    Moringa oleifera Lam. is a well-known medicinal plant and food source. It is rich in bioactive substances, has several pharmacological properties, and is an introduced species to Armenia. This study aimed to evaluate moringa for its adaptability to Armenian climatic conditions while assessing its antioxidant and antibacterial activities in different cultivation systems. Moringa plants were grown in soil and hydroponic systems (on special substrates: volcanic slag, gravel, volcanic slag mixed with gravel). Growth characteristics, yield, antioxidant activity, and antibacterial properties were investigated. The results showed that moringa can easily adapt to the Armenian climate. It is important to note that leaf dry mass increased by 1.6-1.7-fold in hydroponic-grown plants compared to soil-grown plants, regardless of the growth substrate. A greater antioxidant activity was observed in plants that grew on gravel only and gravel mixed with volcanic slag substrates. A comparative study of the antibacterial activity of moringa leaf water extract revealed that an extract of 5000 µg mL-1 from plants in hydroponic conditions suppressed the growth of gram-positive (Enterococcus hirae) and gram-negative (Escherichia coli) bacteria in 24 hours. Soil-grown plants had similar extracts by concentration that inhibited the growth of gram-negative bacteria. Thus, moringa plants adapted easily to the Armenian climate. The plants performed better in the hydroponic system than the soil system. This superiority in performance appeared in plant growth, yield, antioxidant activity, and antibacterial properties.

    Keywords: Enterococcus hirae, Escherichia coli, Moringa, phenolic compounds, Soilless culture
  • مختار حیدری*، ابوذر هاشم پور

    آنتی اکسیدان ها گروه متنوعی از ترکیبات زیستی شامل ترکیبات فنولی، فلاونوئید ها، آلکالوئید ها و ترپنوئید ها هستند . کمیت و کیفیت ترکیبات آنتی اکسیدانی در گیاهان به عوامل مختلفی از جمله شرایط اقلیمی، گونه و رقم میوه، مرحله رشد و نمویی میوه، روش های فرآوری و همچنین شرایط نگهداری و انبارداری آن بستگی دارد. در علم باغبانی میوه ها بر اساس منشا اقلیمی به سه دسته میوه های معتدله (غنی از آنتوسیانین ها و اسید های فنولی) مانند سیب، انگور و سته ها، میوه های نیمه گرمسیری (غنی از اسید های فنولی و فلاونوئید ها) مانند انار و زیتون و میوه های گرمسیری (غنی از کارتنوئید ها و فلاونوئید ها) مانند انبه و موز تقسیم بندی می شوند. همچنین تنوع قابل توجهی در کمیت و کیفیت ترکیبات آنتی اکسیدانی یک گونه از میوه ها بین ارقام و ژنوتیپ های مختلف آن وجود دارد که می تواند اساسی برای انتخاب والدین توسط اصلاح گران به منظور دست یابی به ارقام غنی از آنتی اکسیدان باشد. میزان ترکیبات فنولی میوه ها با درجه بلوغ میوه و یا رسیدن ارتباط دارد و معمولا با افزایش سن میوه، میزان ترکیبات فنولی افزایش می یابد. از نظر روش فرآوری نیز استفاده از ضایعات صنعتی انگور و زیتون به عنوان منبعی بالقوه برای آنتی اکسیدان ها در رژیم غذایی یا نگهدارنده مواد غذایی بررسی شده است. در این مقاله مروری ترکیبات مختلف آنتی اکسیدانی در میوه های مختلف بررسی شده و عوامل موثر بر کیفیت و کمیت آن ها مورد بحث قرار گرفته است.

    کلید واژگان: آنتی اکسیدان ها, ترکیبات فنولی, تنش اکسیداتیو, رژیم غذایی, فلاونوئیدها
    Mokhtar Heidari *, Abouzar Hashempour

    Antioxidants are diverse groups of biological compounds, including phenolic compounds, flavonoids, alkaloids, and terpenoids, which act as free radical scavenging. Fruits are the natural antioxidant resources that constitute principal dietary components. Therefore, identifying the type and amount of antioxidant compounds in different fruits and the factors affecting them is crucial to achieving a diet rich in antioxidants. The quality and quantity of antioxidant compounds in fruits are influenced by various factors such as climate, species and cultivars, fruit developmental stage, processing methods, and storage conditions. In horticulture, fruits are divided into three categories based on climatic origin, including temperate fruits (rich in anthocyanins and phenolic acids) such as apples, grapes, and berries, subtropical fruits (rich in flavonoids and phenolic acids) such as pomegranate and olives, and tropical fruits (rich in flavonoids and carotenoids) such as bananas and mangoes. Also, there is a significant variation in the quantity and quality of antioxidant compounds in a specimen of fruits, which can be the basis for selecting parents by breeders to achieve antioxidant-rich cultivars. The amount of phenolic compounds in fruits is related to the degree of fruit maturity or ripening, and usually, with increasing age, the amount of phenolic compounds increases. From a processing point of view, recently, the use of wine and olive industry waste products has been considered as a potential source of dietary or food preserving antioxidants. In this review, various antioxidant compounds in different fruits have been considered, and the factors affecting their quality and quantity are discussed.

    Keywords: Antioxidants, Flavonoids, Food Dietary, Phenolic Compounds, Oxidative Stress
  • Ruhee Jan *, Tabassum Ara, Javid Mir
    Natural plant products are suitable, eco-friendly, and toxicologically safe for using in integrated disease management approaches. Present work was carried out to decipher the potential of walnut kernels against Alternaria mali, the causal agent of leaf and fruit blotch on apples. Bioactive compound profiling of extracts was also done through HPLC and GC-MS to reveal the potential role of the compounds for disease management.  In the present study, a comparative analysis of the anti-fungal activity and concentration of active substances using HPLC and GC-MS in different walnut extracts has been carried out on the inhibition of A. mali.  The extracts of walnut kernels belonging to different eco-geographical regions viz. CS (Char-e-Sharief), KG (Kulgam), TM (Tangmarg), and KW (Kupwara) of Kashmir valley were prepared. The extracts prepared were added to potato dextrose agar (PDA) @ 1000, 2000, and 3000 ppm for evaluation against A. mali. The results revealed the efficacy of the different walnut extracts, with a maximum inhibition of mycelia growth in the range of 60%, 62.2%, and 71.1% at 3000ppm.  Among them, the TM (Tangmarg) extract showed the highest inhibition (71.1%).  The bioactive compounds were identified by using GC-MS chromatographic technique. The Quercetin content was quantified in the kernels of walnut, collected from four locations in Kashmir valley using HPLC. Among the selected genotypes, the highest Quercetin content was observed in samples collected from TM (Tangmarg) (0.765mg g-1) followed by KW (Kupwara) (0.705 mg g-1). The major phenolic components identified by GC/MS were methyl-7,8-Octadecadienoate, hexadecanoic acid, linoleic acid, epicatechin, and tocopherol. The results of the present study can be utilized further in the development of formulation from walnut kernels for evaluation under field conditions.
    Keywords: Juglans regia, phenolic compounds, Bio-fungicide, Quercetin
  • مختار حیدری*

    استفاده از ضایعات هرس درختان برای تولید مالچ چوب، یکی از راه های سازگار با محیط زیست برای استفاده مجدد از ضایعات در کشاورزی، و یک راه حل مناسب برای کاهش تبخیر آب از سطح خاک می باشد. وجود مواد بیوشیمیایی در چوب که بر رشد گیاهان اثرات بازدارنده دارند، یکی از محدودیت های کاربرد مالچ خرده چوب می باشد. تعیین اثر بازدارندگی چوب انواع درختان می تواند در بهبود کیفیت مالچ چوب موثر باشد. در پژوهش حاضر چوب نارنج و انار و هم چنین دمبرگ اصلی و رگبرگ برگ خرما به مدت 24 و 48 ساعت در آب خیسانده شده و اندازه گیری برخی ترکیبات بیوشیمیایی و ارزیابی اثر دگرآسیبی بر جوانه زنی بذر کاهو انجام شد. نتایج نشان دهنده وجود تفاوت معنی دار در هدایت الکتریکی (EC)، pH، مواد جامد معلق و هم چنین برخی ترکیبات بیوشیمیایی شامل فنول کل، فلاونوئیدها و شاخص تانن بین عصاره نمونه های گیاهی در هر دو مرحله شستشوی متوالی بود. در هر سه نمونه گیاهی، میزان ترکیبات بیوشیمیایی در مرحله دوم نسبت به مرحله اول کاهش معنی داری داشت. استفاده از آزمون جوانه زنی بذر کاهو (به عنوان روش زیست سنجی برای ارزیابی اثر آللوپاتیکی) نشان داد عصاره تهیه شده از شستشوی نمونه های چوب نارنج و انار و برگ خرما درصد جوانه زنی بذر، شاخص جوانه زنی، طول ریشه چه و طول ساقه چه در کاهو را به طور معنی داری نسبت به تیمار شاهد (آب مقطر) کاهش داد. این نتایج نشان دهنده اهمیت توجه به ترکیبات بیوشیمیایی دارای اثر دگر آسیبی در چوب درختان میوه و اندازه گیری تغییرات این ترکیبات در مواردی مانند تهیه مالچ خرده چوب، کمپوست و خاک برگ و سایر محصولاتی می باشد که از ضایعات چوب درختان میوه تهیه می شود.

    کلید واژگان: ترکیبات فنولی, جوانه زنی بذر, چوب, رشد, ضایعات و مواد آلی
    Mokhtar Heidari *

    In the present experiment, sour orange and pomegranate wood as well as the main petiole and palm leaflets were soaked in water for 24 and 48 hours and some biochemical indices and biochemical compounds were measured and the allopathic effects was evaluated. The results showed a significant difference in electrical conductivity (EC), pH, soluble solids as well as some biochemical compounds including total phenols, flavonoids and tannin index between plant sample extracts in both successive washing stages. In all three plant samples, the amount of biochemical compounds in the second stage was significantly reduced compared to the first stage. Evaluation of allopathic effects of the extract prepared from the samples using lettuce seed germination test (as a model plant) showed that seed germination percentage, germination index, root length and shoot length in lettuce under the influence of the extract prepared from washing the sample Orange, pomegranate and date leaves had a significant decrease compared to the control (distilled water) treatment. These results indicate the importance of biochemical compounds in wood of fruit trees and measuring the changes of these compounds in cases such as the preparation of wood mulch, compost and leaf litter and other products that are prepared from wood waste of fruit trees.

    Keywords: Growth, Phenolic Compounds, Seed Germination, Wood, Waste
  • شکیلا غروری، محمد مقدم*، نسرین فرهادی

    به منظور بررسی و مقایسه تاثیر ده گونه قارچ مایکورایزا متعلق به هفت جنس مختلف (Racocetra،و Rhizophagus،و Claroideoglomus،و Funneliformis،و Diversispora،و Acaulospora و Gigaspora) بر برخی صفات رشدی و بیوشیمیایی گیاه شنبلیله، پژوهشی گلدانی بر پایه طرح کاملا تصادفی در گلخانه پژوهشی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. در پژوهش حاضر تغییرات زیست توده، تعداد و طول غلاف، وزن هزار دانه، رنگیزه های فتوسنتزی، ترکیبات فنولی، کربوهیدرات های محلول، پروتیین کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی در گیاه شنبلیله در واکنش به تلقیح مایکورایزایی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد که اثر قارچ های مایکورایزا بر کلیه صفات مورد بررسی در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. براساس یافته های بدست آمده، واکنش گیاه شنبلیله به تلقیح با گونه های مختلف قارچ مایکوریزا متفاوت بود. تلقیح با گونه های مناسب قارچ مایکورایزا به طور کارآمد از طریق بهبود شرایط رشدی گیاه و صفات بیوشیمیایی منجر به افزایش و بهبود صفات رشدی از جمله زیست توده تازه و خشک کل گیاه شنبلیله شد. در پژوهش حاضر همه گونه های مایکوریزا به ویژه R. castanea،وA. langula،وR. intraradicese و G. margarita میزان کلروفیل و فعالیت های آنزیم های آنتی اکسیدانی گیاه شنبلیله را نسبت به شاهد افزایش دادند که همراه با افزایش رشد گیاه از نظر زیست توده تازه و خشک در این تیمارها بود. بر اساس نتایج این پژوهش تلقیح گیاه شنبلیله با قارچ های C. claroideum،وR. castanea،وA. langula،وG. margarita،وR. fasciculatus و F. caledonium می تواند به عنوان جایگزین مناسب کودهای شیمیایی برای افزایش عملکرد این گیاه پیشنهاد شود.

    کلید واژگان: ترکیبات فنولی, زیست توده, ظرفیت آنتی اکسیدانی, کودهای زیستی
    Sh. Ghoroori, M. Moghadam*, N. Farhadi

    To investigate the effect of ten species of mycorrhizal fungi belonging to seven different genera (Racocetra, Rhizophagus, Claroideoglomus, Funneliformis, Diversispora, Acaulospora and Gigaspora) on some growth and biochemical traits of fenugreek (Trigonella foenum-groecum), a pot experiment based on a completely randomized design was conducted in the research greenhouse of Ferdowsi University of Mashhad. The changes of biomass, number and length of pods, weight of 1000 seeds, photosynthetic pigments, phenolic compounds, soluble carbohydrates, total protein, and antioxidant capacity in fenugreek plants in response to mycorrhizal inoculation were studied. The results of variance analysis of the data showed that the effect of mycorrhizal fungi on all studied traits was significant at the probability level of 1%. Based on the findings, the response of fenugreek plant to inoculation with different species of mycorrhizal fungi was variable. Inoculation with suitable species of mycorrhizal fungi through improving the growth condition and biochemical traits of treated plants increased the fenugreek growth based on plant fresh and dry weights. In the present study, mycorrhizal species, especially R. castanea, A. langula, R. intraradicese, and G. margarita enhanced the amount of chlorophyll and the activities of antioxidant enzymes of inoculated fenugreek plant compared to the control, which was accompanied by increasing the plant growth in terms of fresh and dry weights in these treatments. According to the obtained results, inoculation of fenugreek plant with C. claroideum, R. castanea, A. langula, G. margarita, R. fasciculatus, and F. caledonium fungi can be suggested as a suitable alternative for chemical fertilizers to increase the yield of this plant.

    Keywords: Phenolic compounds, Biomass, Antioxidant capacity, Biofertilizers
  • فاطمه ناظوری*، مهلا خوشحالی، حدیث اقبالی، علیرضا طالبی زاده

    گوجه فرنگی، پس از سیب زمینی دومین سبزی مهم دنیا محسوب می شود که سرشار از املاح و ویتامین ها است و جایگاه ویژه ای در بین سبزی ها، اقتصاد کشاورزی و تجارت دارد، هرچند که یکی از مشکلات این محصول ضایعات بالای آن در مرحله پس از برداشت است. در سال 1400 آزمایشی به منظور بررسی کیفیت و انبارمانی گوجه فرنگی رقم سنا با استفاده از تیمارهای کیتوزان، وانیلین و استیک اسید انجام شد. طرح آماری آزمایش بر پایه فاکتوریل در قالب یک طرح کاملا تصادفی بود. فاکتور اول آزمایش شامل شاهد (آب مقطر)، کیتوزان 1 درصد (Chit)، استیک اسید 1 درصد (AA)، وانیلین 1 درصد (Van)، و تیمار تلفیقی Chit1%) (AA1%+Van1%+  و فاکتور دوم شامل زمان انبارمانی طی 3 دوره ی انبارمانی (7، 14 و 21 روز) در دمای 1±4 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 5±85 درصد بود. نتایج آزمایش نشان داد استیک اسید منجر به جلوگیری از نشت یونی، آلودگی میکروبی، کاهش وزن و حفظ سفتی گردید. تیمار وانیلین منجر به حفظ سفتی (2 برابر)، جلوگیری از کاهش وزن (3 درصد) و کاهش نشت یونی (14 درصد) نسبت به شاهد گردید. کم ترین مقدار مالون دی آلدیید، فعالیت پکتین متیل استراز، و آلودگی میکروبی در تیمار وانیلین مشاهده شد. در بین تیمارهای مورد بررسی، تیمار وانیلین به دلیل خاصیت آنتی اکسیدانی خود نسبت به سایر تیمارها در حفظ و نگهداری محصول گوجه فرنگی چشمگیرتر عمل نمود و در آخرین دوره ی انبارمانی نمونه های تیمار شده با آن از بیش ترین امتیاز برخوردار بودند. تیمار وانیلین 1 درصد به بهترین نحو صفات مورد ارزیابی میوه گوجه فرنگی را حفظ نمود، لذا جهت فرایند انبارمانی گوجه فرنگی پیشنهاد می شود. تیمار اسید استیک به عنوان حلال کیتوزان به طور جداگانه مورد ارزیابی قرار گرفت و این تیمار منجر به جلوگیری از نشت یونی، آلودگی میکروبی، کاهش وزن و حفظ سفتی شد. همچنین با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش کیتوزان و تیمار تلفیقی اثرات مخربی بر روی گوجه فرنگی داشتند، بنابراین کاربرد کیتوزان با وزن مولکولی کم برای انبارمانی محصول گوجه فرنگی توصیه نمی شود.

    کلید واژگان: آلودگی میکروبی, ترکیبات فنلی, فعالیت آنزیمی, مالون دی آلدهید, نشت یونی
    Fatemeh Nazoori *, Mahla Khoshhali, Hadis Eghbali, AliReza Talebizade

    Tomato is the second most important vegetable in the world after potato, which is rich in minerals and vitamins and has a special place among vegetables, agricultural and commercial economy, although one of the postharvest problems of this product is its high wastes. In 2021, an experiment was conducted to study the quality and storage life of ‘Sena’ cultivar of tomato by application of chitosan, vanillin and acetic acid treatments in the postharvest laboratory of department of horticultural sciences and engineering in Vali-e-Asr University of Rafsanjan. The statistical design of the experiment was a factorial in the form of a completely randomized design. The first factor included the control (distilled water), chitosan 1% (Chit), acetic acid 1% (AA), vanillin 1% (Van), and a combined treatment (AA1%+Van1%+ Chit1%), while the second factor comprised the storage time during 3 storage periods (7, 14 and 21 days) at a temperature of 4±1°C and relative humidity of 85±5%. The results of the experiment showed that acetic acid prevented ionic leakage, microbial contamination, weight loss and maintained firmness. Vanillin treatment kept the fruit firmness during storage up to two times and prevented weight loss (3%) and ion leakage (14%), compared to the control. The lowest content of malondialdehyde, pectin methyl esterase activity, and microbial activity were observed in vanillin. In general, among the investigated treatments, vanillin, due to its antioxidant properties, performed more impressively in the preservation of tomato products than other treatments, and in the last period of storage samples treated with vanillin had the highest score. The vanillin treatment best preserved the evaluated characteristics of tomato fruit and is recommended for the tomato storage process. The treatment of acetic acid as a chitosan solvent was evaluated separately and this application led to the prevention of ionic leakage, microbial contamination, weight loss and maintaining firmness. With regard to results obtained from this research, chitosan and combined treatment had destructive effects on tomatoes, therefore the use of chitosan with low molecular weight is not recommended for the storage of tomato products.

    Keywords: Enzyme activity, ion leakage, Malondialdehyde, Microbial contamination, phenolic compounds
  • ساره رحیمی، بهرام بانی نسب*، مجید طالبی، مهدیه غلامی، مهدی زارعی

    به منظور ارزیابی واکنش دانهال های به رقم اصفهان به تنش سدیم بی کربنات در حضور قارچ ریشه ها آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح به طور کامل تصادفی با چهار سطح سدیم بی کربنات (صفر، 5، 10 و 15 میلی مولار) و چهار تیمار قارچ ریشه (Rhizophagus intraradices، Funneliformis mosseae، ترکیب دو گونه قارچ و بدون مایه زنی (شاهد)) با سه تکرار اجرا شد. نتیجه ها نشان داد با افزایش غلظت سدیم بی کربنات محلول غذایی درصد آلودگی ریشه، ارتفاع دانهال، تعداد برگ، وزن خشک اندام هوایی، شاخص سبزینگی و ظرفیت آنتی اکسیدان کل برگ به صورت معنی داری کاهش یافت. در مقابل، مایه زنی دانهال ها با قارچ ریشه ها به ویژه گونه R. intraradices سبب افزایش این شاخص ها در مقایسه با شاهد شد. همچنین، اگرچه کاهش معنی داری در غلظت آهن ریشه و برگ دانهال های به با افزایش غلظت سدیم بی کربنات مشاهده شد، اما کاربرد قارچ ریشه R. intraradices به طور معنی داری سبب بهبود غلظت آهن به ویژه در غلظت های 5 و 10 میلی مولار سدیم بی کربنات شد. در این پژوهش، میزان ترکیب های فنولی و فعالیت آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز ریشه در غلظت های 5 و 10 میلی مولار سدیم بی کربنات پس از تیمار با قارچ ریشه افزایش معنی داری داشت. به طورکلی، می توان پیشنهاد داد که قارچ ریشه ها به ویژه گونه R. intraradices با اثر بر ساخت ترکیب های فنولی سبب جذب آسان و افزایش غلظت آهن ریشه و برگ دانهال های به در حضور غلظت های مختلف سدیم بی کربنات شدند.

    کلید واژگان: ترکیب های فنولی, سدیم بی کربنات, کمبود آهن, Rhizophagus intraradices, Funneliformis mosseae
    Sareh Rahimi, Bahram Baninasab*, Majid Talebi, Mahdiyeh Gholami, Mehdi Zarei

    In order to evaluate the response of quince cv. Isfahan seedlings to sodium bicarbonate stress in the presence of mycorrhizal, a factorial experiment was conducted based on a completely randomized design in the presence of four levels of soil sodium bicarbonate (0, 5, 10, and 15 mM) and four levels of mycorrhizal (Rhizophagus intraradices, Funneliformis mosseae, the combination of two species and no inoculation (control)) with three replications. The results showed a significant decrease in root colonization, seedling height, leaf number, shoot dry weight, relative leaf chlorophyll content, and total leaf antioxidant capacity with increasing sodium bicarbonate concentration in the nutrient solution. In contrast, seedlings inoculated with mycorrhizal, especially R. intraradices, increased these indices compared to the control treatment. Although a significant decrease in the roots and leaves iron concentration of quince seedlings was observed with increasing the concentration of sodium bicarbonate, the use of R. intraradices significantly improved the iron content, especially at concentrations of 5 and 10 mM sodium bicarbonate. A significant increase in the concentration of phenolic compounds and the phenylalanine ammonia-lyase enzyme activity was observed in concentrations of 5 and 10 mM sodium bicarbonate by mycorrhizal treatments. In general, it can be suggested that mycorrhizal, especially R. intraradices, probably facilitates the iron uptake and increases iron content in roots and leaves of quince seedlings in the presence of different concentrations of sodium bicarbonate by affecting the synthesis of phenolic compounds.

    Keywords: Funneliformis mosseae, Iron deficiency, Phenolic compounds, Rhizophagus intraradices, Sodium bicarbonate
  • معصومه لایق حقیقی*، بهلول عباس زاده

    زیتون (Olea europaea L.) علاوه بر مصرف به عنوان یک ماده غذایی، یک درخت دارویی با ارزش نیز به حساب می آید. برگ زیتون، به عنوان یک اندام حاوی ماده موثره، در صنایع مختلف دارای ارزش فراوان می باشد. استفاده از عصاره برگ زیتون به عنوان یک آنتی اکسیدان طبیعی، از رایج ترین کاربردهای این گیاه می باشد. اولیوروپین مهم ترین ترکیب فنلی در گونه های زیتون است که نقش مهمی در سلامت دارد. اولیوروپین و کویرستین به عنوان ترکیب های موثر در داروهای ضدسرطان، ضدویروس و ضدالتهاب بکار می روند. این تحقیق به منظور بررسی اثر کاربرد ورمی کمپوست (0، 1، 2، 3 و 4 تن در هکتار) بر صفات مورفولوژیک، عملکرد برگ و اولیوروپین، کویرستین و عناصر ماکرو و میکرو عصاره برگ زیتون در شرایط مزرعه، در ایستگاه تحقیقات البرز، موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور، در دو سال و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار (9 درختچه در هر تکرار) انجام گرفت. درختچه ها (سه ساله) با فاصله 5 متر روی ردیف و 5 متر بین ردیف ها با عمق 50 سانتی مترکشت شدند. اثر ورمی کمپوست بر عملکرد برگ تر و خشک در هکتار ومیزان کویرستین و الیوروپین برگ در هر دو سال معنی دار (در سطح احتمال 1%) بود. بالاترین عملکرد برگ خشک در هکتار در تیمار 4 تن ورمی کمپوست (سال اول 55.573 کیلوگرم و سال دوم 63.047 کیلوگرم) بدست آمد. میزان کویرستین از 18.48 و 18.7 میکروگرم بر میلی گرم ماده خشک در تیمار شاهد (به ترتیب در سال های اول و دوم) به 34.67 و 37.7 میکروگرم بر میلی گرم ماده خشک در تیمار 4 تن ورمی کمپوست در هکتار (به ترتیب در سال های اول و دوم) رسید. همچنین استفاده از مقدار 2 تن ورمی کمپوست در هکتار منجر به افزایش الیوروپین برگ در هر دو سال شد. تیمارهای مختلف کود ورمی کمپوست موجب افزایش جذب اکثر عناصر ماکرو و میکرو ازجمله فسفر، کلسیم، منیزیم، آهن، منگنز، روی و مس در هر دو سال گردید. نتایج نشان داد که با استفاده از مقادیر مناسب ورمی کمپوست می توان نسبت به تولید گیاه با کویرستین و الیوروپین بالا اقدام کرد.

    کلید واژگان: زیتون (.Olea europaea L), ترکیب های فنلی, عناصر ماکرو, عناصر میکرو
    M. Layeghhaghighi *, B. Abaszadeh

    Olive (Olea europaea L.) is a valuable medicinal tree in addition to being used as a food. Olive leaf, as an organ containing active ingredients, is of great value in various industries. Use of olive leaves extract as a natural antioxidant is one of the most common applications of this plant. Oleuropein is the most important phenolic compound in olive species that plays an important role in health. Oleuropein and quercetin are used as effective compounds in anti-cancer, anti-virus, and anti-inflammatory drugs. To investigate the effects of vermicompost (0, 1, 2, 3, and 4 tons per hectare) application on morphological traits, leaf yield, and oleuropein, quercetin, macro and micro elements of the olive leaf extract under field conditions, an experiment was conducted in a randomized complete block design with three replications (nine shrubs in each replicate) at the Alborz Research Station, Research Institute of Forests and Rangelands in two years. Three-year-old shrubs were planted at a distance of 5 m on the row and 5 m between the rows at a depth of 50 cm. Vermicompost affected fresh and dry leaf yield per hectare and quercetin and oleuropein amounts of the leaves significantly (at the level of 1% probability) in both years. The highest dry leaf yield per hectare was obtained in the 4 tons of vermicompost treatment (55.573 kg in the first year and 63.047 kg in the second one). The amount of quercetin increased from 18.48 and 18.7 µg.mg-1 dry matter in the control treatment (in the first and second years, respectively) to 34.67 and 37.7 µg.mg-1 dry matter in the 4 tons vermicompost per hectare treatment (in the first and second years, respectively). Also, the use of 2 tons of vermicompost per hectare increased the leaf oleuropein in both years. Different vermicompost treatments increased the uptake of most macro and micro elements including phosphorus, calcium, magnesium, iron, manganese, zinc, and copper in both years. The results showed that the appropriate amounts of vermicompostcould be used to produce a plant with high quercetin and oleuropein.

    Keywords: Olive (Olea europaea L.), Phenolic compounds, macro elements, Micro elements
  • امیررضا توکلی، عبدالحسین ابوطالبی جهرمی*، وحید روشن سروستانی، عبدالرسول ذاکرین

    به منظور بررسی اثر نانوکمپلکس روی-اسید سالیسیلیک و مدت انبارمانی بر ویژگی های باغبانی و فیتوشیمیایی آویشن دنایی (Thymus daenensis Celak)، پژوهشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به صورت فاکتوریل در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی فارس انجام شد. محلول پاشی گیاهان در دو مرحله به فاصله 15 روز بعد از استقرار، در سطوح صفر، 1/0، 3/0 و 5/0 درصد حجمی-حجمی انجام شد. پس از برداشت گیاهان و انبارمانی در طول دوره های صفر، 2، 4 و 6 ماه در دمای اتاق، تغییرهای کمی و کیفی اسانس، محتوای ترکیب های فنولی و فعالیت آنتی اکسیدانی اندام هوایی بررسی شد. براساس نتایج محلول پاشی نانوکمپلکس روی-سالیسیلیک اسید 3/0 درصد، باعث افزایش ارتفاع بوته، وزن تر، وزن خشک، ارتفاع گل آذین، طول برگ، عرض برگ و نسبت وزن تر به خشک به ترتیب نسبت به شاهد بدون محلول پاشی به میزان 5/32، 7/26، 2/19، 3/38، 2/22 و 08/27 درصد شد. مدت انبارمانی اثر معنی داری بر درصد اسانس نداشت. غلظت 3/0 درصد نانوکمپلکس، مقدار اسانس را 822/0 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. اثر برهمکنش غلظت نانوکمپلکس و زمان انبارمانی بر درصد اسانس معنی دار نشد. ترکیب های غالب اسانس، کارواکرول، تیمول، پی-سیمن و بورنیول بود. بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره گیاه مربوط به برهمکنش محلول پاشی نانوکمپلکس روی-اسیدسالیسیلیک با غلظت 1/0 درصد و نگه داری به مدت 60 روز بود. تیمار با نانوکمپلکس روی-اسیدسالیسیلیک (در غلظت 3/0 درصد) باعث بهبود ویژگی های رویشی و مدت انبارمانی و افزایش درصد اسانس گردید.

    کلید واژگان: مواد فنولی, پتانسیل آنتی اکسیدانی, درصد اسانس
    Amir Reza Tavakoli, Abdolhamid Aboutalebi Jahromi*, Vahid Rowshan Sarvestani, Abdolrasoul Zakerin

    To investigate the effects of Zinc-salicylic acid nano-complex and storage time on horticultural and phytochemical properties of Thymus daenensis Celak, a factorial experiment was conducted based on a randomized complete block design. Foliar spraying was done in two stages 15 days after establishment, at levels of zero, 0.1, 0.3 and 0.5% by volume. After harvesting and storage during periods of 0, 2, 4 and 6 months at room temperature, quantitative and qualitative changes in essential oil, phenolic compounds content and antioxidant activity of shoots were studied. Based on the foliar application of zinc-salicylic acid nanocomplex by 0.3%, it increased plant height, fresh weight, dry weight, flower height, leaf length, leaf width and wet to dry weight ratio, respectively, compared to the control without foliar application by 32.5, 26.7, 19.2, 38.3, 22.2 and 27.08%, respectively. Storage time had no significant effect on the percentage of essential oil. Concentration of 0.3% nanocomplex increased the essential oil by 0.822% compared to the control. The effect of interaction between nanocomplex concentration and storage time on the percentage of essential oil was not significant. The predominant compounds were essential oil, Carvacrol, Thymol, p-Cymene and Borneol. The highest antioxidant activity of plant extract was related to the interaction of foliar application of zinc-salicylic acid nanocomplex with a concentration of 0.1% and storage for 60 days. Treatment with zinc-salicylic acid nanocomplex (at a concentration of 0.3%) improved vegetative characteristics and storage time and increased the percentage of essential oil.

    Keywords: Phenolic compounds, Antioxidant potential, Percentage of essential oil
  • چنور حسینی*، محمدرضا اصغری، مریم خضری

    کپک خاکستری یکی از مهم ترین عوامل بیماری زای میوه گیلاس محسوب می شود. در پژوهش حاضر، توانایی مهار زیستی قارچ های بیمارگر توسط باکتری آنتاگونیست و تاثیر افزودن اسانس مرزنجوش بر رشد قارچ بیمارگر ارزیابی گردید. براساس نتیجه ها، با افزایش غلظت اسانس میزان رشد قارچ ها کاهش پیدا کرد. در شرایط درون بدنی (In vivo)، میوه های گیلاس با سوسپانسیون قارچ بیمارگر به غلظت 105 هاگ در میلی لیتر آلوده سازی شدند، سپس به طور جداگانه با سوسپانسیون با غلظت 108 یاخته در میلی لیتر سویه منتخب باکتری آنتاگونیست و اسانس مرزنجوش در 5 سطح تیمار شدند و پارامترهای کیفی در سه زمان صفر، 15 و 30 روز مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه ها نشان داد که تیمار باکتری باسیلوس و اسانس مرزنجوش در غلظت 750 میکرولیتر در لیتر موثرترین تیمار در افزایش میزان فعالیت آنتی اکسیدانی و فعالیت آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز بودند. میزان فنول کل و محتوای آنتوسیانین در غلظت 1000 میکرولیتر در لیتر بعد از گذشت 30 روز بیشترین مقدار را داشتند. بالاترین میزان آنزیم پلی فنول اکسیداز بعد از گذشت 15 روز در غلظت 750 میکرولیتر در لیتر ثبت شد. براساس نتیجه های پژوهش حاضر، سازوکار باکتری B. subtilis و اسانس مرزنجوش در کنترل کپک خاکستری گیلاس به احتمال ناشی از انگیزش مقاومت در میوه گیلاس و افزایش فعالیت آنتی اکسیدانی می باشد.

    کلید واژگان: آنتی اکسیدان, ترکیب های فنولی, فنیل آلانین آمونیالیاز, سیستم دفاعی, مهار زیستی
    Chnour Hosseini*, Mohammadreza Asghari, Maryam Khezri

    Gray mold is one of the most important pathogens of cherry fruit. In the present study, the ability of bioinhibition of Botrytis cinerea by antagonist bacteria and the effects of adding marjoram essential oil  on the growth of pathogenic fungi was evaluated. According to the results, with increasing in the concentration of essential oil, the growth rate of fungi decreased. In vivo, cherry fruits were infected with a suspension of 105 hg/ml of pathogenic fungus, then separately treated with a suspension of 108 cells/ml of selected strains of antagonist bacteria and marjoram essential oil at 5 levels. The qualitative parameters were examined at three times of zero, 15 and 30 days. The results showed that the treatment of Bacillus bacterium and marjoram essential oil at a concentration of 750 μl/l were the most effective treatment to increase the level of antioxidant activity and phenylalanine-ammonialyase enzyme activity. Total phenol content and anthocyanin content at the concentration of 1000 μl/l  were the highest after 30 days. The highest amount of polyphenol oxidase enzyme was recorded after 15 days at the concentration of 750 μl/l. According to the results of this study, the mechanism of B. subtilis and marjoram essential oil in the control of gray mold of cherries is probably due to the induction of resistance in cherry fruit and increased antioxidant activity.

    Keywords: Antioxidant, Bio-inhibition, Defense system, Phenolic compounds, Phenylalanine ammonia lysis
  • Rouhollah Karimi *, Seyed Mehdi Mirbagheri, Maryam Davtalab
    Raisins are good sources of bioactive compounds with beneficial effects on human health. Mineral nutrition is one of the main viticultural practices affecting grape and raisin phytochemical compositions. In this study, the effect of preharvest foliar application of potassium (K2SO4; 0, 1.5 and 3%) and iron (Fe-EDDHA; 0, 0.5 and 1%) was evaluated on some nutritional and biochemical properties of raisins produced from ripped ‘Red Sultana’ grape (Vitis vinifera L.). The experiment laid on a factorial arrangement of variables using a completely randomized block design. The highest soluble sugars of fructose and glucose were related to raisin produced from the vines treated with 3% potassium in combination with 0.5% iron fertilizers. However, 3% K2SO4-treated vines in combination with 1% Fe- EDDHA showed a considerable increase in raisin sucrose and also putrescine concentration. The raisin organic acids of succinic acid, fumaric acid, citric acid, and malic acid increased significantly in treated vines with both fertilizers at final doses; however, tartaric acid showed the highest amount in 3% potassium in combination with 0.5% iron treatments. The vines treated with a high level of potassium in combination with moderate level of iron produced raisin with the highest phenolic acids of kaempferol, quercetin, chlorogenic acid and resveratrol and also showed the lowest polyphenol oxidase activity. Furthermore, raisin cinnamic acid, rutin and catechin concentration showed a peak in vines sprayed with a high level of potassium and iron and also most anthocyanidins such as petunidin-3-glucoside, peonidin-3-glucoside, cyanidin-3-glucoside and delphinidin-3-glucoside reached their highest concentration by this treatment. Likewise, the highest antioxidant capacities (measured by FRAP, DPPH and ABTS methods) were achieved in 3% potassium–treated vines in combined with iron at a moderate level. In conclusion, results indicated that preharvest application of potassium and iron are highly effective to improve the Red Sultana raisin bioactive compositions.
    Keywords: Anthocyanidins, antioxidant capacity, fertilization, phenolic compounds, Raisin
  • محمدرضا صفی زاده*

    این پژوهش برای ارزیابی اثرات شش تیمار پس از برداشت شامل 1- روکش لایه جمع شونده، 2- پوشش واکس، 3- روکش پوشال کاغذ، 4- پوشش واکس+ روکش لایه، 5- پوشش واکس+ روکش پوشال کاغذ، 6- بدون پوشش، بر ویژگی های کیفی فیزیکی-شیمیایی رقم های ’رباب‘ و ’اشکفتو‘ انار انجام شد. میوه های تیمار شده در دمای 5/3 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی حدود 85 درصد برای مدت حداکثر 12 هفته نگه داری شدند. میانگین کاهش وزن انارهای رقم ’اشکفتو‘ و ’رباب‘ در مقایسه با شاهد 61/9 درصد به ترتیب در میوه های روکش لایه جمع شونده 19/1 درصد، پوشش واکس+ روکش پوشال کاغذ 94/1 درصد، پوشش واکس 67/3 درصد و روکش پوشال کاغذ 27/4 درصد کمتر بود. راندمان کم کردن کاهش وزن پوشش واکس+ روکش لایه)01/1 درصد(برتر از روکش لایه به تنهایی)19/1 درصد(نبود. محتوای فنلی کل و فعالیت آنتی اکسیدانی میوه های رقم اشکفتو در تیمارهای روکش لایه و همچنین پوشش واکس+ روکش لایه به طور معنی دار بیشتر از شاهد بود، اما در رقم ’رباب‘ فقط آنتوسیانین کل میوه این تیمارها با شاهد تفاوت معنی دار نشان داد. روکش لایه+ پوشش واکس نیز در کاهش نشت الکترولیت پوست میوه ها خیلی موثر بود و ممکن است مقاومت به دمای سرد را در انارها افزایش داده باشد. رقم اشکفتو دارای بیشترین میزان محتوای فنلی کل، آنتوسیانین کل، اسید قابل تیتر، اتانول، مواد جامد محلول کلو فعالیت آنتی اکسیدانی بود.

    کلید واژگان: آنتوسیانین, آنتی اکسیدانت, بسته بندی, ‎ ‎ترکیبات زیست فعال, ترکیبات فنلی, پس از برداشت‏
    Mohammad Reza Safizadeh *

    This study investigated the effects of six postharvest treatments including: 1) wrapping with shrink film, 2) wax coating, 3) paper packing, 4) wax coating plus film-wrapping, 5) wax coating plus paper packing, 6) uncovered, on the physicochemical quality attributes of pomegranate, cvs. ‘Eshkafto’ and ‘Rabbab’. Treated fruits stored at 3.5 °C and about 85 % relative humidity for up to 12 weeks. Mean weight loss of pomegranate cvs. ‘Eshkafto’ and ‘Rabbab’ was lower in film-wrapped (1.19%), wax coated plus paper packed (1.94%), wax coated (3.67%) and paper-packed fruits (4.27%) compared with uncovered fruits (9.61%), respectively. However, the efficiency of wax coating plus film-wrapping in reducing weight loss (1.01%) was not superior to film-wrapping alone (1.19%). Total phenolic content and antioxidant activity of film-wrapped and also wax coated plus film-wrapped fruits of cv. ‘Eshkafto’ significantly were higher than that, control fruit, but with cv. ‘Rabbab’ only total anthocyanin of these treatments were higher than control fruit. Film wrapping plus wax coating also was highly effective in reducing electrolyte leakage in the husk of fruits and might be enhanced low temperature tolerance in pomegranates. Cultivar ‘Eshkafto’ had the highest contents of total phenolic, total anthocyanin, total soluble solids, titratable acid, ethanol and antioxidant activity.

    Keywords: Anthocyanin, Antioxidant, Bioactive compounds, phenolic compounds, packaging, postharvest‎
  • بشیر ایوب نژادگان*، حمید حسن پور
    از رویشگاه های طبیعی ازگیل در ایران، استان آذربایجان شرقی منطقه ارسباران می باشد. به منظور بررسی تاثیر سدیم نیترو پروساید در 4 غلظت صفر، 3، 5 و 8 میکرومولار بر صفات کمی و کیفی میوه ازگیل طی 5 زمان (صفر، 15، 30، 45 و 60 روز) نگهداری در انبار سرد با دمای 1±1 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 95-85 درصد، پژوهشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام شد. بر اساس نتایج بیشترین و کمترین درصد کاهش وزن میوه در طول دوره انبارداری به ترتیب در شاهد (24/2 درصد) و 5 میکرومولار (36/1درصد) به دست آمد. شاخص های مرتبط با رنگ میوه شامل L*, Hue, Chroma و میزان سفتی میوه در غلظت 5 میکرومولار سدیم نیترو پروساید نسبت به شاهد بهتر حفظ شدند. سدیم نیترو پروساید در غلظت 3 میکرومولار توانست میزان فنل کل، فلاونویید کل، تانن کل را در حد بالایی حفظ کند و از افزایش فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز(PPO) در طول دوره انبارداری نسبت به شاهد جلوگیری کند. همچنین میزان ظرفیت آنتی اکسیدانی کل به روش دی پی پی اچ (DPPH) و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز (CAT) و گایاگول پراکسیداز (GPX) در غلظت 8 میکرومولار سدیم نیترو پروساید نسبت به شاهد بیشتر بود. بنابراین به نظر می رسد سدیم نیترو پروساید با حفظ تمامیت غشاء، حفظ ترکیبات فنلی و کاهش فعالیت آنزیم PPO باعث افزایش کیفیت پس از برداشت میوه ازگیل شده است. بطور کلی می توان گفت که غلظت 3 میکرومولار سدیم نیترو پروساید در طی انباداری توانست از کاهش بیش از حد صفات مرتبط با کیفیت میوه ازگیل جلوگیری کند.
    کلید واژگان: آنزیم های آنتی اکسیدانی, تانن, ترکیبات فنلی, رنگ میوه
    Bashir Ayob Nezhadghan *, Hamid Hassanpour
    Medlar (Mespilus germanica L.) is grown wildly in the East Azerbaijan province (Arasbaran). To evaluate the effect of different concentrations of sodium nitroprusside (SNP)(0, 3, 5 and 8 µM /L) on quantitative and qualitative parameters of medlar fruits during cold storage (1±1°C and 85-95% relative humidity) at five storage times (0, 15, 30, 45 and 60 days), a study was conducted in a factorial experiment based on a completely randomized design with three  replications. According to the results, the highest and lowest percentage of fruit weight loss were obtained at control (2.24 %) and 5 μM/L SNP (1.36 %) during storage, respectively. Fruit color parameters such as L*, hue, chroma and firmness of fruit were maintained at 5 μM/L SNP compared to control. The SNP at 3 µM/L was able to maintain total phenol, total flavonoid, total tannin at high levels and prevent increased polyphenol oxidase (PPO) activity during storage compared to the control. Also, total antioxidant capacity based on DPPH method and activity of antioxidant enzymes such as catalase (CAT) and guaiacol peroxidase (GPX) at 8 µM/L SNP were higher than control. Therefore, SNP seems to increase the postharvest quality of medlar fruit via maintaining the membrane integrity, maintaining phenolic compounds, and reducing the activity of PPO enzyme. In general, it can be concluded that the SNP at 3 µM/L could prevent the excessive reduction of fruit compounds during the storage period.
    Keywords: Antioxidant Enzymes, fruit color, phenolic compounds, tannin‎
  • سرور اسفندیاری، مژگان مظهری*، امیدعلی اسماعیلی پور، حسین دوماری

    به منظور ارزیابی خواص آنتی اکسیدانی پودر برگ گیاه دارویی شبدرترشک (Oxalis corniculata L.) و مقایسه اثر افزودن آن با ویتامین C بر عملکرد و کیفیت گوشت جوجه های گوشتی تحت تنش گرمایی یک آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار، 5 تکرار و 10 پرنده در هر تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره پایه ذرت-سویا (شاهد)، جیره پایه + 250 میلی گرم در کیلوگرم جیره ویتامین C، جیره پایه + 0.5 درصد پودر برگ شبدر ترشک و جیره پایه + یک درصد پودر برگ شبدر ترشک بودند. جهت اعمال تنش گرمایی، جوجه ها از 25 تا 42 روزگی به مدت 8 ساعت در روز در معرض دمای 2±34 درجه سانتی‏گراد قرار گرفتند. صفات عملکردی شامل مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی در انتهای آزمایش اندازه گیری شدند. همچنین در پایان آزمایش، از هر تکرار دو پرنده به طور تصادفی انتخاب، کشتار و صفات مربوط به کیفیت گوشت اندازه گیری شدند. میزان ترکیب های فنولی کل در عصاره متانولی گیاه شبدرترشک، 11.73 میلی گرم گالیک اسید در هر گرم ماده خشک بود. درصد حذف رادیکال های آزاد (ارزیابی DPPH) و میزان ویتامین C این گیاه به ترتیب 46.36 درصد و 88 میلی گرم در هرگرم ماده خشک به دست آمد. مصرف یک درصد پودر برگ گیاه منجر به افزایش مصرف خوراک و وزن جوجه های گوشتی در مقایسه با شاهد شد (p <0.05). کمترین ضریب تبدیل خوراک در گروه یک درصد پودر برگ گیاه و ویتامین C مشاهده شد (p <0.05). بیشترین ظرفیت نگهداری آب و رطوبت گوشت در جوجه های تغذیه شده با پودر برگ شبدرترشک در مقایسه با شاهد مشاهده گردید (p <0.05). همه تیمارها منجر به کاهش افت پخت و افت خونابه گوشت در مقایسه با شاهد شدند (p <0.05). بنابر نتایج این آزمایش، تیمارهای جیره پایه + 250 میلی گرم در کیلوگرم جیره ویتامین C و جیره پایه + یک درصد پودر برگ شبدرترشک توانستند موجب بهبود عملکرد رشد و برخی پارامترهای کیفیت گوشت جوجه های گوشتی تحت تنش گرمایی مفید شوند.

    کلید واژگان: شبدر ترشک (Oxalis corniculata L.), ترکیب های فنولی, ظرفیت نگهداری آب, جوجه گوشتی, تنش گرمایی
    S. Esfandyari, M. Mazhari *, O. Esmaeilipour, H. Doumari

    To investigate the antioxidant properties of Oxalis corniculata L. leaves powder and compare the effects of its addition with vitamin C on the performance and meat quality of broilers under heat stress conditions, an experiment was conducted in a completely randomized design with four treatments, five replications, and 10 birds per replication. The experimental treatments included the corn-soybean diet as a basal diet (control), basal diet + 250 mg kg-1 vitamin C, basal diet + 0.5% O. corniculata leaves powder, and basal diet + 1% O. corniculata leaves powder. To apply heat stress, the chickens from 25 to 42 days of their age were exposed to 34 ± 2 °C for eight hours a day. The performance traits including feed intake, weight gain, and feed conversion ratio were recorded at the end of the experiment. Also, at the end of the experiment, two birds per replicates were randomly selected and slaughtered to measure the meat quality traits. The total phenolic compounds content in the methanolic extract of O. corniculata was 11.73 mg of gallic acid / g of dry matter. The free radical scavenging activity (DPPH assay) percentage and the amount of vitamin C of this plant were obtained 46.63% and 88 mg/g of dry matter, respectively. The consumption of 1% leaves powder of the plant increased the feed intake and weight of broilers compared to the control (p < <0.05). The lowest feed conversion ratio was observed in the group of 1% leaves powder of the plant and vitamin C (p < <0.05). The highest water holding capacity and meat moisture was observed in the broilers fed with O. corniculata leaves powder compared to the control (p < <0.05). All the treatments reduced the cooking loss and dripping loss of meat compared to the control (p < <0.05). According to the results of this experiment, the basal diet + 250 mg kg-1 vitamin C and basal diet + 1% O. corniculata leaves powder treatments could improve the growth performance and some meat quality parameters of broilers under heat stress conditions.

    Keywords: Oxalis corniculata L, Phenolic compounds, water holding capacity, Broiler, Heat stress
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال