به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « acer velutinum » در نشریات گروه « جنگلداری »

تکرار جستجوی کلیدواژه «acer velutinum» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • میرمظفر فلاح چای*، ساناز خوش منظر
    یکی از ویژگی ‎های مهم جوامع گیاهی، الگوی پراکنش مکانی درختان می‎باشد. این الگوها با اندازه‎گیری و تعیین موقعیت درختان در توده‎ها و وارد کردن آنها در چارچوب‎ های تحلیلی، اندازه‎گیری می‎شوند. چون اطلاعات مکانی به مدیران منابع طبیعی اجازه می دهد تا بتوانند تصمیمات را با دقت بیشتری اتخاذ و اجرا نمایند. هدف از این تحقیق نیز بررسی الگوی مکانی گونه افرا پلتAcer velutinum Boiss. در دو توده بالا و پایین تر از 800 متر از سطح دریا در جنگل های ناو اسالم در استان گیلان می باشد. برای این منظور، از روش نمونه‎برداری فاصله ای ‎ استفاده شد. جهت جمع آوری اطلاعات لازم در مجموع مشخصات مورد نظر 88 اصله درخت افرا پلت از تعداد 30 قطعه نمونه 10 آری (1000 مترمربع) در دو طبقه ارتفاعی در عرصه ای به مساحت 30 هکتار (در هر طبقه ارتفاعی 15 هکتار) با شبکه آماربرداری به ابعاد 100×100 متر برداشت شد، به طوری که محل تقاطع اضلاع شبکه نقاط نمونه برداری به عنوان مراکز قطعه نمونه نیز در نظر گرفته شدند و در داخل هر قطعه نمونه تعداد درخت، قطر، ارتفاع کل، فاصله نزدیک ترین درخت به مرکز قطعه نمونه و فاصله نزدیک ترین درخت به درخت اول در خصوص گونه افرا مورد اندازه گیری قرار گرفت. برای تحلیل الگوی مکانی از شاخص های هاپکینز، نسبت واریانس به میانگین، پراکندگی موری سیتا، استاندارد موری سیتا و جانسون و زایمر استفاده گردید که به ترتیب شاخص های نام برده شده الگوی پراکنش تصادفی، یکنواخت، حداکثر یکنواختی (برای هر دو شاخص موری سیتا و استاندارد موری سیتا) و یکنواخت را نشان دادند. به طور کلی می توان بیان داشت که توانمندی این شاخص ها امکان مقایسه یک توده با توده های دیگر را میسر ساخته و از آنها می توان به عنوان یک ابزار مناسب برای مدیریت پایدار جنگل های شمال استفاده کرد.
    کلید واژگان: افرا, الگوی مکانی, نمونه برداری فاصله ای, جنگل های اسالم}
    Mirmozaffar Fallahchay*, Sanaz Khoshmanzar
    One of the important features of plant communities is the spatial pattern of trees. The spatial pattern of the stands determined by measuring and positioning of trees in the stands and inserting them in analytical frameworks. This is because spatial information allows natural resource managers to make and perform better-informed decisions, -. The aim of this study was to assess the spatial pattern of Acer velutinum in two stands, above and below 800 m from see level in Asalem Nav forests, Guilan province. The sampling distance- method was used. In order to gather the required data, characteristics of 88 tress in 30 sample plots (1000 m2) were recorded in two elevation classes in an area of 30  ha (15  ha in each elevation class) with a grid  network of 100 × 100. The number of trees, diameter, height, distance from the nearest tree to the sample plot and distance of the nearest tree to the first tree of maple was measured in each sample plot. To analyze the spatial pattern, the Hopkins index, the variance/average ratio, Morisita dispersion,  Morisita, Johnson, and Zimmer standards were used, which randomized, uniform, maximum uniform (for both Morisita and Morisita standard indexes) and uniform patterns dispersion was observed, respectively. In general, the ability of these indices makes it possible to compare the stands and they can be used as a suitable tool for sustainable management of the northern forests of Iran.
    Keywords: Acer velutinum, Asalem Nav Forests, Spatial Pattern, Sampling Distance Method}
  • سیما حشمتی، سحاب حجازی*، یحیی همزه، سیاوش حشمتی
    یکی از راهکارهای مهم تامین ماده خام لیگنوسلولزی صنایع سلولزی کشور، توسعه زراعت چوب در نقاط مستعد ایران است. در میان گونه های بومی جنگل های شمال کشور، پلت با توجه به تطابق اکولوژیکی و تندرشد بودن می تواند در کنار دیگر گونه های تندرشد به عنوان یک گونه مستعد در زراعت چوب مدنظر قرار گیرد. این تحقیق با هدف بررسی ویژگی های خمیرکاغذهای ساخته شده از گونه افرا پلت با استفاده از فرایندهای مونو اتانول آمین، مونواتانول آمین/آنتراکینون، سودا و سودا/آنتراکینون و ارزیابی ویژگی های آنها انجام گرفت. عوامل متغیر پخت در فرایند مونواتانول آمین شامل سه سطح غلظت مونواتانول آمین (50، 75 و 100 درصد) و همچنین در فرایند سودا سه سطح قلیاییت (22، 24 و 26 درصد) در سه سطح زمان (180، 240 و 300 دقیقه) و دو سطح آنتراکینون (0 و 0/1 درصد) استفاده شدند. پخت های بهینه فرایندهای مونواتانول آمین/آنتراکینون، سودا/آنتراکینون و سودا به بازده کل 67/93 ، 50/97 و 52/36 درصد و عدد کاپای 27/7، 1/19 و 29/23 منجر شدند. در خمیرکاغذهای بهینه، بیشترین شاخص کشش (Nm/g 61/36)، شاخص ترکیدن ( kPam2/g 3/341)، شاخص پارگی ( mN.m2/g 6/382) و درجه روشنی (20/81 درصد)، به ترتیب مربوط به خمیرکاغذ سودا، مونواتانول آمین/آنتراکینون و سوداست. براساس نتایج این تحقیق فرایند خمیرکاغذسازی سودا اثرهای چشمگیری بر مقاومت کششی، پارگی و درجه روشنی نمونه چوب پلت در مقایسه با فرایند مونواتانول آمین داشته است. فرایند مونواتانول آمین به دلیل مصرف انرژی زیاد و زمان بیشتر برای لیگنین زدایی از خمیرکاغذها برای منابع چوبی قابل استفاده نیست.
    کلید واژگان: آنتراکینون, چوب افرا پلت, خمیرکاغذ, سودا, مونواتانول آمین}
    S. Heshmati, S. Hedjazi*, Y. Hamzeh, S. Heshmati
    One of the considerable procedure to supply the lignocellulose material for the industries is the expansion of agroforestry in appropriate points of Iran. Due to ecological adaptability and fast growth of Maple among the existing native species at the northern forests of the country, it could be considered as a reasonable species in agroforestry. The purpose of this study was to investigate the characteristics of pulp made from Maple using monoethanol amine, monoethanol amine/ anthraquinone, soda, and soda/ anthraquinone processes and evaluation of their properties. The treatments were used in three levels of Monoethanol amine concentration (50, 75 and 100 wt%) in monoethanol amine pulping, alkalinity (22, 24 and 26 wt%) in soda pulping, and time (180,240 and 300 min) under the constant temperature at 165 ˚C. The anthraquinone was added to the monoethanol amine and soda process as a chemical additive in two levels of concentration (0, 0.1wt%).The optimal cooking of monoethanolamine/anthraquinone, soda/anthraquinone, and soda processes lead up to 67.93, 50.97and 52.36 % of total yield, and 27.7, 19.1 and 29.23 of Kappa number respectively. The results showed that the highest amount of tensile index (61.36 Nm/g), Burst index (3.341 kPam2/g), tear index (6.382 mN.m2/g) and brightness (20.81 %) belonged to soda, monoethanol amine/anthraquinone, and soda pulps respectively. According to the results of this study, the soda process had significant effects on the Maple samples in comparison with the monoethanol amine process. Due to high energy consumption and more time for delignification, the Monoethanol amine process is not applicable to wooden resources.
    Keywords: Acer velutinum, Anthraquinone, Maple, Monoethanolamine, Pulp, Soda}
  • هاشم حبشی*، رامین رحمانی، خسرو ثاقب طالبی، الهام شبانی
    معماری خاص تاج پوشش درختان جنگلی از یک سو منجر به ربایش تاجی متفاوت شده و از سوی دیگر کمیت و کیفیت لاشریزه را تغییر خواهد داد که با توجه به شرایط مختلف تجزیه رویشگاه منجر به تفاوت ضخامت لایه آلی لاشریزه و پتانسیل نگهداری آب یا رواناب متفاوت می شود. مقدار تاج بارش و آب نفوذی به لاشریزه در یک قلمرو جغرافیایی نیز به دلیل تغییر در پتانسیل تبخیر و تعرق، شاخص سطح برگ، درصد تاج پوشش، قطر درختان، اشکوب بندی و عامل های دیگر طی زمان متفاوت است. هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات تاج بارش و آب نفوذی به لاشریزه بین سه گونه مهم جنگل های هیرکانی طی یک سال بود. ابتدا تک درختانی از گونه های ممرز (Carpinus betulus)، پلت (Acer velutinum) و بلندمازو (Quercus castaneifolia) در توده های آمیخته سری یک جنگل شصت کلاته انتخاب شدند. سپس، توسط 9 و 18 جمع آوری کننده به ترتیب تاج بارش و آب نفوذی به لاشریزه برای هر تک درخت پس از هر واقعه بارش طی یک سال اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که گونه و زمان دو عامل مهم در تغییر کمیت آب عبوری از اشکوب تاج هستند. بیشترین تاج بارش مربوط به ممرز (71/1 درصد) و بیشترین ربایش آبی لاشریزه مربوط به پلت (40/5 درصد) بود. در فصل بی برگی، ربایش آبی لاشریزه ممرز و پلت بیشتر از فصل دارای برگ بود، اما تاج بارش سه گونه با یکدیگر اختلاف معنی داری نداشت. نتایج این پژوهش می تواند مدیران جنگل را در مقابله با بحران آب از طریق تنظیم ترکیب توده یاری رساند.
    کلید واژگان: بلندمازو, پلت, پوشش کف جنگل, جنگل شصت کلاته, ممرز}
    Hashem Habashi *, Ramin Rahmani, Khosro Sagheb-Talebi, Elham Shabani
    The canopy architecture of different forest trees results in different species interception, quantity and quality of litterfall. Litterfall characteristics affect thickness of organic layer, water storage potential and runoff due to different decomposition rate in habitat conditions. Furthermore, throughfall content and water infiltration of litter are different through time as a result of differences in the evapotranspiration potential, leaf area index (LAI), canopy coverage, tree diameter, stand stages and other geographic factors. This paper was aimed to examine throughfall and water infiltrated of litter changes amongst three important species of Hyrcanian forest over a year. For this purpose, individual hornbeam (Carpinus betulus L.), velvet maple (Acer velutinum Boiss.) and chestnut-leaved oak (Quercus castaneifolia C. A. Mey.) species were selected in a mixed stand in Shast-Kalateh Forest, and quantity of water passing through the canopy of individual tree and organic litter layer beneath them were investigated with 9 throughfall collectors and 18 forest floor infiltration collectors after each rainfall event over a year. The results showed that species and times are two important factors in changing water balance. The hornbeam and maple species have the most throughfall and litter water contents, respectively (hornbeam with 71.1 % of throughfall and maple with 40.5 % of water infiltration of litter). The litter water infiltration of hornbeam and velvet maple in non-growing season were higher compared to the growing season, while throughfall showed no significant difference. The results of this study are concluded to be helpful for managers to regulate the stand composition as a reaction to the increasing water crisis.
    Keywords: Acer velutinum, Carpinus betulus, forest floor, Quercus castaneifolia, Shast-Kalateh Forest}
  • رمضانعلی خرمی، علی اصغر درویش صفت، مسعود طبری کوچکسرایی*، شعبان شتایی جویباری

    در این پژوهش امکان استفاده از مشخصه های هندسی و آماری به دست آمده از داده های لیدار برای شناسایی پایه های درختی پلت (Acer velutinum) و ممرز (Carpinus betulus) در سری یک جنگل آموزشی- پژوهشی شصت کلاته گرگان بررسی شد. برای این منظور داده های لیدار درختان نمونه از کل ابر نقاط لیزر منطقه مورد مطالعه با استفاده از مختصات مرکز تنه و قطر تاج (برداشت شده در زمین) جداسازی شد. در عملیات میدانی، 80 پایه درختی از دو گونه پلت و ممرز که در آشکوب چیره واقع بودند و یا تداخل تاجی با پایه های مجاور نداشتند، به عنوان درختان نمونه انتخاب شدند. ارتفاع درختان نمونه با استفاده از دستگاه Vertex IV و شعاع تاج آنها در چهار جهت جغرافیایی به کمک فاصله یاب لیزری Leica Disto اندازه گیری شد و موقعیت مرکز آنها با استفاده از سیستم موقعیت یاب جهانی تفاضلی (DGPS) و نیز به روش فاصله و آزیموت با استفاده از دوربین توتال استیشن برداشت شد. ویژگی های مختلف آماری و هندسی از داده های لیدار درختان نمونه استخراج و برای تفکیک گونه پایه های درختی در تابع تحلیل تشخیص مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که متغیرهای انحراف معیار ارتفاعی نقاط لیزر در بالای 0/8 ارتفاع درخت و شیب تاج بهترین ترکیب متغیرها بودند که با صحت کلی 80/3 درصد دو گونه را از یکدیگر تفکیک کردند. این درحالی است که میانگین این دو ویژگی در ممرز بیشتر از پلت بود. به طور کلی، از یافته های پژوهش استنتاج می شود که مشخصه های هندسی و آماری به دست آمده ازداده های لیدار نقش مهمی در شناسایی این دو گونه دارند.

    کلید واژگان: پلت, تابع تحلیل تشخیص, شناسایی گونه های درختی, لیدار, ممرز}
    Remazan Ali Khorrami, Ali Asghar Darvishsefat, Masoud Tabari Kochaksaraei, Shaban Shataee Jouibary

    In this research, the possibility of application of LiDAR-derived characteristics has been studied for discrimination amongst common hornbeam (Carpinus betulus) and Persian maple (Acer velutinum) trees. LiDAR data of individual sample trees were separated in laser point clouds using their measured center coordinates and crown diameter in the field. In district 1 of Shast-Kolate Education and Research Forest in Gorgan, 80 individual A. velutinum and C. betulus tree samples were selected. The trees were either located in dominant storey or were not overlaid by adjacent tree crowns. Tree heights were measured using Vertex 1V GPS device. Crown diameter was measured in four cardinal directions using Leica Disto lasermeter. Center coordinates of the sample trees were determined using both DGPS and distance/azimuth measurement by Total Station device. Different geometrical and statistical metrics of sample trees were extracted from LiDAR data. The results of discriminant analysis suggested the height standard deviation of laser points over 80% of tree height and crown slope as the selected metrics to differentiate the tree species (accuracy=80.3%). The mean of those two metrics showed larger values for hornbeam than maple. The selected LiDAR metrics were ascribed to represent the shape and height variation of returned crown laser points. It is therefore concluded that geometrical LiDAR-derived attributes could successfully helo by differentiating between the two tested tree species.

    Keywords: Acer velutinum, discriminant analysis, identification of individual tree species, LiDAR, Carpinus betulus}
  • علی اصغر واحدی، علیرضا بیژنی نژاد
    ذخایر مخزن کربن آلی خاک جنگل نقش مهمی در رابطه با کاهش اثرات تغییر پارامترهای اقلیمی و مقدار تولیدات زی توده های گیاهی ایفا می کند و تبدیل کاربری اراضی جنگلی سبب هدررفت این ذخایر می شود. در پژوهش پیش رو روند تغییرات ذخایر مخزن کربن آلی خاک از داخل جنگل به سمت داخل شالیزار مجاور آن بررسی شد. دو بخش 10 هکتاری مجزا در پارک جنگلی نور با تیپ پوشش گیاهی مشابه (پلت- انجیلی) در مجاورت زمین های کشاورزی برای انجام مطالعه انتخاب شد. برای نمونه برداری خاک (صفر تا 20 سانتی متر و 20 تا 40 سانتی متر)، در فصل غیررویش ابتدا یک ترانسکت عمودی از حاشیه مرزی جنگل به فاصله صفر تا 10، 30 تا 40، 70 تا 80 و 100 تا 110 متر به سمت داخل جنگل و صفر تا 10 متر به سمت داخل شالیزار جانمایی شد. به منظور کاهش تغییرات نمونه برداری خاک در داخل جنگل، کلیه نمونه برداری ها با سه تکرار در اطراف درختان غالب توده که حداقل 10 متر از یکدیگر فاصله داشتند، انجام شد. در هر یک از فواصل مذکور در فصل رویش، شدت نور با استفاده از دستگاه فتومتر در یک فاصله ثابت از سطح زمین بر حسب ولت بر مترمربع اندازه گیری شد. نتایج حاصل از آزمون t جفتی نشان داد که موجودی کربن عمق فوقانی خاک چه در جنگل و چه در شالیزار دارای مقادیر بیشتری نسبت به عمق تحتانی خاک می باشند. با توجه به نتایج تجزیه واریانس یکطرفه، ذخایر مخزن کربن آلی خاک در عمق های مختلف در فواصل مختلف داخل جنگل تغییرات معنی داری نداشتند. جالب توجه بود که بین ذخایر کربن آلی اعماق مختلف خاک شالیزار و جنگل اختلاف معنی داری وجود نداشت. از طرفی نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که فقط بین ذخایر کربن آلی سطوح فوقانی خاک های اراضی جنگلی، شالیزار و شدت نور دریافتی رابطه وارونه وجود دارد (0/37- = r).
    کلید واژگان: پلت, ترسیب کربن, خاک غرقابی, شدت نور, مرز جنگل, شالیزار}
    Ali Asghar Vahedi, Alireza Bijani, Nejad
    Soil organic carbon pools (SOCP) in forests play important roles in terms of biomass productivity level as well as mitigating the climate change effects. Land-use changes cause a potential loss of SOCPs in the forest. Hence, variation of SOCPs around the forest-paddy field transition zone in northern Iran was the main aim of this study. The study was conducted within the natural forest park forest of Nour in Mazandaran province, in which the weak drainage and long periods of soil waterlogging during the rainy season are considered as crucial threats. In two remnant forest fragments with similar stand type (Maple-Ironwood), extend (10 ha) and location (adjacent to the paddy fields), soil samples were collected from two depths of 0- 20 and 20-40 cm at five distances from the farm edge into the inner forest (10 m in the paddy field and 0–10, 30–40, 70–80 and 100–110 m towards the forest interior). All the samples were collected near to the dominant Acer velutinum trees, with a minimum distance of 10 m to each other. In addition, light intensity was measured based on v per m2 in the growing season by photo-light meter measuring device in constant vertical distance from the ground. The result of paired t-test showed significantly higher carbon budget in upper soil depth compared to the lower depth in both forest and paddy fields (P < 0.01). The result of one-way ANOVA indicated no significant differences among different distances to the forest stands (P>0.05). Surprisingly we observed no significant difference between the SOCPs in forest and paddy field. Besides, a significant inverse Pearson’s correlation between light intensity and SOCP was only observed for the upper soil depth in forest and paddy field (r=-0.37, P < 0.05).
    Keywords: Acer velutinum, Carbon sequestration, soil water logging, light intensity, forest, paddy field transition}
  • رمضان علی خرمی، علی اصغر درویش صفت، مسعود طبری کوچکسرایی*، شعبان شتایی جویباری
    اندازه گیری ارتفاع درختان به روش سنتی در عرصه های جنگلی به ویژه در توده های ناهمسال، انبوه و چند اشکوبه پهن برگ دشوار و مستلزم صرف زمانی طولانی است. در تحقیق حاضر از سیستم لیزر اسکنر هوایی برای تولید داده های لیدار و داده های سه بعدی دقیق از درختان جنگلی استفاده شد تا قابلیت این داده ها برای برآورد ارتفاع پایه های درختی در یک جنگل پهن برگ خزری در شصت کلاته گرگان بررسی شود. داده ها در فصل رویش با میانگین تراکم چهار تا پنج نقطه در متر مربع برداشت شد. 100 پایه درختی از دو گونه پلت (Acer velutinum) و ممرز (Carpinus betulus) که در اشکوب چیره واقع شده بودند یا تداخل تاجی با پایه های مجاور نداشتند انتخاب شد. ارتفاع درختان با استفاده از دستگاه اندازه گیری ارتفاع درخت (Vertex IV) اندازه گیری شد و موقعیت مراکز درختان با استفاده از سیستم DGPS و نیز به روش فاصله و آزیموت با استفاده از دوربین توتال استیشن برداشت شد. درختان برداشت شده در زمین، با استفاده از مختصات مرکز و قطر تاج در ابرنقاط لیزر بازیابی شدند و استخراج ارتفاع به طور مستقیم از ابرنقاط لیزر صورت گرفت. روابط رگرسیونی بین ارتفاع درختان اندازه گیری شده در عرصه و استخراج شده از ابرنقاط داده های لیزر تحلیل شد، طوری که ارتفاع درختان پلت و ممرز به ترتیب با ضرایب تبیین 0/96 و 0/95 و میانگین خطای نسبی 4 و 3 درصد برآورد شد. مقدار RMSe (جذر میانگینمربع خطاها) ارتفاع برآوردی گونه های پلت و ممرز، به ترتیب 1/5 متر (6 درصد) و 1/84 متر (6 درصد) و میانگین اختلاف بین ارتفاع استخراج شده از لیدار و ارتفاع اندازه گیری شده در عرصه 1/04 متر و 1/53- متر به دست آمد. نتایج این تحقیق آشکار می سازد که، با توجه به مقبولیت داده های ارتفاعی لیدار، سرعت فراگیرشدن داده ها و سهولت دسترسی آن برای کاربران، استفاده از این داده ها را می توان برای برآورد ارتفاع درختان گونه های مورد تحقیق در دیگر نقاط جنگلی شمال کشور توصیه کرد.
    کلید واژگان: ارتفاع پایه درختی, پلت, لیزر اسکنر هوایی, ممرز}
    R.A. Khorrami, A.A. Darvishsefat, M. Tabari Kochaksaraei*, Sh. Shataee Jouybari
    In traditional methods، measurement of tree height in broad-leaved forests، particularly in uneven-aged، high density and multi-storey stands is difficult and time-consuming. In the growing season of 2011، airborne laser scanner system was used to acquire Light Detection and Ranging (LIDAR) data by a sampling density of 4-5 points/m2 in a broad-leaved forest، northern Iran (Shast-Kalate forest located in southwest of Gorgan). LIDAR data was used to estimate the height of individual trees. Hundred individual tree samples belong to two species، Acer velutinum and Carpinus betulus، were selected. The trees were located in dominant storey and/or without overlay with adjacent trees. Heights of trees were measured using Vertex 1V. Center coordinates of the sample trees were determined using DGPS system and Total Station with distance and angle. Sample trees were detected in laser point clouds using their center coordinates and crown diameter. The heights of sample trees were extracted directly from laser point clouds. Linear regression model between the heights of trees in the field measurement and laser point clouds was yielded coefficients of determination (R2) (0. 96، 0. 95)، RMSe (1. 05m (6%)، 1. 48m (6%)، and relative error (4%، 3%) for A. velutinum and C. betulus، respectively. Mean differences between tree height of laser point cloud and field measurement were achieved 1. 04m and -1. 53m for A. velutinum and C. betulus، respectively. The results clarified that considering the acceptable of LIDAR height data، rapid prevail of data and its easy access for users، the employment of LIDAR data for estimating tree height in other places of northern forests of Iran is advised.
    Keywords: Acer velutinum, Airborne laser scanner, Carpinus betulus, Individual tree height}
  • شهرام مهدی کرمی، محمدرضا کاوسی، اکرم کرمی
    لکه قیری از جمله بیماری های قارچی است که درختان افرا را مبتلا نموده است. این بیماری باعث خزان زود رس، از بین رفتن برگ، سبب کاهش رشد، کاهش تولید چوب و بذر درختان افرا می گردد. به همین منظور جداسازی و شناسایی عامل بیماری روی برگ درختان افراپلت در جنگل آموزشی و پژوهشی دکتر بهرام نیا (شصت کلاته گرگان) انجام گرفت. پس از تهیه نمونه و کشت آن روی محیط PDA ، پرگنه قارچ عامل بیماری که سفید رنگ و کرکی شکل بود، بدست آمد. عامل بیماری زایی پس از خالص سازی، جدا سازی و بررسی خصوصیات رنگ و شکل اسپور، علایم بیماری شناسایی گردید. در محیط کشت مایع PDA ، آسک های قارچ سفید رنگ و چماقی شکل بودند و آسکوسپورهای تک سلولی نخی شکل و کشیده در درون آنها مشاهده شد. با توجه به بررسی به عمل آمده، عامل بیماری لکه قیری در درختان افرا در منطقه مورد تحقیق، قارچRhytisma acerinum تشخیص داده شد.
    کلید واژگان: افراپلت, لکه قیری, Rhytisma acerinum}
    Maple tap spot is one of the fungal diseases which has been infected maple trees. Early deciduous, the disappearance of leaf, reduction of growth, seed and wood production of maple trees are resulted due to this disease. The objective of this research was isolation and identification of the pathogen on leaves of Acer velutinum in Dr. Bahramnia educational and research forest (Shast-Kalateh of Gorgan). After sampling and culture of explants in PDA medium, growing of fungal pathogen was white delete and fluffy shape. Pathogenic fungi were identified after purification and isolation and characterization of spore, color, shape and disease symptoms. In PDA liquid medium, a scus of fungi was white and a clubbing shape with the fiber shape and linear ascospores was observed inside them. Upon the results, the identified fungal pathogen was Rhytisma acerinum on maple trees in this area.
    Keywords: Acer velutinum, Maple tar spot, Rhytisma acerinum}
  • علی صالحی، علی پاوند درو
    در این پژوهش بازگشت و بازجذب مهم ترین عناصر تغذیه ای در درختان پلت در برخی از پارسل های سری یک حوزه 7 ناو اسالم که یکی از مناطق استقرار و پراکنش وسیع و مناسب گونه پلت در جنگل های شمال کشور است، مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور در داخل قطعات نمونه ای که به صورت تصادفی در رویشگاه این گونه پیاده شدند نمونه های خاک، برگ سبز و برگ خزان جمع آوری شد. این نمونه ها پس از جمع آوری و آماده شدن به آزمایشگاه منتقل و در خصوص هر یک از نمونه های خاک و برگ، درصد کربن آلی، نیتروژن کل، کلسیم و منیزیوم محلول و فسفر قابل جذب اندازه گیری شدند. نتایج بررسی های آماری نشان داد که بین تمامی عوامل اندازه گیری شده در خاک، برگ سبز و برگ خزان اختلاف معنی داری مشاهده می شود. درصد کربن آلی، نیتروژن کل و فسفر قابل جذب در برگ سبز پلت بیش تر از مقدار آن در برگ خزان است و در واقع بیش تر بازجذب شده اند، در حالی که عناصر کلسیم و منیزیوم بیش تر بازگشت داشته و مقدار بیش تری را در برگ های خزان نشان دادند. نوع عناصر غذایی بازجذب شده و بازگشت داده شده بیانگر نیاز بالای این درخت به عناصر تغذیه ای اصلی است و در مقابل پلت نیز با توجه به کیفیت لاش برگ خود نقش مثبتی در افزایش حاصل خیزی خاک رویشگاه می تواند داشته باشد.
    کلید واژگان: پلت, بازگشت عناصر تغذیه ای, بازجذب عناصر تغذیه ای, خصوصیات خاک}
    Ali Salehi, Ali Pavand Dro
    In this research nutrient return and nutrient retranslocation in Acer velutinum in some parcels of district 1 from watershed number 7 where, Acer velutinum show preferred establishment and distribution, were investigated. In each sampling plots, taken randomly in appropriate sites of Acer velutinum, soil samples, fresh and senescent leaves were taken and then C, N, Ca, Mg and P were analyzed. The statistical analysis showed that all of the variables amongst the soil, the fresh and senescent leave have significant differences. The amount of C, N and P was higher in fresh leaf compare with senescent leaves and in fact they retransloct more, whereas Ca and Mg were returned more by litter to the soil. Apart from N and Ca the process of nutrient in the soil was similar to what has happened in the leaves. The type of nutrient return and nutrient retranslocation suggests the higher require of Acer velutinum to nutrient elements. On the other hand, the quality of the leaves of Acer velutinum also is a positive role in increasing soil fertility.
    Keywords: Acer velutinum, Nutrient return, Nutrient retranslocation, Soil properties}
  • مرضیه فلاح نیا، علی رفیقی
    در این پژوهش اثر فاصله کاشت بر روی خصوصیات فرم تنه درخت مانند مخروط شدگی، برون مرکزی، درصد بیضوی شدگی و همچنین مقادیر ارتفاع، رویش قطری و رویه زمینی درختان بررسی شد. به این منظور از هر تیمار شامل فاصله های کاشت درختان افرا پلت به ابعاد 1×1، 5/1×5/1 و 2×2 متر 4 اصله درخت از جنگل آموزشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان (شصت کلاته گرگان) قطع گردید و اثر متغیر های بالا بر روی آن ها مطالعه شد. نتایج این پژوهش نشان داد با افزایش فاصله کاشت میزان رویش قطری سالانه درختان افرا پلت به طور معنی داری افزایش یافت. همچنین بیش ترین مقدار رویه زمینی درختان مربوط به فاصله کاشت 2×2 متر و کم ترین مقدار آن مربوط به فاصله کاشت 1×1 متر بود. گرچه افزایش فاصله کاشت ارتفاع درختان، مخروط شدگی، معایب برون مرکزی و بیضوی شدن تنه را افزایش داد ولی اختلاف معنی داری را پدید نیاورد.
    کلید واژگان: فاصله کاشت, رویش قطری سالانه, مخروط شدگی, برون مرکزی, بیضوی شدگی و رویه زمینی}
    M. Fallahnia, A. Rafighi
    This study was conducted to investigate the effect of planting space on specifications of trunk form in terms of tapering, eccentricity, elliptical stem well as height and diametric growth and basal area of Acer velutinum. For this purpose from each treatment including planting space of 1×1, 1.5×1.5 and 2×2 meters, four trees from Shastkalateh traning forest,Gorgon Iran, were cut and above mentioned factors were determined. The results showed that with increase in planting space, annual diameter growth were significantly increased. Maximum and minimum basal area was related to planting space of 2×2 and 1×1 m2, respectively. However, with increase of planting space, tapering, eccentricity and elliptical trunk were increased, but the difference was not considrable.
    Keywords: Planting space, Annual growth, Tapering, Eccentricity, Elliptical stem, Basal area, Acer Velutinum}
  • سارا معتکف ماسوله، تیمور رستمی شاهراجی، امیر اسلام بنیاد
    درجه بندی نهال در نهالستان یکی از معیارهای اصلی در تولید نهال های با کیفیت مطلوب می باشد. تولید نهال با کیفیت خوب علاوه بر زنده مانی بالا در رویش آن در عرصه نیز موثر است. هدف این مطالعه درجه بندی نهال های تولید شده توسکا و پلت در دو نهالستان شاندرمن و صفرا بسته در استان گیلان است. از هر گونه تعداد 100 اصله نهال به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب گردید و عواملی چون: قطر یقه، ارتفاع نهال، تعداد ریشه های فرعی و سطح برگ (بخش فتوسنتزکننده) اندازه گیری شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین قطر یقه با عواملی چون تعداد ریشه های فرعی، سطح برگ و ارتفاع نهال همبستگی معنی دار در سطح 1% وجود دارد و بر اساس قطر یقه، نهال ها درچهار دسته 1، 2، 3 و 4 درجه بندی شدند.مناسب ترین قطر یقه برای نهال های توسکا بین 6 تا 8 میلیمتر و برای افرا پلت بین 10 تا 14 میلیمتر مشخص شد.
    کلید واژگان: توسکای ییلاقی, افراپلت درجه بندی نهال جنگلی, قطر یقه نهال, نهالستان شاندرمن, نهالستان صفرا بسته}
    S. Moetekef Masooleh, T. Rostami Shahraji, A. I. Bonyad
    Seedling grading is one of the main aspects of producing good quality seedling in forest nursery. It is obvious that good quality seedlings would have highly survival and performance in field after out planting. This study was conducted to grade Acer velutinum and Alnus glutinosa seedling in Shanderman and Safrabasteh forest nurseries in Guilan province. For each species, 100 seedlings were selected randomly from seedbed. Collar diameter, height, number of root and leaf area of seedlings were measured. The results indicated that there was significant correlation at 1% level, between collar diameter with number of roots, leaf area and seedling height. Furthermore, it is cleared that the seedling could be graded by collar diameter in four classes. Suitable collar diameter for Alnus glutinosa and Acer velutinum were 6 – 8 mm. and 10 – 14 mm, respectively.
    Keywords: Acer velutinum, Alnus glutinosa, seedling grading, collar diameter}
  • مرضیه فلاح نیا، علی رفیقی
    این تحقیق با هدف بررسی اثر فاصله کاشت بر ویژگی های بیومتریک تنه و الیاف چوب افرا پلت در جنگل شصت کلاته گرگان انجام گرفت. بدین منظور از سه فاصله کاشت بین درختان افرا پلت شامل 1×1، 5/1×5/1 و 2×2 متر 4 اصله درخت از جنگل آموزشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان (شصت کلاته گرگان) قطع گردید. از هر درخت سه دیسک از ارتفاعات برابر سینه (30/1 متر)، 50% و 75% ارتفاع تنه آن ها برش داده شد. ابتدا فاکتورهایی از قبیل ارتفاع و رویش قطری سالیانه درختان اندازه گیری گردید. سپس طول، قطر کلی، قطر حفره لومن، ضخامت دیواره الیاف و نیز ضرایب درهم رفتگی، رانکل و انعطاف پذیری الیاف مورد اندازه گیری قرار گرفتند. در نهایت آزمون تجزیه واریانس با در نظر گرفتن اثر فاصله کاشت به عنوان عامل متغیر انجام شد. نتایج حاصل از اندازه گیری و مقایسه میانگین طول، قطرکلی و ضخامت دیواره الیاف درختان با فاصله کاشت های مختلف اختلاف معنی داری را نشان نداد. لیکن ملاحظه شد که با افزایش فاصله کاشت، طول الیاف افزایش ولی قطرکلی و ضخامت دیواره الیاف کاهش داشت. همچنین ضرائب درهم رفتگی و انعطاف پذیری الیاف با افزایش فاصله کاشت افزایش ولی ضریب رانکل کاهش یافت به طوری که بیشترین مقادیر این ویژگی ها مربوط به ارتفاع برابر سینه (30/1 متر) و کمترین آنها مربوط به 75% ارتفاع درختان بود. اگر چه در این بررسی شواهد کافی برای وجود ارتباط معنی دار بین فاصله کاشت و ویژگی های بیومتریک تنه و الیاف چوب افرا پلت حاصل نگردید، به دلیل جوان بودن درختان (12 ساله) امکان تحقیقات بیشتر هنوز وجود خواهد داشت.
    کلید واژگان: افرا پلت, فاصله کاشت, ویژگی های بیومتریک, ضرائب بیومتری, جنگل شصت کلاته گرگان}
    M. Fallahnia, A. Rafighi
    This research was carried out to study the effect of plantation spacing on trunk and fiber biometric properties of Acer velutinum L. in Shastkalateh forest of Gorgan. For this purpose، 4 trees were cut from 3 spacings including 1×1، 1. 5×1. 5 and 2×2 meters from the Research and Educational Forest of Agricultural and Natural Resources University of Gorgan (Shastkalateh، Gorgan). Then 3 disks were cut from each tree at breast height (1. 30 meters)، 50% and 75% of the stem height. At first some factors such as the height and annual diameter growth of trees were measured. Then، length، total diameter، lumen diameter، thickness of fiber walls and also slenderness، Runkle and flexibility ratios were measured. Finally analysis of variance (ANOVA) was performed with spaceings. between trees as a variable factor. Result obtained from measuring the average length، total diameter and thickness of fiber walls and comparing them with different spacigs did not indicate any significant difference. However، it was observed that after increasing the spacing، fiber length was increased but the total diameter and thickness of fiber wall were decreased. Also after increasing the spacing slenderness and flexibility ratios increased whereas runkel ratio decreased. In this research، enough evidences was not found to confirm a significant relationship between plantation spacing and fiber biometric properties. However، as the tress were still in their juvenile ages (12 years old)، further research will be possible.
    Keywords: Acer velutinum, plantation spacing, biometric properties, biometric ratios, SHastkalateh forest, Gorgan}
  • ارسلان همتی، بابا خانجانی، عباس اکبرزاده، ذوقعلی سیاهی پور، بیت الله امان زاده
    به علت عدم آگاهی از درصد سبز شدن و قوه نامیه بذرها، گونه های پهن برگ بومی ایران نظیر بلوط، زبان گنجشک، افرا، نمدار و سایر گونه ها معمولآ با تراکم بیشتری کاشته می شوند.بنابراین، اغلب نهال ها لاغر و از نظر رشد ارتفاعی و قطری نامناسب می باشند. چنانچه با تراکم کمتر نیز کاشته شوند، به علت کاهش تولید نهال در واحد سطح مقرون به صرفه نخواهند بود.جهت دستیابی به یک تراکم آرمانی با داشتن تعداد مناسب نهال در واحد سطح و افزایش کیفی نهال ها، طرح حاضر به روش آماری بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و چهار تیمار وزنی در سه سال متوالی اجرا گردید. تیمارها براساس تفکیک گونه عبارتند از: بلوط (500، 650، 800 و 950)، نمدار (100،120،140 و 160)، افرا (40 ،55،70 و 85) و زبان گنجشک (50 ،65 ،80 و 95) گرم در متر مربع. سطح هر پلات معادل 3 متر مربع (2/5×1/2) بوده است. ابتدا وزن صد دانه بذر گونه های فوق الذکر تعیین و پس از توزین بذرها هر تیمار در هر پلات پنج ردیف بذر کشت گردید که دو ردیف کناری به عنوان بافر و فقط سه ردیف وسط هر پلات به عنوان نهال های مورد ارزیابی تعیین گردیدند. فاصله بین ردیف ها 20 سانتی متر و فاصله بین پلات ها و تکرارها 30 سانتی متر بوده است. این طرح جهت دو فصل کاشت بهاره و پاییزه پیش بینی شده بود که طبق بررسی های به عمل آمده، فصل کاشت بهاره اغلب ناموفق ولی کشت پاییزه از موفقیت خوبی برخوردار بوده و کلیه اندازه گیری ها و ارزیابی ها براساس کشت پاییزه انجام گرفته است. بررسی ها نشان می دهند که اختلاف معنی داری از نظر آماری میان تیمارهای مختلف برای گونه های مورد آزمایش وجود ندارد. مناسب ترین تراکم، کمترین مقدار در واحد سطح یعنی 500 گرم در متر مربع برای بلوط، 100 گرم در متر مربع برای نمدار، 40 گرم در متر مربع برای افرا و 50 گرم در متر مربع برای زبان گنجشک پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: نهالستان, بلندمازو, نمدار, افرا, زبان گنجشک, بذر, تراکم کاشت}
    Arsalan Hemmati, Baba Khaniani, Abbas Akbarzade, Zoghali Siahipour, Beytollah Amanzadeh
    Because there is not enough information on the percentage of seed germination of native broad-leaved species of Caspian Forests of lran, seed sowing is usually done with extra density. For this reason, most of the produced seedlings are thin and have low height and diameter growth rate. In case of sowing seeds with low density, the seedling production is not profitable due to few numbers of seedlings per area unit of nursery. The current trial was conducted, using Randomized Complete Blocks Design with three replicates for each species to obtain an ideal density of seed sowing and increase seedlings quality. Four species were tested including Quercus castaneifolia, Tilia begonifolia, Acer velutinum and Fraxinus excelsior. Four seed mass treatments per squar meter of nursery were applied for each species which differ for different species. The plot area was three squar meters. After measuring weight of 100 seeds of each species, the seed mass of each treatment was sawn inside of the plots along five rows. Only the seedlings grown on the three middle rows were considered and studied, leaving the first and the last rows as bufer lines. Space between the rows and between the plots was 20 and 30 cm, respectively. Two seed sowing seasons were planned: spring and autumn. According to the results achieved, autumn was the best, so all of the measurements and evaluations were made in that season. The differences between the seed density treatments were not significant, for all species. Best seed density for Q. castaneifolia, T. begonifolia, A. velutinum and F. excelsior was 500, 100, 40 and 50 g/cm2, respectively.
    Keywords: nursery, Quercus castaneifolia, Tilia begonifolia, Acer velutinum, Fraxinus excelsior, seed, Seeding density}
  • خسرو ثاقب طالبی*

    در این بررسی 18 قطعه نمونه که در آن ها درختان پلت به صورت گروهی و حداقل بیش از 3 اصله در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند، در جنگل خیرودکنار نوشهر انتخاب و خصوصیات کمی و کیفی درختان اندازه گیری شدند. در 12 قطعه نمونه مورد بررسی، پروفیل خاک حفر و پس از تشریح صحرایی و نمونه برداری، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آن ها نیز مطالعه شدند. در این بررسی در مجموع 248 اصله درخت پلت مورد اندازه گیری قرار گرفتند. خلاصه نتایج به شرح زیر است: پلت گونه ای نورپسند است که به صورت انفرادی و گاهی گروهی در جنگل ظاهر می گردد. به نحو عمده در آشکوب بالا و در طبقات درختی سرور، چیره و چیره نما قرار گرفته، تنه های بلند و بدون شاخه دارد و چوبی با ارزش صنعتی تولید می نماید. استقرار پلت در جنگل های مورد مطالعه در تمام سطح جنگل صورت نگرفته، بلکه در چهار رویشگاه: دره، دامنه، یال و پدیده های کارستیک در شرایطی که نور، رطوبت و زهکشی خاک مناسب باشد، ظاهر می شود. حد گسترش فوقانی آن در جنگل های خیرودکنار تا حدود 1800 متر ارتفاع از سطح دریا بوده و به طور کلی در جهت های شمالی تا غربی از کیفیت خوبی برخوردار است. پلت در جامعه بلوط - ممرزستان به علت بهره برداری بلوط و ایجاد فضای نوری مناسب به راحتی داخل شده، ولی به علت سختی و فشردگی خاک که در اثر برداشت بلوط تشدید گشته است، رشد آن محدود شده و به حالت مطلوب نمی رسد و درواقع جامعه بلوط - ممرزستان منطقه آرمانی این گونه نیست. در جامعه راشستان به علت خنکی هوا، شیب زمین و زهکشی مناسب خاک، به عنوان یار و همراه راش پراکنش داشته و در نقاطی که نور مناسب بوده و خاک واجد اسکلت و هوادیدگی و زهکشی خوبی باشد، به بهترین میزان رویش خود می رسد. ریشه دوانی این گونه تقریبا عمیق بوده و در اکثر موارد از عمق 40 تا 65 سانتی متری خاک تغذیه می نماید، ولی ریشه های نازک تر تا اعماق بیشتر خاک و حتی حدود سنگ بستر نفوذ می کنند. از نظر خاک، دره ها بهترین رویشگاه این گونه بوده و از نظر تغذیه آبی در این نقاط کمبودی ندارند. البته دامنه ها نیز موقعیت خوبی برای رشد پلت داشته اند، در حالی که یال ها به علت خشکی بیشتر، رویشگاه های چندان مناسبی برای این گونه نیستند. مسن ترین درختان پلت در اطراف پدیده های کارستیک و جوان ترین آن ها در دامنه ها دیده شدند. با این وجود، درختان مستقر در دره ها و دامنه ها از رویش قطری و ارتفاع بهتری برخوردار بودند و نسبت تولید تنه های بدون شاخه در این نقاط بیشتر بوده است. در یال ها به دلیل تآمین نور کافی، میزان رویش قطری مناسب بوده، ولی رویش ارتفاعی کمتر از سایر نقاط است و تنه درختان پلت دارای شاخه بیشتری بوده اند.  بذردهی و تجدید حیات پلت همه ساله و به مقدار فراوان صورت می گیرد و نهال های پلت در میان گونه های جنگلی بیشترین سهم را دارا ، ولی به علت کمبود نور در سطح جنگل به ویژه راشستان ها ، تعداد زیادی از نو نهال های آن از بین رفته و تنه آن عده که باقی می ماندند در صورت وجود شرایط نوری و رویشگاهی مناسب می توانند به زندگی خود ادامه دهند . به علت سریع الرشد بودن آن نسبت به راش در مراحل اولیه ی زندگی ، رویش بهتری نسبت به راش داشته و از قطر و ارتفاع بیشتری برخوردارند . بنابراین جهت جنگلکاری در سطح جنگل به ویژه رویشگاه های مرطوب و با زهکشی خوب در جامعه ی راشستان ، پلت گونه ای مناسب و قابل توصیه می باشد.

    کلید واژگان: افرا (پلت), نیاز رویشگاهی, نحوه زیست, فنولوژی, جنگل های شمال}
    Khosro Sagheb-Talebi *

    The present investigation is carried out in deciduous mixed forests of Caspian region in north Iran. 18 sample plots each with three and more Maple trees were established from 100 m. a. s. l. up to 2000 m. a. s. l. Moreover, 12 soil profils were studied in the Maple stands of the research area. Totally 248 Maple trees were studied quantitavely and qualitatively. The results showed that Acer velutinum Boiss. (very similar to Acer pesudoplatanus L.) is a light demand tree species which normally appears as groups in the young stage. In adult stage Maple appear as individual trees in the upper layer of mature stands. Nevertheless, Maple individuels and groups were distributed to a variety of soil types ranging from caly soils with poor drainage (marmorized brown soil) to well drained loam/sandy soils (calcic brown soil). The root system of this species is deep with maximum root density between 40 cm and 65 cm of soil depth. Although Maple grows in Oak-Hornbeam (Querceto-carpinetum betuli) stands with campact and heavy soil, but it founds its optimal growth conditions in beech stands (Fagetum hyrcanum) on gentle slopes with well drained soils reach in skelet. Here were the rate of annual diameter and height increment of Maples with mean age of 33 years, 10.1 mm/year and 84 cm/year respectively. Seed fall and regeneration of Maple occurs every year and easily. One year old Maple seedlings are very common on the forest ground flora. Due to light demands of Maple seedlings and ground flora competition, the survival of the seedlings is not very high. Generally, the plant number were reduced by decreased canopy density. In areas with>0.7 crown canopy density, the mean number of Maple seedlings decreased from 5.3/m2 to 0.4/m2, during one year. In areas with < 0.7 crown canopy density, the mean number of Maple seedlings were higher than the first one and decreased from 13.9/m2 to 0.7/m2.

    Keywords: Acer velutinum, site demand, life style, phenology, northern forests}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال