به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "توس" در نشریات گروه "جنگلداری"

تکرار جستجوی کلیدواژه «توس» در نشریات گروه «کشاورزی»
جستجوی توس در مقالات مجلات علمی
  • منصوره آقاسی زاده شعرباف، وحیده پیام نور*، عباس رضایی اصل

    سابقه و هدف:

     تجمع متابولیت های ثانویه در گیاهان بخشی از پاسخ های دفاعی در برابر حملات پاتوژنی است که معمولا به مقدار کم در سلول های گیاهی تجمع می یابند و محرک ها می توانند مقدار آن ها را افزایش دهند. کشت بافت و سلول گیاهی به عنوان یک روش پایدار برای بررسی متابولیت های ثانویه گیاهی به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. بتولینیک اسید یکی از مهم ترین متابولیت های ضد سرطان و ضد ویروس ایدز است که اصلی ترین منبع اولیه تهیه آن درخت توس است. با توجه به در حال انقراض بودن این درختان در ایران، جایگزین نمودن روش های نوین کشت سلول و بافت بجای استخراج از پوست این گونه امری ضروری است. تحقیق حاضر در همین راستا و باهدف افزایش مقدار ماده موثر تولیدی صورت گرفته است.

    مواد و روش ها

    ریزنمونه های پوست داخلی توس در محیط کشت NT با 3 درصد ساکارز، 8/0 درصد آگار، 5/2 میلی گرم بر لیتر 2-4,D و 5/0 میلی گرم بر لیتر BAP کشت شد و کالزایی صورت گرفت. بازکشت ها به صورت ماهانه انجام شد و سلول های 8 ماهه تحت اثر میدان مغناطیسی قرار گرفتند. سلول های توس در کشت تعلیقی (حدود 1 گرم کالوس نرم و سفید در 30 میلی لیتر محیط کشت NT با ترکیبات هورمونی فوق الذکر بدون آگار) توسط میدان مغناطیسی ایستا با شدت 30 میلی تسلا و در روزهای 11-8 بعد از واکشت، روزی 4 ساعت تیمار شدند. سپس زنده مانی سلول ها، میزان رشد، بتولینیک اسید و خواص آنتی اکسیدانی در سلول های تیمار شده با میدان مغناطیس، اندازه گیری و با سلول های تیمار نشده مقایسه گردید.

    یافته ها

    نتایج نشان داد میزان رشد، بتولینیک اسید و خواص آنتی اکسیدانی در سلول های تیمار شده توسط میدان مغناطیس نسبت به شاهد افزایش یافت؛ اما زنده مانی سلول ها تحت تاثیر میدان مغناطیسی قرار نگرفت، با این حال میزان مغناطیس وارد شده باعث از بین رفتن و مرگ سلولی نشد. در کشت های تیمار شده تولید بتولینیک اسید کل (98/18 گرم بر لیتر) نسبت به کشت های شاهد (28/7 گرم بر لیتر) 5/2 برابر و نسبت خواص آنتی اکسیدانی در کشت های تیمار شده (09/40 درصد) نسبت به کشت های شاهد (2/14 درصد) 8/2 و نسبت رشد در کشت های تیمار شده (12/0 درصد) نسبت به کشت های شاهد (09/0 درصد) 2/1 برابر شد.

    نتیجه گیری

    در این تحقیق میدان مغناطیسی نیز مثل دیگر القاکننده ها یا محرک ها با راه اندازی زنجیره انتقال پیام از طریق استرس اکسیداتیو ایجادشده، متابولیسم ثانویه را در سلول ها القاء نموده و باعث افزایش تولید متابولیت های ثانویه در سلول های توس نسبت به نمونه های شاهد شدند. همچنین می توان گفت میدان مغناطیس به عنوان یک تنش مصنوعی باعث واکنش سلول ها و افزایش رشد و تولید مواد موثره شد. این محرک می تواند با افزایش میزان بتولینیک اسید و ظرفیت آنتی اکسیدان، در کشت های این ویترو این گیاه دارویی در حال انقراض به کار رود.

    کلید واژگان: کشت سلولی, توس, بتولینیک اسید, آنتی اکسیدان, میدان مغناطیسی
    Mansooreh Aghasizadeh Shaarbaf, Abbas Rezaei Asl
    Background and Objectives

    Accumulation of secondary metabolites in plants is part of the defensive responses to pathogenic attacks that inducers induce and activate. Plant tissue and cell culture is widely used as a sustainable method for the study of plant secondary metabolites. Betulinic acid is one of the most important anti-cancer and anti-AIDS metabolites, the main source of which is birch (Betula pendula Roth). Due to the extinction of these trees in Iran, it is necessary to replace modern methods of cell and tissue culture instead of skin extraction. The present study has been conducted in the same direction and with the aim of increasing the amount of effective substance produced.

    Methods

    Birch inner skin Explants were cultured in NT+ (2.5 mlg.l) 2-4,D +(0.5 mlg.l) BAP with 3% sucrose and 0.8% agar and callogenesis was done. Sub cultures were performed once a month and The 8-month-old cells were exposed to a magnetic field. Birch cells were treated in Suspension culture (About 1 g of soft and white callus in 30 ml of NT culture medium with the above-mentioned hormonal compounds without agar) by static magnetic field with an intensity of 30 mT and on days 8-11 after sub culture, 4 hours a day. Then cell viability, growth rate, betulinic acid and antioxidant properties in cells treated with magnetic field were measured and compared with untreated cells.

    Results

    The results of this study showed that growth rate, betulinic acid and antioxidant properties in treated cells increased compared to control. But, cell viability was not affected by the magnetic field. However, the amount of magnetic input did not cause cell death or death. In treated cultures, total betulinic acid production (18/51 g/l) was 2.5 times higher than control cultures (7/28 g/l) and in treated cultures the ratio of antioxidant properties (40/09 %) was 2.8 times higher than control cultures (14/2 %) and in treated cultures the ratio of growth (0/12 %) was 1.2 times higher than control cultures (0.09).

    Conclusion

    Plant cells affected by magnetic field can have unpredictable responses due to various factors including species, magnetic field strength and duration of exposure. In this study, the magnetic field, like other inducers or elicitors, induced secondary metabolism in the cells by triggering the message chain through oxidative stress, and increased the production of secondary metabolites in birch cells compared to control samples. It can also be said the electromagnetic field as an artificial stress caused the cells to react and increase the growth and production of active substances. This elicitor can increase the medicinal properties of birch by increasing the amount of betulinic acid and antioxidant capacity.

    Keywords: Cell culture, Birch, betulinic acid, Antioxidant, Magnetic field
  • رحمت الله پردل، وحیده پیام نور*، جهانگیر محمدی، غلامرضا گودرزی، حسین یوسفی، اکرم احمدی
    تحقیق حاضر با هدف بررسی امکان افزایش شاخص های صفات جوانه‎زنی (درصد و سرعت سبز شدن) و رویشی گیاهچه های سه ماهه Betula pendula Roth  (طول ساقه و ریشه، قطر یقه، وزن تر و خشک ریشه و ساقه و نیز سطح برگ) با اعمال نانوپرایمینگ و تیمار مغناطیس انجام گرفت. بذرها از سیاه مرزکوه در 18 کیلومتری گرگان جمع‎آوری و پس از ضدعفونی در محلول نانو کیتین، نانوکیتوزان و نانوسلولز 1 درصد پرایم خیسانده و سپس کاشته شدند. تیمار مغناطیس برای بذرها در سه سطح 20، 30 و 40 میلی تسلا و زمان 1، 10 و 20 دقیقه اعمال شد و بذرها بلافاصله کاشته شدند. تعدادی از بذرها نیز بعد از قرار گرفتن تحت تاثیر میدان مغناطیس (با دوز و زمان قبلی) ، با هر سه نانوماده پرایم و سپس کشت شدند. نتایج نشان داد که از بین همه تیمارهای اعمال شده، مغناطیس یک دقیقه ای بذرها در شدت 30 میلی تسلا و سپس پرایم دوساعته بذرها با نانوسلولز 1 درصد بهترین نتایج را در پی دارد، به نحوی که موجب افزایش درصد سبز شدن (58/1 برابر) سرعت سبز شدن (9/1 برابر) تعداد برگ (2/1 برابر) سطح برگ (84/1 برابر) و طول ریشه (4/1 برابر) نسبت به شاهد (فاقد تیمار) شد. تیمار مغناطیس 20 دقیقه ای بذرها در شدت 30 میلی تسلا و سپس پرایم دوساعته بذرها با نانوسلولز 1 درصد نیز نتایج مشابهی داده است . دو تیمار 10 و 20 دقیقه ای بذرها در 30 میلی تسلا (بدون نانوپرایم) نیز بعد از این دو تیمار توصیه می شوند.
    کلید واژگان: توس, تیمار مغناطیسی, نانوسلولز, نانوکیتوزان, نانوکیتین
    R. Pordel, V. Payamnoor *, J. Mohammadi, Gh. Goodarzi, H. Yousefi, A. Ahmadi
    The aim of this study was to investigate the possibility of increasing the germination traits (germination and rate percentage) and vegetation characteristics of 3-month-old seedlings of Betula pendula (plumule and radicle length, collar diameter, fresh and dry weight of root, leaf area) by applying nano-priming and magnetic field. Seeds were collected from the Siah- Marzkouh area, 18 km from Gorgan-Golestan, Iran and after disinfection they were primed (soaked)  in a 1% solution of nano-chitin, nano-chitosan and nano-cellulose, and then sown. Magnetic treatment was applied to the seeds at three levels of 20, 30 and 40 mT at 1, 10 and 20 minutes and were sown immediately. A number of seeds were primed with all 3 nanomaterials after being exposed to the magnetic field (with the previous dose and time) and then planted. The results showed that among all the applied treatments, 1 min magnetism in 30 mT and then 2 hour seed priming with 1% solution of nanocellulose, were the best, In a way that increased the germination percentage (1.58 times), germination rate (1.9 times), number of leaves (1.2 times), leaf area (1.84 times) and root length (1.4 times) compared to the control (no treatment). The 20-minute magnetic treatment of seeds at 30 mT intensity and then the two-hour seed priming with 1% nanocellulose gave similar results. Two seed treatments (10 and 20 minute) in 30 mT (without nanopriming) are also recommended after these two treatments.
    Keywords: Birch, Nano cellulose, Nano chitin, Nano chitosan, Magnetic treatment
  • وحیده پیام نور*، علی ستاریان، امیر کردعلیوند، جهانگیر محمدی، الله وردی محمدزاده، حبیب زارع
    به منظور بررسی تنوع صفات ماکرومورفولوژیک برگ و بذر در سه جمعیت جنس توس در ایران در مجموع 1800 برگ و بذر از 90 پایه درختی در سه رویشگاه از تاکسون های این جنس اندازه گیری شد. 25 صفت ماکرومورفولوژی از برگ و بذر ارزیابی شد. تجزیه وتحلیل داده های کمی با استفاده از آزمون تجزیه واریانس یکطرفه و طرح آماری آشیانه ای صورت گرفت و برای مقایسه چندگانه میانگین ها از آزمون دانکن استفاده شد. برای مقایسه و گروه بندی رویشگاه ها از تحلیل خوشه ایو به منظور تعیین مهم ترین صفات در تفکیک سه رویشگاه تحت بررسی از تجزیه به مولفه های اصلی (PCA) استفاده شد. نتایج آنالیزهای چندمتغیره نشان داد که صفات طول برگ، طول دمبرگ، فاصله پایه برگ تا پهن ترین نقطه برگ، فاصله بین رگبرگ های دوم و سوم، میانگین فاصله بین رگبرگ ها، نسبت طول دمبرگ به طول برگ، عرض برگ در 0/9 طول برگ، تعداد دندانه بین دومین و سومین رگبرگ و شکل نوک برگ، طول بذر، طول بال های بذر و عرض بال های بذر بیشترین نقش را در گروه بندی پایه ها و تفکیک جمعیت ها داشتند. نتایج آنالیز خوشه ایهم نشان داد که پایه های درختی هر جمعیت، درون خوشه های مربوط به خود آن جمعیت قرار دارند، به طوری که می توان نتیجه گرفت تقریبا هر خوشه شامل پایه های مختص یک جمعیت است. برای تشخیص تاثیرپذیر بودن یا نبودن صفات از محیط از پلاستیسیتی استفاده شد. نتایج نشان داد صفاتی که در تفکیک این رویشگاه ها، صفات اصلی و برتر شناخته شده اند، از نظر پلاستیسیتی هم تاثیرپذیری کمتری از محیط نشان می دهند و این صفات می توانند بیشتر تحت تاثیر ژنتیک باشند. از این رو از این صفات می توان در شناسایی گونه های متفاوت این جنس در این سه رویشگاه به عنوان صفاتی مناسب در تکمیل کلیدهای شناسایی ارائه شده برای توس استفاده کرد.
    کلید واژگان: آنالیز چندمتغیره, تنوع درون و بین جمعیتی, توس, صفات ماکرومورفولوژیک
    V. Payamnoor*, A. Sattarian, A. Kordalivand, J. Mohammadi, A. Mohammadzade, H. Zare
    To identify diversity in natural populations of the genus Betula in Iran using macro morphological variability of leaves and seeds, a total of 1800 leaves and seeds from 90 trees in three sites of this material were measured. 25 macro morphological characters of leaves and seeds were used. Quantitative data were analyzed via one-way analysis of variance and nesting statistical design. Duncan's test was used for multiple comparisons of means. Cluster analysis was applied to compare and categorize the habitats and principal component analysis (PCA) determined the most important traits to separate three habitats. Multivariate analysis results indicate that leaf length, petiole length, the distance of the widest base of the leaf to leaf spot, the distance between the second and third veins, the average distance between the veins, petiole length, leaf length, leaf width in 0.9 part of the leaf length, number of teeth between the second and third veins and the tip of the leaf, seed length, length and width of seed wings had the most important role in the grouping of populations. The results of cluster analysis showed that different clusters contained different populations. The plasticity was used to determine that whether the environment were effective on the traits or not. The results showed that the traits that are recognized as the main attributes in the differentiation of these habitats, the environment does not affect them in terms of plasticity; and these traits are more influenced by genetics. Therefore, these traits can be used to identify the different populations of this genus in these three habitats as suitable attributes in completing the identification keys provided for the birch.
    Keywords: Birch, Macro morphological variability, Mulivariate analysis, Variation population
  • امیر کردعلیوند، وحیده پیام نور، علی ستاریان، جهانگیر محمدی
    پژوهش پیش رو به منظور شناسایی تیپ های مختلف روزنه و تعیین موقعیت قرارگیری آن نسبت به سلول های اپیدرم در جنس توس (Betula spp.) در سه رویشگاه کوهستانی شامل سیاه مرزکوه، سنگده و شهرستانک با استفاده از میکروسکوپ الکترونی و نوری انجام شد. از هر رویشگاه 10 پایه درختی با رعایت فاصله حداقل 100 متری از یکدیگر برای انجام این پژوهش در نظر گرفته شد. نتایج آنالیز طرح آشیانه ای، حاکی از تفاوت های معنی دار بین جمعیت های مختلف از نظر صفات طول بزرگ و کوچک روزنه، عرض بزرگ روزنه و مساحت روزنه و عدم معنی داری در صفات عرض کوچک روزنه و تراکم روزنه است. بیشترین و کمترین میزان مساحت روزنه به ترتیب مربوط به جمعیت سیاه مرزکوه و سنگده بود. بررسی همبستگی بین صفات روزنه با مشخصات جغرافیایی رویشگاه نشان داد، که با افزایش ارتفاع از سطح دریا، طول، عرض و مساحت روزنه کاهش و با افزایش طول و عرض جغرافیایی، طول، عرض و مساحت روزنه افزایش می یابد. نتایج آنالیز تشخیص حاکی از مطابقت 70 درصدی بین خصوصیات روزنه با شرایط اکولوژیکی رویشگاه بود. دو تیپ روزنه شامل آنموستیک و پاراستیک برای جنس توس شناسایی شدند، که تیپ پاراستیک تیپ غالب در این جنس بود. از نظر موقعیت قرارگیری روزنه نسبت به سلول همراه، یک تیپ مشابه برای سه رویشگاه شناسایی گردید که در این تیپ روزنه بالاتر از سلول های اپیدرم قرار گرفته است.
    کلید واژگان: آنالیز تشخیص, توس, تیپ روزنه, مساحت روزنه
    Amir Kordalivand, Ali Sattarian
    Different stomata types and their position with epidermal cells in genus Betula spp were studied at the three sites (Siahmarzkoo، Sangdeh and Shahrestanak)، by scanning light and electronic microscopy. Ten trees were selected with minimum 100 meters distance from each other. Significant differences in nested layout analysis were calculated between large and small stomata length، large stomata width، its area and no significant differences between small stomata width and densities in different populations. The highest and lowest stomata area related to Siahmarzkoo and Sangde. Correlation between stomata traits and geographical habitat characteristics showed that length، width and area of the stomata decrease by increasing height above sea level and will increase by increasing latitude and longitude. Detection analysis showed a 70 percent match between stomata characteristics and ecological conditions of the habitats. Two types of stomata including paracytic and anomocytic were identified in this genus with paracytic dominant. One similar type of stomata was recognized for three sites in terms of position of stomata in comparison with epidermal cells and in this type، stomata located over than epidermal cells.
    Keywords: Discriminate analysis, Birch, stomata type, Area of stomata
  • فرهاد زینلی، حسین رسالتی، محمد تسوجی
    در این پژوهش تاثیر استفاده از چوب شاخه ممرز و راش با حفظ نسبت مشابه چوب تنه و به میزان 3 به 1 به جای بخشی از چوب تنه ممرز و راش در تولید و ارزیابی خمیر CMP مخلوط پهن برگان مورد بررسی قرار گرفت. درصدهای مصرف چوب شاخه در ترکیب نهایی مخلوط تنه پهن برگان با حفظ مقدار ثابت 20 درصد برای چوب تنه توس، 0، 16، 40، 56 و 80 درصد بود. نتایج نشان داد که تحت شرایط پخت ثابت، زمان پخت برای رسیدن به بازده حدود 85 درصد و نیز میزان پالایش برای دست یابی به درجه روانی ثابت 300 میلی لیتر استاندارد کانادائی، با افزایش درصد مصرف چوب شاخه کاهش می یابد. همچنین، اگرچه با افزایش چوب شاخه در مخلوط تنه پهن برگان، خواص نوری و مقاومتی کاغذ به دست آمده اندکی کم شد، ولی استفاده از چوب شاخه تا حدود 40 درصد در ترکیب نهائی ماده اولیه مصرفی برای ساخت خمیرکاغذ CMP قابل توصیه است.
    کلید واژگان: چوب شاخه, چوب تنه, ممرز, راش, توس
    F. Zeinaly, H. Resalati, M. Tasooji
    In this research, effect of Using Hornbeam and Beech Branch Woods in Admixture with Birch Stem Wood on Their CMP Pulp Properties. Using percentage of branch woods, with 20% constant content for Birch stem wood, were 0, 16, 40, 56 and 80 in final mixture of hardwoods. The Results indicated that cooking time, to reach 85% yield and under same cooking condition, and also refining quantity, to reach 300 ml constant CSF freeness, were decreased with increasing portion branch woods (P<0.01). Moreover, despite a little decrease (P<0.01) in the optical and mechanical properties of the produced hard sheets by addition of branch wood in the hardwood stems wood, using 40% of branch wood in final mixture of the initial materials for making CMP pulp is recommended.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال