جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "soil compaction" در نشریات گروه "جنگلداری"
تکرار جستجوی کلیدواژه «soil compaction» در نشریات گروه «کشاورزی»-
ارزیابی تاثیر فعالیت های بهره برداری جنگل و برنامه ریزی برای کاهش این آثار از عواملی اساسی است که اهمیت روزافزونی دارد. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر سیستم چوبکشی زمینی بر روند بازیابی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک طی هفت سال در بخش گرازبن جنگل آموزشی و پژوهشی خیرود است. در این پژوهش از طرح فاکتوریل کاملا تصادفی استفاده شد و تیمارها شامل مدت زمان (سال) گذشته از چوبکشی (یک، دو، پنج و هفت سال)، سه شدت ترافیک (کم، متوسط و زیاد) و عمق خاک (صفر تا 10 و 10 تا 20 سانتی متری) بود. نتایج نشان داد که شدت کوبیدگی در عمق 0 تا 10 سانتی متری بیشتر از عمق 10 تا 20 سانتی متری است و عامل شدت تردد بر مقدار کوبیدگی تاثیر ندارد. جرم مخصوص ظاهری خاک پس از هفت سال هنوز به حالت اولیه خود برنگشته است و تفاوت معنی داری بین منطقه شاهد و مسیر چوبکشی دیده می شود. مقدار ماده آلی طی هفت سال، روند بازیابی را نسبت به سال اول پس از چوبکشی نشان داد، به طوری که در سال هفتم تفاوت معنی داری بین مقدار ماده آلی منطقه شاهد و مسیر چوبکشی مشاهده نشد. درحالی که مقدار ماده آلی در مسیر چوبکشی سال اول بسیار کمتر از مقدار ماده آلی در نقاط شاهد مجاور خود بود. یافته های تحقیق نشان داد که بازیابی برخی خصوصیات خاک مانند ماده آلی سریع تر از برخی مشخصه های فیزیکی دیگر مانند جرم مخصوص ظاهری و تخلخل اتفاق می افتد.کلید واژگان: جرم مخصوص ظاهری, کوبیدگی خاک, ماده آلی, مسیر چوبکشیAssessment and management of environmental impacts imposed by forest harvesting activities are one of the key factors that are increasing important. The purpose of this study was to investigate the effect of ground-based system on soil physical and chemical properties and the recovery process of these properties over the course of seven years. Hence, the compartments no. 316, 318, 310, and 309 of the Gorazbon District in the Kheyrud educational and research forest were selected. In this study, a completely randomized factorial design was applied and the treatments included duration (years) from timber extraction (one, two, five, and seven years), three traffic intensities (low, medium, and high) and soil depths (0-10 and 10-20 cm). The soil bulk density after seven years has not yet returned to the original state. There is still a significant difference between the control area and the skid trail. The amount of organic matter after seven years showed a recovery process compared with the first year after timber extraction, so that in the seventh year no significant difference was observed between the amount of organic matter in the control area and timber extraction track, while the amount of organic matter in the first year of timber extraction track is much lower than that of adjacent control areas. The recovery of some soil properties such as organic matter occurs faster than other ones like bulk density and porosity.Keywords: Machine operating trail, organic matter, Soil compaction, Bulk density
-
استفاده از ماشین آلات چوبکشی در مناطق پرشیب جنگل های شمال برای خروج چوب موجب افزایش وزن مخصوص ظاهری و کوبیدگی خاک و کاهش نفوذ آب در خاک مسیر چوبکشی، افزایش رواناب و هدررفت خاک می شود. این پژوهش با هدف تعیین فاصله بهینه بین زهکش های عرضی در مسیرهای چوبکشی به منظور کاهش رواناب در پارسل های 315 و 316 بخش گرازبن جنگل خیرود انجام گرفت. در این پژوهش، نه پلات با طول های 20، 30 و 40 متر در شیب های طولی 15، 25 و 35 درصد مسیرهای چوبکشی نصب شدند. در خروجی هر پلات، یک مخزن برای جمع آوری رواناب مستقر شد. در هر پلات، متغیرهای جرم مخصوص ظاهری خشک، درصد رطوبت وزنی، درصد ماده آلی و بافت خاک و نیز در هر واقعه بارندگی، مقدار بارندگی روزانه و رواناب جمع شده در مخزن اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که فاصله بهینه زهکش های عرضی در مسیرهای چوبکشی برای کاهش رواناب 30 متر است و مناسب ترین شیب مسیر چوبکشی به منظور کاهش رواناب، شیب تا 25 درصد است. براساس نتایج، مقدار رواناب با طول پلات دارای رابطه معنی دار است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مقدار بارندگی با رواناب در طول ها و شیب های مختلف پلات ها رابطه معنی دار دارد. از این رو برای کاهش رواناب در مسیرهای چوبکشی بهتر است تا حد امکان از ساخت این مسیرها در شیب های تند خودداری شود و بعد از عملیات چوبکشی، اقداماتی مانند ساخت زهکش های عرضی (با طول 30 متر و زاویه شیب 25-20 درصد) برای کاهش رواناب انجام گیرد.
کلید واژگان: جنگل خیرود, خصوصیات فیزیکی خاک, زهکش های عرضی, عملیات چوبکشی, کوبیدگی خاکUsing machinery wood extraction in steep slope in the Hyrcanian forests can increase the soil bulk density and soil compaction, decrease the infiltration water into soil of skid trail, which results in an increase runoff and soil loss and has detrimental effects on soil nutrients loss and sedimentation into the downstream infrastructure. The aim of this study was to investigate the optimal distance of water diversion in skid trails to mitigate sthe ediment and runoff in compartments 315 and 316 of Gorazbon district in Kheyrud forest. In this study, 9 plots with length of 20, 30 and 40 m and slope gradient of 15, 25 and 35% were established along the longitudinal slope of the skid trails. A tank was installed to collect runoff at the outlet of each plot. Also, runoff in each rain event as well as soil bulk density, moisture content, organic matter, and soil texture of the plots were measured. The results revealed that the optimal distance among water diversions in the skid trails to suppress the runoff was 30 m and the most appropriate slope for mitigating runoff on the skid trails was up to 25% slope gradient. Runoff had a significant relationship with plot length. The results showed that the amount of rainfall was significantly correlated with runoff at different lengths and slopes. Therefore, it should be avoided to plan the skid trails on steep slopes for mitigating runoff, and some engineering measures such as the installing water diversion structures (by length of 30 m and slope gradient of 20-25%) to decrease the runoff should be done.
Keywords: Skidding operation, Soil compaction, Water diversion structure, Soil physical properties, Kheyrud Forest -
اقدامات مدیریتی متنوعی مانند تیمارهای شیار و پشته، استفاده از انحراف دهنده های چوبی و مالچ پاشی آلی در مسیرهای چوبکشی برای کاهش آثار منفی رواناب های سطحی و خطرهای سیل اعمال شده است. با این حال، تحقیقات درباره تاثیر چنین تیمارهایی در بازیابی خصوصیات خاک کمیاب است. در این تحقیق، تاثیر مالچ های آلی شامل لاشبرگ، کلش برنج و خاک اره بر بازیابی خصوصیات فیزیکی خاک کوبیده شده مسیرهای چوبکشی (وزن مخصوص ظاهری، تخلخل، مقاومت به نفوذ و بافت خاک)، دو سال بعد از عملیات بهره برداری ارزیابی و آزمایش شد. براساس نتایج، تیمار مالچ های لاشبرگ، کلش برنج و خاک اره، اثر معنی داری بر بازیابی وزن مخصوص ظاهری، تخلخل و مقاومت به نفوذ خاک داشت، ولی بر اجزای رس و لای بافت خاک اثر معنی داری نداشت. همچنین مالچ لاشبرگ دارای بیشترین تاثیر در بازیابی مشخصه های فیزیکی خاک نسبت به دو مالچ کلش و خاک اره بود. همچنین در عمق سطحی (5-0 سانتی متری) در مقایسه با عمق 10-5 سانتی متری، تاثیر مالچ بیشتر و معنی دار بود. می توان نتیجه گرفت که کاربرد انواع مالچ، سبب بازیابی و بهبود مشخصه های فیزیکی خاک پس از عملیات چوبکشی در طی دوره ای دوساله نسبت به مسیر چوبکشی بدون تیمار می شود. با این حال، مقادیر مشخصه های فیزیکی خاک هنوز کمتر از مقادیر اندازه گیری شده در منطقه شاهد (دست نخورده) بود که نشان می دهد دو سال زمان، برای بازگرداندن مشخصه های فیزیکی خاک به سطوح قبل از تردد ماشین در منطقه پژوهش کافی نبوده است.
کلید واژگان: بازیابی خاک, خاک اره, خصوصیات فیزیکی, کلش برنج, کوبیدگی, لاشبرگVarious engineering measures, such as mulching, have been applied to skid trails to suppress the negative effects of surface runoff and flood hazards. However, study on the effectiveness of such treatments to restore soil properties is scarce. In this study, the effect of organic mulches including leaf litter, rice straw and sawdust on the recovery of physical properties of compacted soil of skid trails (i.e., soil bulk density, porosity, resistance to penetration and soil texture) was evaluated and tested two years after skidding operations compared to untreated trails and undisturbed (control) area. The results showed that the treatment of leaf litter mulch, rice straw and sawdust had a significant effect on the recovery of soil bulk density, porosity and soil penetration resistance, but had no significant effect on soil texture. The results showed that litter mulch has the greatest effect on the recovery of soil physical characteristics compared to straw and sawdust mulch. However, for two years, the soil texture was not affected by the type and amount of mulch. Also, in the surface depth, the effects of mulch are more significant. We can conclude that the applying different organic mulches increased levels of each mulch moderately ameliorated soil physical properties, after mechanized operations over a two-year period, compared to the untreated treatment; however, the values of soil properties were still lower than those in the undisturbed (control) area, indicating that two years is not long enough to restore the soil properties to pre-harvest levels in the study area.
Keywords: Soil recovery, Soil compaction, Physical properties, leaf litter, rice straw, sawdust -
یکی از فعالیت های مهم مهندسی جنگل، تلاش برای کاهش رسوب در مسیرهای چوب کشی است. در پژوهش پیش رو، تاثیر استفاده از مالچ های مختلف با نرخ های متفاوت بر کاهش مقدار رسوب مسیرهای چوب کشی و مقایسه آن با مسیر چوب کشی بدون تیمار (فاقد مالچ) و جنگل شاهد (دست نخورده) بررسی شده است. این پژوهش به مدت 13 ماه (شهریور 1396 تا مهر 1397) در بخش نم خانه جنگل خیرود نوشهر در شرایط بارندگی طبیعی انجام شد. قطعه نمونه های شش متر مربعی در قالب سه تکرار برای تعیین مقدار رسوب استفاده شدند. سه تیمار مالچ طبیعی شامل خاک اره، لاش برگ و سرشاخه و کلش برنج با سه نرخ متفاوت (براساس وزن مواد) مقایسه شدند. نتایج نشان داد که کمترین مقدار رسوب مربوط به جنگل دست نخورده (شاهد) و بیشترین مقدار متعلق به مسیر چوب کشی بدون تیمار بود. در مقایسه با مسیر چوب کشی بدون تیمار، استفاده از مالچ های خاک اره، کلش برنج و لاش برگ و سرشاخه به ترتیب سبب کاهش مقدار رسوب به اندازه 1/13، 2/10 و 3/7 برابر شد. براساس نتایج این پژوهش، استفاده از مالچ به ویژه خاک اره سبب کاهش معنی دار مقدار رسوب تولیدی در مسیرهای چوب کشی می شود.کلید واژگان: خاک اره, سرشاخه و لاش برگ, کلش برنج, کوبیدگی خاک, هیدرولوژی جنگلThe role of forest engineering is crucial for restoring and reclaiming of skid trails, one of these being to reduce sediment yields along the trails. This study aimed to measure sediment yield in the skid trails covered by different organic mulches and to compare it with an untreated trail and control plot (i.e., undisturbed forest). This research was conducted for 13 months (from September 2017 to October 2018) in the Namkhaneh district, Kheiroud forest, Nowshahr under the natural rainfall condition. Six-square-meter plots were used in three replications to determine the amount of sediment. Three natural mulch treatments were used in this study, including sawdust, leaf litter, and straw, and there were mulched at three different rates (based on material weight). The highest and lowest amount of sediment was obtained in the untreated skid trail and undisturbed forest, respectively. Our results demonstrated that the application of sawdust, straw, and leaf litter mulches reduced the sediment yield by 13.1, 10.2, and 7.3 times compared to the untreated trail, respectively. Overall, it can be concluded that the application of mulches, especially sawdust, has a significant impact on sediment reduction.Keywords: Forest hydrology, leaf litter, Sawdust, soil compaction, straw
-
باوجود آنکه چرای دام به عنوان یک عامل ایجاد آشفتگی در بوم سازگان های جنگلی شناخته می شود، اما هنوز به درک بیشتری از چگونگی اثر آن بر ویژگی های خاک نیاز است. هدف از پژوهش پیش رو، بررسی اثر شدت چرا و نوع دام بر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک در جنگل های آرمرده شهرستان بانه بود. پنج منطقه که ازنظر نوع دام چراکننده و شدت چرا با یکدیگر تفاوت داشتند، انتخاب شدند. درمجموع، 68 نمونه خاک از عمق صفر تا 10 سانتی متری برداشت شد و مهم ترین ویژگی های آن ها شامل نیتروژن، کربن آلی، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، pH، هدایت الکتریکی، بافت خاک و کوبیدگی اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش خطی تجزیه وتحلیل افزونگی (Redundancy Analysis) و از نرم افزار CANOCO استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای محیطی قادرند کل تغییرات را به مقدار 9/58 درصد تفسیر کنند. چهار متغیر شامل نرخ چرای دام در هکتار در فصل چرا، تیمار پنجم (بز مرخز + بز مو + گوسفند و گاو)، تیمار چهارم (بز مو + گوسفند) و تیپ وی ول- مازودار به عنوان مهم ترین متغیرها انتخاب شدند. این متغیرها در روش RDA، 1/42 درصد از واریانس موجود در خاک را تشریح کردند. ویژگی های خاک در تیمار شاهد و تیمار دوم (بز مرخز با شدت کم) بیشترین شباهت را داشتند. به طور کلی، خاک در این مناطق از کوبیدگی کمتر و کربن آلی، ازت، پتاسیم و فسفر بیشتر برخوردار بود. درمقابل، تیمار پنجم با بیشترین شدت چرا و داشتن هر چهار نوع دام، بیشترین کوبیدگی و کمترین عناصر غذایی خاک را داشت. درمجموع می توان گفت چرای بز مرخز با شدت کم، تاثیر کمتری بر ویژگی های شیمیایی و فیزیکی خاک در جنگل های مورد مطالعه داشت و می توان از آن به عنوان گزینه سازگارتر با جنگل های بلوط زاگرس شمالی نام برد.
کلید واژگان: آنالیز تطبیقی قوس گیری شده, بز مرخز, جنگل بلوط, کوبیدگی خاک, نرخ چرای دامAlthough livestock grazing is known as a historic disturbance in forest ecosystems, but we still need more understanding about how it can affect soil properties. The purpose of this study was to investigate the effect of grazing intensity and type of livestock on the physical and chemical properties of soil in the Armardeh forests, Baneh County in the Kurdistan Province. Therefore, five areas were selected with different grazing intensity and livestock types. In total, 68 soil samples from 0-10 cm depth were taken and the most important physical and chemical soil factors including N, P, K, SOM, soil texture, and compaction were measured. Redundancy Analysis (RDA) method and CANOCO software were used to analyze the data. The results revealed that environmental variables are able to interpret 58.9% of the total variation. Four variables including stocking rate in grazing season, (Maraz goat+Mo goat+ sheep and cow), Mo goat+sheep, and finally Q. libani-Q. infectoria forest-type were selected as the most important variables in forward selection of RDA and responsible for 42.1% of total variation. Soil properties showed the most similarity between control and second treatment (Maraz goat with low-density grazing) and with generally lower soil compaction and higher SOM, N, K and P. On the contrary, the fifth treatment had the highest soil compaction and the lowest soil nutrient level. In conclusion, Maraz goat associated with low-intensity grazing rate caused lower effects on physical and chemical properties of soil in the study area and it can be recommended to local herder as a better adapted livestock to the Zagros oak forests.
Keywords: Maraz goat, oak forest, redundancy analysis, soil compaction, stocking rate -
در این پژوهش نانو پلیمر سی بی آر پلاس (CBR+) برای تثبیت خاک جاده جنگلی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش های تعیین بافت، حدودآتربرگ، تراکم و سی بی آر (CBR) بر روی نمونه خاک شاهد و تیمارشده با درصدهای وزنی 25/0 درصد، 50/0 درصد، 75/0 درصد و یک درصد بر روی کرت ها انجام شد. برای بررسی وضعیت مکانیکی مصالح لایه روسازی پنج کرت شامل یک کرت شاهد (بدون نانوپلیمر) و چهار کرت نمونه بر روی جاده پیاده شد. نتایج نشان داد ماده پلیمری سبب کاهش حدود روانی و خمیری شده است. در منحنی دانه بندی نمونه های شاهد و تیمار، با افزایش درصد ماده افزودنی سی بی آر پلاس از مقدار عناصر ریزدانه خاک کاسته شد. به طوری که تیمار یک درصد دارای کمترین درصد وزنی ریزدانه و بیشترین درصد وزنی درشت دانه در مقایسه با دیگر تیمارها بود. همچنین تیمار موردنظر موجب کاهش رطوبت بهینه و افزایش حداکثر دانسیته خشک و ظرفیت باربری می شود. نتایج حاصل از بررسی خواص شیمیایی نشان دهنده افزایش مقدار پتاسیم، کلسیم و منیزیم در رواناب حاصله بوده است.نتایج این پژوهش نشان داد که تیمار یک درصد نانو پلیمر سی بی آر پلاس در مقایسه با دیگر تیمارها عملکرد بهتری را به نمایش گذاشت.کلید واژگان: تثبیت خاک, تراکم خاک, حدود آتربرگ, رواناب, ظرفیت باربری, نانو پلیمرIn this study, Nano-polymer CBR PLUS is sued for soil stabilization in forest roads. Tests were carried out to identify the texture, Atterberg limits, compaction and CBR on the control and treated soil samples with different percentage of 0.25%, 0.50%, 0.75% and 1%. In order to study the mechanical characteristics of upper layer, five plots including one control plot (untreated) and four sample plots were carried out on forest road. The results showed that the Nano-polymer reduced liquid and plastic limits. By increasing the percentage of CBR PLUS, the soil fine particles decreased in control and treated samples, in which that 1% treatment has the minimum content in weight percent of soil fine particles and maximum content in coarse particles compare to other treatments. Also soil treated with CBR PLUS, reduces the optimum moisture content and increases maximum dry density and California Bearing Capacity (CBR). Investigation of chemical properties showed that the amount of Calcium, Magnesium and Potassium increased in runoff. It was concluded that 1% of Nano-polymer CBR PLUS acted better in comparison with other treatments.Keywords: Atterberg limits, BR, Nano polymer, Runoff C, Soil compaction, Soil stabilization
-
یکی از عامل های کلیدی برای داشتن جنگل هایی با تولید مستمر، حفاظت از خاک جنگل است. در پژوهش پیش رو وسعت و شدت برهم خوردگی خاک جنگل در اثر خارج کردن تنه ها و گرده بینه های درختان قطع شده (m3/ha 20/5) در جنگل ناو اسالم گیلان بررسی شد. پس از اتمام عملیات چوبکشی، برهم خوردگی خاک از طریق نمونه برداری نقطه- خط نمونه و به روش ارزیابی چشمی بررسی شد. نتایج نشان داد که حدود 2/6 ± 19 درصد از خاک منطقه در اثر چوبکشی دچار برهم خوردگی شده بود که 11/3 درصد آن با شدت کم و 7/7 درصد آن با شدت زیاد بود. وسعت و شدت برهم خوردگی خاک با افزایش فاصله از مسیرهای چوبکشی کاهش یافته بود، اما با افزایش شیب زمین افزایش پیدا کرده بود. وزن مخصوص ظاهری خاک در مناطق برهم خورده با شدت کم (g/cm3 1/29) و در مناطق برهم خورده با شدت زیاد (g/cm3 1/44) به ترتیب 2/4 و 14/3 درصد نسبت به مناطق شاهد افزایش یافته بود. وزن مخصوص ظاهری خاک مناطق برهم خورده با افزایش شیب زمین افزایش یافته بود، به طوری که در شیب های بیشتر از 50 درصد، وزن مخصوص ظاهری خاک 20/8 درصد نسبت به مناطق شاهد افزایش یافته بود. کاهش شدت برداشت، قطع و انداختن هدایت شده درختان و محدود کردن عملیات چوبکشی به شیب های کمتر از 50 درصد، ازجمله راهکارهای کاهش برهم خوردگی خاک در این جنگل ها است.کلید واژگان: بهره برداری جنگل, چوبکشی زمینی, فشردگی خاک, قطع تک گزینی, وزن مخصوص خاکProtection of forest soil is one of key factors in having sustainable productive forests. In this research extent and intensity of soil disturbance due to extraction of logs of felled trees (20.5 m3/ha) were studied in Nav-e Asalem forest in Gilan province. After finishing the skidder logging operations, soil disturbance were studied by point-transect sampling method and visual assessing. Results indicated that about 19 ± 6.2 percent of surface soils were disturbed due to winching of logs that 11.3 percent of them disturbed with shallow intensity and 7.7 percent disturbed with deep intensity. The extent and intensity of soil disturbance were decreased by increasing distance from skid trail. The extent and intensity of soil disturbance were increased by increasing of ground slope. Soil bulk density in the shallow disturbed soils (1.29 g/cm3) and deep disturbed soils (1.44 g/cm3) were increased 2.4 and 14.3 percent, respectively, than control soils. Soil bulk density of disturbed areas were increased by increasing ground slope, so in slopes greater than 50 percent soil bulk density was increased 20.8 percent more than control soils. Including ways to reducing soil disturbance during skidder logging in the study area are reduction in harvest intensity, implementation of felling direction and skidder logging limitation to slopes less than 50 percent.Keywords: Ground skidding, logging, selection cutting, soil bulk density, soil compaction
-
عملیات بهره برداری جنگل باعث ایجاد صدمات و تغییرات در برخی خصوصیات فیزیکی خاک می شود. لذا، لازم است درباره میزان تخریب ویژگی های فیزیکی خاک تحقیقات لازم صورت گیرد. هدف از این پژوهش عبارت است از بررسی تغییرات مذکور در مسیر چوب کشی ناشی از تردد اسکیدر چرخ لاستیکی کابلی تیمبرجک C 450 از طریق اندازه گیری فاکتورهای بافت خاک، وزن مخصوص ظاهری، تخلخل و مقاومت به نفوذ خاک در پارسل های 311 و 319 سری گرازبن جنگل آموزشی و پژوهشی خیرود نوشهر. این پژوهش در غالب طرح فاکتوریل کاملا تصادفی اجراشد. تیمارها شامل دو شیب زمین (رو به بالا و رو به پایین)، سه سطح تردد ماشین شامل کم (کمتر از 3 بار)، متوسط (3 تا 7 بار) و زیاد (بیش از 7 بار) و دو عمق خاک (10-0 و 20-10 سانتی متر) است. نتایج نشان داد که شدت تردد ماشین و جهت چوب کشی از نظر آماری بر مقدار کوبیدگی خاک مسیرهای اسکیدررو اثر معنا داری دارد. افزایش شدت تردد ماشین باعث افزایش کوبیدگی و مقاومت به نفوذ خاک می شود. البته، شدت این تغییرات در ترددهای اولیه (کمتر از 3 تردد) بیشتر است و اگرچه ترددهای بعدی سبب تغییر این فاکتورها شد، ولی روند آن معنا دار نیست. کوبیدگی خاک در شیب رو به بالا بیشتر از شیب رو به پایین و در عمق 10-20 بیشتر از عمق 0-10 سانتی متر است. بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد که عملیات چوب کشی باید در مسیرهای رو به پایین با شیب کمتر از 20 درصد برنامه ریزی شود و مسیرهای خروج چوب با شیب رو به بالای بیش از 10 درصد از عملیات چوب کشی مستثنی شود.
کلید واژگان: تخلخل خاک, شیب, عمق خاک, کوبیدگی خاک, مقاومت به نفوذForest harvesting operations for extracting of forest products in these trails, causing extensive damage in a wide range of soil and its productivity every year, therefore it is necessary to research about degradation of soil properties should be down. The aim of this study was investigate changes in the skid trails soil physical characteristics due to wheeled cable skidder traffic by measuring soil texture, bulk density, porosity and soil penetration resistence. For this purposes, 311 and 319 compartments of Gorazbon district in Kheyrud educational and research forest were selected. This study was conducted in a completely randomized factorial design and treatments consisted of two slop (uphill and downhill), three levels of skidder traffic intensity such as low intensity (less than 3 passes), moderate (3 to 7 passes) and very large (more than 7 passes) and two soil depths (0-10 and 10-20 cm).The results showed that machine traffic intensity and skid trail slop statistically had significant effects on soil compaction. Soil compaction and penetratin resistance will increase with increasing of machine traffic, but the largest percentage increase observe in initial passes (less than 3 times) although subsequent passes change this factors, but its trend is not significant, also soil compaction is greater than in the uphill skidding of downhill skidding and in the 0-10 cm soil depth greater than 10-20 cm. Hence, we concluded that skidding operation should be planned in slope lower than 20% and uphill skidding (higher than 10%) should be excluded from ground-based logging systems.
Keywords: penetration resistance, slope gradient, soil compaction, soil depth, total porosity -
سیستم های بهره برداری با تراکتور، معمولی ترین انواع تجهیزات کوچک مقیاس هستند. در جنگل های شمال ایران، تراکتورهای کشاورزی مجهز شده به تریلی دو چرخ، به طور فراوانی برای عملیات پیش حمل چوب آلات کاتینی و هیزمی استفاده می شود. این مطالعه در بخش گرازبن جنگل خیرود انجام شد. اهداف این تحقیق شامل ارزیابی اثرات شیب، شدت تردد تراکتور و عمق خاک بر روی وزن مخصوص ظاهری خاک، تخلخل خاک و مقاومت به نفوذ در خاک قهوه ای جنگلی دارای بافت لومی تا لوم رسی در مسیرهای حمل چوب با تراکتور بود. این پژوهش در قالب طرح فاکتوریل کامل تصادفی در سه تکرار در سه کلاسه شیب (شیب 0-10 درصد (رو به پایین)، شیب 10-20 درصد (رو به پایین) و شیب 0-10 درصد (رو به بالا))، سه شدت ترافیک (کمتر از 5 تردد، 5-10 تردد و بیش از 10 تردد) و چهار عمق خاک از سطح زمین (5، 10، 15 و 20 سانتی متری) در مسیرهای حمل و نقاط دست نخورده اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که شیب، شدت تردد تراکتور و عمق خاک دارای اثر معنی داری بر وزن مخصوص ظاهری خاک هستند. مسیرهای حمل رو به بالا دارای بیشترین مقدار وزن مخصوص در بین کلاسه های شیب هستند. تخلخل خاک با افزایش تعداد تردد به طور معنی داری کاهش یافت. بیشترین کاهش تخلخل خاک بعد از 10 تردد رخ داده است که مقدار آن 6/38 درصد است. همچنین مسیرهای حمل رو به بالا دارای بیشترین مقدار مقاومت به نفوذ در بین کلاسه های شیب بودند. با افزایش عمق خاک، مقدار مقاومت به نفوذ در مسیرهای حمل افزایش یافت. مسیرهای با شیب 0-10 درصد (رو به پایین) کمترین مقدار وزن مخصوص و مقاومت به نفوذ را نشان دادند، درحالی که مسیرهای با شیب 10-20 درصد (رو به پایین) دارای مقادیر متوسط و مسیرهای 0-10 درصد (رو به بالا) دارای بیشترین مقدار کوبیدگی خاک بودند. بنابراین، می توان نتیجه گیری نمود که عملیات پیش حمل با تراکتور باید در مسیرهای با شیب ملایم برنامه ریزی شده و تا حد امکان مسیرهای پیش حمل با شیب رو به بالا از عملیات چوبکشی مستثنی شوند.
کلید واژگان: عملیات پیش حمل, کوبیدگی خاک, تخلخل خاک, مقاومت به نفوذ, شیب, عمق خاکTractor-based logging systems are the most common type of small-scale equipments. Farm tractors equipped with a 2-wheel trailer are mostly used to perform forwarding operations of pulpwoods and fuelwoods in the Hyrcanian forests of Iran. This study was carried out in Gorazbon district of Khyrud forest. The aim of the study was to evaluate effects of slope gradient، tractor traffic intensity over skid trails and soil depth on brown soil bulk density (BD)، total porosity (TP) and penetration resistance (PR) with clayey loam to loamy texture. The trial was conducted under the completely randomized factorial design at three replicates and three treatments، including: three slope gradients (0-10% (downhill)، 10-20% (downhill) and 0-10% (uphill))، three traffic intensity classes (<5، 5-10 and >10 passes) and four soil depths (5، 10، 15 and 20 cm) on skid trails and undisturbed locations adjacent to the study area. Results indicated that mean BD was significantly influenced by slope gradient، traffic intensity and soil depth. Skid trail on the uphill tractor forwarding slopes، showed the greatest value among the other ones. Results showed that TP significantly decreased as number of machine passes increased and high level of decrease occurred after further than 10 machine passes performed (TP= 38. 6%). Skid trail on the uphill tractor forwarding slopes showed the greatest PR value among the other ones. Penetration resistance increased significantly by increase in soil depth under the skid trails. Skid trails with 0-10% slope (downhill) had the lowest BD and PR values، whereas the trails with 10-20% slope (downhill) had the moderate values and the trails with 0-10% slope (uphill) had the highest compaction values. Overall، it might be concluded that forwarding operations with farm tractor should be planned in gentle slopes and uphill forwarding should be excluded from ground-based logging systems، if it’s possible.Keywords: Forwarding operation, soil compaction, total porosity, penetration resistance, slope gradient, soil depth -
مجله جنگل ایران، سال سوم شماره 4 (زمستان 1390)، صص 317 -329خصوصیات خاکی متاثر از حرکت ماشین آلات در مسیرهای چوبکشی و استقرار تجدید حیات و گونه های علفی در این مسیرها پس از اتمام عملیات بهره برداری، فرصت مناسبی برای بررسی عکس العمل استقرار گونه های مختلف گیاهی در برابر شرایط خاکی است. این تحقیق در سری یک جنگل ناو اسالم انجام شده است. از میان مسیرهای چوبکشی موجود، مسیرهایی که از زمان استفاده آنها به عنوان مسیر چوبکشی حدود 10 سال می گذشت، مورد بررسی قرار گرفت. در هر یک از این مسیرها و در جنگل های هم جوار این مسیرها (جنگل طبیعی)، نمونه های خاک و همین طور نوع و تعداد تجدید حیات استقراریافته برداشت شد. نتایج نشان داد که بین مسیرهای چوبکشی و جنگل طبیعی از نظر خصوصیات فیزیکی خاک مانند وزن مخصوص ظاهری، تخلخل، درصد رطوبت اشباع و بافت خاک، اختلاف معنی داری وجود دارد. همچنین از نظر تجدیدحیات طبیعی گونه های افرا شیردار، ممرز و توسکا، اختلاف معنی داری بین مسیرهای چوبکشی و جنگل طبیعی وجود دارد، در حالی که تجدید حیات گونه های راش و افرا پلت در دو مکان مورد بررسی تفاوت معنی داری را نشان ندادند. تجدیدحیات توسکا به طور معنی دار در مسیرهای چوبکشی بیشتر از جنگل طبیعی است و تجدید حیات گونه افرا شیردار و ممرز در جنگل طبیعی بیش از مسیر چوبکشی است. از بین خصوصیات فیزیکی اندازه گیری شده خاک، وزن مخصوص ظاهری، تخلخل و بافت خاک ارتباط معنی داری با نوع و تعداد تجدید حیات مستقرشده در مسیرهای چوبکشی و جنگل طبیعی دارند و از بین گونه های موجود نیز افرا شیردار بیشترین همبستگی را با خصوصیات فیزیکی خاک نشان داد. این تحقیق نشان داد که سرشت برخی از گونه های جنگلی به شکلی است که تجدید حیات آنها به شدت تحت تاثیر خصوصیات فیزیکی خاک هاست و برخی دیگر در این ارتباط بی تفاوت هستند. این موضوع می تواند در کنار تعیین چگونگی عکس العمل گونه های جنگلی نسبت به خصوصیات فیزیکی خاک، در جنگل شناسی و مدیریت توده های جنگلی، استفاده شود.
کلید واژگان: مسیر چوبکشی, فشردگی خاک, خصوصیات فیزیکی خاک, تجدید حیات طبیعیSoil properties affected by passing the machines in skid trails and establishment of natural regeneration and herbaceous palnts in these routes after the harvesting operation could be a suitable opportunity to study the reaction of different plant species to soil conditions. This study has been done in district 1 of Nav forest, Guilan/Iran. The skid trails where have been abandoned without traffic for 10 years were chosen among the available skid trail routes. Soil samples were taken and type and the number of natural regeneration in skid trials and adjacent forests (natural forests) wre recorded. The results showed that among soil physical properties, soil bulk density, porosity, saturation moisture percentage and soil texture differed significantly between skid trail routes and natural forest. The natural regeneration of cappadocia maple, hornbeam and alder showed significant difference between natural forest and skid trails routs, while natural regeneration of beech and Velvet maple did not show any significant differences. The regeneration of alder was significantly higher in skid trail routes compared to natural forests, but for hornbeam and maple this regeneration was better in natural forest. Among soil physical properties, bulk density, porosity and soil texture showed significant correlation with amount of natural regeneration and among tree species, cappadocia maple showed the higher correlation with soil physical properties. This study showed that the natural regeneration of some species is affected by soil physical properties. In addition to the determination of natural regeneration responses to soil physical properties, the results of this study could be used in silviculture and forest management.Keywords: Skid trails, Soil compaction, Soil physical properties, Natural regeneration
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.