به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "ذخایر کربن" در نشریات گروه "جنگلداری"

تکرار جستجوی کلیدواژه «ذخایر کربن» در نشریات گروه «کشاورزی»
جستجوی ذخایر کربن در مقالات مجلات علمی
  • علی اصغر واحدی*، اصغر فلاح، نسترن نظریانی
    مقدمه

    خشک دارهای ریز (FWDs) کف بوم سازگان های جنگلی با تاثیر اساسی در چرخه کربن اتمسفری و به عنوان یکی از مخازن اصلی کربن در ارزیابی اقتصاد سبز در ارتباط با ذخایر کربن سهم مهمی را  به خود اختصاص می دهد. از این رو، برآورد هرچه دقیق تر موجودی کربن FWDs بسیار ضروری است. هدف پژوهش حاضر معرفی میانگین درجه دوم قطر (QMD) خشک دارهای مذکور به منظور افزایش دقت برآورد ذخایر کربن آنهاست.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش به طور تصادفی چهار قطعه نمونه 20×20 متر مربعی در سطح یک هکتار توده های خالص و آمیخته راش (تیپ راش- ممرز) در جنگل خیرودکنار جانمایی شد. در راستای هر ضلع قطعه نمونه مربعی به عنوان خط ترانسکت (در مجموع 16 خط نمونه)، قطر محور مرکزی چوب های منقطع با خط نمونه مزبور اندازه گیری و ثبت شد. سپس سه طبقه قطری مختلف (5/7- 5/4، 5/4- 5/2، 5/2-1 سانتی متر) براساس توزیع فراوانی خشک دارها به صورت مجزا تفکیک شد. با روش تخمین منحنی مبتنی بر برازش مدل توانی توزیع فراوانی قطر خشک دارها، سطح زیر منحنی برای هر طبقه قطری به منظور دستیابی به مقادیر QMD محاسبه شد. برای محاسبه سطح زیر منحنی در توده های مزبور از شیب مدل لگاریتم خطی حاصل از تبدیل لگاریتمی تابع توانی برازش یافته در هر توده استفاده شد. 

    یافته ها

    با توجه به روند وارونه شیب برازش در توده خالص راش (57/1- = b) و توده آمیخته (03/2- = b)، نتایج حاکی از فراوانی بیشتر توزیع FWDs در طبقه های قطری مذکور در توده خالص راش بوده است. مقادیر QMD برای هر طبقه قطری در هر یک از توده ها با اختلاف جزئی دارای مقدار عددی بیشتری نسبت به میانگین حسابی و میانه توزیع فراوانی قطر بوده است. مقادیر آماره مزبور توده خالص راش در طبقه های قطری تعریف شده به ترتیب 63/1، 47/3 و 73/5 سانتی متر و در توده آمیخته راش در طبقه های اول و دوم قطری به ترتیب 57/1 و 36/3 سانتی متر محاسبه شد.

    نتیجه گیری

    این اختلاف جزئی است، اما بدیهی است که برآورد مقدار زی توده و موجودی کربن با استفاده از مقادیر QMD در روابط محاسباتی مبتنی بر خط ترانسکت (پارامتر حاصل ضرب تعداد خشک دارهای هر طبقه قطری در مربع مقادیر QMD) دارای دقت بیشتری است و انتظار می رود که در مقیاس کلان (پارسل، سری و بخش) مقادیری بیشتری را نشان دهد.

    کلید واژگان: توزیع فراوانی قطر, خشک دارهای ریز (Fwds), ذخایر کربن, راشستان های خیرودکنار, مدل توانی, میانگین درجه دوم قطر (QMD)
    A.A. Vahedi *, A .Fallah, N .Nazariani
    Introduction

    Fine woody debris (FWDs) is considered as one of the prominent carbon sinks in forest ecosystems because of having chief roles for carbon cycle and green economy in association with their contribution for carbon sequestration. Therefore, estimating the FWDs carbon stock with high accuracy and certainty is essential in management. The goal of this study was to use quadratic mean diameter (QMD) of the FWDs in order to increase accuracy of their carbon storage estimation.

    Material and Methods

    The plots with areas of 20 × 20 m2 were randomly located within one hectare of pure beech and mixed beech (Beech-hornbeam) stands in the Hyrcanian forests in Kheiroodkenar, Nowshahr. In line with the sides of square plots that were considered as transects (16 transects in total), the diameter of woody debris intersecting the transects was measured. Three diameter classes (including 1-2.5, 2.5-4.5, 4.5 -7.5 cm) were separated on the basis of diameter distribution in the stands. Using graphical estimation based on fitting power function of FWD diameter distribution, area under curve of each class was calculated to obtain QMD. The slope of linear logarithm model was used to calculate the area under curve of the stands that was obtained from logarithmic conversion of fitted power function.

    Results

    Considering the negative fitting slope in pure beech stands (b=-1.57) and mixed stands (b=-2.03), the results indicated higher frequency of FWD distribution within the diameter classes in pure beech stands. QMD values of each diameter class in each stand had higher values with no significant differences compared to arithmetic mean and median of diameter distribution. The values were 1.63, 3.47 and 5.73 cm in the predefined classes, respectively, in pure beech stand and were 1.57 and 3.36 cm in the first and second classes, respectively, in the mixed stand.

    Conclusion

    Although the difference was not significant, it is evident that the estimation of biomass and carbon stock using QMD values in computational relationships based on line transect (parameter obtained by multiplication of number of FWDs in each diameter class and square of QMDs) had higher precision and it is expected that in in large scales (compartment, district, division) show higher values.

    Keywords: Carbon Storage, Diameter Distribution, Fine Woody Debris (Fwds), Kheiroodkenar Beech Forests, Power Function, Quadratic Mean Diameter (QMD)
  • علی اصغر واحدی*، اصغر فلاح، رضا اخوان، نسترن نظریانی، عزت الله خطیب نیا، سیده کوثر حمیدی
    مقدمه و هدف

    قابل انتظار است که خشک دارهای ریز در جنگل‎های هیرکانی سهم قابل ملاحظه‎ای از خدمات بوم شناختی را به‎ خود اختصاص دهد ولی در بخش‎های مدیریتی و اجرایی اهمیت زیادی برای آن وجود ندارد. از طرفی با توجه به شاخص پایداری جنگل های طبیعی بر اساس تغییرات موجودی کربن و ارزش تولیدات چوبی و همچنین بر مبنای استقبال نظام های مدیریتی از اقتصاد سبز، پیش بینی می شود که خشک دارهای ریز بر خلاف ظاهر ناچیز آنها به‎ عنوان یکی از ذخایر کربن به لحاظ جنگل‎شناسی و حتی اقتصادی از جایگاه ویژه ای برخوردار باشد. بنابراین قابل توجیه است که استنباط درستی در رابطه با نحوه انباشت و تغییرات موجودی حجمی خشک دارهای مدنظر در نقاط مختلف جنگل های هیرکانی را باید دارا بود تا بتوان در ارزیابی های مدیریتی جنگل های مذکور به خصوص برای شرایط پسا تنفس (استراحت جنگل های هیرکانی) برای اعمال عملیات جنگل شناسی موثر، فنون بهینه مدیریتی (جنگلداری) و افزایش خدمات بوم شناختی اقدام متناسبی را انجام داد. مبتنی بر این موارد، هدف اصلی پژوهش پیش رو تحلیل آمار مکانی تغییرات موجودی حجمی خشک دارهای ریز در نقاط مختلف جنگل های هیرکانی برای اجرای مدیریت بهینه به خصوص برای شرایط پسا تنفس است.

    مواد و روش ها

    این پژوهش در جنگل خیرودکنار در گرادیان‎های مختلف ارتفاعی از سطح دریا (1800-100 متر) با استفاده از یک طرح خوشه ای انجام شد. تعداد سه قطعه نمونه دایره ای با شعاع 7/32 متر با زوایای آزیموت 0، 120 و 240 درجه به شکل مثلث یا خوشه با فاصله 36/6 متر از یکدیگر پیاده شده و یک قطعه نمونه دیگر نیز با همان مساحت دقیقا در مرکز این طراحی جانمایی شد. هر خوشه به صورت تصادفی با سه تکرار و در مجموع با 12 قطعه نمونه در یک گرادیان ارتفاعی از سطح دریا پیاده شد. در این پژوهش پیاده سازی قطعات نمونه از دامنه 100 تا 1800 متر ارتفاع از سطح دریا با اختلاف 150 متر انجام شد. سه کلاسه قطری شامل 5/2- 1، 4/5- 2/5 و 7/5- 4/5 سانتیمتر برای خشک دارهای ریز در نظر گرفته شد. برای اندازه گیری قطر خشک دارهای ریز یک ترانسکت خطی با آزیموت ثابت 150 درجه از مرکز هر قطعه نمونه دایره ای شکل پیاده شده و کلاسه قطری 2/5 - 1 سانتیمتر در فاصله 6/1- 4/27 متر و دیگر کلاسه های قطری در فاصله 7/32 - 4/27 متری برداشت شدند. روی هر ترانسکت قطر کلیه خشک دارهای ریزی که محور مرکزی آنها منقطع با خط ترانسکت بود با کولیس اندازه گیری و ثبت شد. در بدو تحلیل پس از بررسی حضور یا عدم حضور داده های پرت، واریوگرام های مشاهدات حجم بر اساس مدل های مختلف بر حسب فاصله و همبستگی مکانی واریانس برازش داده شدند. مبتنی بر درصد ساختار مکانی، ضریب تبیین (R2) و مجموع مربعات باقیمانده ها (RSS) مدل بهینه برای اجرای برآورد درون یابی روش کریجینگ معمولی انتخاب شد. بر مبنای برازش مدل ها یا عدم تناسب مدل واریوگرام خشک دارهای ریز در کلاسه های مختلف قطری به ترتیب از روش های کریجینگ و فاصله معکوس وزنی (IDW) برای درون یابی و برآورد متغیرهای پاسخ که در بین فواصل مختلف اندازه گیری نشدند، استفاده شد. متعاقبا از روش اثرات متقابل (Cross-validation) برای صحت سنجی برآوردهای موجودی حجمی خشک دارهای ریز استفاده شد. بر حسب برازش بین رقوم متغیرهای برآورد شده و مقادیر مشاهدات با استفاده از شاخص های ضریب تبیین و ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) میزان دقت تخمین و صحت پهنه بندی های انجام شده ارزیابی شد.

    یافته ها

    در این پژوهش یافته‎ ها نشان داد که حجم کل خشم‎دارهای ریز در جنگل مورد پژوهش 24/3 مترمکعب در هکتار است. نتایج مدل سازی های واریوگرام نشان داد تغییرات مکانی حجم خشک دارهای ریز در کلاسه های قطری مختلف دارای ساختار مکانی متوسط بوده ولی به لحاظ مقادیر R2 و RSS دارای برازش مناسبی نبودند. به‎ همین منوال نتایج تحلیلی و پهنه بندی کریجینگ فقط برای خشک دارهای ریز کلاسه اول قطری به نسبت سایر کلاسه های قطری دارای دقت بیشتری بود ولی دقت برآوردی آن ضعیف بود (6/32RMSE= ،0/16=R2). نتیجه واریوگرافی موجودی حجمی خشک‎دارهای ریز نشان داد که خشک دارهای ریز کلاسه اول همسان گرد بوده و خشک دارهای ریز در دیگر کلاسه های قطری ناهمسان گرد هستند. با توجه به اینکه روش کریجینگ برای خشک دارهای کلاسه های دوم و سوم قطری پاسخگو نبود از روش فاصله معکوس وزنی استفاده شد. نتایج حاصل از تکنیک فاصله معکوس وزنی برای ارزیابی مکانی خشک دارهای ریز در کلاسه دوم و سوم قطری نشان داد که دقت برآوردی قابل ملاحظه‎ای وجود ندارد. بدین ‎ترتیب مبتنی بر نتایج به‎ دست آمده می‎توان عنوان نمود که معرفی انباشت حجمی خشک‎دارهای ریز بستر جنگل مورد پژوهش در گرادیان ارتفاعی از سطح دریا مطرود است.

    نتیجه گیری

    با استنباط از نتایج به‎ دست آمده می توان عنوان نمود که تغییرات موجودی حجمی انباشت خشک دارهای ریز در گرادیان های مختلف ارتفاع از سطح دریا در جنگل مورد پژوهش مستقل از خودهمبستگی فاصله ای و همبستگی مکانی است. در واقع مبتنی بر نتایج به دست آمده می توان اذعان نمود که تغییرات موجودی حجمی انباشت خشک دارهای ریز در هر دامنه ارتفاع از سطح دریا در جنگل مورد پژوهش تحت تاثیر عوامل مختلف جنگل شناسی، بوم شناختی و زیستی هستند که در این رابطه وجه اشتراک بارز تاثیرگذار وجود ندارد.

    کلید واژگان: پهنه بندی موجودی حجمی, ذخایر کربن, فاصله معکوس وزنی, کریجینگ, گرادیان ارتفاع از سطح دریا
    Ali Asghar Vahedi*, Asghar Fallah, Reza Akhavan, Nastaran Nazariani, Ezatoleh Khatibnia, Seyedeh Kosar Hamidi
    Background

    In the Hyrcanian forests, fine woody debris (FWDs) plays a significant role in providing ecological services. However, their importance is often overlooked in the management and executive sectors. Based on the sustainability indices of natural forests—considering changes in carbon stock and the value of wood products—these seemingly insignificant FWDs are predicted to serve as valuable carbon reserves. Both science and economics recognize their significance. To make informed decisions about forestry operations, especially in post-respiration conditions (the rest law of the Hyrcanian forests), it is essential to accurately assess the accumulation and volume changes of these sinks across different parts of the forest. Optimum management techniques, particularly in forestry, can enhance ecological services. Therefore, our upcoming research aims to analyze spatial statistics related to volume stock changes in FWDs within various sections of the Hyrcanian forests, with a focus on implementing optimal management strategies.

    Methods

    The study was conducted in Khairood-kenar forest using a cluster design at different altitude gradients ranging from 100-1800 m above sea level. To create the cluster design, three circular samples with a radius of 7.32 m were placed in the form of a triangle with azimuth angles of 0, 120, and 240 degrees. The distance between each sample was 36.6 m, and an additional sample of the same area was placed in the center of the design. Each cluster was randomly laid with three replications, resulting in a total of 12 samples across the altitude gradient from sea level. On each transact, the diameter of all dry wells, whose central axis was intersected by the transact line, was measured and recorded using calipers. After examining outliers upon the initial analysis, the volumetric observation variograms were fit using various models based on the distance and spatial correlation of variance. Based on the spatial structure, an optimal model, with the highest coefficient of determination (R2) and the lowest residual sum of squares (RSS), was selected for implementing the ordinary Kriging interpolation method. Based on the fitting of the models in different diameter classes, Kriging, and inverse distance weighting (IDW) methods were used for the interpolation and estimation of response variables that were not measured at different distances. Subsequently, the cross-validation method was used to validate the existing estimates of the FWD volume. The accuracy of both the estimation and the performed zoning was evaluated based on the fit between the estimated variable values and the observation values using R2and root mean square error (RMSE) indices.

    Results

    The total volume of FWDs within the researched forest amounted to 24.3 m3/ha. The volume stocks of the first, second, and third diameter classes of the FWDs were 2.14, 6.01, and 16.23 m3/ha in the study forest. The variogram modeling revealed that the spatial variations in the volume of FWDs across different diameter classes exhibited an average spatial structure. However, the fit was not optimal when considering the R2 and RSS values. Interestingly, the kriging results were most accurate for the FWD first diameter class compared to the other diameter classes. Despite this accuracy, the overall estimated precision remained poor, with an RMSE of 6.32 and an R2 of 0.16. The result of the variography of the volume inventory of FWDs showed that their first diameter class was isotropic and the other diameter classes were anisotropic. Since the kriging method was not effective for estimating the spatial distribution of the FWDs in the second and third diameter classes, the IDW technique was used instead. The results obtained from the IDW technique for evaluating the spatial distribution of FWDs in the second and third diameter classes revealed no significant accuracy in the estimation. Therefore, it can be concluded from the results that the introduction of the volume of FWDs in the forest floor under the altitude gradient is not recommended for the study area.

    Conclusion

    Based on the results, the volume stock of FWDs for different diameter classes along the altitudinal gradients was independent of autocorrelation and spatial correlation. This means that the FWD volume stock variations in different altitudinal gradients of the study forest are influenced by silviculture, biological, and ecological items with no obvious commonality in this regard. Since the accumulation of the FWD volume in the studied forest is not considered auto-correlated variation, it is expected that the classic tests, such as parametric and non-parametric tests, can be reliably applicable to examine the response variables among the stand types and altitudinal gradients.

    Keywords: Altitudinal Gradient, Carbon Storage, IDW, KR, Mapping Volume Stock
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال